2024 April 24 - چهار شنبه 05 ارديبهشت 1403
غدير ـ بيعت عمر بن الخطاب با اميرمؤمنان عليه السلام
کد مطلب: ٥٣٨٩ تاریخ انتشار: ١٧ فروردين ١٣٩١ تعداد بازدید: 10074
حبل المتین » عمومی
غدير ـ بيعت عمر بن الخطاب با اميرمؤمنان عليه السلام

بیعت عمر بن خطاب در غدیر و عملکرد او بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله
حبل المتين 91/01/17

بسم الله الرحمن الرحيم

تاریخ : 17 / 01 / 91

مجري:

افرادي كه در آن جلسه غدير حضور داشتند كه سه روز اون قضيه طول كشيد تا افراد بيايند با اميرالمؤمنين بيعت كنند حتي همسران و زنان پيامبر آمدند بيعت كردند حالا اون قضيه بيعت با خانم ها را هم شما مطرح بفرماييد، اولين كساني كه آمدند تبريك گفتند اين قضيه را :

أنت مولي كل مؤمن ومؤمنة

الصواعق المحرقة في الرد علي أهل البدع والزندقة - أحمد بن حجر الهيتمي المكي - ص 44

النهاية في غريب الحديث والأثر - مجد الدين ابن الأثير - ج 5 ص 229

الملل والنحل ج1ص163

خليفه دوم از اولين كساني بود كه آمدند و بيعت كردند . مي خواستم اين را بررسي بفرماييد آيا واقعا اين در كتب اهل سنت هست يا نيست؟ آيا اين دلالت بر ولايت اميرالمؤمنين مي كند يا نمي كند؟

استاد قزويني:

ما در جلسه گذشته همان طور كه شما بيان كرديد مطالبي را بر دلالت حديث غدير بر ولايت و امامت حضرت امير سلام الله عليه عرض كرديم و در ابتدا سخنمان را با فرمايش حضرت صديقة طاهرة شروع كرديم كه در ميان مهاجرين و أنصار فرياد كشيد كه:

انسيتم قول رسول الله يوم غدير خم

نزهة الحفاظ ، ج1 ص102

آي مردم فراموش كرديد سخن پيامبر را در روز غدير كه فرمود:

من كنت مولاه فعلي مولاه

كتاب اسني المطالب ابن جزري ص49

ابن جزري كه از علماي بزرگ اهل سنت است كسي است كه آقاي سيوطي درباره او دارد كه:

الحافظ و كان عالما متقنا فقيها

طبقات الحفاظ ، ص535

و در منابع شيعه هم مرحوم صدوق در خصال دارد كه زهراي مرضية فرمود:

هل ترك أبي يوم غدير لأحد عذرا

آيا پدرم در روز غدير براي كسي عذري گذاشت؟

خصال ص 173 را آقايان ببينند و همچنين دلائل الامامة، طبري ص122 :

فما جعل الله لأحد بعد غدير خم من حجة ولاعذر

پيغمبر با توجه به دستور الهي در غدير خم براي كسي حجتي و عذري باقي نگذاشت و ما در رابطه با اون فرمايشاتي كه جناب آقاي محسني خلاصه فرمودند ما اين مطالب را مفصل بيان كرديم و اشاره كرديم بر اينكه اين مباحث و مسائل كاملا بر محور آنچه كه در منابع معتبر اهل سنت آمده و هيچ شكي و شبهه اي در اين زمينه نيست .

در رابطه با غدير به حول و قوه الهي بعدها صحبت خواهيم كرد و اين پاور پوينت را هم اگر يادمان نرود روي هم سايت ولي عصر قرار مي دهيم و هم سايت شبكه جهاني ولايت . دوستان ملاحظه كنند كه البته حديث در صحاح سنن و حديث غدير نزد علماي اهل سنت و تواتر غدير و دلالت حديث غدير بر امامت بود ، خوب اين ها را ما مفصل بيان كرديم و گفتيم هم نوعي ولايت پيامبر با ولايت علي با جمله :

ألست أولي بالمؤمنين من أنفسهم

مصنف ابن أبي شيبة ، ج6 ، ص374

امثال اين عبارت ها نشان مي دهد كه نبي گرامي مي خواهد ولايتي را كه خداي عالم براي او قرار داده او را براي اميرالمؤمنين سلام الله عليه بيان كند و در روايات ديگر هم فرمود كه :

علي ولي كل مؤمن بعدي

تاريخ مدينة دمشق - ابن عساكر - ج 42 ص 198

أسد الغابة - ابن الأثير - ج 4 ص 27

همچين دعا و نفرين بر ياران و مخالفان

اللهم وال من والاه وعاد من عاداه

مصنف ابن أبي شيبة ، ج6 ، ص372

اين را ما خيلي مفصل روي آن مانور داديم و عرض كرديم كه اين عبارت ها همه نشانگر اين است كه اين قضايا بوي عصمت مي دهد . حالا از آن طرف اين آقايان در شبكه ها مي گويند:

اللهم وال من والاه و عاد من عاداه

اين اصلا نشان مي دهد بر اينكه محبت و ولايت بوده من مي خواهم بگويم كه اين آقايان وهابي ها و اين آقاياني كه ابن تيميه را شيخ الاسلام مي دانند كه واقعا ضدالاسلام است از كتاب منهاج السنة او كه به تعبير خود آقاي سقاف از علماي اردن كه اين كتاب را منهاج البدعة خطاب مي كند حق استفاده از:

اللهم وال من والاه

ندارند چون رئيس اينها رسما اعلام كرده كه :

اللهم وال من والاه و عاد من عاداه

قطعا دروغ است . ابن تيميه مي گويد كه :

لكن حديث الموالاة قد رواه الترمذي وأحمد والترمذي في مسنده عن النبي (ص) انه قال من كنت مولاه فعلي مولاه وأما الزيادة وهي قوله اللهم وال من والاه وعاد من عاداه الخ فلا ريب انه كذب

منهاج السنة النبوية، ج7 ، ص319

شكي نيست كه اينها دروغ است . ولذا اين آقايان كارشناسان وهابي و خوارج عصر به تعبير جناب دكتر احمد طيب ، شيخ الأزهر يا به تعبير آقاي إبن عابدين از فقهاي أحناف اين آقايان حق استناد به ذيل روايات را ندارند چون پيامبر اينها ، امام اينها ، خداي اينها و همه چيز اينها إبن تيميه مي گويد :

فلا ريب أنه كذب.

گرچه در اينجا ابن حجر مي گويد همين عبارت را :

اللهم وال من والاه

30 نفر از صحابي نقل كردند. ألباني كه از او تعبير به بخاري دوران مي شود مي گويد كه :

و جملة القول

خلاصه سخن و حديث

اللهم وال من والاه ، من كنت مولاه فعلي مولاه

حديث صحيح بشطريه

هم من كنت مولاه صحيح است و هم اللهم وال من والاه الا اينكه ديدم ضد الاسلام ابن تيميه را:

قد ضعف شرط الاول من الحديث

گفته قسمت اول ضعيف است اما قسمت دوم را:

فزعم.

دچار توهم شده و زعم كرده كه كذب است

وهذا من مبالغته الناتجة في تقييده من تصرفه في تضعيف

به نظر من اين زياده روي ها كه إبن تيميه به سرعت دنبال اين است كه احاديث مربوط به فضائل اميرالمؤمنين را تضعيف كند

قبل ان يجمع الطرقها

قبل از اينكه سندها را ببيند و دقت كند در سندها . همين طوري فله اي مي گويد ضعيف است . درحقيقت حرف آقاي الباني همين است كه ابن تيميه به سرعت و بدون اينكه اصلا سند را ببيند و بدون اينكه دقت در سند كند مي گويد ضعيف است . حالا ما از آقاي ألباني سوال مي كنيم يك آقايي كه اينطوري است چطور از او تعبير به شيخ الاسلام مي كنيد؟ علي اي حال من اين نكته را كه در رابطه با اون جلسه قبلي بود كه وقت نكرديم عرض كنيم بيان كردم تا خدمت بينندگان عزيز عرض كرده باشم .

اما در رابطه با تبريك خليفه دوم خود آقاي نسائي و احمدبن حنبل هر دو نقل كردند كه پيامبر فرمود:

أ لست اولي بكم من آبائكم

آيا از پدران شما بر شما ولايتم بيشتر نيست؟ گفتيم بله

الست اولي بكم من انفسكم و أ لست اولي بكم كذا و كذا

گفتيم بله. حضرت فرمود:

من كنت مولاه فعلي مولاه

اللهم وال من والاه وعاد من عاداه وانصر من نصره واخذل من خذله

فقال عمربن خطاب هنيئا لك يابن ابي طالب

بعد از آنكه پيغمبر اكرم علي را براي خلافت نصب كرد عمربن خطاب گفت :

گوارا باد بر تو اي فرزند ابوطالب

اصبحت اليوم ولي كل مؤمن

امروز ولي همه مومنين هستيد .مولي ندارد ، حالا اين را آقايان وهابي بيايند جواب بدهند كه اين را آقاي نسائي در سننش ج5ص132 و آقاي احمد در مسند ج4ص281 و آقاي ابن كثير دمشقي در البدايه و النهايه جلد 7، ص350 كاملا به عنوان يك امر قطعي نقل مي كند بدون هيچ گونه مناقشه اي در سند . آقاي إبن أثير در أسد الغابة ج4ص118 اينها را نقل مي كند. خوب اين آقايان بيايند بگويند كه واقعا اين تعبيري كه پيغمبر اكرم كرده . اون روز يكي از اين دوستان از اهل سنت گفت اگر علي هم ولي باشد 2 تا ولي در يك زمان چگونه مي شود بيان شود اين آقا اگر همين عبارت إبن كثير را ببيند كه

من كنت مولاه فان عليا بعدي مولاه

هركس من بر او ولايت مطلقه دارم علي بعد از من بر او ولايت مطلقه دارد هركس من امام او هستم بعد از من علي اين گونه است . خود اين عمر هم مي گويد كه :

اصبحت اليوم ولي كل مؤمن

خوب اين را آقايان بگذارند كنار همون عبارتي كه عمربن خطاب درباره خودش و درباره ابوبكر دارد در صحيح مسلم ج5، ص152 حديث4468 كه :

لما توفي رسول الله قال ابوبكر انا ولي رسول الله

نگفت انأ خليفة رسول الله يا أنا وصي رسول الله ، نه بلكه گفت:

انأ ولي رسول الله

اين ديگه صحيح مسلم است و برو وبرگرد هم ندارد . خودش هم مي گويد كه وقتي ابوبكر از دنيا رفت من گفتم:

أنا ولي رسول الله و ولي أبي بكر

من خليفه پيغمبر هستم و خليفه اي از طرف آقاي ابوبكر و خليفه مردم هم نيستم نگفت:

أنا خليفة الناس

بلكه گفت:

أنا خليفة أبي بكر

صحيح البخاري، البخاري ، ج 4 ص 44

خوب اين آقايان بيايند اينها را براي ما جواب بدهند كه اين بلبل زباني و هفته غدير و افسانه غدير و...البته اينها تازگي ندارد أجداد اينها 80 ماه بر بالاي 70هزار منبر به علي ناسزا گفتند حالا اين آقايان بيايند بگويند در غدير هيچ اتفاقي نيفتاده . من هم با اون بيننده موافقم كه اصلا در غدير هيچ اتفاقي نيفتاده ، نه پيغمبر حرفي درباره علي زده و نه حرف ديگري زده والله من نمي دانم اين آقايان به قولي شب شهادت حضرت زهراست باز بگوييم بايد اين را جناب آقاي سجودي تشخيص بدهد كه اين آقايان قبل از اينكه بيايند روي برنامه چيزي مصرف كرده اند كه به اين شكل اند و تصور مي كنند كه رفته اند در پستوي خانه شان يا در يك بيابان پشت كوه و هيچكس هم صدايشان را نمي شنود و مي گويد كه اصلا هيچ اتفاقي نيفتاده و اون يكي آقا هم مي گويد نه آقا حديث غدير حديث مهمي است ، حالا مهم است اين حديث از چه جهت مهم است ؟

ما كه نفهميديم از اون طرف هم آقايان مي گويند كه افسانه غدير ، حالا عرض كردم كه اميرالمؤمنين فرمود:

ما زلت مظلوما مذ ولدتني امي

تاريخ مدينة دمشق - ابن عساكر - ج 67 ص 61

روزي كه از مادر به دنيا آمده ام مظلوميت با من بوده . يا خطاب به امام مجتبي عليه السلام فرمود: فرزندم

يا بني ما زلت مبغيا علي منذ هلك جدك

الامامة والسياسة - ابن قتيبة الدينوري ( تحقيق الزيني ) - ج 1 ص 49

از روزي كه پيغمبر از دنيا رفته پدرت مظلوم بوده .

الان هم در اين عصر رسانه ها ما داريم مي بينيم مظلوميت اميرالمؤمنين و هر چه جلوتر مي رويم بيشتر روشن مي شود و بيشتر واضح تر مي شود ولي اين آقايان هر چه مي گويند بگويند خداي عالم آزاد كرده ، نمرود هم آزاد بود هرچه گفت گفت ، فرعون آزاد بود هرچه خواست گفت ، أبوسفيان به قولي 21سال با پيامبر جنگيد و أبوجهل و أبولهب ها . شما هم بفرماييد ولي بدانيد اولين محكمه اي كه در قيامت برپا مي شود محكمه رسيدگي به مظلوميت أميرالمؤمنين و شكايت اولين مظلوم عالم هست كه در زيارت نامه اش مي خوانيم :

السلام عليك يا أول مظلوم ظلم حقه

درود بر تو اي اولين مظلوم عالم

مجري:

سوالي كه هفته گذشته مطرح كرديد را كه :

الست اولي بكم من انفسكم

را اين آقايان اصلا جرأت نمي كنند مطرح بكنند من خواهشم اين است كه يك بار ديگر هم اين را بيان بفرماييد بلكه آقايان شايد يك ذره غيرتشان جابه جا شود و اين را مطرح بكنند . چرا اين قسمت هاي بعدي غدير يا همين

من كنت مولاه فعلي مولاه

را به مولي و محبت معني مي كنند ولي بحث اين عبارت كه قرينه محكم و دليل محكمي است براي اين من كنت مولاه.

استاد قزويني:

بله دوستان باز ببينند كه آقاي احمدبن حنبل در مسندش جلد 4 صفحه281 و محققش هم احمد محمد شاكر مي گويد كه سندش صحيح است.

پيغمبر فرمود:

اليس الله اولي بالمؤمنين

آيا خداوند ولايتش بر مؤمنين قوي تر نيست

گفتند بله. بعد فرمود:

من كنت مولاه فعلي مولاه

ألباني هم مي گويد صحيح است. إبن كثير مي گويد:

ألستم تعلمون أني أولي بكل مؤمن من نفسه

آيا نمي دانيد من ولايت مطلقه بر مؤمنين دارم و ولايتم بر مؤمنين از خودشان قوي تر است ، أولي هست يعني اگر خودشان تصميم بگيرند و من تصميم خلاف بگيرم تصميم من اولويت دارد. بعد از اينكه اين را فرمود گفت:

من كنت مولاه فعلي مولاه

آقاي إبن كثير دمشقي هم مي گويد اين اسنادش خوب است و رجالش هم ثقات است.

البداية والنهاية - ابن كثير - ج 5 ص 231 .

آقاي هيثمي مي گويد كه پيغمبر فرمود:

الست اولي بالمؤمنين من انفسهم

آيا من ولايت تامه بر تمام مؤمنين ندارم بعد فرمود:

من كنت وليه فان عليا وليه

هركس من ولي او هستم علي هم ولي او است

رواه البزار و رجاله ثقات .

بزار نقل كرده و رجالش هم ثقة است

و اشاره كرديم كه اين روايت كاملا شاهدش اشاره است به آيه 6 سوره احزاب كه مي فرمايد:

النَّبِيُّ أَوْلَي بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ

و اين صريح ترين آيه است بر ولايت مطلقه آقا رسول گرامي نسبت به همه مؤمنين . كاملا مشخص است ولايتي را كه خداوند براي پيامبر معين كرده دارد براي اميرالمؤمنين تثبيت مي كند و اين را ما عرض كرديم كه همه آزاد بودند در طول تاريخ . حالا إنشاءالله اگر يادم باشد ما ديگر مي خواهيم كلا بحثمان را ببريم روي ولايت اميرالمؤمنين و ولايت علي در قرآن و سنت و ولايت علي در گذر تاريخ و ما از اين به بعد بقيه برنامه هايي كه مي آيد واگذار مي كنيم به دوستان مان جناب آقاي يزداني و ابوالقاسمي و باقي دوستان و ما اين بحث هامون رو به حول و قوه الهي تكميل مي كنيم تا يك سلسله بحث هاي كامل و به صورت يك پكيج باشد كه بتوانيم آن را در اختيار دوستان هم قرار بدهيم و من آنجا اگر حضرت عالي يادتان باشد اين سؤال را اگر ياد آوري بفرماييد كه اساس اختلاف امت اسلامي از كجا سرچشمه گرفته ؟ و اصلا در طول تاريخ اختلاف ها چي بوده ؟ و چرا شيطان در برابر آدم سجده نمي كند ؟ و علت آن چيست ؟ آيا علتش اين است كه آدم مي آيد و جاي او را تنگ مي كند ؟ يا اينكه آدم 4 تا چشم دارد و شيطان 2 تا چشم دارد ؟ نه

خداي عالم مي آيد آدم را انتخاب مي كند و به انتخاب آدم اشكال است . شما ببينيد در رابطه با أنبياء ، دانه دانه أنبياء را ما بررسي خواهيم كرد و تمام اعتراضات بر انتخاب خدا . اين سنت است كه ثابت در طول تاريخ بوده و همچنين اين قضايا ، حضرت موسي را شما ببينيد علت اينكه با حضرت موسي مخالفت مي كنند ، علت اينكه با قضيه طالوت مخالفت مي كنند و علت اينكه با حضرت ابراهيم مخالفت مي كنند و علت اينكه با حضرت نوح مخالفت مي كنند . همه اينها بر مي گردد بر اينكه اينها در برابر انتخاب الهي مقاومت مي كنند . مي گويند : نه ، چرا ما نبايد انتخاب شويم ؟

بين مشركين قريش اصلا بحث بت پرستي و امثال اين كه مطرح نيست ، حالا ما انشاءالله عرض خوهيم كرد كه مي آيند مي گويند: چرا به حضرت محمد قرآن نازل بشود و به ما نازل نشود ؟ چرا اين بيايد ولايت داشته باشد ؟ چرا خدا اين را به عنوان ولايت انتخاب كرده باشد و ما را انتخاب نكرده باشد ؟ خيلي جالبه اين قضيه انتخاب الهي يك سنت ثابتي است در تاريخ بشريت نسبت به همه انبيا انشاءالله آيات را دانه دانه براي بينندگان عزيز نشان مي دهيم . تمام اين قضايا و آيات را نشان مي دهيم. الان مصيبتي كه بعد از رحلت نبي گرامي اتفاق افتاده همين قضيه است چرا علي ما نه ؟ چه ويژگي در علي هست كه ما نداريم ؟ چرا پيامبر در مورد علي گفته است :

من كنت وليه فعلي وليه

و درباره ما نگفت ؟ چرا درباره علي گفته:

من كنت مولاه فعلي مولاه

چرا گفته:

من كنت اولي به من نفسه فعلي

چرا به علي برگشته گفته كه:

انت مني بمنزلة هارون من موسي

مصنف ابن أبي شيبة ، ج6 ، ص366

چرا در حق ما نگفته ؟ حالا اينها را انشاءالله يكي از بحث هاي به نظر من شيرين و تازه و مبنايي از خود قرآن مي آوريم و اينكه خود پيغمبر هم فرمود : كه هر اتفاقي در امت هاي گذشته افتاده دانه دانه قدم به قدم و وجب به وجب در امت من اتفاق خواهد افتاد.

مجري:

يكي از مباحثي كه الان مطرح مي كنند اين است كه خود حضرت امير المؤمنين بر ولايت خودش اصلا نسبت به حديث غدير استنادي نداشته اصلا بحثي نداشته و حرفي نزده امروز نگاه مي كردم حاج آقا يكي از اين شبكه هاي وهابي مي گفت كه : بله ما اين افسانه امامت علي عليه السلام را اصلا قبول نداريم يك چيزي براي خودشون بافته اند و حتي خود علي عليه السلام هم اين را قبول ندارد . اين خيلي جالبه . حاج آقا اين بحث واقعا بحث جدي است و خيلي هم دارد سوال مي شود كه آيا واقعا خود حضرت امير نسبت به حديث غدير در جاهاي مختلف استناد كرده يا نه ؟

استاد قزويني:

ما البته در اينجا سخن زياد داريم براي گفتن و اين سوال چيزي نيست كه بشود در 10-20 دقيقه در رابطه آن صحبت كرد . اينكه در طول تاريخ با غدير چه كرده اند و چه شد و چه اتفاقاتي افتاد چه وحشت هايي در ميان مردم درست كرده بودند حتي بزرگانشان مثل زهري و مثل ابو سعيد و... جرأت اينكه از غدير حرف بزنند را نداشتند . از أحمدبن حنبل درباره حديث غدير سوال مي كنند مي گويد: درباره غدير حرف نزنيد حرف نزنيد بگذاريد باشد . مي پرسند آقا

من كنت مولاه فعلي مولاه

يعني چه ؟ ميگويد : هيسسسسسسسسسس حرف نزن . حالا اينها را من مفصل اگر امشب رسيديم چرا كه اين بخش بخش حساسي است كه يقينا خيلي از بينندگان ما اين مباحث را نشنيدند يعني مباحث كاملا بكري است كه ما در همان رساله دكتري اين را خيلي مفصل مطرح كرديم . اين را انشاءالله به حول و قوه الهي من روي آن كار مي كنم و مدارك را هم براي بينندگان عزيز با پاور پوينت نشان مي دهيم كه دوستان بتوانند يادداشت كنند . اصلا يكي از چيزهايي كه ما واقعا واقعا كوتاهي كرديم تاريخ غدير را براي مردم بيان نكرديم ، تاريخ غدير بيان نشده ما فقط منتظريم هر سال يك غديري بيايد و يك هفته قبل از غدير شروع مي كنيم و يك تبليغي و يك پرچم و 4 تا مداحي و امثال اين تمام شد رفت . كه اصلا اين تاريخ غدير چه بوده در زمان نبي مكرم اصلا إستنادات اميرالمؤمنين ، صديقة طاهرة ، امام مجتبي ، امام حسين و ديگران و اينكه غدير در زمان أئمه عليهم السلام كه اين آقاي نكره مي گويد : كه حضرت صادق كي به حديث غدير استناد كرد و امام باقر . آخر تو كجا را ديدي؟ ما انشاءالله به حول و قوه الهي يكي از بحث هايي كه من در اونجا كردم ائمه اهل بيت و حديث غدير . از خود حضرت امير ، امام مجتبي و امام سجاد تا خود آقا ولي عصر كه اينها استناد به حديث غدير كرده اند و بحث غدير را مطرح كردند حتي آقا امام جواد ، امام هادي ، امام عسگري كه هم زنداني بودند و هم زنداني سياسي با همه اينها باز هم حديث غدير از زبان اين بزرگواران مطرح شده است كه اين متاسفانه براي مردم بيان نشده . در طول تاريخ اين را انشاءالله اگر يك فرصتي شود حتي اگر به صورت زنده هم نشود . دوستان هميشه از من گلايه مي كنند كه ما بعضي از برنامه ها را ضبط كنيم بعد پخش كنيم . ولي وقتي كه بحث برنامه زنده هست آمادگي ذهني بيشتري دارم و وقتي كه اينجا سوال مي شود تمام مطالب به ذهنم مي آيد ولي وقتي كه بعد از اون از من سؤال مي كنند در جلسه عادي مي بينم كه خيلي از مطالبي كه در برنامه زنده آمادگي دارم در جلسات عادي ندارم و اينكه مي گويند :

مستمع صاحب سخن را بر سر و جد آورد

آدم احساس مي كند كه ميليونها انسان شيفته و علاقه مند به اهل بيت دارند برنامه را مي بينند يك حالت خوشي براي آدم پيش مي آيد و ذهن آدم هم آمادگي بيشتري دارد اما من براي اينكه فرمايش حضرت عالي را يك مقدار

ما لايدرك كله لا يترك كله

آب دريا را اگر نتوان كشيد هم به قدر تشنگي بايد چشيد

اينكه حضرت امير سلام الله عليه به حديث غدير استناد كرده اند مواردي را با سندهاي صحيح ما نقل مي كنيم كه اين را آقايان ببينند كه حضرت علي از غدير امامت فهميده يا نه.

أحمد بن حنبل از أبوطفيل كه صحابه پيامبر است مي گويد كه :

جمع علي الناس في الرحبة

أميرالمومنين مردم را در رحبة كه ظاهرا همان حياط مسجد باشد جمع كرد

ثم قال لهم أنشد بالله كل امرئ مسلم سمع رسول الله (ص) يقول يوم غدير خم ما قال لما قام

به همه شما سوگند مي دهم هر كس از شما از پيغمبر اكرم چيزي شنيده باشد بگويد . خوب اين آقا كه مي گويد اتفاقي نيفتاده . اون آقا هم كه مي گويد بوي بحث ولايت و امامت نبوده بلكه محبت بوده و علي عليه السلام گفته : اي مردم هركس شنيده است كه پيامبر فرموده كه هركس مرا دوست دارد پس علي را هم دوست بدارد بگويد . آيا اين بوده واقعا ؟

فقام إليه ثلاثون من الناس

30 نفر از مردم بلند شدند

ابونعيم مي گويد:

فقام ناس كثير

جمعيت زيادي برخاستند شهادت دادند و گفتند پيغمبر اكرم فرمود :

أتعلمون أني أولي بالمؤمنين من أنفسهم

آيا من ولايتم بر مؤمنين از خودشان بيشتر نيست ؟

قالوا بلي يا رسول الله

بعد فرمود :

من كنت مولاه فهذا مولاه اللهم وال من والاه وعاد من عاداه

أبوطفيل مي گويد: من بعد از اين جا خوردم با اين جمعيت زياد . ببينيد خيلي جالبه اين روايت أبوطفيل صحابي كسي كه سال 102 زنده بوده يعني آخرين صحابي پيامبر است كه از دنيا رفته است ، مي گويد : من ديدم كه اين جمعيت همه بلند شدند گفتند : پيغمبر اكرم در غدير اين طور گفت . بعد جا خوردم كه اگر پيامبر اين را گفته پس چرا 25 سال علي را در حاشيه قرار دادند ؟ و پيغمبر اگر علي را به عنوان خليفه انتخاب كرده چرا رفتند سراغ ديگران ؟ مي گويد كه:

قال فخرجت

از آنجا بيرون رفتم

كأن في نفسي شيئا

گفتم خدايا اين همه صحابه در غدير بوده اند ولي بعد از پيغمبر رفتند سراغ ديگري

فلقيت زيد بن أرقم

رفتم پيش زيد بن أرقم

فقلت له إني سمعت عليا يقول كذا وكذا

علي عليه السلام جمعيت را جمع كرد به خدا سوگند داد جمعيت زيادي يا حداقل 30 نفر بلند شدند و گفتند كه پيغمبر در غدير اين را فرمود .

قال فما تنكر

چرا انكار مي كني مگر چيز عجيبي است ؟

قد سمعت رسول الله (ص) يقول ذلك

منم با اين دو گوشم شنيدم كه پيامبر همچين مسأله اي را نسبت به علي گفته است

مجمع الزوائد، ج9، ص104

مسند احمد ، ج 4 ، ص370 ، حديث 19823

هيثمي هم مي گويد كه رجالش صحيح است و فطربن خليفة او هم ثقة است و ألباني هم مي گويد :

واسناده صحيح علي شرط البخاري

سندش صحيح است و شرايط صحيح بخاري را دارد .

سلسلة الاحاديث صحيحة ، ج4، ص331

حالا اين آقايان بيايند جواب بدهند اينكه مي گويند علي استناد نكرده و اينكه مي گويند چرا قبلا استناد نكرده ؟ قبلا ميدان داشت؟

اميرالمؤمنين را داشتند ترور مي كردند اميرالمؤمنين را به خانه اش حمله كردند همسرش را جلوي چشمش كتك زدند و فرزندش را شهيد كردند تصميم بر كشتن علي عليه السلام در نماز داشتند اين را شما مراجعه كنيد معجم البلدان حموي را ببينيد در ماده رواجن چه بوده قضيه . خالد بن وليد را تحريك كردند علي را سر نماز ترور كند و اينها را من عرض خواهم كرد . آنها احساس كردند كه حضور علي در جامعه مانع بوده است . اينها را با سند هاي صحيح ما به حول و قوه الهي بحث خواهيم كرد . ميدان براي علي نگذاشتند اميرالمؤمنين بي پرده ابتدا تصميم بر قيام مسلحانه داشت اينها را ما مطرح خواهيم كرد . اگر در جلسه آينده آقاي محسني سؤال كردند همان جا من عرض مي كنم كه چرا علي براي گرفتن حقش چون يكي از شبهاتشان اين است كه اگر علي عليه السلام منصوص الخلافة هست چرا براي گرفتن خلافتشان قيام نكردند ؟ و اقدام نكردند ؟ اين را هم ما مفصل جواب خواهيم داد . جواب مختصرش اين است كه علي دنبال قيام مسلحانه بود از مردم كمك خواست و مردم كمك نكردند و خودشان هم در خطبه 2 و خطبه 3نهج البلاغه و در نامه 53 نهج البلاغه و در خطبه 105 تمام اين قضايا را مطرح مي كند كه من ماندم كه با دست خالي قيام كنم يا صبر كنم .

صبرت وفي العين قذي وفي الحلق شجي

مناقب آل أبي طالب - ابن شهر آشوب - ج 2 ص 48

صبر كردم در حالي كه خار در چشم و استخوان در گلو داشتم ، مثل همان كاري كه پيامبر 13 سال در مكه كردند با اينكه شديدترين ظلم ها بر نبي مكرم و بر صحابه بوده پيغمبر نتوانست قيام كند چون نيرو نداشت آخرش هم خودشان فرار كردند رفتند غار و از همان جا هم شبانه كه عبارت خود آقايان است:

فر رسول الله

فرار كرد پيغمبر به طرف غار و از آنجا هم شبانه به سمت مدينه. اگر واقعا پيغمبر پيغمبره چرا قيام نكرد ؟ براي اينكه اين مباحث را براي مردم بگويد آيا پيغمبر ولايت داشت حكومت تشكيل بدهد يا نه ؟ چرا در مكه حكومت تشكيل نداد ؟ خوب مشخص است كه حكومت أنبيا و حكومت أئمه مشروط است كه زمينه مساعد باشد زمينه كه مساعد نباشد پيغمبر هم كه پيغمبر باشد بنا نيست كه با معجزه جلو بروند كه ، اگر بنا باشد كه با معجزه جلو بروند اصلا احتياجي نيست به پيغمبر .

وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَآَمَنَ مَنْ فِي الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعًا

سوره يونس آيه99

اگر خدا بخواهد تمام مردم روي زمين همه مي شوند مؤمن اصلا نيازي به آمدن پيامبر نبود و خدا با يك اشاره تمام مردم را مؤمن و بهشتي مي كند. اين يك بخش .

بخش ديگر خيلي جالبه كه إبن حجر مكي متوفي974 مي گويد كه :

وفي رواية لأحمد أنه سمعه من النبي صلي الله عليه وسلم ثلاثون صحابيا وشهدوا به لعلي لما نوزع أيام خلافته

الصواعق المحرقة علي أهل الرفض والضلال والزندقة ج 1 ص 106

با علي عليه السلام نزاع مي كردند و مي گفتند تو خليفه نيستي و علي عليه السلام آمد به حديث غدير استناد كرد كه خليفه واقعي من هستم و پيغمبر من را خليفه واقعي مطرح كرده است . بحث اين است كه به علي عليه السلام گفتند كه تو خليفه نيستي و اين آقايان كه مي آيند و مي گويند كه علي عليه السلام در خطبه 6 بحث شوري را مطرح مي كند وقتي كه :

لما نوزع أيام خلافته

نزاع مي كردند وبه علي عليه السلام مي گفتند كه ما تو را قبول نداريم ، استناد نكرد كه شوري من را انتخاب كردند مهاجرين و انصار من را انتخاب كردند؛ بلكه آمد اميرالمومنين مردم را سوگند داد كه آي مردم پيغمبر در روز غدير چه گفت ؟ در حق من بلند شويد و شهادت دهيد . همين تعابير در صواعق المحرقة، ج1، ص107 ملا علي قاري متوفي 1014 در ميقات المفاتيح ج11ص248 و جناب زرقاني مالكي متوفي 1122 در شرح مواهب ج7، ص13 همه مي گويند در زمان خلافت اميرالمؤمنين وقتي خلافت اميرالمؤمنين را زير سؤال بردند ايشان آمد حديث غدير را مطرح كرد و محمد بن طلحه شافعي در مطالب السنة، ص62 مي گويد در نامه اي كه علي به معاويه نوشته گفته كه :

و أوجب لي ولايته عليكم رسول اللَّه يوم غدير خمّ

پيغمبر اكرم ولايتي كه خودش داشت همين ولايت را واجب كرد در حق من در روز غدير خم پس اينجا هم به صراحت در نامه اي كه به معاويه مي نويسد در خطبه6 مي گويد : اولا

انما الشوري للمهاجرين و الانصار

شوري از مهاجرين و انصار است تو نه از مهاجرين هستي و نه انصار هيچكدام چون

لاهجرة بعد الفتح

بعد از فتح مكه ديگه مهاجر معني ندارد اگر بنا باشد رأي گرفته شود تو حق رأي درباره خلافت نداري و ثانيا شما چرا خلافت عمر و ابوبكر و عثمان را قبول كردي ؟ گفت خوب صحابه آمدند من را انتخاب كردند اينجا دارد از باب قاعده إلزام اميرالمؤمنين احتجاج مي كند به معاويه تو كه خليفه اول و دوم و سوم را گفتي چون مهاجرين و انصار بودند خوب من هم از همون ها بودم چرا زير بار خلافت آنها رفتي و زير بار خلافت من نميروي؟ اين خيلي واضح و روشن است حالا اين تازه به دوران رسيده ها كه مي گويند اين دليل بر اين است كه شوري و مهاجرين و انصار را چنين مي كند مي گويد : خلافت بايد شورايي باشد خوب 10-20جاي نهج البلاغه اميرالمومنين خلافتش را استناد مي كند به قول خدا و سخن پيامبر و خلفاي گذشته .

نامه 53 نهج البلاغه را بخوانيد اين هم مال علي است فقط خطبه 6 كه در نهج البلاغة نيست اونجا به صراحت دارد:

فإن هذا الدين قد كان أسيرا في أيدي الأشرار

اين دين در دست اشرار اسير بوده

در نامه 150 مي گويد : بعد از پيغمبر اكرم سنت آل فرعون در جامعه پياده شده است . اين هم سخن اميرالمؤمنين است ما كه نبايد بگوييم كه خطبه 6 را قبول داريم ولي خطبه 150 و نامه53 وخطبه 2و3 را قبول نداريم. و اضافه بر اين اگر واقعا شما منصف باشيد اين عبارت هاي تند علي با منابع شما مي سازد در حديث 4468 صحيح مسلم خوب امام علي نظرش اين است كه نسبت به اون خلفاي گذشته

كاذبا آثما غادرا خائنا

اين نامه 53 نهج البلاغه و خطبه 150 نهج البلاغه اينها كاملا هم مضمون است با حديث 4468 صحيح مسلم شما و ده ها روايت ديگر كه بيان شده ، بعدها اگر فرصت شود اجتجاجات خود صديقة طاهرة مناشده و احتجاج حضرت زهرا سلام الله عليها و سلمان ، ابوذر امام حسن و حسين و ائمه عليهم السلام كه استدلال كردند بر خلافت اميرالمؤمنين سلام الله عليه و بر امامت و خلافت خودشان به حديث غدير كه انشا الله اينها را در سر فرصت بيان خواهيم كرد.

بيننده: خانم محمدزاده

يه چند دقيقه اي اجازه مي خواستم تا راجع به صحبت هاي خانم جعفري صحبت كنم البته من واقعا در شأن خودم نمي بينم كه بخواهم هرگونه سخن نا مربوط اين خانم را جواب دهم ؛ ولي چند نكته كلي را عرض مي كنم براي شما . من واقعا متاسفم براي اين خانم كه به موضوع گفتگو و صحبتي كه من كردم دقت نكرد و از موضوع خارج شدند اصلا بحث ميزان تحصيلات و مدرك تحصيلي نبود كه ايشان به اين حد به اين مساله در صحبتشان پرداختند . بحث بحث نفاق اين خانم بود كه من مي خواستم روشن شود اگر اين خانم شهامت و توانايي علمي را دارند جواب علمي بدهند و به نظر من هرچه اين خانم براي تبرئه خودش بيشتر دست و پا بزند بيشتر در باتلاق فرو مي رود ، به قدري پرونده اين خانم سياه است كه با يك دريا پاك نمي شود . سؤالاتي كه من از اين خانم پرسيدم حرفم اين بود كه اين حرف هايي كه در مجالس مي زنيد و خيلي هم تاكيد مي كنيد آيا اينها شيعي است ؟

اينكه مي گوييد شهادت حضرت زهرا افسانه است و اين را آخوندها درست كردند أئمه مثل آدم هاي معمولي هستند و معصوم نيستند براي ما ليدر هستند ، اينكه قاتلان امام حسين عليه السلام را نبايد لعنت كنيم شايد آدم هاي خوبي بودند وبيشتر ادعيه اي كه شيخ عباس قمي جمع كرده دروغ است كتب حديثي شيعه جعلي است و مخالف با عقل است ولي كتب اهل سنت همه احاديثش صحيح است من مي خواهم بدانم اين حرفها را چگونه مي خواهد توجيه كند ؟ من پاسخ علمي از اين خانم خواستم اين خانم يك هويت ساختگي و دروغين براي خودش تعريف كرد كه خودش فقط باورش شده البته خوب اين خانم عادت هميشگيش همينه كه پشت سر هر شخصيت پنهان مي شود و به عواقب آن فكر نمي كند . نكته ديگر هم اينكه من عرضم به اين خانم اين است كه چرا بي راهه مي روي ؟ چرا از بحث دور مي شوي ؟ من از اين دو تا شبكه چه شبكه كلمه البته مشروط بر اينكه صادق باشند و همچنين شبكه ولايت من البته در صداقتشان هيچ شكي ندارم اگر قبول زحمت كنند من آمادگي خودم را براي يك مناظره علمي مشروط بر تعيين موضوع مشخص با اين خانم اعلام مي كنم اگر خانم جعفري توانايي بحث علمي دارد بسم الله .

و نكته بعد اينكه اين خانم در شبكه كلمه يه صحبت هايي كرده كه من فكر كنم هم شما و هم آقاي دكتر شنيده باشيد و جلساتي كه اين خانم مي آيد اين صحبت ها را مي كند يك سري صحبت هايي بر عليه نظام جمهوري اسلامي و بر ضد روحانيت و واقعا هتاكي هايي به مراجع نظام دارد البته خوب اين برنامه كارش سياسي نيست بنده هم كارم علمي است و يك معلم هستم ولي مطمئن باشد اين خانم كه مسئولين ذيربط حتما اين قضيه را پيگيري خواهند كرد يعني به همين راحتي نمي تواند از گفته هاي خودش همه چيز را توجيه كند اين خانم گفتند كه من بايد حرفام را ثابت كنم من براي هر مطلبي كه گفتم هم دليل دارم و هم با شهامت مي توانم بيان كنم بالاتر از اين چيزي كه عيان است چه حاجت به بيان است بالاترين سند حرف من كه اين خانم برعليه تشيع فعاليت مي كند تماس اين خانم با شبكه ضاله كلمه است اين خانم در اين شبكه تاييد مي كند حرف هاي بنده را و اينكه اينها را نقد نكرده و از اونها تشكر و تمجيد كرده كه شما خوبان ، شما سروران من هستيد ، شما معلمان من هستيد ، من درس علم را از شما آموختم من مي خواهم بدانم واقعا اين حرف هايي كه اين خانم مي زنند كلمه به كلمه اون چيزي كه شبكه كلمه مي گويد اين فردا توي جلساتش مطرح مي كند واقعا چه جوابي دارد ؟ من از اين خانم جواب خواستم برمي دارد يك هويت دروغين براي خودش تعريف مي كند من نمي دانم واقعا اين حرف زدن چه تعريفي مي شود برايش كرد من حرفم اين است كه چرا به من تهمت مي زنيد ؟ خانم جعفري دم خروست را باور كنيم يا قسم حضرت عباس را ؟

نكته ديگر اينكه اين خانم مي گويد اگر بنده خوب نيستم پس چرا خانم محمد زاده در جلسات من شركت كردند ؟ من الان هم به خانم جعفري مي گويم كه خانم جعفري هركجا جلسه داشته باشيد بنده حضور پيدا خواهم كرد مي آيم در جلسات شما اما نه براي اينكه بيايم در جلسات شما تا چيزي ياد بگيرم ، شما قابليت اين را نداريد كه من بخواهم از شما چيزي ياد بگيرم من فقط به خاطر احساس مسئوليت ديني در جلسات شما شركت مي كنم و به خاطر اينكه جواب حرف هاي ضد تشيع شما را بدهم . ونكته ديگر اينكه اين خانم اشاره كرده بود كه من هم رزم برادرم هستم و چنين چنان ، من مطمئنم كه خانم جعفري طبق تعاليم شبكه كلمه حتي به حيات برزخي هم اعتقادي ندارد كه اين قدر دم از أخوي خود مي زند. بله ايشان خونشان محترم و مقدس اما حداقل خانم جعفري شما كه به برادرت افتخار مي كني بدان كه با اين افعال و رفتار و نفاق و دروغ تن اون بنده خدا را در گور مي لرزانيد . و من واقعا كارم بحث علمي است من نه از آن روشي كه خانم جعفري در گفتگوي خودش آمدند جلو نه من اون روش را استفاده مي كنم ونه اهل فحش وهتاكي هستم بنده صحبت هايي كه كردم را حداقل برنامه شما اين ها را دارند كه ايشان ادعاهايي كرده بودند اگر يك بار فحش ، بي احترامي يا هتك حرمت نسبت به ايشان در حرفهاي بنده هست شما بيان كنيد.

استاد قزويني:

خانم دكتر محمد زاده ايشان مي گفت كه چرا فلاني به ايشان دكتر گفته و ايشان مدرك دكتري ندارد در اين زمينه هم يك توضيحي بدهيد .

بيننده:

جناب آقاي دكتر قزويني بنده هم تحصيلات حوزوي دارم هم دانشگاهي اصلا براي من اين ارزشي ندارد اين خانم چون خودش در اين زمينه تحصيلاتي ندارد به خاطر همين يك مقدار ناراحت است ولي اصلا اگر اين خانم دقت كرده بود بحث من اصلا اين نبود و براي من اهميت ندارد كه اين خانم روي اين زمينه پاسخ دهد ، بنده دانشگاه دارم تدريس مي كنم و تحصيلات حوزوي هم دارم و اين خانم رقمي نيست كه من بخواهم اين را ثابت كنم .

استاد قزويني:

حالا اگر مدرك دكتري خود را براي ما ايميل بفرماييد ما در جلسه بعدي نشان دهيم . ايشان تنها ايرادي كه توانست از شما در اون جلسه بگيرد اينكه چرا واژه نفاق گفتيد ؟ خانم جعفري نه تنها خانم دكتر محمد زاده بلكه هركس صحبت هاي شما را بشنود در آنجا ، چه استاد دانشگاه ، چه دانشجو ، چه يك مرجع تقليد و چه يك طلبه عادي سراپا صحبت هاي شما در شبكه كلمه دم از نفاق شما مي زند و دشمني شما با اهل بيت است و تمام اين صحبت هاي شما ضبط شده است . و حتي ايشان گفت كه ما رفت وآمد با آيت الله مكارم شيرازي داريم . ما امروز جلسه روضه بود خدمت ايشان بوديم و من بعد از آن سوال كردم در اين رابطه از آيت الله مكارم گفتند: ايشان دروغ داره مي گويد حتي ايشان به من گفت تكه اي از اين صحبت هايي كه ايشان ضد مراجع و اهل بيت زده را بدهيد من هم گوش كنم كار دارم .

بيننده:

اين خانم دروغگويي دردش است و من مي توانم نوار ظبط شده مجالس اين خانم را پيدا كنم و فكر نكنم خيلي سخت باشد كه آدم تماس بگيرد و نوارهايش را بگيرد .

استاد قزويني:

وايشان مي گفت كه من اجازه دارم از آيت الله گلپايگاني كه مردم مي توانند پشت سر من نماز بخوانند ومن رفتم در يزد و 2 هزار نفر پشت سر من نماز خواندند . اگر در اين زمينه هم توضيحي داريد بيان بفرماييد.

بيننده:

خدا شاهده به قدري اين حرف اين خانم براي من خنده دار بود اين را نمي خواستم بيان كنم ولي چون شما فرموديد والا من قصدم نبود كه وارد جزئيات شوم . مي گويند كه 2 هزار نفر در يزد پشت سر من نماز خواندند و كل مردم يزد شاهد اين بودند خوب 2 هزار نفر به ايشان إقتدا كردند و مردم يزد را من نمي دانم چند هزار نفر هستند . چندين هزار نفر آمدند شاهد نماز خواندن اين خانم بودند ، اين خانم چند سال پيش رفتند يزد در دارالحسين يك حسينيه اي است مربوط به عرب ها اين را براي من تعريف كردند كه من وقتي به اون حسينيه رفتم از من خواستند كه اونجا بيايم و پيش نماز شوم . من از ايشان سوال كردم خانم جعفري مجلسي كه اونجا بود زنانه و مردانه بود ؟ گفتند بله . گفتم شما نماز خوانديد ؟ گفتند بله . گفت نماز كامل هم خواندم ، بعد به من گفتند مگر شما مسافر نيستيد ؟ گفتم چرا ولي نماز مسافر كامل است . يعني اين خانم حتي در احكام فقهي هم پيرو اهل سنت است .

استاد قزويني:

يعني ايشان مي گفت كه حتي مردها هم پشت سر ايشان نماز خواندند؟

بيننده:

من تو اون مجلس حضور نداشتم؛ ولي از خودش سؤال كردم حسينيه ، مجلس زنانه و مردانه بود ؟ گفت بله .

ديگه الله اعلم كه آيا به اين اقتدا كردند يا نه . اصلا حرف هايش كه معلوم است دروغه ولي اون چندين هزار نفري كه ايشان مي گويد كه شاهد نماز خواندن من بودند بايد اين ها را حاضر كرد كه واقعا ايشان راست مي گويد يا دروغ .

استاد قزويني:

حالا اگر ما از همين جا از حسينيه دارالحسين دوستان عرب ها كه ظاهرا در خيابان سلمان فارسي يزد است اگر صداي ما را مي شنوند يا در اين جلسه يا جلسه بعد بيايند اين قضيه را روشن كنند خيلي واضح و روشن است كه مسئله چيست ؟ يعني يك ادعاهايي مي شود كه مربوط به عصر ما است خيلي راحت مي شود اين مسائل را در آورد و روشنش كرد .

بيننده: محمد از مريوان (اهل سنت)

ما چند شب قبل هم تماس گرفتيم خدمت استاد و چند تا سؤال پرسيديم كه خيلي قشنگ جواب ما را دادند خيلي هم خوشحال شديم.

ما يك مقدار تحقيقات زيادي كرديم درباره شيعه و سني ولي واقعا اين كانال هاي وهابي وشيعي كه راه اندازي شده خيلي مردم را آگاه كرده من يك چيزهايي نگاه كردم كه واقعا مشخص كننده افكار اونها بود و چه شيعه. اين ها روي وليعهد عربستان خيلي مي نازند كه به عبارتي تامين كننده مالي اصل وهابيت است و برادران شيعه و سني اين را گوش بكنند خيلي خوبه كه واقعا اهل تسنن مخصوصا طرفداران امام شافعي كاملا با وهابيت جدا هستند در طرز فكرشان از وليعهد عربستان چند وقت قبل يك فيلمي نگاه كردم كه داخل اخبار خودمان هم بود كه با وزير امور خارجه دست مي دهد . در حالي كه وزير امورخارجه آمريكا يك زن است يعني نامحرم است خوب ما بيايم اسلام را از كي تقليد كنيم ؟ از ولي عهد عربستان تقليد بكنيم ؟ كه با نامحرم دست مي دهد يا بيايم از كشورهاي عربي ؟ تو همين كانال هاي وهابي يك چيز قابل توجهي كه واقعا مردم ايران چه شيعه و چه سني نگاه بكنند ما غير از اينكه مسلمان هم هستيم و بايد به آن افتخار كنيم يكي از كارهايي كه اينها كردند مي گويند كه تو شعرهايي كه اينها گفته اند كه حماسي است مي گويند كه ما گنج هاي طاق كسري را به تاراج برديم و ما ايران را اين گونه كرديم واقعا حيف است چه شيعه و چه سني . ايراني ها با غيرت اند اينها مشخص است دارند از كجا تامين مي شوند و براي چه هدفي آمدند . ما داريم به كي مي نازيم ؟ ما اصلا كاري به شيعه و سني نداريم ما داريم به امام حسين عليه السلام كه ما هم قبولش داريم مي نازيم كه با72 يار در مقابل لشكر ظلم ايستاد .

اين واقعا جاي شكر گذاري دارد و حتي اصلا بحث سياسي كردن هم نيست . گروهي كه به عبارتي شيعه هستند كه حزب الله لبنان بود كه در مقابل اسرائيل ايستاد ، خوب آقا وليعهد عربستان تا حالا چه جنگي با كفار كرده است ؟ مگر فقط كفار قبل از اسلام بوده اند ؟ الان هم در جنگ هستيم چه كرده اند؟

مجري:

خيلي ممنون آقا محمد خيلي قشنگ وارد بحث شديد و ما خدا را شكر گذار هستيم چه برادران اهل سنت و چه برادران شيعيان .

بيننده:

حاجي شيعه و سني به خدا فرقي نداره ما داريم مي گوييم ايران . ايراني بايد قدرتمند باشد . اسلام اگر اسلام شده چون آمده داخل ايران ، ايران هم مردمش غيرتمند هستند . خوب اين غيرت را ما نبايد بگذاريم كانال هايي وهابي ها بين ببريم. وهابيت سني نيستند وهابيت يهود و آمريكاست . ما از مردم يك خواهش داريم يك دانه از از اين كساني مي آيند داخل تلويزيون وهابيت صحبت مي كنند تو رو خدا ببينيد نور تو صورتشان هست ؟ يك نفرشان را ببينيد نور خدا درشان هست ؟ بعد از صحبت هايشان وقتي زنگ هم مي زنيم قبل از اينكه سؤال بكنيم يك نفر پشت تلفن هست كه مي گويد چه سوالي داريد شما ؟ يعني بايد سؤال را شما بگوييد تا بعد وصل كنند . خوب اين چه كانالي است ؟

مجري:

ما خوشحاليم كه دوستان اهل سنت مي آيند و اين گونه اعلام برائت مي كند واز اين وهابيت كه اين طور دارند اسلام را ضربه مي زنند نه شيعه و سني بلكه دارند به اسلام ضربه مي زنند به قول آقا محمد اينها يهود امت ما هستند . خيلي ممنون از شما

بيننده: خانم صفايي از تهران

برگلستان ولايت تافتند غنچه را با لاله پرپر ساختند

غنچه زير خاروخس افتاده بود باغبان هم از نفس افتاده بود

كاش از قلبم به قبرش راه داشت كاش زهرا هم زيارتگاه داشت

عرض تسليت دارم شهادت حضرت فاطمة زهرا را به ساحت مقدس بقية الله و خدمت آيت الله قزويني و بعد خدمت تمامي شيعيان . من امشب به عنوان يك شيعه از مذهب برحق اهل بيت با يقين كامل كه از الطاف خداوند نصيبم شده وظيفه خودم دانستم تماس بگيرم . ابتدا در مورد ادعاي خريد شبكه ولايت توسط آقاي حيدري از آنجا كه صحبت آقاي قزويني بسيار قاطع است طبق صحبت ايشان كه من و خانم اسلامي 5 سوال مطرح كنيم و اگر آقاي حيدري توانست به 3 سوال پاسخ دهند شبكه را صاحب شوند و حتي هرگاه آقاي حيدري اعلام آمادگي كنند ما 20 روز جلوتر سؤالات را مطرح مي كنيم تحقيق كنند و تشريف بياورند قم و مطمئن باشند كه سخن قاطعانه آيت الله قزويني شبكه پر طرفدار و پر نور ولايت را صاحب مي شوند . اگر بتوانند جواب دهند .

و نكته بعدي درمورد خانم جعفري كه ديشب با شبكه كلمه تماس گرفته بودند و اينكه گفتند كه شكايت كردند چون اين خانم از روز اول بسيار كبك وار عمل كردند اگر دادگاهي شوند ما هم حاضر خواهيم شد و از روز اول اهانت هايي كه به كتب روايي شيعه شيخ مفيد و شيخ طوسي و علامه مجلسي و مراجع عظام شيعه و كارشناسان شبكه پر نور ولايت و به همه شيعه ها بايد پاسخ گو باشد و اينكه ناصبي بودن آقاي حسيني كارشناس شبكه كلمه ، شبكه كلمه ديگر بدون تقيه است اهانت به فاطمة زهرا سلام الله عليها و اهانت به قيام امام حسين عليه السلام واينكه مي گويند كه امام حسين عليه السلام اشتباه كرده ، بعد اين خانم به اين كارشناس مي گويد پرچم دار حقيقي و دوست دار اهل بيت . اگر روزي بشود تو اين شبكه به امام زمان توهين نكنند اين برنامه نفسش قطع مي شود اون وقت شدند مدافعين اهل بيت ؟ اون وقت تو يك تاريخي تماس گرفته اين خانم من تمام اين ها را كه مي گويم مستند مي گويم هر موقع كه بشود انشاء الله و هرموقع كه خودشان مايل باشند روز دادگاهي مي آورم گوش كنند . تماس گرفتند و خطاب به جناب آية الله مكارم شيرازي مي گويند كه: جناب آقاي مكارم ديروز شما گفتيد بايد دندان نفاق را بكشند به قول اين آقايون علي مع الحق والحق مع علي و پس از خواندن خطبه 206 نهج البلاغة مي گويد كه : اينها نه قرآن را قبول دارند و نه پيغمبر را ، اعلام كنند كه ما قرآن را قبول نداريم و دين جديدي را براي خود آورديم . و در تايخ 27/10/1390 تماس گرفتند مي گويد كه : شيخ مفيد و شيخ طوسي با استناد به آيه28 آل عمران اعتقاد دارند كه :

مِنْهُمْ تُقَاةً

تقيه واجب است و ترك آن هم ترك نماز واجب است . حالا آقاي هاشمي شما بگوييد من چه خاكي تو سرم بريزم ؟ واز آن طرف مي گويد جواز نماز جماعت عبادي و سياسي گرفته از جناب آية الله گلپايگاني و از اون طرف در باره حجاب تو برنامه فقه آقاي خدمتي تماس مي گيرد كه : حالا آقاي خدمتي اين فلسفه حجاب چي هست ؟

من واقعا متاسفم . بعد توي يك برنامه اي دوباره تماس مي گيره و ميگويد: اينها كه شعار مي دهند و آقايون مي گويند وحدت ، عملا وحدت ندارند اينها به بزرگان دين كه منظورش خلفاست تهمت مي زنند اينها عملا ماموريت دارند كه اين كار انجام نشود .

بعد دوباره تماس مي گيرد در هتاكي آقاي حسيني كارشناس شبكه كلمه مي گويد كه اين كتاب هاي روايي شيعه را بايد همه را بريزي داخل سطل آشغال درش را ببندي . اين خانم واقعا كه اينقدر مثل كبك سرشو برده داخل برف و هرچي دلش خواسته گفته كه اينها قرآن را مضحكه خودشان كردند و مي گويند قرآن دست امام زمان است . تمام اين صحبت هايش را مستند من با كليپ دارم روز دادگاهيش مايل بودند مي آورم پخش كنند بعد قضاوت كنند. خيلي خيلي ممنونم از اين وقتي كه به بنده داديد . درود بر شما

استاد قزويني:

جالبه ايشان از اون طرف فلسفه حجاب را زير سوال مي برد از اين طرف ديشب مي گفت : اون زماني كه خانم ها ميني شورت داشتند من با پوشيه به خيابان مي رفتم ، حالا والله كدام را بايد باور كنيم . البته اين را دفعه قبل هم عرض كردم اينكه ايشان برود اونجا سني بشود ، وهابي بشود ما اصلا به هيچ وجهي ناراحت هم نمي شويم . يك فردي كه اين قدر نسبت به بزرگان هتاكي دارد حتي حجاب را نمي داند فلسفه اش چيست به نظرمن وهابي شود بهتر است تا اينكه شيعه باشد ، يه همچين فردي واقعا ننگ است براي شيعه ، ننگ براي اميرالمؤمنين است . ولي ما حرفمان اين است كه ايشان چرا دودوزه بازي مي كند از اين طرف در جلسات خانم هاي شيعه و بچه هاي شيعه را جمع مي كند به نام شيعه سخنراني مي كند و از آن طرف مي رود و به نام وهابي سخن مي گويد . وتصور هم مي كند كه هيچ خبري نيست همان طوري كه اين خواهرمان گفتند يا دوستان ديگر ما خودمان تمام حرف هايي كه اينها مي زنند تمامش را داريم . حالا ما به دوستان از 6 سال قبل دوستان به من گفتند كه ايشان دارد نسبت به مقدسات شيعه هتاكي مي كند و من هم به اينها گفتم كه شما برنامه علمي با اينها داشته باشيد خوب ايشان ديشب مي گويد كه من رفتم شكايت كردم . آقاي حيدري مي گويد كه ما از طريق سازمان هاي بين الملل اقدام مي كنيم . ما از خدامون هست ، ما اهل شكايت نيستيم ولي اگر چنانچه شكايت شود ما به قدري مدارك داريم كه ايشان شايد به اندازه 3-4 برابر عمرش هم برايش زندان و شلاق و امثال اين ببرند . خود آقاي هاشمي هم كه رسما ديشب اعلام كرد كه دادگستري جمهوري اسلامي و دادستان جمهوري اسلامي دادخواهي مي كنند . تاييد كرد هم دادگستري جمهوري اسلامي را و هم دادستان را و اين خانمي هم كه نسبت به امام راحل هتاكي مي كرد من براي اولين بار ديشب كلمه (امام) خميني را از زبان اين خانم در اين شبكه شنيدم اگر واقعا اين نفاق نيست ، نفاق چيست ؟ از اين طرف مياد حالا اون صحبت هايش را ما داريم اينكه نسبت به امام اهانت مي كند شاه آمد و قبرستان ها را آباد كرد از اين طرف ديشب مي گويد پدرم خط امامي بود چنين بود ما تابع امام خميني هستيم . خلاصه براي اولين بار و اينكه هيچ فلسفه اي نداشت اين صحبت هاي اين خواهرمان . خانم دكتر محمد زاده ديد كه ايشان آمد و به اين شكل صحبت كرد آمدند تا پاسخ دهند . گمانم كفايت كند .

بيننده: ابراهيم از مهاباد

اين برادري كه الان تماس گرفت از مريوان دروغ مي گويد و گله هم دارم اون شبكه هايي كه الان هستند وهابي نيستند اگر به خودشان هم بگوييد كه وهابي هستند اين ها دروغ است اينها سني هستند ولي لعنت به اون وهابي كه مي رود يه جايي يك نفر را مي كشد . لعنت به اين كس و افرادي كه مردم را مي كشند. اين كسي كه الان زنگ زد اين دروغ مي گويد اين خودش اگر شيعه نباشه و سني باشد باز هم دروغ مي گويد .

مجري:

شما چه مذهبي داريد؟

بيننده:

من حنفي هستم

مجري:

خوب ايشان شافعي بودند

بيننده:

دروغ مي گويد .

مجري :

ايشان نظرش براي خودش محترم است نظر شما هم محترم است.

استاد قزويني:

ما از كجا بدانيم شما كه مي گوييد حنفي هستم شما راست مي گوييد؟

بيننده:

نه من حنفي نيستم شافعي هستم با تلفن ثابت هم تماس گرفتم

مجري:

شما كه همين الان گفتيد حنفي هستم

استاد قزويني:

اين كساني كه به ما زنگ مي زنند ما نه شناسنامه هايشان را تحويل گرفتيم و نه آدرسشان را داريم بله هركس زنگ مي زند اينجا ما دستگاه مان كالر آيدي دارد خيلي ها را ما تماس مي گيريم و ما هم اينجا امين مردم هستيم چه آنهايي كه مي گويند شيعه هستيم و چه آنهايي كه سني هستند اونهايي كه حتي به ما فحش هم مي دهند را هم ما شماره شان را داريم ولي ما امين مردم هستيم حضرت عالي مي گوييد من سني شافعي هستم خوب قطعا الان زنگ زديد شماره شما هم افتاده اينجا ما هم هيچ خبر نداريم كه جنابعالي سني هستيد شافعي هستيد يا حنفي ما موظف هستيم طبق دستور اسلام اگر مؤمني يك جمله اي گفت ما هم مؤمن را تصديق كنيم الان حضرت عالي مي فرماييد من شافعي و سني هستم پيغمبر فرمود : اگر 100 نفر بيايد و بگويد آقا ابراهيم سني نيست ولي خود آقا ابراهيم مي گويد من سني هستم مي گويد كه آقا ابراهيم را تصديق كنيد و اون 100 نفر را تكذيب كنيد ما وظيفه مان احترام به همه بينندگان است بله اگر براي ما محرز شود كه يك نفر سني است و خود را شيعه معرفي مي كند يا شيعه است خودش را سني معرفي مي كند ما تلفنش را قطع مي كنيم بيش از اين ديگر زورمان نمي رسد ولذا حضرت عالي بزرگواري كنيد احترام شما بر ما واجب و لازم است احترام ديگران را هم آقا ابراهيم داشته باشيم همگي .

بيننده:

آقاي قزويني لعنت بر آن كس كه فحش مي دهد به شما هر كس كه به شما فحش مي دهد لعنت خدا براو باد

استاد قزويني:

نه ما نمي گوييم لعنت بر آنها ، بگذار اونها آزاد هستند .هيچ مشكلي هم نداريم

بيننده:

اين كه مي گويد شبكه وهابي اين دروغ است اينها سني اند ولي من مي گويم اون كساني كه مي آيند بمب منفجر مي كنند و شيعيان عزيز را منفجر مي كنند لعنت بر آنها ولي آنهايي كه الان 3-4تا شبكه دارند اينها وهابي نيستند سني هستند . اينكه كليپ هاي اونها را نشان مي دهيد يا اينكه يكي از روحاني ها مي گويد كه فلاني در شكم نهنگ رفت و يا علي گفت اين دروغ نيست؟ يا اينكه حضرت ابراهيم يا علي گفت قبل از اينكه علي به دنيا بيايد . اينها دروغ نيست ؟

استاد قزويني:

ببين آقاي ابراهيم شما با شبكه ولايت تماس گرفتيد بنده يا ديگر كارشناس هاي ما در اين زمينه مطلبي گفته باشند و شما اگر نقدي داشته باشيد ما از دور پيشاني شما را مي بوسيم و نقد شما را روي چشممان مي گذاريم و اگر جواب داشته باشيم جواب مي دهيم و اگر بدانيم نقد شما وارد هست خودمان را اصلاح مي كنيم ولي اينكه ما بيايم شروع كنيم به اهانت كردن و جسارت كردن و حتي اونهايي كه به ما فحش مي دهند ما در اول برنامه فحش ها را آورديم .

مجري:

حاج آقا از ابتداي برنامه قرار شد كه پيام حضرت آية الله العظمي مكارم شيرازي را در اين شام شهادت داشته باشيم گويا كه ارتباط برقرار شده است . من عرض سلام و عرض ادب دارم خدمت مرجع عالي قدر حضرت آية الله مكارم شيرازي. سلام عليكم

آيت الله مكارم شيرازي:

عليكم السلام و رحمة الله و بركاته

استاد قزويني:

بنده هم خدمت سرور أرجمند مرجع عاليقدر جهان تشيع سلام عرض مي كنم و شهادت جانسوز صديقة طاهرة را خدمتشان تسلسيت عرض مي كنم .

آيت الله مكارم شيرازي:

عليكم السلام . بسم الله الرحمن الرحيم . السلام عليك يا بنت رسول الله ايها الصديقة الشهيدة و رحمة الله و بركاته. بنده هم خدمت عزيزاني كه عرايض من را مي شنوند تسليت عرض مي كنم .

در واقع اين سالگردهايي كه براي معصومين گرفته مي شود براي اين است كه يك مرور مجددي بر تاريخ زندگي آنها داشته باشيم . تمام زندگي آنها براي ما درس است و اين مرور مجدد دراين دنياي پر غوغا مخصوصا دوران مادي عصر ما مي تواند ما را در مقابل هجمات مادي گري و فساد حفظ كند . فاطمه زهرا سلام الله عليها با اينكه عمر كوتاهي داشت اما زندگاني اش بسيار پر بركت و پر رمز و راز بود وجود اون حضرت ابعاد مختلفي دارد بعد سياسي ، بعد معرفتي ، بعد انساني ، بعد زندگي زاهدانه هركدام از ابعاد اون حضرت را كه نگاه مي كنيم واقعا غوغاست نه تنها ما شيعيان و روايات اهل بيت اين را مي گويد من بررسي كردم روايات اهل سنت را ديدم تقريبا تمام آنچه ما درباره شخصيت فاطمة زهرا مي گوييم در كتب آنها ديده مي شود.

من اشاره به چند بعد وجود ايشان به صورت ساده و مختصر مي كنم .

بعد عبادي ايشان را در نظر بگيريم روايت دارد:

متي قامت في محرابها بين يدي ربها جلّ جلاله زهر نورها لملائكة السماء

هنگامي كه فاطمة زهرا وارد محراب عبادت مي شدند نور فاطمه به فرشتگان آسمان مي رسيد هميشه از آسمان به زمين نور مي آيد اما از خانه فاطمه از محراب عبادت او نور به آسمان مي رفت . فرشتگان تعجب مي كردند اين نور از كجاست ؟

خطاب مي آمد :

يا ملائكتي انظروا إلي أمتي فاطمة

بحار الأنوار - العلامة المجلسي - ج 43 ص 172

يه نگاه به كره زمين يه نگاه به شهر مدينه يه نگاه به خانه فاطمة زهرا يه نگاه به محراب عبادتش كنيد كانون نور آنجاست . ببينيد چگونه دارد عبادت مي كند و اندامش درمقام عبادت مي لرزد .

بعد انساني او همين اندازه بس كه تنها پيراهني كه براي شب زفافش دوخته بود هنگامي كه سائل آمد و تقاضا كرد فرمود : پيراهن كهنه من را بياوريد بپوشم و پيراهن نو شب زفاف را بدهيد به سائل . در تمام تاريخ جهان كسي همچين ايثاري نداشته .

بعد زندگاني زاهدانه اش را نگاه مي كنيم هنگامي كه فهميد پدر بزرگوارش راضي نيست يك پرده تازه اي دم در و يك زينت آلات نقره اي ساده ، تمام اينها را برمي دارد و همه اينها را فورا به شخص سائل مي دهد بنابراين تمام ابعاد زندگي اون بزرگوار براي ما درس است .

بعد معرفتي اون حضرت را نگاه مي كنيم واقعا من توصيه مي كنم به همه عزيزاني كه عرايض من را مي شنوند به همه آنها توصيه مي كنم خطبه فدكيه فاطمة زهرا را بخوانند تا ببينند عرفان و معرفة الله در آن بالاترين اوج ، نبوت و معاد در بالاترين اوج در اين خطبه فدكيه موج مي زند و انسان مي تواند با مطالعه همين بفهمد اين همه مقامي كه زهرا سلام الله عليها پيدا كرده و شفيع روز جزا است و پيغمبر دستش را مي بوسد و علي عليه السلام اون قدر به او احترام مي گذارد ، در شهادت اون حضرت اين قدر ناراحت مي شود اين خطبه را بخوانيد بعد مي فهميد علتش چيست . و افكارش اون است كه ريخته است در اين خطبه به خاطر همين است كه سزاوار است كه يك چنين احترامي براي او قائل شوند .

عرضم را پايان مي دهم با حديثي كه مي گويد: روز قيامت اولين كسي كه وارد بهشت مي شود فاطمة زهرا سلام الله عليها است و عنوان سيدة النساء اهل الجنة پيدا مي كند بانوي تمام زنان بهشتي زناني كه از اول دنيا تا آخر دنيا خواهند بوده يعني بانوي همه زناني كه از اول دنيا تا آخر دنيا زندگي داشته اند . اميدوارم انشاءالله ابعاد وجودي اون حضرت را عزيزان خواهران و برادران مخصوصا جوانان مطالعه زيادي كنند و الگو بگيرند مخصوصا در اين عصر و زماني كه فساد زياد است همه شما را به خداوند بزرگ مي سپارم اميدوارم در سايه عنايت آن حضرت همه زندگي آبرومند و پر سعادتي داشته باشيد . والسلام عليكم و رحمة الله وبركاته .

استاد قزويني:

حاج آقا من ضمن تشكراز بزرگواري حضرت عالي همان طوري كه صحبت شد يك فردي به نام عبدالله حيدري يا شهاب ابراهيمي مرتب ادعا مي كنند كه با حضرت عالي در مدينه مناظره داشتند اگر صلاح مي دانيد يك نيم دقيقه يا يك دقيقه اي در اين زمينه بينندگان عزيز را روشن بفرماييد .

آيت الله مكارم شيرازي:

اما آنچه من در خاطر دارم در يكي از سفرهايي كه مشرف شده بودم . در مسجد پيغمبر صلي الله عليه وآله و سلم بودم كه 2 نفر از علماي اهل سنت را ديدم زانو زدند در نماز آمدند جلو ما نشستند بعد از نماز گفتند ما مي خواهيم به ملاقات شما بياييم . گفتيم بياييد . آمدند به منزل ما اون آقا به من گفت اسمم ابراهيم است 12 سوال از مسائل مربوط به مذهب شيعه از من كرد من 12 جواب شافي و كافي دادم در مقابل جواب هاي من يك كلمه هم نگفت . شهدالله . و ما آن روز تو نوار ضبط كرديم اگر پيدا بكنم اون نوار شنيدني است حتي يك كلمه هم از خود دفاع نكرد اگر غير از اين مي گويند دروغ و كذب محض است . 12 سوال 12 جواب كافي يك كلمه هم در مقابل اون جواب ها ابدا نگفتند . كه من اين را دليل گرفتم كه اين جواب هاي من كافي است و اگر غير از اين باشد دروغ است .

متاسفانه بعضي از اين برادران اهل سنت اخيرا به دروغ متوسل شده اند عزيزان دروغ سرمايه بدي است امروز روشن نشود فردا روشن مي شود واقعيت ها را بگوييد و انشاءالرحمن بتوانيم زندگي مسالمت آميزي هم داشته باشيم .

استاد قزويني:

بنابراين هركسي كه از يك مرجع تقليدي يك سؤالي بكند يه خانمي هم از يك مرجع تقليد يك سوالي بكند بعد بگويد كه من رفتم مناظره كردم .

مجري:

حضرت آية الله خودشان آمدند و گفتند 10-12 سوال يك آقاي ابراهيمي نامي از من سوال كردند و ايشان سراپا گوش بودند و حتي يك كلمه حرف نزدند و غير از اين هر چه بگويند كذب محض بوده .

استاد قزويني:

البته ايشان گفتند يكي از دوستاني كه تهران هستند نوارش را دارند و اگر لازم شود و دوباره ايشان شروع كرد به تكرار كردن ما هم نوارش را پخش مي كنيم البته خوب اينها تقصير هم ندارند چون شخصيتي براي خودشان قائل نيستند و شخصيتي هم ندارند احساس حقارت و پستي مي كنند هي تو صحبت هايشان مي گويند كه ما با فلان مرجع مناظره كرديم يا اينكه اول صحبت هايشان مي گويند كه آقاي مكارم شيرازي خوب آقاي يزداني با شما صحبت كرده جواب شما را داده چكار به آيت الله مكارم داريد ؟

من اينجا اعلام كنم براي مردم در شبكه جهاني ولايت كه آيت الله مكارم سرور ماست و از بزرگان حوزه هستند و در درسشان نزديك به 3 هزار از طلاب و اساتيد و فضلا حضور پيدا مي كنند وايشان به اين شبكه نظارت و اشرافي دارند . مسئوليت شبكه به نام بنده است امتياز شبكه به نام بنده است وپاسخ گو بنده هستم و اين بزرگوار هيچ دخالتي در كارهاي اجرايي ندارند بلكه هرگاه نقطه نظرهايي به نظرشان برسد نقطه نظرات آنها روي چشم ماست نه تنها ايشان ديگر مراجع عظام تقليد هم من بارها گفتم مراجع ما سروران ما هستند و عمود خيمه نظام تشيع هستند دست اين آقايان را ما مي بوسيم حتي بعضي وقتها شاگردان من هم هستند حتي بعضي وقتها جلو شاگردان خم مي شوم و دست اين بزرگواران را مي بوسم تا حداقل اينها هم احساس كنند كه ما مي گوييم دست مراجع را مي بوسيم فقط شعار نمي دهيم و لذا اين مسائل كاملا روشن و واضح است .

بيننده: زارعي

من 1-2 تا مطلب دارم و يك سري مطالب امشب مطرح شد ويك سري پارازيت هايي آمدند برخي از دوستان در بعضي از شبكه ها انداختند ومن تلاش كردم تا روي خط بيايم تا كليپ بعضي از اين مطالبي كه دوستان عرض كردند را پخش كنم و اون دوستاني كه فكر مي كنند كه شبكه ولايت با اون همه دم و دستگاه وقتي مي گويد ما كليپ ها را داريم قطعا دارند . من كمترين كه در يك گوشه كور دهاتي دراين ايران اسلامي زندگي مي كنم من به عنوان يك شيعه وظيفه خودم را انجام مي دهم . اما من به اين خانم جعفري عرض مي كنم خدا شاهده خانم جعفري نه جناب عالي ونه هيچكسي را من دوست ندارم دردسر يا مشكلي برايش پيش آيد هرچند كه شما عنادتان با صديقة طاهرة و امام حسين و اهل بيت عليهم السلام ثابت شده است واي كاش تماس ديشب شما نبود با اين شبكه وهابي كه ما بعضي از كليپ ها و بعضي مسائل را پخش كنيم كه زياد دوست نداريم كه اين مسائل زياد رسانه اي شود فقط من از خانم دكتر محمد زاده يك سوال مي پرسم كه من منگ شده ام اصلا . كه ايشان رفتند در يزد 2هزار نفر در حسينيه عرب ها مرد و زن پشت سر ايشان نماز خواندند ؟ آقا ما بايد تلذي كنيم و بگوييم هنيئا لكم خلاصه خوش بحالشون عجب نماز معنوي و رويايي خواندند . انشاءالله نصيب ما هم بشود كه پشت سر ايشان نماز بخوانيم اونم جالب اينجاست كه اعراب بزرگوار پشت سر ايشان نماز خواندند .

اما گفتند بعضي از دوستان كه ايشان مي آيد و تيپ ادب مي گيرد و اينكه مي گويد كه من ادب دارم و فلان دارم و غيره يا اينكه گفتند ايشان مي آيد از شبكه كلمه دفاع مي كند من اول يك بار ديگر اين كليپ ادب ايشان را مي خواهم پخش كنم بعد تقاضا مي كنم از ايشان چون گفتند كه من شكايت كردم از شبكه ولايت و از شخص مكارم شيرازي نام برديد آقاي مكارم شيرازي شما را هم نمي دانم از ايشان شكايت مي كنيد يا نه . شما اين ميلياردها وجوهات كه برديد و كشيديد بالا و در كشور هاي خارجي تلمبار كرديد اينها را جواب بدهيد ببينيم چيه ؟

كليپ خانم جعفري:

اگر ايشان بداند كه من حقير كه هستم هرگز آنجا يه همچين صحبتي ندارد و به اين افرادي كه خود را بلا نسبت حمار خود را به خريت زده اند واضح بگوييد كه ما مناظره نداشتيم . من سند دارم كه هر يك از آقايان در يك بانك 7-8 ميليارد تومانشان خوابيده از وجوهات مردم . بعد مردم معذرت مي خواهم بلا نسبت

أُولَئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ

سوره اعراف آيه 179

همان طور كه قرآن مي گويد كالحمار بلا نسبت حمار مي بينيم كه همين طوري ميليارد ميليارد به اين ها وجوهات مي دهند .

زارعي:

اما ايشان يك مقداري به ايراني گري بودن خودش مي نازد كه ما ايراني هستيم و براي ايران فلان داديم آيا ايشان نمي داند كه همين حضراتي كه ايشان اونها را اولوالامر خطاب مي كند و اونها را بهترين بندگان خدا خطاب مي كند و پرچمداران اسلام ناب معرفي مي كند اينها صدامي كه فرزندان اين آب و خاك را به خاك و خون كشيد ، عبدالمالك ريگي كه شيعه وسني را به خاك و خون كشيد شهيد و عليه الرحمة خواندند آيا اينها رادر جريان نيست ؟ آيا درجريان نيست همين شهاب جان خودمان ملت ايران را منافق خواندند ؟

كليپ حيدري (نعثل)

ما به شما اميدواريم آينده به شما اميدوار است شما مي توانيد ملت را بيدار كنيد شما مي توانيد تلاش كنيد و كمك كنيد ، به ما كمك كنيد ما واقعا خواهان ايراني آزاد و سربلند و مستقل هستيم ايراني كه در آينده بتواند الگو براي ديگران باشد امروز متاسفانه ايران يك كشور نفاق و منافق معرفي شده ملت ايران متاسفانه ملت منافق شناخته مي شود.

زارعي:

اما ايشان ديشب آمدند و باز هم يك سري افاضات ديگر فرمودند و به قول جناب قزويني فرمودند كه حضرت امام خميني حالا بشنويم ببينيم اين شهداي گمنام ما كه امروزه در دانشگاه هاي ما دفن مي شوند براي اينكه جوانان ما فرهنگ شهادت را فراموش نكنند آيا اينها نياز به تمسخر داشت ؟ آيا امامي كه ديشب شما آمديد و گفتيد امام خميني در حالي كه قبلا مرقد ايشان وبارگاه ايشان را با يك لفظ مسخره اي بيان كرده بوديد شما چه جوابي درباره اش داريد ؟

كليپ خانم جعفري:

خود آقاي خميني آمد گفت شاه قبرستان هاي ما را آباد كرده حالا شما تشريف بياوريد ببينيد ايران همه جاش شده قبرستان حتي دانشگاه هاش شده قبرستان بعد وقتي رد مي شويم از جاده بهشت زهرا به قم ببينيد اون گنبد و بارگاهي كه اونجا درست شده من فكر كنم نوه من ونسل سوم و چهارم بعد از من كه بيايد صد در صد ايشان را جاي امام رضا مي گذارد متاسفانه اينها مأموريت دارند ، مردم بايد بيدار شوند ، ايها الناس كساني كه صداي ما را مي شنويد بيدار شويد از تعصب جاهلي و از اسلام آخوندي دست برداريد .

استاد قزويني:

دست شما درد نكند واقعا خيلي عالي بود صحبت هاي حضرت عالي حتي ما خودمان بعضي وقت ها به مشكل بر مي خوريم زنگ مي زنيم كه آقاي زارعي شما كليپي داريد .هم كليپ هاي مختلفي دارد و هم سازمان دهي قشنگي دارند و آرشيو خيلي مرتب و منظمي دارند . حالا اين خواهرمون كه ديشب مي گفت در شبكه ها هركس كاري كند پيگرد قرار مي گيرد قانون مطبوعات حاكم است و امثال اين حالا اين صحبت هايي كه ايشان در اون شبكه ها داشتند از آقاي زارعي تقاضا مي كنيم اينها را بفرستند هم خدمت آيت الله مكارم شيرازي و هم دارالحسين عرب ها در يزد كه به ايشان اقتدا كردند بدانند كه قضيه چه است . واقعا ايشان در طول مدت تصور مي كرد كه در يك جاي دربسته و در آشپزخانه منزل خودشان هستند و نمي دانست كه در يك شبكه جهاني صحبت مي كند و اين اهانت ها و اين جسارت ها را به مراجع عظام تقليد و به نظام داشتند و امثال اين تعابيري كه داشتند و به 400ميليون شيعه كه مي گويد اينها الاغ هايي هستند و ميليارد ميليارد وجوهات مي دهند خواهر عزيزم يك مقداري دقت كنيد و اگر هم نياز است آدرستان را به آقاي زارعي بدهيد تا كليپ هاي خودتان را برايتان بفرستد و يك مروري بر فرمايشات خود داشته باشيد وببينيد چه پرونده اي براي خودتان ساخته ايد . وهمان طور كه سركار فرموديد ما پيگيري قضايي نمي كنيم و به دوستانمان هم بارها كه در جلسات وهابي ها كتك خوردند و خواستند كه پيگيري قضايي كنند من از آنها خواهش كردم كه به خاطر حضرت زهرا شما پيگيري قضايي نكنيد چون فردا مي گويند نظام جمهوري اسلامي اينها را تحريك كرده است بيايند ميدان و از اين ها هم حمايت مي كند حتي بعضي از عزيزان ما را در جلسه منافق تهران و وناصبي تهران طباطبايي مأمورين كلانتري آمدند بردند شب هم تا صبح نگه داشتند دوستان گفتند چكار كنيم؟ گفتم بگوييد ما قضيه مان چه بوده حتي اين آقا رفته بود پيش يكي از اعاظم كه من مروج اسلام هستم من مروج قرآنم مروج اهل بيتم . من مكه بودم يكي از اين دوستان از رده بالا تماس گرفت كه ايشان دارد ذهن بعضي ها را مشوش مي كند من آمدم يك نامه به امضاي خود طباطبايي كه وقيح ترين و ركيك ترين عبارت ها را نسبت به آقا ولي عصر و فحش صريح نسبت به مراجع تقليد و اهانت به حضرت رضاعليه السلام با امضاي خودش فرستادم . گفتم آقا اين شخصي كه دم از تقوي و اهل بيت مي زند اين دست خطش است . اگر هم شك داريد بدهيد به يك خط شناس . و اين باعث شد تمام اين نفاق بازي ها كه ايشان داشت كه از يك طرف مي آمد در جلسات هر اهانتي به اهل بيت مي كرد و ازآن طرف هم مي رفت پيش مسئولين كه ما جلسه قرآن داريم يك سري از اراذل و اوباش مي آيند اين جلسه را به هم مي زنند خوب هر رئيس كلانتري و هر مأموري بشنود كه كسي رفته جلسه قرآن را به هم زده غيرتش به جوش مي آيد؛ ولي نمي داند كه پشت صحنه چه خبر است . و لذا من هم از خانم دكتر محمدي و هم خواهران ديگر كه اطلاع دارند مي خواهيم اطلاع رساني كنند ما فقط مي خواهيم كه مردم روشن شوند از افراد اين چنين كه چند چهره هستند پيروي نكنند . ما ايشان را با سوابقشان منافق مي دانيم منافق مي دانيم منافق مي دانيم چون اينها را دشمن اهل بيت و دشمن علي عليه السلام و دشمن زهراسلام الله عليها و دشمن امام حسين عليه السلام مي دانيم نوارهاي ايشان را كه گفته عزاداري حرام است ، عزاداري باطل است و شهادت حضرت زهرا افسانه است تمام اينها را ما داريم و هدف ما اين است كه ايشان با اين اوصاف حق سخنراني به نام يك سخنران شيعه نبايد داشته باشد .

فاروق از زاهدان (اهل سنت)

يك بحثي هست كه مي گويند در زمان بعد از رحلت حضرت محمد صلي الله عليه امام و ولي كاملا مشخص است طبق اون :

من كنت مولاه

و بقيه چيزها و هيچ صحبتي هم درآن نيست منتها خليفه ابوبكر بوده . امام تمام مسلمين ، امام تمام مؤمنين و امام اول همه حضرت علي بوده ولي خليفه و عهده دار حكومت شخص ديگري بوده مثل همين الان كه آقاي خامنه اي امام است و دولت ها تشكيل مي شوند در زمان خليفه دوم هم به همين شكل امام حضرت علي عليه السلام بوده است در زمان خليفه سوم هم به همين شكل امام يك نفر بوده هماني كه تعيين شده و بوده و در زمان بعد از عثمان به دليل اينكه كسي وجود نداشته حضرت علي هم زمامدار حكومت مي شود و هم رهبر ديني كه از قبل بوده من مي خواهم از استاد بپرسم كه تاريخچه اين فكر كي بوده است ؟

آيا از زمان حاكم نيشابوري بوده و اينكه آيا اين بين شافعي ها رواج دارد يا نه چون من الان در زاهدان هستم و مي بينم كه مخصوصا در بين جوان هاي حنفي هم هست و صحبتش هم هست و الان با يك آدم تحصيل كرده كه صحبت مي كنيد هيچ بحثي هيچ مناظره اي و هيچ مقاومتي در برابر اينكه چه كسي أفضل بوده و كي أفضل نبوده نيست و همه مي گويند كه حضرت علي عليه السلام به نص صريح خيلي از احاديث تعيين شده است و هيچ صحبتي در آن نيست آيا اين شروع پايان مذاهب اربعه است ؟ يك تاريخچه اي و يك توضيحي پيرامون اين بدهند ممنون مي شويم .

اصلا خدا شاهده در شخصيت شما نيست كه با اينها صحبت بكنيد ما خيلي ناراحت مي شويم شما با اين ها دهن به دهن مي شويد همان آقاي ابوالقاسمي و يزداني كه صحبت مي كنند درباره اونها اضافه هم هست . استاد ناراحت نشويد شما اخلاقا يك عيب داريد عيب شما هم اين است كه كسي كه با شما مخالف است را برايش بليط هواپيما مي گيريد و كسي كه با شما مخالف است را شما آدم حساب مي كنيد يك دفعه شما از علماي شافعي دعوت نكرديد و همين اخلاق شما توي همين جا هم هست هر كسي كه بي سواد هست علمي هم ندارد ولي مخالفت با شما مي كند اون ديگه مي شود طرف حساب شما و مطرح مي شود و شما با او صحبت مي كنيد.

استاد قزويني:

ما انشا الله اين برنامه اي كه عزيزمان گفتند در اولين جلسه و اگر حضرت عالي بزرگواري كنيد شب دوشنبه در صورت حيات اول سوال اين عزيز را مطرح كنيد من جواب بدهم بعد انشا الله سوالات ديگر .

خدايا به آبروي زهرا سلام الله عليها فرج امام زمان را نزديك نموده و ما را از ياران ويژه آن حضرت قرار بده

اللهم عجل لوليك الفرج



Share
1 | مسلم سالاري راد | | ٢١:٤٦ - ٢٤ تير ١٣٩١ |
با سلام خسته نباشيد مقاله خوب و جالبي بود فقط يک جاي سوال اساسياز خيلي وقتها قيل از همان زمان که آقاي قزويني در شبکه سلام برنامه داشتن تو ذهن من مونده و نتونستم جواب قابل قبولي برايش پيدا کنم خواهش ميکنم شما جواب بدين چون واقعا بعضي اوقات دچار شبهه ميشم . اما سوال : شما ليستس از علماي بزرگ اهل سنت آوردين که به حديث غدير اعتراف کرده و آنرا صحيح و قابل قبول دانسته و در خيلي جاهاي ديگه ميبينم استاد قزويني احاديثي را در باب حقانيت تشيع از علماي اهل سنت نقل ميکنن حال اگر واقعا اين چنين است چرا اين علما سني هستن و سني مانده اند چرا نيامدن و شيعه بشن تو را به خدا جواب رو به آدرس من ايميل کنيد با تشکر فراوان

پاسخ:
باسلام
دوست گرامي
اين سوال را شما بايد از ابن اثير و ديگر علماي اهل سنت و وهابيت که اقرار به ولايت وماي اهل سنت بکنيد و از آنان بايد پرسيد که چرا و به چه دليل با وجود اقرار به اين مطلب باز راه انحراف را در پيش گرفته و حقيقت را کتمان کرده ايد.
واقعيت اين است که بسياري از اين آقايان و نيز علماي کنوني اهل سنت و وهابيت واقعيت را به خوبي مي دانسته و مي دانند ولي به همان دلايلي که اصحاب پس از رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمايشان آن حضرت را نديده گرفته و آن را کتمان کردند اينان نيز همان عمل را انجام مي دهند. با اينکه وجود مقدس پيامبر اکرم بارها و بارها به امامت و خلافت اميرالمومنين علي عليه السلام تاکيد کرده بود ولي آنان با وجود اينکه اين امر را مکررا و با چشمها وگوشهاي خود از پيامبر ديده و شنيده بودند به فرمايشان آن حضرت پشت کردند حال ديگر چه انتظاري مي توان از پيروان آنها يعني امثال ابن اثير و ديگر علماي اهل سنت داشت.
به هر حال براي روشن شدن امر ما ابتدا دلايلي که اصحاب بعد از پيامبر از امير المومنين رويگرداندند را خدمتتان عرض مي کنيم وسپس با توجه به اين مطالب به بررسي علل اين امر از سوي علماي اهل سنت مثل ابن اثير مي پردازيم:
علل رويگرداني اصحاب بعد از رسول خدا از اميرالمومنين چند امر بوده است:
1- حب قدرت و رياست بسيارى از بزرگان مهاجرين و انصار؛ به عنوان نمونه غزالي ، عالم مشهور اهل سنت در باره پيمان شكني عمر بن خطاب مي‌گويد :از خطبه‌هاي رسول گرامي اسلام (صلي الله عليه وآله وسلم) خطبه آن حضرت به اتفاق همه مسلمانان در روز عيد غدير خم است كه در آن فرمود : هر كس من مولا و سرپرست او هستم ، علي مولا و سرپرست او است . عمر پس از اين فرمايش رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) به علي (عليه السلام) اين گونه تبريك گفت :
«افتخار ، افتخار اي ابوالحسن ، تو اكنون مولا و رهبر من و هر مولاي ديگري هستي .»
اين سخن عمر حكايت از تسليم او در برابر فرمان پيامبر و امامت و رهبري علي (عليه السلام) و نشانه رضايتش از انتخاب علي (عليه السلام) به رهبري امت دارد ؛ اما پس از گذشت آن روز‌ها ، عمر تحت تأثير هواي نفس و علاقه به رياست و رهبري خودش قرار گرفت و استوانه خلافت را از مكان اصلي تغيير داد و با لشكر كشي‌ها ، برافراشتن پرچم‌ها و گشودن سرزمين‌هاي ديگر ، راه امت را به اختلاف و بازگشت به دوران جاهلي هموار كرد و [مصداق اين آيه قرآن شد :] پس، آن [عهد] را پشتِ سرِ خود انداختند و در برابر آن ، بهايى ناچيز به دست آوردند، و چه بد معامله‏اى كردند.( سر العالمين وكشف ما في الدارين ، ابوحامد غزالي ، ج1 ، ص4 ، باب في ترتيب الخلافة والمملكة )
2- وجود نفاق و اختلاف در ميان بزرگان قوم؛ اوج اين اختلافات را در ميان خود اهالي سقيفه براي تعيين خليفه مي توان مشاهده کرد آنجا که قريشيان به سرکردگي ابوبکر و عمر در مقابل انصار به سرکردگي سعد به مقابله پرداختند و بالاخره غالب هم شدند.
3- وجود اختلاف و كينه‏هايى از گذشته در بين مسلمانان؛ در اين زمينه نقل شده: شخصي از طايفه بني اسد از امام علي عليه السلام سؤال كرد :چگونه شما را كه از همه سزاوارتر بوديد از مقام خلافت كنار زدند ؟ حضرت در پاسخ فرمود : بدان كه آن ظلم و خودكامگى كه نسبت به خلافت بر ما تحميل شد ، در حالى بود كه ما را نسب برتر و پيوند خويشاوندى با رسول خدا (ص) استوارتر بود ؛ جز خودخواهى و انحصارطلبى چيز ديگرى نبود كه : گروهى بخيلانه به كرسى خلافت چسبيدند ، و گروهى سخاوتمندانه از آن دست كشيدند ، داور خداست ، و بازگشت همه ما به روز قيامت است . (نهج البلاغة ، خطبة 162، نهج البلاغه محمد عبده ، ج2 ،‌ ص64 و شرح ابن أبي الحديد ، ج9 ، ص 241 و علل الشرايع ، ج1 ،‌ ص146 )
4- سست ايمانى تازه مسلمانان؛ بسياري از مسلمانان در سالهاي پاياني و بالاخص سال نهم و دهم هجرت که به علت همين سيل مسلمان شدن به عام الوفود نيز معروف شد مسلمان شده بودند و طبيعي بود که با امر رسول خدا به جانشيني اميرالمومنين چندان مانوس نباشند. خود امير المؤمنين در اين رابطه مي فرمايد:
«به خدا سوگند اگر خطر ايجاد اختلاف و شكاف در ميان مسلمانان نبود و بيم آن نمي رفت كه بار ديگر كفر و بت پرستي به سرزمين اسلام باز گردد واسلام محو و نابود شود. من موضع ديگري در برابر آنان مي گرفتم، لكنا علي غير ماكنالهم عليه».(شرح نهج البلاغه ابن ابيالحديد، ج1، ص 307، چاپ اول قاهره، دارالاحياء الكتب العربيه، 1378 هجري قمري)بديهي است كه از چنين مجموعة كه خطر ارتداد بسيار از آنان موجب سكوت حضرت گرديد، توقعي حمايت و دفاع وايثار نخواهد بود). سيرة پيشوايان، مهديپيشوائي، ص 63 - 72. چاپ دوم، مؤسسه امام صادق ـ عليه السّلام ـ، 1374 هجري قمري،قم(
5- وجود كينه‏ها و دشمنى‏هاى برخى با حضرت على(ع) (زيرا بسيارى ازبستگان نزديك آنان در جنگ‏ها به دست حضرت على كشته شده بودند)؛ امير المؤمنين عليه السلام خودش در اين زمينه مي فرمايد: فَإِنَّهَا كَانَتْ أَثَرَةً شَحَّتْ عَلَيْهَا نُفُوسُ قَوْمٍ وَ سَخَتْ عَنْهَا نُفُوسُ . (نهج البلاغة ، خطبة 162 ). ابن أبي الحديد سني معتزلي هم در اين باره مي‌نويسد :قريش با كينه هاي فروخفته و بيماري حسادت دست در دست يكديگر به جنگ با امير المؤمنين روي آورد همانگونه كه در شروع و آغاز دعوت رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) نيز به همين روش و سيره عمل كرده بود .( شرح نهج البلاغة ، ج 16 ، ص 151)
6- نگرانى گروهى از اشراف از ادامه راه رسول اللّه به وسيله اميرالمؤمنين(ع) و عدالت وى؛ و همين عامل هم باعث شد تا مسلمان نماهايي چون خوارج ايشان را به شهادت برسانند.
7- حيله‏گرى وخدعه برخى از افراد و ايجاد جوّ متشنّج و آلوده بعد از پيامبر(ص) (به عنوان مثال تبليغ مى‏كردند كه ما على را براى جانشينى پيامبر قبول داريم ولى فعلاً جوان است(حدود 33 سال).
8- ريشه كن نشدن رسوم قبيله‏اى و عصبيت جاهلى (برخى از مورّخان براين نكته تأكيد دارند كه مردم با اين كه حرف‏هاى حضرت رسول(ص) را شنيده بودند، ولى باز منتظر آن بودند كه شخصى طبق سنت قبيله‏اى براى خلافت برگزيده شود). عمدة مسلمانان و كساني را كه در كنار پيامبر حضور داشتند، - با توجه به ظهوراسلام در جزيرة العرب - مجموعة اعراب مسلمان مكه و مدينه (مهاجرين و انصار) تشكيل مي دادند. آنان علي رغم گرويدن به اسلام، علقه هاي قومي و فرهنگ قبيله محوري هنوزدر تصميم گيري هاي آنان دخيل بود.
در اولين لحظات بعد از رحلت پيامبر ـ‌ صلّي الله عليه و آله ـ گروه مهاجرين مكه و در رأس آنان ابوبكر و همفكرانش در برابرقبايل انصار به صف آرايي پرداختند و با اكثريت گروه انصار به پيشوايي سعد بن عباده رئيس خزرجيان،‌ به مقابله بر خواستند و سرانجام نيز با حيله هاي حساب شده و تهديد خليفه دوم، در اين رقابت پيروز گرديدند و قدرت را تصاحب نمودند. (پژوهشي عميق پيرامون زندگي عليـ عليه السّلام ـ، جعفر سبحاني، ص 201 - 209، چاپ سوم، 1366، انتشارات جهان آراء).
در چنين اوضاع و احوالي كه رگه هاي جاهليت قوم گرائي گل كرده بود و دو طايفة مهاجر و انصار بر سر خلافت پيامبر ـ‌ صلّي الله عليه و آله ـ به جنگ و ستيز برخواسته بودند، فقط عده اندكي از پيروان راستين پيامبر ـ‌ صلّي الله عليه و آله ـ و رجال بني هاشم به علي ـ عليه السّلام ـ وفادار ماندند كه اين تعداد نيز بسيار كم و انگشت شمار بودند و در حدي نبودند كه بتوانند حركت جامعه را از وضعيت به وجود آمده تغيير دهند زيرا رنگ نفاق در چهره اكثر مدعيان تقرب پيامبر ـ‌ صلّي الله عليه و آله ـ مشهود بود همان هايي كه بعداً جريان هايي مثل ناكثين و مارقين و ... در برابر حضرت علي ـ عليه السّلام ـ پديد آورند.
البته براى هر يك از موارد هشتگانه شواهد تاريخى و دلايل كافى ديگري نيز وجود دارد که به جهت اختصار به همين موارد بسنده مي کنيم.
همچنين نظير اين قضايا درقرآن نيز آمده و آن داستان موسى و هارون(ع) و سامرى است. بدين صورت كه پيامبرى موسى(ع)براى بنى اسرائيل ثابت شده بود. عصاى او را ديده و يد بيضاى او را مشاهده كرده بودند. ساحران در مقابل چشمان آنان ايمان آوردند. هم چنين ديدند كه چگونه عصاى موسى نيل را شكافت و خود آنها از آن عبور كردند و فرعون و انصارش غرق شدند و...با اين وجود وقتى موسى(ع)، هارون را به جانشينى خود نصب كرد و به دستور خدا به كوه طور رفت ... مردم دوباره بت پرست شدند و جانشينى هارون را قبول نكردند و به نصايح او گوش فرا ندادند و گاوى را كه سامرى با طلا و زيورآلات خود آنها ساخته بود، پرستيدند. اين در حالى بود كه پيامبرشان نمرده و فقط تأخير كرده بود. (براى آگاهى بيشتر ر.ك: سوره طه، آيات 40 – 99). رسول خدا(ص) هم به حضرت على(ع) فرمودند: تو نسبت به من به منزله هارون نسبت به موسى هستى و اين شباهت درامور متعددى است كه يكى از آنها عدم تبعيت مردم است.
با توجه به مطالبي که عرض شد حال به بررسي علل اين کتمان حقيقت از سوي امثال ابن اثير و ديگر علماي اهل سنت مي پردازيم:
1، گمان: ظن و گمان از لغزشگاههاي خطرناكي است كه انديشه بيشتر مردم جهان را به پرتگاه عقايد باطل و نادرست سوق داده است.
قرآن كريم در اين باره مي فرمايد: از چيزي كه به آن علم نداري پيروي مكن.( اسراء/36)
يعني، از ديدگاه قرآن، مسلمان حق ندارد، دنبال چيزي برود و يا چيزي را مورد عمل خود قرار دهد كه براي او قطعي و ثابت نيست.
اگر عقايد و آراء بيشتر علماء اهل سنّت را ريشه يابي و بررسي كنيم، به سادگي خواهيم ديد كه اغلب عقايد، ريشة علمي ندارد و به ظن و گمان منتهي مي شود. متاسفانه آنان با درگير کردن خود به ظن و گمان در مورد خلافت و امامت اميرالمومنين علي عليه السلام دچار انحرافات اينچنيني شده اند.
2. تمايلات نفساني: در ميان لغزشگاه خطرناك انديشه، و يکي از مهمترين آنها از نظر قرآن تمايلات نفساني است. اگر كسي بخواهد نقاط ضعف و قوت يك نظر را بيابد و دربارة آن درست بينديشد، به ناچار بايد خود را، در ارتباط با آن نظريه، از تمايلات نفساني برهاند. شايد بعضي از علماي اهل سنت در اثر تمايلات نفساني نمي توانند، حق را اظهار كنند. يا بپذيرند. چون با اظهار به حق و پيروي از آن، سيادتي را كه در پيش قوم خود دارد و يا در آمدي را كه از اين راه نصيبش مي شود، از دست خواهد داد.
3. تعصب: يكي ديگر از موانع وصول به آراي صحيح و مطابق با واقع، تعصّب است، تعصّب عبارتست از اوج پيروي از تمايلات در زمينة هواداري از فرد يا افراد و ياچيزي، بدون رعايت حق.
به گفته امير المؤمنين ـ عليه السّلام ـ امام و اسوه و الگوي مردم متعصب، شيطان است.
امام در اين باره مي فرمايد: او پيشواي متعصّبان و پيشرو مستكبران است؛آن كه اساس تعصّب را نهاد.( نهج البلاغه، خطبة قاصعه ، ص380)
تعصّب، شخص متعصّب را وادار مي كند، به جاي اينكه به گفته بنگرد، «گوينده» را ملاك داوري قرار مي دهد. تعصّب به انسان اجازه نمي دهد كه فكر كند كه «گفته» چيست هم آيا حق است يا باطل، درست است يا غلط؟ بلكه به او مي گويد: ببين «گوينده» كيست؛ اگر با تو هم خط است، نظرية او درست است و اگر همخط نيست، نظرية او خطاست.
هرگاه يكي از علماي اهل سنّت در متون ديني به نام يكي از بزرگان شيعه برخورد كند، بدون تأمل و فكر از روي تعصّب نظريه او را كنار مي نهد و مي گويد، اين شخص رافضي است. با چنين برخورد، آيا مي توان به حقيقت رسيد؟ در حاليكه قرآن مجيد مي فرمايد:
مژده بده آن بندگانم را كه سخن را مي شنوند و به نيكوترين آن، عمل مي كنند، اينان هستند كه خداوند راهنمايشان كرده است، و هم اينانند، صاحبان انديشه.( زمر/18
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
2 | عليرضا ن | Iran - Tehran | ١٩:٠٦ - ٢٥ تير ١٣٩١ |
با سلام احسنت به گروه پاسخ به شبهات واقعاً اين عالمان مصداق سخن خداوند متعال در آيه 14سوره نمل مي باشند: ( وَ جَحَدُوا بهَا وَ استَيْقَنَتْهَا أَنفُسهُمْ ظلْماً وَ عُلُوًّافَانظرْ كَيْف كانَ عَقِبَةُ الْمُفْسِدِينَ=و آنرا از روى ظلم و سركشى انكار كردند در حالى كه در دل به آن يقين داشتند). و مانند رجال دين يهود و مسيحي صدر اسلام که به نص قرآن کريم بر حقانيت پيامبر (ص) واقف بوده ولي به خاطر غرضهاي فاسد دنيوي از اعتراف به آن امتناع نمودند.( يعرفونه کما بعرفون ابناءهم= اهل کتاب، پيامبر را همانند فرزندان خود مي شناختند).
3 | hosen | Iran - Isfahan | ٢٢:١٥ - ٢٥ مرداد ١٣٩١ |
سلام باتشکر ازسايتتان ميخاستم موضوع (چه سوره ايست وچه ايه اي است که خداونددرباره دوزن خوب ودو زن بد صحبت کرده است )مرسي برايم بفرست معني وايه وسوره مربو ط بهان رابفرست تشکر

پاسخ:
باسلام
دوست گرامي
خداوند در سوره تحريم در آيه 10 -11-12 چهار زن را نام مي برد كه دو تا از آنها كه همسر نوح و لوط عليها السلام بودند، كافر بوده و به پيامبر زمانشان( همسر خود ) ايمان نياوردند بلكه آنها را هميشه مورد آزار و اذيت قرار مي دادند و در مقابل خداوند دو زن نمونه به نام آسيه و مريم عليهما السلام را نام مي برد كه از اهل ايمان بوده و به عنوان الگو براي مومنان ذكر شده اند.
ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذينَ كَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَ امْرَأَتَ لُوطٍ كانَتا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبادِنا صالِحَيْنِ فَخانَتاهُما فَلَمْ يُغْنِيا عَنْهُما مِنَ اللَّهِ شَيْئاً وَ قيلَ ادْخُلاَ النَّارَ مَعَ الدَّاخِلينَ (10)
وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قالَتْ رَبِّ ابْنِ لي‏ عِنْدَكَ بَيْتاً فِي الْجَنَّةِ وَ نَجِّني‏ مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ وَ نَجِّني‏ مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمين(11)
وَ مَرْيمَ‏ ابْنَتَ عِمْرَانَ الَّتىِ أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِيهِ مِن رُّوحِنَا وَ صَدَّقَتْ بِكلَمَاتِ رَبهِّا وَ كُتُبِهِ وَ كاَنَتْ مِنَ الْقَانِتِينَ(12)
خداوند براى كسانى كه كافر شده‏ اند به همسر نوح و همسر لوط مثَل زده است، آن دو تحت سرپرستى دو بنده از بندگان صالح ما بودند، ولى به آن دو خيانت كردند و ارتباط با اين دو (پيامبر) سودى به حالشان (در برابر عذاب الهى) نداشت، و به آنها گفته شد: «وارد آتش شويد همراه كسانى كه وارد مى‏شوند!» (10)
و خداوند براى مؤمنان، به همسر فرعون مثَل زده است، در آن هنگام كه گفت: «پروردگارا! خانه‏اى براى من نزد خودت در بهشت بساز، و مرا از فرعون و كار او نجات ده و مرا از گروه ستمگران رهايى بخش!» (11)
و همچنين به مريم دختر عمران كه دامان خود را پاك نگه داشت، و ما را از روح خود در آن دميديم او كلمات پروردگار و كتابهايش را تصديق كرد و از مطيعان فرمان خدا بود(12)
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
4 | محمد رضا خاكسار | Iran - Mashhad | ٠٦:٣٠ - ٣٠ مرداد ١٣٩١ |
سايه پيغمبر (ص) ندارد هيچ ميداني چرا؟ آفتابي چون علي(ع) در سايه پيغمبر (ص)است
5 | محمد رضا خاكسار | | ٠٦:٣٤ - ٣٠ مرداد ١٣٩١ |
جز اسدالله در اين بيشه نيست غير علي (عليه السلام) هيچ در اين انديشه نيست
6 | محمد رضا خاكسار | | ٠٦:٣٥ - ٣٠ مرداد ١٣٩١ |
سايه پيغمبر (ص) ندارد هيچ ميداني چرا؟ آفتابي چون علي(ع) در سايه پيغمبر (ص)است
7 | محمدزمانی | | ١٩:٠٢ - ١٦ بهمن ١٣٩٤ |
سلام برشما- آیا ابو سعید خدری با حضرت علی (ع) بیعت کرد؟؟

پاسخ:
باسلام
دوست گرامي
در روايات آمده است که ابوسعيد خدري از جمله کساني بوده است که در غدير بوده است دليل بر اين مطب احتجاج حضرت علي عليه السلام بر روايت غدير به صحابه بوده که من کنت مولاه را شنيده بودند
ابو نعيم اصفهاني روايت را از عميره بن سعد چنين آورده است :
عن عميرة بن سعد قال شهدت عليا على المنبر ناشدا أصحاب رسول الله صلي الله عليه وسلم وفيهم أبو سعيد وأبو هريرة وأنس بن مالك وهم حول المنبر وعلي على المنبر وحول المنبر اثني عشر رجلا هؤلاء منهم فقال علي نشدتكم بالله هل سمعتم رسول الله صلي الله عليه وسلم يقول من كنت مولاه فعلي مولاه فقاموا كلهم فقالوا اللهم نعم وقعد رجل فقال ما منعك أن تقوم قال يا أمير المؤمنين كبرت ونسيت فقال اللهم إن كان كاذبا فاضربه ببلاء حسن (!!!) قال فما مات حتى رأينا بين عينيه نكتة بيضاء لا تواريها العمامة
عميرة بن سعد كه گفت على عليه السّلام را بر منبر مشاهده كردم در حاليكه اصحاب رسول خدا صلى اللّه عليه و آله را سوگند ميداد و در ميان آنها: ابو سعيد و ابو هريره، و انس بن مالك از جمله دوازده تن كه در اطراف منبر بودند حضور داشتند و على عليه السّلام در حاليكه بر منبر قرار داشت فرمود: شما را بخدا قسم ميدهم آيا شنيديد از رسول خدا صلى اللّه عليه و آله كه ميفرمود: من كنت مولاه فعلى مولاه.
در نتيجه همه آنها برخواستند و گفتند: بار خدايا، آرى، يكى از آن گروه برنخاست، على عليه السّلام فرمود: تو را چه مانع شد از اينكه برخيزى؟ گفت: يا امير المؤمنين در اثر سالخوردگى دچار فراموشى شدم! على عليه السّلام گفت: بار خدايا اگر دروغ ميگويد او را گرفتار بلائى حسن (نيكو) بگردان راوى گويد: از دنيا نرفت تا اينكه ما ديديم كه بين دو چشم او نقطه سفيدى آشكار شد كه عمّامه آنرا نميتوانست بپوشاند!
حلية الأولياء وطبقات الأصفياء ، ج 5 ص 26 - 27 ، اسم المؤلف: أبو نعيم أحمد بن عبد الله الأصبهاني الوفاة: 430 ، دار النشر : دار الكتاب العربي - بيروت - 1405 ، الطبعة : الرابعة
اين روايت قرينه بر اين است که اين افراد که از جمله آنها ابو سعيد بوده است در غدير بوده و بي ترديد بيعت نيز کرده است
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
   
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها