لينک دانلود
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
عنوان برنامه: آینه تاریخ
تاريخ: 06/ 07/ 1403
استاد: حجت الاسلام والمسلمین جباری
مجری: آقای قضبانی
قسمت:134
بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین اللهم صل علی محمد و علی آله الطیبین الطاهرین
مجری:
سلام بر حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و سلام بر حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) بینندگان عزیز سلام وقت شما بخیر خوش آمدید به برنامه آینه تاریخ شما چقدر از زندگانی حضرت معصومه (سلام الله علیها) اطلاع دارید و از علم ایشان و اثر ایشان در قم و کیفیت آمدنش به ایران امروز در برنامه آینه تاریخ میخواهیم به این موضوع بپردازیم و از محضر جناب آقای دکتر جباری بهرهمند شویم و ان شاء الله اگر فرصت هم باقی ماند در بخش دیگری هم به سیره پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) خواهیم پرداخت اما تلفنهای برنامه در اختیار شما است میتوانید تماس بگیرید و نظرات پیشنهادات یا سوالات خودتان را در این موضوعات یا هر موضوع تاریخی که در ذهنتان است مطرح کنید جناب آقای دکتر ان شاء الله پاسخگوی سوالات شما خواهند بود علاوه بر اینکه ما را از ماهواره می بینید از سایت شبکه و همچنین اپلیکیشن شبکه حضرت ولیعصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است که در گوشی هایتان نصب می شود میتوانید برنامهها را به صورت زنده دنبال کنید و به آرشیو برنامهها هم دسترسی داشته باشید ضمناً که سه هزار پانزده پانزده سامانه پیامکی ما است از این طریق هم میتوانید ارتباط خودتان را با ما داشته باشید و اگر سیصد و سیزده را بفرستید عضو کانال ایتای شبکه حضرت ولیعصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) خواهید شد استاد عزیز سلام وقت شما بخیر در خدمت شما هستیم.
استاد: جباری
علیکم سلام و رحمت الله بسم الله الرحمن الرحیم عرض سلام و ادب دارم حضور شما جناب آقای قضبانی و همه بینندگان عزیز این برنامه در هر جای این کره خاکی که شرف حضور دارند از خداوند متعال توفیقات و تاییدات روز افزون را طلب میکنم برای همه عزیزان و تبریک عرض میکنم یادروز در واقع ورود حضرت معصومه (سلام الله علیها) به قم را که بیست و سه ربیع الاول تاریخ گذاری شده است حالا توضیح ان شاء الله عرض میکنم در این ارتباط و ورود بسیار با برکت آن حضرت (سلام الله علیها) در ماه ربیع الاول که مناسبت های خوب و مبارک هم در این ماه گذاشتیم و ان شاء الله که همه قدردان نعمت وجود حضرت معصومه (سلام الله علیها) و برکات آن حضرت (سلام الله علیها) باشیم امام زاده جلیل القدر در خدمتتان هستم.
مجری:
خیلی خوشحال هستیم که در خدمت شما هستیم و خوش آمد مجدد عرض کنم خدمت شما امیدوارم که در دقایقی که در خدمت شما هستیم ساعت خوبی را برای بینندگان عزیز فراهم کنیم استاد عزیز فرمودید یک چنین روزی یاد روز ورود حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) به شهر مقدس قم است بله و بالاخره قدوم ایشان شهرمان منور کرده است به نور علم و می بینیم که امروز قم در چه جایگاه علمی قرار دارد در جهان از حضرت عالی می خواهیم بدانیم نقش حضرت معصومه (سلام الله علیها) علم ایشان کیفیت آمدنش به ایران و قم و مسائلی که در مورد حضرت معصومه (سلام الله علیها) است بشنویم و یاد بگیریم در خدمتتان هستیم.
استاد: جباری
عرض کردم که یاد روز ورود آن حضرت (سلام الله علیه) به قم در واقع این اشاره است به سفر آن بزرگوار به سمت ایران بعد از ولایت عهدی برادر بزرگوارشان امام رضا (سلام الله علیه) که در سال دویست هجری مامون آن حضرت (سلام الله علیه) را به تعبیری احضار کرد به ظاهر با اکرام حضرت (سلام الله علیه) آورد به مرو به دعوت به مرو کرد و حدود تقریبا یک سال قریب به یک سال بعد در سال دویست و یک حضرت معصومه (سلام الله علیها) و جمعی از برادران و به هر حال خاندان امام رضا (سلام الله علیه) به هوای ملاقات با آن حضرت (سلام الله علیه) و باز با این امید که به هر حال یک فضای لطیف و مناسبی فراهم شده است.
به لحاظ سیاسی و به لحاظ اجتماعی که بیایند به دیدار دیدن امام رضا (سلام الله علیه) و به مرو بیایند فاصله هم بسیار زیاد است چند ماهی فقط طول کشید که خود امام رضا (سلام الله علیه) از مدینه به مرو برسد حالا چه در وسط راه هم اقامتهای حضرت (سلام الله علیه) داشته است در مراکز در اهواز و این ها مدتی اقامت داشته است چون بیمار شد حضرت (سلام الله علیه) به اهواز رسید و ولی بالاخره چند ماه طول کشید تا حضرت (سلام الله علیه) به مرو برسد در سال دویست هجری و با این وجود عرض کنم که خاندان امام رضا (سلام الله علیه) مشتاق دیدن آن حضرت (سلام الله علیه) بودند به خصوص که یک نگرانی هم در آنها ایجاد شده بود هنگام عزیمت امام رضا (سلام الله علیه) به سمت مرو آن حضرت (سلام الله علیه) با اکراه حرکت کردند دیگر و حتی فرمودند بر من بگرید که بعضی گفتند که برای مسافر گریستن شگون ندارد و خوش یمن نیست فرمودند برای مسافری که امید به بازگشت دارد و نوع نگرانی هم در به هر حال از این حکام بنی عباس هرچه برمیآمد و به هر حال یک امنیت احساس نمیکردند در ارتباط با مامون چون از چیزی نگذشته بود که امام کاظم (سلام الله علیه) در زندان بنی عباس به شهادت رسیدند و لذا حضرت معصومه (سلام الله علیها) هم حرکت کردند.
تاریخ متاسفانه خیلی برای ما به روشنی بیان نکرده است که چه کسانی بوده است چند نفر بودند کدام یک از برادران آن حضرت (سلام الله علیها) بودند متون متأخرتر بعضاً نام بعضی از برادران هارون بن موسی امثال این ها را گفتند اما خیلی دقیقتر از این باید برای ما بیان میشد و اینکه به هر حال چه کسانی آن حضرت (سلام الله علیها) همراهی میکردند اینکه در ساوه آیا حوادثی که می گویند پیشامد یعنی تعرض نسبت به این کاروان چون قطعاً حضرت معصومه (سلام الله علیها) که تنها که حرکت نکرده است با یک خادم که حرکت نکرده است اهلی از برادران همراهش بودند تعرضی که گفته می شود از طرف بعضی از وابستگان بنی عباس به این کاروان و به شهادت یا جراحت بعضی از به هر حال همراهان حضرت معصومه (سلام الله علیها) انجامید این کاش دقیقتر بیان میشد من الان متن کتاب تاریخ قم را آن قسمت را میخوانم یادم است که در همین برنامه سالهای قبل هم این متن را خواندیم اما تکرارش مفید است و در این متن اشارهای به رسیدن حضرت معصومه (سلام الله علیها) به ساوه شده است.
حالا متن میخوانم بعد این توضیح را عرض میکنم مرحوم حسن بن محمد بن حسن قمی که مولف کتاب تاریخ قم است یکی از ذخایر ارزشمند علمی ما همین کتاب تاریخ قم است که البته ترجمه به دست ما رسیده است و حسن بن محمد بن حسن بن عبدالملک قمی که از علمای قرن نهم بوده است ایشان ترجمه کرده است کتاب را و کل کتاب بیست باب بوده است که الان ترجمه پنج بابش به دست ما رسیده است با ترجمه همین آقای حسن بن محمد حسن قمی خود مولف است کتاب از علمای معاصر مرحوم شیخ صدوق بوده است در قرن چهارم سیصد و هفتاد و هشت وفاتش است و اطلاعات خیلی خوبی را از قرن چهارم از گذشته قم ورود اصلا اشعری ها به قم و ورود تشیع به قم در اختیار ما گذاشته است که به هر حال اثر قیمتش در این فقر اطلاعاتی که ما درش به سر میبرد نسبت به این رخدادها اثر خوبی است در بخشی از این کتاب ایشان میپردازد به ساداتی که وارد ایران شدند و وارد قم شدند در بخش سادات حسینیه در قسمت سادات حسینیه میفرماید که در صفحه سی و هشت کتابی که بنابر چاپی که کنگره بزرگداشت حضرت معصومه (سلام الله علیها) در سال هشتاد و چهار برگزار کرد و این کتاب تاریخ قم هم اولین اثر آن کنگره است یعنی حدود پنجاه و سه چهار تا اثر منتشر شد اولینش این است اثر شماره صفر در واقع کنگره چون بعداً ظاهر بنا شد که این کتاب چاپ شود شماره صفر قرار دادند که بعد یک به بعد آثار دیگر است در آنجا در صفحه سیصد و هشت دارد که دیگر سادات حسینیه از فرزندان موسی بن جعفر (علیهما السلام) که به قم آمدند فاطمه بود دختر موسی بن جعفر (علیهما السلام) چنین گویند بعضی از مشایخ قم که چون امام (سلام الله علیه) علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) را از مدینه بیرون کردند تا به مرو رود از برای عقد بیعت به ولایت عهد برای او فی سنه معتین امام رضا (سلام الله علیه) در دویست مامون احضار کرد خواهر او فاطمه بنت موسی بن جعفر (علیهما السلام )در سنه احدی و ماتن یک سال بعد یعنی در سال ۲0۱ به طلب او بیرون آمد چون به ساوه رسید بیمار شد پرسید که میان من و میان شهر قم چقدر مسافت است او را گفتند که ده فرسخ است خادم خود را بفرمایید تا او را بردارد و به قم برد خادم او را به قم آورد و در سرای موسی بن خزرج بن سعد اشعری فرود آمد و نزول کرد حالا قبل از ادامه اش من این توضیح را عرض کنم و آن توضیح عرض کنم که این است.
که اینجا اشارهای نمیکند به هجوم که بنی عباس مثلاً نیروهای هجوم آوردند به این کاروان و کسان شهید شدند یا مجروح شدند یا گاهی گفته می شود حضرت معصومه (سلام الله علیها) خاطر این وضعیت بیمار شد یا به هر حال جراحت بردار امثال این ها و اینکه عرض کنم وقتی به ساوه رسید حضرت (سلام الله علیها) بیمار شد و سوال کرد که تا قم چقدر فاصله است من میخواهم عرض کنم که این نفی نمیکند آن نکته را گرچه سند معتبری قدیمی برای آن نداریم اما تعرض نسبت به این کاروان به خصوص با توجه به حساسیت مأمون این حساسیت از شواهدی می شود به دست آورد از جمله آن شواهد اینکه مامون در دستور می دهد به رجا ابن ابی ضحاک مامورشان دارد برای آوردن امام رضا (سلام الله علیه) که آن حضرت (سلام الله علیه) از مناطق شیعه نشین عبور ندهد که قم و کوفه در مسجد نباشد جنوب و مرکز ایران حرکت میدن نه از سمت غرب و این ها سمت قم و عرض کنم که این نشان می دهد که پس مامون حساس است نسبت به اینکه خود امام رضا (سلام الله علیه) به این مناطق شیعه نشین بیاید و طبیعتاً بنی هاشم به همین ترتیب خاندان امام رضا (سلام الله علیه) حرکت میکنند.
این کاروان اگر بیاید به جایی مثل قم برسد که سابقه تشیعش بیش از یک قرن است در آغاز قرن سوم در سال دویست و یک سابقه تشیع قم چون برمیگردد به اواخر قرن اول بیش از صد سال است که تشیع امامی اثنا عشری خالص شیعی خلاصه وارد قم شده است همین اشعریها وارد شدند و کم کم رشد کرده است برنمیتابیدند خلاصه اینکه این ها بیایند و به نحوی تبلیغ امام رضا (سلام الله علیه) شود تبلیغ تشیع شود با همان قرینهای که عرض کردم که آن قطعی است که مامون چنین دستوری داد دستورش است هم در کتاب شریف کافی است در منابع دیگر هم است که تصریح به این کرد مامون کرد که از مناطق شیعه نشین عبور ندهد بزن کنار آمدند و حرکت کردند به صورت کاروانی و اثر خودشان طبیعتاً برای مناطق ایران و این ها بر علیه بنی العباس و بر نفع بنی هاشم داشتند طبیعتاً می شود.
گفت که میخورد به مامون است مثلاً که کسانی آمده باشند تعرض به این کاروان کرده باشند شواهد تاریخی میخواهم بگویم موید است اما حالا چرا آقای به اصطلاح حسن ابن محمد حسن نویسنده تاریخ قم نیاورده است اینجا اینجا ایشان به اصطلاح بیمار شد من احتمال می دهم به عنوان یک احتمال عقلایی که چون هنوز دوره بنی عباس است قرن چهارم قرن هفتم ششصد و پنجاه و شش اضمحلال بنی عباس است و لذا چه بسا در فضای تقیه میزیسته است و اینکه متعرض نشده است که علت بیماری که بنی عباس جند بنی عباس این نیروها متعرض شدند کشتند زخمی کردند این احتمال وجود دارد لذا ایشان سربسته میگذرد بیمار شد سبب سفر بود یا مثلا همان وضعیتی که پیش آوردند برای آن همراهان حضرت معصومه (سلام الله علیها) این یک مسئله نکته خیلی خوبی در منابع سبک بیان این را اندیشهای را علت بیماری چرا گفته نشده است احتمال منتفی نیست به هر حال و این یک نکته نکته دوم اینکه چطور سراغ قم را می گیرد خود این نشانگر جایگاه قم است حضرت معصومه (سلام الله علیها) که می رسد ساوه استراحتی کند و این ها پیدا است آنجا فضا فضای مناسبی برای به اصطلاح بنی هاشم و علویان این ها نیست سراغ قم را میگرفت از قم ویژگی دارد خصوصیتی دارد و موجب افتخار واقعاً به عنوان یک آینه درخشانی است در تاریخ.
و بنده بر اساس مطالعاتی که داشتم میتوانم به جرات بگویم پیشینه تشیع در ایران به قم برمیگردد یعنی قم میتوان گفت از قدیمیترین مناطقی است که تشیع درش مستقر شد استقرار تام به تعبیر یعنی به هر حال اشعریها یک یمن این شیعیان یمنی از کوفه به جرم تشیع فرار کردند با قومشان آمدند به سمت ایران و در مسیر به قم رسیدند و قصد قم را نداشتند قصد اصفهان داشتند منتها ماندگار شدند خاتمی فضای مناسبی در قم برایشان پدید آمده است خود بدنه بومیان ساکن قم تقاضا کردند چون افراد شجاعی بودند مثل الان که یمنیها شجاعت را از خودشان اینجا واژه افتخار هستند واقعاً الان این یمنیها در این فضای به هر حال جنگ و وضعیت که پیش آمده است آن زمان هم همینطور این ها آمدند در قم و نسبت راهزنانی که هر از گاهی میآمدند تعرض به قم میکردند از سمت خزر و شمال میآمدند و غارت میکردند.
این ها دفاع کردند و خیلی مورد علاقه بومیان قم قرار گرفتند و تقاضا کردند ماندگار شدند در قم از اواخر قرن اول یعنی دهه هشتاد حدوداً دوره حجاج بن یوسف این ها آمدند ساکن در قم شدند رو به رشد نهادند و محبوب ائمه (علیهم السلام) بودند ارتباطات با امام صادق (سلام الله علیه) داشتن با ائمه (علیهم السلام) داشتند نمایندگانی داشتند میرفتند خدمت امام صادق (سلام الله علیه)، امام صادق (سلام الله علیه) مثلاً راجع به عیسی بن عبدالله قمی و برادرش عمران بن عبدالله قمی که خدمت حضرت (سلام الله علیه) میرسیدند کلمات بلندی دارند نجیب من قم نجبا یا آن عمران بن عبدالله برای حضرت (سلام الله علیه) یک چادری به نظرم در منا فراهم میکند چادر خوبی و هدیه میکند به حضرت (سلام الله علیه)، حضرت (سلام الله علیه) در روز قیامتی که این سایه الهی نیست خدا تو را تحت سایه خودش بیامرزد و این چنین کسانی بودند و قم را یکپارچه شیعه کردند و زمان حضرت معصومه (سلام الله علیها) قم یکپارچه شیعه است شیعه امامی شیعه اعتقادی اثنا عشری شیله پیله بینشان نیست خلاصه راه نمیدادند اجازه نمیدادند که کسی غیر شیعه از اهل سنت و عوام و عامه و این ها بیایند در قم مستقل شوند.
خیلی اندک و یک به هر حال جریاناتی هم گاهی نقل کردند در این باره که حالا می گوید آن والی که در قم بوده است گفت که باید یک اسامی خلفا اینجا پیدا نمی شود چرا شما هیچ اسمی از خلفای سه گانه روی مثلاً بچههایتان نگذاشتید و خلاصه باید حتماً کسی بیاورید که از این اسامی خلفا بر رویش باشد گشتند و پیرمردی پیدا کردند نام ابوبکر بر رویش بود و خلاصه آن را آوردند و این هم یک مقدار ناراحت شد عصبانی شد گفت که گشتی فقط این را آوردید برای رمان اسم خلیفه یک ظریف آنجا بود یک عرض شود که فرد طنازی آنجا بود گفت که جناب والی به سلامت باد آب و هوای قم بهتر از این به هر حال چی نکرده است عمل نیامده است این نشان می دهد برای فضا فضای شیعی خالص بود و حالا ان شاء الله در ادامه بحث فرصت باشد برکات علمی حضرت معصومه (سلام الله علیها) تحت عنوان مرکز حدیثی قم مکتب حدیث قم را عرض خواهم کرد.
ادامه نقل امروز ما باز عرض کنم که تعبیر یاد روز کردیم بیست و سه ربیع الاول را میدانیم این در این کتاب تاریخ قم تاریخ متاسفانه نمی گوید که حضرت (سلام الله علیها) در چه تاریخی وارد قم شدند در ادامه اینطور بیان میکند ببینید می گوید که خادم او را به قم آورده در سرای موسی بن خزرج بن سعد اشعری فرود آمد و نزول کرد و روایت صحیح و درست آن است که چون خبر به آل سعد رسید همه اتفاق کردند که قصد ستی فاطمه (سلام الله علیها) کنند و از او درخواست نمایند که به قم آید از میان ایشان موسی بن خزرج تنها هم در آن شب بیرون آمد و چون به شرف ملازمت ستی فاطمه (سلام الله علیها) رسید زمام ناقه او را بگرفت و به جانب شهر بکشید امروز یک مراسمی هم بود در مسیر به اصطلاح ورودی از سمت سابق به قم هر سال این حرکت نمادین انجام شود که کاروانی از شتران را ترتیب می دهند و به نشانه استقبال از حضرت معصومه (سلام الله علیها) می روند که امروز هم انجام گرفت.
این در واقع به نحوی نماد است برای این گزارش که این قمیها رفتند و این موسی بن خزرج زمام ناقه را بگرفت به جانب شهر بکشید و به سرای خود او را فرود آورد برد به منزل خودش این آقای موسی بن خزرج که منزلشان الان مشخص است دیگر به اصطلاح بیت النور که در بلوار عمار یاسر چهل و پنج متری است بیت النور و محل سکنا و عبادت حضرت معصومه (سلام الله علیها) بعد می گوید هفده روز در حیات بود ای کاش می گفت که تاریخ ورود حضرت (سلام الله علیها) دقیقاً کی است و هفده روز در حیات این مقدار است که از ورود حضرت (سلام الله علیها) وفاتشان در هفده روز بعد ادامه می دهد بحث وفات را که حالا دیگر من دیگر وارد نمی شوم چون در پیش خواهیم داشت ان شاء الله عرض خواهم کرد اما این بیست و سه ربیع از کجا پیدا شود و چرا عرض کردیم که یاد روز تعبیر دقیقتر است چون به هر حال این کتاب نورالافاق که آقای جواد شاه عبدالعظیمی قریب به یک قرن قبل تقریبا تالیف کرد و در آنجا ادعا کرد که تاریخ ورود حضرت معصومه (سلام الله علیها) بیست وسه ربیع است و تاریخ وفاتشان دهم ربیع الثانی از تاریخ ولادتشان هم در ذیالقعده بیان کرد این مستند تاریخی ندارد علما اعتماد بر آن کتاب به آن نقل نکرده اند از اینجا دقیقتر این است که یاد روز ورود یاد روز وفات یا روز ولادت تعبیر شود که اشکالی هم ندارد یاد روز یعنی بالاخره روزی و توافق شده است بر اینکه در امروز حضرت (سلام الله علیه) وفات کرده است یا ورود به وقوع کرده است این ها.
اما سالروز بگوییم طبیعتاً از ما طلب سند خواهند کرد این وجه اینکه برنامه مکرر این را بیان کردیم از باب تاکید و تدقیق مسئله این را عرض شود که عرض کردم این یک قسمت بحث است که عرض شود که بر اساس کتاب تاریخ قم خواستم اشاره کنم به این مستند درباره به اصطلاح اینکه حضرت معصومه (سلام الله علیها) چگونه به قم وارد شد و چگونه استقبال شد و چند روز در قم بودند بر مستند از قرن چهارم بحمدالله داریم.
مجری:
به هر حال این جزو قطعیاته که اولاً استقبال مردم چگونه بود از حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) و اینکه ایشان در آنجا بالاخره سراغ قم را گرفتند و قم چه شهری بوده است و همان زمان هم به اصطلاح مرکز شیعه صحیح و سالم بوده است در تاریخ درست است بیان نشده است که حالا برخی از محققین تحقیق کردند و روزهای را به این عنوان خیلی متشکرم در این بخش اگر نکته خاصی گفتگو کنیم تماسهای شما هم قابل شنیدن است می توانید با شماره تماس بگیرید و استاد پاسخ سوالات شما را خواهند داد میان برنامه را ببینیم و برگردیم در خدمت شما.
صلی الله علیک یا فاطمه المعصومه (سلام الله علیها) عزیزان بیننده در خدمت شما هستیم همچنان با برنامه آینه تاریخ استاد عزیز خیلی استفاده کردیم و بهره بردیم از شما در بخش اول و اینکه بالاخره در مورد تاریخ ورود حضرت معصومه (سلام الله علیها) و حضور ایشان در قم مطالب خوبی را یاد گرفتیم استاد شهر محدثین منبع یادم نمی آید شما بودید یا یکی از بزرگواران بودند خلاصه کسانی بیش از هزار نفر در قم از این محدثین مدفون هستند دیگر حالا یکی خطبه رانندگی در حیاط در صحن شریف خود حضرت معصومه (سلام الله علیها) قبرش مشخص است حالا کسانی که می آیند این قبر را دیدند آنجا این ها همه اهل حدیث و خوب یعنی اهل روایت حدیث نه از آن معنای اصطلاحی حالا منبع نور و کرامت آمده است در این شهر بالاخره محدثین ما خیلی زحمت میکشیدند رنج سفر میرفتند سراغ ائمه اطهار (سلام الله علیهم) در مدینه در هر جایی که ممکن بود آن ها را پیدا کنند و سوالات می کردند حالا حضرت معصومه (سلام الله علیها) آمده است حالا من کلیتر میخواهم سوال کنم از حضرت (سلام الله علیها) احادیثی هم به ما رسیده است یا خیر؟
استاد: جباری
بله با توجه به دو نکته عرض میکنم پاسخ را یک نکته کوتاهی عمر آن حضرت (سلام الله علیها) است باز بر اساس گزارشهایی که منابع متأخرتر آمده است اما بالاخره آن حضرت (سلام الله علیها) سن زیادی نداشته است نهایتاً میتوان گفت قریب به سی سال یعنی اگر مشهور و صد و هفتاد و سه اگر ولادت آن حضرت (سلام الله علیها) باشد چون شهادت امام کاظم (سلام الله علیه) در صد و هشتاد و سه است اگر هنگام شهادت پدرشان مثلاً ده ساله بوده باشند و سال هفتاد و سه متولد شده باشد و رحلت حضرت معصومه (سلام الله علیها) در دویست و یک است بیست و هشت سال نهایت نه سال بیشتر عمر نداشتند لذا طبیعتاً انتظار نباید داشته باشیم که از ایشان که عصر حضور ائمه (سلام الله علیهم) است دیگر تحت آن خورشید تابان امام رضا (سلام الله علیه) بودند و این ها دیگر ابراز وجود نمیکردند بله بانوانی به هر حدیثی میگفتند روال این بوده است درست است بانوان محضرشان میرسیدند چونکه حضرت زهرا (سلام الله علیها) هم بانوان محضر حضرت (سلام الله علیها) میکردند شاهد بر این نکته داریم که مجالش نیست یک نکته.
نکته دوم هم خوب طبیعی است وقتی که فضا فضای تقیه و خفقان و نسبت به خود ائمه (سلام الله علیهم) نمی گذاشته است اطلاعات کافی منتشر شود دیگر امام زادهها جای خود دارد دیگر با این وجود در متون روایی ما حدود چهار پنج حدیث از آن حضرت (سلام الله علیها) نقل شده است که بعضی از احادیث اصطلاحاً می گویند جز احادیث مسلسلات هستند حدیثی است که سندش یا در متنش یا در نوع بیان راوی یک امر مشترکی بین همه راویان وجود دارد مثلاً گفته می شود این همه راویان در حال ایستاده بودند در حال نشسته بودند در این حالت گفتند یا اسم مشترکی دارد همه را همه فاطمه هستند همه احمد هستند همه علی هستند مسلسل به معنای حدیثی که وجه مشترکی در همه طبقات سلسله سند وجود دارد یعنی علاوه از باب اینکه همه طلایی هستند همه با اسم معصوم از این باب است آن مسلسل نیست به این معنا از باب عصمتش مثلاً مگر اینکه بگوییم حدیث مسلسل تلقی بشود اما این دیگر قطعا حدیث مسلسل و سندش هم حالا در متون متاخرتر در احقاق الحق مرحوم تستری قاضی نورالله شوشتری از شهید ثالث در واقع فکر کنم.
هزار و چهل تاریخ شهادتشان است در همین آگرا در هند قبر شریفشان است آنجا شهیدش کردند رفته بود برای مردم تبلیغ و با سعایت برخی از علمای عامه متعصب ایشان شهید شد و قبر باشکوهی دارد آنجا آگرای هند ایشان احقاق الحق را نوشتند و مرحوم آیت الله نجفی هم شرح کردند در احقاق الحق جلد شش صفحه دویست و هشتاد و دو این حدیث آمده است در عوالم العلوم و المعارف مرحوم شیخ عبدالله بحرانی هم در بخش مربوط به امام کاظم (سلام الله علیه) در جلد بیست و یک صفحه سیصد و پنجاه و چهار حدیث دوم و مرحوم علامه در الغدیر جلد یک صفحه صد و هفتاد و نه باز این حدیث آورده است:
أخبرنا ابن عم والدي القاضي أبو القاسم عبدالواحد بن محمد بن عبدالواحد المديني بقراءتي عليه في منزلي هنا أنبأنا ظفر بن راعي العلوي باستر اباذا أنبأنا والدي وأبو أحمد بن مطرف المطرفي قالا أنبأنا أبو سعد الإدريسي إجازة فيما أخرجه في تاريخ استراباذ حدثني محمد بن الحسن الرشيدي من ولد هارون الرشيد بسمرقند وما كتبناه إلا عنه حدثنا أبو الحسن محمد بن جعفر الحلواني حدثنا علي بن محمد بن جعفر الأهوازي مولى الرشيد حدثنا بكر بن أحمد البصري حدثتنا فاطمة بنت علي بن موسى الرضى حدثتني فاطمة و زينب وأم كلثوم بنات موسى بن جعفر قلن حدثتنا فاطمة بنت جعفر بن محمد الصادق قالت حدثتني فاطمة بنت محمد بن علي حدثتني فاطمة بنت علي بن الحسين حدثتني فاطمة وسكينة ابنتا الحسين بن علي عن أم كلثوم بنت فاطمة بنت رسول الله صلى الله عليه وسلم عن فاطمة بنت رسول الله صلي الله عليه و آله قالت: أنسيتم قول رسول الله صلي الله عليه و آله يوم غدير خم من كنت مولاه فعلي مولاه وقوله عليه السلام لعلي أنت مني بمنزلة هارون من موسى عليهما السلام.
مؤلف با سلسله سند خود نقل مي کند از ...حضرت فاطمه معصومه سلام الله عليها، زينب و ام کلثوم دختران امام کاظم عليه السلام از فاطمه دختر امام صادق عليه السلام از فاطمه دختر امام باقر عليه السلام از فاطمه دختر امام سجاد عليه السلام از فاطمه و سكينه دختران امام حسين عليه السلام از ام كلثوم دختر فاطمه زهرا سلام الله عليها و او از مادرش فاطمه زهرا سلام الله عليها نقل کرد كه فرمود: آيا سخن رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم را در غدير خم كه فرمود:هر كه را من مولاي اويم علي مولاي اوست و كلام ديگرش كه به علي عليه السلام فرمود: تو نسبت به من همانند هارون نسبت به موسي هستي، فراموش كرديد؟.
إحقاق الحق و إزهاق الباطل التستري، القاضي نور الله ج 6 ص 282 ، الغدیر علامه امینی ج 1 ص 179 نزهة الحفاظ ، ج 1 ص 101، اسم المؤلف: محمد بن عمر الأصبهاني المديني أبو موسى الوفاة: 581 ، دار النشر : مؤسسة الكتب الثقافية - بيروت - 1406 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : عبد الرضى محمد عبد المحسن.
حدیث این است سند جالب است حدثتنا فاطمة بنت علي بن موسى الرضى فاطمه دختر امام رضا (سلام الله علیه) که یکی از احادیثی است که درش نام فاطمه بنت رضا (سلام الله علیهما) آمده است این را از چه باب عرض کنم چون یک اختلافی وجود دارد که آیا امام رضا (سلام الله علیه) غیر از امام جواد (سلام الله علیه) فرزند دیگری داشته است یا خیر؟
این ها شاهد آن است که دختر قدر متیقن داشته است چون هم در اینجا هم در کتاب مرحوم صدوق در یکی از آثارشان حدیث از فاطمه بنت علی بن موسی الرضا (سلام الله علیهما) نقل میکند این را نشان بدهد که چنین دختری بوده است این حدیث از این جهت مسلسل که همه فاطمه هستند سند همه فاطمه است حدثتنا فاطمه بنت علی ابن موسی الرضا حدثتني فاطمة و زينب وأم كلثوم بنات موسى بن جعفر سه دختر امام کاظم (سلام الله علیه) فاطمه که مراد حضرت معصومه (سلام الله علیها) است و زینب با ام کلثوم دختران امام کاظم (سلام الله علیه) قلن این ها همه گفتند حدثتنا فاطمة بنت جعفر بن محمد الصادق قالت امام صادق (سلام الله علیه) هم دختر به نام فاطمه داشته او حدیث میکند برای این سه دختر امام کاظم (سلام الله علیه) آنها برای دختر امام رضا (سلام الله علیه) چی برای دختر امام صادق (سلام الله علیه) حدیث میکند فاطمه دختر امام سجاد (سلام الله علیه) خود این نشان می دهد که ائمه (سلام الله علیهم) ملزم میدانستند میدانستند که هر دختری هستند حداقل یکیشان فاطمه (سلام الله علیها) داشته باشد.
برکت حضرت فاطمه (سلام الله علیها) حدثتني فاطمة بنت محمد بن علي حدثتني فاطمة بنت علي بن الحسين فاطمه دختر امام باقر (سلام الله علیه) نقل حدیث کرده است او از می گوید حدثتني فاطمة وسكينة ابنتا الحسين بن علي دو دختر امام حسین (سلام الله علیه) که در کربلا حضور داشتند این دو نقل کردند برای فاطمه بنت علی بن الحسین امام سجاد (سلام الله علیه) این است که نقل کردن عن ام کلثوم بنت فاطمه بنت النبی (صلی الله علیه و آله) از ام کلثوم حالا ام کلثوم برخی معتقدند که همان کنیه حضرت زینب (سلام الله علیها) است حالا یا ام کلثوم کبرا بنابراین که بگوییم ام کلثومی بوده است دختر دیگری غیر از حضرت زینب (سلام الله علیها) به نام ام کلثوم برای حضرت زهرا (سلام الله علیها) بوده است بعضی معتقدند که خیلی ام کلثوم کنیه حضرت (سلام الله علیه) ناقل حضرت (سلام الله علیه) زینب باید باشد در اینجا مطلق میاد الان ام کلثوم بنت فاطمه بنت النبی صلی الله علیه و آله قالت.
حضرت زینب (سلام الله علیها) نقل کرده است این جمله را از حضرت زهرا (سلام الله علیها) که انسیتم قول رسول الله یوم غدیر خم حالا به کی فرموده است طبیعتاً به همان صحابه و این ها در جریان غصب خلافت مواخذه میکند حضرت زهرا (سلام الله علیها) آیا فراموش کردید سخن پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را که روز غدیر خم فرمود من کنت مولا فعلی مولا این را فراموش کردید لعلي أنت مني بمنزلة هارون من موسى عليهما السلام جالب است که این یکی از روایاتی است که نشان می دهد حضرت زهرا (سلام الله علیها) یادآوری میکرده است هم غدیر را هم حدیث منزلت را همین به هر حال فضائل امیرالمومنین (سلام الله علیه) را یادآوری میکردند جریان در جهاد تبیین در واقع در جهاد تبیینشان این دو مورد را یاد کرده است این یک حدیث است که همه راویانش زن هستند و همه فاطمه هستند و همه فرزند امام معصوم (سلام الله علیه) هستند.
مجری:
حالا این فرازی که الان شما فرمودید از حضرت زهرا (سلام الله علیها) بود بر خطبه فدکیه یا خطبهای که برای زنان انصار ایراد شده است که این پیدا است که حضرت زهرا (سلام الله علیها) جلسات متعددی داشته است حالا آن دو به عنوان خطبه بوده است.
استاد: جباری
بله ممکن است بله ممکن است که در آن تبیینها که شبها میرفته است در خانه مهاجر انصار آنجا بوده است و در موقف دیگری بوده است یکی از آن مواقفی که شبیه این تعبیر آمده روایت محمود ابن لبید محمود بن لبید یکی از اصحاب است:
عن محمود بن لبيد قال: لما قبض رسول الله صلي الله عليه واله كانت فاطمة عليها السلام تأتي قبور الشهداء وتأتي قبر حمزة و تبكي هناك فلما كان في بعض الأيام أتيت قبر حمزة فوجدتها تبكي هناك فأمهلتها حتى سكنت فأتيتها و سلمت عليها و قلت يا سيدة النسوان قد و الله قطعت نياط قلبي من بكائك فقالت يا ابا عمر و لحق لي البكاء فلقد أصبت بخير الآباء رسول الله صلي الله عليه واله وا شوقاه إلى رسول الله ثم أنشأت ع تقول- إذا مات يوما ميت قل ذكره- و ذكر أبي مذ مات و الله أكثر- قلت يا سيدتي إني سائلك عن مسألة تتلجلج في صدري قالت سل قلت هل نص رسول الله قبل وفاته على علي بالإمامة قالت وا عجبا أنسيتم يوم غدير خم قلت قد كان ذلك و لكن أخبريني بما أشير إليك قالت أشهد الله تعالى لقد سمعته يقول- علي خير من أخلفه فيكم و هو الإمام و الخليفة بعدي و سبطاي و تسعة من صلب الحسين أئمة أبرار لئن اتبعتموهم وجدتموهم هادين مهديين و لئن خالفتموهم ليكون الاختلاف فيكم إلى يوم القيامة قلت يا سيدتي فما باله قعد عن حقه قالت يا با عمر لقد قال رسول الله صلي الله عليه واله مثل الإمام مثل الكعبة إذ تؤتى و لا تأتي أو قالت مثل علي ثم قالت أما و الله لو تركوا الحق على أهله و اتبعوا عترة نبيه لما اختلف في الله اثنان و لورثها سلف عن سلف و خلف بعد خلف حتى يقوم قائمنا التاسع من ولد الحسين و لكن قدموا من أخره الله و أخروا من قدمه الله حتى إذا ألحدوا المبعوث و أودعوه الجدث المجدوث اختاروا بشهوتهم و عملوا بآرائهم تبا لهم...
محمود بن لبيد حديث كند كه گفت: چون رسول خدا صلى الله عليه و اله از دنيا رفت، فاطمه سلام الله عليها نزد قبر شهدا (احد) و قبر حمزه مىآمد و در آنجا مىگريست؛ روزى آن حضرت را ديدم كه بالاى قبر حمزه آمده و گريه مىكند؛ او را به حالخود گذاردم تا آرام شد، (آنگاه) نزدش آمدم و بر او سلام كردم و عرض كردم: اى بانوى زنان شما كه (با اين گريه خود) شاهرگ قلب مرا پاره كردى؟ فرمود: اى ابا عمر گريه بر من سزاوار نيست زيرا به فقدان بهترين پدران يعنى رسول خدا صلى الله عليه و اله گرفتار شدم، سپس اين شعر را (كه ترجمهاش اين است) انشا فرمود:هر كه مرد، نامش از بين رود ولى نام پدر من به خدا سوگند تا من زندهام بزرگ است.
عرض كردم: اى بانوى من سؤالى دارم كه در سينه من خلجان كرده و مىخواهم از شما بپرسم؟ فرمود: بپرس، عرض كردم: آيا رسول خدا صلى الله عليه و آله پيش از مرگش به امامت على عليه السلام تصريح كرد؟ فرمود: بسيار عجيب است! آيا روز غدير خم را فراموش كردهايد؟ عرض كردم: بلى (قصه غدير خم) صحيح است، ولى به آنچه در پنهانى (رسول خدا صلى الله عليه و اله) به شما خبر داده مرا آگاه فرما.فرمود: خدا را گواه مىگيرم كه شنيدم مىفرمود: على بهترين كسى است كه او را پس از خود در ميان شما مىگذارم؛ و او امام و خليفه بعد از من مىباشد، و پدر دو سبط من است، و نه تن از صلب حسين امامان نيكوكارند، كه اگر پيرويشان كنيد ايشان را راهنمايانى هدايتكننده وهدايت شده مىيابيد، و اگر مخالفتشان كنيد اختلاف تا روز قيامت در ميان شما باشد، عرض كردم: اى بانوى من پس براى چه از گرفتن حقش خوددارى كرد؟ فرمود: اى ابا عمر رسول خدا صلى الله عليه و اله فرمود: مثل امام- (يا آنكه فرمود: مثل على)- همانند كعبه است كه به سوى او روند و او به جانب كسى نيايد؛سپس فرمود: به خدا سوگند اگر حق را بر اهلش واگذارده بودند و از عترت پيغمبرشان پيروى كرده بودند در باره خداوند دو نفر (با هم) اختلاف نمىكردند و گذشتگان و آيندگان (امامت) را از هم ارث مىبردند تا قائم ما كه نهمين فرزند حسين است قيام كند، و لكن آن كس كه خدايش به عقب انداخته مقدم داشتند و آن كس كه خدايش مقدم داشته به عقب انداختند تا آن گاه كه فرستاده حق (و رسول خدا) را در لحد نهاده و به خاك سپردند، و خواسته دل خود را برگزيده (و پيرويش كردند) و به رأى خود عمل نمودند، نابودى بر آنها باد.
كفاية الأثر في النص على الأئمة الإثني عشر، ص: ١٩٨ بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج٣۶، ص: ٣۵٢ ،٣۵٣ الإنصاف في النص على الأئمة الإثني عشرعليهم السلام / ترجمه رسولى محلاتى، فارسى، ص: ۴١١
روایت در کفایت الاثر مرحوم خزاز قمی آمده که فاطمه (سلام الله علیها) بعد از وفات پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) كانت فاطمة عليها السلام تأتي قبور الشهداء وتأتي قبر حمزة و تبكي هناك فلما كان في بعض الأيام أتيت قبر حمزة فوجدتها تبكي هناك کانت فاطمه قبور الشهدا و قبر حمزه تذورها و مکرر مستمراً نزد قبر حضرت (سلام الله علیه) شهدای احد و آنجا میگریست مستمری چون کانت آورده است کانت کذا پیدا است که یک بار دوبار روایتی هم در کتاب کافی داریم از امام صادق (سلام الله علیه) که حضرت (سلام الله علیه) روزهای دوشنبه و پنجشنبه بعد از وفات پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) جالب است می گوید دو روز در هفته از حضرت زهرا (سلام الله علیها) میرفتند نزد قبور شهدای احد شاید آنجا میرفتند یک مقدار دورتر برای همین منعی بوده است که جریان دستگاه خلافت میکردند از گریستن آن حضرت (سلام الله علیها) در بقیه در خانه امثال این ها آنجا هم دارد که محمود بن لبید میاید خدمت حضرت (سلام الله علیها) و می گوید که
هل نص رسول الله قبل وفاته على علي بالإمامة آیا پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) تصریح کرد راجع به امامت علی (سلام الله علیه) قالت وا عجبا أنسيتم يوم غدير خم اینجا برمیآشوبد فاطمه (سلام الله علیها) غدیر خم پس غدیر خم چی او در جواب می گوید بله قبول داریم قبول خصوصی به شما پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) چنین فرموده است در این باره یا خیر؟ که حضرت زهرا (سلام الله علیها) یک حدیث یک پاراگرافی تقریباً بیان میکند که معروف است که از پدرم شنیدم که مثل الامام (سلام الله علیه) یا مثل علی امامت (سلام الله علیه) دیگر ائمه (سلام الله علیه) را پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده است همه بیان شبیه همه انسیتم در اینجا است این یک روایت روایت دیگر با همین سند در همان عوالم علوم آمده است جلد بیست و یک صفحه سیصد و پنجاه و دو حدیث اول و در بحار جلد بحار جلد شصت و هشت صفحه هفتاد و شش و هفتاد و هفت حدیث پانزده آنجا هم این این حدیث آمده است که جالب است.
حدثنا محمد بن علي بن الحسين قال : حدثني أحمد بن زياد بن جعفر قال : حدثني أبوالقاسم جعفر بن محمد العلوي العريضي قال : قال أبوعبدالله أحمد بن محمد بن خليل : قال : أخبرني علي بن محمد بن جعفر الاهوازي قال : حدثني بكر بن أحنف قال : حدثتنا فاطمة بنت علي بن موسى الرضا قالت : حدثتني فاطمة وزينب وأم كلثوم بنات موسى بن جعفر قلن حدثتنا فاطمة بنت جعفر بن محمد قالت : حدثتني فاطمة بنت محمد بن علي قالت : حدثتني فاطمة بنت علي بن الحسين قالت : حدثتني فاطمة وسكينة ابنتا الحسين بن علي عن أم كلثوم بنت علي عن فاطمة بنت رسول الله قالت : سمعت رسول الله يقول : لما اسري بي إلى السماء دخلت الجنة فإذا أنا بقصر من درة بيضاء مجوفة ، وعليها باب مكلل بالدر و الياقوت ، وعلى الباب ستر فرفعت رأسي فإذا مكتوب على الباب « لا إله إلا الله محمد رسول الله علي ولي القوم » وإذا مكتوب على الستر بخ بخ من مثل شيعة علي؟فدخلته فاذا أنا بقصر من عقيق أحرم مجوف ، وعليه باب من فضة مكلل بالزبرجد الاخضر ، وإذا على الباب ستر ، فرفعت رأسي فاذا مكتوب على الباب « محمد رسول الله علي وصي المصطفى » وإذا على الستر مكتوب : « بشر شيعة علي بطيب المولد ». فدخلته فإذا أنا بقصر من زمرد أخضر مجوف لم أر أحسن منه ، وعليه باب من ياقوتة حمراء مكللة باللؤلوء وعلى الباب ستر فرفعت رأسي فإذا مكتوب على الستر شيعة علي هم الفائزون ، فقلت : حبيبي جبرئيل لمن هذا؟ فقال : يامحمد لابن عمك ووصيك علي بن أبي طالب يحشر الناس كلهم يوم القيامة حفاة عراة إلا شيعة على ويدعى الناس بأسماء امهاتهم ما خلا شيعة علي فانهم يدعون بأسماء آبائهم فقلت : حبيبي جبرئيل وكيف ذاك؟ قال : لانهم أحبوا عليا فطاب مولدهم.
از فاطمه دخت رسول خدا (صلي الله عليه و آله) روايت شده است که فرمود: از رسولالله (صلي الله عليه و آله) شنيدم که ميفرمودند: زماني که در آسمان سير داده شدم داخل در بهشت گرديدم و خود را در قصري از درهاي آبدار سفيد مجوف يافتم که در آن پوشيدها از در و ياقوت بود که بر آن پوشش و پردهاي آويخته شده بود. چون سر را بلند کردم بر در آن ديدم که نوشته شده است: «معبودي جز خدا نسيت، محمد فرستادهي خدا و علي سرپرست و مولاي قوم است» و بر پرده نوشته شده بود: «خوشا به حال کسي همچون شيعهي علي؟». آنگاه از آن قصر به قصر ديگري که از عقيق قرمز مجوف بود و دري از طلا داشت وارد شدم که در آن پوشيده از زبرجد سبز بود و بر آن پردهاي بود. پس وارد شدم و ديدم که بر در آن اين چنين نوشتهاند: «محمد فرستادهي خدا و علي جانشين مصطفي» و بر آن پرده اين کلمات نقش بسته است: «بشارت باد شيعيان علي را به پاکي مولد». سپس، وارد قصري از زمرد سبز رنگ مجوف گشتم که به زيبايي او تا کنون نديده بودم. اين قصر دري از ياقوت قرمز پوشيده از مرواريد داشت که بر در آن پردهاي آويزان بود. چون سر خود را به بالا متوجه ساختم مشاهده نمودم که بر در آن نوشته شده است: «شيعيان علي رستگارند». به جبرييل عرضه داشتم: اي دوستم، جبرييل! اين براي چه کسي است؟ گفت: اي محمد! براي پسر عم و جانشينت، علي بن ابيطالب (عليهالسلام). تمامي مردم به روز حشر پاي برهنه و عريان محشور ميگردند، جز شيعيان علي (عليهالسلام). خلايق به نام مادرشان خوانده ميشوند، جز شيعيان علي (عليهالسلام) که به نام پدرانشان خوانده ميشوند. پيامبر خدا ميگويد: به جبريل گفتم: اي دوست من، جبرييل! چرا چنين است؟ گفت: بدان سبب که آنان علي را دوست ميدارند پس مولدشان پاک است.
جعفر بن محمد بن علي القمي: المسلسلات، ص 108 و مجلسي: بحارالانوار، ج 68: صص 76- 77 (و) قندوزي: ينابيع المودة، ص 275 و بحراني: عوالم العلوم، ج 11: صص 593- 594.
که با این سند میاید تا حضرت زهرا (سلام الله علیها) که سمعت رسول الله صلی الله علیه و آله حضرت زهرا (سلام الله علیها) که از پدرم از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) شنیدم که
لما اسري بي إلى السماء دخلت الجنة در معراج وارد بهشت شدم فإذا أنا بقصر من درة بيضاء مجوفة ، وعليها باب مكلل بالدر و الياقوت ، رفتم یک وارد قصری شدم این چنین از در سفید بود و عرض شود که از درش از در یاقوت بود و وعلى الباب ستر دری بود و پرده بر آویخته بود فرفعت رأسي سرم را بلند کردم فإذا مكتوب على الباب « لا إله إلا الله محمد رسول الله علي ولي القوم » این نوشته روی در در بهشت نوشته بود وإذا مكتوب على الستر بخ بخ من مثل شيعة علي؟ به به خوشا به حال کی مثل به پای شیعه علی (علیه السلام) می رسد فدخلته پس داخل آن قصر شدم فاذا أنا بقصر من عقيق أحمر مجوف یک قصری از عقیق سرخ دیدم ، وعليه باب من فضة مكلل بالزبرجد الاخضر آنجا هم باز یک دری بود از زبرجد سبز و بر آنجا در هم باز پردهای بود و سرم را بلند کردم ، وإذا على الباب ستر ، فرفعت رأسي فاذا مكتوب على الباب « محمد رسول الله علي وصي المصطفى » روی آن پرده نوشته بود وإذا على الستر مكتوب : « بشر شيعة علي بطيب المولد ».
رستگاران همان شیعیان علی (سلام الله علیه) هستند فقط به به به شیعت علی میرساند همان رستگاران شیعیان علی (سلام الله علیه) هستند تا تشیع و ایمان نباشد رستگاری خبری نیست بعد دارد که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) سوال میکند که فقلت : حبيبي جبرئيل لمن هذا؟ فقال : این برای کیست؟ این به هر حال وعدههایی که گفته شده است شاید مثلاً مراد قصر باشد يا محمد لابن عمك ووصيك علي بن أبي طالب این برای پسر عمو و وصی تو علی (علیه السلام) يحشر الناس كلهم يوم القيامة حفاة عراة إلا شيعة على بعد دارد پابرهنه و عریان شاید عریان کنایه باشد در حال از دست خالی دست خالی بله دست خالی مجهز نیستند تجهیزات باید از اینجا برود ويدعى الناس بأسماء امهاتهم ما خلا شيعة علي مگر شیعیان علی (سلام الله علیه) که این چنین نیستند آنجا به هر حال دست پر هستند پوشیده هستند آبرویشان حفظ می شود شاید باز آن عریان کنایه از اینکه زوال آبرو باشد دیگر در قیامت یا متبل الصرائره دیگر و عرض کنم که اسماتهم مردم را به نام های مادران علی (سلام الله علیه) اسم با نام پدرانشان شیعیان علی (سلام الله علیه) را چرا چنین است فانهم يدعون بأسماء آبائهم فقلت : حبيبي جبرئيل وكيف ذاك؟ قال : جبرئیل عرض کرد به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) لانهم أحبوا عليا فطاب مولدهم.
دوست میداشتند شیعیان علی (سلام الله علیه) دارای طهارت مولد هستند یعنی حلال زاده هستند بالاخره محفوظ تر هستند از این باب نسبت به دیگران نمی گوییم دیگران هم مشکل دارند اما بالاخره این بحث خاص بودن این هم یک روایت روایت دیگری باز است که حالا یک اشاره کنم این هم جالب است.
در عوالم العلوم جلد بیست و یک صفحه سیصد و پنجاه و چهار:
وَ قَالَ اَلنَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ : مَنْ مَاتَ عَلَى حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ مَاتَ شَهِيداً أَلاَ وَ مَنْ مَاتَ عَلَى حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ مَاتَ مَغْفُوراً أَلاَ وَ مَنْ مَاتَ عَلَى حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ مَاتَ تَائِباً أَلاَ وَ مَنْ مَاتَ عَلَى حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ مَاتَ مُؤْمِناً مُسْتَكْمِلَ اَلْإِيمَانِ أَلاَ وَ مَنْ مَاتَ عَلَى حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ بَشَّرَهُ مَلَكُ اَلْمَوْتِ بِالْجَنَّةِ ثُمَّ مُنْكَرٌ وَ نَكِيرٌ أَلاَ وَ مَنْ مَاتَ عَلَى حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ فُتِحَ لَهُ فِي قَبْرِهِ بَابَانِ إِلَى اَلْجَنَّةِ أَلاَ وَ مَنْ مَاتَ عَلَى حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ جَعَلَ اَللَّهُ قَبْرَهُ مَزَارَ مَلاَئِكَةِ اَلرَّحْمَةِ أَلاَ وَ مَنْ مَاتَ عَلَى حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ مَاتَ عَلَى اَلسُّنَّةِ وَ اَلْجَمَاعَةِ أَلاَ وَ مَنْ مَاتَ عَلَى بُغْضِ آلِ مُحَمَّدٍ جَاءَ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ مَكْتُوبٌ بَيْنَ عَيْنَيْهِ آيِسٌ مِنْ رَحْمَةِ اَللَّهِ أَلاَ وَ مَنْ مَاتَ عَلَى بُغْضِ آلِ مُحَمَّدٍ مَاتَ كَافِراً أَلاَ وَ مَنْ مَاتَ عَلَى بُغْضِ آلِ مُحَمَّدٍ لَمْ يَشَمَّ رَائِحَةَ اَلْجَنَّةِ .
و فرمود پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله كه هر كه بميرد بر حبّ آل محمد مرده است شهيد آگاه باشد كه هر كه بميرد بر حبّ آل محمد مرده است آمرزيده آگاه باش كه هر كه بميرد بر حب آل محمد مرده است توبه كار آگاه باش كه هر كه بميرد بر حب آل محمد مرده است مؤمن كامل الايمان آگاه باش كه هر كه بميرد بر حب آل محمد مژده دهد او را ملك الموت ببهشت بعد از آن منكر و نكير آگاه باش كه هر كه بميرد بر حب آل محمد بگرداند قبر او را مزار ملائكه رحمت آگاه باش كه هر كه بميرد بر حب آل محمد گشاده شود از براى او در قبر او دو در ببهشت آگاه باش كه هر كه بميرد بر حب آل محمد مرده است بر سنت و جماعت آگاه باش كه هر كه بميرد بر بغض آل محمد يعنى بر دشمنى آل محمّد بيايد روز قيامت و نوشته باشد بر ميان دو چشم او كه نااميد است از رحمت خدا آگاه باش كه هر كه بميرد بر بغض آل محمد مرده است كافر آگاه باش كه هر كه بميرد بر بغض آل محمد نشنود بوى بهشت را.
عوالم العلوم ج 21 ص 354 بشارة المصطفی (ص) ج۱ ص۱۹۷ جامع الأخبار ج۱ ص۱۶۵ العمدة ج۱ ص۵۴ سعد السعود ج۱ ص۱۴۱ الطرائف ج۱ ص۱۵۹ كشف الغمة ج۱ ص۱۰۷ بحار الأنوار ج۲۳ ص۲۳۳ بحار الأنوار ج۲۷ ص۱۱۱ بحار الأنوار ج۶۵ ص۱۳۷
حدیث سوم حضرت معصومه (سلام الله علیها) با سندش که وَ قَالَ اَلنَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ : پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود مَنْ مَاتَ عَلَى حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ مَاتَ شَهِيداً روایت بسیار معروفی که از اهل سنت هم زمخشری جالب است با این تعبیر و تعبیرات متعدد دیگری با مضامین دیگر این مضمون آورده است کسی که بر حب آل پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از دنیا برود مات شهیدا حکم شهید برایش باز میشود جدایی بحث شهادت خاص کرد و نکته آخر هم اینکه در عرض شود که این روایتی که در برخی از منابع آمده است اینکه حضرت معصومه (سلام الله علیها) وقتی که وارد قم خواستند شوند و سراغ قم را گرفتند فرمودند از پدرم شنیدم که قم مرکز شیعیان است و آن عشر و آل بیت پناه شیعیان قم است لذا سراغ قم این ها چند روایت است که معدود روایاتی است که از حضرت معصومه (سلام الله علیها).
مجری:
خیلی هم روایت زیبا خیلی زیبا است چقدر مرتبط است با این موضوع فرصتمان بحث سیره ظاهر نشد امروز اگر دوست داشتید که اشاره فرمودید شهید اول شهید ثانی توضیح مختصری بدهید.
استاد: جباری
شهید حسابی ما چند نفر از علمای شاخص شیعه را داریم که این ها در مسیر تشیع به شهادت رسیدند در مسیر مذهب به شهادت به جرم شیعه بودن مرحوم شهید اول به همین جرم توسط به هر حال دشمنان متعصب کرد امروزه این وهابیت و تکفیریها و داعش و این ها آمددن یک مقدار برای ما ملموس کردند.
این فضا را شهید اول و شهید ثانی در منطقه شام هر دو و جبل عامل این ها به جرم تشیع به وضع فجیعی هم به خصوص شهید اول وضع شهید دوم همینطور سر بریده شدن و به نحوی با شکنجه این ها به شهادت رسیدند مرحوم قاضی نورالله شوشتری الان آثار شهید اول و دوم همچنان در حوزه باقی است دیگر عجیب است یعنی عمر چقدر با برکت می شود مرحوم شهید اول کتاب اللمعه الدمشقیه را نوشتند که کتاب مختصری در فقه، فقه استدلالی و مرحوم شهید ثانی که تقریبا معاصر دوره این خانان مغول است قرن به اصطلاح هفتم هشتم قرن هشتم عرض کنم که ایشان شرحی است مرحوم شهید اول الان هم لمعه متن درسی برای همه طلبهها هر طلبهای در طول این چند قرن خلاصه متن درس فقه استدلالی میخواند و آثار و برکات آن دو بزرگوار است که چه ثوابی متوجه روح آن ها می شود با برکت باشد .
مجری:
بله بله استاد داشتیم در مورد همین بحث لمعه ایشان میگفت من همیشه تا یعنی هم بود من تا آخر عمرم وصل کردم که همیشه لمعه را تدریس کنم.
استاد: جباری
چون چنین بوده است حوزهها دست برنداشتند همچنان که در متنهای دیگری نوشته شده است اما شهید ثالث مرحوم قاضی نورالله شوشتری می رود به هند برای تبلیغ تشیع و یک کتاب معروفش مجالس المومنین است که در آنجا بالاخره وجوه شیعیان معرفی می کند در آنجا و کتاب احقاق الحق از جمله آثارشان است که در استدلال نسبت حقانیت تشیع و اهل بیت (علیهم السلام) آنجا مورد سعایت قرار می گیرد آن حاکم عرض شود که کدام حاکم بوده است خلاصه پیش آن سعایت میکنند که این دارد تبلیغ کتاب نوشته است و مثلاً تعریض به خلفا داده است آن اساسش می کنند و آن هم دستور می دهد.
که ایشان را به شهادت برسانند و با تازیانه در واقع تازیانه های خاردار در واقع به بدن ایشان میزنند هزار تازیانه می زند و شهید می شود در منطقه آگرا که الان تاج محلم در همان جا هستی در همان شهره که ما موفق شدیم یک سالی رفتیم برای زیارت قبر ایشان و آنجا دفن می شود و به حمدالله نظام جمهوری اسلامی که برپا شد آنجا یک مرکز فرهنگی قرار داده است درست است و بارگاه و ضریح و بالاخره یک محل زیارت و همینطور محل فعالیتهای فرهنگی در آگرا مورد زیارت است.
شهید رابع مرحوم برغانی میدانند که ایشان معاصر جریان بابیه بوده است سید علی محمد باب که ادعای بابیت برای امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ادعای مهدویت کرد و بعد ادعای نبوت کرد و حتی ادعای ربوبیت کرد زمان ناصرالدین شاه اعدام شد به همین جرم زمان مرحوم امیرکبیر و بعد از آن جریان بهائیت پدید آمد ازلیه و بهایی است و امثال این ها ایشان یکی از مبارزین بود و مخالفین با شدیداً در قزوین ایشان مخالفت میکرد و عرض شود که لذا ایشان را همین بابیه ریختند و به شهادتش رساندند اینجا هم باز به خاطر بحث مکتب جعلی بهائیت که به هر حال حتی ادعا میکردند که به اصطلاح اسلام منسوخ شده است و دین جدیدی آمده است بهاء الله مثلاً پیامبر این دین است و قبر بهاء الله در چیز است اسرائیل است در حیفا همین اسرائیل که صدای مرکز یهود است مرکز بهاییت هم و ایشان شهید کردند شهید رابع معروف است که در مسیر مبارزه با این مکتب جعلی نوپدید بهائیت و بابیت و ازلیه و امثال این ها ایشان شهید شد چهار عنوان است خیلی جالب است کتاب است که تألیف خود این حقیر است به تعبیر رساله دکتری ما است که سال هفتاد و نه دفاع شد در دانشگاه تربیت مدرس.
راجع به عرض شود که مکتب حدیثی قم چون بحث قم و برکات حضرت معصومه (سلام الله علیها) مطرح شد این کتاب عرض شود که به عنوان مکتب حدیثی قم جلدش را میخواستم عزیزان ببینند به عنوان اثر اول کنگره حضرت معصومه (سلام الله علیها) بعد از تاریخ قم که اثر صفر کنگره است این اثر اول کنگره چاپ شد اجماعش این است که حالا فرصت نشد من از محتوای کتاب گزارشی را عرض کنم در واقع در اینجا تلاش کردیم که این مراکز حدیثی شیعه در سه چهار قرن اول هجری باید مدینه شروع شد جریان حدیث اهل بیت (علیهم السلام) در مدینه بودند بعد مکتب کوفه پدید آمد به هر حال محدثان زیادی در کوفه و از کوفه منتقل شد به قم همان طور که از اشعریا و این ها آمدن به قم و رشد کردند و ابراهیم بن هاشم که اول من نشر حدیث کوفی پدر علی بن ابراهیم قمی و کار به اینجا رسید در این کتاب تلاش شده است این سیر پدید آمدن مکتب حدیثی قم با آن مشخصاتش و تعداد محدثان کثیری که اینجا پدیده بودند فقها آثار حدیثی که یکیش از شیخ صدوق است با نزدیک سیصد اثر مرحوم صدوق در این کتاب معرفی شده است و این جمله که اشاره فرمود به چند هزار محدث مرحوم مجلسی اول در کتاب لوامه صاحب قرانی که در شرح من لا یحضره الفقیه شرح فارسی در زمان علی ابن بابویه قمی پدر شیخ صدوق در همین قم نزدیک حرم دفن است در قم نزدیک بیست هزار محدث وجود داشت بیست هزار دوره قمی معاصر قرن دوره غیبت صغراست و پادشاه سیصد و بیست و نه تقریبا یعنی در دوره غیبت صغرا قم رسیده است به جایی که نزدیک بیست هزار که بعضی توجیه کردند که مراد چه مگر می شود بیست هزار بعضی گفتند یا ممکن است تصحیف باشد دو هزار بوده است یا دو هزار باز کم نیست یا اینکه نه واقعاً بیست تا به این معنا توجیه کردند بعضی که قم آنقدر فضای با برکت علوم اهل بیت (سلام الله علیهم) درش رایج بوده است که مردم عادی هم برای خودشان یک پا محدث بودند بهرهای از حدیث همه این ها به برکت آمدن حضرت معصومه (سلام الله علیها) گرچه قبلش تشیع وارد شده بود اما این رشد فزاینده حضرت (سلام الله علیه) در قم مدفون شد دور ایشان در قم همینطور محدثه می آمدند ماندگار میشدند مثلاً به عنوان مثال حسین ابن سعید اهوازی یکی از محدثان معروف است از اصحاب ائمه (علیهم السلام) می گوید نجاشی می گوید آمد به قم اهوازی بود اما آمد هجرت کرد به قم سکنه و مات بها سکنه به قم مات بها در قم ساکن شد و از آنجا از دنیا رفت لذا در همین برنامه مکرر قبلا عرض کردم که ما وقتی که حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها) مشرف می شویم اطراف این حرم مملو از قبور این محدثان است که بعضی هایشان دریاچه شیخان قم بعضیشان هستند معدودی الان هستند مثل زکریا آدم قمیان امثال این ها جا دارد که به هر حال نثار همه این ها.
مجری:
فاتحهای بخوانیم واقعاً ذکر و یادشان شد از زبان شیرین شما خیلی متشکریم اللهم صل علی محمد و آل محمد رسیده است و بیش از این نتوانستیم از حضرتعالی بهره مند شویم حالا این کتابتان را اگر شد در فرصتهای آینده بیشتر و بهتر از آن مطلب بگیریم عزیزان بیننده از شما تشکر میکنم امیدوارم که برای شما مورد استفاده قرار گرفته باشد مطالب امروز حقیقتاً جناب دکتر جباری مطالبی که می فرماید همه تازه است و دلنشین از خداوند شاکریم که به خاطر این نعمتی که ما داده و از همه شما التماس دعا داریم و تا دیدار دیگر همه شما را به خدای منان بسپاریم اللهم عجل لولیک الفرج خداحافظ .