2024 April 20 - شنبه 01 ارديبهشت 1403
آيا روايت «علي كنفسي» با سند معتبر در منابع اهل سنت نقل شده است؟
کد مطلب: ٥٠٤٨ تاریخ انتشار: ٠٤ تير ١٣٩٥ تعداد بازدید: 16775
پرسش و پاسخ » امام علي (ع)
آيا روايت «علي كنفسي» با سند معتبر در منابع اهل سنت نقل شده است؟

بسم الله الرحمن الرحيم

فهرست مطالب

روايت اول: زيد بن يثيع از ابوذر

روايت دوم: عبد الله بن شداد

روايت سوم: عبد الرحمن بن عوف

روايت چهارم: جابر بن عبد الله

روايت پنجم: مطلب بن عبد الله

نتيجه

سؤال كننده: حسيني

پاسخ:

يكي از آياتي كه از فضائل بي نظير «اهل البيت» و به ويژه اميرمؤمنان عليه السلام محسوب مي شود، آيه مباهله است، بر طبق اين آيه، اميرمؤمنان عليه السلام «نفس» رسول الله صلي الله عليه وآله است؛ آن جا كه خداوند مي فرمايد:

فَمَنْ حَاجَّكَ فيهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَي الْكاذِبين . آل عمران/61.

هر گاه بعد از علم و دانشي كه (در باره مسيح) به تو رسيده، (باز) كساني با تو به محاجّه و ستيز برخيزند، به آنها بگو: «بياييد ما فرزندان خود را دعوت كنيم، شما هم فرزندان خود را ما زنان خويش را دعوت نماييم، شما هم زنان خود را ما از نفوس خود دعوت كنيم، شما هم از نفوس خود آن گاه مباهله كنيم و لعنت خدا را بر دروغگويان قرار دهيم.

اكثر مفسران مسلمان بر اين باور هستند كه مقصود از «انفسنا» در اين آيه اميرمؤمنان علي بن أبي طالب عليه السلام است. روايات فراواني در منابع شيعه و سني در اين باره وجود دارد كه البته موضوع بحث ما نيست.

اين آيه دلالت مي كند كه اميرمؤمنان عليه السلام با رسول خدا صلي الله عليه وآله هيچ تفاوتي ندارد؛ هر فضيلتي پيامبر خدا دارد، اميرمؤمنان نيز از آن برخوردار است. اگر پيامبر معصوم است، نفس او نيز اين چنين است. اگر پيامبر علم غيب دارد، نفس او نيز اين چنين است و....

و اين برترين فضيلت اميرمؤمنان عليه السلام محسوب مي شود.

در كتاب مناقب ديلمي آمده است:

روزي مأمون به امام رضا (عليه السلام) گفت:

بزرگترين فضيلتي كه اميرالمؤمنان علي (عليه السلام) از قرآن دارد براي من بگو.

امام رضا عليه السلام فرمود:

فضيلته في المباهلة وأنّ الرسول (صلي الله عليه و آله وسلم) باهل بعلي وفاطمة زوجته والحسن والحسين وجعله منها كنفسه وجعل لعنة الله علي الكاذبين وقد ثبت أنّه ليس أحد من خلق الله يشبه رسول الله صلي الله عليه و آله وسلم فوجب له من الفضل ما وجب له إلاّ النبوة، فأيّ فضل وشرف وفضيلة أعلي من هذا.

برترين فضيلت آن حضرت، در قصّه مباهله است. همانا رسول خدا (صلي الله عليه و آله) به وسيله علي، فاطمه همسر علي، امام حسن و امام حسين عليهم السلام (با نصاراي نجران) مباهله كرد، و آن حضرت را همانند جان خويش قرار داد، و لعنت خدا را بر دروغگويان قرار داد.

و البته ثابت است كه كسي از آفريدگان همانند رسول (خدا صلي الله عليه و آله) نبوده؛ بنابراين، همه فضايلي كه بر رسول خدا (صلي الله عليه و آله) لازم بوده بر علي عليه السلام نيز ثابت شده جز پيامبري؛ پس كدامين فضل و برتري بالاتر از اين فضل و شرف است.

مأمون گفت:

شايد رسول خدا با «النفس» به جان خويش اشاره كرده است!

امام رضا (عليه السلام) فرمود:

چنين اشاره اي جايز نيست؛ چرا كه رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) با همه آن ها به سوي نصاراي نجران بيرون آمده و با همه آن ها به مباهله پرداخته است. اگر جان خويش را اراده فرموده بود، مي بايستي علي (عليه السلام) را از مباهله خارج مي كرد؛ در صورتي كه به اتفاق همه مسلمانان علي (عليه السلام) جزو آنان بوده است.

مأمون گفت:

در آن هنگام كه پاسخ آيد، سخن ساقط مي شود.

شاعري خوش ذوق اين حديث را اين چنين به شعر درآورده است:

يا من يقيس به سواه جهالة دع عنـــك هذا قياس مضــيّع

لو لم يكـن في النــصّ إلاّ أنّه نفس النيّ كفاه هذا الموضع

اي كسي كه از روي ناداني ديگري را با او مقايسه مي كني، رها كن كه اين قياس باطلي است.

اگر نصّ و آيه صريحي جز آيه مباهله كه در آن علي عليه السلام جان پيامبر (عليهما السلام) شمرده شده نبود، براي فضل و برتري آن حضرت كافي بود.

نظير اين روايت را سيد مرتضي در كتاب الفصول المختارة، ص38، نقل كرده است.

(قطره اي از درياي فضايل اهل بيت، آيت الله علامه سد احمد مستنبط، ج2، ص244، ح 847/30)

اطلاق «نفس رسول الله» براي اميرمؤمنان عليه السلام، تنها به همين مورد و آيه مباهله، منحصر نمي شود؛ بلكه رسول خدا صلي الله عليه وآله در موارد متعدد اميرمؤمنان عليه السلام را «نفس» خود معرفي كرده است.

روايات معتبر در منابع اهل سنت وجود دارد كه اين مطلب را ثابت مي كند:

روايت اول: زيد بن يثيع از ابوذر

أَخْبَرَنَا الْعَبَّاسُ بْنُ مُحَمَّدٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا الأَحْوَصُ بْنُ جَوَابٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا يُونُسُ بْنُ أَبِي إِسْحَاقَ، عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ، عَنْ زَيْدِ بْنِ يُثَيْعٍ، عَنْ أَبِي ذَرٍّ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص):

«لَيَنْتَهِيَنَّ بَنُو وَلِيعَةَ، أَوْ لأَبْعَثَنَّ إِلَيْهِمْ رَجُلا كَنَفْسِي، يُنْفِذُ فِيهِمْ أَمْرِي، فَيَقْتُلَ الْمُقَاتِلَةُ، وَيَسْبِيَ الذُّرِّيَّةَ».

فَمَا رَاعَنِي إِلا وَكَفُّ عُمَرَ فِي حُجْزَتِي مِنْ خَلْفِي: مَنْ يَعْنِي؟ فَقُلْتُ: مَا إِيَّاكَ يَعْنِي، وَلا صَاحِبَكَ، قَالَ: فَمَنْ يَعْنِي؟ قَالَ: خَاصِفُ النَّعْلِ، قَالَ: وَعَلِيٌّ يَخْصِفُ نَعْلاً.

زيد بن يثيع از ابو ذر نقل مي كند كه: رسول خدا (ص) فرمود: «بايد بنو وليعة [حاكمان سرزمين حضرموت ] از اين شيوه دست بردارند، در غير اين صورت مردي را به سوي آنان روانه مي كنم كه مانند خودم است. وي در ميان آنان امر من را به اجرا درآورد، جنگ جويانشان را مي كشد و فرزندانشان را به اسارت مي گيرد».

ابو ذر مي گويد: شگفت زده از سخن حضرت بودم كه عمر از پشت، پهلوي من را گرفت و گفت: مقصود پيامبر كيست؟ گفتم: مقصودشان تو و رفيقت [ابا بكر] نيست. گفت: پس چه كسي است؟ گفتم: كسي كه كفش را وصله مي زند و علي (ع) مشغول وصله زدن كفش بود.

النسائي، ابوعبد الرحمن أحمد بن شعيب بن علي (متوفاي303 هـ)، السنن الكبري، ج 5 ص 127، ح8457، تحقيق: د.عبد الغفار سليمان البنداري، سيد كسروي حسن، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة: الأولي، 1411 - 1991؛

النسائي، ابوعبد الرحمن أحمد بن شعيب بن علي (متوفاي303 هـ)، خصائص اميرمؤمنان علي بن أبي طالب، ج 1 ص 89، ح72، تحقيق: أحمد ميرين البلوشي، ناشر: مكتبة المعلا - الكويت الطبعة: الأولي، 1406 هـ..

بررسي سند روايت:

العباس بن محمد:

ذهبي در باره او مي گويد:

عباس بن محمد الدوري أبو الفضل مولي بني هاشم عن حسين الجعفي وأبي داود وعنه الأربعة والأصم وابن البختري ثقة حافظ توفي 271 4

عباس بن محمد، ثقه و حافظ بود.

الكاشف ج1 ص536، رقم: 2609

ابن حجر مي گويد:

عباس بن محمد بن حاتم الدوري أبو الفضل البغدادي خوارزمي الأصل ثقة حافظ من الحادية عشرة مات سنة إحدي وسبعين وقد بلغ ثمانيا وثمانين سنة 4

عباس بن محمد، ثقه و حفاظ بود.

تقريب التهذيب ج1 ص294، رقم:3189

الأحوص بن جَوّاب:

از روات صحيح مسلم، ابوداود، ترمذي و نسائي؛ ذهبي در باره او مي نويسد:

الأحوص بن جواب م س عن يونس بن أبي إسحاق وغيره صدوق.

احوص بن جواب كه از يونس بن أبي اسحاق و ديگران روايت نقل كرده، راستگو است.

ذكر من تكلم فيه وهو موثق ج1 ص40، رقم: 24

و ابن حجر مي گويد:

الأحوص بن جواب بفتح الجيم وتشديد الواو الضبي يكني أبا الجواب كوفي صدوق ربما وهم من التاسعة مات سنة إحدي عشرة م د ت س.

احوص بن جواب، كوفي و راستگو بود؛ گاهي دچار وهم مي شد.

تقريب التهذيب ج1 ص96، رقم: 289

يونس أبو إسحاق السبيعي:

از روات صحيح مسلم و ساير صحاح سته:

تعدادي از علماي اهل سنت، او را تضعيف كرده اند؛ ولي شمس الدين ذهبي، تضعيفات را ناديده گرفته و نام او را در كتاب «ذكر من تكلم فيه وهو موثق» آورده است:

يونس بن أبي إسحاق السبيعي م علي ثقة قال أبو حاتم لا يحتج به وضعفه أحمد

يونس بن أبي إسحاق، از روات مسلم و ثقه است، ابوحاتم گفته به روايات او احتجاتج نمي شود، احمد نيز او را تضعيف كرده است.

ذكر من تكلم فيه وهو موثق ج1 ص204، رقم: 389

و در كتاب الكاشف مي نويسد:

يونس بن أبي إسحاق السبيعي عن ناجية بن كعب ومجاهد وعنه ابناه إسرائيل وعيسي والفريابي صدوق وثقه بن معين وقال أحمد حديثه مضطرب وقال أبو حاتم لا يحتج به مات 159 م 4.

يونس بن أبي إسحاق، راستگو است، يحيي بن معين او را توثيق كرده، احمد گفته كه حديث او آشفته است، ابوحاتم گفته: به روايات او احتجاج نمي شود.

الكاشف ج2 ص402، رقم: 6463

ابن حجر عسقلاني در تقريب التهذيب مي نويسد:

يونس بن أبي إسحاق السبيعي أبو إسرائيل الكوفي صدوق يهم قليلا من الخامسة مات سنة اثنتين وخمسين علي الصحيح ر م 4

يونس بن أبي إسحاق، راستگو و كمي دچار توهم مي شده.

تقريب التهذيب ج1 ص613، رقم: 7899

به هر حال، ايشان از راويان صحيح مسلم است و همين براي اثبات وثاقت او كفايت مي كند؛ چنانچه احمد بن علي اصفهاني نام او را در كتاب رجال مسلم آورده است:

يونس بن أبي إسحاق السبيعي الهمداني الكوفي كنيته أبو إسرائيل السبيعي روي عن عبدالله بن أبي السفر في الجهاد روي عنه أبو المنذر إسماعيل.

الإصبهاني، أبو بكر أحمد بن علي بن منجويه، رجال صحيح مسلم ج2 ص368، رقم: 1895، تحقيق: عبد الله الليثي، ناشر: دار المعرفة - بيروت، الطبعة: الأولي، 1407هـ

حتي الباني وهابي نيز روايات يونس بن أبي إسحاق را تصحيح كرده است؛ از جمله در ارواء الغليل بعد از نقل روايتي كه يونس بن أبي إسحاق در سند آن است مي گويد:

أخرجه أحمد (6/185-1 86 ) من طريق يونس بن أبي اسحاق عنه. وهذا إسناد صحبح علي شرط مسلم.

اين روايت را أحمد از طريق يونس بن أبي إسحاق نقل كرده و سند آن بنابر شرايطي كه مسلم براي صحت روايت قبول دارد، صحيح است.

ألباني، محمد ناصر (متوفاي1420هـ)، إرواء الغليل في تخريج أحاديث منار السبيل، ج1، ص 237، تحقيق: إشراف: زهير الشاويش، ناشر: المكتب الإسلامي - بيروت - لبنان، الطبعة: الثانية، 1405 - 1985 م.

و در كتاب صحيح أبوداود روايت او را بر طبق شرايطي كه بخاري و مسلم در صحت روايت قائل هستند، صحيح مي داند:

والحديث أخرجه أحمد (4/255) قال: ثنا وكيع: ئنا يونس بن أبي إسحاق:سمعته من الشعبي... وهذا إسناد صحيح علي شرط الشيخين.

اين حديث را احمد از وكيع از يونس بن أبي اسحاق از شعبي نقل كرده است و اين سندي است كه بنابر شرايط بخاري و مسلم صحيح است.

ألباني، محمد ناصر (متوفاي1420هـ)، صحيح أبي داود، ج1، ص 259، ناشر: مؤسسة غراس للنشر والتوزيع ـ الكويت، الطبعة: الأولي، 1423 هـ ـ 2002 م

و در كتاب ظلال الجنة روايتي را كه در سند آن يونس بن أبي إسحاق وجود دارد، «صحيح» دانسته است:

1063 - ( صحيح )

حدثنا أبو بكر ثنا وكيع عن يونس بن أبي اسحاق عن العيزار ابن حريث العبدي عن أم الحصين الأحمسية قالت سمعت رسول الله صلي الله عليه وسلم وعليه بردة متلفعا بها وهو يقول

إن أمر عليكم عبد حبشي مجدع فاسمعوا له ما أقام بكم كتاب الله عز وجل

ألباني، محمد ناصر (متوفاي1420هـ)، ظلال الجنة، ج2، ص 250، ح1063، ناشر: المكتب الإسلامي - بيروت، الطبعة: الثالثة - 1413هـ ـ 1993م.

بنابراين، يونس بن أبي إسحاق ثقه و مورد اعتماد است.

أبو إسحاق السبيعي:

از روات بخاري، مسلم و ساير صحاح سته: ذهبي در باره او مي نويسد:

عمرو بن عبد الله أبو إسحاق الهمداني السبيعي أحد الأعلام عن جرير وعدي بن حاتم وزيد بن أرقم وابن عباس وأمم وعنه ابنه يونس وحفيده إسرائيل وشعبة والسفيانان وأبو بكر بن عياش هو كالزهري في الكثرة غزا مرات وكان صواما قواما عاش خمسا وتسعين سنة مات 127 ع.

عمرو بن عبد الله أبواسحاق سبيعي، يكي از سرشناسان بوده، از جرير بن حازم و عدي بن حاتم، زيد بن أرقم، ابن عباس و افراد زيادي روايت شنيده، و از او فرزندش يونس و نوه اش اسرائيل، همچنين شعبة بن الحجاج، سفيان ثوري و سفيان بن وكيع و ابوبكر بن عياش روايت نقل كرده اند. او در كثرت نقل همانند زهري بوده است، چندين مرتبه در جنگ ها شركت كرد، او زياد روزه مي گرفت و زياد خداوند را عبادت مي كرد.

الكاشف ج2 ص82، رقم: 4185

و ابن حجر مي نويسد:

عمرو بن عبد الله بن عبيد ويقال علي ويقال بن أبي شعيرة الهمداني أبو إسحاق السبيعي بفتح المهملة وكسر الموحدة ثقة مكثر عابد من الثالثة اختلط بأخرة مات سنة تسع وعشرين ومائة وقيل قبل ذلك ع.

عمرو بن عبد الله، ثقه بود، روايات زيادي نقل كرده و اهل عبادت بود، در آخر عمرش دچار اختلال شد.

تقريب التهذيب ج1 ص423، رقم: 5065

زيد بن يثيع:

ذهبي در الكاشف مي گويد:

زيد بن يثيع عن أبي بكر وأبي ذر وعنه أبو إسحاق فقط وثق حب ت.

زيد بن يثيع كه از ابوبكر و ابوذر روايت شنيده و تنها ابوإسحاق از او روايت نقل كرده، توثيق شده است.

الكاشف ج1 ص419، رقم: 1759

و ابن حجر در تقريب التهذيب مي »ويسد:

زيد بن يثيع بضم التحتانية... الهمداني الكوفي ثقة مخضرم من الثانية ت س.

زيد بن يثيع همداني، ثقه و مخضرم بود.

تقريب التهذيب ج1 ص225، رقم: 2160

مخضرم، به كسي مي گويند كه هم زمان جاهليت و هم اسلام را درك كرده باشد.

ابوذر غفاري:

صحابي.

احمد بن حنبل، همين روايت را به اين صورت نقل كرده است:

حدثنا عبد الله قال حدثني أبي قثنا يحيي بن آدم نا يونس عن أبي إسحاق عن زيد بن يثيع قال قال رسول الله صلي الله عليه وسلم لينتهين بنو وليعة أو لأبعثن إليهم رجلا كنفسي يمضي فيهم أمري يقتل المقاتلة ويسبي الذرية قال فقال أبو ذر فما راعني إلا برد كف عمر في حجزتي من خلفي فقال من تراه يعني قلت مايعنيك ولكن يعني خاصف النعل.

از زيد بن يثيع نقل شده است كه رسول خدا (ص) فرمود:

«يا بنو وليعة از اين شيوه دست برمي دارند، يا مردي را به سوي آنان مي فرستم كه همانند خودم هست. او در ميان آنان فرمان مرا اجرا مي كندد، جنگ جويانشان را مي كشد و فرزندانشان را به اسارت مي گيرد».

ابو ذر مي گويد: شگفت زده از سخن حضرت بودم كه عمر از پشت، پهلوي من را گرفت و گفت: مقصود پيامبر كيست؟ گفتم: مقصود ايشان تو نيستي، مقصود كسي است كه كفش را وصله مي زند.

الشيباني، ابوعبد الله أحمد بن حنبل (متوفاي241هـ)، فضائل الصحابة، ج 2 ص 571، ح966، تحقيق د. وصي الله محمد عباس، ناشر: مؤسسة الرسالة - بيروت، الطبعة: الأولي، 1403هـ - 1983م.

اين روايت، با روايتي كه نسائي نقل كرده است، دو تفاوت اساسي دارد: الف: اين كه مقصود رسول خدا (ص) ابوبكر نيست، حذف شده است؛ 2. مقصود از وصله زننده نعل مشخص نشده است.

و ابن أبي شيبه نيز براي حفاظت از آبروي هر دو خليفه، ادامه روايت را حذف و تحريفات بيشتري را اعمال كرده است:

حَدَّثَنَا أَبُو الْجَوَابِ، عَنْ يُونُسَ بْنِ أَبِي إِسْحَاقَ، عَنْ زَيْدِ بْنِ يُثَيْعٍ، عَنْ أَبِي ذَرٍّ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): «لَيَنْتَهِيَنَّ أَوْ لَأَبْعَثَنَّ إلَيْهِمْ رَجُلًا كَنَفْسِي فَيُمْضِي فِيهِمْ أَمْرِي، فَيَقْتُلُ الْمُقَاتِلَةَ وَيَسْبِي الذُّرِّيَّةَ».

إبن أبي شيبة الكوفي، ابوبكر عبد الله بن محمد (متوفاي235 هـ)، الكتاب المصنف في الأحاديث والآثار، ج 6 ص 374، ح32137، تحقيق: كمال يوسف الحوت، ناشر: مكتبة الرشد - الرياض، الطبعة: الأولي، 1409هـ.

به هر حال اين روايت كه سند آن صحيح است، ثابت مي كند كه اميرمؤمنان عليه السلام با رسول خدا صلي الله عليه وآله هيچ تفاوتي ندارد و در حقيقت يك روح هستند در دو بدن.

از طرف ديگر ثابت مي كند كه عمر بن الخطاب و رفيق او ابوبكر، داراي چنين ويژگي نيستند و شايستگي آن را ندارند كه به نمايندگي از پيامبر خدا به جنگ با مخالفان اسلام بروند.

روايت دوم: عبد الله بن شداد

ابن أبي شيبه كوفي در كتاب المصنف مي نويسد:

حَدَّثَنَا شَرِيكٌ، عَنْ عَيَّاشٍ الْعَامِرِيِّ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ شَدَّادٍ، قَالَ: قَدِمَ عَلَي رَسُولِ اللَّهِ (ص) وَفْدُ آلِ سَرْحٍ مِنَ الْيَمَنِ فَقَالَ لَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ (ص): «لَتُقِيمُنَّ الصَّلَاةَ وَلَتُؤْتُنَّ الزَّكَاةَ وَلَتَسْمَعُنَّ وَلَتُطِيعُنَّ أَوْ لَأَبْعَثَنَّ إلَيْكُمْ رَجُلًا كَنَفْسِي، يُقَاتِلُ مُقَاتِلَتَكُمْ وَيَسْبِي ذَرَارِيَّكُمْ، اللَّهُمَّ أَنَا أَوْ كَنَفْسِي»، ثُمَّ أَخَذَ بِيَدِ عَلِيٍّ.

گروهي از طايفه آل سرح پيش رسول خدا (ص) آمدند، پس آن حضرت فرمود: يا نماز را مي خوانيد، زكات مي پردازيد، دستورات را گوش مي دهيد و اطاعت مي كنيد، يا كسي را به سوي شما مي فرستم كه همانند من است، با جنگاورانتان مي جنگد، خانواده تان را اسر مي كند، خدايا ! يا خودم مي روم يا كسي كه مثل من است. سپس دست علي (عليه السلام) را بلند كرد.

إبن أبي شيبة الكوفي، ابوبكر عبد الله بن محمد (متوفاي235 هـ)، الكتاب المصنف في الأحاديث والآثار، ج 6 ص 369، رقم: 32093، تحقيق: كمال يوسف الحوت، ناشر: مكتبة الرشد - الرياض، الطبعة: الأولي، 1409هـ.

بررسي سند روايت:

شريك بن عبد الله القاضي:

از روات بخاري، مسلم و ساير صحاح سته:

شريك بن عبد الله أبو عبد الله النخعي القاضي أحد الأعلام عن زياد بن علاقة وسلمة بن كهيل وعلي بن الأقمر وعنه أبو بكر بن أبي شيبة وعلي بن حجر وثقه بن معين وقال غيره سيء الحفظ وقال النسائي ليس به بأس هو أعلم بحديث الكوفيين من الثوري قاله بن المبارك توفي 177 عاش اثنتين وثمانين سنة خت 4 م متابعة

شريك بن عبد الله نخعي قاضي، يكي از مشاهير بود. يحيي بن معين او را توثيق كرده اند، ديگران گفته اند كه حافظه اش خوب نبود، نسائي گفته: اشكالي در او نيست او نسبت به حديث اهل كوفه از ثوري داناتر بود، اين سخن را ابن مبارك گفته.

الكاشف ج1 ص485، رقم:2276

عياش بن عمرو العامري:

از روات مسلم و ساير صحاح سته؛ ذهبي در باره او مي نويسد:

عياش بن عمرو العامري الكوفي عن بن أبي أوفي وإبراهيم التيمي وعنه سفيان وشعبة وثق م س.

عياش بن عمرو، توثيق شده است.

الكاشف ج2 ص107، رقم: 4355

عياش بن عمرو الكوفي ثقة.

عياش بن عمر، ثقه است.

تقريب التهذيب ج1 ص437، رقم:5271

عبد الله بن شداد:

از روات بخاري، مسلم و ساير صحاح سته:

ابن حجر عسقلاني نام او را در زمره أصحاب آورده است:

عبد الله بن شداد بن الهاد الليثي تقدم في ترجمة أبيه في القسم الأول سياق نسبه وولد هو في عهد النبي صلي الله عليه وسلم وأمه سلمي بنت عميس....

عبد الله بن شداد، در شرح حال پدرش در قسم اول از أصحاب در باره او نسبش سخن گفتيم، او در زمان رسول خدا (ص) به دنيا آمد و ادرش سلمي بن عميس بود.

العسقلاني الشافعي، أحمد بن علي بن حجر ابوالفضل (متوفاي852هـ)، الإصابة في تمييز الصحابة، ج5 ص13، رقم: 6181، تحقيق: علي محمد البجاوي، ناشر: دار الجيل - بيروت، الطبعة: الأولي، 1412هـ - 1992م.

ابن عبد البر قرطبي نيز نام او را در زمره أصحاب آورده است:

عبد الله بن شداد بن الهاد الليثي العتواري ولد علي عهد رسول الله صلي الله عليه وسلم كان من أهل العلم.

ابن عبد البر النمري القرطبي المالكي، ابوعمر يوسف بن عبد الله بن عبد البر (متوفاي 463هـ)، الاستيعاب في معرفة الأصحاب، ج3 ص926، رقم: 1573، تحقيق: علي محمد البجاوي، ناشر: دار الجيل - بيروت، الطبعة: الأولي، 1412هـ.

بنابراين، سند روايت اشكالي ندارد و تمام راويان آن از روات بخاري و يا مسلم هستند.

روايت سوم: عبد الرحمن بن عوف

حاكم نيشابوري در كتاب المستدرك مي نويسد:

أَخْبَرَنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الزَّاهِدُ الأَصْبَهَانِيُّ، ثنا أَحْمَدُ بْنُ مِهْرَانَ بْنِ خَالِدٍ الأَصْبَهَانِيُّ، ثنا عُبَيْدُ اللَّهِ بْنُ مُوسَي، ثنا طَلْحَةُ بْنُ خَيْرٍ الأَنْصَارِيُّ، عَنْ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ، عَنْ مُصْعَبِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ، عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ عَوْفٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ، قَالَ: افْتَتَحَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ مَكَّةَ ثُمَّ انْصَرَفَ إِلَي الطَّائِفِ فَحَاصَرَهُمْ ثَمَانِيَةً أَوْ سَبْعَةً، ثُمَّ أَوْغَلَ غُدْوَةً أَوْ رَوْحَةً، ثُمَّ نَزَلَ ثُمَّ هَجَرَ، ثُمَّ قَالَ:

«أَيُّهَا النَّاسُ، إِنِّي لَكُمْ فَرَطٌ، وَإِنِّي أُوصِيكُمْ بِعِتْرَتِي خَيْرًا مَوْعِدُكُمُ الْحَوْضُ، وَالَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ، لَتُقِيمُنَّ الصَّلاةَ، وَلَتُؤْتُونَ الزَّكَاةَ، أَوْ لأَبْعَثَنَّ عَلَيْكُمْ رَجُلا مِنِّي، أَوْ كَنَفْسِي فَلَيَضْرِبُنَّ أَعْنَاقَ مُقَاتِلِيهِمْ، وَلَيَسْبِيُنُّ ذَرَارِيَّهُمْ»، قَالَ: فَرَأَي النَّاسُ أَنَّهُ يَعْنِي أَبَا بَكْرٍ أَوْ عُمَرَ، فَأَخَذَ بِيَدِ عَلِيٍّ، فَقَالَ: «هَذَا».

هَذَا حَدِيثٌ صَحِيحُ الإِسْنَادِ، وَلَمْ يُخَرِّجَاهُ.

پس از آنكه رسول خدا (ص) مكه را فتح كرد، از آن جا به طائف رفت و هشت يا نه شبانه روز آن جا را محاصره كرد. پس از آنكه محاصره به پايان رسيد و طائف را فتح كرد، خطاب به مردم فرمود: من شما دوست دارم، و شما را به نيكي نسبت به اهل بيتم سفارش مي كنم، وعده گاه ما فرداي قيامت در كنار حوض كوثر است. به خدائي كه جان من در دست اوست، نماز به پاي داريد و زكات بپردازيد و گرنه مردي را بر شما بر مي انگيزانم كه از من است و يا همانند من است تا گردن جنگجويان شما را بزند وزن و فرزند شما را اسير كند.

مردم گمان مي كردند آن مرد ابو بكر يا عمر است. اما رسول خدا (ص) دست علي (عليه السّلام) را گرفت و گفت: اين است آن مرد.

اين روايت سندش صحيح است؛ ولي بخاري و مسلم نقل نكرده اند.

الحاكم النيسابوري، ابو عبدالله محمد بن عبدالله (متوفاي 405 هـ)، المستدرك علي الصحيحين، ج 2 ص 131، ح2559، تحقيق: مصطفي عبد القادر عطا، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت الطبعة: الأولي، 1411هـ - 1990م.

ابن أبي شيبه در المصنف، فسوي در المعرفة والتاريخ، ابويعلي در مسند خود، ابن عساكر در تاريخ مدينه دمشق و ابن حجر عسقلاني در المطالب العالية روايت را به همين صورت نقل كرده اند:

إبن أبي شيبة الكوفي، ابوبكر عبد الله بن محمد (متوفاي235 هـ)، الكتاب المصنف في الأحاديث والآثار، ج 7 ص 411، ح36953، تحقيق: كمال يوسف الحوت، ناشر: مكتبة الرشد - الرياض، الطبعة: الأولي، 1409هـ.

الفسوي، أبو يوسف يعقوب بن سفيان (متوفاي277هـ)، المعرفة والتاريخ، ج 1 ص 121، تحقيق: خليل المنصور، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1419هـ- 1999م.

أبو يعلي الموصلي التميمي، أحمد بن علي بن المثني (متوفاي307 هـ)، مسند أبي يعلي، ج 2 ص 165، ح859، تحقيق: حسين سليم أسد، ناشر: دار المأمون للتراث - دمشق، الطبعة: الأولي، 1404 هـ - 1984م.

ابن عساكر الدمشقي الشافعي، أبي القاسم علي بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله (متوفاي571هـ)، تاريخ مدينة دمشق وذكر فضلها وتسمية من حلها من الأماثل، ج 42 ص 342، تحقيق: محب الدين أبي سعيد عمر بن غرامة العمري، ناشر: دار الفكر - بيروت - 1995.

العسقلاني الشافعي، أحمد بن علي بن حجر ابوالفضل (متوفاي852هـ)، المطالب العالية بزوائد المسانيد الثمانية، ج 16 ص 68، تحقيق: د. سعد بن ناصر بن عبد العزيز الشتري، ناشر: دار العاصمة/ دار الغيث، الطبعة: الأولي، السعودية - 1419هـ.

اما ابوبكر بزار در مسند خود و همچنين شجري جرجاني در كتاب الأمالي، روايت را به صورتي نقل كرده اند كه نامي از ابوبكر و عمر برده نشود، تا مبادا برتري مطلق اميرمؤمنان عليه السلام بر آن دو ثابت شود.

حدثنا يوسف بن موسي وأحمد بن عثمان بن حكيم قالا نا عبيد الله بن موسي قال نا طلحة بن جبر عن المطلب بن عبد الله بن حنطب عن مصعب بن عبد الرحمن بن عوف عن أبيه قال لما فتح رسول الله صلي الله عليه وسلم مكة انصرف إلي الطائف فحاصرها سبع عشرة أو تسع عشرة ثم قام خطيبا فحمد الله وأثني عليه ثم قال أوصيكم بعترتي خيرا وإن موعدكم الحوض والذي نفسي بيده لتقيمن الصلاة ولتؤتن الزكاة أو لأبعثن إليكم رجلا مني أو كنفسي يضرب أعناقكم ثم أخذ بيد علي

البزار، ابوبكر أحمد بن عمرو بن عبد الخالق (متوفاي292 هـ)، البحر الزخار (مسند البزار)، ج 3 ص 259، ح1050، تحقيق: د. محفوظ الرحمن زين الله، ناشر: مؤسسة علوم القرآن، مكتبة العلوم والحكم - بيروت، المدينة الطبعة: الأولي، 1409 هـ

الشجري الجرجاني، المرشد بالله يحيي بن الحسين بن إسماعيل الحسني (متوفاي499 هـ)، كتاب الأمالي وهي المعروفة بالأمالي الخميسية، ج 1 ص 185، تحقيق: محمد حسن اسماعيل، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت / لبنان، الطبعة: الأولي، 1422 هـ - 2001م.

روايت چهارم: جابر بن عبد الله

طبراني در المعجم الأوسط مي نويسد:

حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ سَعِيدٍ الرَّازِيُّ، قَالَ: نا الْحُسَيْنُ بْنُ عِيسَي بْنِ مَيْسَرَةَ الرَّازِيُّ، قَالَ: نا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ عَبْدِ الْقُدُّوسِ، قَالَ: نا الأَعْمَشُ، عَنْ مُوسَي بْنِ الْمُسَيِّبِ، عَنْ سَالِمِ بْنِ أَبِي الْجَعْدِ، عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ، قَالَ: بَعَثَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) الْوَلِيدَ بْنَ عُقْبَةَ إِلَي بَنِي وَلِيعَةَ، وَكَانَتْ بَيْنَهُمْ شَحْنَاءُ فِي الْجَاهِلِيَّةِ، فَلَمَّا بَلَغَ بَنِي وَلِيعَةَ اسْتَقْبَلُوهُ لِيَنْظُرُوا مَا فِي نَفْسِهِ، فَخَشِيَ الْقَوْمَ فَرَجَعَ إِلَي رَسُولِ (ص) فَقَالَ: إِنَّ بَنِي وَلِيعَةَ أَرَادُوا قَتْلِي، وَمَنَعُونِي الصَّدَقَةَ. فَلَمَّا بَلَغَ بَنِي وَلِيعَةَ الَّذِي قَالَ الْوَلِيدُ: عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ (ص) أَتَوْا رَسُولَ اللَّهِ (ص) فَقَالُوا: يَا رَسُولَ اللَّهِ، لَقَدْ كَذَبَ الْوَلِيدُ، وَلَكِنْ كَانَتْ بَيْنَنَا وَبَيْنَهُ شَحْنَاءُ، فَخَشِينَا أَنْ يُعَاقِبَنَا بِالَّذِي كَانَ بَيْنَنَا، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): " لَيَنْتَهِيَنَّ بَنُو وَلِيعَةَ أَوْ لأَبْعَثَنَّ إِلَيْهِمْ رَجُلا عِنْدِي كَنَفْسِي، يَقْتُلُ مُقَاتِلَتَهُمْ، وَيَسْبِي ذَرَارِيَّهُمْ، وَهُوَ هَذَا " ثُمَّ ضَرَبَ بِيَدِهِ عَلَي كَتِفِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ، قَالَ: وَأَنْزَلَ اللَّهُ فِي الْوَلِيدِ:«يَأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ جَاءَكُمْ فَاسِقٌ» الآيَةَ.

رسول خدا (ص)، وليد بن عقبه را نزد بني وليعة فرستاد، ميان وليد و آن ها در جاهليت خوني ريخته شده بوده، چون خبر آمدن وليد را شنيدند به استقبال وي بيرون آمدند، وليد خيال كرد كه قصد كشتن او را دارند، به همين خاطر پيش رسول خدا (ص) آمد و گفت: بني وليعه قصد كشتن من را كردند و از دادن زكاة خودداري كردند. وقتي خبر به بني وليعه رسيد، نزد رسول خدا آمدند و گفتند: وليد دروغ مي گويد، بلي در ميان ما خوني بود ترسيديم كه مبادا به خاطر آن ما را مجازات كند (ولي قصد كشتن او را نداشتيم). رسول خدا (ص) فرمود: يا بني وليعه، از كارشان دست برمي دارند، يا مردي را به سوي آن ها مي فرستم كه در نزد من، همانند من است، جنگجويان شما را مي كشد و زنان شما را اسير مي كند و او اين مرد است: سپس دست به بازوي علي بن أبي طالب (ع) زد.

جابر گفت: در باره وليد اين آيه نازل شد: «اي كساني كه ايمان آورده ايد، هر گاه فاسقي براي شما خبري آورد، تحقيق كنيد...»

الطبراني، ابوالقاسم سليمان بن أحمد بن أيوب (متوفاي360هـ)، المعجم الأوسط، ج 4 ص 133، ح3797، تحقيق: طارق بن عوض الله بن محمد، عبد المحسن بن إبراهيم الحسيني، ناشر: دار الحرمين - القاهرة - 1415هـ.

علام زمخشري در تفسير كشاف روايت را اين گونه نقل كرده است:

( 1066 ) بعث رسول الله صلي الله عليه وسلم الوليد بن عقبة أخا عثمان لأمّه وهو الذي ولاه عثمان الكوفة بعد سعد بن أبي وقاص، فصلي بالناس وهو سكران صلاة الفجر أربعاً، ثم قال: هل أزيدكم، فعزله عثمان عنهم مصدّقاً إلي بني المصطلق، وكانت بينه وبينهم إحنة، فلما شارف ديارهم ركبوا مستقبلين له، فحسبهم مقاتليه، فرجع وقال لرسول الله صلي الله عليه وسلم: قد ارتدوا ومنعوا الزكاة، فغضب رسول الله صلي الله عليه وسلم وهمّ أن يغزوهم. فبلغ القوم فوردوا وقالوا: نعوذ بالله من غضبه وغضب رسوله، فاتهمهم فقال: ( لتنتهنّ أو لأبعثنّ إليكم رجلاً هو عندي كنفسي يقاتل مقاتلتكم ويسبي ذراريكم، ثم ضرب بيده علي كتف علي رضي الله عنه

رسول خدا (ص) وليد بن عقبه، برادر مادري عثمان ـ او همان كسي است كه عثمان او را بعد از سعد بن أبي وقاص حاكم كوفه كرد؛ پس در حال مستي نماز صبح را چهار ركعت خواند، سپس گفت: مي خواهيد بيشتر بخوانم، عثمان او را عزل كرد ـ را نزد بني مصطلق فرستاد، بين او و آن قبليه خوني بود، وقتي به منطقه آن ها رسيد، آن ها به استقبالش آمدند، خيال كرد كه قصد كشتن او را دارند، پس بازگشت و به رسول خدا (ص) گفت: آن ها مرتد شده اند و زكات ندادند، رسول خدا (ص) خشمگين شد و قصد جنگ با آن ها را داشتند. وقتي خبر دروغ وليد به آن قبيله رسيد، آمدند و گفتند: به خدا پناه مي بريم از غضب او و غضب رسولش، رسول خدا آن ها را متهم كرد و فرمود: يا دست برمي داريد، يا مردي را مي فرستم كه در نزد من، همانند من است، جنگجويانتان را مي كشد و خانوادتان را اسير مي كند، سپس بادست به بازوي علي (ع) زد.

الزمخشري الخوارزمي، ابوالقاسم محمود بن عمرو بن أحمد جار الله (متوفاي538هـ)، الكشاف عن حقائق التنزيل وعيون الأقاويل في وجوه التأويل، ج 4 ص 362، تحقيق: عبد الرزاق المهدي، بيروت، ناشر: دار إحياء التراث العربي.

همين مطلب در كتاب هاي ديگر اهل سنت نيز آمده است:

الزيلعي، عبدالله بن يوسف ابومحمد الحنفي (متوفاي762هـ)، تخريج الأحاديث والآثار الواقعة في تفسير الكشاف للزمخشري، ج 3 ص 332، تحقيق: عبد الله بن عبد الرحمن السعد، ناشر: دار ابن خزيمة - الرياض، الطبعة: الأولي، 1414هـ.

النيسابوري، نظام الدين الحسن بن محمد بن حسين المعروف بالنظام الأعرج (متوفاي 728 هـ)، تفسير غرائب القرآن ورغائب الفرقان، ج 6 ص 342، تحقيق: الشيخ زكريا عميران، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت / لبنان، الطبعة: الأولي، 1416هـ - 1996م.

روايت پنجم: مطلب بن عبد الله

برخي از علماي اهل سنت همين روايت را از عبد المطلب بن عبد الله بن حنطب، اين گونه نقل كرده اند:

عَنِ ابْنِ طَاوُسٍ، عَنْ أَبِيهِ، عَنِ الْمُطَّلِبِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ حَنْطَبٍ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) لِوَفْدِ ثَقِيفٍ حِينَ جَاءُوا: «لَتُسْلِمُنَّ أَوْ لَنَبْعَثَنَّ رَجُلا مِنِّي، أَوْ قَالَ: مِثْلَ نَفْسِي، فَلَيَضْرِبَنَّ أَعْنَاقَكُمْ، وَلَيَسْبِيَنَّ ذَرَارِيَّكُمْ، وَلَيَأْخُذَنَّ أَمْوَالَكُمْ»، فَقَالَ عُمَرُ: فَوَاللَّهِ مَا تَمَنَّيْتُ الإِمَارَةَ إِلا يَوْمَئِذٍ، جَعَلْتُ أَنْصِبُ صَدْرِي رَجَاءَ أَنْ يَقُولَ هُوَ هَذَا، قَالَ: فَالْتَفَتَ إِلَي عَلِيٍّ فَأَخَذَ بِيَدِهِ، ثُمَّ قَالَ: «هُوَ هَذَا هُوَ هَذَا»

رسول خدا به گروهي از سقيف كه آمده بودند فرمود: يا تسليم شويد، يا مردي را مي فرستم كه از من است، يا فرمود كه مثل من است؛ تا گردن شما را بزند، خانوادتان را اسير كند و اموالتان را بگيرد. پس عمر گفت: به خدا هيچگاه امارت را آرزو نكردم؛ مگر آن روز، من سينه ام را ستبر كرده بودم، به اميد كه بگويد او عمر است. رواي گويد: پس رسول خدا به طرف علي توجه كرد، دست او را گرفت و سپس فرمود: آن مرد اين است، آن مرد اين است.

الأزدي، معمر بن راشد (متوفاي151هـ)، الجامع، ج 11 ص 226، ح20389، تحقيق: حبيب الأعظمي، ناشر: المكتب الإسلامي - بيروت ، الطبعة: الثانية، 1403هـ

إبن أبي شيبة الكوفي، ابوبكر عبد الله بن محمد (متوفاي235 هـ)، الكتاب المصنف في الأحاديث والآثار، ج 11 ص 226، تحقيق: كمال يوسف الحوت، ناشر: مكتبة الرشد - الرياض، الطبعة: الأولي، 1409هـ.

الشيباني، ابوعبد الله أحمد بن حنبل (متوفاي241هـ)، فضائل الصحابة، ج 2 ص 593، تحقيق د. وصي الله محمد عباس، ناشر: مؤسسة الرسالة - بيروت، الطبعة: الأولي، 1403هـ - 1983م.

البلاذري، أحمد بن يحيي بن جابر (متوفاي279هـ)، أنساب الأشراف، ج 1 ص 283، طبق برنامه الجامع الكبير.

ابن عبد البر النمري القرطبي المالكي، ابوعمر يوسف بن عبد الله بن عبد البر (متوفاي 463هـ)، الاستيعاب في معرفة الأصحاب، ج 3 ص 1110، تحقيق: علي محمد البجاوي، ناشر: دار الجيل - بيروت، الطبعة: الأولي، 1412هـ.

الانصاري التلمساني، محمد بن أبي بكر المعروف بالبري (متوفاي644هـ) الجوهرة في نسب النبي وأصحابه العشرة، ج 1 ص 295، طبق برنامه الجامع الكبير.

الطبري، ابوجعفر محب الدين أحمد بن عبد الله بن محمد (متوفاي694هـ)، ذخائر العقبي في مناقب ذوي القربي، ج 1 ص 64، ناشر: دار الكتب المصرية - مصر.

الحلبي، علي بن برهان الدين (متوفاي1044هـ)، السيرة الحلبية في سيرة الأمين المأمون، ج 2 ص 734، ناشر: دار المعرفة - بيروت - 1400.

العاصمي المكي، عبد الملك بن حسين بن عبد الملك الشافعي (متوفاي1111هـ)، سمط النجوم العوالي في أنباء الأوائل والتوالي، ج 3 ص 30، تحقيق: عادل أحمد عبد الموجود- علي محمد معوض، ناشر: دار الكتب العلمية.

نتيجه

اين روايت كه لا اقل دو سند صحيح دارد، ثابت مي كند كه اميرمؤمنان عليه السلام «نفس پيامبر صلي الله عليه وآله» است و هيچ تفاوتي با آن حضرت ندارد، تمام فضائل، مقامات و مناقبي را كه رسول خدا صلي الله عليه وآله دارد، اميرمؤمنان عليه السلام نيز دارد، جز نبوت كه استنثناء شده است. و اين برترين فضيلت اميرمؤمنان عليه السلام به شمار مي رود.

*****

بارها گفت پيامبر كه علي جان من است

هم به جان علي و جان پيامبر صلوات

*****

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر (عج)



Share
1 | Momen Abdullah | Iran - Khorramshahr | ٢٣:٤٦ - ١٢ تير ١٣٩٠ |
چرا ابوبکر فدک را از نفس پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) غصب کرد؟
چرا عمر جايگاه حکومتي نفس پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) را اشغال کرد؟
چرا عثمان دشمنان نفس پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) را بر بلاد اسلام حاکم کرد؟
چرا معاويه با نفس پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) جنگيد و شيعيان او مانند حجر بن عدي و عمرو بن حمق و محمد بن ابوبکر و ... را شهيد کرد؟
****
حال چرا بعد از 1400 اهل عمر چنين از دشمنان نفس پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) تجليل و تبعيت مي‌کنند؟
مشکل آنها چيست؟ از چه چيزي رنج مي‌برند؟ به چه بلايي دچار هستند؟
****
دروغ مي‌گويد. هر کسي که بگويد مسلمان است و به رسالت حضرت محمد مصطفي (صلي الله عليه و آله) ايمان دارد ولي به دشمنان نفس پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) عشق ورزد.

آيا ممکن است با کسي دوست ولي با نفس او دشمن بود؟
آيا کسي که با نفس پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) جنگيده است مسلمان است؟؟؟!!!!
پس چرا اهل عمر، معاويه بن هند را مسلمان مي‌دانند؟


افلا تعقلون؟
يا علي
2 | يا علي | | ٠٥:١٢ - ٢٣ تير ١٣٩٠ |
حق چيست؟
حق کجاست؟
تو کجائي؟
معيار حق دين محمد و سنت علي هست يا نه؟
اگر هست ادامه خطاب به توست
هرگاه در هر لحظه هر چيز را در جبهه ي اين حق ديدي در حاليکه خودت هم موافق و همراه آني خود را در کنار علي ببين پاياپاي او در نهروان; خود را يکي از 72 ببين پاياپاي حسين در ظهر عطش
ولي اگر..
اگر به هر دليلي براي هر چيز و براي رسيدن به هر چيز و براي دفاع از هر چيز و هرکس و در نهايت براي هر چيز خود را "عليه" دين خدا و عدالت علي در روزهاي خلافتش ديدي يا حتي خود را "له" و همراه آن نديدي با خودت تعارف نکن خودت را در لشکر اعداء علي ببين
خودت را در ميان آنان ببين که چون حسين را بالاي سر عباس ديدند هلهله کرددند پس يا بيرون بيا يا تو هم شروع کن هلهله کن چون امروز هم ديدن غربت پسر فاطمه كم از آنروز ندارد
انتظار هر تصميم تو را ميطلبد
که خدايي باشد
که مهدي از آن راضي باشد
يا علي
3 | مسلمان | | ١٣:١٢ - ٢٥ تير ١٣٩٠ |
در مورد باسخ اخرم جواب بدهيد كه سوره ال عمران را به علي (رض) نسبت ميدهيد و اين كه كليب ملازاده ميكذاريد و قزويني در شبكه ولايت تحليل و برسي ميكنند هم بايد ميون دكتر ملازاده حفظ الله باشيد كه اين را به شما ياد داد ولي شما بريد يكم عربي ياد بكيريد تا بدانيد كه در شبكه المستقله كي فرار ميكند حتي در اين كه مثل روز روشن است دروغ ميكيد و بعد شما به سواد بنده كاري نداشته باشيد مناظره كنيد تا بفهميد كه جقدر من سواد دارم شما همجي را به مدرك ميبينيد بس قزويني هم شما دكتر ميخوانيد كه بنظر من بيسوادي بيش نيست كه شما ميكيد دكتر ملازاده بايد با شاكردانش مناظره كند خوب من كه شاكرد دكتر ملازاده نيستم حاضرم با قزويني مناظره كنم جزن حق هميشه بيروز است مكر ميشود كه يك مشرك دربرابر حق ايستادكي كند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

پاسخ:

با سلام

دوست گرامي

بحث در مورد علميت شما نيست ، اگر شما در مناظره شركت كرديد و شكست خورديد چه فايده‌اي براي اهل سنت دارد جز اينكه مي‌گويند ما او را قبول نداشتيم و ما را متهم به استفاده از يك شخص بي‌سواد در مناظره مي كنند !‌ مدرك علمي شما از اين جهت ضرورت دارد ؛ اما اگر مايل به بحث علمي هستيد ، همينجا مي توانيد مطالب خود را مطرح كرده و پاسخ بگيريد .

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

4 | شيعه علوي | United States - Columbus | ١٩:٤٠ - ٢٥ تير ١٣٩٠ |
سلام خداخيرتون بده با اين سايت پرمحتواي كه دارين. مطالب را دنبال ميكنم و لذت مي برم و استفاده مي كنم. خدا حفظ كند و توفيق دهد دكتر قزويني و اين تيم پاسخگويي را. يا علي
5 | مسلمان | United Arab Emirates - Dubai | ٢٣:٠٠ - ٢٥ تير ١٣٩٠ |
اقايان اول اينكه كي قران را نميدونه رو بايد به شما كفت نه ما و بعد مكر توسل با برستش جه فرق دارد خالق ارض و سماء يعني جه اينهه صفات الله را به ائمه نسبت ميدهيد؟ و بعد اكر فرزندان يعقوب به بدرشان متوسل شدن بدرشان در حياط بوده ايا در يك جاي از قران امده كه الله فرموده به قبر يا مرده متوسل شويد؟؟؟ من از شما معني كلمه انفسنا خواستم (نفوس) يعني جه؟ ايا نزديكان نميشه؟ نزديكان هر كس ميتواند باشد احمد حنبل هم اكر كفته باشه كه نكفته! شما همه جي را قيجي ميكنيد من براي شما از قران ميكم شما داريد از يك انسان ميكيد كه امكان اشتباه داره ايا دين بدون علي كامل نيست؟ فرار شما در شبكه هاي عربي بخصوص المستقله را نديديد ايا منكر اين هم ميخواهيد بشويد؟؟؟

پاسخ:

با سلام
دوست گرامي
1- گفته‌ايد «مكر توسل با برستش جه فرق دارد» پرستش يعني عبادت ، اما توسل يعني واسطه قرار دادن بين خود و بين ديگري ! شما هنوز فرق ساده بين اين دو را نمي‌دانيد ! آيا فرزندان يعقوب پدر خود را واسطه بين خود و خدا قرار دادند يا نه ؟ آيا اين كار شرك است ؟
2- گفته‌ايد «و بعد اكر فرزندان يعقوب به بدرشان متوسل شدن بدرشان در حياط بوده ايا در يك جاي از قران امده كه الله فرموده به قبر يا مرده »!!! اگر توسل و واسطه قرار دادن همان پرستش باشد ، آيا فرقي مي‌كند مرده‌اي را بپرستي ، يا موجودي زنده غير از خدا ؟! آيا مثلا پرستش فرعون چون زنده بود ، جايز بود و پرستش بت‌ها حرام ؟! اگر توسل نيز پرستش باشد ، توسل به زنده و مرده فرقي نمي‌كند !
3- معني كلمه انفسنا ، يعني جا‌ن‌هاي ما ؛ اما مصداق آن در روايات صحيح السند اهل سنت مشخص شده است ؛ آيا شما روايات صحيح السند اهل سنت را قبول نداريد؟ مثلا در مورد ايه «يقولون لان رجعنا الي المدينة» با اينكه جمع آمده است اما روايات صحيح السند اهل سنت مي‌گويد مقصود يك‌نفر است ، و او عبد الله بن ابي رئيس منافقين مدينه است .
4- گفته‌ايد «احمد حنبل هم اكر كفته باشه كه نكفته! شما همه جي را قيجي ميكنيد من براي شما از قران ميكم شما داريد از يك انسان ميكيد كه امكان اشتباه داره »! آيا خداوند در قرآن نفرموده است «وانزلنا اليك الذكر لتبين للناس» شما مي‌خواهيد قرآن بدون تفسير پيامبر و با تفسير خود را قبول كنيد ؛ و ما مي‌گوييم قرآن باتفسير پيامبر (ص) و به نظر اهل سنت ، اين تفسير در رواياتي آمده است كه همين احمد بن حنبل و امثال او نقل كرده‌اند !
5- گفته‌ايد «ايا دين بدون علي كامل نيست؟» خير ! آيا آيه اليوم اكملت لكم دينكم طبق روايات صحيح السند اهل سنت در ماجراي غدير خم و بعد از تعيين اميرمومنان علي عليه السلام به ولايت نازل نشد ؟!
6- در مورد شبكه المستقله مناظره جناب دكتر قزويني در اين شبكه به صورت كامل در همين سايت موجود است ؛ بهتر است به جاي اينكه فرافكني كنيد ، يكبار متن كامل مناظره را ببينيد !
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات

6 | مسلمان | United Arab Emirates - Dubai | ٢٤:٥٣ - ٢٥ تير ١٣٩٠ |
اقايان شما به زور ميخواهيد ايه قران را به علي (رض) نسبت دهيد و فكر ميكنيد كه اين خشنودي ان بزركوار هستش ولي بلعكس مكر شما در قران نخوانديد كه الله در باره مشركان كه عيسي را به توسل كرفته بودند الله به ايشان جه ميكويد؟ اكر شما يكم فقط از عربي ميفهميديد اينهمه كمراه نميشديد ولي در عجبم بزركانتان از اين كار سود ميبرند ولي شما جي؟ انفسنا و انفسكم يعني جه؟ در اين ايه همش جمع هستش بسرانمان و زنانمان و نزديكانمان انفسنا از جمع مي ايد حالا شما كفتيد انفسنا يعني نفوس خود نفوس يعني جه و باز هم جمع هستش جرا الله به صراحت علي را مثل بيامبر نخواند ايا الله قران را براي بشرش كنك افريد تا هيج كس نداند مثلا ما ميكيم كه الله در قران اصحاب بيامبر را ستوده خب خيلي واضع و روشن هستش حتي اكر يك ايه در اين حد هم باشه درباره علي ما همه ميشيم اثناعشري!!!!! ولي جرا شما هميشه سعي ميكنيد كه به مردم بفهمانيد كه هر كس نمتواند قران را بفهمد و الي شخص معصوم باشد در حالي كه الله مي فرمايد ما قران را اسان قرار داديم براي درك مردم شما تنها كارتان اين است كه مردم را قران دور نكه داريد اقايان من منتظر مناظره با شما هستم ايا شما علي را اصل دين ميدانيد يا فرع دين اكر اصل دين است جرا الله به صراحت اسم علي (رض) را در قران نياورده نعوذبالله الله تعارف دارد يا ترس دارد اكر اصل بود الله مي فرمود علي (رض) خليفه است در يك كلمه تمام!!!!!!!! و اكر دقت كنيد و قران را بفهميد الله در اين ايه كه ذكر كرديد دروغكويان را لعنت كرده به هر حال من منتظر جواب شما هستم

پاسخ:

با سلام
دوست گرامي
1. ظاهرا شما قرآن نمي خوانيد ! مشركان عيسي را مي‌پرستيدند و نه اينكه به او توسل كنند ! و توسل پرستش نيست ؛ فرزندان يعقوب به او متوسل شدند و مشرك نشدند !
2. گفته‌ايد «انفسنا و انفسكم يعني جه؟ در اين ايه همش جمع هستش بسرانمان و زنانمان و نزديكانمان»
اجماع علماي اهل سنت است كه وقتي اين آيه نازل شد رسول خدا (ص) تنها فاطمه زهرا سلام الله عليها را با خود برد ! و حسنين و علي عليه السلام ! آيا فاطمه زهرا سلام الله عليها ، چند نفر است يا يك نفر؟! آيا حسنين عليهما السلام دو نفر هستند يا جمع ؟! پس چرا در مورد انان جمع به كار رفته است ؟! بهتر است همين قاعده را نيز در مورد انفسنا جاري كنيد تا معني را متوجه شويد .
3. گفته‌ايد «خب خيلي واضع و روشن هستش حتي اكر يك ايه در اين حد هم باشه درباره علي ما همه ميشيم اثناعشري!!!!!» در روايات شما آمده است كه 300 آيه د رمورد حضرت علي نازل شده است ! احمد بن حنبل مي‌گويد در فضيلت هيچ يك از صحابه با سند معتبر مثل علي روايت نيامده است !

گروه پاسخ به شبهات

7 | مجيد م علي | United States - Fremont | ٠١:١١ - ٢٦ تير ١٣٩٠ |
با سلام
جناب نا مسلمان در علميت شما همين قدر بس كه انكار ميكنيد كه بسياري از اين احاديث را علماي اهل سنت شما نقل كرده اند خصوصا ُ جناب أحمد بن حنبل ال شيباني،و أحمد بن شعيب بن علي النسائي، كه جزو اون شش مولف كتابهايي موسوم به ( نعوذ بالله ) صحاح ميباشند .
حالا يا شما دروغگو ميباشيد يا اينها بقول معروف :
بسم الله الرحمن الرحيم
لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكاذِبين‏. آل عمران/61.

لبيك يا علي
8 | ابوزهرا | | ١٠:١١ - ٢٦ تير ١٣٩٠ |
جناب نامسلمان نمي فهمي يا خودت را به نفهمي زده اي (همچون شخصي که خود را به خواب زده که هيچگاه بيدار نمي شود)
در مورد اون دولازاده چموشي بهتر است که به سوابق نادرخشانش دقتي کنيد و بعد طرفداري از آن ملحد بنماييد، او کسي بود که تا مدتها در شبکه معلوم الحال رنگارنگ برنامه اجرا مي کرد و جه فحاشي و بددهني هنر ديگري نداشت اتفاقا هنگامي که از ايشان مدرک (به هنگام مناظره) درخواست شده همچون شما در رابطه با بحث مدرک چرت و پرت گفت پس اول از همه اون کلمه دکتر رو از اولش بردار (همون آقا هم زياديش هست) (البته اگر شما تشخيص دهنده دکتر بودن نبودن افراد هستيد که هيچ والا اگر دانشگاهي و قانون و قاعده اي هست مي توانيد به بيوگرافي استاد قزويني مراجعه کرده تا مدرک دکترا ايشان را ملاحظه نماييد)
و اما بعد جهت ملاحظه نمونه از درياي فحاشي و بددهني اين فرد مي توانيد به لينک ذيل (با متن و صوت) مراجعه نماييد:
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=shobheh&id=69
البته اگر در يوتيوب نيز سرچي بکنيد از کرامات اين شيختان بيشتر خواهيد ديد
و بعد در مورد خودت ، گويند سگي به شيري گفت بيا تا با هم کشتي بگيريم ، شير قبول نکرد گفتند چرا، گفت اگر با او کشتي نگيرم حيوانات گويند از او ترسيد ولي اگر با او کشتي بگيرم شيران همه مرا ملامت کنند که چرا با سگي کشتي گرفته اي
در باب مثال مناقشه نيست ليکن از کلام و استدلال و نحوه سخن گفتن پيداست چه در چنته داري
تو هنوز سخن گفتن صحيح را بلد نيست و آنگاه ادعاي مناظره داري ، خوب است که از فردا هر علقه و مزقه اي جهت معروف شدن بيايد و ادعاي مناظره کند
سواي بحث مدرک علمي تو و يا هر شخصي مدعي اي ابتدا عالم بودن خود را اثبات کنيد بعد بيا من خود با تو مناظره مي کنم
خدايا شکر که دشمنان ما را از احمق ها آفريدي
9 | مسلمان | | ١٦:٠٧ - ٢٦ تير ١٣٩٠ |
اقايان اكر ادعاي مدرك ميكنيد خب هندو ها هم برفسور دارند ولي موش ميبرستند جه فايده بكذريم اقايان شما به دوست خود يا بزركان خود ميكويد التماس دعا يعني اينكه براي من دعا كن كاريكه بسران يعقوب از بدرشان خواستند كه او نبي خدا و در حياط بود از سوال من شانه خالي نكنيد!!! جرا جواب من را نميدهيد ايا در قران امده كه ميشود به مرده متوسل شد كجاي قران امده بكوييد تا ما هم بدانيم كشتم نبود نكرد كه نيست!!!! و انفسنا يعني نزديكان ما شما متاسفانه از ادبيات عرب دور افتاده ايد و هر جه بزركانتان ميكويند شما هم طوطي وار تكرار ميكنيد اليوم اكملت لكم دينكم خب اين خودش رديست بر شبهات شما يعني امروز دين را براي شما كامل كردم الله به بيامبرش ميكويد در اين ايه جه ميرساند در كجاي ايه حرفي از علي زده كه شما ادعا داريد كه منظور علي هستش جرا اين ايه را كامل نميخوانيد؟؟؟ بنده فقط براي مثال جند ايه از قران را ذكر ميكنم كه الله صحابه را ستوده است سوره توبه ايه 100 سوره الفتح ايه 29 و 18 توبه 20 تا 22 در مورد اين ايه ها ايا جيزي براي كفتن داريد جرا الله يك ايه در مدح علي (رض) را به اين شفافي نياورده كه علي بعد از بيامبر خليفه است ؟؟؟ ايا اين ولايت با خليفه فرق دارد ايا اين ولايت علي از طرف الله انتخاب شده و الله شفارش كرده كه علي بعد از بيامبر بايد خليفه بشود؟؟؟ و خطاب به ابو زهرا ايميل بده تا من و تو با هم مناظره كنيم تا سك يا شير بودن معلوم شود

پاسخ:

با سلام

دوست گرامي

1- وقتي بخواهيم با هندوها هم مناظره تلوزيوني داشته باشيم ، از آنها مدرك مي‌خواهيم تا بعد از شكست خوردن نگويند يك بي‌سواد آورده‌ بودند ! و اين روش درست بحث علمي است .

2- پس قبول داريد كه توسل به زنده جايز است ؛ خوب توسل به مرده چه فرقي از جهت شرك بودن با توسل به مرده دارد ؟! اگر بنا است واسطه قرار دادن شرك باشد ، چه زنده واسطه شود و چه مرده !‌(البته حيات درست است و نه حياط)

در قرآن آمده است كه توسل جايز است ؛ و عقل مي‌گويد فرقي بين زنده و مرده از اين جهت نيست ؛ اگر شما فرقي از اين جهت قائليد مطرح كنيد و به فرموده خودتان حرف‌هايي كه علمايتان مطرح مي‌كنند «طوطي وار تكرار نكنيد»

3- ظاهرا به نظر شما شان نزول هيچ جايگاهي در تفسير ندارد و اجماع علماي اهل سنت ، به غلط رفته‌اند و شما يك نفر درست فهميده‌ايد ؛ از اين جهت از شما متشكريم كه تمامي علماي اهل سنت از ابتدا تا الان را تخطئه نموديد .

4- در مورد اليوم اكملت ، بهتر است باز به شان نزول با سند صحيح مراجعه كنيد ، و اگر روايات صحيح السند اهل سنت را قبول نداريد ، باز از شما متشكريم ؛ البته شايد شما ادعا داريد كه دين با تحريم گوشت خوك و خوردن خون كامل شد !!!!

5- آياتي كه شما ذكر كرديد ، در سايت ما به صورت كامل قرار گرفته است ، و ظاهرا شما بدون مطالعه آنها نظري مخالف آيات قرآن مطرح مي‌كنيد !

به عنوان مثال :«ان الذين جائوا بالافك عصبة منكم» خطاب به صحابه رسول خدا مي‌گويد كساني كه تهمت فحشا به همسر پيامبر (ص) زدند گروهي از خود شما بودند ! البته نام‌هاي آنها نيز در كتب اهل سنت به صورت صريح آمده است !

يا «ان جاءكم فاسق بنبا فتبينوا» كه شما ظاهرا قرآن را بدون در نظر گرفتن اين آيات تفسير مي‌كنيد ! كه مي‌شود «نومن ببعض ونكفر ببعض» و نتيجه اين تفسير طبق روايات شما جهنم است !

6- آدم پيامبر بر چه كسي پادشاهي داشت ؟ ظاهرا شما هنوز فرق بين خلافت الهي و خلافت زميني را نمي دانيد !‌در خلافت زميني يزيد و معاويه و بوش و ... مي توانند خليفه شوند !

گروه پاسخ به شبهات

10 | مسلمان | | ١٦:٢٢ - ٢٦ تير ١٣٩٠ |
خطاب به شما اقاي ملازاده حفظ الله را اين كونه ميكوبد بنده خودم هم بعضي موقع كه عصباني ميشه نه براي اينكه به شما بر خاش ميكنه نه اولا بخاطر سلامتي خودش و بعد براي اينكه شما نقطه ضعفي از دكتر نداشته باشيد تنها مشكل دكتر اينه كه بعضي وقتها وقتي ادم بي منطق و بي ادبي با او برخورد ميكند او از كوره در ميرود فقط همين و خودش هم ميكويد كه من اين مشكل را درام كه بعضي وقتها عصباني ميشوم اين هم من حق بهش ميدم بخاطر اينكه خيلي سختيها از شما ديده نزديكترين افراد خانواده اش را شهيد كردن برادر زاده اش را شهيد كردن و خيلي ديكر از اقوام و نزديكانشان را ترور و شهيد كردن بخاطر اين وقتي با مزدورها و اطلاعاتي ها برخورد ميكند اينجنين ناراحت ميشود جون هم جيز را از جشم اينها ميبيند مكر جند شب بيش نديديد كه 46 دقيقه به يك بيننده شيعه اجازه صحبت داد و هيج اهانتي نكرد و بهر حال الحمدالله ضد مشركان و شرك است

پاسخ:

!!!

ايشان اگر حرفي براي گفتن داشت ، در مناظره با جناب دكتر قزويني مي‌زد !

گروه پاسخ به شبهات

11 | رضا كوه نشين | | ١٩:٣٤ - ٢٦ تير ١٣٩٠ |
سلام يکي از دوستان اهل سنت خطبه شقشقبه را بنا به دلايلي! رد کرده اند و از خوانندگان تقاضا کرده اند اگر ردي بر اين مقاله دارند بدهند تا مطلب را پاک کنند اگر امکان دارد رد کامل صحبتهاي ايشان را برايم بفرستيد تا به ايشان ارائه دهم اگر امکان ندارد خودتان براي ايشان ارائه دهيد آدرس مطلب ايشان از زبان خودشان: ؟؟؟؟و مطلبي كه بيان كرده اند در اينجاست: ؟؟؟؟؟ باتشکر .......خدا نگهدار.......

پاسخ:

با سلام

دوست گرامي

شخص مدعي در سايت ما نيز در آدرس ذيل با نام «عمر علي» نظر گذاشته است كه مي‌توانيد در بخش نظرات ، نظرات مربوطه را ببينيد .

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=139

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

12 | مسلمان | | ٢٢:١٨ - ٢٦ تير ١٣٩٠ |
اقايان شما هميشه به طرف مقابلتان اينطور جواب ميدهيد خيلي جواب كامل و منطقي بود؟؟؟ شخصي كه زنده است هر كمكي كه ازش بخواهيد برايتان انجام ميدهد ايا علي (رض) از بيامبر شفاعت خواستند شما همش ميكيد در كتاب اهل سنت امده است جرا سند صحيح ارائه نميدهيد مكر شما قران نخوانديد!!! در قران امده كه مردكان صداي ما را نميشنوند ايا در يك جاي از قران امده كه مردكان ميشنوند در كدام كتاب يا در يك جاي قران را برايم بياور كه ميشود بر مرده توسل كرد يا مردكان ميشنوند؟؟؟ شما از كدام تفسير ميكيد مكر شما نميكيد كه قران باطني دارد بس وقتي قران در باطنش جيزي نهفته است شما از كدام تفسير حرف ميزنيد در كدام تفسير قران اهل سنت جنين جيزهاي امده است و مكر شما نميكويد كه قران اصلي در دست امام زمان است و اين قران طبق كتوب خودتان وسط صحابه تحريف شده است؟؟؟ جرا ولايت علي (رض) بايد بين خون و كوشت خنزير بيان شود جرا الله به صراحت اعلام نميكند شايد باز به قول شما الله بخاطر اينكه بعد از بيامبر قران را تحريف كنند قران را كامل نياورده يا اينكه صحابه اين ايات را از قران حذف كردن؟؟؟ ايا شما در مورد ستوده شدن صحابه توسط الله منكر ميشويد و السابقون الاولون من المهجرين و الانصار جه كساني هستند؟؟؟ و ديكر ايات قران مثل بيت الرضوان شما ادعا داريد كه ولايت علي از طرف الله انتخاب شده و الله فرموده كه علي بايد خليفه اول شود؟؟؟ ميدانيد من جرا ميكويم بايد با شما فقط با قران مناظره كرد جون شما احاديث ضعيف ذكر ميكنيد و احاديثي كه ما از كتوب شما ذكر ميكنيم هم ميكويد كه سند ندارد يا ضعيف است بس بهتر نيست فقط از قران با هم مناظره كنيم تا زودتر به نتيجه برسيم؟؟؟

پاسخ:

با سلام
دوست گرامي
1- گفته‌ايد «شخصي كه زنده است هر كمكي كه ازش بخواهيد برايتان انجام ميدهد ايا علي (رض) از بيامبر شفاعت خواستند شما همش ميكيد در كتاب اهل سنت امده است جرا سند صحيح ارائه نميدهيد»
آيا هر كاري شفاعت را نيز شامل مي‌شود ؟ واسطه شدن بين بنده و خدا را نيز شامل مي‌شود ؟ پس به نظر شما كساني كه بت‌ها را مي‌پرستيدند كار درستي كرده‌اند ! زيرا طبق آيه قرآن «يعبدون الجن اكثرهم بهم مومنون»
آيا جن‌هاي معبود كفار زنده بودند ، يا مرده ؟ چه فرقي بين جن‌هاي معبود كفار كه واسطه مي‌شدند با واسطه شدن يعقوب نبي بود ؟! شما گمان كرده‌ايد كه معبود‌هاي كفار همه مرده بودند و بت پرستي يعني مرده پرستي و مرده پرستي شرك است ! در حالي كه اولا بيشتر معبود هاي كفار به صريح آيه قرآن زنده بودند ؛ ثانيا ، رسول خدا (ص) نيز زنده است و حيات او برتر از حيات شهدا است .
2- گفته‌ايد « مكر شما قران نخوانديد!!! در قران امده كه مردكان صداي ما را نميشنوند ايا در يك جاي از قران امده كه مردكان ميشنوند در كدام كتاب يا در يك جاي قران را برايم بياور»
نه يك جا و بلكه سه جاي قرآن آمده است كه مردگان مي‌شنوند :
ا. واسال من ارسلنا قبلك من رسلنا
ب. فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دَارِهِمْ جَاثِمِينَ * فَتَوَلَّى عَنْهُمْ وَقَالَ يَا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ رِسَالَةَ رَبِّي وَنَصَحْتُ لَكُمْ وَلَكِنْ لَا تُحِبُّونَ النَّاصِحِينَ
ج.الَّذِينَ كَذَّبُوا شُعَيْبًا كَأَنْ لَمْ يَغْنَوْا فِيهَا الَّذِينَ كَذَّبُوا شُعَيْبًا كَانُوا هُمُ الْخَاسِرِينَ*فَتَوَلَّى عَنْهُمْ وَقَالَ يَا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ رِسَالَاتِ رَبِّي وَنَصَحْتُ لَكُمْ فَكَيْفَ آَسَى عَلَى قَوْمٍ كَافِرِينَ
جداي از روايات صحيح السند اهل سنت كه صحبت كردن انبيا و ساير مردم با مردگان را ثابت كرده است .
3- گفته‌ايد «جرا ولايت علي (رض) بايد بين خون و كوشت خنزير بيان شود» به خاطر اينكه هم حجت بر كساني كه اهل تدبرند تمام شود ؛ و هم قرآن تحريف نگردد .
4- گفته‌ايد «ايا شما در مورد ستوده شدن صحابه توسط الله منكر ميشويد و السابقون الاولون من المهجرين و الانصار جه كساني هستند»
آيه السابقون به صورت كامل در آدرس ذيل مورد بررسي (طبق آيات قرآن) قرار گرفته است :
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=121
5- گفته‌ايد «ميدانيد من جرا ميكويم بايد با شما فقط با قران مناظره كرد جون شما احاديث ضعيف ذكر ميكنيد و احاديثي كه ما از كتوب شما ذكر ميكنيم هم ميكويد كه سند ندارد يا ضعيف است بس بهتر نيست فقط از قران با هم مناظره كنيم تا زودتر به نتيجه برسيم؟؟؟» آيا در قرآن نيامده است كه «لتبين للناس ما نزل اليهم» ! ظاهرا شما به جاي اهل سنت ، اهل كتاب هستيد و طرفدار خليفه دوم كه گفت «حسبنا كتاب الله»! اگر رواياتي كه از بخاري و مسلم نقل مي كنيم ضعيف است ، يعني اعتقاد 1000 ساله اهل سنت باطل است و مذهب آنان نيز باطل !
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات

13 | شاه ولايت | | ١٥:٢٩ - ٢٧ تير ١٣٩٠ |
جناب نا مسلمان

تو که قرآن را قبول نداري حتما صحيح بخاري و شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديدو قبول داري ابن ابي الحديد و فخر رازي ميگن روزي پيغمبر به علي(ع)فرمود يا علي قسيم الجنت والنار تو هستي هرکس تورو قبول داره از پل صراط رد ميشه و هرکس تورو قبول نداره از پل صراط به جهنم مي افته.
بنابراين حب علي بن ابيطالب(جانم فداي او باد)سبب جدايي بهشتيها از جهنمي هاست.اين چيزيست که علماي خودت معترفند

من به صراحت ميگم پيغمبر فرموده افتخار من اين است که شيعه علي هستم در دعاي ندبه که فرمود:والايمان مخالط لحمک ودمک کما خالط لحمي ودمي لحمک من لحمي و دمک من دمي و سلمک سلمي و حربک حربي

ميتوني معنيش کني؟ايمان چنان با گوشت و خونت آميخته شده که انگار با گوشت و خون من آميخته گوشت تو گوشت من و خون تو خون من و صلح تو صلح من و جنگ تو جنگ من است

اينو چي ميگي نامسلمان؟يه حديث از پيغمبر در فضيلت ابوبکر و عمر و عثمان بگو من و شيعيان اين سايت مريد يک جو اخلاصيم نشان بده تا مومن مرامت شويم اما دريغ از ذره اي معرفت که اکاذيب در خورجين تو و پيشوايانت رسوخ کرده

خداوند براي تو و امثال تو و اون خلفاي ثلاثه ات ميفرمايد:يا ايها الذين آمنوا آمنوا اي کساني که ايمانتون عاريه ايست و با اندک چيزي از دستتان ميپرد ايمانتان را تقويت کنيد
تو که ادعا کرده اي خدا وند چرا در قرآن به صراحت اشا ره به خلافت علي(ع) نکرده،به خدا قسم اگر به صراحت اعلام هم ميکرد باز شما گردن به حکمش نمي نهاديد چون مولايت عمر با اينکه در روز غدير صراحتا از پيغمبر شنيده بود که علي(ع)را به جانشيني برگزيد و بعد از ابيبکر ملعون با ايشان بيعت کرد گردن به حکم صريح پيغمبر ننهاد و با رفيق ناکثش پيمان رسول خدا را زير پا گذاشت

از امثال عمر و ابن حجر عسقلاني و ملا زاده و حالا تو و امثال تو جز اين انتظار نميرود همانگونه که اربابتان حقانيت علي(ع)را نتوانست هضم کند عدم هضم شما براي ما کاملا طبيعي است چون وعظ و اندرز زماني فايده دارد که درون هم واعظي باشد
در ضمن سري به فتاوي علماي شافعي و مالکي و حنبلي و حنفي ات بزن کيف کن
شعر ناصر خسرو در اين باب شنيدني است

شافعي گفت که شطرنج مباح است و مدام کج ببازيد که جز راست نفرمود امام
بو حنيفه به از او گويد در باب شراب که ز جوشيده نخور تا نبود بر تو حرام
حنبلي گفت اگر آنکه به غم درماني بسته بنگ تناول کن و سرخوش بخرام
گر پيروي مفتي چهارم مالک آنهم از بهر تو تجويز کند وطي غلام
بنگ و مي ميخور وطي ميکن بنماي قمار که مسلماني از اين چهار امام است تمام
*********************************************************************
الحمد لله الذي جعلنا من المتمسکين بولايه اميرالمومنين علي بن ابيطالب(روحي له فداه)

14 | سيد محمد حسيني | | ١٥:٥١ - ٢٧ تير ١٣٩٠ |
******************************************************************************************************
جواب نظر
جناب------------------------------------------------------رضا کوه نشين------------------------------------------------
به دوستتان بفرماييد آيا رواياتي که در صحيح بخاري و مسلم آمده است را نيز ميتواند رد کند؟!.
اگر ميتواند پس سري به اين سايت بزند.
******************************************************************************************************
15 | مسلمان | | ٢٠:٥٢ - ٢٧ تير ١٣٩٠ |
اقاي مدير سايت يا قزويني جرا اينهمه مغلطه ميكنيد من يه سوال بسيار واضع و روشن كرده بودم جرا اينهمه تفرح ميرويد شما از زنده طلب دعا نميكنيد بله ميشود از زنده طلب دعا كرد ولي از مرده نه ولي شما براي اثبات توسل بت برستان و جنها را مقياسه ميكنيد؟ ايا حضرت علي به بيامبر توسل كردند؟ لطفا اينهمه تفرح نريد ايا بيامبر در اين دنيا هستند يا در عالم برزخ هستند؟ در مورد اول سوره زخرف ايه 45 اولا كه ايشان بيامبر بودند و ثانيا مراد از ايه شب اسرا هستش كه بيامبر با بيامبران ملاقت كرد در مورد دوم سوره اعراف ايه 79 و 91 تا 93 كه حضرت شعيب و صالح به مردكان ميكويند كه من كل بيامها الله را به شما رسانديم ايا در اين ايه امده كه مردكان شنيدن؟؟؟ مثل اين است كه ما بكويم فلاني بهش كفتيم دنبال فلان كار نرو و رفت و مرد ايا با اين كفتن مرده ميشنود؟ ولي در قران به صراحت الله به بيامبر ميفرمايد كه تو نميتواني به مردكان بشنواني سوره فاطر ايه 22 لطف كنيد طوطي وار نكيد سوره را به ايه ذكر كنيد و ايه 91 را با 79 نياوريد به ترتيب بياوريد جون اين را ميرساند كه شما همه جيز را كبي ميكنيد خيلي حرف خطر ناكي زدي مثل كافي و كليني و مجلسي؟ شما مدعي بر اين هستيد اكر اسم علي اينجا نميامد قران تعريف ميشد؟ إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ ولي شما در اين مورد كه ايا ولايت علي از طرف الله سفارش شده را جواب نداديد ايا الله در قران فرموده كي علي (رض) خليفه هستش و در اخر ايا شما بر اين هستيد كه ما بايد از كتوب هم استدلال كنيم باشه اكر اينطور بخواهيد من قبول دارم و من هم از كتوب اصلي شما مثل كافي حديث ميارم ولي لطف كنيد ديكر تفرح نرويد. و در مورد شاه ولايت متذكر شويد با ادب باشد ايا من در اينجا به كسي توهين كردم اين اقا فكر ميكند كه خودش مسلمان است؟!؟!؟!؟!؟

پاسخ:

با سلام
دوست گرامي
1- فرموده‌ايد «بله ميشود از زنده طلب دعا كرد ولي از مرده نه ولي شما براي اثبات توسل بت برستان و جنها را مقياسه ميكنيد؟ ايا حضرت علي به بيامبر توسل كردند؟»
به صراحت بگوييد آيا از جن‌هايي كه كفار مي‌پرستيدند ، و يا از فرعون در زمان حيات او مي‌شود طلب شفاعت كرد؟!
2- فرموده‌ايد «در مورد اول سوره زخرف ايه 45 اولا كه ايشان بيامبر بودند و ثانيا مراد از ايه شب اسرا هستش كه بيامبر با بيامبران ملاقت كرد»! آيا در شب اسرا انبيا زنده بودند يا مرده ؟ اگر بگوييد زنده بودند ، جواب شما واضح است : اهل سنت رجعت را قبول ندارند !
اگر بگوييد مرده بودند ؛ مي‌گوييم مگر با مرده مي‌شود ملاقات كرد و با او صحبت كرد ؟ شما كه مي‌گوييد در قرآن آمده است مرده چيزي نمي‌شنود ؟! اگر بگوييد به اذن خدا مي‌گوييم صداي مانيز به اذن خدا به مردگان مي‌رسد !
3- فرموده‌ايد «در مورد دوم سوره اعراف ايه 79 و 91 تا 93 كه حضرت شعيب و صالح به مردكان ميكويند كه من كل بيامها الله را به شما رسانديم ايا در اين ايه امده كه مردكان شنيدن؟؟؟ مثل اين است كه ما بكويم فلاني بهش كفتيم دنبال فلان كار نرو و رفت و مرد ايا با اين كفتن مرده ميشنود؟»! بهتر است يكبار ديگر آيه را بخوانيد و ترجمه آيه را براي ما نيز بگذاريد :«گفت اي قوم .... من به شما ... شما دوست نداريد» اينها صحبت كردن با مردگان نيست ؟! شما كه صحبت كردن با مردگان را قبول نداريد !‌و مي گوييد محال است ! آيا انبيا از اين محال با خبر نبودند؟!
4- فرموده‌ايد «ولي در قران به صراحت الله به بيامبر ميفرمايد كه تو نميتواني به مردكان بشنواني سوره فاطر ايه 22 لطف كنيد طوطي وار نكيد سوره را به ايه ذكر كنيد » بهتر بود يكبار آيه را كامل مي‌نوشتيد :
خداست كه صدا را به هركس بخواهد مي‌رساند ؛ تو نيستي كه صدا را به مردگان مي رساني !
يعني اي پيامبر ، خداست كه صداي تو را به مردگان مي‌رساند در واقع همه چيز به دست خداست ، مانند «وما رميت اذ رميت ولكن الله رمي»
اگر ادعاي شما صحيح باشد ، در جاي ديگر خداوند به پيامبر مي‌فرمايد «ان تسمع الا من يومن باياتنا» يعني فقط صدا به مومنين مي‌رسد و صحبت كردن با كفار نيز حرام است ؟!
5- گفته‌ايد «خيلي حرف خطر ناكي زدي مثل كافي و كليني و مجلسي؟ شما مدعي بر اين هستيد اكر اسم علي اينجا نميامد قران تعريف ميشد؟» بالعكس ما بر خلاف نظر خليفه دوم و عائشه همسر پيامبر (ص) كه معتقد به كم شدن برخي از آيات بودند ، اعتقاد داريم قرآن به صورتي نازل شده است كه بدون اينكه نياز به فرشته و ... براي حفظ داشته باشد ، خود آن حفظ خواهد شد . و اين يكي از اعجاز‌هاي قرآن است .
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات

16 | مهدي ذ | | ١٠:٥٤ - ٢٨ تير ١٣٩٠ |
سلام بر دوستان عزيزم در موسسه وليعصر (ع) ، اميدوارم خداوند دل تمام شيعيان را به مژده ظهور حجت راستينش شاد و مسرور نمايد . و اما بعد ......

در مورد کامنت شماره 13 (شاه ولايت) دو سوال داشتم :
1. آيا اين شعر از ناصر خسروي قبادياني بوده و در ديوان اشعار او قابل يافت است ؟
2. در کدام کتب اهل سنت ، فتواهاي مذکور در اين ابيات آمده است ؟

با سپاس
17 | مجيد م علي | | ١٤:٠٧ - ٢٩ تير ١٣٩٠ |
با سلام
جناب نا مسلمان اين نظرتون نشان دهنده دو چيز هست يا خودت شوتي يا انه كه شما را تعليم داده اند شوت هستند .
جواب برادان گروه پاسخ به شبهات كامل بود اما چند سوالي از شما دارم كه اميدوارم جوابشون بدهي .
اگر خداي ناكرده مريض بشوي بكي توسل ميكني . اگر اولي جواب نداد چكار ميكني ميري پيش دومي و سومي و .
ان كساني كه شما ولي الامر المسلمين ميناميد براي حفظ مسندشان به كي توسل ميكنند ؟؟؟؟ به خدا پس چرا علناً به شيطان بزرگ توسل ميكنند .
خليفه اول شما چرا يك شيطان در استين داشت و براي اجراي افكارش به اين شيطان مراجعه ميكرد اين شيطان كي بود ؟؟؟
چرا اون شيطان خليفه اول با توسل كردن به ان خليفه سوم شما بر مسند خلافت نشست ؟؟؟؟
و چرا هاي ديگر.

لبيك يا علي
18 | مسلمان | | ١٩:٢٣ - ٢٩ تير ١٣٩٠ |
اقايان جواب بنده خيلي واضع هستش نميدانم جرا شما اينهمه دور خودتان ميجرخيد 1- در مورد توسل ايا هندو ها كه به بكوانشان متوسل ميشوند بكوان به انها جوابي ميدهد يا انها را شفا ميدهد بس توسل جن هم همينطور است ايا شما توسل به موش و غير كه هندها و مسيحيان به مريم و عيسي دارند جائز ميدانيد الله در سوره اسرا ايه 56 و 57 صراحتا فرموده اند كه انها عزير و عيسي و جن هيج اختياري ندارند و باز شما تكرار كنيد و همجنين در سوره فاطر ايه 14 اقا بر فرض محال مردكانهاي كه انبيا با انها صحبت كردند شنيدن خوب اين ويزكي انبيا هستش كه اين يكي از ويزكي انبيا هستش كه هيج انسان ديكري ندارد ايا نفرموده كه من از رك كردن به شما نزديكترم ايا الله تواناتر است يا ائمه الله بينا و شنوا و قادر و الرحمن و الرحيم است يا انبيا ايا از ائمه كسي بر يكديكر توسل كردند مثل علي (رض) بر بيامبر توسل جستن؟ 2-شما صحابه بيامبر را غاصب ميدانيد و زنان بيامبر را منافق و بدرزنان بيامبر را منافق و داما بيامبر و همجنين داماد علي (رض( را مرتدد ميدانيد ايا بيامبر اينهمه سال با مرتدين بودن در غار و در غزوات و در ديكر جاها جرا بيامبر بايد بين يه مشت منافق بنشيند در حالي كه الله بيامبر را نهي كرده بودند از دوستي با منافقان ايا بيامبر نعوذبالله نميدانست كه زنش يا بدرزنانش يا دامادش منافق است ؟ در مورد زنان بيامبر ايا شما انها را منافق نميخوانيد در كجاي كتاي اهل سنت اماده كه صحابه زنان بيامبر را لحن كردن شما جواب مرا همينجا بدين در مورد سوره توبه ايه 100 و در مورد بيعت الرضوان كه الله فرمودند ما از انها خشنود كشتيم و انها از ما خشنود كشتن شما جطور اينها را مرتد ميدانيد 3- در مورد ولايت علي ايا از طرف الله انتخاب شده ؟ مكر شما نميكويد كه ولايت علي بين كوشت خنزير و مردار امده ايا علي اين را خودش هم ميدانست كه اين امر الهي است؟ لطفا در مورد اين بكيد ايا خلافت علي الهي بود و الله به علي كفته كه بايد خليفه اول شود و در قران هم امده و شما كفتيد كه الله به خاطر اينكه قران را تحريف نكنند اسم علي را بين كوشت خنزير و مردار اورده است يعني اكر جاي ديكر بود قران تحريف ميشد؟ و در جواب اين شخص كه خود را مسلمان و ديكران افترا نا مسلماني ميزند ما اكر مريض بشويم ميرويم دكتر بيش اولي يا دوازدهمي نميريم!!!

پاسخ:

با سلام
دوست گرامي
1- ما نگفتيم كه آيا توسل به معبود‌هاي هندوها اثر بخش است يا خير ، سوال اين بود كه آيا جايز است از زنده هر كس بود ، طلب شفاعت كرد و به او توسل جست ؟! اگر مطلقا جايز است ، پس عمل مشركين جايز بوده است و اگر مطلقا جايز نيست ، پس يعقوب نبي اشتباه كرده است !
2- فرموده‌ايد «همجنين در سوره فاطر ايه 14 اقا بر فرض محال مردكانهاي كه انبيا با انها صحبت كردند شنيدن خوب اين ويزكي انبيا هستش كه اين يكي از ويزكي انبيا هستش كه هيج انسان ديكري ندارد»!
ظاهرا شما خود سخنان قبلي خود را فراموش مي‌كنيد كه به آيه اي‌استدلال كرديد كه به پيامبر (ص) مي فرمود «ما انت بمسمع من في القبور» حال شد اختصاص به انبيا ! يعني دقيقا ضد مدعاي قبلي خودتان !
3- فرموده‌ايد «ايا نفرموده كه من از رك كردن به شما نزديكترم ايا الله تواناتر است يا ائمه الله بينا و شنوا و قادر و الرحمن و الرحيم است يا انبيا ايا از ائمه كسي بر يكديكر توسل كردند مثل علي (رض) بر بيامبر توسل جستن؟»
همه اينها را در توسل به يعقوب خودتان پاسخ دهيد ، آيا الله تواناتر بود يا يعقوب ؛ آيا يعقوب بينا و شنوا و قادر و الرحمن و الرحيم بود يا خدا ؟ پس چرا به يعقوب توسل كردند ؟!
4- همانطور كه بنا بود بحث در مورد لعنت كردن به همسران رسول خدا (ص) صورت گيرد ، ما به شما آدرسي داديم كه مشخص است حتي به آن مراجعه نكرده‌ايد !
اهانت به همسر رسول خدا (ص) در قرآن آمده است «ان الذين جائوا بالافك عصبة منكم» در صحيح بخاري آمده است كه زينب همسر رسول خدا (ص) به عائشه دشنام داد و عائشه نيز به او ؛‌ اين روايت در مسلم نيز آمده است ! آيا مي‌خواهيد روايات بخاري و مسلم را منكر شويد ؟!
ساير مطالب نيز بعد از تمام شدن اين بحث طبق درخواست خود شما پاسخ داده خواهدشد
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات

19 | مسلمان | | ٢٤:٤٢ - ٢٩ تير ١٣٩٠ |
1-در مورد توسل جن و يا فرعونيان اقا شما كه ناسلامتي با سواد هستي بله جاهلان به فرعون توسل ميكردند و بلكه او خود را خدا هم ميخواند حالا فرعون زنده هستش و عده اي هم به فرعون توسل ميكنند فرعون ميخواهد از كي طلب حاجت براي اينها بكند شما شخص مسلمان كه خدا را ميبرستد را با فرعون و جن مقايسه ميكنيد ايا شما بشت يك شخص مفسد نماز ميخوانيد و از او طلب دعا ميكنيد؟ 2-اقا ببخشيد انبيا الان كجا هستن؟ بعد از مرك روح هم ميميرد اكر نميميرد كجا ميرود؟ دوست عزيز بيامبر در شب اسرا بشت خونه اش كه نرفتن رفته بودن به عرش اين عرش ايا در اين دنيا هستش يا در عالم برزخ ولي زحمت به شما نميدم بيامبر به عالم برزخ سفر كرده بودند نه به شهر يا دياري در اين دنيا بس در نتيجه بيامبر به عالم برزخ سفر كرده بودن حالا شما هم بكيد جون بيامبر رفته بس ما هم ميريم 3-در اين مورد توضيح دادم بر فرض محال كه شنيده باشند و اين هم بدان كه انها انبيا بودن براي اونها وحي هم نازل ميشد بس خيلي از ويزكيها را الله فقط به انبيا داده كه به عوام نداده اين را قبول داريد 4- احسنت بر شما خوب يعني الله است كه اكر بخواهد اين كار را ميكند و شما نميتونيد شما لقمه را دور سرتان نجرخانيد 5- در مورد تحريف قران كه در كتوب شما هزاران حديث از بزركترين علمايتان اومده كليني مجلسي خويي و ديكران حالا كه حرف از زن بيامبر به ميان امد ديكر به اين روش فايده ندارد فقط در مورد 2 مسئله بحث ميكنيم بنظرم بهتر به نتيجه ميرسيم جون اونها خيلي واضع تر هستش 1- در مورد زنان بيامبر و ياران بيامبر كه شما لطف ميكنيد بدترين افترا ها را به ايشان ميزنيد لعن فحاشي و تهمت 2- در مورد ولايت يا خليفه بودن علي (رض) فقط در مورد اين دو مسئله صحبت مكينيم

پاسخ:

با سلام
دوست گرامي
1- باز نگفتيد آيا توسل به جن و به فرعون جايز است يا خير ؟! كفار قريش به همين جن‌ها كه زنده بودند توسل مي‌كردند و خداوند آنها را نهي كرد ؛ فرزندان يعقوب به پدرشان كه زنده بود توسل كردند ،و خداوند اين كار را جايز دانست ؛ بحث در مورد مرده و زنده بودن نيست ، در مورد روش توسل است ! كفار قريش آنها را مي‌پرستيدند ؛ وتوسل مي كردند «ويعبدون من دون الله من لا ينفعهم ولا يضرهم ويقولون هولاء شفعائنا»
2- در شب معراج رسول خدا (ص) انبيا را در بيت المقدس ديد و نه در عرش ! بهتر است كمي در اين رابطه تحقيق كنيد !
جالب اينجاست كه خود مي گوييد خطاب صريح قرآن به پيامبر است كه نمي‌تواند با مرده ها صحبت كند و از سوي ديگر مي‌گوييد در شب معراج در عالم بزرخ با آنها صحبت كرده است !
3- پس قبول داريد كه آيه قرآن دلالت نمي‌كند كه صحبت كردن با مردگان محال است ؛ و حتي اگر ترجمه شما صحيح باشد ، باز در موارد خاص است و نه همه موارد ؛ پس چرا به اين آيه استدلال مي‌كنيد و اين كار را شرك مي‌دانيد ؟!
4- مگر ما گفتيم كه ما چنين كاري مي كنيم ، همين الان نوشتن اين متن و صحبت كردن با زنده ها نيز به اذن خدا صورت مي‌گيرد ؛ آيا با زنده‌ها نمي‌شود صحبت كرد ؟!
5- در مورد تحريف قرآن به اقرار علماي اهل سنت معاصر ، بهترين كتابي كه در رد تحريف نوشته شده است ، كتاب آيت الله خويي است و شما از روي ندانستن حقيقت ، ايشان را متهم به ادعاي تحريف قرآن مي‌كنيد !
6- در مورد دو مساله‌اي كه گفتيد اما مساله اول :
ببينيم چه كساني به همسر رسول خدا (ص) تهمت فحشا زدند :
«ان الذين جائوا بالافك عصبة منكم» سوره نور !
ببينيم چه كسي به عائشه دشنام داد :
http://www.valiasr-aj.com/lib/layn/layn5.htm#_Toc244137985
اگر قبول داريد كه صحابه به عائشه دشنام داده‌اند ، كه هيچ ،‌اگر نه اينهمه مدارك معتبر را چه مي‌كنيد ؟!
اما مي‌دانيم ديگر در زمينه توسل سخن نخواهيد گفت ، چون ديگر پاسخي نداريد !
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات

20 | احمد | | ١٩:٢٤ - ٠١ مرداد ١٣٩٠ |
الحمد لله الذي جعلنا من المتمسکين بولايه اميرالمومنين علي بن ابيطالب(روحي له فداه)
ذكر علي عبادته پس يا علي
علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي علي
21 | مسلمان | | ٢٣:٥٢ - ٠٨ مرداد ١٣٩٠ |
1-اقا مكر ما كفتيم كه توسل به زتده هم حرام است توسل به زنده به شرطي كه جن نباشد و فرعون نباشد شخصي صالح و با ايمان باشد همانطور كه شما به دوست خود يا كسي كه به خانه خدا شراف ياب ميشود ميكويد كه التماس دعا يا برايم دعا كن اينها واجب است نه كساني كه مرده اند و دستشان از دنيا كوتاه شما مردكان را با زندكان صالح باهم مقايسه ميكنيد؟ 2-بنده كفتم كه اكر هم جنين باشد اين ويزكي انبياست مثل معجزههاي كه انها د اشتن و شما اشاره كرديد به سوره روم ايه 53 اولا كامل ايه را بنويسيد اونجا الله به بيامبرش ميفرمايد ((وَمَا أَنتَ بِهَادِ الْعُمْيِ عَن ضَلَالَتِهِمْ ۖ إِن تُسْمِعُ إِلَّا مَن يُؤْمِنُ بِآيَاتِنَا فَهُم مُّسْلِمُونَ ﴿53﴾ و تو نمي تواني کوران را از گمراهي شان (باز گرداني و) هدايت کني، تو تنها مي تواني (سخن خود را) به کساني بشنواني که به آيات ما ايمان دارند، پس آنها (در برابر حق) تسليم شدگان هستند. (53) ايا بيامبر در حال حاظر از امتش خبر دارد يعني از تمام كارهاي كه ما انجام ميدهيم با خبر است 3- در مورد توهين به ام المومنين عايشه كه الله در سوره نور همه اينها را باسخ داد از خود شما يعني كي؟ از خود شما يعني انهاي كه در ان شهر وجود دارند مثل منافق عبدالله بن ابي سلول سردسته منافقان بوده ايا در شان بيامبر است كه زني به ازدواج در بياورد كه نعوذبالله منافق باشد در حالي كه الله به بيامبر در انتخاب همسر تذكر داده اند و خود بيامبر در مورد ازدواج جقدر حديث فرموده اند كه اكر نافرماني كردند اننها را طلاق دهيد جطور بيامبر يكي از زنهايش را فقط بخاطر اينكه به او از ناداني كفت بناه ميبرم از تو به الله او را طلاق داد ولي زنهاي كه منافق بوده در اخرين لحظه زندكيش او را طلاق نداد و با او زندكي كردند در مورد ان دسته از احاديث من دقيقا تحقيق ميكنم ولي اكر بنا باشد از كتوب بكيم كه در كتوب شما از اينها مملو هستش ولي من جيزي را كه نديدهام نميتوانم بكويم و مطمن هستم كه يا اينها ضعيف هستند يا اينكه قيجي شده هستند و بعد در مورد اقاي خويي كفت صحابه بر خلاف معاني واقعي ان تفسير كرده اند و كفته كه و لي تحريفاتي كه كليني و عياشي و قمي در مورد تحريفات قران كرده اند صحيح است البيان في تفسير قران ص 201 و منبع سابق ص 229 و اكر بنا باشد از كتوب شما بكم خيلي جيزها براي كفتن دارم مثل همين كه اقاي خويي كفته در مورد مصحف فاطمه و علي كه جبرييل براي انها نازل كرده و خود شما بوديد كه كفتيد كه الله بخاطر اينكه قران را تحريف نكنند ولايت علي را بين خون مردار و كوشت خنزير اورده واما در مورد ولايت علي جرا در اين مورد جيزي ننوشتيد كه اين ولايت از طرف الله انتخاب شده كه بايد علي خليفه اول باشد و به قول شما غاصبان اين را غصب كردند؟

پاسخ:

با سلام
دوست گرامي
1- پس قبول كرده‌ايد كه توسل به زنده به صورت مطلق جايز نيست ، علت اين عدم جواز چيست ؟
2- فرق بين انبيا و جن و فرعون از جهت توسل چيست كه در مورد انبيا جايز است و در مورد فرعون جايز نيست (لطفا فرق واضحي بيان كنيد كه قابل فهم باشد)
3- فرق بين توسل به زنده و توسل به مرده چيست ؟!
4- فرموده‌ايد «بنده كفتم كه اكر هم جنين باشد اين ويزكي انبياست»
يعني در واقع از جواب دادن فرار كرده‌ايد ! اگر چنين باشد !!!! آيا انبيا با مردگان سخن گفته‌اند يا خير؟! سوال واضح است ،‌چرا به جاي پاسخ‌گفتن ، اگر و شايد مي‌گذاريد ؟!
5- با مطرح كردن مطلبي (كه ما هرچه فكر كرديم متوجه ربط آن به جواب نشديم) گفته ايد « ايا بيامبر در حال حاظر از امتش خبر دارد يعني از تمام كارهاي كه ما انجام ميدهيم با خبر است»
البته آيه اي كه ما به آن استدلال كرده بوديم و شما نيز آن را ذكر كرديد ،‌مي‌گويد اي رسول خدا ، تو تنها صدايت را به كساني مي‌رساني كه به آيات ما ايمان دارند ؛ يعني آيا كفار ، صداي رسول خدا (ص) را نمي‌شنيدند و سخن گفتن با كفار براي رسول خدا (ص) حرام بود ؟!(اين استدلال بر ضد آيه اي است كه شما به اشتباه به آن استدلال مي‌كنيد )
6- فرموده‌ايد « در مورد توهين به ام المومنين عايشه كه الله در سوره نور همه اينها را باسخ داد»
بحث در پاسخ دادن يا ندادن خداوند نيست ، بحث سر اين است كه شما ادعا كرديد صحابه به همسر رسول خدا (ص) اهانت نكرده‌اند و قرآن صريحا مي‌گويد اهانت شده است (البته در اين كه آيا عائشه بود يا ماريه اختلاف است)
7- طبق درخواست خود شما بنا بود يك مورد يك مورد بحث شود و ابتدا در مورد اهانت به عائشه ، البته نكته مهم اين است كه چرا در مورد فحش دادن عائشه به زينب و فحش دادن زينب به عائشه در صحيح بخاري و مسلم چيزي نگفتيد ؟! آيا مي‌ترسيد كه حقيقت براي همه و خود شما آشكار شود ؟ آيا خداوند در صحيح بخاري از زينب يا از عائشه دفاع كرد و او را از فحش‌ها مبرا ساخت ؟! بهتر است در ابتدا بحثي كه خود فرموديد تمام كنيد و سپس به ساير بحث‌ها بپردازيد .
گروه پاسخ به شبهات

22 | امير حسين از بيرجند | | ٠٧:٤٥ - ٠٩ مرداد ١٣٩٠ |
سلام علي آل ياسين
امام فخر رازي درکتاب تفسيرش اينگونه مي نويسد : هرکس در دين ، علي ابن ابي طالب ع راپيشواي خود قرار دهد همانا رستگار شده است ، زيرا پيامبر اسلام ص فرمود : خداوندا علي هرگونه باشد حق را برمحور وجودش بچرخان. (تفسير فخر رازي ج 1 ص 111 ) جناب مسلمان بد نيست کمي مطالعه در کتب خودتان داشته باشيد. اللهم عجل لوليک الفرج
23 | مسلمان | | ١٦:٢٤ - ٠٩ مرداد ١٣٩٠ |
1-اقاي محترم بنده در مورد توسل كفتم شخص صالح و مومن باشد نه اينكه شخص مفسد باشد و فرق بين توسل به جن و فرعون اقا شما خودتان نيمدانيد توسل به جن را در حال حاظر فقط سااحران هستند كه ميتوانند ان هم بخاطر عملكرد بليدشان و توسل به فرعون مثل اينكه الان شما به بوش يا شارون توسل كنيد وقتي انها مسلمان نيست و منكر بيامبر ميشوند ميشود توسل كرد؟ توسل بر زنده به شرطي كه شخص مومن باشد يعني با ايمان باشد اين است فرق توسل زند بين جن و فرعون با اشخاص مومن و با ايمان به نظرم در اين مورد باسخ كامل را داده ام 2-بنده فرار نميكنم اكر ندانم ميكويم نميدانم بايد تحقيق كنم ولي كفتم اين از ويزكي انبياست كه الله صداي انها را به كوش مردكان قومش رساند ولي الان جه نيازي دارد كه الله صداي ما را به مردكان برساند و در مورد سوره روم ايه 53 الله به بيامبرش ميفرمايد كساني كه كوراند را نميتواني انها را از كمراهيشان بازكرداني و هدايت كني يعني انهاي كه خودشان نميخواهند نه كفته كه مردكان لطف كنيد بيشتر به اين ايه مراجعه كنيد و كامل بخوانيد و بنده كفتم ايا بيامبر از حال ما باخبر است اين سوال بي ربطي بود؟ شما ميكيد مردكان از حال ما با خبرند خب اكر با خبرند ايا بيامبر الان ازز اعمال ما با خبر است 3-به الله قسم كه جانم در دست اوست من فرار نكردم كفتم كه بايد درموردش تحقيق بيشتر بكنم و مطمن باش جواب خواهم داد ولي به من باسخ نداديد ايا در شان بيامبر كه خودشان نهي كرده بودند كه از زنان ناباك دوري كنيم و در مورد ازدواج جقدر حديث فرموده اند جرا خوداشان اينها را رعايت نكردن جرا انها را طلاق ندادند لطف كنيد جواب دهيد الان شما به جند سوال من جواب نداديد حالا من فرار ميكنم 4- در مورد ولايت علي كه شما ميكويد كه اين ولايت الهي است خوب ايا اين ولايت از طرف الله انتخاب شده بنده بخاطر نداشتن وقت و بخاطر اينكه زودتر به نتيجه برسيم فقط به اين سه سوال ميبردازم توهين به ام المومنين و ياران بيامبر و توسل به مردكان و ولايت علي بنده از كتوب شما جيزي نياوردم جون ميدانم بي فايدست و شما جواب نميدهيد وكرنه خيلي حرف براي كفتن دارم از تحريف قران تا مصحف علي و فاطمه و انبيا امدهند كه فقط ولايت علي را اعلام بكنند علي ناطق قران است و خيلي جيزهاي ديكر كه از كتوب اصلي شما مثل كافي و بحارالانوار نه از كتوب تاريخي و خواهشي كه دارم اين است مطالب را در سه سوال خلاصه كنيد توسل و توهين به ام المومنين و ياران بيامبر و ولايت علي و اكر بشود بيشتر از قران بكويد تا كتوب بنده منتظر سوال شما هستم و به امير حسين از بيرجند علي هركونه باشد حق را بر محور وجودش بجرخان يعني جه؟ و ما علي را از خودمان ميدانيم نه در موردش افراط ميكنيم نه تفريط ما اسمهاي فرزندانمان را به اسمهاي علي و حسن و حسين ميناميم كه جان خودم و خانواده ام فداشان باد

پاسخ:

با سلام
دوست گرامي
1- اين شرط كه بايد حتما به مومنين متوسل شد ، در كجاي قرآن آمده است ؟ يا در كجاي روايات ؟
اگر شما آيات مربوط به نهي از توسل را به نهي از توسل به اموات بزنيد ، ديگر دليلي براي حرمت توسل به افراد ناشايست نخواهيد داشت .
2- ا. ظاهرا شما آيه مربوط به استدلال ما را نديده‌ايد «ان تسمع الا من يومن باياتنا» در آيه صريحا كلمه «تسمع » آمده است ! آيا سمع به معني ديدن است ؟!
ب. چه فايده‌اي در رساندن صداي انبيا به مردگان بود ؟ چه فايده‌اي در رساندن سلام زندگان به مردگان هست ؟ براي چه رسول خدا (ص) به مردم دستور داده است در قبرستان به مردگان سلام كرد ؟
ج. آري ، طبق روايات اهل سنت ، رسول گرامي اسلام از حال مردم با خبر است ؛ و اين از خصايص آن حضرت است ؛ ولي با وجود با خبري بايد از او درخواست شود ، همانطور كه خداوند از حال مردم با خبر است ، اما ازوي درخواست مي‌شود ؛ البته شايد شما گمان كرده‌ايد كه خداوند متعال نيز بي خبر است كه بايد از وي درخواست كرد تا با خبر شود !
3- ا. چه كسي گفته است رسول خدا (ص) آنها را طلاق نداد ؟ رسول خدا حفصه را طبق روايات اهل سنت طلاق داد ولي بعد از اصرار و التماس خليفه دوم ، دوباره بازگشت .
ب. آيا ازدواج رسول خدا با «قتيلة» را منكر مي‌شويد ؟ آيا او پاك بود يا ناپاك ؟ (به گفته علماي اهل سنت او مرتد شد) در هر صورت شما نيز بايد پاسخي به علل اين ازدواج بدهيد ، كه ما در مقاله‌اي كامل به اين سوال پاسخ داده‌ايم .
4- شما سوالات را از توهين به عائشه شروع كرديد ، و ما نيز از بخاري و مسلم مدرك داديم ، و شما هنوز جواب نداده‌ايد ! و توقع داريد كه هنوز اين بحث تمام نشده ، سراغ بحث‌هاي ديگر برويم ! بهتر است اول پاسخ روايات مطرح شده در صحيح بخاري و مسلم كه فحش دادن زنان پيامبر (ص) به همديگر را ثابت مي‌كند را بدهيد ، و بعد سراغ دو سوال ديگر مي‌رويم.
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات

24 | سني اصيل | | ١٠:١٨ - ١٠ مرداد ١٣٩٠ |
باسلام خدمت دوستان گرامي پاسخ به شبهات....مطلب ذكر شده بسيار عالي و پر مغز بود گرچه كساني كه نور حقيقت در فلب شان نيست بي فايده واثر ندارد....اينجا نكته اي وجود داردكه ايا ماانسان ها بايد تابع اسلام ودين باشيم يا اسلام و دين واحكام رسول خدا بايد تابع ماباشد .اين همه بهانه يعني چه .اين اقاي مسلمان واقعا مسلمان است يا يك وهابي اصيل است اقاي مسلمان خجالت بكش چرا مثل كودكان لج بازي مكني كمي محبت عمر را از دل بيرون كن تاحقيقت مثل من براي تو روشن شود.....نامسلمان من تمام نمازهاي حود را كه زماني سني بودم غذا كردم چون ديدم هر چي خرافات است به خورد ما دادند....وقتي خورشيد طلوع ميكند ونورش تاريكي راجمع ميكند حالا تو بگو فلان كور چنين وچنان ميگويد...جناب عمر اگر علم داشت نميگفت همه از من داناتر هستند حتي زنان پشت پرده او اگر علم داشت مارمولك نمي خورد اگر معرف به رسول الله (ص) داشت چرا خانه يگانه دخترش را به اتش كشيدوووووووووهزاران ظلم ديگر.
25 | مسلمان | | ١٣:٤٢ - ١٥ مرداد ١٣٩٠ |
به سني اصيل
من ناجارم جواب تو را فقط بدهم جون من با مسول باسخ به شبههات بحث ميكنم اولا كه تو سني نبودي و نيستي جون همان طور كه كذشتن شتر از سوراخ سوزن امكان ندارد سني شدن شيعه امكان ندارد اكر سني باشيد نه اينكه بخاطر بول مذهبت را بفروشي ما تابع سنت بيامبريم ولي كه داره نعوذبالله سنت بيامبر را تابع خودش ميكند عاقلان دانند!!!
اين حضرت عمر (رض) كفتند كه همه از من داناترند خوب اين از تواضع ان بزركوار بوده و اكر ميكفت من از همه داناترم كه اشتباه است و اين ميشود تكبر ايران را جه كسي مسلمان كرد مكر همين عمر بقول شما نعوذبالله ترسو نبود همينها كه حضرت علي(رض) هم شاملشان ميشود قران انها را ستوده حالا اين را ميتوانيد از الله نعوذبالله ايراد بكيريد يكي از فضيلتهاي اين بزركوار اين است كه بدرزن بيامبر بوده و فضيلت ديكرش كه داماد حضرت علي بوده ولي شما منكر همه اينها هستيد شما دلايل قراني را جكار ميكنيد كه الله انها را ستوده؟
26 | محسن | | ٠٩:٤١ - ١٦ مرداد ١٣٩٠ |
اقاي مسلمان واقعا" كه گل گفتي كه همانطور كه گذشتن شتر از سوراخ سوزن امكان ندارد سني شدن يك شيعه هم امكان ندارد.
ولي فكر كنم منظور شما اين بود همانطور كه گذشتن شتر از سوراخ سوزن امكان نداردشيعه شدن يك سني هم امكان ندارد.اين حديث متواتر از يك مولوي مجنون به نام خير شاهي صادر شده آقاي مسلمان شما اگر ميتونيدبهش بگيد قسمش رو پس بگيره چون اسامي زير وميليونها نفر ديگر از شما
برادران اهل سنت از سوراخ سوزن رد شده اند:

علامه تيجاني - شهيد محمد رنتيسي- ادواردو آنيلي- دكتر عصام العماد- عبدالرحمن قرضاوي پسر شيخ يوسف قرضاوي بزرگترين عالم اهل سنت جهان-
1-العلامة الأكبر الشيخ سليم البشري
2- الشيخ محمد مرعي الانطاكي الحلبي
3- الشيخ أحمد أمين الأنطاكي الحلبي
4-الشيخ المصري الأزهري حسن شحاتة
5- الشيخ الاندونيسي علوي العطاس
6- الشيخ الاردني مروان خليفات
7-العالم الفاضل الشيخ سعيد دحدوح
8- السيد ياسر الحساني
9- السيد ياسين المعيوف البدراني
10-السيد ادريس الحسيني
11- سماحة الشيخ معتصم سيد أحمد
12- السيدة لمياء حمادة
13-سماحة السيد حسين الرجا
14- السيد عبد المحسن السراوي
15- الباحث صائب عبد الحميد
16-الدكتورمحمد التيجاني السماوي التونسي
17- الدكتور أحمد راسم النفيس
18- الدكتور أسعد القاسم
19-الأستاذ الدكتور محمد بيومي مهران
20- الدكتور سعيد أيوب
21- الدكتور زهير غزاوي
22-الدكتور محمد عصمت بكر
23- الأستاذ إبراهيم كرام
24- الأستاذ محمد حسن محمد العباسي
25-الدكتور نجم الدين محمد ثابت هوارمي
26- الأستاذ الدكتور محمد المغلي
27- الأستاذ الدكتور عبد الكريم باسيل
28-الأستاذ الدكتور عبد الحليم هربرت
29 المحامي الدكتور محمد ميشال غريب
30- الشهيد الدكتور فتحي الشقاقي
31-الأستاذ المرحوم فتحي رضوان
32- الأستاذ المحامي أحمد حسين يعقــوب
33- المحامي عبد المنعم حسن
34-المحامي محمد علي المتوكل
35- المحامي مصطفى الظاهر
36- الصحفي معروف عبدالمجيد محمد
37-الصحافي محمد العمدي
38- الزعيم الفلسطيني المتشيع محمد شحادة
39- الدمرداش العقالي
40-السيدة صافيناز كاظم
41- تانيا بولينغ
42- ماري ستاينهوف
43-شادية علي خليفة
44- ام عبدالرحمن
45- رسالة أم علي مشكور
46-السيد محمد الكثيري
47- الشيخ محمد الريح حمد النيل
48- يوحنا البيروتي
49-هنري كوربان
50- الشيخ محمد صادق
51- كروب هوناتيان
52-ر- ج فلورز
53- ماري ستاينهوف
54- ماريا سلفادور
55-زينب كسالس
56- مونتسدات روفيرا
57- نيكول أينز ورث
58-السيد حسين الضرغامي
59- موسى صالح الفلكي
60- محمد الفاتح ضياء الدين العابد
61-عيد روس بن أحمد السقاف
62- ماجد محمد أحمد رشيد
63- مازن محمد أحمد رشيد
64-أحمد قائمي
65- يوسف مقبول أحمد بن غضنفر
66- كامل حمة عزيز
67-ديواني سنكة الهندي
68- سيد حسن علي العماد
69- محمد إسماعيل ديوبندي
70-مولانا الحافظ سيف الله
71- داوود مصطفى
72- محمد زبير
73-عباس عثمان شعبان
74- سعيد زكريا علي
75- محمد حبيب سو
76-محمد علي جلو
77- عبد العزيز أتيك
78- عبد الجليل عيسى ناوي
79-الأستاذ أحمد كواسي حنيف
80- إبراهيم زنكو
81- كوليبالي إبراهيم
82-نرسيسو آنتونيو
83- أسامة حسين سالم
84- الحافظ علي محمد فتح الدين
85-حسن كوني لاسينا
86- راشد صادق سنزي
87- مرشد يوسف مسنا
88-مولانا أحمد حسين خان
89- إدريس حام التيجاني
90- سالم بن ديرا
91-محمد بيلو باري
92- عمار جمعه
93 أحمد إبراهيم عبد المؤمن
94-ألفا عمر باه
95- عبد العزيز يوسف ميغا
96- حسين شهيد
97-إبراهيم أحمد باه
98- أحمد عقيب كوليبالي
99- محمد أحمد إبراهيم
100-قاسم عبد السلام كتمبو
101- عبد الله موكر
102- السيدي محمد سانكارا
103-أمير حسين ساقي
104- الأستاذ ويرنر ألفريد
105- أبوان ( أبا ذر )
106-الشيخ صدر جهان
107- حسين شريف رستم اليوزبكي
108- أحمد حمود أحمد العمدي
109-كل ما في مسرا (البرهمي)
110 كامران صابر هوارمي
111- أحمد الحزامي صالح
112-كاكاكيلا وكاكي كيلي
113- نوزاد طاهر شريف
114- برهان نظام شاه
115-تانيا بولينغ
116- شادية علي خليفة
117- هاشم رمضان
118-مراد بزكين
119- سماحة الشيخ جمال العالق الحلبي
120- الصحفي المصري صالح الورداني
121-الشيخ الفلسطيني محمد عبد العال
122- المحامي السوداني عبد المنعم حسن
123- الدكتور عبد المجيد العلي
124-المدرس محمد حميد النامس الحسيني

آقاي مسلمان اگر ميخواي من ميتونم ميليونها سني ديگه رو كه به حقانيت شيعه اعتراف كردندو شيعه شدندرو بهت معرفي كنم. اما به خدا قسم من يك شيعه رو در تاريخ اسلام نميشناسم كه سني شده باشه. خدا وكيلي اگه ميخواي جواب منو بدي از شخصيتهاي تخيلي مثل حجت الاسلام -جراح مغز اعصاب- مرد هزار چهره-جيمز باند- مورتيمر-دكتر مرتضي رادمهر استفاده نكن.
27 | مسلمان | | ٢٣:٠٦ - ١٩ مرداد ١٣٩٠ |
خلاصه وار ميكم جون نميخوام زياد بشه كه شما نتونيد بخونيد 1- اين شرط كه بايد حتما به مومنين متوسل شد ، در كجاي قرآن آمده است ؟ يا در كجاي روايات ؟ در مورد جوار بر زنده خود رسوال الله كه در زمان حياتش به او متوسل ميشدند بعدش به عباس و همينطور به ديكر بزركان و بعد از بيامبر كسي به قبر ايشان توسل نكردند. ايا علي يا فاطمه به قبر بيامبر توسل كردند كه شما ميكنيد اگر شما آيات مربوط به نهي از توسل را به نهي از توسل به اموات بزنيد ، ديگر دليلي براي حرمت توسل به افراد ناشايست نخواهيد داشت. خوب ايا شما خودتان بكيد تا همه ببينند ايا شما به بوش توسل ميكنيد اكر نميكنيد خوب توضيح دهيد جرا توسل نميكنيد و توسل به زنده را بالا برايتان كفتم ايا كسي در زمان بيامبر به بيامبر توسل كرد؟ بله كرد و ايا كسي به ابوجهل توسل كرد؟اين را شما جواب دهيد 2- ا. ظاهرا شما آيه مربوط به استدلال ما را نديده‌ايد «ان تسمع الا من يومن باياتنا» در آيه صريحا كلمه «تسمع » آمده است ! آيا سمع به معني ديدن است ؟! خوب من ايه را كامل برايتان ميارم و اين را به ديكر بينندكان ميسبارم تا قضاوت كنند اميد است كه اينبار بداني كه الله جه فرموده فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ ۖ إِنَّكَ عَلَى الْحَقِّ الْمُبِينِ ﴿79﴾ پس (اي پيامبر!) بر خدا تو کل کن، بي شک تو بر حق آشکار هستي . (79) إِنَّكَ لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَىٰ وَلَا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعَاءَ إِذَا وَلَّوْا مُدْبِرِينَ ﴿80﴾ و بي گمان تو نمي تواني (سخنت را) به (گوش) مردگان بشنواني، و نمي تواني کران را هنگامي که پشت کنان روي مي گردانند؛ سخن (ونداي خود را) بشنواني.(80) وَمَا أَنتَ بِهَادِي الْعُمْيِ عَن ضَلَالَتِهِمْ ۖ إِن تُسْمِعُ إِلَّا مَن يُؤْمِنُ بِآيَاتِنَا فَهُم مُّسْلِمُونَ ﴿81﴾ و تو نمي تواني کوران را از گمراهي شان (باز گرداني و) هدايت کني، تو تنها مي تواني (سخن خود را) به کساني بشنواني که به آيات ما ايمان دارند؛ پس آنها (در برابر حق) تسليم شدگان هستند. (81) ب. چه فايده‌اي در رساندن صداي انبيا به مردگان بود ؟ چه فايده‌اي در رساندن سلام زندگان به مردگان هست ؟ براي چه رسول خدا (ص) به مردم دستور داده است در قبرستان به مردگان سلام كرد ؟ خوب اين خودش عذابي بعد از مرك و حسرت دادن به مردكان اين الله ست كه صداي انبيا به مردكان ميرسان به دلايلي كه كفتم عذاب و حسرت دادن به مردكان خوب صداي ما را براي جه به مردكان برساند؟ در حالي كه الله از رك كردن به ما نزديكتر است و انها كه مرده اند نياز به دعاي ما دارند نه ما به انها ما كه الله را داريم كه هميشه و همه جا حاظر است از مردكان به ما نزديك تر است و در مورد سلام به مردكان سلام دعا است نه خبر كه اهاي مرده من اومدم سر قبرت از خواب بلند شو شما هنوز نميدانيد كه سلام دعا است ج. آري ، طبق روايات اهل سنت ، رسول گرامي اسلام از حال مردم با خبر است ؛ و اين از خصايص آن حضرت است ؛ ولي با وجود با خبري بايد از او درخواست شود ، همانطور كه خداوند از حال مردم با خبر است ، اما ازوي درخواست مي‌شود ؛ البته شايد شما گمان كرده‌ايد كه خداوند متعال نيز بي خبر است كه بايد از وي درخواست كرد تا با خبر شود ! خوب قرار نيست كه هر جيز در كتوب ما امده ما صحيح بدانيم ايا شما تمام احاديثتان را صحيح ميدانيد اكر نه بس اين از نظر ما صحيح نيست و بعد اكر بيامبر از حال ما با خبر باشد بس بيامبر يك ساعت هم راحت نيستند و هميشه در غم و انده هستند اول بخاطر توهين و لعن و ناسزا به زنانش و به بهترين يارانش كه الله انها را ستوده در حالي كه الله ميفرمايد در بهشت هيج مومني غم و اندوه ندارد و در انجا نكراني نيست بس شما اينجا هم بر خلاف قران هستيد جطور بيامبري كه در حياتش خبري كه از طرف جبرئيل بهش رسيد كه بيشنرين امت امت تو هستند كه در جهنم هستند بيامبر جند شبانه روز ب كريه كردند و امتي امتي كفتند حالا با اين همه جنايات و ناسزا كويي به خانواده اش راحت هستند و اندوهي ندارند مكر ميشود يا اينكه ميخواهيد بكويد حالا كه بيامبر فوت كردند بي خيال امتش شده؟ و شما مقام الله را با بيامبر در يك درجه ميبينيد اين هم خوش كفر است جون الله خبر دارد بس بيامبر هم خبر دارد!!! 3- ا. چه كسي گفته است رسول خدا (ص) آنها را طلاق نداد ؟ رسول خدا حفصه را طبق روايات اهل سنت طلاق داد ولي بعد از اصرار و التماس خليفه دوم ، دوباره بازگشت . ب. آيا ازدواج رسول خدا با «قتيلة» را منكر مي‌شويد ؟ آيا او پاك بود يا ناپاك ؟ (به گفته علماي اهل سنت او مرتد شد) در هر صورت شما نيز بايد پاسخي به علل اين ازدواج بدهيد ، كه ما در مقاله‌اي كامل به اين سوال پاسخ داده‌ايم . خوب اين هم حديث ضعيف است حال ما ميكويم صحيح براي رد سخنان شما بيامبر حفصه را طلاق داد و در همان جا كه شما همين حديث اورديد امده كه جبريل بر بيامبر نازل شد و كفت كه حفصه همسر تو هم در اين دنيا و هم در اخرت است خوب اكر او را قبول كنيد بايد اين هم قبول كنيد بس لطف كنيد احاديث را قيجي نكيند و شما ميكويد كه تمام كار بيامبر از روي وحي هستش طبق اين ايه ولاينطق عن الهوي ان هو الا وحي يوحي بس بيامبر با وحي دوباره حفصه را بر كردانند به خانه بس بيامبر از روي هوس كاري را انجام نميداد اين هم ميشود بر رد سخنان شما و بيامبر بخاطر واسطه خليفه دوم نميتوانست حفصه را بركردند جون بيامبر از روي هوس كاري را انجام نميدهد و در مورد قتيله ايا بيامبر او را طلاق داد يا نه؟ بس طلاق داد حالا جرا بيامبر با اين شخض عقد كرد شما جواب دهيد جون بيامبر از روي هوس كاري را انجام نميداد بيامبر با زناني ديكر هم ازدواج كرد و قبل از همخوابي طلاق داد در مورد فحاشي زنان بيامبر ؟معمولا زنان از روي رشك زنانه به هم حسودي ميكنند و ممكن است كه بهم برخاش كنند ولي هيج وقت هميدكر را تكفير نكردند و اكر كسي از روي عصبانيت با هم بحث كرده باشند خوب اكر الان شخصي از روي عصبانيت با كسي بحث كند جهنمي ميشود و اكر خطاي بكند الله در توبه را براي انها بسته ولي در اين مورد كه انها به همديكر فحش رقيق ميدادنند در حضور بيامبر و بيامبر هم ايستاده بود و كاري نكرد و به انها خنديد و كفت كه اين دختر ابوبكر است و باز اين خودش ردي است براي سخنان شما جطور ممكن است كه در حضور بيامبر به هميدكر فحش بدهند و بخندد يعني بيامبر جواز فحاشي را صادر كرده خوب اين ببنندكان خودشان قضاوت كنند ايا بيامبر نعوذبالله از فحاشي خوششان ميامده وانها را ميستوده كه ببينيد اين دختر ابوبكر است بس اين هم رد است و اين حديث ضعيف ميشود ايا شما اين را قبول داريد كه سيده فاطمه علي را ميزد فقط از دو كتابتون ميكم كه نزد شما بزركترين كتابتان است و بزركترين شيختان است امامي شيخ صدوق ص 555 و بحارالانوار مجلسي جلد 41 ص 46 بس اكر در يك خانواده بحثي بيش بيايد نميتوان كفت كه اينها كافرند و اين ميشود فضولي در اهل بيت بيامبر كه بيامبر بشنود يك ساعت هم نميتواند در بهشت ارام باشد در حالي كه زنان بيامبر هم در اين دنيا همسر بيامبر هستند هم در اخرت در قران امده كه زنان باك براي مردان باك و مردان باك براي زنان باك و اكر قضيه نوح را بيش بكشيد الله انها را عذاب داد و بيامبر لوط و نوح انها را با خود نبرد و انها را الله عذاب كرد ولي زنان بيامبر هيج وقت طلاق داده نشدند و تا اخرين لحظه با بيامبر بودند بس اين هم ردي است براي سخنان شما خوب حالا قضاوت را ميدهم به ديكر بينندكان

پاسخ:

با سلام
دوست گرامي
1- در پاسخ به اينكه در كجاي قرآن جواز توسل به مومنين ( و عدم جواز به منافقين و...) بيان شده است ، شما به سراغ توسل به عباس و... رفتيد ؛ آيا اينها از قرآن است ؟ و بعد گفته‌ايد آيا علي به فاطمه توسل كرد ؟ هركسي بايد به بالاتر از خودش توسل كند ، و علي عليه السلام (حتي طبق روايات اهل سنت) به رسول خدا (ص) توسل كرده است . (لطفا به مقاله توسل و شفاعت كه بارها به شما آدرس آن را داده‌ايم مراجعه كنيد)
2- فرموده‌ايد «خوب ايا شما خودتان بكيد تا همه ببينند ايا شما به بوش توسل ميكنيد اكر نميكنيد خوب توضيح دهيد جرا توسل نميكنيد»
ما آيات را بر دو دسته مي‌دانيم ، آيات مجوز توسل به مومنين و اولياي الهي و آيات ناهي از توسل به طاغوت و امثال آن ، خواه زنده و خواه مرده ؛يعني براي عقيده خود دليل داريم و اين مطلب را بارها براي شما گفته‌ايم ؛ اما شما متاسفانه توجه به اين مطلب نكرده‌ايد .
3- گفته‌ايد « و توسل به زنده را بالا برايتان كفتم ايا كسي در زمان بيامبر به بيامبر توسل كرد؟ بله كرد و ايا كسي به ابوجهل توسل كرد؟اين را شما جواب دهيد»
مومنين به پيامبر (ص) چه در زمان حيات ايشان و چه بعد از رحلت ايشان توسل جستند ، و كفار به بت‌ها و جن‌ها و... چه زنده و چه مرده توسل جستند ، بنا بر اين ،‌در توسل فرقي بين مرده و زنده نيست
4- در پاسخ به استدلال ما كه گفته‌ايم « ظاهرا شما آيه مربوط به استدلال ما را نديده‌ايد «ان تسمع الا من يومن باياتنا» در آيه صريحا كلمه «تسمع » آمده است ! آيا سمع به معني ديدن است ؟!» فرموده‌ايد «خوب من ايه را كامل برايتان ميارم و اين را به ديكر بينندكان ميسبارم تا قضاوت كنند اميد است كه اينبار بداني كه الله جه فرموده
فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ ۖ إِنَّكَ عَلَى الْحَقِّ الْمُبِينِ ﴿79﴾ إِنَّكَ لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَىٰ وَلَا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعَاءَ إِذَا وَلَّوْا مُدْبِرِينَ ﴿80﴾ وَمَا أَنتَ بِهَادِي الْعُمْيِ عَن ضَلَالَتِهِمْ ۖ إِن تُسْمِعُ إِلَّا مَن يُؤْمِنُ بِآيَاتِنَا فَهُم مُّسْلِمُونَ ﴿81﴾ »
خوب در اين آيه توكل به خدا و حق و... عدم سماع موتي ، و عدم سماع كفار و عدم هدايت كورها آمده است ؛ اين چه ربطي به استدلال ما دارد ؟ مي‌توانستيد كل قرآن را در اينجا بياوريد و بگوييد «خوب حالا حق با كيست با من كه كل قرآن را آورده‌ام يا شيعه كه يك جمله آورده است!» بهتر است به جاي زياد كردن متن ، كمي به محتوا بيانديشيد.
5- فرموده‌ايد « خوب اين خودش عذابي بعد از مرك و حسرت دادن به مردكان اين الله ست كه صداي انبيا به مردكان ميرسان» آيا براي عذاب كردن يك شخص ، مي توان از امر غير ممكن استفاده كرد ؟ شما يا شنيدن صدا توسط مردگان را محال مي‌دانيد ، يا ممكن ؛ اگر محال مي‌دانيد ، ديگر نمي‌توانيد بگوييد خداوند با يك امر محال مردگان را عذاب كرده است ! و اگر ممكن مي دانيد ، پس چرا به شيعه اشكال مي‌گيريد ؟ ممكن دانستن اين امر به اذن خداوند در واقع تاويل كردن همان آيه‌اي است كه خود به آن استدلال كرده بوديد. همانطور كه شيعه آن را تاويل مي‌كند .
5- در مورد سلام به مردگان مومن ، همانطور كه گفتيد شنيدن صداي انبيا عذاب براي مردگان بد است ، شنيدن سلام مومنين نيز تحيت و رحمتي براي مردگان خوب است ؛ جداي از اينكه روايات صحيح السند اهل سنت ، شنيده شدن صداي سلام مومنين توسط مردگان را ثابت مي‌كند .
6- درست است كه سلام دعا است ، اما عبارت «سلام عليكم» يك عبارت عربي است كه در آن خطاب صورت گرفته است ، جالب است كه رسول خدا كه فصيح‌ترين عرب بودند ،‌به جاي اينكه بگويند «سلام بر مردگان » يا«سلام خدا بر آنها» يا .... عبارت«سلام بر شما ... شما .... شما» را به كار برده‌اند ؛
7- گفته‌ايد « خوب قرار نيست كه هر جيز در كتوب ما امده ما صحيح بدانيم » اين روايت در دو كتاب اهل سنت ، با سند معتبر آمده است ؛ «البحر الزخار بمسند بزار» و كتاب «كشف الاسرار نور الدين هيثمي»
8- فرموده‌ايد «حال ما ميكويم صحيح براي رد سخنان شما بيامبر حفصه را طلاق داد و در همان جا كه شما همين حديث اورديد امده كه جبريل بر بيامبر نازل شد و كفت كه حفصه همسر تو هم در اين دنيا و هم در اخرت است»
اين در واقع تعارض در كتب شما است ، شما هستيد كه بايد اين تعارض را حل كنيد كه چطور رسول خدا (ص) او را طلاق داده است !
9- در مورد فحاشي زنان پيامبر (ص) ، مگر ما زنان پيامبر را كافر مي دانيم ؟ اما اينكه مي‌گوييد حسادت و ... ، در روايات اهل سنت ، حسادت زنانه كه منجر به گناه شود آنهم گناهي مانند دشنام به صحابه ،‌ در رديف گناهان كبيره است !
البته گفته‌ايد « بس اكر در يك خانواده بحثي بيش بيايد نميتوان كفت كه اينها كافرند» نه خير ، كفر نيست ، اما اهانت و فحش دادن او را از عدالت ساقط مي‌كند و ديگر چيزي به نام عدالت صحابه معني پيدا نمي‌كند !
جداي از اينكه اين فحش‌ها محصور در همسران رسول خدا نيست ، در آدرسي كه به شما داده شده است ، چندين صحابي ديگر نيز به چشم مي خورند .
10- فرموده‌ايد «بس اين هم رد است و اين حديث ضعيف ميشود» اين حديث در بخاري و مسلم آمده است ، چطور مي تواند ضعيف باشد ؟» ظاهرا شما هنوز معني حديث صحيح را طبق نظر اهل سنت نمي‌دانيد !
11- گفته‌ايد «ايا شما اين را قبول داريد كه سيده فاطمه علي را ميزد فقط از دو كتابتون ميكم كه نزد شما بزركترين كتابتان است و بزركترين شيختان است امامي شيخ صدوق ص 555 و بحارالانوار مجلسي جلد 41 ص 46 »
از آدرس دادن شما مشخص است كه آدرس‌هايتان چيست ! «امامي شيخ صدوق» ! شيخ صدوق كتابي به نام امامي ندارد ! بحار الانوار هم در آدرس داده شده چنين مطلبي نبود
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات

28 | مسلمان | | ٢٤:٥٠ - ١٩ مرداد ١٣٩٠ |
به محسن
اين رو ديكه اخرين بار با شما بحث ميكنم من طرف كسي ديكه خوب اولا همون علام مجنون ما الان كجاست خوب من اشتباه تايب كردم من كفتم اهل سنت نه يك بي دين اولا تيجاني كه 10 با مذهبش بين سني و شيعه تغير داد تا شد شيعه اونم با بول و ثروت عماد هم كه دروغش بر ملا شد و فرار كرد بقيه هم همين ها هستند شما فقط در ايران تكاه كنيد قلمداران و برقعي و رادمهر و مظفريان از برزركان شيعه و خيلي هاي ديكه كه اسمشان را نيمدانم رادمهر شما بكيد نبوده ما ميكيم بوده و بعد يك سني براي جه شيعه بشه اكر بخاطر تنك دستي و مقام نباشه شما به من بكيد بسر دكتر قرضاوي شيعه شد اين هم از تخيلات شماست ديكر و خيلي هم تخيلي است شما در كشورهاي عربي نكاه كنيد جقدر شيعه سني ميشوند ولي در ايران اكر سني شوند بايد ترور شوند مثل مظفريان و اين اسمهاي كه كفتي نميدانم جقدرش تقيه است بعدش اكر هم شدند عجيب نيست خوب در ايران روزانه صدها نفر شيطان برست ميشوند خوب جندتا سني هم شدند شيعه ولي فقط همين را در نظر بكير كه باز تعداد شيعه هاي كه داران شيطان برست يا مسيحي ميشوند بيشتر است و بعد خود علما شما اعتراف كردند كه در جند سال بيش 12000 شيعه سني شدند برو اين حرفها ديكه قديمي شده و بعدش ما اهل سنت را داريم بدترين كارها را ميكنه ما براين نيستيم كه اها سنت تمامش درستكار هستند خوب بينشان مثل شما منافق هم بيدا ميشود بس شيعه هم ميشوند براي بول و مقام نه براي اخرت ديكر جيزي نكوييم بهتر است و لطف كنيد ديكه براي من كامنت نذاريد كه من جواب نميدهم
29 | محسن | | ١٩:٥٤ - ٢٠ مرداد ١٣٩٠ |
جناب مسلمان منافق شما وامثال شما هستيد كه به جاي جواب دادن به ما فقط بلدين يك سري جملات مزخرف وبي معني كه نه فعل داره نه فاعل
بنويسيد. آقاي مسلمان تيجاني خودش به تو گفته كه 10 بار مذهبش رو بين شيعه وسني تغيير داده؟ حالا گيريم تيجاني وعصام العماد از ايران پول گرفتن اين چند ده ميليون سني ديگه كه شيعه شدن چي همه اونها روهم ايران با پول خريده؟ راستي اگه ممكنه اسم اون عالمي كه گفته در چند سال گذشته 12000نفر در ايران سني شدن رو بگو؟اگر بخواهي من حاضرم بهت بگم مولانا خير شاهي كجاست فقط قبلش تو به من بگو كه خانم آيات قرمزي كجاست؟
آقاي مسلمان تو رو خدا يكم املا كار كن چون تو همين ده خطي كه نوشتي بالاي چهل تا غلط املايي داري و توي خطهاي آخر غلطهات همشون تبديل به حرفهاي زشت شدند.
30 | مسلمان | | ٢١:١٩ - ٢٣ مرداد ١٣٩٠ |
1-در مورد توسل بس طبق نظرات شما حضرت علي هم به قبر بيامبر توسل كرده و حتما حضرت و حسن و حسين هم به قبر حضرت علي توسل كردند بس اينها همه بعد از ديكري به قبرها توسل ميكردند؟ بس خودتا جواب خود داديد كه به منافقان و يا طاغوت نميشود توسل كرد شما اين را جواب نداديد كه ايا بيامبر از حال ما خبر دارد يا نه اكر خبر ندارد كه هيج بس توسل شما بي مورد است و اكر خبر دارند با بر خلاف قران سخن ميكوييد جون اكر بيامبر بشنود و از حال ما باخبر باشد يك ساعت هم نميتواند راحت باشد اين را جواب نداديد و در مورد شنيدن مردكان قوم شعيب ما ميكيم اين را براي عذاب يا حسرت مردكان الله صداي انها را بكوششان رساند خوب انها انبيا بودند بس اين ادعا هم بكنيد براي شما هم وحي نازل ميشود ! بس الله صداي هر كس را بخواهد به كوش مرده ميرساند خوب الله صداي شخص حاضر را به كوش مرده ميرساند تا مرده به الله بكويد كه فلان شخص از من خواسته كه از شما بخواهم ايا اين منطقي هستش در حالي كه الله هم از مرده توانا تر و اكاهتر و دانا تر است بس مشركان مكه هم نيكفتند كه ما بتها را نميبرستيم انها را واسطه قرار داديم ولي الله واسطه را نهي كرد و فرمود كه من از رك كردن به شما نزديكترم ولي مرده از هيج جيز خبر ندارد ولي شما نميفهميد 2- ودر مورد ايه كه براتون اوردم شما خودتان اين را اورديد كه الله ميفرمايد به بيامبر كه مردكان صداي تو را نميشنوند الي انهاي كه به ايات ما ايمان دارن اينكار يدتان رفته و من اين ايه را اوردم كه اين منظور مردكان نيست ولي اينكار شما نميفهميد نه از قران نه از تفسير قران و شما اين سوالهاي مرا باسخ دهيد اولا شما زنان بيامبر كافر ز منافق ميدانيد و اكر بكيد نمدانيم اين هم دروغ شماست سوال من جرا الله بايد زنان منافق را براي بيامبر انتخاب بكند بيامبر نميدانست الله كه ميدانست ايا اين بر خلاف كلام الله نيست الله خودش به مسلمانان سفرش كرده كه از منافقان دوري كنيد و همجنين در مورد ازدواج و خود بيامبر هم احاديث زيادي دارند در مورد انتخاب همسر ايا اين شان بيامبر است كه جنين زناني دورو بر اور ار كرفته باشند اكر بيامبر نميفهميد الله كه ميفهميد شايد ميخواهيد بكيد كه الله هم نميفهميد در خانه بيامبر منافق باشد بيامبر با يك منافق همبستر شود واي بر شما شما نميتوانيد زنان نوح و لوط را با زنان بيامبر ما مقايسه كنيد اولا انها در همين دنيا عذاب شدند ايا زنان بيامبر هم عذاب شدند و يا بيامبر از انها جدا شد واين هم بدان دين محمد بغير از خدابرستي امده بود درس زندكي كردن به ما نشان بده حتي ما دستشوي رفتن را از بيامبر تقليد ميكنيم باي جب را براي ورود داخل ميبريم ايا شما براي خود زنان منافق را ميبسنديد اكر نه به جه جراتي بيامبر را به اين متهم ميكنيد و سوال بعد در مورد اصحاب بيامبر مكر اينها همان كساني نيستند كه در بيعت رضوان حضور داشتند و الله از انها راضي شده الله از انها راضي شده شما به جه جراتي حرف الله را رد ميكنيد و باز توهين به الله و بيامبر در زندكي بيامبر دروربرش را هم منافق بودند از يارانش كرفته تا همسرانش و نه الله اطلاع داشته نه بيامبر ولي ياران حضرت علي تماما خوب بودند و مرتد نشدند بس شما بر اين هستيد كه حضرت علي از بيامبر بالاتر است همانطور كه در كتابهايتان امده كه تمام انبيا و بيامبر براي اين امدند كه علي را معرفي كنند شايد شما هم بر اين باوريد و باز اكر ادرس بيارم ميكيد كه دروغه شما به نظرم كتوب خودتان را اصلا نديديد

پاسخ:

با سلام
دوست گرامي
1- وقتي كه در روايات اهل سنت ، توسل حضرت علي عليه السلام و ابوبكر به پيكر مطهر رسول خدا (ص) بعد از رحلت ذكر شده است ، آيا شما پيكر رسول خدا (ص) را طاغوت مي‌دانيد يا منافق؟ يا علي و ابوبكر را متوسل به طاغوت و منافق؟
2- گفته‌ايد «شما اين را جواب نداديد كه ايا بيامبر از حال ما خبر دارد يا نه اكر خبر ندارد كه هيج بس توسل شما بي مورد است و اكر خبر دارند با بر خلاف قران سخن ميكوييد» اين سوال شما را در نظرات قبلي پاسخ گفتيم و اين شما هستيد كه پاسخ‌هاي قبلي ما را به درستي نمي‌خوانيد ! آيا وقتي شما از خداوند طلب حاجت مي‌كنيد ، خداوند آگاه است يا خير؟ اگر آگاه است براي چه شما طلب حاجت مي‌كنيد ، پس از خداوند نيز نبايد طلب حاجت كرد ! چون خداوند مي‌داند ! به هر دليلي شما طلب حاجت از خداوند را توجيه كرديد ، همان دليل در مورد رسول خدا (ص) نيز جاري است .
3- در مورد شنيدن مردگان قوم شعيب ، ظاهرا شما اصلا جواب ما را نخوانده‌ايد ! شما از يك طرف مي‌گوييد شنيدن مردگان محال است ، از طرف ديگر مي‌گوييد براي انبيا اتفاق افتاده است ! اگر محال است براي انبيا نيز محال است و اگر با اذن خدا ممكن است ، براي ما نيز با اذن خدا ممكن است ؛ اما اگر بگوييد خدا به انبيا اذن داده و به ما نداده است ، مي‌گوييم روايات صحيحه اهل سنت كه دستور رسول خدا (ص) به سخن گفتن با مردگان را ثابت مي‌كند ، وظيفه همه مسلمانان و اذن خداوند در شنيدن مردگان را ثابت مي‌كند .
4- گفته‌ايد «بس الله صداي هر كس را بخواهد به كوش مرده ميرساند خوب الله صداي شخص حاضر را به كوش مرده ميرساند تا مرده به الله بكويد كه فلان شخص از من خواسته كه از شما بخواهم ايا اين منطقي هستش در حالي كه الله هم از مرده توانا تر و اكاهتر و دانا تر است بس مشركان مكه هم نيكفتند كه ما بتها را نميبرستيم انها را واسطه قرار داديم ولي الله واسطه را نهي كرد و فرمود كه من از رك كردن به شما نزديكترم ولي مرده از هيج جيز خبر ندارد ولي شما نميفهميد»
از شما سوال مي‌كنم كه آيا وقتي از يك زنده حاجتي مي‌طلبيد و با او سخن مي‌گوييد ، صداي شما بدون اذن خدا به او مي‌رسد و يا با اذن خدا ؟! اگر بگوييد بدون اذن خدا مشرك شده‌ايد و اگر بگوييد با اذن خدا ، پس خداوند وقتي از زنده حاجت مي‌خواهيد (از پيامبر زنده يا انسان عادي زنده) حاجت شما را مي‌شنود ، پس چرا از خود او نخواهيم ؟! دقيقا شد مثل كفار قريش كه كفار جن‌هاي زنده را واسطه قرار مي‌دادند با اينكه خدا مي‌شنيد ، يا پسران يعقوب پدرشان را واسطه قرار دادند با اينكه خدا مي‌شنيد ؛ پس هر دوي آنها اشتباه كرده‌اند (و اين مطلبي كه شما گفتيد موجب فرق بين مرده و زنده نمي‌شود)
5- در همان آيه‌اي كه شما مي‌گوييد مردگان نمي شنوند آمده است كفار نيز نمي‌شنوند ، پس آيا سخن گفتن پيامبر با كفار نيز شرك بوده است ؟! (شما اصلا به استدلال ما دقت نمي‌كنيد)
6- در مورد همسران پيامبر (ص)
ا. شما مي‌گوييد پيامبر علم غيب ندارد و مانند يك انسان عادي زندگي مي كند ، پس چرا مي گوييد خدا زنان او را انتخاب كرده است ؟ خود او انتخاب كرده و به نظر شما علم غيب هم نداشته است !
ب. طبق نظر شيعه دليل همان دليل انتخاب همسران كافر يا منافق براي ساير انبياي الهي است ، آيا خداوند مي‌توانست همسري خوب براي نوح انتخاب كند ؟ پس چرا نكرد ؟ آيا مي‌توانست همسري مومن براي لوط انتخاب كند ؟ پس چرا نكرد ؟
7- گفته‌ايد «شايد ميخواهيد بكيد كه الله هم نميفهميد در خانه بيامبر منافق باشد بيامبر با يك منافق همبستر شود»
خداوند خواسته پيامبران قبلي با كافر همبستر شوند ! چرا براي پيامبر ما شبيه اين را نخواهد ؟
8- گفته‌ايد «شما نميتوانيد زنان نوح و لوط را با زنان بيامبر ما مقايسه كنيد اولا انها در همين دنيا عذاب شدند ايا زنان بيامبر هم عذاب شدند و يا بيامبر از انها جدا شد واين هم بدان دين محمد بغير از خدابرستي امده بود درس زندكي كردن به ما نشان بده حتي ما دستشوي رفتن را از بيامبر تقليد ميكنيم باي جب را براي ورود داخل ميبريم ايا شما براي خود زنان منافق را ميبسنديد اكر نه به جه جراتي بيامبر را به اين متهم ميكنيد»
آيا اين فرق ، موجب عدم ازدواج پيامبر با غير مومن مي‌شود ؟! يعني اينكه زنان پيامبران ديگر در دنيا عذاب شدند ، يعني پيامبري ديگر نمي‌تواند بدون اينكه زنش عذاب شود ، با غير مومن يا كافر ازدواج كند ؟! بهتر است علتي منطقي براي عدم جواز ازدواج رسول خدا (ص) با غير مومنين مطرح كنيد !
البته چه كسي مي گويد همسران رسول خدا (ص) در دنيا عذاب نشدند ؟ عذاب گاهي ظاهري است و گاهي باطني ، و عذاب باطني شديد‌تر از عذاب ظاهري است .
عن أبي عمران المصري قال أوحى الله جل وعز إلى داود يا داود لا تجعلن بيني وبينك عالما أسكنت قلبه حب الدنيا أولئك القطاع على عبادي إن أدنى ما أعاقبهم به أن أنزع حلاوة مناجاتي من أصول قلوبهم
من حديث خيثمة ج 1 ص 166، اسم المؤلف: خيثمة الأطرابلسي الوفاة: 343 هـ
9- در مورد بيعت رضوان نيز به صورت كامل در آدرس ذيل پاسخ گفته‌ايم :
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=129
البته شما تا سند صحيح ثابت مي‌شود بعضي از صحابه زنا كرده‌اند ، يا دروغ گفته‌اند ، يا مسلماني را به ناحق كشته‌اند و... مي‌گوييد خدا از آنها راضي است و همه عادلند ! آيا اين معقول است كه خداوند از كسي كه به همسر رسول خدا (ص) دشنام داده است راضي شود ؟ اگر چنين است ، ممكن است از ساير كساني كه به صحابه دشنام مي‌دهند نيز راضي شود ، پس چرا شما آنها را تكفير مي‌كنيد ؟
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات

31 | امير حسين از بيرجند | | ١٠:٣١ - ٢٤ مرداد ١٣٩٠ |
جناب مسلمان کسي که خواب هست به راحتي مي توان از خواب بيدارش کرد اما کسي که خود را به خواب بزند با هيچ ابزاري نمي توان اورا از خواب بيدار کرد. حالا هر چه که ما مدارک مستند از کتب شما ارائه مي دهيم شما بجاي پاسخ فقط مغلته کرده وچيز ديگري جواب مي دهيد.از همه عزيزان شيعه و سني تقاضا دارم کامنتهاي آقاي مسلمان را خوانده وخود قضاوت کنند.
32 | مسلمان | | ١١:٥٥ - ٢٥ مرداد ١٣٩٠ |
اقاي امير حسين بيرجندي اكر من بخواهم از جوابهاي كه كروه باسخ به شبهات دادن بكيرم زياد است حالا شما از من ايراد ميكيريد من به عنوان مثال به يكي كه از ايرادها كه به من جواب داده شده مي اورم فقط يك از اونها و خودتان قضاوت كنيد بنده برسيدم جرا بايد ولايت علي بين خون مردار و كوشت خنزير بيايد به متي كه بايين اوردم به من جواب داده شد اين ديكر قضاوت با شماست اقاي امير حسين بيرجندي بيدار شو شماره 12 سوال 3 بخوانيد كه جه جوابي در باسخ به سوال من داده شده 3- گفته‌ايد «جرا ولايت علي (رض) بايد بين خون و كوشت خنزير بيان شود» به خاطر اينكه هم حجت بر كساني كه اهل تدبرند تمام شود ؛ و هم قرآن تحريف نگردد .

پاسخ:

با سلام

دوست گرامي

جناب آقاي مسلمان ، آواز دهل شنيدن از دور خوش است !!!

اگر مي‌توانستيد اشكال بگيريد ، در خود مناظره با ما اشكال مي‌گرفتيد و نه اينجا بگوييد «اقاي امير حسين بيرجندي اكر من بخواهم از جوابهاي كه كروه باسخ به شبهات دادن بكيرم زياد است»!‌و قدرت علمي شما بر همه دوستان مشخص شده است و حتي تعدادي از دوستان از ما تقاضا كرده‌اند كه بي جهت به شما كه حتي متن پاسخ‌هاي ما را به درستي نمي خوانيد و اشكالات چند باره را دوباره تكرار مي كنيد بحث نكنيم ، اما ما چنين نكرديم ، و بحث با شما را ادامه داديم ، تا به خوبي بر همگان حقيقت ادعاهاي شما و كساني كه شبيه شما هستند مشخص شود .

گروه پاسخ به شبهات

33 | عابر | | ١٦:٣٦ - ١٨ شهریور ١٣٩٠ |
حضرت علي در نهج البلاغه حكمت117 ميفرمايد : هلك في الرجلان؛محب غال و مبغض قال. انچه شما در اين مقاله ذكر كرديد نمونه بارز محب غال است. خودتان انصافا قضاوت كنيد.
34 | مسلمان | | ٢١:٥٥ - ٢٣ شهریور ١٣٩٠ |
جناب مديريت برسش به شبههات شما اول به جناب قزويني بكيد بره قران ياد بكيره بعد بياد اينجا اهل سنت رو زير سوال ببره اقايياني كه اينقدر به اين سايت جسبيديد در شبكه وصال فارسي تمام دروغهاي قزويني را رو ميكنه اكه واقعا راست ميكيد اين بيام مرا نمايش بديد اكه واقعا بر حق هستيد قزويني بهتره بري يكم فكري به حال اين كليبهاي كه از شبكه وصال بخش ميشه بكن جون هر جه دروغ بكي ديكه دو شبكه وصال و كلمه همه دروغهاي شما را افشا ميكنه ديكه بهتره دروغ نكي جون ديكه دروغ كفتن فايده نداره ولي شبكه وصال و كلمه كولاك كردن ديكه هيج راه فرار نداريد هر جه ميخواستيد كفتيد ولي از اين به بعد ديكه نميتونيد اكر واقعا بر حق هستيد و از هيج جيز نميترسيد اين بيام مرا بخش كنيد

پاسخ:

!!!

مگر بتوانيد چنين اشكالاتي بگيريد ، اشكالاتي كه حتي در قرائت مفتي عربستان و امثال او نيز موجود است و بارها از شبكه هاي شما نيز شاهد آن بوده‌ايم و اين امري طبيعي است، اگر چه نبود آن بهتر است، ولي ما بناي اين كه اشكالات اينچنين از شما بگيريم نداشتيم ، ان شاء الله به زودي مجموعه‌اي از اشتباهات فاحش قرآني در شبكه‌هاي وهابي را خواهيد ديد !

گروه پاسخ به شبهات

35 | امير حسين از بيرجند | | ٠٨:٠٦ - ٢٨ شهریور ١٣٩٠ |
جناب مسلمان - جناب آقاي دکتر قزويني خط به خط اسناد را از کتب خودتان از طريق مانيتور به تمامي جهانيان نشان مي دهند ام شما باز هم با بي شرمي تمام بيان مي کنيد که ايشان دروغ مي گويد؟؟؟ اما حرفهاي بي پايه واساس و بدون سند و مدرک واز روي بخار معده دلقک هاشمي و ساير سفهاي اجير شده وهابيت را مي گوييد کولاک؟؟؟واقعاً که شما لايق همان معاويه اي هستيد که به تعبير زمخشري در ربيع الابرار وقتي که به دنيا آمد چهار نفر ادعا مي کردند که پدرش هستند .و همچنين لايق عمري هستيد که به تعبير احمدابن حنبل در آخرين لحظات زندگيش شراب نوشيد... به نظر بنده شما کولاک را در سجده بر باسن (که از ابداعات عمر است ) بهتر احساس خواهيد کرد، البته اگر سجده ماموم جلويي طولاني و نيز وضعيت معده و مزاجش آشفته باشد آنموقع کولاک را بهتر درک خواهيد کرد.
36 | مسلمان | | ٢١:٣٣ - ٢٩ شهریور ١٣٩٠ |
به امير حسين بيرجندي همين است ادب اهل بيت كه شما از ان دم ميزنيد حاشا و كلا كه شما از اهل بيت تبيعيت كنيد شما اينقدر تحمل نداريد كه فقط بلد هستيد توهين كنيد خوب نكاهي بينداز تا بفهمي جطور مانيتور را نشان ميدهد مانيتور را نشان ميدهد ولي اصل كتاب را نشان ميدهد سانسور ميكند اين كه كاري نداره ولي اكه يكم به شبكه وصال و كلمه سر بزنيد متوجه ميشيد ولي موندم تو اين ادب و نزاكت شما و اين مديريت سايت كه اين القاب را نشر ميكند و متعلق به بزركترين عالم بقول شما است تعجب ميكنم كه جنين الفاظ زشتي را نشر ميكند اكر بنده بخواهم فقط از كافي بكويم كه شما نشر نميكنيد از جه بكم عورت نماز خواندن بكم كه به دروغ به امام صادق زديد يا عفير يا مدفوع ائمه از كدام بكم بس از مديريت سايت ميخواهم كه يكم ادب را رعايت كنند ولي بحث با شما همانند بحث با يهود و نصارا است شما وقتي به ناموس بيامبر رحم نميكنيد ديكران كه برايتان جيزي نيستند توهين به زن بيامبر يعني توهين به بيامبر توهين به بيامبر يعني توهين به الله و در قران الله زنان بيامبر را مادر مومنان خطاب كرده انها را اهل بيت ناميده ولي شما كه از مغز و معده خود تفسير ميكنيد الله ميفرمايد هر كس از مغز و معده خود قران را تفسير و تحريف كنند كافر است ايا شما با كافر فرقي داريد بنده دو كامنت ديكر هم بيام فرستاد ولي مديريت سايت نشر نكردند شما كه اين توهينها را نشر ميكنيد جرا كامنت بنده را ان دو كامنت نشر نكردي هيج توهين هم نداشت ولي مهم نيست همين كه قزويني رافضه اين را ببيند كافي است ولي متنظر اتش جهنم باشيد بحث كردن با شما بي فايده است اكر مسلماني با يهود بحث كند به زنان بيامبر و ياران بيامبر تو هين نميكند ولي شما از انها هم بدتريد كه به ناموس بيامبر هم رحم نمكينيد و با زنان نوح و لوط مقايسه ميكنيد زنان لوط و نوح الله انها را عذاب داد و اهل بيت انها نخواند ولي الله زنان بيامبر اسلام را مادر مومنان خواند البته نه مادر منافقان و انها هم در اين دنيا زنان بيامبر بودند و هم در اخرت جون تا اخر عمرشان در عده بودند واي بر شما اي ترك كنندكان واي بر شما ولي رسواي شما و بر ملاشدن تلبس ابليسياتان دير و زود دارد ولي سوخت و سوز ندارد ولي يكم عدالت حضرت علي را داشته باشيد فقط اندازه ناخنش كه اونهم نداريد كه بيام مرا نشر كنيد

پاسخ:

!!!

37 | امير حسين از بيرجند | | ١٤:٢٨ - ٠٥ مهر ١٣٩٠ |
جناب مسلمان
اگر باادب حرف بزني ، با ادب جواب مي شنوي . اگر توهين بکني ، توهين مي شنوي .اگر علمي صحبت کني (که نمي کني و تفره ميري ) علمي پاسخ مي شنوي . من هيچ وقت ادعا نکردم که مانند ائمه اطهار ع معصوم و عاري ازگناه واشتباه مي باشم . من بنده اي هستم سرو پا تقصير و گناه . ادب من چه دخلي به ائمه ع دارد؟ من قبلاً هم به شما گفتم که از اين نوع ادبيات بيزارم وفقط مي خواهم بگويم که هر کسي اگر بخواهد مي تواند بي ادبي وجسارت بکند. در خصوص توهين به همسران پيامبر اسلام ص از سوي شيعيان بايد براي هزارمين بار به شما متذکر شوم که به کتب خودتان مراجعه کنيد تاببينيد که شيعه توهين مي کند يا اهل سنت. و اگر نمونه اي از توهين به همسران نبي مکرم اسلام ص را با شماره سند از کتب معتبر شيعه بيان کنيد ممنون مي شويم. با اينکه ما وآقاي دکتر قزويني را دروغگو ميناميد اما مختصري بسيار کم از کتب شما درخصوص توهين به همسران پيامبر ص را به شرح ذيل بيان ميکنم .( البته اين را همه مي دانند که منظور شما از همسران پيامبر اسلام ص فقط عايشه وحفصه ، دختران ابوبکر و عمرهستند و اي کاش نسبت به مقام عاليه حضرت خديجه کبري س که مطابق کتب خودتان از زمره زنان بهشتي محسوب مي شود نيز اينگونه تعصب داشتيد. )
- برتري عايشه به زنان ديگر پيامبر مانند آبگوشت بر ساير غذاها صحيح بخارى، ج 4 ص 192 و 200
- حسادت عايشه نسبت به هوو وشکستن ظرف غذا سنن أبي داود ج 3 ص 640كتاب الاحكام
- حسادت نسبت به حفصه صحيح بخارى ج 7 ص 46
- حسادت نسبت به حضرت خديجه کبري س صحيح بخارى، ج 5 ص 47 و 48
- عايشه : يا رسول اللّه! من خداى ترا نمى‏بينم مگر آنكه در راه هواى (نفس) تو مى‏شتابد. صحيح بخارى، ج 6، ص 147
- سروصدا وبرخورد تند عايشه با رسول الله ص صحيح مسلم، ج 2، ص 1084، كتاب الرضاع
- پادراز کردن عايشه هنگام سجده پيامبر ص در جلوي نماز ايشان صحيح بخارى، ج 1، ص 107 و 137، كتاب الصلاة
- پيامبر ص به عايشه : باز شيطانت به سراغت آمد؟ صحيح مسلم ج 4 ص 2168
- تعقيب کردن پيامبر از سوي عايشه صحيح مسلم، ج 1، ص 352، كتاب الصلاة
- وضو گرفت عايشه در مقابل مرد نامحرم صحيح بخارى، ج 3 ص 225، كتاب الشهادات
- آياتي از قرآن زير لحاف عايشه بوده که بز آنرا خورده(آيه رضاع کبير ورجم) سنن ابن ماجه، ج 1 ص 625
- در غضب بودن عايشه از پيامبر ص صحيح بخارى، ج 7، ص 47، كتاب النكاح، باب غيرة النساء ووجدهنّ
- پيامبرص همراه عايشه رقص و آواز دختران حبشي رانگاه مي کرد !!! صحيح بخاري ج 2 ص 608 کتاب العيدين
- عايشه : مردم بر امور دنياي خود از پيامبر داناتر هستند. صحيح مسلم ج4 ص 1836 کتاب الفضائل
- عايشه : پيامبر خدا ص آياتي از قرآن رافراموش کرده بود . صحيح بخاري ج3 ص 155 کتاب فضائل القرآن
- عايشه : پيامبر خدا سحر شد صحيح بخاري ج 4 ص 122 کتاب بدء الخلق باب صفه ابليس وجنوده
- توهين عايشه به عثمان و گفتن لفظ نعثل کافر به خليفه تاريخ طبري ج3 ص 477 حوادث سال 36
- دستور تير باران جسد مطهر آقا امام حسن مجتبي ع انساب الاشراف ج3 ص 61 - تاريخ يعقوبي ج 2 ص 225
- شادي وخوشحالي عايشه پس از شنيدن خبر شهادت مولا علي ع طبقات ابن سعد ج3 ص 27
- شعر ومدح عايشه در وصف قاتل مولا علي ع تاريخ طبري ج 7 ص 88 - کامل في التاريخ ابن اثير ج3 ص 157
- لعن معاويه از سوي عايشه در نمازها کامل في التاريخ ابن اثير ج 3 ص 357 حوادث سال 38
- عايشه : بول وضو راباطل نمي کند. مسند احمدابن حنبل ج 6 ص 95 – سنن ابي داوود ج1 ص 18
- اتفاق عايشه وحفصه براي آزار دادن رسول خدا ص صحيح بخاري ج 6 ص 69
- کشته شدن حدود بيست هزار نفر درجنگ جمل به فرماندهي عايشه مروج الذهب مسعودي ج 2 ص 371
- جناب مسلمان من از هر کدام از مطالب فوق حداکثر يک يا دو منبع بيشتر ذکر نکردم والا مطالب و ديگر توهينها نسبت به عايشه در کتب شما فراوان است و به قول معروف ( مثنوي هفتاد من کاغذ شود ). البته اگر ميخ آهنين بر سنگ فرو رود ، شتر از سوراخ سوزن رد شود و آب در هاون کوفته شود شما با ديدن اين مطالب در کتب خودتان هم حاضر نيستيد آنرا بپذيريد. خداوند شمارا باخلفاي سه گانه وعايشه وحفصه ، وما را با مولا علي ع و ائمه اطهار ع در قيامت محشور بدارد. انشاءالله
38 | ساذ72 | | ٢٢:٣٨ - ٢٤ آبان ١٣٩٠ |
بعث رسول الله صلى الله عليه وسلم الوليد بن عقبة إلى بني وليعة وكان بينهم شحناء في الجاهلية فلما بلغ بني وليعة استقبلوه لينظروا ما في نفسه فخشي القوم فرجع إلى رسول الله صلى الله عليه وسلم فقال إن بني وليعة أرادوا قتلي ومنعوني الصدقة فلما بلغ بني وليعة الذي قال الوليد عند رسول الله صلى الله عليه وسلم أتوا رسول الله صلى الله عليه وسلم فقالوا يا رسول الله لقد كذب الوليد ولكن كان بيننا وبينه شحناء فخشينا أن يعاقبنا بالذي كان بيننا فقال رسول الله صلى الله عليه وسلم لينتهين بني وليعة أو لأبعثن إليهم رجلا كنفسي يقتل مقاتلتهم ويسبي ذراريهم وهو هذا ثم ضرب بيده على كتف علي بن أبي طالب رضي الله عنه قال وأنزل الله في الوليد { يا أيها الذين آمنوا إن جاءكم فاسق بنبأ } الآية الراوي: جابر بن عبدالله الأنصاري المحدث: الهيثمي - المصدر: مجمع الزوائد - الصفحة أو الرقم: 7/113 خلاصة حكم المحدث: فيه عبد الله بن عبد القدوس التميمي وقد ضعفه الجمهور ووثقه ابن حبان وبقية رجاله ثقات

پاسخ:

با سلام

دوست گرامي

1. روش آقاي الباني اين است كه هيچ وقت ، تمامي مصادر مربوط به فضائل را ذكر نمي‌كند ، اين فضيلت 5 سند دارد و الباني تنها يكي از آنها را ذكر كرده كه مي‌توانسته به خيال خود تضعيف كند !

2. حتي همين روايتي را كه ذكر كرده است ، به دروغ تضعيف كرده است ، زيرا راوي آن «عبد الله بن عبد القدوس» توسط بخاري و ترمذي و ابن حجر و ابن حبان توثيق شده است ؛ و حتي بخاري از وي در صحيح روايت دارد !

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

39 | عليرضا ن | | ١٠:٤٥ - ٢٠ اسفند ١٣٩٠ |
با سلام واقعاً از گروه پاسخ به شبهات که جواب خيلي زيبايي به جملات آقاي مسلمان داده اند ، متشکرم خيلي عالي بود.
40 | علي | | ١٧:٤٢ - ٢٠ اسفند ١٣٩٠ |
آقاي مسلمان خيلي ادعاي علم داري و عمر را خيلي دوست داري اين سوال من را جواب بده اگر مردي فرار عمر در جنگ به چه علت بوده است اگر پيامبر آنجا شهيد مي شد همه عمر را مقصر نمي دانستند چرا عمر به كمك پيامبر نرفت و مانند بز كوهي فرار كرد شما كسي را كه يك ضربه شمشير آن از عبادات كل انس و جن و تمام آسمانها و زمين بالاتر است با شخصي مانند عمر كه مانند بز كوهي فرار مي كند يكي مي كني و عمر را بالاتر مي داني و تمام صحابه را يكي مي داني اصلا اينجا خود عمر به خودش توهين كرده و خودش را بز كوهي مي نامد برو از عمر كمي ياد بگير و و تو خودت را مانند اربابت عمر بز كوهي بنام و بگو با شما نمي شود بحث كرد البته عادت شما عمريها همين است وقتي كم بياريد مثل بز كوهي فرار مي كنيد مردي فرار عمر را بيا توضيح بده در مورد زنان پيامبر گفتي برو از بخاري ملعون شكايت كن كه حديث جعلي براي زن پيغمبر درست كرده و در كتابش آورده آنراكه دوستي علي (ع) نيست كافر است گو زاهد زمانه و گو شيخ راه باش اينهم از شعر حافظ حتما مي خواهي بگويي كه حافظ هم كافر بوده چون كساني كه با علي جنگيدند همگي در شعر حافظ كافر محسوب مي شوند البته ابابكر و عمر و عثمان با غصب خلافت و عايشه و معاويه و امثال آنها با جنگ ، حافظ همه اينها را كافر مي داند بيا و جان مادرت ام المومنيني كه بعد از پيغمبر رفت و ازدواج كرد جان همان مادرت جواب بده اگر هم جواب ندهي تقصير نداري چون اقتدا كردي به همان عمر برو و فكري به حال مسلمانيت بكن و توبه كن شايد شفيعي در روز جزا پيداكني از عمر و ابابكر و عايشه و عثمان هيچ كاري برنمي آيد

پاسخ:

  بعدی [1] [2]  
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب