2024 April 20 - شنبه 01 ارديبهشت 1403
آن چه كه در كتاب در محضر لاهوتيان از شيخ جعفر مجتهدي نقل شده صحت دارد؟
کد مطلب: ٥١٩٥ تاریخ انتشار: ٠٦ فروردين ١٣٨٧ تعداد بازدید: 67128
پرسش و پاسخ » متفرقه
آن چه كه در كتاب در محضر لاهوتيان از شيخ جعفر مجتهدي نقل شده صحت دارد؟

سؤال كننده: حميدرضاطيبي

توضيح سؤال: اخيرا دوكتاب با نام هاي درمحضر لاهوتيان ولاله اي از ملكوت را مطالعه كرده ام كه باعث ايجاد سوالات زيادي درذهنم شده است.ايا مباحث مطرح شده در اين دو كتاب واقعيت دارد.آياشيخ جعفر مجتهدي اين چنين قدرتي داشته است؟
پاسخ:

باسمه تعالي

در روايت صحيح در كتاب كافي از پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله نقل كرده: خداوند متعال مي فرمايد: بنده اي در اثر عمل به وظائف ديني مخصوصا به نوافل به مرحله اي مي رسد كه من چشم بينا وگوش شنوا وزبان گوياي او مي شوم يعني چشم و گوش او به عالم ملكوت گشوده مي شود و بسياري از ناديدنيها را مي بيند و ناشنيدني ها را مي شنود.

وما يتقرب إلي عبد من عبادي بشئ أحب إلي مما افترضت عليه وإنه ليتقرب إلي بالنافلة حتي أحبه فإذا أحببته كنت إذا سمعه الذي يسمع به وبصره الذي يبصر به ولسانه الذي ينطق به ويده التي يبطش بها ، إن دعاني أجبته و < صفحه 353 > إن سألني أعطيته . الكافي ، ج 2 ، ص 352 .


عارف بزرگوار شيخ جعفر مجتهدي در يك مرحله اي از عبوديت حق تعالي قرار داشت كه داراي چشم برزخي بودند و خيلي از مسائلي كه باور كردن آن ها براي افراد عادي مشكل هست، آن هارا مي ديدند.

بسياري از مطالبي كه از عارف بزرگوار شيخ جعفر مجتهدي نقل شده صحت دارد و بنده خودم بيش از ده سال باايشان و مرحوم كشميري معاشرت داشتم و قضاياي زيادي از اين دو بزرگوار مشاهده كرده ام كه قابل انكار نيست .

د. حسيني قزويني
6-1-87






Share
81 | منصور الماسي123456 | Iran - Tehran | ١٤:٥٠ - ١٨ آبان ١٣٨٩ |
سلام دوستان سلام خدمت آقاي محمود عزيز . آقاي محمود عزيز ممکنه بفرمايد چرا عتقادي به کرامات و عنايتهاي چهارده معصوم عليه السلام نداريد.
82 | منصور الماسي123456 | Iran - Tehran | ١٥:٣٨ - ١٩ آبان ١٣٨٩ |
سلام دوستان آنانکه بر امامان ما و بر مقدسات ما وبر شعيان مظلوم توهين مي کنند جوابشون اينه. اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمدو ال محمد و اخر تابع له علي ذلک اللهم العن العصابه التي جاهدت الحسين و شايعت وبايعت و تابعت علي قتله اللهم النعهم جميعا انشاالله . تربت گم شده فاطمه پيدا گردد چونکه آن حجت يزدان رسد انشاالله. انساالله وقتي آقمون بياد آنوقت معلوم ميشه کي حقه
83 | زينب | Iran - Tehran | ٢٠:٣٢ - ٠٤ دي ١٣٨٩ |
انقدر تو زندگي دنيا غرقيم که نمي دونيم پشت پرده ها چيا مي گذره. در حالي که چشم برزخي و اين حرفا از کمترين وسريع الوصول ترين کراماتي هستن که عرفا دارن
84 | مهدي فيض | Iran - Tehran | ٠٧:٠٠ - ٠٦ دي ١٣٨٩ |
آقاي سلماسي عزيز سلام عليكم دوست محترم هرگز در قضاوت عجله نكنيد پيامبر ما امامان معصوم ما صلوات الله عليهم اجمعين هيچگاه باشنيدن نا سزاها ناراحت نمي شدند بلكه سعي ميكردند با تفهيم از راه گفتار و كردار بر طرف مقابل غلبه كنند نه از راه لعن و نفرين عملكرد ما بايد بگونه اي باشد كه دشمنان ديني خود را شرمنده سازيم نه اينكه كاري كنيم در مقابل ما جبهه گيري كنند حضرت زيب سلام الله عليه در سرزمين كربلا بعد از آنهمه مصائب در مجلس يزيديان براي روشن شدن واقعيت به خود اجازه داد تا بفرمايد اي يزيد آنگاه معلوم ميشود كه تو برنده اين جنگ نبودي كه هركس سرگذشت روز عاشورا را بشنود بگويد لعنته الله علي قوم الظالمين نه اينكه هرچه بشنوي يا ببيني فورا مسلماني را به لعن و نفرين خطاب كني بندگان خدا همه و همه به غير از معصومين عليهم السلام گنهكار و قابل هدايتند. باتشكر و پوزش
85 | مهدي | Iran - Tehran | ١٤:٥٦ - ٠٣ بهمن ١٣٨٩ |
3روز ديگر تا سالروزعروج ملكوتي عارف باالله جناب شخ جعفر آقا مجتهدي تبريزي(ره)باقيمانده. در اين 15 سال چكار كرديم ؟ چقدر تونستيم از ارادت و ادب شيخ جعفر نسبت به اهل بيت عليهم السلام ياد بگيريم. بياييم ارادتمان واقعييمان را نسبت به ذوات مقدس اهل بيت عليم السلام بيشتر كنيم و دعا كنيم خداوند حرارت محبت انان را در دلهايمان زيادتر كند . ان شائ اله.
86 | ز.گ | Iran - Tehran | ٢٤:٥٥ - ٢٧ بهمن ١٣٨٩ |
من چندين بار براي شيخ نخودكي نامه نوشتم و ايشان هميشه بمن جواب دادند . من نه خيلي اعتقادات مذهبي دارم و نه خيلي از دستورات را اجرا ميكنم ولي اين براي خودم پيش اومده كه از ايشون خواستم و بي جواب برنگشتم
87 | منصور الماسي123456 | Iran - Mashhad | ٢٠:٤٥ - ١٠ ارديبهشت ١٣٩٠ |
سلام دوستان بازهم روزها و ماه ها گذشت دوباره ايام عزاداري مادر شيعيان فرا رسيد باز هم در ديوار شهر وکوچه ها سياه پوش شدنند. باز هم داغ بي حرمتي به مادرمان در کوچه هاي مدينه در دلهاي موند . باز هم مولايمان حضرت مهدي ع در غم عزاي مادر گريان و نالان است باز هم ياد غم هاي بيت الا الحزان حضرت فاطمه دل همه ائمه را سوزانده . دوباره ايام ما را ياد گريه هاي حضرت شيخ جعفر آقا در مظلوميت حضرت زهرا س مي برد .
88 | منصور الماسي123456 | Iran - Mashhad | ١٤:٢٣ - ١٣ ارديبهشت ١٣٩٠ |
تا باب شفاعت تو باز است چه غم ؟ گر بسته شود تمام در ها يازهرا يازهرا
89 | علي | Iran - Yazd | ١٤:٥٦ - ٠٤ خرداد ١٣٩٠ |
آيا الان هم افرادي مانند شيخ نخودکي، رجبعلي خياط و مجتهدي داريم؟
اگر داريم خواهشا نام آنها را بيان کنيد
90 | ابوالفضل كتابي | | ١٦:١٧ - ١٢ خرداد ١٣٩٠ |
انشا الله خدا ما را به عارفان و شهيدان برساند
91 | منصور الماسي123456 | | ١٨:١٢ - ١٣ تير ١٣٩٠ |
سلام دوستان . حضرت رسول اکرم ميفرمايند. اي اباذر همانا خنده عارفان عبادت شادي شان تسبيح خوابشان صدقه و نفس کشيدنشان جهاد است . اي اباذر اوليا ي خدا اگر سکوت برگزينند سکوتشان ذکر و اگر نگاه کنند نگاهشان پند و اگر سخن گويند سخنانشان حکمت واگر بين مردم راه روند راه رفتنشان باعث برکت است .ايشان کساني هستند که چون ديده شوند ياد خدا در آدمي زنده شود. ايشان پيشوايان هدايت وچراغ هاي دانايي اند . اي اباذر من به ديدنشان بسيار مشتاقم . التماس دعا
92 | منصور الماسي123456 | United States - Atlanta | ١٤:٤٦ - ٢٢ تير ١٣٩٠ |
دلم مثل غروب جمعه ها دارد هوايت را //کجا واکرده اي اين بار گيسوي رهايت را؟// کجا سر در گريبان بردي و ياد من افتادي// که پنهان کرده باشي گريه هاي هاي هايت را //خيابان «ولي عصر» بي شک جاي خوبي نيست //که در بين صداها گم کني بغض صدايت را //تو هم در اين غريبستان وطن داري و مي داني //بريده روزگار بي تو صبر آشنايت را //نسيمي از نفس افتاده ام از نيل ردّم کن //رها کن در ميان خدعه ماران عصايت را //نمي خواهم بجنگم در رکابت... مرگ مي خواهم //به شمشير لقا از پي بخشيدم عطايت را //فقط يک بار از چشمان اشک آلود من بگذر //که موجا موج هر پلکم ببوسد جاي پايت را... //... گل امّيد را در روز بي خورشيد خيري نيست //شب است و مي کشي روي سر دنيا عبايت را
93 | منصور الماسي123456 | | ١٥:٥٢ - ٢٩ تير ١٣٩٠ |
پيامبر گفت: اى پروردگار من! اول عبادت کدام است؟! خدا فرمود: سکوت کردن و روزه داشتن! اى احمد! آيا مى‏دانى روزه چه چيز به جا مى‏گذارد! پيامبر عرض کرد: نه اى پروردگار من! خداوند فرمود: آنچه روزه به جاى مى‏گذارد کم خوردن و کم گفتن و عبادت مى‏باشد! دوم سکوت است و سکوت از خود حکمت به جاى مى‏گذارد و حکمت معرفت به جاى مى‏گذارد و معرفت يقين به جاى مى‏گذارد و هنگامى که بنده من به مقام يقين رسيد، ديگر باکى ندارد که چطور روزگارش را بگذراند؛ آيا در عسر و شدت باشد و يا در يسر و آسانى. و اين است مقام کسانى که به رضاى من واصل گشته‏اند. و کسى که به رضاى من عمل کند من سه صفت را هميشه ملازم با وى مى‏گردانم: من شکر و سپاسى را به او مى‏فهمانم که مخلوط با جهل و نادانى نمى‏باشد؛ و ياد و توجهى را که مخلوط با نسيان و فراموشى نمى‏گردد؛ و محبت و مودتى را که بر محبت من، محبت مخلوقات را اختيار نمى‏کند! پس چون مرا دوست داشت، من هم او را دوست مى‏دارم و دوستى او را در دل خلائق خودم مى‏نهم. و چشم دل او را به مقام عظمت و جلال خودم مى‏گشايم و علم خاصان از خلائقم را از وى پنهان نمى‏دارم! و در اين حال با وى در سر و نهان، در ظلمت شب و درخشانى روز، از باطن سخن مى‏گويم و باب مناجاتم را بر روى وى مى‏گشايم و او به طورى مى‏شود که گفتارش با خلائق بريده مى‏گردد و همنشينى‏اش با ايشان منقطع مى‏شود و کلام خودم و کلام فرشتگانم را به او مى‏شنوايانم. و به او مى‏فهمانم سرى را که از مخلوقاتم پنهان داشته بودم. تا اينکه مى‏فرمايد: سپس بر مى‏گشايم حجاب‏ها و پرده‏هايى که فيمابين من و او بوده است. و او را به نعمت گفتارم متنعم و به لذت نظر به سوى من متلذذ مى‏نمايم. تا اينکه مى‏فرمايد: و به طور حتم و مسلماً من سلطنت و قدرت اين بنده‏ام را برتر و عالى‏تر از سلطنت سلطان سلاطين و ملک الملوک قرار مى‏دهم؛ به طورى که تمام پادشاهان در برابر وى خرد و شکسته مى‏شوند، و تمام سلاطين جائر از او در ترس و دهشت مى‏افتند، و هر جبار عنود و لجوجى از وى مى‏هراسد، و تمام حيوانات وحشى درنده در برابر او را مى‏شوند و بدن‏هاى خود را براى برکت و رحمت به بدن او مى‏مالند؛ و من بهشت را و آنچه در بهشت وجود دارد عاشق او مى‏نمايم، و عقل او را مستغرق به معرفت خودم مى‏کنم، و من خودم به جاى عقل او مى‏نشينم. و سپس مرگ را براى وى آسان مى‏نمايم، و سکرات و حرارت و فزع آن را از او برمى‏دارم تا آنکه از روى شوق، به سوى بهشت روانه مى‏شود. و در وقتى که ملک الموت بر روى فرود آيد، به او مى‏گويد: خوش آمدى! به‏به خوشا به حال شما! خوشا به حال شما! خداوند مشتاق تو است! اى ولى خدا! بدان که آن درهايى که از آنها اعمال تو به سوى آسمان بالا مى‏رفت بر تو گريه مى‏کنند؛ و محراب و مصلايت بر تو در حال گريستن مى‏باشند! بنده مؤمن عارف مى‏گويد: من راضى هستم به رضوان خداوندى و به کرامت وى؛ و بيرون مى‏رود روح از بدنش همان طورى که مو از خمير بيرون مى‏رود؛ و در اطراف سر او فرشتگان ايستاده‏اند؛ در حالتى که در دو دست هر يک از آنان يک کاسه‏اى پر از آب کوثر، و کاسه‏اى از شراب وجود دارد؛ از آنها به وى مى‏آشامانند تا سکرات موت و تلخى آن از ميان مى‏رود و او را به بشارت عظيمى بشارت مى‏دهند و به او مى‏گويند: پاک و پاکيزه‏اى! و محل سکونت تو نيز پاک و پاکيزه مى‏باشد! تو بر خداوند صاحب عزت و صاحب کرامت که حبيب است و قريب، وارد شده‏اى! در اين حال روح او از دست فرشتگان در پرواز مى‏آيد؛ و در سرعتى بيشتر از سرعت بازگشت شعاع نور چشم به چشم، به سوى خدا مى‏رود؛ در اين صورت نه ديگر حجابى وجود دارد، و نه پرده‏اى در ميان او و خداى تعالى. و خداوند هم مشتاق اوست و مى‏نشيند بر کنار چشمه‏اى از سمت راست عرش خدا. سپس به او گفته مى‏شود: اى روح! چگونه تو دنيا را ترک کردى؟ روح مى‏گويد: اى خداى من! واى سيد و آقاى من! سوگند به مقام عزت و جلالت که من هيچ علمى و توجهى به دنيا ندارم و از هنگامى که مرا آفريدى تا الان من متوجه تو و نگران به سوى تو بودم! خداوند مى‏فرمايد: راست گفتى! تو با جسمت و پيکرت در دنيا بودى و با روح و جانت با من بودى! بنابراين تو در برابر ديدگان من هستى! من از پنهان و از آشکارت خبر دارم! بپرس از من هرچه مى‏خواهى که من به تو اعطا مى‏کنم، و خواهش کن از من که من تو را گرامى مى‏دارم! اين است بهشت من! با آرامش در آن سير کن و گام بردار! و اين است عهد و امان من! در آن سکونت گزين! روح عرض مى‏کند: اى خداى من! تو خودت را به من شناسانيدى و من به واسطه عرفان به ذات تو از جميع آفريدگانت بى‏نياز شدم! سوگند به مقام عزت و جلالت اگر رضاى تو در آن باشد که من پاره‏پاره گردم و يا هفتاد مرتبه با شديدترين قسمى که مردم را بدان مى‏کشند مرا بکشند، تحقيقاً رضاى تو محبوب‏تر مى‏باشد نزد من! تا اينکه مى‏گويد: خداوند عزوجل مى‏فرمايد: سوگند به مقام عزت و جلالم مى‏خورم که من در هيچ وقتى از اوقات ميان خودم و ميان تو را حاجب قرار نمى‏دهم؛ تا در هر وقت که دلت بخواهم بر من وارد شوى؛ و اين است روش و منهاج من راجع به اولياى من!
94 | منصور الماسي123456 | | ٢٤:١٠ - ٣١ تير ١٣٩٠ |
سلام دوستان . وقتي انسان اين احاديث و فرمايشات پيامبران وامامان را که در شان عارفان و اوليا الله مي شنوه ومطالعه مکنه آنو قت مي فهه عارفان در چه مقامي هستند. آن کراماتي که ما از شيخ جعفر آقا خوانديم و شنديم يک کتاب نه بلکه بايد 100 جلد کتاب درباره اين بزرگ مرد عارف نوشته شود .
95 | محمود شلويري | Iran - Tehran | ١٥:١٩ - ٠٧ مرداد ١٣٩٠ |
سلام عزيزانم فقط در مقابل نفس اماره مقاوت كنيد بقيه كار ها به لطف خدا درست خواهد شد
96 | منصور الماسي123456 | United States - Atlanta | ١٦:١٨ - ٢٧ مرداد ١٣٩٠ |
دلا چون عاشقان هو يا علي گو / چو شور عارفان هو يا علي گو
ز عشق مرتضي جان را صفا بخش / به ذكر، ذاكران هو يا علي گو
گَرت عشق خدايي در سر افتاد / دلا با اِنس و جان هو يا علي گو
نواي يا علي ذكر ملائك / تو چون كروبيان هو يا علي گو
به عرش و فرش، علي زيب است و / به زيب آسمان هو يا علي گو
به ملك لافتي، الا علي كيست؟ / به هر كون و مكان هو يا علي گو
فلك گستر بود نام بلندش / كران تا بيكران هو يا علي گو
سرير كائنات و كعبه عشق / به عشق و مهر يزدان يا علي گو
علي قرآن ناطق، فخر قرآن / به مجد و عز قرآن يا علي گو
علي آينه غيب و شهود است /به ياد قطب امكان يا علي گو
علي ميزان و عدل و داد و احسان / به حكم عدل و ميزان يا علي گو
علي گنجينه اسرار يزدان / به نام شير يزدان يا علي گو
به آن مردي كه رزمش، رزم عشق است/به مفتاح جنان هو يا علي گو
جهاني مانده در توصيف و مدحش / بر اين دُرِّ گران هو يا علي گو
حبيب حق علي بود و علي بود/ حبيبا بيكران هو يا علي گو
97 | سيد حامد | Iran - Bushehr | ١٥:٥٣ - ٢٥ مهر ١٣٩٠ |
سلام بر عاشقان و محبين آل الله
رسيدن و نزديك شدن به آل الله راهي جز اراده كامل در رسيدن به انها و عمل كردن به دستورات نيست
السلم عليك يا ابا عبد الله
و سلام بر مجنونش و اقاي ما شيخ جعفر اقا
98 | مهدي بيدهندي | | ١٣:٥٠ - ١٧ آبان ١٣٩٠ |
عظمت جلال انسانيت به واسطه وجود چهارده معصوم است هركسي متوسل به آنها شود لاهوتي گردد واز جمله لاهوتيان شود عزت وجلال خالق هستي دروجود كسي متجلي ميگردد كه اين وابستگي را مستحكم كند مسلمان كسي است كه ايمان قوي داشته باشد وتوكل كند:
(چشم دل وا كن تا جهان بيني××××××× آنچه ناديني است آن بيني)
99 | كلب الحسين | Iran - Mashhad | ١٢:٠٩ - ٠٥ آذر ١٣٩٠ |
به جاي اين چرت وپرت ها برين يک کم امام حسين روبشناسين.بدبخت ها.0915؟؟؟720
100 | منصور الماسي123456 | | ١٦:٢٤ - ٢٦ دي ١٣٩٠ |
داداش تو نمي خواد امام حسين را بشناسيي اول خودتو بشناس بعد نظر بده.
101 | سيدمحمد علمدارزاده كبير | | ١٩:٣٢ - ١٦ بهمن ١٣٩٠ |
سلام عليکم
اميدوارم هميشه تحت توجهات ولي عصر حضرت صاحب الامر عج باشيد
هرکس حقايق حضرات ذوات مقدسه آل البيت عليهم السلام را احياء کند به ظهور اقا کمک کرده زيرا موانع ظهور عدم نقل حقايق است و کتمان حقايق يکي از اموري است که باعث تاخير گرديده است.لازم به ذکر است که همين الان هم عزيزاني با حال و هواي اين بزرگان صاحب نفس وجود دارد ، بنده دونفر از اين عبّاد مطيع آل البيت عليهم السلام را ميشناسم که بسيار مهجور و گوشه گير ميباشند که کنج عزلت را برگزيده و به دنبال بازيهاي اين دنيا نرفته اند .الحمدالله بسيارهم با محبت و مقدس و صاحب معرفتند ولي يادمان باشد هر که ادعاي ارتباط کرد را زود قبول نکنيم/ چه گويم که گفتن بسي سخت شد
، بر عالم هر آنچه رقم رفت،شد.............التماس دعا......شادي دل مولاتنا و سيدتناسدرة المنتهي کلمة الله هي العلياء حضرت زهراء سلام الله عليها که از همه ما راضي و خشنود باشد،،،،،صلوات...يا صاحب الزمان ادرکني............
102 | بخت النصر | | ٠٨:١٧ - ١٧ بهمن ١٣٩٠ |
جناب آقاي سيدمحمد علمدارزاده
حال که «کتمان حقايق يکي از اموري است که باعث تاخير گرديده است» اجازه دهيد اين حقيقت را بيان کنم که:

هر امامي جز امام معصوم، گند مي‌زند به کار ماموم.

يا علي
103 | بي نام | | ١٧:١٩ - ٢٤ بهمن ١٣٩٠ |
با سلام خدمت دوست عزيزي که اين وبلاگ رو راه انداخته.
اگه ميشد کاري ميکرديد که کساني که وارد وبلاگ شما ميشن، که ظرفيت خوندن مطالب شما رو داشتن خوب ميشد.متأسفانه بعضي ها ظرفيت ندارند و احتمال داره که چيزهايي بنويسند که درست نيست.هميشه هم گفتند و ميگن که حرف دل رو به اهل دل بگو چون کساني هستند که اين مسائل رو قبول ندارند و شروع به مسخره کردن مي کنند.و احتمالاً باعث رنجش بعضي از دوستان ميشه. ياعلي
104 | منصور | | ١٢:١٤ - ٠٥ ارديبهشت ١٣٩١ |
قرآن!من شرمنده ي تو ام»
قرآن!من شرمنده ي تو ام اگر از تو آواز مرگي ساخته ام که هر وقت در کوچه مان آوازت بلند مي شود همه از هم مي پرسند"چه کس مرده است؟"
چه غفلت بزرگي که مي پنداريم خدا تو را براي مردگان ما نازل کرده است.
قرآن! من شرمنده تو ام اگر تو را از يک نسخه ي عملي به يک افسانه ي موزه نشين مبدل کرده ام.
يکي ذوق مي کند که تو را بر روي برنج نوشته،يکي ذوق مي کند که تو را فرش کرده،يکي ذوق مي کند که تو را با طلا نوشته،يکي به خود مي بالد که تو را در کوچک ترين قطع ممکن منتشر کرده و... آيا واقعا خدا تو را فرستاده تا موزه سازي کنيم؟
قرآن من شرمنده ي توام اگر حتي آنان که تو را مي خوانند و تو را مي شنوند،آن چنان به پايت مي نشينند که خلايق به پاي موسيقي هاي روزمره مي نشينند...اگر چند آيه از تو را به يک نفس بخوانند مستمعين فرياد مي زنند"احسنت...!"گويي مسابقه ي نفس است...
قرآن !من شرمنده ي توام اگر به يک فستيوال مبدل شده اي حفظ کردن تو با شماره ي صفحه،خواندن تو از آخر به اول،يک معرفت است يا يک رکورد گيري؟اي کاش آنان که تو را حفظ کرده اند،حفظ کني تا اين چنين تو را اسباب مسابقات هوش نکنند.
خوشا به حال هر کسي که دلش رحلي است براي تو.
آنان که وقتي تو را مي خوانند چنان حظ مي کنند،گويي که قرآن همين الآن به ايشان نازل شده است.آنچه ما با قرآن کرده ايم تنها بخشي از اسلام است که به صليب جهالت کشيديم.
دکتر شريعتي
105 | ساغر كوليوندي | Iran - Zanjan | ٠٩:٠٠ - ١٠ ارديبهشت ١٣٩١ |
واقعا " آدم وقتي بي ظرفيتايي رو ميبينه كه از سر معده حرف ميزنن دلش ميخواد سكوت كنه.... كاش يكم واقع بين بوديم.... نشخوار شنيده هارو نميكرديم...يارو حرف زدنشو بل نيست..ميگه برو امام حسينو بشناس...افسوس....درود بر هر كس كه اهل حق و حقيقته ...بازي كردن با واژه ها هم شده كاسبي بعضي ها..اونم با نام ائمه...
106 | علي رمضاني | | ٠٤:٠٠ - ١٦ ارديبهشت ١٣٩١ |
بنام ارحم الراحمين اگر چنانچه بدنبال عارف هستيد يک راه بيشتر ندارد انجام فرايض و واجبات الهي و پرهيز از حرام و اين موجب خشنودي حضرت مهدي مي شود و قرائت زيارت عاشورا ما را به امام زمان نزديک و نزديکتر خواهد نمود و رعايت حق الناس که بسيار سفارش شده . والسلام ارادتمند مهدي فاطمه (,)
107 | منصور حلاج | | ٢٣:٣٩ - ٠٩ خرداد ١٣٩١ |
بنام خدا
ممنون از سعي وتلاش شما
خواهشمندم اگر از اولياي خدا همچون مرحوم مجتهدي قدس سره اطلاع داريد مرحمت بفرماييد تا انشاالله با سعي و تلاش افتخار شاگرديشان نصيبمان گردد كه مقصد اصلي را با استاد بسر بريم
108 | فاطمه | Iran - Tehran | ٠٩:٢٢ - ٢٠ خرداد ١٣٩١ |
السلام عليک يا صاحب الزمان شايد باورتون نشه ولي من تازه سه روزه که اسم شيخ مجتهدي رو شنيدم و از اين بابت واقعا شرمنده ايشان و خودم هستم اما الان دارم سعي مي کنم بيشتر بشناسمش و اون زندگي الهي که داشت رو سر لوحه اعمال خودم قرار بدم. برام دعا کنيد...
109 | منصور الماسي123456 | Iran - Tabriz | ٠٣:٤٢ - ٢٢ خرداد ١٣٩١ |
آقاي حاج فتحعلي از قول حاج ميرزا تقي زرگري تعريف کردند: يک روز که در منزل نشسته بودم زنگ خانه به صدا درآمد. وقتي درب را باز کردم، ديدم حضرت آيت الله مرعشي نجفي مي باشند،ايشان با حالتي شگفت زده فرمودند:مي دانيد چه شده است؟ديشب ائمه اطهار (عليهم السلام) به من فرمودند:که ما مقام سيادت (منا اهل البيت) را به آقاي مجتهدي داده ايم.آقاي زرگري مي فرمودند بعد از شنيدن اين مطلب نزد آقاي مجتهدي رفته و مطلبي را که آيت الله مرعشي گفته بودند، برايشان بازگو نمودم، آقا در حالي که تبسمي بر لب داشتند، فرمودند:مدتهاست که اين مقام را به ما مرحمت کرده اند.
110 | ريحانه رادمنش | | ٠٨:١٣ - ٢٤ خرداد ١٣٩١ |
با سلام و خسته نباشيد مرسي بابت مطالبتون اما مي تونيد سايت هاي خوب مثل سايت کارگاه غدير و سايت تدبر در قران را هم معرفي کنيد
111 | منصور الماسي123456 | | ٢٣:٣٤ - ٢٩ خرداد ١٣٩١ |
پيغمبر اسلام تنها کسي ست که شمشير بران قيصر را در دست دارد و دل پر از رحمت عيسي را در سينه ... دکتر علي شريعتي / از کتاب چه بايد کرد / صفحه 14 سلام بر مبعث، بهاري‏ترين فصل گيتي! سلام بر مبعث، فصل شکفتن گل سرسبد بوستان رسالت! سلام بر مبعث؛ روزي که گل‏هاي ايمان در گلستان جان انسان شکوفا شد! بعثت پيامبر اکرم(ص) مبارک با
112 | منصور الماسي123456 | | ١٢:٤٣ - ٠٧ تير ١٣٩١ |
بزرگمردي ناشناخته كه تحت ولايت و عنايت ويژه امام عصر ارواحنا فداء، مرزهاي شهود و عرفان را در نور ديده، به مقام معيت و سيادت باطني ( مقام منا اهل بيت ) رسيده و به درجه حضور و تشرف دايمي نايل گشته بود. خود مي فرمود: « هر آينه چشمانم را كه بر هم مي نهم، به همت مولايم همه عالم را مشاهده مي كنم » در سنين نوجواني، به ناگاه بارقه عشق الهي بر قلبش تابيدن گرفت و تا پايان عمر او را واله و سرگردان و مجذوب خدا و اولياي او ساخت. مجنون وار، همه چيز را در تبريز رها كرد. و با پاي پياده راهي نجف اشرف گرديد. به دستور مستقيم مولا اميرالمومنين (ع) مدتي را در نجف نزد پيرمردي كفاش به پينه دوزي پرداخت و آن گاه به دستور آن حضرت، راهي مسجد سهله شد و مدت 8 سال تمام، در آن مسجد كه قدمگاه و زيارتگاه هميشگي حضرت حجت است، اعتكاف و اقامت گزيد. پس از ملاقات با مرحوم ملا آقا جان زنجاني اعلي ا... مقامه مسجد سهله را ترك كرد و فرمود: « از طرف حضرت ولي عصر (عج) مرخص شدم و آنچه بايستي از ناحيه ايشان به من برسد، مرحمت شد، آن گاه به نجف و كربلا رفت و مدت 7 سال تمام در حجره فوقاني مقابل ايوان طلاي حضرت سيدالشهداء (ع) معتكف گرديد. در سراسر زندگي اش لحظه اي از گريه و توسل دست برنداشت. ايراد او به اكثر شيعيان و حتي علما و عرفا اين بود كه توسلشان به اهل بيت عليهم السلام كم و اندك است. خود مي فرمود: « ما بدون گريه بر حضرت سيد الشهدا (ع) نمي توانيم زنده بمانيم. سالها گريه كرديم تا خودمان را از ما گرفتند. چهل سال سرمان را بر روي دست گرفتيم تا بفرمايند كجا تقديم كنيم. » آن بزرگوار، پس از 15 سال تهذيب و تزكيه خالصانه، تحت ولايت و سرپرستي امام زمان (عج)، ماموريت پيدا كرد تا به مدت 20 سال، در گوشه و كنار جهان، به دستگيري از محبان و متوسلان آن حضرت بپردازد
113 | منصور الماسي123456 | | ٢٣:٢٨ - ٠٨ تير ١٣٩١ |
تو را غايب ناميده اند،چون «ظاهر»نيستي ،نه اينكه«حاضر»نباشي «غيبت»به معناي «حاضر نبودن»تهمت ناروائي است كه به تو زده اند و آنان كه بر اين پندارند، فرق ميان «ظهور» و «حضور»را نمي دانند،آمدنت كه در انتظار آنيم به معناي «ظهور» است،نه «حضور» و «دلشدگانت كه هر صبح وشام تو را مي خوانند، ظهورت را از خدا مي طلبند نه حضورترا.وقتي ظاهر مي شوي ،همه انگشت حيرت به دندان مي گزند با تعجب مي گويند كه توراپيش از اين هم ديده اندو راست مي گويند چرا که تو در ميان مائي،جمعه كه از راه مي رسد ،صاحبدلان «دل» از دست مي دهند و قرار از كف مي نهند و قافله دل هاي بي قرار روي به قبله مي كنند و امدنت را به انتظار مي نشينند...
114 | مصطفي خادم الرضا | Iran - Zarrīn Shahr | ١٨:٢٣ - ٢٦ تير ١٣٩١ |
باسلام والتماس دعا از تمام مسلمين من حقير کسي بودم که چند سالي در مشهد گاه گاهي در خدمت ايشان ميرسيدم چندين موارد از ايشان ديدم که براي اولين بار عرض ميکنم وتا حالا به هيچکس اعلام نکردم تا اخيرا اتفاقي براي بنده افتاد که وادار به نوشتن اين متن شدم در خدمت ايشان بودم که فرمودند من مثل جدم اما حسين ميميرم از صحبت ايشان يک سالي گذشت که براثر بيماري به بيمارستان برده شدند که پس از معالجات ودياليز کردن دربيمارستان به بيمارستان امام رضا منتقل شدند که در بيمارستان براي تنفس کردن ايشان مجبور به بريدن زير گلوي مبارک ايشان شدن که لوله اکسيجن وارد کنند که همنجا ياد حرف ايشان شدم که من مثل جدم امام حسين ميميرم
115 | مونا | Iran - Tehran | ١٨:٣٦ - ٢١ مرداد ١٣٩١ |
با سلام . راستش من كتاب ايشان را مطالعه نكردم ولي بسيار شنيده ام و مشتاق شده ام خداوند به بنده هايش ارزش والايي را عطا نموده اند كه شايد همه ما درك آن را نداشته ايم . اينگونه مسائل نبايد دور از باور مان باشد كه يك انسان با توجه به تمام نهي از منكرها نتواتند به درجه اي برسد كه چشم دل و .... داشته باشد به عقيده من بهشت را مي توان اينجا هم احساس كرد .
116 | منصور الماسي123456 | Iran - Mashhad | ١٨:١٩ - ٢٦ مرداد ١٣٩١ |
يا عـــــــــلي کجاست آن عدالت بلوکه شده ات دراطاله فراموشخانه تاريخ بشريت؟ کجاست آن بيان شيوايت که بازکردن جواهري پست ازپاي پيرزني يهودي را سند از غصه دق کردن مرد مسلمان مي دانست؟ کجاست آن آهن گداخته اي که به نزديک عقيل آوردي تاسهم بيشتري ازبيت المال نخواهد؟ کجاست چهره اي جدي که به دخترت نشان دادي براي عاريه گرفتن گردن بندبيت المال؟ کجاست آن چاهي که درنخلستان با آن درد دل مي کردي؟ بازگرد به وجودت نياز داريم ديگرخسته شديم
117 | كنيز اهل بيت ع | Iran - Tehran | ١٢:١٧ - ٠٨ شهریور ١٣٩١ |
وجود شيخ جعفر وقف اهل بيت ع بود... بارها اين شعر را با حسرت خوانده ام: مي خواستم كه وقف تو باشم تمام عمر..........دنيا خلاف آنچه كه مي خواستم گذشت خوشا بحال ايشون كه تونستند اينگونه باشند.... روحشون شاد و يادشون گرامي... اجرتان با سيد الشهدا ع .....
118 | منصور الماسي123456 | | ١١:١٢ - ١٠ شهریور ١٣٩١ |
خدايا مرا ببخش...
--------------------
- گرما و سرما در اراده ام بر انجام گناه اثر نکرد ولي
> براي اطاعت تو، گرما و سرما را بهانه کردم

- براي سلامتي جسمم، هم خرج کردم و هم تشکر ولي
> براي اطاعت تو، نداشتم که خرج کنم و نق هم زدم

- با نگاهم گناهکاران و هتاکان احکامت را تشويق کردم ولي
> بندگان تو را و احکامت را مسخره کردم

- در هر علمي به متخصصينش مراجعه کردم و به راي خودم عمل نکردم ولي
> نوبت به دين که رسيد، صاحب راي شدم و دينت را تفسير کردم

خدايا مرا بابت ببخش...
119 | منصور الماسي123456 | | ١٥:٣٠ - ١٣ شهریور ١٣٩١ |
چون پير مغان ديد که مستثني آبم...بنمود پياپي دو سه پيمانه شرابم

بيخبران گويند مستي از خوردن مي است! چه بگويم که بوسه بر درگاهت مست ابديم کرده است...يا حسين
120 | منصور الماسي123456 | | ١٧:٠٨ - ٢٢ شهریور ١٣٩١ |
صعصعة بن صوحان، از دوستان و ارادتمندان حضرت علي (ع) بود. عرض کرد: يا اميرالمومنين! آيا شما افضل هستيد يا حضرت آدم؟ حضرت، چشم هاي مبارک خويش را گشوده و فرمودند:انسان خوب نيست از خودش تعريف کند، اما براي اينکه نعمت هاي الهي را در حق خودم اظهار کنم و نوعي شکرگزاري کرده باشم، جواب تو را مي گويم: خداوند متعال، آدم را داخل بهشت کرد و تمام نعمت هاي بهشت به غير از خوردن گندم را بر او مباح و حلال نمود. با وجود منع الهي، آدم از آن گندم خورد ولي براي من گندم مباح بود اما از آن استفاده نکردم. عرض کرد: شما افضل هستيد يا حضرت نوح (ع) امام فرمودند: زماني که قوم نوح، او را اذيت و آزار رساندند، قومش را نفرين کرد و گفت: رب لاتذر علي الارض من الکافرين دياراً: پروردگارا هيچ يک از کافران را بر روي زمين، باقي مگذار ؛ ولي من با اين همه مصيبت و آزار، در عمر خود نفرين نکردم. صعصعة پرسيد: آيا شما افضليد يا ابراهيم خليل؟ حضرت فرمودند: ابراهيم به خدا عرضه داشت«رب ارني کيف تحي الموتي»: خداوندا، به من نشان بده که چگونه اين مردگان پوسيده را زنده خواهي کرد» خطاب رسيد: مگر به قدرت ما ايمان نياورده اي؟ عرض کرد: چرا؛ ولي مي خواهم قلبم مطمئن شود، اما ايمان من در مرتبه اي است که «لوکشف العظاء ما ازددت يقيناً»: اگر تمام پرده هاي بين خالق و مخلوق برداشته شود، يقين و اطمينان من به حدي است که کم و زياد نمي شود. باز پرسيد: يا علي! تو افضلي يا موسي(ع)؟ امام فرمود: زماني که خداوند موسي را با معجزه يد بيضا و عصا به سوي فرعون فرستاد و فرمان داد: برو به سوي فرعون؛ از خداوند تقاضا کرد که برادرش هارون را با او همراه کند؛ «ولهم علي ذنب فاخاف ان يقتلون»: پروردگارا! آنان به اعتقاد خودشان، مرا گناهکار مي دانند: مي ترسم مرا بکشند اما وقتي پيامبر اسلام (ص) مرا مامور کرد تا سوره برائت را به سوي فرعونيان مکه ببرم و در موسم حج بخوانم، با وجودي که بسياري از پهلوانان، پدران و برادران آنها را در جنگ کشته بودم ذره اي به دلم خوف نيامد و کسي را براي کمک و ياري نخواستم صعصعة عرض کرد: يا علي: تو افضل هستي يا عيسي بن مريم (ع)؟ امام فرمود: آنگاه که مادر عيسي (ع) خواست بچه اش را به دنيا بياورد و زمان وضع حملش رسيد از طرف خداوند فرمان رسيد: مريم! از بيت المقدس بيرون رو، که اينجا جاي زايمان نيست، اينجا عبادتگاه است و او به زير يک نخل خشک پناه برد. اما وقتي مادر من در مسجدالحرام، آثار وضع حمل را ديد و خواست از آنجا خارج شود ندا رسيد: داخل خانه ما بيا؛ و ديوار کعبه شکافت و مادرم مرا در خانه خدا به دنيا آورد و سه روز مهمان پروردگارم بودم. صعصعه عرض کرد يا علي تو افضل هستي يا حضرت محمد مصطفي (ص)؟ فرمود : من بنده اي از بندگان حضرت هستم.
  بعدی [1] [2] [3] [4] [5]   قبلی
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب