2024 March 28 - پنج شنبه 09 فروردين 1403
علل تحقيق از مذهب و دليل بر امامت علي (ع) و .... (2)
کد مطلب: ٥٢٨٩ تاریخ انتشار: ٠٧ مرداد ١٣٩٢ تعداد بازدید: 4275
سخنراني ها » عمومي
علل تحقيق از مذهب و دليل بر امامت علي (ع) و .... (2)

شهادت امیرالمؤمنین، پرسش و پاسخ بینندگان
برنامه ولايت و امامت 92/05/07

بسم الله الرحمن الرحيم

تاريخ 92/05/07

مجري:

حضرت استاد عرض ادب و سلام و احترام دارم خدمت شما در خدمت شما هستيم.

استاد قزويني:

سلام عليكم و رحمه الله و بركاته بنده هم خدمت همه بينندگان عزيز، گرامي و دوست داشتني كه در هر كجاي اين كره خاكي هستند و ما را در اين شب شهادت امير المؤمنين مظلوم ترين مظلومان جهان مهمان كانون گرم و با صفاي خانواده خويش قرار داده اند خالصانه ترين سلامم را تقديم مي كنم.

موفقيت همگان را از خداوند منان خواستارم و توصيه مي كنم كه امشب از شب هاي خيلي بزرگ است افزون بر اين كه شب قدر است و با ولاي علي عجين گرديده است آنچه را كه در شب نوزدهم در پرونده ما نوشته شده بود امروز كم و كاستيش صورت مي گيرد و آنچه كه امكان كاستن و افزودن است امشب رقم مي خورد، كاستن بدي ها افزودن خوبي ها بستگي به اعمال ما، استغفار ما، توبه ما، رابطه ما با خداي عالم، رابطه ما با ولايت و رابطه ما با آقا بقيه الله الأعظم دارد و آن چه كه امروز پايين و بالا مي شود شب بيست و سوم قطعي مي شود و به امضاي حُجَّةِ اللَّهِ الْبَالِغَة مي رسد.

طبق روايتي كه عرض كرديم، در شب قدري كه بالاتر و با فضيلت تر از يك هزار ماه است اگر به كارهاي علمي پرداخته شود خداي عالم هفتاد برابر پاداش مي دهد.

امشب تلاش كنيد در هر كجا كه هستيد عبادتي را شروع مي كنيد با نام، نامي علي شروع كنيد، سوز دلي با خداي عالم مي خواهيد داشته باشيد به ياد سوز دل امير المؤمنين باشد، راز و نياز عاشقانه مي خواهيد داشته باشيد تجسم كنيد آن راز و نياز عاشقانه امير المؤمنين سلام الله عليه را، احساس كنيد كه از زبان علي سخن مي گوييد قرآن مي خوانيد از زبان علي بخوانيد.

دعا مي خوانيد از زبان علي بخوانيد، درد دل مي كنيد با خداي عالم از زبان علي باشد، آن بزرگ مردي كه كسي در هستي بعد از نبي مكرم در فضيلت به پاي او نمي رسد، تنها كسي كه در آيه تطهير به دستور نبي مكرم در زير آن عبا قرار مي گيرد و آيه:

إِنَّمَا يرِيدُ اللَّهُ لِيذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيتِ وَيطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا

سوره احزاب، آيه 33

نازل مي شود با اين كه صحابه هاي ديگر بودند ابو بكر، عمر و عثمان و ديگران بودند ولي اين قرعه فال به نام علي عليه السلام افتاد.

در قضيه مباهله با آن همه صحابه و ديگران كه بودند؛ تنها كسي كه شايستگي داشت در مباهله در كنار نبي مكرم براي اثبات حقانيت نبوت و اثبات حقانيت رسالت نبي مكرم باشد امير المؤمنين سلام الله عليه بود.

تنها كسي كه در ركوع با سائل صدقه مي دهد و در حق او آيه نازل مي شود علي بن ابي طالب است، تنها كسي كه در آيه 67 سوره مائده خداي عالم دستور مي دهد كه ولايت او ابلاغ شود و اگر ابلاغ نشود رسالت ناتمام است، علي بن ابي طالب است.

تنها كسي كه با ولايت او دين كامل مي شود، خداي عالم از اسلام به عنوان يك دين مرضي خود اعلام مي كند اميرالمؤمنين سلام الله عليه است.

ولي با اين همه فضيلت ها مظلوم ترين انسان هاي جهان هستي است.

در برج ولايت مهر جهانتاب علي ست در شهر علوم سرمدي باب علي ست

از اول خلقـت جهان تا محـشر مظلوم ترين شهيد محراب عليست

كي مثل علي به جان رسيده است كسي كي همچو علي رنج كشيده است كسي

تاريخ گواه ادعاي شيعه است مظلوم تر از علي نديده است كسي

راز دل خود به چاه هر شب مي گفت تا وقت سحر هزاره مطلب مي گفت

شد چاه پر از آه علي از بس كه تا صبح امان از دل زينب مي گفت

وقتي كه شكافت فرق او در محراب گفتند مگر نماز مي خواند علي

دوستاني كه مشرف به حرم امير المؤمنين مي شوند زيارت نامه كه از امام هادي عليهم السلام است اين چنين مي خوانند:

السَّلَامُ عَلَيكَ يا وَلِي اللَّهِ أَنتَ أَوَّلُ مَظـلُومٍ وَ أَوَّلُ مَن غُصـِبَ حَقَّهُ

كافي، ج 4، ص 569

اولين مظلومي و اولين كسي هستي كه حقت غصب شده.

در عبارتي كه ابن الحديد المعتزلي نقل مي كند اميرالمؤمنين فرمود:

ما زلت مظلوما منذ قبض الله نبيه

شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج 20، ص283

از لحظه اي كه پيغمبر از دنيا رفت مظلوميت از من جدا نشد

علي عليه السلام بالاي منبر مشغول خطبه خواندن است عربي فرياد مي زند:

وا مظلمتاه

شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج 4، ص106

يا علي در حق من ظلم شده.

علي فرمود اي مرد عرب جلو بيا جلو آمد فرمود اي مرد عرب

إنما لك مظلمة واحدة

شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج 4، ص106

اگر در حق تو يك ظلم شده

أنا قد ظلمت عدد المدر و الوبر

شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج 4، ص106

به من، به اندازه كرك هاي دنيا و ريگ هاي دنيا در حقم ظلم شده است.

هات فلندع علي من ظلمنا

شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج 4، ص106

بيا با يكديگر نفرين كنيم نسبت به كسي كه در حق ما ظلم كرده است كدام مظلوميتي بالاتر از اين كه در خطبه سوم نهج البلاغه مي فرمايد:

فَصَبَرْتُ وَ فِي الْعَيْنِ قَذًي وَ فِي الْحَلْقِ شَجًا أَرَي تُرَاثِي نَهْبا

نهج البلاغة (للصبحي صالح)؛ ص48

آنچنان ظلم بر من روا داشتند تحمل كردم و صبر كردم در حالي كه در چشمم خار و در گلويم استخوان بود.

آن تراث گران بهاي من ولايت و امامت را به تاراج بردند، در خطبه 217 مي فرمايد اين ظلم ها بر من درد همانند تيزي شمشيري در دل يك انسان دردناك بود بعد مي فرمايد:

إِنَ فِي الْحَقِ أَنْ تَأْخُذَهُ وَ فِي الْحَقِّ أَنْ تُمْنَعَهُ

نهج البلاغة، ص336

علي مي فرمايد: بعضي حق را مي شود گرفت بعضي را هم نمي شود

فَاصْبِرْ مَغْمُوماً مُتَأَسِّفاً

نهج البلاغة، ص336

چه قدر وقيح! علي يا با غم و اندوه صبر كن و يا با حسرت بمير.

كدام مظلوميت بالاتر از اين آن علي بن ابي طالبي كه تاريخ جز شجاعت، مقاومت و شمشير برّان بر فرق دشمنان چيزي از او سراغ ندار در جلوي چشم علي همسرش را مورد ظلم و مورد ضرب و شتم قرار مي دهد.

در خطبه 202 نهج البلاغه به هنگام دفن زهرا سلام عليه عليها عرضه مي دارد:

قَلَّ يَا رَسُولَ اللَّهِ عَنْ صَفِيَّتِكَ صَبْرِي وَ رَقَ عَنْهَا تَجَلُّدِي، فَلَقَدِ اسْتُرْجِعَتِ الْوَدِيعَةُ وَ أُخِذَتِ الرَّهِينَةُ، أَمَّا حُزْنِي فَسَرْمَدٌ وَ أَمَّا لَيْلِي فَمُسَهَّدٌ

نهج البلاغة ، ص 320

يا رسول الله ديگر صبر علي در فراق زهرا به پايان رسيد علي ديگر تاب و توانش را در مصيبت زهرا از دست داد.

يا رسول الله آن وديعه و آن رهينة كه بطور امانت در دست من داده بودي با ظلم و ستم آن امانت را از من ستاندند.

يا رسول الله تا ابد حزن علي پايان پذير نيست، ديگر شب هاي علي پايان ندارد، و شبهايم، شب زنده داري است ديگر خواب از غصه به چشم علي نمي رود.

بارها عرض كردم در جنگ صفين شايد بعد از 26 يا 27 سال از شهادت زهرا مي گذشت ابن عباس، حنايي تهيه مي كند، يا علي ريش و موي سر شما سفيد شده، مقداري حنا بگذار موي محاسن و سرت را رنگي كن.

برمي گردد مي گويد ابن عباس مگر نمي داني ما هنوز عزا دار فاطمه هستيم ما بعد از فاطمه ديگر حنا بر سر نگذاشته ايم به قول برادر عزيزم جناب ژوليده رضوان الله تعالي عليه شعر زيبايي دارد مي گويد:

من علي ام كه خدا قبله نما ساخت مرا جز خداوند و نبي و فاطمه نشناخت مرا

من كه يكباره در قلعه خيبر كندم داغ زهرا به خدا از نفس انداخت مرا

چرا! چه گناهي از علي سر زده بود، علي چه هيزم تري به قريش و صحابه فروخته بود كه امير المؤمنين در خطبه كه ابن حديد معتزلي نقل مي كند مي گويد:

اللهم إني أستعديك علي قريش فإنهم أضمروا لرسولك ص ضروبا من الشر و الغدر فعجزوا عنها و حلت بينهم و بينها فكانت الوجبة بي و الدائرة علي

شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد؛ ج 20؛ ص298

خدايا از شر قريش بر تو پناه مي آورم اين ها تصميم داشتند به نبي مكرم ضرر برسانند و او را از بين ببرند، اين ها از بين بردن نبي مكرم عاجز شدند، خدايا تو مانع اين توطئه و حيله شدي، خدايا انتقام پيغمبر را از من علي گرفتند انتقام پيغمبر را از دخترش فاطمه گرفتند.

بعد اميرالمؤمنين دستش را بلند مي كند و عرضه مي دارد:

اللهم احفظ حسنا و حسينا

خدايا حسن و حسينم را از شر قريش حفظ كن.

بعد مي گويد:

ما لي و لقريش إنما وترتهم بأمر الله و أمر رسوله أ فهذا جزاء من أطاع الله و رسوله

شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد؛ ج 20؛ ص328

آخه من چه عداوتي و دشمني با قريش داشتم، اگر با آن ها جنگيدم به دستور خدا و دستور پيغمبر بوده آيا همين است پاداش كسي كه از خدا و پيغمبر اطاعت كند.

به هر حال دوستان عزيز امشب غصه هاي علي به پايان مي رسد فراق جانسوز علي نسبت به نبي مكرم و نسبت به فاطمه زهرا خاتمه يافت ديگر علي بالاي چاه نمي رود كه با چاه درد دل كند.

ديگر علي نمي گويد اگر تمام حاكمان طوري هستند كه از ظلم حاكمان مي ترسند من علي از ظلم به ملت مي ترسم، رسيد آن لحظه اي كه پيغمبر اكرم فرمود:

بأبي الوحيد الشهيد بأبي الوحيد الشهيد

مجمع الزوائد، ج 9، ص 138

پدرم فداي آن مرد تنهاي شهيد

رسيد آن لحظه اي كه پيغمبر اكرم بشارت داده بود يا علي قسم به خدايي كه آسمان و زمين را آفريد و دانه را شكافت

لتخضبنّ هذه من هذا

الغارات (ط - الحديثة)؛ ج 2؛ ص445

اين ريش تو از خون سرت رنگين خواهد شد.

امشب آن لحظاتي است كه نمي دانم در خانه امير المؤمنين چه گذشت ولي زمخشري از علماي بزرگ اهل سنت اين جمله را من عرض كنم ديگر اين بخش را ما خاتمه بدهيم از برادر عزيزمان شاعر توانا و عارف جناب آقاي مجاهدي انشاء الله استفاده خواهيم كرد اسماء بنت عميس نقل مي كند مي گويد من خانه علي بودم شب بيست و يكم بود علي بن ابي طالب يك فريادي زد از هوش رفت دوباره به هوش آمد عرضه داشت:

مرحبا مرحبا الحمد للّه الذي صدقنا وعده، و أورثنا الجنة، وقيل له: ما تري؟!

مشارق أنوار اليقين في أسرار أمير المؤمنين عليه السلام؛ ص222

مرحبا مرحبا خدا را شكر كه به وعده هايش عمل نمود، يا علي مگر چه مي بيني؟

عرضه داشت:

هذا رسول اللّه صلّي اللّه عليه و آله و أخي جعفر و عمي حمزة و أبواب السماء مفتّحة و هذه فاطمة عليها السّلام قد طاف بها و صائفها من الحور، و هذه منازلي في الجنة لمثل هذا فليعمل العالمون

مشارق أنوار اليقين في أسرار أمير المؤمنين عليه السلام؛ ص222

پيغمبر به استقبال من آمده، اين برادرم جعفر است كه به استقبال من آمده، عمو جانم حمزه آمده درهاي آسمان گشوده شده، ملائكه دسته دسته وارد مي شوند و سلام مي كنند و بشارت مي دهند.

بعد فرمود:

و هذه فاطمة عليها السّلام قد طاف بها و صائفها من الحور، و هذه منازلي في الجنة لمثل هذا فليعمل العالمون

مشارق أنوار اليقين في أسرار أمير المؤمنين عليه السلام؛ ص222

دختر پيغمبر زهرا با دسته اي از حور العين به استقبال من آمده اند...

امشب شب خدا حافظي علي از تمام رنج ها و غم ها و از همه نامردها و بي انصافي ها است.

زبان حال علي است.

خداحافظ اي كوفه اي شهر غم كه در كام من كرده اي زهر غم

خدا حافظ اي شهر لب دوخته خدا حافظ اي خانه سوخته

خدايا ز كارم گره وا شده خدايا دلم تنگ زهرا شده

رساندي تو اي كوفه جان بر لبم مدارا كن اي كوفه با زينبم

خدا حافظ اي نان خشك نمك خدا حافظ اي ماجراي فدك

خدا حافظ اي آستان درم خدا حافظ اي مقتل همسرم

خدا حافظ اي نخل ها ديگر نشنويد از علي آه ها

غم و دردم آخر به پايان رسيد به زهرا بگوييد مهمان رسيد

خدا حافظي مي كنم با همه كشد انتظار مرا فاطمه

علي دست خدا امشب به جنت مي نهد پا را پيمبر آورد از بهر استقبال زهرا را

ملاقات علي و فاطمه باشد تماشايي ز مظلوم مي كند مظلومه اي امشب پذيرايي

نشان بر هم دهند از چشم احمد در سر بسته علي سر بشكسته فاطمه پهلوي بشكسته

أَلا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَي الْقَوْمِ الظَّالِمِين وَ سَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ

مجري:

خيلي متشكر هستيم حضرت استاد، در اين بخش صداي بينندگان عزيز را خواهيم شنيد، امشب سبك اجراي برنامه يك تفاوت كوچك با شب گذشته دارد و آن اين است كه عزيز شيعه و يا عزيز سني اي كه روي خط مي آيند ابتدا سؤال هايي را كه ما مطرح مي كنيم اين عزيز بايد پاسخگو باشد و بعد از آن اگر ايشان سؤالي را داشتند طبق روال ساير برنامه ها مي توانند سؤال خودشان را مطرح بفرمايند كه انشاء الله كارشناس محترم برنامه پاسخگو باشند.

تماس بينندگان

بيننده اقاي كاظمي از ايلام:

سلام عليكم

استاد قزويني:

و عليكم السلام، جناب آقاي كاظمي بزرگوار با توجه به برداشتي كه در طول عمر از اسلام و از مذهب شيعه و از شنيده هاي علما و بزرگان داشتيد، آيا تحقيق از مذهب را لازم مي دانيد، يا نه همين اندازه كه علما مي گويند و پدر و مادر مي گويند كفايت مي كند؟

بيننده:

جناب استاد قبل از اين كه من جواب اين سؤال را بدهم به نظر بنده هر انساني در زندگي خودش دو نوع تربيت دارد يك تربيتي كه قبل از سن بلوغ به وسيله پدر، مادر، فرهنگ و آدابي كه دارد انجام مي شود يا به هر حال همان مذهبي كه از پدر و مادر مي گيرد.

يك تربيتي است كه از تربيت ديني و از شخصيت خود انسان كه بعد از سن بلوغ و از لحظه اي كه عقل انسان بر انسان حاكم مي شود آن موقع شكل مي گيرد.

دقيقا وقتي كه انسان بايدها و نبايد ها، خوب ها و بدها را كه تشخيص داد و به عقل خودش و با تحقيقاتي كه كرده دنباله رو آن ها باشد مذهب هم از اين قضيه مستثني نيست و به نظر من بعد از اين كه هر انساني وقتي كه عقلش حاكم بر رفتارش شد و به قول معروف ديگر عاقل شد و توانست طبق عقل خودش رفتار كند بايد دنبال چيزي برود كه باعث سعادت او مي شود و دين و مذهب هم كه خودتان مي دانيد نقش تعيين كننده در اين مسئله دارد.

به نظر من مذهب يكي از ضروريات زندگي انسان است و تحقيق در مورد مذهب از اهم ضروريات است.

استاد قزويني:

اين را كه شما فرموديد دليل عقلي بود آيا از كتاب و سنت هم دليلي داريد بر وجوب تحقيق از مذهب و دين يا خير؟

بيننده:

حاج آقا الآن به نظر من، زمانه، زمانه دليل، استدلال و برهان است.

الآن من بر فرض هم اگر بخواهم چيزي را نقل كنم به هر حال از منابع اهل سنت بايد نقل كنم.

استاد قزويني:

نه از علماي شيعه، اصلا به طور كلي شما از قرآن بفرماييد آيا قرآن ما را تشويق مي كند براي اين كه در مورد مذهب تحقيق كنيم؟

بيننده:

بله، درست است ما الآن سؤال هاي زيادي را داريم كه خداوند مي گويد كه برويد تحقيق كنيد مثلا از قرآن بياوريد اگر از راست گويان هستيد اين موارد خيلي زياد است، از احاديث هم همينطور كه الآن من حضور ذهن ندارم.

استاد قزويني:

ما دوست داريم كه عزيزان، بزرگواري كنند همان آيه 17 و 18 سوره زمر كه در آنجا خداي عالم بشارت به همه مؤمنين و مسلمان ها مي دهد

فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِينَ يسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ

بشارت بده آن هايي را كه مي روند از سخنان مختلف، اديان مختلف، مذاهب مختلف تحقيق مي كنند و بهترين آن را انتخاب مي كنند.

اين يك نكته؛ نكته ديگري كه انشاء الله عزيزان دقت كنند حديث افتراق امت است پيغمبر خبر داده پيغمبري كه:

وَمَا ينْطِقُ عَنِ الْهَوَي إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْي يوحَي

سوره نجم، آيه 3 و 4

فرمود امت من به هفتاد و سه فرقه تقسيم مي شوند، هفتاد و دو فرقه اهل آتش هستند و يك فرقه اهل نجات هستند، در منابع اهل سنت جناب ترمذي در سننش جلد4 صفحه 134 و 135؛ آقاي حاكم نيشابوري در مستدرك جلد 1 صفحه 6 نقل مي كند.

در منابع شيعه هم مرحوم كليني در كافي جلد 8 صفحه 224 اين روايت را با سند صحيح نقل مي كند و مرحوم شيخ صدوق در خصال صفحه 158 باز با سند صحيح نقل مي كند.

با توجه به حديث افتراق امت، پيغمبر فرمود كه امت من دچار تفرقه مي شوند و اين تفرقه كار را به جايي مي رساند كه هركسي از امت خودش را اهل نجات مي داند.

خلاصه به قول معروف هركس مي گويد ماست من شيرين است حتي شما ببينيد از بزرگان اهل سنت مثلا اشعري ها مي گويند ما حقيم، معتزله و ماتريديه باطل و اهل آتش جهنم هستند.

آقايان مي توانند كتاب مواقف جناب ايجي جلد 8 صفحه 429 را ببينند .

اشاعره مي گويند فقط ما به حق هستيم و ديگران باطل هستند، اتباع آقاي احمد بن حنبل مي گويند فقط ما ناجيه هستيم، حنفي ها و شافعي ها و مالكي ها باطل هستند و حتي كار به جايي مي رسد كه يكي از علماي بزرگ حنبلي امام ابوحاتم مي گويد:

من لم يكن حنبليا فليس بمسلم

تذكرة الحفاظ، ج 3، ص 1187

هر كس حنبلي نباشد اصلا مسلمان نيست.

ماتريديه كه همان حنفي ها هستند مي گويند ما به حق هستيم و ديگران همه باطل هستند، زيديه مي گويند ما به حق هستيم ديگران باطل هستند.

وهابي ها مي گويند مسلمان واقعي ما هستيم و ديگران شيعه و سني همه باطل هستند.

حالا با اين بازار پر آشوب ما بايد برويم تحقيق كنيم ببينيم واقعا مذهب حنفي حق است، شافعي حق است، مالكي حق است، وهابي حق است، زيدي حق است، شيعه حق است، اسماعيلي حق است، نميدانم دروزي حق است.

اين همه ماشاء الله از همه بازارها بازار مذاهب پر رونق تر است، ببينيم كدام يك از اين مذاهب اولا رهاورد و تعاليمش با عقل، با قرآن و با سنت تطبيق مي كند تا آن را ما بگيريم اين حديث افتراق امت از آن احاديثي است كه خيلي ضرورت دارد ما رويش كار كنيم.

بيننده:

حاج آقا قزويني، چون شب شهادت مولا علي بن ابي طالب اميرالمؤمنين است حالا خود من قبلا در نوجواني يك تجربياتي كردم به هرحال دو سه تا كتاب از آقاي كيشاني به دستم رسيد آن ها را خواندم بيشتر هم منابع اهل سنت بود يك كتاب هم الآن در اختيار من است به نام علي عليه السلام در كتب اهل سنت به قلم دانشمند محترم سيد محمد باقر موسوي همداني اين كتاب چاپ سال 61 است.

استاد قزويني:

اين همان كتاب المراجعات است.

بيننده:

احسنت بله، اينجا من يك سري چيزها را خواندم.

استاد قزويني:

جناب آقاي كاظمي به آنجا مي رسيم، آقاي كاظمي؛ پس يكي آيه 17 و 18 سوره زمر، يكي حديث افتراق امت يكي هم حديث:

من مَاتَ بِغَيْرِ إِمَامٍ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً

مسند أحمد بن حنبل، ج 4، ص 96 و المعجم الكبير، ج 19، ص 388 و شرح نهج البلاغة ابن ابي الحديد، ج 9، ص 92

هركس بدون امام از دنيا برود مرگش مرگ جاهلي است.

شيعه يا سني الآن از شما مي خواهند سؤال كنند آقا اگر بعد از صد و بيست سال حضرت ملك الموت بيايد سراغ شما پدر يا جد شما كه از دنيا رفته اند، آيا با امام از دنيا رفته اند و يا بدون امام از دنيا رفته اند؟

اگر بدون امام از دنيا رفته اند مرگشان مرگ جاهلي است، يعني نه ديني نه ايماني و نه اسلامي اگر با امام از دنيا رفته اند، امام چه كسي است؟

انشاء الله عزيزان اين را دقت كنند بحثي را كه امشب ما داريم مي كنيم، اين اضافه بر بحث هايي است كه شب هاي گذشته داشتيم شايد فردا شب يك بحث جديدي داشته باشيم برآن مبنا كه ما سؤال كنيم و اين جواب آقاي كاظمي بود كه قرعه اين بحث به نام ايشان افتاد.

خداي متعال در قرآن كريم مي فرمايد:

يوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ

سوره اسراء، آيه 71

فرداي قيامت هر ملتي را با امامشان صدا مي كنند.

آقاي قرطبي مثلا به حنفي ها مي گويد، يا حنفي به شافعي ها مي گويند، يا شافعي بياييد اين طرف به معتزلي ها بگويند، يا معتزلي ها بيايند اين طرف به شيعه ها بگويند آي شيعه ها بياييد اين طرف، مشخص است بر اينكه بحث امامت بحث اساسي است.

اگر من فرضا دنبال امام شافعي، امام حنفي، و... رفتم، فرداي قيامت اين مايه نجات من نشد ديگر جاي برگشت به دنيا نيست لذا بايد در اينجا دقت كنم، تحقيق كنم، بررسي كنم كه آيا جناب آقاي ابوحنيفه قابل تقليد است، شأنيت امامت را دارد؟

جناب امام شافعي شأنيت امامت را دارد؟

ما آورده ايم كه شافعي، حنفي مي گويند نه از من تقليد كنيد نه از مالكي و نه از شافعي، ببينيد ما دين را از كجا گرفته ايم شما هم از آنجا بگيريد.

اين بخش اول بحث ما است، حال اگر از حضرت عالي كسي سؤال كند، آقا زاده شما سؤال كند و يا خانم شما سؤال كند جناب آقاي كاظمي شما كه شيعه هستيد دليلي از قرآن، سنت و عقل بر حقانيت مذهب تان داريد يا نداريد؟

بيننده:

بله كاملا درست است به هر حال حاج آقاي قزويني، گل سر سبد سلسله امامت و ولايت ما مولا علي عليه السلام هستند، احاديث كه در كتب برادران اهل سنت در مناقب حضرت بر حقانيت حضرت موجود است به نظر من شايد خيلي محكم تر و غني تر از بعضي از احاديثي باشد كه در كتب شيعه است.

آيه قرآن هم هست:

إِنَّمَا وَلِيكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ

سوره مائدة، آيه 55

جماعتي از مفسرين دلالت اين آيه را بر مولا علي بن ابي طالب سلام الله عليه تأييد كرده اند و در كتب اهل سنت فضائل امام علي عليه السلام بسيار زياد است و همين كتاب مراجعاتي كه شما الآن فرموديد و در پيش من هم است خيلي مباحث آن در مورد حقانيت مولا علي بن ابي طالب در كتب و منابع اهل سنت است.

استاد قزويني:

همين آيه اي كه شما قرائت كرديد آيا از كتب اهل سنت مي توانيد يكي دو تا آدرس بدهيد كه اين آيه در حق علي نازل شده است؟

بيننده:

جناب آقاي قزويني من اين آيه را پيدا نكردم ولي آيات ديگري از قرآن در اينجا آمده كه در كتب اهل سنت در مورد حضرت علي نازل شده است.

مجري:

امامت و خلافت را ثابت مي كند؟

بيننده:

هم خلافت هم جانشيني و هم به قول معروف خيلي مسائل ديگر را ثابت مي كند در اينجا آيات زيادي است حالا اگر مي شود فهرست وار به چند تا از آن ها اشاره كنم.

استاد قزويني:

جناب آقاي كاظمي عزيز، ببينيد ما ديشب و هم هفته گذشته بحث كرديم و گفتيم فعلا بحث ما روي سه تا آيه، آيه 55، آيه 67 و آيه 3 مائده است دوستاني هم كه روي خط مي آيند بزرگواري كنند روي اين سه تا آيه اي كه فعلا بحث ما هست تمركز كنند.

ابن عباس مي گويد: ما 300 آيه داريم كه در حق علي نازل شده است ما گفتيم اين سه تا آيه كه گل سر سبد ادله شيعه بر امامت اميرالمؤمنين است را مطرح مي كنيم و انشاء الله عزيزان بيننده، چه عزيزان شيعه و چه عزيزان اهل سنت بدانند كه اين طوري نيست كه بعضي از وهابي ها شعار سر مي دهند كه شيعه دليلي از قرآن براي امامت اميرالمؤمنين ندارد.

آقاي كاظمي عزيز ما از شما خدا حافظي ميكنيم و از شما متشكر هستيم.

بيننده آقاي افشين از اصفهان:

حضرت استاد ببخشيد يك سؤالي براي من پيش آمده است.

مجري:

آقا افشين اجازه بدهيد سؤال هايي را كه در اين برنامه مطرح مي شود ما از شما بپرسيم و بعد انشاء الله شما سؤال هاي خودتان را مطرح كنيد.

استاد قزويني:

جناب آقاي افشين، تلاش مي كنيم چند تا سؤالي را كه مطرح مي كنيم انشاء الله حد اكثر در چهار دقيقه بحث را ببنديم.

سؤالي را كه من از برادر عزيزم جناب آقاي كاظمي پرسيدم همين سؤال را از حضرت عالي مي پرسم، آيا شما دليلي از عقل، كتاب و سنت بر وجوب و لزوم تحقيق از مذهب داريد يا نداريد؟

بيننده:

ببينيد ما اگر بخواهيم از لزوم تحقيق در مذهب صحبت كنيم بايد اول سراغ اين مطلب برويم كه اصل لزوم دين داشتن از نظر عقل چيست؟

انسان ها داراي دو نوع زندگي هستند، زندگي فردي و زندگي اجتماعي و در همين دو بعد ما مي توانيم اصل و لزوم دين داري را توضيح دهيم.

اول اين كه خداي متعال ويژگي هايي را نسبت به ساير موجودات در اختيار بشر قرار داده است از جمله قدرت تعقل، تفكر و قدرت انتخاب و اختيار متناسب با هدفي كه در خلقت براي بشر قرار داده كه همانا تقرب به خودش است مطمئن هستم كه راه ويژه اي را هم نسبت به موجودات در اختيار بشر قرار داده است.

البته هدايت يك اصل همگاني و عام در نظام خلقت است و لكن اين راه اختصاص كه مخصوص بشر است تحت عنوان دين مطرح مي شود، در خور يك زندگي اجتماعي است كه بشر بالفطره هم زندگيش اجتماعي است چون بالفطره براي رفع نيازها به هم نوع هايش در اجتماع نياز دارد مسلم است وقتي اين منافع در تضاد قرار بگيرد نيازمند يك برنامه اي براي رفع اين تضاد است.

استاد قزويني:

ببينيد آقاي افشين بحث اين است كه ما تمام اين مراحل را گذرانديم و دين را هم گرفتيم ولي الآن در يك جامعه اي زندگي مي كنيم كه بيش از سه هزار تا مذهب وجود دارد.

اگر الآن من بخواهم فرضا يك مذهبي را از اين سه هزار تا مذهب انتخاب كنم آيا تحقيق لازم است، يا نه همين طوري از كنار سفره مي بينم غذا هاي مختلف است يكي را بر مي دارم و مي خورم سير مي شوم و توكل بر خدا همين كافي است

بيننده:

ببينيد در آيات قرآن كريم آن طور كه شما مي فرماييد توصيه شده به لزوم تحقيق در مذهب مثلا آيات هفدهم و هجدهم سوره مباركه زمر كه مي فرمايد:

فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِينَ يسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ

استاد قزويني:

احسن جزا كم الله، حالا اگر از حضرت عالي بخواهيم يك آيه صريح از قرآن با مدارك اهل سنت بر امامت علي عليه السلام استدلال كنيد كدام آيه را انتخاب مي كنيد؟

بيننده:

ببينيد آيه 55 و 56 سوره مباركه مائده كه مي فرمايد:

إِنَّمَا وَلِيكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ

مدارك اهل تشيع كه زياد است در اين رابطه مانند بحار الأنوار از علامه بزرگوار مجلسي و تفسير الميزان و تفسير الكاشف محمد جواد مغنيه ولي اگر بخواهيم از منابع اهل سنت با ذكر سند نام ببريم مي توانيم از قاضي عضد الدين الايجي، در مناقب جلد 3 صفحه 601 ، تفتازاني در شرح المقاصد جلد 2 صفحه 288 تفسير كشاف زمخشري جلد 1 صفحه 649، تفسير طبري جلد 6 صفحه 165، تفسير قرطبي جلد 6 صفحه 219 و تفسير ابن كثير جلد 2 صفحه 71 اين ها را مي توانيم نام ببريم.

استاد قزويني:

جناب افشين همان اولين آدرسي كه حضرت عالي داديد چون ما مي خواهيم طوري صحبت كنيم كه اگر شما در جايي رفتيد با يك عالم اهل سنت بحث كرديد اشكالي كرد شما بتوانيد به اشكالش جواب بدهيد، شما آمديد از عضد الدين الايجي نقل كرديد كه ايشان مي گويد اين آيه در حق علي نازل شده است، اگر كسي به شما بگويد كه عضد الدين الايجي در اينجا دارد نقل قول از شيعه مي كند چه مي گوييد؟

مجري:

از علامه حلي است ظاهرا.

استاد قزويني:

نه، از خواجه نصير الدين طوسي اين را نقل مي كند، اين چه ارزشي دارد كه از يك عالم شيعي هم يك همچنين حرفي را زده باشد؟

البته به قولي؛ چون ما به اهل سنت ايراد مي گيريم، مي گويند لعنت به آن زباني كه بي موقع باز شود.

بله، شما رفتيد سراغ عضد الدين الايجي و تفتازاني و ديگران كه اين را از خواجه نصير الدين طوسي نقل كرده است، اگر بگويند اين چه ارزشي دارد، شما چه جوابي مي دهيد؟

مجري:

استاد اين سؤال را دقيقا يكي از شبكه هاي وهابي عرب هم يك مدت مطرح كردند حالا ببينيم شيعه عزيز اين را مي تواند پاسخ بدهد يا نه؟

استاد قزويني:

ببينيم جناب آقاي افشين چه جوابي دارند، اگر جواب بدهيد امتياز بيست به شما مي دهيم.

بيننده:

جناب استاد جواب من اين است كه در كتب آقايان اهل سنت از راويان شيعه بسيار حديث و روايت نقل شده است.

استاد قزويني:

نه، نقل قول است راوي شيعه نيست از عالم شيعه نقل مي كند، نه از راوي شيعه، فرق است بين اين كه از عالم شيعه نقل كند يا از راوي شيعه نقل كند.

بيننده:

حضرت استاد الان من جوابي در نظرم نيست، ببينيم دوستان عزيز ديگري كه روي خط مي آيند جواب دارند يا ندارند.

استاد قزويني:

از بزرگواري شما متشكر هستيم تا الآن خيلي خوب بوده ما امتياز شصت خدمت حضرت عالي تقديم كرديم خيلي عالي بود.

اگر سؤال خاصي حضرت عالي داريد در 30 ثانيه مطرح كنيد، ديشب بيش از 300 نفر ثبت نام كرده بودند حدودا 7 يا 8 نفر بيشتر را نتوانستيم از محضرشان استفاده كنيم.

بعضي از دوستان هم پيامك داده بودند كه اين برنامه يك طرف، تمام برنامه 3 ساعته شما هم يك طرف، ما مي خواهيم همه بحث هايمان حالت ميداني داشته باشد فقط ما متكلم وحده نباشيم، عزيزان هم خودشان را بالا بكشند.

اين عزيزي كه مي گويد من در عرض مدتي كه شبكه ولايت را نگاه كردم به شيعه بودنم افتخار مي كنم و به شيعه بودنم مي بالم، ببينيم در ميدان عمل هم واقعا چيزي در برابر خداي عالم اگر فرداي قيامت از او سؤال كند جوابي دارد بدهد.

اگر در يك جلسه اي با يك عزيز اهل سنت و يك وهابي بحثش بگيرد آنجا چه جواب دارد، هدف ما بالا بردن سطح معلومات شيعه است.

خيلي از عزيزان اهل سنت خبر ندارند كه علمايشان براي خلافت ابوبكر و عمر چه استدلالي كرده اند ما در اينجا سطح معلومات عزيزان را بالا ميبريم، حالا بفرماييد اگر سؤال خاصي داريد ما در خدمت شما هستيم.

بيننده:

اهل سنت شبهه مي اندازند مي گويند شما ادله اي كه براي لزوم عصمت ائمه در بعد از رحلت پيغمبر ارائه مي كنيد اين ادله هنوز به قوت خودش بعد از غيبت امام زمان هم باقي است چرا شما بعد از رحلت پيغمبر اين را به عصمت مي گوييد بدون اين كه يك مرجع معصومي در جامعه وجود داشته باشد و ليكن بعد از غيبت هم شما اين را مي گوييد؟

مجري:

اين همان موضوعي است كه آقاي سجودي مطرح كرده اند و قرار بود با آقاي شريفي در موردش مناظره كند كه آقاي سجودي در آن شب فرار كرد.

حضرت استاد اين آقايان فرق غيبت و كشته شدن و شهيد شدن را نمي دانند، هرچه كه ما داد و فرياد مي زنيم كه در كتب شما آمده كه حضرت مهدي به دنيا آمده اند و خود شما اعتقاد داريد كه حيات ايشان تا قيامت استمرار دارد آن دوازده امامي كه داريد بايد يكي از آن ها استمرار داشته باشد.

ظاهرا اين ها فكر مي كنند حضرت مهدي كه غائب شده ديگر بين مردم نيست و اين شبهه را ايجاد مي كنند كه چرا حضرت مهدي يك جانشين براي خودش انتخاب نكرده است، آقا افشين سؤال شما اين بود، از شما متشكريم انشاء الله كارشناس محترم برنامه پاسخگو هستند.

استاد قزويني:

ببينيد اولا همان طوري كه ما قائل به عصمت ائمه هستيم خود آقايان اهل سنت هم نسبت به ابو بكر، عمر و عثمان شبه عصمت قائل هستند، كه حتي تفتازاني در شرح المقاصد خودش مي گويد:

وإن كانوا معصومين، أنهم منذ آمنوا كان لهم ملكة اجتناب المعاصي مع التمكن منها

شرح المقاصد في علم الكلام، ج 2، ص 279

عمرو ابا بكر معصوم هستند...

با اين كه مي توانستند گناه كنند ملكه گناه نكردن در آن ها بود است اين همان عصمت است مگر بالاتر از اين براي ائمه قائل نيستيد.

مي گويند عمر، ابا بكر، عثمان عصمت به اين معنا داشتند، ملكه اي داشتند كه مي توانستند گناه كنند ولي گناه نمي كردند.

ما هم همين را براي ائمه قائل هستيم، شما براي حرف آقاي تفتازاني چه حرفي داريد؟

ما عصمت را براي ائمه از آيه أُولِي الْأَمْرِ از آيه تطهير و روايات متعددي كه از نبي مكرم داريم قائل هستيم و سندهاي صحيحي كه در اخبار الرضا مرحوم شيخ صدوق رضوان الله تعالي عليه در شأن ائمه آورده است، ايشان مي گويد:

وَ هُمُ الْمَعْصُومُونَ مِنْ كُلِّ ذَنْبٍ وَ خَطِيئَةٍ.

عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج 2، ص57

بيش از 40 روايت از رسول اكرم، از امير المؤمنين، از امام صادق و ديگر ائمه، در رابطه با عصمت ائمه عليهم السلام داريم و خود فخر رازي هم در ذيل آيه: أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ مي گويد اين آيه دلالت مي كند كه قطعا أُولِي الْأَمْرِ معصوم هستند چون اگر معصوم نباشند، خطا كار باشند و از روي سهو هم يك گناهي را دستور بدهند تناقض در حكمت خدا پيدا مي شود.

يعني خداي عالم دستور مي دهد از خطا و گناه كه ضد شرع است ما تبعيت كنيم بعد ايشان مي آيد مي گويد چون ابا بكر، عمر و عثمان معصوم نبودند ما از اين آيه دست بر مي داريم و اين يك بحث ديگري است و ما ديگر كاري با آن نداريم.

در رابطه با حضرت ولي عصر ارواحنا فدا ما ادله متعددي آورده ايم اگرچه براي آقايان سوره ياسين خواندن بوده و اين كه حضرت ولي عصر ارواحنا فدا به دنيا آمده و بيش از 120 نفر از علماي اهل سنت مثل ذهبي، ابن خلكان، ابن حجر و غيره بر اين گواهي داده اند، حتي آلباني شهادت بر ولادت او داده است.

آن وقت بعضي از آقايان مثل ذهبي مي گويد حالا به دنيا آمده است ولي كي از دنيا رفته است خبر نداريم پس به دنيا آمدنش قطعي است و از دنيا رفتنش مشكوك است وقتي كه دنيا آمدن قطعي است و ما روايات متعددي از ائمه عليهم السلام از خود حضرت ولي عصر عليه السلام، از امام صادق عليه السلام، از امام عسكري عليه السلام داريم كه در زمان غيبت نيابت به عهده مراجع بزرگوار است.

در زمان پيغمبر، پيغمبر در مدينه بوده است اين كساني كه در شهرهاي مختلف بودند در يمن امير المؤمنين، ابو موسي اشعري فلان و فلان مي رفتند شما در آنجا چه مي گوييد؟

پيغمبر خودش نيست افرادي آنجا هستند كه معصوم هم نبودند حالا اميرالمؤمنين استثنا است ابو موسي اشعري ديگران و ديگران از طرف رسول اكرم براي بيان احكام و براي اجراي حدود مي رفتند.

شما هرحرفي در رابطه با نواب اعزامي رسول اكرم در حيات رسول اكرم داشتيد همان را هم ما نسبت به مراجع عظام تقليدمان داريم.

شما بعد از نبي مكرم مگر نمي گوييد:

عليكم بسنتي وسنة الخلفاء الراشدين من بعدي

شرح صحيح البخاري لابن بطال، ج 7، ص 448 و الاجتهاد، ج 1، ص 121

اين را شما به چه دليل مي گوييد پيغمبر كه نيست شما موظف هستيد از پيغمبر تبعيت كنيد پس از اين آقا چه طور داريد تبعيت مي كنيد يا شما مي گوييد:

أصحابي كالنجوم بأيهم اقتديتم اهديتم

الكشاف، ج 2، ص 586

شما اين را از كجا آورده ايد؟

همين ادله اي كه شما در اينجا داريد قوي تر و محكم ترش را ما در نيابت مراجع بزرگوارمان داريم.

مجري:

آقاي اميني عزيز سلام و عرض ادب دارم خدمت شما حالا اين سؤالي را كه حضرت استاد مطرح كردند كه در كتاب المواقف آقاي الايجي اين عبارت در مورد آيه آمده نقل قول است چه پاسخي است و سؤالي هم كه شبكه وهاب عرب هم چند وقت پيش مطرح كرده بود حضرت استاد هم در يكي از دروس خودشان پاسخ دادند.

عزيزاني كه مي خواهند بيايند من راهنمايي مي كنم سايت ولي عصر بخش دومش شبهات ولايت، اين پاسخ را آورده است ولي عزيزاني كه روي خط مي آيند و شيعيان گرامي اگر اين شبهه را پاسخ دهند حضرت استاد يك امتياز خاصي را براي ايشان در نظر مي گيرند.

بيننده اقاي اميني از سقز(اهل سنت):

بسم الله الرحمن الرحيم

با نام و ياد خداوند مهربان، سلام عرض ادب واحترام دارم خدمت آقاي حسيني مجري محترم و كارشناس بسيار عزيز دوست داشتني حضرت آيت الله دكتر حسيني قزويني.

اگر اجازه بدهيد، من يك حديث يا يكي دو تا از فضايل حضرت علي عليه السلام را خدمت شما بخوانم.

مجري:

آقاي اميني ما در بخش دوم خدمت شما هستيم، اجازه بدهيد ما سؤال را مطرح كنيم.

استاد قزويني:

بله، اول اجازه بدهيد من سؤالم را بگويم، آقاي اميني بزرگوار ما ديشب هم اين برنامه را داشتيم از عزيزان اهل سنت پرسيديم اگر كسي از حضرت عالي سؤال كند كه آيا تحقيق از مذهب كرديد يا نكرديد؟

آيا واجب است از مذهب تحقيق كنيد يا نه؟

آقاي اميني عزيز، در يك دقيقه بيان كنيد كه از عقل، كتاب و سنت چه پاسخي مي توانيد بدهيد.

بيننده:

آقاي قزويني عزيز خدمت شما عرض كنم خودتان كم و بيش در جريان هستيد من چند وقتي هست كه با برنامه شما تماس مي گيرم، دنبال مطالعه هستم و كتاب ها را يكي پس از ديگري مطالعه كرده ام و خواهم كرد و اين را شما داشته باشيد كه من خيلي وقت است كه دارم مطالعه ميكنم.

استاد قزويني:

من مي خواهم بدانم اين كار شما از روي دل بخواهي است و يا نه يك دليل عقلي و يا دليل قرآني و يا دليل سنتي پشتوانه كار شما است.

بيننده:

نه، من دوست دارم تحقيق كنم، من تحقيق كردن را دوست دارم من كتاب هاي تاريخي را مي خوانم.

استاد قزويني:

حالا سؤال دوم را براي حضرت عالي مطرح مي كنيم، حضرت عالي به عنوان يك اهل سنت عزيز قائل هستيد كه بعد از رسول اكرم صلي الله عليه و آله جناب آقاي ابا بكر به عنوان خليفه پيغمبر است، آيا تا به حال در تحقيقات خودتان دليلي از كتاب يا سنت و يا اجماع براي اين پيدا كرديد؟.

ببينيد ما شنيده ها را كار نداريم، چيزي كه خودتان فهميديد، به فرض اگر خانواده مكرمه شما از شما سؤال كند، آقا زاده هاي گرامي شما از شما سؤال كنند و يا شاگردان شما از شما سؤال كنند دليلي كه بتوانيد جواب قانع كننده بدهيد تا به حال پيدا كرده ايد يا خير؟

بيننده:

بله پيدا كرده ام و دليل از قرآن آورده ام.

همان ديشب من قشنگ برنامه شما را از اول تا آخر نگاه كردم. همان طور كه شما فرموديد در 5 دقيقه حاضر هستيد خلافت اميرالمؤمنين را ثابت كنيد ولي چون من مدارك و ادله زياد و بيشتري دارم نمي توانم در 5 دقيقه بيان كنم شايد 5 هزار دقيقه هم طول بكشد، اگر وقت اقتضا كند من هم دليل عقلي، هم دليل قرآني و هم دليل حديثي دارم.

مجري:

حالا شما همان 5 دقيقه را بفرماييد، بقيه دقايق را تقسيم بين دقايق بعدي مي كنيم.

بيننده:

دليل اول، ببينيد طبق عقيده اهل سنت حضرت رسول هيچ كسي را، نه حضرت ابو بكر و نه غير او را به خلافت تعيين و نامزد خلافت نفرموده است؛ براي اين كه حضرت رسول خدا صلي الله عليه و سلم در كارهاي مهم امت، خودشان تابع وحي بودند چنانچه خداوند در آيه 106 سوره أنعام خطاب به آن حضرت ميفرمايد:

اتَّبِعْ مَا أُوحِي إِلَيكَ مِنْ رَبِّكَ

يعني در انجام امورت پيروي كن آنچه را كه از جانب پرودگارت به تو وحي شده است.

طبق آيه 2 سوره احزاب و آيه 109 يونس دوباره اين مطلب چند بار تكرار شده يعني به پيغمبر فرموده اند در انجام امورت پيروي كن و آن چيزي كه از جانب پرودگار به تو وحي مي شود برسانيد؛ پس خلافت به حضرت محمد وحي نشده بود.

مجري:

آقاي اميني عزيز مي خواهيم جمع بندي كنيم و پله پله پيش برويم، من مي خواهم فرمايش شما را دوباره عرض كنم و كنار هم بگذارم شما فرموديد در امور مهم به پيامبر وحي مي شده و ايشان تابع وحي بوده است از طرفي مي فرماييد براي خلافت وحي نشده است؛ پس خلافت از امور مهم نبوده است درست است؟

بيننده:

اجازه بدهيد من توضيح بدهم.

مجري:

من مي خواهم بدانم تا اينجا بنده و بينندگان عزيز درست متوجه شده ايم يا نه؟

بيننده:

من آيه اي از قرآن را استدلال كردم در اين كه ديگر شكي نيست.

مجري:

با استدلال و مقدمه شما ما بحثي نداريم، شما فرموديد در امور مهم پيامبر تابع وحي بوده و از طرفي فرموديد در مورد جانشيني براي پيامبر وحي نشده بود يعني خلافت از امور مهم نيست؛ حالا شما ادامه فرمايش تان را بفرماييد.

بيننده:

اجازه بدهيد من يك دليل عقلي صريح بگويم بعد مي روم سراغ بحث هايم، ببينيد شما الآن مجري برنامه هستيد، آن تصوير بردار كه مي خواهد تصوير مانتيور حاج آقاي قزويني را نشان بدهد آن موقع حضرت آيت الله قزويني يك نفر را تعيين كرده مي گويد فلاني تصوير مانيتور من را نشان بده، يك نفر را مشخص كرده، مثلا راجع به حديث قرطاس من اشاره مي كنم اگر توجه كرده باشيد پيغمبر به فرد خاصي نمي گويد برويد براي من قلم و كاغذ بياوريد؛ چون مثلا اگر حضرت رسول براي خودش جانشين و يا خليفه معين مي فرمود مسلما در مرض موت خود كه وصيت فرمود لشكر اسامه تجهيز و به مقصد حركت نمايد مثلا به شخص جانشين خود خطاب مي كرد آقايي كه تو خليفه من هستي پس از من بايد لشكر اسامه را تجهيز و به مقصد اعزام كني.

مجري:

لشكر داشت از مدينه خارج مي شد.

استاد قزويني:

ببينيد آقاي اميني عزيز، اگر اينطور بخواهيد صحبت كنيد و پيش برويد ما در نيم ساعت هم نمي توانيم به جمع بندي برسيم.

شما فرموديد هيچ دليلي از كتاب و سنت براي اينكه پيغمبر اكرم كسي را به عنوان خليفه معين كرده باشد نيست، فرمايش اول شما اين بود ديگر، حالا ما با استدلال شما كار نداريم.

فرموديد پيغمبر كسي را براي خلافت معين نكرده است اين فرمايش شما بود شما بايد اول بياييد ادله اي كه شيعه از آيات قرآن و روايت مطرح كرده است را ببينيد و بررسي كنيد.

پيغمبر اكرم فرمود:

يا علي أنت خليفتي من بعدي

روح المعاني، ج 18، ص 206

ببينيد عزيز دل من، اين قضيه را ابن عاصم مي گويد:

لا ينبغي أن أذهب إلا وأنت خليفتي في كل مؤمن من بعدي

السنة لابن أبي عاصم، ج 2، ص 565

بعد از من تو براي تمام مؤمنين خليفه هستي

اين را هم آلباني و هم حاكم نيشابوري و هم ذهبي مي گويند صحيح است.

همچنين حديث ولايت، ما اين ها را آورده ايم.

هو ولي كل مؤمن بعدي

منهاج السنة النبوية، ج 7، ص 391

علي بن ابي طالب ولي تمام مؤمنين بعد از من است.

اين حديث را هم آقاي حاكم نيشابوري و هم آقاي ذهبي مي گويند صحيح است.

در روايت ديگر مي گويد:

من كنت وليه فهذا وليه

السنة لابن أبي عاصم، ج 2، ص 606

هركس من ولي او هستم علي هم ولي او هست.

اين حديث را ذهبي، ابن كثير و حاكم نيشابوري مي گويند صحيح است.

ابن كثير هم ميگويد صحيح است.

حاكم نيشابوري هم ميگويد صحيح است؛ ولي در اينجا هم هر معنايي را كه شما در رابطه با ولي در حديث 4468 صحيح مسلم آورديد كه جناب عمر ميگويد:

لما تُوُفِّيَ رسول اللَّهِ صلي الله عليه وسلم قال أبو بَكْرٍ أنا وَلِيُّ رسول اللَّهِ

صحيح مسلم، ج 3، ص 1378

عزيز دل، هر معنايي را كه شما در آنجا گرفته ايد اينجا هم همان معنا براي ولي است.

شما مي فرماييد كسي را معين نكرده اين ادله شيعه است پاسخ حضرت عالي به ادله شيعه چيست؟

بيننده:

آقاي حسيني من وقتي كه شما فرمايش مي فرماييد سكوت اختيار مي كنم.

مجري:

آقاي اميني ما هم سكوت كرديم.

استاد قزويني:

آقاي اميني جان، شما يك طوري صحبت را برنامه ريزي مي كنيد كه ما بايد نيم ساعت اينجا بنشينيم به فرمايش هاي شما گوش كنيم، ما آنقدر وقت نداريم.

ما گفتيم در 5 دقيقه شما ادله خودتان را بيان كنيد، شما حدود 7 دقيقه صحبت كرديد ما ديديم كه شما فقط توضيح واضحات مي دهيد، اولين جمله كه حضرت عالي فرموديد قابل مناقشه است، يعني با واقعيت تطبيق نمي كند يعني اين ادعا كه پيغمبر كسي را معين نكرده است ما صدها دليل آورده ايم بر اين كه پيغمبر كسي را معين كرده است.

ادعايي كه مي فرماييد، شما اول بايد بياييد ادله شيعه را رد كنيد.

شرط استدلال بر يك مطلب اين است كه انسان اشكال و ادله طرف مقابل را مخدوش كند و از اعتبار بياندازد.

جناب آقاي اميني عزيز، مادامي كه شما نتوانيد ادله شيعه را از اعتبار بياندازيد نمي توانيد به مرحله دوم تشريف ببريد، ما منتظر بوديم حضرت عالي عصاره ادله تان را از كتاب، سنت و عقل بگوييد شما در آيه فلان رفته ايد.

اتَّبِعْ مَا أُوحِي إِلَيكَ مِنْ رَبِّكَ

سوره انعام، آيه 106

شيعه هم همين را مي گويد شيعه هم مي گويد اگر پيغمبر اكرم علي عليه السلام را انتخاب كرده طبق آيه 67 سوره مائده است.

آقاي آلوسي مي گويد:

ياأيها الرسول بلغ ماأنزل اليك من ربك إن عليا ولي المؤمنين وإن لم تفعل فما بلغت رسالته

روح المعاني، ج 6، ص 193

آقاي اميني جان، شما اين ها را رد بفرماييد بعد وارد بحث بعدي بشويد.

مجري:

آقاي اميني به جاي اين كه بيايند اعتقادات خودشان را اثبات كنند شروع كردند به نقد اعتقادات شيعه كه جانشين اصلا تعيين نكرده است.

ادله شما بر اين كه خلافت امير المؤمنين را بعنوان خليفه چهارم قبول داريد و ابو بكر و عمر را مقدم بر اميرالمؤمنين مي دانيد در مورد اين بحث ادله خودتان را از قرآن يا سنت بيان بفرماييد.

بيننده:

اگر اجازه بدهيد چشم، من هم اين را از سخنان طلايي حضرت علي دارم كه جواب بدهم ولي اگر اجازه بدهيد حضرت آيت الله قزويني سوره مائده را براي من ياد آوري كردند از ايشان ممنون هستم آيه 54 سوره مائده ميفرمايد:

يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَنْ يرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَسَوْفَ يأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يحِبُّهُمْ وَيحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَي الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَي الْكَافِرِينَ يجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا يخَافُونَ لَوْمَةَ لَائِمٍ ذَلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يؤْتِيهِ مَنْ يشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ

اي كساني كه ايمان آورده ايد هر كجا كسي از شما از دينش برگردد پس خدا به زودي گروهي از بندگانش را بر سرش مي آورد كه دوست شان مي دارد و آن ها نيز آن را دوست مي دارند آنان نسبت به مومنان فروتن و بر كافران سخت گيرند و در راه خدا با دشمنان مي جنگند و در انجام فرمان خدا از ملامت و سرزنش كسي نمي ترسند اين اوصاف نيكو فضل خداوند است، خدا اين فضل را به هر كسي كه خودش بخواهد عنايت مي كند.

اين آيه مقدسه مي فرمايد هرگاه كسي مرتد شود خدا به زودي كساني را به جنگش مي آورد جناب آقاي حسيني دقيق گوش كنيد كه هم آن ها او را دوست دارند و هم او آن ها را دوست دارد.

مجري:

آقاي اميني بزرگوار، تا اينجا بسيار عالي، شما چند تا مطلب را مي خواهيد بيان بفرماييد بحث ما سر همين ادله شما است، شما آيه 54 سوره مائده را آورديد، حالا به هرحال يك قوم مرتد مي شود و گروه برتري ميآيند، شما بفرماييد مصداق مرتدين اينجا چه كساني هستند.؟

آيا مانعين زكات مرتد از دين بودند؟

بيننده:

همان اوايل خدمت شما عرض كردم اگر اجازه بدهيد من تمام و كمال عرايضم تمام شود آن وقت اگر شما متوجه نشديد سؤال كنيد من در خدمت شما هستم.

مجري:

آقاي اميني عزيز، استدلال شما را مي گوييم، بنده دارم سؤال مي پرسم اصلا ما مي خواهيم هدايت بشويم استدلالي كه شما به اين آيه آورديد يك مفهوم دارد، مومنيني كه روي كار مي آيند و حكومت مي كنند.

بيننده:

اجازه بدهيد، من توضيح مي دهم.

استاد قزويني:

شما بفرماييد استدلال تان به اين آيه برخلافت ابو بكر چيست؟

بيننده:

ببينيد تمام تاريخ نويسان مسلمان، حتي تاريخ نويسان غير مسلمان هم اتفاق دارند كه واقعه اختلاف قبايل عرب به همان تعبير صحيح كه الآن عرض كردم در آغاز دوران خلافت حضرت ابو بكر به وقوع پيوست، و ابو بكر بود كه اين فتنه را خاموش، مرتدين را سركوب و به زير فرمانش كشيد.

مجري:

مرتديني را كه شما مي فرماييد مي خواهيم بدانيم مصداقش چه كساني هستند.

آقاي اميني عزيز، يك سؤال ساده شما مي گوييد مرتدين، مرتدين چه كساني هستند؟

بيننده:

بابا من مي گويم ابو بكر و مجاهدينش بودند.

مجري:

شما مي فرماييد آن كساني كه قيام كردند، مالك بن نويره مرتد از دين بود آيا اين را مي فرماييد؟

آقاي اميني عزيز، واضح بگوييد مي خواهيم مشخص شود مي خواهيم بحث حل شود شما بفرماييد مصداق مرتدين چه كساني هستند؟

بيننده:

شما اجازه بدهيد، من حرف هايم تمام شود.

مجري:

آقاي اميني عزيز و بزرگوار، ببينيد ما از شيعيان عزيز هم كه روي خط مي آيند اگر در مجموع هم حساب كنيم به شما به تنهايي بيشتر از همه وقت داده ايم، اگر لازم باشد باز هم وقت مي دهيم، خيلي خوشحال مي شويم كه عزيزان اهل سنت روي خط مي آيند.

شما منظورتان از مرتدين را واضح بگوييد، آيا منظور شما مالك بن نويره و اصحابش است يا يك گروه ديگر كه ما تا به حال از آن خبر نداريم، اين را بفرمايد ما مي خواهيم كه مشخص بشود.

بيننده:

من كسي را اسم نبرده ام من جماعت و گروهي را نام بردم.

مجري:

آيا اين گروه نشانه اي هم دارند؟

استاد قزويني:

ببينيد استدلال شما به اين آيه، اصلا سلمنا كه اين آيه در حق ابو بكر نازل شده است، چه ارتباطي به خلافت ابوبكر دارد؟

در اين آيه گفته كه ابو بكر خليفه است و ابوبكر خلافتش به حق است؟

در اين آيه يك همچنين چيزي آمده است؟

بيننده:

ببينيد خداوند مژده مي دهد، كسي مي آيد كه خدا او را دوست دارد و بندگان هم او را دوست دارند و اين در مورد فتنه مرتدين است.

مجري:

شما بفرماييد اين مرتدين چه كساني هستند؟

استاد قزويني:

ببينيد عزيز دل من، يحِبُّهُمْ وَيحِبُّونَهُ، درست شد اگر در اينجا آمده در قضيه اي رايت هم آمده پيغمبر فرمود علي بن ابي طالب جزء كساني است كه:

لَأُعْطِيَنَّ الرَّايَةَ رَجُلًا يُحِبُّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أو يُحِبُّهُ الله وَرَسُولُهُ

صحيح مسلم، ج 3، ص 1440 و صحيح البخاري، ج 3، ص 1096

يعني دو جنبه دارد.

شما قبل از اين كه اين آيه را ملاك قرار بدهيد، در قضيه جنگ خندق پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله فرمود: مصداق يُحِبُّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أو يُحِبُّهُ الله وَرَسُولُهُ علي بن ابي طالب است، شما اگر مي خواهيد از يُحِبُّ اللَّهَ استفاده كنيد اين را جواب بدهيد.

بيننده:

اجازه بدهيد من يكي دو تا روايت بگويم.

مجري:

آقاي اميني عزيز، شما داريد بحث را عوض مي كنيد محور بحث را ادامه دهيد، حضرت استاد فرمودند طبق روايت صحيح بخاري مصداقش اميرالمؤمنين مي شود، شما به اين آيه براي خلافت خلفا استناد كرديد حالا بفرماييد اين تضاد و تناقضي كه بين كتاب هاي صحيح بخاري و اعتقادات شما است را چطوري جواب مي دهيد؟

بيننده:

اجازه بدهيد من فارسيش را ترجمه، تحليل و تفسير كنم، هر دوي ما فارسي را متوجه مي شويم اصلا ربطي ندارد مي گويد كساني كه ايمان آورده ايد هر وقت كسي از شما از دينش برگردد، كي برمي گردد؟

ببينيد مي گويد وقتي كه پيامبر از دنيا مي رود، موقعي كه مانعين زكات مي شوند اين چه ربطي به حضرت امير المؤمنين حضرت علي بن ابي طالب دارد.

استاد قزويني:

عزيز جان، شما از كجاي اين آيه مي خواهيد خلافت ابوبكر را استناد كنيد ببينيد يحِبُّهُمْ وَيحِبُّونَهُ از اين مي خواهيد استفاده كنيد.

بيننده:

خلافت ابوبكر صديق در اين آيه مورد تأييد قرآن كريم است.

استاد قزويني:

عزيز من در كجاي اين آيه نام ابوبكر آمده است؟

آيا پيغمبر گفته كه اين آيه در حق ابوبكر نازل شده است؟

بيننده:

نه، ولي معنايش را وقتي كه مي خوانيم تحليل و تفسير مي كنيم.

استاد قزويني:

عزيز دل من، معنا كه دل بخواهي نيست تا شما تحليل كنيد، برادر بزرگوار يك حرفي بزنيد كه حداقل دوستان خودتان به استدلال شما اعتراض نكنند.

ما روايات متعددي از منابع اهل سنت داريم هر آيه اي كه با: يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا آمده مصداق واقعيش حضرت علي بن ابي طالب است.

برادر بزرگوار، اولا اين آيه هيچ ارتباطي با ابوبكر ندارد، اگر واقعا در رابطه با ابوبكر بود خود ابوبكر يا عمر در يك جا بر حقانيت خودشان به اين آيه استدلال مي كردند شما يك روايت ضعيف و جعلي به من نشان بدهيد كه آقاي ابوبكر گفته باشد اين آيه دليل بر حقانيت من است، مي توانيد بفرماييد؟

بيننده:

جناب آقاي قزويني، آن ها كه مجاهدينش بودند.

استاد قزويني:

عزيز دل من، شما بعد از 1400 سال آمديد.

مجري:

البته حضرت استاد ايشان مي فرمايند كه ما ترجمه فارسيش را فهميديم، ببينيد وقتي كه سوف آمده در ادبيات عرب سوف يعني دور اگر شما مي فرماييد بعد از پيامبر اين ها مرتد شدند و اين ها روي كار آمدند بايد سين مي آمد و سوف نمي آمد، ثانيا شما به صحيح بخاري جلد 6 صفحه 42 نگاه كنيد، شما از ام المؤمنين عايشه كه بيشتر نمي دانيد.

عزيز دل من، شما كه مي گوييد با تحليل به اينجا رسيديد، چرا ام المؤمنين عايشه به اين نتيجه نرسيد؟

ما أَنْزَلَ الله فِينَا شيئا من الْقُرْآنِ إلا أَنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ عُذْرِي

صحيح البخاري، ج 4، ص 1827

خود ام المونين عايشه مي گويد بر ما آيه اي نازل نشده، در مورد خانواده ما آيه اي نازل نشده است.

حالا شما يك آيه اي كشف كرده ايد كه ام المومنين عايشه نمي دانسته اين شأن نزولش در مورد خودش است.

ما ممنون هستيم از آقاي اميني عزيز بيست دقيقه هم ايشان روي خط بودند از مجموع دوستان شيعه كه روي خط هستند، به ايشان فرصت بيشتر داده شد.

استاد قزويني:

جناب آقاي اميني بزرگوار، ما دوست داريم عزيزان اهل سنت يك مقداري با فكر باز بيايند.

يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دينِهِ فَسَوْفَ يُجاهِدُونَ في سَبيلِ اللَّهِ وَ لا يَخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ ذلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتيهِ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَليم

سوره مائدة، آيه 54

خطاب به همه مومنين است مي گويد هر كس از دينش مرتد شود اولا اين عدالت صحابه شما را به هم مي زند مؤمنين از دين مرتد مي شوند فسوف است نه سين در آينده دور.

يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ

ما روايات متعدد در منابع شيعه داريم كه اين آيه در مورد آقا امام زمان حضرت مهدي نازل شده است.

أَذِلَّةٍ عَلَي الْمُؤْمِنينَ

اين افرادي كه مي آيند در برابر مؤمنين خاضع هستند آيا آقاي خالد بن وليد كه مي رود مالك بن نويره نماينده پيغمبر را با اصحابش مي كشد، واقعا أَذِلَّةٍ عَلَي الْمُؤْمِنينَ است و بعد با همسر مالك زنا مي كند؟

أَعِزَّةٍ عَلَي الْكافِرينَ

در برابر كافرين اين ها عزت داشتند، آيا واقعا اين آقايان در برابر كفار اين برخورد را داشتند كه در برابر امثال مالك بن نويره و امثال او داشتند يا نداشتند؟

برادر عزيز من، اين ها را يك مقداري دقت بيشتري كنيد، كتاب آقاي ابن حجر العسقلاني الاصابه في تمييز الصحابه را نگاه كنيد ايشان در جلد 5 ص 561 كتاب خودش مي آورد وقتي خالد چشمش به همسر مالك بن نويره افتاد ديد كه خيلي زيبا است دل باخته او شد.

مي گويد زيبايي و وجاهت زن مالك بن نويره خلاصه زمام اختيار خالد بن وليد را از دست او ربود او مالك را كشت بدون آن كه هيچ گناهي از او سر بزند.

برادر بزرگوارم، شما نگاه كنيد همين آقاي ابن حجر و ديگران همه آورده اند بر اين كه آقاي خالد بن وليد نماز كه مي خواند مالك بن نويره پشت سرش نماز مي خواند.

آيا مرتد نماز مي خواند؟

وقتي كه خالد به مدينه آمد عمر بن خطاب صراحتا گفت اي دشمن خدا

يا عدوّ الله ، قتلت امرأ مسلماً ، ثمّ نزوت علي امرأته ، والله لأرجُمَنَّك بأحجارك

اسد الغابة، ج 5، ص 54 و تاريخ الطبري، ج 2، ص 274

تو يك آدم مسلماني را كشتي و بعد به همسرش تجاوز كردي، به خدا سوگند سنگسارت مي كنم.

شما عزيز دل من، به تاريخ طبري جلد 2 صفحه نگاه كنيد امثال اين را ببينيد اين كاملا مشخص است.

همين آقاي ابن حجر در كتاب الاصابه في تمييز الصحابه جلد 5 صفحه 560 مي گويد مالك بن نويره نماينده پيغمبر و وكيل پيغمبر بوده است گفتند آقا ما زكات مي دهيم ولي به ابوبكر نمي دهيم.

آيا اگر كسي به ابو بكر زكات نداد اين مرتد مي شود؟

در خود صحيح بخاري وقتي بحث مرتدين مي آيد، برادر بزرگوار من، آنجا يك مقداري دقت كنيد، خود ابوبكر مي گويد اگر كسي نماز بخواند و روزه بگيرد و حج برود، ولي زكات ندهد ما او را مي كشيم اين با كدام يك از موازين قرآني مي سازد، آيا اين مرتد شد؟

ابن كثير دمشقي مي گويد آن ها گفته اند ما زكات مي دهيم منكر زكات نبودند ما گفتيم خليفه پيغمبر ابوبكر نيست خليفه پيغمبر كسي ديگري است ما به خليفه واقعي پيغمبر زكات مي دهيم.

اگر اجتهاد هم كرده، خطا كرده است بالاتر از اين كه نيست.

مجري:

حضرت استاد، شبكه كلمه آقاي حسيني و آقاي كلهر هم دقيقا همين را گفته اند گفتند اصلا اين ها زكات پرداخت مي كردند مي گفتند ما به ابو بكر پرداخت نمي كنيم، ما كليپش را داريم.

استاد قزويني:

ببين برادر بزرگوار، ما اين ها را دوست داريم، امثال جناب آقاي اميني عزيز كه روي خط مي آيند واقعا اين بحث ها و اين آياتي كه را كه بعنوان ادله مي آورند دقت بيشتري كنند.

ما تصور كرديم ايشان مي خواهد در 5 دقيقه ادله خلافت ابوبكر را از آيات و روايات اثبات كند، اولين آيه شان اين بود، به گمان من خود عزيزان اهل سنت قضاوت كنند بهتر است.

ما در خدمت عزيز بعدي هستيم.

مجري:

ما اين بحث چالشي را در شيعيان هم داريم حالا يكي از شيعيان كه پاسخ به اين سؤال را نداد، اين سؤال همچنان تا آخر برنامه هست هر عزيز شيعه اي كه روي خط بيايد اين را پاسخ بدهد.

آن استدلالي كه براي اميرالمؤمنين در كتاب المواقف عضد الدين الايجي به آيه شده است شما بياييد ببينيد چگونه استناد مي كنيد، اين چالش را ما براي شيعيان هم داريم يعني بحث، بحث علمي است و تعارف بردار نيست.

بيننده آقاي قاسمي از گرگان:

خدمت شما عرض كنم امشب اولين بار است كه من يك 20 دقيقه اي مستقيم صداي شما را مي شنوم، من خوش بختانه يا بدبختانه ماهواره ندارم، من از طريق اينترنت استفاده مي كنم من اصلا نمي خواهم وقت شما را بگيرم.

دوست دارم مثل برنامه قبلي كه دوست عزيزمان جناب آقاي اميني روي خط آمدند و واقعا شما صبر نشان داديد احسنت به شما، در حالي كه در شبكه هاي ديگر وقتي كه من مي روم دانلود مي كنم و برنامه ها را مي بينم تا يك دقيقه دو دقيقه هم صبر نمي كنند سريع قطع مي كنند.

البته من اين را بگويم منطقي وجود ندارد كه اين بحث جواب داشته باشد.

مجري:

آقاي قاسمي عزيز اجازه بدهيد ما اول سؤال را مطرح كنيم، چون بينندگان عزيز هم منتظر هستند بعد از آن شما فرصت داريد اگر سؤال يا مطلبي داريد مطرح بفرماييد ما در خدمت شما هستيم موافق هستيد.

بيننده:

بله، البته من سواد علمي آن چناني ندارم كه بتوانم جواب سؤال شما را بدهم.

استاد قزويني:

جناب آقاي حسيني بزرگوار اگر كسي از شما سؤال كند شما كه شيعه هستيد دليل تان بر حقانيت شيعه چيست، چه جوابي داريد كه بگوييد؟

بيننده:

من اگر بخواهم تكرار مكرر خدمت شما استاد عزيز كنم، آيات و رواياتي را كه مطرح مي كنيد من جسارت نمي كنم و به عهده شما مي گذارم ولي همين بحث، كه من اين قدر به اصطلاح از دينم از شيعه بودنم خرسند و راضي هستم كه خيلي فيوضات عظيم از بزرگان دين مان چه مادي و چه معنوي گرفته ام و گرفتيم، حاج آقا من اين را خدمت شما در عرض 2 دقيقه عرض مي كنم.

مجري:

آقاي قاسمي عزيز، بحث در خصوص امامت است چون اين برنامه به صورت ويژه برنامه است ما از قبل هم به بينندگان عزيز قول داده ايم كه ابتدا ما سؤال را مطرح مي كنيم شما عزيز بيننده اي كه تماس گرفته ايد تا آنجا كه توانستيد پاسخ علمي را مطرح كنيد، آنجا هم كه كم و كاستي وجود داشت حضرت استاد اينجا حضور دارند ما استفاده مي كنيم ايشان فرمايشات شما را كامل مي كنند، و بعد از آن اگر بحثي را داشتيد ما در خدمت شما هستيم.

بيننده:

به هر حال مواردي كه شما مي فرماييد در سايت هست من اين موارد را تكرار نمي كنم همين مواردي كه شما مي فرماييد رواياتي كه در آيات مختلف در كتاب هاي مختلف، در خود خطبه هاي حضرت علي در نهج البلاغه در خود قرآن كريم وجود دارد من از اين ها خيلي بهره مي برم.

وقت شما را هم نمي خواهم بگيرم، برادر عزيز من فقط يك خواهشي از شما دارم جناب آقاي قزويني و برادر عزيزم آقاي حسيني شما واقعا اميد ما شده ايد ما بعضي از وقت ها با دوستان اهل سنتي كه مي نشينيم اين مورد بحث است واقعا در خلوت دوستان با ما همراه هستند.

من وقتي با آن ها صحبت مي كنم واقعا همراه هستند هيچ بحثي نيست، اما وقتي به جبهه جدل مي افتند واقعا فوق العاده استدلال مي كنند نمونه اش همان تماس قبلي است.

اين موارد واقعا عالي است من خيلي از شما تشكر مي كنم و التماس دعا دارم اميدوارم كه موفق و مويد باشيد بحث علمي اگر مكرر تكرار شود خيلي عالي است چون دوستاني كه آن طرف هستند...

استاد قزويني:

آقاي قاسمي عزيز، اين هاي كه فرمايش كرديد همه خوب، حضرت عالي الان به عنوان يك شيعه چه دليلي از عقل، قرآن يا سنت بر حقانيت مذهبت داريد؟

مجري:

آقاي قاسمي عزيز، تكرار مكرر نيست اين برنامه جنبه آموزشي دارد، بفرماييد.

بيننده:

سال يازده هجري چه اتفاقي افتاد؟

زماني كه براي خلافت مناظره شد، زماني كه فدك را گرفتند و زماني كه حمله شد به ايران، فقط شلوغ كردند كه بتوانند به يك جايي برسند، به دنيا برسند، همين منطق بس است شما اگر روابط اسلام، موارد اجتماعي آن را، منطق قرآن و روايات را تحقيق و تحليل كنيد...

مجري:

جناب اقاي قاسمي الان اگر يكي از برادران اهل سنت كه از دوستان شما هستند از شما سؤال بپرسد مثلا فرض بفرماييد بنده سني و شما شيعه، اگر من از شما سؤال بپرسم چرا شما به ولايت و خلافت بلافصل امير المؤمنين اعتقاد داريد چه جواب مي دهيد؟

بيننده:

من به تاريخ اسلام برمي گردم يعني اطلاعاتم را از تاريخ اسلام مي گيرم، چون واقعا احساس مي كنم كه انسان بايد براي موارد قرآني و روايات و احاديث طلبه و حديث شناس باشد ولي من از عقل و دانش خود از تاريخ اسلام عرض مي كنم، من آن لحظات تاريخي شهادت پيغمبر عزيز، آن مناقشه اي كه براي خلافت ايجاد شد آن بحثي كه براي گرفتن باغ فدك از فاطمه زهرا اتفاق افتاد و از همه مهم تر حمله به ايران موارد خاصي است شما اگر در بحث سياسي و اجتماعي تحليل كنيد در آن زمان گفته اند كه بگيريم تا آن ها چه كار مي كنند.

استاد قزويني:

آقاي قاسمي جان متشكر هستيم، تشكر از شما ولي ما مي خواهيم يك مقداري آقاي قاسمي و قاسمي هاي عزيز توجه كنند اگر بنا است ما سراغ ادله عقلي برويم من چند تا نكته را در مورد دليل عقلي عرض مي كنم.

ببينيد خداي عالم 124 هزار پيغمبر فرستاد تمام پيامبران بلا استثنا خليفه داشته اند شما اثبات الوصيه مسعودي را نگاه كنيد حضرت آدم وصي داشته، سليمان وصي داشته، داوود وصي داشته، حضرت موسي داشته، حضرت عيسي وصي داشته؛ نمي شود پيغمبر اكرم بر خلاف نظر تمام انبياء كه قرآن مي گويد:

فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ

سوره انعام، آيه90

افتدا كن به پيامبران گذشته.

پيغمبر وصي نداشته باشد، پس عقل به ما راهنمايي مي كند پيغمبر ما هم در سلسله پيامبران گذشته است و در منابع اهل سنت هم آمده است.

سلمان مي گويد يا رسول الله:

يا رسول الله إنه ليس من نبي إلا وله وصي

اللآليء المصنوعة، ج 1، ص 329 و سيرة ابن إسحاق، ج 2، ص 105

هيچ پيغمبري نيست مگر اين كه او وصي اي داشته وصي شما كي است؟

اين را هم ما مفصل براي عزيزان بحث داشته ايم ديشب هم ما اين را مفصل براي بزرگواران نشان داديم حالا اگر دوستان اين را نشان بدهند تا آدرس در ذهن مبارك اين عزيزان باشد.

سلمان مي گويد به پيغمبرگفته ام:

قال قلت يا رَسُولَ اللَّهِ لِكُلِّ نَبِيٍّ وَصِيٌّ فَمَنْ وَصِيُّكَ

المعجم الكبير، ج 6، ص 221

هر پيغمبري وصي داشته، وصي تو كي است؟

پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود: وصي من علي بن ابي طالب است، روايت از ديدگاه اهل سنت هم صحيح است.

پيغمبراكرم آمده يك دين و يك حكومتي در عربستان تأسيس كرده است. در عربستان چه قبل از پيغمبر و چه بعد از پيغمبر هر كسي مي آمد يك حكومتي تأسيس مي كرد، تكليف آينده را روشن مي كرد.

شما الآن به عنوان نمونه عربستان سعودي را ببينيد ملك عبد العزيز رفته فرزندش ملك خالد را گذاشته، او رفته برادرش را گذاشته، او رفته نوبت به برادرش رسيده است تا الآن كه نوبت به آقاي ملك عبد الله رسيده است.

اين آقا هم الآن براي خودش وصي و جانشين انتخاب كرده است پس در ميان عرب اين بود كه هر كس يك حكومتي تشكيل بدهد براي بعد از خود يك وصي را بايد انتخاب كند.

فرض بگيريم پيغمبر وصي معين نكرده و به اختيار مردم گذاشته است، مردم معمولا در دنياي امروز و همچنين در تاريخ گذشته رسم به اين بوده است كسي را كه مي خواستند انتخاب كنند مي رفتند امتيازات اين آقا را با ديگر كانديدها مقايسه مي كردند، هر كدام كه ويژگي هاي بالاتر و خصوصيت بيشتري داشت آن را انتخاب مي كردند، اگر ما در تاريخ نگاه كنيم در عدالت، هيچكدام از صحابه به پاي علي نمي رسيد، در شجاعت نمي رسيد، در علم نمي رسيد در هر چه شما بگوييد علي بن ابي طالب سرآمد تمام صحابه است.

اگر ما به عقلمان هم مراجعه كنيم، غير از علي بن ابي طالب هيچ فردي را نمي توانيم به عنوان خليفه پيغمبر معين كنيم اگر به دليل عقلي هم برويم از اين كانال استفاده كنيم بهتر است.

بيننده خانم جعفري:

حاج آقاي قزويني تشكر از برنامه خوب شما، من بيينده پر و پا قرص برنامه شما هستم و همه مناظره هاي شما را گوش مي دهم.

حاج آقاي قزويني از شما تشكر مي كنم و افتخار مي كنم كه ما شيعيان، عالم بزرگواري مثل شما را داريم و خاطر مان جمع است من چند تا سؤال دارم زياد وقت شما را نمي گيرم.

مجري:

خانم جعفري اجازه بدهيد سبك و روال برنامه به اين صورت است كه ابتدا كارشناس محترم سؤال ها را از شما مي پرسند شما پاسخ مي دهيد اگر كم و كاستي داشت كارشناس محترم در اينجا تكميل مي كنند.

استاد قزويني:

خواهر بزرگوار، من نمي دانم اطلاعات شما در چه حدي است؟

بيننده:

خيلي كم است.

استاد قزويني:

حالا اگر همين سؤالي را كه از جناب آقاي قاسمي ما داشتيم اگر كسي از شما سؤال كند كه شما معتقد به امامت امير المؤمنين و يازده فرزند بزرگوارش هستيد آيا دليلي از عقل، از قرآن، از روايات براي عقيده خودتان داريد يا نداريد؟

بيننده:

البته دليل قرآني كه نياز به سواد دارد، من وقتي كه معني قرآن را مي خوانم طبق توصيه ها صفاتي را كه بيان مي كنند همه دقيقا به صفات حضرت علي مي خورد.

من حضرت علي را بر خلفاي ديگر برتر مي دانم، اصلا هم مهم نيست كه خليفه پنجم باشد يا خليفه ششم امامت ايشان اول و شأن ايشان بيشتر است.

بعد ادله عقلي اين است كه حضرت علي در بدو تولدش معصوم بودند در زمان نوجواني يا جواني يا كودكي به اسلام رو آورده اند؛ ولي ابوبكر، عمر و عثمان در زمان پيري به اسلام رو آورده اند من در يك جايي هم خواندم كه حضرت علي مي گفتند برتري من بر شما به خاطر اين است كه من در جواني يا نوجواني و يا كودكي حالا من يادم نمي آيد به اسلام رو آورده ام و شما در پيري به اسلام رو آورده ايد.

اين معصوميت مطلق اميرالمؤمنين را مي رساند برتري مطلق ايشان را مي رساند من طبق رواياتي كه مي خوانم نهج البلاغه و يا احاديثي كه مي خوانم عقلم علي را برتر مي داند شأن علي را به خصوص به خاطر خانواده اش بيشتر مي داند.

استاد قزويني:

متشكريم، تلاش ما براين است كه يك فايل ده تا دوازده صفحه اي را داريم آماده مي كنيم اگر دوستان اين را ترجمه كنند پاسخي است به اينكه چرا ما بايد از مذهب خود تحقيق كنيم.

ما يك آيه قرآن آورده ايم، حديث افتراق امت را آورده ايم، حالا مدارك شيعه را هم اضافه مي كنيم اين كه شيعه مي گويد ما جزء فرقه ناجيه هستيم، اين روايتي است كه آقاي شوكاني در فتح القدير دارد.

پيغمبر فرمود: قسم به آن خدايي كه جان من در قبضه قدرت او است علي و شيعه او رستگاران روز قيامت هستند اين دليل ما از سخن پيغمبر است. حديث كسي كه بدون امام از دنيا برود مرگش جاهلي است.

حديث پيغمبر كه فرمود: خلفاي من دوازده نفر است اين غير از مذهب شيعه با هيچ يك از مذاهب تطبيق نمي كند خلافت علي در قرآن آيه 55 سوره مائده است بزرگان اهل سنت مثل طبري، ابن ابي حاتم، ابن تيميه، آلوسي و ديگران مي گويند اين آيه در حق علي نازل شده است.

آيه ابلاغ، آيه 67 سوره مائده است:

يا أَيهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيكَ مِنْ رَبِّكَ

كه در حق علي عليه السلام نازل شده است.

آيه ديگر:

الْيوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا

سوره مائدة، آيه3

در حق علي عليه السلام نازل شده است.

اين ها همه نشان مي دهد كه امامت و ولايت علي در قرآن آمده است در سنت هم پيغمبر اكرم فرموده: علي ولي امر همه مؤمنين بعد از من است يا فرمود: تو ولي تمام مؤمنين و مؤمنه هستي و حديث خلافت است كه پيغمبر فرمود: يا علي تو خليفه بعد از من به تمام مؤمنين هستي.

حديث امامت است كه فرمود: علي امام متقين است يا اينكه پيامبر فرمود: علي ولي تمام مرد و زن مؤمن است.

خدمت عزيزان بيننده عرض شود ما تلاش مي كنيم انشاء الله تا فردا غروب اين فايل را روي سايت ولي عصر قرار بدهيم انشاء الله كه اين فايل يادگاري ماه رمضان امسال ما براي عزيزان باشد.

بعدش هم ما مي آييم بخش بعدي ادله اهل سنت برخلافت ابو بكر كه آيا نصي و حديثي وجود دارد يا ندارد؟

آيا اجماعي وجود دارد يا ندارد؟

آيا صحابه خلافت ابو بكر را پذيرفته اند يا نه؟

آيا در خلافت ابوبكر زوري هم بوده يا نه؟

همچنين بررسي مي كنيم خلافت جناب عمر آيا شورايي بوده يا توسط شخص ابوبكر بوده؟

چرا به اعتراضات صحابه براي خلافت آقاي عمر هيچ ارزشي قائل نشدند؟

همچنين در رابطه با قضيه عثمان حالا من اين را اضافه نكرده ام و اضافه خواهم كرد كه آيا خلافت عثمان و شوراي شش نفره عثمان واقعا آنجا ديكتاتوري بود و يا نه؟

آيا آنجا دموكراسي بود؟

اين را هم ما انشاء الله روي سايت مي گذاريم كه هم عزيزان شيعه و هم عزيزان اهل سنت كه انشاء الله وقتي كه روي خط مي آيند حداقل يك فايل هفت يا هشت صفحه اي به خاطر امير المؤمنين به خاطر اين كه اعتقادات شان اعتقادات برهاني و استدلالي بشود مطالعه كرده باشند، من گمان مي كنم هزينه زيادي ندارد.

ما مي خواهيم اين حرف هاي را كه عزيزان مي گويند شبكه ولايت دانشگاه است اين حرف ها واقعا عينيت و عمل پيدا كند كه ما ان شاء الله بعد از سه تا چهار ماه ما حداقل احساس كنيم سي ميليون، چهل ميليون شيعه در سراسر اين كره خاكي با ادله محكم و قوي امامت اميرالمؤمنين را اثبات مي كنند.

هم براي خودشان اطمينان قلبي و اعتماد قلبي و يقين مي آورد و هم بتوانند با اين روش فرزندان شان را تربيت كنند و همچنين آن دسته از معلمين و اساتيد بزرگوار دانشگاه، اين مطالب را دقت كنند و اين مطالب را براي جوانان ما فرهنگ كنند.

وقتي براي يك جواني اين مباحث استدلالي بشود ديگر در برابر شبهات دشمن از پاي در نمي آيند ما از اين خواهر عزيزمان تشكر مي كنيم حالا اگر سؤالي خاصي را هم دارند ما در خدمتشان هستيم.

مجري:

انشاء الله براي كساني كه مي خواهند تخصصي مطالعه داشته باشند مراجعه به سايت ولي عصر، كه انشاء الله مقاله اي را كه حضرت استاد فرمودند هم به زودي گذاشته مي شود و همچنين مطالعه كتاب المراجعات بسيار مفيد خواهد بود.

بيننده اقاي اويس از زاهدان (اهل سنت):

من خدمت شما و همچنين خدمت حاج آقا قزويني سلام عرض مي كنم در خدمت شما هستم.

استاد قزويني:

جناب آقاي اويس عزيز حضرت عالي تحقيق از مذهب را لازم ميدانيد يا نه؟

بيننده:

اگر تحقيق نباشد اين مذهب مي شود ارثي، يعني به ما ارث رسيده است.

استاد قزويني:

شما مدركي از سنت بر لزوم تحقيق مي توانيد ارائه بدهيد يا نه؟

بيننده:

خداوند در قرآن بارها مي گويد كه بياييد در آيات من تفكر و تعقل كنيد خداوند ما را دعوت به اين كار مي كند همين كافي است.

استاد قزويني:

حضرت عالي الآن به عنوان عزيز اهل سنت، اگر چنانچه يك شيعه از شما سؤال كند كه ما معتقد به ولايت و امامت علي بن ابي طالب هستيم، و آن را از آيه 55 سوره مائده، از آيه 67 سوره مائده و از آيه 3 سوره مائده و از احاديث نبوي اثبات مي كنيم، اگر حضرت عالي به عنوان يك سني بخواهيد با يك شيعه بحث كنيد از اين دليل شيعه چه پاسخي مي دهيد؟

مجري:

يعني در واقع چه ادله اي براي اثبات خلافت ابوبكر داريد؟

استاد قزويني:

حالا بحث اول را بفرماييد و بعد بحث دوم ادله برخلافت جناب آقاي ابو بكر است.

بيننده:

در مورد خلافت آقاي ابوبكر، اين مشخص است اين را كسي شك ندارد كه حضرت ابو بكر خليفه شدند.

مجري:

يعني سامري هم اگر خلافت را بدست گرفته اند، چون خلافت را به دست گرفته اند مشكلي نيست.

استاد قزويني:

ببينيد آقاي اويس شما مي فرماييد ما تحقيق كرده ايم، بدون تحقيق تقليدي ما نمي توانيم جواب دهيم، شما در ابتدا سؤال اول من را جواب بدهيد، شيعه مي آيد مي گويد پيغمبر اكرم فرموده علي بعد از من خليفه است.

ما ادله اين را هم براي شما آورده ايم و منابعش را هم ذكر كرده ايم.

ببينيد عزيز دل من، پيغمبر اكرم به علي مي فرمايد:

أنت خليفتي في كل مؤمن من بعدي

السنة لابن أبي عاصم، ج 2، ص 565

اين روايت صحيح است آقاي آلباني مي گويد روايت صحيح است، ذهبي مي گويد روايت صحيح است، حاكم نيشابوري مي گويد روايت صحيح است.

آقا اويس عزيز، حالا اگر يك شيعه يك همچنين استدلالي بكند جواب علمي حضرت عالي چيست؟

بيننده:

اگر از نگاه عقلي اگر بخواهيم به اين موضوع نگاه كنيم خيلي راحت تر باز مي شود.

استاد قزويني:

اينجا بحث، بحث عقلي نيست، اينجا بحث، بحث نقلي است من مي گويم اين روايت از پيغمبر است، ما مي خواهيم ببينيم اگر يك شيعه از شما يك همچنين سؤالي را بپرسد جواب شما چيست؟

ببينيد بحث ما هم روي شيعه و هم روي سني است خداي نخواسته قصد ما جسارت نيست.

اين بحث، يك بحث علمي است ما كه اين بحث را مطرح كرده ايم قصدمان اين است كه هم عزيزان اهل سنت و هم عزيزان شيعه سطح معلومات شان بالا بيايد.

اگر شيعه از اين روايت سؤال كند حضرت عالي چه جوابي مي دهيد؟

بيننده:

در مورد روايت اگر شما بگذاريد ما بحث ها و تحقيقاتي كه كرده ام ديگر اصلا احتياجي به تحقيقات نيست رسانه هاي جمهوري اسلامي ايران بالاخره زياد است، من در تحقيقي كه كرده ام شايد در آن موردي كه شما مي گوييد جواب علمي آن چنان نداشته باشم شايد سوادم در آن حد نباشد من طبق آن تحقيقاتي كه كرده ام و در تلويزيون ولايت آن را ديده ام اين برداشت من است.

كه 124 هزار پيامبر آمدند تعداد زيادي از آن ها كشته و شكنجه شدند و خون هايشان ريخته شد با شيوه هاي گوناگون تا نوبت به رسول اكرم صلي الله عليه و سلم رسيد خداوند به رسول اكرم صلي الله عليه و سلم فرمايش مي كند كه ابلاغ كن آنچه را كه ما به تو وحي كرده ايم و اگر نه رسالتت را انجام نداده اي و اين برداشت من است كه نه تنها رسالت خود بلكه رسالت 124 هزار پيغمبر را دچار مشكل كرده اي.

رسول اكرم صلي الله عليه و سلم ابلاغ مي كند و حضرت علي را به جانشيني تعيين مي كند شاگردان مكتب رسول اكرم با حضرت علي بيعت مي كنند همه صحابه حتي حضرت عمر با حضرت علي بيعت مي كند؛ اما در زمان بعد از وفات پيغمبر بر خلاف آنچه كه خواست خدا و رسولش بود حضرت ابوبكر به جانشيني مي رسد و تقريبا تمام صحابه به زبان ساده تر تمام شاگردان مكتب رسول اكرم صلي الله عليه و سلم با حضرت ابوبكر بيعت كردند و در واقع خيانت كردند و برخلاف حكم الله و رسول اكرم عمل كردند كه در نتيجه بايد بگوييم كه مرتد شدند.

با توجه به اين مطالبي كه عرض كردم اين چيزي بود كه من از شبكه ولايت كه هميشه پخش مي شود فهميدم بعد مسئله جانيشيني رسول اكرم بسيار مسئله مهمي است كه تمام انبياء حق دارند حتي رسالت رسول اكرم صلي الله عليه و سلم ناقص مي ماند اگر جانشين تعيين نمي كرد ما مي بينيم كه بعد از حضرت پيامبر حضرت علي جانشين نشدند و حضرت علي به اين مسئله چنان اهميتي ندادند و حتي بعد از مدتي با ابو بكر بيعت نمودند حتي كمترين تلاشي هم براي رسيدن به جانشيني پيامبر نكردند.

حالا سؤال پيش مي آيد كه آيا حضرت علي شرايط را بهتر از خدا و رسولش درك كرده بود؟

مجري:

آقاي اويس عزيز استدلال خودتان را بر اين كه حضرت علي تلاش نكردند بفرماييد.

آيا شما استدلالي داريد كه حضرت علي سكوت كردند و هيچ چيزي نگفتند و با خليفه اول بيعت كردند؟

بيننده:

تا جايي كه من مي دانم فكر كنم ديشب بود كه شبكه شما را نگاه كردم مي گفتند كه حضرت علي تقيه كرده است، آيا حضرت در حق امت اسلام و رسالت پيغمبر اكرم ظلم نكرده است كه خواست خود را كه همان سكوت بود بر خلافت كه خواست خدا و رسولش بود ترجيح دادند؟

استاد قزويني:

ببينيد جناب آقاي اويسي بزرگوار حضرت عالي مي فرماييد بر اين كه پيغمبر اكرم اين را شيعه نمي گويد بلكه سني ها مي گويند ما اين را از منابع اهل سنت آورده ايم كه در قضيه آيه شريفه:

يا أَيهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيكَ مِنْ رَبِّكَ

سوره مائدة، آيه67

در رابطه با اميرالمؤمنين انجام شده است آيا آنچه كه ملاك است عمل صحابه نشانه حقانيت است يا سخن پيغمبر نشانه حقانيت است؟

اين را شما مي توانيد بفرماييد؟

بيننده:

جواب سؤال شما خيلي ساده است آيا كسي كه در مكتب رسول اكرم صلي الله عليه و سلم تربيت شده اين را بهتر مي داند يا ما بعد از 1400 صد سال بهتر مي دانيم؟

استاد قزويني:

ببين عزيز دل من، سؤال من را جواب نداديد شما مي فرماييد پيغمبر اكرم آمده علي را خليفه قرار داده است صحابه زير بار نرفته و قبول نكرده اند يعني شما مي گوييد كه پيغمبر اشتباه كرده و صحابه راه درستي رفته اند اين را شما مي خواهيد بفرماييد؟

بيننده:

نه، نه

استاد قزويني:

پس شما مي خواهيد چي بفرماييد؟

بيننده:

من مي خواهم بگويم پيغمبر اكرم صلي الله عليه و سلم مي دانستند كه بعد از من حضرت ابو بكر جانشين مي شوند اين خيلي ساده است و اين را هم اعتقاد داريد كه پيامبر علم غيب داشت اين را قبول داريد كه پيغمبر مي دانستند كه بعد از من ابوبكر جانشين مي شود درست است.

پس چرا بيايد حضرت علي را به جانشيني خود معرفي كند در صورتي كه همه صحابه اول بيعت كردند و بعد پيغمبر هم مي داند كه اين ها خيانت مي كنند.

استاد قزويني:

جناب آقاي اويس، آيا علم پيغمبر براي صحابه جبر آور بوده است؟

يعني خداي عالم مي دانست كه حضرت لوط وقتي كه مي آيد و حضرت نوح وقتي كه مي آيد ابلاغ مي كند خدا هم مي داند شما معتقد هستيد كه خدا علم غيب دارد.

حضرت نوح مي آيد ابلاغ مي كند و مردم قبول نمي كنند و تمام مردم مي افتند و غرق مي شوند و از بين مي روند آيا اين برخداي عالم نستجير بالله اعتراض است خدا توكه مي دانستي اين ها قبول نمي كنند براي چه حضرت نوح را فرستادي براي چه حضرت لوط را فرستادي؟

تمام زمين و زمان به هم ريخت و همه اصحابش داغون شدند رفتند.

جناب آقاي اويس، آيا اين مي تواند يك حرف منطقي باشد؟

بيننده:

من همان اول گفتم كه 124 هزار پيامبر آمدند تا نوبت به پيغمبر رسيد حالا اين ديني كه خدا...

استاد قزويني:

آقاي اويس، عزيز من، جواب من را بدهيد.

بيننده:

جواب شما همين است اگر اجازه بدهيد 124 هزار پيامبر آمده اند تا نوبت به پيغمبر ما رسيد حالا بماند كه چه شكنجه هايي شدند تا دين را ابلاغ كنند خدا و پيغمبر مي آيد اين را ابلاغ مي كند ولي متأسفانه ضعيف بودند و نتوانستند آنطور كه بايد ابلاغ كنند پس چطور امكان دارد اين همه صحابه اي كه تربيت كرده اند كه ظرف مدت كوتاهي بعد از وفاتش مرتد مي شوند تا آنجايي كه الان خوش بختانه من اين را از دهان شما شنيدم كه گفتيد فقط چهار نفر بودند.

حالا اين چطور رسالتي بود كه پيغمبر آمد و آورد در حالي كه خود خاتم النبيين است و دينش هم آخرين دين است و ديگر ديني نيست با قبول جانشيني حضرت علي كل اسلام زير سؤال مي رود.

استاد قزويني:

ببينيد برادر بزرگوار من آقاي اويس عزيز، اينجا بنا نيست كه شما مغلطه بفرماييد من سؤال كردم، سؤال من را شما جواب نداديد حرف خودتان را تكرار مي فرماييد.

بنده گفتم كه حضرت نوح 950 سال تبليغ كرد شما نمي توانيد بگوييد حضرت نوح نستجير بالله تبليغ نكرد نستجير بالله كوتاهي كرد بعد از 950 سال:

وَمَنْ آمَنَ وَمَا آمَنَ مَعَهُ إِلَّا قَلِيلٌ

سوره هود، آيه 40

جز يك تعداد اندكي بود كه ايمان آوردند، آيا اين دليل بر نقصان كار بر حضرت نوح است يا دليل بر مشكلي است كه خود صحابه داشته اند و يا قوم حضرت نوح داشته اند؟

برادر بزرگوار من، اگر پيغمبر اكرم آمد 23 سال تلاش كرد قومش قبول نكردند نقصي كه بر پيغمبر نيست و اضافه براين اگر شما بخواهيد همان صحيح بخاري و مسلم را مطالعه كنيد در خود صحيح بخاري هست اين حديث را ما بارها براي شما نقل كرده ايم مناظره هم شد آقاي سجودي نتوانست جواب بدهد، در آنجا رسول اكرم مي گويد اصحاب من را روز قيامت دسته دسته مي برند به آتش جهنم سؤال مي كنند اين ها گناه شان چيست؟

وما شَأْنُهُمْ قال إِنَّهُمْ ارْتَدُّوا بَعْدَكَ علي أَدْبَارِهِمْ القهقري

صحيح البخاري، ج 5، ص 2407

چه گناهي كرده اند كه اصحاب من را ميبريد به آتش جهنم اين ها همگي مرتد شده اند

حضرت مي فرمايد:

فلا أُرَاهُ يَخْلُصُ منهم إلا مِثْلُ هَمَلِ النَّعَمِ

صحيح البخاري، ج 5، ص 2407

جز تعداد اندكي از اصحاب من نجات پيدا نمي كنند.

اين كه ديگر روايت شيعه نيست شما بفرماييد اين هم در صحيح بخاري از ابو هريره است صحيح بخاري از الجامع الكبير كه آقايان وهابي ها در دانشگاه مدينه نوشته اند كه ديگر در كشور هاي شيعه نشين هم كه نبوده است.

فلا أُرَاهُ يَخْلُصُ منهم إلا مِثْلُ هَمَلِ النَّعَمِ

صحيح البخاري، ج 5، ص 2407

از اصحاب من جز تعداد اندكي از آتش جهنم خلاصي پيدا نمي كنند، چرا؟

قال إِنَّهُمْ ارْتَدُّوا بَعْدَكَ علي أَدْبَارِهِمْ القهقري

جناب آقاي اويس بزرگوار، مي گويد مرتد شده رفته اند اين كه ديگر حرف ما نيست اين حرف اهل سنت است، آيا شما اين روايت را دليل ميآوريد كه پيغمبر نستجير بالله در رسالتش كوتاهي كرده است ما در خدمت شما هستيم.

بيننده:

فرموديد نوح، شما حضرت نوح را در نظر بگيريد چند نفر حواري داشتند.

استاد قزويني:

هر چقدر بود ده هزار، بيست هزار، صد هزار، 950 سال حضرت نوح كار كرده است حضرت نوح جزء انبياء اولو العزم است، يعني رسالتش رسالت جهاني است.

مجري:

حتي همسر و فرزندش هم ايمان نياورده اند.

بيننده:

فرمايش شما در مورد حضرت نوح درست است حالا من كاري به بخاري يا اهل سنت ندارم در كل مي گويم چه اهل سنت و چه اهل تشيع مي خواهم بگويم حضرت نوح موفق نمي شود حضرت عيسي موفق نمي شود، حضرت موسي مي آيد موفق نمي شود و پيغمبر ما هم مي آيد موفق نمي شود.

در كل رسالت زير سؤال مي رود پس چه كاري كرده اند حالا پيامبر آمد حضرت علي و تعداد چهار نفر ديگر ماندند بعدش هم خلافت ابوبكر، تنها دليلي كه من دارم اين است كه حضرت علي مهر تأييد بر خلافت حضرت ابوبكر زدند.

مجري:

آقا اويس تا همين جا صبر كنيد، شما فرموديد پيروان اميرالمؤمنين كم بودند آيا ابو بكر كه شما به عنوان خليفه قبول داريد چه قدر از صحابه به او اعتراض كردند و چه گروه هايي از صحابه با او بيعت كردند؟

آيا اين نبود كه مخالفت بين صحابه خيلي زياد بود و خود خليفه كه شما قائل به خلافتش هستيد...

بيننده:

شما اگر روايتي بياوريد، من الآن دليل عقلي و تاريخي مي آورم شما تاريخ را بررسي كنيد.

استاد قزويني:

آقا اويس، يك لحظه اگر شما تلويزيون تان را مشاهده بفرماييد اين عبارت جناب عمر بن خطاب است صحيح بخاري كه مي گويد:

أَنَّ الْأَنْصَارَ خَالَفُونَا

صحيح البخاري، ج 6، ص 2505

عمر مي گويد انصار برخلافت ابو بكر با ما مخالفت كردند.

و همچنين:

وَخَالَفَ عَنَّا عَلِيٌّ وَالزُّبَيْرُ وَمَنْ مَعَهُمَا

صحيح البخاري، ج 6، ص 2505

علي و زبير و تمام كساني كه با اين دو نفر بودند با ما مخالفت كردند.

برادر بزرگوار من، شما كه مي گوييد صحابه موافق بودند اين باز صحيح بخاري است كه مي گويد زهراي مرضيه شش ماه بعد از پيغمبر ماند.

ولم يَكُنْ يُبَايِعُ تِلْكَ الْأَشْهُرَ

صحيح البخاري، ج 4، ص 1549

علي در اين شش ماه بيعت نكرد.

آيا اگر در اين شش ماه علي از دنيا مي رفت و واقعا خلافت جناب ابو بكر خلافت مشروع بود، حضرت علي بدون امام از دنيا رفته و مرگش مرگ جاهلي مي بود؟

آيا بيعت نكردن علي خود تقوا و ايمان علي را زير سؤال نمي برد؟

از عبد الرزاق صنعاني است كه مي گويند اگر عبد الرزاق مرتد هم بشود روايتش را قبول مي كنيم.

مردي به زهري كه از فقهاي بزرگ اهل سنت است مي گويد: آيا راست است كه علي شش ماه بيعت نكرد؟

گفت: هيچ كدام از بني هاشم بيعت نكردند.

برادر بزرگوار، جمعي از صحابه اين را ابن اثير جزري در اُسد الغابه مي گويد: بني هاشم، زبير، خالد بن سعيد، اين ها همه صحابه بودند سعد بن عباده تا آخر عمر بيعت نكرد، طلحه بيعت نكرد، ابان بن سعيد بيعت نكرد، عباس عموي پيغمبر بيعت نكرد، مقداد بيعت نكرد، خالد بن سعيد از سابقين بيعت نكرد، سعد بن عباده بيعت نكرد، سعد اصلا به نماز ابوبكر تا آخر عمر نمي آمد.

زبير بن بكار كه از نواصب است مي گويد: عموم مهاجرين و اكثر انصار شك نداشتند كه علي صاحب خلافت است انصار يا بعضي از انصار گفته اند ما به غير از علي با كسي بيعت نمي كنيم.

خود ابن تيميه مي گويد أكثر عبد مناف از بني اميه و بني هاشم اين ها دنبال خلافت علي بن ابي طالب بودند و جناب آقاي ديار بكري كه از علماي بزرگ اهل سنت است در تاريخ الخميس مي گويد:

أن رجالا من المهاجرين غضبوا في بيعة أبي بكر

تاريخ الخميس في أحوال أنفس النفيس، حسين بن محمد بن الحسن الدِّيار بَكْري (المتوفي: 966)، ج 2، ص 169

تعدادي از مهاجرين در بيعت با ابوبكر غضب ناك بودند تعدادي از انصار كه بيعت كرده بودند، از بيعت شان پشيمان شدند ببينيد ما انتظار داريم عزيزان اهل سنت بزرگواري كنند تاريخ را مطالعه بفرمايند بعد وقتي صحبت مي كنند فرمايشات شان حداقل با تاريخي كه علماي خودشان نوشته اند، با اين عرايض كه بنده كردم، با اين ها تطبيق كند.

الآن منتظر فرمايش حضرت عالي هستيم چه توضيحي براي عرايضي كه من داشتم داريد.

بيننده:

در مورد حضرت عمر، كه بعضي از انصار بيعت نكردند.

مجري:

طبق اين روايت انصار بيعت نكردند ديگر اينجا تخصيص نخورده است.

أَنَّ الْأَنْصَارَ خَالَفُونَا

صحيح البخاري، ج 6، ص 2505

كل انصار را گفته در اينجا تخصيص نزده است.

انصار و هيچ كدام از بني هاشم طبق گفته آقاي عبد الرزاق در مصنفش، اميرالمؤمنين و پيروانش، زبير و اطرافيانش، سعد بن عباده و دوستدارانش، ديگر چه كسي اين وسط ماند.

يعني همان استدلالي كه شما مي آوريد مي گوييد كه پيامبر ناكام ماند ما مي خواهيم اين را خدمت شما عرض كنيم ما اين را مي گوييم كه در ابلاغ و ولايت كه پيامبر ناكام نمانده است.

در بلاغت كاملا بليغ بود و اين كه ما بعد 1400 سال اين همه مصدر و منبع از كتب مخالفين داريم اصلا اين نشان دهنده اين است كه پيامبر كاملا موفق بوده است.

يعني پيامبر آن قدر زيبا فرمودند كه حجت تمام شده است، شيعه سينه سپر مي كند، در دنيا هم اعلام مي كند، ما پنج شب دو ساعت و نيم برنامه داريم هر كسي كه مي خواهد اين اعتقادات را رد كند بسم الله روي خط بيايد.

حالا ما نمي دانيم چرا علماي اهل سنت نمي آيند و تماس نمي گيرند كه اهل سنت ببينند واقعا حق با چه كسي است و واقعا اين براي ما جاي سؤال است.

بحث بعدي:

ما اختلفت أمة بعد نبيها إلا ظهر أهل باطلها علي أهل حقها

سير أعلام النبلاء، ج 4، ص 311 و تذكرة الحفاظ، ج 1، ص 87 و شرح نهج البلاغة، ج 16، ص 27

اين عبارتي كه شما داريد، حداقلش اين است كه اين روايت حسن است هر امتي بعد از پيامبرش اختلاف كردند اهل باطل بر اهل حقش پيروز مي شوند.

حديث از پيامبر نقل كرديد حداقل درجه روايت هم حسن است حالا شما يك مرتبه هم فرموديد كه اميرالمؤمنين مهر تأييد بر خلافت ابوبكر زده است اين را هم با اين كه شما بيست دقيقه است كه روي خط هستيد با توجه به اينكه از عزيزان اهل سنت هستيد و مؤدب هستيد بفرماييد كه كجا اميرالمؤمنين اين مهر تأييد را زده است تا هم بينندگان استفاده كنند و هم بنده كه در اختيار شما هستم.

بيننده:

حالا كدام يك از سؤال هاي شما را جواب بدهم، شما زياد سؤال مطرح كرديد، كدامش را جواب بدهم بهتر است؟

استاد قزويني:

هر كدام را كه دوست داريد.

بيننده:

در مورد اين كه شما گفتيد كه حضرت علي، بالاخره اگر شما در كتب خودتان هم بگرديد شما مي گوييد به زور از او بيعت گرفته اند.

مجري:

اصلا ما مي گوييم اميرالمؤمنين بيعت نكردند.

و المحققون من أهل الإمامة يقولون: لم يبايع ساعة قط

الفصول المختارة للشيخ المفيد، ص56

عبارت را سيد مرتضي از شيخ مفيد نقل كرده است كه اميرالمؤمنين اصلا بيعت نكردند.

بيننده:

حالا طبق روايت ما.

مجري:

طبق روايت شما كه روايت 42 و 40 صحيح بخاري هم كه مي فرمايد امير المؤمنين شش ماه بيعت نكرد و بعد از آن هم نمي گويد بيعت كرد راوي مي گويد تا شش ماه بيعت نكرد در آن شش ماه اول اين هم صحيح بخاري، آن هم از كتاب شيعه، حالا استدلال بعدي شما، بفرماييد.

بيننده:

در مورد آن حرف هايي كه شما از قول انصار گفتيد در حكومت اين يك چيز طبيعي است.

مجري:

آفرين بر شما پس وقتي كه خليفه اول هم كه به خلافت مي رسد اين طبيعي است.

بيننده:

همان طور كه حضرت علي به خلافت رسيد امتيازاتي داشتند و اين طبيعي است و بعد از مدتي اين اختلافات رفع شد، اگر اين طوري باشد كه شما گفتيد همه مخالف بودند، پس چطور شد كه حضرت ابوبكر حكومت كردند؟

حكومتي كه حضرت ابوبكر كردند چه طور بود؟

چطور مثلا اسلامي كه ما داريم شما كل را در نظر بگيريد كل كره زمين را در نظر بگيريد شما جغرافياي اسلام را نگاه كنيد به كجا رسيده است، واقعا اگر حق نبودند اصلا موفق نبودند الآن ما بايد منتظر بشويم تا امام زمان بيايد تا آن دين و اسلام و قرآن را بياورد.

مجري:

اين بحث اول، اين را استاد پاسخ مي دهند.

استاد قزويني:

آقاي اويس بزرگوار، اگر يك مسيحي به شما بگويد شما كه مي گوييد مسيحي باطل است چرا اين همه مسيحي در كره زمين است؟

چون مسلمان ها در دنيا حدود 21٪ هستند و مسيحي ها 31٪ هستند يعني حدود 12٪ مسيحي ها از مسلمانان بيشتر هستند.

اين را شما نفرماييد ما انتظار نداريم حضرت عالي يك جمله اي را بفرماييد كه مسيحي ها بيايند سوء استفاده كنند.

بيننده:

حالا اجازه مي دهيد كه من يك سؤال از شما بپرسم.

استاد قزويني:

بفرماييد، پس جواب هاي كه به سؤالات ما داديد با مشكل مواجه شد ما واقعا دوست داريم بزرگواري مؤدب، مثل شما بيايند و لو يك ساعت هم در اختيار شما باشيم ما افتخار مي كنيم.

بيننده:

در مورد چيزهايي كه فرموديد تحقيق مي كنم.

استاد قزويني:

دست شما درد نكند ما خيلي از شما ممنون هستيم.

بيننده:

حالا آقاي قزويني عزيز، يك سؤال داشتم.

استاد قزويني:

بفرماييد عزيز، من در خدمت شما هستم.

بيننده:

دو تا بود يكي در مورد علم غيب است، يكي درباره امهات المؤمنين است.

مجري:

لطفا يك سؤال بيشتر نباشد خيلي ممنون مي شويم، چون تعدادي از بيننده ها پشت خط هستند.

بيننده:

پس سؤال امهات المؤمنين را ميپرسم، آيه اي كه در مورد امهات المؤمنين آمده من ديشب در برنامه شما نگاه كردم، شما گفتيد به حرمت ازدواج است كه اين آيه آمده، درست است؟

استاد قزويني:

بله.

بيننده:

اينجا يك سؤال پيش مي آيد اينجا نقل شده است امهات المؤمنين آيا فقط مؤمنين حق ازدواج با عايشه را نداشتند؟

آيا مسلمانان ديگر كه مؤمن نبودند حق ازدواج با عايشه را داشتند؟

اين فقط براي مؤمنين ثابت مي شود براي غير مؤمنين ثابت نمي شود، اينطور شما فرموديد.

مجري:

قبل آيه هم اگر اين طور باشد.

النَّبِي أَوْلَي بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ

سوره حزاب، آيه 6

پيغمبر آيا فقط به مؤمنين اولي تر است يا شامل بقيه هم مي شود ابتداي آيه اين است:

النَّبِي أَوْلَي بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ

اينجا گفته مؤمنين، آيا پيامبر أولي به ساير بندگان نيست، باز در خدمت حضرت استاد هستيم.

استاد قزويني:

ببينيد برادر بزرگوار، در خود قرآن داريم:

إِنْ أُمَّهَاتُهُمْ إِلَّا اللَّائِي وَلَدْنَهُمْ

سوره مجادلة، آيه2

مادران شما كساني هستند كه شما را به دنيا آورده اند.

اين آيه قرآن است ملاحظه مي فرماييد

إِنْ أُمَّهَاتُهُمْ إِلَّا اللَّائِي وَلَدْنَهُمْ

سوره مجادلة، آيه2

مادران شما كساني هستند كه شما را به دنيا آورده اند.

اين را شما چه مي خواهيد بفرماييد بزرگان شما اين حرف را زده اند حرف كه ما نيست.

عالم شما جناب آقاي سيوطي مي گويد:

وأزواجه أمهاتهم في حرمة نكاحهن عليهم

تفسير الجلالين، ج 1، ص 550

زنان پيغمبر مادران شما هستند به خاطر اين كه ازدواج با آن ها حرام است.

احكام القرآن ابن عربي است ابن عربي يك آدم ضد شيعه و فحاش به شيعه متوفي 543 است ايشان غير از ابن عربي عارف است، ابن عربي در احكام القرآن جلد 3 صفحه542 مي گويد:

زنان پيغمبر مادران شما هستند يعني حرام است شما با آن ها ازدواج كنيد، آقاي ابن جوزي متوفي 597 هجري است ايشان در زاد المسير جلد 6 صفحه 353 همين را دارد مي گويد، جناب امام شافعي و ديگران همه همين حرف را دارند مي گويند.

حتي جناب ابن مفلح مقدسي كه از فقهاي بزرگ اهل سنت متوفي 762 هجري است مي گويد:

وهن أمهات المؤمنين بمعني في حكم الأمهات في تحريم النكاح ولا يتعدي ذلك إلي قرابتهن

الفروع، ج 5، ص 120

زنان پيغمبر مادران مؤمنين هستند حتي اين ام المؤمنين بودن به خويشاوندان زنان پيغمبر هم سرايت نمي كند.

اگر واقعا حضرت خديجه مادر علي بوده است علي چگونه توانست با حضرت زهرا سلام الله عليها ازدواج كند اگر همسر پيغمبر خديجه كه امهات المؤمنين است، عثمان چگونه توانست با دو تا دختران پيغمبر ازدواج كند آيا او با خواهرانش ازدواج كرده است؟

اگر واقعا امهات المؤمنين مادر هستند، عايشه هم ام المؤمنين است، مگر خواهر عايشه زن آقاي زبير نبود يعني زبير آمد با خواهر خودش ازدواج كرد، اين حرف ما كه نيست حرف بزرگان اهل سنت است و حتي خود عايشه صراحت دارد بر اينكه من مادر مردان شما هستم، مسروق است كه زني به عايشه گفت:

عن عامر عن مسروق أن امرأة قالت لعائشة يا أمة فقالت لست بأمك أنا ام رجالكم

الطبقات الكبري، ج 8، ص 65 و زاد المسير، ج 6، ص 353 و المحرر الوجيز في تفسير الكتاب العزيز، ج 4، ص 370 و سنن البيهقي الكبري، ج 7، ص 70

من مادر تو نيستم، من مادر مردان شما هستم.

جناب آقاي اويس عزيز، ما گفتيم كه ام المؤمنين بودن، همسر پيغمبر بودن، حتي ما كه پيغمبر را در خواب مي بينيم به خودمان مي باليم تا چه رسد به كسي كه همسر پيغمبر باشد، اين يك فضيلتي است كه كمتر فضيلتي با او برابري مي كند.

آقا اويس عزيز، اگر كسي بيايد بگويد زنان پيغمبر چه حضرت خديجه و چه عايشه ام المؤمنين نيستند اين در حقيقت قرآن را انكار كرده است اين عقيده ما است؛ ولي آيا ام المؤمنين بودن دليل بر اين است كه هيچ گناهي براي آن ها نوشته نشده، هيچ معصيتي براي آن ها نوشته نشده، آن ها اگر مخالفتي با دستور الهي كنند خداي عالم به خاطر خويشاوندي با پيغمبر ديگر اصلا گناهان شان را ناديده مي گيرد يا نه امهات المؤمنين اگر گناه كنند دو برابر براي شان مي نويسد همان طوري كه اگر عبادت كنند به آن ها دو برابر پاداش مي دهد؟

آقا اويس، ما در خدمت شما هستيم.

بيننده:

اگر ده ثانيه به من وقت بدهيد، من نمي دانم چرا امهات المسلمين نگفته اند، اين طوري كه راحت تر مي شد.

استاد قزويني:

برادر بزرگوار من، آيا شما در قرآن كلمه مسلم داريد؟

يا أيها الذين أسلموا داريد؟

ما يا أيها الذين آمنوا داريم.

مجري:

اصلا قبلش در مورد مؤمنان است.

النَّبِي أَوْلَي بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ

سوره حزاب، آيه 6

چرا نگفته:

بالمسلمين.

همان آيه قبلش است.

النَّبِي أَوْلَي بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ

سوره حزاب، آيه 6

اين آيه قسمت قبلش است، مي توانيد بگوييد كه چرا مسلمين نگفته است؟

به همان دليل اينجا هم نگفته است چون اصلا ازدواج مسلمان و كافركه درست نيست.

استاد قزويني:

آقا اويس عزيز، ما از ادب و متانت شما تشكر مي كنيم ولي همانطور كه حضرت عالي وعده داديد اين بحث هايي كه ما عرض كرديم هم در مورد ادله شيعه تحقيقي و بررسي بفرماييد و نسبت به ادله خلافت جناب آقاي ابوبكر و جناب عمر و جناب عثمان، ادله اي كه بزرگان شما آورده اند اين ها را يك مطالعه و بررسي كنيد بعد تشريف بياوريد قدم شما روي چشم ما جا دارد.

بيننده آقاي درگاهي از تهران:

سلام جناب آقاي قزويني عزيز خسته نباشيد، شهادت مولايمان را تسليت عرض مي كنم.

استاد قزويني:

ممنون و متشكر از بزرگواري شما، اگر كسي از شما سؤال كند كه ابوبكر چه گناهي داشت كه شما خلافت او را قبول نداريد، چه جوابي مي دهيد؟

بيننده:

حاج آقاي عزيز بنده راننده اتوبوس هستم در قرآن تحقيقات فراواني دارم و چند تا آيه آماده كردم كه هم جواب براي ولايت آقا اميرالمؤمنين علي عليه السلام باشد و هم جواب براي اهل سنت باشد.

يك سؤال بنده اين است كه خداوند در قرآن مي فرمايد:

قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَي

سوره شوري، آيه 23

خداوند دوستي و محبت به اهل بيت پيامبر صلي الله عليه و اله را واجب كرده است من از برادران اهل سنت و وهابيت مي خواهم بپرسم و ببينم كه بعد از اينكه پيغمبرشان وفات كرد با خاندان پيغمبر چه كردند؟

با فاطمه زهرا سلام الله عليها چه كردند؟

در كربلا با امام حسين عليه السلام چه كردند؟

با دختران آقا رسول الله چه كردند؟

حتي به خاندان پيغمبر را تا به امروز جبر رساندند كه هرجا شيعيان و دوست داران آن ها را ببينند مي كشند.

بنده از ايشان سؤال هاي از قرآن دارم، اصلا كتاب هاي سنت را باور ندارم از قرآن فقط سؤال مي كنم سوره إسراء آيه 70 خداوند مي فرمايد:

يوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ

سوره اسراء، آيه71

روز قيامت همه مردم را با امامشان صدا مي كنند.

امروز امام آقايان كيست كه از طرف خدا انكار شده باشد.

در آيه ديگر مي فرمايد:

إِنَّمَا أَنْتَ مُنْذِرٌ وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ

سوره رعد، آيه 7

اي پيامبرتو فقط بيم دهنده اي! و براي هر گروهي هدايت كننده اي است

هدايتگر قوم ما امروز از طرف خداوند كيست؟

آيه ديگر:

وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يهدون بِأَمْرِنَا

سوره انبياء، آيه73

آيا امامان كه خدا قرار داده كه به امر خدا امروز هدايت كننده اند چه كساني هستند؟

آيه ديگر، آيه 5 سوره قصص است كه خداوند مي فرمايد:

وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَي الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ

وارثين زمين امروز چه كساني هستند كه از طرف خدا وارث زمين باشد.

استاد قزويني:

احسنت.

بيننده:

آيه ديگر، آيه 24 سوره ابراهيم است:

أَلَمْ تَرَ كَيفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا كَلِمَةً طَيبَةً كَشَجَرَةٍ طَيبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِي السَّمَاءِ

آن كلمه طيبه اي كه خداوند در قرآن قرار داده چه كساني هستند؟

خدا فرموده در هر زمان چه مرده باشند و چه زنده باشند اين ها سود به مردم مي رساند، كلمه خبيثه كه بعد از اين نوشته شده است، آن كلمه خبيثه چه كساني هستند؟

سؤال بنده از آقايان اهل سنت مي پرسم اين است كه آيا پيغمبر براي خودش جانشيني انتخاب كرده است يا نكرده است؟

اگر پيغمبر انتخاب كرده چه كسي را انتخاب كرده است؟

اگر انتخاب نكرده مردم چه حقي داشتند كه به جاي پيغمبر و به جاي خدا جانشين پيغمبر انتخاب كنند، خداوند مي فرمايد:

وَرَبُّكَ يخْلُقُ مَا يشَاءُ وَيخْتَارُ مَا كَانَ لَهُمُ الْخِيرَةُ سُبْحَانَ اللَّهِ وَتَعَالَي عَمَّا يشْرِكُونَ

سوره قصص، آيه 68

يك سؤالي ديگر مي پرسم كه اگر كسي جواب اين را بدهد، من به جاي آقاي قزويني جايزه مي دهم خداوند مي فرمايد:

إِنَّا مِنَ الْمُجْرِمِينَ مُنْتَقِمُونَ

سوره سجده، آيه22

اين مجرمين چه كساني هستند كه خداوند آن ها را تهديد كرده است؟

جز آن سه نفر ملعوني كه...

استاد قزويني:

متشكر هستيم از بزرگواري شما خدا جزاي خيرتان بدهد، خيلي قشنگ بود ولي آخرش را يك مقداري تند رفتيد.

ببينيد برادر بزرگوار من جناب آقاي درگاهي عزيز، ما تلاش كنيم منطق ما منطق قرآني باشد.

قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا

سوره بقرة، آيه83

ما اگر يك دفعه مثلا ده تا پنجاه تا روايات صحيح بياوريم در آخرش هم يك تندي از طرف ما باشد كه احساسات عزيزان اهل سنت را جريحه دار كند اين درست نيست و خوشايند هم نيست، ما هرگونه اهانت و هرگونه لعن را مطلقا منع و تحريم مي كنيم، نه تنها ما بلكه ائمه ما اين طوري بودند شما اعتقادات شيخ صدوق صفحه 107، بحار الأنوار جلد 71 صفحه 217 را ببينيد، تمامي اين ها همگي نشان مي دهد كه ما با مخالفين فكري مان كه دوستان ما هستند با ادبيات قرآني سخن مي گويم

قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا

سوره بقرة، آيه83

واقعا من تشكر مي كنم، از نحوه تسلط شما و اين آياتي را كه انتخاب كرديد.

خدايا تو را قسمت مي دهيم به آبروي محمد و آل محمد فرج مولاي ما حضرت ولي عصر را نزديك بفرما و ما را از ياران ويژه آن حضرت قرار بده.

و السلام عليكم و رحمه الله و بركاته.



Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها