2024 March 29 - جمعه 10 فروردين 1403
شبهه عزاداري و سياه پوشي و پاسخ به آن
کد مطلب: ٥٢٩٤ تاریخ انتشار: ٢٧ آذر ١٣٩٠ تعداد بازدید: 5066
حبل المتین » عمومی
شبهه عزاداري و سياه پوشي و پاسخ به آن

جنایات یزید - سابقه و مشروعیت عزاداری و سیاه پوشی در اسلام
حبل المتين 90/09/27

بسم الله الرحمن الرحيم

تاريخ 90/09/27

مجري:

اگر خاطر شريف حضرت عالي و بينندگان عزيز باشد سلسله مباحثي كه در ايام محرم تقديم شما عزيزان شد پيرامون مباحثي بود و شبهاتي بود كه آقايان وهابيها در شبكه هايشان در بوق و كرنا مي كنند و خيلي براي ما خيلي عجيب و واقعا تعجب آور بود. ديگر فضاحت از اين بيشتر نمي شود اين قضيه دفاع از يزيد بود يزيدي كه مورد لعن و نفرين پيغمبر و اهل بيت و حتي علماي اهل سنت است اين يزيدي كه شرب الخمر و زنا و تمام جنايتها در پرونده اعمالش هست ، متأسفانه بعد از 1400 سال از چنين فردي دفاع مي كنند. براي برادران اهل سنت هم جاي تعجب است كه چرا اين شبكه هاي وهابي دفاع مي كنند؟ لطف بفرماييد اين سلسله مباحث را يك مقداري توضيح بدهيد شايد بعضي از بينندگان عزيز ما تازه پاي گيرنده نشسته اند و اصلا مباحث را پيگيري نكرده باشند خلاصه اي از مطالب گذشته بفرماييد تا ان شاء الله سلسله بحث ادامه پيدا بكند.

استاد حسيني قزويني:

بسم الله الرحمن الرحيم

ما در يك يا دو جلسه قبل درباره يزيد و شرب خمر و جنايات او و لعن و نفرين او توسط علماي اهل سنت بحثي داشتيم ولي متأسفانه يكي از عزيزان اهل سنت در جلسه گذشته زنگ زده بودند و مي گفتند نه شبكه وهابي از يزيد دفاع كرده است و نه يزيد دستور قتل امام حسين را صادر كرده است! والله من گمان مي كنم فارسي و خيلي واضح و روشن حرف مي زديم. حالا اين آقايان يا توجه نمي كنند يا دقت نمي كنند يا حواسشان جاي ديگر است! ما كليپ اين شبكه وهابي يا ناصبي را پخش كرديم كه با صراحت مي گويد اصلا يزيد دستور قتل نداده است! و خوشحال هم نشد بلكه وقتي قضيه شهادت امام حسين را شنيد خيلي ناراحت شد! دستور عزاداري داد! حتي اينها با كمال وقاحت مي گويند اولين كسي كه براي امام حسين عزاداري كرد يزيد بوده! يعني عزاداري را هم حتي زير سوال مي برند با اين وقاحت. كليپش را پخش كرديم و عرض كرديم در كتابهاي معتبر اهل سنت و بزرگانشان مثل آقاي ذهبي و ديگران به صراحت گفته اند كه يزيد دستور قتل امام حسين سلام الله عليه را صادر كرده است. از فتوح ابن اعثم ج 5 ص 18 نقل كرديم كه يزيد به والي مدينه دستور مي دهد

وليكن مع جوابك اليّ رأس الحسين بن علي.

با نامه اي كه براي من مي خواهي پاسخ بدهي سر امام حسين هم ضميمه اين نامه باشد.

خود ذهبي كه از استوانه هاي علمي آنهاست به صراحت مي گويد:

يزيد كان ناصبيا.

اين ناصبي بوده. شراب مي خورده.

إفتتح دولته بمقتل الحسين

اصلا آغاز دولت يزيد با شهادت امام حسين شروع شد.

سير اعلام النبلاء ج 4 ص 37

در ج 3 ص 305 در نامه اي كه به عبيد الله بن زياد مي نويسد، به كشتن امام حسين دستور مي دهد و بعد از دستور

فقتله ابن زياد و بعث برأسه إليه.

ابن زياد به دستور يزيد امام حسين را شهيد كرد و سر مطهرش را براي يزيد فرستاد.

آقايان مراجعه كنند اين كتاب سير اعلام النبلا از كتابهاي مشهور است من گمان نمي كنم هيچ عالم سني باشد كه اين كتاب را نداشته باشد يا كتابخانه اي از اهل سنت از كتاب سير اعلام النبلاي ذهبي خالي باشد. كتابهاي تاريخ اسلام ذهبي ج 5 ص 10 و البدايه و النهايه آقاي ابن كثير دمشقي ج 8 ص 165 نيز اين مطلب را نقل كرده اند.

ابن اثير در الكامل ج 3 ص 474، صراحت دارد كه عبيدالله بن زياد گفت:

أما قتلي الحسين فإنه أشار علي يزيد بقتله أو قتلي فاخترت قتله.

يزيد به من گفت يا بايد امام حسين را بكشي يا خودت را مي كشم. من براي اينكه خودم كشته نشوم قتل امام حسين را انتخاب كردم.

و همچنين خوشحالي يزيد بن معاويه لعين خبيث بر شهادت امام حسين در كتابهايي مثل سير اعلام النبلاء، ج 3 ص 317، و تاريخ الخلفا سيوطي ج 1 ص 208، اينگونه تصريح شده است كه وقتي عبيدالله بن زياد سرهاي مطهر امام حسين و ديگر شهدا را به شام فرستاد، وقتي يزيد چشمش به سرهاي بريده افتاد

فسرً بقتلهم أولا.

خوشحال شد.

و بعد ديد كه مردم ناراحت هستند و او را سبً و لعنت مي كنند و دشمنش مي دارند شروع كرد اظهار ندامت كردن. حتي خود ابن اثير جزري در كتاب الكامل في التاريخ، ج 4 ص 87، مي گويد وقتي سر مطهر امام حسين به شام آمد يزيد خوشحال شد و به عبيدالله بن زياد صله و هدايايي داد.

و سرّه ما فعل ثمّ لم يلبث إلاّ يسيراً حتي بلغه بغض الناس له ولعنهم وسبّهم ، فندم علي قتل الحسين.

از كار عبيدالله بن زياد اظهار شادماني كرد. بعد از مدتي ديد كه مردم نسبت به يزيد همه او را دشمن مي دارند همه او را لعن مي كنند و فحشش مي دهند. اينجا ديگر اظهار ندامت كرد.

يا قضيه چوب زدن بر لبهاي حضرت سيد الشهدا سلام الله عليه كه اصلا نقلش براي من درد آور است. خود ابن جوزي كه از بزرگان مشهور اهل سنت است كتابي دارد به نام:

الرد علي المتعصّب العنيد المانع من ذمّ يزيد

ابو بكر ابن عربي از يزيد دفاع كرده به همين خاطر ابن جوزي در ردّ او كتاب مستقلي نوشته است. ابن جوزي در ص 58 اين كتاب صراحت دارد كه وقتي يزيد لعين -كه واقعا اگر خدا بالاتر از لعن و بالاتر از عذاب در تحت قدرتش است بايد يزيد را به آن عذاب كند و به آن لعن كند و به آن گرفتارش كند- مي گويد وقتي كه سر مطهر امام حسين را جلويش ديد.

وضع رأس الحسين بين يدي يزيد

و ابوبرزه از اصحاب پيغمبر هم آنجا بود ديد كه دارد با چوب بر دهان و دندان امام حسين مي زند، ابوبرزه فرياد برآورد:

إرفع عصاك.

چوب را از لب و دندان حسين بردار.

والله من ديدم لبهاي پيغمبر بر اين دهان بوسه مي زد. اين مطلب را كامل ابن اثير ج 4 ص 85، تاريخ طبري ج 4 ص 356، نقل كرده اند. ابو الفرج اصفهاني در مقاتل الطالبيين ص 80 بر مبناي نرم افزار مكتبه اهل بيت و در ج 1 ص 34، بر مبناي نرم افزار الجامع الكبير، صراحت دارد كه:

وضع الرأس بين يدي يزيد لعنه الله في طست فجعل ينكته علي ثناياه بالقضيب.

در داخل تشتي سر مطهر امام حسين را گذاشتند اين خبيث لعين با چوب خيزران بر لبهاي آقا امام حسين سلام الله عليه مي زد.

اين قضايايي است كه در كتابهاي اهل سنت آمده است. ما مي گوييم واقعا با اين پرونده، خدا او را لعنت كند. خدا ناصرينش را لعنت كند. محبينش را لعنت كند و مدافعينش را هم لعنت كند. همانطوري كه مطالبي را از خود آقاي آلوسي در اين زمينه بطور مفصل نقل كرديم. اين در حقيقت خلاصه اي از بحث گذشته بود.

مجري:

يكي از شبهاتي كه پيرامون عزاداري امام حسين كه اين ايام توسط آقايان وهابيها خيلي بازارش داغ بود ، قضيه سياه پوشي براي عزاداري امام حسين عليه السلام بود كه مي گفتند از بدعتهاي شيعيان است و اصلا در اسلام نبوده است. حال سوال اين است كه آيا واقعا در صدر اسلام حضرت رسول صلي الله عليه وآله وسلم در مرگ يا شهادت صحابه سوگواري مي كردند يا نه؟ يا اصلا خود صحابه در رحلت حضرت رسول آيا سياه پوشيدند؟ نپوشيدند؟ اينها را لطف كنيد بيان كنيد كه مشخص بشود كه آيا سياه پوشي ما درست است يا نيست؟

استاد حسيني قزويني:

عزيزاني كه در اين 10 يا 15 روز اين شبكه هاي نواصب را ديدند، مي گفتند: شايد بيش از 20 مورد اينها گفته اند كه اين سياه پوشيدنها همه بدعت است و اينها گناه و معصيت است. يك سري روايات هم از كتابهاي شيعه نمايش مي دهند و بعد مي گويند نه تنها مردم عوام مي پوشند علما هم خودشان سياه مي پوشند، خودشان اين بدعت را احيا مي كنند. خودشان اين لباس فرعون اهل نار را مي پوشند.

حال آيا واقعا پيغمبر اكرم دستور سياه پوشي داده است يا نه؟ در رابطه با شهادت حضرت حمزه سيدالشهداء سلام الله عليه كه در جنگ احد مظلومانه شهيد شد و مثله شد، زمخشري كه از ادبا و مفسرين مشهور قرن 5 و 6 هجري است، مي گويد:

بكت بنت أم سلمة علي حمزه رضي الله عنهما ثلاثة أيام و تسلّبت.

در شهادت حضرت حمزه سيدالشهدا ، دختر ام سلمه هم عزاداري كرد و هم 3 شبانه روز لباس سياه پوشيد.

الفائق في غريب الحديث

ج 2 ص 192، تحقيق علي محمد بجاوي، دار الفكر بيروت سال چاپش هم 1399 هجري و 1979 ميلادي.

ابن منظور هم در لسان العرب ج 15 ص 328 در ماده (سلب) تصريح مي كند كه:

في الحديث ان أم سلمه تسلّبت علي حمزة ثلاثة أيام.

3 روز عزاداري كرد و لباس سياه پوشيد.

آقاي زبيدي از بزرگان لغت نويس اهل سنت است در ماده (سلب) مي گويد:

السلاب خرقة سوداء تلبسه الثكلي.

سلاب لباس سياهي است كه مصيبت زده مي پوشد.

تاج العروس ج 2 ص 83، پس اين يك نمونه كه دختر ام سلمه در شهادت حضرت حمزه سيدالشهدا سه روز عزاداري كرد و لباس سياه پوشيد. صحابه و نبي مكرم هم شاهد بودند. درباره جعفر طيّار سلام الله عليه كه خداي عالم به او در بهشت 2 بال خواهد داد، در كتاب غريب الحديث ج1 ص490 و النهايه في غريب الحديث آقاي ابن اثير ج2 ص378 آمده است كه پيغمبر اكرم به اسماء بنت عميس دستور فرمود:

تسلبي ثلاثا.

3 شبانه روز لباس سياه بپوش.

اين ديگر دستور پيغمبر است. آقاي ابن جوزي در غريب الحديث دارد كه

السلب الثياب السود. تسلبت و سلبت.

يعني لباس سياه پوشيد.

تسلبي ثلاثا ثم اصنعي ما شئت.

3 شبانه روز لباس سياه بپوش

اگر واقعا لباس سياه بدعت است چرا پيغمبر اكرم صلي الله عليه وآله به پوشيدن آن دستور مي دهد؟! نمي دانم اين آقايان بدعت را از كجا درآورده اند ؟! همينطوري مثل محمد بن عبد الوهاب چشمش به هر چه مي افتاد مي گفت اين بدعت است چپ بدعت است! راست بدعت است! گويا تنها چيزي كه بدعت نبوده وجود آقاي محمد بن عبد الوهاب بوده! اين قضايا كاملا واضح و روشن است كه پيغمبر اكرم دستور مي دهد براي پوشيدن لباس سياه و معمولا هم در كتابهاي لغت آن مطالب و رواياتي مي آيد كه در جامعه فرهنگ شده باشد و تمام قنطره هاي علم رجال و حديث را گذرانده باشد. در رابطه با سوال اخير حضرتعالي نسبت به رحلت يا شهادت نبي مكرم من آنچه كه در ذهنم است روايتي از حسّان بن ثابت انصاري شاعر مشهور عصر نبي مكرم صلي الله عليه وآله وسلم است كه وقتي آن حضرت از دنيا رفتند، آمد اين شعر را در كنار قبر نبي مكرم صلي الله عليه وآله سرود:

يا أفضل الناس إني كنت في نهرأصبحت منه كمثل المفرد الصادي

اي رسول گرامي! اي بهترين خلق خدا! من در يك دنياي وسيع در يك رودخانه و درياي وسيعي بودم الان در فقدان تو همانند يك انسان تنها و تشنه نشسته ام.

و امسي نساوك عطلن البيوت فأما يضربن خلف قفا ستر بأوتاد

اي پيغمبر خدا زنان تو خانه ها را به حال خود رها كرده اند و ميخي به ديوار نمي زنند.

اشاره به اينكه ديگر هيچ حركتي ندارند، غذايي نمي پزند و كاري نمي كنند. پخت و پز و غيره در خانه هاي زنها نيست.

مثل الرواهب يلبسن المسوح و قد أيقن بالبوس بعد النعمه البادي

همانند راهبه ها لباس مسوح مي پوشند اينها همانند زنان راهبه و كشيشها جامه هاي تيره و كبود مي پوشند.

آقايان مراجعه كنند كتابهاي لغت

المسوح

به معناي لباس تيره و كبود است. كتابي اخيرا چاپ شده است به نام ديوان حسان بن ثابت با شرح و مقدمه آقاي عبدالله محنا، در صفحه 67، نقل كرده است. آقاي ابن سعد متوفي 230 در كتاب الطبقات الكبري چاپ بيروت سال 1376 هجري و 1957 ميلادي، همين قضيه را مفصل در ج2 ص321 نقل مي كند. اين مسئله كاملا واضح و روشن است كه در عزا و سوگ نبي گرامي طبق عبارتي كه حسان بن ثابت دارد زنها لباس تيره پوشيده بودند. ديگر از اين واضحتر؟! از اين روشنتر؟! اگر بدعت است! پس بدعت از زمان پيغمبر به دستور پيغمبر است و اگر بدعت نيست ، شما چرا مي گوييد بدعت است ؟ خود ابن تيميه مي گويد:

كل شي لك حلال، كل شي لك مباح.

در همه جا است مگر اين كه يقين كنيد اين حرام است يا مكروه است، شما يك روايتي بفرماييد از پيغمبر آمده كه اگر كسي در عزاي عزيزش لباس سياه بپوشد حرام است، اين را بفرماييد به ما، حالا آن رواياتي كه از منابع شيعه آورده اند مفصّل جواب خواهم داد.

مجري:

خيلي ممنون، يك مقدار بحث را ببريم جلوتر در زمان حضرت امير عليه السلام و امام حسن عليه السلام قضيه چطور بوده؟ آيا آنجا هم اصلا بحث سياه پوشي داشته ايم يا نه؟

استاد حسيني قزويني:

اين آقايان بايد به ما جواب بدهند. من عبارتي را از سير اعلام النبلا نقل مي كنم توپ را مي اندازيم در زمين اين آقايان، سير اعلام النبلاء ج 3 ص 267، آنجا از آقاي ابو رزين نقل مي كند:

بعد از شهادت امير المومنين سلام الله عليه كه همان روزي كه حضرت را دفن كردند حضرت امام مجتبي در مسجد سخنراني كرد

خطبنا الحسن بن علي و عليه ثياب سود و عمامه سوداء.

امام مجتبي در عزاي پدرشان لباس سياه پوشيده بود و عمامه سياه هم بر سر كرده بود. اين را هم از بحار و ديگر كتابهاي شيعه نمي گوييم بلكه از سير اعلام النبلاء ذهبي ج 3 ص 267 نقل مي كنيم. جالب اين است كه ابن كثير دمشقي سلفي كه مورد تأييد آقايان هم هست در كتاب البدايه و النهايه كه از كتابهاي زيباي اهل سنت است ج8 ص47 -بر مبناي نرم افزار مكتبه اهل بيت- در رابطه با شهادت امام مجتبي مي گويند آقا امام مجتبي را چندين بار زهر دادند و حضرت از اين زهرها خلاصي پيدا كرد، تا آخرين مرتبه اي كه به امام مجتبي آن هم به دستور معاويه سم دادند اين سم به قدري قوي بود كه كبد آقا امام مجتبي را پاره پاره كرد

لما مات أقام نساء بني هاشم عليه النوح شهرا.

بعد از شهادت امام مجتبي زنان بني هاشم يك ماه عزاداري كردند نوحه سرائي كردند.

بعد ايشان از عايشه نقل مي كند:

قالت حد نساء بني هاشم علي الحسن بن علي سنة

زنان بني هاشم در عزاي آقا امام مجتبي سلام الله عليه يك سال لباس سياه پوشيدند.

همين قضيه را آقاي حاكم نيشابوري در مستدرك ج3 ص173 و آقاي ابن عساكر در تاريخ مدينه دمشق ج13 ص295 نقل مي كند. اما كلمه

حداد

كه عرض كرديم لباس سياه است. از بزرگان شيعه آقاي طريحي در مجمع البحرين ج1 ص473 مي گويد:

حدت المرأه علي زوجها

يعني يك زني در عزاي همسرش حد كرد.

حداد يعني چه؟ يعني

لبس ثياب الحزن.

لباس عزا پوشيد.

در لسان العرب ج3 ص143 نيز همين تعبير را دارد. در تاج العروس ج 4 ص 413، مي گويد فلاني كه حداد كرد در زوجش يا در فرزندش، معنايش چيست؟

إذا حزنت عليه و لبست ثياب الحزن.

لباس حزن پوشيد.

همين تعبير را در حاشيه مجمع الزوائد هيثمي ج3 ص17 به اين شكل مطرح كردند. پس در عزاي امام مجتبي يك سال زنان بني هاشم حداد داشتند يعني لباس عزا به تن كرده بودند. لباس عزا هم همه مي دانند در تمام اقوام و ملل و اديان نماد عزا، لباس سياه است. كسي در عزا لباس قرمز و سبز و آبي و بنفش نمي پوشد.

مجري:

خيلي ممنون. در زمان حضرت سيدالشهدا عليه السلام قضيه چطور بوده است؟

استاد حسيني قزويني:

در آنجا روايات صحيح داريم در منابع شيعه كه مرحوم برقي رضوان الله تعالي عليه متوفي 278 يا 279 هجري است، معاصر با امام هادي و امام عسگري بوده، كتابي دارد به نام المحاسن در صفحه 420 حديث 195 نقل مي كند. مرحوم شيخ حر عاملي هم در وسائل الشيعه ج 3 ص 238 حديث 3508، اين روايت را مي آورد روايت از نظر سندي هم كاملا معتبر است. از آقا امام سجاد سلام الله عليه نقل مي شود:

لما قتل الحسين بن علي لبسن نساء بني هاشم السواد و المسوح و كن لا يشتكين من حر و لا برد و كان علي بن الحسين يعمل لهن الطعام للمأتم.

وقتي كه امام حسين شهيد شد زنان بني هاشم لباس سياه و عزا پوشيدند. لباس سياه پوشيده بودند زمستان و تابستان اين لباس تنشان بود، نه در برابر گرما احساس ناراحتي مي كردند و نه در برابر سرما. آقا امام سجاد هم براي آنها غذاي مخصوص عزاداري تهيه مي كردند.

اين هم كاملا درست است. اگر شيعه مي آيد در عزاي امام حسين مي خواهد لباس عزا بپوشد اين سيره و دستور ائمه عليهم السلام است و احتياجي به فضولي ديگران ندارد.

مجري:

خيلي ممنون براي ما روشن كرديد ممنون هستيم. به هر صورت مشخص شد كه قضيه سياه پوشي چيست و بوق و كرناي آقايان وهابي هم قضاوتش با شما عزيزان.

جناب استاد: مباحث را فرموديد ولي حالا مي خواهم بحث را طور ديگري هم مطرح بكنم. آقايان يك ذره زحمت كشيده اند، رفته اند مطالعه كرده اند و يك سري احاديث را براي ما از كتب شيعه در آورده اند كه مبني بر حرمت پوشيدن لباس سياه است و اينكه هر كسي كه لباس سياه بپوشد اهل آتش جهنم است. لطف كنيد درباره اين احاديث براي ما توضيح بفرماييد.

استاد حسيني قزويني:

عزيزان در سند اين حديث ملاحظه مي فرمايند ابو علي الأشعري همان احمد بن ادريس از مشايخ كليني و ثقه است.

عن بعض أصحابه

اينجا روايت مرسل مي شود، قطع شد.

محمد بن سنان، مرحوم آيت الله العظمي خوئي در ترجمه شان از ابن غضائري و شيخ و ديگران تضعيفش را نقل كرده است. همچنين نسبت به حذيفه بن منصور؛ او كسي است كه از ولات بني اميه بوده در زمان مهدي عباسي، هادي عباسي، ابو جعفر، منصور دوانقي، وزير اينها بوده است، پس سندا كاملا مخدوش است. اين از ديدگاه شيعه به هيچ وجه قابل استناد نيست. همين آقاي حذيفه بن منصور مي گويد

كنت عند أبي عبدالله بالحيره فأتاه رسول أبي جعفر الخليفة يدعوه

من در حيره خدمت امام صادق بودم فرستاده ابي جعفر منصور دوانقي آمد و گفت: ابو جعفر منصور مي گويد شما بياييد پيش ما،

فدعا بممطر.

امروزيها مي گويند باراني، يا پالتويي كه 2 تا لايه دارد هم آستر دارد و هم رو دارد. يك پالتويي را برداشت.

أحد وجهيه أسود و الآخر أبيض فلبسه ثم قال أبوعبدالله أما إني ألبسه و أنا أعلم أنه لباس أهل النار.

يك طرفش سفيد بود و يك طرف ديگر سياه بود. من اين لباس را مي پوشم و مي دانم كه اين لباس، لباس اهل آتش جهنم است.

اينجا كاملا مشخص است منصور دوانقي فرستاده، لباس سياه، نماد دودمان بني العباس بوده، مانند كلاههاي شاپو و پهلوي كه نماد دودمان رضا خان بود. هر نظامي براي خودش يك نماد خاصي داشت، نماد دودمان بني العباس هم عبارت بود از لباس سياه.

از آن طرف هم گفته است:

عن بعض أصحابه

كاملا مرسل است. محمد بن سنان كه خود نجاشي دارد

رجل ضعيف جدا لا يعوّل عليه.

جدّا مردي ضعيف است و قابل اعتماد نيست.

از اين جهت كاملا واضح و روشن است كه ديگر نيازي به گفتن نيست.

روايت بعدي را كه اين آقايان آورده اند.

و بإسناده عن حذيفة بن منصور

در اينجا هم روايت را مرحوم شيخ صدوق رضوان الله تعالي عليه به اسنادش از حذيفه نقل مي كند. اسناد شيخ صدوق هم به حذيفه مشخص نيست و لذا از نظر اعتبار قضيه كاملا اشكال دارد و به هيچ وجهي قابل استناد نيست. و همچنين در وسائل الشيعه از مرحوم شيخ صدوق رضوان الله تعالي عليه نقل شده كه:

فعل ذلك كله تقية لأنه كان متهما عند الأعداء بأنه لا يري لبس السواد

امام صادق كه لباس سياه پوشيد به خاطر رعايت تقيه بوده زيرا در نزد دشمنان كه دودمان بني العباس باشند متهمش كرده بودند كه لباس اينها را نمي پوشد و لباس سياه هم لباس ويژه بني العباس بوده

و امام صادق سلام الله عليه هم با تمام توانشان تلاش مي كردند كه خودشان و شيعيان خودشان را حفظ بكنند. اين ديگر كاملا واضح و روشن است. شما اگر روايت را مي خوانيد ذيل روايت را هم بخوانيد كه بزرگان ما در اين زمينه چه گفته اند. همه كه مثل اجداد شما آزاد نبودند هر كاري بكنند هر برنامه اي داشته باشند و كسي متعرض نشود. آقا امام صادق سلام الله عليه و دوستدارانشان در شدت فشار و تقيه بودند اگر اينها تقيه را رعايت نمي كردند با مشكل مواجه مي شدند. همين تعبير را هم مرحوم شيخ صدوق در كتاب علل الشرائع ج 2 ص 347 نقل مي كند.

شما ببينيد اين آقايان يك روايت را روي مانيتور مي آورند و مي گويند اي مردم ببينيد در كتابهاي شيعه اين آمده است. ولي در اينكه آيا سند چه است و براي چه امام پوشيده است و اينكه فرستاده منصور دوانقي آنجاست دقتي ندارند. كتاب تاريخ الخلفاي سيوطي در ص286، صراحت دارد بر اينكه لباس سياه نماد دودمان بني العباس بوده و دستور داده بودند همه لباس سياه بپوشند هر كس لباس سياه نمي پوشيد متهمش مي كردند كه ضد حكومت است. در تاريخ طبري ج 6 ص 248 آمده است:

اخذ أبو جعفر الناس بالسواد

ابو جعفر منصور دوانقي به مردم دستور داده بود كه لباس سياه بپوشند.

و حتي در ذيلش هم دارد كه علي بن جعد مي گويد من ديدم مردم كوفه را در دوران بني العباس،

أخذوا بلبس ثياب السود.

حتي فروشنده ها هم در مغازه هايشان لباس سياه مي پوشيدند.

و جالب اين است كه مرحوم علامه مجلسي در بحار الانوار ج28، ص291 نقل مي كند كه جبرئيل نازل شد بر نبي مكرم صلي الله عليه وآله وسلم و حال آنكه قباي سياه پوشيده بود و يك خنجر و شمشيري هم از خودش آويزان كرده بود، پيغمبر فرمود:

يا جبرئيل ما هذا ؟ فقال : زي ولد عمك العباس يا محمد ، ويل لولدك من ولد عمك العباس

اين چه قيافه اي است كه امروز با اين قيافه آمدي؟ جبرئيل عرض كرد: اين لباس فرزندان عمويت عباس است. واي بر فرزندانت از جناياتي كه فرزندان عباس در حق آنها مرتكب مي شوند.

يعني فرزندان عباس وقتي به حكومت مي رسند لباسشان اين است.

فخرج نبي الي العباس فقال يا عمً ويل لولدي من ولدك. فقال يا رسول الله أفأجب نفسي قال جفّ القلم بما فيه.

آقا رسول اكرم صلي الله عليه وآله نزد عباس آمدند و فرمودند: واي بر فرزندان من كه چه مصيبتهايي بر فرزندان من از سوي فرزندان تو خواهد رسيد. عرض كرد: آيا من بيايم خودم را طوري كنم كه نسلم بريده بشود؟

فرمود نه! تقدير الهي بر اين بوده است. حضرت صادق لباس سياه نمي پوشد و مي گويد اين لباس دشمنان ما است. لباس اهل آتش است يعني اشاره دارد كه لباس بني العباس لباس آتش جهنم است، لباس دشمنان دين است. اگرحضرت صادق هم مي پوشد بخاطر تقيه مي پوشد. اين مسئله كاملا واضح و روشن است.

مجري:

حضرت استاد! يك سري روايت را در مورد نماز هم جمع كرده اند و گفته اند كه در لباس سياه نماز نخوانيد چون اين لباس، لباس جهنم است. چه پاسخي براي اين داريد؟

استاد حسيني قزويني:

در رابطه با اين هم رواياتي آورده اند در منابع شيعه در علل الشرائع ج 2 ص 342 اين روايت آمده كه كسي از امام صادق سلام الله عليه سوال كرد كه آيا من مي توانم در عرقچين سياه نماز بخوانم؟ حضرت فرموده:

لا تصل فيها فإنها لباس أهل النار.

در سند روايت شيخ صدوق مي گويد:

أبي رحمه الله قال:

مرحوم شيخ صدوق از پدرشان ابن بابويه نقل مي كند

حدثنا محمد بن يحيي العطار

ابو جعفر عطار قمي است از بزرگان شيعه و استاد كليني هم است.

عن محمد بن أحمد، محمد بن يحيي بن عمران أشعري.، عن سهل بن زياد

سهل بن زياد كسي است كه نجاشي مي گويد ضعيف است، شيخ طوسي تضعيف كرده است، آقاي ابن غضائري تضعيف كرده است و مذهب فاسد دارد، آيت الله العظمي خوئي هم در معجم رجالشان صريحا مي گويند ما به روايات سهل بن زياد عمل نمي كنيم. محمد بن سليمان مجهول است.

عن رجل

عزيزان دقت كنند.

عن رجل

از يك مردي

باز هم روايت شد مرسل، اضافه بر اينكه سند هم ضعيف است روايت مرسل است اين روايت به هيچ وجه صلاحيت براي استناد ندارد. حداقل اين آقايان اين اندازه بايد درك و شعور و معرفت داشته باشند كه وقتي در روايت آمده:

لا تصل فيها فإنها لباس أهل النار

يك نگاهي بكنيد اين ديگر احتياجي به علم رجال هم ندارد. يك كسي اگر الفباي علم حديث بلد باشد اصلا لازم نيست بداند كه سهل بن زياد ضعيف است، محمد بن سليمان چه موردي دارد! همين كه مي گويد:

عن رجل عن أبي عبد الله

مشخص است كه روايت مرسل شد. ما نمي دانيم اين رجل ثقه است يا ضعيف است. نتيجه هم تابع اخسً مقدمات است. يعني رجل مي شود ضعيف و لذا به روايت نمي شود عمل كرد. و همچنين همين عبارت در كافي آمده است

علي بن محمد، عن سهل بن زياد، عن محسن بن أحمد، عمن ذكره

عمن ذكره

از كسي كه براي او گفته است. كه بوده؟ معلوم نيست. اين روايت هم مرسل است و به روايات مرسل نه شيعه عمل مي كند و نه سني. البته آنها در مرسلات صحابه حرفهاي بي اساسي دارند كه در مباني جرح و تعديل مردود است.

مجري:

جناب استاد! يكي از مباحث ديگري كه دارند مطرح مي كنند اين است كه مي گويند لباس سياه لباس فرعون است. در اين مورد هم توضيح بفرماييد.

استاد حسيني قزويني:

من خيلي سريع از طريق مانيتور جواب بدهم. خيلي روشن و واضح است كه اين روايتي كه آقايان نقل مي كنند. اين روايتي است كه مرحوم شيخ صدوق در علل الشرايع، ج 2 ص 146 نقل مي كند:

و بهذا الاسناد

كه در روايت قبلي هم آمده، پدرشان از

محمد بن يحيي، عن أحمد بن عمران اشعري، عن محمد بن عيسي

كه محمد بن عيسي بن عبيد يقطيني است كه مرحوم شيخ صدوق او را ثقه نمي دانند. قاسم بن يحيي ضعيف است، از جدش حسن بن راشد نقل مي كند كه او هم كاملا ضعيف است چون از دوستداران بني اميه بوده است، از ابو بصير نقل مي كند كه امام صادق از اميرالمومنين

فيما علم أصحابه لا تلبسوا السواد فإنه لباس فرعون.

لباس سياه نپوشيد براي اينكه لباس سياه لباس فرعون است.

آقا مي گويد در كتاب

من لا يحضر

هم آمده است! بله آمده است حداقل اگر شما اين اندازه شعور رجالي داشته باشيد شيخ صدوق مي گويد

و قال أميرالمؤمنين

شيخ صدوق متوفي 381، آقا اميرالمومنين سال 40 شهيد شده است، يعني 341 سال بين شيخ صدوق تا اميرالمومنين فاصله است. من نمي دانم كه اين آقايان آن عقل و شعورشان را چه كرده اند؟ و همچنين در روايت بعدي هم ببينيد

محمد بن يعقوب عن عدة من أصحابنا

تا اينجا ما مشكل نداريم

عن أحمد بن محمد. رفعه عن أبي عبد الله.

باز هم روايت مرفوعه شد، احمد بن محمد بن يحيي طبقه هفتم راويان، از امام صادق كه در طبقه چهارم است، نقل مي كند. حداقل 2 راوي، حداكثر 3 راوي بين احمد بن محمد تا امام صادق سلام الله عليه حذف شده است. اين روايات اين شكلي را آقايان دارند همينطوري فلًه اي نقل مي كنند در كتابهايشان. همين روايت در كافي هم آمده است. آقايان مراجعه مي فرمايند احمد بن ابي عبدالله كه احمد بن ابي عبدالله برقي است

عن بعض أصحابه

باز هم مرسل است.

رفعه

مرفوعه شد. احمد بن محمد بن خالد برقي متوفي 279 از بعضي اصحابش نقل كرده و او يك دفعه روايت را از نبي مكرم نقل مي كند.

مجري:

حاج آقا مرفوعه را هم توضيح بدهيد كه ما با اهل سنت در مفهومش تفاوت داريم.

استاد حسيني قزويني:

حديث مرفوع يك اصطلاح است كه از ديدگاه اهل سنت يعني حديث منسوب به پيغمبر مثلا،

عائشة رفعه عن رسول الله

ولي حديث مرفوع از ديدگاه شيعه آن حديثي را مي گويند كه يك يا چند راوي حذف شده باشد و سند بريده شده باشد از يك راوي به مصدر، البته اين رواياتي كه ما داريم ضعيف است ولي بزرگان ما مي گويند حداقل دلالت بر كراهت است. اصلا لباس سياه در نماز ارتباطي با لباس سياه در عزاداري ندارد. لباس عزاداري يك دنيايي براي خودش دارد فرضا اگر روايت هم باشد حداكثر نقل بر كراهت مي كند بيش از اين نيست. شما مراجعه بفرماييد كتاب جواهر كه از كتابهاي مشهور و مفصل فقهي شيعه است. ج8 ص230، مرحوم صاحب جواهر تمام روايات را آورده و نظرش را داده است در همان روايت امام صادق

فإني ألبسه و أعلم أنه لباس أهل النار.

جواب داده است. و لذا من به اين آقايان توصيه مي كنم كه اينطور آبروريزي نكنند. اگر چه ديگر آبرويي برايشان نمانده است. شبكه ولايت آبرويي برايشان نگذاشته است. بيش از اين خودشان را رسوا و مفتضح نكنند.

تماس بينندگان

مجري:

سر كار خانم اسلامي، سلام و عرض ادب دارم.

بيننده:

سلام عرض مي كنم. در ابتدا مي خواستم تشكر كنم از حاج آقاي قزويني كه همه شبهاتي را كه براي شيعيان بوجود مي آيد برايشان با سند و مدرك رفع مي كنند. صحبت من در مورد برنامه چند شب پيش آن شبكه وهابي است كه يكي از كارشناسهايشان خطبه 176 نهج البلاغه را مي خواندند و به همه هم توصيه مي كردند كه خطبه را بخوانيد ولي همه خطبه هاي نهج البلاغه را نه! چون درست نيست و سند ندارد. من اين را مي خواستم عرض كنم كه خطبه هاي نهج البلاغه درست است ولي اين آقايان از خواندن خيلي از خطبه ها احساس خطر مي كنند چون خودشان بارها در صحبتهايشان گفته اند اگر خلافت حق حضرت علي بود چرا سكوت كرد؟ و در مورد دفاع از حقش چيزي نگفت؟ اگر همه نهج البلاغه را بخوانند مي بينند كه در خطبه هاي زيادي حضرت از ابو بكر و عمر و عثمان و غصب خلافت شكوه كرده اند. مطالب زيادي در نهج البلاغه بر خلاف ميل آقايان است. در نهج البلاغه مكرّر به فتنه هاي بني اميه اشاره فرموده اند و در خطبه ها اهل بيت پيامبر را توصيف كردند در چندين خطبه خبر از ظهور حضرت مهدي داده اند. ويژگيهاي 12 امام را بيان كرده اند، همچنين در خطبه 173 نهج البلاغه كه در مورد شكايت از قريش و ناكثين هست در قسمتي از اين خطبه فرموده اند كه

و آنها طلحه و زبير و يارانشان بر من خروج كردند و همسر رسول خدا عايشه را به همراه خود مي كشيدند چنان كنيزي كه به بازار برده فروشان مي برند، به بصره روي آوردند در حالي كه همسران خود را پشت پرده نگه داشتند و اما پرده نشين حرم پيامبر را در برابر ديدگان خود و ديگران قرار دادند.

خواندن اين خطبه ها براي آن آقايان و امثال آن آقايان خوشايند نيست و بايد هم از خواندن خطبه هاي نهج البلاغه احساس خطر بكنند.

مطلب ديگر در مورد شخصي است كه به اين شبكه زنگ مي زند و شاعر شده است و شعرهاي بي قافيه و رديف مي خواند! ما نشنيده بوديم كه كسي شعر بگويد و خودش نتواند آن را بخواند! اين را بايد 2 ساعت قبل به او برسانند تا 2 يا 3 مرتبه از رويش بخواند كه اينقدر توپوق نزند! اينها هر چند به دروغ مي آيند مي گويند ما شيعه بوديم و سني شديم ولي اگر راست هم كه بگويند براي ما شيعيان افتخار بزرگي است كه هستند كه چنين كساني كه حزب باد هستند راهشان را جدا كنند و شيعه را از وجود چنين كساني پاك كنند. ممنون هستم از اين وقتي كه به من داديد.

مجري:

جناب آقاي حسيني از آلمان از برادران اهل سنت كه هميشه هم خدمتشان هستيم. سلام عرض مي كنيم.

بيننده:

بسم الله الرحمن الرحيم. الحمد لله رب العالمين. و سلام علي سيدنا محمد مصطفي و علي آله و اصحابه أجمعين و علينا و علي عباد الله صالحين.

البته در رابطه با مسئله سياه پوشي و در مسئله حد و سلب در كتابهاي لغت است كه در واقع بيشتر براي زنها است. آيا خود پيغمبر يا مردان لباس سياه مي پوشيدند؟ يا به عزا مي نشستند؟ اين يك مسئله. البته من بحث امروزم در رابطه با مسائل ديگري است كه انشاءالله اگر وقت شد عرض مي كنم. شما در چند هفته پيش حديثي را از حضرت رسول نقل فرموديد، كه فرموده:

إذا رأيتم معاوية علي منبري قاقتلوه.

سير اعلام النبلاء، ج3، ص149

در استناد اين حديث معاويه مهدور الدم است. چرا حضرت علي راجع به معاويه اعلام جهاد نكردند؟ بعد از صلح امام حسن كه ايشان بايد بعد از خود كسي را جانشين خودش نكند و بلكه به مهاجرين و انصار واگذار بشود چرا در سال 56 اينطور شد؟ بعد از آن كه معاويه به زور شمشير گفت من از شما بيعت با يزيد را خواهم گرفت، چرا امام حسين، عبدالله بن زبير، عبدالله بن عمر كه اينها هر 3 در مدينه بودند و خيلي طرفدار داشتند چرا مجتمعا عليه معاويه اعلام نكردند كه ايشان نقض عهد كرده و قابل اطاعت نيست و عليه يزيد عليه اللعنه اعلام جهاد نكردند ؟ السلام عليكم و رحمت الله وبركاته.

استاد حسيني قزويني:

گفتند چرا اميرالمومنين اعلام جهاد نكردند؟ 18 ماه اميرالمومنين با معاويه با آن سابقه ننگين و سياهش جنگيدند و در نامه 16 نهج البلاغه مي گويد معاويه و يارانش كه در فتح مكه اسلام آوردند مسلمان نبودند و بلكه كافر بودند سرپوشي براي اسلامشان گذاشتند. امير المومنين دهها خطبه و نامه در نهج البلاغه درباره خباثت معاويه دارد يا تعابير ديگري كه از ديگر صحابه است. حالا در رابطه با

إذا رأيتم معاوية علي منبري فاقتلوه.

اين بحثي است كه مربوط به جناب آقاي يزداني بود ايشان فردا شب تشريف مي آورند و جوابشان را از ايشان بگيرند.

بيننده:

سلام و صلوات بر محمد وآل محمد. و سلام و درود بر شما مجري توانا و حضرت آيت الله قزويني عزيز.

بنده مي خواستم خدمتتان عرض كنم انشاءالله كه اين شبكه وهابي بتواند جواب من را بدهد. اين شبكه حرمله چندين مرتبه است كه دارد اعلام مي كند كه آقاي قزويني يك پايش آمريكا است و يك پايش قم است. من در شبكه اعلام مي كنم كه قربان شما بروم كه وسط كار قرار داريد. و يك مطلب ديگر كه مطرح مي كنند مي گويند كه هر كس مي رود آمريكا لختش مي كنند و واكاويش مي كنند اين آقاي كلهر مي خواهم ببينم چند بار رفته است آمريكا لختش كرده اند؟ و يك سوال خيلي مهمي مي خواهم بكنم اگر آقاي قزويني اجازه بدهند اين سوال را مطرح كنم.

مي خواهم ببينم اولوالامر اينها كه آقاي ملك عبدالله است وقتي به آمريكا رفت و با رئيس جمهور آمريكا مشروبات الكلي خورد، آيا اول لختش كردند بعد شراب به او دادند و يا اول شراب به او دادند و بعد لختش كردند؟!

اينها ديگر بي حيايي را به آخر رسانده اند. اين شبكه شما بحمدلله چنان به پوزه اينها زده است چنان دهن اينها را خورد كرده است كه اصلا از مسائل مذهبي خارج شده اند و رو به مسائل سياسي آورده اند و صبح و شب دارند فحش مي دهند.

مجري:

بله متأسفانه همينطور است كه شما مي فرماييد.

بيننده:

سومين مطلب در مورد اين شبكه وصال است اين بنده خدا صبح تا شب اعلام مي كند كه من دكتر هستم و من مي خواهم با آيت الله قزويني مناظره كنم. من سوال از ايشان دارم اين مدرك دكتري را در تلويزيون نشان بدهند كه ما ببينيم اصلا شما دكتر هستيد يا نيستيد؟ اگر دكتر هستيد كه هيچ بحثي نيست اگر هم نيستيد كه اصلا ما كاري با شما نداريم ولي خواسته اي كه از آقاي قزويني دارم اين است كه آقاي قزويني عزيز اين شاگردهايي كه نو پا هستند و جديد آمده اند و شاگردانِ شاگردانِ شاگردان شما هستند معرفي كنيد كه بروند مناظره اي با اين بكنند كه دق كرد! يك موقع سكته نكند و از بين نرود! حالا اين سوالهاي من را مطرح كنيد كه اين آقايان جواب بدهند.

مجري:

سلام خدمت جناب آقا سعيد از خراسان از برادران اهل سنت

بيننده:

سلام و با عرض تسليت به مناسبت ايام سوگواري سيد شهدا.

مجري:

سلام عليكم. ممنون هستيم ما هم عرض تسليت داريم خدمت شما و همه برادران اهل سنت.

بيننده:

خدمت شما مجري گرامي و استاد بزرگوار جناب آقاي قزويني، از استاد گرانقدر كمال تشكر را دارم ولي اين سوالاتي كه جنابعالي در بحثها و توضيحها پاسخ داده شد، يك مقدار سوالات هم به ذهن ما ناخداگاه خطور مي كند. ما در يك جامعه اي زندگي مي كنيم كه شيعه و سني با هم همسايه هستند دوست هستند، سركار مي روند. حتي در عروسي ها و عزاداريهاي همديگر هستيم. سوالم اين است كه ما در مراسم عزاداري برادران تشيع را مي بينيم كه زنجير مي زنند ، طبل و شيپور مي زنند كه ريتم و موسيقي خاصي دارد حال موسيقيها را ما كارشناسش نيستيم كه در مورد آن صحبتي بكنيم كه ما موسيقي عزا داريم و موسيقي غير عزا، ولي مي خواهم بگويم كه بزرگان ما به ما ياد داده اند اگر كسي از دنيا رحلت كرد براي آن عزا بگيريم تا 3 روز . چون در جامعه اي نشسته ايم كه مثلا هفته مي گيرند و چهلم مي گيرند ما هم اهل سنت هستيم 40 هم مي گيرند و هفته هم مي گيرند ولي اين معنايش اين است كه مثلا به ما آن طوري كه ياد داده اند كسي كه از دنيا رحلت كرد برايش خيرات و احسان انجام بدهيد مثلا برايشان بعد از رحلت ايشان كارهاي ثواب دار انجام بدهيد.

حال چرا در اول محرم تا روز ده محرم نشسته اند عزاداري مي كنند. امام حسين 10 روز بعد از محرم به شهادت مي رسند اين 10 روز مرثيه خواني يك جوري با احاديثي كه به ما ياد داده اند تناقض دارد دوست دارم حاج آقا اين را براي ما توضيح بدهد

من كار ندارم به وهابيت و بهاييت و اينها. ولي از حاج آقا يك خواهشي دارم سعي كنيد وقتي كه شما صحبت مي كنيد به مقدسات اهل سنت اهانت نكنيد شما يكي به ميخ مي زنيد يكي به نعل، مثلا خلفا خط قرمز اهل سنت است. حالا من كار ندارم با يزيد و امثال يزيد ولي دوست دارم وقتي كه حاج آقا توضيح مي دهند ما بيننده هستيم درست است شبكه، شبكه ولايت است ولي بيننده اهل سنت هم زياد دارد چون در كشور خودمان است.

مجري:

ما كه به خلفا جسارت نكرديم.

بيننده:

نه گاها بوده حاج آقاي محسني، تشكر مي كنم و مي خواهم در مورد اين زنجير زني و ريتم جواب بدهيد. در مورد قمه زني گفتند ولي در مورد زنجير و غيره مي خواهم براي ما توضيح بدهند.

مجري:

جناب آقاي هادي از اردبيل سلام عرض مي كنم.

بيننده:

سلام عليكم محضر مبارك استاد بزرگوار افتخار عالم تشيع جناب آقاي دكتر قزويني و مجري محترم جناب آقاي محسني.

استاد بزرگوار امروز مسئله اي كه اذهان عمومي را به خود مشغول كرده است چه اهل سنت و چه شيعه بر اين باور هستند كه جهت رفع شبهات فيما بين بهترين راه حل همان مناظره و گفتگوي رو در رو است. بنده خود شخصا با چند تن از كارشناسان شبكه كلمه تماس گرفتم جهت مناظره با حضرتعالي و سائر كارشناسان شبكه ولايت، از جمله آقاي خدمتي قبل از رفتن به مكه مكرمه قول مساعد داده بود كه جهت مناظره آمادگي خودش را اعلام بكند. متأسفانه تا كنون موفق تماس با ايشان نشده ام. ولي ديروز با آقاي سجودي تماس گرفتم در خصوص مناظره و گفتگو صحبت كردم و ايشان ظاهرا آماده مناظره و گفتگو باشند و اين است كه صداي ايشان و تصوير ايشان از شبكه ولايت پخش شود. اميدوارم كه اين با مديريت شبكه ولايت فراهم شود و مردم هم اين حقائق را ببينند.

اما آقاي ملازاده اخيرا در شبكه خود اعلام كرده است كه آماده مناظره و گفتگو است. در اين خصوص بنده شخصا با چند تن از علماي اهل سنت منطقه كه خودم با اينها صحبت كردم در خصوص كاركنان شبكه كلمه و كارشناسان شبكه كلمه نظر علماي اهل سنت مبني بر اين است كه آقاي ملازاده و حيدري به هيچ عنوان نماينده اهل سنت نيستند نه تنها نماينده اهل سنت نيستند كه هيچ بلكه ما آنها را مسلمان هم نمي دانيم. مسلماني كه در تلاش براي تبرئه يزيد ملعون است اين را ما مسلمان نمي دانيم.

مجري:

جناب آقا هادي ما در برنامه قضاوت با شما اصلا آنجا گذاشته ايم كه آنها بيايند روي خط ما هم مي خواهيم با آنها مناظره كنيم. 2 ساعت 3 ساعت صحبت كنند ولي حتي آنجا هم راضي نيستند بيايند.

حاج آقا! اگر اجازه بفرماييد بحث خانم اسلامي بود كه حالا سوالاتي را مطرح كردند كه گفتند اين خطبه 176 از نهج البلاغه را آقايان وهابيها مطرح مي كنند و به قول حضرتعالي اين همه مطالب در نهج البلاغه است اينها را رها مي كنند و مي آيند يك مطلبي را پيدا مي كنند كه شايد يك مقداري به سودشان باشد و در بوق و كرنا مي كنند. اين را لطف كنيد توضيح بدهيد.

استاد حسيني قزويني:

بله همان طوري كه خواهرمان اشاره كردند اين كاملا مشخص و واضح است كه اين آقايان دنبال اين مسائل و حقائق نيستند. خطبه شقشقيه را ما مطرح مي كنيم اينها مي گويند اين خطبه ساخته و پرداخته مرحوم سيد رضي است! خطبه 53 را نقل مي كنيم مي گوييم اميرالمومنين سلام الله عليه مي گويد:

إن هذا الدين كان أسيرا في أيدي الأشرار.

اين دين در دست اشرار اسير بوده.

خطبه 151 را نقل مي كنيم كه صراحت دارد افرادي بعد از پيغمبر اكرم به دوران جاهليت برگشته اند و مرتد شده اند.

علي سنة من آل فرعون.

نهج البلاغه ، خطبه 150

قبول نمي كنند. پس آقايان بيايند بگويند از نهج البلاغه فقط يك يا دو تا خطبه را قبول دارند كه گفته است:

لله بلاد فلان.

نهج البلاغه، خطبه 223

مي گويند اينجا از عمر تعريف كرده است. حالا در كجاي اين عبارت از عمر تعريف كرده است ما نفهميديم! در رابطه با خطبه 176 هم كه خطبه اي طولاني و مفصل است آنجا اميرالمومنين سلام الله عليه خيلي از عقائد توحيدي و غيره را آورده است. حالا من نمي دانم اين آقايان مي گويند خطبه 176 را بخوانيد كدام فرازش بوده؟ هر فرازش كه منظورشان بوده بگويند تا ما همان را مستقلا جواب بدهيم.

جناب حسيني كه از آلمان زنگ زدند سوال كردند كه لباس سياه براي زنان بوده، شما كه اصلا لباس سياه را بدعت مي دانيد چه براي زنان و چه براي مردان، از آن طرف وقتي براي زنان ثابت شد پيغمبر هم نفرمود مردان نپوشند. الغاء خصوصيت مي شود.

حكم الامثال فيما يجوز و فيما لايجوز سيّان.

بحث ديگر كه امير المومنين اعلام جهاد نكرده را جواب داديم، با معاويه و غيره عهد و پيماني كه امام حسن بست امام حسن مي خواست ديني كه معاويه به خودش گرفته است اين چهره ديني معاويه را از بين ببرد آن ماهيت واقعي معاويه را به مردم نشان بدهد كه اين جز دشمني با خدا و پيغمبر و اهلبيت پيغمبر برنامه اي ندارد.

مجري:

آقاي امير از اصفهان يك سري مطالبي گفتند كه دكتراي آقاي ملازاده را مي خواستند.

استاد حسيني قزويني:

ما تقريبا 5 يا 6 سال قبل در شبكه سلام با ايشان بنا بود مناظره داشته باشيم، شبكه سلام زنگ زدند كه آقا ما اينجا مي خواهيم از حضرتعالي به عنوان مجتهد و دكتر تعبير كنيم ما دوست داريم شما هم مدرك اجتهادتان و دكترايتان را براي ما فكس كنيد. من تمام مدارك علمي را فكس كردم. به ملازاده گفتند شما مدركت را براي ما بفرست فلاني فرستاده است. ايشان گفته بود من مگر مي خواهم استخدام بشوم در شبكه سلام بفرستم؟ اين را ما بارها گفته ايم اگر واقعا دكتر است نشان بدهد ما كه تمام مدارك علمي مان را در سايتمان گذاشته ايم كه آقايان آنجا ببينند. حالا اينها عددي نيست بنده خودم نه به آيت الله و نه به دكترا و نه به غيره اش، اعتنا ندارم. من حتي خيلي وقتها در حوزه يا دانشگاه جلسه يا همايشهايي دارم مي گويم نه آيت الله بگوييد نه چيز ديگر فقط بگوييد استاد قزويني به همين اندازه من راضي هستم و به هيچ وجهي هم ما شبكه را مقدمه اي براي بعضي از كارها قرار نداده ايم.

با اينكه بنده خودم سال 68 گواهي اجتهاد از مراجع گرفتم بارها در اين شبكه اعلام كرده ام باز هم دارم مي گويم و خواهم گفت بنده مقلد هيچ كدام از مراجع عظام تقليد نيستم خودم حاشيه بر عروه دارم ولي دست همه مراجع را مي بوسم و بر اين بوسه ام افتخار مي كنم. اين را ما بارها گفته ايم.

كسي كه مجتهد باشد تقليد برايش حرام است. بنده از همان سال 68 و 69 حاشيه بر عروه را نوشته ام براي عمل خودم، نسبت به قضيه مناظره اي كه جناب آقاي آقا هادي هم مطرح كردند حالا اگر آقاي خدمتي فقط به آقا هادي اردبيلي قول داده اند آقاي حيدري رسما در سايتها اعلام كرده اند كه من آماده مناظره هستم ولي بعدا گفت نه آقا اعلام كرده بوديم بعدا به ما گفته اند كه خلاصه صلاح نيست!

بايد بگوييم اين آقايان ابتدا از مامي جان اجازه بگيرند و بعد بيايند اعلام بكنند! ما حرفي نداريم اسمش را مي خواهند مناظره بگذارند، گفتگوي دوستانه بگذارند! آقايان معتقد هستند ما مشرك ، بدعتگذار و كافر هستيم! بيايند در يك شبكه رو در رو با هم بنشينيم ثابت كنند و ما را از شرك نجات بدهند! چه كسي دوست ندارد از شرك و از آتش جهنم نجات پيدا كند؟! اينكه نمي شود شما آن طرف دنيا ما اين طرف دنيا برداريم شما حرف بزنيد ما هم حرف بزنيم. ما گفته ايم آمادگي داريم اگر چنانچه واقعا كارشناسهاي آقايان در استوديوي خودشان بنشينند ما حاضر هستيم و اين امكانات را داريم كه از همين استوديوي قم استوديوي آنها را هم پشتيباني كنيم. نصف تلويزيون مخصوص استوديوي آقايان باشد و نصفش هم مخصوص استوديوي ما باشد.

حالا چون نه رفتن ما به آنجا مقدور است و نه آمدن آن آقايان به اينجا مقدور است. من كاملا نسبت به جناب آقاي خدمتي و هم جناب آقاي سجودي و هم ديگر افرادي كه خيلي زبان فحاش ندارند اعلام مي كنيم ما آمادگي داريم. حتي آنهايي كه در شبكه نور يا ظلمت هم بودند گفته اند يكي يا دو تا از افرادي كه آنجا دهن درنده اي دارند و فحاشي مي كنند، ما آنها را اصلا آدم حساب نمي كنيم تا بخواهيم با آنها مناظره بكنيم. يك فردي كه از اول تا آخر شروع مي كند به فحاشي و اهانت و جسارت و غيره، ما امثال ملا زاده و آقاي دراني را اصلا اينها را عددي حساب نمي كنيم.

بعد در رابطه با آقاي ملازاده ايشان خود آقايان اهل سنت ايشان را از اتباع بني اميه و ناصبي مي دانند در شبكه المستقله يك مناظره و گفتگويي داشت آقاي ملازاده با يكي از شخصيتهاي برجسته عربستان سعودي، حسن بن فرحان مالكي، من نمي دانم اتاق فرمان اگر در آرشيو داشته باشند بتوانند يك يا دو دقيقه اين را پخش كنند. خود آقاي حسن بن فرحان مالكي يك سني است و شيعه هم نيست گفت ملازاده از اتباع بني اميه و ناصبي است. احمق است و شعور ندارد حتي وضع عربستان سعودي را به هم زده و تفرقه ايجاد كرده است، و جالب اين است كه گفت ايشان قيافه زشت و قبيحي دارد، چون قلبش قبيح و زشت است خدا قيافه اش را هم زشت قرار داده است تا خلاصه مردم بدانند اين قيافه وقيح و زشت ايشان نشانگر آن سيرت وقيح ايشان است.

خيلي جالب است. وقتي كه يك نويسنده مشهور عربستان سعودي مي گويد كه تو احمق هستي، ما ديگر حرفي نمي زنيم.

ما هم از اين ديوانه ها داريم به قول معروف ديوانه چو ديوانه ببيند خوشش آيد. برود با آن آقاياني كه از شيعه ها هستند و فحاشي مي كنند مناظره كند.

مجري:

آقا سعيد از اهل سنت هم از ايشان ممنون هستيم. گفتند اگر عزاداري امام حسين است، و امام حسين دهم محرم شهيد شدند، چرا از اول شروع مي كنيد به عزاداري؟

استاد حسيني قزويني:

ببينيد عزيز من ما اين روايات را در اول محرم آورده ايم آقا امام رضا سلام الله عليه فرموده اند وقتي ماه محرم مي رسيد پدرم امام كاظم عزادار بودند و لبشان به تبسم و خنده گشوده نمي شد و گريه مي كردند تا روز دهم گريه شان به اوج مي رسيد. اين ماه را ما ماه عزا مي دانيم. نه فقط روز عاشورا را، بلكه اين ماه را ماه عزا مي دانيم اين هم به تبعيت از امامان معصوممان است. اما اينكه شما فرموديد قضيه زنجير و طبل و شيپور و غيره، در اين موارد، نظر آقايان مراجع بايد لحاظ بشود آقايان مراجع نسبت به زنجيرزني و سينه زني مي گويند اينها از نمادهاي عزاداري است و روايتي هم در نهي از اينها از پيغمبر و ائمه نيامده است و اصاله الاباحه شاملش مي شود و از شعائر اسلامي هم شمرده مي شود.

اصالة الاباحه

در تمام امور هست

إلا ما خرج بالدليل

يعني مثلا الان نوشابه هايي مانند كانادا و پپسي در بازار است. روايتي هم نداريم پيغمبر هم نفرموده است پپسي حرام است يا حلال است! كانادا حلال است يا حرام است! يا مثلا سيگار حلال است يا حرام است! آقايان فقها از شيعه و سني حتي خود ابن تيميه مي گويد اصاله الاباحه در همه جا حاكم است مگر آنجا كه حرمت يا وجوب ثابت بشود.

مجري:

بعضي جاها كه مي نويسند نشان پپسي نشان از يك استعماري است اين را مراجع حرمت مي دهند كه مثلا چون تقويت است.

استاد حسيني قزويني:

بله قضيه تنباكو كه در استعمار انگليس بود مرحوم آقاي شيرازي آمد فتوا به حرمت داد، يك مسائل ديگري است . مثلا الان مردم ماكاراني مي خورند زمان پيغمبر و ائمه نبوده، آيا اين ماكاراني حلال است يا حرام؟ اصاله الاباحه در همه جا است. در رابطه با زنجيرزني و نسبت به سينه زني و غيره آقايان حتي خودشان هم سينه مي زنند. شما ببينيد مراجع با دستشان سينه مي زنند اين در حقيقت يك نوعي اظهار درد و ناله و اعلام عزاداري و سوگواري است. در رابطه با طبل و شيپور و موسيقي ، خيلي از بزرگان اينها را حلال نمي دانند و جايز نمي دانند و بعضي مي گويند آن دسته از طبل و شيپور يا موسيقي كه مخصوص شادي نباشد در آنجا طرب و رقص ايجاد نشود اشكالي ندارد. در اينجا هر فردي مي تواند از دفتر مرجع خودش سوال كند كه استعمال طبل و شيپور و موسيقي -نه هر موسيقي- بلكه موسيقي هايي كه مثلا در ارتش است آقايان غالبا اشكال نمي دانند چون آنها يك سري برنامه هاي مخصوصي است كه آن حالت طَرَب را ندارد.

در رابطه با عزاداري كه شما فرموديد ما 3 روز عزا مي گيريم، شما قطعا روايتي داريد و به روايتهايتان هم عمل مي كنيد ما هم در اين زمينه رواياتي داريم كه بني هاشم در عزاي امام حسين يك سال عزا گرفتند و لباس سياه پوشيدند. در مورد خيرات و احسان ما هم قبول داريم نسبت به مرده ها بايد خيرات و احسان داد. فقط وهابي ها قبول ندارند. اين وهابي هايي كه هر روز مثل قارچ مي رويند يك فتواي كفر و ضد قرآن صادر مي كنند. مثلا نماز خواندن به نيت مرده حرام است! قرآن خواندن كه ثوابش براي مرده باشد، حرام و بدعت است! احسان كردن به نيت مرده بدعت است! ما حساب اهل سنت را با حساب وهابيت جدا مي دانيم.

اين عزيزمان گفتند نسبت به مقدسات اهل سنت، اهانت شده، برادر بزرگوار! ما گفته ايم كسي به مقدسات اهل سنت اهانت بكند اين را ترك مي كنيم و گناه بزرگ مي دانيم ولي اين شبكه هاي وهابي به حضرت زهرا سلام الله عليها توهين مي كنند، به اميرالمومنين جسارت مي كنند، به امام حسين وقيح ترين عبارت را نثار مي كنند، از يزيد دفاع مي كنند. همانطوري كه مراجع ما نسبت به اين 2 شبكه فدك و اهل بيت اعلام برائت كردند و محكوم كردند، علماي شما هم بيايند اين شبكه هاي وهابي را محكوم كنند. اصلا ما به هيچ وجهي درباره اينها حرف نمي زنيم. ولي وقتي كه اينها مي آيند ما مطالبي از كتب اهل سنت مطرح مي كنيم. اگر چنانچه مثلا مطلبي را ما از صحيح بخاري، صحيح مسلم نسبت به خليفه اول و دوم و يا عايشه نقل مي كنيم اگر چنانچه اين را اهانت مي دانيد به مقدسات اهل سنت! پس شما بياييد اعلام كنيد اين صحيح بخاري و صحيح مسلم رواياتي در اهانت به اهل سنت دارد.

اگر ما از خودمان آمده ايم مطلبي گفته ايم و از كتابهاي شيعه چيزي گفته ايم از ما گلايه بفرماييد ولي اگر ما مطالبي داريم نقل مي كنيم از كتابهاي خودتان نقل مي كنيم. اگر اهانت است بزرگان شما اين اهانت را روا داشته اند. اگر جسارت به خط قرمز اهل سنت است آقاي بخاري و مسلم و نسائي و ابوداود و امثال اينها داشته اند.

مجري:

جناب آقا محسن از فرانسه پشت خط هستند سلام و عرض ادب دارم خدمت اين دوست عزيز.

بيننده:

خدمت شما و خدمت جناب آقاي قزويني هم سلام مي كنم و دست مبارك ايشان را هم از راه دور مي بوسيم. عرضم به حضورتان حاج آقا كه خدا توفيق داد يكي از دوستان اهل سنت كه وهابي هم بودند در منزل بنده كه در همين كشور فرانسه بوديم يكي دو ماه پيش به مذهب حق شيعه اثنا عشري مشرف شدند.

مطلب دوم هم آقاي برقعي در اين كانالهاي وهابي دارد رشد علمي مي كند مثلا آيت الله بوده الان شده آيت الله العظمي! گفتند ايشان مرجع بود! و به نقلي رشد مي كنند ايشان و بعد مي گويند سر نماز كشته شده است! حالا يك سوال دارم نمي دانم صحبت ما پخش بشود آنجا، مثلا يك حاج خانمي يا ننه بلقيسي يا مثلا مش قربوني سر نماز بميرد در يك كانال مثل بي بي سي يا سي ان ان پخش مي كنند كه جمهوري اسلامي ترور كرد. آقا برداريد اين را تاريخش را به ما بگوييد كه چه تاريخي بوده كه ما ببينيم چطور سر نماز ترور شده است. اين يك مطلب، ولي در ارتباط با توسل به ائمه در اينترنت آقاي علي جمعه و ديگران در سايتهاي اينترنتي شان آن را تأييد كرده اند . اگر امكان دارد اينها را دانلود كنيد بگذاريد مردم ببينند كه علماي اهل سنت اصلا مي گويند توسل كنيد و شرك هم نيست. به ائمه مي توانيد توسل كنيد به پيامبر مي شود توسل كرد به صحابه مي توانيد توسل كنيد. اين صحبتي است كه آنجا خودشان داشته اند.

مطلب بعدي هم كه مي خواستم بپرسم كه برايم تعجب است اينكه آقايان وهابي مي گويند هر كاري ما بكنيم وارد بهشت مي شويم چه ديني داريم ما؟ آدم بكشيم ثواب داريم، نكشيم ثواب داريم، بنشينيم ثواب داريم، بايستيم ثواب داريم، پس خدا چرا دين را فرستاد؟ مي گفت آقا همان چيزي كه مثلا مسيحيها اعتقاد دارند! شما به حضرت عيسي اعتقاد داشته باشي وارد بهشت مي شوي! آخرين مطلبم در ارتباط با اين است كه اينها گفتند كه چرا حضرت امير اسمش در قرآن نيست. امروز الحمد الله يك نفر با شبكه اينها تماس گرفت و گفت چرا خدا اسم عايشه را در سوره نور نياورده است؟ آقاي خدمتي گفتند كه نود و نه و نيم درصد در روايات آمده است.

مجري:

جناب آقاي محمد عمر از زاهدان از برادران اهل تسنن سلام و عرض ادب دارم.

بيننده:

سلام عرض مي كنم. مذهب شيعه چند فرقه هستند براي ما توضيح بدهيد كه اختلافاتشان هم در چه موضوعي است؟ بعد بنا به ادعاي روحانيون برادران شيعه كه نامگزاري جبرئيل توسط حضرت علي رضي الله عنه بوده، بعد اينكه يك سوال پيش مي آيد جبرئيل در زمان حضرت آدم هم بوده پس حضرت علي آن موقع كجا بوده؟

استاد حسيني قزويني:

مي توانيد مدرك اين مطلب را بفرماييد؟

بيننده:

روي كليپ ديدم البته، يك روحاني داشت حرف مي زد، كليپ كه مدرك نمي خواهد واضح و روشن داريم خودمان مي شنويم.

سوال سوم از جناب آقاي قزويني مي خواهم بپرسم از كي تا به حال فحش شده است عبادت؟ شيعه فحش مي دهد و لعن مي فرستند.

مجري:

از آقاي ملا زاده نمي پرسيد اين سوال را؟

بيننده:

ما از ملا زاده فحشي نشنيده ايم تا به حال!

مجري:

عجب است! اين ديگر واقعا خيلي جالب بود! اين از آن سوال ها بود آقاي محمد.

بيننده:

تا به حال ديده ايد كه فحش به صحابه بدهد؟ به كدام صحابه فحش داده؟

استاد حسيني قزويني:

آقاي محمد عمر عزيز! ايشان كه دارد به حضرت وليعصر ارواحنافداه تعابير وقيح و زشتي مثل ديكتاتور و اينكه از هيتلر بدتر است، بكار مي برد و نسبت به مراجع مي گويد اينها درنده و چرنده هستند، اينها فحش نيست؟

مجري:

من فكر مي كنم شما برنامه آقاي ملازاده را نديده ايد.

بيننده:

من نگاه مي كنم ملا زاده را، آقايان شبكه كلمه سوال طرح كردند كه يك آيه از قرآن بياوريد درباره وجود امام زمان، يك روايت بياوريد بر امامت حضرت امام علي، ما جوابي هم نشنيده ايم. شما بياييد جواب بدهيد جلوي عام مردم، تمام عام مردم بشنوند.

مجري:

ما بارها جواب داده ايم آقاي محمد عمر، خيلي ممنون هستيم.

بيننده:

سلام عرض مي كنم. بنده سوالي داشتم از محضر حضرت استاد. آقاي هاشمي صراحتا مي گويد در كتابهاي معتبر شيعه آمده است كه موسس و پايه گذار امامت مذهب شيعه عبد الله بن سبأ يهودي بوده! من با برنامه استاد ساجدي تماس گرفتم من را ارجاع دادند به كتاب «اهل بيت از خودش دفاع مي كند» و با توجه به اطلاعاتي كه خود بنده جلد اول صفحه ي 324 رجال كشي دارم اولا اين مطلب سند ندارد ثانيا روايت كرده است بعضي از اهل علم آورده اند. يعني از قول خودشان مطلبي نياورده اند. ثالثا آورده شده است مشهور كرد، شهرت جهاني داد، يعني امامت وجود داشته ولي مشهور نبوده، يعني ننوشته است كه پايه گذاري كرده است. رابعا آخر همين صفحه آورده شده است مخالفين شيعه گفتند اصل شيعه از يهود گرفته شده است از زبان مخالفين مي گويد.

و سوال ديگر اينكه آقا سعيد كه در مورد عزاداري و زنجيرزني و طبل اشكال مي كند، اگر ما بخواهيم ضرب نفس و ضرب سماع را به چشم نگاه كنيم اگر يك فرمانده اي دستور شيپور جنگ را بدهد به جاي سرازير شدن به نبرد بايد بلند بشوند برقصند!

استاد حسيني قزويني:

همانطوري كه خانم صفايي هم اشاره كردند من خودم هم داشتم برنامه را كه اتفاقي مشغول كار بودم و حوصله ديدنش را واقعا نداشتم اينها به قدري كارهايشان وقيح است كه اصلا آدم بدش مي آيد قيافه هايشان را ببيند و حرفهايشان را گوش بدهد. ولي آقاي هاشمي گفت در يكي از كتابهاي معتبر شيعه يعني رجال كشي آمده كه عبدالله سبأ بنيانگذار مذهب شيعه بوده!

دوستان مانيتور من را به آنتن بدهند:

اين كتاب رجال كشي است. بينندگان عزيز ببينند رجال كشي ج 1 ص 324، - كه البته اصل كتاب رجال كشي از بين رفته است و مرحوم شيخ طوسي آن را تلخيص كرده به نام كتاب اختيار معرفه رجال الكشي-

إختيار معرفة رجال الكشي.

و ذكر بعض أهل العلم

يعني عبارت خود «كشي» هم نيست. بعضي از اهل علم گفته اند كه عبدالله بن سبأ يهودي بوده و مسلمان شد و علي را دوست داشت و با اينكه يهودي بود در يوشع بن نون وصي حضرت موسي غلو مي كرد. و بعد از وفات نبي مكرم در رابطه با علي بن ابي طالب چنين حرفي زد.

و كان أول من شهر بالقول بفرض امامة علي.

اول كسي كه مشهور كرد گفتار وجوب امامت علي را ايشان بوده.

يعني بعضي از اهل علم گفته اند عبارت كشي نيست. عبارت اهل علم است و اضافه بنيانگذار هم نيست يعني امامت امام علي قبلا بوده است، ايشان امامت امام علي را نه، بلكه وجوب امامت آن حضرت را اعلام كرده است.

و أظهر البراءة.

و در آخرش هم دارد.

قال من خالف الشيعة

مخالفين شيعه گفته اند.

اصل التشيع و الرفض مأخوذ من اليهودية.

اين آقا كه مي آيد نخوانده و مطالعه نكرده مي گويد كتاب رجال كشي از كتابهاي معتبر شيعه است. اولا چه كسي گفته است كه از كتابهاي معتبر شيعه است؟ در رجال كشي هم روايات ضعيف است و هم روايات صحيح است. هم روايات مسند است و هم روايات مرفوع ، روايات متصل است، روايات منقطع است. رواياتي كه معتبر است قبول مي كنيم رواياتي كه ضعيف ، مرفوع، منقطع يا موقوف است كنار مي گذاريم . اينجا هم كه روايت داريم سند ندارد و افزون بر اين مي گويد مخالفين شيعه چنين غلطي كرده اند.

قال من خالف الشيعة أصل الشعية مأخوذ من اليهودية.

اين عبارت را آقا حذف مي كند اصلا اشاره هم نمي كند. مشخص است خواهرم يك مذهبي كه پايه و اساسش بر دروغ، افترا، تهمت، اهانت، باشد و ترور و كشتن مخالف از بهترين عبادات باشد بهتر از اين و بيشتر از اين هم از اينها انتظار نمي رود. برادرمان جناب آقاي محمد عمر از زاهدان، برادر عزيزم در شيعه زيديه، اسماعيليه و شيعه اماميه داريم. ما فعلا مدافع شيعه اماميه هستيم و معتقد هستيم كه هر دو مذهب چه زيديه و چه اسماعيليه امر برايشان مشتبه شده است و آنها را ما باطل مي دانيم.

نامگذاري اسم جبرئيل توسط حضرت امير دروغ است، حالا اگر يك آخوندي آمد چنين حرفي زد و يك مداحي چنين حرفي زد، ملاك نيست. ما بارها گفته ايم گفتار مراجع نشانگر عقيده يك مذهب است. اگر مراجع ما گفته اند اسمگذاري جبرئيل توسط حضرت امير بوده، ما يا مي پذيريم يا اگر هم خواستيم نقد بكنيم مي گوييم دليل ما اين است. ايشان كه مي فرمايند فحش و لعن شده است عبادت اينطور نيست كه فحش و لعن عبادت شده باشد. فحش عبادت نيست ولي لعن در قرآن ما يك آيه در سب داريم، آيه ي 108 سوره ي انعام

و لا تسبّوا الذين يدعون من دون الله فيسبّوا الله عدوا بغير علم.

ولي در قرآن ما 38 يا 37 آيه درباره لعن داريم. لعنت خداي عالم بر شيطان، لعنت خدا نسبت به يهود و نصارا، لعن ظالمين

ألا لعنت الله علي الظالمين.

سوره اعراف، آيه 44 و سوره هود، آيه 18

يا نسبت به كاذبين كه مي گويد

و الخامسة أن لعنة الله عليه إن كان من الكاذبين.

سوره نور، آيه 7

اين لعن در حقيقت طلب دعا من الله است. مي گوييم خدايا فلاني را از رحمتت دور كن. اين در حقيقت خواستي از خداي عالم است. بله لعن عبادت است در آن شكي نيست. اگر لعن عبادت نيست پس اين 38 آيه در قرآن براي چيست؟ و همانطوري كه ما مي گوييم خدايا به فلاني رحمت بفرست يا مي گوييم فلاني را از رحمتت دور كن. اين منطق قرآن است. ولي از آن طرف هم داريم اگر كسي فردي را لعن كند و آن فرد شايستگي لعن نداشته باشد خداي عالم لعن را به لعنت كننده مي فرستد يعني اگر فردي مثلا آقاي زيد را لعن كرده، آقاي زيد آدم خوبي است و صحابه پيغمبر است، جليل القدر است در بهشت است، خداي عالم اين لعنت را به خود همان فرد لعن كننده مي فرستد.

مجري:

آقاي محسن سوالاتي داشتند و بحثهاي خيلي خوبي مطرح كردند كه آقاي علي جمعه و ديگران در مباحثشان توسل را قبول دارند چرا اين را در سايت نمي گذاريد كه بقيه هم بفهمند.

استاد حسيني قزويني:

البته بعضي از اين مطالب را برادر عزيزمان جناب آقاي يزداني و آقاي ابوالقاسمي در بحث كلمه طيبه آورده اند و بعض ديگر را هم انشاءالله خواهند آورد و ما هم در پاسخ قفاري در جلد 3 و همچنين پاسخ آقاي غامدي در جلد 2 مفصل بحث توسل را آورده ايم. شايد نزديك 40 مورد از علماي اهل سنت كه معتقد به توسل بودند تمامي اينها را ما ليست كرديم و با بررسي سندي آورده ايم. حالا انشاءالله اگر خودمان بحث توسل را شروع كرديم حداقل 10 يا 12 جلسه بحث توسل را خيلي عميق و علمي بحث خواهيم كرد.

مجري:

آقاي برقعي رشد علمي مي كنند. با اينكه از دنيا رفته اند! از حجت الاسلام مي رود تا به مرجع تقليد مي رسد!

استاد حسيني قزويني:

جالب اين است كه خانم صفايي زنگ زده بود به آقاي سجودي مي گفت اين بحثهايي كه شما كرده ايد كه در كتاب كشي آمده است، ايشان جواب داد بله در كتاب «اهل بيت از خود دفاع مي كنند» آمده است، اين آقايان چون دليلي ندارند حرفي براي زدن ندارند شروع كرده اند شخصيت سازي كردن! ما نسبت به بعضي از بحثها كه اين آقايان داشتند و شخصيتهاي دروغي داشتند كه فلان آقا حجت الاسلام بوده و حوزه علميه درس خوانده است، در دانشگاه شهيد بهشتي بوده، خواهرش عروس آيت الله العظمي مكارم شيرازي بوده! اينها را ما مطرح كرديم و دروغشان را بر ملا كرديم. اگر راست مي گويند اين بحثهاي گذشته ما را يكي يكي جواب بدهند بعد ما نسبت به برقعي كه از او چه ساخته اند، از قلمداران چه ساخته اند، كه در همان كتابش دهها خلاف قرآن و خلاف سنت است، بحث مي كنيم. آنها عددي نيستند كه ما بخواهيم برايشان بحث كنيم.

آقاي برقعي با اجل خودش مرد و طبق وصيت خودش او را در امامزاده شعيب در روستاي كن، اطراف تهران دفن كردند. حالا دروغ اين آقايان يكي دوتا كه نيست. مي گويند به شتر گفتند گردنت كج است گفت كجاي من راست است؟! آقايان ديگر با اين وضعي كه دارند ما به هر كجا دست مي گذاريم آقا كج است، دروغ است، افترا است، فلان دكتر چنين و چنان بوده، دكتري كه وقتي نظام مي گويد اين آقا جاسوس اسرائيل و جاسوس آمريكا بوده و به جرم عمل لواط اعدام شده است، از او شهيد درست كردند! ملا محمد عمر سربازي به مرگ خودش با سكته مرد مي گويند آقا اين شهيد شده است! آقاي توحيدي تصادف كرده است مرده است اين شد شهيد! يك دفعه اعلام كنيد در ايران هر آخوند سني از دنيا برود شهيد است!

من مات علي حب عمر مات شهيدا!

يكدفعه ما راحت كنيد ديگر! اينطور قضاياي شهيد سازي و افراد گمنام و دروغ سازي و امثال اينها لازم نيست.

مجري:

اينها كار ديگري ندارند ديگر اجازه بدهيد چنين كاري بكنند حاج آقا! چرا اينقدر سخت مي گيريد؟!

استاد حسيني قزويني:

ما حرفي نداريم آقايان بيايند اساسي بگويند هر كس از علماي اهل سنت در ايران از دنيا رفت حالا با تصادف باشد، در خانه اش بميرد، سكته كند، همه اينها شهيد هستند! يكجا شيعه ها در قتل اين دخيل بودند! مي گويند علماي ما در زندان هستند بله در هر كشوري يك قوانيني است عزيز من! چطور شما از علماي اهل سنت در زندان ايران مي گوييد؟ ولي اين علماي شيعه كه در زندانهاي سعودي دارند شكنجه مي شوند از آنها حرفي نمي زنيد؟ اگر در ايران 15 تا يا 16 تا آخوند سني زندان است 2 برابر يا 3 برابرش هم آخوند شيعه زندان است، هر كسي خلاف قانون انجا م بدهد طبق قانون با او برخورد مي كنند. اين همه نزديك 2 هزار امام جمعه و نزديك 18 هزار روحاني كه الان حقوق بگير نظام هستند. چرا در مورد اينها مطلبي نمي گوييد؟ يا آن آقايي كه مي آيد وقيحانه شروع مي كند به بالاترين مقام كشور زشتترين عبارت را نثار مي كند اين را شما با كمال وقاحت و بي حيايي در شبكه مي آييد مطرح مي كنيد انتظار داريد نظام متعرض اين علقه مضغه ها و اين افراد لجن نشود؟

آيا در كدام يك از حكومتهاي دنيا اگر كسي به بالاترين مقام آن كشور اهانت كند وقيحترين عبارت را بگويد به راحتي از آن مي گذرند؟ وقتي شما قانون شكني مي كنيد بايد تقاصش را هم پس بدهيد. بحث ما نه سياسي است و نه دفاع از يك نظام است. ولي ما مي گوييم قانون در هر كجاي دنيا محترم است. حضرت آيت الله العظمي سيستاني مي گويد در كشور كفر هم كه هستيد شما به قانون آن كشور بايد احترام بگذاريد. شما فرض كنيد رفته ايد فرانسه، رفته ايد لندن آيا مي توانيد چراغ قرمز را رد كنيد؟ مي شود توقف ممنوع بايستيد؟ اگر توقف ممنوع ايستاديد افسر لندن آمد شما را جريمه كرد، آيا داد و بيداد مي كنيد؟ مي گويند چشمت كور، دنده ات نرم! مي خواستي در محل توقف ممنوع پارك نكني تا جريمه ات نكنند.



Share
1 | رضایی رافضی | Germany - Bad Muenstereifel | ١٨:٤٣ - ٠٧ آبان ١٤٠٢ |
لعنت خدا بر معاویه بن هند جگرخوار پرچمدار زهی
   
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها