لينک دانلود
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
عنوان برنامه: آینه تاریخ
تاريخ: 04/ 08/ 1403
استاد: حجت الاسلام والمسلمین جباری
مجری: آقای قضبانی
قسمت:138
بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین اللهم صل علی محمد و علی آله الطیبین الطاهرین و عجل فرجهم
مجری:
عزیزان بیننده سلام وقت شما بخیر باشد از تاریخ چقدر ما استفاده میکنیم و در مباحث تاریخی چگونه الگو میگیریم در مسائل تا عملکردمان را بهتر کنیم اینجا برنامه آینه تاریخ است و ما در این برنامه در مورد تاریخ صحبت میکنیم و برخی از اخبار تاریخ را به مناسبت بررسی میکنیم استاد عزیز ما در این برنامه جناب آقای دکتر جباری هستند و ابتدا خدمت استاد عزیز سلامی داشته باشم برگردم توضیحاتی را خدمت شما عزیزان تقدیم کنم استاد عزیز سلام وقت شما بخیر خیلی خوش آمدید.
استاد: جباری
علیکم سلام و رحمت الله خواهش میکنم بسم الله الرحمن الرحیم حضور حضرتعالی جناب آقای قضبانی و عزیزان بیننده این برنامه عرض سلام و ادب و احترام دارم آرزوی توفیقات و تاییدات روز افزون و ان شاء الله که همه در محضر مقدس مولا و سرور و ولی نعمتمان امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) رو سفید باشیم در تمام ایام و لحظات و با امید به ظهور قریب الوقوع آن حضرت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ان شاء الله در خدمتتان هستیم.
مجری:
ان شاء الله ان شاء الله هرچه سریعتر این وعده الهی ان شاء الله محقق شود خیلی خوش آمدید برنامه خودتان و وقت گذاشتید تشکر میکنم از طرف خودم و بینندگان ، عزیزان بیننده سه هزار پانزده پانزده سامانه پیامکی شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است این سامانه در اختیار شما است در تماس ساعت شبانه روز و در طول هفته شما نظرات پیشنهادات و سوالاتتان را به این سامانه ارسال کنید بعضی وقت ها سوالاتی ارسال می شود و بعد از آن مثلاً بیننده محترمی که سوال ارسال کرده است می گوید چرا پاسخ سوال من را ندادید سوالها زیاد است من این توضیح خدمت شما بدهم با اجازه استاد سوالات الحمدلله زیاد ارسال می شود و ما این ها را همکاران می بینند بررسی میکنند دسته بندی و به وقتش ان شاء الله استاد آن ها را که بررسی می کند بعضی از آن ها را انتخاب می کند و ما خدمت استاد هستیم و برای شما استاد توضیح می دهند لذا از اینکه ممکن است کمی دیرتر شود آسوده باشید و نرنجید حتما این ها پاسخ داده می شود.
خیلی وقت ها سال ها را در آرشیو که از طریق سایت شبکه حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و همچنین اپلیکیشن شبکه حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در گوشیهایتان نصب می شود بروید آن جا ببینید برنامه ها موضوعاتش هم آن جا نوشته شده است سوالات شما در آن موضوعات ممکن است گفته شده باشد ما را به صورت زنده هم از طریق همان سایت می توانید زنده ببینید و عرض کردم دسترسی پیدا کنید تلفن ها هم در اختیار شما است که به صورت زنده تماس بگیرید در خدمت شما و جناب آقای دکتر جباری هستیم و ان شاء الله استاد پاسخگوی سوالات شما خواهند بود استاد ببخشید خیلی طول کشید از نمونه همین سوال ها و این ها است ولی یک مناسبتی امروز است اگر توضیح مختصری چون یک سوالی هم ما در این خصوص برایمان رسیده است عرضم به حضورتان که امروز سالروز وفات موسی مبرقع معروف است دیگر فرزند امام جواد (سلام الله علیه) در قم هم مدفون است و این ها شما قبلا به مناسبت در مورد ایشان توضیحاتی دادید دوستی سوال کردند که جایگاه ایشان نگاهشان به اهل بیت (سلام الله علیهم) و به اصطلاح دیدگاهش در مورد مذهب شیعه این ها را خواستند خاطر برخی از روایات که می گویند که میرفته است در خانه متوکل در می زده است و این را برایم توضیح بدهید بعد ان شاء الله سوالات دیگری است از بینندگان.
استاد: جباری
خواهش می کنم بله جناب موسی مبرقع موسی بن محمد بن علی (سلام الله علیهم )فرزند امام جواد (سلام الله علیه) و طبعاً کوچکتر از امام هادی (سلام الله علیه) بوده است و ایشان مدتی در مدینه بود مدتی در کوفه و عرض شود که سفری هم به سامرا کرده است در دوره امام هادی (سلام الله علیه) برادر بزرگوارشان در سامرا و سپس سفر به قم کرده است ما در این برنامه به هر بهانهای مثلاً ولادت حضرت معصومه (سلام الله علیه) وفات حضرت معصومه (سلام الله علیه) تلاش کردیم که درباره قم و جایگاه قم سخن بگوییم و هر چقدر هم سخن بگوییم باز کم گفتیم قم واقعاً یک مرکز آبرومند برای شیعه، قدیمیترین میتوان گفت مرکز استقرار شیعیان امامی اثنا عشری در ایران بوده است از همان قرن اول اواخر قرن اول شیعیان اثنا عشری، اشعری ها آمدند در قم ساکن شدند و عرض شود که یک پناهگاهی برای اهل بیت (سلام الله علیهم) بوده است چنانکه در روایت هم عشا البیت از قم تعبیر شده است بله سفر به قم کرد و منتها تعبیر مبرقع یعنی برقع به چهره می آیند داخت چهره را با یک برهان نقابی میپوشاند بعضاً گفتند به خاطر زیبایی فوق العاده بله ممکن است که اولاد ائمه (سلام الله علیهم) زیبایی چهره داشتهاند اما به نظر می رسد که چون وجهش خیلی مشخص نیست به نظر می رسد که با توجه به وضعیت سختی که در آن زمان وجود داشته است از طرف بنی عباس نسبت به اولاد اهل بیت (سلام الله علیهم) شواهدی هم برایش داریم احتمالاً خاطر بعد تقیه بوده است یعنی به خاطر ناشناس بودن.
یک شاهدش مثلاً جناب عبدالعظیم حسنی در همین نیمه قرن سوم در دوره امام هادی (سلام الله علیه) اواخر عصر امام هادی (سلام الله علیه) می آید به ایران و به ری می رود و طبق نقل مرحوم نجاشی ناشناس وارد ری می شود و ناشناس آن جا زندگی میکرده است معدودی از خواص شیعه او را می شناختند و وقتی از دنیا می رود در به اصطلاح جیب او نسبش کاغذ و نسبش پیدا میکنند به زیارت امامزاده از اولاد امام کاظم (سلام الله علیه) حمزه بن موسی (سلام الله علیه) که در عبدالعظیم حسنی دفن است آن جا میرفته است منظورم این است که دوره دورهای بوده است که سادات خیلی راحت نمیتوانستند در این شهرها حضور پیدا کنند آن قرینه میتواند باشد برای این نکته هرچند اینجا قم بوده است و به هر حال عشاق البیت بوده است شیعیان درش بودند اما والیش سنی بوده است والی بله والی قم در این دوره در دوره امام عسکری (سلام الله علیه) احمد بن عبیدالله بن خاقان بوده است.
یک فرد بسیار متعصب خود عبیدالله خاقان وزیر به اصطلاح خلفای عباسی بوده است و این پسر او بوده است که البته روایتی هم نسبتا مفصل داریم از همان احمد بن عبیدالله ابن خاقان مبنی بر حضور امام عسکری (سلام الله علیه) الزاماً لازم میکردند که امام هادی (سلام الله علیه) و امام عسکری (سلام الله علیه) در هفته یک روز یا دو روز دوشنبه و پنجشنبه حضور پیدا کنند در دارالخلافه و آن احمد بن عبیدالله ابن خاقان با یک تعصبی تعصب ضد شیعی ضد اهل بیت (سلام الله علیهم) طوسی توضیح می دهد که وقتی حسن ابن علی عسکری (سلام الله علیه) می آید می آمد به دربار مثلاً مورد احترام پدرم قرار میگرفته است این را با تعجب یاد می کند اما گفتن که آدم متعصبی بوده است سخت میگرفته است برای قمیها در یک چنین فضایی که با اینکه قم مرکز شیعیان بوده است اما ولات متعصب عباسی در قم حضور داشتند طبیعتاً اگر متوجه میشدند یکی از اولاد بلافصل ائمه (سلام الله علیهم) مثلاً برادر امام هادی (سلام الله علیه) آمده است در قم طبیعتاً این را برنمیتابیدند و به نظر میرسد که این بعد تقیه داشته است برای بعد اجتماعی سیاسی داشته است برای اینکه ناشناس باشد شاید به همین دلیل است که در گزارش است که قمی ها خیلی تحویل نگرفتند عجب ورود جناب موسی مبرقع خیلی تحویل نگرفتند با اینکه شیعه بودند احتمالاً ناشناس وارد شد برای همین جهت محذوری داشته است لذا می رود به کاشان کاشان ظاهراً فضا مناسبتر بوده است احمد بن ابی دولف باشد آن جا فرد از بزرگان شیعه که تحویل میگیرد می شناسدش به ایشان زمین می دهند.
به هر حال مزرعه می دهند خانه می دهند و تکریمش می کنند بعد قمیها مطلع می شوند مطلع می شوند که به هر حال ایشان رفته کاشان و بعد اینکه به هر حال یک چنین جسارتی تلقی میکنند که ما به هر حال تحویل نگرفتیم میروند و با اصرار برش میگردانند به قم و احترام تکریم میکنند و می آید و ساکن می شود در همین جایی که الان به هر حال محله آذر قم و چهل اختران که محل قبر ایشان است آن محلات قدیمی قم در واقع در آن قسمت بوده است و دیگر بعد از آن تکریم میکنند و در قم ساکن می شود اهل و عیالش هم می آیند به قم از شواهد بر می آید که فرزندش آمده است عروسش آمده است کنیزهای چون از کسانی که دفن هستند دفن هستند در کنار قبر ایشان به چهل اختران معروف هستند چهل اختر یعنی چهل نفر از همین ساداتی که از فرزند ایشان نواده ایشان همینطور وابستگان به تدریج آن جا دفن می شوند یک امامزاده خیلی مفصلی است که چهل نفر سادات و بستگان آن ها در آن جا دفن هستند.
و خوب عرض شود که خواهران ایشان هم می آیند به قم و مثلاً جناب زینب یکی از آن خواهران از میمونه ام محمد دو سه نفر از خواهران ایشان هستند که می آیند به قم و اولین کسی که قبه بنا می کند بر قبر حضرت معصومه (سلام الله علیها) که ابتدا وقتی حضرت (سلام الله علیها) دفن شد یک بوریایی با حصیر سایبانی بر قبر حضرت (سلام الله علیها) درست کردند اما اولین کسی که قبر بنا می کند ظاهراً همان زینب است خواهر موسی مبرقع که ایشان همانجا دفن است بله همین خواهران هم در کنار حضرت معصومه (سلام الله علیها) طبق نقل تاریخ قم هم حسن بن محمد بن حسن قمی قرن چهار ایشان نقل می کند که این ها همانجا دفن شدند به هر حال یک امامزاده واجب التعظیم آن نکتهای که فرمودید قابل قبول نیست به دو دلیل یک نکته ضعف سند است سند ضعیفی دارد و ما در روایت آن جا روایت مشکوک است نظر سند بررسی میکنیم و نظر می دهیم.
نکته دومی که موید ندارد یعنی از طریق ائمه (سلام الله علیهم) یا از طریق بزرگان شیعه تاییدی بر این مسئله نیامده است سوم اینکه واقعاً آیا قابل پذیرش است که جناب موسی مبرقع که وابسته به خاندان اهل بیت (سلام الله علیهم) است بیاید به سامرا به خاطر دعوت متوکلی که این همه به هر حال بدی کرده است نسبت به اهل بیت (سلام الله علیهم) بله و از شقیترین خلفای عباسی بوده است و سه سال یک وقت می گوید یک روز دو روز یک هفته دو هفته اما سه سال برود در خانه متوکل در قصر متوکل هر سه سال موفق نشود و بالاخره روایات بر عقل هم باید عرضه شود و طرف یکبار و دو بار و سه بار می رود خسته خسته می شود بالاخره سه سال میرفته است در قصر خانه بالاخره آن متوکل حاکمی بوده است که عرض کنم که بیرون می آمده است و مردم حضور پیدا میکردند در قصرش امثال این ها بار عام میدادند لذا این ها روایت را غیر قابل پذیرش می کند و اگر چنین چیزی بود طبیعتاً باید انعکاس پیدا می کرد در واکنش شیعیان قم در شیعیان کاشان امثال این ها منتشر می شد و چنین چیزی که یک روز دو روز که نبوده است سه سال و در سامرا هم چشمانی میدیده است ایشان را که به هر حال می آید در قصر متوکل با این حالت حقارت عجزی امثال این ها.
من دارم عرض میکنم کسی که برود در مجلس شراب متوکل شرکت کند این ها چیزهایی است که خیلی از انسان های عادی حتی غیر قابل پذیرش میکنند و به نظر می رسد که جعلی است که صورت گرفته است نسبت به خود این روایت گرچه آن گفتن که متوکل میخواست یکی از علویین را برای اینکه به هر حال هتک حیثیت کند خاندان اهل بیت (سلام الله علیهم) را دعوت میکنم به مجلس شرابش امام هادی (سلام الله علیه) را موفق نشد آن مجلسی هم که ناچار شد امام هادی (سلام الله علیه) شرکت کند که بساطشان به هم ریخت با آن اشعاری که حضرت (سلام الله علیه) خواندند:
باتوا علی قلل الاجبال تحرسهم غلب الرجال فلم تنفعهم القلل و استنزلوا بعد عز عن معاقلهم و اسکنوا حفراً یا بئس ما نزلوا ناداهم صارخ من بعد دفنهم این الاساور و التیجان والحلل این الوجوه التی کانت منعمة من دونها تضرب الاستار والکلل فافصح القبر عنهم حین سائلهم تلک الوجوه علیها الدود تنتقل قد طال ما اکلوا دهراً و ما شربوا فأصبحوا الیوم بعد الاکل قد اکلوا
مضمون این اشعار این است: «قله های بلند را برای خود منزلگاه کردند و همواره مردان مسلح در اطراف آنها بودند و آنها را نگهبانی میکردند، ولی هیچ یک از آنها نتوانست جلو مرگ را بگیرد و آنها را از گزند روزگار محفوظ بدارد.آخرالامر از دامن آن قله های منیع و از داخل آن حصنهای محکم و مستحکم به داخل گودالهای قبر پایین کشیده شدند، و با چه بدبختی به آن گودالها فرود آمدند در این حال منادی فریاد کرد و به آنها بانگ زد که: کجا رفت آن زینتها و آن تاجها و هیمنه ها و شکوه و جلالها؟ کجا رفت آن چهره های پرورده ی نعمتها که همیشه از روی ناز و نخوت، در پس پرده های الوان، خود را از انظار مردم مخفی نگاه می داشت؟ قبر عاقبت آنها را رسوا ساخت. آن چهره های نعمت پرورده عاقبة الامر جولانگاه کرمهای زمین شد که بر روی آنها حرکت می کنند زمان درازی دنیا را خوردند و آشامیدند و همه چیز را بلعیدند، ولی امروز همانها که خورنده ی همه ی چیزها بودند مأکول زمین و حشرات زمین واقع شده اند.
بحار، ج 50، ص 211.
مجلس به هم ریخت حضرت (سلام الله علیه) با آن اشعارشان و بعد تلاش کرد یک نفر دیگر علویان جذب کند که می گویند مثلاً این موسی مبرقع پذیرفت که عرض کردم قابل پذیرش نیست اصلا خود این روایت جعل شده است برای این هدف که بله علویان در حدی بودند که درخواست میکردم مثلاً التماس میکردند بیایند مجلس متوکل اما مثلاً متوکل نمیپذیرفته است و امثال این ها لذا اینجا باید قابل قبول نیست امامزاده جلیل القدری است و اینکه عرض کردم تحلیل تاریخی بود یکی از بزرگان از اولیا خدا هم به واسطه ای از واقعا از اولیا خدا به واسطه از ایشان گفتم سوال کردند ایشان هم تایید کرد جلالت قدر جناب موسی مبرقع را و هر وقت که قم تشریف می آورد ایشان می رود به زیارت قبر ایشان و ادای احترام می کنند .
مجری:
خیلی متشکرم از این پاسخی که فرمودید و سوال بیننده ان شاء الله راضی شده باشد او قانع شده باشد در پاسخ سوال دیگری است یک خورده سوال طولانی است من چون اصل سوال خدمت شما ارائه کردم در جریان باشند خیلی خلاصه و مختصر عرض میکنم شما پاسخ را بفرمایید در مورد کتاب سلیم ابن قیس سوال شده است که این کتاب حالا خودش مفصل آورده است برخی از بزرگان که این را تایید کردند و برخی دیگر از بزرگان که موثق باشد در این خصوص توضیحاتی بفرمایید البته که قبلا من یادم است یک قسمت کامل در این خصوص صحبت شده است سوالات بینندگان جواب بدهیم در همان زمان.
استاد: جباری
بله راجع به کتاب سلیم سوال کردند عزیزان بیننده که احیانا آشنایی ندارند با این کتاب، کتاب سلیم بن قیس هلالی، درباره سلیم ابن قیس هلالی دیدگاههای متعارض و متناقض زیادی مطرح شده است و ما این توضیح کوتاهی که حالا عرض می کنم از نظر تاریخی در شواهدی که وجود دارد که حالا عرض خواهم کرد این شواهد دال بر این است که او از اصحاب امیرالمومنین (سلام الله علیه) از اصحاب امام حسن (سلام الله علیه) امام حسین (سلام الله علیه) امام سجاد (سلام الله علیه) چهار امام (سلام الله علیهم) را درک کرده است.
حالا مستنداش هم عرض میکنم از این بگیرید که شواهد تا کسانی که در دوره معاصر بعضی از کسانی شاید از مستشرقان و این ها تاثیر پذیرفتند یا نوگرا هستند در دیدگاههای تاریخی امثال این ها حتی وجود تاریخی سلیم را سعی کردند انکار کنند افسانهای است بزرگان ما جناب سلیم کیست؟ گفتند که به اصطلاح او دو سال قبل از هجرت رسول خدا (صلی الله و علیه و آله و سلم) متولد شد هنگام رحلت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) دوازده ساله بود بعد جز اصحاب امیرالمومنین (سلام الله علیه) شده است جزء خواص اصحاب امیرالمومنین (سلام الله علیه) این را جناب برقی احمد بن ابی عبدالله برقی کتاب رجالی دارد رجال او یکی از آثار چندگانه اصلی رجالی ما است جناب برقی در رجالش عرض شود که صفحه شصت و چهار جناب سلیم را از اصحاب امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) معرفی کرده است در صفحه سی و نه یکی از نود صحابی امیرالمومنین (سلام الله علیه) معرفی می کند در صفحه شصت و چهار از اصحاب پنج امام اول شیعه (سلام الله علیهم) چون امام باقر (سلام الله علیه) را هم درک کرده است دیگر دوره امام سجاد (سلام الله علیه) سال هفت شود که هشت وفاتش است هفتاد و هشت در هفتاد و شش سالگی چون دو سال قبل از هجرت به دنیا آمده است.
بله عرض شود که در سال عذر میخوام هفتاد و شش وفاتش در هفتاد و هشت سالگی چون دو سال قبل از هجرت و طبیعتاً پنج امام (سلام الله علیهم) را درک کرده است و یکی از یازده صحابی امام حسن (سلام الله علیه) شمرده شده است که صفحه شماره صفحه پنجاه و هشت رجال برقی ذکر می کند یکی از نود صحابی امیرالمومنین (سلام الله علیه) شمرده شده است یکی از چهارده صحابی امام حسین (سلام الله علیه) در صفحه شصت و یک ذکر می کند چهارده صحابی چهارده صحابی که برقی در آن رجالش معرفی میکنند یکیش را سلیم معرفی می کند یکی از سی و سه صحابی معرفی می کند از اصحاب امام سجاد (سلام الله علیه) عرض کنم که همین سلیم است با عنوان ابو صادق آن جا ایشان را کنیه معرفی در ارتباط با دوره حیات قرن اول است از دوره قبل از هجرت تا سال هفتاد و شش و در هفتاد و هشت سالگی در ایران هم در فارس از دنیا می رود مخفیانه از حجاج و آن ظلم حجاج فرار کرده بود آمد به فارس و در آن جا از دنیا رفت قبری هم دارد در نمیدانم آیا قبری است یا خیر بعید میدانم نمیدانم حالا من خیلی اطلاع ندارم و ایشان کتابی دارد کتاب سلیم که الان است این کتاب معروف به کتاب سلیم بن قیس هلالی ، مشکل در ارتباط با این کتاب است که آیا کتاب موجود همان کتاب اصلی سلیم است یا نه به آن نسبت داده شده است ویژگی کتاب آن چیست؟
کتاب او اصلش چهل و هشت روایت مفصل است بعد روایت را کوتاه دیگری هم در ضمیمه دارد که یکی از مهمترین ویژگیهای کتاب او اینکه اخبار مربوط به جایگاه و فضیلت امیرالمومنین (سلام الله علیه) و اهل بیت (سلام الله علیهم) را ذکر کرده است و به خصوص آن ابعاد تاریخی ظلمهایی که به امیرالمومنین (سلام الله علیه) شد در جریان هجوم به بیت فاطمه (سلام الله علیها) مثلاً یک روایت مفصلی در اوایل کتاب از جناب سلمان فارسی است درباره هجوم به بیت فاطمه (سلام الله علیها) و جزئیات هجوم جزئیات باز مفصل اواخر کتاب است از ابن عباس که مؤید هم هستند در بسیاری از موارد مشترک هستند موید هم هستند روایت سلمان و ابن عباس روایت مفصل دیگری هم دارد درباره حوادث آینده درباره حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) درباره دیگر ائمه (سلام الله علیهم) اولاد تعداد ائمه (سلام الله علیهم) و اخباری از این دست در این کتاب است و اولین کتاب تالیف شده شیعه است اولین کتاب چون تو قبل از قرن اول است از یکی از اصحاب امیرالمومنین (سلام الله علیه) درباره محورهای معارفی امام شناسی امثال این ها تعلیم شده است در دورهای تعریف شده است که کتاب حدیث نقل حدیث ممنوع بوده است این در چنین فضای طبیعی است.
که بیاید مخفیانه احادیث از این دست که ظلم خلفا را نسبت به اهل بیت (سلام الله علیهم) بیان کرده است طبیعی است که این کتاب آشکار نمی تواند منتشر شود مخفیان آمد در فارس به فردی به نام ابان بن ابی عیاش کتاب را داد و اجازه نقلش را کتاب را تو منتشر کن نقل کن این ها بعد به واسطه ابان بن ابی عیاش این کتاب منتشر شد درباره اصل کتاب اما مواضع نسبت به این کتاب متفاوت است همانطور که عرض کردم در میان بزرگان ما برخی کاملا تایید کردند مثلا یکی از کسانی که خیلی اسمش برده می شود در تایید کتاب تعابیر خیلی بلندی دارد این اصل من اصول شیعه ذکر کرده است اصول شیعه و خیلی تمجید کرده است.
مرحوم نعمانی صاحب الغیبه معروف در قرن چهار کتاب الغیبه ایشان هم یکی از منابع مادر در مباحثی که مربوط به غیبت آقا امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است یکی از منابع مهم کتابهای نعمانی است بله کتاب نعمانی از منابع ما است در آن کتاب کتاب سلیم را معرفی می کند جزو اصول شیعه عزیزان بیننده واژه اصل را حتماً آشنا هستید وقتی گفته می شویم اصل اصول اصول اربع مائه امثالنا چهارصد اصل حدیثی و بیش از آن منظور آن دسته از آثاری است که اصحاب ائمه (سلام الله علیهم) روایات از خود امام (سلام الله علیه) می شنیدند و می آمدند مینوشتند اصل اصل می گویند این با مصنف یا کتاب و این ها متفاوت است کتاب ممکن است از راوی دیگری باشد امثال این ها ما اصل معنا است چون شنیدههای سلیم از خود امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) از اصحاب اصلی مثل سلمان و مقداد ابوذر و این ها است آن اصل من اصول شیعه از آن یاد شده است به هر حال نعمان یکی از کسانی است که خیلی نگاه بسیار مثبتی دارد نسبت به این کتاب ارزشمندترین کتاب حدیثی شیعه شمرده شده است و مورد اعتماد دانسته شده است خیلی نزدیک به عصر حضور ائمه (سلام الله علیهم) و این ها موید است از باب اینکه پس ببینید اینکه می گویند معلوم نیست آن که به هر حال به دست نعمانی رسیده اصل باشد این درست نیست چرا چون نعمانی تلقیش از کتاب چنین چیزی پس پیدا است که اعتماد به کتاب پیدا کرده است ارتباط یا ابن ندیم معروف کتاب الفهرست ایشان هم این را به عنوان اولین کتاب نوشته شده است شیعیان شمرده است که از قرن اول آمده است.
کسانی تفریط افراط در بدبینی یا منفی نگری دارند از جمله ابن غزائری ابن غزائری معروف است دیگر اصلاً سختگیر یک شمشیر تیزی در دست دارد می زند خلاصه خیلی راحت عرض شود که قبول نمی کند قبول نمی کند لذا در حد اینکه گفته این جعل شده است توسط کتاب مجعول است نسبت داده شده است به سلیم بن قیس عرض شود که ابن داوود حلی هم در رجالش همینطور مرحوم شهید ثانی در حاشیه بر اقوال مرحوم علامه حلی عرض شود که اشاره به یکی دو نکته می کند و کتاب را با توجه به نکات ضعیف می دهند روایاتش را منتها می گوید باید دقت شود در تفکیک شود مطالب که این چنین است دقت شود و مطالب قابل قبول اخذ شود در چی تشکیک می کند یکی دو مورد در کتاب سلیم است که آن هایی که منفی نگر هستند استناد به آن کردند مثلاً در یک نقل دارد که محمد بن ابی بکر لحظات آخر عمر پدرش را درک کرد با پدر سخن گفت و کلمات نصیحت گونه به پدرش گفت جریانش مفصل است می گویند محمد بن ابی بکر که متولد سال دهم است در حجة الوداع مادرش اسما بنت عمیس در میقات در مسجد شجره وضع حمل کرد و این ولادتش سال دهم هجری است ابوبکر هم سال عرض شود که سیزده هجری از دنیا رفته است دو سال و خوردهای بیشتر نداشته است نهایتاً سه سال داشته است و بچه سه ساله چطور می توانه است گرفتم یکی هم در یک روایتش آمده است علی (سلام الله علیه) و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) خطاب به امیرالمومنین (سلام الله علیه) تو و دوازده فرزند علی (سلام الله علیه) و دوازده فرزندش می شود امام (سلام الله علیه) ائمه (سلام الله علیهم) سیزده نفر می شوند و این اشکال گرفتند در حالی که آن کسانی که دفاع کردن از کتاب مثل مرحوم آقای خویی مثل علامه سید مرتضی و دیگران می گویند اگر بنا با یکی دو تا روایت ضعیف یک کتابی از اساس باطل اعلام کنیم که کافران باید همین کارو کند در کافی روایت ضعیف نداریم کتاب کافی که از بهترین کتابهای ما است به صرف وجود روایت ضعیف که نمی شود کتاب را از اعتبار ساقط کرد ضمن اینکه گاهی ممکن است توجیهاتی هم وجود داشته باشد سهم قلم باشد اسم دیگری بوده است آمده است محمد بن ابی بکر یا مثلا به جای ذهنیت کاتب دوازده امام (سلام الله علیه) بوده است بعد از اسم امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) اثنا عشر آورده است در حالی که باید میآوردند.
این هم به هر حال پاسخ به اشکالاتی که بعضا کردند مثل مرحوم شهید ثانی در ارتباط و در محاسبه مرحوم ابوالحسن شعران علامه شعرانی که چند دهه قبل در قید حیات بوده است ایشان هم به اصطلاح نظر مثبت ندارد منتها می گوید به همه آن نمی شود اعتماد کرد باید تفکیک کرد مطالب را از هم این هم شیخ مفید جزو موافقین گروه دوم هستند که در نقطه مقابل گروه اول آن ها کاملاً تایید می کنند این ها مجبور میدانند یا به هر حال خیلی بدبین هستند اما مرحوم شیخ مفید در تصحیح و اعتقادات الامامیه صفحه صد و چهل و نه میدانیم این کتاب در واقع اصلش از مرحوم شیخ صدوق استاد شیخ مفید اعتقادات امامیه مرحوم شیخ مفید می آید نظرات خودش را حاشیهنگاری می کند در واقع کتاب جدیدی می شود کتاب اعتقادات مرحوم صدوق در آن جا صفحه صد و چهل و نه ایشان به هر حال میفرماید که اصل کتاب را درش تشکیک نمی کند.
در اینکه از منتها می گوید در آن دست دست یعنی روایات داخل کردهاند اضافه شده است اضافه شده است و از این جهت به هر حال می گوید به این روایت باید توجه کرد دقت کرد عمل به این روایات صحیح نیست در عین حال خود مرحوم شیخ مفید بر اساس روایات این کتاب فتوا داده است عمل کرده است به بعضی از روایات نشان بدهد.
پس خود روایات را خود کتاب را ایشان مردود نمیداند و علامه حلی هم باز همینطور خود سلیم را قبول دارد عادل بوده است این نظری دارد منتها می گوید باید در روایت دقت کرد مطالبی که منسوب به اوست بعد از آن ها اجتناب کرد و مرحوم علامه شوشتری هم رحم کرده است به هر حال حاصل عرایضم این است عزیزان اگر میخواهید یک مقدار بیشتر راجع به کتاب سلیم و خود شخصیت سلیم و این و این بحث ملاحظه بفرمایید جلد اول کتاب معسات الزهرا (سلام الله علیها) هم در معجم رجال الحدیث مرحوم آیت الله خویی ایشان مفصل پرداخته است به کتابش و دیدگاهش در مجموع مثبت مرحوم خویی مثبت است نسبت به حقوق کتابش باز یک نکته مهمی که مرحوم خویی که خیلی سختگیر بوده است نگاه مثبتی دارد درست است و همان کلام نعمان این ها را مفصل نقل می کند و غیر از ایشان مرحوم علامه سید جعفر مرتضی عاملی در کتاب مأسات الزهرا (سلام الله علیها) عزیزان میدانید مأسات الزهرا (سلام الله علیها) دو جلد کتاب است از ایشان که خیلی دیدنی است خواندنی است مجموعه غنی است ایشان احساس مظلومیت کرد برای حضرت زهرا (سلام الله علیها) در فضای لبنان به خصوص بعد از اینکه یکی از کسانی که در لبنان بود حالا من اسم نمیبرم ایشان یک درباره هجوم به بیت فاطمه (سلام الله علیها) تشکیک کرد و سخنی گفت در منبر و شبهاتی شد که خود از خود مرحوم علامه جعفر مرتضی شنیدم.
که ایشان فرمود من آن آقا را مکرر به مناظره دعوت کردن و قبول نکرد گفتم در شبکه المنار بیا زنده مناظره کنیم قبول نکرد حرف را زده بود به ایشان دست به قلم شد مأسات الزهرا (سلام الله علیها) با حمزه و سین این رنجهای حضرت زهرا (سلام الله علیها) را نوشت در دو جلد و جمع کرد روایات مربوط به هجوم به بیت فاطمه (سلام الله علیها) را و در جلد اول چون کتاب سلیم یکی از آثار اصلی ما در ارتباط با مسئله هجوم است آن جا مفصل پرداخته است به جایگاه کتاب سالم و اشکالات هم جواب داده است این خلاصه به هر حال از کتاب سلیم دست نمی شود کشید خلاصه همانطور که در ترجمه این کتاب یک ترجمه آقای اسماعیل انصاری زنجانی به عنوان اسرار آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) ترجمه کرده است واقعاً اسرار است یعنی آن جزئیات و هجوم به بیت فاطمه (سلام الله علیها) در روایت سلمان و ابن عباس آمده است و روایاتش مؤید دارد این است که متفرق باشد بله در دیگر روایات ما دیگر منابعمان مؤیدات روایاتش است یک ترجمه نمونه اسماعیل انصاری زنجانی انجام داده است ترجمه دیگر هم آقای محمد رضا افتخارزاده به عنوان تاریخ سیاسی صدر اسلام از این کتاب انجام داده است ترجمه آقای محمد باقر کمرهای انجام داده است که متن عربی با ترجمه با هم است این خوب است از این جهت آقای محمد کمرهای کتاب سلیم بن قیس.
مجری:
خیلی متشکرم استاد خیلی استفاده کردیم و مفید بود ان شاء الله که برای بیننده عزیزمان هم مکفی و کافی باشد و ان شاء الله جواب سوالش را گرفته باشد برگردیم در خدمت شما و جناب دکتر جباری خواهیم بود.
صلی الله علیک یا مولا یا صاحب العصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در شامگاه جمعه دل سوختگانی که از داغ حسین بن علی (سلام الله علیه) دلهایشان سوخته است و روایت به ما می گوید که آتشی است در قلب مومنین که هرگز سرد نمی شود خاموش نمی شود آتش بلکه آقا امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) سریعتر ظهور کنند و فرج برسه ان شاء الله یک التیامی به دل مومنین داده شود با ظهور حجت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و قیام ایشان و عدل و داد جهان گستر شود در خدمت شما بودیم و هستیم با برنامه آینه تاریخ و از محضر جناب دکتر جباری بهرهمند هستیم تلفنهای شبکه هم در اختیار شما است تماس بگیرید و ان شاء الله بتوانیم از این طریق هم صدای گرم شما عزیزان بیننده را بشنویم و سوالات شما را پاسخ بدهیم جناب دکتر خسته نباشید عرضم به حضور شما که یکی دیگر از سوالاتی که قبلا هم مفصل به آن پرداختید که باز اخیرا از بینندگان عزیزمان رسیده است در این موضوع که این هم باز مفصل است من خلاصه اش را عرض میکنم خیلی نیاز هم نیست به طول و تفصیل شما دیگر ان شاء الله تفسیرش را میفرمایید بحث اینه که قاتلان حضرت اباعبدالله (سلام الله علیه) خیلی هایشان بعداً اظهار ندامت کردند دیگر از عمر سعد ملعون گرفته تا خود یزید ملعون افرادی که بالاخره در آن جا بودند چه با واسطه چه مستقیم مباشرتاً در حادثه کربلا دست این آثار ندامت کردم می گوید چقدر این حقیقت دارد آیا واقعاً این ها ندامت کرده است و یک ندامت برای این ها اثری دارد و این ندامت ها مقبول است یا نه؟
استاد: جباری
البته این تعبیر که خیلیهایشان اظهار ندامت کردند شاید دقیق نباشد سوال بیننده اما با این توضیحی که عرض میکنم درباره هم یزید و هم عمر سعد، عمر سعد گزارشی داریم که وقتی که وارد کوفه شد و رفت نزد ابن زیاد علیه اللعنه آن نامه ای که عبیدالله نوشته بود به عمر سعد دال بر اینکه حسین بن علی (سلام الله علیه) را به قتل برسان اگر نیامد برای بیعت امثال این ها خواست از عمر سعد و آن گفت نامه گم شده است و یک گفتگوی تندی تقریباً تندی بین ابن زیاد و عمر سعد پدید آمد در بازگشت از این مجلس عمر سعد و ابن زیاد عمر سعد کلماتی دارد به آن شخصی که همراهش است و این را نقل می کند که از آن کلمات استشمام پشیمانی شده است که گفت که من عصیان خدا را کردم و مثلاً رابطه خویشاوندی و گسستم و به مثلاً مثل ابن زیادی فرمان بردم گوش کردم با حسین ابن علی (سلام الله علیه) جنگیدم و کشتم و عرض شود که این ها یعنی کاری که نباید میکردم کردم.
یک تحلیل در این باره باید کرد درباره باز نکته دیگری که حالا اشاره خواهم کرد درباره عمر سعد اینکه عرض شود که این پشیمان شده است ناشی از آن است که احساس کرد آنچه که به خاطر آن که مرتکب جنایت شده است به خصوص از چشم مردم خودش را انداخته است در کوفه دیگر جایگاه نداشت نمی توانست از خانه بیرون بیاید بچهها می آمدند سراغش اشعاری میخواندند سنگ میزدند زنان همینطور بالاخره در کوفه دیگر جایگاهی ندارد کوفه هم شهر بسیار مهمی است یک وقت میگوییم پشیمان شد یعنی آخرتش را سوخته دید از باب تقوا پشیمان شد یک وقت نه از باب اینکه آنچه که آن هدفی که داشت که ملک ری باشد و این ها دید که نه این هم به دستش نرسیده است چون که اباعبدالله (سلام الله علیه) فرمود پیشبینی کرد دیگر از گندم ری نخوری نخواهی شد وفا نکرد به او و مدت زیادی هم نگذشت که پنج سال بعد از حادثه کربلا که پنج سال اینطوری طی کرده است در کوفه و بعد در قیام مختار به درک واصل شد در سال شصت و شش هجری این اما قیاسی کنیم بین عمر سعد و عبیدالله ابن زیاد بله عمر سعد نرمتر بود از این جهت که میخواست به آن هدفش برسد بدون قتل حسین (سلام الله علیه) به دلیلی پیامدهایش پیامدهای دنیوی که هم در نگاه مردم و کوفیان این ها سبت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نواده عزیز پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نمیخواست وارد این معرکه که شود این هزینه را زیاد میدید برای آن چیزی که خریده بود در واقع ملک ری را خریده بود هزینه بالایی می دهد اما نتونست دل کند دیگر تن داد به این هزینه و بعد هم وقتی به آن نرسید خیلی پشیمانی دارد دیگر.
یعنی شما یک چیز زیادی را دادید بعد کالایی نگرفتید در قبالش و پشیمان شدند اما عبیدالله بن زیاد ملعون اصرار کرد نامه نوشت و به ش مثل شمری داده است شمر آورد روز نهم به کربلا و عقده یا کار حسین (سلام الله علیه) تمام کن یا فرماندهی را بده به شمر این بدبخت هم دید که به هر حال به اصطلاح به جایی نرسیده است اگر بخواهد با آنچه که میخواهد برسد برسد ناچار این کار انجام بدهد و خودش بلند شد و هم عصر روز نهم فرمان حمله صادر کرد یک مقدار فکر آخرت باشد و باوری در دین درش باشد طبیعتاً نباید چنین کاری کند همان عصر:
یا خیل الله ارکبی و بالجنة ابشری
ای سواران الهی سوار شوید و بهشت بر شما بشارت باد .
ارشاد شیخ مفید ج 2 ، ص 92 چاپ علمیة اسلامیة - بحارالانوار ج 45 ص. 391
به کسانی که صف کشیدند در چند ده هزار نفر مقابل آن کمتر از صد نفر نیروهای اباعدالله (سلام الله علیه) می گوید ای سپاهیان خدا ارکبی و ابشری بشارت باد بر شما سپاهیان خدا و بعد اباعبدالله (سلام الله علیه) به هر حال آن مهلت شب عاشورا را خواستند این راجع به عمر سعد طبیعت ابن زیاد خیلی شقیتر بوده است نسبت به این شمر خیلی شقی تر بوده است از جهت اینکه اصرار کردند بر اما یزید خیلی مضحک است اگه بخواهند درباره یزید پشیمانی تصور کنند ابدا چنین نبود یزید عرض کنم که نه عملکرد آغاز ورود اسرا به شام و در آغازش در همان وقتی که وارد کاخش شدند و این ها نه عملکرد بعدش تحلیل می کند اگر بویی از پشیمانی در یزید بخواهد استشمام شود طبیعتاً نباید دیگر بعد از ورود اسرا به شام سر مطهر را بگذاره شراب زهرمار کند فقاع آب جو زهرمار کند و بریزد اضافه اش را در همان تشریک سر مطهر اباعبدالله (سلام الله علیه) است اهل و عیال ابی عبدالله (سلام الله علیه) را در مجلس حاضر کند اشعار کفرآمیز بخواند در حدی شود که یحیی بن حکم برادر مروان به آن اعتراض کند یحیی بن حکم بن ابی العاص برادر مروان بن حکم در مجلس بود به یزید اعتراض کرد و این کارها چیست؟ چرا حسین (سلام الله علیه) به قتل رساندید تا حداقل یک قرابت نزدیکی با حسین (سلام الله علیه) از جهت قریش قریش داری ابن زیاد که به هر حال اصلاً ربطی به قریش ندارد تو به هر حال او را آمدی مامور این کار کرد مقدم بر حسین (سلام الله علیه) کرد امثال این ها.
و زد به سینه یحیی یحیی ابن حکم و گفت که این الان وقت این حرف ها نیست یعنی در آبروی من را میبرید در مجلس عرضم این است که وقتی اعتراضات این چنین در مجلس یزید برپا شد یک مردم شام تو مسیر مثلاً آن پیرمرد شامی آمد و شروع کرد ناسزا گفتن به امام سجاد (سلام الله علیه) به اسرا حضرت (سلام الله علیه) چند آیه درباره مودة ذی القربی در قرآن خواندن پیرمرد تازه شناخت که ذی القربی این ها هستند نه بنی امیه و خطبه امام سجاد (سلام الله علیه) خطبه حضرت زینب (سلام الله علیها) این ها کم کم یک فضای منفی را علیه یزید کمکم ایجاد کرد عرض کردم جریان یحیی از نمونه های جالب نمایندگان مسیحی رومی این ها در مجلس بودند این ها اعتراض کردند این ها همه فضا را چون منفی کرد چون یزید ناچار شد که شروع کند به رفتارهای نرم و عرض شود که مثلاً دلجویی کردن از اسرا و و تقصیر را گردن عبیدالله انداختند و خدا لعنت کند عبیدالله ابن زیاد را من به کمتر از این راضی بودم و من به قتل حسین (سلام الله علیه) اصرار نداشتم از این حرف ها در حالی که اگر به کمتر از این راضی بوده است.
اهل بیت (سلام الله علیهم) را اسیر می آورد به شام از همان کربلا بگذار برگردند مدینه اگر واقعا تو این چنین بودی و عرض کنم که بعد از آن دارد که اهل بیت (سلام الله علیهم) را یک مقدار با مسالمت و یک فرد نرم و لینی را نعمان بن بشیر گفت که بساط سفر آماده کن و یک فرد ملایمی را همراه این ها کن که در مسیر اذیت نشوند و که برشان گرداند اهل بیت (سلام الله علیهم) را این رفتارهای نرمی که یزید در آن دو سه روز آخر اقامت اسرا در شام دارد ناشی از یک چنین فضایی است که دید که باید بالاخره نه اینکه واقعاً قلباً به هر حال دلش سوخته باشد بر مبنای بعدیش طبعاً باید جبران کند واقعا پشیمان شده باشد بویی از پشیمانی در ادامه اگر پشیمان شده بود که در سال شصت و سه سپاه جرار خودش را نمیفرستاد مدینه که مردمی که قیام کردند قیام اباعبدالله (سلام الله علیه) به جای اظهار پشیمانی مسلم بن عقبه که پیرمرد سفاکی که انقدر خون ریخت در مدینه به مسرف بن عقبه معروف شد.
و یزید به او گفته بود که به هر حال اگر مسلط بر مدینه شدی خون مردم مال مردم و ناموس مردم و بر تو حلال است سه چیز این ها آمدند مسلط بر مدینه شدند در مسجد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آنقدر خون ریختن که مثل جوی خون خون جاری شد مردمی که پناه به مسجد النبی (صلی الله علیه و آله و سلم) برده بودند و اموال مردم غارت میکردند و نوامیس مردم که بیش از هزار دختر به حرام صاحب فرزند شدند تجاوز کردند در شهر در تاریخ اسلام اولین مورد بود که به شهری مثل مدینه این چنین هتکی شود نسبت به مسلمانان و تابعین در واقع تابعین که صحابه را درک کردند بعضا همه صحابه زنده بودند این کار را کرد و بعدش هم بروند این سپاه مکه سراغ عبدالله بن زبیر محاصره کنند به منجنیق ببندند شهر مکه را هتک حرمت کعبه کنند این یزید بعد از حادثه کربلا چطور زندگی پشیمان شدند مسئله خیلی مضحک است کسی بخواهد بگوید که یزید پشیم چیزی را باور کند که مثلاً ما در می آیند قتل هم خیلی شواهد تاریخی صریحی نداریم که دیگر قتله قاتلان اباعبدالله (سلام الله علیه) مثلاً سنان و خولی و فلان و امثال این ها گزارشی می آید که این ها پشیمان شدهاند بلکه گزارشها دال بر این است که این ها مبتلا شدند به یک عذابهایی به یک عذابهای دنیوی مثلاً بعضی از این ها که جسارت کردن به اباعدالله (سلام الله علیه) در بحث تشنگی و امثال این ها پیامد این کار عکس و واکنش این کار یا عقوبت دنیا به انکان شد که هی تشنه میشدند هی آب میخوردند آب به خنک و این ها اطرافشان میگذاشتند میخوردند بعدش هم از شدت آب خوردند به هر حال شکمشان ترکید و به همان شکل به درک واصل شدند اینطور است درباره قتله کربلا البته آن هایی که یک مقدار چی بودند در ردههای بعد بودند و عرض کنم که جزو مجرمین اصلی نبودند ممکن است حالا توابین حضور در کربلا معلوم نیست همه آن ها داشته باشد نداشتند و به خاطر اینکه فرار کرده بودند و نیامده بودند به اباعبدالله (سلام الله علیه) بپیوندند در سال شصت و پنج یک حرکتی انجام دادند سلیمان صرد و این ها بله پشیمان هستند مجاز قتله اصلی نبودند.
مجری:
متشکرم برخی از این ها حتی من یادم می آید شما در مورد سو عاقبتشان اشاره کردید یک ماجرا در ذهنم اگر میشد بیان میکردید آن جریان شخصی که توی آب بود ولی آتش می گرفت این جریان خیلی جریان جالبی بود.
استاد: جباری
بله آن است که می گوید نه به فرات ظاهراً نشسته بودند و غریبه می آید و با هم بحث می کنند راجع به حادثه کربلا و اینکه آن دو نفر با هم میگفتند که هیچ یک از این قتله نبودند مگر اینکه هر کدام به عذابی دنیایی مبتلا شدند عقوبتی را دیدیم مبتلا شدند و این فرد بدبخت برگشت گفت که من هم در کربلا بودم تا به حال طوری نشده است و به هر حال خواست نقض بیاورد بر سخن این ها می گوید که بعد چند لحظه این به اصطلاح چراغی که روغنی بوده است روغن چراغ این شروع خاموشی شروع می کند به اصلاح آن فتیله و این ها کم کم سرایت به دستش می کند آتش می گیرد خودش را می اندازد داخل آب که از آتش خاموش کند آن روغن پخش می شود روی آب و گر میگیرد خلاصه روی آب می گوید پر از آتش شده است این می آمد روی آب آتش بود میرفت زیر آب خفگی بود انقدر در این حالت تکرار شد که به درک واصل شد و یک نمونه از همان هایی که شما فرمودید درشان پشیمانی معنا ندارد.
مجری:
استاد ما وقتمان شاید چند دقیقه سه چهار دقیقه بیشتر وقت نداشته باشیم اگر به من اعلام کنند پنج دقیقه ما پنج دقیقه داریم و معمولا این دقایق آخری اگر یک بحثی کنیم جهت اینکه بالاخره پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) هم شود.
استاد: جباری
در ادامه بود آخرین بحثی که عرض کردم راجع به اصلاح شرب بود که در مکتب اهل بیت (سلام الله علیهم) بعد می آید که اولاً کوتاه کردن سبیل جزو سنت است سنت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه (سلام الله علیهم) اما نه به این شکل که از ته زده شود و این ها بلکه در روایت امام صادق (سلام الله علیه) بود که در حدی که لب پیدا شود خط لب پیدا شود این یک نکته بود نکته دیگر اینکه رسول خدا (صلی الله و علیه و آله و سلم) به آشفتگی ظاهر اعتراض داشت تلاش میکرد ظاهر مرتب باشد زیبا باشد جمیل باشد مرتب باشد سامانمند باشد به نامرتب بودن محاسن ظاهر یا پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) اعتراض میکرد یک روایتی عرض شود که است این روایت در من لا یحضره الفقیه مرحوم شیخ صدوق جلد اول عرض شود که صفحه سیصد و بیست و نه حدیث سیصد و سی حدیث سیصد و سی از جلد اول من لایحضر الفقیه مرحوم شیخ صدوق عذر میخواهم بله صفحه صد و سی من صفحه صد و سی حدیث سیصد و سی:
وَ نَظَرَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِلَى رَجُلٍ طَوِيلِ اللِّحْيَةِ فَقَالَ مَا كَانَ هَذَا لَوْ هَيَّأَ مِنْ لِحْيَتِهِ فَبَلَغَ الرَّجُلَ ذَلِكَ فَهَيَّأَ مِنْ لِحْيَتِهِ بَيْنَ اللِّحْيَتَيْنِ ثُمَّ دَخَلَ عَلَى النَّبِيِّ ص فَلَمَّا رَآهُ قَالَ هَكَذَا فَافْعَلُوا.
پيغمبر(صلّى اللّه عليه و آله):چشمش افتاد بمردى كه ريش بلند و درهمى داشت،و فرمود: چه ضرر داشت اگر اين مرد ريش خود را اصلاح مىكرد،آن مرد شنيد و ريش خود را بطور معتدل اصلاح كرد و به نزد حضرت آمد،پيغمبر(صلّى اللّه عليه و آله)چون او را ديد،فرمود اين طور اصلاح كنيد.
من لا يحضره الفقيه الشيخ الصدوق ج 1 ص 130
وَ نَظَرَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِلَى رَجُلٍ طَوِيلِ اللِّحْيَةِ پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نگاهشان افتاد به یک مردی که ریش درازی داشت فَقَالَ مَا كَانَ هَذَا لَوْ هَيَّأَ مِنْ لِحْيَتِهِ چه می شد اگر مرتب میکرد ریشش را فَبَلَغَ الرَّجُلَ ذَلِكَ آن سخن پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به آن فرد رسید. فَهَيَّأَ مِنْ لِحْيَتِهِ بَيْنَ اللِّحْيَتَيْنِ محاسن به اصطلاح چه کرد مرتب کرد از دو طرف و پایین و امثال این ها مرتب کرد محاسنش را ثُمَّ دَخَلَ عَلَى النَّبِيِّ بعد آمد خدمت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فَلَمَّا رَآهُ قَالَ هَكَذَا فَافْعَلُوا فرمود حالا شد.
بله حالا به تعبیر حالا اینطور باشد این نشان می دهد که بالاخره خود هم خود حضرت (صلی الله علیه و آله و سلم) اهتمام به این مسئله داشت به آینه نگاه میکرد قبل از شانه میکرد و این ها و همین که وقتی میدید انتقاد میکرد دیگر خود انتقاد کردن حالا به نحوی که به هر حال به طرف بر نخورد دیگر حالا پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) جایگاه خودش را داشته است ما هم اگر بخواهیم بگوییم به زبان خودمان رفیقانه دوستانه امثال این ها بالاخره اصل آراستگی آراسته بودن جزو سنتهای انبیا و سنت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) است تمیزی پاکی پاکیزگی آراستگی معطر بودن مرتب بودن این ها چیزهایی است که از افتخارات پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) است .
مجری:
از حضور حضرتعالی به خاطر این وقتی که گذاشتید و مباحث بسیار خوبی که ما از شما یاد میگیریم خواهش میکنم جای شکر دارد و خدا را شاکریم بر این نعمت که جناب آقای دکتر جباری استاد حوزه و دانشگاه وقت میگذارید و تشریف هم می آورید ان شاء الله در برنامههای آتی هم در خدمت شما استاد گرانقدر باشیم و اما شما عزیزان بیننده ارتباط خودتون را با ما حفظ کنید از طریق سه هزار پانزده پانزده هم نظرات پیشنهادات انتقاداتتان را می توانید برای ما ارسال کنید همکار ما این ها را میبینند و حتما بررسی میکنند و در جای مناسب خودش حتما به آنها عمل خواهند کرد ما از جمله نقاطی که از شما عزیزان استفاده کردیم همین بخش کودک است که در شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) حدود سی دقیقه الی چهل و پنج دقیقه اختصاص دادیم به بخش کودک و می بینید که برای کودکان هم برنامه های مناسبی پخش می شود هرگونه نظر دارید به ما بدهید ما حتما آنها را بگیریم سه هزار پانزده پانزده وقت شما بخیر باشد و شما را به خدای منان میسپاریم اللهم عجل لولیک الفرج خداحافظ .