2024 October 8 - سه شنبه 17 مهر 1403
آيا اهميت دادن به عيد نوروز بدعت نيست؟
کد مطلب: ٥٠٦٧ تاریخ انتشار: ٢٨ اسفند ١٤٠٠ تعداد بازدید: 40470
پرسش و پاسخ » عمومي
آيا اهميت دادن به عيد نوروز بدعت نيست؟

باسمه تعالي

جهت استحضار جنابعالي و خوانندگان گرامي نظريه فقهاي بزرگ شيعه و رواياتي را كه از ائمه عليهم السلام آمده ذكر مي كنيم و آن سيره خلفاي اهل سنت را در گرامي داشتن عيد نوروز نقل مي كنيم و قضاوت را به عهده خوانندگان گرامي مي گذاريم

نظريه فقهاي بزرگ شيعه نسبت به نوروز

ابن فهد حلي از فقهاي بزرگ شيعه مي فرمايد: «يوم النيروز يوم جليل القدر». روز نوروز يك روز با عظمتي است. المهذب البارع، ج 1، شرح ص 191.

حضرت آيت اللّه العظمي خوئي در پاسخ به استفتايي پيرامون فضيلت و اعمال عيد نوروز پرسيده اند، ايشان پاسخ داده اند: «لا بأس بالاتيان بالأعمال المذكورة رجاء ، والله العالم». اگر اين اعمال را به قصد رجاء باشد نه به قصد ورود، اشكال ندارد.صراط النجاة للميرزا جواد التبريزي، ج 2، ص 426.

از حضرت آيت اللّه العظمي سيستاني پرسيده اند: «هل يعد اعتبار النيروز عيدا من البدع في الدين؟»

كه آيا معتبر دانستن عيد نوروز بدعت است؟

پاسخ داده اند: «لا يعد بدعة». خير، بدعت شمرده نمي شود.

فقهاي شيعه به استناد روايات متعدد، فتوي به استحباب غسل روز نوروز داده اند.

علامه حلي مي فرمايد: «ويستحب الغسل ليلة الفطر... ويوم النيروز للفرس». غسل شب عيد فطر و... و نوروز مستحب است. منتهي المطلب (ط.ق)، ج 1، ص 130.

همين فتوي را مرحوم ابن فهد در مهذب ج 1، ص 191، صاحب حدائق در حدائق، ج 4، ص 234، و مقدس اردبيلي در مجمع الفائدة، ج 7، ص 19.

صاحب جواهر مي فرمايد: «وأما غسل يوم النيروز فعلي المشهور بين المتأخرين بل لم أعثر علي مخالف فيه».

و اما استحباب غسل روز نوروز، نظريه مشهور ميان متأخرين است بلكه در ميان فقهاء كسي را مخالف نيافتم. جواهر الكلام، ج 5، ص 41.

سخنان ائمه عليهم السلام در باره نوروز

شيخ صدوق نقل مي كند: «وأتي علي عليه السلام بهدية النيروز ، فقال عليه السلام : ما هذا؟»

خدمت حضرت امير (ع) هديه اي آوردند، حضرت فرمود اين چه هديه اين است؟ پاسخ دادند: «يا أمير المؤمنين اليوم النيروز»اين هديه روز نوروز است، حضرت هديه را پذيرفت و فرمود «اصنعوا لنا كل يوم نيروزا». شما هر روز را براي ما نوروز قرار دهيد. (هر روزتان نوروز باد). من لا يحضره الفقيه، ج 3، ص 300، ح 4073 .

از اين روايت استفاده مي شود كه حضرت هيچگونه مخالفتي با عيد نوروز نفرمودند، بلكه فرمودند هر روزتان نوروز باد.

و در روايت ديگري حضرت امير عليه السلام فرمود: «اليوم لنا عيد ، وغدا لنا عيد ، وكل يوم لا نعصي الله فيه فهو لنا عيد

امروز براي ما عيد است و فردا هم عيد ما هست و هر روز كه خدا را معصيت نكنيم آن روز عيد ما است.

مستدرك الوسائل، ج 6، ص 154، ح 6679.

شيخ طوسي در مصباح از امام صادق (ع) نقل كرده كه حضرت به معلي بن خنيس فرمودند: «إذا كان يوم النيروز فاغتسل والبس أنظف ثيابك ، وتطيب بأطيب طيبك ، وتكون ذلك اليوم صائما

روز نوروز غسل كن و پاكيزه ترين لباست را بپوش و خود را خوشبو نما و اين روز را روزه بگير و بعد از نماز ظهر و عصر چهار ركعت نماز (با آداب خاصي) بجاي آور و دعا كن «يغفر لك ذنوب خمسين سنة». خداوند گناه پنجاه سال تو را مي آمرزد.

وسائل الشيعة (آل البيت)، ج 8، ص 172 - 173، ح 10338، مصباح المتهجد : 790.

ابن فهد حلي در مهذب نقل كرده كه امام صادق (ع) به معلي بن خنيس فرمود: «إن يوم النيروز هو اليوم الذي أخذ فيه النبي ( صلي الله عليه وآله ) لأمير المؤمنين ( عليه السلام ) العهود بغدير خم فأقروا له بالولاية ، فطوبي لمن ثبت عليها ، والويل لمن نكثها»

روز نوروز همان روزي است كه پيامبر اكرم صلّي اللّه عليه وآله در غدير خم، از مردم نسبت به امير مؤمنان (ع) عهد و پيمان گرفت. و در اين روز با ولايت علي (ع) تجديد پيمان نماييد، خوشا به حال كسي كه در ولايت علي (ع) ثابت قدم بماند و واي به حال كسي كه پيمان شكني كند.

و حضرت در ادامه فرمود: «وما من يوم نيروز إلا ونحن نتوقع فيه الفرج ، لأنه من أيامنا حفظه الفرس وضيعتموه».

ما در روز نوروز انتظار فرج داريم، زيرا آن روز از روزهاي ويژه ما اهل بيت است كه شما آن را ضايع كرديد ولي فارسها آن را حفظ كردند.

المهذب : 194، وسائل الشيعة (آل البيت)، ج 8، ص 173 ، ح 10339، والبحار 59 : 119.

سيره خلفاي اسلامي در عيد نوروز

علامه سيد جعفر مرتضي مي نويسد: اهل سنت روز نوروز را گرامي مي داشتند و به همديگر هدايا مي فرستادند، خليفه اسلامي متوكل عباسي، در بغداد، چيزهاي ساخته شده از عنبر و گلهاي مخصوصي ميان مردم توزيع مي كرد. الديارات / ص 57 ، وراجع ص 39 / 40 ونشوار المحاضرات / ج 8 / ص 246 والعامة في بغداد / ص 253 / 254 عنهما وعن عجائب المخلوقات / ص 121 وعن صبح الأعشي / ج 2 / ص 420 .

«وقيل إنّه أول من أخر النيروز رفقا بأهل الخراج

گفته اند كه ايشان اولين كسي بود كه روز عيد نوروز را به خاطر مدارا با اقليتهاي مذهبي، به تأخير انداخت. محاضرة الأوائل / ص 142 .

و مادر مقتدر عباسي اين روز را گرامي مي داشت. نشوار المحاضرات / ج 1 / ص 293 ، وراجع : المستطرف / ج 2 / ص 52 .

واثق هم اين روز را گرامي مي داشت. الأغاني / ج 19 / ص 230 .

و مصنور دوانيقي نيز به اين روز اهميت مي داد

و اول كسي كه روز نوروز را گرامي داشت و عيد باستاني اعلام كرد، حجاج بن يوسف ثقفي بود. الأوائل / ج 2 / ص 34.

دكتر صالح ورداني از علماي مصر مي نويسد: وكان الفاطميون بالإضافة إلي ذلك يحتفلون بعيد النيروز ويوزعون فيه أصناف الحلوي.

در زمان حكومت فاطميون، عيد نوروز را جشن مي گيرفتند و انواع شيريني جات در اين روز توزيع مي كردند. الشيعة في مصر ص 34.

تمام اين كارها توسط خلفاي اسلامي در سه قرن آغازين اسلام، انجام مي گرفت و هيچ يك از علماي بزرگ اعتراض نمي كردند. المواسم والمراسم ص 99.



Share
41 | ه . ق | United States - New York | ٠٢:٢٤ - ١٧ فروردين ١٣٩١ |
4
 
64
پاسخ نظر
سلام من به عنوان يک آدم بي طرف خيلي از صحبتهاي آقاي عبد الامير استفاده کردم و کاملا منطقي و مستدل بود ولي اي کاش ايشان به روايت امام موسي کاظم عليه السلام که در بحارالانوار در رد نوروز آمده و تفسير الميزان که در تحت سوره فرقان استاد معظم مرحوم علامه طباطبايي در توضيح اصحاب راس آورده اند اشاره اي ميفرمودند و صد حيف که لباس نو پوشيدن خونه تکاني کردن و عيدي دادن و عيدي گرفتن و..... براي افضل الاعياد که که عيد غدير هست نباشد
1 |سید|Iran - Tehran |١٣:٥٩ - ٢٧ اسفند ١٣٩٦ |
10
 
5
علامه این عبارت را در جلد 15 هرچه گشتم نداشتند
2 |مهدی|Iran - Mashhad |٠٠:٣١ - ٠٤ تير ١٣٩٧ |
1
 
14
خب درست نگشتی دیگه
این هم متن علامه طباطبائی در
ترجمه تفسير الميزان، ج‏15، ص: 300
" وَ عاداً وَ ثَمُودَ وَ أَصْحابَ الرَّسِّ وَ قُرُوناً بَيْنَ ذلِكَ كَثِيراً" در مجمع البيان گفته: كلمه" رس" به معناى چاهى است كه طوقه چينى شده باشد، و مى‏گويند" اصحاب رس" مردمى بودند كه بعد از قوم ثمود روى كار آمدند و بر لب چاهى زندگى مى‏كردند و خداوند پيغمبرى به سويشان گسيل داشت، ولى ايشان او را تكذيب كردند و خدا هلاكشان كرد . بعضى‏ ديگر گفته‏اند:" رس" نام رودخانه‏اى بود كه قوم رس در كنار آن منزل داشتند. و روايات‏ شيعه نيز مؤيد اين احتمال است.
و كلمه" عادا ..." عطف است بر جمله‏" قَوْمَ نُوحٍ" و تقدير چنين است:" و دمرنا عادا و ثمود و اصحاب الرس ...- ما عاد و ثمود و اصحاب رس را هلاك كرديم".
" وَ قُرُوناً بَيْنَ ذلِكَ كَثِيراً"- كلمه" قرن" به معناى مردمى است كه در يك عصر زندگى مى‏كنند و چه بسا بر خود عصر هم اطلاق بشود، و كلمه" ذلك" اشاره است به‏ طوائفى كه قبلا نام برده شد كه اول آنان قوم نوح، و آخرشان اصحاب رس و يا قوم فرعون بودند.
معناى آيه اين است كه: ما قوم عاد كه قوم هود پيغمبر بودند و ثمود را كه قوم صالح بودند و اصحاب رس و اقوامى بسيار را كه در فاصله ميان اين اقوام زندگى مى‏كردند، يعنى قوم نوح و اقوام بعد از ايشان را هلاك كرديم....
بحث روايتى [ (رواياتى در باره اصحاب رس و عذاب آنان و ...)]
در كتاب عيون به سند خود از ابو الصلت هروى از حضرت رضا (ع) روايت كرده كه امير المؤمنين (ع) در حديثى طولانى كه راجع به داستان اصحاب رس‏ است فرمودند: اصحاب رس مردمى بودند كه درخت صنوبرى را مى‏پرستيدند و نام آن را" شاه درخت" نهاده بودند و آن درختى بود كه" يافث" فرزند نوح آن را بعد از داستان طوفان بر كنار چشمه‏اى به نام" روشن آب" كاشته بود و اين قوم، دوازده شهر آباد پيرامون نهرى به نام رس داشتند و نام آنها: آبان، آذر، دى، بهمن، اسفند، فروردين، ارديبهشت، خرداد، مرداد، تير، مهر و شهريور بود كه مردم فرس اين اسامى را بر ماههاى دوازده‏گانه خود قرار دادند، قوم نامبرده از آن صنوبر دوازده جوانه گرفته در هر يك از شهرهاى خود، يكى را كاشتند و نيز از آن چشمه كه گفتيم صنوبر بزرگ بر كنار آن بود- نهرى به طرف آن جوانه‏ها و قريه‏ها بردند، و نوشيدن از آب آن نهرها را بر خود حرام كردند، به طورى كه اگر كسى از آن نهرها مى‏نوشيد و يا به چهارپاى خود مى‏داد به قتلش مى‏رساندند، چون مى‏گفتند: زنده ماندن اين دوازده خدا بستگى به آب اين نهرها دارد پس سزاوار نيست كسى از آنها بخورد و مايه حيات خدايان را كم كند.
و نيز در هر ماه يك روز را در يكى از آن شهرها عيد مى‏گرفتند و همگى در زير درخت صنوبر آن شهر جمع شده قربانى‏هايى پيشكش و تقديم آن مى‏كردند، و آن قربانيها را در آتشى كه افروخته بودند مى‏سوزاندند، وقتى دود آن بلند مى‏شد براى درخت صنوبر به سجده مى‏افتادند و به گريه و زارى در مى‏آمدند و شيطان هم از باطن درخت، با آنان حرف مى‏زد.
اين عادت آنان در آن دوازده شهر بود تا آنكه روز عيد شهر بزرگ فرا مى‏رسيد، نام اين شهر" اسفندار" بود و پادشاهشان نيز در آنجا سكونت داشت و همه اهل شهرهاى دوازده‏گانه در آنجا جمع شده به جاى يك روز دوازده روز عيد مى‏گرفتند، و تا آنجا كه مى‏توانستند بيشتر از شهرهاى ديگر قربانى مى‏آوردند و عبادت مى‏كردند، ابليس هم وعده‏ها به ايشان مى‏داد، و اميدوارشان مى‏كرد (البته) بيشتر از آن وعده‏هايى كه شيطانهاى ديگر در اعياد ديگر، از ساير درختان به گوششان مى‏رسانيدند سالهاى دراز بر اين منوال گذشت و هم چنان بر كفر و پرستش درختان، ادامه دادند تا آنكه خداوند رسولى از بنى اسرائيل از فرزندان يهودا، به سوى ايشان فرستاد آن رسول مدتى آنها را به پرستش خدا و ترك شرك مى‏خواند، ولى ايشان ايمان نياوردند پيغمبر نامبرده، آن درختان را نفرين كرد تا خشك شدند چون چنين ديدند به يكديگر گفتند: اين مرد خدايان ما را جادو كرد، عده‏اى گفتند: نه، خدايان بر ما غضب كردند، چون ديدند كه اين مرد ما را مى‏خواند تا بر آنها كفر بورزيم و ما هيچ كارى به آن مرد نكرديم و درباره آلهه خود غيرتى به خرج نداديم، آنها هم قهر كردند و خشكيدند.
لذا همگى راى را بر اين نهادند كه نسبت به آلهه خود غيرتى نشان دهند، يعنى آن‏
ترجمه تفسير الميزان، ج‏15، ص: 303
پيغمبر را بكشند. پس چاهى عميق حفر كرده او را در آن افكندند و سر چاه را محكم بستند و آن قدر ناله او را گوش دادند تا براى هميشه خاموش گشت. دنبال اين جنايت خداى تعالى عذابى بر ايشان مسلط كرد كه همه را هلاك ساخت‏ .
و در نهج البلاغه، على (ع) فرموده: كجايند صاحبان شهرهاى رس كه پيغمبران خود را كشتند و سنت‏هاى مرسلين را خاموش، و سنتهاى جباران را احياء كردند؟ .
----------------
( 2) مجمع البيان، ج 7، ص 169 و 170.
( 3) تفسير طبرى، ج 19، ص 11.
( 4) تفسير برهان، ج 3، ص 166، ح 1
( 1) عيون اخبار الرضا، ط نجف، ج 1، ص 163 و 165.
( 2) نهج البلاغه صبحى الصالح، ص 260 شماره 182.
42 | جواد | United States - New York | ٠٢:٤٤ - ١٧ فروردين ١٣٩١ |
4
 
29
پاسخ نظر
نزد خداوند عليم و حکيم عيد فقط عيد غدير است و بس
از پس او جمعه و اضحي و فطر بهر کمال ما همين چار بس
جاي علي کي به اهورا دهيم مذهب و کيش ما همان است و بس
43 | عبد | United States - Atlanta | ٠٩:٣٦ - ١٥ ارديبهشت ١٣٩١ |
3
 
13
پاسخ نظر
عليکم السلام در جواب ه . ق هرچه اين قوم را دعوت به بحث منطقي ابتداً روي آيات و سپس بررسي کل روايات نموديم حق را معوج پنداشتند و حاضر نشدند کليه روايات را سنداً و متناً بررسي کنند و کنيم حرف براي گفتن بسيار است طالبين حق را همين مقدار کافيست که بدانند عيد نوروز بدعتيست در دين که با جان مردم عجين شده مواليان آقا اميرالمؤمنين عليه السلام محور زندگي را روي عمل آنها بنا ميکنند نه اقوام ديگر والسلام
44 | عليرضا | United States - New York | ٢٢:٢٠ - ٠٣ آذر ١٣٩١ |
35
 
5
پاسخ نظر
عيد نوروز رسمي زيبا و مورد تاييد ائمه ي اطهار است .
کساني که با نظر علي ع و ائمه ي اطهار هم مخالفت ميکنند و از آنها خود را مقيد تر و مسلمان تر ميدانند راه به بيرهه ي عظيم برده اند
45 | به تو چه | Iran - Shāhīn Dezh | ٠٩:٥٨ - ٠٨ اسفند ١٣٩١ |
17
 
12
پاسخ نظر
پيامبر طي يك روايت گفته سه كشور مسامانبشو نيستند
ايران-تركيه-عراق
شما يا مرده پرستي ميكنيد يا در دين اسلام بدعت مياوريد
شيعه يك مذهب نيست بلكه ديني مسقل است
زنده باد ملازاده زنده باد يوسف قرضاوي
46 | مجيد م علي | Sweden - Stockholm | ٢٢:٣٠ - ٠٩ اسفند ١٣٩١ |
الله اکبر با سلام جناب "" به تو چه "" خداوند تو را با ملق زاده و قرض اوي محشور کنه ان شاء الله بيا بگو امين لبيک يا علي
47 | غضنفري | Iran - Tehran | ٢٢:٤٠ - ١٠ اسفند ١٣٩١ |
جناب به توچه: تو به پيامبر صلي الله عليه واله وسلم دروغ بستي و عجيب اينجاست که کاملا بر عکس فرموده آن حضرت حرف ميزني چرا که ايشان ايرانيان را بسيار ستايش فرموده که اگر علم در ثريا باشد ايرانيان انرا بدست مياورند يا اينکه ايرانيان اسلام ناب را به اعراب عرضه ميکنند . واين ادعاي تو نشانگر اين است که تو و امثال تو از شدت تعصب به عمر و ابوبکر و عبدالله ابي و ابوجهل و ابولهب و امثالهم نميتواني گسترش سريع اسلام ناب را ببيني و حسادت چشمان تو و بزرگانت را کور کرده. اميدوارم که خدا تو را با عمر وابولهب و ابوبکر و ابوجهل محشور کند و مارا هم با 14معصوم عليهم السلام
48 | نور غدير | Iran - Tehran | ١٢:٣٤ - ٢٣ اسفند ١٣٩١ |
3
 
12
پاسخ نظر
اولا: گفتن علما اگر کاشف از قول معصوم و يا عين کلام معصوم باشد حجت است و الا اصلا بدرد بشريت نمي خورد (چرا که در زمان غيبت بايد رجوع کرد به کساني که حرف ائمه را مي زنند [واما الحوادث الواقعه فرجعوا الي روات حديثنا])
ثانيا: همه علما شيعه معتقدند که مجتهد جامع الشرايط حتي اگرمنصوب از طرف شخص امام زمان هم که باشد مخطي است.
ثالثا: حرف علما اگر (سهوا)در مقابل نص قرار گرفت آن حرف باطل مي شود و نص جاي آن را مي گيرد(البته اگر از روي عمد خلاف نص حرفي زده شود عدالت از بين مي رود)
رابعا: در طول تاريخ بوده است مواردي که علما اشتباه مي کردند و بعد ها علماء متأخر آن اشتباه را اصلاح کردند ( مثل [ منزوعات بئر ]که ديگر در هيچ رساله اي حرفي از آن نيست در حالي که در قديم بطور مفصّل درباره آن فتوي داده مي شد)
خامسا: تأئيديه اي از همه علما براي نوروز جمشيدي وجود ندارد.
نتيجه: نوروز جمشيدي اگر چه مسلماً عيد ايرانيان باستان (آتش پرست و مشرک ) بوده و هست ولي از نظر قرآن و روايات (سنت پيامبر و آل پيامبر) باطل است و براي فرد محقق ادله آن روشن و واضح است .
49 | نور غدير | Iran - Tehran | ١٢:٤٥ - ٢٣ اسفند ١٣٩١ |
3
 
12
پاسخ نظر
و نکته اي که فراموش شد اينکه:
در زمان کنوني با سخنراني هايي که از طرف متدينين مخصوصا طلاب کم اطلاع مي شود به نوروز يک وجهه اسلامي داده اند و اين مسلما وارد کردن چيزي در اسلام است که در آن نبوده و ظاهرا بدعت هم جز اين نيست و اگر واقعا معتقد هستيد اسلامي نيست پس چرا اينقدر نسبت به کساني که در مقابل نوروز جمشيدي ايستاده اند حساسيت نشان مي دهيد و در تأييد نوروز جمشيدي مقاله مي نويسيد اينها نشان مي دهد شما به نوروز جمشيدي علاقه مند هستيد و مي خواهيد آن را توجيه کنيد که البته لولا التوجيه لهلک الطلبه
در پايان متذکر مي شوم که قرآن و روايات صريحا نوروز جمشيدي را رد مي کند.
50 | شكوري | Iran - Kerman | ٢٣:٢١ - ٢٣ اسفند ١٣٩١ |
سلام
جناب نور غدير مطالب خوبي را ارائه فرموده اند ، و البته كساني كه فكر مي كنند نوروز از نظر روايات مورد تاييد است به خطا رفته اند.
51 | mosasalam | Iran - Mashhad | ٢٤:٠٦ - ٢٤ اسفند ١٣٩١ |
2
 
17
پاسخ نظر
سلام
جناب آقاي سني که نوشتي :شيعه يك مذهب نيست بلكه ديني مسقل است
زنده باد ملازاده زنده باد يوسف قرضاوي ./
آويزه گوش داشته باش : شيعه حقيقت اسلام است .
اين مخالفت با نوروز مختص سنيها نيست که تو دور گرفتي اراجيف ميگي، بعضي از علماء شيعه هم اين عيد نوروز را عيد اسلامي نميدانند و با آن مخالفند.
ضمنا عمده مطالبي که به عنوان نقد در همين نظرات نوشته شده توسط يک شيعه علوي نوشته شده و او در 16گفته : (سخني کوتا با غريبه ها : نوشته ذيل موجب تجرّي وهابيت خبيث و برادران اهل تسنن نشود که من خود شيعه علوي ام و با اهل ولاء عليّ و اولاد کرامش سخني دوستانه مي گويم.)
پس شماي وهابي کافر بي ادب يا سني جاهل پوسته پرست ادب داشته باش و نسبت مرده پرستي به شيعه نده (نخود آش)
به اميد ظهور امام زمان روحي فداه تا چند سال آينده
52 | يونس | Iran - Qom | ٢٣:٣٩ - ٢٨ اسفند ١٣٩١ |
بسم الله گذشته از زحمت اثبات بدعت بودن يا نبودن نوروز، روايتي كه شيخ صدوق از امير المؤمنين عليه السلام نقل كرده اند (و گروه پاسخگوي سؤالات آنرا در صدر روايات آورده اند) مطلب را براي پيروان امير المؤمنين تمام كرده است. با دقت در اين روايت متوجه مي شويم كه حضرت برخلاف سنت ايرانيان باستان در روز نوروز بدون اعتنا به نوروز به كارهاي خود اشتغال دارد. فرمايش حضرت كه فرمود «اصنعوا لنا كل يوم نيروزا» تأييد نوروز نيست. فعل حضرت نشان از اين دارد كه در مرام ايشان نوروز با بقيه ايام فرقي ندارد (برخلاف ما ايرانيان كه به تبعيت از نياكان خود حساب ويژه اي براي آن قائليم و برنامه خاصي در ايام نوروز داريم كه در بقيه ايام سال سابقه ندارد) و شايد مراد حضرت همين باشد كه براي ما اهل بيت، نوروز با ساير ايام يكسان است. در سيره اهل بيت عليهم السلام اثري از آدابي كه ايرانيان در نوروز به آن مقيدند يافت نمي شود. شيعه بناست پيرو اهل بيت باشد نه پيرو ايرانيان باستان و ... و اين براي پيرو اهل بيت كافي است خواه نوروز بدعت به معناي خاص باشد خواه نباشد. و صرف اينكه در روايات نهيي از حضرات معصومين نسبت به عيد گرفتن نوروز وارد نشده دليل بر اين نيست كه من شيعه خود را مقيد به آداب باستاني نوروز كنم و در تأييد نوروز به اين روايات استناد كنم. راه راست و راه نجات پيروي محض از اهل بيت است و بس.
53 | محمد مهدي | Iran - Mashhad | ١٧:٣٣ - ٠٤ فروردين ١٣٩٢ |
2
 
54
پاسخ نظر
سلام قطعيست که عيدنوروز عيد زرتشت و مجوس است و ما آن را نا دانسته نوشخوار کرديم روايتي را که از لحاظ سند در نهايت اتقان است حضرت علامه طباطبائي مفسر کبير در تفسير الميزان ذيل آيه اصحاب رس ج 15 ص 301 آورده اند جهت اطلاع از ريشه اسامي سالهاي فارس ترجمه اين روايت از کتاب ترجمه الميزان برايتان ارسال شد در پايان هم مطالبي از رساله نوين از لغت نامه دهخدا نقل شده است: بحث روايتى [ (رواياتى در باره اصحاب رس و عذاب آنان و ...)] در كتاب عيون به سند خود از ابو الصلت هروى از حضرت رضا (ع) روايت كرده كه امير المؤمنين (ع) در حديثى طولانى كه راجع به داستان اصحاب رس‏ است فرمودند: اصحاب رس مردمى بودند كه درخت صنوبرى را مى‏پرستيدند و نام آن را" شاه درخت" نهاده بودند و آن درختى بود كه" يافث" فرزند نوح آن را بعد از داستان طوفان بر كنار چشمه‏اى به نام" روشن آب" كاشته بود و اين قوم، دوازده شهر آباد پيرامون نهرى به نام رس داشتند و نام آنها: آبان، آذر، دى، بهمن، اسفند، فروردين، ارديبهشت، خرداد، مرداد، تير، مهر و شهريور بود كه مردم فرس اين اسامى را بر ماههاى دوازده‏گانه خود قرار دادند، قوم نامبرده از آن صنوبر دوازده جوانه گرفته در هر يك از شهرهاى خود، يكى را كاشتند و نيز از آن چشمه كه گفتيم صنوبر بزرگ بر كنار آن بود- نهرى به طرف آن جوانه‏ها و قريه‏ها بردند، و نوشيدن از آب آن نهرها را بر خود حرام كردند، به طورى كه اگر كسى از آن نهرها مى‏نوشيد و يا به چهارپاى خود مى‏داد به قتلش مى‏رساندند، چون مى‏گفتند: زنده ماندن اين دوازده خدا بستگى به آب اين نهرها دارد پس سزاوار نيست كسى از آنها بخورد و مايه حيات خدايان را كم كند. و نيز در هر ماه يك روز را در يكى از آن شهرها عيد مى‏گرفتند و همگى در زير درخت صنوبر آن شهر جمع شده قربانى‏هايى پيشكش و تقديم آن مى‏كردند، و آن قربانيها را در آتشى كه افروخته بودند مى‏سوزاندند، وقتى دود آن بلند مى‏شد براى درخت صنوبر به سجده مى‏افتادند و به گريه و زارى در مى‏آمدند و شيطان هم از باطن درخت، با آنان حرف مى‏زد. اين عادت آنان در آن دوازده شهر بود تا آنكه روز عيد شهر بزرگ فرا مى‏رسيد، نام اين شهر" اسفندار" بود و پادشاهشان نيز در آنجا سكونت داشت و همه اهل شهرهاى دوازده‏گانه در آنجا جمع شده به جاى يك روز دوازده روز عيد مى‏گرفتند، و تا آنجا كه مى‏توانستند بيشتر از شهرهاى ديگر قربانى مى‏آوردند و عبادت مى‏كردند، ابليس هم وعده‏ها به ايشان مى‏داد، و اميدوارشان مى‏كرد (البته) بيشتر از آن وعده‏هايى كه شيطانهاى ديگر در اعياد ديگر، از ساير درختان به گوششان مى‏رسانيدند سالهاى دراز بر اين منوال گذشت و هم چنان بر كفر و پرستش درختان، ادامه دادند تا آنكه خداوند رسولى از بنى اسرائيل از فرزندان يهودا، به سوى ايشان فرستاد آن رسول مدتى آنها را به پرستش خدا و ترك شرك مى‏خواند، ولى ايشان ايمان نياوردند پيغمبر نامبرده، آن درختان را نفرين كرد تا خشك شدند چون چنين ديدند به يكديگر گفتند: اين مرد خدايان ما را جادو كرد، عده‏اى گفتند: نه، خدايان بر ما غضب كردند، چون ديدند كه اين مرد ما را مى‏خواند تا بر آنها كفر بورزيم و ما هيچ كارى به آن مرد نكرديم و درباره آلهه خود غيرتى به خرج نداديم، آنها هم قهر كردند و خشكيدند. لذا همگى راى را بر اين نهادند كه نسبت به آلهه خود غيرتى نشان دهند، يعنى آن‏ پيغمبر را بكشند. پس چاهى عميق حفر كرده او را در آن افكندند و سر چاه را محكم بستند و آن قدر ناله او را گوش دادند تا براى هميشه خاموش گشت. دنبال اين جنايت خداى تعالى عذابى بر ايشان مسلط كرد كه همه را هلاك ساخت «1». و در نهج البلاغه، على (ع) فرموده: كجايند صاحبان شهرهاى رس كه پيغمبران خود را كشتند و سنت‏هاى مرسلين را خاموش، و سنتهاى جباران را احياء كردند؟ «2». و در كافى به سند خود از محمد بن ابى حمزه و هشام و حفص از امام صادق (ع) روايت كرده كه: چند نفر زن به خدمت امام صادق (ع) وارد شدند يكى از ايشان از مساحقه (جماع زنان با يكديگر) پرسيد، حضرت فرمود: حدش همان حد زنا است. آن ديگرى پرسيد آيا خداى تعالى اين مساله را در قرآن كريم ذكر كرده؟ فرمود: بلى، پرسيد در كجا است؟ فرمود: زنان رس «3». و در الدر المنثور است كه ابن ابى الدنيا (در مذمت ملاهى) و بيهقى و ابن عساكر از جعفر بن محمد بن على (ع) روايت كرده‏اند كه دو نفر زن از آن جناب پرسيدند: آيا افتادن زن روى زنى ديگر را در كتاب خدا حرام مى‏دانى؟ فرمود: بلى، اين عمل همان زنان است كه در عهد تبع مى‏زيستند و آن زنان كه با رس بودند. آن گاه اضافه كرده‏اند كه هر نهر و چاهى را رس گويند، سپس فرمود: كسانى كه چنين كنند بر ايشان جلباب و زره و كمربند و تاج و چكمه‏اى از آتش درست كرده روى همه آنها پارچه‏اى غليظ و خشك و متعفن از آتش بر تنشان مى‏كنند، آن گاه جعفر فرمود: اين مساله را به همه زنان خود ياد دهيد «4». مؤلف: قمى هم از پدرش از ابن ابى عمير از جميل از امام صادق (ع) روايتى در اين معنا آورده «5». در «لغت نامه دهخدا» در مادّه أمرداد گويد: در «أوستا» أمريتات است، جزء اخير آن كه تات باشد پسوند است كه جداگانه مورد استعمال ندارد، همين جزء در خرداد نيز ديده مى‏شود. پاره ديگر اين واژه از دو جزء ساخته شد، نخست از «آ» كه از أدوات نفى است يعنى نه. از براى اين جزء در فارسى «نا» يا «بى» آورده مى‏شود. جزء دوّم مِرْت يا مَرْت است يعنى مردنى و درگذشتنى و نيست شدنى و نابود گرديدنى. بنابراين أمرداد يعنى بى مرگ و آسيب نديدنى يا جاودانى، و بايد أمرداد با أدات نفى «آ» باشد نه مرداد كه معنى بر خلاف آن را مى‏دهد. أمرداد در دين زردشتى أمشاسپندى است كه نماينده بى مرگى و جاودانى يا مظهر ذات زوال ناپذير أهورامزدا است. در جهان خاكى نگهبانى گياهها و رستنى‏ها به او سپرده شده است (از فرهنگ ايران باستان نگارش ابراهيم پور داود ص 59) و رجوع به مزديستا و تأثير آن در ادبيات فارسى تأليف آقاى دكتر معين و أمشاسپندان شود و محصّل آنچه كه در اينجا از «لغت نامه دهخدا» آورديم در تعليقه ماده مرداد از همين لغت نامه آورده است، و نيز گويد: أمرداد كه پنجمين ماه سال و هفتمين روز ماه بدو سپرده شده از أمشاسپندان و مظهر جاودانى أهورامزدا و در جهان مينوى بخشايش ايزدى، جزاى كارهاى نيكوكاران است. و در جهان خاكى نگهبانى گياه با أمرداد است. استرابون مورّخ يونانى معبد أمرداد را در آسياى صغير ديده است. أمرداد روز از ماه أمرداد جشن أمردادگان بر پا مى‏شده ... زرتشتيان ايران هم آن را أمرداد خواند (از حاشيه دكتر معين بر برهان قاطع، ذيل مرداد) و نيز در اين تعليقه آورده است كه: تات كه پسوند است، دالّ بر اسم مجرّد مؤنّث است. و نيز در همين لغت نامه در مادّه أمشاسپند گويد كه: به معناى فرشته و مَلك است، و در أوستا «أمِشَه و سِپسنته» آمده: مركب از دو جزء. جزء اوّل (أمشه) نيز مركّب است از (آ) علامت نفى، و (مشه) از ريشه مَرْ به معنى مردن. جزء دوّم (سپسپنته) يعنى مقدّس، مجموعاً به معنى «جاودان مقدّس» است. شماره أمشاسپندان يا مهين فرشتگان هفت است كه نام شش تاى آنان در ضمن ماههاى دوازده گانه كنونى مندرج است. هومن- بهمن، اشه و هيشته- أرديبهشت. خشتره و اثيريه- شهريور. سپنته ارمينى- سپندارمد، هُور و تات- خرداد. أمرتات- أمرداد. در رأس اين شش، سپنتامينو (خِرَد مقدّس) قرار داشته است، بعدها به جاى او أهورامزدا را گذاشتند، در گاتهاى كه قديمى‏ترين قسمت أوِستا است، نا أمشاسپندان به كرّات ذكر شده است.
1 |محمدعلى احمدي|Iran - Zarrīn Shahr |١٠:٤٤ - ١٧ اسفند ١٣٩٣ |
0
 
15
اشتباه منفى دادم محمد مهدى حرفهاى خوب مستندى رو با ذکر منبعش آوردهآتش
54 | مقدم | Iran - Ahvaz | ١٠:٠٩ - ٠١ فروردين ١٣٩٣ |
0
 
20
پاسخ نظر
از چنين سايت معتبري انتظار نميرود که اينگونه مقالات که سر تا پا اشکال دارد و بسيار ناقص ميباشد را در سايت قرار دهند، چرا که اينگونه مقالات بي اساس فقط اعتبار سايت را زير سوال ميبرند
55 | علي | Iran - Mashhad | ١٦:٣٠ - ٠٢ فروردين ١٣٩٣ |
1
 
32
پاسخ نظر
بدعت بودن و خرافي بودن نوروز براي آن افرادي که در شيراز و اصفهان و ... زندگي ميکنند يا کمي تاريخ نوروز را از اهل نوروز و کتابهايشان بخوانند مثل روز روشن است زيرا اعمال ايام نوروز که از شب چهارشنبه سوري شروع و تا سيزده بدر هم ادامه داره معلومه چيه. بعضي هم ميخوان تاريخ رو تحريف کنن بگن همش ديد و بازديد و صله رحم بوده وا عجبا از اينکه کسي نخواد تعصبش رو کنار بگذاره.
اين بابا مقدم از کي گله کرده از خودش که حرفش سر تا پا اشکال دارد و بسيار ناقص ميباشد يا از موافقين نوروز يا مخالفين نوروز ظاهرا حق طلب نبوده و فقط داغ کرده بنده خدا وگرنه اينجوري اعتبار همه رو زير سؤال نمبرد يک نظر منطقي ميداد نه اينکه گفتش پارادوکس داشته باشه حرفهاش ناقص باشه و اعتبارش رو زير سوال ببره
حق با علي است که وقتي يک عده _ افراد غير مسلمان _ در نوروز براش فالوده آوردن اصلا نميدونست نوروزه پرسيد اين فالوده چيه يعني اينقدر عيد نوروز براي ايشان بي ارزش بوده که حضرت متوجه نشدن نوروز غير مسلمانهاست.
56 | شمس الدين جليليان | Iran - Zarrīn Shahr | ٢٣:٠٦ - ٠٣ فروردين ١٣٩٣ |
34
 
5
پاسخ نظر
نوروز بيانگر هنر ايراني است و مايه ي فخر نياکان ما بر ملل ديگر است . نوروز يک جشن ملي است که تقارن عيد غدير با اين عيد ، به آن رنگ مذهبي بخشيد و ايرانيان که محبان واقعي امير مؤمنان بودند آن را بيش از پيش گرامي داشته و خواهند داشت . عيد نوروز هيچ تقابل يا تضادي با اسلام ندارد آنچه که ايرانيان در ايام نوروز انجام مي دهند ، جز اندکي همه مورد تأييد اسلام است . ديد وبازديد پوشيدن لباس نو هديه دادن و ... همه مورد تاکيد اسلام است ضمن اينکه هيچ مخالفت آشکاري هم با آن نشده . تازيان وحشي بعد از رحلت پيامبر اسلام بلکه از همان لحظه ي رحلت پيامبر اعظم بدعتهاي آشکار در دين ايجاد کردند و به بهانه ي گسترش اسلام به غارتگري و وحشيگري پرداختند و هيچ يک از بدعتهاي آنان مورد بحث نيست اما نوروز را که در بدترين حالت آن مي توان گفت که نه مورد تاييد بوده و نه انکار شده به باد انتقاد مي گيرند . کساني که نوروز را بدعت مي دانند بروند با خود و وجدان خود خلوت کنند ببينند نوروز بدعت است يارقص و شرابخواري و اختلاط هايي که در مجامع مسلمين به کرات ديده مي شود ؟ نوروز بدعت است و مخرب يا ماهواره ؟ نوروز بدعت است يا جهاد نکاح ؟ نوروز بدعت است يا لواط وهابي ها ؟ نوروز بدعت است يا خوردن مارمولک ؟نوروز بدعت است يا گارد گرفتن در نماز ؟ نوروز بدعت است يا آمين گفتن بعد از قرائت سوره ي حمد ؟ نوروز بدعت است يا نماز مستحب جماعت ؟ نوروز بدعت است يا خليفه ي حرامزاده ي سگ باز ؟ نوروز بدعت است يال آب در شراب ريختن ؟ نوروز بدعت است يا وهابيت ؟ نوروز بدعت است يا رضاع کبير ؟ نوروز بدعت است يا محرم شدن با ساندويچ ؟ به جاي پيش کشيدن نوروز آقايان بهتر است فکري براي سگ بازي و سگ گرداني در شهرهاي مسلمانان بکنيد که مثل وبا به جان قشر بزرگي از جامعه افتاده و متاسفانه گاه در بين بزرگان نيز مشهود است .
57 | محمد مهدي | Iran - Mashhad | ٢٤:٢٧ - ٠٧ فروردين ١٣٩٣ |
4
 
47
پاسخ نظر
سلام
در بين فقهاي عظام شيعه نيز افرادي بودند و هستند که عيد نوروز را بدعت ميدانند.
ريشه اختلاف در بين روايات شيعه است که برخي مؤيد انگاشته اند و برخي مخالف. گرچه برخي افراد عيد را ملي ميدانند که اين فاجعه اي عظيم تر است بر پيکره مسلمين.
خوب است روايات فقه الروايه در آن جاري و ساري شود تا بهتر فهم شوند برخي گفته اند: (يك حديت از حضرت امير المومنين حضرت علي عليه السلام :

وأتي علي عليه السلام بهدية النيروز ، فقال عليه السلام : ما هذا؟»
خدمت حضرت امير (ع) هديه اى آوردند، حضرت فرمود اين چه هديه اين است؟ پاسخ دادند:
«يا أمير المؤمنين اليوم النيروز»
اين هديه روز نوروز است، حضرت هديه را پذيرفت و فرمود
«اصنعوا لنا كل يوم نيروزا».
شما هر روز را براى ما نوروز قرار دهيد. (هر روزتان نوروز باد).
من لا يحضره الفقيه، ج 3، ص 300، ح 4073 .)
درحاليکه اين روايت دقيقاً تحريف شده و معنا و مفاد آن برعکس مدعا است: توضيح اينکه اولا در روايات مشابه تصريح شده که کساني که هديه آوردند اصلا مسلمان نبودند و حضرت آن را از باب هديه قبول نکردند بلکه خراج و جريه محاسبه نمودند. دوم اينکه: حضرت اصلا نميدانستند عيد است يا لا أقل تجاهل فرمودند که نشان نفي نوروز است و بي اطلاعي حضرت از چنين واقعه اي. سوم: حضرت فرضا هم هديه را قبول کردند از يک عده غير مسلمان کجاي آن دلالت دارد که عيد مسلمين شود؟! چهارم: عبارت: «اصنعوا لنا كل يوم نيروزا» نيز عليه نوروز است زيرا حضرت نفرمودند: (اليوم عيد) و مانند آن بلکه فرمودند اصنعوا يعني شما بسازيد براي ما هر روز را عيد آنهم نه امروز را فقط بلکه هر روز را. . اين بدين معنا است که حضرت آن روز را عيد قصد نکردند بلکه همه روزها را عيد قصد نمودند و اين دقيقا نفي نوروز خواص است که ادعا شده.
حديث ديگر نيز همينطور کج فهمي شده :(اين حديث را هم مهمونم باش :

امام صادق (ع) به معلى بن خنيس فرمود:
«إن يوم النيروز هو اليوم الذي أخذ فيه النبي ( صلى الله عليه وآله ) لأمير المؤمنين ( عليه السلام ) العهود بغدير خم فأقروا له بالولاية ، فطوبى لمن ثبت عليها ، والويل لمن نكثها وما من يوم نيروز إلا ونحن نتوقع فيه الفرج ، لأنه من أيامنا حفظه الفرس وضيعتموه»

روز نوروز همان روزى است كه پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه وآله در غدير خم، از مردم نسبت به امير مؤمنان (ع) عهد و پيمان گرفت. و در اين روز با ولايت على (ع) تجديد پيمان نماييد، خوشا به حال كسى كه در ولايت على (ع) ثابت قدم بماند و واى به حال كسى كه پيمان شكنى كند.ما در روز نوروز انتظار فرج داريم، زيرا آن روز از روزهاى ويژه ما اهل بيت است كه شما آن را ضايع كرديد ولى فارسها آن را حفظ كردند.

المهذب : 194، وسائل الشيعة (آل البيت)، ج 8، ص 173 ، ح 10339، والبحار 59 : 119.)
اين روايت هم کاملش نشان دروغ بودنش است زيرا توصيفاتي که براي نوروز آورده که هو اليوم الذي ... و هو اليوم الذي ووو همه نشان اين است که اين نوروز را از عيد غدير هم بزرگتر دانسته و اين خلاف اعتقاد تمام شيعيان است يا به عبارت صريحتر راوي چنان مشغول دروغگويي شده که حد دروغ را هم فراموش کرده و دروغگوي اش در کلامش هويدا شده همه فهيدند که او ميخواهد بگويد نوروز از عيد غدير و عيد فطر و عيد اضحي و... هم بزرگتر و عظيمتر است و اين همان کذبه معه است يا پارادوکس. در انتهاء روايت هم دروغي را به افترا از طرف امام بصورت اهانت به رسول خدا بسته آنجا که گفته که امام فرموده:(لأنه من أيامنا حفظه الفرس وضيعتموه) يعني اين روز ماست فارسها حفظش کردند در حاليکه عرب آن را ضايع کرده و به آن عمل نکرده خوب حالا عرب کيست رسول خدا عرب است که ما اصلا نداريم عيدنوروز داشته يعني او ضايع کرده يعني امام مجتبي امام حسين و حضرت اميرالمؤمنين و فاطمه زهرا سلام الله عليهم همه عرب بودند و ضايع کرده اند اين روز عظيم را که از روز غدير هم بالاتر و عالي تر است طبق توصيفات راوي دروغگو.
روايات ديگر و عبارات ديگر نيز بايد با دقت بررسي شوند تا شيعيان موحد در سياه ي جهل اجداد نباشند و به صراط مستقيم اهلبيت عليهم السلام مشي و حرکت کنند.
و بماند مخالفت آن با آيات قرآن کريم
در مورد تمسک به ادله سنن نيز نکته اي مورد غفلت واقع شده در حاليکه ميگويند مدعيان نوروز ميگويند:(آيا در باب مستحبات ، يك روايت ضعيف نيز كفايت نمي‌كند؟) ما به روايات از باب تسامح در ادله سنن عمل ميکنيم.
جواب : اينکه مجراي تسامح در سنن در همه جا نيست بلکه فقط در آداب و اعمال و اخلاقيات است ( نه در استنباط حکم شرعي) آنهم نه به اين وسعت که شما فرض کرديد وگرنه همه روايات خرافي بحار را بايد از باب تسامح معتقد باشيد و عمل کنيد. دوم اينکه در آداب و اعمال و اخلاقيات نيز در جايي که منجر به بدعت يا تشريع حکم يا مفسده شود جاري نميشود بدين معنا که اگر انجام اعمال سبب شود که مفسده بزرگتر (بدعت) پيش بيايد قطعا عمل به آن حرام است زيرا دائر مدار مستحب و حرام است.
در تعريف قاعده تسامح اجمالا يايد گفت: قاعدة تسامح در أدلّة سنن آن است كه أخبار ضعيفه(اي که مخالف با روايات معتبره نيست و منجر به بدعتي نيز نمي‌شود) را نيز به اساس ادلة ديگري مانند: روايات «مَنْ بَلَغَهُ ثَوَابٌ عَلَى شَىْ‏ءٍ فَأتَىِ بِه الْتِمَاسَ ذَلِكَ الثَّوَابِ اوتيَهُ وَ إنْ لَمْ يَكُنْ كَمَا بَلَغَ‏ ...» پذيرفت و مورد عمل و قبول قرار داد و نسبت دادن آن به إمام را در جاى خود باقى گذاشت.
پس لا أقل اگر به تسامح در ادله سنن تمسک فرموديد آن را به امام نسبت ندهيد تا حرف خود را نقض کنيد از طرفي قبول کرديد روايات تأييد نوروز ضعيف هستند و نميشود آنها را به امام نسبت داد ولي از باب کسب ثواب ميشود به اعمال آن عمل کرد و از طرفي ميگوييد در روايات معصومين نوروز عيد اينجوري اونجوريست.
مثل برخي موافقين کمي دقيقتر باشيد که ميگويند عيد ملي است نه عيد شرعي. يعني عيد ايرانيان قديم است نه عيد اسلام.
خواهشمندم لکه ننگ را به تشيع نبنديد بلکه ببنديد به ايرانيان.
58 | متقيان محمول | Iran - Zarrīn Shahr | ٢٣:٣٥ - ٠٧ خرداد ١٣٩٣ |
3
 
32
پاسخ نظر
اجتناب از نوروز اگر بدعت هم نباشه که هست بهتره تا اينکه عيد گرفته بشه چون لا أقل يک سري خرافات حذف شده و ديگه اينقدر غربي ها براي زنده نگهداشتنش دست و پا نميزنن و اوباما بهمون تبريک نميگه
59 | علي | Iran - Tajrīsh | ٠٤:٢٤ - ١١ مهر ١٣٩٣ |
3
 
42
پاسخ نظر
من تعجب ميکنم ما شيعيان چرا هميشه بايد آبروي خودمون رو با احاديث جعلي ببريم؟بابا جان کجا اهل بيت نوروز رو تاييد کردند؟کجا پيامبر نوروز رو تاييد کرد؟
قطب الدين راوندي (م‏۵۷۳) در کتاب «لبّ اللباب» آورده است:
عن رسول اللّه(ص): أبدلکم بيومين يومين: بيوم النيروز و المهرجان، الفطر والأضحي. [۲۹]
دو روز را براي شما جانشين دو روز کردم: عيد فطر و قربان را به جاي عيد نوروز و مهرگان
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------
سيد محمد محسن حسيني طهراني به صراحت اعلام کردند که روايات تاييد نوروز جعلي است.
متاسفانه همين طرز تفکر جاهلانه باعث شده که بر عليه شيعه تبليغ بشه و بگويند شيعيان همان مجوس ها هستند در لباس اسلام.اگر از مردم ميترسيد و به خاطر اينکه مردم بدشون نياد نوروز رو تاييد ميکنيد پس الکي از پيامبر و اهل بيت مايه نذاريد و احاديثي رو که خودتونم ميدونيد جعلي هستند رو اينجا ننويسيد.
اما حديث ديگر در رد نوروز توسط اهل بيت:
منصور به امام کاظم(ع) پيشنهاد کرد که نوروز را براي تبريک و شاد باش و گرفتن هدايا جلوس کنند.
حضرت کاظم در جواب فرمود: من در ميان روايت هاي جدّم رسول خدا(ص) جستجو کردم و تأييدي براي اين عيد نيافتم. همانا اين سنّت فارسيان است که اسلام، آن را نابود ساخته است و پناه مي برم به خدا که آنچه را اسلامْ نابود ساخته، زنده بدارم.
[۲۹]. مستدرک الوسائل، ج‏۶، ص‏۱۵۲ (چاپ آل البيت).
[۳۰]. المناقب، ج‏۴، ص‏۳۱۹، ج‏۳، ص‏۴۳۳؛ بحارالأنوار، ج‏۴۸، ص‏۱۰۸-۱۰۹ و ج‏۹۵، ص‏۴۱۹٫
خودتون رو اصلاح کنيد و اينقدر دروغ نگيد.اينم احاديث معتبر کتب شيعه.

پاسخ:
باسلام

دوست گرامي

اين دو روايتي که شما ذکر کرده ايد هيچکدام سند ندارند و ضعيفند و علمائي که به استحباب برخي کارها در روز عيد فتوا داده اند هم اين روايات را ديده اند و فتوا به استحباب داده اند پس آنها روايات تعظيم را ترجيح داده اند مضاف به اينکه روايات تعظيم بيشتر و مستندتر و قوي تر اند چنانکه علامه مجلسي بعد از نقل روايات تعظيم و روايت دومي که شما ذکر کرده ايد مي فرمايد روايات تعظيم قوي تر اند و بين اصحاب مشهورتر اند و روايت امام کاظم(ع) را حمل بر تقيه نموده اند و در پايان مي فرمايد : ممکن است روزي که تعظيم داشته شده غير از نوروزي باشد که در روايات تعظيم آمده است.

ثالثاً در امور مستحبي عموما تسامح مي شود و چنين سختگيريهايي نمي کنند.

اما مومنين لازم است در اين مورد اعمال را از باب ورود انجام نداده بلکه به قصد رجاء بجا آورند تا هيچ گونه اشکالي در اعمالشان پيش نيايد.

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

(1)
60 | آتشین | Iran - Zarrīn Shahr | ٢٠:٤٣ - ٢٨ اسفند ١٣٩٣ |
0
 
19
پاسخ نظر
امسال نوروز سال 1394 نوروز مصادف شده با ایام فاطمیه.
آیا میشود یک آدم عاقل برای خودش دو تا تقویم درست کنه که یک تقویمش بگه جشن بگیر تقویم دیگه بگه عزا داری کن؟!
تقویم شمسی باستانی میگه عیده! تقویم هجری قمری میگه عزاست!
آیا ضدیت نمیبینید؟
فکر نمیکنید یکی باید غلط باشه؟
حال فکر میکنید کدام اشتباهه؟
61 | محمد علی | Iran - Mashhad | ١٤:١٢ - ٠١ فروردين ١٣٩٤ |
2
 
24
پاسخ نظر
درباره مردود بودن دعای یا مقلب القلوب و الأبصار... همین کافی است که شیخ عباس قمی که در کتاب مفاتیح الجنان(زادالمعاد) ص 328 آن رو نقل کرده میگوید در کتب غیر مشهوره نقل شده.
عبارت مفاتیح این است: "وَ رَوَوْا فِي غَيْرِ الْكُتُبِ الْمَشْهُورَةِ قِرَاءَةَ الدُّعَاءِ التَّالِي عِنْدَ تَحْوِيلِ السَّنَةِ كَثِيرا..."
1 |مهرتابان|Iran - Tehran |١٢:١٣ - ٠٤ فروردين ١٣٩٤ |
19
 
2
به نام خدا
ذوست گرامی ، در قبول ادعیه در نزد شیعه قواعدی وجود دارد . صرفاً نبودن یک دعا در کتب مشهوره - و نه غیر معتبره - دلیل بر ردکردن یک دعا نمیشود زیرا در بررسی ادعیه ، گذشته از تساهل در اسناد آن در نزد علما ، متن دعا نیز مورد بررسی قرار میگیرد.
ان شاء الله با هم متفق هستیم که شیخ عباس قمی بسیار بیشتر از بنده و شما تسلط بر روایات داشته اند که با وجود آمدن این دعا در کتب غیر مشهوره ، باز هم به آن اشاره کرده اند .
این مشی ایشان دقیقاً همان مشی قاطبه علمای شیعه در برخورد با ادعیه میباشد.
آنچنان که به ذهن دارم همین دعا را مرحوم مجلسی ثانی نیز در زاد المعاد آورده اند.
مرحوم مجلسی ثانی و مرحوم شیخ عباس قمی که ید طولائی در شناخت روایات و ادعیه داشته اند به این دعا اشاره کرده اند ... لااقل باید تامل کرد و اگر دلیلی برای رد کردن این دعا میخواهیم اقامه کنیم باید صرفنظر از نقل آنها در کتب غیر مشهوره باشد مثلا نشان دادن ایراد در متن دعا ( البته اگر وجود داشته باشد ) ...
موفق باشید
2 |آتشین|Iran - Mashhad |٠١:٤٦ - ٢٢ فروردين ١٣٩٤ |
2
 
16
گروه پاسخ کمی دقت هم چیز خوبیه این بنده خدا محمد علی خودش نوشته مفاتیح الجنان ( زاد المعاد) هر دو کتاب را ذکر کرده بعد آدرس یکی را آورده. شما چرا نوشتید "آنچنان که به ذهن دارم همین دعا را مرحوم مجلسی ثانی نیز در زاد المعاد آورده اند" در صورتی که اون خودش زادالمعاد را ذکر کرده بود.
بله در رد کردن دعا فقط ذکر در کتب غیر مشهوره معتبر نیست اما این نکته هم هست که ذکر آن در کتب غیرمشهوره موجب ضعف آن دعا میشود.
62 | محمد زمانی | Iran - Shiraz | ٢٣:١٦ - ١٥ فروردين ١٣٩٤ |
47
 
3
پاسخ نظر
باسلام . ایرانیان آتش پرست نبودندچراکه آتش را سمبل نور و خدا میدانستند زیراکه الله نور السماوات والارض (نور35)است.وپس از ورود اسلام بااین اعتقادات مخالفتی نشد .وقتی پیامبراسلام (ص)خبر مرگ خسروپرویز را فردای آن روز به نمایندگان ایران داد آنها این خبر را معجزه دانستند و همین باعث تمایل ایرانیان در همان زمان حیات پیامبر (ص) به اسلام شد.
اینجانب با استناد به کتاب تفسیر نمونه نظر خدا وقرآن را درمورد دین مجوس بیان مینمایم . در سوره مبارکه حج آیه 17 دین مجوس درکنار دیگر ادیان یهود ,نصارا وحتی صابیین درمقابل مشرکان قرار داده شده است ممکن است با خواندن این آیه فکرکنید خداوندمجوس را درکنار مشرکان و همراه با آنان مورد خطاب قرارداده است .برای پاسخ به این تردید به بقره 62و مایده 69 مراجعه کنید تا ببینید در این آیات چه جایگاهی برای دین صابیین در نظر گرفته شده است و ما همان جایگاه را در ایه 17 سوره حج برای دین مجوس میدانیم . البته برای کسانی که از اسلام برای رسیدن به هوس خود دم میزنند بگویم :
جهان زان آتش پرستی شد چنان گرم / که بادا زین مسلمانی ترا شرم / مسلمانیم واو گبر نام است / دراین گبری مسلمانی کدام است.
1 |احمد|Iran - Mashhad |٠٧:٣٩ - ٠٣ فروردين ١٣٩٥ |
2
 
39
حتما میخواهید بگویید ایرانیان باستان موحد بودن کمی کتب تاریخ ایران باستان بخوانید متوجه میشوید ایرانیان باستان مشرک بودن.
آیه شریفه الله نور السموات والارض هم ربطی به نور مادی ندارد عزیزم کتابی هست بنام الله شناسی در 3 جلد تألیف علامه سید محمد حسین حسینی طهرانی که مفصلا آیه را تفسیر نموده.
63 | محمدعلی | Iran - Mashhad | ٠١:٣٨ - ٢٢ فروردين ١٣٩٤ |
1
 
12
پاسخ نظر
سمبل نور و خدا آتش بوده؟!
دمت گرم به اعتراف اولت.
آیه الله نورالسماوات والارض هم چه ربطی داره به آتیش ما که نفهمیدیم!
بِسْمِ اللَهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ.
أَمَّا بَعْدُ فَلَا تَخُوضُوا فِى الْقُرْءَانِ وَ لَا تُجَادِلُوا فِيهِ وَ لَا تَتَكَلَّمُوا فِيهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ! فَقَدْ سَمِعْتُ جَدِّى رَسُولَ اللَهِ صَلَّى اللَهُ عَلَيْهِ وَ ءَالِهِ يَقُولُ: مَنْ قَالَ فِى الْقُرْءَانِ بِغَيْرِ عِلْمٍ فَلْيَتَبَوَّأْ مَقْعَدَهُ مِنَ النَّارِ.
«به اسم خداوند كه داراى صفت رحمانيّت و رحيميّت است.
أمّا بَعدُ، شما در قرآن به خودى خود خوض نكرده عميق نشويد، و در كلمات قرآن با يكديگر به جدال برنخيزيد، و در پيدايش معانى آن بدون علم و درايت سخن مگوئيد. بجهت آنكه من از جدّم رسول اكرم صلّى الله عليه و آله شنيدم كه مى‏گفت: كسى كه در قرآن به غير علم سخنى بگويد، پس فرض است كه نشيمنگاه خود را از آتش اتّخاذ كند.
برا نشیمنگاهت تو جهنم جایی درست کردی.
64 | abdolhaia | Iran - Mashhad | ٠٠:٢٩ - ٢٨ اسفند ١٣٩٤ |
2
 
37
پاسخ نظر
علامه طباطبایی مفسر عظیم الشأن در تفسیر المیزان ج 5 در تفسیر آیه شریفه " وَ تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى‏ وَ لا تَعاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ ..." مطالبی فرموده اند که ترجمه آن اینست:
معناى اين جمله روشن است و اين جمله بيانگر اساس سنت اسلامى است، و خداى‏ سبحان در كلام مجيدش كلمه" بر" را تفسير كرده، و فرموده:" وَ لكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ" «1» و ما در همانجا در باره" بر" بحث كرديم، و كلمه" تقوا" به معناى مراقب امر و نهى خدا بودن است، در نتيجه برگشت معناى تعاون بر بر و تقوا به اين است كه جامعه مسلمين بر بر و تقوا و يا به عبارتى بر ايمان و عمل صالح ناشى از ترس خدا اجتماع كنند، و اين همان صلاح و تقواى اجتماعى است، و در مقابل آن تعاون بر گناه- يعنى عمل زشت كه موجب عقب افتادگى از زندگى سعيده است،- و بر" عدوان" كه تعدى بر حقوق حقه مردم و سلب امنيت از جان و مال و ناموس آنان است، قرار مى‏گيرد، و ما در اين معنا در ذيل آيه شريفه:" يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا ..." «2» در جلد سوم اين كتاب پاره‏اى مطالب آورده‏ايم.
خداى سبحان بعد از آنكه از اجتماع" بر اثم" و" عدوان" نهى فرمود نهى خود را با جمله:" وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقابِ" تاكيد كرد و اين در حقيقت تاكيدى است روى تاكيد ديگر، (تاكيد اول جمله:" وَ اتَّقُوا اللَّهَ" است، و تاكيد دوم تهديد" إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقابِ" است).

حال اگر فردی اعمالی را مثل صله رحم و گرفتن شیرینی و پوشیدن لباس نو را در زمان نوروز مانند دیگر مردم انجام دهد آیا تأیید و تعاون نوروز نکرده یعنی نوروز خرافی را امضا ننموده؛ آیا اگر فردی از خارج به او نظر کند نمیگویید برای نوروز مجوسی و منسوخ لباس این چنین خریده و پوشیده و خوراکی و جشن و ... گرفته.
آنهایی که میگویند ما صله رحم میکنیم که مستحب است نمیدانند صله رحم آنها از جهتی در آن زمان و حالت تأیید کننده بدعت و تعاون و همکاری بر اثم است.
به عبارت دیگر عملشان دایرمدار است بین انجام مستحب و انجام حرام.
دائر مدار است بین صله رحم(مستحب) و تعاون بر اثم(تأیید بدعت نوروز) که وظیفه قطعا ترک مستحب است نه انجام حرام
شاید برخی بگویند تعاون بر اثم نیست درحالیکه مرجع آن عرف است که عرف از سیاهی لشکر تأیید کننده لشکر میفهمد.

پاسخ:
با سلام
دوست گرامی
این که نوروز را خرافی فرض نموده اید محل تامل و جای بحث دارد و این که آیا خرافی است یا از رسوم سابق بوده و اسلام بر محاسن آن مهر تایید زده؟
این که نوروز را مختص مجوس دانسته اید باز هم محل بحث است چرا که اگر روایات نقل شده از اهل بیت در این باره ثابت باشد نمی توان آن را مختص مجوس دانست؟
در میان روایات هم روایت تایید داریم و هم روایتی که نوروز را رد نموده است حال اگر بدون دلیل و بدون بررسی آن روایات، نوروز را منکر شویم دور از حقیقت و انصاف است. باید ادله بررسی شوند و بعد نتیجه گرفت.
در کتب علمای ما از جمله علامه مجلسی و شیخ طوسی و... برای نوروز آدابی از قبیل روزه، نماز، ادعیه و ...را نقل نموده اند. که قطعا طبق ادله و شواهد اینها را نقل نموده اند. و نمی شود به آسانی از کنار آن گذشت.
با توجه روایات مثبت و منکر و ترجیح روایت مثبت بر منکر، به این نتیجه می رسیم که سنت های حسنه عید نوروز از جمله صله رحم، کمک به فقرا و ... مورد تایید اسلام است.
لذا به صرف انجام یک کار حسنه ای مانند صله رحم که در همه زمانها خوب است، در نوروز نمی شود حکم بدعت را در آن جاری کرد بویژه اینکه در این ایام مسئله غدیر اتفاق افتاد
موفق باشید
گروه پاسخ به شبهات
1 |جانمان مولا علی|Iran - Tehran |٠٩:٤٣ - ٢٤ اسفند ١٣٩٥ |
1
 
18
از جناب abdolhaia متشکرم
65 | مهران | United Arab Emirates - Abu Dhabi | ٠٠:٢٣ - ٢٧ اسفند ١٣٩٥ |
0
 
22
پاسخ نظر
این نتیجه گیری شما گروه ژاسخ منو کُشده!
از یک طرف میگویید: مسئله محل تامل و جای بحث دارد
یا میگویید: باز هم محل بحث است
یا میگویید: باید ادله بررسی شوند و بعد نتیجه گرفت
بعد یُو هُو خودتان گفته خودتان را نقض میکنید و اینگونه دلیل می آورید و نتیجه میگیرید که:
با توجه روایات مثبت و منکر و ترجیح روایت مثبت بر منکر، به این نتیجه می رسیم که ...
بررسی و بحث که فرمودید کچا رفت؟!
مگر نگفتید: باید ادله بررسی شوند و بعد نتیجه گرفت!
خودشما چرا بدون بررسی تعصبا! نتیجه گرفتید؟! برا همین من از استدلال شُلَکی شما مُردمو کُشته شدم.
برهان شُلَکی در علم منطق به این میگن یعنی همون خطابه مغالطی
ههههههههههه

پاسخ:
باسلام
دوست گرامی
باب علم مسدود نیست شما می توانید با بررسی روایات به نتیجه دیگری برسید
موفق باشید
گروه پاسخ به شبهات
1 |کمالی|United Arab Emirates - Abu Dhabi |٠٥:١٩ - ٢٠ خرداد ١٣٩٦ |
1
 
30
برای گروه پاسخ به شبهات متأسفم که وقتی پاسخی علمی برای تأیید نوروز نداره شروع میکند به مسخره کردن منتقدین و خود را قهرمان مناظره و گفتگو معرفی میکند!
66 | مبلغ | Iran - Mashhad | ٢٣:٥١ - ٠٤ فروردين ١٣٩٦ |
1
 
17
پاسخ نظر
بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با زائرین و مجاورین حرم مطهر رضوی در تاریخ: 1-1-1377:

معنای صحیح روایات از منظر آیت الله العظمی خامنه‌ای:
نوروز، یعنی روز نو. در روایات ما - به خصوص همان روایت معروفِ «معلّی‌بن‌خنیس» - به این نکته توجّه شده است. معلّی‌بن‌خنیس که یکی از رُوات برجسته اصحاب است و به نظر ما «ثقه» است، جزو شخصیتهای برجسته و صاحب راز خاندان پیغمبر محسوب می‌شود. او در کنار امام صادق علیه الصّلاة والسّلام زندگی خود را گذرانده و بعد هم به شهادت رسیده است. معلّی‌بن‌خنیس - با این خصوصیات - خدمت حضرت می‌رود؛ اتفاقاً روز «نوروز» بوده است - در تعبیرات عربی، «نوروز» را تعریب می‌کنند و «نیروز» می‌گویند حضرت به او می‌فرمایند: «أتدری ماالنیروز؟» آیا می‌دانی نوروز چیست؟

بعضی خیال می‌کنند که حضرت در این روایت، تاریخ بیان کرده است! که در این روز، هبوط آدم اتّفاق افتاد، قضیه نوح اتّفاق افتاد، ولایت امیرالمؤمنین علیه السّلام اتّفاق افتاد و چه و چه. برداشت من از این روایت، این نیست. من این طور می‌فهمم که حضرت، «روز نو» را معنا می‌کنند. منظور این است: امروز را که مردم، «نوروز» گذاشته‌اند، یعنی روزِ نو! روزِ نو یعنی چه؟ همه روزهای خدا مثل هم است؛ کدام روز می‌تواند «نو» باشد؟
شرط دارد. روزی که در آن اتّفاق بزرگی افتاده باشد، نوروز است. روزی که شما در آن بتوانید اتّفاق بزرگی را محقَّق کنید، نوروز است. بعد، خود حضرت مثال می‌زنند و می‌فرمایند: آن روزی که جناب آدم و حوّا، پا بر روی زمین گذاشتند، نوروز بود؛ برای بنی آدم و نوع بشر، روز نویی بود. روزی که حضرت نوح - بعد از توفان عالمگیر - کشتی خود را به ساحل نجات رساند، «نوروز» است؛ روز نویی است و داستان تازه‌ای در زندگی بشر آغاز شده است. روزی که قرآن بر پیغمبر نازل شد، روز نویی برای بشریت است - حقیقت قضیه همین است؛ روزی که قرآن برای بشر نازل می‌شود، مقطعی در تاریخ است که برای انسانها روز نو است - روزی هم که امیرالمؤمنین علیه‌السّلام به ولایت انتخاب شد، روز نو است.

این‌ها همه، «نوروز» است؛ چه از لحاظ تاریخ شمسی، با اوّلِ ماه «حَمَل» مطابق باشد یا نباشد. این نیست که حضرت بخواهند بفرمایند که این قضایا، روز اوّلِ «حَمَل» - روز اوّلِ فروردین - اتّفاق افتاده است؛ نخیر. بحث این است که هر روزی که این طور خصوصیاتی در آن اتّفاق بیفتد، روز نو و «نوروز» است؛ چه اوّل فروردین، چه هر روز دیگری از اوقات سال باشد.
67 | ملکی | The Netherlands - Amsterdam | ٢١:٤٢ - ٠٨ مهر ١٣٩٦ |
1
 
16
پاسخ نظر
إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثْنا عَشَرَ شَهْراً فِي كِتابِ اللَّهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ مِنْها أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذلِكَ الدِّينُ‏ الْقَيِّمُ فَلا تَظْلِمُوا فِيهِنَّ أَنْفُسَكُمْ وَ قاتِلُوا الْمُشْرِكِينَ كَافَّةً كَما يُقاتِلُونَكُمْ كَافَّةً وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ- إِنَّمَا النَّسِي‏ءُ زِيادَةٌ فِي‏ الْكُفْرِ يُضَلُّ بِهِ الَّذِينَ كَفَرُوا يُحِلُّونَهُ عاماً وَ يُحَرِّمُونَهُ عاماً لِيُواطِؤُا عِدَّةَ ما حَرَّمَ اللَّهُ فَيُحِلُّوا ما حَرَّمَ اللَّهُ زُيِّنَ لَهُمْ سُوءُ أَعْمالِهِمْ وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكافِرِينَ.(آيه 36 و 37، از سوره 9: توبه)
«بدرستيكه تعداد ماهها در نزد خداوند، در آن وقتى كه آسمان‏ها و زمين را آفريد، دوازده ماه است، كه از اين ماهها، چهار تايش ماههاى محترم هستند؛ آنست آئين استوار و پابرجا؛ پس در اين ماههاى محترم بر خودتان ستم روا مداريد! و با همه مشركان جنگ و كارزار كنيد، همچنانكه ايشان با همه شما جنگ و كارزار نمودند! و بدانيد كه حقّاً خداوند با پرهيزكاران است!
اينست و جز اين نيست كه تأخير انداختن تكاليف و وظائف وارده در ماهها به ماههاى ديگر، موجب زيادى كفر است، كه بدينوسيله كسانى كه كافر شده‏اند گمراه مى‏شوند. اين كافران در يك سال، ماه حرام را حلال مى‏كنند؛ و در يك سال ماه حرام را حرام مى‏شمارند؛ تا بدين جهت فقط با تعداد ماههائى كه خداوند حرام فرموده است؛ موافقت كنند، و بالنتيجه آن ماهى را كه خدا محترم شمرده است، حلال مى‏كنند؛ و حرمت آن را ناديده مى‏گيرند.
بدى و زشتى كردار آنان برايشان زينت داده شده است، و خداوند گروه كافران را هدايت نمى‏كند.»
به طریق أولی داخل کردن ماه جدید در دین این حکم را دارد.

پاسخ:
با سلام
دوست گرامی
اين كه قرآن فرموده است: «إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثْنا عَشَرَ شَهْراً...» (تعداد ماه ‏ها نزد خداوند دوازده ماه است)، مراد ماه هاى قمرى است و نه شمسی
این چیزد یقینی است که در چهار ماه ذى القعده و ذى الحجه و محرم و رجب، جنگ در میان اعراب قبل از اسلام حرام بوده و اسلام هم این حکم را (با حذف قانون جابجایی ماه های حرام) تثبیت نمود، و از اول اسلام و در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله هم به این حکم عمل می شد.
بنابراین منظور از چهار ماه حرامی که در آیه ذکر شده، چهار ماه از ماه هاى قمرى است که نامشان ذکر شد، و نه چهار ماه شمسی!
موفق باشید
گروه پاسخ به شبهات
68 | موحّد | Iran - Isfahan | ١١:٠٨ - ٠٥ تير ١٣٩٧ |
1
 
15
پاسخ نظر
نوروز در نزد اماميّه
چنانكه خواهد آمد، در پنج قرن اوّل در تاريخ شيعه اماميّه هيچ اعتنائى به روز نوروز وجود ندارد. و در تمام رواياتى كه در منابع موجود شيعى آمده است نوروز به مثابه يك عيد غيراسلامى و غيرشيعى تلقّى شده است و بزرگان شيعه نيز اسمى از اين روز به عنوان روز اسلامى نياورده و آن را از اعياد كفّار شمرده‏اند.
در قرن پنجم يا ششم به كتابهائى بر مى‏خوريم كه روايتى را از معلّى‏بن‏خنيس از حضرت امام صادق عليه‏السّلام در فضيلت نوروز نقل نموده‏اند كه همين روايت بى‏سند سبب شده كه در دوره‏هاى بعدى برخى از علماى شيعه اين روز را محترم بشمرند و در ميان عدّه‏اى از شيعه، نوروز به عنوان عيدى مذهبى شناخته شود؛ تفصيل اين مسأله در بحثهاى آتى خواهد آمد.
نوروز در نزد اسمعيليّه و غلاة
در ميان فرق مشهور اسلامى تنها فرقه‏اى كه رسماً به تأييد نوروز مشهور شده‏اند غاليان اسمعيلى هستند. در شرح حال قرامطه از اسمعيليان آورده‏اند كه: ايشان روزه را فقط دو روز در سال ميدانستند كه آن دو روز نوروز و مهرجان بود.
در تاريخ اسمعيليان فاطمى نيز آورده‏اند كه: در كنار اعياد شرعى و مواليد اهل‏بيت عليهم‏السّلام روز نوروز را رسماً جشن مى‏گرفتند.
و نيز در برخى از منابع غلاة نصيريّه از شعوبيّه نيز كه مشتمل بر احاديث جعلى فراوانى است، رواياتى آمده كه ائمّه عليهم‏السّلام نيز به مانند شاهان ساسانى در هر نوروز اصحاب را به حضور مى‏پذيرفتند و اصحاب عرب از عظمت اين روز چيزى درك نمى‏كردند و فقط امثال سلمان فارسى كه از عجمند بر عظمت آن واقف بودند.
محصّل اين مباحث آنستكه: در چند قرن اوّل هيچ اثرى از نوروز در ميان متشرّعين نبوده است و تنها گروههائى از غاليان به آن رسميّت ميداده‏اند.
69 | موحد | Iran - Isfahan | ١١:١٥ - ٠٥ تير ١٣٩٧ |
1
 
31
پاسخ نظر
یکی از مخالفین مصمم نوروز در عصر حاضر علامه سیدمحمدحسین حسینی طهرانی است آیت الله سیدمحمدصادق حسینی طهرانی در تتمه کتاب نورمجرد جلد 3 مطالبی در تاریخ نوروز و بررسی روایات نوروز نوشته اند در قسمتی آورده اند:
أدلّه بطلان نوروز
بر اينكه نوروز جزء اعياد شرعى نيست و دين مقدّس اسلام آن را تأييد نفرموده دلائل و شواهدى وجود دارد كه اجمالاً اشاره مى‏كنيم:
اوّل : روايت مناقب ابن‏شهرآشوب
ابن‏شهرآشوب در مناقب چنين روايت مى‏نمايد:
حُكِىَ أَنَّ الْمَنْصورَ تَقَدَّمَ إلَى موسَى‏بْنِ‏جَعْفَرٍ بِالْجُلوسِ لِلتَّهْنِئَةِ فى يَوْمِ النَّيْروزِ وَ قَبْضِ ما يُحْمَلُ إلَيْهِ. فَقالَ عَلَيْهِ‏السَّلامُ: إنّى قَدْفَتَّشْتُ الْأَخْبارَ عَنْ جَدّى رَسولِ اللَهِ صَلَّى‏اللَهُ‏عَلَيْهِ‏وَءَالِهِ‏وَسَلَّمَ فَلَمْ‏أَجِدْ لِهَذا خَبَرًا وَ إنَّهُ سُنَّةٌ لِلْفُرْسِ وَ مَحاها الْإسْلامُ. وَ مَعاذَ اللَهِ أَنْ‏نُحْيِىَ ما مَحاهُ الاْءسْلامُ.
فَقالَ الْمَنْصورُ: إنَّما نَفْعَلُ هَذا سِياسَةً لِلْجُنْدِ فَسَأَلْتُكَ بِاللَهِ الْعَظيمِ إِلَّا جَلَسْتَ.
فَجَلَسَ وَ دَخَلَتْ عَلَيْهِ الْمُلوكُ وَ الْأُمَرآءُ وَ الْأَجْنادُ يُهَنّونَهُ وَ يَحْمِلُونَ إلَيْهِ الْهَدايا وَ التُّحَفَ وَ عَلَى رَأْسِهِ خادِمُ الْمَنْصورِ يُحْصى ما يُحْمَلُ. فَدَخَلَ فى ءَاخِرِ النّاسِ رَجُلٌ شَيْخٌ كَبيرُ السِّنِّ فَقالَ لَهُ: يا ابْنَ‏بِنْتِ رَسولِ‏اللَهِ إنَّنى رَجُلٌ صُعْلُوكٌ لا مالَ لى، أُتْحِفُكَ بِثَلاثِ أَبْياتٍ قالَهَا جَدّى فى جَدِّكَ الْحُسَيْنِ‏بْنِ‏عَلِىٍّ. [فَأَنْشَدَ أَبْياتًا.]
قالَ: قَبِلْتُ هَدِيَّتَكَ، اجْلِسْ بارَكَ اللَهُ فيكَ. وَ رَفَعَ رَأْسَهُ إلَى الْخادِمِ وَ قالَ: امْضِ إلَى أَميرِالْمُؤمِنينَ وَ عَرِّفْهُ بِهَذا الْمالِ وَ ما يُصْنَعُ بِهِ. فَمَضَى الْخادِمُ وَ عادَ وَ هُوَ يَقولُ: كُلُّها هِبَةٌ مِنّى لَهُ يَفْعَلُ بِهِ ما أَرادَ. فَقالَ موسَى لِلشَّيْخِ: اقْبِضْ جَميعَ هَذاالْمالِ فَهُوَ هِبَةٌ مِنّى لَكَ.
«حكايت شده است كه منصور دوانيقى از خدمت حضرت موسى‏بن‏جعفر عليهماالسّلام دعوت نمود كه در مجلس روز نوروز شركت كرده و جلوس نمايند تا افراد براى اداء تبريك به خدمت حضرت رسيده و حضرت هدايائى را كه براى منصور آورده مى‏شود تحويل بگيرند. حضرت فرمودند: حقّاً كه من تمام اخبار جدّم رسول‏خدا صلّى‏الله‏عليه‏وآله‏وسلّم را تفتيش و بررسى كردم و اثرى از اين عيد در آن نيافتم؛ و اين سنّت فُرس است و اسلام آن را محو نموده است و به خداوند پناه مى‏بريم كه چيزى را كه اسلام محو نموده است احياء نمائيم.
منصور گفت: ما اين كار را براى تدبير لشكريان مى‏كنيم (كه ايرانى بوده و به اين مراسم علاقه‏مندند.) و تو را بالله العظيم قسم ميدهم كه در اين مجلس شركت نموده و جلوس نمائى.
حضرت جلوس فرمودند و ملوك و اميران و لشكريان بر آن حضرت داخل شدند و تبريك و تهنيت گفتند و هدايا و تحفه‏هاى خود را تقديم آن حضرت نمودند و خادم منصور بالاى سر حضرت ايستاده بود و آنچه مى‏آوردند را مى‏شمرد و جمع مى‏نمود.
پس از همه، پيرمردى كهنسال وارد شد و گفت: اى پسر دختر رسول‏خدا، من مردى فقيرم و مالى ندارم. سه بيت شعر به تو هديّه ميدهم كه آنها را جدّم درباره جدّت حسين‏بن‏علىّ عليهماالسّلام سروده است و ابياتى را خواند.
حضرت فرمودند: هديّه‏ات را پذيرفتم. بنشين خداوند در تو بركت قرار دهد. و سپس رو به خادم نموده و فرمودند: به نزد أميرالمؤمنين برو و او را از اين اموال مطّلع كن و سؤل كن كه با آن چه مى‏خواهد بكند؟
خادم رفت و بازگشت و گفت: منصور ميگويد همه اين اموال هديّه‏اى از طرف من براى ايشانست و هر كارى كه مى‏خواهند بنمايند. حضرت موسى‏بن‏جعفر به پيرمرد فرمودند: همه اين مال را بردار كه هديّه‏اى از جانب من براى توست.»
درباره اين روايت شريف نكاتى قابل ملاحظه است:
نكته اوّل: سند روايت
اين روايت به شكل مرسل نقل شده است و لذا عدّه‏اى از جهت سند به آن اعتراض نموده و استنادش را به امام عليه‏السّلام نپذيرفته‏اند؛ و ليكن:
اوّلاً: عادةً هيچ داعى بر جعل چنين حديثى با اين مضمون وجود ندارد و لذا احتمال جعل آن بعيد است.
ثانياً: كتاب مناقب از كتب بسيار نفيس است و ابن‏شهرآشوب خرّيت فنّ حديث است و از روايات او به راحتى نمى‏توان گذشت. علّامۀ والد در دروس ولايت فقيه خود در ذيل روايتى كه از مناقب نقل مى‏كنند ميفرمايند:
ابن شهرآشوب گرچه مطالب كتابش را با سند ذكر نكرده است، وليكنرواياتى را كه نقل ميكند، از بسيارى كتابها كه با سند ذكر مى‏كنند معتبرتر است. مناقب ابن‏شهرآشوب كتابى است بسيار نفيس، بسيار معتبر، و از نفائس و ذخائر كتب شيعه است. ابن شهرآشوب مرد علم، مرد درايت، مرد فهم بوده است.
و بنده بسيارى از مناقب را كه مطالعه نمودم و بعد با تواريخ أهل تسنّن و رواياتى كه از طريق آنها وارد شده است تطبيق كردم، ديدم لُبّ و حقيقت آن معانى را كه آنها تصديق دارند، اين مرد بزرگ در اين كتاب جمع كرده است. و خلاصه، بسيارى از مطالبى كه مُجمعٌ‏عليه بين شيعه است و أهل سنّت هم نمى‏توانند آن را إنكار كنند در اين كتاب موجود است و عين آن روايت يا مشابهش را ابن‏شهرآشوب در مناقب دوازده إمام آورده است.
الحقّ كتاب نفيسى است و سزاواراست با بهترين طبع و تعليقه‏هاى مفيد در دسترس علماء قرار گيرد. اين كتاب از جهت اعتبار از بسيارى از ديگر كتبى كه مسندند قوى‏تر و استوارتر است؛ زيرا بعضى از كتابهاى مسند كه روايت را با سلسله سند نقل ميكند، يا در سندش ضعف مشاهده مى‏شود و يا بواسطه جهالت راوى از درجه اعتبار ساقط ميشود. و أمّا اين شخص از نظر إتقان و ثبت و ضبط به درجه‏اى است كه نقل نمى‏كند مگر چيزى را كه به آن اطمينان داشته باشد، و از جهت درايت موجب اطمينان و سكون خاطر شود.
ابن‏شهرآشوب چنين مردى بود! و عليهذا چون وى اين مطلب را در كتاب خود آورده است موجب وثاقت خواهد شد.
نكته دوّم: قوّت متن روايت
مفاد و محتواى اين خبر، بسيار قوىّ است و متن آن از هرگونه اضطراب و شذوذى خالى است و اين امر خودش شاهد صدقى است بر صحّت اين خبر و آنرا از سند مستغنى مى‏سازد.
اوّلاً: حضرت فرموده‏اند: «من در اخبار جدّم تفتيش نمودم و اثرى از اين عيد نديدم.» و واقعاً همين‏طور است و هيچ اثرى از اين عيد در روايات نبوىّ و علوىّ نيست بلكه در روايات ديگرأئمّه نيز از آن اثرى نيست، مگر خبر جعلى معلّى‏بن‏خنيس و روايت مفضّل‏بن‏عمر كه از آن بحث خواهيم نمود.
ثانياً: فرموده‏اند: «سنّت فرس است و اسلام آن را محو نموده است.» كه اين هم از نظر تاريخى كاملاً صحيح است؛ و روشن است كه سنّت فُرس بوده و اسلام آن را آنچنان محو نموده بود كه تا آن زمان هيچ اثرى در تاريخ از هيچ متديّنى در تأييد اين عيد وجود ندارد، نه از فقهاى اهل تسنّن و نه از اصحاب أئمّه عليهم‏السّلام. و عرض شد كه خلفاى جور نيز كه اين روز را عيد مى‏گرفتند خودشان متفطّن بودند كه با سنّت ناسازگار است؛ چنانكه از پاسخ منصور به حضرت موسى‏بن‏جعفر عليهماالسّلام نيز در همين روايت كاملاً مشهود است.
ثالثاً: تعليلى كه در روايت آمده بسيار پرمغز و پرمحتواست؛ چرا كه دلالت بر حرمت احياء سنن غيراسلامى دارد و روايات ديگرى نيز كه مى‏آيد آن را تأييد مى‏نمايد.
رابعاً: محتواى روايت نيز با تاريخ عصر منصور و سيره ائمّه عليهم‏السّلام به طور كامل متناسب است.
نكتة سوّم: عدم امكان حمل روايت بر تقيّه
علّامه مجلسى و به تبع ايشان برخى از فقها چون صاحب جواهر احتمال داده‏اند كه انكار حضرت موسى‏بن‏جعفر نسبت به نوروز از باب تقيّه باشد؛ و آنطوركه از عبارت مرحوم مجلسى به دست مى‏آيد اين وجه مدّ نظرشان بوده كه نوروز مطابق با غدير است و قبول آن به مثابه قبول غدير مى‏باشد. ولى اين سخن نيز ناتمام است؛ زيرا:
اوّلاً: چنانكه در بحث از تاريخ نوروز گفته شد، به‏هيچ‏وجه، نه در ميان شيعه و نه در ميان عامّه، نوروز به عنوان غدير شناخته شده نبوده و پايه‏گذار نوروز در ميان مسلمانان خلفاى اموى و عبّاسى بودند.
ثانياً: روايت همراه با تعليل است. استاد معظّم ما مرحوم حضرت آية‏الله حاج شيخ مرتضى حائرى رحمة‏الله‏عليه كراراً در درس ميفرمودند: روايت همراه با تعليل تقيّةً صادر نشده است؛ چون تقيّه ضرورت است؛ و الضّروراتُ تتقدّر بقدَرِها. و به طور معمول وجهى ندارد كه امام عليه السّلام حكمى را برخلاف واقع بفرمايد و سپس براى اثبات آن علّتى نيز ذكر نموده و آن را بيش از پيش حقّ جلوه دهد و در هر صورت تعبير حديث متناسب با تقيّه نيست.
ثالثاً: معنا ندارد كه منصور آن حضرت را به جهت پذيرش دعوت در مجلسى كه خودش بانى آن بوده و هيچ اسمى از غدير و خلافت أميرالمؤمنين عليه‏السّلام در آن نيست، مورد مؤخذه و عقاب قرار دهد تا حضرت از وى تقيّه نمايند. بلكه ظاهر آنستكه اگر امام عليه‏السّلام بناداشتند تقيّه را مراعات نمايند، بايد دعوت شخص جائر و خونخوارى چون منصور را كه دستش به خون حضرت امام صادق عليه‏السّلام نيز آغشته بود به راحتى مى‏پذيرفتند. تقيّه در چنين مقامى اقتضاء قبول دعوت دارد نه ردّ دعوت.
و حاصل آنكه: حمل روايت بر تقيّه ممكن نيست و روايت گرچه سند متّصل ندارد، ولى نقل مناقب و مضمون آن ما را از سند بى‏نياز نموده و قرينه بر صدور آن مى‏باشد.
مضافاً به اينكه: معيارى كه ارائه ميدهد (حرمت احياء سنن كفر) معياريست كه عقل و شرع بر آن اتّفاق دارند و صغراى آن نيز وجدانى است؛ و ميدانيم كه نوروز سنّت فُرس است و در ميان مسلمانان محو گشته بوده است.
-------------
. مناقب ءال‏أبى‏طالب عليهم‏السّلام، ج4، ص318 و 319.
. وجه اهداء اين هدايا به وى گذشته از تكريمش به واسطه مدح حضرت سيّدالشّهداء عليه‏السّلام چه‏بسا اين باشد كه وى مردى فقير بوده و ردّ مظالم به وى تعلّق مى‏گرفته است و چون اموال درباريان مشتبه و مشتمل بر حرام و مجهول‏المالك بوده، حضرت بدين شكل از آن تخلّص جسته‏اند.
و شايد از باب ولايت حضرت بوده است، بنابراينكه مالك حقيقى اموال مجهول‏المالك خود امام عليه‏السّلام مى‏باشند. علاوه بر آنكه حضرت با اين كار، خود را از بار منّت منصور نيز به نوعى خارج نموده و عزّت و كرامتشان را حفظ كرده‏اند و ضمناً به نوعى‏بر بطلان نوروز تأكيد نمودند؛ چون از قبول هدايا توسّط حضرت چنين تلقّى مى‏شد كه ميان عمل و قولشان منافات وجود دارد.
. ولايت‏فقيه‏درحكومت‏اسلام، ج4، ص74.
. بحارالأنوار، ج56، ص101.
. جواهرالكلام، ج5، ص42.
. عبارت مرحوم مجلسى چنين است: «و يُمكِنُ حَملُ هَذا عَلَى التَّقيَّةِ لاِشتِمالِ خَبِر المُعَلّى عَلى ما يُتَّقى فيه و لِذا يُتّقى فى إظهارِ التَّبَرُّكِ بهِ فى تِلكَ الأزمِنَةِ فى بِلادِ المُخالِفين.»
. ممكن است وجه تقيّه اجتناب حضرت از مجالست با منصور باشد و به اين شكل عذر آورده‏اند تا از مجالست با وى در أمان باشند؛ ولى اين سخن نيز خلاف ظاهر است و تعليلى به اين قوّت را نمى‏توان حمل بر اين تقيّه نمود.
. در بحث از تاريخ نوروز گذشت كه پايه‏گذار آن در ميان حاكمان معاويه لعنه‏الله‏عليه بوده است و نام نوروز در اشعار عرب فصيح نيامده است و پس از عصر عباسى در اشعار و متون ادبى نام نوروز ذكر شده و يكى از جهاتش اين بوده كه بنى‏العبّاس جهت تقويت خود از ايرانيان كمك زيادى گرفتند و لذا جهت راضى‏نگاه‏داشتن ايشان برخى از سنن فارس را إحياء نمودند. به هر حال در عصر منصور دوانيقى نوروز فقط به عنوان عيد فُرس شناخته مى‏شده و در آن دوره كسى آن را به عنوان غدير و شعار شيعه نمى‏شناخته تا مخالفت حضرت موسى‏بن‏جعفر عليهماالسّلام از باب تقيّه باشد.
1 |محمدحسن|Iran - Tehran |٠٠:١٢ - ٢٥ اسفند ١٣٩٨ |
3
 
0
با سلام و عرض ادب
میشه بگید چرا اینقدر اصرار دارید به روایات نوروز خدشه وارد کنید.
چندتا مطلب رو عرض میکنم لطفا با دقت مطالعه کنید:
1- درباره روایتی که ابن شهر آشوب نقل میکنه از آقا امام کاظم علیه السلام:
اولاً این روایت با لفظ «حُکِی؛ حکایت شده» بیان شده و سلسله راویان را ذکر نکرده. لفظ «حُکِی و قیل و یقال» از صیغه‌های تمریضیه هستند؛ یعنی ناقل این نقل قول، خودش این حکایت و قول رو قبول نداره و از این‌رو با صیغه تمریضیه می‌آره.
ثانیاً دقیقاً شرایط تقیه برای امام کاظم علیه السلام در این روایت قابل فرضه. اگه دقت کنید امام علیه السلام در اثنای روایت منصور ملعون رو با لفظ «امیرالمؤمنین» خطاب میکنند. یعنی بعد از این عبارت امکان نداره شما بگید که امام تقیه نمیکردن.
ثالثاً وقتی علامه مجلسی اعلی الله مقامه و عطر الله مرقده الشریف این روایت رو حمل بر تقیه میکنن، نمیدونم اصرار شما برای اینکه بگید این روایت درسته و تقیه ای توش نیست چیه. شما حرف ابن شهر آشوب رو بدون سند قبول میکنید ولی سخن علامه رو رد میکنید. البته نفی جناب ابن شهر آشوب نمیکنما، اثبات علامه میکنم.
2- اینکه میگید در روایات ائمه علیهم السلام روایتی از نوروز وجود نداره، خنده داره. ما فقط از جناب معلی بن خنیس چندین روایت درباره نوروز داریم. درباره جناب معلی هم همین مطلب کافیه که شیخ طوسی ایشون رو ثقه میدونن.
پاسخ:
با سلام
مسلما روایاتی در که در تأیید نوروز آمده است در تأیید آن آئین باستانی ایرانیان نیست؛ بلکه نهایت چیزی که از آن می توان استفاده کرده در تأیید لوازم آن است مثل هدیه دادن به یکدیگر که از سنت های حسنه اسلامی است.
از آن طرف هم ما روایاتی در رد نوروز داریم که مثل روایات اصحاب الرس.
وقتی تمامی این روایات را در کنار هم می گذاریم متوجه می شویم که چیزی که در روایات در تأیید نوروز است آن مطالبی است که سنت حسنه آن در اسلام هم وجود دارد و چیزی که در روایات از آن به بدی یاد شده است در رابطه با آن آئین باستانی است.
نوروز از آن جهت برای ما اهمیت دارد که تاریخ شمسی عید غدیر است که تقریبا همان اول فروردین یا 28 و 29 اسفند است.
موفق و مؤید باشید
گروه پاسخ به شبهات
مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
70 | قمصری رسول | Iran - Zarrīn Shahr | ١١:٤٨ - ١٢ دي ١٣٩٧ |
3
 
23
پاسخ نظر
در کتاب <التاریخ الکبیر> ج 1 ص 414 نقل شده: إنَّ عَلِيًّا كانَ لايَقْبَلُ هَدِيَّةَ النَّيْروزِ ترجمه: سیره علی چنین بود که هدایای نوروز را نمی پذیرفت. از آنجا که کان فعل مضارع چه منفی چه مثبت مفید ماضی استمراری است فهمیده میشود که روش حضرت اینچنین بوده که هدایای نوروز را قبول نمیکردند و سیره ایشان اینگونه بوده که هدایای نوروز را رد میکردند.

پاسخ:
با سلام
تاریخ الکبیر از کتب اهل سنت است و برای ما ارزش و اعتباری ندارد.
موفق باشید
گروه پاسخ به شبهات مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
1 |قمصری رسول|Iran - Mashhad |١٧:٢٤ - ١٣ دي ١٣٩٧ |
1
 
25
در پاسخ به پاسخ گروه تاریخ به عرض می رسانم که: کتب تاریخ یا حتی کتب روایی اهل سنت برای شیعه اگر کاشف از قول و فعل و یا تقریر معصوم باشد به همان مقدار معتبر است.
خود سایت شما پر است از استناد به روایات و تواریخ مقبوله فریقین! رفتار و عملکرد تشیع با تاریخ عملکرد تعبدی نیست بلکه تعقلی است اگر خبری را مورخی نقل کند و قرائن آن را تأیید کند قابل نفی نیست از نظر شیعه قابل قبول است. بسیاری از روایات اهل سنت با تأیید در کتب شیعه آمده و همچنین عکس آن و صرف وجود یک واقعه تاریخی در کتب اهل سنت دلیل بر نفی آن نیست ضمنا بسیاری از وقایع حقه در کتب تاریخ اهل سنت وارد شده گرچه مطالبی مدسوس و یا مغفول یا مجعول نیز هست. لذا به عرض میرسانم: نفی مطلق کتب تاریخی اهل سنت -تاریخ الکبیر- خلاف روش اجتهادی شیعه و مورخین کرام این مذهب حقه می باشد.
71 | قمصر | Iran - Mashhad | ١٧:٤٣ - ١٣ دي ١٣٩٧ |
بين فرمايش حضرت موسى‏ بن‏ جعفر عليهماالسّلام كه فرمودند: إنَّهُ سُنَّةٌ لِلْفُرْسِ وَ مَحاها الْإسْلامُ وَ مَعاذَ اللَهِ أَنْ‏نُحْيِىَ ما مَحاهُ الْإسْلامُ، و فعل حضرت أميرالمؤمنين عليه‏أفضل‏ صلوات‏ المصلّين كه هديّه نوروزى را پذيرفته و مطايبه و شوخى ‏نموده و ازباب مدارا با آن بوده که از دین نرنجد و فرمودند: نَيرزونا كُلَّ يَوْمٍ، هيچ تعارض و منافاتى نيست؛ زيرا عمل أميرالمؤمنين عليه‏السّلام در مقابل يك شخص تازه مسلمان يا كافر ذمّى است كه توقّعى از او نيست و به عنوان يك عادت چنين كرده و نمى ‏توان او را يك‏باره تكليف به ترك آداب و رسوم نمود و مدارا با ذمی و یا تازه مسلمان از مسلمات مقبوله اسلامی است.
72 | افضلی | Iran - Mashhad | ٢١:٠١ - ٢٩ دي ١٣٩٧ |
2
 
22
پاسخ نظر
شيخ طوسى (ره) نوروز و مهرجان را از اعياد اهل ‏ذمّه شمرده است
شيخ طوسى در مبسوط در احكام اجاره ميفرمايد:
و إن ءَاجَرَها إلى العيدِ فَإن أطلَقَ العيدَ لَم‏يَجُز حَتّى يُعَيِّنُهُ. و إن عَيَّنَ العيدَ فَقَال: عيدُ الفِطِر أو عيدُ الأضحَى، جازَ ذلكَ. و كَذلِكَ إن سَمّى عيدًا مِن أعيادِ أهلِ الذِّمَّةِ مثلَ المِهرَجانِ و النَّوروزِ جازَ ذلِكَ لِأنّهُ مَشهورٌ فيما بَينَ المُسلِميَن كَشُهَرتِهِ بَينَ أهلِ الذِّمَّةِ.
روشن است كه شيخ در اينجا نوروز و مهرجان را از اعياد اهل ذمّه شمرده و در مقابل اعياد اسلامى قرار ميدهد و معلوم مى ‏شود كه در ميان مسلمين متشرّع اين اعياد متداول نبوده است، گرچه به علّت همنشينى با اهل ذمّه تاريخ اين اعياد را ميدانسته ‏اند.
و بالجمله از سيره معصومين عليهم ‏السّلام و اصحاب به طور قطع به دست مى‏ آيد كه اين عيد در ميانشان متداول نبوده است و از سنن غيراسلامى ‏محسوب مى ‏شده كه اصحاب حتّى از دريافت هديّه در آن روز اباء داشته‏ اند. (المبسوط‏ فى ‏فقه‏الإماميّة، ج3، ص255 و 256.)
73 | عبدالامیر | Germany - Falkenstein | ٢٠:٥٤ - ١٧ دي ١٣٩٩ |
سلام
در انحرافات عقیدتی علامه طهرانی و فرزندش سید محمدصادق طهرانی باید گفت: علامه طهرانی و.. معتقدند که نوروز بدعت و ضلالت است در حالی که مرحوم یدعلی قاضی که هم مجتهد بودند و هم در بقول علامه طهرانی انسان کامل بودند روز عید نوروز هم تبریک میگفتند و هم عیدی میدادند و همچنین مرحوم حداد را کهع کامل میدانند من خودم از حاج موسی محیی شنیدم که گفت: من از در روز عید نوروز نزد مرحوم حداد رفتم و او بمن عیدی داد و به دیگران هم عیدی میداد.
حال سوال این است که چطور یکی مثل طهرانی مرحوم قاضی را کامل مکیداند درحالیکه او نوروز - بدعت و ضلالت را - قبول دارد و عیدی میدهد. مگر شخصی که به بدعت عمل میکند در نظر علامه طهرانی ضال نیست و چطور شخص ضال انسان کامل هم هست؟! چطور مرحوم قاضی - عامل به بدعت - انسان کامل هم هست. یا طهرانی که ادعا میکند انسان کامل است اشتباه کرده یا مرحوم قاضی اشتباه کرده که علامه طهرانی گفته انسان کامل است. در خصوص حداد هم همیطور است.
74 | طالبی | Germany - Falkenstein | ٠٢:٥٣ - ٠٣ فروردين ١٤٠٠ |
سلام به همه . نظر همه را خواندم و آنچه به نظرم میرسد را خلاصه عرض میکنم . حافظ می فرماید :
جنگ هفتاد دو ملت همه را عذر بنه
چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند.

اگر خود را ذره ای بدانیم در این عالم هستی و از طرفی باور داشته باشیم که این ذره خلیفه الله است ، پس جای آن دارد که به قدری بزرگ و ملکوتی و خداگونه بیندیشیم که اندیشه امان چونان خورشید گرمابخش باشد و در عین حال چنان کوچک و ریز به مسائل بنگریم که انگار خدارا در ذرات نظاره گر هستیم . پس چه نیکو خواهد بود که حقیقت و فلسفه موضوع را به درستی بنگریم . چرا که در پیشگاه خداوند ، بندگان را با بندگی ستودنی است و بندگی هم درک حضور حضرت حق است . پس

بشور اوراق اگر هم درس مایی
که علم عشق در دفتر نباشد.

نوروز بسیار نیکو است اگر بوی خدا دهد و متحولمان سازد و عابدترمان سازد .
نوروز بدعت و مایه شرم است اگر نو نشویم و دل و جان را نشوریم و طرحی نو درنیاندازیم و میمون وار ادامه دهیم .
 [1] [2]   قبلی
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها