2024 March 28 - پنج شنبه 09 فروردين 1403
نگاهي به كارنامه سياه وهابيت
کد مطلب: ٥٤٨٣ تاریخ انتشار: ٢٤ شهریور ١٣٨٩ تعداد بازدید: 6070
حبل المتین » عمومی
نگاهي به كارنامه سياه وهابيت

تحریم زیارت، برخورد وهابیت با حضرت زهرا
حبل المتين 89/06/24

بسم الله الرحمن الرحيم

تاریخ : 24 / 06 / 89

استاد حسيني قزويني

خدا را سپاس مي گويم كه به من اين توفيق را كرم نمود كه در اين ايام متعلق به ائمه مظلوم بقيع (عليهم السلام) و در ايام تخريب حرم آن بزرگواران، در شهر شيراز و در جمع شما عزيزان حضور پيدا كنم. قبل از آغاز سخن، اين مصيبت بزرگ ويران شدن حرم پاك امام مجتبي (عليه السلام) سبط أكبر، امام سجاد (عليه السلام)، امام باقر (عليه السلام) و امام صادق (عليه السلام) و هم چنين تخريب بيت الأحزان، اثر بزرگ و گران مايه حضرت صديقه طاهره (سلام الله عليها) توسط دستان ناپاك وهابيت در 8 شوال 1344هجري قمري را به پيشگاه مقدس حضرت بقية الله الأعظم (أرواحنا لتراب مقدمه الفداء) و همه شيفتگان و دل باختگان أهل بيت عصمت و طهارت (عليهم السلام) تسليت عرض مي كنيم و خدا را به آبروي ائمه بقيع (عليهم السلام) سوگند مي دهيم كه پاداش ما را فرج مولاي مان حضرت بقية الله الأعظم (أرواحنا لتراب مقدمه الفداء) قرار بدهد إن شاء ا... .

عرائضي كه تصميم دارم امشب خدمت شما تقديم كنم (و بحث هاي ما هم از شبكه جهاني ولايت به صورت زنده پخش مي شود و بينندگان ما در سراسر جهان از آمريكا و كانادا و اروپا و آسيا شاهد اين بحث هاي ما هستند) و ديروز غروب كه براي خداحافظي خدمت حضرت آيت ا... العظمي مكارم شيرازي رسيدم و ايشان تأكيد داشتند به خاطر اهميت قضيه تخريب بقيع و رو شدن دست جنايت وهابيت و ضربه اي كه اينها از روز اول به أهل بيت عصمت و طهارت (عليهم السلام) وارد كردند، دوستان تلاش كنند اين برنامه به صورت زنده پخش شود.

بخش اول

من بخش اول عرضم را اختصاص مي دهم به چند فرازي از سخنان مرجعيت شيعه در رابطه با وهابيت و بعد در تبيين و تشريح فرمايش اين بزرگواران، مستندات تاريخي را هم به مقداري كه وقت ما اجازه بدهد، براي شما و بينندگان گرامي توضيح مي دهم.

تعبير امام راحل (ره) از وهابيت اين بود:

مگر مسلمانان نمي بينند كه امروز مراكز وهابيت در جهان، به كانون هاي فتنه و جاسوسي مبدّل شده و اسلام أبو سفياني را و اسلام آمريكايي را ترويج مي كنند و از اسلام عزيز و قرآن كريم براي هدم اسلام و قرآن بهره برداري مي كنند.

صحيفه نور امام خميني (ره)، ج21، ص80

سخن حضرت آيت ا... العظمي فاضل لنكراني (ره) از مراجع عظام تقليد شيعه اين است:

وهابيت، مولود كفر و يهود مي باشد و هيچ فلسفه وجودي جز مخالفت با اسلام و ايجاد تفرقه ميان مسلمين ندارد. اين گروه نه تنها به دنبال هدم مظاهر مقدس شيعه، بلكه روزي قرآن و كعبه مقدسه را نشانه خواهند گرفت.

پيام حضرت آيت ا... العظمي فاضل لنكراني (ره) به مناسبت تخريب حرمين عسكريين، 23 / 03 / 1386

سخن حضرت آيت ا... العظمي مكارم شيرازي اين است:

دشمنان اسلام، وهابيون را براي تفرقه افكني و سوء استفاده از منطقه، بسيج كرده اند. پيدايش فرقه وهابيت، يكي از مشكلات و چالش هاي بزرگي است كه دين مبين اسلام در طول تاريخ خود با آن روبه رو شده و به وسيله آن عقب افتاده است.

در سايت متعلق به ايشان

سخن حضرت آيت ا... العظمي صافي گلپايگاني اين است:

وهابيان نه تنها با أهل بيت پيامبر (عليهم السلام)، بلكه با شخص رسول الله (صلي الله عليه و آله و سلم) دشمني دارند و در صدد از بين بردن نام و تاريخ اسلام برآمده اند. ياد و نام ائمه اطهار (عليهم السلام) از بين رفتني نيست و آنچه كه به زودي خاموش مي شود، فتنه وهابيت در جهان است و تنها جنايت هاي آنهاست كه در تاريخ باقي مي ماند.

در سايت متعلق به ايشان

خلاصه سخن اين بزرگواران اين است كه فلسفه وجودي وهابيت، براي نابودي اسلام و مبارزه با نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) و إحياء فرهنگ أبو سفياني تأسيس شده است و هيچ فلسفه وجودي ديگري ندارد.

برخورد بني أميه با نبي مكرم (صلي الله عليه و آله)

من براي روشن شدن اين قضيه، چند نكته اي را از تاريخ پنهان اسلام بيان مي كنم؛ تاريخي كه أيادي بني أميه و بني عباس و اذناب آنها تلاش كرده اند اين فرازهاي حساس و روشن گر در زواياي تاريخ، مخفي بماند. من يك آدرس و كتاب از كتب شيعه نمي گويم و هر عرضي را كه در اين رابطه بيان مي كنم، مستند به كتب برادران عزيز أهل سنت است. اين كه وهابيت به دنبال فرهنگ ناميمون بني أميه، آن شجره ملعونه قرآن هستند، كافي است عزيزان تاريخ را ورق بزنند تا ببينند دودمان بني أميه، در 23 سال دوران رسالت نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) (13 سال در مكه و 8 سال در مدينه) با اسلام جنگ تمام عيار داشتند. مبارزه شديد آنها با نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) و با آيين مقدس اسلام، فراموش شدني نيست و در سال هشتم هجري كه در زير شمشير برّان سربازان اسلام مسلمان شدند، أمير المؤمنين (عليه السلام) در خطبه 16 نهج البلاغه با صراحت مي فرمايد:

فوالذي فلق الحبة و برأ النسمة! ما أسلموا و لكن إستسلموا و أسروا الكفر، فلما وجدوا أعوانا عليه أظهروه.

قسم به خدايي كه دانه را شكافت و بشر را آفريد! دودمان بني أميه در فتح مكه، مسلمان نشدند و تظاهر به اسلام كردند و كفر علني خود را مخفي كردند تا زماني كه ياوراني براي خود پيدا كنند و آن كفر خود را علني كنند.

يعني امروز در جنگ صفين، ياراني براي اظهار آن كفر و تقويت آن كفر مهيا ديده اند و مي بينيم كه امروز با چهره هايي مواجه هستيم كه در جنگ بدر و أحد، در زير پرچم كفر، با پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) مي جنگيدند. امروز فقط اينها پرچم و لباس خود را تغيير داده اند؛ وگرنه نيت، همان نيت است و چهره ها، همان چهره ها و اشخاص، همان اشخاص است. ديروز در زير پرچم كفر، با اسلام مي جنگيدند و امروز در زير پرچم اسلام با اسلام مي جنگند. ديروز به نام كفر با قرآن مبارزه مي كردند و امروز قرآن را بالاي نيزه كرده و با قرآن مبارزه مي كنند.

آقاي زبير بن بكار (از بزرگان أهل سنت كه به تعبير شيخ مفيد (ره) از نواصب است) در الموفقيات، صفحه 576 نقل مي كند در ملاقاتي كه بين معاويه و مغيرة بن شعبه رخ دارد، معاويه صراحتا مي گويد:

لا والله إلا دفنا دفنا.

مادامي كه من نام پيامبر را از زبان ها نياندازم و نام او را زير خاك پنهان نكنم، آرام نمي گيرم.

مروج الذهب مسعودي، ج3، ص454 ـ شرح نهج البلاغه لإبن أبي الحديد المعتزلي، ج5، ص120 ـ النصائح الكافية لمحمد بن عقيل، ص124

آقاي إبن أبي الحديد المعتزلي در شرح نهج البلاغه، جلد 10، صفحه 101 نكته عجيبي را بيان مي كند و مي گويد:

روزي معاويه نشسته بود و بانگ مؤذن را شنيد كه مي گويد:

أشهد أن لا إله إلا الله و أشهد أن محمد رسول الله.

و بي اختيار گفت:

لله أبوك يا بن عبد الله! لقد كنت عالي الهمة، ما رضيت لنفسك إلا أن يقرن اسمك باسم رب العالمين.

خداوند پدرت را بيامرزد اي پسر عبد الله! خيلي همت والايي داشته و به كمتر از اين راضي نشدي كه نام تو بايد در كنار نام خداي عالميان قرار بگيرد و در كنار شهادت وحدانيت به خداوند، بايد شهادت به رسالت تو داده شود.

آقاي محمد رشيد رضا، ناشر افكار سلفي ها در شمال آفريقا و مؤسس فرهنگ وهابيت در مصر در كتاب المنار، جلد 11، صفحه 260 نقل مي كند از يكي از دانشمندان مسيحي و مي گويد:

اگر ما مجسمه معاويه را از طلا بسازيم و در ميدان هاي شهرهاي بزرگ اروپا نصب كنيم، باز هم كم گذاشته ايم؛ چون اگر معاويه نبود و حكومت اسلامي به حكومت سلطنتي مبدل نمي شد، با آن سيل خروشاني كه اسلام در حال پيشرفت بود، امروز در سراسر اروپا و آمريكا، اسم و يادي از مسيحيت نبود.

اگر امروز اسمي از مسيحيت در اروپا مي بينيم، مرهون تلاش معاويه است با ايجاد اختلاف و تبديل حكومت اسلامي به حكومت سلطنتي.

اينها روشن و واضح است كه دودمان بني أميه كه امروز متأسفانه وهابيت پرچم دفاع از معاويه را به دوش گرفته اند و كتاب هايي در دفاع از معاويه به رشته تحرير در مي آورند و حتي تحت عنوان «أمير المؤمنين معاويه» در سايت ها و ماهواره هاي شان از او نام مي برند و يا به هنگام بردن نام او، بر او ترضّي [يعني رضي الله عنه مي گويند] مي كنند، پرونده اش اين است. نه تنها معاويه، بلكه مروان بن حكم (متوفاي 61 هجري) از ديدن توجه مردم به نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) و أهل بيت (عليهم السلام) زجر مي كشيدند. مروان مي آيد كنار قبر نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) در مسجد النبي و مي بيند مردم در اطراف قبر نبي مكرم (صلي الله عليه و آله)، همانند پروانه به دور شمع مي چرخند و نسبت به ساحت مقدس نبوي، عاشقانه اظهار ارادت مي كنند و مشاهده مي كند فردي خود را بر روي قبر مطهر انداخته و با نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) راز و نياز مي كند، مروان مي آيد گردن آن شخص را محكم مي گيرد و فشار مي دهد. آن مرد برمي خيزد و به مروان نگاه مي كند و مي بينند أبو أيوب انصاري، صحابه جليل القدر پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) است. مروان به او اعتراض مي كند كه چرا خودت را بر روي قبر پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) انداخته اي؟ آنها مردند و رفتند. أبو أيوب انصاري مي گويد:

جئت رسول الله صلي الله عليه و سلم و لم آت الحجر، سمعت رسول الله صلي الله عليه و سلم يقول: لا تبكوا علي الدين إذا وليه أهله و لكن ابكوا عليه إذا وليه غير أهله.

من نيامده ام سنگ و گل را ببوسم، آمده ام با روح مطهر رسول الله (صلي الله عليه و سلم) كه مماتي براي او نيست، سخن بگويم. بشنو كه از رسول الله (صلي الله عليه و سلم) شنيدم كه فرمود: ... براي اسلام گريه نكنيد زماني كه كساني در رأس قدرت هستند كه لياقت آن را دارند؛ بلكه روزي براي اسلام گريه كنيد و اشك بريزيد كه افرادي ناأهل و نامباركي در رأس قدرت قرار بگيرند.

مسند احمد، ج5، ص422 ـ المستدرك علي الصحيحين للحاكم النيشابوري، ج4، ص515 ـ تاريخ مدينة دمشق لإبن عساكر، ج57، ص249

حجاج بن يوسف ثقفي (جنايت كار نمادين بني أميه كه عمر بن العزيز مي گويد: «اگر فرداي قيامت، تمام أمت ها و ملت ها، جنايت كارترين افرادشان را بياورند در يك كفه قرار بدهند و ما هم حجاج را در كفه ديگر قرار بدهيم، كفه ما سنگين تر خواهد بود» ) وقتي مي آيد كنار قبر نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) و مي بيند مردم دور قبر ايشان طواف مي كنند و به آن حضرت اظهار عشق و علاقه مي كنند، مي گويد:

تبا لهم! إنما يطوفون بأعواد و رمة بالية؟!

خاك بر سر شما! بر اطراف استخوان هاي پوسيده طواف مي كنيد؟!

شرح نهج البلاغه لإبن أبي الحديد المعتزلي، ج15، ص242 ـ النصائح الكافية لمحمد بن عقيل، ص106

من شرم مي كنم اين جملات را ترجمه كنم! چقدر آدم بايد وقيح و بي حيا باشد كه اين چنين تعبيري را نسبت به ساحت مقدس نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) به كار بگيرد.

اين نمونه اي از برخوردهاي بني أميه با نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) بود.

برخورد وهابيت با نبي مكرم (صلي الله عليه و آله)

إبن تيميه (تئورسين و بزرگ نظريه پرداز وهابيت) با تأسيس مباني فكري وهابيت در سال 701 هجري، صراحتا فتوا داد:

كساني كه به زيارت قبر پيامبر اكرم (صلي الله عليه و سلم) مي روند، عمل خلاف شرع و حرام و معصيت انجام مي دهند و رفتن به زيارت قبر پيامبر اكرم (صلي الله عليه و سلم) از محرمات است و در رديف ساير گناهان كبيره است. اگر كسي معتقد باشد زيارت قبر پيامبر (صلي الله عليه و سلم) ثواب دارد:

فهو مخالف للسنة و لإجماع المسلمين.

منظور او از سنت، كدام سنت است؟ بله، ما هم قبول داريم اگر كسي معتقد باشد زيارت قبر نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) ثواب دارد، مخالف سنت است، ولي سنت بني أميه، نه سنت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله)؛ إجماع مسلمانان را قبول داريم، ولي إجماع مسلمانان وهابي، نه مسلمانان تشكيل يافته از برادران أحناف و شوافع و مالكي ها و حنابله. شما كتاب هاي تمام فرق اسلامي را ببيند؛ آقايان حنابله در المغني إبن قدامة المقدسي و آقايان أحناف در المبسوط سرخسي و حاشيه إبن عابدين و آقايان مالكي ها در المدونة الكبري مالك و آقايان شافعي ها در كتاب المجموع نووي (اين 4 كتاب، از بزرگ ترين و مفصل ترين كتاب فقهي آقايان أهل سنت است) در باب زيارت قبر نبي مكرم (صلي الله عليه و آله)، روايات متعددي را نقل كرده اند كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) فرمود:

من حج ولم يزرني، فقد جفاني.

هر كس به زيارت خانه خدا برود و مرا زيارت نكند، در حق من جفا كرده است.

و آداب زيارت قبر نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) و زيارت نامه مفصلي را نقل كرده اند. ولي آقاي إبن تيميه مي گويد:

اگر كسي معتقد باشد زيارت قبر پيامبر (صلي الله عليه و سلم) پاداش دارد، مخالف سنت و إجماع مسلمانان است.

كتاب الزيارة لإبن تيميه، ص12

آقاي محمد بن عبد الوهاب، موسس حكومت سياسي وهابيت در سال 1157 هجري در منطقه درعيه رياض، با پشتيباني محمد بن سعود و رهنمود جاسوسان انگليسي و از استفاده از مستشاران نظامي انگلستان، براي اولين بار، حكومت سياسي وهابي ها را تأسيس كرد.

اين آقا كه امروز براي وهابيت به صورت بت درآمده و سخنانش براي وهابيت، از سخنان پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) با ارزش تر است و كار را به جايي رسانده اند كه يكي از وهابي ها به نام حسن بن فرحان مالكي كتاب نوشته است به نام داعية و ليس نبيا كه محمد بن عبد الوهاب، يك اصلاح گر بود و پيامبر نبود. يكي از اين وهابي ها چندي پيش در سايتش نوشته بود:

محمد بن عبد الوهاب گفته است توسل به پيامبر حرام است؛ اگر پيامبر از قبر زنده شود و بگويد توسل به من جايز است، ما باز هم قبول نمي كنيم.

اسم اين را چه بايد گذاشت؟

همين آقاي محمد بن عبد الوهاب در كتاب الرد علي الأخنايي، صفحه 25 مي گويد:

هرگونه توجه به پيامبر (صلي الله عليه و سلم) و رفتن به زيارت قبر پيامبر (صلي الله عليه و سلم)، شرك و حرام است و هيچ مجوز شرعي ندارد.

لجنه دائم إفتاء يا هيئت إفتاء عربستان سعودي (كه در رأسش مفتي اعظم عربستان سعودي است كه قبلا بن باز بود و الآن آقاي آل شيخ است) در كتاب فتاوي اللجنة الدائمة، جلد 9، صفحه 113 صراحتا فتوا داده اند:

رفتن به زيارت قبر پيامبر (صلي الله عليه و سلم)، حرام و خلاف شرع است.

حتي بعضي ها فتوا داده اند:

اگر كسي به زيارت قبر پيامبر (صلي الله عليه و سلم) برود، سفرش سفر معصيت است و بايد نمازش را تمام بخواند.

مانند كسي كه برود سفر براي شراب خوردن و كشتن آدم و زنا كردن.

ببينيد! اين كه مراجع عظام تقليد ما صراحت دارند كه وهابيت براي مبارزه با نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) و خاموش كردن نداي اسلام آمده اند، اگر كسي به آثار وهابيت نگاه كند، كاملا مشخص و روشن است. كار به جايي مي رسد كه آقاي حصني دمشقي (از علماء بزرگ شافعي مذهب و از شخصيت هاي برجسته منطقه شامات و سوريه) كتابي نوشته به نام دفع الشبه عن الرسول و در صفحه 131 مي گويد:

إبن تيميه حراني گفته است: هر كس به پيامبر (صلي الله عليه و سلم) استغاثه كند و از او كمك بخواهد و به او متوسل شود، او ظالم و گمراه و مشرك است.

كار به جايي رسيده است كه توسل به پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله)، مساوي است با ظالم و گمراه و مشرك بودن.

حصني دمشقي مي گويد:

هذا شئ تقشعر منه الأبدان و لم نسمع أحدا فاه، بل و لا رمز إليه في زمن من الأزمان ، ولا بلد من البلدان ، قبل زنديق حران، قاتله الله عز وجل و قد فعل.

اين سخن إبن تيميه، بدن آدم را به لرزه درمي آورد و ما قبل از زنديق حران، در هيچ زماني از زمان ها و در هيچ شهري از شهرها، نشنيده بوديم كه كسي از علماء اسلامي و أهل سنت اين چنين سخن بگويد.

دفع الشبه عن الرسول للحصني الدمشقي، ص131

ديگر بزرگان أهل سنت مانند امام سُبْكي (كه از استوانه هاي علمي أهل سنت است) در كتاب شفاء السقام در ردّ اين سخنان بيهوده و لاطائلات إبن تيميه مطلب نوشته و مي گويد آيه شريفه 64 سوره نساء كه مي فرمايد:

وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا

كاملا ثابت مي كند مشروعيت زيارت قبر نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) و حيات پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) را و مشروعيت سفر به طرف قبر نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) را و اين رتبه اي كه خداوند به پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) داده و با رحلت ايشان، از ايشان گرفتني نيست.

شفاء السقام، ص81

آقاي شوكاني (از ديگر استوانه هاي علمي أهل سنت) مي گويد:

و ذهب الجمهور

جمهور علماء أهل سنت فتوا داده اند كه زيارت قبر پيامبر (صلي الله عليه و سلم) مستحب است و بعضي از مالكي ها گفته اند زيارت قبر پيامبر (صلي الله عليه و سلم) واجب است و برخي از أحناف گفته اند قريب به واجب است.

شما ببينيد نظر بزرگان و استوانه هاي علمي أهل سنت را و نظر إبن تيميه حراني را.

مقداري اجازه بدهيد تا من پرده را بالا بزنم. آنها نه تنها نسبت به رفتن به زيارت قبر نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) كه مسلمانان را با فرهنگ نبوي و مباني فكري آشنا مي كند و محبت و عشق مسلمانان را نسبت به نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) در وجود آنان شعله ور مي كند، اين چنين مي گويند، بلكه هيئت عالي إفتاء عربستان سعودي كه بزرگ مرجع فقهي وهابيت امروز در دنياست، فتوا داده اند:

اگر كسي به هنگام اذان گفتن، به پيامبر (صلي الله عليه و سلم) بخواهد صلوات بفرستد، گناه كبيره كرده و بدعت مرتكب شده است.

فتاوي اللجنة الدائمة، ج2، ص501

نكته اي بالاتر اين كه آقاي زيني دحلان (مفتي أسبق مكه مكرمه) كتابي دارد در ردّ وهابيت به نام الدرر السنية في الرد علي الوهابية و مي گويد:

محمد بن عبد الوهاب كه در منطقه رياض حكومتش را تأسيس كرد، دستور داد: كسي حق ندارد به هنگام اذان گفتن، به پيامبر (صلي الله عليه و سلم) درود بفرستند. يك مؤذن پير و صالح و نابينايي بالاي مأذنه رفت و بدون توجه به اين دستور محمد بن عبد الوهاب، به هنگام بردن نام پيامبر (صلي الله عليه و سلم) درود فرستاد. محمد بن عبد الوهاب دستور داد اين مؤذن پير و نابينا را از بالاي مأذنه پايين كشاندند و جلوي مردم، گردنش را زدند.

فتنة الوهابية، ص20

اينها را ما از كتاب هاي شيعه درنياورده ايم.

حتي اينها كار را به جايي رسانده اند كه اگر كسي بخواهد كنار قبر پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) دعا كند، آن را بدعت مي دانند. تمام هدف اينها اين است كه فاصله و سدّ بزرگي تأسيس كنند ميان أمت اسلامي و نبي گرامي (صلي الله عليه و آله).

هم چنين فتوا داده اند اگر كسي بخواهد در ايام ولادت نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) مراسم بزرگداشت بگيرد يا به هنگام رحلت نبي مكرم (صلي الله عليه و آله)، مجالس بزرگداشت بگيرد، بدعت و گناه و معصيت است.

اگر كسي فتاوي و آراي اينها را نسبت به ساحت مقدس نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) مطالعه مي كند، مبهوت مي ماند كه اينها چه كسي هستند؟! ما از سران وهابيت تأسف نمي خوريم. تأسف مان از يك دسته از تحصيل كردگان و جوانان است كه چگونه آمده اند دنباله رو اينها شده اند! البته اين را هم عزيزان توجه داشته باشند كه در اين 30 ، 40 سال اخير، يك نهضت بزرگ بيداري در ميان جوانان وهابي ايجاد شده است و تحصيل كردگان وهابي دسته دسته به مذهب شيعه گرويده مي شوند. فقط در منطقه قصيم كه حساس ترين منطقه عربستان سعودي است و وهابيت با چنگ و دندان مراقب آن منطقه هستند، در اين چند سال أخير، حدود 300 ، 400 نفر از جوانان وهابي و حدود 60 نفر از دانشجويان وهابي شيعه شده اند. آقاي دكتر عصام العماد ـ شاگرد بن باز، مفتي اعظم سابق عربستان سعودي بود و فارغ التحصيل دانشگاه محمد بن سعود رياض بود و امام جماعت و امام جمعه منسوب وهابيت در يمن بود ـ وقتي با تفكر شيعه آشنا شد، امروز نه تنها شيعه شده، بلكه يكي از مبلغين سخت كوش شيعه در عرصه بين المللي است.

بخش دوم

در سخنان مراجع عظام تقليدمان خوانديم كه «وهابيت امروز تلاش شان براي خاموش كردن نور أهل بيت (عليهم السلام) است» و اين جلسه ما هم كه به مناسبت تخريب بقيع برگزار شده، روي همين انگيزه بوده است. اجازه بدهيد روي پرونده بني أميه با أهل بيت (عليهم السلام) و بعد پرونده سياه وهابيت با أهل بيت (عليهم السلام) را ورق بزنيم و همه اينها را هم مستند عرض مي كنيم.

برخورد بني أميه با حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها)

نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) در جاي جاي دوران رسالت شان، به أهل بيت (عليهم السلام) توصيه كرده اند. حتي وقتي در صحيح مسلم اسم أهل بيت (عليهم السلام) مي آيد، اين گونه ذكر شده است:

أذكركم الله في أهل بيتي، أذكركم الله في أهل بيتي، أذكركم الله في أهل بيتي.

صحيح مسلم، ج7، ص123

به قول يكي از بزرگان:

اگر پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) دستور داده بود در حق أهل بيت من ظلم و جفا كنيد، بيش از ظلمي كه كردند، نمي توانستند ظلم كنند.

هنوز آب غسل نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) خشك نشده بود و هنوز صداي نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) از مسجد برچيده نشده بود كه ريختند به خانه دختر پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) و آن اتفاقات افتاد. من 2 مدرك از أهل سنت مي گويم و ردّ مي شوم و از من خيلي انتظار نداشته باشيد كه توقف كنم و توضيح بدهم:

آقاي شهرستاني (از علماء أهل سنت و شافعي مذهب) در كتاب الملل و النحل، جلد 1، صفحه 57، چاپ دار المعرفة بيروت نقل مي كند از جاحظ (يكي از علماء أهل سنت و معتزلي مذهب و به تعبير إبن خلّكان: از شيران بيشه كلام و مسائل توحيدي أهل سنت است) و مي گويد:

إن عمر ضرب بطن فاطمة يوم البيعة، حتي ألقت الجنين من بطنها و كان يصيح إحرقوا دارها بمن فيها و ما كان في الدار غير علي و فاطمة و الحسن و الحسين.

عمر در روز بيعت، آن چنان بر شكم فاطمه زد كه فرزندش سقط شد و عمر فرياد مي زد: اين خانه را با تمام ساكنانش به آتش بكشيد. در حالي كه در آن خانه، جز علي و فاطمه و حسن و حسين كسي نبود.

اين مطلب را اگر آقايان أهل سنت نقل كرده اند، گناه ما نيست. ده ها شواهد ديگر در رابطه با تهديد عمر داريم. در مناظره اي كه به أمر حضرت آيت ا... العظمي مكارم شيرازي، دو سال پيش در شبكه ماهواره اي المستقلة وهابيت داشتم، در 3 شب، از منابع معتبر أهل سنت، با سند صحيح و رعايت مباني رجالي أهل سنت، هم حمله به خانه حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) را و هم تهديد به آتش زدن خانه و هم شهادت حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) و ده ها مسائل ديگر را ثابت كردم. متن عربي و ترجمه شده به فارسي اين مناظره در غالب سايت ها موجود مي باشد. در مناظره اي كه در سال گذشته با يكي از اساتيد محترم حوزه علميه زاهدان، جناب مولوي عبد المجيد مرادزهي داشتيم و اين مناظره هم در غالب سايت ها به صورت صوتي و متني موجود است و از منابع أهل سنت، ثابت كرديم قضيه هجوم به خانه حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) و شهادت ايشان و شكستن پهلوي ايشان و سقط شدن فرزندش را.

آقاي إبن قتيبه دينوري در كتاب الإمامة و السياسة مي گويد:

خليفه دوم گفت:

قسم به كسي كه جان من در دست اوست! يا بيايد با أبو بكر بيعت كنيد، يا خانه را با تمام ساكنانش به آتش مي كشم

فقيل له يا أبا فحص! إن فيها فاطمه! قال: وإن.

به عمر گفته شد: فاطمه در آن خانه است! عمر گفت: خب باشد.

الإمامة و السياسة لإبن قتيبه دينوري، تحقيق الزيني، ج1، ص19

آيا نبي مكرم (صلي الله عليه و آله)، مسلماناني كه با او برخورد تند مي كردند، حتي آنهايي كه تصميم بر ترور پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) گرفتند، اين گونه برخورد خشني داشت؟! آيا با آنهايي كه حاضر نبودند مسلمان بشوند و عليه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) و مسلمانان توطئه مي كردند، اين گونه رفتار مي كرد؟! اين آيه شريفه:

لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ

سوره بقره/آيه256

كجا رفت؟

برخورد وهابيت با حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها)

من جمله اي را از إبن تيميه مي خوانم و قضاوت را به شما و بينندگان عزيز واگذار مي كنم.

إبن تيميه حراني (تئورسين وهابيت و بزرگ نظريه پرداز وهابيت) وقتي مي بيند هجوم به خانه حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) و ورود به زور به خانه حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) كه خلاف شرع و خلاف آيه قرآن است، قابل انكار نيست، مي گويد:

و غاية ما يقال: إنه كبس البيت لينظر هل فيه شئ من مال الله الذي يقسمه.

نهايت چيزي كه مي توان گفت اين است: عمر و أبو بكر به خانه فاطمه و علي هجوم بردند و به زور وارد خانه شدند، ولي به خاطر اين بود كه مي خواستند ببينيد آيا اين دو چيزي را از بيت المال دزديده اند و در خانه نگه داشته اند تا آن را بيرون بياورند و ميان فقرا توزيع كنند.

منهاج السنة لإبن تيمية، ج8، ص290، با تحقيق دكتر محمد رشاد سالم

ببينيد! ديوانه ها به اين مي خندند! تا چه رسد به عقلا! يك عالم، يك تئورسين، يك رهبر و امام و پيشواي وهابي، حرفش اين است!

إبن تيميه جمله وقيح ديگري دارد نسبت به حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) و من اين را مي گويم تا تمام بينندگان عزيز، هر چقدر كينه از إبن تيميه دارند، امشب دو چندان شود. إبن تيميه در منهاج السنة، جلد 4، صفحه 245 ، وقتي قضيه درگيري حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) با أبو بكر را مي آورد و اثبات مي كند حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) تسليم سخن أبو بكر نشد، (من پناه مي برم به خدا و با عرض معذرت از حضرت ولي عصر (أرواحنا لتراب مقدمه الفداء)) مي گويد:

اين نشان دهنده اين است كه در دل فاطمه، شعبه اي از نفاق بود.

ببينيد! چقدر آدم بايد وقيح و بي حيا باشد؟! حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) كه در حق او آيه تطهير نازل شده، در آيه مباهله از او تجليل شده، سوره انسان در مورد او حضرت علي (عليه السلام) نازل شده و پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) بارها فرمود: «فاطمه پاره تن من است»، إبن تيميه درباره ايشان اين گونه مي گويد!

جالب اين است كه آقاي محمد زكي الدين ابراهيم (از علماء بزرگ دانشگاه الأزهر مصر) به صورت مردانه به إبن تيميه جواب داده است و واقعا مرحبا به اين مرد آزاد دانشگاه الأزهر و ما افتخار مي كنيم به وجود اين چنين علماء آزاد انديش. ايشان وقتي سخن إبن تيميه را نقل مي كند، مي گويد:

اين نشان مي دهد كه إبن تيميه آدمي است منافق و نفاق اوست كه اين چنين جسورانه به حضرت فاطمه جسارت مي كند.

كلمة الرائد لمحمد زكي ابراهيم، ج2، ص546

آقاي حسن سقّاف (از علماء بزرگ أهل سنت اردن كهّ شايد بالاترين عالم أهل سنت اردن باشد و كتاب هاي زيادي عليه وهابيت نوشته است) در كتاب التنبيه و الردّ، صفحه 7 مي گويد:

و إبن تيمية يحتج كثير من الناس بكلامه و يسميه بعضهم شيخ الإسلام و هو ناصبي، عدو لعلي كرم الله وجهه و إتهم فاطمة عليها السلام بأن فيها شعبة من النفاق و كان مع ذلك مشبها، إلي بدع أخري كانت فيه.

إبن تيميه كه بعضي از وهابي ها او را قبول دارند به سخنان او احتجاج مي كنند و او را شيخ الإسلام مي دانند، او ناصبي است و دشمن علي (كرم الله وجهه) است و فاطمه (سلام الله عليها) را متهم كرده به اين كه در او شعبه اي از نفاق است.

برخورد بني أميه با حضرت علي (عليه السلام)

در كتاب صحيح مسلم (كه به عقيده خود أهل سنت، معتبرترين كتاب أهل سنت بعد از قرآن است و معتقدند تمام روايات صحيح مسلم، تالي تلو قرآن است) جلد 7، صفحه 120، حديث 6114 آمده است:

وقتي معاويه به مدينه آمد، به سعد بن وقاص دستور داد كه چرا به علي ناسزا نمي گويي؟ بايد به علي ناسزا بگويي؟

إبن تيميه هم در منهاج السنة، جلد 3، صفحه 15 مي گويد:

اين كه معاويه به سعد بن وقاص دستور داد به علي ناسزا بگويد، حديثي صحيح است و قابل شك و شبهه نيست.

آقاي زمخشري (از علماء بزرگ أهل سنت) در كتاب ربيع الأبرار، جلد 2، صفحه 186 مي گويد:

كان في أيام بني أمية أكثر من سبعين ألف منبر يلعن عليها علي بن أبي طالب عليه السلام بما سنه لهم معاوية من ذلك.

در دوران بني أميه، بر بالاي بيش از 70 هزار منبر، علي بن أبي طالب را لعن و ناسزا مي گفتند، به خاطر سنت سيئه اي كه معاويه بنا كرد.

به تعبير علامه اميني (ره):

بر فرض علي بن أبي طالب (عليه السلام) خليفه چهارم و داماد پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) و اولين كسي كه اسلام آورده نيست، آيا يك انسان و مسلمان هست يا نه؟ به چه مجوزي يك مسلمان را اين چنين بر بالاي منابر سبّ و ناسزا مي گوييد؟

در جلسه اي كه در شبكه سوم داشتم و بعضي از علماء أهل سنت داخل كشور هم اعتراض كردند، در آنجا گفتم:

معاويه كه سبّ حضرت علي (عليه السلام) را رواج مي دهد، در حقيقت مي خواهد با پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) مبارزه كند. ولي چون نمي تواند نسبت به نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) جسارت كند و زمينه آن فراهم نيست و شنيده است كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) فرمود:

من سب عليا فقد سبني.

هر كه به علي را ناسزا بگويد، به من پيامبر ناسزا گفته است.

مسند احمد، ج6، ص323 ـ المستدرك علي الصحيحين للحاكم النيشابوري، ج3، ص121 ـ مجمع الزوائد للهيثمي، ج9، ص130 ـ السنن الكبري للنسائي، ج5، ص133 ـ خصائص أمير المؤمنين للنسائي، ص99 ـ تاريخ مدينة دمشق لإبن عساكر، ج14، ص132 ـ تاريخ الإسلام للذهبي، ج3، ص634 ـ البداية و النهاية لإبن كثير، ج7، ص391 ـ المناقب للموفق الخوارزمي، ص137

لذا معاويه با ناسزا گفتن به حضرت علي (عليه السلام)، آن حقد و كينه خودش را نسبت به نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) ابراز مي كند.

لذا آقا أمير المؤمنين (عليه السلام) صراحت دارد:

أللهم إني أستعديك علي قريش، فإنهم أضمروا لرسولك صلي الله عليه و آله ضروبا من الشر و الغدر، فعجزوا عنها و حلت بينهم و بينها، فكانت الوجبة بي و الدائرة علي، أللهم احفظ حسنا و حسينا.

خدايا! از قريش و بني أميه به تو شكايت مي آورم. اينها مي خواستند به نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) جسارت و توطئه كنند، ولي نتوانستند و عاجز بودند و تو حائل شدي ميان بني أميه و نبي مكرم (صلي الله عليه و آله). لذا امروز انتقام نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) را از من مي گيرند. خدايا! حسن و حسين را از شر اينها نجات بده!

شرح نهج البلاغه لإبن أبي الحديد المعتزلي، ج20، ص298

اين برخورد بني أميه با حضرت علي (عليه السلام) است.

برخورد وهابيت با حضرت علي (عليه السلام)

اگر به كتاب منهاج السنة إبن تيمية (به تعبير آقاي حسن سقاف: منهاج البدعة) مراجعه كنيد، مي بينيد كه در جاي جاي اين كتاب، جسارت به علي بن أبي طالب (عليه السلام) موج مي زند.

در منهاج السنة، جلد 7، صفحه 237 مي گويد:

اين آيه:

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا لَا تَقْرَبُوا الصَّلَاةَ وَ أَنْتُمْ سُكَارَي

اي مؤمنين! در حال مستي، نماز نخوانيد.

سوره نساء/آيه43

درباره علي نازل شده است.

در منهاج السنة، جلد 8، صفحه 229 مي گويد:

عثمان قرآن را جمع كرد و تمام قرآن را در يك ركعت قرائت مي كرد، ولي براي ما ثابت نيست كه آيا علي قرآن را مي دانست و از حفظ داشت.

تف و أف بر اين قضاوت منش!

كار به جايي مي رسد كه إبن حجر عسقلاني (از استوانه هاي علمي أهل سنت) در كتاب الدرر الكامنة في أعيان المائة الثامنة، جلد 1، صفحه 155 مي گويد:

أهل سنت، إبن تيميه را منافق مي دانند؛ چون پيامبر (صلي الله عليه و سلم) به علي فرمود:

لا يحبك إلا مؤمن و لا يبغضك إلا منافق

جز مؤمن، كسي تو را دوست نمي دارد و جز منافق، كسي با تو دشمن نيست.

كتاب إبن تيميه و افكار او، مملو از بغض و كينه به علي بن أبي طالب (عليه السلام) است.

عبارت إبن حجر اين است:

إبن تيميه مي گويد:

إنما قاتل للرياسة، لا للديانة ... و أبو بكر أسلم شيخا يدري ما يقول و علي أسلم صبيا ...

علي براي رياست طلبي جنگيد، نه براي ديانت خواهي! ... ، أبو بكر وقتي مسلمان شد، پير بود و مي فهميد اسلام چيست، ولي وقتي علي مسلمان شد، بچه بود و نمي دانست اسلام چيست و قضيه حديث فاطمة بضعة مني به خاطر اين بود كه علي مي خواست با دختر أبو جهل ازدواج كند و پيامبر (صلي الله عليه و سلم) عصباني شد و فرمود:

فاطمة بضعة مني، من أذاها فقد آذاني

هزارات تف بر اين سخن!

و ده ها قضاياي ديگر دارد و حتي مي گويد:

علي در 17 مورد به خطا رفت و خلاف قرآن و سنت عمل كرد.

يعني اگر شما به كتاب منهاج السنة بن تيمية مراجعه كنيد، از جلد اول تا جلد آخر، مملو است از اهانت به ساحت مقدس به أمير المؤمنين (عليه السلام)؛ مملو است از جسارت و بي حيايي به ساحت مقدس آقا علي بن أبي طالب (عليه السلام). حتي مي گويد:

«يك روايت هم در فضيلت علي نداريم و تمام فضائلي كه نقل مي كنند، جعلي و دروغين است».

برخورد بني أميه و امام حسن (عليه السلام)

جناب قرطبي حنفي (از علماء بزرگ أهل سنت و متوفاي 550 هجري) مي گويد:

و مات الحسن مسموما، سمته زوجته بنت الأشعث دسه إليها معاوية.

حسن بن علي مسموم از دنيا رفت و علتش اين بود كه معاويه سمّي را فرستاد به همسر حسن بن علي تا ايشان را مسموم كند.

التعريف بالإنساب، ج1، ص3 ـ نهاية الإرب في فنون العرب، ج20، ص210 ـ الإستيعاب لإبن عبد البر، ج1، ص389

برخورد وهابيت با امام حسن (عليه السلام)

إبن تيميه مي گويد:

إن بني أميه ليسوا بأعظم جرما من بني إسرائيل ... فهو من باب قتال بعضهم بعضا.

بني أميه كه حسن بن علي را كشتند، در ميان بني اسرائيل هم بودند كساني كه پيامبران را مي كشتند؛ پس جرم بني أميه بيش از جرم بني اسرائيل نيست و از اين باب است كه بعضي ها بعضي ديگر را كشتند.

منهاج السنة لإبن تيمية، ج2، ص225

برخورد بني أميه و امام حسين (عليه السلام)

وقتي در نامه اي خبر شهادت امام حسين (عليه السلام) به مدينه مي رسد (بعضي مي گويند مروان بن حكم بالاي منبر بود و برخي مي گويند سعيد بن عاص بالاي منبر بود)، حاكم مدينه نامه را پرت كرد به طرف قبر نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) و صدا زد:

يا محمد! يوم بيوم بدر.

اي محمد! اين هم انتقام روز بدر كه از تو گرفتيم.

شرح نهج البلاغه لإبن أبي الحديد المعتزلي، ج4، ص72 ـ النصائح الكافية لمحمد بن عقيل، ص75

خود طبري و ديگران از يزيد نقل كرده اند كه وقتي يزيد، رأس مطهر امام حسين (عليه السلام) را ديد، گفت:

ليت أشياخي ببدر شهدوا جزع الخزرج من وقع الأسل

قد قتلنا القرم من ساداتكم و عدلنا ميل بدر فاعتدل

فأهلوا و استهلوا فرحا ثم قالوا يا يزيد لا تسل

لست من خندف إن لم أنتقم من بني أحمد ما كان فعل

لعبت هاشم بالملك فلا خبر جاء و لا وحي نزل

اي كاش! بزرگان و اجداد من كه در بدر كشته شدند، زنده بودند و امروز را مي ديدند كه چگونه انتقام آنها را از فرزند پيامبر گرفتم ...

تاريخ الطبري، ج8، ص187

از بني أميه جز اين، چيز ديگري انتظار نيست.

برخورد وهابيت با امام حسين (عليه السلام)

وقتي إبن تيميه به يزيد، مي رسد، مي گويد:

يزيد، مجتهد بود و اجتهاد كرد كه قتل حسين بن علي كار خوبي است و يك ثواب هم دارد. چون اگر مجتهد در اجتهادش خطا برود، يك پاداش دارد و اگر خطا نرود، 2 پاداش دارد.

المجتهد إذا إجتهد فأخطا فله أجر واحد و إن أصاب فله أجران.

اما وقتي به امام حسين (عليه السلام) مي رسد، مي گويد:

قيام حسين بن علي، مفسدته أعظم من مصلحته.

قيام حسين بن علي، مفسده اش بيش از مصلحتش بود.

منهاج السنة لإبن تيمية، ج2، ص241

يعني مفسده قيام امام حسين (عليه السلام)، سراسر كشور اسلامي را فرا گرفت؛ يعني اگر امام حسين (عليه السلام) در خانه اش مي نشست، آسوده تر بود و أمت اسلامي راحت تر بودند. بله، راست مي گويد، قيام امام حسين (عليه السلام) مفسده داشت؛ ولي براي چه كسي؟ براي دودمان بني أميه و اگر قيام امام حسين (عليه السلام) نبود، به آن شكلي كه بني أميه مي رفتند، امروز أثري از قرآن و اسلام و أهل بيت (عليهم السلام) در كره زمين نبود. بله، براي بني أميه كاملا مفسده داشت، اما براي اسلام و قرآن چه؟ اگر امروز در دنيا، مردم، اسلام را مي شناسند و به نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) اظهار عشق مي كنند، به بركت خون پاك امام حسين (عليه السلام) است.

آن دانشمند و شاعر مسيحي سوري مي گويد:

اگر امام حسين (عليه السلام) از آنِ ما مسيحي ها بود، ما در هر روستايي، پرچمي به نام حسين مي زديم و مردم را به نام حسين، به مسيحيت دعوت مي كرديم و تبليغ مي كرديم و موفق بوديم.

اين برداشت يك مسيحي است، آن هم برداشت يك وهابي و تئورسين وهابيت است.

إن شاء ا... فردا شب به حول و قوه إلهي ادامه اين عرائض مان و قضيه تخريب حرم ائمه (عليهم السلام) در بقيع را دنبال خواهيم كرد و اين كه چگونه شد كه يك دفعه وهابيت به اين فكر افتادند كه آثار ائمه (عليهم السلام) را در بقيع ويران كنند و چه نيّات پليدي پشت اين قضيه بود و امروز چه شده كه وهابيت از ابراز علاقه شيعيان به ائمه بقيع (عليهم السلام) وحشت دارند و عزيزاني كه مدينه منوره مشرف شده اند، مي بينند كه موانع متعددي ايجاد كرده اند و حتي از نگاه شيعه به قبر ويران شده ائمه بقيع (عليهم السلام) هم وحشت دارند و براي شان قابل تحمل نيست. تعدادي از مبلغان وهابي از افغانستان و جاهاي ديگر أجير كرده اند و سخنان نادرست و لاطائلات به خورد مردم مي دهند و اگر يك روحاني يا جوان شيعه بخواهد كلمه اي سخن بگويد، سر و كارش زندان و محكمه و محاكمه است و هم چنين در مورد اين كه قضيه تخريب بقيع، امروز چه عكس العملي در جهان اسلام دارد و امروز وهابيت اين قافله را به كجا مي برند.

همان طوري كه در بيانيه حضرت آيت ا... العظمي مكارم شيرازي قرائت شد: «يكي از علل منع گسترش اسلام در سطح بين الملل، وجود وهابيت است». حتي همين قضيه قرآن سوزي را اگر خوب موشكافي و تجزيه و تحليل كنيد، مي بينيد كه عقده و انتقامي است از ترورها و آدم كشي ها و جناياتي كه وهابيت به نام اسلام در جهان انجام مي دهند. آنها رسما اعلام كرده اند اين قرآن سوزي، به خاطر بزرگداشت جان باختگان 11 سپتامبر 2001 ميلادي است و اين حادثه را پيوند زده اند به وهابيت و القاعده.

ما با مسائل سياسي كه پشت قضيه است، كاري نداريم، ولي اگر الآن در دنيا اين موج اسلام هراسي و مذهب گريزي ايجاد شده، 100٪ زمينه ساز اين اسلام هراسي، عملكرد نادرست وهابيت در عرصه بين الملل است. قضيه قرآن سوزي را غالب علماء أهل سنت، حتي شيخ الأزهر جناب آقاي دكتر طيب رسما محكوم كردند؛ آقاي قرضاوي رسما محكوم كرد؛ ولي يك وهابي يا مفتي اعظم عربستان سعودي اين قضيه را محكوم نكردند و حتي يك كلمه هم از وهابيت، در محكوميت قرآن سوزي ديده نشده است! شما كه دم از قرآن مي زنيد و معتقديد جناب خليفه دوم گفته است: «حسبنا كتاب الله»، پس چرا امروز از قرآن دفاع نمي كنيد؟!

در شب گذشته در يكي از ماهواره هاي وهابي كه مشهور به «شبكه ظلمت» است، عزا گرفته بودند و گريه مي كردند و به سر و صورت مي زدند به خاطر اين كه در گوشه اي از لندن، 4 نفر بچه شيعه جمع شده اند و به عايشه جسارت كردند و آسمان و زمين را به هم ريخته بودند كه به عايشه جسارت شده است. البته ائمه (عليهم السلام) و مراجع عظام تقليد ما گفته اند: «به مقدسات أهل سنت اهانت كردن، حرام و خلاف شرع است و احساسات أهل سنت را جريحه دار كردن، امروز، گناهي نابخشودني است» و ما به هيج وجه ما اين را توصيه نمي كنيم و در آن هيچ شك و شبهه اي نيست. نسبت فحشاء به ناموس پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله)، حدّ دارد. چون تمام فقهاي شيعه، از زمان شيخ مفيد (ره) تا زمان ما، همه معتقد هستند: «زنان أنبياء (عليهم السلام) از نظر مسائل عفت، پاك بودند». نسبت هاي خلاف عفت به هر يك از زنان پيامبران (عليهم السلام)، حتي زنان نوح و لوط (عليهما السلام) خلاف قرآن و خلاف فتاواي فقهاء شيعه است و ما اين را محكوم مي كنيم. ولي چه شده كه اگر 4 نفر در گوشه اي از دنيا به عايشه جسارت مي كنند، اين همه گريه و زاري مي كنيد و عزا و ماتم مي گيريد و سر و صدا به راه مي اندازيد، ولي در قضيه قرآن سوزي كه اين همه سر و صدا ايجاد كرده و عواطف و احساسات تمام مسلمانان را جريحه دار كرده و حتي مسيحيان هم رسما محكوم كرده اند و در خود آمريكا، غير از كليساي كوچكي كه در ايالت فلوريداي آمريكاست و طرفدار اين قضيه بودند، تمام كليساها محكوم كردند، ولي چطور شد كه وهابي ها اين قضيه را محكوم نكردند؟! چه رمزي است؟! چه قضيه اي پشت اين ماجراست؟! شايد هم محكوم كرده اند ما نديديم.

اينها به ما اعتراض مي كنند كه چرا شما بعد از 1400 سال، براي حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) عزاداري و گريه مي كنيد؟! گريه نكنيم؟! دختر نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) مظلومانه بين در و ديوار قرار مي گيرد و به تعبير خود شهرستاني در الملل و النحل به نقل از حاحظ:

إن عمر ضرب بطن فاطمة يوم البيعة، حتي ألقت الجنين من بطنها.

عمر در روز بيعت، آن چنان بر شكم فاطمه زد كه فرزندش سقط شد.

الملل و النحل، ج1، ص57، چاپ دار المعرفة بيروت

و حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) فرياد زد:

يا أبتا! يا رسول الله! ماذا لقينا من إبن أبي قحافه و إبن الخطاب بعدك!؟

آيا براي اين گريه نكنيم؟! مصيبتي كه أمير المؤمنين (عليه السلام) در هنگام دفن حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) فرياد مي زند:

أما حزني فسرمد و أما ليلي فمسهد.

از اين پس اندوه من جاودانه و شب هايم شب زنده داري است.

نهج البلاغه، خطبه 202

آيا ما براي اين گريه نكنيم؟!

إبن عباس مي گويد:

در جنگ صفين (كه اواخر عمر أمير المؤمنين (عليه السلام) است و حدود 30 سال از شهادت حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) مي گذرد) حنا درست كرده بوديم و بعضي از صحابه به دست و سر خود گذاشته بودند و من هم مقداري از آن را به أمير المؤمنين (عليه السلام) تعارف كردم كه تو هم حنا بگذار، موهايت سفيد شده است. أمير المؤمنين (عليه السلام) فرمود: إبن عباس! مگر نمي داني هنوز هم ما عزادار و غصه دار حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) هستيم و بعد از شهادت او، رنگي بر موهاي مان نگذاشته ايم.

آيا ما براي اين گريه نكنيم؟

حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) كه امام كاظم (عليه السلام) با صراحت مي فرمايد:

إن فاطمة عليها السلام صديقة شهيدة.

فاطمه (سلام الله عليها) هم صديقه است و هم شهيده.

الكافي للشيخ الكليني، ج1، ص458

آيا ما براي او عزاداري و گريه نكنيم؟! ولي شما براي يك مسئله جزئي، اين همه سر و صدا و گريه مي كنيد؟!

وقتي ابتداء اين برنامه را باز كردم و گريه هاي آنها را ديدم، فكر كردم به خاطر قضيه قرآن سوزي است كه اينها عزا گرفته اند؛ ولي ديدم نه، مسئله چيز ديگري است.

ولي بگذريم و بگذريم.

فقط يك جمله بگويم و التما دعا. در بعضي از منابع شيعه آمده است:

وقتي أمير المؤمنين (عليه السلام) از اتاق بيرون آمد و ديد حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها)، پاره تن پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) بين در و ديوار، پهلو هايش شكسته و محسنش سقط شده و نقش بر زمين شده است، فاطمه اي كه دختر پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) است و بايد بعد از پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) به ايشان بگويند پاهايت روي چشمان ما بگذار، نه اين كه در درون خانه اش نقش زمين شده باشد، أمير المؤمنين (عليه السلام) هم كه طبق وصيت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) دستش بسته است و پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) فرمود:

علي جان! بعد از من دست به شمشير نزن كه به صلاح اسلام نيست.

براي أمير المؤمنين (عليه السلام)، اسلام از خوش و حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) عزيزتر است؛ اسلام، چيزي است كه امام حسين (عليه السلام) برايش، خودش و زن و بچه اش را فدا كرد.

وقتي چشمان أمير المؤمنين (عليه السلام)، اين فاتح بدر و حنين و خيبر به بدن حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) افتاد و ديد با آن ناله ضعيفش صدا مي زند:

يا أبتا! يا رسول الله!

أمير المؤمنين (عليه السلام)، اول مظلوم عالم رو كرد به زهراي مرضيه (سلام الله عليها) و فرمود:

يا ليتني! ضربت مكانك، يا ليتني! مت قبل هذا.

اي كاش! به جاي تو، مرا كتك مي زدند، اي كاش! مرده بودم و اين منظره را نمي ديدم.

* * * * * * *

* * * * * * *

* * * * * * *

««« و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته »»»



Share
1 | مهران | Iran - Mashhad | ٢٠:١٥ - ٠٥ آبان ١٣٨٩ |
نگاه عزيز اونها و هابين از شون تو قعي نيست ميدوني که اولين نفري که رد بر کتابشون نوشت برادر محمد عبوالوهابه .
اما مسلمان شيعه فاشيسم رو چي بگيم من حاضرم در مناظره با هر کي بگين ثابت کنم شما رو حيه فاشيسمي دارين
من در مورد و لايت فقفيهي که اين شوه اختراع شماست هم مناظره کنم هر و قت خواستين من حاضرم به ايميلم پيام بدين
من طلبه پايه 7 هستم و حاضرم با مصباح يزدي و هر کي بگين در را بطه با اين مدل ولايت فقيه عام بحث کنم
و من الله توفيق
2 | سعيد حسيني(شاه اسماعيل صفوي) | Japan - Chiyoda | ١٣:١٠ - ٠٦ آبان ١٣٨٩ |
سلام
جناب مهران
براي مناظره با من ايميل بزنيد لطفا
hoseini142005@yahoo.com
يا حق
3 | مجيد م علي | United Arab Emirates - Dubai | ٠٧:١٤ - ٠٧ آبان ١٣٨٩ |
با سلام
جناب مهران شما اول بگوييد كه ايا ميشود يك فاشيست را مسلمان ناميد ؟؟؟
منظور مسلمان است نه مسلمان نما ؟؟؟
در ضمن شما كه طلبه پايه 7 هستيد , خود بخود به اينجا رسيديد يا با استفاده از علما و فقها ( البته بقول خودتان ) استفاده كرديد
راستي صحابه رضي الله عنهم چرا بعد از قتل عثمان براي بيعت بطرف حضرت علي عليه السلام هجوم اوردند و با او را بعنوان خليفه مسلمين ( يعني ولايت فقيه هرچند كه 3 تاي اولي فقيه نبودن ) بيعت كردند .
چطور ميتواني عمل كرد صحابه رضي الله عنه را زير سوال ببري ؟؟؟

يا علي
4 | momen abdullah | Malaysia - Kuala Lumpur | ٢٠:٢٥ - ٠٨ آبان ١٣٨٩ |
استاد عزيز مجيد م علي
فکر نمي‌کنيد با اين معيار شما (هجوم مردم و تعيين او به سمت خليفه مسلمين) خيلي از سلاطين عثماني و عباسي هم «ولي فقيه» هستند؟

يا علي
5 | مهران | Iran - Mashhad | ١١:٥٢ - ١٣ آبان ١٣٨٩ |
اگه ميشه زود تر ژيام هارو بزارين كه جواب ها مشخص بشه من كه رقتم تازه اومدم حالا بفرماييدمن حاضرم
6 | بهنام | Iran - Kavar | ٠١:٣٦ - ٢٤ آذر ١٣٨٩ |
بسم الله . مهران جان ! شما درسهات رو بخون تا به خارج فقه برسي . وقتي خارج فقه رسيدي و تونستي يك دوره بحث ولايت فقيه رو با تمام شقوق فقهي و اثبات ها و نفي ها خواندي بيا تا خودم باهات بحث كنم . نيازي نيست دهن درّگي كرده و نام علمائي را ببري كه اساتيدت هم شاگردش محسوب نمي شوند .اين هم ايميل ما nam_name_varesh85@yahoo.com
7 | حسين | Iran - Tehran | ١٤:٥٠ - ١١ دي ١٣٨٩ |
بهنام جون اول گنده مياي كم نيار بيا مناظره كن
8 | حسين | Iran - Mashhad | ١٤:٠٦ - ٠٣ اسفند ١٣٨٩ |
مجيد م علي
نگاه عزيزم براي فاشيسم شدن لازم نيست دين عوض كينم
بيا به ايميلم باهات مناظره كنم ببيني ميشه يانه اين بهنام كه ترسيده جواب نميده شما لااقل بيا
tahermemar@yahoo.com
9 | حسين | Iran - Kermanshah | ١٩:٠٩ - ١١ اسفند ١٣٨٩ |
اقاي مجيد م علي شما هم كه كم اوردين عزيزم كجاشد ين بياين ديگه
tahermemar@yahoo.com
10 | مجيد م علي | Iran - Tehran | ٢٤:٤٥ - ١٨ اسفند ١٣٨٩ |
با سلام
جناب حسين اولاً متشكرم از شما و دعوت شما به مناطره , همانطور كه بارها در اين سايت ذكر كردم با مناطرات زياد حال نمي كنم , و دوست دارم دوستان و برادران و خواهران نيز از اين بحثها هم استفاده ببرند بهر حال متشكرم .
در ضمن برادر عزيز جواب من در 07 آبان 89 - به يك سني بود كه معني امام و امامت را انطور كه من و شما ميفهميم نمي شناسد .
با برادر و استاد خود جناب momen abdullah در ارتباط ميباشم ولي در جواب ايشان نيز صبر كردم , چرا كه اميدوار بودم جواب خوبي براي ايشان داشته باشم كه خوشبخنانه حضرت ايت الله حسيني قزويني در برنامه هفته گذشته اين جواب را به زيبايي در برنامه شبكه ولايت فرمودند .آن شاء الله خودتان را به اين سخنراني كه در اين سايت خواهد امد مراجعه بفرماييد , البته اگر بنده به اين مطلب دسترسي پيدا كردم انرا براي شما دوباره درج ميكنم .
وظيفه ما شيعيان در زمان غيبت امام زمان (عج) چيست ؟

و حتي در سوال يكي از مراجعه كنندگان كه پرسيده بودند ""وظيفه ما شيعيان در زمان غيبت امام زمان (عج) چيست ؟"""


جواب امده كه :
1. تلاش در جهت شناخت هر چه بيشتر و بهتر امام زمان (عج) ؛

2. تكاپو و كوشش در جهت زمينه سازي ظهور آن حضرت ، اين مهم از

راه هاي زير ميسر است :

الف) ×××××خودسازي و ديگر سازي. ؛××××

ب ) شناخت و شناساندن امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) ، اهداف والاي آن حضرت ، نقش

بزرگ تاريخي و ارمغان الهي ايشان به جهان بشريت ؛

ج )××××× شناخت و معرفي هر چه بهتر اسلام به جهانيان . ××××

3 . ×××× تلاش و جهاد در جهت دفاع از اسلام و حفظ كيان اسلامي ؛××××

4 .××××× پيروي از نائبان امام عصر (عجل الله تعالي فرجه الشريف) """""يعني عالمان و فقيهان عادل و شايسته ؛"""

5 . دعا براي فرج آن حضرت ؛

6 . دعا و صدقه دادن براي سلامتي آن حضرت ؛

7 . اهداي ثواب اعمال نيك مانند تلاوت قرآن و... براي آن حضرت نيز مستحب و ستوده است .

==============================================================================
با تشكر


لبيك يا علي
11 | حسين | Iran - Kermanshah | ١١:١٦ - ٢٤ فروردين ١٣٩٠ |
نگاه عزيزم اينجا نميشه صحبت كرد چون هر وقت خواستن مطلب را ميگذارند و يا اصلا نميگذارند
نگاه عزيزم موضوع منو شما در باره فاشيسم ايراني بود نه امام زمان شما امدي جواب حقير رو بدين نگاه عزيزم مرد باش و مناظره كن اون سعيد كه كم اورد شما رو نيز دعوت ميكنم نگاه لااقل بگو منصرف شدي كه همه بدونند و نتيجه بگيرند
12 | حسين | United States - Fremont | ٢٤:٣٠ - ٢١ ارديبهشت ١٣٩٠ |
يه مرد پيدا نميشه ثابت كنه شما ايراني ها فاشيسم نيستيد البته من با عوام مناظره نميكنم و با فهاش هايي مثا سعيد به نام مستعار شاه عباس صفوي چون بي خود متعصبندواز مولا علي هم متعصب ترند يه باسواد بياد مناظره كنه
   
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها