2024 March 28 - پنج شنبه 09 فروردين 1403
شبهات عزاداري
کد مطلب: ٥٥٩٣ تاریخ انتشار: ٢٦ دي ١٣٨٧ تعداد بازدید: 5921
سخنراني ها » پاسخگویی به شبهات
شبهات عزاداري

گریه و عزاداری در آیات و روایات و عمل صحابه
شبكه سلام 87/10/26

بسم الله الرحمن الرحيم

تاریخ : 26/ 10/ 87

آقاي شهيدي

در رابطه با سنت گريه كردن از منظر قرآن و سيره پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) توضيحاتي را بفرمائيد.

استاد حسيني قزويني

در جلسه گذشته، در رابطه با عاشوراء و وهابيت، مطالبي را از ابن تيميه ـ نظريه پرداز وهابيت ـ و محمد بن عبد الوهاب ـ موسس وهابيت ـ مطرح كرديم كه گفتند هرگونه عزاداري و گريه كردن براي امام حسين (عليه السلام)، بدعت و شرك است.

اما در رابطه با سوال شما در مورد اين كه گريه از منظر قرآن و سنت انبياء چگونه است؟ ما در قرآن و روايات، نمونه هاي زيادي در مدح گريه داريم:

در آيه 82 سوره توبه مي فرمايد:

فليضحكوا قليلا و ليبكوا كثيرا جزاء بما كانوا يكسبون.

خداوند از ما مي خواهد كه خنده هايمان كمتر و گريه هايمان بيشتر باشد، به دليل گناهاني كه انجام داده ايم.

در آيه 58 سوره مريم، در فضيلت مردان الهي و عباد الرحمان مي فرمايد:

أولئك الذين أنعم الله عليهم من النبيين من ذرية آدم و ممن حملنا مع نوح و من ذرية إبراهيم و إسرائيل و ممن هدينا و اجتبينا إذا تتلي عليهم آيات الرحمن خروا سجدا و بكيا.

در آيه 109 سوره إسراء مي فرمايد:

و يخرون للأذقان يبكون و يزيدهم خشوعا.

بر روي چانه هايشان افتاده و گريه مي كنند و اين گريه كردن بر خشوع آنها مي افزايد.

در آيه 83 سوره مائده مي فرمايد:

و إذا سمعوا ما أنزل إلي الرسول تري أعينهم تفيض من الدمع مما عرفوا من الحق ... .

چشمان مومنين پر از شك است.

در قرآن، در مورد گريه كردن و اشك، مطالب زيادي داريم.

اما در رابطه با سيره انبياء، آنها براي ما أسوه و الگو هستند. حضرت يعقوب (عليه السلام) در فراق حضرت يوسف (عليه السلام) گريه كرد. با اين كه مي داند ايشان از دنيا نرفته است. در آيه 84 سوره يوسف، خداوند صراحت دارد و از قول حضرت يعقوب (عليه السلام) مي فرمايد:

و قال يا أسفي علي يوسف و ابيضت عيناه من الحزن فهو كظيم.

حضرت يعقوب فرمود: دريغ بر يوسف! در حاليكه اندوه خود را فرو مي خورد، چشمانش در اثر اندوه، سفيد گشت.

اين نشان مي دهد كه حضرت يعقوب (عليه السلام) در فراق فرزند عزيزش آنقدر گريه مي كند كه چشمانش گرفتار بيماري مي شود.

جالب اين كه در منابع معتبر اهل سنت، مانند الكشاف زمخشري صراحت دارد:

قيل ما جفت عينا يعقوب من وقت فراق يوسف إلي حين لقائه ثمانين عاما.

حضرت يعقوب در فراق حضرت يوسف، 80 سال گريه كرد.

الكشاف عن حقائق التنزيل و عيون الأقاويل للزمخشري، ج2، ص339

با اين كه حضرت يعقوب (عليه السلام) مي دانست حضرت يوسف (عليه السلام) از دنيا نرفته است.

من از هواداران ابن تيميه، درخواست مي كنم كه اين روايت را خوب ببينند.

هم چنين در همين صفحه از نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) نقل مي كند كه از حضرت جبرئيل سوال كرد:

حزن حضرت يعقوب در فراق حضرت يوسف چگونه بود؟

قال: وجد سبعين ثكلي.

به اندازه 70 مصيبت زده، گريه مي كرد.

هم چنين سيوطي در كتاب الدر المنثور صراحت دارد:

حضرت جبرئيل بر حضرت يوسف كه در زندان بود، نازل شد و سلام كرد و قضاياي گريه پدرش را بر او بيان كرد.

و بكي يعقوب علي يوسف ثمانين عاما حتي ابيضت عيناه من الحزن.

حضرت يعقوب 80 سال گريه كرد، بطوريكه چشمانش سفيد گرديد.

الدر المنثور للسيوطي، ج4، ص31 ـ تفسير طبري، ج1، ص250

نه تنها حضرت يعقوب (عليه السلام) گريه مي كرد، بلكه حضرت يوسف (عليه السلام) هم در فراق پدر و عزيزانش در طول اين مدت 80 سال، گريه مي كردند:

و يبكي حتي تبكي معه جدر البيوت و سقفها و الأبواب.

حضرت يوسف هم در زندان گريه مي كرد، بطوريكه تمام ديوارها و سقف و درب زندان هم با او گريه مي كردند.

تفسير القرطبي، ج9، ص188

البته در اينجا، سخن زياد است و من هم به همين اكتفاء مي كنم. گريه از منظر قرآن، يك امر ممدوحي است. گريه حضرت يعقوب (عليه السلام) و حضرت يوسف (عليه السلام) هم مؤيد اين است. در منابع اهل سنت آمده است كه:

البكائون خمسة: آدم و يعقوب و يوسف و فاطمة بنت محمد صلي الله عليه و آله و علي بن الحسين عليه السلام.

زياد گريه كنندگان، 5 نفر هستند: حضرت آدم (عليه السلام) و حضرت يعقوب (عليه السلام) و حضرت يوسف (عليه السلام) و حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) و امام سجاد (عليه السلام).

* * * * * * *

آقاي شهيدي

آيا در منابع اهل سنت، گريه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) بر شهيد يا گذشتگان نزديك خود، ثبت شده است يا خير؟

استاد حسيني قزويني

آنچه كه ما از منابع اهل سنت، نسبت به نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) داريم ـ در مورد گريه كردن بر شهداء يا نزديكان خود ـ كاملا مفصل و با اسانيد صحيح است. در منابع اهل سنت در رابطه با شهادت حضرت حمزه سيد الشهداء (عليه السلام) نقل شده است كه:

لما رأي النبي حمزة قتيلا بكي فلما رأي ما مُثّل به شهق.

وقتي نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) جنازه حمزه را ديد، گريه كرد و وقتي ديد كه بدن او قطعه قطعه شده، با صداي بلند صيحه كشيد و گريه كرد.

مستدرك الصحيحين للحاكم النيشابوري، ج3، ص197 ـ أسد الغابة لإبن الأثير، ج2، ص48 ـ مجمع الزوائد للهيثمي، ج6، ص119 ـ المعجم الكبير للطبراني، ج3، ص142 ـ كنز العمال للمتقي الهندي، ج13، ص333 ـ الكامل لعبد الله بن عدي، ج6، ص410 ـ لسان الميزان لإبن حجر، ج6، ص81 ـ ذخائر العقبي لأحمد بن عبد الله الطبري، ص180

هم چنين آقاي احمد بن عبد الله طبري ـ كه از شخصيت هاي برجسته اهل سنت است و آقاي زركلي وهابي در كتاب الاعلام خود، او را به عنوان يك فقيه و عالم برجسته مي داند ـ در كتاب ذخائر العقبي مي گويد:

ما رأينا رسول الله صلي الله عليه و سلم باكيا أشد من بكائه علي حمزة رضي الله تعالي عنه ... و انتحب حتي نشق أي شهق، يقول: يا عم رسول الله! و اسد الله! و اسد رسول الله! يا حمزة! يا فاعل الخيرات! يا حمزة! يا كاشف الكربات! يا حمزة! يا ذاب عن وجه رسول الله صلي الله عليه و سلم!

ما نديديم كه رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) براي كسي مانند حمزه گريه كند و بلند فرياد مي زد و نوحه سرائي مي كرد و ...

ذخائر العقبي لأحمد بن عبد الله الطبري، ص181ـ السيرة الحلبية للحلبي، ج2، ص534

اين نوحه سرائي پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم)، نشانگر مشروعيت نوحه سرائي است در عزاي بزرگان و شهيدان، بويژه شهيدي كه همانند امام حسين (عليه السلام) باشد كه قابل مقايسه با حضرت حمزه نيست.

اين عبارت در منابع اهل سنت آمده است كه وقتي نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) ديد هر كسي براي شهداي خود در جنگ أحد، گريه و زاري مي كند، ولي كسي براي حمزه گريه نمي كند، فرمود:

و لكن حمزه لا بواكي له.

عمويم حمزه، گريه كننده ندارد.

مسند احمد، ج2، ص40 ـ البداية و النهاية لإبن كثير، ج4، ص55

جالب اين كه در بيش از 20 كتاب از منابع اهل سنت نقل كرده اند:

لم تبك امرأة من الأنصار علي ميت بعد قول رسول الله "لكن حمزه لا بواكي له" إلي اليوم الا بدأت بالبكاء علي حمزة ثم بكت ميتها.

بعد از آنكه انصار و زنان انصار، اين سخن پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) را شنيدند، تا الان (زمان راوي)، اگر مي خواستند بر مرده خود گريه كنند، اول براي حمزه گريه مي كردند، سپس براي عزيز خودشان گريه مي كردند.

مجمع الزوائد للهيثمي، ج6، ص120 ـ الطبقات الكبري لإبن سعد، ج3، ص11 ـ ذخائر العقبي لأحمد بن عبد الله الطبري، ص183 ـ مستدرك الصحيحين للحاكم النيشابوري، ج1، ص381 ـ السنن الكبري للبيهقي، ج4، ص70 ـ مسند احمد، ج2، ص84 ـ المعجم الكبير للطبراني، ج3، ص146 ـ تاريخ الإسلام للذهبي، ج2، ص188 ـ الاستيعاب لابن عبد البر، ج1، ص374 ـ البداية و النهاية لإبن كثير، ج4، ص55 ـ أسد الغابة لإبن الأثير، ج2، ص48 و ...

هم چنين گريه رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) در شهادت جعفر طيار كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود:

بابي أنت و أمي ما يبكيك أبلغك عن جعفر و أصحابه شئ قال نعم أصيبوا هذا اليوم و علي مثل جعفر فليبك البواكي.

اسماء، همسر جعفر به نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) گفت: چه شده است؟ پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: بله، امروز جعفر به شهادت رسيد و عزاداران بايد بر همانند جعفر عزاداري كنند.

الاستيعاب لإبن عبد البر، ج1، ص243 ـ أسد الغابة لإبن الأثير، ج1، ص289 ـ انساب الأشراف للبلاذري، ص43 ـ تاريخ اليعقوبي، ج2، ص65

آيا اين تعبير نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم)، نمي تواند ملاك مشروعيت گريه و عزاداري براي فرزند نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) باشد؟

نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) در شهادت زيد بن حارثه گريه كرد.

فيض القدير شرح الجامع الصغير للمناوي، ج3، ص695

نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) در مرگ فرزندش ابراهيم گريه كرد.

اين مطلب را همه آقايان اهل سنت آورده اند، حتي صحيح مسلم، ج7، ص76، كتاب الفضائل، باب الرحمة بالصبيان:

فقال انس: لقد رأيته و هو يكيد بنفسه بين يدي رسول الله صلي الله عليه و سلم فدمعت عينا رسول الله صلي الله عليه و سلم فقال: تدمع العين و يحزن القلب و لا نقول الا ما يرضي ربنا و الله يا إبراهيم! انا بك لمحزونون.

وقتي حضرت عبد المطلب (عليه السلام) از دنيا رفت، نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) در كنار جنازه و تابوت وي حركت مي كرد و گريه مي كرد:

يمشي تحت سريره و هو يبكي.

پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) را ديدند كه زير تابوت عبد المطلب حركت مي كند و گريه مي كند.

تذكرة الخواص لسبط ابن جوزي، ص7 ـ الطبقات الكبري لإبن سعد، ج1، ص119

پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) در مرگ حضرت ابوطالب (عليه السلام) ، پدر بزرگوار اميرالمؤمنين (عليه السلام) هم گريه كرد. وقتي خبر رحلت حضرت ابوطالب (عليه السلام) را به پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) دادند، گريه كرد و به اميرالمؤمنين (عليه السلام) دستور داد تا او را غسل بدهد و كفن كند و خودش هم براي او طلب مغفرت كرد:

عن علي قال أخبرت رسول الله صلي الله عليه و سلم بموت أبي طالب فبكي ثم قال اذهب فاغسله و كفنه و واره غفر الله له و رحمه.

الطبقات الكبري لإبن سعد، ج1، ص123

نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) در مرگ فاطمه بنت اسد ـ مادر اميرالمؤمنين (عليه السلام) ـ گريه كرد.

ذخائر العقبي لأحمد بن عبد الله الطبري، ص56

از تمام اين موارد، استفاده مي كنيم كه گريه كردن و عزاداري نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) براي شهداء يا نزديكان خودش، يك امر ثابت است و مي توان ادعا كرد كه از سنت هاي ثابت نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم)، گريه بر گذشتگان و عزاداري بر عزيزان است. لذا سخنان وهابيت يا كساني كه از ابن تيميه تبعيت مي كنند و گريه كردن و عزاداري براي امام حسين (عليه السلام) را بدعت مي دانند، همين گفتار به بدعت آنها، بدعت است، يعني خلاف سنت رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) است.

* * * * * * *

آقاي شهيدي

آيا بزرگان اهل سنت نسبت به عزاداري براي امام حسين (عليه السلام) اقدامي داشته اند؟

استاد حسيني قزويني

در اين مورد، در منابع اهل سنت مفصل آمده است كه نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) وقتي امام حسين (عليه السلام) در گهواره بود، براي او گريه كرد. حاكم نيشابوري اين حديث را آورده و مي گويد كه بنابر شرط صحيح بخاري و صحيح مسلم، اين حديث صحيح است.

مستدرك الصحيحين للحاكم النيشابوري، ج3، ص176 ـ البداية و النهاية لإبن كثير، ج6، ص230

هم چنين، حديثي از ام سلمه در اين مورد نقل شده است. البته آنچه كه در اين زمينه مهم است، حديثي است كه همسر پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم)، عايشه نقل مي كند و مي گويد:

دخل الحسين بن علي رضي الله عنهما علي رسول الله صلي الله عليه و سلم و هو يوحي إليه، فنزا علي رسول الله صلي الله عليه و سلم و هو منكب و هو علي ظهره، فقال جبريل لرسول الله صلي الله عليه و سلم: أتحبه يا محمد؟ قال: يا جبريل! و مالي لا أحب ابني؟ قال: فان أمتك ستقتله من بعدك، فمد جبريل عليه السلام يده، فأتاه بتربة بيضاء، فقال: في هذه الأرض يقتل ابنك هذا و اسمها الطف. فلما ذهب جبريل عليه السلام من عند رسول الله صلي الله عليه و سلم، خرج رسول الله صلي الله عليه و سلم و التزمه في يده يبكي، فقال: يا عائشة! إن جبريل أخبرني أن ابني حسين مقتول في أرض الطف و إن أمتي ستفتن بعدي ثم خرج إلي أصحابه فيهم علي و أبو بكر و عمر و حذيفة و عمار و أبوذر رضي الله عنهم و هو يبكي، فقالوا: ما يبكيك يا رسول الله؟ فقال: أخبرني جبريل عليه السلام ان ابني الحسين يقتل بعدي بأرض الطف و جاءني بهذه التربة و أخبرني أن فيها مضجعه.

حسين بن علي وارد شد بر پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم)، در حالي كه بر پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) وحي مي شد. وقتي پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) چشمش به حسين افتاد، شروع كرد به گريه كردن. وقتي علت گريه كردن را پرسيدند، رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) قضيه شهادت حسين را مطرح كرد و ... .

مجمع الزوائد للهيثمي، ج9، ص188 ـ المعجم الكبير للطبراني، ج3، ص107

ولي در رابطه با سوال شما، ناگزير هستم كه نكاتي را از بزرگان اهل سنت نقل كنم.

آقايان اهل سنت در اين زمينه، فتوا داده اند به مشروعيت عزاداري براي بزرگان خود.

آقاي ذهبي در وقايع سال 352 هجري، نقل مي كند كه در دوران آقاي معز الدوله، بازارها را بستند و دسته هاي عزاداري را در كوچه ها و بازارها به راه انداختند:

يقمن المأتم علي الحسين عليه السلام و هذا اول يوم نيح عليه ببغداد.

تاريخ الإسلام للذهبي، ج26، ص11

هم چنين از آقاي سبط ابن جوزي ـ كه ذهبي از او اين گونه تعبير مي كند:

كان اماما واعظا علامة في التاريخ.

ـ نقل مي كنند كه:

ايشان در روز عاشوراء بر بالاي منبر رفت و مقتل حسين را براي مردم خواند و مدتي سكوت كرد و دستمال را از جيب خود بيرون آورد و گريه شديدي نمود و شروع كرد به خواندن اشعاري در مورد حسين:

ويل لمن شفعاؤه خصماؤه و الصور في نشر الخلائق ينفخ

لا بد أن ترد القيامة فاطم و قميصها بدم الحسين ملطخ

واي به حال كسي كه شفيع او (پيامبر)، دشمن اوست. روزي كه در صور دميده مي شود، فاطمه وارد محشر مي شود، در حالي كه پيراهن خون آلود حسين را در دست دارد.

و بعد از روضه خواندن كه از منبر پايين آمد و قطرات اشكش جاري بود حتي تا درب منزل خود.

البداية و النهاية لإبن كثير، ج13، ص227

از اين نمونه ها، زياد داريم و مصيبت امام حسين (عليه السلام) چيزي نيست كه قلب هر شنونده اي را متأثر نكند. حتي اگر كتاب تاريخ تمدن ويل دورانت ـ مورخ بزرگ آمريكايي ـ را مطالعه كنيد، وقتي تاريخ كربلاء را مطرح مي كند، كاملا قلم و حال و هواي صفحات تاريخش، نشان گر تأثر ايشان از شهادت امام حسين (عليه السلام) و اهل بيتش است و اين تعبير را دارد:

اگر كشتن علي اكبر، قاسم، ابوالفضل و مسلم، توجيه عقلائي داشته باشد كه مثلا چون اينها با ما مي جنگيدند و ما هم جنگيديم و كشتيم، ولي دودمان بني اميه و لشكر يزيد، براي فرزند 6 ماهه و شيرخواره امام حسين (عليه السلام)، چه توجيهي دارند؟ آيا طفل 6 ماهه، گناهي كرده بود يا تيري زده بود و شمشيري كشيده بود؟ آيا سخني عليه دودمان بني اميه زده بود كه او را در كربلاء به صورت مظلومانه به شهادت رساندند؟

البته عزيزان اين را هم در مجالس عزاداري، بارها شنيده اند كه در ميان مصائب امام حسين (عليه السلام)، شايد از سخت ترين مصايب براي امام حسين (عليه السلام)، مصيبت حضرت علي اصغر (عليه السلام) بوده است؟ وقتي كه راوي مي آيد در مدينه و خبر انتقام مختار را مي دهد، اولين جمله اي كه آقا امام سجاد (عليه السلام) سوال مي كند، اين است كه:

آيا قاتل علي اصغر هم به كيفر خود رسيد يا خير؟

* * * * * * *

آقاي شهيدي

سيره معصومين (عليهم السلام) در عزاداري و گريه كردن بر امام حسين (عليه السلام) چگونه بوده است؟

استاد حسيني قزويني

در اين مورد، نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) و اميرالمؤمنين (عليه السلام)، قبل از شهادت امام حسين (عليه السلام)، مطالبي را بيان نموده اند. بنده هم يادم است كه در يكي از صحبت هاي قبلي ام، روضه خواني نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) را از منابع اهل سنت براي امام حسين (عليه اسلام) نقل كرده ام.

آقاي نُجِي حضرمي نقل مي كند:

اميرالمؤمنين (عليه السلام) وقتي از صفين بر مي گشتند، به منطقه اي به نام نينوا رسيدند و قطرات اشك از چشمانش جاري شد. سوال كردند: مگر اتفاقي افتاده است كه اين چنين گريه مي كني؟ فرمود: خدمت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) بودم و ديدم كه قطرات اشك از چشمانش جاري است. علت آن را پرسيدم؟ فرمود:

فحدثني ان الحسين يقتل بشط الفرات.

اكنون جبرئيل بر من نازل شد و خبر از شهادت فرزندم حسين داد و گفت: حسين در كنار شريعه فرات به شهادت مي رسد و:

فمد يده فقبض قبضة من تراب فأعطانيها فلم أملك عيني أن فاضتا.

مقداري از خاك كربلاء را به من داد و وقتي چشم من به آن خاك افتاد، قطرات اشكم سرازير شد.

مسند احمد، ج1، ص85 ـ مجمع الزوائد للهيثمي، ج9، ص187 ـ المصنف لإبن أبي شيبة الكوفي، ج8، ص632 ـ مسند أبي يعلي، ج1، ص298 ـ كنز العمال للمتقي الهندي، ج12، ص127

ابن حجر هيثمي در كتاب الصوائق المحرقة، ص197 ـ كه عليه شيعه نوشته شده است ـ در چاپ قاهره، مفصل نقل مي كند:

اميرالمؤمنين (عليه السلام) در سفر خود به صفين، به نينوا رسيدند. نام آن منطقه را سوال نمود؟ گفتند: نام اينجا كربلاء است.

فبكي حتي بلل الارض من دموعه.

به قدري اميرالمؤمنين (عليه السلام) گريه كرد كه خاك جلوي پاي ايشان، از اشكش خيس و گِل شد.

بعد فرمود:

روزي بر پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) وارد شدم و ديدم كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) گريه مي كند و سبب گريه ايشان را سوال كردم؟ ايشان فرمود: حسين را در كربلاء به شهادت مي رسانند.

اين مطلب را آقاي هيثمي، در كتابي كه بر ضد شيعه نوشته شده، آورده است.

قضيه عزاداري حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) در محشر ، در كتاب مناقب ابن مغازلي، ص66 آمده است.

آقاي محب الدين طبري ـ شافعي مذهب و متوفاي 694 هجري كه آقاي زركلي وهابي در مورد او مي گويد:

حافظ فقيه شافعي متفنن.

الأعلام لخبر الدين الزركلي، ج1، ص159

ـ در رابطه با شهادت امام حسين (عليه السلام) از خود امام حسين (عليه السلام) نقل مي كند:

من دمعت عيناه فينا دمعة أو قطرت عيناه فينا قطرة آتاه الله عز وجل الجنة.

كسي كه براي ما گريه كند يا قطره اشكي در عزاي ما بريزد، خداوند پاداش اشكش را، بهشت قرار خواهد داد.

ذخائر العقبي لأحمد بن عبد الله الطبري، ص19

آقاي مزي از ـ شخصيت هاي برجسته اهل سنت ـ در كتاب تهذيب الكمال و ابن كثير دمشقي در البداية و النهاية نقل مي كنند از امام سجاد (عليه السلام):

فإن يعقوب عليه السلام فقد سبطا من ولده فبكا حتي ابيضت عيناه من الحزن و لم يعلم أنه مات و قد نظرت إلي أربعة عشر رجلا من أهل بيتي يذبحون في غداة واحد فترون حزنهم يذهب من قلبي أبدا.

مرا بخاطر گريه هايم بر پدرم حسين، ملامت و سرزنش نكنيد، زيرا وقتي حضرت يعقوب (عليه السلام) يك فرزندش را از دست داد، به قدري گريه كرد كه چشمان او سفيد گشت، حال آنكه مي دانست او از دنيا نرفته است. ولي من 14 نفر از عزيزانم را ديدم كه در يك روز، قطعه قطعه شدند و به شهادت رسيدند. آيا شما تصور مي كنيد مصيبت اين عزيزانم تا ابد از قلب من بيرون خواهد رفت؟

البداية و النهاية، ج9، ص125 ـ تهذيب الكمال، ج20، ص399 ـ تاريخ مدينة دمشق لإبن عساكر، ج41، ص386

هم چنين از امام باقر (عليه السلام) نقل مي كنند كه مي فرمود:

أيما مؤمن دمعت عيناه لقتل الحسين بن علي ( عليهما السلام ) دمعة حتي تسيل علي خده بوأه الله بها في الجنة غرفا.

هر مومني كه براي مصيبت امام حسين (عليه السلام) و يارانش اشك بريزد و اشك بر گونه هايش جاري شود، خداوند او را در غرفه هاي بهشتي جاي مي دهد.

آقاي ابو اسحاق اسفراييني ـ از متكلمان بنام اهل سنت ـ در كتاب نور العين، ص84 از امام صادق (عليه السلام) نقل مي كند:

إن يوم عاشوراء أحرق قلوبنا و أسبل دموعنا و أرض كربلاء أورثتنا الكرب و البلاء، فعلي مثل الحسين فليبك الباكون، فإن البكاء عليه يمحو الذنوب أيها المؤمنون.

روز عاشوراء، قلب ما ائمه (عليهم السلام) را آتش زده است و اشك چشمان ما را سرازير كرده است و زمين كربلاء، بلاء و گرفتاري براي ما به ارث گذاشته است. پس بايد گريه كنندگان براي مانند حسين گريه كنند. گريه براي حسين، گناهان را محو و نابود مي كند اي مومنين.

البته در اين زمينه، سخن بسيار است و من به همين اندازه اكتفاء مي كنم.

* * * * * * *

آقاي شهيدي

در مورد عزاداري امام رضا (عليه السلام) براي جدش امام حسين (عليه السلام) توضيحاتي بفرمائيد.

استاد حسيني قزويني

آقا امام رضا (عليه السلام)، وقتي اول ماه محرم مي شد، عزاداري براي امام حسين (عليه السلام) را آغاز مي كرد و مي فرمود:

وقتي ماه محرم مي رسيد، پدرم امام كاظم (عليه السلام)، لبهايش به خنده گشوده نمي شد.

امام رضا (عليه السلام) از شعراي بنام دعوت مي كردند و جلساتي تشكيل مي دادند و در آن جلسات، خودش و اهل بيتش شركت مي كردند و در مصيبت جد بزرگوارشان اشك مي ريختند. دعبل خزاعي وقتي در مصيبت امام حسين (عليه السلام) آن شعر معروفش را مي خواند:

أفاطم! قومي يا بنة الخير و اندبي نجوم سماوات بأرض فلاة

قلب مقدس آقا امام رضا (عليه السلام) به درد مي آيد و صداي هق هق گريه او بلند مي شود. راوي مي گويد حتي صداي ضجه زنان پشت پرده را مي شنيدم.

بعد از جلسه، دعبل از امام رضا (عليه السلام) صله اي طلب مي كند كه پيراهن شخصي حضرت را بگيرد تا به هنگام دفن، آن را همراه خود دفن كند و عذاب قبر از او برطرف شود.

روايات مفصلي در مورد عزاداري امام رضا (عليه السلام) براي امام حسين (عليه السلام) وارد شده است.

* * * * * * *

آقاي شهيدي

بعد از شهادت امام حسين (عليه السلام)، چه اتفاقي در عالم هستي رخ داد؟ و نظر ابن تيميه را در اين زمينه بفرماييد.

استاد حسيني قزويني

اين جواب، نياز به دو سه جلسه بحث دارد. ولي من در ابتداء، جمله اي را از ابن تيميه نقل مي كنم و بعد به روايات و احاديث اهل سنت در اين زمينه مي رسيم:

ابن تيميه مي گويد:

اين كه شيعيان نقل كرده اند كه در شهادت امام حسين (عليه السلام)، از آسمان خون باريد، دروغ محض است و آسمان براي مرگ كسي خون نمي بارد. هم چنين اين كه مي گويند آسمان قرمز رنگ شد يا از سنگ ها خون جاري شد، تمام اينها دروغ آشكار است.

منهاج السنة لإبن تيمية، ج4، ص560

اما در مورد اتفاقات عالم در شهادت امام حسين (عليه السلام)، فقط روايتي را از مهمترين كتاب اهل سنت به عنوان نمونه نقل مي كنم:

آقاي مزي و ذهبي ـ كه از اركان علماي اهل سنت هستند ـ نقل مي كنند از عيسي بن حارث كندي:

لما قتل الحسين مكثنا سبعة أيام إذا صلينا فنظرنا إلي الشمس علي أطراف الحيطان كأنها الملاحف المعصفرة ، ونظرنا إلي الكواكب يضرب بعضها بعضا.

وقتي حسين را شهيد كردند، تا 7 روز، وقتي نماز مي خوانديم، به ديوارهايي كه آفتاب افتاده بود نگاه مي كرديم، مي ديديم كه رنگ آفتاب، همانند چادرهاي سرخ رنگ، قرمز شده است و مي ديديدم كه برخي از ستاره ها به همديگر برخورد مي كردند.

سير أعلام النبلاء للذهبي، ج3، ص312 ـ تهذيب الكمال للمزي، ج6، ص433 ـ تاريخ مدينة دمشق لإبن عساكر، ج14، ص227 ـ المعجم الكبير للطبراني، ج3، ص114 ـ مجمع الزوائد للهيثمي، ج9، ص197 ـ تاريخ الإسلام للذهبي، ج5، ص15

آقاي ذهبي در سير أعلام النبلاء مي گويد:

لم تبك السماء علي أحد بعد يحيي عليه السلام إلا علي الحسين.

آسمان، بعد از حضرت يحيي (عليه السلام)، بر كسي جز حسين گريه نكرد.

سير أعلام النبلاء للذهبي، ج3، ص312

باز هم در همان صفحه نقل مي كند:

لما أن قتل الحسين، مطرت السماء ماء، فأصبحت و كل شئ لنا ملآن دما.

در شهادت حسين، از آسمان آب باريد و وقتي صبح كرديم، ديديم كه همه چيز مملو از خون شده است.

ابن حجر عسقلاني نقل مي كند:

لما قتل الحسين اسودت السماء و ظهرت الكواكب نهارا، حتي رأيت الجوزاء عند العصر.

بعد از شهادت حسين، آسمان سياه شد و در روز روشن، ستاره ها درخشيدند، حتي ستاره جوزاء را در هنگام عصر ديدم.

تهذيب التهذيب لإبن حجر عسقلاني، ج2، ص305 ـ تهذيب الكمال للمزي، ج6، ص432 ـ تاريخ مدينة دمشق لإبن عساكر، ج14، ص226

حال، شما عبارت ابن تيميه را كه مي گويد:

اين كه شيعيان نقل كرده اند كه در شهادت امام حسين (عليه السلام)، از آسمان خون باريد، دروغ محض است و آسمان براي مرگ كسي خون نمي بارد. هم چنين اين كه مي گويند آسمان قرمز رنگ شد يا از سنگ ها خون جاري شد، تمام اينها دروغ آشكار است.

مقايسه كنيد با اين عبارات بزرگان اهل سنت.

هم چنين موارد متعددي داريم كه نقل مي كنند:

احمرت آفاق السماء بعد قتل الحسين بستة أشهر، نري ذلك في آفاق السماء كأنها الدم.

بعد از شهادت حسين تا 6 ماه، در تمام آفاق آسمان، رنگ قرمزي بصورت خون ديده مي شد و وقتي به آسمان نگاه مي كرديم، مانند اين بود كه به خون نگاه مي كنيم.

تهذيب الكمال للمزي، ج6، ص432 ـ تاريخ مدينة دمشق لإبن عساكر، ج14، ص227

جالب اين كه باز هم در تهذيب الكمال، ج6، ص435 از يزيد بن أبي زياد نقل مي كند:

من 14 ساله بودم كه حسين را شهيد كردند و تمام گياهاني كه در كربلاء بود و لشكر عمر سعد مي خواست از آنها استفاده كنند، تلخ شدند. وقتي لشكر عمر بن سعد، شتري را از لشكر حسين گرفتند و خواستند از گوشت آن استفاده كنند:

فكانوا يرون في لحمها النيران.

در گوشت آن شتر، تكه هاي آتش را مي ديدند.

تاريخ مدينة دمشق لإبن عساكر، ج14، ص230 ـ سير أعلام النبلاء للذهبي، ج3، ص313 ـ تهذيب التهذيب لإبن حجر عسقلاني، ج2، ص305 ـ تهذيب الكمال للمزي، ج6، ص435 ـ تاريخ الإسلام للذهبي، ج5، ص15

نقل مي كنند از مروان مولي هند بنت مهلب:

يكي از دربان هاي عبيد الله بن زياد براي من نقل كرد:

لما جئ برأس الحسين فوضع بين يديه رأيت حيطان دار الإمارة تسايل دما.

وقتي سر بريده حسين را در برابر عبيد الله بن زياد قرار دادند، ديدم كه از ديوارهاي دارالإماره، خون جاري مي شود.

تاريخ مدينة دمشق لإبن عساكر، ج14، ص229 ـ تهذيب الكمال للمزي، ج6، ص434 ـ ذخائر العقبي لأحمد بن عبد الله الطبري، ص145

هم چنين آقاي مزي، گرفتگي آفتاب در روز شهادت امام حسين (عليه السلام) را نقل كرده است.

تهذيب الكمال للمزي، ج6، ص433 ـ تاريخ مدينة دمشق لإبن عساكر، ج14، ص228 ـ السنن الكبري للبيهقي، ج3، ص337

آقاي زهري ـ كه از بزرگان اهل سنت است ـ نقل مي كند:

لما قتل الحسين بن علي رضي الله عنه لم يرفع حجر ببيت المقدس إلا وجد تحته دم عبيط.

بعد از شهادت حسين بن علي رضي الله عنه، هر سنگي را كه در بيت المقدس بر مي داشتند، مي ديدند كه در زير آن سنگ، خون لخته شده وجود دارد.

تهذيب الكمال للمزي، ج6، ص434 ـ المعجم الكبير للطبراني، ج3، ص113 ـ سير أعلام النبلاء للذهبي، ج3، ص314 ـ تهذيب التهذيب لإبن حجر عسقلاني، ج2، ص305

و ده ها از اين قضايا در منابع معتبر اهل سنت وجود دارد.

* * * * * * *

* * * * * * *

* * * * * * *

««« و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته »»»



Share
1 | mahdi nezam | Iran - Rāvar | ١٢:٠٠ - ١٤ بهمن ١٣٨٧ |
باسلام وآرزوي توفيق روز افزون براي دكتر حسيني وهمه خدمتگزاران به فرهنگ ناب تشيع . آيا مركز آموزشي براي تسلط به بحثهاي ولايت وجود دارد؟ لطفا سايتهايي كه بحث امام زمان (عج)را جامع دارد معرفي نمائيد متشكرم.ومن الله التوفيق

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
مراکز بسياري براي آموزش بحث فرق و مذاهب در قم تاسيس شده است ؛ مي توانيد به موسسه شيعه شناسي آية الله العظمي مکارم مراجعه نماييد .
در مورد سايت مي توانيد در آدرس ذيل ، موارد مناسب را پيدا نماييد :
http://biamahdi1.blogfa.com/post-10.aspx
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
   
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها