2025 February 7 - جمعه 19 بهمن 1403
ادله قطعی بر ولادت حضرت امام زمان ارواحنا فداه
کد مطلب: ١٦٠٧٤ تاریخ انتشار: ٠٣ دي ١٤٠٣ - ١٦:٠٢ تعداد بازدید: 898
خارج فقه الحکومه » فقه
ادله قطعی بر ولادت حضرت امام زمان ارواحنا فداه

(جلسه سیزدهم 21 07 1403)

 
 
 

لينک دانلود

درس خارج فقه آیت الله حسینی قزوینی (دام عزه) – سال بیست و یکم

 (جلسه سیزدهم 21 07 1403)

موضوع: ادله قطعی بر ولادت حضرت امام زمان ارواحنا فداه

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِه‏ مُحَمَّد وَ عَجِّلْ فَرَجَهُم‏ أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم‏، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَبِهِ نَسْتَعين وَهُوَ خَيرُ نَاصِرٍ وَ مُعِينْ الْحَمْدُلِلَّه ‏وَ الصَّلَاةِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ وَعلَیٰ آلِهِ آل الله لَا سِيَّمَا علَیٰ مَوْلانَا بَقِيَّةَ اللَّه‏ وَ الّلعنُ الدّائمُ‏ علَیٰ أَعْدائِهِمْ أعداءَ الله إلىٰ يَوم لِقَاءَ اللّه‏ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذي هَدانا لِهذا وَ ما كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللَّه. وَ أُفَوِّضُ أَمْري إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصيرٌ بِالْعِباد حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكيل‏ نِعْمَ الْمَوْلى‏ وَ نِعْمَ النَّصير

سلام علیکم در خدمت دوستان هستیم

پرسش:

استاد! آیا این مطلب صحیح است که عمر به پیامبر گفته است: پیامبر پادشاهی بود که رفت. (ما هو إلا ملك، انصرف)

پاسخ:

وقتی که او تعبیر «إنّ الرجل لیهجر» را بگوید آن عبارت در برابر لیهجر چیزی نیست.

«قال عمر رضي الله عنه دعوا الرجل فإنه ليهجر وقيل يهدر»

سر العالمين وكشف ما في الدارين؛ اسم المؤلف: أبو حامد محمد بن محمد الغزالي الوفاة: 505هـ، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت / لبنان - 1424هـ 2003م، الطبعة: الأولى، تحقيق: محمد حسن محمد حسن إسماعيل وأحمد فريد المزيدي، ج 1، ص 18

«إن الرجل ليهجر على عادة العرب»

ديوان المتنبي؛ اسم المؤلف: أبو البقاء العكبري الوفاة: 616، دار النشر: دار المعرفة - بيروت، تحقيق: مصطفى السقا/ إبراهيم الأبياري/ عبد الحفيظ شلبي، ج1، ص9

در کتاب تاریخ المدینة آمده است:

«فلما قام عمر رضي الله عنه أتاه بكتاب رسول الله فأخذه فوضعه تحت قدمه وقال لا ما هو إلا ملك انصرف»

تاريخ المدينة المنورة؛ اسم المؤلف: أبو زيد عمر بن شبة النميري البصري الوفاة: 262هـ، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1417هـ-1996م، تحقيق: علي محمد دندل وياسين سعد الدين بيان، ج1، ص316

پرسش:

آیا این کتاب در نزد اهل سنت معتبر است؟

پاسخ:

انها کتاب «تاریخ المدینة المنوره» ابن شبه را از «تاریخ طبری» معتبرتر می دانند. ابن شبه نمیری دقیق تر از طبری است و تعصبات طبری را هم ندارد. حتی شبکه های وهابی از ابن شبه با احترام نام می برند.

طبری متوفای 310 است و ابن شبه متوفای 262 است یعنی معاصر با امام جواد و امام هادی و امام عسکری علیهم السلام بوده است. او بعد از نقل این روایت آن را نقد نکرده است. باید کل روایت را دید که قضیه چه است باید از اول حدیث مطالعه و بررسی شود حدیث ده – دوازده صفحه است.

همچنین باید دید که ذهبی و ابن حجر و دیگران چه نظری درباره این روایت داده اند. همان طور که عرض کردم همه این ها در برابر عبارت «إن الرجل ليهجر» ناچیز است.

آغاز بحث...

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم‏، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ

بحث ما در رابطه با شبهات ولایت فقیه بود عرض کردیم آقایان برای این که ولایت فقیه را بزنند بعضی ها ولایت نبی مکرم و ائمه علیهم السلام و سپس ولایت فقیه را زیر سوال می برند. بعضی ها به اصل وجود مقدس حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) اشکال می کنند.

ولایت فقیه تمام شاکله اش مرتبط به وجود مقدس حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) و اختیاری که حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) برای فقیه داده است می باشد.

این انکارها گاهی از ناحیه دشمن است و گاهی هم از ناحیه دوستان است. مطالبی هفته گذشته اشاره شد. یادم است سال گذشته یعنی 1402 ایام نیمه شعبان بود جناب اقای صفری فروشانی به مناسبت نیمه شعبان افاضاتی داشت از جمله این بود که گفت: با روایات نمی توانیم وجود حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) را اثبات کنیم!

یعنی با بیش از پنج هزار روایتی که آیت الله صافی آورده نمی شود وجود مقدس حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) را اثبات کرد؟! آقای صفری می گفت باید روی مسائل تاریخی برویم و ببینیم درست است یانه! این مطلب را یکی دو مرتبه هم تکرار کرد.

 من از ایشان گلایه کردم گفتم این چه نحوه برخوردی است که شما دارید؟ همین که مدرک تاریخی دارید حاضر نیستید برای خدا بندگی کنید!

در هر صورت ...

حواس ما باید بیشتر جمع باشد. بعد از انقلاب بویژه در این ده- پانزده سال اخیر از سوی افرادی مثل احمد الکاتب شبهات زیادی علیه بحث مهدویت در فضای مجازی و یا در رسانه های بین المللی مطرح شده است.

 اگر این هفته ما بتوانیم شبهات را به حول و قوه الهی جواب بدهیم و این بحث را تمام کنیم از هفته بعد به سراغ احادیثی می رویم که مرحوم نراقی در رابطه با ولایت فقیه آورده اند.

ایشان حدود بیست و چهار تا حدیث در رابطه با ولایت فقیه دارد بعضی از احادیث از اهل سنت است و بعضی از آنها از شیعه. روایات مرحوم نراقی را مرور کنیم بعد ببینیم که از این بیست و چهار روایت، چند روایت قابل استناد است تا به حد استفاضه برسد.

بعضی از احادیثی که ایشان آورده است در موضوع ولایت فقیه خیلی بعید است و نمی توان برای آنها وجه الجمع پیدا کرد. ولی بعضی از احادیث شان معتبر است. مرحوم شهید صدر از این بیست و چهار حدیث فقط ده تا را انتخاب کرده و بقیه را به کلی حذف کرده است.

بعضی از آقایان مراجع که اخیرا در باب ولایت فقیه قلم فرسایی کرده اند مانند آقای مکارم و آقای جوادی و بقیه بزرگان روی همین نه – ده روایت تکیه دارند.

شبهه: عدم وجود دلیل بر ولادت امام زمان علیه السلام

در رابطه با شبهه مهدویت، عمده شبهه و حرف شان این است که ولادت حضرت مهدی (ارواحنا فداه) وابسته به شهادت یک خانم به نام حکیمه خاتون است و ما هیچ دلیل دیگری برای ولادت حضرت مهدی (ارواحنا فداه) نداریم.

جواب نقضی

مناظره ای که بنده با مصطفی طباطبایی خبیث ناصبی داشتم ایشان هم در آخر همین حرف را زد گفت همه این قضایا منوط به شهادت حکیمه خاتون است ایشان هم مورد وثوق نیست؛ پس دیگر شما خودتان را این همه زحمت ندهید.

من به ایشان گفتم آیا شما وقتی به دنیا آمدی سی – چهل تا مرد آنجا بودند و تماشا می کردند که دارید به دنیا می آیید که الان چنین حرفی می زنید؟ زمان سابق، قابله بود الان بیمارستان و ماما است در بیمارستان هم که بیش از یکی دو تا خانم نیست و هیچ کدام این ها شهادت عدل را ندارد.

جواب حلی

دلیل اول: شهادت پنج خانم بر ولادت حضرت حجت ارواحنا فداه

روایات شهادت حضرت حکیمه خاتون بر ولادت حضرت مهدی ارواحنا فداه

در رابطه با ولادت حضرت مهدی (ارواحنا فداه) از جناب حکیمه خاتون روایاتی نقل شده است.

روایت اول

روایت اول که خیلی مفصل است و مرحوم شیخ صدوق در کتاب «کمال الدین» نقل می کند:

«حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ الْوَلِيدِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى الْعَطَّارُ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَيْنُ بْنُ رِزْقِ اللَّهِ قَالَ حَدَّثَنِي مُوسَى بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ الْقَاسِمِ بْنِ حَمْزَةَ بْنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ (علیه السلام) قَالَ حَدَّثَتْنِي حَكِيمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ (علیه السلام) قَالَتْ بَعَثَ إِلَيَّ أَبُو مُحَمَّدٍ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ (علیه السلام) فَقَالَ يَا عَمَّةِ اجْعَلِي إِفْطَارَكِ هَذِهِ اللَّيْلَةَ عِنْدَنَا فَإِنَّهَا لَيْلَةُ النِّصْفِ مِنْ شَعْبَانَ فَإِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى سَيُظْهِرُ فِي هَذِهِ اللَّيْلَةِ الْحُجَّةَ وَ هُوَ حُجَّتُهُ فِي أَرْضِهِ قَالَتْ فَقُلْتُ لَهُ وَ مَنْ أُمُّهُ قَالَ لِي نَرْجِسُ قُلْتُ لَهُ جَعَلَنِي اللَّهُ فِدَاكَ مَا بِهَا أَثَرٌ فَقَالَ هُوَ مَا أَقُولُ لَكِ قَالَتْ فَجِئْتُ فَلَمَّا سَلَّمْتُ وَ جَلَسْتُ جَاءَتْ تَنْزِعُ خُفِّي وَ قَالَتْ لِي يَا سَيِّدَتِي وَ سَيِّدَةَ أَهْلِي كَيْفَ أَمْسَيْتِ فَقُلْتُ بَلْ أَنْتِ سَيِّدَتِي وَ سَيِّدَةُ أَهْلِي قَالَتْ فَأَنْكَرَتْ قَوْلِي وَ قَالَتْ مَا هَذَا يَا عَمَّةِ قَالَتْ فَقُلْتُ لَهَا يَا بُنَيَّةُ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى سَيَهَبُ لَكِ فِي لَيْلَتِكِ هَذِهِ غُلَاماً سَيِّداً فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ قَالَتْ فَخَجِلَتْ وَ اسْتَحْيَتْ فَلَمَّا أَنْ فَرَغْتُ مِنْ صَلَاةِ الْعِشَاءِ الْآخِرَةِ أَفْطَرْتُ وَ أَخَذْتُ مَضْجَعِي فَرَقَدْتُ فَلَمَّا أَنْ كَانَ فِي جَوْفِ اللَّيْلِ قُمْتُ إِلَى الصَّلَاةِ فَفَرَغْتُ مِنْ صَلَاتِي وَ هِيَ نَائِمَةٌ لَيْسَ بِهَا حَادِثٌ ثُمَّ جَلَسْتُ مُعَقِّبَةً ثُمَّ اضْطَجَعْتُ ثُمَّ انْتَبَهْتُ فَزِعَةً وَ هِيَ رَاقِدَةٌ ثُمَّ قَامَتْ فَصَلَّتْ وَ نَامَتْ- قَالَتْ حَكِيمَةُ وَ خَرَجْتُ أَتَفَقَّدُ الْفَجْرَ فَإِذَا أَنَا بِالْفَجْرِ الْأَوَّلِ كَذَنَبِ السِّرْحَانِ وَ هِيَ نَائِمَةٌ فَدَخَلَنِي الشُّكُوكُ فَصَاحَ بِي أَبُو مُحَمَّدٍ (علیه السلام) مِنَ الْمَجْلِسِ فَقَالَ لَا تَعْجَلِي يَا عَمَّةِ فَهَاكِ الْأَمْرُ قَدْ قَرُبَ قَالَتْ فَجَلَسْتُ وَ قَرَأْتُ الم السَّجْدَةَ وَ يس فَبَيْنَمَا أَنَا كَذَلِكَ إِذِ انْتَبَهَتْ فَزِعَةً فَوَثَبْتُ إِلَيْهَا فَقُلْتُ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْكِ ثُمَّ قُلْتُ لَهَا أَ تُحِسِّينَ شَيْئاً قَالَتْ نَعَمْ يَا عَمَّةِ فَقُلْتُ لَهَا اجْمَعِي نَفْسَكِ وَ اجْمَعِي قَلْبَكِ فَهُوَ مَا قُلْتُ لَكِ قَالَتْ فَأَخَذَتْنِي فَتْرَةٌ وَ أَخَذَتْهَا فَتْرَةٌ فَانْتَبَهْتُ بِحِسِّ سَيِّدِي فَكَشَفْتُ الثَّوْبَ عَنْهُ فَإِذَا أَنَا بِهِ (علیه السلام) سَاجِداً يَتَلَقَّى الْأَرْضَ بِمَسَاجِدِهِ فَضَمَمْتُهُ إِلَيَّ فَإِذَا أَنَا بِهِ نَظِيفٌ مُتَنَظِّفٌ فَصَاحَ بِي أَبُو مُحَمَّدٍ (علیه السلام) هَلُمِّي إِلَيَّ ابْنِي يَا عَمَّةِ فَجِئْتُ بِهِ إِلَيْهِ فَوَضَعَ يَدَيْهِ تَحْتَ أَلْيَتَيْهِ وَ ظَهْرِهِ وَ وَضَعَ قَدَمَيْهِ عَلَى صَدْرِهِ ثُمَّ أَدْلَى لِسَانَهُ فِي فِيهِ وَ أَمَرَّ يَدَهُ عَلَى عَيْنَيْهِ وَ سَمْعِهِ وَ مَفَاصِلِهِ ثُمَّ قَالَ تَكَلَّمْ يَا بُنَيَّ فَقَالَ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه واله وسلم) ثُمَّ صَلَّى عَلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ عَلَى الْأَئِمَّةِ (علیهم السلام) إِلَى أَنْ وَقَفَ عَلَى أَبِيهِ ثُمَّ أَحْجَمَ ثُمَّ قَالَ أَبُو مُحَمَّدٍ (علیه السلام) يَا عَمَّةِ اذْهَبِي بِهِ إِلَى أُمِّهِ لِيُسَلِّمَ عَلَيْهَا وَ أْتِينِي بِهِ فَذَهَبْتُ بِهِ فَسَلَّمَ عَلَيْهَا وَ رَدَدْتُهُ فَوَضَعْتُهُ فِي الْمَجْلِسِ ثُمَّ قَالَ يَا عَمَّةِ إِذَا كَانَ يَوْمُ السَّابِعِ فَأْتِينَا قَالَتْ حَكِيمَةُ فَلَمَّا أَصْبَحْتُ جِئْتُ لِأُسَلِّمَ عَلَى أَبِي مُحَمَّدٍ (علیه السلام) وَ كَشَفْتُ السِّتْرَ لِأَتَفَقَّدَ سَيِّدِي (علیه السلام) فَلَمْ أَرَهُ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ مَا فَعَلَ سَيِّدِي فَقَالَ يَا عَمَّةِ اسْتَوْدَعْنَاهُ الَّذِي اسْتَوْدَعَتْهُ أُمُّ مُوسَى (علیه السلام) قَالَتْ حَكِيمَةُ فَلَمَّا كَانَ فِي الْيَوْمِ السَّابِعِ جِئْتُ فَسَلَّمْتُ وَ جَلَسْتُ فَقَالَ هَلُمِّي إِلَيَّ ابْنِي فَجِئْتُ بِسَيِّدِي (علیه السلام) وَ هُوَ فِي الْخِرْقَةِ فَفَعَلَ بِهِ كَفَعْلَتِهِ الْأُولَى ثُمَّ أَدْلَى لِسَانَهُ فِي فِيهِ كَأَنَّهُ يُغَذِّيهِ لَبَناً أَوْ عَسَلًا ثُمَّ قَالَ تَكَلَّمْ يَا بُنَيَّ فَقَالَ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ ثَنَّى بِالصَّلَاةِ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ عَلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ عَلَى الْأَئِمَّةِ الطَّاهِرِينَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ أَجْمَعِينَ حَتَّى وَقَفَ عَلَى أَبِيهِ (علیه السلام) ثُمَّ تَلَا هَذِهِ الْآيَةَ بسم الله الرحمن الرحيم وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِينَ وَ نُمَكِّنَ‏ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَ نُرِيَ فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ جُنُودَهُما مِنْهُمْ ما كانُوا يَحْذَرُونَ قَالَ مُوسَى فَسَأَلْتُ عُقْبَةَ الْخَادِمَ عَنْ هَذِهِ فَقَالَتْ صَدَقَتْ حَكِيمَةُ.»

كمال الدين و تمام النعمة؛ ابن بابويه، محمد بن على، محقق/ مصحح: غفاری، علی اكبر، ناشر: اسلاميه، ج2، ص425 و 426

در این روایت آمده است امام عسکری (سلام الله علیه) شب نیمه شعبان کسی را فرستاد و فرمود: عمه امشب افطار پیش ما باش، مشخص است که روز چهاردهم شعبان هم نرجس خاتون روزه بوده و هم حکیمه خاتون.

حکیمه خاتون می گوید من تا نزدیک های صبح در منزل امام حسن عسکری سلام الله علیه بودم دیدم هیچ آثاری از ولادت نیست. «فَدَخَلَنِي الشُّكُوكُ» این که امام عسکری سلام الله علیه فرموده بود امشب یک فرزندی به دنیا می آید من گفتم از چه کسی؟ فرمود: از نرجس خاتون. عرض کردم آقا جان هیچ آثار حمل در او نیست.

حضرت فرمود وضع ولادت های ما این طوری نیست که مثل سایرین، آثار حمل مشخص باشد. می گوید نزدیک اذان صبح بود شک آمد «فَصَاحَ بِي أَبُو مُحَمَّدٍ (علیه السلام) مِنَ الْمَجْلِسِ فَقَالَ لَا تَعْجَلِي يَا عَمَّةِ فَهَاكِ الْأَمْرُ قَدْ قَرُبَ» بعد «فَأَخَذَتْنِي فَتْرَةٌ وَ أَخَذَتْهَا فَتْرَةٌ فَانْتَبَهْتُ بِحِسِّ سَيِّدِي فَكَشَفْتُ الثَّوْبَ عَنْهُ فَإِذَا أَنَا بِهِ (علیه السلام) سَاجِداً» دیدم حضرت مهدی (ارواحنا فداه) همان لحظه ولادت به سجده افتاده و مشغول عبادت خدا شدند.

«فَصَاحَ بِي أَبُو مُحَمَّدٍ (علیه السلام) هَلُمِّي إِلَيَّ ابْنِي يَا عَمَّةِ فَجِئْتُ بِهِ إِلَيْهِ...» در دست حضرت عسکری سلام الله علیه هم حضرت شروع کردند به گفتن «أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه واله وسلم) ثُمَّ صَلَّى عَلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ عَلَى الْأَئِمَّةِ (علیهم السلام) إِلَى أَنْ وَقَفَ عَلَى أَبِيهِ»

این یک روایت که سندا صد در صد صحیح است هیچ شکی در آن نیست.

روایت دوم

روایت دوم را مرحوم کلینی در «کافی» جلد 1 صفحه 331، شیخ مفید در کتاب «ارشاد» جلد 2 صفحه 351 دارد.

«مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ رِزْقِ اللَّهِ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ قَالَ حَدَّثَنِي مُوسَى بْنُ‏ مُحَمَّدِ بْنِ الْقَاسِمِ بْنِ حَمْزَةَ بْنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ قَالَ حَدَّثَتْنِي حَكِيمَةُ ابْنَةُ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ وَ هِيَ عَمَّةُ أَبِيهِ أَنَّهَا رَأَتْهُ لَيْلَةَ مَوْلِدِهِ وَ بَعْدَ ذَلِكَ.»

الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج1، ص331، ح3

مُحَمَّدُ ابْنُ يَحْيَى ابو جعفر عطار قمی استاد کلینی است از حُسَيْنِ ابْنِ رِزْقِ اللَّهِ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ... تا آن جایی که دارد «حَدَّثَتْنِي حَكِيمَةُ ابْنَةُ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ وَ هِيَ عَمَّةُ أَبِيهِ أَنَّهَا رَأَتْهُ لَيْلَةَ مَوْلِدِهِ وَ بَعْدَ ذَلِكَ» هم شب ولادت حضرت را دید و هم بعد از آن. این روایت سندا مثل روایت اول نیست.

توثیق حکیمه خاتون

در مورد وثاقت حکیمه خاتون مرحوم علامه مجلسی و مرحوم نوری کاملا وثاقت حکیمه خاتون را تثبیت کرده اند و هیچ شکی در وثاقت حکیمه خاتون نداریم.

تعدد شهود بر ولادت حضرت حجت ارواحنا فداه

علاوه بر حکیمه خاتون باز چهار زن دیگر شاهد ولادت بوده اند یعنی با حکیمه خاتون پنج تا زن می شود. اگر بنا باشد هر دو زن یک شهادت عدلی باشد باز شهادت عدلین است.

مرحوم شیخ طوسی در کتاب الغیبة صفحه 240 تا 242 آورده یکی از کسانی که در سامرا قابله بوده می گوید از طرف امام عسکری سلام الله علیه من را صدا کردند آن جا رفتم

«قَدْ أَخَذَهَا الطَّلْقُ»

حضرت نرجس را درد زایمان گرفت

«وَ امْرَأَةٌ قَاعِدَةٌ خَلْفَهَا»

یک خانم هم پشت سرش آمد که حکیمه خاتون بود. بعد دارد:

«حَتَّى سَقَطَ غُلَامٌ فَأَخَذْتُهُ عَلَى كَفِّي وَ صِحْتُ غُلَامٌ غُلَام‏»

صیحه زدم گفتم غلام، غلام! پسر است. معمولا قابله ها وقتی که نوزاد پسر باشد خیلی اظهار شادمانی می کنند. می گوید وقتی دیدم پسر است «وَ صِحْتُ غُلَامٌ غُلَام‏» فریاد زدم پسر است. بعد سر نوزاد را بلند کردم که به امام عسکری سلام الله علیه بشارت بدهم حضرت فرمود:

«لَا تَصِيحِي‏»

خیلی صیحه نزن، داد و فریاد نکن. بعد این خانم می گوید:

«فَإِنَّ لِهَؤُلَاءِ الْقَوْمِ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ شَأْناً وَ مَنْزِلَة»

الغيبة (للطوسي)/ كتاب الغيبة للحجة؛ نویسنده: طوسى، محمد بن الحسن، ناشر: دار المعارف الإسلامية، محقق/ مصحح: تهرانى، عباد الله و ناصح، على احمد، ص241 و 242

روایت دیگر دو تا خانم به نام نسیم و ماریه این ها باز شاهد ولادت حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) بودند.

«حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ مَاجِيلَوَيْهِ وَ أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى الْعَطَّارُ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمَا قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى الْعَطَّارُ قَالَ حَدَّثَنَا الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ النَّيْسَابُورِيُّ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ (علیه السلام) عَنِ السَّيَّارِيِّ قَالَ حَدَّثَتْنِي نَسِيمُ وَ مَارِيَةُ قَالَتَا إِنَّهُ لَمَّا سَقَطَ صَاحِبُ الزَّمَانِ (علیه السلام) مِنْ بَطْنِ أُمِّهِ جَاثِياً عَلَى رُكْبَتَيْهِ رَافِعاً سَبَّابَتَيْهِ إِلَى السَّمَاءِ ثُمَّ عَطَسَ فَقَالَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ زَعَمَتِ الظَّلَمَةُ أَنَّ حُجَّةَ اللَّهِ دَاحِضَةٌ لَوْ أُذِنَ لَنَا فِي الْكَلَامِ لَزَالَ الشَّكُّ.»

كمال الدين و تمام النعمة؛ ابن بابويه، محمد بن على، محقق/ مصحح: غفاری، علی اكبر، ناشر: اسلاميه، ج2، ص430

«حَدَّثَتْنِي نَسِيمُ وَ مَارِيَةُ قَالَتَا إِنَّهُ لَمَّا سَقَطَ صَاحِبُ الزَّمَانِ (علیه السلام) مِنْ بَطْنِ أُمِّهِ جَاثِياً عَلَى رُكْبَتَيْهِ» دو زانو نشست «رَافِعاً سَبَّابَتَيْهِ إِلَى السَّمَاءِ» این روایت را هم شیخ صدوق در «کمال الدین» جلد 2 صفحه 430 دارد.

پرسش:

این دو تا خانم چه نسبتی با حضرت عسکری سلام الله علیه داشتند؟

پاسخ:

این ها جزء کنیزهای حضرت عسکری (سلام الله علیه) بودند. باز یک کنیز دیگری است که اسمش نیامده است.

«حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ مَاجِيلَوَيْهِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى الْعَطَّارُ قَالَ حَدَّثَنِي أَبُو عَلِيٍّ الْخَيْزَرَانِيُّ عَنْ جَارِيَةٍ لَهُ كَانَ أَهْدَاهَا لِأَبِي مُحَمَّدٍ (علیه السلام) فَلَمَّا أَغَارَ جَعْفَرٌ الْكَذَّابُ عَلَى الدَّارِ جَاءَتْهُ فَارَّةً مِنْ جَعْفَرٍ فَتَزَوَّجَ بِهَا قَالَ أَبُو عَلِيٍّ فَحَدَّثَتْنِي أَنَّهَا حَضَرَتْ وِلَادَةَ السَّيِّدِ (علیه السلام) وَ أَنَّ اسْمَ أُمِّ السَّيِّدِ صَقِيلُ وَ أَنَّ أَبَا مُحَمَّدٍ (علیه السلام) حَدَّثَهَا بِمَا يَجْرِي عَلَى عِيَالِهِ فَسَأَلَتْهُ أَنْ يَدْعُوَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَهَا أَنْ يُجْعَلَ مَنِيَّتُهَا قَبْلَهُ فَمَاتَتْ فِي حَيَاةِ أَبِي مُحَمَّدٍ (علیه السلام) وَ عَلَى قَبْرِهَا لَوْحٌ مَكْتُوبٌ عَلَيْهِ هَذَا قَبْرُ أُمِّ مُحَمَّدٍ قَالَ أَبُو عَلِيٍّ وَ سَمِعْتُ هَذِهِ الْجَارِيَةَ تَذْكُرُ أَنَّهُ لَمَّا وُلِدَ السَّيِّدُ (علیه السلام) رَأَتْ لَهَا نُوراً سَاطِعاً قَدْ ظَهَرَ مِنْهُ وَ بَلَغَ أُفُقَ السَّمَاءِ وَ رَأَتْ طُيُوراً بَيْضَاءَ تَهْبِطُ مِنَ السَّمَاءِ وَ تَمْسَحُ أَجْنِحَتَهَا عَلَى رَأْسِهِ وَ وَجْهِهِ وَ سَائِرِ جَسَدِهِ ثُمَّ تَطِيرُ فَأَخْبَرْنَا أَبَا مُحَمَّدٍ (علیه السلام) بِذَلِكَ فَضَحِكَ ثُمَّ قَالَ تِلْكَ مَلَائِكَةٌ نَزَلَتْ لِلتَّبَرُّكِ بِهَذَا الْمَوْلُودِ وَ هِيَ أَنْصَارُهُ إِذَا خَرَجَ.»

كمال الدين و تمام النعمة؛ ابن بابويه، محمد بن على، محقق/ مصحح: غفاری، علی اكبر، ناشر: اسلاميه، ج2، ص431

می گوید: وَ سَمِعْتُ هَذِهِ الْجَارِيَةَ تَذْكُرُ أَنَّهُ لَمَّا وُلِدَ السَّيِّدُ (علیه السلام) رَأَتْ لَهَا نُوراً سَاطِعاً قَدْ ظَهَرَ مِنْهُ وَ بَلَغَ أُفُقَ السَّمَاءِ...» این روایت هم در کتاب «کمال الدین» شیخ صدوق جلد 2 صفحه 431 آمده است. یعنی پنج تا خانم آن جا شاهد ولادت بودند. این که می گوید فقط حکیمه خاتون بوده و او هم مورد وثوق نیست، مشخص است این هایی که اشکال می کنند یا بی سواد هستند و مراجعه نکرده اند یا مشکل دیگری دارند.

این روایات را غیر از دو – سه کتابی که مربوط به حضرت است مثل «کمال الدین» و «غیبت نعمانی» و «غیبت شیخ طوسی» از منابع دیگر نیاوردیم و این کتاب ها هم در دسترس عموم مردم است و همه می دانند عمده کتابی که مربوط به حضرت است یا کتاب «کمال الدین – شیخ صدوق» است یا «غیبت نعمانی» است یا «غیبت شیخ طوسی» است.

روایات این سه کتاب صد در صد مربوط به حضرت مهدی (ارواحنا فداه) است. کتاب «کافي» مطالب دیگری هم دارد «ارشاد» مطالب دیگر هم دارد ولی این سه تا کتاب مخصوص این قضیه است. اگر این سه کتاب را آقایان مطالعه می کردند می فهمیدند که به جای یک خانم، پنج تا خانم انجا بودند که شهادت دادند. یک نفرش را هم اگر حذف کنید، چهار تا خانم باشد باز شهادت عدلین ثابت است.

پس حرف های احمد الکاتب و امثال او یا بخاطر جهل است یا عناد.

 

 

دلیل دوم: فرمایش امام حسن عسکری علیه السلام بر ولادت حضرت حجت ارواحنا فداه

مسئله دیگر که خیلی واضح و روشن است مسئله عقیقه امام حسن عسکری (سلام الله علیه) برای فرزندشان حضرت مهدی (ارواحنا فداه) است. جالب است در ولادت هیچ کدام از ائمه از حضرت امیر تا حضرت عسکری (سلام الله علیهم) بحث عقیقه مطرح نیست. یعنی یکی از مسائل مهم همین است که آقا امام عسکری سلام الله علیه برای این که روشن کنند خداوند به ایشان فرزندی داده است برای فرزندشان عقیقه کرده اند.

آقایان (اهل سنت) هم قائلند یکی از ادله اثبات وجود یک فرد است گاهی یک کسی را ما داریم می بینیم وقتی دیدیم دیگر ولادتش قطعی است. معلوم می شود حتما به دنیا آمده که وجود دارد.

دوم شهادت یک زن است از کتاب های فقهی اهل سنت آوردیم که در مسائل مربوط به امور زنانه مانند مسئله بکارت، بیماری و... از جمله بحث ولادت ، آقایان همگی اتفاق نظر دارند که یکی از راههای اثبات آن، شهادت یک زن _نه چهار زن _ است.

مسئله دیگری که آقایان آورده اند که بنوّت و ابوّت از آن اثبات می شود یا با ادعای خودش است یا با ادعای فرد دیگر یا پدرش. پدری بیاید بگوید ایشان پسر من است کسی نمی آید سوال کند که آیا شاهد هم داری که موقع ولادت چهار تا آدم عادل دیدند که ایشان متولد شده است؟

آقایان مثل مزنی که از فقهای بزرگ اهل سنت است کتابی به نام «الحاوی الکبیر» دارد در جلد 12 صفحه 368 می گوید: نسبت نسبی یک فرد با یک شخص یا از راه دیدن خود او است، یا از راه شهادت افرادی است که می گویند ما فلانی را دیدیم یا از راه اقرار پدرش که می گوید من پسری دارم. این یک مسئله قطعی و ثابت است و هیچ کس هم اعتراض ندارد. یکی از راههای اثبات این که فرد فرزند کسی است ادعای پدر است.

 لذا در این رابطه آقا امام عسکری (سلام الله علیه) در رابطه با عقیقه و اعلام آن به شیعیان خیلی تأکید دارد. مرحوم صدوق در کتاب «کمال الدین» جلد 2 صفحه 432 دارد وقتی فرزند آقا امام عسکری سلام الله علیه به دنیا آمد

فرمود سیصد تا گوسفند را به عنوان عقیقه ذبح کنید و میان فقرای سامرا توزیع کنید.

«حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى بْنِ الْمُتَوَكِّلِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنِي عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ الْحِمْيَرِيُّ قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ الْكُوفِيُّ أَنَّ أَبَا مُحَمَّدٍ (علیه السلام) بَعَثَ إِلَى بَعْضِ مَنْ سَمَّاهُ لِي بِشَاةٍ مَذْبُوحَةٍ وَ قَالَ هَذِهِ مِنْ عَقِيقَةِ ابْنِي مُحَمَّدٍ.»

كمال الدين و تمام النعمة؛ ابن بابويه، محمد بن على، محقق/ مصحح: غفاری، علی اكبر، ناشر: اسلاميه، ج2، ص432

مشخص است حضرت عنایت دارد، تا جواب و دلیلی باشد برای معاندین زمان ما که شبهه ولادت حضرت مهدی (ارواحنا فداه) را مطرح می کنند.

می گوید: «أَنَّ أَبَا مُحَمَّدٍ (علیه السلام) بَعَثَ إِلَى بَعْضِ مَنْ سَمَّاهُ لِي» به بعضی از دوستان شان نامش را برد من نمی توانم نام ببرم «بِشَاةٍ مَذْبُوحَةٍ» گوسفندی که کشته بود مثلاً‌ به جای دیگر فرستاد «وَ قَالَ هَذِهِ مِنْ عَقِيقَةِ ابْنِي مُحَمَّدٍ.» این عقیقه فرزندم حضرت مهدی (ارواحنا فداه) است. کمال الدین، جلد 2، صفحه 433؛ وسائل، جلد 16، صفحه 243؛ وسائل، جلد 21، صفحه 448؛ مستدرک، جلد 15، صفحه 141

روایت سنداً صحیح است تمام رواتش هم صد در صد ثقه هستند.

«لَمَّا وُلِدَ السَّيِّدُ (علیه السلام) قَالَ أَبُو مُحَمَّدٍ (علیه السلام) ابْعَثُوا إِلَى أَبِي عَمْرٍو فَبُعِثَ إِلَيْهِ فَصَارَ إِلَيْهِ فَقَالَ لَهُ اشْتَرِ عَشَرَةَ آلَافِ رِطْلِ خُبْزٍ وَ عَشَرَةَ آلَافِ رِطْلِ لَحْمٍ»

حضرت فرمود: ده هزار رِطل گوشت بگیر

«وَ فَرِّقْهُ أَحْسَبُهُ قَالَ عَلَى بَنِي هَاشِمٍ وَ عُقَّ عَنْهُ بِكَذَا وَ كَذَا شَاةً.»

كمال الدين و تمام النعمة؛ ابن بابويه، محمد بن على، محقق/ مصحح: غفاری، علی اكبر، ناشر: اسلاميه، ج2، ص431

هم گوشت بگیر، و هم نان بگیر و هم گوسفند بگیر این ها را میان بنی هاشم به عنوان عقیقه فرزندم توزیع کن.

عرض کردم این عبارت ها را در ولادت هیچ کدام از معصومین نداریم قاطعانه دارم عرض می کنم یعنی حضرت عسکری علیه السلام می خواهند این قضیه تثبیت بشود.

 باز روایت دیگر کسی که مسئول خرید خانه امام عسکری سلام الله علیه بود می گوید:

«وَجَّهَ مَوْلَايَ أَبُو مُحَمَّدٍ (علیه السلام) بِأَرْبَعَةِ أَكْبُشٍ»

چهار تا گوسفند برای من فرستاد

«وَ كَتَبَ إِلَيَّ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ عُقَّ هَذَا عَنِ ابْنِي مُحَمَّدٍ الْمَهْدِيِّ وَ كُلْ هَنَّأَكَ اللَّهُ وَ أَطْعِمْ مَنْ وَجَدْتَ مِنْ شِيعَتِنَا»

این چهار تا گوسفند را بکش هم خودت بخور و هم به هر کدام از شیعیان ما دسترسی داری از این گوشت به آن ها هم بده!

این روایت را مستدرک، جلد 15، صفحه 154، حدیث 17838 روایت دیگر مستدرک دارد جلد 15، صفحه 154 ابراهیم ابن ادریس است می گوید:

«وَجَّهَ إِلَيَّ مَوْلَايَ أَبُو مُحَمَّدٍ (علیه السلام) بِكَبْشَيْنِ»

دو تا گوسفند هم برای من فرستاد!

 یعنی سیصد تا خودشان کشتند و افرادی از اصحاب را فرستادند و فرمودند می توانید گوسفندی بگیرید به نیت عقیقه بکشید

«وَ قَالَ عُقَّهُمَا عَنِ ابْنِي فُلَانٍ وَ كُلْ وَ أَطْعِمْ إِخْوَانَكَ»

روایت بعدی مستدرک، جلد 15، صفحه 154 حضرت دو تا کَبش (گوسفند) برای من فرستاد معمولاً کلمه کبش به معنای قوچ است یعنی گوسفند خیلی چاق که گوشت خوب و زیادی داشته باشد. صاحب نفقه ابی محمد می گوید:

«وَ لَقِيتُهُ بَعْدَ ذَلِكَ فَقَالَ الْمَوْلُودُ الَّذِي وُلِدَ لِي مَاتَ ثُمَّ وَجَّهَ إِلَيَّ بِأَرْبَعَةِ أَكْبُشٍ وَ كَتَبَ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ عُقَّ هَذِهِ الْأَرْبَعَةَ أَكْبُشٍ عَنْ مَوْلَاكَ وَ كُلْ هَنَّأَكَ اللَّهُ فَفَعَلْتُ وَ لَقِيتُهُ بَعْدَ ذَلِكَ فَقَالَ إِنَّمَا اسْتَأْثَرَ اللَّهُ بِابْنَيَّ الْحُسَيْنِ وَ مُوسَى لِوِلَادَةِ مُحَمَّدٍ مَهْدِيِّ هَذِهِ الْأُمَّةِ وَ الْفَرْجِ الْأَعْظَم‏»

مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل؛ نورى، حسين بن محمد تقى، محقق/ مصحح و ناشر: مؤسسة آل البيت عليهم السلام، ج‏15، ص154

پرسش:

عبارت «الَّذِي وُلِدَ لِي مَاتَ» چه است؟

پاسخ:

منظور فرزند قبل از حضرت مهدی (ارواحنا فداه) است.

 

توجه بفرمایید هشت، نه تا روایت است آقا امام عسکری (سلام الله علیه) می خواهند با این عقیقه ها چه کار کند، یعنی می خواهند به شیعیان احسان کند؟ در اصل می خواهند با این عقیقه ها برای شیعیان ثابت بشود که خدای عالم فرزندی به ایشان داده و این فرزند همان حضرت مهدی (ارواحنا فداه) است.

 پس طبق قول اهل سنت که می گویند یکی از راه های اثبات بنوّت اظهار خود پدر است پدر بگوید این فرزند من است دیگر هیچ کس نمی آید از او شاهد طلب کند، حضرت مهدی ارواحنا فداه فرزند حضرت عسکری است و حضرت عسکری به این مسئله تصریح فرموده اند.

پرسش:

ببخشید می گویند امام زمان ارواحنا فداه را مخفی نگه می داشتند کسی نمی دید با این منافات ندارد؟

پاسخ:

بله بیگانه نبیند. (نه افراد مورد اعتماد) افرادی که حضرت را دیدند این ها را می آورم حتی در یکی از روایت ها داریم

 

دلیل سوم: رؤیت حضرت حجت ارواحنا فداه توسط بیش از 40 نفر از اصحاب امام عسکری علیه السلام

روایت در کمال الدین است که محمد ابن عثمان عَمری که جزء نواب حضرت است می گوید خدمت حضرت بودیم

«نَحْنُ فِي مَنْزِلِهِ وَ كُنَّا أَرْبَعِينَ رَجُلاً»

از این واضح تر و روشن تر می خواهید؟!

«فَقَالَ هَذَا إِمَامُكُمْ مِنْ بَعْدِي وَ خَلِيفَتِي عَلَيْكُمْ أَطِيعُوهُ وَ لَا تَتَفَرَّقُوا مِنْ بَعْدِي»

كمال الدين و تمام النعمة؛ ابن بابويه، محمد بن على، محقق/ مصحح: غفاری، علی اكبر، ناشر: اسلاميه، ج2، ص435

چهل نفر منزل آقا امام عسکری (سلام الله علیه) بودند، حضرت مهدی را به این ها نشان می دهد و می فرماید: «هَذَا إِمَامُكُمْ مِنْ بَعْدِي» آیا از این واضح تر و روشن تر می خواهید؟!

همچنین مرحوم شیخ صدوق در کمال الدین، صفحه 435؛ مرحوم مجلسی در بحار، جلد 52، صفحه 25 روایت دیگر از عثمان ابن سعید عَمْری از وکلای حضرت است. همان روایتی که در اصول هم خواندیم

«الْعَمْرِيُّ وَ ابْنُهُ ثِقَتَانِ فَمَا أَدَّيَا إِلَيْكَ عَنِّي فَعَنِّي يُؤَدِّيَان‏»

آن جا هم دارد راوی می گوید خدمت ایشان رفتم

«أَنْتَ رَأَيْتَ الْخَلَفَ مِنْ بَعْدِ أَبِي مُحَمَّدٍ (علیه السلام)»

بعد از این که امام عسکری از دنیا رفت باز حضرت مهدی را دیدی؟

«فَقَالَ إِي وَ اللَّهِ وَ رَقَبَتُهُ مِثْلُ ذَا وَ أَوْمَأَ بِيَدِهِ»

گفت دیدم گردن مبارکش هم این طوری بود!

الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج1، ص330، بَابٌ فِي تَسْمِيَةِ مَنْ رَآهُ (علیه السلام)‏‏‏‏، ح1

یعنی می خواهد بگوید آدم رشیدی بود. این روایتی است که سنداً‌ صد در صد صحیح است محمد ابن یحیی از عبد الله ابن جعفر حمیری می گوید با عَمْری در آن جا بودیم و داستان مفصلی را نقل می کند.

همچنین روایت دوم محمد ابن عثمان عَمْری همین تعبیر است می گوید:

«فَأَخْبِرْنِي عَنْ صَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ هَلْ رَأَيْتَهُ قَالَ نَعَمْ وَ لَهُ رَقَبَةٌ مِثْلُ ذِي وَ أَشَارَ بِيَدِهِ إِلَى عُنُقِهِ.»

كمال الدين و تمام النعمة؛ ابن بابويه، محمد بن على، محقق/ مصحح: غفاری، علی اكبر، ناشر: اسلاميه، ج2، ص435

می گوید از لحاظ جسمانی قوی بود!

پرسش:

این تعابیر سبک نیست مثلاً می گفت در شمایل چند ساله بود.

پاسخ:

نه سبک نیست، می خواهد بگوید دیدم رشد کرده بود یعنی (مثل یک) بچه (ضعیف) نبود معمولاً عرب روی گردن حساس هستند «رقبتُةُ کذا» ما چنین تعبیری نداریم ما می گوییم قد رشیدی داشت. عرب به جای قد رشید تعبیر می کند «رَقبتُهُ کذا» تعبیر عرف آن روز است.

سنداً هم این روایت صحیح است هم روایت اول صد در صد صحیح است بلکه صحیحه اعلایی هم است.

روایتی که از عَمْری نقل کردیم این روایت صد در صد صحیحه است هیچ مشکلی ندارد ابو غانم خادم امام عسکری سلام الله علیه تعبیرش این است

« وُلِدَ لِأَبِي مُحَمَّدٍ (علیه السلام) وَلَدٌ فَسَمَّاهُ مُحَمَّداً فَعَرَضَهُ عَلَى أَصْحَابِهِ يَوْمَ الثَّالِث‏»

روز سوم ولادت به اصحاب ویژه ای که اعتماد داشت فرزندش را نشان داد. فرمود:

«وَ قَالَ هَذَا صَاحِبُكُمْ مِنْ بَعْدِي‏ وَ خَلِيفَتِي عَلَيْكُمْ وَ هُوَ الْقَائِمُ الَّذِي تَمْتَدُّ إِلَيْهِ الْأَعْنَاقُ بِالانْتِظَارِ فَإِذَا امْتَلَأَتِ الْأَرْضُ جَوْراً وَ ظُلْماً خَرَجَ فَمَلَأَهَا قِسْطاً وَ عَدْلًا.»

كمال الدين و تمام النعمة؛ ابن بابويه، محمد بن على، محقق/ مصحح: غفاری، علی اكبر، ناشر: اسلاميه، ج2، ص431

تمام این ها برای این است که شک برای شیعیان باقی نماند اگر خزعبلی مثل احمد الکاتب و یا بعضی از افراد منحرف دیگر چنین شبهه ای مطرح می کنند حجت بر آن ها تمام باشد.

باز روایت احمد اسحاق قمی است روایتش خیلی مفصل است احمد اسحاق می گوید:

«دَخَلْتُ عَلَى أَبِي مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ (علیه السلام) وَ أَنَا أُرِيدُ أَنْ أَسْأَلَهُ عَنِ الْخَلَفِ مِنْ بَعْدِه فَقَالَ لِي مُبْتَدِئاً يَا أَحْمَدَ بْنَ إِسْحَاقَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَمْ يُخَلِّ الْأَرْضَ مُنْذُ خَلَقَ آدَمَ (علیه السلام) وَ لَا يُخَلِّيهَا إِلَى أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ مِنْ حُجَّةٍ لِلَّهِ عَلَى خَلْقِهِ بِهِ يَدْفَعُ الْبَلَاءَ عَنْ أَهْلِ الْأَرْضِ وَ بِهِ يُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَ بِهِ يُخْرِجُ بَرَكَاتِ الْأَرْض‏‏»

می خواستم در رابطه با فرزندی که بعد از او است سوال کنم قبل از این که من حرف بزنم حضرت فرمود احمد ابن اسحاق هرگز زمین از زمانی که حضرت آدم آفریده شد از حجت خالی نمانده است.

«قَالَ فَقُلْتُ لَهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَمَنِ الْإِمَامُ وَ الْخَلِيفَةُ بَعْدَكَ»

امام و خلیفه بعد از شما چه کسی است؟

 «فَنَهَضَ مُسْرِعاً»

خیلی سریع بلند شد

«فَدَخَلَ الْبَيْتَ ثُمَّ خَرَجَ وَ عَلَى عَاتِقِهِ غُلَامٌ»

دیدیم حضرت مهدی ارواحنا فداه را به گردنش گرفته است خیلی ظریف است نه این که بر دارد بیاورد

«كَأَنَّ وَجْهَهُ الْقَمَرُ لَيْلَةَ الْبَدْرِ مِنْ أَبْنَاءِ الثَّلَاثِ سِنِين‏»

طوری بود که مثل یک بچه سه ساله بود یعنی هفته اول یا ماه اول است. احمد ابن اسحاق قمی که از خواص است در جریان نیست. بعد می گوید احمد ابن اسحاق

«فَقَالَ يَا أَحْمَدَ بْنَ إِسْحَاقَ لَوْ لَا كَرَامَتُكَ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ عَلَى حُجَجِهِ مَا عَرَضْتُ عَلَيْكَ ابْنِي»

اگر آن کرامت و ویژگی های تو نبود این فرزندم را به تو نشان نمی دادم.

 بعد می گوید:

«وَ اللَّهِ لَيَغِيبَنَّ غَيْبَةً لَا يَنْجُو فِيهَا مِنَ الْهَلَكَةِ»

غیبتی برای او می آید از هلاکت نجات پیدا نمی کند

«إِلَّا مَنْ ثَبَّتَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى الْقَوْلِ بِإِمَامَتِهِ وَ وَفَّقَهُ فِيهَا لِلدُّعَاءِ بِتَعْجِيلِ فَرَجِهِ فَقَالَ أَحْمَدُ بْنُ إِسْحَاقَ فَقُلْتُ لَهُ يَا مَوْلَايَ فَهَلْ مِنْ عَلَامَةٍ»

كمال الدين و تمام النعمة؛ ابن بابويه، محمد بن على، محقق/ مصحح: غفاری، علی اكبر، ناشر: اسلاميه، ج2، ص384

یک جمله ای که خدا بیامرزد آیت الله العظمی بهجت تقریباً تکه کلامش بود می گفتند: یکی از مهترین مسائلی که باعث می شود ما در اعتقادات مان ثابت بمانیم دعا برای فرج حضرت ولی عصر ارواحنا فداه است.

«وَ أَكْثِرُوا الدُّعَاءَ بِتَعْجِيلِ الْفَرَجِ فَإِنَّ ذَلِكَ فَرَجُكُم‏»

كمال الدين و تمام النعمة؛ ابن بابويه، محمد بن على، محقق/ مصحح: غفاری، علی اكبر، ناشر: اسلاميه، ج2، ص485

روایت که می خواندیم عین عبارت کمال الدین، صفحه 384 است. بعد در ادامه می گوید آقا جان این بچه ای که آوردید از کجا بدانم که این بچه حجت خدا است یک دلیل و برهانی بیاورید؟

«يَطْمَئِنُّ إِلَيْهَا قَلْبِي فَنَطَقَ الْغُلَامُ (علیه السلام) بِلِسَانٍ عَرَبِيٍّ فَصِيحٍ فَقَالَ أَنَا بَقِيَّةُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ وَ الْمُنْتَقِمُ مِنْ أَعْدَائِهِ فَلَا تَطْلُبْ أَثَراً بَعْدَ عَيْنٍ يَا أَحْمَدَ بْنَ إِسْحَاق‏»

كمال الدين و تمام النعمة؛ ابن بابويه، محمد بن على، محقق/ مصحح: غفاری، علی اكبر، ناشر: اسلاميه، ج2، ص384

در این باره نمونه های زیادی وجود دارد. انشاء الله بقیه را جلسه بعد مقداری بیشتر توضیح می دهیم یعنی تمام این ها نشان می دهد حضرت آینده را می بینند مذهب هایی که در دوران غیبت ساخته می شود و افرادی که ادعای بابیت می کنند تمام این ها را حضرت می بینند این مقدمات را درست می کند که راه شکی برای احدی نماند!

والسلام علیکم ورحمة الله و برکاته

 



Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها