2025 November 17 - دوشنبه 26 آبان 1404
بررسی حدیث علی مع الحق والحق مع علی
کد مطلب: ١٦٢٩٦ تاریخ انتشار: ٣٠ شهریور ١٤٠٤ - ١٨:٥٠ تعداد بازدید: 202
حبل المتین » عمومی
بررسی حدیث علی مع الحق والحق مع علی

برنامه حبل المتین - 16 08 1400 (قسمت صد و چهارم)

  
 
لينک دانلود  
 
 
 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

برنامه حبل المتین - 16 08 1400 (قسمت صد و چهارم)

عنوان برنامه: بررسی حدیث علی مع الحق والحق مع علی

 کلیدواژه: حبل المتین؛ شبکه جهانی حضرت ولی عصر؛ آیت الله سید محمد حسینی قزوینی؛ حدیث "علی مع الحق والحق مع علی؛ ابن تیمیه!

استاد: حضرت آیت الله حسینی قزوینی

مجری: حجت الاسلام والمسلمین مرعشی

مجری:

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم‏، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الْحَمْدلِلَّهِ رَبِّ العالَمين‏ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ

عرض سلام، ادب و احترام دارم خدمت همه شما بینندگان عزیز و ارجمند شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف).

خیلی خرسندیم از این که باز این افتخار نصیب مان شد تا به محضر همه شما گرامیان برنامه «حبل المتین» را تقدیم بکنیم. برنامه ای که این افتخار را داریم در محضر حضرت استاد حضرت آیت الله دکتر «حسینی قزوینی» باشیم. ان شاء الله امشب هم بتوانیم نهایت بهره و استفاده را از محضرشان ببریم.

همان طور که مطلع هستید برنامه مان را با نام حضرت زهرا شروع بکنیم همان طور که بنای حضرت استاد بر این است تا در ابتدای تمامی جلسه های که در شبکه حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در ابتدا حسن مطلع این جلسات را نام و یاد حضرت زهرای مرضیه (سلام الله علیها) قرار بدهند. حضرت استاد سلام عرض می کنم در خدمت تان هستیم.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

سلام علیکم و رحمة الله و برکاته

السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا بَقِيَّةَ اللَّهِ فِي أَرْضِه،‏ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا مِيثَاقَ اللَّهِ الَّذِي أَخَذَهُ وَ وَكَّدَهُ- ِ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللَّهِ وَ دَلِيلَ إِرَادَتِه‏، السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا وَعْدَ اللَّهِ الَّذِي ضَمِنَه‏، السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا صَاحِبَ الْمَرْأَى وَ الْمَسْمَع‏ فَمَا شَيْ‏ءٌ مِنَّا إِلَّا وَ أَنْتُمْ لَهُ السَّبَبُ وَ إِلَيْهِ السَّبِيل.

خدمت بینندگان عزیز و گرامی خالصانه ترین سلامم را تقدیم می کنم موفقیت بیش از پیش برای همه گرامیان از خدای منان خواهانم!

 همان طوری که عزیزمان اشاره کردند برنامه مان این هست که آغاز کلام مان را با نامِ نامی صدیقه طاهره (سلام الله علیها) مزین کنیم باشد که دین، دنیا، آخرت و تمام امورمان را گره بزنیم با ولایت صدیقه طاهره و بیمه آن بزرگوار بکنیم.

طرفدار علی بودم که بین آن همه دشمن * نشد جز شعله آتش در آن جا کس طرفدارم

گهی در خانه که در بین در و دیوار و گه کوچه * خدا داند چه آمد بر سرم کشتند صد بارم

دلم بهر علی می سوخت چون قنفذ مرا می زد * نگاه غربت او بیشتر می داد آزارم

نگفتم راز خود با هیچ کس اما خدا داند * نمی آید به هم از درد یک شب چشم بیمارم

خطاب می کنیم به مولا، سرور، تاج سر و ولی نعمت مان آن بزرگواری که:

«بِيُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَى وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْأَرْضُ وَ السَّمَاء»

عرضه می داریم:

آقا به جان مادرت آن مادر غم پرورت * ما را مرانی از درت یابن الحسن یابن الحسن

بعد وفات مصطفی زهرا صدا می زد تو را * در پشت آن دیوار و در یابن الحسن یابن الحسن!

تا روی زهرا شد کبود مزد رسالت این نبود * از امت بیداد گر یابن الحسن یابن الحسن

باز آ برای شیعیان خود روضه زهرا بخوان * محسن صدایت می کند یابن الحسن یابن الحسن!

«صلی الله علیک یا مولاتی یا فاطمة الزهرا سیدة نساء العالمین»

مجری:

طیب الله بسیار استفاده کردیم اما برویم سراغ مطالب اصلی که ان شاء الله در این جلسه بنا است تقدیم حضورتان بشود. همان طور که مطلع هستید ما در پانزده جلسه گذشته بحثی را تحت عنوان درس ها و آموزه هایی از ولایت و امامت آغاز کردیم ان شاء الله امشب بتوانیم آن مباحث را پی بگیریم و به خوبی بتوانیم پای این درس حضرت استاد بنشینیم.

حضرت استاد یک مطلبی که حضرتعالی بسیار تأکید داشتید آن مباحثی را که گذراندیم یک قسمت عمده اش بحث نشانه های فرقه ناجیه بود و این که حضرتعالی فرمودید بسیار مشاهده می کنیم در جریانات مختلف حضرت رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) اشاره فرمودند به این که در فتنه ها ملازم امیر المؤمنین باشید.

تا جایی که حتی به این حد رسید ملازم کسی که ملازم امیر المؤمنین هست جناب «عمار» باشد چنین دستوری آمده بود. اما به صورت اختصاصی شاید بینندگان هم منتظر این بودند بخواهیم به بحث روایت:

«عَلِيٌّ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَ عَلِي‏»

تاریخ بغداد؛ اسم المؤلف: أحمد بن علی أبو بکر الخطیب البغدادی، دار النشر: دار الکتب العلمیة – بیروت، ج14، ص320

اگر با این دید بخواهیم حق بودن حضرت را از این حیث نگاه کنیم قرار است در فتنه ها ایشان باشند که دست ما را بگیرند و ما باید ملازم ایشان باشیم بخواهیم به این روایت بهتر و بیشتر بپردازیم قطعاً از زبان حضرتعالی بهتر می توانیم استفاده کنیم و ان شاء الله بهرمند بشویم.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم‏، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَبِهِ نَسْتَعين وَهُوَ خَيرُ نَاصِرٍ وَ مُعِينْ الْحَمْدُلِلَّه ‏وَ الصَّلَاةِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ وَعلَیٰ آلِهِ آل الله لَا سِيَّمَا علَیٰ مَوْلانَا بَقِيَّةَ اللَّه‏ وَ الّلعنُ الدّائمُ‏ علَیٰ أَعْدائِهِمْ أعداءَ الله إلىٰ يَوم لِقَاءَ اللّه، وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ، حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ، نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ

همان طور که بینندگان عزیز مستحضر هستند بحث مان در رابطه با حدیث افتراق امت به هفتاد و سه فرقه بود. نبی مکرم فرمودند بعد از من، امت من به هفتاد و سه گروه تقسیم می شوند. هفتاد و دو گروه اهل هلاکت و آتش جهنم هستند یک گروه نجات پیدا می کنند.

 همان طور که امت حضرت عیسی از هفتاد و دو گروه هفتاد و یک گروه، گرفتار آتش شدند یک گروه نجات پیدا کردند. همان طوری که از امت حضرت موسی هفتاد گروه گرفتار آتش شدند یک گروه نجات پیدا کردند.

عرض کردیم نبی مکرم اگر این حرف را زده که قطعاً هم زده است آقایان ادعای تواتر هم دارند باید شاخصه های فرقه ناجیه را برای ما روشن کنند. اصلاً کاری به بحث شیعه، سنی، «وهابی» و ... نداریم ما هستیم و می خواهیم این روایت را از منابع اهل سنت و شیعه بررسی کنیم ببینیم قضیه اش چه است؟

می خواهیم ببینیم آیا خودمان جزء فرقه ناجیه هستیم یا نیستیم؟ دیگران حرف ما را قبول کنند یا قبول نکنند کاری با آن ها نداریم اگر حجت برای کسی تمام شد آن یک بحث دیگری است. حجت هم تمام نشد آقایان بر حرف خودشان اصرار دارند نمی توانیم به زور این ها را تحمیل کنیم که حتماً عقیده ما را بپذیرند.

در گذشته عرض کردیم «ابن حجر عسقلانی» در «الإصابة فی تمییز الصحابة»، جلد 7، صفحه 354 دارد:

«عن أبي ليلى الغفاري قال سمعت رسول الله صلى الله عليه وسلم يقول»

 «ابن ابی لیلای غفاری» می گوید از نبی مکرم شنیدم فرمود بعد از من، فتنه جهان اسلام را فرا می گیرد.

«سيكون من بعدي فتنة فإذا كان ذلك فألزموا علي بن أبي طالب فإنه أول من آمن بي وأول من يصافحني يوم القيامة وهو الصديق الأكبر وهو فاروق هذه الأمة وهو يعسوب المؤمنين والمال يعسوب المنافقين»

الإصابة في تمييز الصحابة؛ اسم المؤلف: أحمد بن علي بن حجر أبو الفضل العسقلاني الشافعي الوفاة: 852، دار النشر: دار الجيل - بيروت - 1412 - 1992، الطبعة: الأولى، تحقيق: علي محمد البجاوي، ج7، ص354، ح10477

اگر فتنه جامعه را فرا گرفت تنها نشانه نجات از فتنه ملازم علی ابن ابی طالب بودن است. کتاب، کتاب شیعه نیست شما بگویید نمی پذیریم.

 در «تاریخ دمشق» همین آمده است بعد از من فتنه ای به پا می شود ملازم علی ابن ابی طالب باشید علی ابن ابی طالب با حق هست و او صدیق اکبر و فاروق اعظم است.

این‌ها نشان می دهد امیر المؤمنین (سلام الله علیه) ملاک تشخیص حق و باطل است ما نمی گوییم رسول اکرم دارد می گوید. کتاب های شیعه هم نمی گوید کتاب های آقایان اهل سنت دارد می گوید. این های هم که عرض کردیم هیچ کدام نیامدند اشکال دلالی و سندی کنند. پذیرفتن یا نپذیرفتن یک بحث دیگری است هدایت دست خداست. خدای عالم به رسول اکرم می فرماید

(إِنَّكَ لَا تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ يهْدِي مَنْ يشَاءُ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ)

تو نمی ‌توانی کسی را که دوست داری هدايت کنی؛ ولی خداوند هر کس را بخواهد هدايت می ‌کند؛ و او به هدايت يافتگان آگاه تر است!

سوره قصص (28): آیه 56

تو نمی توانی به زور کسی را هدایت کنی؛ هدایت دست الهی است

«مَا شَاءَ اللَّهُ‏ كَانَ‏ وَ مَا لَمْ يَشَأْ لَمْ يَكُن‏»

الكافي (ط - الإسلامية)؛ كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، دار الكتب الإسلامية - تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق، ج‏2، ص572، بَابُ الْحِرْزِ وَ الْعُوذَة، ح10

هر چه مشیت و اراده خدا تعلق بگیرد تحقق پیدا می کند. اراده و مشیت خدا تعلق نگیرد این شیئ در خارج محقق نخواهد شد در او هیچ شک و شبهه ای نیست. ولذا این قضیه یک قضیه مهمی است.

من قبل از این که وارد این حدیث بشویم ببینیم «وهابی»ها و سر کرده «وهابی» در این زمینه چه دارند؟ اول آن ها را ببینیم.

مجری:

حتی «ابن تیمیه» به عنوان بزرگ ترین خدای وهابیت صحبتی هم اگر دارد آن را بیان بفرمایید

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

بله به قول فرمایش شما «ابن تیمیه» یا دیگر آقایان شان مثل آقای «قفاری» در کتابش این روایت را مطرح می کند. «عثمان الخمیس و عبد الرحمن دمشقیه» نیز دارد شبکه «وهابی» مرتب این مباحث را دارند.

دوستان اگر حرف «ابن تیمیه» را خوب گوش کنند گمان می کنم جواب «ابن تیمیه»‌ از کلام خودش خیلی روشن و واضح است. یعنی اگر یک منصفی حرف «ابن تیمیه» را در رابطه با حدیث «عَلِيٌّ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَ عَلِي» نگاه کند کاملاً می فهمد قضیه از چه قرار است!

 کتاب «منهاج السنة ابن تیمیه»، جلد 4، صفحه 226 با تحقیق «محمد رشاد سالم»، «علامه حلی (رضوان الله تعالی علیه)» می فرماید:

«وقد رووا جميعا»

محدثین، روات و اهل سنت دسته جمعی نقل کردند

«أن رسول الله صلى الله عليه وسلم قال على مع الحق والحق معه يدور معه حيث دار»

علی با حق، حق هم با علی است حق گردا گرد علی می چرخد هر کجا علی بچرخد

«و لن يفترقا»

نه علی از حق جدا می شود نه حق از علی جدا می شود تا چه زمانی؟

«حتّى يردا عليّ الحوض‏»

یعنی در عالم دنیا، در عالم برزخ، در عالم مثال در تمام عوالم قبل از قیامت حق با علی ملازم هستند. هر کجا علی برود حق دنبال و گردا گرد علی است.

 آقای «ابن تیمیه حرّانی» بحثی را مطرح می کند واقعاً آدم از نحوه صحبت ایشان تعجب می کند. ایشان می گوید:

«والحديث لا يعرف عن واحد منهم أصلا»

روایتی که «علامه حلی» گفت «عَلِيٌّ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَ عَلِي» یک نفر این را نقل نکرده است. ایشان می گوید:

«بل هذا من أظهر الكذب»

این از ظاهرترین دروغ ها است که «علامه حلی» این را مطرح کرده است. وقتی به این شکل دارد می گوید چه کار کنیم؟ «منهاج السنة» پی دی افش در سایت ها هست آقایان می توانند بیاورند صفحه 238 (خواهش می کنم عزیزان خوب دقت کنند) ایشان می خواهد جواب بدهد می گوید:

«قولهم إنهم رووا جميعا أن رسول الله صلى الله عليه وسلم قال على مع الحق والحق معه يدور حيث دار ولن يفترقا حتى يردا على الحوض من أعظم الكلام كذبا وجهلا»

حرفی که می گوید علی با حق و حق با علی است از هم جدا نمی شوند تا وارد حوض شوند بزرگ ترین دروغ شیعیان و نشانه جهل شان است.

«فإن هذا الحديث لم يروه أحد عن النبي صلى الله عليه وسلم لا بإسناد صحيح ولا ضعیف»

این روایت را هیچ کس از پیغمبر نقل نکرده نه با سند صحیح، نه با سند ضعیف!

«فكيف يقال إنهم جميعا رووا هذا الحديث»

مجری:

پس یک تعارضی هست از این دو حالت خارج نیست یا «علامه حلی» یا «ابن تیمیه» مبتلای به کذب شده است، بررسی بکنیم چطوری است!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

بله، ایشان می گوید:

«بخلاف إخباره أن أم أيمن في الجنة فهذا يمكن أنه قاله فإن أم أيمن امرأة صالحة من المهاجرات»

پیغمبر گفت «ام إیمن» در بهشت است اشکالی ندارد «ام إیمن» زن صالحه و از مهاجرین بوده است یعنی علی جزء مردان صالح نیست و از مهاجرین هم نبوده است!

«فإخباره أنها في الجنة لا ينكر»

این که «ام إیمن» در بهشت است قابل انکار نیست. عقل ‌آقا را ببینید.

« بخلاف قوله عن رجل من أصحابه أنه مع الحق وأن الحق يدور معه حيثما دار لن يفترقا حتى يردا على الحوض»

به خلاف این که پیغمبر درباره یکی از صحابه بگوید او با حق و حق هم با اوست.

«فإنه كلام ينزه عنه رسول الله صلى الله عليه وسلم»

اصلاً مقام پیغمبر منزه است همچنین حرفی بزند!

 یعنی برای پیغمبر هم تعیین تکلیف می کند. گویا این نستجیر بالله کلام کفری است پیغمبر همچنین کلامی، منزه است به زبان بیاورد. دوستان دقت کنند این ها روی چه مسائلی دست می گذارند و چه کار دارند می کنند؟ بعضی وقت ها آدم این مسائل را می بیند قلبش به درد می آید.

مجری:

به اسم مقابله و زدودن خرافات از دین می خواهد وارد این مقام بشود انسان نگاه می کند چه صحبت های واردِ در دین و مذهب دارد می کند آدم بسیار اسفناک می شود.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

دارد می گوید اگر چنان چه فرض بیاید بگوید «ام إیمن» آدم خوب، صالح و اهل بهشت است ما می توانیم بپذیریم. ولی اگر بگوید علی چنین و چنان است این حرف قابل پذیرش نیست!

 در دنیا ایشان هر چه گفت به تعبیر مرحوم «شیخ صدوق» در قیامت مسائل روشن خواهد شد.

 بعد ایشان در جلد 4، صفحه 241 طور دیگر می آورد. آن جا گفت منزه است این که شخصی حق با او باشد و گردا گرد او بچرخد در صفحه 241 می گوید

«فالحق لا يدور مع شخص غير النبي صلى الله عليه وسلم»

فقط حق با خود پیغمبر می چرخد. آن جا می گفت با هیچ کس نمی چرخد این جا می گوید فقط با پیغمبر می چرخد. می گوید:

«‌ولو دار الحق مع على حيثما دار لوجب أن يكون معصوما كالنبي صلى الله عليه وسلم»

اگر بنا باشد حق با علی بچرخد لازمه اش این است که علی باید معصوم باشد!

«وهم من جهلهم يدعون ذلك»

شیعه ها از جهل شان ادعای عصمت هم دارند.

منهاج السنة النبوية؛ اسم المؤلف: أحمد بن عبد الحليم بن تيمية الحراني أبو العباس الوفاة: 728، دار النشر: مؤسسة قرطبة - 1406، الطبعة: الأولى، تحقيق: د. محمد رشاد سالم، ج4، ص226، 238، 239 و 241

آقای «ابن تیمیه» این را آیه تطهیر می‌گوید یا وقتی آیه مباهله علی را نفس پیغمبر خطاب می کند معنایش چیست؟ یعنی در این که من دو گوش،‌ دو چشم، زبان و دست دارم علی هم مثل من است می خواهد این را بگوید؟ همه این طور هستند تمام انسان ها دارای چشم، گوش، دهان، دست و پا هستند.

نمی‌خواهد بگوید نفس من است دو گوش، دو چشم و... دارد بلکه مشخص است یک مقام بالاتری دارد اضافه تعابیری که هست:

«أَنْتَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي‏»

صحيح مسلم؛ اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسين القشيري النيسابوري الوفاة: 261، دار النشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي، ج4، ص1870، ح2404

کاملاً مشخص است می خواهد مقام بالایی که برای نبی مکرم بود غیر از نبوت چه عصمت، چه علم باشد و ... برای رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) هست برای امیر المؤمنین هم هست. رسول اکرم، پیغمبر و نبی است امیر المؤمنین نه چون پیغمبر خاتم همه انبیاء است.

«ولكن من علم أنه لم يكن بأولى بالعصمة من أبي بكر وعمر وعثمان وغيرهم»

منهاج السنة النبوية؛ اسم المؤلف: أحمد بن عبد الحليم بن تيمية الحراني أبو العباس الوفاة: 728، دار النشر: مؤسسة قرطبة - 1406، الطبعة: الأولى، تحقيق: د. محمد رشاد سالم، ج4، ص 241

چه حرف نامربوط و بی اساسی دارد می زند. می گوید اگر بنا باشد علی معصوم باشد ابوبکر، عمر و عثمان اولیٰ هستند از علی که معصوم باشند چون این ها معصوم نیستند علی هم معصوم نیست.

 همان حرفی که «فخر رازی» می زند می گوید:

(أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ)

اطاعت کنيد خدا را! و اطاعت کنيد پيامبر خدا و اولو الأمر [= اوصيای پيامبر] را!

سوره نساء (4): آیه 59

لازمه این آیه این هست که (اولی الامر) باید معصوم باشد والا تناقض در کلام خدا لازم می آید از این جا می گوید (اولی الامر) را مطلقا شما باید اطاعت کنید، اگر چنان چه معصوم نباشد گناه کند امر غیر شرعی بدهد خدا در آن جا می گوید اطاعت نکن. از یک طرف می گوید اطاعت کن از طرفی دیگر می گوید اطاعت نکن!

پس ضرورت آیه (أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ) این است که باید (اولی الامر) معصوم باشد؛ چون آقای ابوبکر، عمر و عثمان معصوم نبودند ما باید دست از دلالت آیه بر داریم. یعنی (نستجیر بالله) خدای عالم اشتباه کرده همچنین حرفی زده است!!

مجری:

عجیب است گویی این ها اعتقادات شان را دارند از یک جایی دیگر می گیرند آن اساس و بنیان اعتقادی شان را بر یک سری چیزها می چینند بعد می گویند کلام قرآن این جا به مشکل بر خورده کلام رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) این جا به مشکل بر خورد. مثل این که قرار نیست اعتقادات مان را از همین صحبت بگیریم.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

باز ایشان در جلد 6 افاضه دیگری دارد می گوید «علامه حلی» گفت نهمین خلافی که در زمان حضرت امیر در میان امت افتاد در زمان حضرت امیر بود بعد از این که با او بیعت کردند «طلحه و زبیر» به «مکه» رفتند «عایشه» به بصره رفت آن جا قتالی به نام «حرب جمل» رخ داد.

بعد می گوید:

«وبالجملة كان على مع الحق والحق معه»

ایشان می خواهد جواب بدهد می گوید:

«والجواب أن يقال هذا الكلام مما يبين تحامل الشهرستاني في هذا الكتاب مع الشيعة كما تقدم»

این که «شهرستانی» حرفی در رابطه با شیعه زده می گوید آن جا قضیه کاملاً‌ روشن است.

«أن الحق معهم دون من خالفهم»

حق با ابوبکر، عمر و عثمان است و حق با مخالفینش نیست.

 بعد می گوید:

«ولما ذكر عليا قال وبالجملة كان الحق مع علي وعلي مع الحق»

وقتی ابوبکر، عمر و عثمان را آورد گفت این ها با حق هستند در آخر گفت علی هم بله از این بی بهره نبوده است.

بعد می گوید:

«والناقل الذي لا غرض له إما أن يحكى الأمور بالأمانة وإما أن يعطى كل ذي حق حقه»

 ناقلی که غرض ندارد باید امانتداری کند «ابن تیمیه» کلاس امانتداری برای مان گذاشته است. باید حقِ هر صاحب حقی را به او رساند یعنی اول این حق را برای ابوبکر، عمر و عثمان ثابت کنیم بعد برای علی ثابت کنیم.

آن جا می گفت پیغمبر منزه است از این که بگوید حق با یک صحابه است در هیچ روایت صحیح و ضعیفی هم نیست این جا می گوید آقای «شهرستانی» گفت ابوبکر، عمر و عثمان به حق بودند مخالفین شان نا حق بودند. بعد هم گفت علی هم بر حق بود. شما می گویید علی بر حق بود ابوبکر و عمر را هم بیاورید چرا آن را نمی آورید؟ بعد می گوید:

«فأما دعوى المدعي أن الحق كان مع علي وعلي مع الحق وتخصيصه بهذا دون أبي بكر وعمر وعثمان فهذا لا يقوله أحد من المسلمين غير الشيعة»

منهاج السنة النبوية؛ اسم المؤلف: أحمد بن عبد الحليم بن تيمية الحراني أبو العباس الوفاة: 728، دار النشر: مؤسسة قرطبة - 1406، الطبعة: الأولى، تحقيق: د. محمد رشاد سالم، ج6، ص 361 و 362

این که بگوییم فقط علی با حق هست و دیگران این طوری نبودند بی انصافی است هیچ کدام از مسلمان ها همچنین چیزی نگفتند.

در رابطه با عصمت، در مقامش نیستیم الان حرف بزنیم ولی اگر به عصمت وارد شدیم پنجاه روایت از قول پیغمبر و امیر المؤمنین می آورم می گوید من معصوم هستم. آیا آقای ابوبکر، عمر و عثمان در یک جا گفتند ما معصوم هستیم؟ یا به عکسش را آوردند؟

روایتی که آقا امام رضا (سلام الله علیه) در جمع علمای بزرگ اهل سنت در مجلس «مأمون» گفت آقای ابوبکر گفت:

«إِنَّ لِي شَيْطَاناً يَعْتَرِينِي»

الإحتجاج علی أهل اللجاج؛ نویسنده: طبرسی، احمد بن علی، ناشر: نشر مرتضی، محقق / مصحح: خرسان، محمد باقر،ج2، ص446- 449

 

«قال الرافضي الأول قول أبي بكر إن لي شيطانا يعتريني فإن استقمت فأعينوني وإن زغت فقوموني ومن شأن الإمام تكميل الرعية فكيف يطلب منهم الكمال. والجواب من وجوه أحدها أن المأثور عنه أنه قال وإن لي شيطانا يعتريني يعني عند الغضب فإذا اعتراني فاجتنبوني لا أؤثر في أبشاركم وقال أطيعوني ما أطعت الله فإن عصيت الله فلا طاعة لي عليكم وهذا الذي قاله أبو بكر رضي الله عنه من أعظم ما يمدح به كما سنبينه إن شاء الله تعالى ... لا يقضي القاضي بين اثنين وهو غضبان فنهى عن الحكم عند الغضب وهذا هو الذي أراده أبو بكر أراد أن لا يحكم وقت الغضب وأمرهم أن لا يطلبوا منه حكما أو يحملوه على حكم في هذا الحال وهذا من طاعته لله ورسوله الثالث أن يقال الغضب يعتري بني آدم كلهم حتى قال سيد ولد آدم اللهم إنما أنا بشر أغضب كما يغضب البشر وإني اتخذت عندك عهدا لن تخلفنيه أيما مؤمن آذيته أو سببته أو جلدته فاجعلها له كفارة»

منهاج السنة النبوية؛ اسم المؤلف: أحمد بن عبد الحليم بن تيمية الحراني أبو العباس الوفاة: 728، دار النشر: مؤسسة قرطبة - 1406، الطبعة: الأولى، تحقيق: د. محمد رشاد سالم، ج8، ص266

شیطانی دارم متعرضم می شود وقتی عصبانی شدم از من دور شوید چنگ نزنم سر و صورت شما را زخمی و خون آلود کنم. آیا همچنین فردی شایسته امامت است؟ او نه تنها نگفت من معصوم هستم صراحتاً می گوید «لی شیطانٌ یعترینی»

مجری:

همچنین می‌گوید:

 «لَسْتُ بِخَيْرِكُمْ»

المصنف؛ اسم المؤلف: أبو بكر عبد الرزاق بن همام الصنعاني الوفاة: 211، دار النشر: المكتب الإسلامي - بيروت - 1403 ، الطبعة : الثانية، تحقيق: حبيب الرحمن الأعظمي، ج11، ص336

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

«لَسْتُ بِخَيْرِكُمْ» شاید بگویند تواضع فرمودند ولی این که بگویدشیطانی دارم متعرضم می شود وقتی عصبانی نشدم مراقب باشید با چنگ هایم می زنم سر و صورت تان را خون آلود می کنم.

آخر عمرش هم پشیمان است می گوید ای کاش روز اول در «سقیفه» خلافت را گردن «ابو عبیده جراح» یا عمر می انداختم راحت می شدم.

ای کاش پرنده ای بودم، ای کاش گوسفندی بودم من را می کشتند و قربانی می کردند من را می خوردند و ... ولی بشر نبودم. آن اول کارش این هم آخر کارش!

 امیر المؤمنین (سلام الله علیه) از اول می گوید من در رکاب پیغمبر بودم من معصوم هستم خطایی از من سر نزده است آخرین لحظه عمرش می گوید الان دارم می بینم رسول اکرم همراه با پیامبران و ملائکه به همراه صدیقه طاهره به استقبال من آمدند. شمشیر به سر مبارکش خورد فرمود:

«فُزْتَ وَ رَبِّ الْكَعْبَة»

الإمامة والسياسة؛ اسم المؤلف: أبو محمد عبد الله بن مسلم ابن قتيبة الدينوري الوفاة: 276هـ. ، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1418هـ - 1997م. ، تحقيق : خليل المنصور، ج1، ص130

آقای «ابن تیمیه» شما که دارید می گویید: «لا يقوله أحد من المسلمين غير الشيعة»؛ اگر کسی بخواهد بگوید باید حتماً آن ها را هم بیاورد سهیم کند این حرف،‌ حرف بی اساس، بی ربط و مزخرفی است.

 آقای «ابن تیمیه» اگر سند «عَلِيٌّ مَعَ الْحَقِّ» اشکال دارد بفرما فلان راوی و مسئله اش ضعیف است همین طور هر دمبیلی حرف نزن بگویی همچنین چیزی نیست مقام پیغمبر منزه است از همچنین چیزی گفتن!

مجری:

همان ابتدا مشخص بود آقای «ابن تیمیه» این را مطرح کرد صحبتی که دارد می شود که این روایت آمده است این صحبت کاملاً کذب است ما از هیچ احدی این را نشنیدیم یک چیزی است که «علامه حلی» صرفاً مطرحش کرده است. بخواهیم قیاس کنیم ببینیم آیا قبل از «ابن تیمیه» کسی این حرف را زده است یا خیر؟

حضرت استاد! یک استراحت کوتاه داشته باشیم میان برنامه ای ببینیم و بعد در خدمت تان باشیم.

 (میان برنامه)

عرض سلام مجدد خدمت شما بینندگان عزیز شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عج الله تعالی فرجه الشریف)؛ الحمد لله تا این جای برنامه استفاده کردیم از محضر استاد نسبت به روایت «عَلِيٌّ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَ عَلِي» شنیدیم و روایتی که «علامه حلی» نقل فرمودند بسیاری این را نقل کردند.

 از آن طرف «ابن تیمیه» ادعا داشت هیچ احد الناسی را پیدا نمی کنید این روایت را نقل کرده باشد. دلیل عقلی آورد اصلاً چنین چیزی امکان ندارد بیان بشود و صحبت های که عزیزان حتماً مشاهده فرمودید.

می خواهیم قضاوت کنیم خودمان مدارک را ببینیم، ببینیم حق با کدام یک از این دو نفری هست که الان این نزاع علمی بین شان در گرفته است؟ حضرت استاد آیا قبل از «ابن تیمیه» علمای اهل سنت (کاری به شیعه نداشته باشیم) این روایت را نقل کردند یا خیر؟

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

نکته خوبی است یکی از راهکار اساسی شبهه این است وقتی می گوید نه به سند صحیح و نه به سند ضعیف آمده است مثلاً بگوید سندش به این دلیل و این دلیل صحیح نیست می ارزد آدم وقت بگذارد مطالعه کند اشکالش را بگیرد. ولی وقتی می گوید نه به سند صحیح و نه به سند ضعیف آمده است جای تعجب دارد.

افرادی که این روایت را نقل کردند از جمله در کتاب «سنن ترمذی» آمده است «ترمذی- متوفای 279» است. «ابن تیمیه – متوفای 728» است.

 «جامع ترمذی» یکی از «صحاح سته» است با تحقیق دکتر «محمد صالح»‌ چاپ «عربستان سعودی - بیت الأفکار الدولیه‌» مراکز توزیع: «جده، قسیم، مکه، دمام» تمام مراکز توزیع کتابش هم مشخص کرده است. می گوید:

«ما تُرِيدُونَ من عَلِيٍّ ما تُرِيدُونَ من عَلِيٍّ ما تُرِيدُونَ من عَلِيٍّ إِنَّ عَلِيًّا مِنِّي وأنا منه وهو وَلِيُّ كل مُؤْمِنٍ بَعْدِي»

تا آن جای که می گوید:

«رَحِمَ الله عَلِيًّا اللهم أَدِرْ الْحَقَّ معه حَيْثُ دَارَ»

خدایا حق را گردا گرد علی بچرخان هر کجا که علی می چرخد!

الجامع الصحيح سنن الترمذي؛ اسم المؤلف: محمد بن عيسى أبو عيسى الترمذي السلمي الوفاة: 279، دار النشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت - -، تحقيق: أحمد محمد شاكر وآخرون، ج5، ص632 و 633

ایشان گفت پیغمبر منزه از این حرف است این روایت می گوید پیغمبر فرمود خدایا تو حق را گردا گرد علی بچرخان هر کجا که هست.

مجری:

اصلاً کاری به سندش نداشته باشیم گفت اصلاً چنین چیزی نیست ما ندیدیم.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

«مسند ابو یعلیٰ – متوفای 307» تحقیق «ارشاد الحق اظهری»، جلد 2 پایانش می گوید: «رجالُهُ موثقون»

«ومر علي بن أبي طالب فقال الحق مع ذا الحق مع ذا»

مسند أبي يعلى؛ اسم المؤلف: أحمد بن علي بن المثنى أبو يعلى الموصلي التميمي الوفاة: 307، دار النشر: دار المأمون للتراث - دمشق - 1404 - 1984، الطبعة: الأولى، تحقيق: حسين سليم أسد، ج2، ص318

پیغمبر دارد می گوید حق با این است، حق با این است تکرار هم می کند. آقای «ابن تیمیه» آیا این‌ها را دیدی یا ندیدی؟

آقای «هیثمی – متوفای 807» در کتاب «مجمع الزوائد» جلد 7 صفحه 235 این روایت را نقل می‌کند پیامبر فرمود وقتی علی ابن ابی طالب عبور می‌کرد صحابه مهاجرین و انصار نشسته بودند حضرت فرمود:

«ومر علي بن أبي طالب فقال الحق مع ذا الحق مع ذا رواه أبو يعلى ورجاله ثقات»

مجمع الزوائد ومنبع الفوائد؛ اسم المؤلف: علي بن أبي بكر الهيثمي الوفاة: 807، دار النشر: دار الريان للتراث/‏دار الكتاب العربي - القاهرة , بيروت – 1407، ج7، ص235

 آقای «ابن تیمیه» خجالت بکش، حیا کن، بشارت باد بر تو آن عذاب الهی، آیا این رسم امانت داری است؟ شما می‌گویید «شهرستانی» این طوری گفته است چرا شما این را نقل نمی‌کنید؟ آقای «ابو یعلی» که متوفای 307 است، چرا از ایشان نقل نکردید؟

«إبراهيم ابن محمد بيهقی – متوفای 320» صاحب کتاب «المحاسن والمساوئ»، غیر از بیهقی صاحب اعتقادات است. ایشان هم در کتاب «المحاسن والمساوئ» در صفحه 37 دارد:

«قال النبي، صلى الله عليه وسلم: رحم الله علياً، اللهم أدر الحق معه حيث دار»

المحاسن والمساوئ؛ اسم المؤلف: إبراهيم بن محمد البيهقي الوفاة: بعد 320هـ، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت/ لبنان - 1420هـ - 1999م، الطبعة: الأولى، تحقيق: عدنان علي، ج1، ص37

خدایا حق را گردا گرد علی بچرخان هرکجا علی می‌چرخد. آیا النبی منزه من ذلک؟ آقای «ابن تیمیه» این‌ها را نفهمیدند، همه قبل از تو بودند؟

جناب اقای «آجری» «امام، محدث، ابوبکر الآجری – متوفای 360» در کتاب «الشریعة» جلد 4، چاپ «دار الوطن ریاض» است «المملکة العالیة السعودیة» عربیش را هم یک مقدار غلیظ بگوییم تا بیشتر توجه شان جلب شود!

«ومر علي بن أبي طالب رضي الله عنه فقال النبي: الحق مع ذا، الحق مع ذا»

بعد مؤلف می‌گوید:

«قال محمد بن الحسين رحمه الله: ومناقب علي رضي الله عنه وفضائله أكثر من أن تحصى»

مناقب علی و فضائل علی قابل شمارش نیست.

«ولقد أكرمه الله عز وجل بقتال الخوارج، وجعل سيفه فيهم وقتاله لهم سيف حق إلى أن تقوم الساعة»

خدای عالم علی را به قتال خوارج گرامی داشت!

الشريعة؛ اسم المؤلف: أبي بكر محمد بن الحسين الآجري الوفاة: 360هـ، دار النشر: دار الوطن - الرياض / السعودية - 1420 هـ - 1999 م، الطبعة: الثانية، تحقيق: الدكتور عبد الله بن عمر بن سليمان الدميجي، ج4، ص1759

این هم جالب است جناب اقای «محمد حسین آجری» علی فقط با خوارج نجنگید، قبل از خوارج با «معاویه» جنگیده است و قبلش هم در «جمل» جنگیده است با همان شمشیر بوده است، با شمشیری که در «جنگ احد» پیامبر فرمود:

«لا سيف إلا ذو الفقا * ولا فتى إلا علي»

تاريخ الطبري؛ اسم المؤلف: لأبي جعفر محمد بن جرير الطبري الوفاة: 310 ، دار النشر: دار الكتب العلمية – بيروت، ج2، ص65

«طبرانی – متوفای 360» است همه این‌ها قبل از «ابن تیمیه» هستند. ایشان در جلد 23 صفحه 329 دارد:

«حدثنا فُضَيْلُ بن مُحَمَّدٍ الْمَلْطِيُّ ثنا أبو نُعَيْمٍ ثنا مُوسَى بن قَيْسٍ عن سَلَمَةَ بن كُهَيْلٍ عن عِيَاضِ بن عِيَاضٍ عن مَالِكِ بن جَعْوَنَةَ قال سمعت أُمَّ سَلَمَةَ تَقُولُ كان عَلِيٌّ على الْحَقِّ مَنِ اتَّبَعَهُ اتَّبَعَ الْحَقَّ وَمَنْ تَرَكَهُ تَرَكَ الْحَقَّ عَهْدًا مَعْهُودًا قبل يَوْمِهِ هذا»

المعجم الكبير؛ اسم المؤلف: سليمان بن أحمد بن أيوب أبو القاسم الطبراني الوفاة: 360، دار النشر: مكتبة الزهراء - الموصل - 1404 - 1983، الطبعة: الثانية، تحقيق: حمدي بن عبدالمجيد السلفي، ج23، ص329، ح758

«ام سلمه» هم صحابیه و هم همسر پیامبر است دو تا ویژگی دارد. ایشان (ابن تیمیه» می‌گوید کسی چیزی نگفته است بفرمایید این از «ام سلمه» «كان عَلِيٌّ على الْحَقِّ» همیشه علی با حق بوده است.

کلمه «کان» را بینندگان عزیزمان که از ادبیات عرب آگاهی دارند می‌دانند کلمه «کان» هرکجا می‌آید دلیل بر استمرار است. «كان عَلِيٌّ على الْحَقِّ» همواره علی با حق بوده است «مَنِ اتَّبَعَهُ اتَّبَعَ الْحَقَّ» هرکس از علی تبعیت کند از حق تبعیت کرده است. «وَمَنْ تَرَكَهُ تَرَكَ الْحَقَّ»؛ هرکس علی را ترک کند حق را ترک کرده است.

بعد می‌گوید: «عَهْدًا مَعْهُودًا قبل يَوْمِهِ هذا»؛ اصلا این عهد و پیمانی است که خدای عالم از تمام خلائق، انبیاء قبل از این دنیا گرفته است.

این هم یادتان باشد این را بپرسید، «عهدا معهود قبل یومه هذا» را در روایات متعدد داریم. اصلا مراد این «عَهْدًا مَعْهُودًا قبل يَوْمِهِ هذا» یعنی چه؟

باز جلوتر می‌رویم آقای «باقلانی – متوفای 430» از قهرمانان علم رجال است. گفتیم «ابن تیمیه متوفای 728» است این را توجه داشته باشید مطالبی که می‌آوریم همه قبل از «ابن تیمیه» است.

«الانصاف فیما یجب اعتقاده ولا یجوز الجهل به – لامام المتکلمین القاضی أبي بکر بن الطیب الباقلانی» در این کتاب می‌گوید:

«وقد ورد عن النبي صلى الله عليه وسلم في فضائله أحاديث كثيرة منها: قوله صلى الله عليه وسلم: اللهم أدر الحق مع علي حيث ما دار . وقال صلى الله عليه وسلم: أما ترضى أن تكون مني بمنزلة هالون من موسى إلا أنه لا نبي بعدي . وقال صلى الله عليه وسلم : لأعطين الراية غداً رجلاً يحب الله ورسوله ويحبه الله ورسوله فأعطاها لعلي عليه السلام»

الإنصاف فيما يجب اعتقاده ولا يجوز الجهل به؛ اسم المؤلف: أبو بكر محمد بن الطيب الباقلاني الوفاة: 403هـ، دار النشر: عالم الكتب - لبنان - 1407هـ - 1986م، الطبعة: الأولى، تحقيق: عماد الدين أحمد حيدر، ج1، ص106 و 107

از پیامبر در فضائل علی احادیث زیادی است من جمله فرمایش پیامبر «اللهم أدر الحق مع علي حيث ما دار» خدایا حق را گرداگرد علی بچرخان هرکجا که علی می‌چرخد، حق می‌گوید علی جان بچرخ تا بچرخیم.

ان شاءالله فدایش بشوم، فدای خاک حرمش، فدای خاک غبار زیر پای زائرینش بشوم.

بعد می‌گوید: «أما ترضى أن تكون مني بمنزلة هالون من موسى إلا أنه لا نبي بعدي» پیامبر فرمود همان جایگاهی که حضرت هارون به موسی داشت تو هم همان جایگاه را نزد من داری ولی بعد از من دیگر پیامبر نیست.

مجری:

حاج آقا خیلی جالب است مشاهده که می‌کنیم در اکثر این روایات اولین فضیلتی که نقل شده فضیلت همراه با حق بودن و حق همراه ایشان بودن است اما به این راحتی منکر می‌شوند!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

بله، چه کار کنیم؟! یک مقدار جلوتر می‌آییم آقای «حاکم متوفای 405» در کتاب «المستدرک علی الصحیحین»؛ باز یادمان باشد آقای «ابن تیمیه» متوفای 728 است. ایشان در جلد سوم این روایت را می‌آورد.

خیلی جالب است حضرتعالی یادتان باشد من روی این روایت حرف زیاد دارم، خیلی روایت زیبایی است. «حاکم نیشابوری» می‌گوید صحیح است و شرایط شیخیین «صحیح بخاری و مسلم» را دارد.

دوستان و بینندگان عزیز! این روایت به قدری زیبا است من هر وقت این روایت را می‌بینم لذت می‌برم و به این روایت عشق می‌ورزم. «ام سلمه» هم یک همسر پیامبر است دیگران هم همسر پیامبر بودند!

«عن عمرة بنت عبد الرحمن قالت لما سار علي إلى البصرة»

امیر المؤمنین که می‌خواست در «جنگ جمل» برود

«دخل على أم سلمة زوج النبي صلى الله عليه وسلم يودعها»

نزد «ام سلمه» همسر پیامبر رفت تا از او خدا حافظی کند.

«فقالت سر في حفظ الله وفي كنفه»

«ام سلمه» گفت برو خدا به همراهت باشد، خدا یاریت کند.

« فوالله إنك لعلی الحق والحق معك»

قسم به خدا حق با تو است و تو هم با حق هستی! این‌جایش خیلی مهم نیست بقیه روایت‌ها هم دارد. جایی را که من می‌گویم به این روایت عشق می‌ورزم دوستان ملاحظه بفرمایند این‌جا است فرمود:

«ولولا أني أكره أن أعصى الله ورسوله»

اگر نبود که من می‌ترسم معصیت خدا و پیامبر را انجام بدهم

«فإنه أمرنا صلى الله عليه وسلم أن نقر في بيوتنا»

خداوند به ما امر کرده است:

(وَقَرْنَ فِي بُيوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيةِ الْأُولَى)

و در خانه‌هاي خود بمانيد، و همچون دوران جاهليت نخستين (در ميان مردم) ظاهر نشويد!

سوره احزاب (33):‌ آیه 33

 در خانه هایتان بمانید از خانه ها بیرون نیایید، اگر این نبود

«لسرت معك»

یا علی من خودم در رکاب تو در «جنگ جمل» شرکت می‌کردم. ببینید چقدر زیبا است! روایت هم شرایط شیخیین «صحیح بخاری و مسلم» را دارد.

مجری:

همین یک جمله چقدر پیام دارد!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

من همین‌جا از همه بینندگان می‌خواهم یک صلوات به روح حضرت «ام سلمه» ختم کنیم «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِه‏ مُحَمَّد‏»؛ خدایا مقام «ام سلمه» بالا است بالاترش کن.

می‌گوید یا علی خدا گفته (وَقَرْنَ فِي بُيوتِكُنَّ) به ما اجازه بیرون آمدن نداده است. این روایت خیلی پیام دارد؛ یعنی یک دنیا پیام دارد.

مجری:

هم لفظش پیام دارد و هم کنایه اش پیام دارد، خیلی زیبا است.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

بعد می‌گوید:

«ولكن والله لأرسلن معك»

یا علی! من که نمی‌توانم همراه تان بیایم ولی همراه تو کسی را می‌فرستم که:

«من هو أفضل عندي»

کسی که افضل‌ترین فرد نزد من است.

«وأعز علي من نفسي»

از جان من عزیزتر است

«ابني عمر»

پسرم عمر را همراه شما می‌فرستم! می‌گوید من فرزندم را که عزیزتر از جانم است او را همراه تو می‌فرستم تا در رکاب شما در «جنگ جمل» بجنگد.

«هذه الأحاديث الثلاثة»

سه تا روایت آورده می‌گوید:

«كلها صحيحة على شرط الشيخين ولم يخرجاه»

المستدرك على الصحيحين؛ اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاكم النيسابوري الوفاة: 405 هـ، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1411هـ - 1990م، الطبعة: الأولى، تحقيق: مصطفى عبد القادر عطا، ج3، ص129، ح4610 و 4611

«ذهبی» هم می‌گوید (خ م) هم شرایط «صحیح بخاری» را دارد و هم شرایط «صحیح مسلم» را دارد. اگر در خانه کس است یک حرف بس است!

 اگر فلسفه تأسیس شبکه حضرت ولی عصر نبود جز این که بینندگان ما این روایت را از قول «ام سلمه – ام المؤمنین» همسر نبی مکرم بشنوند، آن هم با شرایط «صحیح بخاری و مسلم» که «حاکم» می‌گوید صحیح است و «ذهبی» هم می‌گوید صحیح است. آیا این لذت ندارد؟ آیا تلنگر و درنگی به ذهن ما نیست که از خواب بیدار بشویم؟

آیا برای من شیعه، جای شکر نیست که خدا را شاکر باشم که تابع و عبد و شیعه‌ای همچنین مولایی هستم؟

باز کتاب «مستدرک حاکم نیشابوری» در جلد سوم روایت دیگری را می‌آورد:

«قال رسول الله صلى الله عليه وسلم رحم الله عليا اللهم أدر الحق معه حيث دار»

پیامبر فرمود خدایا حق را گرداگرد علی بچرخان هرکجا که می‌چرخد!

باز می‌گوید:

«هذا حديث صحيح على شرط مسلم»

المستدرك على الصحيحين؛ اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاكم النيسابوري الوفاة: 405 هـ، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1411هـ - 1990م، الطبعة: الأولى، تحقيق: مصطفى عبد القادر عطا، ج3، ص134، ح4626

آقای «ابن تیمیه» خجالت بکش و حیا کن! تو می‌گویی نه در روایت صحیح آمده و نه در روایت ضعیف آمده است؛ یعنی این آقایان متوجه نشدند و نهفمیدند؟ «ذهبی» که شاگرد دردانه تو است می‌گوید روایت صحیح است. حاکم می‌گوید روایت صحیح است. و دیگران می‌گویند روایت صحیح است.

«ابن عساکر – متوفای 571» است. «ابن تیمیه متوفای 728» بود تا 571 خیلی فاصله دارد در جلد 42 دارد:

«عن أبي ثابت مولى أبي ذر قال دخلت على أم سلمة فرأيتها تبكي وتذكر عليا وقالت سمعت رسول الله صلى الله عليه وسلم يقول علي مع الحق والحق مع علي ولن يتفرقا»

علی با حق است و حق هم با علی است هرگز از هم جدا نمی‌شوند!

همان تعبیری که «علامه حلی» آورده بود.

«حتى يردا علي الحوض يوم القيامة»

تاريخ مدينة دمشق وذكر فضلها وتسمية من حلها من الأماثل؛ اسم المؤلف: أبي القاسم علي بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله الشافعي الوفاة: 571، دار النشر: دار الفكر - بيروت - 1995، تحقيق: محب الدين أبي سعيد عمر بن غرامة العمري، ج42، ص449

 باز این‌جا از «ام سلمه» دارد:

«عن سلمة بن كهيل عن مالك بن جعونة عن أم سلمة قالت والله إن عليا على الحق قبل اليوم وبعد اليوم»

علی با حق بوده است قبل از این دنیا و بعد از این دنیا هم حق با علی است!

این:

«عهدا معهودا وفضاء مقضيا»

این پیمان قطعی و قضای مسلم الهی است!

راوی می‌گوید به «مالک ابن جعونه» گفتم

«أنت سمعته من أم المؤمنين»

تعجب می‌کند این طوری می‌پرسد «سلمة ابن کهیل» می‌گوید تو از «ام سلمه» این را شنیدی؟

«فقال أي والله الذي لا إله إلا هو ثلاث مرات»

سه مرتبه گفت قسم به خدای لا شریک له من خودم شنیدم!

«فسألت عنه فإذا هم يحسنون عليه الثناء»

من از مردم سئوال کردم «مالک ابن جعونه» چطور آدمی است؟ گفتند خیلی آدم خوبی است!

تاريخ مدينة دمشق وذكر فضلها وتسمية من حلها من الأماثل؛ اسم المؤلف: أبي القاسم علي بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله الشافعي الوفاة: 571، دار النشر: دار الفكر - بيروت - 1995، تحقيق: محب الدين أبي سعيد عمر بن غرامة العمري، ج42، ص449

باز «ابن عساکر متوفای 571» در جلد 20 از «سهل ابن شعیب نحوی» که متأسفانه آقای «هیثمی»، «سهل ابن شعیب» را «سعد ابن شعیب» می‌آورد می‌گوید من نمی‌شناسم. سهل را سعد می‌کند بعد می‌گوید من که این آدم را نمی‌شناسم! این مطلب را داشته باشید بعدها به درد مان می‌خورد.

«عن عبيد الله بن عبد الله المديني قال حج معاوية بن أبي سفيان فمر بالمدينة فجلس في مجلس فيه سعد بن أبي وقاص وعبد الله بن عمر وعبد الله بن عباس فالتفت إلى عبد الله بن عباس فقال يا أبا عباس إنك لم تعرف حقنا من باطل غيرنا»

این هم خیلی جالب و خوب است دوستان قشنگ دقت کنند. ««معاویه ابن ابی سفیان» بعد از این که حج رفت به «مدینه» آمد در یک مجلسی نشسته که در آن «سعد ابن ابی وقاص، عبدالله ابن عمر و عبدالله عباس» است رو به «عبدالله عباس کرد گفت تو حق ما را نمی‌شناسی از باطل غیر ما.

«فكنت علينا ولم تكن معنا»

با این که ما حق هستیم و علی باطل است تو باطل را گرفتی، من حق را نگرفتی! ملاحظه بفرمایید این آقا چقد رو دارد. «فكنت علينا» تو همیشه بر ضد ما بودی لولم تكن معنا»

«وأنا ابن عم المقتول ظلما يعني عثمان بن عفان رضي الله عنه»

من پسر عموی خلیفه هستم که مظلومانه کشته شد!

 «وكنت أحق بهذا الأمر من غيري»

چون پسر عمویم را ناجوانمردانه کشتند من شایسته هستم که جای عثمان را بگیرم و خلیفه بشوم.

«فقال ابن عباس اللهم إن كان هكذا فهذا وأومأ إلى ابن عمر أحق بها منك»

«ابن عباس» گفت اگر بنا باشد خلافت ارثی باشد ایشان «عبدالله عمر» از تو شایسته‌تر است.

«لأن أباه قتل قبل ابن عمك»

پدرش قبل از پسر عموی تو کشته شد. اگر بنا باشد چون عثمان مظلومانه کشته شد تو جای او را بگیری قبل از عثمان، عُمر را کشتند به قول شما مظلومانه هم کشتند. پسرش بود باید پسرش خلیفه می‌شد!

ملاحظه بفرمایید چه استدلال زیبایی می‌کند؛ یعنی جواب نقضی که (ِ فَبُهِتَ الَّذي‏) می‌شود.

«فقال معاوية ولا سواء»

نه! کشتن عثمان با کشتن عمر خیلی فرق دارد.

«إن أبا هذا قتله المشركون وابن عمي قتله المسلمون»

ملاحظه بفرمایید واقعا چقدر استدلال سخیف است! گفت پدر ایشان (عبدالله ابن عمر) را مشرکین کشتند، ولی عثمان پسر عموی من را مسلمان‌ها کشتند؛ چون مسلمان‌ها کشتند من سزاوارترم.

«فقال ابن عباس هم والله أبعد لك وأدحض لحجتك»

«ابن عباس» گفت این علیه و به ضرر تو است، اگر عمر را مشرکین کشتند؛ پس معلوم می‌شود خیلی مقامش بالا است مشرکین آمدند او را کشتند. ولی عثمان را مسلمان‌ها کشتند. «عمار» می‌گوید ما اول کفر عثمان را ثابت کردیم بعد رفتیم کشتیم!

فرق است بین کسی که به دست مسلمان کشته شود یا به دست کفار کشته شود.

مجری:

کسی که سراغش می‌رود با اتهام کافر بودن سراغش می‌رود و می‌کشد!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

بله. وقتی این استدلال را دید

«فتركه»

دید نمی‌تواند با «ابن عباس» بحث کن لذا وِلْ کرد.

«وأقبل على سعد»

به «سعد ابن ابی وقاص» رو کرد.

«فقال يا أبا إسحاق أنت الذي لم تعرف حقنا وجلس فلم يكن معنا ولا علينا»

گفت تو چرا حق ما را نشناختی؟ تو نه له ما ونه علیه ما هستی! نه در رکاب ما آمدی و نه در رکاب علی رفتی.

«قال فقال سعد إني رأيت الدنيا قد أظلمت فقلت لبعيري إخ فأنختها حتى انكشفت»

«سعد» گفت من دیدم دنیا را ظلمت گرفته به شترم گفت إخ، اون هم اخ کرد. می‌گوید تفأل زدم به شترم گفتم مثلا بخواب آن هم خوابید. این را تفأل گرفتم برای من کشف شد نه حق با تو است و نه حق با علی است!

ملاحظه بفرمایید این می‌خواهد ملاک حق بشود بگوید «ما أنا علی و اصحابي» این است. می‌گوید من به شترم گفتم إخ، اون هم إخید «حتی انکشفت» حق برایم روشن شد پرده‌ها کنار رفت فهمیدم نه علی حق است و نه تو حق هستی!

«قال فقال معاوية لقد قرأت ما بين اللوحين ما قرأت في كتاب الله عز وجل إخ»

«معاویه» حرف قشنگی زد، گفت من قرآن را خوانده ام ندیدم هیچ جای قرآن خدا إخ بگوید و إخ نشانه حقانیت باشد.

«فقال سعد أما إذا أبيت فإني سمعت رسول الله صلى الله عليه وسلم يقول لعلي أنت مع الحق والحق معك حيث ما دار»

«سعد ابن ابی وقاص» کم آورد لذا گفت اگر این را قبول نمی‌کنی من از پیامبر شنیدم به علی فرمود: تو با حق هستی و حق هم با علی است هرکجا علی بچرخد!

«فقال معاوية لتأتيني على هذا ببينة»

«معاویه» گفت باید شاهد بیاوری و الا پدرت را در می‌آورم، اگر شاهد نیاوری که پیامبر گفته علی تو با حق هستی و حق با تو است هر کجا بچرخی.

«فقال سعد هذه أم سلمة تشهد على رسول الله صلى الله عليه وسلم»

«سعد» گفت آقای «معاویه»، «ام سلمه» ام المؤمنین همسر پیامبر را که قبول داری.

«فقاموا جميعا فدخلوا على أم سلمة»

دسته جمعی بلند شد منزل ام المؤمنین رفتند. مسجد را رها کردند منزل «ام سلمه» رفتند.

«فقالوا يا أم المؤمنين إن الأكاذيب قد كثرت على رسول الله صلى الله عليه وسلم»

گفتند ای ام المؤمنین! حرف‌های دروغ زیاد بر پیامبر بسته شده است.

«وهذا سعد يذكر عن النبي صلى الله عليه وسلم ما لم نسمعه»

و اقای «سعد» از پیامبر مطلبی شنیده که ما نشنیدیم. آقای «معاویه» تو که تا آخر عمرت در «جنگ بدر، جنگ احد و...» مقابل پیامبر بودی کِیْ می‌خواستی بشنوی!

«أنه قال يعني لعلي أنت مع الحق والحق معك حيث ما دار»

«معاویه» گفت «سعد ابن ابی وقاص» می‌گوید من از پیامبر شنیدم گفت یا علی تو با حق هستی و حق هم با تو است.

«فقالت أم سلمة في بيتي هذا قال رسول الله صلى الله عليه وسلم لعلي»

«ام سلمه» گفت این روایت را پیامبر در خانه من به علی گفت. پیامبر در خانه من بود، علی هم در خانه بود، فرمود «أنت مع الحق والحق معك حيث ما دار»

بعد جالب است «معاویه» کم آورد.

«فقال معاوية لسعد يا أبا إسحاق ما كنت ألوم الآن إذ سمعت هذا مع من رسول الله صلى الله عليه وسلم وجلست عن علي»

«سعد ابن ابی وقاص» تو این مطلب را از پیامبر شنیدی و نرفتی از علی دفاع کنی و در رکاب علی بجنگی! واقعا جای تأسف و جای ملامت است که این مطلب را از پیامبر شنیدی «وجلست عن علي» بعد رفتی به شترت گفت إخ، اون هم اخید!

«لو سمعت هذا من رسول الله صلى الله عليه وسلم»

مَنِ «معاویه» اگر این روایت را از پیامبر شنیده بودم

«لكنت خادما لعلي حتى أموت ح »

من خادم مادام العمر علی می‌شدم!

تاريخ مدينة دمشق وذكر فضلها وتسمية من حلها من الأماثل؛ اسم المؤلف: أبي القاسم علي بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله الشافعي الوفاة: 571، دار النشر: دار الفكر - بيروت - 1995، تحقيق: محب الدين أبي سعيد عمر بن غرامة العمري، ج20، ص361

می‌گوییم بر پدر دروغگو لعنت. الان که از «ام سلمه» روایت را شنیدی، از «سعد ابن ابی وقاص» شنیدی آیا دست از سب و عداوت علی برداشتی؟ دست از این که فرزند علی امام حسن (سلام الله علیه) را به قتل برساند برداشتی؟ از این که زمینه سازی شهادت امام حسین (سلام الله علیه) را فراهم کنی دست برداشتی؟

می‌گوید اگر من شنیده بودم «لكنت خادما لعلي حتى أموت»؛ باید گفت (إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُون‏) که یک عده دارند برای همچنین آدمی دست و پا می‌شکنند و می‌گویند «معاویه» چنین و چنان است. ما نمی‌گوییم خودشان قضاوت کنند.

اگر ما اعلان برائت می‌کنیم به خاطر همین مطالبی است که در کتاب‌های شما آمده است. ما از خودمان و از کتاب‌های خودمان کتاب‌های شیعه چیزی نمی‌گوییم. این مطالب از کتاب‌های شما است. اگر ما اشتباه می‌فهمیم بفرمایید برای ما توضیح بدهید از بزرگان تان بیاید توضیح بدهند ما توضیح‌شان را می‌شنویم، اگر ما اشتباه برداشت کردیم من قسم می‌خورم به والله همین‌جا اشتباهاتم را اصلاح کنم.

اما اگر درست است و شما جواب هم ندارید، یک تأملی بکنید ما که با شما دعوا و جنگ نداریم، خدای ناخواسته تفسیق و تکفیر هم نمی‌کنیم ولی یک خواهش از شما داریم، همان طور که مقام معظم رهبری فرمود شما کتاب‌های مرحوم «شرف الدین» و علامه «امینی» را مطالعه کنید ببینید این کتاب‌ها چه نوشته‌اند!

همین حرف‌ها را علامه «شرف الدین» هم در «کتاب اجتهاد و نصش» دارد و هم در کتاب «المراجعات» خودش دارد. ما نخواستیم از منابع شیعه بیاوریم ما از سر منشأ آن آوردیم.

ملاحظه فرمودید ما از متوفای 279 تا متوفای 571 آوردم این‌ها همه قبل از «ابن تیمیه» این روایت را آوردند و بر صحتش هم صحه گذاشته‌اند. حالا این آقا می‌گوید این روایت را یک نفر هم نقل نکرده است می‌گوید «لا باسناد صحیح و لا باسناد ضعیف» نه با سند صحیح آوردند و نه با سند ضعیف آوردند.

مجری:

بسیار عالی و زیبا فرمودید، بینندگان مطالب را ملاحظه کردند و قضاوت را خود بینندگان انجام بدهند بین آن کلامی که «علامه حلی» گفت و همه این را نقل کردند. از آن طرف «ابن تیمیه» گفت هیچ کس نه باسناد ضعیف و نه به اسناد صحیح نقل نکرده است ملاحظه فرمودید که علمای اهل سنت چقدر نقل کرده اند، بهتر است بگوییم کسی نیست که این روایت را با این مضمون نقل نکرده باشد، قضاوت را بر عهده شما بینندگان عزیز می‌گذاریم.

 حضرت استاد بسیار استفاده کردیم، در این قسمت از برنامه سراغ تماس‌ها بیرویم تماس‌ها را وصل کنیم و صدای بینندگان را بشنویم. اولین تماس جناب اقای «حسین از مشهد» پشت خط هستن سلام علیکم بفرمایید.

(تماس بینندگان برنامه)

بیننده: (آقای حسین از مشهد – اهل سنت)

سلام علیکم وقت شما بخیر، خدمت حاج آقا عرض می‌کنم که عاشق علی هستن، بفرمایید کیْ علی خمس مکاسب گرفت، یا صیغه را حلال کرد و کیْ نمازها را سه وقت خواند و کیْ اشهد ان علیا ولی الله گفت؟ یک آیه هم از قرآن می‌خواهم که دلالت بر امامت علی یا بر امامت هرکس دیگر کند.

مجری:

سوال دوم تان را لطفا تکرار کنید.

اقای حسین:

یک آیه از قرآن می‌خواهم که دلالت بر امامت کند چه حضرت ابوبکر و چه حضرت علی و چه هر کس دیگر!

مجری:

تشکر می‌کنیم آقای «حسین» عزیز! حضرت استاد در خدمت تان هستیم.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

شما فرمودید علی کیْ خمس گرفته است؟

اقای حسین:

خمس مکاسب را عرض کردم، خمس مکاسب در کجای قرآن آمده است؟

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

این که علی ابن ابی طالب خمس گرفته برادر بزرگوارم ملاحظه بفرمایید این کتاب «صحیح مسلم»، چاپ «عربستان سعودی» هم است. از «ابن عباس» در مورد خمس می‌گوید خدای عالم خمس را برای ما اهل بیت قرار داده است.

«وَإِنَّا كنا نَقُولُ هو لنا فَأَبَى عَلَيْنَا قَوْمُنَا ذَاكَ»

خمس برای ما است ولی قریش ممانعت می‌کنند!

صحيح مسلم؛ اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسين القشيري النيسابوري الوفاة: 261، دار النشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي، ج3، ص1444

این مطلب در کتاب «صحیح مسلم» است. «مسند امام احمد» دارد:

«وأنا كنا نَرَى قَرَابَةَ رسول اللَّهِ هُمْ»

آیه شریفه که:

«سألتني عن سَهْمِ ذَوِى الْقُرْبَى الذي ذَكَرَ الله عز وجل من هُمْ»

(مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى)

آنچه را خداوند از اهل اين آباديها به رسولش بازگرداند، از آن خدا و رسول و خويشاوندان او...

سوره حشر (59):‌ آیه 6 و 7

«ذوی القربی» چه کسانی هستند که خمس برای آن‌ها است و باید به آن‌ها برسد؟ می‌گوید خمس برای ما است ولی:

«فأبي ذلك عَلَيْنَا قَوْمُنَا»

مسند الإمام أحمد بن حنبل؛ اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشيباني الوفاة: 241، دار النشر: مؤسسة قرطبة – مصر، ج1، ص248

کتاب «بدائع الصنائع» صفحه 135 دارد سهم ذوی القربی به اولاد بنی هاشم و اولاد سیدتنا فاطمه (سلام الله علیها) می‌رسد.

آقای حسین:

به دیگر دختران پیامبر نمی‌رسد؟

 حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

بفرمایید این کتاب «فضائل الصحابه – احمد ابن حنبل» است سوال می‌کنند مراد از «ذوی القربی» چه کسی است؟

(قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى)

بگو: «من هيچ پاداشي از شما بر رسالتم درخواست نمي‌کنم جز دوست‌داشتن نزديکانم [= اهل بيتم‌].

سوره شوری (42): آیه 23

«عن سعيد بن جبير عن بن عباس قال لما نزلت قل لا اسألكم عليه اجرا الا المودة في القربى قالوا يا رسول الله من قرابتنا هؤلاء الذين وجبت علينا مودتهم قال علي وفاطمة وابناها عليهم السلام»

فضائل الصحابة؛ اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبد الله الشيباني الوفاة: 241، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بيروت - 1403 - 1983، الطبعة: الأولى، تحقيق: د. وصي الله محمد عباس، ج2، ص669

قربای پیامبر علی و فاطمه و فرزندان آن‌ها هستند.

همچنین کتاب «معجم الکبیر – طبرانی» باز سوال می‌کنند قربی چه کسی است؟ می‌گوید علی، فاطمه و فرزندان آن‌ها.

مجری:

در مورد امامت در قرآن هم سوال شان بود.

حضرت ایت الله حسینی قزوینی:

شما آیه 55 سوره مائده را ملاحظه بفرمایید:

(إِنَّمَا وَلِيكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ)

سرپرست و ولي شما، تنها خداست و پيامبر او و آنها که ايمان آورده‌اند؛ همانها که نماز را برپا مي‌دارند، و در حال رکوع، زکات مي‌دهند.

سوره مائده (5): آیه 55

فقط ولی امر شما، خدا پیامبر و آن آقایی که در حال رکوع صدقه می‌دهد. علمای بزرگ اهل سنت دارند غیر از علی ابن ابی طالب هیچ کس صدقه نداد، پس ولایت برای خدا، برای پیامبر و برای علی ابن ابی طالب است.

مراد از ولایت چیست؟ آقای ابوبکر مگر بعد از رحلت پیامبر نگفت:

«فلما تُوُفِّيَ رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم قال أبو بَكْرٍ أنا وَلِيُّ رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم ...ثُمَّ تُوُفِّيَ أبو بَكْرٍ وأنا وَلِيُّ رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم وَوَلِيُّ أبي بَكْرٍ»

صحيح مسلم؛ اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسين القشيري النيسابوري، دار النشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي، ج3، ص 1378، ح 1757

همچنین آیه 67 سوره مائده:

(يا أَيهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ)

اي پيامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، کاملا (به مردم) برسان! و اگر نکني، رسالت او را انجام نداده‌اي!

سوره مائده (5): آیه 67

آقای «آلوسی» در کتاب «روح المعاني» جلد 6 صفحه 193 از «عبدالله ابن مسعود» می‌گوید ما در زمان پیامبر آیه را این‌طوری می‌خواندیم:

«ياأيها الرسول بلغ ماأنزل اليك من ربك إن عليا ولى المؤمنين وإن لم تفعل فما بلغت رسالته»

روح المعاني في تفسير القرآن العظيم والسبع المثاني؛ اسم المؤلف: العلامة أبي الفضل شهاب الدين السيد محمود الألوسي البغدادي الوفاة: 1270هـ، دار النشر: دار إحياء التراث العربي – بيروت، ج6، ص193

برادر بزرگوار از این بهتر!

مجری:

آقای حسین! تمام مطالبی که می‌شنوید از کتب اهل سنت است اگر بخواهیم وارد کتب شیعه بشویم دریای بسیار عمیق و گسترده‌ای خواهد بود.

آقای حسین:

آیه بلغ ما انزل الیک مربوط به اهل کتاب است می‌گوید قرآن را تبلیغ کن ربط به امامت ندارد.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

شما این را از کجا دارید می‌گویید؟ به شما وحی شده که مراد اهل کتاب است؟

آقای حسین:

آیه را نگاه کنید، آیات قبلش نشان می‌دهد در مورد اهل کتاب دارد صحبت می‌کند.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

شأن نزول آیه «غار» را که می‌فرمایید در مورد جناب ابوبکر است، مگر آیات قبلش در مورد یهودی‌ها و منافقین نیست؟ چرا شما می‌گویید آیه مربوط به ابوبکر است؟ اگر آیه قبل ملاک باشد، قبل از آیه 40 همه مربوط به منافقین است. شما می‌گویید آیه «غار» مربوط به اقای ابوبکر است.

اقای حسین:

در مورد آیه 40 سوره توبه و یار غار پیامبر صحبت نکردیم!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

برادر بزرگوار! فرق نمی‌کند نمی‌شود بائک تجر وبائي لا تجر! اگر بنا باشد سیاق آیه را بگیرید چون قبل آیه این‌طوری است قبل آیه غار هم در مورد منافقین است. شما از کجا دارید می‌گویید آیه غار مربوط به ابوبکر است؟

آقای حسین:

من اصلا نگفتم و اصلا آن بحث را شروع نکردم من اصلا فضیلت نمی‌گویم بلکه می‌گویم رذیلت برای ابوبکر است بیشتر از این که نیست. در مورد آیه انما ولیکم الله می‌گویم آیه‌های قبل و بعدش در مورد اهل کتاب است.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

معنی انما چیست؟ یعنی این است جز این نیست فقط و فقط.

اقای حسین:

صیغه جمع است در مورد یک فرد نیست. دوما حضرت علی علم غیب داشته می‌دانسته که یک چنین آدم فقیری در مدینه زندگی می‌کند اصلا محکوم است که چرا گذاشته در مسجد بیاید درخواست کمک کند.

مجری:

حضرت می‌دانست یا نمی‌دانست، اگر بفرمایید می‌دانست که علم غیب داشته است آن خودش در جا فضیلت است و خودش اثبات گر مطلوب ما است. اگر بفرمایید نمی‌دانست باز آیه قرآن در شأن ایشان نازل شده در حالی که نمی‌دانسته چنین صدقه ای را داده و چنین مقامی برای شان به اثبات رسیده است. در هر دو صورت آن چیزی که شما دنبالش هستید به اثبات نمی‌رسد.

آقای حسین:

از پای حضرت علی سر نماز تیر را بیرون می‌کشیدند متوجه نمی‌شده است!

مجری:

صدای تان مفهوم نیست، شما لطف کنید یک شماره ثابت را به عزیزان اطاق فرمان بدهید که ما بدون افت کیفیت بتوانیم صدای شما را داشته باشیم.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

بله، خیلی از حرف‌هایتان را متوجه نشدیم قطع و وصل می‌شود.

آقای حسین:

من خیلی مشتاق هستم بعد از برنامه با شما صحبت داشته باشم.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

صحبت مان داخل برنامه باشد تا مردم صدای شما را بشنوند. شما اگر واقعا فرمایشی دارید، خیلی دوست داریم فرمایش شما را بینندگان هم ببینند و گوش کنند. حرف ما را هم بشنوند.

مجری:

این طوری بهتر است الان این تریبون کاملا در اختیار شما است اعتقاد تان بر این است یک مطلبی درست است این را به بینندگان دیگر هم منتقل بکنید؛ پس چه بهتر که در همین مقام و شبکه که الان دارد پخش زنده می‌شود این فرصت در اختیار تان قرار بگیرد که ان شاءالله بتوانیم صدایتان را بشنویم و دیگر بینندگان هم بتوانند صدایتان را بشنوند.

اگر مطلبی که دارید حق و درست است دیگر بینندگان را هم راهنمایی و ارشاد کنید. ان شاءالله با تلفن ثابت تماس بگیرید ما شب‌های آینده در خدمت تان خواهیم بود.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

تلفن ثابت به اطاق فرمان بدهید تا ما فرمایشات حضرتعالی را بشنویم. خیلی هم با عصبانیت صحبت نفرمایید، برادر بزرگوارم ما باهم دعوا که نداریم، شما فرمایشی دارید بفرمایید، در خدمت شما هستیم.

وقتی آقایان اهل سنت این طور می‌گویند امیر المؤمنین در مجلس شورای شش نفره به همین آیه به امامت خودش استدلال کرده است. شما می‌گویید شیعه بهتر می‌داند یا علی بهتر می‌داند؟ این را می‌خواهید چه کار کنید؟

حضرت زهرا (سلام الله علیها) استدلال کرده، امام حسن، و امام حسین، امام باقر و امام صادق (سلام الله علیهم) استدلال کردند.

مجری:

خیلی ممنون حضرت استاد، آقای حسین از شما تشکر می‌کنیم و منتظرتان هستیم. بیننده بعد آقای «بهادری» پشت خط ارتباطی هستن سلام علیکم بفرمایید.

بیننده: (آقای بهادری از کرج – شیعه)

بسم الله الرحمن الرحیم، عرض سلام و شب بخیر دارم خدمت حضرت آیت الله دکتر «حسینی قزوینی» و جناب اقای «مرعشی» دو سید بزرگوار!

سخنان «ابن تیمیه حرانی» در مورد اهل بیت را می‌خواستم برای تان چند تا مثال بیاورم، ... که این‌ها از مغزش تراوش کرده واقعا جای تأسف است. مثلا ایشان می‌گوید آیه تطهیر در مورد زنان پیامبر بوده و علی هم مشمول این قضیه بوده چون امام علی، امام حسن و امام حسین مذکر بودند ضمیر مؤنث تبدیل به ضمیر مذکر شده است.

در حالی که پیامبر اسلام فرمودند مسئله کساء به وجود آمد تا این پنج نفر وارث خلافت و امامت من بشوند به این‌ها زکات حرام است خمس حلال است. این‌ها عترت هستند خانم‌های من عترت نیستند.

«قال رسول اللَّهِ صلى اللَّهُ عليه وسلم إني تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ من بَعْدِي كِتَابَ اللَّهِ عز وجل وَعِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَإِنَّهُمَا لَنْ يَتَفَرَّقَا حتى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ»

المعجم الكبير؛ اسم المؤلف: سليمان بن أحمد بن أيوب أبو القاسم الطبراني الوفاة: 360، دار النشر: مكتبة الزهراء - الموصل - 1404 - 1983، الطبعة: الثانية، تحقيق: حمدي بن عبدالمجيد السلفي، ج5، ص154، ح4922

این پنج تن زیر عبای من هستند حکمی دارند که زنان من ندارند. «ابن تیمیه» می‌گوید من حدیث کساء را قبول دارم ولی آن را فضیلت نمی‌دانم یعنی این که این‌ها به پیامبر نزدیک هستند از نظر نسب من قبول دارم. سوال یک نفر از آقای «ابن تیمیه» بپرسد اگر جریان کساء اتفاق نمی‌افتاد این پنج تن از اهل بیت پیامبر نبودند؟ مردم نمی‌دانستند که این‌ها از مقربان نسبی پیامبر هستند، مثلا حسن و حسین (سلام الله علیهما) نوه‌های پیامبر هستند، حضرت زهرا (سلام الله علیها) دختر پیامبر است و حضرت علی (سلام الله علیه) داماد پیامبر است.

خداوند کاری بکند کسی مثل «ابن تیمیه» وقتی شعورش کار نکند به این‌جا می‌رسد. ایشان می‌گوید خطای عمر خیلی کمتر از خطای امام بوده است علی (نستجیر بالله) زیاد خطا کرد. ایشان می‌گوید جنگ با عایشه خطا نبوده است کار مشروع و درستی بوده است ایشان برای حفظ صلح بین مسلمین می‌رفته است.

پس اگر این طور است آیه: (وَقَرْنَ فِي بُيوتِكُنَّ) چه می‌شود

(وَقَرْنَ فِي بُيوتِكُنَّ)

و در خانه‌هاي خود بمانيد

سوره احزاب (33):‌ آیه 33

 ایشان می‌‌گوید رسول خدا گفته از طرف خدا گفته علی از من است و من از علی هستم.

«قال رسول الله صلى الله عليه وسلم علي مني وأنا منه»

السنة؛ اسم المؤلف: عمرو بن أبي عاصم الضحاك الشيباني الوفاة: 287، دار النشر: المكتب الإسلامي - بيروت - 1400، الطبعة: الأولى، تحقيق: محمد ناصر الدين الألباني، ج2، ص546، ح1185

می‌گوید این درست است این را قبول دارم، تمام شد رفت. حالا این‌جا ما یقه «ابن تیمیه» را بگیریم یانه؟ آقای «ابن تیمیه» شما می‌گویید کسی که پیامبر او را از خودش می‌داند از آن طرف می‌گویی علی ابن ابی طالب شمشیری داشته زیر سایه شمشیر علی خیر کمتر شد شرش بیشتر شد.

آیا این نفس پیامبر تو بود آقای «ابن تیمیه»؟ انفسنا و انفسکم چه می‌شود؟ چرا آقایان وهابی این را جواب نمی‌دهند؟ ایشان می‌گوید امام زمان وجود ندارد حدود پنجاه سند از کتب اهل‌سنت محترم در رابطه با مهدویت آمده است.

حدیث:

«من مات ولم يعرف إمام زمانه مات ميتة جاهلية»

شرح المقاصد في علم الكلام؛ اسم المؤلف: سعد الدين مسعود بن عمر بن عبد الله التفتازاني الوفاة: 791هـ، دار النشر: دار المعارف النعمانية - باكستان - 1401هـ - 1981م، الطبعة: الأولى، ج2، ص275

هرکس بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلی مرده است، امام زمان آقایان چه کسی بوده است این را به ما پاسخ بدهند.

بعد از همه مهم‌تر ایشان می‌گوید در کره زمین داود (علیه السلام) از انبیاء بنی اسرائیل و جناب عثمان عبد الناس و عدد الناس بودند می‌گوید علی از نظر عبادت به عثمان نمی‌رسد. حالا بررسی کنیم جناب عثمان چه کسی است؟ از شمال آفریقا هرچه مالیات فرستاد آن زمان پنجاه هزار دینار طلا بود این را به چه کسی داد؟ به مروان ابن حکم!

عبای ایشان که یکی از بستگان خانمش داده بود صد دینار طلا ارزش داشته است و خیلی اشرافی زندگی می‌کرده است. آقای «عبدالله ابن زبیر» در زمان 12 سال حکومت آقای «عثمان» حدود شصت و نه میلیون مثقال طلا داشت این را از کجا آورده است؟ از حکومت عثمان.

آقای «ویل دورانت» شیعه نیست مغز متفکر صهیونیسم تاریخی است در «هاروارد انگلستان» ایشان می‌گوید به این دلیل عثمان را انتخاب کردند چون ضعیف‌ترین عنصری بود که سریع می‌شد به او مسلط شد؛ یعنی اراده ضعیف داشت. این‌ها را بیایند پاسخ بدهند. به علت این که وقت کم است باقی بحث را برای جلسه بعد می‌گذارم والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته.

مجری:

اقای «بهادری» عزیز و بزرگوار تشکر می‌کنیم از این‌که فرصتی را که در اختیارتان قرار دادیم به خوبی استفاده کردید و ادامه فرمایشات شان را ان شاءالله جلسه آینده خواهیم شنید.

حضرت استاد از محضر شما تشکر می‌کنیم بسیار استفاده کردیم و بهره بردیم اگر فرمایشی است در خدمت تان هستیم.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

در پایان بعضی از عزیزان التماس دعا گفته اند در بیمارستان بستری و بیمار هستند، به علت بیماری کرونا یا غیر کرونا دو جمله دعا می‌کنم عزیزان ان شاءالله آمین می‌گویند.

خدایا تو را به آقا موسی ابن جعفر (علیه السلام) قسمت می‌دهیم فرج مولای ما امام زمان نزدیک بگردان و دعاهایش را در حق ما به اجابت برسان. خوشنودی قلب حضرت را با ظهورش فراهم بفرما، ما را از یاران خاصش قرار بده.

گرفتاری‌های همه ما را بر طرف بفرما بر بیماران بویژه بیماران که التماس دعا گفته اند به آبروی اقا موسی ابن جعفر لباس عافیت بپوشان و شفای عاجل کرم فرما

والسلام علیکم ورحمة الله و برکاته

مجری:

خیلی ممنون حضرت استاد استفاده کردیم. همچنین تشکر می‌کنم از همه شما بینندگان عزیز و ارجمند که تا پایان برنامه «حبل المتین» همراه ما بودید تا دیدار آینده خدا نگهدار!



Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها