2024 December 13 - جمعه 23 آذر 1403
پاسخ به شبهه عدم قبول ولادت حضرت مهدی ارواحنا فداه با شهادت یک زن
کد مطلب: ١٦٠٦٥ تاریخ انتشار: ٠٥ آذر ١٤٠٣ - ١٤:٤٤ تعداد بازدید: 509
خارج فقه الحکومه » فقه
پاسخ به شبهه عدم قبول ولادت حضرت مهدی ارواحنا فداه با شهادت یک زن

(جلسه هشتم 07 07 1403)

 
 
 

لينک دانلود
  

درس خارج فقه آیت الله حسینی قزوینی (دام عزه) – سال بیست و یکم

 (جلسه هشتم 07 07 1403)

موضوع: پاسخ به شبهه عدم قبول ولادت حضرت مهدی ارواحنا فداه با شهادت یک زن

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِه‏ مُحَمَّد وَ عَجِّلْ فَرَجَهُم‏ أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم‏، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَبِهِ نَسْتَعين وَهُوَ خَيرُ نَاصِرٍ وَ مُعِينْ الْحَمْدُلِلَّه ‏وَ الصَّلَاةِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ وَعلَیٰ آلِهِ آل الله لَا سِيَّمَا علَیٰ مَوْلانَا بَقِيَّةَ اللَّه‏ وَ الّلعنُ الدّائمُ‏ علَیٰ أَعْدائِهِمْ أعداءَ الله إلىٰ يَوم لِقَاءَ اللّه‏ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذي هَدانا لِهذا وَ ما كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللَّه. وَ أُفَوِّضُ أَمْري إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصيرٌ بِالْعِباد حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكيل‏ نِعْمَ الْمَوْلى‏ وَ نِعْمَ النَّصير

سلام علیکم ورحمة الله، در خدمت دوستان هستیم اگر سوال خاصی است.

پرسش:

استاد! اگر بخواهیم آیه ای از آیات قرآن که اشاره ای به جانشینان پیامبر اکرم داشته باشد و دوازده امام را شامل بشود آیا آیه (أُولِي الْأَمْرِ) مناسب است یا آیات مناسب تر دیگری داریم ؟

پاسخ:

در مورد بحث دوازده امام، دو تا راه داریم یک آیاتی که امامت حضرت علی (سلام الله علیه) را مثل آیات ذیل بحث کرده و اثبات می کند.

 (إِنَّمَا وَلِيكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ)

سرپرست و ولي شما، تنها خداست و پيامبر او و آنها که ايمان آورده‌اند؛ همانها که نماز را برپا مي‌دارند، و در حال رکوع، زکات مي‌دهند.

سوره مائده (5): آیه 55

(يا أَيهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ)

اي پيامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، کاملا (به مردم) برسان! و اگر نکني، رسالت او را انجام نداده‌اي! خداوند تو را از (خطرات احتمالي) مردم، نگاه مي‌دارد؛ و خداوند، جمعيت کافران (لجوج) را هدايت نمي‌کند.

سوره مائده (5): آیه 67

(...الْيوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا)

امروز، دين شما را کامل کردم؛ و نعمت خود را بر شما تمام نمودم؛ و اسلام را به عنوان آيين (جاودان) شما پذيرفتم!

سوره مائده (5): آیه 3

وقتی امامت حضرت امیر ثابت شد از آن طرف هم در مورد حضرت امیر نبی مکرم هم فرموده است جانشینان من دوازده نفر هستند، قطعا از آن کانال ثابت می شود.

در رابطه با آیه: (أُولِي الْأَمْرِ) هم از اهل سنت روایت داریم و هم از شیعه روایت داریم. ولی از اهل سنت روایت کم داریم که اولی الامر مراد امیر المؤمنین (سلام الله علیه) و اولاد آن حضرت هستند. به نظرم می رسد شاید چها – پنج تا روایت بیشتر نیست.

ولی از شیعه تقریبا نزدیک شصت تا روایت داریم تعدادی از این روایات هم صحیحه است که نبی مکرم فرمود مراد از اولی الامر امیر المؤمنین و اولاد آن حضرت هستند.

همچنین از خود حضرت امیر (سلام الله علیه) از آقا امام صادق (سلام الله علیه) و همچنین از دیگر ائمه (سلام الله علیهم اجمعین) روایت است.

آن طرف اگر ما به آیات قرآن بخواهیم استناد کنیم باید حتما آیه 44 سوره نحل و آیه 7 سوره حشر همواره ملاک کار ما باشد.

(... وَأَنْزَلْنَا إِلَيكَ الذِّكْرَ لِتُبَينَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يتَفَكَّرُونَ)

و ما اين ذکر [= قرآن‌] را بر تو نازل کرديم، تا آن چه به سوی مردم نازل شده است برای آن ها روشن سازی؛ و شايد انديشه کنند

سوره نحل (16): آیه 44

 (وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا)

آن چه را رسول خدا برای شما آورده بگيريد (و اجرا کنيد)، و از آن چه نهی کرده خودداری نماييد.

سوره حشر (59): آیه 7

این دو تا آیه باید ملاک باشد که بدون سنت قرآن قابل استناد نیست. آن ها هم دارند ابو حنیفه، مالک، شافعی می گویند اگر سنت نباشد ما نمی توانیم قرآن را بفهمیم.

البانی می گوید ولو سیبویه زمانت باشی بدون استناد به سنت نمی توانی آیات قرآن را بفهمی حتی اگر خودت را هلاک کنی بخواهی خودت را به درد سر بیندازی نتیجه ای نمی گیری و امکان پذیر نیست.

پرسش:

پس اولی الامر به خاطر این که خدا فرموده تا قیام قیامت از اولی الامر اطاعت کنید از این جهت دوازده امام را هم شامل می شود.

پاسخ:

عزیز جان! کل آیاتی که کلمه اولی الامر آمده را باید کنار هم بگذاریم.

(يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا)

اي کساني که ايمان آورده‌ايد! اطاعت کنيد خدا را! و اطاعت کنيد پيامبر خدا و اولو الأمر [= اوصياي پيامبر] را! و هرگاه در چيزي نزاع داشتيد، آن را به خدا و پيامبر بازگردانيد (و از آنها داوري بطلبيد) اگر به خدا و روز رستاخيز ايمان داريد! اين (کار) براي شما بهتر، و عاقبت و پايانش نيکوتر است.

سوره نساء (4): آیه 59

(يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ)؛ آقایان این را می آورند می گویند پس اولی الامر کجا رفت؟

همین دو هفته قبل بود یکی از سنی های خیلی طلبکار آمده بود همین آیات را خواند گفت آقا اگر مراد از اولی الامر ائمه دوازده گانه شیعه است چرا (فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ) می گوید؟

گفتم آیه 83 را هم بخوان، تنها آیه 59 که نیست آیه 83 سوره نساء را هم بخوان:

(وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيطَانَ إِلَّا قَلِيلًا)

و هنگامي که خبري از پيروزي يا شکست به آنها برسد، (بدون تحقيق،) آن را شايع مي‌سازند؛ در حالي که اگر آن را به پيامبر و پيشوايان -که قدرت تشخيص کافي دارند- بازگردانند، از ريشه‌هاي مسائل آگاه خواهند شد. و اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود، جز عده کمي، همگي از شيطان پيروي مي‌کرديد (و گمراه مي‌شديد)

سوره نساء (4): آیه 83

گفتم این کاملا واضح و روشن است. یا آیاتی که کلمه تنازعتم دارد، شما اگر مراجعه بفرمایید کلا در بعضی از روایات آمده: «وإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي أُولِي الْأَمْرِ رُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ»؛ اگر در مصداق اولی الامر اختلاف داشتید به خدا و رسولش مراجعه کنید.

اضافه بر این علامه طباطبایی (رضوان الله تعالی علیه) تعبیر زیبایی دارد البته مفسرین دیگر هم آورده اند. می گوید: (أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ)، أَطِيعُوا اللَّهَ مستقل است، در وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ یک اطیعوا امده است. یعنی اطاعت النبی و اطاعت اولی الامر را یکی دانسته است هیچ تفاوتی بین این دو تا نیست.

لذا این که می گوید: (فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ)؛ در داخل آن اولی الامر هم خوابیده است. حتی اگر اولی الامر می فرمود باز هم درست بود؛ چون در قسمت اولش آمده رسول و اولی الامر را یکی قرار داده است (أَطِيعُوا اللَّهَ) بعد (وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ) یعنی این دو تا در یک سطح شد هیچ تفاوتی بین این ها نیست.

یک سری مطالبی در اولی الامر است ان شاءالله در بحث ولایت فقیه بحث می کنیم یکی از مسائلی که آقایان فقهای ما و این ها استدلال کرده اند همین ایه اولی الامر است که چطور ما می توانیم از اولی الامر بحث ولایت فقیه را استنباط کنیم.

در اولی الامر نکات ظریفی دارد در این مورد ما بالای پنجاه تا روایت از شیعه داریم که مراد از اولی الامر ائمه هستند.

 اهل سنت اختلاف دارند که اولی الامر اُمرای قوم هستند، حکام هستند، فقها هستند، بعضی از فقهای معاصرشان هم مثل طنطاوی و دیگران از کلمه اولی الامر ولایت فقهای خودشان را استفاده کرده اند. می گویند ما هم ولایت فقیه داریم و این را از آیه اولی الامر استفاده می کنیم.

ان شاء الله بحث ولایت فقیه از دیدگاه اهل سنت را وقتی بررسی می کنیم آن جا اقوال فقهای معاصر شان را می آورم.

پرسش:

ببخشید استاد! این جا یک اشکال می کنند می گویند در این زمان ما ناتوانیم از این که امام معصوم را بشناسیم برای این که دسترسی به آن ها نداریم و نمی توانیم از نظر دینی و علمی استفاده کنیم بنابراین اولی الامر به این معنا که نیست مجبوریم اولی الامر را به اهل حل و عقد تفسیر کنیم.

 پاسخ:

به وقت خودش مفصل شبهات شان را مطرح می کنیم و پاسخ می دهیم. خودشان هم می گویند از اولی الامر ما استفاده می کنیم که اولی الامر باید معصوم باشد چون اولی الامر را در قرآن مستقیم به رسول عطف داده است. اگر معصوم نباشد تناقض لازم می آید.

یعنی از طرفی خدا بگوید از اولی الامر اطاعت کنید از ان طرف هم اولی الامر معصوم هم نیستند شاید دستورات خلاف دین هم بدهند. از آیه قطعا ما عصمت اولی الامر را می فهمیم ولی چون خلفای ما معصوم نبودند ما ناگزیریم از ظاهر آیه دست برداریم!

دیگر باید گفت انا الله و انا الیه راجعون!

شبهاتی که دارند زیاد است در حدود شانزده – هفده تا شبهه بر اولی الامر دارند ان شاءالله در آینده بحث خواهیم کرد.

آغاز بحث...

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم‏، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ؛ معمولا بزرگوارانی که بحث ولایت فقیه را مطرح کرده اند شبهات جاری در عصر حاضر را چون صلاح ندیدند یا توجه نداشتند یا به گوش شان نرسیده مطرح نکرده اند. فقها فقط آمده اند شبهاتی که درون مذهبی بوده را مطرح کرده اند.

از آن طرف ما می بینیم از زمان ابن تیمیه روی بحث ولایت فقیه به آن معنا که شیخ مفید و سید مرتضی (رضوان الله تعالی علیهما) دارند این ها شبهاتی دارند و بویژه در عصر حاضر هم بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تمام بحث نظام جمهوری اسلامی به ولایت فقیه برمی گردد.

حتی ریاست جمهوری هم بدون تنفیذ ولی فقیه هیچ ارزشی ندارد با تنفیذ او ریاست جمهوری معنا پیدا می کند؛ یعنی آراء مردم تحققش در خارج با امضاء ولی فقیه است.

در خیلی از موارد چه در زمان مرحوم امام (رضوان الله تعالی علیه) و چه در زمان مقام معظم رهبری بعضی از مسائل پیش آمد ولی فقیه ورود پیدا کرد و تمام آن بساطی که دنیای غرب برای آن برنامه ریخته بودند بهم ریخت.

من یادم است تقریبا دهه ی هشتاد بود، در یک مسئله اختلافی که از غرب داشتند برای حل آن به ایران می آمدند، مقام معظم رهبری بیانیه ای دادند، وقتی متوجه بیانیه شدند، دیگر اصلا به ایران نیامدند. فهمیدند که در ایران ولی فقیه است که حرف آخر را می زند.

در هر صورت...ما گفتیم کتاب های زیادی -بویژه وهابیت- در نقد ولایت فقیه نوشته اند از این کتاب هایی که نوشته اند دو تا کتاب را عرض کردیم دوستان ان شاء الله برنامه ریزی کنند مطالعه داشته باشند تا با آمادگی کامل حضور پیدا کنند.

این دو تا کتاب، یکی کتاب محمد مال الله از علمای عربستان است که اصلا اسم کتاب را نقد ولایة الفقیه گذاشته است.

کتاب دیگر هم کتاب این خبیث، احمد الکاتب است. در کتابی که اخیرا به اسم "الامام المهدی حقیقة تاریخیه ام فرضیة فلسفیة" نوشته است شما اگر مراجعه کنید وقتی می خواهد ولی فقیه را بزند می گوید ولی فقیه نماینده حضرت مهدی (ارواحنا فداه) است و مسئله حضرت مهدی به طور کلی ولادتش نامشخص است ما دلیلی بر ولادت حضرت مهدی نداریم.

وقتی که ولادت خود حضرت مهدی نامشخص شد نائب او به طریق اولی از درجه اعتبار ساقط می شود. این را خیلی مفصل بحث کرده است آدم اول خیال می کند این آقا زیاد روی مباحث مهدویت و روایات اطلاعات ندارد ولی وقتی کتابش را مطالعه می کند متوجه می شود که بی خبر نیست.

این فرد کل احادیثی را که ما در رابطه با مهدویت داریم را ذکر کرده است یعنی مشخص است اطلاعات کافی از مصادر شیعه نسبت به بحث مهدویت دارد.

بعد از نقد مطالب یک سری موهومات را در ذهنش می پرواند و بر مبنای این موهومات بیش از سی - چهل روایت نقل می کند در ولادت حضرت مهدی، کسانی که حضرت مهدی را در کودکی دیدند کسانی که در زمان غیبت صغریٰ آن حضرت را دیدند تمام روایت ها را آورده است.

گاهی کسی در جریان نیست حرفی می زند می گوییم این خبر ندارد؛ ولی گاهی کسی است که تمام احادیث و روایات را دیده و روایات را نقل می کند ولی بدون توجه به روایات آخرش هم نتیجه می گیرد که: «از این احادیث و روایات برای ما ولادت حضرت مهدی (ارواحنا فداه) ثابت نمی شود! وقتی ثابت نشد مهدویت تاریخی از بین می رود مهدویت فلسفی جایگزینش می شود. فقهاء برای این که مرجعیت شان را درست کنند یک فرضیه فلسفی به نام مهدویت درست کردند مثل شیخ مفید و دیگران تا بحث فقاهت شان و ولایت فقیه شان را هم درست کنند».

مشخص است در جریان احادیث مهدویت هست. ناصر الدین قفاری روایات را نیاورده و بطور دقیق وارد حیطه روایات نشده است. یا ابن تیمیه اصلاً به روایات اشاره نمی کند احسان الهی ظهیر یک روایت هم نمی آورد. همین طوری می گوید آقا امام حسن عسکری از دنیا رفت و هیچ فرزندی نداشت، همان روایت ابن خاقان کافی را می آورد که ارثیه امام عسکری (سلام الله علیه) میان مادرش و برادرش جعفر کذاب تقسیم شد. عمده کسانی که انکار مهدویت کرده اند مدرک شان این روایت است.

 اواسط دهه هشتاد بود در مجله حوزه که متعلق به دفتر تبلیغات است یک طلبه مشهدی مقاله ای نوشته بود در این مقاله روایات:

«الْإِمَامَ لَا يُغَسِّلُهُ إِلَّا الْإِمَام‏»

الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج1، ص384، بَابُ أَنَّ الْإِمَامَ لَا يَغْسِلُهُ إِلَّا إِمَامٌ مِنَ الْأَئِمَّةِ (علیهم السلام)، ح1‏

زیر سوال برده بود یک سری مطالب نادرست گفته بود.

 در مقاله اش نوشته بود امام رضا در مشهد بود امام جواد در مدینه بود چه زمانی آمد نماز بخواند؟ امام حسین در کربلا بود امام سجاد در زندان کوفه بود نتوانست بیاید نماز بخواند!

از این حرف های باطل و غلط زده و آخرش نتیجه گرفته بود «الْإِمَامَ لَا يُغَسِّلُهُ إِلَّا الْإِمَام‏» ضعیف است!

یکی از دوستان از کرج زنگ زد و مطالب ایشان را گفت، من خیلی ناراحت شدم تا اذان صبح تقریباً یک مقاله بیست و پنج صفحه ای آماده کردم. به مدیر مجله حوزه زنگ زدم گفتم این چه بساطی است، یعنی تمام مشکلات جهان اسلام حل شده و فقط مانده بود تا شما «الْإِمَامَ لَا يُغَسِّلُهُ إِلَّا الْإِمَام‏» را زیر سوال ببرید؟

مجله حوزه شماره 70- 71 مقاله ایشان را که آقای یعقوبی نامی بود چاپ کرد، در بهمن و اسفند 74 جوابیه ما را نوشتند. پس از آن هم نه ایشان به مقاله بنده جوابی داد و نه مجله

حوزه. چون خیلی حرف هایش سخیف و بی اساس بود که دیگر جوابی نداشت.

روایات ضعیف و جعلی را آورده بود روایاتی که دشمنان اهل بیت می آوردند، روایت دارد کسی که همچنین حرفی مطرح می کند از نواصب است.

 متن روایت کافی است قضیه احمد ابن عبیدالله ابن خاقان می گوید این از نواصب است قضیه اموال امام عسکری را میان برادرش و دیگر وراثش تقسیم کرده بود.

 گفتم خود روایت دارد این آقا از نواصب است آن وقت شما می آورید این را ملاک قرار می دهید بر این که اموال امام عسکری را میان برادرش و دیگر وراثش تقسیم کرد.

از زمان شیخ مفید، سید مرتضی تا امام و آیت الله خویی اصلا حدیث «الْإِمَامَ لَا يُغَسِّلُهُ إِلَّا الْإِمَام‏» جزء ضروریات فقهی شیعه است. ضرورت عقیدتی را نمی خواهیم بحث کنیم.

تمام بزرگان ما صاحب جواهر و دیگران مفصل آورده اند و در کنارش هم امام سجاد برای تدفین تشریف آوردند، در کربلاء غسل نبود ولی نماز خواندنش: «الإمام لا يصلّي عليه إلّا الإمام‏» تا قضیه حضرت امام عسکری (سلام الله علیه) که حضرت مهدی (ارواحنا فداه) برای تغسیل و تدفینشان تشریف آوردند.

اینکه تغسیل، تدفین و نماز پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله با حضرت امیر المؤمنین (سلام الله علیه) بود قطعی است. روایات از شیعه و سنی هم داریم رسول اکرم فرمود:

«قَالَ عَلِيٌّ أَوْصَى النَّبِيُّ (علیه السلام) أَنْ لَا يُغَسِّلَهُ أَحَدٌ غَيْرِي‏‏»

المسترشد في إمامة عليّ بن أبي طالب عليه السلام؛ طبرى آملى كبير، محمد بن جرير بن رستم (وفات: ق 4)، محقق / مصحح: محمودى، احمد، ناشر: كوشانبور، ص 716

همچین تعبیری قریب به این مضمون داریم در مقاله هم آوردم ولی آن ها معصوم را فقط پیغمبر می دانند وقتی پیغمبر می دانند «لا یُغسِلهُ إلا المعصوم» آن جا صادق است.

یکی از شبهاتی که احمد الکاتب دارد و دانستن و پاسخ به آن خیلی ضروری است- این است که ولادت حضرت مهدی (ارواحنا فداه) فقط از کانال حکیمه خاتون به ما رسیده است.

«يعتمد الصدوق والطوسي والمسعودي والخصيبي الذين يروون قصة ولادة (ابن الحسن) على رواية واحدة ينسبونها إلى حكيمة (أو خديجة) عمة الإمام العسكري»

الامام المهدی محمد بن الحسن العسکری، حقیقة تاریخیة؟ أم فرضیة فلسفیة؟، الجزء الثانی من کتاب " تطور الفکر السیاسی الشیعی من الشوری الی ولایة الفقیه"، أحمد الکاتب، الطبعة السابعة، 2008م، ص53

اولین بار بود کلمه خدیجه را به عنوان عمه امام را دیدم! آخر ما اضافه بر کار حوزوی نود درصد عمرمان را در بحث های امامت گذرانده ایم. تا به حال کلمه خدیجه در مصادر ندیده بودیم، گفتم شاید به گوش مان نرسیده! در کتاب غیبت نعمانی، غیبت طوسی و کمال الدین کلمه خدیجه به عنوان عمه امام عسکری (علیه السلام) استعمال نشده است در سند روایت ابی خدیجه دارد ولی این که امام عسکری عمه ای به نام خدیجه دارد بنده نتوانستم پیدا کنم!

این سه کتاب منحصراً در رابطه با حضرت مهدی (ارواحنا فداه) است، غیبت نعمانی، غیبت طوسی و کمال الدین که از اول تا آخر کلاً بحثش مهدویت است.

در هر صورت ... می گوید تمام این ها فقط به حکیمه خاتون برمی گردد و شروع می کند قضیه حکیمه خاتون و این مسائل را مطرح می کند که امام عسکری به من فرمود امروز فرزندی به دنیا می آید در خانه ما بمان طلوع فجر هم شد، خبری نشد در دلم شک آمد امام فرموده بودند ولی محقق نشد امام صدا زدند عمه شک در دلت راه مده. ده، دوازده تا روایت از شیخ طوسی، صدوق و ... آورده است.

آخرش هم می خواهد بگوید کل بحث مهدویت شیعه به یک روایتی از حکیمه خاتون برمی گردد. با این که خودش از نسیم خادمش ده - دوازده تا روایت آورده است کسانی که حضرت مهدی را دیدند ولی تمام این ها را نا دیده می گیرد می گوید فقط «رواية واحدة ينسبونها إلى حكيمة»

آقای قفاری در کتاب اصول مذهب الشیعة که عرض کردیم مفصل ترین یا شاید قوی ترین کتاب ضد شیعه در چهارده قرن است. خودش از اساتید دانشگاه امام محمد ابن سعود ریاض است. کتابش هم تقریباً جزء کتاب های برتر عربستان سعودی است.

 ایشان هم می گوید:

«فمسالة المهدی وغیبته تسربت عن طریق حکیمة وما ادری کیف یقبلون قول امراة غیر معصومة فی اصل المذهب»

اصول مذهب الشیعة؛ نویسنده: ناصر بن عبدالله القفاری، ناشر:دار الرضا الجیزة، ج۲، ص۸۴۴

حالا اگر یک شتر چران بیابان های ریاض بیاید چنین حرف بزند گلایه نمی کنیم می گوییم کارش شتران چرانی بوده، در حوزه و دانشگاه نبوده، اهل مطالعه نبوده یک بحث دیگری است.

 ولی یک کسی که اول کتابش می نویسد من قبل از این که این کتاب را بنویسم در پاکستان و بحرین رفتم با علمای شیعه بحث های متعدد داشتم تمام کتب شیعه را صفحه به صفحه مطالعه کردم، کتب اربعه، وسائل، بحار را مطالعه کردم بعد این کتاب را نوشتم جای سوال است که چرا چنین می گوید. می گوید «کیف یقبلون قول امراة غیر معصومة فی اصل المذهب» اولاً بحث اصل مذهب نیست ولادت حضرت غیر از امامت حضرت است.

 ما امامت حضرت را عرض کردیم جناب آقای صافی (رضوان الله تعالی علیه) پنج هزار و هفت روایت آورده است یکی، دو تا، سه تا، پنج تا نیست که شک ایجاد کنیم. ولی بحث ولادت حضرت مهدی یک چیز دیگری است. آقای قفاری! آیا وقتی شما به دنیا می آمدید پنجاه تا مرد ولادت تان را آن جا تماشا می کردند!

مناظره ای که با خبیث طباطبایی داشتیم به تعبیر آیت الله سبحانی ناصبی بودنش قطعی است ایشان هم وقتی حرف هایش تمام شد، گفت ولادت حضرت مهدی به شهادت یک زن یعنی حکیمه خاتون برمی گردد آن هم وثاقتش معتبر نیست.

 من هم گفتم آقای طباطبایی! آیا وقتی شما به دنیا آمدید چهل، پنجاه تا مرد آمده بودند نگاه می کردند؟ البته آن جا مقداری حرف من تند بود. گفتم این چه حرفی است شما می زنید؟!

نکته ای در این جا است عزیزان دقت کنند

پرسش:

شاید بستگی به شخصیت حضرت مهدی دارد قوی تر به این قضیه پرداخته بشود درست است فقط قابله شاهد ولادت است اما شخصیت حضرت به عنوان امام دوازدهم و منجی عالم شاید پذیرفته نباشد که یک زن فقط شهادت بدهد شاید این کافی نباشد

پاسخ:

روایات را خود ایشان هم می آورد، یعنی احمد الکاتب ده، دوازده تا روایت غیر از قضیه حضرت حکیمه خاتون در رابطه با ولادت حضرت می آورد.

پرسش:

از همه مهم تر چرا این طرف آن طرف می پریم خود حضرت رسول فرمودند ائمه پس از من دوازده نفرند. ما باید قبول کنیم

(وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ)

آنچه را رسول خدا برای شما آورده بگيريد (و اجرا کنيد)

سوره حشر (59): آیه 7

پاسخ:

آن بحثش جدا است بحث سر این است می گوید پیغمبر فرموده است حرف پیغمبر را قبول ندارد.

پرسش:

بی خود می کند قبول نمی کند! وقتی قرآن می فرماید:

(وَمَا ينْطِقُ عَنِ الْهَوَى * إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْي يوحَى)

و هرگز از روی هوای نفس سخن نمی ‌گويد! آنچه می ‌گويد چيزی جز وحی که بر او نازل شده نيست!

سوره نجم (53): آیات 3 و 4

پاسخ:

مگر خدا نفرمود: (وَمَا ينْطِقُ عَنِ الْهَوَى) پیغمبر فرمود:

«ائْتُونِي بِكِتَابٍ أَكْتُبْ لَكُمْ كِتَابًا لَنْ تَضِلُّوا بَعْدَهُ أَبَدًا فَتَنَازَعُوا ولا يَنْبَغِي عِنْدَ نَبِيٍّ تَنَازُعٌ فَقَالُوا هَجَرَ رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم قال دَعُونِي...»

الجامع الصحيح المختصر؛ اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256، دار النشر: دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقيق: د. مصطفى ديب البغا،ج 3، ص 1111، کتاب الجهاد، باب 172، ح2888

این ها گفتند:

«إن الرجل ليهجر»

ديوان المتنبي؛ اسم المؤلف: أبو البقاء العكبري الوفاة: 616، دار النشر: دار المعرفة - بيروت، تحقيق: مصطفى السقا/ إبراهيم الأبياري/ عبد الحفيظ شلبي، ج1، ص9

این ها جلوی چشم پیامبر این حرف را زدند. ما باید به (وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِي أَحْسَنُ) عمل کنیم.

(وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِي أَحْسَنُ)

و با آنها به روشی که نيکوتر است، استدلال و مناظره کن!

سوره نحل (16): آیه 125

حرف ما با یک شیعه نیست این به عنوان یک ناصبی دارد با ما حرف می زند به عنوان یک کسی که از شیعه بر گشته است حرف می زند ما باید با این شخص با زبان خودش حرف بزنیم آیه شریفه در رابطه با یهود می گوید:

(قُلْ فَأْتُوا بِالتَّوْرَاةِ فَاتْلُوهَا إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ)

بگو: اگر راست می ‌گوييد تورات را بياوريد و بخوانيد! (اين نسبت هايی که به پيامبران پيشين می ‌دهيد، حتی در تورات تحريف شده شما نيست!)»

سوره آل عمران (3): آیه 93

نبی مکرم، پیغمبر است وحی هم دارد به یهود می گوید اگر قرآن را قبول ندارید تورات تان را بیاورید با هم بخوانیم. ببینید در تورات شما حقانیت من آمده است یا نه.

 امام رضا (علیه السلام) وقتی قسّیس آمد گفت یابن رسول الله شما می خواهید از قرآنی که من قبول ندارم بر من احتجاج کنی یا از پیغمبری که به او ایمان ندارم احتجاج کنی؟ امام رضا فرمود با تو از همان انجیلی که خودت قبول داری احتجاج می کنم. باید از همان راهی که این ها معتقد هستند از آن راه وارد شویم.

عبد الرزاق صنعانی از علمای بزرگ اهل سنت است درباره او می گویند:

«لو ارتد عبد الرزاق عن الإسلام ما تركنا حديثه»

عبد الرزاق اگر مرتد هم بشود ما حدیثش را رد نمی کنیم!

تاريخ مدينة دمشق وذكر فضلها وتسمية من حلها من الأماثل؛ اسم المؤلف: أبي القاسم علي بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله الشافعي الوفاة: 571، دار النشر: دار الفكر - بيروت - 1995 ، تحقيق: محب الدين أبي سعيد عمر بن غرامة العمري، ج36، ص192

سير أعلام النبلاء؛ اسم المؤلف: محمد بن أحمد بن عثمان بن قايماز الذهبي أبو عبد الله الوفاة: 748، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بيروت - 1413، الطبعة: التاسعة، تحقيق: شعيب الأرناؤوط , محمد نعيم العرقسوسي، ج9، ص573

در یک روایت دارد:

«سألت يحيى بن معين عن عبد الرزاق فقال: يا عباس والله لو تهود عبد الرزاق لما تركنا حديثه»

... یهودی هم بشود حدیثش را رد نمی کنیم

تاريخ الإسلام ووفيات المشاهير والأعلام؛ اسم المؤلف: شمس الدين محمد بن أحمد بن عثمان الذهبي الوفاة: 748هـ، دار النشر: دار الكتاب العربي - لبنان/ بيروت - 1407هـ - 1987م، الطبعة: الأولى، تحقيق: د. عمر عبد السلام تدمرى، ج26، ص157

عبدالرزاق در کتابش دارد:

«أخبرنا عبد الرزاق عن الثوري عن أشعث عن الشعبي والحسن قالا تجوز شهادة المرأة الواحدة فيما لا يطلع عليه الرجال»

المصنف؛ اسم المؤلف: أبو بكر عبد الرزاق بن همام الصنعاني الوفاة: 211، دار النشر: المكتب الإسلامي - بيروت - 1403، الطبعة: الثانية، تحقيق: حبيب الرحمن الأعظمي، ج8، ص333، ح15423

در مواردی که مرد نمی تواند شهادت بدهد، مثلا مرد موقع زایمان نمی تواند بیاید نگاه کند که از رحم این خانم فرزندی می آید، همین که یک زنی آمد شهادت داد که این بچه از رحم این خانم پایین افتاد کاملاً قابل قبول است.

 ابن قدامه مقدسی از علمای بزرگ اهل سنت شرح کبیر بر مقنع دارد ایشان هم می گوید:

«ولا نعلم بين أهل العلم خلافا في قبول شهادة النساء المنفردات في الجملة، قال القاضي والذي تقبل فيه شهادتهن منفردات خمسة أشياء الولادة والاستهلال والرضاع والعيوب تحت الثياب كالرتق والقرن والبكارة والثيابة والبرص وانقضاء العدة»

الشرح الكبير لابن قدامة؛ اسم المؤلف: ابن قدامة المقدسي، عبد الرحمن بن محمد (المتوفى: 682هـ) الوفاة: 682، دار النشر:، ج12، ص97

می گوید مثل ولادت، رضاع، عیوب یا بکارت و ثیابت و امثال این ها تنها راهش شهادت زن است و شهادت زن را هم ما در این طور موارد قبول می کنیم، وقتی بزرگان شما اهل سنت دارند به این شکل مطرح می کنند شما چه حرفی دارید؟

 یا شمس الدین که دمشقی متوفای 751

پرسش:

شهادت یک خانم آیا در همه موارد درست است؟

پاسخ:

آن مسائل دیگری است، به صورت طبیعی یک خانمی است هیچ کس هم نیست قابله آمده فرزندش را به دنیا آورد می گوید این بچه را من از این خانم به دنیا آوردم

هنگام ولادت حضرت مهدی (ارواحنا فداه) حکیمه خاتون حضور دارند، مادر حضرت آن جا هستند. نسیم خادم امام عسکری علیه السلام دیدند، خود امام عسکری می فرمایند فرزند من است بیش از دویست و پنجاه نفر حضرت مهدی را قبل از شهادت امام عسکری دیده اند. آیا دویست و پنجاه نفر کافی نیست؟!

 اولاً ما به این آقایان که می گویند: شهادت زن، پذیرفته نیست در دهان شان می زنیم که شهادت زن را در این طور موارد تمام فقهای شما پذیرفته اند.

فرضاً از دویست و پنجاه نفر، تعداد زیادی هم نبودند ولی همین که حکیمه خاتون بوده، قابله بوده، کنیز امام عسکری (علیه السلام) آن جا بوده، کافی نیست؟ شب ولادت حضرت مهدی (ارواحنا فداه) چند نفر آنجا بوده اند فقط یک نفر نیست.

اصلا فرض گیریم اگر این دویست و پنجاه نفر نبودند، فقط این ها بودند این ها را چه کار می خواهید کنید؟ خودتان در کتاب های فقهی تان همگی فتوا دادید در بحث ولادت فرزند، بکارت، ثیّبه بودن یا بیماری های زنانگی و امثال این شهادت یک زن کافی است.

این فقه شما است چرا چیزی که در فقه تان آمده است را انکار می کنید؟! چرا می گویید فقط بستگی دارد به شهادت حکیمه خاتون فرضا کنیم حکیمه خاتون فقط شهادت داد، هیچ چیزی هم نبود طبق فتوای فقهای شما ما از باب قاعده الزام در دهان تان می زنیم این مبنای فقهی شما است. یک چیزی نیست که ما درآورده باشیم.

اهل سنت در رابطه با عایشه دختر طلحه دارند که مصعب می خواست با او ازدواج کند آورده اند که (راوی که زنی بوده) می گوید رفتم عایشه دختر طلحه را دیدم سینه اش این طوری بود رانش این طوری بود باسنش این طوری بود ...

آخرش هم می گوید:

 «أمّنا عایشة کانت کذلک»!

 یعنی این روایت به قدری عبارت های وقیح دارد آدم جلوی زن و بچه اش نمی تواند این را بخواند.

 بعد می گوید دو تا عیب دارد گوش دراز است آن هم با پوشیدن روسری پوشیده می شود پاهایش هم بزرگ است که آن هم جوراب می پوشد مخفی می شود غیر از این دو عیب دیگری نداشت.

از این ها گذشته مصعب کسی را فرستاده که خودش رقاصه مشهور عصرش بوده! نه یک آدم درست و حسابی. چطور می شود در این طور موارد یک رقاصه می گوید همه قبول می کنند؟! و بعد نسبت به عایشه همسر پیغمبر این ها را می گوید ببینید چقدر وقیح، بی ادب و بی شعور هستند عقل ندارند که می گوید: «أمّنا عایشه کانت کذلک»

والسلام علیکم ورحمة الله و برکاته

 


Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها