لينک دانلود
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
عنوان برنامه: راه روشن " تناسخ و جنگ لبنان "
تاريخ: 08/ 08/ 1403
عناوین بحث (کلید واژه ها):
کلیدواژه: تناسخ، روح، ارتباط روح و جسد، شیطان، پیشگویی، آسترولوژیست ها، مظاهری سیف، اخبار اجنه، جنگ لبنان، شیعه، یحیی سنوار، ولایت تکوینی، پاسخ به شبهات
استاد: حجت الاسلام والمسلمین دکتر ابو القاسمی
مجری: آقای محمد تقی غضبانی
مجری:
بسم الله الرحمن الرحیم وبه نستعین اللهم صلی علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم؛ عزیزان بیننده سلام، وقت شما بخیر به شبکه جهانی حضرت ولی عصر و برنامه راه روشن خوش آمدید، فضای مجازی همواره دارای نظرات، صحبت ها و گفتگوهای متعددی است هر کسی به نوعی در حد خودش درگیر این مباحث است. همیشه در روایات به ما توصیه شده هر حرفی را می خواهی بزنی قبلش خوب فکر کن که این حرفت درست است بعد آن را بیان کن ولی این سرعتی که امروزه انسان ها درگیر آن هستند و این فضای مجازی فرصت تفکر را از ما می گیرد.
گاهی از اوقات صحبت هایی در فضای مجازی منتشر می شود دست به دست می شود بدون این که خیلی از اوقات در مورد آن فکری کرده باشیم می شنویم و به دیگران هم منتقل می کنیم بعد تحلیل می کنیم می بینیم این حرف چقدر اشتباه بود. در برنامه راه روشن هستیم، تا روشن کنیم برخی از این مباحثی که ممکن است بر اندیشه ما پرده ای بیاندازد و باعث بشود که درست مباحث را درک نکنیم. در خدمت جناب آقای دکتر ابوالقاسمی هستیم استاد عزیز سلام وقت شما بخیر
استاد ابوالقاسمی:
وعلیکم السلام ورحمة الله
أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ اَلْحَمدُ للهِ رَبِّ العالَمین اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى وَ عَلِيٍّ الْمُرْتَضَى وَ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ وَ الْحَسَنِ الرِّضَا وَ الْحُسَيْنِ الْمُصَفَّى، وَ جَمِيعِ الْأَوْصِيَاءِ مَصَابِيحِ الدُّجَى وَصلّ عَلیٰ مَنْ بِيُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَي وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْاَرْضُ وَ السَّمَاءُ مَوْلانا صَاحِبَ العَصْرِ وَالزمَان
عرض سلام دارم خدمت شما جناب اقای غضبانی و خدمت بینندگان عزیز و گرانقدر شبکه جهانی حضرت ولی عصر امیدوارم هرکجا که هستند موفق و پیروز باشند.
مجری:
استاد عزیز در خدمت شما هستیم امروز در چه خصوص می خواهیم گفتگو کنیم و از محضر حضرتعالی استفاده کنیم.
استاد ابوالقاسمی:
امروز چند سر فصل می خواهیم خدمت بزرگواران مطرح کنیم با توجه به مطالبی که در هفته گذشته پیش آمد و اتفاقاتی که رخ داد و حرف های که در فضای مجازی مطرح شد. در قسمت قبل راجع به یک شخصی که ادعای آسترولوژیستی و ستاره شناسی دارد می گوید من با ستاره پیش گویی می کنم صحبت کردیم. ادعاهای او را مورد نقد قرار دادیم چیزهایی که مطرح کرده بود حرف های که بیان کرده بود ولی دیدم آقای مظاهری سیف بسیار زیبا و خوب راجع به او صحبت کردند مطالب بسیار مهمی در زمینه این نوع ادعاها داشتند دو کلیپ آماده کردیم با همدیگر گوش بدهیم تا بعد چند مطلب دیگری غیر از این جنبه ای که مطرح کرده بیان می کنیم و بعد ادامه صحبت های آقای مظاهری سیف
کلیپ شماره یک از آقای مظاهری سیف:
بسم الله الرحمن الرحیم سلام به دوستان عزیز یک سوالی این روزها خیلی مطرح می شود و آن این که عده ای در فضای مجازی مدعی شدند با دانش آسترولوژی یا نجوم وقایعی را می توانند پیش بینی کنند. این که در دنیا چه اتفاق های می افتد چه کسی را می کشند؟ چه کسی به دنیا می آید؟ کجا جنگ و کجا صلح می شود؟ لازم است که در مورد این ادعاها به چند نکته توجه کنیم اولاً این که علم نجوم به معنای طالع بینی، پیش گویی، پیش آگاهی از وقایع آینده این روزها به اسم آسترولوژی معرفی می شود علم ناقصی است. یعنی این که این دانش با تمام قواعد و فرمول هایش در اختیار ما نیست بعضی کتاب ها و منابع وجود دارد بخشی از آن قواعد و روابط را ذکر کرده است که چه ستاره ای در کجا طالع باشد کدام طرف غالب باشد چه تأثیراتی خواهد گذاشت.
نسبت اجرام سماوی، کواکب و سیارات به چه صورت با همدیگر می تواند روی رویدادهای زمینی تأثیر بگذارد. یک مواردی است ولی شما وقتی نیمی از یک فرمول را بلد هستید وقتی برای یک عملیاتی چهار تا قاعده اش را می دانی چهار تای دیگر را نمی دانی، نمی شود نتیجه گیری درست و روشنی داشت. چون ممکن است از یک جهت شما به این نتیجه برسید که فلان اتفاق می افتد ولی عوامل دیگری هم وجود دارد که در آن اتفاق تغییر مسیر ایجاد می کند. بنابراین دانش آسترولوژی چون ناقص است آن چه که امروز در اختیار بشر است قابل اعتناء و استفاده نیست. آن کسانی که سراغ این دانش رفتند نقص داده هایشان را چطور جبران می کنند؟
یک راهش این است که سراغ اطلاعات و تحلیل های روی زمین می آیند مثلاً روندهای گذشته را پیش بینی می کنند بین این ها یک چرخه های تکرار شونده ای را در می آورند و بر اساس آن روندها پیش بینی می کنند بعد از اتفاق الف همیشه اتفاق ب می افتد در گذشته این طور بود در آینده هم همین طور خواهد بود. این روش، روشی برای تخمین های کارشناسی است اهل فن در هر علمی از این روش استفاده می کنند. البته با دانش فراوان، با مطالعات گسترده و کار تخصصی.
این افراد که این دانشِ تخصص را هم ندارند لذا تخمین هایی هم بر اساس تحلیل روند یا گرد آوری و دسته بندی داده ها و هر روشی که می شود به کار گرفت انجام می دهند این ها هم تخمین های کارشناسی نیست و ارزش و اعتبار چندانی ندارد. پس تحلیل اطلاعات روی زمین فایده ای ندارد مگر این که این افراد متخصص فن خودشان باشند تحلیل گر علوم سیاسی هستند تحلیل گر بازارهای مالی هستند به اندازه کافی در این زمینه کار و مطالعه کردند اشراف اطلاعاتی و تخصص دارند آن وقت نمی آیند بگویند من آسترولوژیست هستم از تخصص شان استفاده می کنند. نهایتش هم یک سری تخمین های کارشناسی است که ممکن است بشود و ممکن است نشود مثل همه متخصصین و کارشناسانی که در حد احتمال و پیش بینی های محتمل این طور مسائل را بیان می کنند.
پس اگر دانش و اطلاعات شان تحلیل های روی زمین است از همان دانش و اطلاعاتی است که همه می روند استفاده می کنند این ربطی به آسترولوژی ندارد. آسترولوژی هم اگر ادعا می کنند برای این که پیاز داغش را زیاد کنند و یک طوری به خودشان مرجعیت بدهند یک اعتبار فوق العاده ای افزون بر آن جنبه های کارشناسی که اهل فن در اختیار دارند برای خودشان قائل بشوند پس این یک مسیر نادرستی از این جهت است. از این جهت که بخواهند آسترولوژی را به روش های تحلیل اطلاعات روی زمینی ضمیمه کنند علومی که رایج است.
مجری:
صحبت های آقای مظاهری را شنیدیم
استاد ابوالقاسمی:
جنبه اول راجع به این گونه افراد بود این ها علم بسیار بسیار ناقصی دارند تازه اگر علمش را داشته باشد، مثل پیر زن هایی که نسخه تخصصیِ فوق تخصص های قلب را زیر سوال می برند یا خودشان می گویند این دارو را بخوری بهتر است مدل شان این است. یک علم بسیار بسیار ناقصی را به جای علوم قطعی و بعد از تجربیات سابق خودش یا دیگران استفاده می کند. این تجربیات را در قالب ستاره شناسی و طالع بینی مطرح می کند می گوید ما چقدر دقیق گفتیم از هر ده تا یکیش درست می آید نُه تایش غلط است همان ها را بزرگ نمایی می کند.
هفته قبل داشتم وقتی مطالب این آقا را بررسی می کردم متوجه شدم غیر از بحث آسترولوژی یک مطلب دیگری بسیار خطرناک تر از آن دارد. چندین جا در صحبت هایش راجع به یک مقوله ای صحبت کرده ملاحظه بفرماید:
گفتم آره اگر تو بتوانی به من ثابت کنی ما فقط یک بار در دنیا زندگی می کنیم همه این حرف ها درست است. آیا در جهان دیگر، در تولدی دوباره هم زندگی خوبی خواهد داشت؟ به گرسنه های کف آفریقا نگاه کن در زندگی قبلی چه کرده اند؟ چند بار متولد خواهید شد؟ چرخه نُه باره زندگی"
تناسخ را رسماً دارد مطرح می کند. نه فقط این جا دوباره:
"ببینید در زندگی قبلی چه کرده ایم که در جبر جغرافیایی زاده شده ایم که درد و رنج جزئی از زندگی ما است درست زندگی کنید تا در زندگی بعدی به بدترش دچار نشوید."
یعنی ایشان از کسانی است که مروج نظریه تناسخ است.
دوباره پاین تر: "چرخه نُه بار زندگی"
اجمالاً می گویم آن های که نظریه تناسخ چه است و بعد جواب خیلی ساده از آن بدهم و بعد هم حکمش را در روایات مطرح کنم.
نکته اول این ها ادعا می کنند مثلاً اول خدای متعال شما را یک جانور دیگر خلق کرد کلاً انسان ها را جانور دیگری خلق کرده است بعد آن جانور رفتارهای خوبی داشته به خاطر رفتارهای خوبش یک لیول بالاتر آمد همان حرفی که هندوها می زنند. بعضی شان می گویند از حیوان به انسان تبدیل نمی شوید در عالم قبل شما انسان بودید چرخه دوم دوباره یک انسان ولی انسانی که متولد می شوید به خاطر رفتارهای قبلیت مشخص می شود بچه چه کسی باشی؟ در چه خانواده ای باشی؟ در چه کشوری باشی و چه بلاهایی سرت بیاید؟
یک سوال می پرسم نظریه اش ظاهراً همین است چون می گوید در همین عالم ما چند بار زندگی می کنیم در عالم قبلی چه رفتاری داشتیم چون رفتار حیوانی اصلاً رفتار حساب نمی شود. الان جمعیت کره زمین چند میلیارد نفر است؟
مجری:
حدود هشت میلیارد
استاد ابو القاسمی:
این چند میلیارد نفر یک دوره ای دویست، سیصد نفر بودند. یک دوره ای هزار نفر، یک دوره ای ده هزار نفر؛ این ده هزار نفر چطور چند میلیارد شدند؟ فرض کنیم دفعه اولی که در این عالم آمدند صد نفر در این عالم بودند در چرخه دوم صد بشوند چرخه بعدی صد تا نمی شود من در یک چرخه ده جا متولد بشوم یک جا متولد می شوم. بنا باشد انسان چند بار در این دنیا بیاید فرض هم بگیریم از اول خدا صد تا را خلق کند صد تا باقی می مانند. پس چند میلیارد نفر عالم قبل شان در این دنیا کجا بود؟ قبل تر چند میلیارد انسان نداشتیم بدیهی است که نظریه تناسخ یک نظریه باطل است این نظریه یعنی چند میلیاردی که الان هستند همه شان یا ظلم است یا باید همه شان قبلاً یک بار متولد شده باشند. قبلاً این چند میلیارد چه زمانی متولد شدند؟ چطور متولد شدند از کجا؟ این چه حرف چرندی است که شما می زنید.
اما در روایات، روایتی است که مأمون از امام رضا (علیه السلام) سوالاتی کرد در عیون اخبار الرضا (علیه السلام)
«فَقَالَ الْمَأْمُونُ يَا أَبَا الْحَسَنِ فَمَا تَقُولُ فِي الْقَائِلِينَ بِالتَّنَاسُخِ»
نظرتان راجع به کسانی که اعتقاد به تناسخ دارند چه است؟ فرمودند
«فَقَالَ الرِّضَا علیه السلام مَنْ قَالَ بِالتَّنَاسُخِ فَهُوَ كَافِرٌ بِاللَّهِ الْعَظِيمِ»
معتقد به تناسخ کافر است
«مُكَذِّبٌ بِالْجَنَّةِ وَ النَّارِ»
مأمون با سواد بود نظریات را شنیده بود گفت از قرآن دلیل می آورند البته با کنایه می گوید
«قَالَ الْمَأْمُونُ مَا تَقُولُ فِي الْمُسُوخِ»
این ها می گویند یک عده انسان بودند خدا می گوید ما این ها را میمون کردیم پس مشخص است در عالم بعدی چه می شوند؟ می گوید در عالم بعدی نه در همین دنیا، همین آدم تبدیل به میمون شد نه این که بمیرد در عالم بعدی میمون در بیاید. همین دنیا قبل از مردنش خدا این ها را به شکل میمون در آورد. سه روز هم بیشتر زنده نبودند و مردند.
روایت بعدی
«قَالَ أَبُو الْحَسَنِ الرِّضَا علیه السلام مَنْ قَالَ بِالتَّنَاسُخِ فَهُوَ كَافِر»
عيون أخبار الرضا (عليه السلام)؛ نویسنده: ابن بابويه، محمد بن على، مصحح: لا جوردی، مهدی، ناشر: نشر جهان، ج2، ص202
آقایان مراقب باشید چه چرندیاتی به اسم آسترولوژی، طالع بینی، ستاره شناسی و امثالهم دارند به شما می گویند.
جلسه قبل گفتیم امیر مؤمنان علی (علیه السلام) به شدت با چنین مدعیانی برخورد داشتند حضرت برخورد بسیار جدی داشتند این جلسه هم متوجه شدم دارد از این چرندیات مطرح می کند یعنی فقط بحث ادعای ستاره شناسی نیست دارد جهان بینی برای خودش مطرح می کند بله ما گردش های قبلی هم در همین عالم داشتیم زندگی کردیم مثلاً در زندگی قبلی بد بودم این طور شدم یا خوب بودم این طور شدم.
فقط یک نکته ای عرض کنم یک سری شواهدی ادعا می کنند می گویند مثلاً یک نفر بود زندگی یک فرد دیگر از ابتدا تا آخرش یادش می آید پس مشخص است این قبلاً زندگی می کرد. چندین مورد از این گزارشات را کامل پی گیری کردم از گزارشات تناسخی ها را که می گفتند یادم می آید قبلاً در زندگی قبلیم فلان کشور بودم این طور و آن طور بودم! اولاً این ها معمولاً در حالت عادی این حرف ها را نمی زنند فقط و فقط در حالت هیپنوتیزم این ادعاها را داشتند. ثانیاً ادعاهایی که این ها مطرح کردند مورد بررسی قرار گرفت هیچ کدام درست نبوده مثلاً گفت من در زندگی قبلیم سال 1870 (معروف ترینش همین بود) با یک نفر در ایرلند ازدواج کردم دو تا بچه آوردم ماجرایش خیلی سر و صدا کرد کتاب هایش پخش شد از آن موقع یک عده در غرب دنبال این نظریه راه افتادند. بعد پی گیری کردند دیدند همچنین مردی نبود که فلان جا در این موقع با او ازدواج کرده باشد. این خانمی که این ادعا را می کرد چطور ایرلندی بلد بود؟ پی گیری کردند دیدند همسرش ایرلندی بود از او ایرلندی یاد گرفته است.
پس این گونه ادعاها که می گوید من در دوره قبلی خودم یادم می آید چنین و چنان بودم همه اش ادعاهای الکی است.
بله فقط و فقط یک مورد است آن هم عرض می کنم چه است ربطی هم به تناسخ ندارد. ارتباط روح با بدن، ارتباط کابلی نیست که کابل یا فیش وصل کرده باشند یک ارتباط معنوی بین روح و بدن است. گاهی اوقات شیاطین در وسط این ارتباط دخالت ایجاد می کنند گاهی اوقات این ارتباط وسط راه قطع می شود. اگر وسط راه قطع بشود طرف دیوانه می شود جنون که می گویند همین است می گویند از روح انسانی نه روح حیوانی، ارتباط روح انسانیش با بدنش قطع شده است لذا این شخص هیچ حکمی در این دنیا ندارد «کالبهائم» حساب می شود چون انسان حساب نمی شود روحش انقطاع پیدا کرده است.
در ارتباط روح و جسد ممکن است یک شیطانی بیاید این وسط دخالت کند و القائاتی داشته باشد. تصورات و توهماتی برای شخص ایجاد می شود این القائات و تصورات الزاماً دروغ نیست ممکن است که این ها را شیطان از صد یا دویست سال قبل یک جایی دیده برایش مشخص بود می آید به این می گوید. این هم احساس می کند در خاطراتش است و حال آن که خاطراتی وجود ندارد در مسیر ارتباط روح و بدن این ها القاء شده است.
این که القاء شد این احساس می کند خاطراتش است وگرنه اگر روحی بود (خوب دقت کنید) اگر روح همه انسان ها حالت سابقه داشته باشند با آن چیزی که این ها اسمش را هیپنوتیزم می گذارند و آن خواب عمیق و بر گشتن به اطلاعات سابق روح تمام انسان ها بلا استثناء باید گردش های قبلی شان را به خاطر بیاورند و بگویند اما ندارند.
در هر چند میلیارد نفر دو، سه نفر پیدا می شوند تازه این هایی هم که پیدا می شوند عرض کردیم یا صد در صد اشتباه است یا القائات شیطانی است که وسط انتقال جا به جا شده است. هدف شیطان از این انتقال چه بود؟ هدفش این است که شما احساس کنید قیامتی نیست چرا؟ چون در همین گردش هستیم خوب باشم گردش بعدی من یک آدم میلیارد می شوم. در هند این طوری به آن ها القاء کردند می گویند این ها یک طبقه پولدار دارند یک طبقه بدبخت بیچاره دارند. به آن طبقه بدبخت بیچاره می گویند تو کارهایی در عالم قبلت کردی که در این عالم مقدرت این است نمی توانی از این طبقه بیرون بیایی. ولی در این طبقه خوب باش به دیگران ظلم نکن آرزوی طبقه بالایی ها را هم نکن مزاحم آن ها هم نشو بگذار آن ها زندگی شان را کنند وقتی مردی در چرخه بعدی تو در آن طبقه به دنیا می آیی.
مثلاً طبقه بعدی باید چه بشود؟ چون این ها خوب بودند طبقه بعدی باید هزاران میلیاردر داشته باشیم مثلاً چند میلیارد میلیاردر باید داشته باشیم. این چرندیاتی که آقایان مطرح می کنند دفعه قبل عرض کردم اولین پیش گویی که در کانالش گذاشته بود می گفت سه ماه دیگر در ترکیه جنگ می شود و از بین می رود چه شد؟ الان دو سال و خرده ای گذشت هیچ اتفاقی نیافتد. پس از همان جهتش که غلط بود هیچ، دارد اعتقادات شرک آلودی که ائمه (علیهم السلام) رسماً گفتند این اعتقادات کفر است مطرح می کند.
جلسه قبل راجع به آن جنبه اش صبحت کردیم این قسمت راجع به این جنبه صحبت می کنیم. صحبت های مظاهری سیف اگر بتوانند ادامه اش را بگذارند مطالب بسیار مفیدی است با هم گوش بدهیم.
کلیپ شماره دو آقای مظاهری سیف:
یک راه دیگری برای جبران نقص علم آسترولوژی وجود دارد و آن هم رفتن سراغ تحلیل های روی هوا است تحلیل های روی هوا که ما می گوییم به این معنا که از این علوم و منابع اطلاعاتی روی زمین نیست یعنی چه؟ یا این که این ها با فرشتگان و ملائکه در ارتباط هستند جبرئیل می آید به این ها اطلاعاتی می رساند آن طور که به انبیاء گذشته می آمد اخباری از آینده می داد. مثل این که در قرآن به پیامبر اکرم وحی شد مثلاً جنگ های بین ایران و روم در می گیرد چه کسی پیروز و چه کسی مغلوب می شود؟ این طور موارد در گذشته بوده یا این ها با ملائکه در ارتباط هستند دارند نقص اطلاعاتی شان را جبران می کنند یا این که با جن ها، شیاطین و لشکریان دیگری که در عالم وجود دارد در ارتباط هستند.
اگر از فرشته ها استفاده کنند چنین آدمی هیچ وقت نمی آید دروغ بگوید من از آسترولوژی دارم استفاده می کنم یا می آید حرفش را می زند می رود بدون این که هیچ ادعایی کند به نظر من می رسد با وضع موجود این طوری است. می خواهد لو ندهد و ریا نکند که من با فرشته ها در ارتباط هستم و دروغ هم نمی گوید چیزی که نیست نمی گوید هست چیزی که استفاده نکرد نمی گوید استفاده کردم.
یا این که از یک موجودات دیگری دارند استفاده می کنند که نمی شود گفت مجبور هستند یک پوشش برایش پیدا کنند آسترولوژی پوشش آن بشود و از آن موجودات اطلاعاتی را دریافت می کنند. آن اطلاعات هم دو جور می تواند باشد یا این که اتفاقاتی است در شرف وقوع که آن ها از آن مطلع می شوند مثلاً فرض کنید یک گروهی از یک شهری به یک شهر دیگر دارند حرکت می کنند مردمی که در آن شهر دیگر (مقصد) هستند اطلاعی ندارند یک عده ای از آن جا به این جا می آیند.
ولی کسی که در شهر مبدأ زندگی می کند خبردار شد یک گروهی از این جا راه افتادند فردا به مقصدشان می رسند. او ممکن است تماسی با افرادی که در شهر مقصد هستند بگیرد بگوید فردا یک گروهی با این ویژگی ها وارد شهر شما می شوند ممکن است آشوب درست بشود مراقب خودتان باشید. احتمالاً هم از دروازه غربی شهر شما وارد می شوند از آن جا دور بشوید آن جا خطر است. این علم غیب نشد این علم آشکار است ولی در دسترس ما فعلاً نیست به هر دلیلی بر ما پوشیده است.
ممکن است یک عده ای در یک جای جهان دارند نقشه می کشند که آتشی افروخته بشود جنگی درست بشود مثلاً طرح ترور سید حسن نصر اللهی دارد طراحی می شود آن ها مطلع می شوند یک نفر هم این جا با آن ها در ارتباط است به او خبر می دهند. او می گوید پیش بینی می کنم در یک سال آینده مثلاً سید حسن نصر الله را ترور خواهند کرد در فلان جا جنگ می شود جنگ یک شبه اتفاق نمی افتد طرح و برنامه های وجود دارد یک عده دارند نقشه می کشند خودشان را برای عملیاتی آماده می کنند خبر به آن موجودات می رسد برای آن موجودات دیوار مانع نیست زمان و مکان برای آن ها یک جور دیگر است مثل ما محدود کننده نیست جنس شان با جنس ما فرق دارد که از خاک هستیم.
می توانند با سرعت منتقل بشوند یک جایی بروند کسی آن ها را نبیند مطالبی را بشنوند بروند به بقیه بگویند. ممکن است چند سال قبل السنوار طرح طوفان الأقصی را ریخته بود داشت نیرو سازی می کرد تمرینات شان را انجام می دادند این موجودات رفتند خبر دار شدند به هر ترتیب خبر را به یک عده ای رساندند ممکن است بگویند به صورت پیش بینی های خودشان این موضوعات اتفاق خواهد افتاد در حالی که پیش بینی و آسترولوژی هم نیست یک اخباری است که از یک طریقی آمده است.
گاهی اوقات این طوری است گاهی اوقات هم این است که خود همان جن ها و شیاطین نقشه هایی کشیدند و این نقشه ها را می خواهند به یک عده ای از اصحاب و یاران شان در بین انسان ها منتقل کنند.
(وَكَذَلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِي عَدُوًّا شَياطِينَ الْإِنْسِ وَالْجِنِّ يوحِي بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَمَا يفْتَرُونَ)
اينچنين در برابر هر پيامبری، دشمنی از شياطين انس و جن قرار داديم؛ آنها به طور سری (و در گوشی) سخنان فريبنده و بی اساس (برای اغفال مردم) به يکديگر می گفتند؛ و اگر پروردگارت می خواست، چنين نمی کردند؛ (و می توانست جلو آنها را بگيرد؛ ولی اجبار سودی ندارد.) بنابر اين، آنها و تهمت هايشان را به حال خود وا گذار!
سوره انعام (6): آیه 112
بین شیاطین جن و انس یک ارتباط های است این طرفی که ادعا می کند من آسترولوژیست هستم یا او هم با همین شیاطین در ارتباط خبر طرح و نقشه های آن ها که به یاران خودشان در بین انسان ها می دهد را به این هم می گوید یا این که گروه دیگری از این موجودات آتشین سرشت مطلع می شوند که دوستان دیگرشان چه طرح و نقشه های دارند می آیند به این ها می دهند.
این شیوه در گذشته وجود داشت بعضی از انسان ها اخباری از جن ها می گرفتند ممکن است این اتفاق ها بیافتد طرف نمی خواهد بگوید من با جن در ارتباط هستم مقداری وحشتناک می شود. می گوید من آسترولوژی بلد هستم الان هم در فضای مد شده است افرادی آسترولوژیست خودشان را معرفی می کنند پیش بینی های ضد و نقیض دارند. یکی پیش بینی می کند دیگر جمهوری اسلامی دارد از بین می رود یکی دیگر می گوید جمهوری اسلامی قهرمان جهان و فاتح قله های آینده تمدن بشری می شود هر که، هر طور دوست دارد این ها را می گوید هم جن ها دروغ زیاد می گویند هم این افراد گاهی اوقات مطابق میل، ذوق و سلیقه خودشان مطالب را بالا پایین می کنند دو تا راست و چهار تا دروغ قاطی می کنند با همدیگر می گویند.
لذا این ادعاها و این مطالب قابل اعتناء نیست اگر کسی واقعاً دانش آسترولوژی را به طور کامل بلد است به راحتی می تواند با ارائه آن قواعد و فرمول هایش در قالب یک آثار علمی ارزشمند به یکی از چهرهای درخشان دانش بشری تبدیل بشود. کاری ندارد شما یک کتاب می نویسید قوانین آسترولوژیک را بیان می کنید بعد همه می بینند آن چه شما نوشتید را توانستید استفاده و پیش بینی کنند و تو چه دانش خوبی را برای بشر به ارمغان آوردی یک دانش گمشده را در صحنه تمدن بشری داری می آوری خیلی عالی است.
به جای این که پیش بینی ها را بگویی دانش را ارائه بده هم ارتقاء علمی دانش بشری خواهد شد و هم این که خودت اعتبار علمی درستی پیدا می کنی چرا مثل فال بین ها و جادوگرها شروع می کنی یک حرف های زدن بعد هم دو تایش درست می آید دو تایش درست نمی آید مدام زمان و تاریخ را عوض می کنی. گاهی اوقات این قدر کلی گویی می کند به هر اتفاقی در آینده قابل تطبیق است. یعنی اگر ماشین سید حسن نصر الله چپ هم می کرد می گفتند ما پیش بینی کردیم این نقشه بود این قدر کلی گویی اسمش را نمی شود پیش بینی گذاشت بالاخره یک اتفاقی خواهد افتاد. بعضی از دعا نویس های کوچه بازاری کف بینی و پیش گویی می کنند می گوید در سال آینده یک اتفاق خیلی خوبی در زندگیت می افتد.
این اتفاق خوب هر چیزی می تواند باشد این پیش بینی نشد گاهی اوقات خیلی کلی گویی می کنند گاهی اوقات جزئی گویی می کنند خلافش اتفاق می افتد مواردی هم پیش می آید مهم این است که این دانش آسترولوژی نیست که دارد آن رویدادها را پیش بینی می کند. فقط این نکته را دقت بفرمایید و فریب این مدعیان دروغین را نخورید.
ممکن است پیش بینی هایی کنند که ما خوش مان بیاید و دوست داشته باشیم که این ها را باز نشر کنیم و این فرد را مطرح کنیم ببینیم چه می گوید؟ دقیقاً کسانی هستند با همین ادعاها دارند ضد این ها پیش بینی می کنند همه شان هم شواهدی از پیش بینی های گذشته شان می آورند ما قبلاً هم این ها را پیش بینی کردیم درست در آمد بروید ببینید چقدر زیاد هستند. لذا در زبان های مختلف هم از این مدعیان وجود دارد پیج های انگلیسی، فارسی و عرب است در بین عرب ها این طور افراد هستند همه جای دنیا چنین مدعیانی داریم!
مجری:
جناب آقای استاد ابوالقاسمی عزیز نکته ای است بفرمایید استفاده کنیم.
استاد ابوالقاسمی:
ملاحظه فرمودید فرمایشاتی که آقایان دارند اغلب یا دروغ است یا بر اساس ارتباط با شیاطین و این ها ادعای علم می کنند. شیاطن چطور می دانند؟ خیلی زیبا توضیح دادند این چیزی که ایشان مطرح کردند مرحوم شیخ انصاری (رضوان الله علیه) در مکاسب مفصل آورد توضیحش داد روایتی است دقیقاً همین می گوید. می گوید چون سرعت جن و شیاطین از جهت جسمی از ما بیشتر است لذا یکی از این ها در یک شهر دیگری یک ماجرایی را می بیند می خواهد اتفاق بیافتد از آن جا رد می شود نقشه ها را می بیند این ها می خواهند چه کار کنند؟ به رفیق هایش خبر می دهد آن ها به جای دیگر منتقل می کنند بعد می گوید ما می دانستیم فلان جا می خواهد به فلان جا حمله کند.
از کجا می دانستی؟ اگر بگوید با شیطان ارتباط دارم آبرویم می روم پس چه می گوید؟ می گوید ستاره شناسی بلد هستم و طالع بینی می کننم. مطالب بسیار زیبا و خیلی خوب مطرح کردند احتمال بسیار زیاد می دهم که مسئله بحث تناسخ هم از القائاتی شیطانی همان ها است آن ها به او گفتند که این طور مطرح کن تا ذره ذره با سو استفاده از ساده لوحی یک عده از مردم و جذب این افراد شدن اعتقادات باطل را هم در ذهن مردم جا بدهند.
اما یک توئیتی از یکی از آقایانی که قبلاً چرندیات زیادی گفته بود این سری چرند خیلی بدی گفت اگر واقعاً خودش گفته باشد چون توئیتر ندارم مراجعه نکردم ولی ظاهراً کسی تکذیب نکرد. "در قرن دو و سه هجری که تشیع از قدرت سیاسی دور می شد روند غلو درباره ائمه و ابر انسان و خدا نمایی آن بزرگواران در گفتمان شیعه برجسته شد که تا امروز امتداد یافته است. (یعنی در ائمه غلو کردند ائمه را ابر انسان معرفی کردند) تا آن جا که دیگر سخن گفتن از این که ایزد نشان (به جای آیت الله ایزد نشان می گویند) خامنه ای همان قائم آل محمد (صلی الله علیه وآله وسلم) موعود در عصر ما است با واکنش های عجیب روبرو می شوند."
از یک طرف دارد ائمه (علیهم السلام) را پایین می آورد که نه ائمه، ابر انسان نبودند. خدا نما نبودند خدا نما یعنی چه؟ آیت الله همان آیت، خدا نما است. از یک طرف ائمه را پایین می آورد از طرف دیگر می گوید مقام معظم رهبری همان قائم آل محمد در زمان خودمان بدانیم هیچ مانعی ندارد من بگویم یک عده تعجب می کنند. خود ایشان وقتی می گوید ما را با امام زمان مقایسه نکنید من خادم سربازهای ایشان هستم این چرندیات چه است تو می گویی؟ کسی هم نیست در دهان این افراد بزند.
فقط یک عده نان شان در چرند گفتن است کار درست بلد نیستند انجام بدهند برادر حاتم طایی خیلی معروف شد گفت چه کار کنم معروف بشوم؟ آمد در چاه زمزم ادرار کرد اسمش ماندگار شد! این چرندیات چه است این آقا می گوید؟ زشت نیست و آن کسانی که این آقا در طیف شان به حساب می آید به دهانش باید بزنند (یک مقدار قباحت و خجالت) ماها هر چقدر هم یک انسانی را والا بدانیم ما دست بوس و پا بوس مقام معظم رهبری هستیم. مقام ایشان را بسیار والا می دانیم اما هر چقدر هم یک انسانی والا باشد اصلاً تخیل رسیدن به مقام معصوم برایش نمی دانم اصلاً ممکن نیست.
چرا؟ این آقا خودش، عقلش در مورد ائمه (علیهم السلام) یک عقل بسیار قاصری است فکر می کند امام یک انسان خیلی عادی است کار امام کنترل عالم است تصرف در تمام ذرات عالم است. آن کسی که آخر الزمان قیام خواهد کرد منتقم تمام ظلم هایی است که بر قبلی ها شد و کسی است که عالم را به صورت تکوینی و تشریعی اصلاح می کند. الان مقام معظم رهبری قدرت تکوینی کل ذرات عالم را دارد؟
مجری:
کسانی که این ادعا را می کنند بگوییم از روی جهل است باید مقداری تفکر و دقت کن اگر خدای نا کرده معاند باشند آثار سوء و بدتری دارد.
استاد ابوالقاسمی:
داستانی است گفتن این داستان بد نیست سه نفر به نام های ابراهیم، موسی و عیسی مسجدی ساخته بودند امام جماعت در نماز صبح آیه: (صُحُفِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى) را خواند
(إِنَّ هَذَا لَفِي الصُّحُفِ الْأُولَى * صُحُفِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى)
اين دستورها در کتب آسمانی پيشين (نيز) آمده است، در کتب ابراهيم و موسی.
سوره اعلی (87): آیات 18 و 19
عیسی ناراحت شد گفت اسم ابراهیم و موسی را آورد اسم عیسی را نیاورد گفت شاید یادش رفت فردا رفت دید باز هم (إِنَّ هَذَا لَفِي الصُّحُفِ الْأُولَى * صُحُفِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى) خواند گفت نه این آقا مثل این که با من لج کرد. پس فردا مهمانی بزرگی گرفت آن آقا را دعوت کرد گفت این مسجد را بنده عیسی و ابراهیم و موسی با هم ساختیم.
دوباره صبح شد (إِنَّ هَذَا لَفِي الصُّحُفِ الْأُولَى * صُحُفِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى) سحر امام جماعت می خواست مسجد بیاید چماقی بر داشت به حساب امام جماعت رسید گفت ابراهیم و موسی و عیسی مسجد درست کردند (صُحُفِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى) نداریم. امام جماعت هم در مسجد صُحُفِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى و عیسی گفت آقایان مراقب باشند گیر همچنین آدم های نیافتند.
امام زمان دشمن زیاد دارد این مدلی که شما دارید می گویید یک مرتبه اتفاقات بدی برای شما رخ خواهد داد مراقب باش یک نفر برای اصلاح ابراهیم و موسی شما موقع نماز صبح به حسابت نرسد!
(میان برنامه)
مجری:
صلی الله علیک یا مولای یا صاحب العصر و الزمان، واقعا اگر حجت خدا حضرت امام عصر نبود ما به چه امیدی زنده بودیم آیا زندگی بود؟ جناب استاد دکتر ابوالقاسمی اشاره خوبی داشتند که امام اداره تمام ذرات دنیا و عالم را به دوش می کشد و برای ما مرتب دعا می کند اگر دعای آقا نبود هیچ امیدی در این زندگی نداشتیم. استاد در خدمت شما هستیم و مباحث دیگری که ان شاء الله استفاده کنیم.
استاد ابوالقاسمی:
این ایام به خاطر شهادت آقای سنوار یک سری مطالبی مطرح شد ابتدا روایتی از نهج البلاغه به عنوان مقدمه بخوانم شخصی خدمت امیر مؤمنین علی (علیه السلام) رسید سوال کرد
«كَيْفَ دَفَعَكُمْ قَوْمُكُمْ عَنْ هَذَا الْمَقَامِ وَ أَنْتُمْ أَحَقُّ بِهِ؟»
چطور شد شما را کنار زدند علی جان شما از همه شایسته تر هستید حضرت فرمودند:
«يَا أَخَا بَنِي أَسَدٍ! إِنَّكَ لَقَلِقُ الْوَضِينِ»
تو یک آدمی هستی زینت شل است. زینت شل است یعنی چه؟ چند ترجمه برایش کردند یعنی یک آدمی هستی که یک جا نمی مانی. اگر اسب حرکت نمی کرد زینش سفت می ماند آدمی که زیاد از این طرف به آن طرف حرکت می کند یک جا نمی ایستد به او می گفتند زینش شل است. «إِنَّكَ لَقَلِقُ الْوَضِينِ» تو نمی خواهی بایستی جواب بگیری فقط یک سوالی پرسیدی می خواهی بروی.
«تُرْسِلُ فِي غَيْرِ سَدَدٍ»
تیر انداختی اما هدف گیری نکردی یعنی می خواستی ببینی علی چه می گوید؟
مجری:
در فارسی تیر در تاریکی می گویند.
استاد ابوالقاسمی:
تیر در تاریکی یعنی هدفی داری شاید به یک جایی بخورد «تُرْسِلُ فِي غَيْرِ سَدَدٍ» یعنی یک حرفی پراندی
«وَ لَكَ بَعْدُ ذِمَامَةُ الصِّهْرِ وَ حَقُّ الْمَسْأَلَةِ»
اما یک ارتباط فامیلی با ما داری و حق سوال هم داری
«وَ قَدِ اسْتَعْلَمْتَ فَاعْلَمْ»
سوالی پرسیدی بدان جواب دادند بعد از این که جواب دادند ما یک حقی داشتیم یک عده غصبش کردند
«أَمَّا وَ دَعْ عَنْكَ نَهْباً صِيحَ فِي حَجَرَاتِهِ ... وَ هَلُمَّ الْخَطْبَ فِي ابْنِ أَبِي سُفْيَانَ»
نهج البلاغة (للصبحي صالح)؛ نویسنده: شريف الرضى، محمد بن حسين، ناشر: هجرت، محقق/ مصحح: فیض الاسلام، ص 231
آن فریادی که در حجره ها بلند شد را رها کن آن جا تمام شد رفت اشاره به ماجرایی است که از یک شخصی اسبی غارت کردند خواست برود بگیرد برادرش را هم کشتند و ... هر چه بیشتر جلو رفت مصیبتش بیشتر شد گفت آن مصیبت قبلی را وِل کن لازم نیست پی گیری کنی «وَ هَلُمَّ الْخَطْبَ فِي ابْنِ أَبِي سُفْيَانَ» الان ماجرای ابن ابی سفیان است. الان ماجرای معاویه را باید پی گیری کرد تو یک سوالی پرسیدی دنبال جواب نبودی همین طور الکی سوال کردی من هم جواب تو را دادم اما الان مهم تر مسئله معاویه است.
الان مسئله بحث خلفاء مهم است بحث شیعه و سنی برای ما از جهت بحث هدایتی اما نه از باب تفرقه ایجاد کردن برای ما مهم است. ما نسبت به مسئله اعتقادات هیچ تعارفی نداریم. اما در این دوران یک عده ای مثل آقای «يَا أَخَا بَنِي أَسَدٍ! إِنَّكَ لَقَلِقُ الْوَضِينِ» مدام یک چیزی می پردانند این حرفی که می پرانند یک سری تبعات منفی دارد چه از طرف کسانی که می گویند مگر می شود سنی، شهید بشود؟ مگر می شود سنی به بهشت برود؟ مفصل در همین برنامه بارها صحبت کردیم روایات متعددی راجع به شهادت غیر شیعه داریم اما از باب مستضعف اگر مستضعف باشد قطعاً راه بهشت برای او باز است الزاماً هر کسی غیر شیعه بود جهنمی نیست.
نکته دوم روایاتی داریم کلمه شهید برای غیر شیعه در آن تطبیق داده شده بود در همین برنامه مفصل خواندیم. نکته سومی که بعضی از بزرگواران مطرح کردند ما اصلاً به آن کار نداریم باشد یا نباشد گفتیم شهید بر غیر شیعه می شود صدق کند به شرط استضعاف یک عده ای گفتند ایشان قبلاً شیعه شده. شیعه شده باشد یا نشده باشد برای ما فعلاً این جنبه اش مهم نیست. الان یک وظیفه ای داریم وظیفه دفاع از مظلومین، وظیفه دفاع از غزه، وظیفه دفاع از لبنان، وظیفه دفاع از حزب الله این وظیفه را باید به احسن وجه انجام بدهیم.
اما برای اهمیت این قضیه روایت بسیار معروفی داریم «مَنْ أَصْبَحَ لَا يَهْتَمُّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِينَ فَلَيْسَ فَلَيْسَ بِمُسْلِمٍ» در کافی شریف حداقل سه جا این روایت را آورده است
«أَنَّ النَّبِيَّ صلی الله علیه و آله قَالَ: مَنْ أَصْبَحَ لَا يَهْتَمُّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِينَ فَلَيْسَ مِنْهُمْ وَ مَنْ سَمِعَ رَجُلًا يُنَادِي يَا لَلْمُسْلِمِينَ فَلَمْ يُجِبْهُ فَلَيْسَ بِمُسْلِمٍ.»
الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج2، ص164، بَابُ الِاهْتِمَامِ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِينَ وَ النَّصِيحَةِ لَهُمْ وَ نَفْعِهِم، ح5
اگر ببیند شخصی می گوید یا للمسلمین می گوید کمک خواهی می کند ولی جواب ندهد اساساً مسلمان به حساب نمی آید. مسلمان به حساب نمی آید ایمان، فرع اسلام است با این تفکیکی که بیان شد چند مقدمه می گویم یک نتیجه گیری برای این جا می کنم بعد یک سری حرف ها را ببینیم.
ما اعتقادمان این است بر اساس روایات معصومین (علیهم السلام) ایمان دو جور است مستقر و مستودع ایمان وَدَعی، مستودَع و مستقر قبلاً یک بار این جا راجع به آن صحبت کردم الان اجمالاً می گویم. ایمان مستقر برای انبیاء، ائمه (علیهم السلام) و برخی از اولیاء الهی است که این ها به خاطر رفتارشان در عالم زر و امتحانات عوالم گذشته نه در همین دنیا در عوالم قبل امتحان را بسیار خوب دادند لذا در این دنیا خدا می گوید شما صد در صد تضمین هستید فقط برای هدایت مردم بروید و به داد مردم برسید. «فُمستقرٌ» ایمان شان ثابت است متزلزل نیست.
مستودَع چه است؟ مستودع برای بعضی افراد است که در این عالم می توانند خوب بشنوند و می توانند بد بشوند. به آن ها ایمان وَدعی، امانت و ودیعت داده می شود روایت می گوید اگر یک شخصی گناه های خاصی است فلان گناه را انجام داد ایمان موقع انجام آن گناه از او گرفته شده است.
«لَا يَزْنِي الزَّانِي حِينَ يَزْنِي وَ هُوَ مُؤْمِنٌ»
الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج2، ص32
آن زمان از او ایمان گرفته شد اگر توبه کند دوباره ایمان به او بر می گردد.
نکته بعد ایمان دیگر جزء مسلمات فقه است. اگر هم جایی روایتی یا عبارتی خلاف این بیاید همه می گویند باید تأویل بشود که یکی از شروط ایمان ولایت امیر مؤمنان علی (علیه السلام) و ائمه (علیهم السلام) است چون شرط ایمان این است.
یک شخصی ادعای ولایت اهل بیت (علیهم السلام) را دارد ولی ایمانش مستودَع است نه مستقر، ممکن است به خاطر کاری که انجام داد ایمان از او گرفته بشود «سلب منه الایمان، سلب منه الولایة»
من یکی از روایت هایش را بخوانم در کتاب شریف کافی است روایت خیلی نگران کننده است
«مَنْ قَعَدَ فِي مَجْلِسٍ يُسَبُّ فِيهِ إِمَامٌ مِنَ الْأَئِمَّةِ»
کسی در جلسه ای بنشیند که به یکی از ائمه جسارت بشود
«يَقْدِرُ عَلَى الِانْتِصَافِ فَلَمْ يَفْعَلْ»
می توانست بلند بشود برود. می شیند شبکه های نگاه می کند به ائمه هتاکی می کنند روایات مؤمن هم دارد این کار را نکرد سه اتفاق می افتد
«أَلْبَسَهُ اللَّهُ الذُّلَّ فِي الدُّنْيَا وَ عَذَّبَهُ فِي الْآخِرَةِ»
در دنیا ذلیل می شود در آخرت عذاب می شود از کم به زیاد از همه بدتر
«وَ سَلَبَهُ صَالِحَ مَا مَنَّ بِهِ عَلَيْهِ مِنْ مَعْرِفَتِنَا»
الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج2، ص379
معرفت ما اهل بیت همان ایمان است از او تکویناً گرفته می شود پس هر کسی گفت من شیعه هستم و من ائمه را قبول دارم الزاماً مؤمن نمی میرد. اما اغلب کسانی یا خیلی از کسانی که در دنیا ولایت اهل بیت (علیهم السلام) را داشتند موقع مرگ هم با همین ولایت از دنیا رفتند.
چند مطلب مطرح می کنم اولاً هر گنهکاری موقع مرگ بی ایمان نیست. ممکن است شخصی در دنیا مؤمن بوده است و موقع مرگ به خاطر گناهانی که انجام داد عذاب های بشود. روایات متعددی داریم از جمله روایت این است
«فَقَالَ زُرَارَةُ إِنَّ مِمَّنْ يَصِفُ هَذَا الْأَمْرَ يَعْمَلُ بِالْكَبَائِرِ»
زراره می گوید بعضی از کسانی که «يَصِفُ هَذَا الْأَمْرَ» ادعای تشیع دارند گناه کبیره می کنند. فرمودند
«فَقَالَ أَ وَ مَا تَدْرِي مَا كَانَ أَبِي يَقُولُ فِي ذَلِكَ»
یادت نیست پدرم بارها در مورد این قضیه به تو چه گفت؟ یک بار هم نه چند بار گفت
«إِنَّهُ كَانَ يَقُولُ إِذَا مَا أَصَاب الْمُؤْمِنُ مِنْ تِلْكَ الْمُوبِقَاتِ شَيْئاً ابْتَلَاهُ اللَّهُ بِبَلِيَّةٍ فِي جَسَدِهِ أَوْ بِخَوْفٍ يُدْخِلُهُ اللَّهُ عَلَيْهِ»
اگر مؤمنینی این موبقات (کبیره ها) را انجام داد خدا او را به بلایی در بدنش یا به ترسی مبتلا می کند که:
«حَتَّى يَخْرُجَ مِنَ الدُّنْيَا وَ قَدْ خَرَجَ مِنْ ذُنُوبِهِ.»
بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج65، ص 146
از دنیا خواست بیرون برود پاک از دنیا برود روایات شبیه این زیاد دارد می گوید خدمت حضرت عرض کردم
«قُلْتُ لِأَبِي الْحَسَنِ مُوسَى عَلَيْهِ السَّلَامُ: الرَّجُلُ مِنْ مَوَالِيكُم»
از موالیان شما است
«يَكُونُ عَارِفاً»
اهل معرفت و شیعه اثنی عشری است.
«يَشْرَبُ الْخَمْرَ»
شراب می خورد
«وَ يَرْتَكِبُ الْمُوبِقَ مِنَ الذَّنْبِ»
گناه موبِقات انجام می دهد.
«نَتَبَرَّأُ مِنْهُ»
از او تبری بجوییم؟ فرمودند
«فَقَالَ تَبَرَّءُوا مِنْ فِعْلِهِ وَ لَا تَبَرَّءُوا مِنْ خَيْرِهِ»
بین کار بد و خود فرد فرق بگذارید
«أحبُه»
دوستش بدارید
«وَ أَبْغِضُوا عَمَلَهُ»
اما کارش را بد بدانید
«وَ ذَلِكَ أَنَّهُ لَا يَخْرُجُ مِنَ الدُّنْيَا حَتَّى يُصَفَّى مِنَ الذُّنُوبِ إِمَّا بِمُصِيبَةٍ فِي مَالٍ أَوْ نَفْسٍ أَوْ وَلَدٍ أَوْ مَرَضٍ»
این از دنیا نمی رود تا این که از گناهان پاکسازی بشود یا با مصیبتی در مالش یا جانش یا فرزندش یا بیماری
«وَ أَدْنَى مَا يُصْنَعُ بِوَلِيِّنَا»
کف کفش خدا بخواهد ببخشد
«أَنْ يُرِيَهُ اللَّهُ رُؤْيَا مَهُولَةً»
خواب بد می بیند
«فَيُصْبِحَ حَزِيناً لِمَا رَآهُ فَيَكُونَ ذَلِكَ كَفَّارَةً لَهُ أَوْ خَوْفاً يَرِدُ عَلَيْهِ مِنْ أَهْلِ دَوْلَةِ الْبَاطِلِ»
ناراحت بیدار می شود این کفاره اش می شود خوفی از اهل دولت باطل می آید.
یا آخر آخرش:
«أَوْ يُشَدَّد عَلَيْهِ عِنْدَ الْمَوْتِ»
هنگام مرگ بر او سخت گرفته می شود
«فَيَلْقَى اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ طَاهِراً مِنَ الذُّنُوبِ»
بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج27، ص 138
خدا را پاک از گناهان می بیند این ها یک دسته روایاتی که مطرح می کند می گوید اگر شخصی مؤمن باشد الزاماً گناه کرد از ایمان خارج می شود؟ نمی گوییم خارج می شود ممکن است گناهان به طوری باشد ما نمی دانیم خدا می داند که او را از ایمان خارج بکند. ایمان مستودعی باشد گرفته شود دیگر بر نگردد مثل همینی که عرض کردیم نشسته شبکه ای نگاه می کند که به ائمه جسارت می کند در اینستاگرام یک نفر فحاشی به ائمه می کند نگاهش می کند.
گاهی اوقات مثالی می زنیم (دوستان این مثال را خوب دقت کنید) در عرف خانواده های دیندار و سنتی می گویند اگر مادرت، خواهرت، همسرت یکی از محارمت بیمار شد که باید پیش دکتر مرد برود معاینه بدنی کند مرد با او نرود یک زن دیگر با او برود چرا؟ می گوید توی مرد نگاه کنی یک نا محرم دارد به بدن محرمت دست می زند غیرت در وجودت کم می شود این با غیرت منافات دارد. کار او حرام یا حلال است؟ کار او حلال است آن دکتر باید نگاه کند اما غیرت من کم می شود نمی توانم تحمل کنم یک نا محرم دست به بدن همسرم بزنم.
ائمه (علیهم السلام) و مقدسات نوامیس خدا هستند خدا نسبت به این ها حساس است اگر یک نفری به این جسارت کرد نشستم فقط نگاه کردم در اینستاگرام، یوتیوپ و کلیپ دارد فحش می دهد نگاه کنم خدا روی این ها حساس است. ولایت، تکویناً گرفته می شود دیگر بر نمی گردد وقتی گرفته شد «سَلَبَهُ صَالِحَ مَا مَنَّ بِهِ عَلَيْهِ مِنْ مَعْرِفَتِنَا.»؛ لذا بعضی از افراد ممکن است ادعای تشیع داشته باشند آخرش هم بدون ایمان از دنیا بروند. اما هر شیعه ای هر اشتباهی کرد من بگویم دیگر تو را قبول ندارم دیگر چنین و چنان شدی.
نکته دوم: آیا غیر شیعه ای که بهشت می رود ولو شهید بشود در بهشت ترفیع درجه هم دارد؟
(يرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَالَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ)
اگر چنين کنيد، خداوند کسانی را که ايمان آورده اند و کسانی را که علم به آنان داده شده درجات عظيمی می بخشد
سوره مجادله (58): آیه 11
در بهشت بخواهی درجه ات بالا برود ممکن است عرضی یک باغ خیلی بزرگ به تو بدهند اما ارتفاع درجه بخواهی پیدا کنی باید ایمان و معرفت داشته باشی هر چه معرفتت بیشتر درجه ات بالاتر. سوال می پرسم خود شما با توجه به این مقدمات بفرمایید اگر یک شخصی از غیر شیعه، اهل جهاد بود شیعه می گوید به جهنم می رود؟ نه. می تواند شهید بشود؟ بله، اگر یک نفر شیعه ای گناه کرد جهنم می رود؟ نه، می تواند بهشت برود؟ بله
سوال: اگر این دو نفر بهشت رفتند درجه کدام در بهشت بالاتر است؟ (يرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَالَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ) نرخ شاه عباسی روایات را خراب نکنیم این ها جز مسلمات روایات است یک نفری روایت نخوانده ما نمی گوییم این آقایان بد نه خیلی هم خوب، نور چشم ما هستند شهید هستند افتخار می کنیم. منِ ابوالقاسمی خدای ناکرده ممکن است ایمانم مستودع باشد و قبل از مرگ بی ایمان بمیرم خدا نیاورد. جانم را برای سنی مجاهد فلسطینی می دهم (خوب دقت کنید) و از شیعه بی تفاوت ایرانی بیزار هستم. از شیعه بیزار هستی یا از عملش؟ امام به ما چه یاد داد؟ می گفت این آدم بی تفاوت است عملش مناسب نیست من از او بیزاری نمی جویم از عملش بیزاری می جویم.
آقای فتحی: "یحیی سنوار که سال ها با تأسی از سید الشهداء مقاومت کرد و از راه کربلاء گفت بیست سال در زندان صهیونیست ها بود و نهایتاً شهید شد چون شیعه نبود اهل نجات نیست. (ما نمی گوییم اهل نجات نیست) ولی از خیلی از علماء و مداح های غیر سیاسی که از راه دین ارتزاق می کنند که در روایات منع شد و یک سیلی به خاطر دین نخوردند اهل نجات و شیعه هستند."
آقای فتحی شیعه اهل نجات است این طرفش را خراب نکن آن طرف اهل نجات است این طرف هم اهل نجات است. شما چه دشمنی می توانید با ولایت داشته باشید ولایت را خراب نکن دعوای ما با زیدی ها سر همین بوده، الحمد لله آن ها یواش یواش دارند به سمت ولایت می آیند وگرنه آن ها می گفتند فقط باید بجنگی ولایت حالی مان نمی شود. لذا آن کسی که نجنگد و ادعای ولایت کند کافر است الحمد لله از این حرف ها دست بر داشتند ولی آن تعداد محدود این حرف ها را می زدند که ائمه آن ها را خیلی توبیخ کردند.
مجری:
فرق خوارج هم همین جا است.
استاد ابوالقاسمی:
بله، اما در همان دوران یک عده ای از این ها بودند محب و مرید ائمه بود یواش یواش این طرف آمدند و آشنا شدند ائمه آن ها را مدح کردند ما که نمی گوییم جهنم نمی روند مستضعف هستند. مستضعف می تواند بهشت برود اما همیشه بین این آدم مستضعف و این مؤمن فرق در درجه بهشت گذاشتند.
جور دیگر بگویم روایت داریم برنامه قبلی خواندم قبل از زمان ظهور عده ای این را ما نمی دانیم خدای متعال می داند به خاطر کم کاری از باب «مَنْ لَمْ يَهْتَمَّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِينَ فَلَيْسَ بِمُسْلِمٍ»، این ها تقیه، تقیه می گویند نمی خواهند کار انجام بدهد دروغی تقیه می گوید «مَنْ لَمْ يَهْتَمَّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِينَ فَلَيْسَ بِمُسْلِمٍ» طبیعتاً آن موقعی که این ادعا را کرده ایمان مستودع ندارد. دوباره می گویم اگر این آدم آن موقعی که این حرف را زد نیتش فرار از وظیفه اش باشد بهانه آورد می گوید تقیه باید کرد. اما اگر واقعاً یک نفر اجتهادش به این رسیده من یقین دارم اجتهادش اشتباه است در این شکی ندارم. یقین دارم اجتهادش اشتباه است باید از فلسطینی ها دفاع کرد باید از مظلوم دفاع کرد باید از لبنانی ها دفاع کرد باید جهاد کرد حتی حقیر روایت جهاد ابتدایی هم قبول دارم؛ اما فرض بگیریم یک نفر اشتباه کرد فرض را می شود کرد. اگر یک آدمی اشتباه کرد از عملش باید تبری بجوید یا از خودش؟ نیاییم یک کاسه بگوییم هر کسی که دفاع نکرد جهنمی و چنین و چنان است.
مجری:
این وسط آن افتراق ایجاد نشود.
استاد ابو القاسمی:
برویم بعدی:
"یک تار موی شهید سنوار اهل سنت که این طور قهرمانانه و غریبانه و تنها در مبارزه با حرامزاده های صهیونیست به شهادت رسید برای من هزاران بار با ارزش تر است از شیعه نماهایی که در یک سال فقط مشغول مراسم های لعن و عزا بودند و هیچ واکنشی به قتل عام چند ده هزار مسلمان نداشتند."
آقا جان اولاً یک تار مویش از آن شیعه برتر نیست (يرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَالَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ)، آن کسی که بی تفاوت است اگر نفاق داشته و فهمیده نفاق داشته روایت دارد امام زمان هم می آید حد نفاق بر او جاری می کند گردنش هم می زند می گوید تو کافر مردی از باب «مَنْ لَمْ يَهْتَمَّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِينَ فَلَيْسَ بِمُسْلِمٍ» اما اگر این جاهل بود دوباره تأکید می کنم جاهل، نمی فهمید اجتهادش به این جا رسیده بود باید سکوت کند نباید حرف بزند باید احلاس باشد باید آخر الزمان چیزی نگوید. فرض کنیم از روایات این را فهمیده باشد تصورش این باشد الان زمان آتش بس امام حسن (علیه السلام) با معاویه است چیزی نباید گفت اگر چنین آدمی باشد یک تار موی او بسیار بسیار بالاتر از شمایی است که توهین می کنی و بیزاری می جویی.
رفتارهای اشتباه این گونه را به هیچ وجه نباید داشته باشیم لذا در روایات مفصل داریم در کافی و غیبت نعمانی است
«قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام إِنِّي أُخَالِطُ النَّاسَ»
من با مردم مخالطه (گردش) زیاد دارم
«فَيَكْثُرُ عَجَبِي مِنْ أَقْوَامٍ»
تعجبم از یک عده زیاد است
«لَا يَتَوَلَّوْنَكُمْ»
ولایت شما را ندارند
«وَ يَتَوَلَّوْنَ فُلَاناً وَ فُلَاناً»
طرفدار ابوبکر و عمر هستند
«لَهُمْ أَمَانَةٌ وَ صِدْقٌ وَ وَفَاءٌ»
من جهاد هم اضافه می کنم امانتدار، راستگو و وفادار هستند جهاد می کنند
«وَ أَقْوَامٌ يَتَوَلَّوْنَكُمْ»
اما گروهی ولایت شما را ندارند
«لَيْسَ لَهُمْ تِلْكَ الْأَمَانَةُ وَ لَا الْوَفَاءُ وَ الصِّدْقُ قَالَ فَاسْتَوَى أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام جَالِساً»
امام با ناراحتی نشستند
«وَ أَقْبَلَ عَلَيَّ كَالْمُغْضَبِ»
با عصبانیت به من نگاه کردند فرمودند
«ثُمَّ قَالَ لَا دِينَ لِمَنْ دَانَ بِوَلَايَةِ إِمَامٍ جَائِرٍ لَيْسَ مِنَ اللَّهِ»
آن دین نیست روایت دیگری است از کافی هفته قبل به نظرم خواندم دوباره هم باید بخوانم چون بسیار مهم است این یک تتمه ای دارد فقط همین نبینید.
مجری:
استاد همین روایتی که خواندید ترجمه اش را می خوانید.
استاد ابو القاسمی:
این روایت می گوید کسی که ولایت امام جائری را که از طرف خدا نیست پذیرفته باشد دین ندارد. نگویید مقصود حاکم است چرا؟ زمان امام صادق است گفت فلان و فلان، فلان ها رفتند تمام شد حاکم را نمی گوید. دارد می گوید از یک طرف ائمه (علیهم السلام) و از یک طرف دیگر خلفاء
«وَ لَا عَتْبَ عَلَى مَنْ دَانَ بِوَلَايَةِ إِمَامٍ عَادِلٍ مِنَ اللَّهِ»
اگر یک کسی امام عادل از طرف خدا را قبول داشت حق عتاب هم بر او نداری
«قُلْتُ لَا دِينَ لِأُولَئِكَ وَ لَا عَتْبَ عَلَى هَؤُلَاءِ قَالَ نَعَمْ لَا دِينَ لِأُولَئِكَ وَ لَا عَتْبَ عَلَى هَؤُلَاءِ»
این ها دین ندارند این ها را حق عتاب هم ندارند؟ فرمودند بله
«ثُمَّ قَالَ أَ مَا تَسْمَعُ لِقَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ»
وقتی من در ولایت یک امام عادل بروم ظلمت یعنی گناه از ظلمت من را بیرون می آورد و می بخشد و داخل نور توبه و مغفرت می کند. به خاطر نور امام ولو دم مرگش هم شده توبه می کند من با چشم سرم نمی بینم، اما او دارد توبه می کند آنی که دارد جان می دهد ممکن است ما جان دادنش را یک ثانیه ببینیم برای او صدها سال طول بکشد او دارد توبه می کند.
«يَعْنِي مِنْ ظُلُمَاتِ الذُّنُوبِ إِلَى نُورِ التَّوْبَةِ وَ الْمَغْفِرَةِ لِوَلَايَتِهِمْ كُلَّ إِمَامٍ عَادِلٍ مِنَ اللَّهِ»
اما بر عکسش چه؟
«ثُمَّ قَالَ- وَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِياؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُماتِ فَأَيُّ نُورٍ يَكُونُ لِلْكَافِرِ فَيَخْرُجُ مِنْهُ»
کافر نور ندارد بخواهد از آن بیرون بیاید
«إِنَّمَا عَنَى بِهَذَا أَنَّهُمْ كَانُوا عَلَى نُورِ الْإِسْلَامِ»
«وَ الَّذِينَ كَفَرُوا» کفار محض را نمی گوید می گوید این ها یک دوره ای در اسلام بودند (کافر محض نور ندارد) «يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُماتِ» یعنی چه؟ یعنی یک دورهای نور اسلام داشتند
«فَلَمَّا تَوَلَّوْا كُلَّ إِمَامٍ جَائِرٍ لَيْسَ مِنَ اللَّهِ خَرَجُوا بِوَلَايَتِهِمْ إِيَّاهُمْ مِنْ نُورِ الْإِسْلَامِ إِلَى ظُلُمَاتِ الْكُفْرِ»
الغيبة( للنعماني)؛ ابن أبي زينب، محمد بن ابراهيم، محقق- مصحح: غفارى، على اكبر، ناشر: نشر صدوق، ص132 و 133
ولی آن روایت یک تتمه ای دارد
مجری:
آن تتمه نکته ای است که ما دنبالش هستیم
استاد ابوالقاسمی:
بله، در کتاب کافی شریف و در محاسن و دیگر کتب شبیه همین را آورد می گوید رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) راجع به اعمال فرمودند
«بُنِيَ الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْسٍ عَلَى الصَّلَاةِ وَ الزَّكَاةِ وَ الصَّوْمِ وَ الْحَجِّ وَ الْوَلَايَة»
زراره می گوید پرسیدم کدام برتر است؟ فرمودند ولایت افضل است چون کلید والی رهبرِ به سمت همه آن ها است می گوید حضرت فرمودند
«ذِرْوَةُ الْأَمْرِ»
رأس همه امور
«وَ سَنَامُهُ وَ مِفْتَاحُهُ»
آن نقطه والایش، کلیدش و
«وَ بَابُ الْأَشْيَاءِ وَ رِضَى الرَّحْمَنِ»
رضایت خدا
«الطَّاعَةُ لِلْإِمَامِ بَعْدَ مَعْرِفَتِهِ»
امام را اطاعت کنید بعد از این که او را شناختید خدای متعال می فرماید:
«إِنَّ اللَّهَ يَقُولُ مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ وَ مَنْ تَوَلَّى فَما أَرْسَلْناكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظاً أَمَا لَوْ أَنَّ رَجُلًا قَامَ لَيْلَهُ وَ صَامَ نَهَارَهُ وَ تَصَدَّقَ بِجَمِيعِ مَالِهِ وَ حَجَّ جَمِيعَ دَهْرِهِ»
یک شخص همه شب ها تا صبح نماز بخواند و عبادت کند همه روزها روزه بگیرد تمام اموالش هم صدقه بدهد همه ساله هم به حج برود
«وَ لَمْ يَعْرِفْ وَلَايَةَ وَلِيِّ اللَّهِ فَيُوَالِيَهُ»
ولایت ولی الهی آن ولی الله الاعظم را نداند که تحت ولایت او برود
«وَ يَكُونَ جَمِيعُ أَعْمَالِهِ بِدَلَالَتِهِ لَهُ عَلَيْهِ»
و همه اعمالش با راهنمایی های امام الهی نباشد
«مَا كَانَ لَهُ عَلَى اللَّهِ عز وجل حَقٌّ فِي ثَوَابٍ وَ لَا كَانَ مِنْ أَهْلِ الْإِيمَانِ»
حقی نزد خدای عز وجل در ثوابش ندارد و جزء اهل ایمان نیست تمام شد؟ نه
«ثُمَّ قَالَ أُولَئِكَ الْمُحْسِنُ مِنْهُمْ يُدْخِلُهُ اللَّهُ الْجَنَّةَ بِفَضْلِ رَحْمَتِهِ.»
الكافي ( ط- الإسلامية)؛ نويسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق؛ محقق / مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد؛ ناشر: دار الكتب الإسلامية، تهران: 1407 ق، ج2، ص 19
محسن اگر باشد کار خوب انجام داده باشد با فضل رحمت الهی این ها وارد بهشت می شوند.
مجری:
به خاطر نیکوکاری هایش
استاد ابوالقاسمی:
به خاطر کار نیک پس یک شخصی حسن فاعلی دارد قبح فعلی. یک شخصی از جهت فاعلی خنثی است اما از جهت فعلی حسن است. مستضعف از جهت فاعلی خنثی است اما از جهت فعلی کارهایش حسن است جهاد هم کرده شهید هم شده «أُولَئِكَ الْمُحْسِنُ مِنْهُمْ يُدْخِلُهُ اللَّهُ الْجَنَّةَ بِفَضْلِ رَحْمَتِهِ.» با فضل رحمت الهی وارد بهشت می شود.
پس ما وقتی می خواهیم مقایسه کنیم حواس مان را جمع کنیم یک وقت نگوییم بله آن شخص غیر مؤمن مجاهد را برتر بدانیم از مؤمنی که اجتهاداً و اشتباهاً جهاد را ترک کرده است. بله من قبول دارم
(وَفَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ عَلَى الْقَاعِدِينَ أَجْرًا عَظِيمًا)
و مجاهدان را بر قاعدان، با پاداش عظيمی برتری بخشيده است.
سوره نساء (4): آیه 95
آن مؤمنی که الان با اجتهاد درست دارد جهاد می کند فاصله اش با آن مؤمنی که با اجتهاد غلط کنار نشسته بسیار بسیار زیاد است. تمام تلاشم را می کنم هر روز هم با چندین نفر گفتگو دارم این فهمت اشتباه است باید جهاد کرد باید باید دفاع کرد باید با اسرائیلی ها جنگید باید از فلسطینی ها دفاع کرد ولی عرض کرد نیاییم ماست ها را در قیمه ها بریزیم یا قیمه ها را در ماست ها بریزیم قضیه را قاطی نکنیم. نه فلسطینی ها را جهنمی کنیم نه منکر شهادت شان بشویم نه اهمیت ایمان را بکاهیم نه آن مؤمنی که اشتباه کرده است را جهنمی معرفی کنیم و از او تبری بجوییم!
مجری:
حکم را به عهده خدا بگذاریم.
استاد ابوالقاسمی:
بله ما نمی دانیم.
ما صحبت های آقای قنبریان را قبلاً در این برنامه بارها کلیپش را نشان دادیم نقد کردیم به ایشان علاقه داریم بعد از شهادت آقای سنوار یک پستی در ایتا گذاشتند با عنوان یحیی متأسی
«قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام الشِّيعَةُ ثَلَاثَةٌ»
امام صادق فرمودند شیعیان سه دسته هستند
«مُحِبٌّ وَادٌّ»
دوستدار مهر ورز
«فَهُوَ مِنَّا»
او از ماست
«وَ مُتَزَيِّنٌ بِنَا وَ نَحْنُ زَيْنٌ لِمَنْ تَزَيَّنَ بِنَا»
کسانی که خودشان را با ما می آرایند و ما مایه آراستگی کسی هستیم که خود را به ما بیاراید.
سوم شیعه است
«وَ مُسْتَأْكِلٌ بِنَا النَّاسَ وَ مَنِ اسْتَأْكَلَ بِنَا افْتَقَر»
شیعه ای که ما را وسیله رزق و روزی خودش قرار داد و کسی که ما را وسیله رزق و روزی خودش قرار بدهد فقیر می شود. گفتند جهنمی می شود؟ گفتند فقیر می شود. یک دسته از شیعه نیستند «یَسْتَأْكِل مِنْهُ» او جهنمی است یک دسته شیعه است عقلش نمی رسد «یَسْتَأْكِل بِنا» این آدم در دنیایش فقیر می شود این روایت خیلی مهم است. «إفْتَقَر» چرا فقیر می شود؟ چون یک کار بدی انجام داد باید پاک بمیرد.
اگر نان خور با نام اهل بیت حتی اگر تعهدی زنده و در صحنه به مکتب آن ها نداشته باشد از اقسام شیعه ولو اسمی است محب متأسی هم که عمل و تعهد خود را از نسخه اهل بیت می گیرد و عمل بجایش را به سیره آنان تزئین می کند اهل بیت او را می آرایند او هم قسمی از شیعه اقلاً متشیع است (زورکی) می خواهد بگوید کسی که معرفت نداشت شیعه به حساب می آید شیعه ای که مستأکل است شیعه نیست.
آقا نمی گوییم کسی که شیعه نیست ولی تأسی کرد جهنمی است که به شما بر بخورد اما این حرف شما جایگاه و شأن معرفت را می شکند. (يرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا) ایمان در روایات در کلمات فقهاء در کلمات علماء تعریفش مشخص است.
بله ممکن است مجازاً اسلام را هم ایمان گاهی اوقات گفته باشند «اذا اجتمعا افترقا و اذا افترقا اجتمعا» گاهی زیاد بعضی جاها به کار بردند. اما این جا گفت «الشِّيعَةُ ثَلَاثَةٌ» شیعه سه جور است شیعیان ما کسی که ولایت و معرفت ما را قبول کرد سه دسته است. یک دسته هم «يَسْتَأْكِلُ بِنا» لذا «إفتَقَر» جهنمی هم نمی شود این را از تشیع خارجش نکنید
بله یک کسی بیرون است «وَ يَسْتَأْكِلُ بِنا» مثل منصور دوانیقی او قطعاً جهنمی است باز در ادامه تأکید می کند:
"عجیب این است که قِسم نازل حدیث امام صادق (علیه السلام) که سِره دل بخواه بانی را حاکم تکسُب به نام اهل بیت کردند به قِسم دوم طعنه بزنند" یعنی یقیناً سنوار در قِسم دوم است قِسم سوم به قِسم اول طعنه بزنند.
نه آقا جان ایشان بهشتی ولی داخل این سه قسم نیست ایشان مستضعف شهید هستند روایت گفت همه مردم تقسیم بر سه می شوند یکی شان زورکی می خواهی داخل این ها کنی بله اگر ایشان شیعه شده باشد داخل این سه تا می آید. و شاید دسته اول یا دوم باشد اما ما به شخصش کار نداریم دوباره عرض کردم الان وقت این حرف ها نیست. ولی چون روی مهم ترین مطلب اعتقادی دست می گذارید جایگاهش را می شکنید ما مجبور هستیم.
دوباره عرض می کنم ما یک ایمان داریم یک نفاق داریم یک حد وسطی که به آن مستضعف می گویند. نفاق قطعاً جهنمی است مستضعف یعنی نه حسن فاعلی دارد نه قبح فاعلی فعلش را باید نگاه کرد «أُولَئِكَ الْمُحْسِنُ مِنْهُمْ يُدْخِلُهُ اللَّهُ الْجَنَّةَ بِفَضْلِ رَحْمَتِهِ.» کارش خوب باشد خدا تفضلاً او را به شفاعت اهل بیت وارد بهشت می کند آیا درجه اش در بهشت خیلی بالا است؟ عرضی ممکن است به او زیاد بدهند اما ارتفاع نه (يرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَالَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ) همان بهشت رفتن هم خیلی است. هر کسی ادعای ولایت کرد بهشتی می شود؟ نه ممکن است ایمان مستودع باشد و این ولی موقع مرگ از او گرفته می شود یا قبلش؟
اما اگر کسی ایمان داشت و با ایمان مرد ولو اجتهاداً، سهواً و عمداً گناه کرده ولی بعداً در قلبش توبه کرده است این آدم در همین دنیا با اتفاقاتی که برایش رخ می دهد بخشیده می شود و در بهشت یک درجه بالاتر از آن مستضعف برود به اندازه آسمان و زمین فرقش است. لذا ائمه (علیهم السلام) فرمودند اگر شیعه ای از شیعیان ما گناه کرد از عملش تبری بجویید اما از خودش تبری نجویید.
نکته بعد «من أصبح و لم يهتم بامور المسلمين فليس بمسلم» اگر کسی اهتمام نداشته باشد بعضی شان می گویند من اهتمام دارم اما از امام صادق روایت آمد فعلاً باید سکوت کنم ناراحت هستم برای مردم غزه غصه می خورم اما امام صادق فرمودند اجتهاد اشتباه کرده است. اما اگر یک کسی این حرف را می زند و دنبال بهانه برای کم کاریش است این را من تشخیص نمی دهم خدای متعال تشخیص می دهد.
این آدم در همین دنیا کافر می شود «فلیس بمسلم» و ایمان مستودع هم از او گرفته می شود این خلاصه تفصیل این دسته بندی ها بود.
مجری:
خیلی متشکرم جناب اقای ابو القاسمی عزیز از محضر شما استفاده کردیم ان شاء الله بتوانیم در جلسات آتی هم در خدمت شما باشیم و از این روشنگری ها بهرمند بشویم. عزیزان بیننده به پایان این قسمت از برنامه راه روشن رسیدیم تشکر از این که ما را همراهی کردید، آخرین دعای ما تعجیل فرج آقا امام عصر از خداوند می خواهیم و شما را به خدای منان می سپاریم «اللهم عجل لولیک الفرج»