2025 January 15 - چهار شنبه 26 دي 1403
خشونت در اسلام 3
کد مطلب: ١٦١٠٢ تاریخ انتشار: ١٨ دي ١٤٠٣ - ١٦:١٠ تعداد بازدید: 222
سخنراني ها » شبکه جهانی حضرت ولی عصر عج
خشونت در اسلام 3

برنامه: کاوش
تاريخ: 21/ 07/ 1403

 
 
 

لينک دانلود
 
 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

 

عنوان برنامه: کاوش

عنوان بحث: (پاسخ به شبهات باستان گرایان درباره تاریخ اسلام)

 

تاريخ: 21/ 07/ 1403

استاد: حجت الاسلام و المسلمین روستایی

مجری: سید محمد صفایی

مجری:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ وَ بِهِ نَستَعین أللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِه الطَیبین الطَاهَرینَ المَعصُومین و لَعن عَلی اعدائَهم اَجمَعِین . عرض سلام و شب بخیر دارم خدمت شما ببنندگان عزیز و ارجمند همراهان گرامی تبریک و تهنیت عرض می کنم شاممیلاد با سعادت امام حسن عسکری علیه السلام را در خدمت شما هستیم با برنامه ی کاوش طبق روال شنبه شب ها از شهر مقدس قم جوار کریمه اهل بیت حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها و از قاب شبکه جهانی حضرت ولیعصر عجل الله تعالی فرجه الشریف امشب هم مانند هفته های گذشته در خدمت کارشناس ارجمند و استاد گرامی جناب حجت الاسلام و المسلمین آقای دکتر روستایی خواهیم بود آقا سلام علیکم تیریک و تهنیت خوش آمدید.

 

استاد روستایی:

علیکم السلام ورحمة الله،

بنده هم خدمت حضرتعالی و بینندگان عزیز و ارجمند شبکه جهانی حضرت ولیعصر اروحنا له الفدا عرض سلام و ادب و احترام دارم و میلاد موفور سرور حضرت آقا امام حسن عسکری علیه صلوات الله و سلام رو خدمت ببنندگان عزیز و ارجمند عرض تبریک دارم و همچنین وفات شهادت گونه حضرت معصومه سلام الله علیها رو خدمت بینندگان عرض تسلیت دارم امیدوارم که در هر کجای عالم هستند اعمال و عباداتشان مورد قبول درگاه حضرت حق واقع شده باشه و بتوانیم از قاب شبکه جهانی حضرت ولیعصر مهمان لحظه های خوش عزیزانمان باشیم در خدمت شما هستیم

مجری:

ان شالله ممنون مچکرم خب بینندگان عزیز دیگه با روال برنامه کاوش آشنا هستید پاسخ به شبهات باستان گرایان در مورد تاریخ صدر اسلام و خب هفته گذشته و جلسه گذشتم موضوعی با محوریت شبهه خشونت در اسلام مطرح شد یه کلیپ پخش شد و خب یه مقدار هم طولانی بود و مفصل بود کلیپ دیگری هم قرار بود آماده بشه آماده بود که ان شالله امشب خواهیم دید و تقاضا می کنم که جنابعالی مقدمه ای بفرمایید ان شالله کلیپ رو هم ببینیم

استاد روستایی:

خواهش می کنم عرض کنم محضر مبارک شما از جمله مواردی که این آقایون میان و مطرح می کنن باز ناظر به بحث خشونته در اسلام آقای سلیمانی امیری میاد میگه که بله فرماندهان امیرالمومنین در واقع در جنگ های مختلف اینا خشن بودن فرض بکنید که مثلا میاد بحث می کنه میگه ایدئولوژی شیعیان امیرالمومنین همینه که اگه کسی به امامشون ایراد بگیره این ها به راحتی به قول معروف اون رو می کشن و بعد میگه که همین فرماندهان در لشکر امیرالمومنین هم فرماندهان امیرالمومنین و یاران امیرالمومنین در جنگ های علیه ایران و فتح ایران شرکت کردن مثل عمار یاسر خشونتی و هاشم بن عتبه و این ها و اینا به خویشاوندان خودشون رحم نمی کردن حالا مثلا فرض بکنید به ایران نمی خواستن با ایرانی ها چکار بکنن این خلاصه در واقع اون ماه حصل و خلاصه اون کلیپیه که این بنده خدا صحبت هایی رو درش داره ما هم ببینیم و بعد ان شالله در موردش صحبت می کنیم

مجری:

بله چشم با هم می بینیم کلیپ اول و شبهه اول رو و برمی گردیم

کلیپ اول:

همین که بر امام ما عیب گرفتن و از کنار ما رفتن برای ما مهم نیست می کشیمشون این ایدئولوژی شیعیان علی است حالا چرا میگم شیعیان علی به خاطر اینکه در حمله به ایران همین شیعیان علی از زمان عمر به بعد فرماندهان جنگ ها بودن همین عمار یاسر همین حجر بن عدی همین جندب بن زهیر همون هاشم بن عتبه و خیلی های دیگر حالا بعدا خواهیم خواند یعنی دوستان من اینا رو می خونم که شما زمینه ذهنیتون آماده بشه فرماندهان علی این ها هستن کسانی که قبایل خودشون رو کشتند فقط علی نبوده که دستور داده عمار یاسر همینگونه بود حجر بن عدی همین گونه بوده جندب بن زهیر همین گونه بوده یعنی وقتی علی مثلا می آمد این آقا رو معرفی می کرد که بردن  اصفهان یه شورشی شده این آقا نمی اومد اونجا به مردم بگه خب دوستان چی می خواهید به اون ها می گفتن آقا ما آذوقه نداریم مالیات نداریم میگه خب چشم الان من برای شما میارم نه همین که بر امامشون عیب بگیری و از نظر اون ها فتنه بکنی شورش بکنی داستان تمامه فقط علی نیست که به خویشاوندکشی خودش مفتخره این جماعت هم از اینکه هم قبیله ای های خودشون رو بکشن خوشحال و مفتخر ان این انسان ایدئولوژیک انسانی که در یک ایدولوژی حل میشه

مجری:

بله با هم شنیدیم این صحبت های آقای سلیمانی امیری جناب استاد روستایی قبلا حالا ایشون یه فکتی می اورد ی مستنداتی می آورد از رو یه کتاب حداقل مثلا یکی دو خطی رو مثلا می خوند حالا کم و زیاد برا خودش می کرد الان دیگه بدون اینکه از روی منبع بیاره به صورت ذهنی داره یه سری فرضیات رو ارائه میده میگه فرض کنید اگر مردم اصفهان شورش می کردن اینا مثلا نمی اومدن بگن که آقا چه خبره چی می خواهید همه رو از دم تیغ می گذروندن یعنی این فرضیات و ذهنیات خودش رو داره در قالب گزارهای تاریخی ارائه میده

استاد روستایی:

ببینید عرض کنم خدمت شما خب ایشون بالاخره چون مایع نداره خب قبلا مثلا فرض کن به واقدی مثلا استناد می کرد واقدی قصه اش اینه یا مثلا می اومد مثلا یه روایتی رو می آورد می گفت آقا سندش این ایرادو داره الان خودش رو راحت کرده ادعا می کنه دیگه الان در قامت یک مورخی ظاهر شده و تحلیلگر ارشد خلاصه می خواد هر چیی دلش می خواد بگه

مجری:

نظریه پردازی کنه

استاد روستایی:

می خواد نظریه پردازی بکنه و هر کسی هم بهش ایراد به قول خودش نگیره ببینید بازم چون بالاخره ایشون بی مایع است و حرفایی که داره حرف های دقیقی نیست سندم نشون نده قابل نقده ادعا داره می کنه دیگه داره میگه آقا بله ایدئولوژی شیعیان امیرالمومنین این بوده که هم که به امامشون ایراد بگیرید دیگه باید تو رو از بین ببرن اولا در دوتا محور می خوای بحث بکنی یک اینکه آیا این در واقع ایراد گرفتن اگر اینا مثلا غیرت به خرج می دادن آیا این صرف تعصب به یک شخص تعصب در واقع مثلا نادرست به شخصه یا اینکه یک در واقع فکر منطقی پشت این قصه است کدومشه ببینید مثلا ما در تاریخ مواردی رو داریم که عرض کنم خدمت شما افرادی می اومدن به امیرالمومنین توهین می کردن خب این افراد دو دسته بودن یا به اهل بیت علیهم السلام توهین می کردن خب اینا دو بسته بودن یک دست آدم های فریب خورده بودن یک دسته آدم هایی بودم که حق رو می دونستن و باز توهین می کردن خب خب طبیعتا حساب این دو دسته جدا است و مقابله اهل بیت با این دو دسته و همچنین مقابله یاران اهل بیت با این دو دسته متفاوت ما مثلا درباره حالا من بعضی از مثال ها رو خدمت شما عرض می کنم و بعد ان شاالله می پردازیم به نقد این فرد فردی که این حرف رو داره می زنه مثلا ماجرای خیلی معروف و مشهوری است که دیگه الان نیاز نیست من سندشم اینجا نمایش بدم درباره یک فردی که شامی بود وارد مدینه شد امام حسن مجتبی علیه صلوات الله و سلام رو دید و شروع کرد به حضرت دشنام دادم اما امام با او چه برخوردی که آقا تو غذا نخوردی پولی نداری مسافری غریبی برد و پذیرایی کردن این ها و بعد که طرف خواست از مدینه خارجش بشه گفت آقا زمانی که من وارد مکه شده بودم مبغوض ترین فرد نزد من شما و پدرت بودی الان که دارم خارج میشم محبوب ترین فردی خب این یک فردیه که در واقع در مرعا و منظر جلوی همه مردم به این امام معصوم جسارت کرده اما چون این آدم گول خورده است امام معصوم برخورد کریمانه باهاش می کنه و او رو منزل خودش می بره اما در مقابل ما داریم که مثلا یک فردی به نام عمر عاص که یک آدمه که حق رو می دونه می دونه حق چیه اما مقابل اهل بیت وایمیسته این رو اهل بیت اینجوری جوابش رو نمیدن نه اهل بیت بلکه شیعیان اهل بیت هم این گونه جوابش رو نمیدن چرا چون عمر و عاص گول نخورده عمرو عاص می دونه حق چیه بله من یه مواردی رو درباره عمرو عاص نشون بدم که بعد بگم مثلا اگر اهل بیت علیهم السلام با او برخورد تندی می کنن یا اگر عمار به عنوان یار امیرالمومنین او رو کافر می شمره برای چیه قصه اش چیه یعنی همین عمار با یک آدم گول خورده اینجوری حرف نمی زنه مثلا شما ببینید این ماجرای عمرو بن عاص ماجرای عرض کنم خدمت شما ماجرایی نیست که شما بگید که این مثلا یه آدم نمی دونه نمی فهمه نه

مجری:

جاهل نیست اصلا

استاد روستایی:

جاهل نیست مثلا دو سه تا از مواردشون نشون بدم این کتاب کتاب تاریخ الاسلام ذهبیه خب تاریخ الاسلام ذهبیه جلد دوم آقای عمرو عاص یک نکته ای رو داره به معاویه صفحه چهارصد و بیست و هشت جلد دو تاریخ الاسلام چهارصد و بیست و هشت به معاویه میگه

 اتری انا خالفنا علیا لفضل منا علیه

 معاویه به نظر تو ما با علی داریم مخالفت می کنیم فضل و برتری بر علی داریم

 لا والله

 به خدا نه پس چیه ماجرا اینجا دقت بکنید

 ان هی الا الدنیا

 اصلا مخالفت ما با علی منو تو با علی مخالفیم سر دنیاست

 نتکالب علیها

 ما مثل سگ به لاشه این دنیا افتادیم یعنی معاویه و عمرو عاص

 و ایم الله

 و به خدا قسم

 لتقطعن لی قطعه من دنیاک

 بیا یه قطعه ای از دنیات رو به من بده خب بله بده به من

قطعه من دنیاک

 قطعه ای از دنیات رو

 او لأبذنک

یا که رهات می کنم میرم که معاویه اومد

 فأعطاه مصر

مجری:

مصر رو بهش داد

استاد روستایی:

حکومت مصر رو بهش داد

خودش داره میگه میگه آقا ما بر علی فضیلتی نداریم

 خب این یه نمونه

مجری:

یعنی برای خدا که نیست دیگه قطعا برای دنیاست

استاد روستایی:

نه برای دنیاست

مجری:

پس طرف مقابل پس برای خداست

استاد روستایی:

بله اما نمونه های دیگری هم ما داریم از همین عمرو عاص خود عمرو عاص به قول معروف میاد میگه آقا معاویه به خدا می دونم علی بر حقه و تو ضد علی هستی خب عبارتو دقت بکنید هم در دو جا این عبارته اومده یکی در مروج الذهب مسعودی میگه

 و لو لا مصر و ولایتها

 اگر مصر و پادشاهی بر مصر نبود بر یک چیزی سوار میشدم و می اومدم چیکار می کردم می اومدم مقابله می کردم با تو

فانی اعلم

 من می دانم

 ان علی بن ابی طالب علی الحق و انت علی ضده

من می دونم علی بر حقه تو ضدشی

مجری:

یعنی تو باطلی

استاد روستایی:

می دونن

مجری:

ضد حقی میشه باطل دیگه

استاد روستایی:

معاویه چی میگه میگه

 مصر والله أعمتک

مصر کورت کرده اگر مصر نبود تو بینا بودی

 دقت می کنید خب این آدم می دونه مخالفت می کنه با امام من می دونم حق چیه یا مثلا ببینید در یه نقل دیگه میگه اگر مصر و ولایتش نبود خب من خلاصه می اومدم اعلام می کردم که

فانی اعلن ان علی بن ابی طالب علی الحق

من اعلان می کردم علی بر حق و تو بر حق نیستی

علی هذه

و تو بر ضد حقی

معاویه هم بهش گفت آقا مصر کورت کرده اگه مصر نبود من تو رو بینا میافتم خب این آدم یک مخالف امامه اون شامی هم یه مخالف امامه هر دو با امام مخالفت کردن اما بین این و اون فرقه لذا مثلا امام مجتبی و حتی شیعیان حضرت با اون شامی چه جوری برخورد می کنن با اون شامی میاد میگه آقا شما جا نداری نمی دونم غذا نخوردی پولی نداری تحویلش میگیره

مجری:

با عطوفت

استاد روستایی:

اما امام با عمرو عاص چه جوری برخورد می کنه خب امیرالمومنین که تو جنگ می خواست بکشش که بعد این خلاصه وامدار عورتش شد بله امام حسن مجتبی چی شما در معجم الکبیر طبرانی جلد سوم ببینید در این کتاب جلد سه صفحه هفتاد و یک روایتی رو میاره اینجا که عمرو عاص رو منبر اومد در مورد امیرالمومنین توهین کرد و این ها بعد امام مجتبی علیه السلام گفت که

 یا عمر و انت یا مغیره

 عمر و مغیره تو می دونی جفتتون می دونید

 تعلمان

می دانید که

 ان رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم قال لعن السائق و الراکب احدهما فلان

 شما می دانید که پیامبر گفت که خدا سواره و اون کسی که در واقع این مرکب رو سوق میده حرکت میده

 اینا رو ملعونن یکیشون فلانی بود که معاویه هست توی نقل های دیگه

قالا اللهم نعم

 بله بله می دونیم بعد دوباره

 أُنشدک الله یا معاویه و یا مغیره

 معاویه و مغیره شما رو به خدا قسم میدم

 أتعلمان

 آیا شما می دانید که

ان رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم لعن عمرا بکل قافیه قال لعنه

 در مقابل هر قافیه ای از اون شعر که عمرو عاص گفته بود علیه رسول خدا رسول خدا لعنش کرد عمر عاص رو بله بعد دوباره به قول معروف یه اعترافی از عمرو عاص معاویه رو می گیرن و چیز دیگه میگه ببینید این مخالف اونم مخالفه اینجا میان گوش زد می کنن که عمرو عاص ملعونه از طرف رسول خداست اونجا به اون شامی میگن جا نداری خونه نداری غذا نخوردی نمی دونم و و و امثال این حرفا برخورد امام و برخورد شیعیانشون در واقع با مخالفین رو حساب رو منطقه اگر اون مخالف گول خورده باشه حق رو ندونه خب بله امام با او با ملاطفت و با رحمت برخورد می کنه شیعیانشون همینطوره اما اگر حق رو بدونه قطعا با تندی باهاش برخورد می کنه شما الان مثلا فردی ما داریم به نام مغیره که اینجا هم اسمش رو گفت بله همین مغیره بن شعبه در واقع یک شخصیتی است که فضائل امیرالمومنین رو می دونه خیلی هم خوب می دونه خب اما وقتی که میاد این فضائل رو انکار می کنه آقای حجر بن عدی که یکی از یاران امیرالمومنین سلام الله علیه انقدر بهش سنگ می زنه تا این آقا رو از منبر بندازه پایین اینقدر بهش سنگ میزنه تا او از منبر بندازه پایین چرا چون مغیره در واقع هوا چیزها رو می دونه حقایق رو می دونه که من به قول معروف در عرض کنم منابع نشون میدم که مغیره این رو می دونسته آقای طبری در کتاب عرض کنم خدمت شما تاریخ معروفش تاریخ طبری مطلبی رو داره درباره ی در واقع اینکه آقای مغیره بن شعبه چه جور آدمیه من اجازه بدید این رو از روی نرم افزار خدمت شما نشون بدم بعد حالا لازم شد کتاب رو هم نمایش خواهم داد و در تاریخ طبری اینجوری که خاطرم است از مطالعات گذشته این رو داشتم در جلد سوم صفحه صد و هشتاد و دو بود اینجوری که خاطرم میاد حالا ببینیم حالا یا صد و هشتاد سه یا صد و هشتاد و دو یادمه این روه نمایش بدیم ان شالله که پیر نشده باشیم

مجری:

اختیار دارید

استاد روستایی:

آقای صفای عزیز این تاریخ طبری اینم جلد سوم اینم صفحه صد و هشتاد و سه صد و هشتاد و دو خب بله اینجا ببینید یه گفتگویی در بین آقای مغیره ابن شعبه و بعضی از اصحاب امیرالمومنین سلام الله علیه خب یکی از اون اصحاب کیه صعصعه بن صوحان

مجری:

کی بوده این گفتگو

استاد روستایی:

این ببینید عرض کنم خدمت شما زمانش رو باید ببینیم آقای طبری در این جلد سوم صفحه صد و هشتاد و دو که این رو بیارم خدمتتون در چه حوادثی طبری داره ذکر می کنه

مجری:

یعنی بعد از دوران امیرالمومنین بوده

استاد روستایی:

بله این بعد از دوران امیر المومنینه

مجری:

حالا همین بعد از دوره

استاد روستایی:

البته ببینید آقای طبری مثلا اینجا حوادث سال مثلا چهل و پنج چهل و چهار و اینجا در حوادث سال چهل و سه این رو نقل کرده طبری یعنی بعد از شهادت امیرالمومنین اونجا نقل کرده خب حالا اینجا ببینید این آدرس بریم دوباره بهش برسیم اینجا آقای مغیره ابن شعبه به صعصعه بن صوحان یک جمله ای میگه تو خطیبی به من خبر رسیده که تو به عثمان عیب می گیری و چیکار می کنی و فضائل علی رو زیاد به کار می بری ذکر می کنی و او رو برتر می شمری به من این خبره رسیده به من خبر رسیده که شما علاوه بر این که این عثمان رو عیب می گیری و فضال علی رو ذکر می کنی

 أنک تظهر شیئا من فضل علی علانیه

 آشکارا تو مسجد بلند میشی فضایل علی میگی

 فانک

این عبارتو بینید

فإنک لست بذاکر من فضل علی شیئا أجهله بل أنا أعلم

آقای صعصعه مغیره داره این رو میگه ها هیچ کدام از فضائل علی نیست که تو بدانی و من ندونم بلکه من بهتر از تو می دونم

 و أنا أعلم بذالک

 من أعلم به اونم جاهل به اون نیستم

 ولکن هذا السلطان قد ظهر

 این حکومت آمده و در واقع عنان رو دست گرفته و به ما ایراد می گیره که بخوایم مثلا به قول معروف بیایم و عرض کنم خدمت شما عیب عثمان اگه بخواد بیان بشه یا مثلا فضائل علی بیان بشه شما حق نداری این رو بگی شما وظیفت اینه که چیکار کن

 فذکره بینک

 ببین

 فإن کنت ذاکرا فضله

 اگه می خوای فضیلت علی رو بگی

فذکره بینک و بین أصحابک و فی منازلکم سرا

شما یواشکی تو خونتون بگید

 و اما علانیه فی المسجد فان هذا لا یحتمله الخلیفه لنا

خلیفه قبول نمی کنه اگه می خوای فضیلت علی رو تو مسجد بگی خب این مغیره خودش میگه میگه

 أنا أعلم

 ببینید هیچی نیست که من نسبت به او جاهل باشم همش رو خودم می دونم

 بلکه اعلم از تو هم هستم تو این قصه خب شما توقعتون اینه که مثلا حجر بن عدی با این آدم ارام برخورد کنه خب بله این با امام مخالفت می کنه اون شامی هم مخالفت کرده اما ما گزارشی نداریم که او شامی رو مثلا اصحاب امیرالمومنین زده باشند داغونش کرده باشم یا اصحاب امام حسن زده باشن داغونش کرده باشند نه اما نسبت به عمرو عاص نسبت به مغیره بن شعبه داستان فرق کنه چون اینا حق رو می دونن لذا وقتی مثلا شما می بینید که آقای مغیره بن شعبه میره رو منبر چون مغیره بن شعبه نه تنها فضائل رو انکار می کرد بلکه مغیره میومد و عرض کنم خدمت شما

 اقام الخطبا

تاریخ اینجوری داریم خطیبانی استخدام می کرد برای اینکه در واقع بیاد و علیه امیرالمومنین علی علیه صلوات و سلام عرض کنم خدمت شما چیکار بکنه بیاد و لعن کنه حضرت رو و حضرت رو سب بکنن خب اینجا الان مثلا نگاه کنید در صفحه ی دویست و بیست و سه کتاب اخبار الطوال خب این الان روی صفحه ی مانیتور من کتاب اخبار الطوال دینوری است صفحه دویست و بیست و سه اینجا نگاه کنید میگه

 و قد کان معاویه

 معاویه در واقع آمده بود چیکار کرده بود زمانی که به قول معروف مغیره رو در کوفه منصوب کرده بود مثلا مغیره رو سال عرض کنم خدمت چهل و یک معاویه منصوب کرد برای کوفه و بخش نامه کرد بهش توصیه کرد تاریخ طبری این رو داره بخشنامه کرد توصیه کرد که تو باید به برای علی نعود بالله به علی دشنام بدی و باید به شیعیان علی ایراد عیب بتراشی برای شیعیان علی و اونا رو دورشون کنی از خودت حرفاشون رو نشنوی اما دور علی و عثمان رو هواشون رو داشته باشی که مغیره گفت

 قد جَربت و جُربتُ

من اینکارو قبلا تجربه کردم و من رو من تجربه شدم

و عملت ذالک

 من این رو انجام دادم

 برای غیر تو قبل از تو کسایی که قبل تو بودن برای غیر اونا غیر شما این کار رو انجام دادم من آدم مجربی هم تجربه شده ای هستم درست شد خب اینجا عرض کنم خدمت شما معاویه مغیره رو آمد حاکم کوفه گذاشته و بالاخره گفت باید این لعن اینار رو انجام بدی

فصعد المنبر یوم الجمعه لیخطب

رفت رو منبر روز جمعه که خطبه بخونه

فحصبه حجر بن عدی وکان من شیعه علی فی نفر من اصحابه فنزل مسرعا من المنبر

 اینا اینقد سنگ بهش زدن اومد دوید فرار کرد رفت تو قصر خودش دقت می کنید و بعد جالبه جالبه

 و بعث الی حجر بخمسه آلاف درهم ترضاه بها

 اومد پنج هزار درهم فرستاد برای حجر که حجر رو بخره دقت بکنید

 فقیل للمغیره

 به مغیره گفته شد

 لم فعلت هذا و فیه علیک وهن و غضاضه

 چرا این کارو می کنی خب این که آبروت رو برد گفت من اگه این قبول کنه اینو کشتمش با این کاره یعنی می خوام با پول بخرم بخرمش اصلا شیوه اینا این بود معاویه هم شیوه اش این بود که میومد به یاران امیر المومنین پول بیشتر میداد بلاذری در انصاب و الاشراف داره بعد بهش می گفتن معاویه چرا این کاری می کنی گفت دینشون رو می خرم

 انی اشتریت دینهم

دین اونا رو می خوام بخرم خب ببینید الان اینجا این چیزی که هست خب بله با حجر این آدم اینجوری برخورد می کنه حجری که این آقا اسمش رو آورد در خلاصه حرفای خودش خب داستان اینه این متفاوته این فرق می کنه با اون آقای عرض کنم شامی بله اگر با امام ما مخالفت بکنن با اونا برخورد می کنیم اما چگونه فرق می کنه با چه کسی کسی که گول خورده یا کسی که عامدا و عالما این کارو انجام میده خب اما بیایم مواردی رو نشون بدیم که افراد گول خورده ای آمدن و به اهل بیت توهین کردن جلوی خود اهل بیت جلوی یاران اهل بیت خب ولی چون گول خورده بودن اهل بیت کارشون نداشتن بلکه سعی کردن اینا رو با نصیحت و پند اندرز جذب اسلام بکنن ببینید من قبلا هم این متن رو نمایش دادم تاریخ طبری داره که عرض کنم خدمت شما امیرالمومنین علی علیه صلوات الله و سلام که صحبت می کنن و این ها و حتی یاران حضرت مثل آقای قیس ب سعد بن عباده خب میان چی میگن میگن

 تشهدون

 به خوارج

تشهدون علینا بشرک شما گفتید ما مشرکیم

و شرک ظلم عظیم

 و تسفکون دماء المسلمین

 شما خون مردمو ریختید

و تعودونهم مشرکین

 مردم گفتید مشرک ببینید

تشهدون علینا بشرک

اما ما قبلا من گفتم حالا بازم امشب سندش رو نمایش میدم همین خوارجی که گفتن امیرالمومنین مشرکه امیر المومنین سلام الله علیه انقدر با اینا صحبت کرد که از دوازده هزار نفر خارجی هشت هزار تاشون توبه کردن اسفراینی در تفسیر فی الدین داره خب ببینید در الکامل ابن اثیر اومده در المدونه الکبری مالک جلد اول صفحه پانصد و سی و اینجا آمده

 ان الحروریه خرجت

 خوارج اومدن خروج کردن

 فنازعوا علیا

اینا با امیر المومنین نزاع کردن

 و فارقوهو

اونو رها کردن

 و شهدو علیه بشرک

شهادت دادند که او مشرکه

 خب آیا امیرالمومنین هم اینار رو از دم تیغ گذروند یا با اینا صحبت کرد هشت هزارتاشون برگشتن آیا مالک اشتر با اینا حرف نزد آیا عبدالله بن عباس با اینا حرف نزن چرا حرف زد اینجوری نبوده که این آقا میاد ادعا می کنه فتح الباری ابن حجر عسقلانی جلد هفتم صفحه هشتاد و هشت میگه

 و اتخذوا لعن علی المنابره سنه

 میگه یک سال رو منبر لعن می کردن دشمنان امیر المومنین

 و وافقهم خوارج علی بغضه

 و خوارج هم با اونا موافقت کرد اینا بغض حضرت داشتن

و زادو حتی کفره

خلاصه کفره

اینا علاوه بر اون خلاصه لعن حضرت اضافه کردن تا این که حضرت رو تکفیر کردن

کفروه

حضرت رو تکفیر کردن خب آیا حضرت آمد اینار رو همه از دم تیغ گذروند نه با اینا صحبت کرد آیا یاران حضرت همه اینا رو کشتن نه اینجوری نبوده خب این یک نمونه ایشون اسم هاشم مرقال به کار برد خب هاشم مرقال تو میدون جنگ صفین من نشون میدم که چیکار کرده آیا به صرف مخالفت با امام اینا اومدن مثلا طرف گردنش رو زدن نه اینجوری نیست شما ببینید همین بحث خوارجی که عرض کردم من یک وقت فقط سندش رو نشون بدم بیننده عزیز شاید بخواد ببیننه در کتاب التفسیر فی الدین آقای اسفراینی ماجرای خوارج رو ذکر می کنه در صفحه چهل و شش و صفحه چهل و هفت و میاد چهل و هشت بینید امیرالمومنین آمدن افرادی رو فرستادن که با این ها مناظره بکنن گفتگو بکنند بعد اینجا چی میگه میگه

فلما سمعت الخوارج هذا الحجج القاطعه

زمانی که خوارج این دلایل قطعی رو شنیدن

 استأمن ثمانیه آلاف منهم

هشت هزار تاشون امان خواستن

وثبت علی قتاله اربعه آلاف

 چهار هزار

اربعه آلاف

چهار هزار اومدن و گفتن با علی می جنگیم هشت هزار نفر گفتن ما توبه می کنیم دقت می کنید اگر قرار بود اینجوری که آقای سلیمانی امیری میگه آقا هر کی با امامشون مخالفت کنه گردن می زنن نه خیر آقا ما تفکیک می کنیم یه کسی گول خورده یه کسی هم می دونه حق چیه با اون مقابله می کنه خب باهاش برخورد میشه با نفر دوم

مجری:

یعنی حتی با اون گول خورده ها هم حالا افرادی که عالم بودند بازم ائمه یعنی می بینید که هیچ وقت اولا شیوه مثلا ترور هیچ وقت انجام نشد شیوه ای که مثلا خشونت های غیر عادی باشه انجام نشد این هایی هم که نمونه که ذکر کردید الان جنگ بود دیگه جنگ با خوارج بود سه تا جنگم که بیشتر نداشت امیرالمومنین در میدان جنگ بوده یه اتفاقاتی افتاده است

استاد روستایی:

ببینید نه فقط در میدان جنگ خوارج در شهر اومدن خباب بن ارت رو کشتن جنازه اش رو انداختن روی خوک زن خباب بن ارت رو باردار بود شکمش رو پاره کردن جنین رو بیرون کشیدن مادر بچه رو کشتن که امیر المومنین به اینا گفت قاتل شما بودید خودم محمر قاتل گفتند ما همه قاتلیم حضرت چقدر با اینا صحبت صحبت صحبت صحبت هشت هزار تاشون توبه کردن نمونه اش ابن الکواء خودش شاخ بود برای خودش مقابل حضرت برگشت اینا برگشتن من حرفم اینه اینجوری نیست که به صرف مخالفت با امام گردن بزنه امام بله نه خودش و نه پیروانش بله یک زمان کسی مخالفت می کنه حق رو هم می دونه کوتاه هم نمیاد مثل عمروعاص مثل مغیره خب اینو باهاش برخورد کرد دیگه

مجری:

 

استاد روستایی:

 

مجری:

آخه بازم با این ها گردن نزدن هیچ وقت یعنی زمانی که قدرت داشتن بازم با این ها برخورده اینجوری که انجام ندادن

استاد روستایی:

ما حتی نمونه داریم مروان حکم اصلا مروان بن حکم مدال می گیره چرا اصلا مروانه انتخابش می کنن به عنوان حاکم بله خیلی جالبه ها میگن علت اینکه مروان رو انتخاب کردن برای حکومت بنی مروان بحث اینه که مروان با امیرالمومنین در جنگ جمل مقابله کرده است خب در جنگ جمل مقابله کرده من اگر این رو پیدا بکنم بله اینجاست ببینید انصاب الاشراف بلاذری دقت بکنید صحبت بود که آقا بعد از معاویه بن یزید کی رو انتخاب بکنیم بعد از ما ببین معاویه بعد یزید بعد معاویه بن یزید بعد کی رو انتخاب کنیم وقتی معاویه بن یزید رفت کنار بله گفتن که آقای به قول معروف مروان کسی است که

 قاتل امیرالمومنین عثمان یوم الدار و قاتل علی بن ابی طالب یوم الجمال

 مروان کسیه که به قول معروف در یوم الدار حواسش به عثمان بود و از اونور آمد در جمل مقابل علی ایستاد و به خاطر عثمانم طلحه رو تیر زد اصلا علت اینکه آقای مروان حکم داره انتخاب میشه به عنوان حاکم چیه

 قاتل علی بن ابی طالب یوم الجمل

اصلا یکی از عللش ایه که با امیرالمومنین جنگیده خب همین آقای مروان همین آقای مروان امیرالمومنین گردنش رو نمی زنه امان بهش میده تاریخ اینجوری میگه به همین مروان دقت می کنید امیرالمومنین اگر من عبارت رو پیدا بکنم بله این کتاب مروج الذهب مسعودی خب دقت بکنید اینجا داره که حضرت آمدن امان دادن

تکلم الحسن الحسین فی مروان

امام حسن و امام حسین درباره مروان با امیر المومنین صحبت کردن و حضرت به اون ها امان داد به مروان با اینکه حضرت می دونست این آدم آدمی نیست که وفای به عهد داشته باشه بله می دونست اصلا یه عبارتی بود در تاریخ داریم

 کف الیهودیه

ببینید یعین این دستش یهودیه این الان بگه اره دوباره میره پشت صحنه خلافش عمل می کنه بیعت می کنه خلافش عمل می کنه در مورد مروان اینو میگن اما گردنش رو نزدن امان بهش دادن خود این مروان خود مروان به یکی از اهل بیت می گفت می گفت آقا من می دونم که هیچ کسی به اندازه علی بن ابی طالب از کشته شدن عثمان جلوگیری نکرد بعد اون فرد بهش گفت خب چرا پس شما لعنش می کنید چرا دشنام بهش میدید گفت

لا یستقیم الامر الا بذلک

اصلا حکومت ما شده با دشنام و لعن علی پایدار نمی مونه خب اما اهل بیت علیهم السلام گردنش رو نزدن بله مفتضحش کردن مفتضح کردن تو اینی تو همچین آدمی هستی درسته رسول خدا امام حسن بهش گفت آقا تو رو لعنت کرد در حالی که تو و پدرت رو لعنت کرد در حالی که تو در صلب پدرت بودی می دونست تو چکاره ای الانم که خودتو نشون دادی بله اینجوری روسواشون می کردن اما اینکه بگه آقا اینا به صرف مخالفت بلند می شدن گردن اینا می زدن نه تو میدون جنگ بله اگه مورد پیش می اومد خب بله گردنشم می زدن اما چرا زمانی که نامید میشدن از هدایت او نه همینجوری شما بگی آقا اهل بیت بیان شروع کنن گردن زدن نخیر اتفاقا عین رافت و رحمتا من قبلا این قصه آقای صفایی عزیز خدمت شما عرض کردم که وقتی امیرالمومنین سلام الله علیه رفتن به جنگ عمر بن عبدود پیامبر چی فرمودن

برز الایمان کله الی الشرک کله

 تمام ایمان در مقابل تمام شرک قرار گرفت اما امیرالمومنین وقتی مقابل عمر بن عبدود وایمیستن چی میگن اول نمی زنن که اول میاد میگه آقا اسلام بیا هدایت چون ایدئولوژی حاکم بر منظومه فکری رسول خدا و آقا امیرالمومنین هدایت گری امته هدایت گری مردمه نه اینکه بگی آقا مثلا از اول می خواد گردن بزن نه خیر اگه به گردن زدن باشه خب چنگیز خان مغول هم این هنر رو داشت صحبت این نیست اون ایدئولوژی اهل بیت ایدئولوژی یاران اهل بیت علیهم سلام هدایت گری است که حالا من مواردی رو نشون میدم اصلا چرا اصحاب امیرالمومنین مثلا اومدن تو جنگ های ایران شرکت کردن مواردی رو نمایش میدم خدمتتون خب این تا به اینجا اما بریم سراغ اینک هاشم مرقال که ایشون نام برد می خواهید یک توقف

مجری:

می خواهید یک توقف بگیریم ادامه این بحث ان شالله بعد از میان برنامه ادامه بدیم احتمالا بعضی از مواردی باشه که جذاب هم باشه شنیدنش ما رو همراهی بفرماید

میان برنامه

مجری:

عرض خیر مقدم و تبریک مجدد داریم خدمت شما بینندگان عزیز و ارجمند ان شالله که روزی و نصیب قسمت بشه که به زودی زود زیارت امامین هادیین عسکریین در شهر مقدس سامرا خب در خدمت شما هستیم همچان با برنامه کاوش که از شبکه جهانی حضرت ولیعصر عجل الله تعالی فرجه الشریف تقدیم حضورتون میشه بخش کلیپی دیدیم ابتدا شبهه ای مطرح شد پیرامون حالا موضوع شبهه خشونت تهمت خشونت در اسلام و باقی ماند مقداری از صحبت های آقای دکتر روستایی آقا بفرمایید استفاده می کنیم در مورد هاشم مرقال بود فکر می کنم یک مطلب بود بفرمایید

استاد روستایی:

عرض کنم خدمت شما ما خب ایشون میاد میگه آقا هاشم بن عتبه و نمی دونم این عرض کنم خدمت شما عمار یاسر و چندتا نام می بره

مجری:

هاشم مرقال یا هاشمه

استاد روستایی:

بله همونه

مجری:

یه توضیح هم در موردش بفرمایید چون ایشون کمتر شناخته شده است ممنونم میشم

استاد روستایی:

بله عرض کنم خدمت شما خوب ایشون یه شخصیتیه که پسر عموی سعد بن ابی وقاص خب یعنی عموی عمر سعده این یک بله ابتدا ایشون شیعه حضرت نبود بعد اومد در رکاب امیرالمومنین و جذب حضرت شد حقانیت حضرت رو فهمید و شهید شد در صفین

مجری:

عجب سر گذشتی

استاد روستایی:

بله ایشون چرا بهش میگن مرقال چون یه سرعت عجیبی توی جنگ داشته ایشون و دو شمشیر هم می جنگیده خیلی تیز می دویده مثل غزال تیز پا از اینور به اون ور می دون با دوتا شمشیر می جنگیده برای این بهش میگن هاشم مرقال، هاشم مرقال در جنگ در جنگ صفین با یکی از افرادی رو در رو میشه به نام عزره بن قیس که عزره بن قیس از یاران معاویه هست و خیلی اهل دشنام و علیه اهل بیت و تهمت زدن اهل بیت بود خب اما بالاخره گول خورده بود دیگه شما ببینید تاریخ طبری چاپ بیت الافکار دولیه یعنی چاپ های تک جلدی من این اسکن رو گرفتم در چاپ ریاض عربستان هستش این صفحه شماره هشتصد و پنجاه و هفت

خبر هاشم بن عتبه المرقال و ذکر لیله الحریر

 این خبری که در مورد هاشم بن عتبه است که لقبش مرقاله و در واقع ذکر لیله الحریر

 که سخت ترین شب جنگ صفینه یه بحثی مطرح کنه

خبر هاشم بن عتبه المرقال و ذکر لیله الحریر

 بعد میاد مطالبی رو میگه تا میرسه به اینجا میگه یه جوانی آمد و شروع کرد به امیرالمومنین توهین کردن

 خرج علیهم فتی شاب و هو یقول ان ابن ارباب ملوک قصان و دائن الیوم بدین عثمان

من فرزند پادشاهان قصانی هستم و دین عثمان رو دارم عثمانی مذهبم

 انی عطانی خبر فاشجع ان علیا قتل ابن عفان

 میگه به من خبر رسیده و من باعث تشجیع و در واقع تشویق من شده که بیام مقابل شما بایستم اون خبر چیه اینه که علی قاتله عثمان یعنی اون در واقع شایعه ی دروغی که این ها آمدن و در بین مردم پخش کردن که امیرالمومنین رو قاتل معرفی کنن میگه آقا این خبر به من رسیده اصلا انگیزه من برای اینکه با شما بجنگم این خبر هست خب بعد شروع کرد و با شمشیر زدن

ثم یشتم و یلعن و یکثر الکلام

شروع کرد دشنام دادن شروع کرد لعنت کردن حرف های زیادی زدن ای شروع کرد حرف زدن

فقال له هاشم بن عتبه

ببینید این ایدئولوژیه که این آقا داره میگه میگه بله آقا اینا تا به امامشون اهانت بکنی گردن میزنه می کشنت خب ببینیم هاشم بن عتبه اونجا چیکار کرده وسط میدون گفت

 یا عبدالله ان هذا الکلام بعده الخصام

این حرفایی که داری میزنی دشمنی به بار میاره

و ان هذا القتال بعده الحساب

بعد از این جنگی که من تو می کنیم حساب روز قیامته ها آیا من کشتمش یا تو روز قیامتی هست یا اصلا آقا فرض کنید این جا هم کشته نشیم بالاخره می میریم بعد از این ماجرا بعدش حساب روز قیامته

فتق الله

تقوا پیشه کن

 و فانک راجع الی الله فسائلک عن هذا الموقف

آقا تو میری پیش خدا خدا ازت می پرسه نسبت به این جایی که

 ما اردت به

 و این چیزی که اراده کردی خب اون چی گفت اون نگفت باشه گفت

فانی اقاتلکم

من با شما می جنگم چرا

 لأن صاحبکم لا یصلی

برای اینکه آقای شما نماز نمی خونه یک تهمت دیگه

کما ذکر لی

ببینید گفتم گول خورده اونجوری که گفتن به من

مجری:

گفتن به من شنیدم

استاد روستایی:

من اینجوری شنیدم دقت کنید گفتم با افراد فرق می کنه یه مغیره هست با سنگ می زنن از منبر می اندازنش پایین یه موقع میگه بابا اینجوری گفتن شروع می کنه میگه تقوا داشته باش نصیحت می کنه

و انتم لا تصلون ایضا

شما هم نماز نمی خونید و دوباره

و اقاتلکم لان صاحبکم قتل خلیفه

آقا آقای شما خلیفه ما رو کشته عثمان رو خب

و انتم اردتموه علی قتله

 شما هم اراده قتلش رو داشتید یعنی شما هم هم دستانش بودید خب هاشم مرقال چی گفت اینجا گف که

و ما انت ابن عفان

آخه تو رو به عثمان چکار اصلا عثمان رو دیدی به عمرت به قول خودمون

 انما قتله اصحاب محمد و ابناء صحابه و قراء الناس حین احدث

بابا علی کجا بوده بابا اصحاب پیامبر کشتنش

 خب امثال عبدالرحمان بن عدیس که اینا توی بیعت شجره بودن دیگه اینا کشتن و اون نمی دونن و خیلی های دیگه که و بچه های صحابه که طلحه هست زبیره که من در این برنامه مفصل عرض کردم که حتی زبیر وقتی گفت آقا ما نکشتیم مردم تو بصره که عاشق اینا بودن آقا یکی بلند شد گفت آقا خالی نبند خودتون کشتیدید همه می دونستن اصلا خود معاویه قاتل بود طلحه قاتل بود زبیر قاتل بود و بنی امیه خیلی هاشون قاتل بودن همین همین عمرو عاص فرار کرد رفت فلسطین موقعی که عثمان داشت کشته میشد میگه آقا کی گفته ما کشتیم کی گفته علی کشته اصحاب پیامبر و ابناء صحابه و قراء الناس این قاری هایی که بین اینا می بینی اینا کشتن

حین احدث احدثوا

اون اتفاقاتی که افتاد دقت می کنید و بعد

 وخالف حکم کتاب وهم اهل الدین و اولی بالنظر فی امور الناس منک من اصحابک

ببین اون با حکم خدا مخالفت کرد اونا اهل دین بودن و اونایی که عثمان رو کشتن

 اولی بالنظر فی امور الناس منک من اصحابک

بابا اونا بهتر طرف دیندار بودن و امور مردم می دونستن و از تو و اصحابت خیلی بهتر قرآن فهمتر و روایت فهمتر بودن

و ما أظن امر هذه الامه و امر هذه الدین أحمل طرفه عین

 من گمان نمی کنم که امر این امت رو با امر این دین و یه چشم به هم زدن کنار گذاشته باشند اینجوری نیست بعد

فقال له اجل والله لا اکذب فان الکذب یضر و لا ینفع

گفت بله می دونم این چیزی که داره میگی اونا خیلی آدم خوبین و من دروغ که نمیگم که دروغ ضرر داره نفع نداره آقا به من گفتن دقت می کنید

قال فان أهل هذا الامر اعلم به

 بابا ما که بودیم می دونیم تو که نمی دونی

فخلعوا اهل العلم

 ول کن این قضیه رو اصلا دورش خط بکش بزار اهل علم نظر بدن

قال و ما أظنک والله الا نصحت لی

 تو می خوای منو نصیحتم کنی بعد گفت

 قال و اما قولک ان صاحبنا لا یصلی

تو گفتی آقای ما نماز نمی خونه

فهو اول من صلی مع رسول الله

اصلا اولین کسی که با رسول الله نماز خواند آقای ما بود

 و افقه خلق الله فی دین الله ول

اصلا فقیه ترین آدم بود در دین خدا نسبت فقیه ترین خلق خدا بود نسبت به دین خدا

و اولی برسول

سزاوارترین آدم بود به رسول خدا

و اما کل من تری معی فکلهم قارئ لکتاب الله

 تمام کسانی که تو لشکر امیرالمومنین می بینی با منن اینا قاری قرآنن

 لا ینام الیل تهجدا

 این ها شبا نمی خوابن برای نماز شب خوندن شبا بیدارن

 فلا یغوینک عن دینک هولاء الأشقیاء المغرورون

 بابا اون اشقیا اون به قول معروف آدمای تیره بختی که اون اهل گول زدنن گولت نزنن دینت رو خراب نکنن دقت می کنید بعد تا ادامه میده خب ببینید

 فقال الفتی

جوون چی گفت

 یا عبدالله این أظنک إمرأ صالحا

آقا من دارم به این فکر می کنم تو آدم خوبی هستی

فتخبرنی هل تجد لی من توبه

می تونم توبه بکنم

 این هاشم مرقاله که داره این جوونی که داشت دو دقیقه پیش فحش میداد داشت دو دقیقه ش می گفت امیرالمومنین نماز نمی خونه وسط میدون جنگ به امامش مگه توهین نکرد خب آقای سلیمانی امیری چشاتو وا کن چرا گردنش رو نزد آقا من می تونم توبه کنم گفت

 نعم یا عبدالله تب الی الله یتب علیک

توبه کن به جان به خدا خدا توبه ات رو می پذیره فانه خلاصه

فانه یقبل التوبه ان عباده

 خدا می پذیره توبه بندگانش رو

 و یعفو عن السیئات

گناهان رو می بخشه

و یحب المتطهرین

 و خلاصه پاکان رو دوست داره

 فشجر و الله الفتی الناس راجعا الی آخر

بعد میگه این برگشت و رفت خلاصه پیش اونا یک مرد شامی گفت

 خدعک العراقی خدعک العراقی

عراقی گولت زد یعنی هاشم بن مرقال

 اون عراقیه گولت زد گفت

لا و لکن نصح لی

نصیحتم کرد بعد داره که

 و قاتل هاشم قتالا شدیدا هو و أصحابه و کان هاشم یدعی المرقال

میگه این هاشم با اصحابش خیلی یه جنگ نمایانی کردن و بهش می گفتن مرقال چرا چون

 لأنه کان یرقل فی الحرب فقاتل هو و أصحابه حتی أبروا علی من یلیهم الی آخر

 تا اخر ماجرا که به قول معروف مطالبی میگه در جنگ خیلی تیز رو بود و خیلی خلاصه تو بعضی نقل ها داریم دو شمشیر می جنگدیده اینا به همین خاطر بهش می گفتن مرقال خب الان ببینید این یکی از اون یاران امیرالمومنین سلام الله علیه که داره در میدون جنگ می جنگه که آقای سلیمانی امیری هم اسمش رو داره می بره خب این توی جنگ اینجوریه به امامشم اهانت کردن گردن طرفم نزد آنقدرا با طرف صحبت کرد وسطش گرم و گرم جنگ که طرف توبه کرد رفت برگشت گفت اشتباه کردم خب یه نمونه باز نمونه دیگری عرض می کنم محضر شما برادر ارجمندم ببینید ما مثلا در مورد عمار یاسر خب عمار یاسر عمار یاسر فردی بود که در این جنگ شرکت کرد این در واقع به قول معروف وقتی که دید به امامش دارن توهین می کنن اول از همه شروع کرد به رو شنگری شروع کرد روشنگری چون در منابع اهل سنت این رو داریم من عبارتی رو از عمار نشون میدم بعد راجع به سلمان فارسی هم صحبت خواهم کرد خب عبارت عمار رو نشون بدم این کتاب مجمع الزوائد و منبع الفوائد هیثمی جلد اول چاپ دار الکتب العلمیه بیروت صفحه صد و چهل و هشت کتاب الایمان اینجا روایت نقل می کنه از سعد بن حذیفه

 قال قال عمار بن یاسر یوم الصفین

عمار یاسر روز صفین چی می گفت

و ذکر أمرهم امر الصلح

 اون در واقع تاریخچه معاویه و اطرافیانشون رو می گفت و امر صلح که بالاخره آیا میشه با اینا مصالحه کرد یا نه چون بعضی ها صحبت صلح می کردن دیگه آقا اینا قرآن بالا نیزه کردن قرآن با اون بین ما حکایت کنه فلان و قرآن بین ما حکم کنه از این حرفا وقتی این صحبت ها رو یه عده کردن عمار شروع کرد چیکار کردن شروع کرد اینار رو نصیحت کردن خب این افرادی که صحبت صلح می کردن کی بودن اینا شما در کتاب الکامل فی التاریخ این البته مطالعات خیلی قبلم چند سال قبلمه و امیدوارم که درست باشه در جلد سوم صفحه صد و نود و سه در الکامل فی التاریخ ابن اثیر اونجا یه بحثی مطرح می کنه میگه از اشعث بن قیس کندی این ها اومدن دور حضرت رو گرفتن گفتن یا به مالک بگو برگرده یا همون کاری که با عثمان کردیم با تو می کنیم یعنی می کشیمت

مجری:

چرا به این نتیجه رسیدن این افراد

استاد روستایی:

ببینید اشعث بن قیس کندی مرحوم ملا صالح مازندرانی در شرح کافی میگه میگه معاویه به این پول هنگفتی داده بود خریده بودش خب ببینید اشعث حالا من البته تو منابع اهل سنت هم نشانه هایی از این هست حالا عرض می کنم از اشعث بن قیس کندی یک تاریخچه ای داره این آدم حالا من با رعایت فرصت برنامه عرض می کنم محضرتون مسئله رو اشعث زمانی که پیامبر زنده بود آمد و به حضرت عرض کرد که یه همسری حضرت داشت که او از حضرت جدا شد گفت آقا می خوای یکی من برای به شما پیشنهاد بدم که حسب و نسب و زیبایی و همه چی از اون برتر باشه حضرت گفت کی گفت

 اختی قتیله

 این مطلبی رو که دارم خدمت بینندگان عزیز و ارجمندمون ذکر می کنم ابن سعد در طبقات الکبری جلد هشت صفحه صد و چهل و هفت به بعد این رو میاره خب حالا این نگاهی که به من می کنی یعنی سند

مجری:

وقتی گفتید سند ا سنده دیگه هم جلدش رو گفتید هم صفحه اش رو

استاد روستایی:

نه دیگه نگاه کنید دیگه ما شاگرد آقای قزوینی هستیم

مجری:

زنده باشید

استاد روستایی:

به قول معروف با ذکر سند اگه نگیم حاج آقا دعوامون می کنه ببینید چون بیننده ها حساس هستند

مجری:

ماشالله حافظه هم مثل خود حاج آقا حضور ذهن دارید چون اینا از قبل واقعا پیش بینی شده نبود دیگه این ها خب این سوال رو مطرح کردیم که بیشتر بینندگان آشنا بشن با این زوایای تاریخی این اتفاقاتی که بالاخره در تاریخ افتاده و ما هم باهاش آشنا بشیم ممنون میشم

استاد روستایی:

اینجا یک بحثی رو مطرح می کنه درباره قتیله در هم جلد هفت صفحه صد و جلد هشت صفحه صد و چهل و هفت این یه چاپ باز نمایش بدم از کتاب های اونا اگه چاپ های دیگه اش رو من داشته باشم که درباره آخ یک لحظه اشتباه باز کردم ببخشید

مجری:

خواهش می کنم

استاد روستایی:

جلد هشت صفحه صد و چهل و هفته این ماجرا اگر اصلا بزارید از نرم افزار نمایش بدم خیلی راحت تره این کلمه قتیله رو بیارم اینجا بیارم در کتاب الطبقات الکبری که این ماجرا رو می پردازه حالا دیگه پیش بینی نشده بود ولی اشکالی نداره عرض می کنم محضر مبارکتون بله اینم بله بفرمایید الطبقات الکبری ابن سعد جلد هشت صفحه صد و چهل و هفت اگر کارگردان محترم بتونن این پایین صفحه اون آدرس رو که عرض کردم جلد رو نشون بدن چون صد و چهل و هفتش که اون بالا معلومه جلد هشتمه اینجا چی نوشته

قتیله بنت قیس اخت اشعث بن قیس

 همون آدرسی که عرض کردم الحمدالله هنوز پیر نشدیم آقا

مجری:

زنده باشید

استاد روستایی:

خب اینجا عرض کنم خدمت شما میگه وقتی اسما بنت نعمان آمد و گفت به خدا پناه می برم از رسول خدا اشعث گفت آقا ناراحت نباشید و خلاصه من یه کسی رو به شما معرفی می کنم که از او بهتره و در جمال و حسب و نسب و اینا گفت کیه گفت

اختی قتیله

 خب اشعث میگه آقا من گفتم می خوام برم حضرموت رو به ازدواج شما در بیارم و بعد میره حضزموت میگه برم این رو بیارمش و با پیامبر برن در یک خونه زندگی بکنن خب داستان می گذره و وقتی ایشون میره خبر شهادت پیامبر می رسه

 وارتد و ارتدت معه

 اینا دو تا با هم مرتد میشن

 یعنی هم اشعث و هم خواهرش خب این قاعده اش اینه قاعده اش اینه که این آقا بیاد و در واقع کشته بشه دیگه یه مرتد دیگه باید کشته بشه اما چه اتفاقی میفته این وسط در دوره ابوبکر این رو میان دستگیرش می کنن میارن پیش ابوبکر این به ابوبکر چی میگه میگه آقا

استبقنی لحربک

منو بر جنگ با دشمنت نگه دار منو نکشی

و زوجنی اختک

خواهرتم به عقد من در بیاد البته اینا اینجا نیستا این

استبقنی لحربک و زوجنی اختک

جای دیگه است بله که خلاصه اشعث به ابوبکر این حرف رو می زنه که من رو برای جنگ با دشمنت نگهدار کتاب های متعددی این رو ذکر کردن به عنوان نمونه این ها جناب الاستیعاب ابن عبدالبر هست و کتاب ه ای دیگه که جلد اول اینجا ببینید میگه که شما من رو به قول معروف نگه دار

استبقنی لحربک و زوجنی اختک

منو برای جنگ خودت نگه دار خواهرتم به عقد من در بیار البته اشعث در زمان ابوبکر در هیچ جنگی شرکت نمی کنه خب بعدا با اهل بیت می جنگه که حالا یعنی منو برای جنگ با دشمنت نگهدار خب داره بعد هم با خواهر ابوبکر ازدواج می کنه بعد حاصل ازدواج میشه محمد بن اشعثی که امان نامه بر حضرت مسلم می گیره و او رو به شهادت می رسونه بعد نمی دونم در کربلا مقابل امام حسین می ایسته نامه به حضرت داده این ماجراش طولانیه خب این آقا اشعث اینجا اینجوری دوره عثمان این میشه حاکم آذربایجان خب اما امیرالمومنین وقتی به خلافت می سن چیکار می کنن اشعث رو عزلش می کنن اشعث رو عزلش می کنن خب این اشعث از اونور معاویه اون رو خریده یعنی پول زیادی می سازه ملاصالح مازندرانی ذکر می کنه و دیگران هم در منابع اهل سنتم آمده که این متمایل به معاویه بود معاویه خریده بودش ابن ملجم که اتفاقا می خواد حضرت امیر رو بکشه یک ماه تو خونه این آدم بوده خب این ام الفساده این آقای اشعث خب توی جنگ عرض کنم خدمت شما صفین این آدم میاد دور امیرالمومنین رو با یه عده می گیرن حالا اگر عبارت رو بیارم در الکامل فی التاریخ به شما نمایش بدم

مجری:

یعنی نفوذ می کنه ی جورایی

استاد روستایی:

نفوذ که بله نفوذیه از نظر من اشعث نفوذیه ببینید اگر الان ان شالله درست گفته باشم جلد سه صفحه حالا یا صد و نود و دو بود یا صد و نود و سه

مجری:

 کدوم کتاب باز

استاد روستایی:

 الکامل فی التاریخ ابن اثیر بله اینجا ببینید میگه هم او بود هم مسعر فدکی بود هم زید بن حسین طایی بود اینا آمدن و گفتن که علی دقت کن این اشعثم قبل از ایناست که از صفحه قبلش شروع میشه صحبتشون میگه اینا بعدا خوارج شدن این ها اینا گفتن یا علی

 عجب الا کتاب الله

جواب قرآن رو بده اینا قرآن رو نیزه کردن

الی دعیت الیه

زمانی که تو دعوت میشی به اون

و الا دفعناک

من ما میایم تو رو در واقع چیکار می کنیم می دیم به قوم

او نفعل بک ما فعلنا بابن عفان

دقت کنید همون کاری که با عثمان کردیم رو با تو انجام میدیم حضرت فرمودن بابا با از من اطاعت بکنید شما بیاید با اونا بجنگید نکنید این کارو نه

 ابعث الی الاشتر فلیأتک

 بفرست مالک بیاد بعد حضرت می فرماید سراغ مالک و آقا برگرد خب مالکم بر می گرده خب اشعث مسعر فدکی زید بن حسین طایی که اینجا خدمت شما عرض کردم این چند نفر که آقای شهرستانی اینجوری که خاطرم میاد میگه

اشد مروقا

 اص یعنی اصلا بدترین افرادی که نسبت به امیرالمومنین و دین داری اینا خیلی خلاصه چیزن از خوارج خوارج تر بودن اینان اینا این آدما خب البته اشعث ظاهر رو حفظ کرد تو سپاه خوارج نرفت تا کشته نشه بله اما به هر صورت اون لیدر اصلی اشعث بود و این مسعر فدکی و این آقای زید بن حسین طایی که عرض کردم خدمت شما حالا این عبارت رو اگر خدمت شما نمایش بدم ایناش بله الملل و النحل شهرستانی

اشد خروجا علیه و مروغا من الدین الاشعث بن قیس کندی و المسعر فدکی التمیمی و زید بن حسین طایی

 این سه تا اینا بدترین افراد بودن خب چرا به این نتیجه رسیدن خب عرض کردم که معاویه اینار رو خریده بود اصلا معاویه کارش این بود یعنی ما در تاریخ اشعث یه موقع دفاع از حضرت هم داریم در بعضی قسمت ها اما بعدا خریدنش جذب خودشون کردن پول بهش دادن و اونم رفت افرادی بودن بالاخره سست ایمان بودن خب حالا این آقای اشعث بن قیس آمده مقابل حضرت ایستاده و در این جنگ آمده صحبت چی رو مطرح می کنه صلحه صحبت حکمیت

لا حکم الا لله

حالا که صحبت اینا مطرح شده حالا نوبت کیه نوبت آقای عمار یاسره که این آقا چی داره میگه میگه آقا همین عمار یاسر هست همین هاشم مر قال همین نمی دونم کی همین کی اینا گردن میزدن خب ببینید آقای عمار یاسر گردن میزنه یه چیز دیگه میگه مجمع الزوائد جلد اول صفحه صد و چهل و هشت سند شروع میشه

عن حذیفه بن یمان عن سعد بن حذیفه عذر خواهم

قال عمار بن یاسر فی یوم الصفین و ذکر امرهم و امر الصلح

عمار آمد صحبت اونا رو و بحث صلح و اینا رو که اونا می کردن مطرح کرد و چی گفت عمار نیومد گردن بزنه اومد روشنگری کرد

والله ما اسلموا ولکن استسلموا

 به خدا قسم این ها مسلمان نشدن ادای اسلام رو در آوردن

 و اثر الکفر

مردم بدونید معاویه و عمر وعاص کفر خودشون رو پنهان کردن در ابتدای برنامه نمایش دادم که ما اصلا برتری نداریم بر علی بن ابی طالب آقا دنیاست خود من می دونم اگه ببین معاویه کوتاه چیز نکنی من میرم اعلام می کنم علی بر حق تو بر باطلی تو ضد علی هستی من این رو میگم این رو عمروو عاص داره میگه معاویه هم می دونه که حق و ماجرا چیست یعنی اینا در واقع همون کفر خودشون رو پنهان کردن اینا ایمان ندارن

ولکن استسلموا و اثر الکفر

 کفر خودشون رو پنهان کردن

 فلما رأوا علیه أعوانا أظهروه

زمانی که برای کفر خودشون یاورانی پیدا کردن اومدن کفر خودشون رو چیکار کردن اظهار کردن خب پس بنابراین این یاران امیرالمومنین علی علیه صلوات الله و سلام اینجوری نیست که شما بگید آقا چون با امام شون مخالفت کردن شروع کردن گردن زدن نخیر اینا می اومدن روشنگری بصیرت افزایی جامعه مثل اون هاشم مرقال و جنگ صفین مثل این عمار یاسر خب اصلا هدف این بود هدف اینا از شرکت در این جنگ ها همین بود که بصیرت افزایی بکنن چه در جنگ هایی که با خویشان خودشون به قول آقای سلیمانی امیری انجام می دادن و چه در جنگ های ایران شما ببینید ما شخصیتی رو داریم

مجری:

این که فرمودید در جنگ های ایران برگردن

استاد روستایی:

بله ما این شخصیت داریم به نام آقای سلمان فارسی بله خب درست شد سلمان فارسی یک آدمی است که عرض کنم خدمت شما هم ایرانیه بله و هم حاکم مدائنه از طرف کی عمر بن خطاب اومده حکومت کرده دیگه بل و طبق بعضی نقل ها در تاریخ داریم که اصلا مکان و کوفه سلمان مشخص کرده نشون داد خب این آقای سلمان فارسی یه عبارتی رو داره در احتجاج طبرسی جلد اول صفحه صد و هشتاد و هشت آمده

و اعلم

عمر بدان

نامه به تعبیر حضرت آقا معظم رهبری می گفت نامه سراسر عتاب سلمان به عمر بن خطاب

عن الله تبارک و تعالی لو اراد بهذا الامه خیرا او بهم رشدا

اگر به خداوند اینا خدا که اراده خیر می کنه میگه اگه خدا اراده ی خیر داشت و می خواست این ها رو هدایت بکنه یعنی جبری نه اینکه وگرنه خدا همیشه اراده خیر ولی خب امت نخواستن دیگه اگر واقعا این بود بر آن ها ولی قرار می داد چه کسی رو عذرخواهم یه لحظه نرم افزار هنگ کرد اون کسی رو به این ها ولی قرار میداد که اعلم امت است

 افضل باشه

مجری:

 

استاد روستایی:

و افضل امته و این ها

ما سموک امیر المومنین

عبارت اینه تو رو امیرالمومنین نمی ذاشتن اسمت رو

 و این رو بدان عمر بن خطاب اگر به ارشاد عاقل به گفته ی علی نبود من نمی آدم عنایت بفرمایید من عبارت رو خدمت شما از کتاب احتیاج بیارم دقت کنید اینجاست این بود

لولیه علیهم اعلمهم و أفضلهم

اگر خداوند می خواست بین این ها اراده خیر بکنه و می خواست اینا رو به خواست خودشون توجه نکنه که اشتباه خودشون که انجام دادن خدا توجه نکنه و واقعا جایگزین بکنه یه کسی رو اعلم و افضل اون ها رو می ذاشت

و لو کان هذه الامه من الله خالفین و لقول نبی الله متبعین و بالحق عاملین

 اگر این ها در واقع از خداوند می ترسیدن و پیرو قول پیامبر می بودن و به حق عمل می کردند این کیه اینا

 ما سموک امیر المومنین

به تو امیرالمومنین نمی گفتن

فاقض ما أنت قاض

 هر چی می خوای بگی بگو

انما تقضی هذه الحیاه الدنیا

همه اش دنیا است

خب قبلش رو دقت بکنید اینجا این بالاتر میگه

 اعلم

 بدان

انی لم أتوجه

من نیومدم که سیاست رو عهده بگیرم و حدود الهی رو تو حکومت تو به پا دارم

 الا بارشاد دلیل عالم

من اگر به ارشاد کی؟ امیرالمومنین

 به ارشاد اون راهنمای عالم با ارشاد ایشون چرا

 فنهجت فیهم بنهجه و سرت فیهم بسیرته

من می خوام بین در واقع مردم بر اساس برنامه و سیره امیر المومنین عمل بکنم یعنی معرفت افزایی و بصیرت افزایی اینجا پاورقی زده دو درسته ببینید محقق کتاب اینجا چی گفته

یرید علیا علیه السلام

 

مجری:

منظورش

استاد روستایی:

منظورش از این عالم کیه علی بن ابی طالب یعنی ببینید اگر یاران امیرالمومنین مثل سلمان مثل عمار نمی دونم دیگران اینا آمدن و مثلا در زمان خلفا در جنگ با ایران شرکت کردن اینا برای چی بوده خودش میگه

 فنهجت فیهم بنهجه و سرت فیهم بسیرته

 طبق سیره و روش علی بن ابی طالب عمل بکنیم که چی بوده سیره و روشش هدایت گری امت بصیرت افزایی همون کاری که با خوارج کرد که از دوازده هزار نفر هشت هزار تاشون توبه کردن این نسبت به یاران امیرالمومنین اما حالا

استاد روستایی:

یعنی اینکه می فرمایید مشروعیت ندادن به اون خلافت همین که در جنگ شرکت کردن هدفشون این نبود که برن کشور گشایی کنند و نمی دونن اموالی به دست بیارن غنائمی می خواستن توی اون جنگ دیگه حالا اتفاقی بود که افتاده است

مجری:

تصمیم حکومتی گرفته شده این ها دارن میرن که برای اینکه تبیین کنن برای اینکه لسان اسلام باشن زبان اسلام باشن

استاد روستایی:

خود امیر المومنین نرفتن بله دیگه ببینید خود حضرت نرفتن ما هفته پیش مستنداتش رو نشون دادیم ابا کردن در این جنگ ها شرکت نکردن چرا به خاطر اینکه می دونستن اگه برن اینا یک استفاده تبلیغاتی خواهند کرد که علی بن ابی طالب ما رو مشروع می دانن

مجری:

که دیگه معصوم بودن بالاخره معصوم که

استاد روستایی:

لذا حضرت این کارو نکردن اما اینایی که رفتن بارشاد عالم حضرت ارشاد کرد که میگه

فنهجت فیهم بنهجه و سرت فیهم بسیرته

این کار بکنیم برای اینه ما طبق سیره علی بن ابی طالب می خوایم عمل بکنیم چون می دونید که در دوره ی اون افراد خب به خاطر بالاخره مخالفت می کردن با سنت ها خیلی از احکام دینی عوض شد خب اینا داومدن که نگه دارن اینا اومدن مردم رو در واقع مردم رو آگاه کنن که آقا اسلام واقعی اسلام علی است بل خب و اما من دو تا نمونه دیگه تا حالا فرصت باقیه مونده از برنامه ایشون گفت آقا انتظار داشت اگه به اصفهان شورش مثلا اصفهانی ها اگه شورش مین چیکار می کردن خب طبیعتا باید یه برخورده خیلی تندی

مجری:

کل شهر رو از بین ببرن

استاد روستایی:

اینجا ببینید آقای زرین کوب در صفحه سیصد و پنجاه و یک کتاب چی میگه ببینید یک بار به تشویق علی چهار پنج هزار تن از اعراب آهنگ غذای دیلم کردند و نیز در عهد وی ماهویه ماهویه سوری مرزبان مرو به کوفه آمد همون ماه هایی که از تاریخت تقریبا من هفته پیش نقل کردن که با اینی که این مشرک بود اما امیرالمومنین بهش پست داد با کرامت باهاش برخورد کرد و خلیفه به دهقانان و اسواران و و دهسالاران نامه نوشت و دستوری داد تا جزیه خویش بدو بدهند اما چندی بعد خراسان به هم برآمد اهل نیشابور پیمان شکستند نمیگه امیر المومنین پیمان شکست نه آقا اهل نیشابور پیمان شکستن و از پرداخت جزیه و خراج امتناع کردن علی لشکر به خراسان فرستاد و نیشابور را گرفت چنانکه مرو را نیز به صلح باز گشود دنبال این نبود امیر المومنین زمانی می جنگید قبلا من سیره حضرت رو گفتم که طرف مقابل میومد میزد ابتدا به جنگ می کرد چند تا رو می کشت حرف گوش نمی داد هدایت نمی شد اون وقت حضرت مقابله می کرد وگرنه حضرت تا جایی که راه داشت با صلح این کار رو می کرد با این همه در پایان روزگار وی خراسان همچنان آشفته بود و آشوب ها و جنگ های عراق و شام آن ولایت را نیز آشفته می داشت همچنین وجود اختلافات داخلی در بصره اهل فارس و کرمان را نیز به هوای شورش انداخت یعنی جنگ جمل اینا گفتن آقا ما شورش می کنیم خب الحرنا یه عامل خویش را براندند و خلیفه ناچار شد برای رفع این آشوب زیاد بن أبی را به ولایت فارس و کرمان گسیل دارد بعد میگه زیاد به کربزی و هوشیاری آن دو ولایت رو أمن کرد و به آشوب و شورش پایان داد خب ببینید این آشوب و شورشیه که در ایران اتفاق افتاده فارس و کرمان و نمی دونم عرض کنونم خراسان و مرو و همین عامل چیکار کرده یه جا رو با صلح گرفته یه جا رو یه عامل گذاشته ناچار شده چون اینا می اومدن آقا عاملشون رو بیرون می کردن خراج نمی دادن خب چیکار کنن حضرت اما آیا آقای زرینی گفتن آقا گردن

مجری:

قتل عامی صورت گرفته

استاد روستایی:

زرین کوب فارسیه موسسه انتشارات امیر کبیر هم چاپ کرده ساله هزار و سیصد و هشتاد و سه

قتل عامی اینجوری کردن

مجری:

چندین هزار نفر رو

استاد روستایی:

حداقل یکیش رو نگفتم بله مثلا ببینید این کتاب تاریخ ایران بعد از اسلام آقای دکتر عبدالحسین

 ببینید ما در دوره بعضیا داریم از این قتل عام ها در دور بعضیا داریم که حالا امشب دیگه من نمی رسم من داشتم حالا ان شالله می مونه برای هفته آینده اما در مورد امیرالمومنین اینا رو نداریم که اینجوری بخواد قتل عامی راه بندازه و از این کارا بکنه ما به همونا هم معترضیم اونا رو ما معترضیم اما در مورد امیر المومنین این اقای زرین کوبه عبارت رو داره ذکر می کنه خب اما غیر از این نکته دیگری جناب آقای صفایی عزیز نسبت به برخورد خود حضرت با در واقع ایرانی هاست

مجری:

ایرانی ها به صورت خاص

استاد روستایی:

شده و اصلا اساسا برخورد امیرالمومنین با ایرانی ها چه جوریه خب دو تا گزارش رو که من تا الان من یک گزارش قبل گفتم که

 امیل الی الموالی و الطف بهم

غیر از اون گزارش در نهج البلاغه است این کتاب نهج البلاغه با تحقیق آقای دکتر صبحی صالح صفحه چهارصد و هفتاد و پنج خب اینجا عرض کنم خدمت شما

و قال علیه السلام

 امیرالمومنین فرمودن

 فقد لقیه عنده مسیره الی الشام

داشتن زمانی که می رفتن به شام کیا رو دیدن

 دهاقین الانبار

دهقان دهقان کلمه فارسی کشاورزهای الانبار که جز ایران بودن اون موقع

 فترجلوا له و اشتدوا بین یدیه

 اینا به استقبال حضرت اومدن و حضرت سواره اینا شروع کردن در رکاب حضرت پیاده رفتن

حضرت فرمودن

ما هذا الذی صنعتموه

این چه کاریه بابا من بالام شما پایین

 فقالوا خلقٌ منا

آقا اخلاقمونه رسممونه آدابمونه

نعظب به امراءنا

 ما اتفاقا وقتی می خواهیم پادشاه هامون رو بزرگ بداریم اینجوری عمل می کنیم ما اینجوری می کردیم با ساسانیان عادت کرده بودن دیگه حضرت فرمودن

 والله ما ینتفع بهذا امراءکم

با این کار شما نفعی به امرای شما نمی رسه

و انکم لتشقون علی انفسکم فی دنیا

شما تو دنیاتون به خودتون سخت می گیرید چه کاریه

و تشقون به فی آخرتکم

 در آخرتم عاقبت تون خیر نمیشه که اینجوری می خواید با یه حاکمی اینجوری برخورد کنید این حرفا کدومه

و ما اخسر المشقه وراء اعلقاب

چقدر زیان باره یه مشقت و سختی تو دنیا تحمل بکنی بعدشم بخواهی عقاب بشی

 و اربح دع معها الامان من النار

و چقدر اون راحتی که امان از آتش به اون باشه سودمند و سود داره اگر امیرالمومنین می خواست شاهانه با این ایرانیا برخورد بکنه اینجوری می کرد اینار رو نهی می کرد اگه می خواست شاهانه برخورد بکنه می گفت کار خوبی کردید بیشتر این کارو بکنید اما این نیست این خود علی بن ابی طالب نیست آقای سلیمانی امیری حالا دشمنی دشمن باش ولی دشمن حق نباش ببینید مشکل سیاسی داری با جمهوری اسلامی خودت می دونی اما با حق دشمنی نکن تو همون مشکل سیاسی ات هم اشتباه می کنی نمی فهمی داری مقابل حق می ایستی نکن این کار رو آخرت خودت رو خراب نکن برای چهار قرون مال دنیا این کاریه که این آقا داره انجام میده وگرنه ببینید آقای امیرالمومنین این با دهقانان ایران یا اون بحث

 الطف بهم امیل

 و یاران ایرانی حضرت که ما نام بردیم فراوان اینا در سیره امیرالمومنین بنابراین جناب آقای صفایی عزیز این حرف هایی که این آقا اومد زد نسبت به یاران امیرالمومنین آقا خشونت ایدئولوژی اینه اینه نه همشون حرفای بی اساسی بود که بالاخره به درد خودش می خوره در خدمت شما هستیم از ببرن دیگه خب ما ببینیم آقا در زمان امیرالمومنین آیا شورش شده یا نشده چه جوری برخورد

مجری:

احسنتم سلام و درود می فرستیم بر یاران با وفای حضرت امیرالمومنین علیه السلام جناب سلمان محمدی جناب ابیذر جناب مقداد جناب عمار جناب مالک جناب حجر بن عدی جناب هاشم مرقال که ذکرشون شد امشب و بسیاری از یاران امیرالمومنین جناب میثم تمار و حتی امروز روز که هستند افرادی پای این مکتب جانانه ایستادگی می کنن مقاومت می کنن تبیین می کنن در این جهاد تبیین و ان شالله که همه مأجور باشن و همه موفق باشن آقا ممنون و مچکرم نکته هست باقی مونده چون

استاد روستایی:

کلیپ مونده و کلی مستندات که ان شالله جلسه آینده

مجری:

امشب هم برنامه مون شاخ و برگ پیدا کرد و ان شاله که همش هم مفید بوده باشه

استاد روستایی:

سلامت باشید

 

مجری:

ممنون مچکرم از حضورتون جناب حجت الاسلام و المسلمین دکتر روستایی و همچنین همراهی شما بینندگان عزیز و ارجمند از همه شما عزیزان التماس دعای فرج و دعای خیر داری برنامه رو با همین دعا به پایان برسانیم که الهی بفاطمه و أبیها و بعلها و بنیها عجل لولیک الحجه بن الحسن الفرج العافیه و النصر و سلام علیکم و رحمه الله و برکاته

 

 



Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها