2024 April 20 - شنبه 01 ارديبهشت 1403
فتوحات بني اميه
کد مطلب: ٥٦٢٨ تاریخ انتشار: ٢٦ ارديبهشت ١٣٨٧ تعداد بازدید: 15949
سخنراني ها » عمومي
فتوحات بني اميه

دفاع از جنایات بنی امیه و مقایسه جنگهای پیامبر با جنگ های بنی امیه
شبكه سلام 87/02/26

بسم الله الرحمن الرحيم

تاریخ : 26 / 02/ 87

آقاي هدايتي

موضوعي كه مطرح شده و اين روزها در بوغ و كرنا كرده اند و روي آن مانور مي دهند، مسئله فتوحات و كشورگشائي هاي بني أميه بعد از پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) و در زمان خلفاء است. يكي از نويسندگان گفته است كه اسلام به وسيله فتوحاتي كه بعد از پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) رخ داده، به ويژه دوران بني أميه گسترش پيدا كرده است. يعني ادعاء دارند كه اگر اين فتوحات و كشورگشائي هايي كه بعد از پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) رخ داد، نمي بود، هرگز اسلام اينگونه گسترش پيدا نمي كرد. ما ادعاي مقابل اين را داريم و مي خواهيم شرح و توضيح آن را از شما بشنويم.

استاد حسيني قزويني

در رابطه با قضيه فتوحات، بارها همين شبكه سلام و بعضي از عزيزان أهل سنت زنگ زده اند و به كرات اين سؤال را داشته اند كه اگر شما فتوحات بني أميه را ناديده مي گيريد، اكنون ما ايراني ها مسلمان هستيم، به بركت همين فتوحات بوده يا در خيلي از كشورها كه فتوحات وارد مرزها شد، اسلام هم دوشادوش آن وارد شد. حتي يكي از نويسندگاني كه بيش از حد به سمت بني أميه غش مي كند، اخيرا در يكي از مجلات داخل كشور گفته:

اين فتوحاتي كه بني أميه انجام داده اند و كارهايي كه كرده اند، همه جلوه هاي تمدن اسلامي است و مفاخر براي تمام مسلمانان. فتوحات بني أميه مساوي است با اسلام. اگر اينها اسلام نيست، پس اسلام چيست؟

آقايان اسلام را مساوي دانسته اند با فتوحات بني أميه. البته من در اين زمينه، در چند مقاله مفصل پاسخ دادم. هم در سايتمان هست و هم در هفته نامه افق حوزه در دو شماره گذشته چاپ شد. عزيزان مي توانند ببينند. وقتي اين مقالات چاپ شد، شايد بيش از 50 نفر از اساتيد حوزه و دانشگاه تماس گرفتند و اظهار تشكر كردند كه حقائق پنهان تاريخي را بيان كرديد.

نكته اي كه قابل توجه است، اگر چنانچه ابن تيميه از اين فتوحات مباهات مي كند و برابر اسلام مي داند يا آقاي احسان الهي ظهير، فتوحات بني أميه را عامل اصلي گسترش اسلام مي داند، ما از آنها گلايه اي نداريم و جز اين چيز ديگري نمي توانند بگويند. ولي وقتي يك روحاني و جوان شيعه اي كه خودباخته است و بيش از آن حدي كه تصور مي شود و به آن طرف غش مي كنند، اين چنين عبارت ها واقعا درد آور است و قلب مقدس ولي عصر (ارواحنا لتراب مقدمه الفداه) را قطعا به درد مي آورد. آقايان اگر بخواهند نسبت به مباهات ابن تيميه از فتوحات بني أميه اطلاعي داشته باشند، كتاب منهاج السنة ابن تيميه، جلد 2، صفحات 36 و 46 و 49 را ببينند كه در فتح شام، عراق، خراسان و آفريقا، آنچنان اين قضيه را بال و پر داده و مي گويد اين فتوحات تنها عامل گسترش اسلام بوده است. حتي آقاي ابن تيميه با كمال وقاحت آقا اميرالمؤمنين (عليه السلام) را مورد مؤاخذه قرار داده و انتقاد مي كند و مي گويد:

در زمان علي فتوحاتي صورت نگرفت، پس اسلام گسترش نيافت. با آمدن علي روي كار، اين فتوحات متوقف شد، بلكه جنگ هاي داخلي نيز پيش آمد.

منهاج السنه لإبن تيمية، ج7، ص199

اي كاش آقاي ابن تيميه توضيح مي داد كه اين فتنه هايي كه در دوران 5 ساله آقا اميرالمؤمنين (عليه السلام) اتفاق افتاد، عامل اصلي اين فتنه ها چه كساني بوده اند؟ چه كساني شعله فتنه جنگ جمل را با 30 هزار كشته از دو طرف شعله ور كردند؟ فتنه جنگ صفين 18 ماه و با 110 هزار كشته را چه كسي روشن كرد؟ فتنه خوارج كه 4 هزار كشته داد را چه كساني شعله ور كردند؟ اي كاش كساني كه از ابن تيميه حمايت مي كنند، اين فتنه هاي دوران 5 ساله خلافت اميرالمؤمنين (عليه السلام) را تحليل مي كردند و منشأ اين فتنه ها را مي يافتند.

اخيرا هم يكي از آقايان وهابي ها به نام محمد علي در كتاب تحفه جعفريه، جلد 4، صفحه 369 مي گويد:

كان لمعاويه في زمن عمر و عثمان فتوحات كثيرة ... .

معاويه در زمان عمر و عثمان فتوحات زيادي داشت ولي در زمان علي فتوحات نداشتيم.

بنده إن شاء الله عرض خواهم كرد كه اين فتوحات يكي از عوامل اساسي است براي ايجاد شبهه به آئين مقدس اسلام. بعضي از معاندين و مستشرقيني كه دل خوشي از اسلام ندارند و اسلام را دين شمشير و دين زور و خشونت مي دانند، در مقالات و كتاب ها و سخنراني هاي خودشان، عمده عامل اين تهاجم به حوزه اسلام را، همين فتوحات بي حد و حساب و بدون قانون مي دانند كه مخالف با قرآن و سيره و سنت نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) بود.

* * * * * * *

آقاي هدايتي

ما افتخار مي كنيم كه در زمان اميرالمؤمنين (عليه السلام) فتوحات رخ نداده است. چون در زمان پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) فتوحات رخ نداده و تمام جنگ هاي پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) دفاعي بوده و به حريم مسلمانان و اسلام هجوم مي آوردند و پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) و مسلمانان دفاع مي كردند، و آقا اميرالمؤمنين (عليه السلام) كه نفس پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) بوده است، همانند ايشان دست به فتوحات نزد.

ديگران نفس پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) نبودند كه عملكردشان مانند پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) باشد.

جناب استاد حسيني قزويني! اين فتوحات و كشورگشائي هايي كه بعد از پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) رخ داده، آيا با اهداف عاليه اسلام و پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) هماهنگي داشته يا منافات داشته است؟

استاد حسيني قزويني

بهتر اين است كه ما نگاهي به سيره انبياء و نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) داشته باشيم و ببينيم كه در سيره پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) و انبياء كه در قرآن از روش و سيره آنان تمجيد شده، استفاده مي كنيم كه سيره پيامبران الهي براي رهانيدن انسان ها از ظلمت و ضلالت و گمراهي بوده و هدف پيامبران، احياء مظاهر الهي و انساني بوده است.

در سوره احزاب، در مورد نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) اين چنين مي خوانيم:

يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ شَاهِدًا وَ مُبَشِّرًا وَ نَذِيرًا

سوره أحزاب/آيه45

وَ دَاعِيًا إِلَي اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَ سِرَاجًا مُنِيرًا

سوره أحزاب/آيه46

اي پيامبر! ما تو را گواه و بشارت دهنده و انزار دهنده فرستاديم و تو را دعوت كننده به سوي خدا به فرمان او قرار داديم و چراغي فروزان و روشني بخش.

ما مي بينيم كه در اينجا صراحتا اهداف نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) را معرفي مي كند. نمي گويد تو را به عنوان فاتح بلاد و كشورها فرستاديم، بلكه مي گويد دعوت كننده فرستاديم.

نكته ديگر اين كه، روش پيامبران و دعوتشان بر اساس اخلاق خوش و منطق بوده است نه شمشير و زور:

ادْعُ إِلَي سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ

سوره نحل/آيه125

يعني مردم را با حكمت و اخلاق و موعظه نيكو به سوي خداوند دعوت كن

در آيه ديگري مي گويد:

لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ

سوره بقره/آيه256

يا در آيه ديگر مي گويد:

فَإِنْ أَعْرَضُوا فَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا إِنْ عَلَيْكَ إِلَّا الْبَلَاغُ

سوره شوري/آيه48

اي پيامبر! اگر مردم از تو روي مي گردانند، ما تو را حافظ آنها قرار نداديم بلكه تنها رسالت تو فقط ابلاغ است.

نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) در طول اين 23 نبوت خود، تمام جنگ هاي ايشان، همه دفاعي بوده نه ابتدائي و تهاجمي. حتي قرآن صراحتا مي گويد:

وَ قَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَ لَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ

سوره بقره/آيه190

با آنهايي بجنگيد كه با شما مي جنگند.

نگفته كه براي فتح فلان كشور لشكركشي كنيد. لذا مي بينيم كه ما در اين 83 جنگ و سريه اي كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) انجام داد، محققان أهل سنت بر اين باورند كه تمام كشته هاي جنگ ها و سريه هاي پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم)، به هزار نفر نمي رسد. يعني مقايسه كنيد تمام اين جنگ ها را، با حمله خالد بن وليد به قبيله مالك بن نويره كه مسلمان بودند و پشت سر او نماز مي خواندند، چهره اسلام را يك چهره خشن و متكي به شمشير نشان دادند و هدفشان رسيدن به آمال شيطاني بود كه تجاوز كردند به همسر مالك بن نويره.

يكي از محققان أهل سنت به نام دكتر محمد عماره، كه عضو مجمع بررسي هاي مصر است، يك كتابي دارد به نام الغرب و الاسلام. در آنجا صراحتا تمام افرادي را كه در جنگ با پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) كشته شدند، آمار دقيقي داده با ذكر منابع. مي گويد در عصر پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) مجموع كشته ها، 181 نفر از مسلمانان بود و 202 نفر از مشركان. بعد ايشان مي گويد در جنگ بني قريضه كه آنها خيانت كردند و آقاي سعد بن معاذ را به عنوان داود انتخاب كردند و ايشان هم طبق آئين يهود قضاوت كرد، حدود 700 نفر از يهوديان بدون جنگ كشته شدند. اگر چنانچه ما همان را هم اضافه كنيم، مجموع كشته هاي دوران پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم)، 1083 نفر مي شود.

لذا مي بينيم كه دعوت پيامبران براي كشورگشائي نبوده است و به زور شمشير و سر نيزه، هيچ روستائي و شهري و كشوري را براي اين كه مسلمان كنند، در تاريخ انبياء نيست. حتي يك روايت ضعيف هم نداريم كه از فضائل نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) را كشورگشائي معرفي كرده باشد. لذا با توجه به توضيحي كه بنده دادم، نتيجه مي گيريم كه اهداف بعثت انبياء براي گسترش فرهنگ توحيدي و گسترش عدالت و برادري بين مردم بوده و براي اين كه مردم را از ظلمت و شرك و جهالت و جنگ و خونريزي نجات بدهند و مدينه فاضله در كشورهاي اسلامي ايجاد كنند.

* * * * * * *

آقاي هدايتي

ما نتيجه مي گيريم كه تمام كشورگشائي هايي كه بعد از پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) صورت گرفته، نه تنها در جهت منافع اسلام نبوده و نه تنها باعث سربلندي و افتخار اسلام نبوده، بلكه يك سلسله عمليات هاي غير شرعي و اسلامي بوده كه مخالفت صريح با آيات قرآن و منش و روش سنت نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) داشته است.

شايد مثلا چند صباحي ديرتر وارد اسلام مي شد، ولي بدون جنگ و خونريزي. همچنانچه قرآن مي فرمايد اگر يك نفر خونش به ناحق ريخته شود، مانند اين است كه تمام انسان ها كشته شده اند. اسلام ارزش فراواني به خون انسان ها مي دهد. دليل قاطع و روشن اين كه، با اين كه ايران در زمان خليفه دوم فتح شده، مي بينيم كه ايرانيان عزيز، دوست داران و پيروان أهل بيت (عليهم السلام) هستند كه اين نكته بررسي خواهد شد كه علل گسترش فرهنگ أهل بيت (عليهم السلام) در ايران، وجود فرزندان امامزادگان و ائمه (عليهم السلام) بود كه با منش و روش و اخلاق نيكوي خودشان، مردم عملا اسلام واقعي را در چهره آنان مي ديدند و با آغوش باز مي پذيرفتند.

سؤال من اين است كه:

اهداف اينها مغايرت مستقيم دارد با آيات قرآن و سنت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) و هدف كلي انبياء. پس هدف اينها از كشورگشائي بعد از حيات پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم)، چه بوده است؟

استاد حسيني قزويني

در مورد اهداف بني أميه از اين كشورگشائي ها يا ديگر فتوحات، اگر بخواهيم اين را خوب تحليل بكنيم. شايد احتياج به جلسات متعددي باشد، ولي به صورت كوتاه اشاره مي كنم به اهداف اين آقايان در اين فتوحات.

بررسي ها نشان مي دهد كه هدف دودمان بني أميه اين بوده كه با كشورگشائي ها به اموال و غنائم و كنيزان زيبا و حكومت در قصرهاي آنچناني برسند. كافي است كتاب فتوح مصر و اخبارها را كه يكي از علماي بزرگ مصر نوشته، نگاه كنيد. در اينجا مفصل آورده كه هدف اين جنگ ها، جمع آوري اموال بوده و بعد شواهد و ادله متعدد از تاريخ مي آورد.

مثلا در قضيه فتح آفريقا كه عبد الله بن سعد به آنجا رفته بود، كاري نداشت كه مسلمان بشوند يا نه. با آنها قرار داد مي بست كه بايد ساليانه فلان مقدار پول را بدهند به ما و غنائم را تاريك را بدست مي آوردند و بعد از بدست آوردن غنائم، حتي اسمي از اين كه اسلام بايد منتشر شود يا شما بايد به اسلام ملتزم شويد، به چشم نمي خورد. در قضيه جنگ نوبه، آورده اند كه آقاي حارث بن يزيد جنگ مفصلي انجام مي دهد و عاقبت هم انبوهي از اموال مردم را به دست مي آورد و كاري هم ندارد كه مردم مسلمان مي شوند يا نه، اسلام گسترش پيدا مي كند يا نه.

در فتح ارمنستان، تقاضاي فاتحان اين بود كه شما بايد ساليانه 360 كنيز زيبا در اختيار ما قرار دهيد و 17 نفر از آنان بايد زن شيرده باشند.

فتوح مصر و اخبارها، ص318 و 319

همين محقق مصري در صفحه 340 مي گويد:

حسان بن نعمان در سال 78 هجري، يعني در اوج قدرت بني أميه، وقتي وارد آفريقا شد و آنجا را فتح كرد، تنها تلاش آنها اين بود كه زنان و دختران زيباي منطقهرا به عنوان غنائم جنگي به دست آورند و حتي خود حسان بن نعمان، 200 كنيز زيبا و ماهرو به به عنوان غنائم جنگي به دست آورد و حتي بعضي از فرماندهان بودند كه بر اثر ازدواج با اين مسيحي ها و كنيز ها، نه تنها اسلام را گسترش ندادند، بلكه خودشان مسيحي شدند. إن شاء الله نمونه هايي از اينها را خواهيم گفت اين فرماندهان نه تنها مسلمان نشدند، بلكه بخاطر اين كنيزان، اسلام را نيز از دست دادند. اين مشخص است كه هدف اينها از فتوحات و كشورگشائي، گسترش اسلام نبوده است. لذا در بعضي از موارد، برخي از منافقان به عنوان فرمانده سپاه اسلام انتخاب مي شدند يا وليد بن عقبه شراب خوار يا خالد بن وليد متجاوز به عنف و قضاياي ديگر كه در تاريخ اسلام ثبت شده كه اين جنايات توسط فرماندهان سپاه اسلام انجام شده است.

* * * * * * *

آقاي هدايتي

در مورد نظر علماي أهل سنت درباره دودمان بني أميه كه اين همه سرافكندگي و جنايت آفريدند در عرصه تاريخ، توضيحي بفرمائيد.

استاد حسيني قزويني

در رابطه با دودمان بني أميه، اگر بينندگان عزيز به ياد داشته باشند، در ماه رمضان سال گذشته، حدود 5 جلسه در مورد بني أميه صحبت كرديم و با دليل محكم ثابت كرديم كه بني أميه نه تنها مروج اسلام نبودند، بلكه اينها اصلا مسلمان نبودند.

آقا اميرالمؤمنين (عليه السلام) در نهج البلاغه، خطبه 16، نسبت به بني أميه كه در سال فتح مكه مسلمان شدند، صراحت دارد:

فوالذي فلق الحبة و برأ النسمة ما أسلموا و لكن استسلموا و أسروا الكفر، فلما وجدوا أعوانا عليه أظهروه.

قسم به خدايي كه دانه را شكافت و پديده ها را آفريد، اين آقايان در فتح مكه، اسلام را نياوردند بلكه در ظاهر اسلام را پذيرفتند و كفر خود را پنهان كردند تا براي خود ياوراني پيدا كنند و آن كفر خود را اظهار كنند.

و بعد از رحلت نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم)، زمينه فراهم شد تا اينها كفر باطني خودشان را ظاهر كنند و همان چهره هايي كه در جنگ بدر و احد و احزاب در ركاب پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) بودند، در جنگ صفين با پرچم اسلام با اسلام مبارزه مي كردند.

روايات متعددي هم در سال گذشته از أهل سنت آورديم كه بني أميه جزء شجره ملعونه در قرآن هستند. آقاي سيوطي در درالمنثور، در ذيل آيه 28 سوره ابراهيم، مفصل در اين زمينه بحث كرده:

أَلَمْ تَرَ إِلَي الَّذِينَ بَدَّلُوا نِعْمَةَ اللَّهِ كُفْرًا وَ أَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دَارَ الْبَوَارِ

سوره إبراهيم/آيه28

يا

وَ مَا جَعَلْنَا الرُّؤْيَا الَّتِي أَرَيْنَاكَ إِلَّا فِتْنَةً لِلنَّاسِ وَ الشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِي الْقُرْآَنِ

سوره إسراء/آيه60

پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) در خواب ديد كه بني أميه همانند ميمون ها از منبر او بالا و پائين مي روند تا اين كه اين آيه نازل شد. نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) هم با نزول آيه آرام گرفت، ولي اين دغدغه تا آخر عمر پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) همراه او بود و مي دانست كه بعد از او بني أميه در رأس قدرت قرار مي گيرند و همان كفر واقعي و باطني خود را ظاهر خواهند كرد.

اما در رابطه با علماي أهل سنت نسبت به بني أميه، نگاه كنيد به نظر محمد ابو زهره، استاد دانشكده حقوق دانشگاه الازهر مصر كه از نويسندگان بنام أهل سنت است،. در كتاب خود به نام الامام زيد، صفحه 102، چاپ دارالفكر عربي مصر، مي نويسد:

و لقد زاد القلوب بغضا لحكام الامويين... واستوي في ذلك السفيانيون و المروانيون

قلب تمام مسلمانان، لبريز بود از بغض و كينه دودمان بني أميه... چه دودمان ابو سفيان و چه مروان.

ايشان در كتاب الامام الصادق، صفحه 48 صراحت دارد:

إن بني امية بعد أن استولي علي الحكم كانوا حريصين علي اخفاء كل معالم دالة علي امام علي كرم الله وجهه.

وقتي بني أميه به قدرت رسيدند، تمام تلاش خود را بكار بردند تا آثار فضائل اميرالمؤمنين (عليه السلام) را مخفي كنند يا از بين ببرند.

آقاي دكتر فرحان مالكي، از دانشمندان و نويسندگان بنام عربستان است. كتاب هاي زيادي در نقد وهابيت نوشته كه با ارزش هستند. در كتاب مع سليمان العلوان معاوية، صفحه 135 مي گويد:

فبنو أمية إذن يستحقون الذم، لأنهم لم يأنسوا ألسنتهم في البحث فقط.

بني أميه سزاوار سرزنش و مذمت هستند، چون آنان فقط به سب و لعن علي اكتفا نكردند بلكه ستم را به حدي رساندند كه در كشتار خاندان أهل بيت از حسن و حسين گرفته تا ديگر ائمه شركت داشتند.

آقاي آلوسي كه هواي وهابيت دارد، در تفسير روح المعاني، جلد 14، صفحه 220 در ذيل آيه:

إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسَانِ وَ إِيتَاءِ ذِي الْقُرْبَي وَ يَنْهَي عَنِ الْفَحْشَاءِ وَ الْمُنْكَرِ وَ الْبَغْيِ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ

سوره نحل/آيه90

كانو بنو أمية غضب الله تعالي عليهم يجعلونه في أواخر خطبهم من سب علي كرم الله تعالي وجهه و لعن كل من بغضه و سبه و كان ذلك من أعظم مآثره رضي الله تعالي عنه.

بني أميه كه غضب خدا بر آنان باد، در پايان خطبه هاي نماز جمعه، ناسزا و لعن و سب آقا اميرالمؤمنين (عليه السلام) را مي كردند.

اخيرا من كتابي ديدم كه يكي از عزيزان از كويت برايم آورده بود، ديدم خيلي زيبا در اين كتاب كار شده است در رابطه با جناياتي كه بني أميه و معاويه انجام داده اند نسبت به سب اميرالمؤمنين (عليه السلام) و صحابه.

* * * * * * *

آقاي هدايتي

اين فتوحات و كشورگشائي هاي بني أميه، همزمان بوده با حيات بعضي از ائمه (عليهم السلام). آيا آنان با اين فتوحات و كشورگشائي ها موافق بودند؟ اگر موافق نبودند، مخالفت آنها چگونه ابراز مي شده و موضعگيري ائمه (عليهم السلام) درباره اين فتوحات و كشورگشائي ها چه بوده است؟

استاد حسيني قزويني

كسي كه كوچكترين اطلاعي از كتاب هاي تاريخي داشته باشد، مثل تاريخ بن اثير و تاريخ طبري و تاريخ ابن خلدون و سيره ابن هشام و...، به يقين قطه پيدا مي كند كه ائمه (عليهم السلام) كوچكترين نظر موافقي با فتوحات نداشتند. حتي خود اينها كه مي گويند اميرالمؤمنين (عليه السلام) موافق اين فتوحات بوده، آقا اميرالمؤمنين (عليه السلام) يكي كلمه هم در مدح و ثناي اين فتوحات ندارد. بلكه آنچه در منابع شيعي با سندهاي صحيح آمده، ائمه (عليهم السلام) شركت در اين فتوحات را حرام مي دانستند.

مرحوم كليني (ره) در كافي، جلد 5، صفحه 23 و شيخ طوسي (ره) در تهذيب الأحكام، جلد 6، صفحه 134 از امام صادق (عليه السلام) نقل مي كنند:

إن القتال مع غير الإمام المفروض طاعته حرام مثل الميتة و الدم و لحم الخنزير.

اين كساني كه با غير امام واجب الاطاعة به فتوحات مي روند و كشته مي شوند، اين فتوحات حرام است مانند خوردن ميته و خون و گوشت خوك.

روايتي را خود آقا اميرالمؤمنين (عليه السلام) دارد كه مي فرمايد:

لا يخرج المسلم في الجهاد مع من لا يؤمن علي الحكم و لا ينفذ في الفئ أمر الله عز وجل، فان مات في ذلك كان معينا لعدونا في حبس حقوقنا و الاشاطة بدمائنا و ميتته ميتة جاهلية.

كسانيكه در ركاب فاتحان و فرماندهان به جنگ مي روند، با اين كه اين فرماندهان و فاتحان به حكم خدا ايمان ندارند و دستور خدا را در غنائم جنگي اجرا نمي كند، اينها اگر در جهاد كشته شوند، همانند مردن در زمان جاهليت مرده اند و حاضرين در اين فتوحات كه بدون اذن امام بوده، به دشمنان ما در اين زمينه كمك كرده اند و حقوق مسلم ما را حبس كرده اند.

علل الشرايع، ص464 ـ خصال شيخ صدوق، ص625 ـ وسائل الشيعه، ج15، ص49، حديث19961

از آقا امام جواد (عليه السلام) وقتي مي پرسند كه آيا ين فتوحات و كشورگشائي ها جزء جهاد هست يا نه؟ حضرت صراحتا مي فرمايد كه اينها جهاد نيست و امروز، جهاد، رفتن به حج و عمره و احياء سنت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) در جامعه است.

كافي، ج1، ص251 ـ وسائل الشيعه، ج15، ص47

لذا ما مي بينيم كه نه ائمه (عليهم السلام) در اين فتوحات بودند و نه از صحابه و نه اين كه كسي را تشويق كرده اند در اين فتوحات شركت كنند.

برخي از آقايان أهل سنت مدعي هستند كه امام حسن (عليه السلام) در برخي از فتوحات بوده، دروغ محض است و روايات در اين مورد، ساخته و پرداخته دودمان بني أميه است. امام حسن (عليه السلام) و امام حسين (عليه السلام) در هيچ يك از فتوحات حضور نداشتند و در مدينه منوره، در ركاب پدر بزرگوارشان بودند.

* * * * * * *

آقاي هدايتي

چند نمونه از رفتار ضد انساني و ضداخلاقي و جناياتي كه در اين كشورگشائي ها و فتوحات از طرف فرماندهان و فاتحان به نام اسلام رخ داده را بيان كنيد.

استاد حسيني قزويني

در رابطه با نمونه هايي از رفتارهاي ضد انساني فرماندهان در اين فتوحات و يا عدم پايبندي فاتحان به اصول اخلاق اسلامي و انساني، چند نمونه اي را عرض مي كنم كه إن شاء الله چه شيعه و چه سني، چه موافقين و چه مخالفين با اين فتوحات، بزرگواري كنند و به اين بخش از عرائض من عنايت ويژه داشته باشند.

در فتوحاتي كه در زمان خليفه اول و دوم و سوم انجام شد، چه كارهايي كردند. خالد بن وليد چه جناياتي را به نام اسلام و فتوحات انجام داد؛ يا وليد بن عقبه شرابخوار به عنوان فرمانده انتخاب شد، عبدالله بن سعد كه مرتد بود و فرمانده شد؛ يا معاويه بن حديب كه منافق بود و فرمانده شد؛ عبد العزيز بن موسي كه بعد از فتح آندلس حاضر شد با ازدواج با يك زن نصراني، مسيحي شود و اسلام خودش را از بين ببرد و سر بريده او را پس از مرتد شدن، در آندلس جدا كردند و براي عبدالملك فرستادند؛ و... كه در تاريخ ثبت است.

فتوح مصر و اخبارها، ص544

مصالحه عبدالله بن سعد در غرب آفريقا به شرط تحويل كنيزان و زنان شيرده و صدها موارد مشابه، در اين فتوحات انجام شد. در فتوحات اعمالي انجام دادند و كارهايي از فرماندهان و فاتحان سر زد كه واقعا يك لكه ننگي در تاريخ فتوحات ثبت شده است. به عنوان نمونه، آقايان مي توانند به همين كتاب فتوح مصر و اخبارها كه مي نويسد:

موسي بن نصير كه از فرماندهان فاتح آندلس بود، وقتي رسيد به آنجا، به داخل يكي از شهرهاي بندري مراكش رفتند، براي ايجاد رعب و وحشت در ميان مسيحي ها:

فأخذوهم ثم عمدوا إلي رجل من الكرامين فذبحوه ثم عضوه و طبخوه و من بقي من أصحابه ينظرون و قد كانوا طبخوا لحما في قدور أخر فلما أدركت طرحوا ما كان طبخوه من لحم ذلك الرجل و لا يعلم بطرحهم له و أكلوا اللحم الذي كانوا طبخوه و من بقي من الكرامين ينظرون إليهم فلم يشكوا أنهم أكلوا لحم صاحبهم ثم أرسلوا من بقي منهم فأخبروا أهل الأندلس أنهم يأكلون لحم الناس و أخبروهم بما صنع بالكرام.

يكي از اين مسيحيان (كراميين) را گرفته و سر بريدند و بدنش را قطعه قطعه كردند و داخل ديگ انداختند و پختند. جنازه را در جاي ديگري انداختند. مردمي كه نظاره گر بودند، فكر كردند آن گوشتي كه اين فاتحان طبخ كرده و مي خورند، گوشت بدن همان جنازه است. مردم وحشت كردند و بقيه مردم را باخبر كردند كه مسلمانان آدم خوار هستند و اين چنين كاري را با كراميين كردند.

فتوح مصر و اخبارها، ص346 ـ 345

در جنگ طالقان كه در سال 91 هجري اتاق افتاد، الحق انسان خجالت مي كشد حقائق را بيان كند. قتيبه، يكي از فرماندهان وقتي رسيد به نيشابور، از آنجا به طالقان (در خراسان غير از طالقان در قزوين) رفت و :

أوقع قتيبة بأهل الطالقان بخراسان، فقتل من أهلها مقتلة عظيمة و صلب منهم سماطين أربعة فراسخ في نظام واحد.

با مردم درگير شدند و انبوهي از مردم را به قتل رساندند و يك صف 4 فرسخي از مردم تشكيل دادند و همه را اعدام كردند.

تاريخ طبري، ج5، ص230 ـ كامل ابن اثير، ج4، ص545

در سال 98 هجري در جنگ با مردم گرگان و بهشهر، وقتي درگير شدند، ايراني ها از آنها امان خواستند به شرطي كه كشته نشوند. امان داده شدند، ولي وقتي فاتحان وارد شهر شدند، همه را كشتند غير از يك نفر.

تاريخ طبري، ج5، ص294

افرادي را كه در استرآباد بودند، 14 هزار نفر بودند و 13999 نفر را كشتند و زنان شان را به اسيري و اموال را به غنيمت بردند.

جالب اين كه يزيد بن محلب، از فرماندهان فتح گرگان بوده، مي گويد:

ثم إن يزيد لما صالح أهل طبرستان قصد لجرجان فأعطي الله عهدا لئن ظفر بهم أن لا يقلع عنهم و لا يرفع عنهم السيف حتي يطحن بدمائهم و يختبز من ذلك الطحين و يأكل منه.

سوگند ياد كرده بود كه از مردم منطقه، به قدري بايد بكشد و خون بريزد كه از خون انسان ها آسياب بچرخد و گندم آرد شود و از آن آرد نان بپزد و بخورد و اگر اينطور نشود به عهدش عمل نكرده است.

تاريخ طبري، ج5، ص300

او كه هدفش گسترش اسلام بوده، مي خواهد اين همه آدم بكشد.

مسلمه، برادر هشام بن عبدالملك است. اينها وقتي ارمنستان را فتح كردند، وارد يكي از شهرهاي آنجا شدند. اهالي آن شهر امان خواستند و گفتند اگر به ما امان بدهيد، ما حاضريم اسلام بياوريم يا جزيه بدهيم. فرمانده به آنها امان داد و وقتي تسليم شدند:

و سأل مسلمة أهل حيزان الصلح فأبوا عليه، فقاتلهم وجد في قتالهم، فطلبوا الصلح و الأمان، فحلف لهم ألا يقتل منهم رجلا و لا كلبا، فنزلوا، فقتل الجميع إلا رجلا واحدا و كلبا و رأي أن هذا سائغا له، و أن الحرب خدعة.

تمام مردم شهر را جز يك نفر و يك سگ را به عنوان نمونه زنده نگه داشتند.

آيا اين است رأفت اسلامي؟!!! آيا اين بود گسترش آن اسلامي كه سراسر رأفت است و افتخار نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) اين بود كه:

وَ إِنَّكَ لَعَلي خُلُقٍ عَظِيمٍ

سوره قلم/آيه4

وَ مَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ

سوره أنبياء/آيه107

آيا به همين دلائل نيست كه بعضي از مستشرقين، دين اسلام را دين متكي به شمشير و زور معرفي مي كنند.

جالب اين است كه در يكي از اين جنگ ها به نام شهر انبار، كه يكي از شهرهاي اطراف بغداد است، افراد آن شهر مقاومت كردند. فرمانده اسلام دستور داد كه با تير چشم مردم را هدف قرار بدهند. در اين جنگ، هزار نفر را نابينا كردند و به خاطر همين:

و سميت هذه الغزوه ذات العيون.

اين غزوه را صاحب چشم ناميدند.

آقاي ابن كثير دمشقي سلفي، همين قضيه را با آب و تاب در كتاب البداية و النهاية، جلد 6، صفحه 384 نقل مي كند.

در قضيه فلسطين، اينها چقدر دست و پاي انسان ها را بردند و در شهر گرداندند و همه را از فلسطين به شام روانه كردند و با دست و پاي بسته، در جلوي مسجد دمشق به نمايش گذاشتند تا مردم تماشا كنند.

تاريخ طبري، ج5، ص330

و ده ها قضاياي ديگر مانند اين.

از آقاياني كه از اين فتوحات دفاع مي كنند، سوال مي كنيم كه در كجاي شريعت اسلامي آمده كه ما مي توانيم چشم هاي دشمن را هدف قرار بدهيم و همه انسان ها را نابينا كنيم؟ در كجا آمده كه مي توان دست و پاي انسان را كه در برابر ما مقاومت مي كند، ببريم و در شهرها بچرخانيم و به نمايش بگذاريم؟ آيا در جنگ هاي پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) همچنين اتفاقاتي افتاد؟ آيا در جنگ هاي زمان جاهليت، اين چنين چيزي را داشتيم كه اين فرماندهان و فاتحان در فتوحات اين كارها را كردند؟

اگر ما نمونه هايي از عملكرد ضد اسلامي و ضد انساني فاتحان و فرماندهان را بگوئيم، شايد ده ها جلسه مي شود و به همين چند نمونه اكتفاء مي كنيم.

* * * * * * *

سوالات بينندگان

سوال

آقاي جعفر بن ابيطالب و زيد بن حارثه در كدام يك از جنگ ها كشته شدند؟ آيا در يكي از فتوحات بود؟

جواب

در جنگ موته كه اين دو نفر كشته شدند، بخاطر اين بود كه خبرهايي رسيد به كشور و پادشاه روم و چند صدهزار سرباز را مهيا كرده بود براي حمله به داخل شهرهاي اسلامي و خصوصا مدينه كه با خاك يكسان كنند. به خاطر اين كه نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) جلوي اين توطئه را بگيرد، در اين جنگ، اين دو نفر و ديگران را فرستاد براي دفاع از كيان و سرزمين اسلامي و درون سرزمين اسلامي به شهادت رسيدند. حتي پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) در آخرين ساعات عمر خويش، وصيت كرد به اسامه بن زيد كه لشكري را فراهم كن، قبل از اين كه دشمن بيايد در داخل كشور و شهرهاي ما، اين حركت را دفع كن كه متاسفانه اين دستور انجام نشد.

* * * * * * *

سوال

نامه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) به قيصر روم و ايران و ...، آيا مويد همين مسئله كشورگشائي نبود؟

جواب

ما يك مورد را هم نداريم كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) براي كشورگشائي لشكركشي كرده باشد.

* * * * * * *

سوال

اگر لشكركشي ها غلط بود، چرا سلمان حكومت مدائن را پذيرفت؟ آيا او و ديگر صحابه هم در كشورگشائي ها حضور داشتند؟

جواب

يكي از مراجع عظام تقليد مي فرمايد اينها مجبور بودند. وقتي به اينها دستور مي دادند كه در فلان جنگ و جبهه بايد شركت كنيد، راه گريزي براي فرار نداشتند و اگر قبول نمي كردند، حاكمان اينها را از بين مي بردند. لذا، حضور برخي ياران اميرالمؤمنين (عليه السلام) در برخي فتوحات، به تقيه و اجبار بوده است. در برخي موارد هم كه شهري را فتح مي كردند، چه درست و چه نادرست، اگر ياران اميرالمؤمنين (عليه السلام) حضور مي يافتند، از خيلي مفاسد فرماندهان و فاتحان جلوگيري مي كردند. حتي حضور در برخي غزوات هم، براي جلوگيري از ناهنجاري هاي ضد انساني و ضد قرآني اينها بوده است.

* * * * * * *

سوال

آيا يهوديان بني قريظه كه افراد خود را بنابر آئين خود كشتند، چرا پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) اين مطلب را قبول كرد و گفت اين تصميم در آسمان ها تأئيد شده است؟

جواب

آنچه كه در تاريخ ثبت است و مورد تائيد شيعه و سني، اين است كه يهوديان بني قريظه با مسلمانان و پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) پيمان بستند كه با دشمنان اسلام همكاري نكنند و به مسلمانان خيانت نكنند و در صورت خيانت، طبق هر دستوري كه نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) دادند، بايد عمل شود. بعدها كه محرز شد بني قريظه در جنگ احزاب شركت داشتند و خيانت كردند و پيمان شكستند. با اين حال كه قلعه يهوديان چند روز در دست ارتش اسلام بود، آقاي سعد بن معاذ كه با يهوديان سابقه رفاقت ديرينه داشت و آنها هم او را قبول داشتند و پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) هم گفت من هم او را قبول دارم. سعد بن معاذ آمد و حكم كرد آنهايي كه خيانت كردند، طبق معاهده با پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) و قانون خود يهود كه هر كه عهد خود را بشكند، مهدور الدم است؛ سعد بن معاذ هم با ملاحظه جوانب كار كه شايد بعدها هم اينها در عهد خود خيانت كنند و با مشركان همكاري كنند، اين رأي داد.

* * * * * * *

سوال

چند درصد پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) موفق بودند؟

جواب

در تمام اين جنگ هاي زمان پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) كه ما عرض كرديم، مجموعا سيصد و اندي كشته داده و بعد از فتح مكه، قرآن مي گويد:

وَ رَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْوَاجًا

سوره نصر/آيه2

مردم دسته دسته (با ديدن رأفت اسلامي) وارد دين اسلام شدند.

پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) با مشركان قريش كه 8 سال جنگ تمام عيار با او داشتند و پيشاني و دندان مباركش را شكستند؛ همزه سيد الشهداء را شهيد كردند و هر جنايتي را مرتكب شدند؛ ولي پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) وقتي بر آنان مسلط شد و فكر مي كردند كه روز انتقام است، گفت بگويد امروز روز رحمت است. پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) به جاي اين كه ابوسفيان را كه سر دسته اشرار بود نابود كند و از بين ببرد، خانه ايشان را محل امن قرار داد و گفت هر كه داخل خانه ابوسفيان شود، از كشته شدن در امان است و گفت: انتم الطلقاء: شما آزاد شدگان هستيد. اين رأفت اسلامي بود كه باعث بخشيده شدن آنان گرديد و آنان هم وارد دين اسلام شدند.

اگر آمار تمام مسلماناني كه بسيج شده بودند در فتح مكه، از ده هزار نفر بالاتر نبود؛ ولي در مدت 3 سال پس از فتح مكه، اين آمار به 20 برابر رسيد. مي گويند روزي كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) از دنيا رفت، نزديك 160 هزار صحابه داشت در روز غدير خم، حدود 110 هزار نفر حضور داشتند. ورود افراد به آئين اسلام، مديون رأفت و رحمت نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) بوده است. متاسفانه بعد از نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم)، اين رأفت اسلامي، به خشونت به نام اسلام تبديل شد و موجب ارتداد بعضي افراد حتي بعضي از كشورها بعد از مسلمان شدن شد. در فتح گرگان و همدان و آفريقا و... اين اتفاق افتاد و مسلمانان براي دومين مرتبه براي فتح آنجا رفتند. اين قضايا در تاريخ ثبت است.

* * * * * * *

سوال

نظر شما در مورد مسخ شدن انسان چيست كه در قرآن آمده است؟ آيا مسخ شدن برداشته شده يا هنوز هم هست؟

جواب

آنچه بزرگان دين گفته اند، مسخ در اديان گذشته بوده، ولي در آئين اسلام مسخ برداشته شده است، بخاطر رأفت دين اسلام و پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) كه رحمة للعالمين است.

* * * * * * *

سوال

آياتي كه در مورد همسران پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) آمده در مورد احترام آنان، ولي روايات آنان را سرزنش كرده كه در جنگ دخالت نموده اند را توضيحي بدهيد.

جواب

آيه اين است:

النَّبِيُّ أَوْلَي بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ أَزْوَاجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ

سوره احزاب/آيه6

در مورد جنگ جمل، عايشه هميشه مي ناليد كه اي كاش به دنيا نيامده بودم. قبل از رفتن او، زنان ديگر او را نهي كردند از حضور عايشه در جنگ جمل. ام سلمه به عايشه گفت:

قرآن مي گويد:

وَ قَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ

زنان پيامبر بايد در خانه بماند.

سوره أحزاب/آيه33

از زن پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) جهاز خواسته نشده، ولي عايشه به اين حرف ها گوش نكرد. إن شاء الله در فرصت مناسب، در مورد جنگ جمل و فتنه هايي كه اين آتش را ايجاد كرد، مفصل صحبت خواهيم كرد.

* * * * * * *

سوال

عمر در يكي از جنگ ها با حضرت علي (عليه السلام) مشورت كرد، و او هم نصيحت كرد كه ظلم نكند، ولي نهي نكرد او را از جنگ. آيا اين مويد فتوحات نيست؟

جواب

اين اختصاص ندارد كه فقط عمر از او مشورت بخواهد، هر كس از اميرالمؤمنين (عليه السلام) مشورت مي خواست، ولو يك يهودي مي گفت كه مثلا امشب مي خواهند بيايند مرا بكشند، من چه كنم؟ آقا مي فرمودند كه در مقام مشورت راه نجات و هلاكت اين است. اضافه بر اين، مشورت هايي كه در غزوات انجام مي شد، جناب عمر مي آيد در مسجد و از صحابه مشورت خواهي مي كند به ويژه در جنگ نهاوند كه ارتش ايران نزديك 200 هزار نيرو براي نابودي و به خاك و خون كشيدن مسلمانان جمع كرده بود. صحابه هر كدام يك نظري دادند و اميرالمؤمنين (عليه السلام) ساكت نشسته بود. عمر گفت كه نظر تو چيست؟ اميرالمؤمنين (عليه السلام) با اين وضعيت كه جامعه اسلامي در خطر است و در صورت ورود به جامعه اسلامي همه را مي كشند، گفت كه راه دفاع از كشور اسلامي، اين است و...، عمر هم ديد واقعا پيشنهاد اميرالمؤمنين (عليه السلام) درست است و آن را اجرا كرد. اگر اميرالمؤمنين (عليه السلام) مشورت نمي داد، اسلام به خطر مي افتاد.

* * * * * * *

سوال

شما گفتيد كه ايرانيان با روئي گشاده اسلام را پذيرفتند نه با زرو شمشير؛ اين اشتباه است. لطفا در اين مورد توضيح بدهيد.

جواب

از عزيزان تقاضا مي كنم كه كتاب خدمات متقابل ايران و اسلام شهيد مطهري (ره) را مطالعه كنند كه خيلي از شهرها وقتي شنيدند دين اسلام، دين رأفت و رحمت است، بدون اين كه جنگي صورت بگيرد، اينها مسلمان شدند و هيچ لشكركشي هم به آنجا نشد. در بعضي از شهرها كه تا اواخر قرن اول هجري كافر بودند، توسط بعضي از شيعيان مسلمان شدند.

* * * * * * *

سوال

تعداد سادات در ايران را مي شود با يك محاسبه رياضي حل كرد كه به دو نفر از أئمه (عليهم السلام) برمي گردند نه تمام ائمه (عليهم السلام).

جواب

خداوند اگر به چيزي بخواهد بركت بدهد، اين چنين مي شود. ظاهرا روايت از امام صادق (عليه السلام) است كه مي گويد وقتي سگ ها مي خواهند بچه بياورند، هر سگي 7 يا 8 سگ مي آورد، ولي نسل سگ در دنيا خيلي كم است. گوسفند سالي يك بچه مي آورد، ولي تمام دنيا مملو از گوسفند است.

اين كه ايشان مي گويد با يك محاسبه مي توان بدست آورد كه فرزندان پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) مثلا در قرن اول، دو نفر بودند و الان انبوه شده اند، اين اراده الهي است بر ذريه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) كه بركت قرار داده است و به فقط به دو نفر بر نمي گردد. يكي از معاني:

إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ

سوره كوثر/آيه1

خود مورخان أهل سنت گفته اند كه كثرت ذريه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) از حضرت فاطمه (سلام الله عليها) است.

* * * * * * *

* * * * * * *

* * * * * * *

««« و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته »»»



Share
41 | محمد صادق | | ٠٩:٤٠ - ٠٦ مرداد ١٣٨٩ |
السلام
ان الهدي من الله
فمن الله التوفيق عليه التکلان
انظار فرج
42 | مسلمان | | ١٩:٠٠ - ١٨ مرداد ١٣٨٩ |
به نام خدا. دوستان اهل سنت و شيعه توجه داشته باشند که اکثريت قريب به اتفاق اهل سنت با کارهايي که عبدالمالک انجام ميداده ظاهرا و قلبا موافق نيستند. ولي آنچه که ما از اين نظام سراغ داريم چيزي جز تبعيض فاحش بين سني و شيعه نيست علي الخصوص در شهرهايي که سني و شيعه با نسبت جمعيتي نزديک باشند. و در مراسمات ساختگي مانند شهادت حضرت فاطمه با نوحه سراييها و توهينها و داستانهاي ساختگي قلوب اهل سنت را جريحه دار ميکنند و از طرفي نزديک به 30 تا شبکه ي ماهواره اي داير کردن ئ شبانه روز به معتقدات اهل سنت حمله و توهين و فحاشي ميکنن و در رسانه هاي ايران شعار وحدتشونم که گوش آسمونو کر کرده! و آنها هم بدون هيچ گونه توانايي مقابله اي حتي درخواست مناظره با علماي شيعه که پيامد اين درخواست خوردن برچسب وهابي است براي گذران چند روز با شرافت در اين دنيا ناچارا تن به سکوت ميدهند و کساني هم هستند که نميتوانند سر به بي حيايي بزنند از همه چيزشان ميگذرند و در لباس افرادي مانند عبدالمالک و... ظاهر ميشوند هر چند که وجود افرادي مانند عبدالمالک هم به نفع اين رژيم هشتند و ميتوانند به راحتي کساني را که ميخواهند از سر راهشان کنار بکشند با برچسب ارتباط با اين گروهکها از سرراهشان بردارند و از طرفي اذهان عمومي ميقبولانند که اينها دست پرورده ي عربستان و وهابيها و آمريکا و... هستند. و رژيم هم که از مردن 100 تا 200 تا شيعه ي بيچاره هيچ واهمه اي نداره!! اصلا در زمان پيامبر اکرم (ص) نه شيعه اي بوده و نه سنيي (البته به اين معنا که امروز هستن) بلکه ملاک تشخيص اسلام و مسلمان بوده حالا اگر ما بخواهيم بدانيم کداميک بر حق است کار ساده ايست البته اگر نظام و روحانيون ايران قلبا بخوان که مردم آگاه بشن! راهش اينه که يه مناظره اي هرچند به مدت يک ماه طول بکشه در يکي از شبکه هاي ملي ايران به طور مستقيم اراِيه بدن حتي ميتونن با تبليغات رسانه اي اين کاو بکنن و از علماي اهل سنت دعوت به مناظره بکنن تا خيال آدم و عالم از حقانيت يکي از اين مذاهب جمع بشه و حق و باطل معلوم بشه. و ما در شبکه هاي ماهواره اي ميبينيم که روحانيون اهل سنت داد ميزنن که ما حاظر به مناظره هستيم ولي نه در ايران ولي بر روي شبکه هاي ايران و بطور زنده که همه مردم ايران ببينند چون در غير اين صورت مناظره ها رو مطابق ميلشون سانسور ميکنن و تو سايتاي خودشون درج ميکنن و سايتاي مخالفو فيلتر ميکنن که کسي بهشون دسترسي نداشته باشه. و اين به نظر هيچ عاقلي کار دور از انصافي نيست.و مطمين باشين اينا اگه چيزي تو چنته داشتن خيلي وقت پيش اينکارو ميکردن و از روش محدود کردن و جاهل نگه داشتن مردم و با پول شيعه درست کردن استفاده نميکردن! اگه بر حق بودن پس چرا سايتا رو ميبندن و نميزارن آدما از مطبوعات و رسانه ي آزاد و اينترنت بدون فيلتر استفاده کنن؟! پس حتما يه جاي کارشون ميلنگه که انقد ميترسن!!! به قول مولانا: مه فشانر نور و سگ عو عو کند هر کسي با طينت خود ميتند.
43 | سعيد حسيني(شاه اسماعيل صفوي) | | ١٨:٥٨ - ١٩ مرداد ١٣٨٩ |
سلام

جناب مسلمان

رهبران مذهبي شما در ايران و در حال حاضر چه کساني هستند؟؟

مگر نه اينکه شما از آنان پيروي ميکنيد؟؟

چگونه ادعا ميکنيد که عبدالمالک را قبول نداريد؟
و با اينکه با کارهاش مخالفيد؟!!!
دروغ تا کجا؟؟؟!!!

متاسفانه گند کار بالا آمده است و اکثر مولوي هاي شما به عبدالمالک در ارتباط بوده و از او حمايت کرده اند

حناي شما براي شيعه و پيروان اديان ديگر هم رنگي ندارد
اهل سنت د رجهان به توحش معروف است
کدام دولت سني را ديديد که مسلمان باشد؟؟!!!
نگاهي به کشورهاي سني مذهب بيندازيد و ببينيد که چه خبر است؟

حکومتهاي وهابي مشغول توحش و کشتار شيعيان هستند و غير وهابي هم مشغول عيش و نوش و زنبارگي و کثافتکاري هستند.
قشر عوام و بيسواد هم که مانند گذشته در خدمت مولويها هستند که تحت عوامر آنان از درس خواندن و کسب علم و فهم حقيقت و تحقيق محروم هستند.
ديگر چيزي باقي نمي ماند
اين مسائل از 1400 سال پيش توسط خلفاي سه گانه خائن ، گناهکار و حيله گر شما آغاز شده و تا الان هم ادامه دارد.
عبدالمالک زائيده يک مذهب و يک تفکر از نوع وحشي است
بايد آن تفکر را در هم بکوبيم تا اسلام و انسانيت آهسته باشند
علي لعنت الله علي القوم الظالمين
44 | مهران صالحي | | ١٧:٢٩ - ١٢ شهریور ١٣٨٩ |
ما هزاران مورد از اين را در كتب احاديث و روايات داريم. چرا به عمر بيچاره گير داديد؟ مگر عمر و علي با هم رابطه‌ي فاميلي برقرار نكردند؟ مگر اسم پسران علي ابوبكر و عثمان نبود كه به خاطر اسم‌شان در هيچ‌يك از كتاب‌هاي شيعه اسم آنها را نمي‌برند؟ كسي كه بي‌جهت به هر كدام از اينها كه اولياي خدا بودند، توهين كند، نتيجه‌اش را در زندگي خود و خانواده‌اش خواهد ديد. واي به حال كسي كه آگاهانه اين كار را انجام دهد. واويلا بر حال او در قيامت اگر به قيامتي هم معتقديد.

پاسخ:

با سلام

دوست گرامي براي دريافت جواب، مي‌توانيد به آدرس‌هاي زير مراجعه نماييد:

1. نام‌گذاري فرزندان حضرت علي عليه السلام:

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=437

2. ازدواج عمر با حضرت أم كلثوم سلام الله عليها:

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=83

3. نظر حضرت علي عليه السلام در مورد خلفاء:http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=1866

با تشكر

معاونت اطلاع رساني

45 | momen abdullah | | ١٩:٢٣ - ١٤ شهریور ١٣٨٩ |
جناب احمد! مي‌دانيد علت اصلي مخالفت شما با مطلق‌گرايي چيست؟ چون شما مي‌خواهيد کفر و شرک «نسبي‌گرايي» را بسط دهيد!!! از آنجا که به امام معصوم (عليه السلام) اعتقادي نداريد سعي در عادي جلوه دادن نسبي‌گرايي هستيد!! بدين تريبت در را براي انجام هر گناه و خرافه و جنايت باز مي‌کنيد. چرا که «ميزان» و «معيار» مطلق را قبول نداريد. مثلا همين انکار اتصال امامان هدي (عليه السلام) به منبع علم الهي، باعث مي‌شود که جهالت را بالفطره قبول داشته باشيد و به تبع هرگونه جنايتي بر پايه جهالت ذاتي تمام مردم، توجيه کنيد!! اگر امام عالم وجود نداشته باشد، مطمئنا سخن کساني که جنايت خالد و معاويه و ابن ملجم (لعنت الله عليهم) را «خطاي در اجتهاد» مي‌دانستند، کاملا صحيح است!!! يا علي
46 | احمد | | ٢٤:١٨ - ١٤ شهریور ١٣٨٩ |
فرصت نشد همه متن رو بخونم، اما از چند دليل اولي که آقاي استاد حسيني قزويني آوردن به اين نتيجه رسيدم که ايشون فقط داره مي‌گه چرا وقتي سني غلو مي‌کنه، اشکال نداره، ولي وقتي شيعه غلو کنه، ايراد داره؟! من فکر مي‌کنم بهتره از اين شواهد، اين نتيجه رو بگيريم که هر دو دارن غلو مي‌کنن و به بي‌راهه مي‌رن. چه اشکالي پيش مي‌آيد اگه مثلا بگيم خود خدا روزي رو بين بنده‌هاش توزيع مي‌کنه و نه ائمه؟ يا از اينکه ائمه تمام علوم رو مي‌دونن، چه سودي نصيب ما مي‌شه؟ ساير دوستاني هم که کامنت گذاشتن، دارن سعي مي‌کنن از مذهب خودشون دفاع کنن.
47 | احمد | | ١٨:٥٩ - ١٦ شهریور ١٣٨٩ |
با سلام ابتدا لازم مي‌دونم از دوست خوبم آقاي momen abdullah تشکر کنم که نظر بنده رو نقد کردن. سوالي که من از ايشون دارم اينه که چرا نسبي‌گرايي مي‌تونه توجيهي براي هرگونه جنايتي باشه؟ اگر فرض کنيم که ما به "معيار مطلق" دسترسي نداريم، به عقل که دسترسي داريم. عقل هر انسان عاقلي مي‌گه کشتن انسان‌هاي ديگه کار درستي نيست. اينکه به اين اصل عمل مي‌شه يا نه، بستگي به ميزان خودخواهي انسان‌ها داره و يک انسان خودخواه، اگر به "معيار مطلق" هم دسترسي داشته باشه، بازهم کار خودش رو مي‌کنه. براي مثال همه مي‌دونن جنگ بده، ولي اتفاق مي‌افته و علتش اين نيست که انسان‌ها از بدي جنگ اطلاع ندارن، علت خودخواهيه. بنابراين بدي‌هايي که شايد اسم‌شون رو بشه جنايت گذاشت، با عقل کاملا مشخص مي‌شن و نيازي به "معيار مطلق" ندارن. اصلا فرض کنيم هيچ معياري نداريم و عقل تنها يک معيار در اختيار ما بگذاره و اون اين باشه که هيچ‌کس رو نبايد آزار داد و همه بايد شاد زندگي کنن! ما به طور تصادفي يکسري قانون وضع مي‌کنيم و اونها رو اجرا مي‌کنيم که بعضي از اون‌ها باعث ناراحتي برخي از آدم‌ها مي‌شه. بنابراين نسبي بودن به ما اجازه مي‌ده بتونيم قوانين‌مون رو تصحيح کنيم. اگر به همين ترتيب ادامه بديم، به تدريج از تعداد انسان‌هاي ناراضي کم مي‌شه. اگرچه در اين مسير به علت خطاها عده‌اي قرباني مي‌شن، اما آيا تعداد اون‌ها از تعداد کساني که در طول تاريخ در جنگ‌هايي که به اسم دين انجام شده کشته شدن، بيشتر خواهد بود؟ اين ايده در عمل جواب نمي‌ده، نه به خاطر نسبي‌بودن معيارها، بلکه به خاطر خودخواهي انسان‌ها. گاهي انسان‌ها کارهايي رو که مي‌دونن درست نيست رو انجام مي‌دن. ريچارد داوکينز در جواب مسلماني که اخلاق نسبي رو ضعف نظريه اون مي‌دونست گفت: اخلاق مطلقي که به من اجازه سنگسار يک انسان ديگه رو بده چه دردي از من دوا مي‌کنه؟ من در مقابل چنين اخلاق مطلقي، اخلاق نسبي رو ترجيح مي‌دم.
48 | momen abdullah | | ٠٦:٢٧ - ١٧ شهریور ١٣٨٩ |
جناب احمد! از متن کامنت شما کاملا واضح است که شما به نقص و خطاي نسبي‌گرايي کاملا واقف هستيد. در واقع شما خود را تسليم نسبي‌گرايي کرده‌ايد تا جايي که حاضر هستيد خود و نسل خود را فداي آن کنيد. مشکل اصلي شما سرخوردگي از مطلق گرايي است. به زبان عاميانه شما مي‌گوييد: «مي‌دانم نسبي‌گرايي فجايعي به دنبال خواهد داشت، ولي مگر شما مطلق‌گراها چه تاجي بر سر ما گذاشته‌ايد؟ پس اجازه دهيد نسبي‌گرايي را آزمايش کنيم!! از شما مطلق‌گريان بدتر که نخواهيم بود!!» ********* آقايان اهل سنت هم دقيقا همين فرمايش شما را دارند: >>اهل سنت مي‌گويد: چرا فقط عقل علي (عليه السلام)؟ چرا فقط سخن علي (عليه السلام)؟ عقل همه!!! آراء همه!!! تمام صحابه را در نظر بگيريد!!! چرا شما يک نفر را بر تمامي مردم برتري مي‌دهيد؟؟ ++ اگر ما اشاره به وجود نازنين حضرت محمد مصطفي (صلي الله عليه و آله) کنيم و از آنها بپرسيم چگونه است شما سخن ايشان را به کل سخنان برتري مي‌دهيد. خواهند گفت: >> ايشان به منبع وحي متصل بودند!!! ما وحي را به سخنان همه برتري مي‌دهيم!! ++ دقيقا به همين دليل است که اهل سنت هيچ باکي ندارند که حضرت خاتم الانبياء محمد مصطفي (صلي الله عليه و آله) را جن زده‌اي معرفي کنند که گاهي قصد خودکشي داشت و در اثر سحر عقلش را از دست مي‌داد و هذيان مي‌گفت و يا به فقرا ترشرويي مي‌کرد و در مورد حجاب زنانش غيرت کامل را نداشت و در آخر هم مسلمين را بدون تعيين رهبر به حال خود گذاشت و رفت!!! (نعوذبالله) >> چرا که اهل سنت حضرت محمد مصطفي (صلي الله عليه و آله) را فقط يک راديو مي‌دانند که پيامي را شنيد و بازگو ‌کرد و بعد از مدتي هم خاموش شد!!! ****** جناب احمد! خوش آمديد!!! وظيفه ما دقيقا زدودن عداوت شما با مطلق‌گرايي است!!! حال لطفا به سايت رسمي سازمان سلامت جهاني (WHO) مراجعه بفرماييد: http://www.who.int/mediacentre/news/releases/2006/pr63/en/index.html «...45 million end in abortion...» آمار جامع تر اينجا مي‌توانيد بخوانيد: http://www.johnstonsarchive.net/policy/abortion/wrjp3310.html حال اگر به رفرانسهاي ذکر شده در اين صفحه ويکي رجوع فرماييد: http://en.wikipedia.org/wiki/Late-term_abortion (بنده صفحه ويکي را مستند قرار نمي‌دهم، بلکه رفرانس‌هاي ذکر شده استناد مي‌کنم) خواهيد ديد که حداقل 2 درصد اين سقط‌ها بعد از ماه چهارم است (گرچه به نظر بنده حقيير قتل جنين حتي در روز دوم نيز جنايت است). پس با يک حساب سرانگشتي تقريبا سال 800 هزار کودک بي‌گناه قرباني حرکت روبه جلوي کفاري چون داوکينز مي‌شوند!!!! ******* جناب داوکينز. سنگسار جداي از جلوگيري از به وجود آمدن اولاد زنايي چون شما از کشتار ميليوني مظلومترين قشر انسانها يعني اجنة (جنين ها) جلوگيري مي‌کند!!! گرچه براي يک کافر دفع يک انسان بيگناه داخل کاسه توالت نبايد خيلي مساله مهمي باشد ولي براي ما خداباوران بسيار تکان دهنده است!!! ******* « اما آيا تعداد اون‌ها از تعداد کساني که در طول تاريخ در جنگ‌هايي که به اسم دين انجام شده کشته شدن، بيشتر خواهد بود؟» بستگي دارد از کدام دين سخن بگوييد؟؟ کل کشته‌هاي جنگ‌هاي بين مسلمين از کشته‌هاي مروجين «دين نسبي‌گرايي» کمتر است!!! آري «دين نسبي‌گرايي» خشن‌ترين و خونريزترين کشتارها و نسل کشي‌ها را به بشريت عرضه داشته است: http://photos.state.gov/libraries/amgov/133183/week_4/073010_vcmonument_500.jpg http://www.victimsofcommunism.org/ >>>>> تعداد قربانيان پيروان دين «نسبي‌گرايي» : 100,000,000 آري. صد ميليون <<<< صد ميليون تاکنون فقط قرباني شاخه کمونيست دين نسبي‌گرايي شده‌اند!!! اين است نجاست نسبي‌گرايي!!! اين است تعفن و گند نسبي‌گرايي!!! حال آمار کشته‌ها شاخه نازيسم دين نسبي‌گرايي را به آن اضافه کنيد تا به خباثت و لعانت هرچه بيشتر نسبي‌گراها پي‌ بريد!!! ************ بعد کافر نسبي‌گرا براي ما از سنت اله واحد جهانيان، مجازات خائن به کودکان، زن خراب و فاسق و معاويه صفت، سنت حسنه سنگسار، انتقاد مي‌کند!!! گويا منتظر ظهور اولاد زنايي بيشتري چون استالين و معاويه است!!! ************* «! ما به طور تصادفي يکسري قانون وضع مي‌کنيم و اون‌ها رو اجرا مي‌کنيم که بعضي از اون‌ها باعث ناراحتي برخي از آدم‌ها مي‌شه. بنابراين نسبي‌بودن به ما اجازه مي‌ده بتونيم قوانين‌مون رو تصحيح کنيم. اگر به همين ترتيب ادامه بديم، به تدريج از تعداد انسان‌هاي ناراضي کم مي‌شود» آري!!! مسلم است از انسان‌هاي ناراضي کم مي‌شود!!! چون آنها به قبرستان‌ها مي‌پيوندند!!! **** يک گام بزرگ به جلو ********* http://en.wikipedia.org/wiki/Great_Leap_Forward **************** «چرا نسبي‌گرايي مي‌تونه توجيهي براي هرگونه جنايتي باشد؟» به يک دليل خيلي ساده: «لو كان فيهما آلهه الا الله لفسدتا» سوداگران مرگ خواهند گفت: شادي جوانان و خمار شدن مردم «مهم‌تر» است از حفظ عقل و خرد انسان‌ها!!! پورنوگراف‌ها خواهند گفت: هيجان آمدن و تحريک جوانان «مهم‌تر» است از حفظ کانون خانواده!!! خالدها خواهند گفت: دادن خراج «مهم‌تر» است از زندگي مردم!!! و ... دقيقا همين وضعيت خرابي که اکنون گريبان‌گير جهان است!!!! هر جنايتي را انجام مي‌دهند و بعد يک مزيت نسبي براي توجيه آن مي‌آورند!!!! چنانچه حتي جنايات يزيد سگباز را سرکوب خارجي‌هاي معرفي مي‌کنند!!! **************** «عقل هر انسان عاقلي مي‌گه کشتن انسان‌هاي ديگه کار درستي نيست» جناب احمد! خدا نياورد، ولي اگر کسي پس از تجاوز به ناموس شما، او را بکشد، آيا با اعدام او موافق هستيد؟ يا علي
49 | محسن ا | | ١٤:٣٢ - ١٧ شهریور ١٣٨٩ |
جناب احمد! با پوزش از شما و جناب momen Abdullah، اجازه مي‌خواهم نكاتي در مورد بحث شما عرض كنم: در جواب اين‌كه فرموديد: "سوالي که من از ايشون دارم اينه که چرا نسبي‌گرايي مي‌تونه توجيهي براي هرگونه جنايتي باشه؟" اتفاقاً دقيقاً به ايراد اصلي نسبي‌گرايي اشاره كرده‌ايد. نسبي‌گرايي مي‌گويد ممكن است يك عمل در جامعه‌اي قبيح باشد و در جامعه‌اي ديگر ممدوح باشد. خيلي ساده مي‌توان ديد كه همين نگرش مي‌تواند توجيه كننده هر جنايتي باشد. تأكيد مي‌كنم: هر جنايتي. مثلاً همين جنايت قتل نفس كه قرموديد: "عقل هر انسان عاقلي مي‌گه کشتن انسان‌هاي ديگه کار درستي نيست". اولاً: همين اظهارنظر شما يك اظهار نظر مطلق است. يعني چه كه عقل هر انساني چنين مي‌گويد؟ از كجا مطمئن هستيد؟ شايد عقل بعضي‌ها چنين نگويد. مثلاً عقل اعراب جاهلي، كشتن نوزادان دختر را كار پسنديده‌اي مي‌دانست. يا عقل افلاطون در كتاب جمهوريتش كشتن نوزادان را براي جلوگيري از ازدياد نسل پسنديده مي‌دانست. عقل دانشمندان نازي هم كشتن انسان‌هاي پير يا ناتوان را براي كاهش هزينه‌هاي سربار جامعه پسنديده مي‌دانست. امروزه هم در اروپا بحث بر سر اينست كه عقل بعضي، كشتن ترحم آميز بيماران صعب العلاج را پسنديده مي‌داند. ژاپني‌ها هم خودكشي را پسنديده مي‌دانند. عقل چيني‌ها اعدام دزدان و معتادان را پسنديده مي‌داند. عقل برخي از قبايل بدوي، قتل هر كس كه از قبيله دوست نباشد را مي‌پسندد. و خلاصه نمونه‌هاي اين عقولي كه كشتن انسان‌ها را مجاز مي‌دانند زيادند. ثانياً: جنايت در جامعه‌اي نسبي‌گرا كه در آن قتل پسنديده باشد، ممكن است چندان مورد ستايش باشد كه نياز به علت ثانوي مانند خودخواهي كه ذكر كرديد نداشته باشد. مثلاً در بعضي اقوام بدوي در آفريقا، نگهداري تعداد بيشتر جمجمه افرادي كه يك نفر كشته، از افتخاراتش محسوب مي‌شود. قتل در دوئل در بين فرانسوي‌ها يك افتخار محسوب مي‌شود. تيمور لنگ انجام اولين قتل در نوجواني را از افتخاراتش مي‌داند. و سوال يكي از اعراب از حضرت پيامبر (ص) نيز در اين رابطه جالب توجه است كه پرسيد آيا در بهشت هم جنگ و خونريزي وجود دارد و وقتي با پاسخ منفي مواجه شد، گفت: پس خيري در آن نيست. شما اگر بهتر نگاه كنيد نمونه‌هاي زيادي از جوامعي كه انواع جنايت در آنها از افتخارات‌شان محسوب مي‌شوند پيدا مي‌كنيد. ثالثاً: اين نسبي‌گرايي، عامل جنايات بي‌شماري در تاريخ بوده كه قابل چشم‌پوشي نيستند. مردم مغولستان هنوز هم جنايت‌كاري مثل چنگيز را تكريم مي‌كنند و براي او احترام فوق العاده‌اي قايلند. نسبي‌گرايي شما نمي‌تواند جنايات و قتل‌هاي انجام شده توسط چنگيز مغول را محكوم كند. چون او در جامعه خودش مورد تكريم است. هم‌چنين‌اند ناپلئون، هيتلر، صدام و بسياري از جنايت‌كاران ديگر. البته اينها در مورد جنايت قتل بود كه خودتان مثال زديد. در مورد قبح و يا مدح ساير اعمال بشر هم وضع بر همين سياق است. و اما اين مطلب كه فرموده‌ايد:" اصلا فرض کنيم هيچ معياري نداريم ... طور تصادفي يک‌سري قانون وضع مي‌کنيم... بنابراين نسبي بودن به ما اجازه مي‌ده بتونيم قوانين‌مون رو تصحيح کنيم...". اولاً: خواهشمندم بفرماييد چنين اتفاقي در كجاي دنيا تاكنون افتاده است؟ كدام ملتي تاكنون بوده كه هيچ معياري نداشته و به طور تصادفي قانون وضع كرده؟ ما در مورد انسان‌ها و دنياي واقعي صحبت مي‌كنيم كه در آن هر انساني و هر ملتي معيارهايي دارد، قانون ها هم هيچ وقت تصادفي وضع نشده‌اند. و اما در مورد اين نكته كه فرموده‌ايد:" اما آيا تعداد اون‌ها از تعداد کساني که در طول تاريخ در جنگ‌هايي که به اسم دين انجام شده کشته شدن، بيشتر خواهد بود؟" اولاً تأمل بفرماييد آمار جنگ‌هاي ايران و روم، جنگ‌هاي روم و يونان، يونان و اسپارت‌ها، مصريان باستان با ايرانيان، ... در گذشته و جنگ‌هاي جهاني اول و دوم در عصر حاضر و اصلاً عمده جنگ‌هاي دنيا در گذشته و حال با كشتگان فراوان بر سر سلطه‌طلبي، تملك زمين، آب، انرژي و يا اختلافات نژادي بوده‌اند. به شما آمار غلط داده‌اند اگر بخواهيد اين كشتگان را با تعداد كشتگان جنگ‌هاي مذهبي مقايسه كنيد. به نظرم اين آمار غلط را عمداً به شما داده‌اند تا شما را از دين دور كنند. اين همه كشته، نتيجه همين قانون‌هاي اختراعي است كه داريد از آنها دفاع مي‌كنيد. ثانياً: اگر همين نسبي‌گرايي نبود و همه به جاي قانون اختراعي خودشان به قانون خداوند عمل مي‌كردند، چنين جنگ‌هايي به وجود نمي‌آمد. حال جناب احمد! به عنوان يك مسلمان مي‌خواهم از شما بپرسم: قوم لوط، عمل شنيع لواط را زشت نمي‌دانستند. به عقل خودشان چنين كاري به كسي ضرري هم نمي‌زد. پس چرا خداوند متعال بر آنان عذاب فرستاد؟ به حكمت خداوندي كه إن شاء الله معترفيد. از اين نوع سوال بسيار مي‌توان پرسيد مثلاً: قوم شعيب كم‌فروشي مي‌كردند و در معامله حيله مي‌كردند. اما در بين خودشان اين كار را قبيح نمي‌دانستند. بلكه آن را زرنگي مي‌دانستند و افراد زرنگ را تكريم مي‌كردند. نظر شما در اين مورد چيست؟ چرا خداوند متعال آنان را مورد مؤاخذه قرار داد؟ اصولاً در جامعه‌اي كه همه كافر باشند، كفر يك عمل قبيح محسوب نمي‌شود و با عقل خودشان هم مطمئن هستند كه به كسي ضرر نمي‌زنند. پس چرا خداوند پيامبران را براي مبارزه با كفر فرستاد؟ چرا خداوند اين اقوام را در آسايش خودشان رها نكرد؟ اين اقوام كه به عمل خودشان راضي بودند. يك نكته ديگر هم دارم: يكي از دوستان بنده، مدتي در يكي از كشورهاي (مترقي!) اسكانديناوي زندگي كرده و نقل مي‌كند يك زن مي‌تواند هم‌زمان با سه نفر رابطه (جنسي) داشته باشد و شوهر حق محدود كردن او را ندارد. به اين آقاي ريچارد داوكينز بگوييد: اخلاق نسبي كه به همسرتان اجازه بدهد با چند مرد ديگر رابطه داشته باشد، چه دردي از شما دوا مي‌كند؟ من در مقابل چنين اخلاق نسبي‌اي، اخلاق مطلق رو ترجيح مي‌دهم.
50 | حسين | | ٠٩:٤٠ - ٣١ شهریور ١٣٨٩ |
بسيار عالي بود امير المومنين عليه السلام بود كه با سه فرقه نجس از هفتاد و دسه فرقه مسلمانان يعني با خوارج و نواصب و غلات جنگيد. خوارج را در نهروان نواصب را در صفين غلات را در جمل و غلات آنها بودند كه به اعتراف طبري (در تاريخ الملوك و الامم) هنگامي كه شتر سرهنگ عايشه سرگين (مدفوع) مي‌انداخت آن را برداشته و مي‌بوييدند و مي‌گفتند: (اگر در عبارت عربي اشتباه نكنم) ان بعر جمل امنا ريحه ريح مسك. يعني : سرگين شتر مادرمان، بوي مسك مي‌دهد.
51 | MOHAMAD | | ١٨:٢٦ - ١٨ آبان ١٣٨٩ |
سلام خدمت شما دوستان عزيز و گرامي تا جايي که من به عنوان يک فرد سني مذهب ميدونم چيزهايي که شما در باري اهل سنت گفتيد فقط بزرگ کردن بعضي از اعتقاداد اين گروه و ناديده گرفتن اعتقاداد ديگر بود شما فقط به يک طرفه قضاوت کرديد و مسايلي که بيان کرديد جزء تبليغ شيه ديگر ر هدفي نداشت . و اينکه هيچ سني پيامبر را ديوانه نمي داند و براي اين بعد خود جانشيني انتخاب نکرد که هر کاري پيامبر انجام دهد سنت محصوب مي شود و اگه پيامبر اين کارو مي کرد تا قيام قيامت بايد هر خليفه خليفي بعدو انتخاب مي کرد و اين فرقي با نظم هاي پادشاهي نداشت و دلالي ديگي هم وجود داره که من دروست نمي دونم اگه برارران شيه لطف کنند و سايت هاي سني را فيلتر نکنند مي توند به اونا مراجعه کنيد
52 | مجيد م علي | | ٢٤:٣١ - ١٩ آبان ١٣٨٩ |
با سلام دوست عزيز جناب MOHAMAD ايا ايات ذيل را قبول داريد . بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلاَئِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الأَرْضِ خَلِيفَةً ( البقره 30 ) ====================================== بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَجَعَلْنَا مَعَهُ أَخَاهُ هَارُونَ وَزِيرًا *** الفرقان ========================================= بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللّهَ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ اگر حضرت محمد صلي الله عليه و اله و سلم علي عليه السلام را انتخاب كرد يعني خدا او را انتخاب كرده و اگر حضرت امام حسن عليه السلام منتخب علي عليه السلام و منتخب حضرت محمد صلي الله عليه و اله و سلم و منتخب الله سبحان تعالي ميباشد همينطور بگير تا امام دوازدهم . ايا بقول خودت اين سلطنت الهي را ميتوان با ديگر حكومات منتخبي مردم يا بازور كودتا و زور مقايسه كرد . ======================================================================= بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ . اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد ! اطاعت كنيد خدا را ! و اطاعت كنيد پيامبر خدا و اولو الأمر [ اوصياى پيامبر ] را (سوره نساء 59 ) ------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ مَا ضَلَّ صَاحِبُكُمْ وَمَا غَوَى . وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى . إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى . اميدوارم كه اين ايه را قبول داريد ================================================================================ دوست عزيز جناب MOHAMAD ايا شما عمر ابن خطاب را قبول داريد ( اگر او را بعنوان خليفه قبول داريد ( كه داريد ) پس اعتقاداتش اعتقادات شما نيز مي باشد . وقتيكه عمر ميگويد : ابن عباس مى گويد; وقتى كه بيمارى پيامبر شدت يافت، فرمود: «ائتونى بكتاب اكتب لكم كتاباً لا تضلّوا بعده، قال عمر: إنّ النبىّ(صلى الله عليه وآله)غلبه الوجع، وعندنا كتاب الله حسبنا; براى من كاغذى حاضر كنيد، تا براى شما نامه اى بنويسم كه پس از آن گمراه نشويد! عمر گفت: بيمارى بر پيامبر چيره شده و كتاب الهى كه ما را كافى است، نزد ماست».(صحيح بخارى،كتاب العلم، باب 39 (باب كتابة العلم)، ح 4 . در تعبير ديگر آمده است: «فقال عمر: انّ رسول الله قد غلب عليه الوجع، وعندكم القرآن، حسبنا كتاب الله».(صحيح مسلم، كتاب الوصية، باب 6، ح 8 ) در يكجا آمده است: «فقالوا: أهجر رسول الله».(صحيح بخارى، كتاب الجهاد و السير، باب 175، ح 1 ) در دو مورد آمده است: «فقالوا: ما شأنه؟ أهجر؟ استفهموه».(صحيح بخارى، 17 كتاب المغازى، باب 84، ح 4 و صحيح مسلم، كتاب الوصية، باب 6، ح 6) =================================================================================== قبول كردن عمر يعني قبول كردن حرفش پس نعوذ بالله شما هم ميگوييد كه حضرت نبي صلي الله عليه و اله و سلم ليهجر ..... ================================================================================ لبيك يا علي
53 | عبدالله | | ٢٣:٣١ - ٢٠ آبان ١٣٨٩ |
به: MOHAMAD
گفتي: "براي اين بعد خود جانشيني انتخاب نکرد که هر کاري پيامبر انجام دهد سنت محصوب مي شود و اگه پيامبر اين کارو مي کرد تا قيام قيامت بايد هر خليفه خليفي بعدو انتخاب مي کرد و اين فرقي با نظم هاي پادشاهي نداشت"
جواب: أوّلاً: اگر هركاري نبي أكرم(صلي الله عليه وآله) انجام داد -براي بعضيها- سنّت محسوب ميشد كه بوبكر براي خودش جانشين نصب نميكرد!
ثانياً: اگر تعيين علي ولي الله در عيد غدير به جانشيني رسول الله(صلي الله عليه وآله) كار درستي نبود، چرا اين نادرستي، شامل حال بني أميّة(شجرة الملعونة في القرآن) نميشود؟! چرا شامل حال آل سعودي كه حجاز را مملكة(مايملك) سعودية كرده، نميشود؟!
ثالثاً: خليفه امروز مسلمين كيست؟ اگر دارند، دليل خلافتش چيست؟ و اگر ندارند، چرا ندارند؟
54 | مهرداد صدرالديني | | ٠١:١١ - ٠٩ دي ١٣٨٩ |
بزرگترين دليل براي اينکه بعد از مرگ پيامبر جنايت وحشتناکي در عالم اسلام صورت گرفته اين است که حضرت زهرا قبرش مخفي است چرا؟مگر ايشان به فاصله اندکي بعد از رسول الله از دنيا نرفتند .ايشان به گفته پيامبر سيده زنان عالم است . اهل تسنن فکر نميکنند پرا قبر ايشان مخفي است آيا اين دليل بر نارضايتي ايشان از اتفاقات بعد از رحلت پيامبر نيست.چراخليفه اول و دوم بر جنازه حضرت نماز نتوانستند بخوانند. اهل تسنن عقايد واقعا خنده داري دارند براي مثال بين ام المومنين و طلحه وزبير از يک طرف وخليفه وقت همراه عمار وباقي صحابه جنگ جمل اتفاق افتاد که يقينا يک طرف حتما باطل است پس چطور ايشان تمام صحابيون پيامبر را بهشتي ميدانند.اهل تسنن فکر نميکنند که اين همه آيات در مورد منافقين آمده چرا؟آيا منفق کسي نيست که در ظاهر همه يقين دارند مومن و معتقد است ولي در باطن پر از حيله است.چرا؟ايا اين منافقين گروهي از صحابيون پيامبر نبودند؟اگر صحابيون پيامبر نبودند پس ديگر نامشان منفق نميشود يا کافرند يا مشرک.در صورتي که قرآن هم براي کافران آيه نازل شده و هم براي مشرکان.پس منافقان عده ديگري هستند که ظاهرا کافر و مشرک نيستند.آيا کسي که بر رد حرف پيامبر حرفي بزند کافر نيست؟در ضمن اگر ناراحتي حضرت زهرا بر سر ارث فدک بوده باشد نه خلافت علي عليه السلام آيا خليفه ابوبکر چيزي را که سيده زنان عالم از حق خودش طلب کرده را به او نميدهد يعني معتقد است حضرت زهرا دروغ گفته است .آيا سيده زنان عالم براي چند متر باغ فدک دروغ ميگويند؟زنان مومن معمولي اين کار را نميکنند چه رسد به فاطمه زهرا .ام ابيها.سيدهالنساءعالم .دخت گرامي خاتم پيامبران.در ضمن اگر به گفته خليفه عمر که گفته پيامبر گفته نبوت و خلافت در خانواده من جمع نميشود ،پس چرا ايشان در شوراي 6 نفره علي (ع) را وارد کرد ، وقتي علي را دخل شورا کرد يعني علي هم امتياز خليفه شدن را دارد بنابراين باز هم ايشان برخلاف گفته پيامبر که خودش گفته بود رفتار کرد.ظاهرا خلفا اصلا با گفته هاي پيامبر مشکل داشتند که هر حرف پيامبر را يه جوري ميپيچاندند در ضمن آنهايي که اهل مناظره هستند خواهشا کتاب شبهاي پيشاور را مطالعه کنند جواب تمام تهمت هاي شما را عالم بزرگوار حسيني 100 سال قبل داده با ذکر کتابهاي معتبر اهل تسنن. واخر اينکه اشتباه اسمي شده اهل سنت علماي بزرگوار شيعي هستند که الحق رفتار و کردار و اعتدال و بزرگواري و تواضع وتقواي ايشان عين صحابيون واقعي پيامبر است. هر کس خلاف اين ا فکر ميکند زحمت بکشد و چندي با يکي از علماي اماميه حشر و نشر داشته باشد/ ان شاالله خداوند دلهايي که اهل هدايتند را هدايت کن وسپس ثابت و استوار نگهدار به قول مولي متقيان اميرالمومنان والسلام لاهله
55 | عبيد | | ٠٨:٣٦ - ٢١ اسفند ١٣٨٩ |
امير المومنين (ع) :اليمين و الشمال مَضَلُه و الطريق الوسطي هي الجاده ، عليها باقي الکتاب وآثار النبوه و منها منفذ السنه و اليها مصير العاقبه
ترجمه: چپ و راست گمراهي و راه ميانه جاده مستقيم الهي است که قرآن و آثار نبوت آن را سفارش مي کند و گذرکاه سنت پيامبر است و شرانجام بازگشت همه بدان سو مي باشد.(نهج البلاغه خطبه 16)
56 | عباس | | ١٢:٠٢ - ١٥ فروردين ١٣٩٠ |
جناب استادحسيني در پاسخ جواب نقضي مي دهند. جواب ها دو گونه اند يکي نقضي و ديگري برهاني يا حلّي . بحث بر سر اين نيست که غلو مورد قبول است بلکه گفته مي شود اي کسي که ما شيعيان را متهم به غلو مي کني تو زماني مي تواني بر شيعه چنين ايرادي را بگيري که خودتان دچار غلو نباشيد. وگرنه تناقض گويي و تناقض پذيري کرده ايد که انچه را بر شيعه ايراد مي گيريد در مورد شخصيت هاي مورد علاقه خود دقيقا همانها را مي پذيريد.
شيعه غلو را در مورد پيامبر و امامان نمي پذيرد. امامان و عالمان شيعه دوازده امامي مخالف با غلو بودند و در مقابل غاليان مي ايستادند لذا بعضي از آنچه را که به عنوان غلو به شيعه دوازده امامي نسبت مي دهند نادرست است و اتهام است ( وجود افرادغالي در بين شيعه را انکار نمي کنم اما اين افراد بسيار کم بوده اندو عالمان دين با آنان مقابله کرده اند) و بعضي از موارد غلو نيست مثل داشتن کرامت يا دانش گسترده ، زيرا دليل قراني براي آن هست و يا رسول خدا آن را مطرح نموده است . امامان دوازده گانه خدا نيستند ، رب و رازق و ... نيستند اما علم آنها اخلاق آنها ، عبادت آنها و... با انسانهاي عادي قابل مقايسه نيست
آن دسته کساني که پيامبر خدا و امامان را در رتبه انسانهاي عادي قرار مي دهند درست است که از غلو پرهيز نموده اند اما متاسفانه دچار تقصير شده اند بايد حالت تعادل رعايت شود آنچه را کتاب و سنت و عقل تاييد مي کند پذيرفته و آنچه مورد تاييد نيست کنار زده شود اين معيار خوبي است براي پيدا کردن حق .
57 | س.م.د | | ١٣:٤٥ - ١٩ فروردين ١٣٩٠ |
در كتاب صحيح مسلم ج 8 ص 229 عبارت زير را به عنوان حديث رسول خدا(ص) معرفي كرده است (جعل حديث)
<<:از زبان من چيزي را ننويسيد و هر كس چيزي جز قرآن نوشته است بايد آن را پاك كند و باكي نيست >>
اين كار نيز عدله اي بر كج روي اهل سنت است زيرا اگر اين عبارت از رسول خدا(ص) باشد پس بايد خود اين عبارت هم در كتابي نوشته نمي شد و علاوه بر اين اين عبارت ساختگي با قرآن كريم مغايرت دارد قرآن كتاب ارزشمندي كه اهل سنت آن را به تنهايي براي هدايت خود كافي مي دانند با توجه به آيه ي 33 سوره ي محمد <<اي اهل ايمان خدا را اطاعت كنيد اعمال خود را ضايع و باطل نگردانيد>>
آيه ي 59 سوره ي نساء<<اي كساني كه ايمان آورده ايد خدارا اطاعت كنيد و پيامبر را اطاعت كنيد و صاحبان امر كه از شمايند>>
از دو آيه ي فوق نتيجه مي گيريم كه افراد مومن بايد خدا و پيامبر(ص) را اطاعت كنند تا رستگار شوند حال اگر سخنان پر بركت پيامبر در دست رس نباشد چگونه افراد در زمان بعد از پيامبر (ص) به رستگاري برسند در حالي كه دين اسلام ديني براي همه ي نسل ها و همه ي زمان هاست
58 | محمد حسين | | ١٥:٣٠ - ٢٣ فروردين ١٣٩٠ |
سوال من از اهل سنت اين است که ما در سنت پيامبر شنيده ايم که هرزمان پيامبر لشکر ي هراندازه که کوچک هم بود به جنگ دشمن مي فرستاد براي انها تاسه فرمانده تعيين مي نمود تادرصورت شهادت هر يک به ترتيب تعيين پيامبر به فرماندهي وجايگزيني فرماندهي لشکر برسد حالا چگونه ميتوان قبول کرد که يک جامعه اسلامي به اين بزرگي را بعد ازخودش بدون سرپرستي رها کرده وحتي به روش جناب اقاي ابوبکر هم جانشين تعيين نکرده چرا مصلحت انتخاب جانشيني که به فکر اقاي ابوبکر رسيد به فکر پيامبر نرسيد اصولا اگر کتاب خدا براي ما کافي است و جانشين ومجري نمي خواهد چرا برمسند پيامبر تکيه زده و حکم ميدادند چرا براي مناطق ديگر فرماندار تعيين ميکردند ايا درايت بالاي اين افراد رامي رساند يا اينکه پيامبر ندانسته وکوتاهي کرده واين فکر به نظر افرادي رسيده که درايتشان از پيامبر هم بالاتر بوده اللهم اهدنا صراط المستقيم امين يارب العالمين
59 | اميد | | ١٧:٤٠ - ٢٣ ارديبهشت ١٣٩٠ |
برادران عزيز مسلمان , اين سايت و تعدادي از افرادي كه در آن كامنت مي گذارند خواسته يا نا خواسته در جهت اهداف صهيونيستي گام بر مي دارند از شما خواهشمندم در مطالعه مطالب اين سايت و ارسال نظر دقت بيشتري فرماييد
60 | Momen Abdullah | | ١٩:٤٠ - ٢٥ ارديبهشت ١٣٩٠ |
جناب اميد عمر
آيا صهيونيسم هدفي بالاتر و ارجح از نابودي سنت نبوي و چپاندن سنت كعب الاحبار صهيونيست و گسترش مكتب ابوبكريسم دارد؟
اصولا آيا در ميان تمامي خبايث يهود، از ساخت كمونيسم گرفته تا گسترش زنا و لواط، جنايتي كشنده تر و ويرانگتر از توليد مكتب ابوبكريسم هم بوده است؟

پس چرا با ما در مبارزه با ميوه شجره خبيثه فرسيس ها يعني مكتب صهيونيستي ابوبكريسم، همراه نمي‌شويد؟
مگر شما مسلمان نيستيد؟

يا علي
61 | س.م.د | | ٢٢:٤٩ - ٠٣ خرداد ١٣٩٠ |
عزيزان بايد توجه داشت كه هدف ما از اين بحث كردن ها فقط آگاه سازي است و ما با برادران اهل سنت دشمني نداريم آن ها تحت تاثير جو حكومت هاي خود از حقيقت ها محروم شده اند آن ها پيرو كساني هستند كه (از زمان پيامبر تا كنون)جايگاه پيامبر(ص) را به نا حق غصب كرده اند وناآگاهانه از آن ها پيروي مي كنند ((تا به سعادت برسند)) و وظيفه ي ما آگاه كردن وهمراه كردن آن ها با خود است
پس بياييد بدون هيچ جبه گيري و در فضايي سالم حق را تعيين كنيم و تسليم آن شويم.
62 | عبدالقدير نيكيار شكيباني هرات افغانستان | | ١٦:٠٢ - ١٥ خرداد ١٣٩٠ |
ايا به نظر شما بي عقلان بين سني و شيعه فرقي است اگر فرق است انرا غير از بي سوادان و ان علماي جاسوس ديگر کسي نخواهند نام برد مگر در اين روگفت ببين اگر ما بين سني و شيعه فرق قايل شويم پس ما چطور ميتوان ارمان همان پيامبر اسلام وخلفاي اسلام را به جا بياوريم .ولا اين جاي شرم است که فرق بين اين دو مي گذاريم مگر به نظر من هيچ فرقي نيست چراکه اين دو را است که کدام کس زودتر ازين دو را به خدا نزديکتر خود را ميسازد و لي اگر ما فرق قايل بوديم هزگز نام اسلام را خوب نخواهيم ساخت البته نام دين مبين اسلام بهترين نام را وشهرت را در طول تاريخ دارند .
دراين زمان ما مي بينيم که ما خودمان داريم که اسلام را ضعيف وتفرقه دار جلوه مي دهيم و کافران روي زمين هم از اين فرصت طلائي سو استفاده مي کنند اما ما مسلمانان درخواب غفلت فرو رفته ايم . ميدانيد اين خواب از چي به رسيد ه است اين همه از کردار ورفتار تعصبانه خودمان است واين را بدانيد جهان کفر هميشه از براي ماقرص استفاده مي کنند که ما هميشه در خواب غفلت باشيم وبنام سني وشيعه همديگر را توهين کنيم به خدا جاي شرم است . من خود يک اهل سني ام ولي فرق بين سني وشيعه را فقط در تقواوپرهيزگاري انها مي بينم . برادران اهل تشيعه واهل تسنوع و تمام اتباع اسلام خواهشانه بنام سني وشيعه باهم جنگ نکنيد مي بيند که در تمام جهان اسلام جنگ است و ميدانيد که کفر ميايد و ميانجگير ي مي کند ايا اين کفر نوه شيطان نيست ؟ پس مي دانيد که شيطان هم دشمن قسم خورده مسلمين جهان است.شمارا به خدا بنام شيعه وسني ديگر جنک نکنيد و از اين کفر حمايت نکنيد اگر تو مي گوئي که بهترين مذهب اهل تشيوع است پس چرا مسلمين جنگ مي کنند و اگر يک اهل تسنوع مي کويد که اهل ما خوب است چرا پس جنگ است در تمام کشورهاي مسلمين؟ ببينيد که غير از کشورهاي اسلامي در ديگر کشور ها جنگ نيست اين همه از بي اتفاقي ما است که اينقدر در باره اهلان خود گپ و جلوه هاي بي مورد مي دهيم .به خدابه ايراني يا يک افغاني يا ديگري هيچ فرق ندارد زماني که من اين متن هاي هردو اهل را مي بينم بسيار متاثر مي شوم چرا اين همه کار شيطانها است که مارا به اين روز انداخته اند.
برادر سني وبرادر شيعه به خاطر علي (ع) واهل به خاطر عمر(رض) از اين گپ ها بگزريد و به خاطر اسلام مبارزه کنيد نه به خاطر سني يا شيعه .
عبدالقدير نيکيار هستم از ولايت هرات افغانستان
63 | Momen Abdullah | | ١٢:٣٦ - ١٧ خرداد ١٣٩٠ |
جناب آقاي عبدالقدير نيکيار
از نصايح دلسوزانه و مشفقانه شما كمال تشكر را داريم. انشاء‌الله كه خداوند متعال خود مسير مسلمين را هموار گرداند.
ولي برادر عزيز
فرموديد كه به خاطر عمر از اين گپ ها بگريزيم.

اجازه هست بنده به خاطر مجاهد الله سردار اسلام حضرت ابولولو (رحمة الله عليه) از اين گپها بگريزم؟

يا علي
64 | امير علي | | ١٤:٣٤ - ١٦ تير ١٣٩٠ |
به نام خدا.بنده خدمت تمام آن آقاياني كه خود را سني ميدانند و دم از وحدت ويگانگي امت اسلام ميزنند عرض ميكنم اگر دوستدار وحدت هستيد پس چراوبه چه مجوزي اغلب آقايان مولويها وسخنرانان شما،كه شماازآنان پيروي ميكنيد، روي منبرها شيعيان را به دليل توسل وزيارت قبور امامان خود مشرك مينامند؟وحتي بنابرمشاهده خود من در مدينه يك خطيب وهابي شيعه راتكفير كرده وخون آنهارامباح ميشمرد!!.وثانيا به چه دليل پيروي از ابوحنيفه ومالك و ديگر امامان اهل سنت متضمن بهشت وسعادت اخروي است ولي پيروي از اهل بيت -عليهم السلام- كفروشرك وبدعت محسوب ميشود؟؟واساسا چراما بايد امامان خودمان را بگذاريم واز افرادي مثل ابوبكروعمروعثمان پيروي كنيم.بزرگان شما سني هامگر چه فضايلي داشتند كه اهل بيت -نعوذبالله-فاقدآنهاهستند؟؟جوابگو باشيد اگرميتوانيد!! (والسلام علي من التبع الهدي)
65 | س.م.د | | ١١:٢٧ - ١١ مرداد ١٣٩٠ |
يکي از ماجراهاي جالبي که ميزان پايبندي به سنت پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم را در مکتب خلافت سقيفه آشکار مي سازد، داستان نماز تراويح است. اين نماز اکنون در ميان اهل سنت در ماه رمضان برپا داشته مي شود. ريشه يابي اين نماز ما را به زمان رسول گرامي اسلام صلي الله عليه و آله و سلم نمي رساند، حتي پس از ايشان در زمان خليفه ي اول نيز خبري از اين نماز نبوده است. براي اطلاع از اين که چنين نمازي از چه زماني آغاز شده است، به نقل معتبرترين کتب اهل سنت توجه فرماييد:

شبي از شب هاي ماه رمضان، عمر بن خطاب خليفه دوم اهل سنت، وارد مسجد شد و مردم را ديد که هر يک به تنهايي مشغول نمازهستند، در اين هنگام گفت: اگر اين مردم را جمع کنم تا با يک نفر نماز بخوانند ( نماز جماعت ) بهتر است، پس تصميم گرفت اين کار را انجام دهد و ابي بن کعب را بر امامت گمارد و مردم را بر اقتدا به وي فرمان داد. شبي ديگر به مسجد آمد و مردم را ديد که با جماعت نماز مي گزارند، آنگاه گفت: بدعت خوبي ايجاد کردم. (1)

بنابر معمول پس از نقل هريک از ماجراهاي مربوط به خلفاي اهل سنت سوال يا سوالاتي را مطرح کرده ام و از اهل سنت خواسته ام که پاسخ دهند، اما تا کنون جوابي غير از توهين، دريافت نکرده ام. اينک نيز سوالاتي را طرح مي کنم و به انتظار پاسخ مي نشينم.

خليفه دوم براساس چه مدرک و استنادي به خود حق داد تا فرماني صادر کند که در زمان پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم وجود نداشته است؟ آيا پيامبرصلي الله عليه و آله و سلم بدعت را ضلالت نام ننهادند؟ آيا هر مسلماني مي تواند بنابر خواست و ميل شخصي خويش دين خداوند را تغيير دهد و آنچه را در آن نبوده است، وارد کند؟ آيا اين کار بازيچه قرار دادن دين نيست؟ آيا اهل سنت خود را ملزم به پيروي از سنت پيامبر مکرم اسلام صلي الله عليه و آله و سلم مي دانند يا دستور هر کس که پس از ايشان قدرت را در دست گرفت؟ در کجاي سنت قطعي رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم آمده است که اشخاصي مانند عمر، حق قانون گذاري در امور ديني را دارند؟ آيا عبادت خداوند نبايد با دستور او باشد و هر کسي مي تواند با ميل خود، کاري را عبادت خدا بنامد؟

جالب اينجاست که يکي از شارحان مطرح صحيح بخاري به نام قسطلاني، پس از نقل اين داستان تصريح مي کند:

آري ! خليفه ي مسلمين در دين بدعت نهاد. (2)

حال شما دوستان اهل سنت! آيا از امثال اين کارها مطلع هستيد؟ چگونه خود را راضي کرده ايد که از شخصي پيروي کنيد که علاوه بر اعتراف خود او، دانشمندان بزرگ مذهب تان او را بدعت گذار مي دانند؟





پي نوشت ها:

1- منابع مهمي از کتب اهل سنت:

الف- صحيح بخاري، جلد 2، صفحه 251

ب- صحيح مسلم، جلد 1، صفحه 523

ج- کنزالعمال، جلد 8، صفحه 407، حديث 23466

د- نيل الاوطار، شوکاني، جلد 3، صفحه 63، ناشر: دارالجيل، بيروت، لبنان

ه- موطا، امام مالک، جلد1، صفحه 114، ناشر: داراحياءالتراث العربي، بيروت، لبنان

و- مغني، ابن قدامه، جلد1، صفحه 798، ناشر: دارالکتب العربي للنشر و التوزيع، بيروت، لبنان

2- ارشاد الساري في شرح صحيح البخاري، قسطلاني، جلد 5، صفحه
66 | محمد جواد نبي نژاد | | ١٠:٣٩ - ٢١ شهریور ١٣٩٠ |
خيلي ممنون قابل استفاده بود
67 | مسيحي كه شيعه شد | | ١١:٣٨ - ٢٤ شهریور ١٣٩٠ |
عمر و ابوبكرو عثمان بزركترين ظالمان تاريخ اسلام هستند چراكه مردمان زيادي را به گمراهي كشاندند اي اهل سنت بدانيد عمر وابوبكر كه دم ازش مي زنيد در خانه ي پيامبر دفن شده اند واين يعني تصاحب اموال ديگران چه جوابي براي ان داريد شايد پيامبر راضي نبود كه همين طور هم است .واقعا براي تان متاسفم اي اهل سنت كه اندكي فكر نمي كنيد
68 | س.م.د | | ١٥:٤٣ - ٢٤ شهریور ١٣٩٠ |
بسم رب شهدا حلال كردن حرام توسط خليفه دوم اهل سنت عمر مي گفت: آب را داخل شراب کنيد و بخوريد مانعي ندارد! همچنين آورده اند يک وقتي مردم شام از سرما و سنگيني آب و بدي محصول زمين نزد عمر شکايت بردند. عمر به آنها اجازه داد که شراب را بجوشانند وقتي دو ثلث آن کم شد يک سوم باقيمانده را بياشامند! (1) جصاص داستان جالبي دراين رابطه از عمر نقل ميکند. ميگويد: يک روز عربي که شراب خورده بود. عمر خواست او را با تازيانه حد بزند عرب گفت: من همان شرابي را خوردم که خودت ميخوري!!! عمر شراب خود را خواست و آن را با آب مخلوط نمود و گفت: هر کس در اين موضوع شک کرد آب را داخل شراب نمايد مانعي ندارد آنگاه پس از اينکه عرب را حد شراب زد خودش شراب را نوشيد ! (2) در حالي که شراب با آب مخلوط شود باز هم شراب است به اين سخن پيامبر اکرم صلي الله عليه و اله توجه فرماييد: هر چه را که زيادي آن مستي آورد کمي آن نيز حرام ميباشد خواه مستي بياورد يا نياورد. (3) به آيات زير توجه کنيم: قُلْ أَرَأَيْتُم مَّا أَنزَلَ اللَّهُ لَكُم مِّن رِّزْقٍ فَجَعَلْتُم مِّنْهُ حَرَامًا وَحَلَالًا قُلْ آللَّهُ أَذِنَ لَكُمْ ۖ أَمْ عَلَى اللَّهِ تَفْتَرُونَ بگو: «آيا روزيهايي را که خداوند بر شما نازل کرده ديده‌ايد، که بعضي از آن را حلال، و بعضي را حرام نموده‌ايد؟!» بگو: «آيا خداوند به شما اجازه داده، يا بر خدا افترا مي بنديد (و از پيش خود، حلال و حرام مي‌کنيد؟!)» {آيه 59 سوره يونس} يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيْسِرُ وَالْأَنصَابُ وَالْأَزْلَامُ رِجْسٌ مِّنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ اي کساني که ايمان آورده‌ايد! شراب و قمار و بتها و ازلام [= نوعي بخت‌آزمايي]، پليد و از عمل شيطان است، از آنها دوري کنيد تا رستگار شويد! {آيه 90 سوره مائده} إِنَّمَا يُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَن يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ فِي الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ وَيَصُدَّكُمْ عَن ذِكْرِ اللَّهِ وَعَنِ الصَّلَاةِ ۖ فَهَلْ أَنتُم مُّنتَهُونَ شيطان مي‌خواهد به وسيله شراب و قمار، در ميان شما عداوت و کينه ايجاد کند، و شما را از ياد خدا و از نماز بازدارد. آيا (با اين همه زيان و فساد، و با اين نهي اکيد،) خودداري خواهيد کرد؟! {آيه 91 سوره مائده} وَلَا تَقُولُوا لِمَا تَصِفُ أَلْسِنَتُكُمُ الْكَذِبَ هَٰذَا حَلَالٌ وَهَٰذَا حَرَامٌ لِّتَفْتَرُوا عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ ۚ إِنَّ الَّذِينَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ لَا يُفْلِحُونَ و براى آنچه زبان شما به دروغ مى‌پردازد، مگوييد: «اين حلال است و آن حرام » تا بر خدا دروغ بنديد، زيرا كسانى كه بر خدا دروغ مى‌بندند رستگار نمى‌شوند. {آيه 116 سوره نحل} با توجه و تدبير در آيات قرآن و سخنان رسول اکرم (ص) مي بينيم که شراب به شدت مورد نهي قرار گرفته و حرام اعلام شده و آن ابزار در دست شيطان براي ايجاد عداوت بين مسلمين و عامل گمراهي مومنان معرفي شده است حال چگونه عمر حرام خداوند را حلال اعلام مي کند حرامي را که اينگونه عامل گمراهي است عمر طبق آيه صريح قرآن چون حرام خداوند را حلال اعلام کرده به رستگاري نمي رسد ما انسان ها اگر گناهان را همانند کثافات مي دانستيم به شدت از آن ها دوري مي جستيم حال اگر به جناب عمر ظرفي از آب که در آن قطره اي از نجاستي مثل ادرار چکانده شده بود به طوري که رنگ و بوي آب تغيير نمي کرد آن آب را همانند شراب مخلوط در آب مي نوشيد؟؟؟ اصلا اگر اضافه کردن آب به شراب حالت مستي آن را از بين مي برد پس چرا از آن استفاده شود؟؟؟ 1------ سنن بيهقي ج 8 ص 300و 01 سنن نسائي ج 8 ص 29 کنز العمال هندي ج 3 ص 109 و 01 تيسير الوصول ج 2 ص 78 جامع مسانيد ابو حنيفه ج 2 ص 191 2------ احکام قران ج 2 ص 565 3------ سنن دارمي ج 2 ص13 سنن نسائي ج 8 ص 301 سنن بيهقي ج 8 ص 96 مصابيح السنه ج 2 ص 7 تاريخ بغدادي ج 3 ص 27 صحيح ترمذي ج 1 ص 342 لطفا برادران اهل سنت اگر مي خواهند جواب اين مطلب را دهند در پاسخ خود به شماره اين مطلب اشاره کنند
69 | س.م.د | | ١١:١٥ - ٢٧ شهریور ١٣٩٠ |
در پاسخ به مطلب شماره 67
با سلام و تبريك فراوان به خاطر پيدا كردن راه راست خدمت شما دوست عزيز شما بايد بدانيد كه با اين انتخاب متعالي عيسي مسيح (ع) و رسول گرامي اسلام (ص) را شاد نموده ايد .
و دوست گرامي انتقاد سازنده نيز از مباني دين ماست اميدوارم از انتقاد دوستانه ي من آزرده خاطر نشويد اشاره شما به دفن سه خليفه بسيار درست و بجا بود ولي اگر لحن متن شما نسبت به برادران اهل سنت دوستانه مي بود بهتر بود .
حال از شما دوست گرامي مي خواهم تا دلايلي را كه سبب شد به دين شريف اسلام (شيعه) تشرف يابيد را به اطلاع برادران اهل سنت برسانيد تا سبب آگاهي بيشتر شويم انشا الله

70 | سلام عليكم | | ٠٣:١٠ - ٠٧ مهر ١٣٩٠ |
سلام عرض شد.
دوستان لطفا نيتاتون در اين بحث ها قرب به خدا باشد.
اينو به اهل سنت عرض مي كنم هر چند اعتقادم اينه كه اهل سنت حقيقي شيعه هاي علي اند(عليه السلام).
بريد تحقيق كنيد كه پيامبر اكرم(صلي الله عليه و اله) ميزان روز قيامت را علي (ع) نام بردند يا عمر؟
بريد تحقيق كنيد چرا هيچ يك از سه خليفه حتي يك پست كوچك همدر زمان زمام داريشون به امام علي(ع) ندادند؟مگر نه اين بود كه هر سه بارها اقرار كردند "لو لا علي لهلك ابوبكر/لهلك عمر/ لهلك عثمان"
بريد تحقيق كنيد:ميگوييد هر كه رسول اكرم(ص) را ديده صحابه است و صحابه همه عادلند.آدماي عادل هم طبيعتا منافق نيستند چون اگه منافق باشند خيانت به اسلام و خود كرده اند و آدم خيانتكار عادل نيست.پس بهشتي هم هستند.
حالا سوال من اينه كه سوره ي منافقون چرا نازل شد.بر وصف چه كساني نازل شد.غير اينه كه اين افراد پيامبر(ص) را ديده بودند.در زمان پيامبر(ص) بودند.آيا اين صحابه ي منافق(!)ميتوانند بهشتي باشند؟
سوا بعد:ما انسان ها كه ناقص العقليم انقده مي فهميم كه براي پايداري يك حكومت يك حاكم نيازه.آيا خداوند يك حاكم براي حكومت اسلامي نوپايي كه براي بر پايي و ماندگاري اون همه شهيد داده بود انتخاب نمي كند؟ و اين نهال را به حال خويش وا ميگذارد؟
سوال بعد امام علي (ع) چقدر فضيلت دارد؟اخي رسول الله/علي (ع)كسي است كه در خانه خدا به دنيا آمد و در خانه ي خدا در بهترين مكان(در محراب مسجد=محل حرب با شيطان=خانه ي خدا) و در بهترين حالت(سجده) به دست شقي ترين خلق خدا(ابن ملجم) به بهترين وجه مرگ(شهادت) به خدا پيوست و چه جمله ي زيبايي در اون لحظه گفت: فزت و رب الكعبه/علي (ع)كسي است كه عدالتش زبان زد بود و در آخرين جملاتش گفت كه قاتل من اگر خواستيد قصاصش كنيد فقط يك ضربه بايد بر او بزنيد نه بيشتر و بخشش بهتر است/پيامبر (ص) فرمودند:علي(ع) مني و انا من علي(ع)/نفس پيامبر كه در قرآن هم آمده/صديق واقعي/كسي كه در تمامي غزوات شركت داشت جز غزوه تبوك كه آن هم به دستور پيامبر (ص) بود/كسي كه فقط فقط در يك غزوه ي احد 60 زخم برداشته بود/كسي كه در غزوه ي احد جزوه 4 نفري بود كه فرار نكرده بود و در كنار پيامبر(ص) مي جنگيد/اون لحظه خود عمر ميگه من مثل بز كوهي فرار كردم/راستي عمر چند زخم در تمامي جنگ هايي كه شركت كرده بود برداشته بود؟/علي (ع) كسي است كه قرآن آيه ها درباره ي او دارد/عمر چند آيه دربارش اومده؟و .../علي
(ع) كسي است كه پيمبر (ص)در وصفش مي فرمايد كه تنها خدا و من علي(ع) را ميشناسيم .
آقا من اينجا اعلام ميكنم كه پيرو اين مرد هستم.هر كسي هم ميخواد پيرو ابوبكر و عمر باشه.پس از مرگ و بالطبع آن در قيامت معلوم ميشه كي برده و كي باخته؟ميزان اعمال به هر حال علي(ع)است.فكر ميكنيد چرا يكي از اسما روز قيامت يوم الحسره است؟ان شالله من حسرت زده نخواهم بود اگر به ولاي علي بن ابيطالب (ع)بميرم.
و در آخر عالم وهابي ×بن باز× ميگه افتخارم اينه كه در مدت 40 سال امامت من در مسجد النبي(ص) يه بار هم به پيامبر (ص)سلام ندادم حالا اين فرد بزرگ وهابيته.ببينيد چقدر جهل و عناد. يك حديث بود كه مضمونش اين بود:
يكي از فرشته ها(فكر ميكنم جبرئيل) بر پيامبر نازل شد و گفت اي رسول الله امت تو با اهل بيتت پس از تو همان مي كنند كه بني اسرائيل با موسي(ع) كردند/
گفتم كه الف گفت دگر هيچ نگو در خانه اگر كس است يك حرف بس است
ان شالله روز قيامت پيش خداوند و اهل بيت(عليهم السلام) رو سفيد باشيم و مورد شفاعت اين بزرگواران.من اين عزيزان رو بزرگ نكردم بلكه خداوتد با نزول آيات فراوان در شان اين بزرگواران بالاخص آيات تطهير و شفاعت و ولايت و ....... اين بزرگان را بزرگ كرده است.
يه توصيه:بريد ببينيد منظور آيات 165تا 167 سوره ي مباركه ي بقره چه گروهي است.
لبيك يا علي(ع)
لبيك يا حسين(ع)
لبيك يا اهل بيت النبوه
71 | خاك پاي علي عليه السلام | | ١٥:٣٦ - ٣٠ مهر ١٣٩٠ |
اهل سنت د رجهان به توحش معروف است. وچون اهل سنت منحرف هستند شيطان هم اونها را به حال خودشون وا گذاشته وهمچنين حقيقت را قبول نمي کنند يا علي عليه السلام به ابي انت وامي
72 | محب علي عليه السلام | | ٢٠:٢٢ - ٠٣ آبان ١٣٩٠ |
اين برادران اهل سنت خودشان هم مي دانند كه مذهب شيعه برحق است و ائمه اطهار عليهم السلام منبع تمام فيوضات الهي هستند نمونه اين ادعاي بنده هم داشتن اقوامي ار اهل سنت است كه با وجود اينكه به ادعاي مولوي هايشان توسل به ائمه اطهار عليهم السلام شرك است ولي در مواقعي كه به مشكل بر مي خورند براي حل مشكل خود متوسل به ائمه اطهار مي شوند و براي آنها نذر ميكنند كه در چند مورد هم چون كه ما ساكن مشهد هستيم وجوه نذري خود را كه نذر امام رضا عليه السلام كرده بودند به ما مي دهند تا در ضريح مطهر ايشان بيندازيم يا در يك مورد نذر كردند اگر بچه شان سالم به دنيا بيايد اسمش را رضا بگذارند كه همينطور هم شد و اسم اون پسر الان رضا است اما نمي دانم چرا با تمام اين اوصاف بازهم در مذهب خود تجديد نظر نمي كنند شايد از سر غرور و يا ترس از رانده شدن از طرف بقيه هم كيشان خود هستند
73 | سعيد | | ٠١:٤٠ - ٠٧ بهمن ١٣٩٠ |
خشت اول چون نهد معمار كج تا ثريا ميرود ديوار كج .سعي كنيد با دوري از تعصب جاهلي و تحقيق از منابع دو طرف و مقايسه عاقلانه .خودمون پايه اعتقاديمون راست بچينيم نه اين که مثل عصر جاهلي فقظ دونباله رو نياكانمان باشيم .عقل بهترين راهنماست يا علي
74 | ابراهيم | | ١٢:٤١ - ١١ فروردين ١٣٩١ |
دوستان سلام عليكم ضرب المثلي است كه ميگه هيچوقت آفتاب پشت ابر نميمونه ديگه حناي آقاي قزويني و امثال ايشان رنگي نداره همين سايت ولي عصر الحمدلله اهل سنت كه به قول شيعه ها اگر كسي خدا پرست واقعي باشه وهابي ها داراي شبكه هاي شدند كه دولت جمهوري كه دم از وحدت ميزنه نتونسته يك شبكه به اهل سنت بده تا به قول اونها وهابي ها چيزي نگن جناب آقاي قزويني كليپ هاي شما براي ما پخش شده و دروغهاي شما زياد شنيديم ميگن ادم دروغگو كم حافظه هست واقعاً درست هست . نه شيعه باش و نه سني برادر گرامي مسلمان واقعي باش فرداي قيامت هر كس بايد سؤال و جواب خودش پس بده من و تو مسؤل كار خودمان هستيم و ميدانيد كه فرداي قيامت زبان ها قفل ميشه و جوارح انسان به سخن در مياد از خدا بترسيد و به قرآن روي اوريد. اگر اين قرآن قبول داريد يا آون قرآني كه پيش امام زمان هست به مردم نشان دهيد.
75 | ابراهيم | | ٠١:٠٣ - ٢٣ فروردين ١٣٩١ |
سلام بر يعثوب الدين اسدا..الغالب امير المومنين علي ابن ابي طالب عليه سلام و دوستان علي دوست تنعا چيزي كه مي توانم بگيم اين است كه: حشر محبان علي با علي حشر محبان عمر با عمر شمس جمال آقا علي ابن ابي طالب شادي دل حضرت زهرا و كوري چشم دشمنان آقا صلوات
76 | ص.خ | | ٠٩:٢١ - ٠١ تير ١٣٩١ |
آقاي مهران صالحي عزيز اگر تنها به رابطه فاميلي توجه مي کنيد از رابطه بين آسيه و فرعون نزديک تر مي خواهيد . مگر آن دو نفر هر دو به بهشت يا جهنم برده مي شوند آسيه از زنان بهشتي و فرعون از دوزخ بود اين که شما مي گي ربطي ندارد . جانشين يک رجل علمي مثل رسول خدا که درود خدا بر خودش و خاندان پاکش بايد سه نفر انسان هاي بي سواد باشد . اگر به اين حرف اعتقاد نداريد جمله خليفه خودتان در مورد اگر علي نبود عمر هلاک شده بود را باور نداريد.
77 | ص.خ | | ٠٩:٣٧ - ٠١ تير ١٣٩١ |
اين که پيامبر براي خود جانشين تعييين نکرد که شما گفته ايد توهيني به خدا و رسول است مگر حديث غدير را فراموش کرده ايد جالب است که کساني که به علي تبريک گفته اند عمر هم بوده است ما به غير از دلايلي ديگري هم داريم که حقانيت علي را ثابت کند مگر پيامبر در اوايل بعثت پيامبر طعامي را تهيه نکرد که براي تبليغ دين خود در آن جلسه گفت هر کس به من ايمان آورد بعد از من جانشين خواهد بود آيا در آن مجلس کسي جز علي به پيامبر عرض ايمان کرد شما سني هاي چه دلايلي محکمي بر خلافت بعد از رسول خدا داريد که باب علم را کنار گذاشته و به ابوبکر و عمر و عثمان رو آورده ايد خلفاي شما قبل از اسلام بت پرست بودند در حالي که علي نبود آيا شما حديث منزلت که مورد اعتماد دين است را قبول نداريد که در آن پيامبر علي را به منزلت هارون قرار داده است آيا شما تر ک کردن هارون و رفتن به سمت سامري را حق مي دانيد و هارون را باطل مي دانيد مگر وقتي که علي را با تهديد به بيعت برده اند به سمت قبر پيامبر نرفت که و همان جملات هارون را به پيامبر نگفت.
78 | شيعه ايراني | | ٠٧:٠٩ - ٢٢ مرداد ١٣٩١ |
تورو خدا كمي فكر كنيد ! شيعه و سني الان نياز به وحدت داره ! اگه به اصل اسلام برگرديم مي بينيم كه شيعه و سني كمتر از 5% با هم اختلاف دارن, به جاي خودزني بايد با دشمن صهيونيستيمون ( آمريكا, اسرائيل, انگليس و ... ) بجنگيم! تو رو به خدا بيدار باشين و بصيرت داشته باشين ! مطمئن باشين ژيامبر و حضرت علي هم جز اين مد نظرشون نبوده و اتحاد مسلمين اولويت داشته براشون و خواهد داشت.
79 | شيعه | | ١١:٢٠ - ٣٠ شهریور ١٣٩١ |
آري که اگر علي (ع) هم سکوت کرد براي حفظ اسلام بود
اي کاش بجاي اينکه حکم هاي جاهلانه بر شيعيان، حداقل کمي از همگرايان خود در برابر صهيونيست ها دفاع مي کردند و غيرت نشان مي دادند تا اينقدر کفار به قتل عام مسلمانان و توهين هايي که عليه پيامبر ميشه را ادامه نمي دادند. که بعضي اوقات از مسيحيان در اعتراض به اينها صدا بر مي آيد ولي از اينها صدايي شنيده نشده که حتي همراه و ياري گر آنها و حکومت هاي کفر را برخود مي پذيرند. افسوس و صد افسوس که نه آخرت و نه دنيا را دارند.
80 | علي | | ١١:٠٥ - ٣١ شهریور ١٣٩١ |
باسلام وقتي شما ميگوييد که عمر به رود نيل دستور داد به امرخدا ارام باش چطور قاصدي از مصر امد واين خبر را اورد و چطور نيل با يک فرمان شخصي عامي ساکت شد از کجا شما ديديد که نيل ارام شد ماهواره جاسوسي داشتيد اينترنت داشتيد يا بني اسرائيل به شما خبر داد فاصله مصر تا مدينه چند متر است 2متره ازين ور جوي اب به انور جوي اب صدا زد خاک بر سر ااحمقتان که اينجور کرامات براي ارباب خودتان نقل ميکنيد چطور خليفه اي داريد که يک مسئله شرعي کوچک را نمي تواند جواب دهد چه رسد به معجزه داشتن برويد کتاب علماي سني خود را مطالعه کنيدببينيد اصل ونسب اقاي عمر به که ميرسد يک غلوي ديگر کنيد وبگوييد از نسل استغفرالله ابراهيماست
  بعدی [1] [2] [3]   قبلی
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها