2024 November 9 - شنبه 19 آبان 1403
اثرات بسیار ویرانگر گناه عُجب و خودپسندی!
کد مطلب: ١٥٩٩٧ تاریخ انتشار: ٢٩ مهر ١٤٠٣ - ١٩:٢١ تعداد بازدید: 752
سخنراني ها » شبکه جهانی حضرت ولی عصر عج
اثرات بسیار ویرانگر گناه عُجب و خودپسندی!

برنامه اخلاق علوی و سیره مهدوی29-06-1403

 
 
 
 
 
 

بسم الله الرحمن الرحیم

29/06/1403

موضوع: اثرات بسیار ویرانگر گناه عُجب و خودپسندی!

برنامه اخلاق علوی و سیره مهدوی

فهرست مطالب این برنامه:

ضرورت وحدت امت اسلامی در آئینه آیات و روایات معصومین (علیهم السلام)

نگاه بسیار زیبای «شهید مطهری» درباره مسئله وحدت!

سران کشورهای اسلامی بیخودی به آمریکا دل نبندند!

ماجرای جالب برخورد «آیت الله بروجرودی» با «علامه امینی»!

اثرات بسیار ویرانگر گناه عُجب و خودپسندی!

احمقی که حضرت عیسی (علیه السلام) از اصلاحش عاجز بود!!

تماس بینندگان برنامه

مجری:

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم‏، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الْحَمْدلِلَّهِ رَبِّ العالَمين‏ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ

عرض سلام، ادب و احترام دارم خدمت همه شما بینندگان عزیز و ارجمند شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف).

الحمدلله این توفیق را داریم امشب هم به رسم شبهای جمعه سید اللیالی برنامه اخلاق علوی و سیره مهدوی را تقدیم شما بکنیم برنامه ای که این توفیق را داریم در محضر حضرت استاد «آیت الله حسینی قزوینی» هستیم ان شاءالله امشب هم بتوانیم نهایت بهره و استفاده را از محضرشان ببریم.

در فرخنده ایام میلاد با سعادت حضرت رسول (صلی الله علیه وآله) قرار داریم، این برنامه را در این ایام فرخنده تقدیم محضر شما بینندگان عزیز می کنیم ان شاءالله به مناسبتی که در آن قرار داریم از حضرت استاد سوالاتی را جویا خواهیم شد. همراه ما باشید.

حضرت استاد سلام عرض می کنم در خدمتتان هستیم.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

سلام علیکم ورحمة الله وبرکاته.

السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا بَقِيَّةَ اللَّهِ فِي أَرْضِه،‏ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا مِيثَاقَ اللَّهِ الَّذِي أَخَذَهُ وَ وَكَّدَهُ- السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا وَعْدَ اللَّهِ الَّذِي ضَمِنَه‏، السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا صَاحِبَ الْمَرْأَى وَ الْمَسْمَع‏ فَمَا شَيْ‏ءٌ مِنَّا إِلَّا وَ أَنْتُمْ لَهُ السَّبَبُ وَ إِلَيْهِ السَّبِيل السَّلَامُ عَلَيْكَ یَا مَنْ بِيُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَى وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْأَرْضُ وَ السَّمَاء

خدمت بینندگان عزیز و گرامی خالصانه ترین سلامم را تقدیم می کنم موفقیت روز افزون برای همه عزیزان و گرامیان از خدای منان خواهانم.

طبق برنامه همیشگی طلیعه عرائضمان را با یادی از صدیقه طاهره، مظلومه عالم هستی فاطمه زهرا (سلام الله علیها) آغاز کنیم. باشد که گوشه چشمی به همه ما و بینندگان عزیز ما و به شیعیان و مسلمانها و مظلومین عالم داشته باشد.

از خیمه های سوخته کربلا گذشت * آن آتشی که سبز شد از آشیانه ات

در پیش چشم فاتح بدر و احد زدند * گه با غلاف تیغ گهی تازیانه ات

حق داشتی خمیده شوی چون حلال ماه * ای کوه غصه های علی روی شانه ات

صد بار جان فشاندی و در یاری علی * حتی تو حق گریه نداری به خانه ات

وَسَيعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَي مُنْقَلَبٍ ينْقَلِبُونَ

مجری:

طیب الله انفاسکم، خیلی ممنون و متشکر. با توجه به اینکه در ایام ولادت حضرت آقا رسول الله (صلی الله علیه وآله) قرار داریم، بحثی که زیاد مطرح می شود و الان هم در هفته وحدت هستیم، نسبت به اصل هفته وحدت، نسبت به وحدت اصطلاحی که الان به کار برده می شود.

آیا این کلمه، لفظ و اصطلاح ریشه قرآنی هم دارد؟ آیا می توانیم از منظر قرآن، از منظر سیره اهل بیت (علیهم السلام) به این کلمه نگاه کنیم؟ نظر حضرتعالی را بشنویم.

ضرورت وحدت امت اسلامی در آئینه آیات و روایات معصومین (علیهم السلام)

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم‏، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَبِهِ نَسْتَعين وَهُوَ خَيرُ نَاصِرٍ وَ مُعِينْ الْحَمْدُلِلَّه ‏وَ الصَّلَاةِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ وَعلَیٰ آلِهِ آل الله لَا سِيَّمَا علَیٰ مَوْلانَا بَقِيَّةَ اللَّه‏ وَ الّلعنُ الدّائمُ‏ علَیٰ أَعْدائِهِمْ أعداءَ الله إلىٰ يَوم لِقَاءَ اللّه، وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ، حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ، نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ

قبل از پاسخ به سوال حضرتعالی قضیه ای که سه شنبه و چهارشنبه در «لبنان» گذشت را اشاره کنم که جنایتی بود که شاید در تاریخ بی نظیر بود. به تعبیر «سید حسن نصر الله»، «اسرائیل» تصمیم داشت در یکی دو روز بیش از پنج هزار «لبنانی» را به شهادت برساند، ولی تمام تلاشهای آنها ناکام ماند و همین قضیه باعث شد تمام شخصیتهای معروف ضد «حزب الله» همه به «حزب الله» پیوستند و با او اعلام همبستگی کردند.

حتی اهل سنت و مسیحی ها برای خون دادن به بیمارستانها سرازیر شدند. دولت لبنان با این که خیلی تلاش می کرد از گسترش هجوم و حمله های «حزب الله» تا حدی جلوگیری کند اینها رسماً اعلام کردند ما به این نتیجه رسیدیم که باید «حزب الله» را آزاد بگذاریم و این غده سرطانی که جهان اسلام و بشریت گرفتارش شده است و این رژیم خونخوار و کودک کش غاصب صهیونیسم را گوش مالی خوبی بدهد.

همانطوری که امروز غروب جناب «سید حسن نصر الله» در سخنرانیش یک جمله ای زیبایی گفت و فرماندهان «صهیونیست» هم گفتند «سید حسن نصر الله» هر چه بگوید عمل خواهد کرد. گفت «اسرائیل» حمله ای را خواهد دید که از زمان تأسیسش تاکنون نظیر آن را ندیده است.

ان شاءالله به حول و قوه الهی یک روزی در همین شبکه و سراسر جهان مظلومان عالم جشن نابودی کامل این غده سرطانی و این رژیم غاصب را بگیرند.

در رابطه با سوال حضرتعالی اولاً بحث وحدت یک بحث مربوط به جمهوری اسلامی و امثال آن نیست. این منطق قرآنی است و قرآن به صراحت در چندین آیه در رابطه با بحث وحدت صحبت کرده است در سوره آل عمران آمده است

(وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا)

و همگی به ريسمان خدا [= قرآن و اسلام، و هرگونه وسيله وحدت‌]، چنگ زنيد ، و پراکنده نشويد!

سوره آل عمران (3): آیه 103

هم امر به وحدت و هم نهی از تفرقه. در سوره حجرات دارد:

(إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَينَ أَخَوَيكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ)

مؤمنان برادر يکديگرند؛ پس دو برادر خود را صلح و آشتی دهيد و تقوای الهی پيشه کنيد، باشد که مشمول رحمت او شويد!

سوره حجرات (49): آیه 10

در سوره انعام خداوند، اختلاف و تفرقه را یک عذاب آسمانی می داند

(قُلْ هُوَ الْقَادِرُ عَلَى أَنْ يبْعَثَ عَلَيكُمْ عَذَابًا مِنْ فَوْقِكُمْ أَوْ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِكُمْ أَوْ يلْبِسَكُمْ شِيعًا وَيذِيقَ بَعْضَكُمْ بَأْسَ بَعْضٍ انْظُرْ كَيفَ نُصَرِّفُ الْآياتِ لَعَلَّهُمْ يفْقَهُونَ * إِنَّ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَكَانُوا شِيعًا لَسْتَ مِنْهُمْ فِي شَيءٍ إِنَّمَا أَمْرُهُمْ إِلَى اللَّهِ ثُمَّ ينَبِّئُهُمْ بِمَا كَانُوا يفْعَلُونَ )

بگو: «او قادر است که از بالا يا از زير پای شما، عذابی بر شما بفرستد؛ يا به صورت دسته ‌های پراکنده شما را با هم بياميزد؛ و طعم جنگ (و اختلاف) را به هر يک از شما بوسيله ديگری بچشاند.» ببين چگونه آيات گوناگون را (برای آنها) بازگو می ‌کنيم! شايد بفهمند (و بازگردند)! کسانی که آيين خود را پراکنده ساختند، و به دسته ‌های گوناگون (و مذاهب مختلف) تقسيم شدند، تو هيچ گونه رابطه‌ ای با آنها نداری! سر و کار آنها تنها با خداست؛ سپس خدا آنها را از آنچه انجام می ‌دادند، با خبر می‌ کند.

سوره انعام (6): آیات 65 و 159

(أَوْ يلْبِسَكُمْ شِيعًا) یعنی در اثر گناه و معصیتی که ملتها می کنند خدای عالم آنها را به عذاب تفرقه گرفتار می کند. و همچنین در ادامه این سوره (إِنَّ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَكَانُوا شِيعًا لَسْتَ مِنْهُمْ فِي شَيءٍ) پیغمبر آنهایی که دم از تفرقه می زنند و جامعه را دسته دسته می کنند اینها هیچ ارتباطی به اسلام و تو ندارند (لَسْتَ مِنْهُمْ فِي شَيءٍ) و امثال این آیات در آیات قرآن زیاد داریم.

همچنین نبی مکرم (صلی الله علیه وآله) در رابطه با حتی اهل کتاب در سوره آل عمران می فرماید:

(قُلْ يا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَينَنَا وَبَينَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِكَ بِهِ شَيئًا وَلَا يتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ)

بگو: ای اهل کتاب! بياييد به سوی سخنی که ميان ما و شما يکسان است؛ که جز خداوند يگانه را نپرستيم و چيزی را همتای او قرار ندهيم؛ و بعضی از ما، بعضی ديگر را -غير از خدای يگانه- به خدايی نپذيرد. هرگاه (از اين دعوت،) سرباز زنند، بگوييد: گواه باشيد که ما مسلمانيم!

سوره آل عمران (3): آیه 64

فرمود بیایید یک وحدتی با همدیگر با محوریت توحید اجتناب از شرک برقرار کنیم و همه در صف واحد و در مسیر عبودیت خدای عالم باشیم. در تفاسیر اهل سنت و شیعه در ذیل آیه شریفه (وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا) آورده اند که قبل از تشریف فرمایی نبی مکرم به «مدینه» بین «اوس» و «خزرج» یک جنگ صد و بیست ساله بود.

معمولاً‌ در رجال هر نسل، سی و پنج سال در نظر گرفته شده است. یعنی حد متوسط انسان هفتاد سال، سی و پنج سال با طبقه قبلی، سی و پنج سال با طبقه بعدی. اگر این را ما در نظر بگیریم چهار نسل بین «اوس» و «خزرج» کشت و کشتار بوده است. به برکت اسلام و قرآن، خداوند این جنگ صد و بیست ساله را نابود کرد.

(وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَينَ قُلُوبِكُمْ)

و نعمت (بزرگ) خدا را بر خود، به ياد آريد که چگونه دشمن يکديگر بوديد، و او ميان دلهاي شما، الفت ايجاد کرد.

سوره آل عمران (3): آیه 103

این مسئله، مسئله خیلی مهمی است خدای عالم گوشزد می کند ای مسلمان ها «اوسیان»، «خزرجیان» شمایی که گرفتار جنگ صد و بیست ساله بودید به برکت اسلام آن جنگ، اختلاف و درگیری صد و بیست ساله به برادری، اخوت و همسانی بین تان برقرار شد.

نبی مکرم هم در طول یازده سالی که در مدینه بودند تمام تلاششان را به کار بردند بر این که کوچک ترین اختلافی بین مسلمانها ایجاد نشود. در «صحیح بخاری» روایتی است البته این روایت در کتاب های شیعه مفصل آمده است رسول اکرم فرمودند:

«تَرَى الْمُؤْمِنِينَ في تَرَاحُمِهِمْ وَتَوَادِّهِمْ وَتَعَاطُفِهِمْ كَمَثَلِ الْجَسَدِ»

تمام مسلمانها در برخورد با یکدیگر، محبت به یکدیگر، ترحم به یکدیگر، عطوفت به یکدیگر مثل یک جسد هستند.

«إذا اشْتَكَى عُضْوًا تَدَاعَى له سَائِرُ جَسَدِهِ بِالسَّهَرِ وَالْحُمَّى»

الجامع الصحيح المختصر؛ اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256، دار النشر: دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقيق: د. مصطفى ديب البغا، ج 5، ص 2238، ح 5665

یکی از اعضای انسان به درد بیاید تمام اعضای بدن با او هماهنگ هستند اگر چشم انسان درد می کند تمام بدن و اعضای انسان گوش، دندان، زبان، دست و چشم همه با او همخوانی دارند. در جامعه اسلامی هم اگر یک انسان گرفتار بشود همه جامعه اسلامی آن گرفتاری را لمس می کنند برای رفع گرفتاری قدم بر می دارند.

همین تعبیر را ما در روایات شیعه داریم. مرحوم «مجلسی» در «بحار» دارد که امام صادق (سلام الله علیه) فرمود:

 «الْمُؤْمِنُونَ فِي تَبَارِّهِمْ وَ تَرَاحُمِهِمْ وَ تَعَاطُفِهِمْ كَمِثْلِ الْجَسَدِ إِذَا اشْتَكَى تَدَاعَى لَهُ سَائِرُهُ بِالسَّهَرِ وَ الْحُمَّى.»

بحار الأنوار (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق: جمعی از محققان، ج 71، ص 234

اگر چنانچه یکی از اعضای بدن به درد بیاید تب و درد تمام اعضای بدن انسان را فرا می گیرد. گلوی انسان درد می کند بلافاصله تب و درد کل بدن را فرا می گیرد. پا، دست، زانو، کمر، سر و همه اعضای بدن درد می کند.

 لذا ائمه و نبی مکرم بر این بودند که اگر در جامعه کسی گرفتار شد همه آن گرفتاری را گرفتاری خودشان بدانند اگر چنانچه خودش، زن و بچه اش گرفتار باشد برای رفع گرفتاری چقدر تلاش می کند.

اگر همسایه اش یا یک برادر دینی اش گرفتار شد به همان اندازه باید برای رفع گرفتاری او تلاش کند طوری نباشد که ما بدانیم در همسایگی ما، در شهر ما، در کشور ما افرادی هستند حتی برای به دست آوردن نان خالی با مشکل مواجه هستند؛ و ما کاری نکنیم.

خیلی عجیب است یکی از عزیزان، مؤسسه خیریه ای دارند چند شب قبل به منزل ما تشریف آورده بودند می گفت دو هزار نفر افراد زیر فقر یا زیر زیر فقر داریم به اینها مساعدت می کنیم.

بعضی وقت ها فقط یک دانه نان می توانیم به اینها برسانیم بیش از این امکانات نداریم (فقط یک نان) آیا انصاف است ما بهترین غذاها، بهترین میوه ها، بهترین لباس ها را بپوشیم از این نعمتها استفاده کنیم به فکر همسایه هایمان نباشیم.

به نامه آقا امیرالمؤمنین به «عثمان ابن حنیف» دقت کنیم

«وَ حَسْبُكَ دَاءً أَنْ تَبِيتَ بِبِطْنَة * وَ حَوْلَكَ أَكْبَادٌ تَحِنُّ إِلَى الْقِد»

بالاترین مرض و بیماری برای انسان آن بیماری است با شکم سیر بخوابد ولی در اطراف او، در شهر او، در همسایگی او و در کشور او افرادی باشند بچه هایشان از شدت گرسنگی خواب به چشم شان نمی آید!

نهج البلاغة (للصبحي صالح)؛ نویسنده: شريف الرضى، محمد بن حسين، ناشر: هجرت، محقق/ مصحح: فیض الاسلام، ‏ص 418

لذا امیدواریم که ان شاءالله از قضیه هفته وحدت فقط به شعار اکتفا نکنیم. از میلاد نبی مکرم (صلی الله علیه وآله) در داخل کشور و در شهرهای مختلف و در خارج از کشور جشن و سروری تحت عنوان هفته وحدت و میلاد نور و نبی مکرم می گیرند ان شاءالله عزیزانی که در آنجا شرکت می کنند اولین پیام هفته وحدت همان تعبیر نبی مکرم و امام صادق (سلام الله علیه) نسبت به گرفتاری ها و مشکلات مالی، اقتصادی و سیاسی دیگر برادران مان تلاش کنیم.

نگاه بسیار زیبای «شهید مطهری» درباره مسئله وحدت!

نکته مهم این بخش، تعبیر مرحوم «شهید مطهری» (رضوان الله تعالی علیه) است که می فرماید: "مراد از وحدت این نیست که ما شیعه را سنی یا سنی را شیعه کنیم. هیچ کسی همچنین حرفی نزد و همچنین توقعی هم نیست. حتی مراد از وحدت این نیست که ما مشترکات تمام فِرق را بگیریم و مختصات هر فرقه ای را رها کنیم این هم امکان پذیر نیست. مختصات هر مذهبی و هر دینی از مقوّمات آن مذهب و دین است ما نمی توانیم از صاحبان یک مذهب تقاضا کنیم این چیزی که مقوّم مذهب تو است این را شما رها کنید."

حتی ایشان یک تعبیر خیلی زیبایی در کتاب «امامت و رهبری»، صفحه 16 دارد می فرماید: "ما خود شیعه هستیم و افتخار پیروی اهل بیت (علیهم السلام) را داریم کوچک ترین چیزی حتی یک مستحب یا مکروه کوچک را قابل مصالحه نمی دانیم. نه توقع کسی را در این زمینه می پذیریم و نه از دیگران انتظار داریم که به نام مصلحت و به خاطر اتحاد اسلامی از یک اصل از اصول خود دست بر دارند. آنچه ما انتظار و آرزو داریم این است که محیط حُسن تفاهم به وجود آید تا ما که از خود اصول و فروعی داریم فقه، حدیث، کلام، فلسفه، تفسیر و ادبیات داریم بتوانیم کالای خود را به عنوان بهترین کالا عرضه بداریم تا شیعه بیش از این در حال انزوا به سر نبرد و بازارهای مهم جهان اسلامی به روی کالاهای نفیس معارف اسلامی شیعه بسته نباشد."

بعد ایشان می فرمایند: "ما باید تلاش کنیم در جملات و بیانات مان مطالبی را نگوییم احساسات و عواطف صاحبان مذهب را جریحه دار کنیم و آنها هم نباید مطالبی بگویند احساسات و عواطف شیعیان را جریحه دار کنند."

بعد ایشان می فرمایند: "فرق است بین حزب واحد و جبهه واحد (این را عزیزان خوب دقت کنند) حزب واحد ایجاب می کند که افراد از نظر فکر، ایدئولوژی، راه و روش همه خصوصیات فکری به استثنای مسائل شخصی یکرنگ و یک جهت باشند، اما معنی وحدت جبهه این است که احزاب و دسته جات مختلف در عین اختلاف در مسلک، ایدئولوژی و راه و روش به واسطه مشترکاتی که میان آنها است در مقابل دشمن مشترک در یک صف جبهه بندی کنند و بدیهی است صف واحد در برابر دشمن تشکیل دادن با اصرار در دفاع از مسلک خود و انتقاد از مسلک های برادران و دعوت سایر برادران هم جبهه به مسلک خود به هیچ وجه منافات ندارد."

سران کشورهای اسلامی بیخودی به آمریکا دل نبندند!

به تعبیر حضرت «امام» مسلمانها هر کدام یک لیوان آب بریزد سیل خروشانی ایجاد خواهد شد «اسرائیل» را برای همیشه از صفحه گیتی محو می کند. ولی متأسفانه می بینیم نزدیک به دو میلیارد مسلمان فقط یک تعداد اندکی شیعه امروز دارد از مظلومان «فلسطین»‌ دفاع می کند این درد خیلی بزرگی است.

سران کشورهای اسلامی نه تنها درد دفاع از «فلسطین»، درد دفاع از فرزندان پدر و مادر از دست داده پدر و مادران فرزند از دست داده، برادر و خواهر از دست داده خواهر و برادر از دست داده. به قول یکی باید بگوید مادر باشی تا بفهمی فرزند از دست دادن یعنی چه؟ خواهر باشی تا بفهمی برادر از دست دادن یعنی چه؟ تکه های برادر را از زیر خاک بیرون آوردن یعنی چه؟

متأسفانه می بینیم بعضی از سران کشورهای اسلامی نه تنها همدردی نمی کنند نمی دانیم چقدر صحت دارد یا نه، حتی تسلیحات نظامی برای این رژیم غاصب کودک کش می فرستند و امکانات دیگری از قبیل بنزین و... برای این رژیم می فرستند.

واقعاً فاجعه است و اینها بدانند یک روز «اسرائیل» نابود خواهد شد این زمستان دیر یا زود سپری خواهد شد.

(أَلَيسَ الصُّبْحُ بِقَرِيبٍ)

آيا صبح نزديک نيست؟!

سوره هود (11): آیه 81

ولی سران کشورهای اسلامی بدانند رو سیاهی برای زغال، برای همیشه خواهد ماند. اینهایی که زیر پرچم «آمریکا» جمع شده اند و به انتظار حمایت «آمریکا» از خودشان هستند این را بدانند «آمریکا» امروز از هیچ قدرتی به اندازه «ایران» نمی ترسد.

 نه از «روسیه» می ترسد، نه از «چین» می ترسد و نه از «هند» می ترسد. اسم «ایران» می آید سران «آمریکا» لرزه بر اندام شان می افتد.

خیلی مسخره و خنده آور است که بعضی از کشورها به خاطر بعضی از مسائل موهوم زیر پرچم «آمریکا» قرار گرفته اند و احساس می کنند که آمریکا از اینها حمایت می کند.

یادم نمی رود یکی از فرماندهان «آمریکا» به «محمد بن سلمان» گفته بود اگر یک روزی «ایران» بخواهد به شما حمله کند قبل از آن که شما تلفن بردارید به ما تلفن کنید اینها تمام کشور شما را در چند لحظه نابود خواهند کرد. این را بدانید. این نگاه آنها است این هم نگاه سران کشورهای اسلامی است.

ولذا ما باید تلاش کنیم این وحدت را در میان دولت ها، در میان ملت ها، در میان سران مذاهب اسلامی بر قرار کنیم.

به نظر من یکی از بزرگ ترین رهاورد جمهوری اسلامی نمی خواهیم بگوییم در همه جبهه های وحدت موفق بودیم نه ما همچنین ادعایی نداریم، بزرگان ما هم همچنین ادعایی ندارند.

 ولی همین اندازه که دشمن تمام تلاش خود را در چهل و پنج، شش سال به کار برد جنگ مذهبی در داخل کشور راه بیندازد جنگ شیعه، سنی در داخل کشور راه بیاندازد؛ هنر جمهوری اسلامی، هنر حضرت «امام»، هنر «رهبری» این بود نگذاشتند اهداف شوم دشمنان ما «آمریکا، انگلیس، فرانسه و اسرائیل و...» لباس عمل بپوشد. خدا را بر این نعمت الهی شاکر هستیم

«اللَّهُمَّ مَا بِنَا مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنْكَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ أَسْتَغْفِرُكَ وَ أَتُوبُ إِلَيْك‏»

مصباح المتهجد و سلاح المتعبد؛ طوسى، محمد بن الحسن‏؛ ناشر: مؤسسة فقه الشيعة ، ج‏1، ص 63

در پایان به بعضی از عزیزان روحانی و عزیزان مداح مان آنهایی که از من حرف شنوی دارند توصیه می کنم از به کار بردن بعضی از جملاتی که وحدت را به هم می زند تفرقه و اختلاف ایجاد می کند اجتناب کنید. والله نه رضای خدا در او است نه رضای امیر المؤمنین، نه رضای صدیقه طاهره و نه رضای حضرت ولی عصر (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) در او است.

ماجرای جالب برخورد «آیت الله بروجرودی» با «علامه امینی»!

«علامه امینی» (رضوان الله تعالی علیه) یک شخصیت برجسته و ممتاز بود، در «اصفهان» بنا بود چند شبی در رابطه با مطاعن صحبت کنند «آیت الله بروجرودی» دستور داده این به صلاح نیست ولی ظاهراً ایشان نظرش این بود که به صلاح است یک شب منبر رفته بود شب دوم «آیت الله بروجردی» فرموده بودند در مسجد را بندند.

ایشان خدمت «آیت الله العظمی بروجردی» برای گلایه آمدند، «آیت الله بروجردی» فرمودند آقای «امینی» ما خون دل خوردیم تا یک تقریبی میان مذاهب ایجاد کنیم و نتیجه آن فتوای مشهور «شیخ شلتوت» بود که مذهب شیعه را جز مذاهب اسلامی شمردند و گفتند هیچ فرقی میان مذهب شیعه، مالکی، حنفی، حنبلی و شافعی نیست شما می خواهید با این کارتان زحمات ما را هدر بدهید.

در این قضایا بد بینی ام بیش از خوش بینی ام است بعضی از آنها که تشرف داشتند نقل می کنند حضرت فرموده بود حق با آقای «بروجردی» بود و ما نباید اختلاف شیعه و سنی را در دنیا بویژه در کشور ایران ایجاد کنیم.

 لذا تقاضایم از بعضی از مداحان و روحانیان عزیز این است مقداری رعایت این نکته را ان شاءالله داشته باشند.

گرچه مقداری طول کشید از بینندگان عزیز معذرت می خواهم احساس کردم این مطالب ضرورت دارد شاید ده نفری هم به عرایض ما توجه کنند از بنده حرف شنوی داشته باشند و عمل کنند. در خدمت شما هستم.

مجری:

بزرگوار هستید استفاده کردیم، کلمه به کلمه فرمایشات حضرتعالی قابل استفاده و غنیمت است.

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِه‏ مُحَمَّد وَ عَجِّلْ فَرَجَهُم‏، عرض سلام مجدد خدمت همه شما بینندگان عزیز و ارجمند شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عج الله تعالی فرجه الشریف).

با برنامه اخلاق علوی و سیره مهدوی در خدمتتان هستیم. برنامه ای که در آن یاد می گیریم که چه کنیم تا از یاران خاص حضرت ولی عصر (عج الله تعالی فرجه الشریف) بشویم.

در این برنامه از حضرت استاد شنیدیم که ما ابتداً باید گناهان را بشناسیم تا بتوانیم از آن دوری کنیم و از بزرگترین گناهانی که انسان مبتلا به آن می شود و ممکن است حواسش نباشد و اصلاً آن را گناه به حساب نیاورد گناهان قلبی است. گناهان قلبی مثل حسد، ریا و عجب و خود پسندی.

حضرت استاد اگر امکانش است نسبت به گناه «خود پسندی» بفرمایید.

اثرات بسیار ویرانگر گناه عُجب و خودپسندی!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

یکی از گناهانی که ما هیچ توجهی نداریم ولی در حقیقت این گناه نه تنها مانع پیشرفت و کمال ما خواهد بود نه تنها نمی گذارد ما از عبادات و دعاهایمان استفاده کنیم بلکه دعاها و عبادات ما را حبط (نابود) می کند، گناه عجب و خود پسندی است.

همین از خود راضی بودن، حالا از خود راضی بودن در امور سیاسی باشد، در امور اخلاقی باشد، در امور خانوادگی باشد و مخصوصاً‌ در امور عبادی باشد.

این که توفیق پیدا می کنم اول وقت نماز می خوانم خیلی خوشحال هستم. پس من آدم خوبی هستم همین که احساس کرد من آدم خوبی هستم اثرات این عبادت رفت.

من برای امام حسین گریه می کنم همین که احساس کردم آدم خوبی هستم برای امام حسین گریه می کنم نابود شد رفت.

 امیرالمؤمنین به «مالک اشتر» می فرماید:

«وَ إِيَّاكَ وَ الْإِعْجَابَ بِنَفْسِكَ»

مبادا نسبت به کارهای که انجام می دهی عجب داشته و خود پسند باشی!

«وَ الثِّقَةَ بِمَا يُعْجِبُكَ مِنْهَا»

از این که بعضی از کارهای انجام می دهی از اینها خوشحال باشی!

نهج البلاغة (للصبحي صالح)؛ نویسنده: شريف الرضى، محمد بن حسين، ناشر: هجرت، محقق: فیض الاسلام، ص 443، نامه 53

پس من آدم خوبی هستم نه همه را از خداوند بدان. خداوند آن همه قدرت به حضرت سلیمان داد:

(قَالَ رَبِّ اغْفِرْ لِي وَهَبْ لِي مُلْكًا لَا ينْبَغِي لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدِي إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ)

گفت: پروردگارا! مرا ببخش و حکومتی به من عطا کن که بعد از من سزاوار هيچ کس نباشد، که تو بسيار بخشنده ‌ای!

سوره ص (38): آیه 35

ولی در آخر گفت:

(هذا مِنْ فَضْلِ رَبِّي‏)

اين از فضل پروردگار من است.

سوره نمل (27): ‌آیه 40

ولی از آن طرف «قارون» چهار تا ثروت به دست آورده است ولی دچار عجب و خودپسندی می شود. فرمود:

(وَابْتَغِ فِيمَا آتَاكَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَلَا تَنْسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيا وَأَحْسِنْ كَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَيكَ وَلَا تَبْغِ الْفَسَادَ فِي الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لَا يحِبُّ الْمُفْسِدِينَ)

سوره قصص (28): آیات 77 و 78

نکته خیلی ظریفی است عزیزان خوب دقت کنند. فرمود: از این نعمتی که خدا به تو داد به فکر آبادی آخرتت باشی (وَلَا تَنْسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيا) از بهره دنیا لذت ببر و نسبت به دیگران خوبی کن همانطوری که خدا در حق تو خوبی کرد این همه نعمت به تو داد تو هم از این نعمت به دیگران بده.

فرمود مراقب باش این ثروت مایه طغیان و فساد نشود. لذا فرمود: (وَأَحْسِنْ كَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَيكَ) همانطور که خدا به تو نعمت داد تو هم به دیگران بده

اما قارون گفت: (قَالَ إِنَّمَا أُوتِيتُهُ عَلَى عِلْمٍ عِنْدِي) خدا نداد تخصصی که خودم داشتم، زحمتی که خودم کشیدم، تلاشی که خودم کردم این ثروت را به دست آوردم. این یک نگاه است. حضرت سلیمان می گوید:

(هَذَا مِنْ فَضْلِ رَبِّي لِيبْلُوَنِي أَأَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ)

اين از فضل پروردگار من است، تا مرا آزمايش کند که آيا شکر او را به جا می ‌آورم يا کفران می ‌کنم؟!

سوره نمل (27): آیه 40

آن هم (مِنْ فَضْلِ رَبِّی) را با دلهره و وحشت می گوید خدا این فضل را به من داد خدا می خواهد با این تفضل من را امتحان کند که آیا در برابر نعمت خدا شاکر هستم یا شاکر نیستم؟ نه تنها نعمت را از خدا می داند بلکه از لغزش وحشت دارد.

ما باید در برابر نعمتهایی که خدا به ما داد مانند نعمت علم، نعمت مال، نعمت جمال و نعمت قدرت در برابر تمام اینها احساس کنیم اینها نعمتهایی است که خدا داد تا ما را امتحان کند که آیا شاکر این نعمت هستیم یا کفران نعمت می کنیم؟

شکران نعمت یک آقایی که وزیر شده، رئیس جمهور شده، استاندار شده، فرماندار و بخشدار شده است فقط شکرانه نعمت او نیست هر روز بگوید الحمدلله خدایا به من نعمت ریاست جمهوری دادی نعمت وزارت دادی و ... نه!

شکرانه نعمت او این است که از این نعمتی که خدا داده (وَأَحْسِنْ كَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَيكَ) از این نعمت برای رفاه مردم، برای رفع گرفتاریهای مردم، برای رفع مشکلات مردم و رفع فساد در جامعه از این ها استفاده کنی. نه این که وقتی به مقام و منصب رسیدی مغرور بشوی هر آن چه که دوست داشتی انجام بدهی.

معذرت می خواهم نمی دانم تا چه اندازه صحت دارد؟ در قضیه فاجعه 1401 یکی از دانشجوها رسماً‌ به انبیاء توهین وقیح و زشت کرده است که اصلاً من همچنین توهینی حتی از آتئیست ها نشنیده بودم. ایشان دیروز عکسش را گذاشته به برکت دستور رئیس محترم جمهور و وزیر علوم ما را اخراج کرده بودند بر می گردانند.

از مراجع و رهبری استفتاء کنید این واژه و توهینی که این آقا به کار برده در حد ارتداد است. یک دفعه این است یک جمله ای می گوید، می گوید متوجه نیستم ولی یک دفعه یک توهین وقیحی به انبیاء و پیامبران می کند نه یک پیغمبر به همه پیامبران، در حقیقت مصداق اتم کفر است. امیدواریم که ان شاءالله صحت نداشته باشد.

عرض کردم در فضای مجازی مفصل آمده است حتی بعضی از کانالهایی که تقریباً‌ قابل اعتماد هستند نقل کردند شاید هم یک فردی همچنین چیزی گذاشت برای این که جو ایجاد کند.

بارها گفتیم تضعیف دولت از هر کسی که در رأس دولت باشد خلاف شرع و حرام است در او هیچ شکی نیست. ولی از آن طرف هم اگر دولت نسبت به آن وظایفی که دارد کوتاه آمد وظیفه مردم نصیحت و انتقاد است ولی انتقاد سازنده نه انتقاد کوبنده.

یک استاندار وظیفه اش این است وقتی به این مقام رسید «أأشکر» او این است که ببیند در این استان چه مشکلاتی وجود دارد؟ مشکلات را بر طرف کند و امروز همان طوری که مقام معظم رهبری بارها گفتند بالاترین مشکل کشورمان، مشکل اقتصادی است باید از این قدرت و نعمتی که خدا داد (وَأَحْسِنْ كَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَيكَ) خدا نعمت استانداری، نعمت فرمانداری و بخشداری به تو داد از این برای رفع مشکلات اقتصادی مردم استفاده کن.

بعضی از مسائلی که پیش می آید بعضی از رانت خوارانی که دارند در گوشه و کنار این کشور رانت خواری می کنند و خون مظلومان را می مکند با اینها برخورد مناسب با خودشان را داشته باشید.

نمی دانیم بعضی چیزهایی که در رسانه ملی مطرح می کند آدم می ماند آقایانی که دم از عدالت و یاری از مظلوم می زنند چطور این مسائل مورد توجه قرار نمی گیرد؟

لذا این که اگر استاندار شد همین که به قدرتش ببالد (من آنم که رستم بود پهلوان) این عُجب خانه انسان را ویران می کند انسان را بیچاره می کند. ولذا فرمود:

«مَا أَضَرَّ الْمَحَاسِنَ كَالْعُجْبِ»

هیچ چیزی همانند خود پسندی به کارهای نیک انسان ضربه نمی زند.

عيون الحكم و المواعظ؛ نويسنده: ليثى واسطى، على بن محمد، محقق: حسنى بيرجندى، حسين‏، ناشر: دار الحديث‏، قم: 1376ش، ص480

یا فرمود:

«الْعُجْبُ آفَةُ الشَّرَفِ»

عُجب و خود پسندی شرافت یک انسان را زیر سوال می برد!

 عيون الحكم و المواعظ؛ نويسنده: ليثى واسطى، على بن محمد، محقق: حسنى بيرجندى، حسين‏، ناشر: دار الحديث‏، قم: 1376ش، ص41

همین که از خود راضی شد دیگران را به حساب نیاورد نتیجه اش می شود:

«الْعُجْبُ يُظْهِرُ النَّقِيصَة»

عجب باعث می شود که این مسئول و این فرد از چشم مردم بیافتد.

غرر الحكم و درر الكلم‏، نويسنده: تميمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، (وفات:550 ق)‏، محقق: رجائى، سيد مهدى‏، ناشر: دار الكتاب الإسلامي‏، قم‏، ص 53

روایات زیادی داریم اگر اشتباه نکنم بالای صد و پنجاه، صد و شصت روایت از نبی مکرم، از امیرالمؤمنین و ائمه در مضار عُجب و خود پسندی داریم. در رابطه با دروغ این همه روایت نداریم، حتی در رابطه با زنا این همه روایت نداریم. در رابطه با غیبت این انبوه از روایت نداریم.

«امام خمینی» (رضوان الله تعالی علیه) در یکی از آثارشان مطالعه می کردم یک جمله ای دارد افرادی که گرفتار عجب و ریا هستند فردای قیامت نتیجه این دو صفت خبیثه را می بینند آرزو می کنند که ای کاش اهل کبائر بودند ولی اهل عجب و ریا نبودند جمله خیلی سنگینی است!

احمقی که حضرت عیسی (علیه السلام) از اصلاحش عاجز بود!!

روایت ما «خودپسندی» را حماقت دانستند. خیلی عجیب است یعنی الحق هم اگر نمی فرمودند هم همین بود. این روایت از امام علی (سلام الله علیه) است

«الْعُجْبُ حُمْقْ‏»

عجب، خود پسندی حماقت است.

غرر الحكم و درر الكلم؛ نویسنده: تميمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، محقق: رجائى، سيد مهدى‏، ناشر: دار الكتاب الإسلامي، ص 19

در حدیث دیگر می فرماید:

«الْعُجْبُ رَأْسُ الْحَمَاقَةِ»

عجب و خودپسندی سر دسته حماقت است.

غرر الحكم و درر الكلم؛ نویسنده: تميمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، محقق: رجائى، سيد مهدى‏، ناشر: دار الكتاب الإسلامي، ص 30

یا در حدیث دیگر دارد:

«الْعُجْبُ عُنْوَانُ الْحِمَاقَةِ»

سر فصل حماقت یک انسان خود پسند است.

غرر الحكم و درر الكلم؛ نویسنده: تميمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، محقق: رجائى، سيد مهدى‏،  ناشر: دار الكتاب الإسلامي، ص 38

امام صادق (سلام الله علیه) فرمود:

«مَنْ أُعْجِبَ بِنَفْسِهِ هَلَك‏»

هر کس به خودش مغرور باشد نابود می شود.

«وَ مَنْ أُعْجِبَ بِرَأْيِهِ هَلَك‏»

از این که آدم خودرأیی گفت همین که من می گویم درست است این هم موجب نابودی فرد می شود. می گوید عیسی ابن مریم می فرمود:

«دَاوَيْتُ الْمَرْضَى فَشَفَيْتُهُمْ بِإِذْنِ اللَّهِ»

بیمارها را مداوا کردم آنها را به اذن خدا شفا دادم

«وَ أَبْرَأْتُ الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ بِإِذْنِ اللَّهِ»

کور مادر زاد را به اذن خدای عالم شفا و نجات دادم

«وَ عَالَجْتُ الْمَوْتَى فَأَحْيَيْتُهُمْ بِإِذْنِ اللَّه‏»

مرده ها را هم زنده کردم

«وَ عَالَجْتُ الْأَحْمَقَ فَلَمْ أَقْدِرْ عَلَى إِصْلَاحِهِ»

یک آدم احمق را هر کاری کردم اصلاح کنم دیدم اصلاح پذیر نیست

«فَقِيلَ يَا رُوحَ اللَّهِ وَ مَا الْأَحْمَقُ»

مراد شما از احمقی که می فرمایید از علاج او من ناتوان ماندم چیست؟

فرمود:

«الْمُعْجَبُ بِرَأْيِهِ وَ نَفْسِهِ»

آن کسی که به خودش مغرور و خود رأی است.

 می گوید همینی که من می گویم باید باشد، کاری به رأی و نظر دیگران ندارم نظر خوب هم که باشد نه چیزی که من می گویم باید پیاده بشود.

«الَّذِي يَرَى الْفَضْلَ كُلَّهُ لَهُ لَا عَلَيْهِ»

تصور می کند آسمان باز شده فقط این از آسمان پایین آمده است و تمام خوبی ها در این جمع است و بهترین رأی هم رأی این آقا است.

«وَ يُوجِبُ الْحَقَّ كُلَّهُ لِنَفْسِهِ وَ لَا يُوجِبُ عَلَيْهَا حَقّاً»

تصور می کند حق همانی است که از زبان این بیرون می آید. حق همانی است که در فکر این جَوَلان دارد اصلاً تصور نمی کند که دیگران هم حق هستند برای نظر دیگران هم ارزش قائل نیست.

«فَذَاكَ الْأَحْمَقُ الَّذِي لَا حِيلَةَ فِي مُدَاوَاتِه‏»

این همان احمقی است که منِ حضرت عیسی نتوانستم این را مداوا کنم.

الإختصاص‏؛ نويسنده: مفيد محمد بن محمد (وفات: 413 ق‏)، محقق: غفارى، على اكبر و محرمى زرندى، محمود، ناشر: الموتمر العالمى لالفية الشيخ المفيد، ايران؛ قم: ‏1413 ق‏، ص 221

روایت خیلی عجیبی است. این روایات کاملاً نشان می دهد بر این که مسئله خود پسندی و خود رأیی و خود محوری چقدر از دیدگاه اهل بیت، از دیدگاه انبیاء مورد نکوهش و مذمت قرار گرفته است البته روایات زیاد است به همین چند تا اکتفا کردم.

مجری:

بسیار ممنون، تشکر می کنیم، تماس های هم داریم، آقای «احمدی» از «یاسوج» پشت خط هستند سلام علیکم بفرمایید

تماس بینندگان برنامه:

بیننده: (آقای احمدی از یاسوج – شیعه)

سلام، عرض ادب و احترام دارم خدمت حضرت «آیت الله حسینی قزوینی» استاد گرانقدر و حضرتعالی و همچنین همه دست اندرکاران شبکه حضرت ولی عصر. میلاد با سعادت حضرت محمد مصطفی رسول خدا (صلی الله علیه واله) و امام جعفر صادق (علیه السلام) را به محضر حضرت ولی عصر مهدی موعود (عج الله تعالی فرجه الشریف) و همه شما بزرگواران و مؤمنین با اخلاص شبکه تبریک می گویم.

دو تا سوال دارم من با یکی از شبکه های شیطانی «وهابی» در رابطه با سرپیچی عمر ابن خطاب از دستور رسول خدا در رابطه با آوردن قلم و کاغذ یکی هم در رابطه با امتناع او از رفتن تحت فرماندهی «اسامه» بحث کردم او در جواب گفت تا ده مورد سرپیچی از فرمان خدا و رسول اشکال ندارد و باعث ارتداد و کفر نمی شود.

سوال دیگر این که فرق بین «وهابیت» و خدا ناباوران چیست؟ خدا ناباوران به طور آشکار وجود اقدس الهی را انکار می کنند اما «وهابی»ها با نام الله دارند مردم را از راه خدا دور می کنند در این باره حاج آقا توضیحی بفرمایند، اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِه‏ مُحَمَّد وَ عَجِّلْ فَرَجَهُم‏ خداوند یار و نگهدارتان باشد.

مجری:

سلامت و موفق باشید. بیننده بعدی آقای «محمدی» از «اصفهان» پشت خط هستند آقای «محمدی» در خدمت تان هستیم بفرمایید.

بیننده: (آقای محمدی از اصفهان – شیعه)

سلام علیکم خدمت استاد ارجمند و مجری محترم، عید شما مبارک و خدا قوت، سوال من در ارتباط با دامنه وحدت است این که مرز بین ایمان و کفر را بین علمای بزرگ متفاوت می بینیم.

برای مثال از برنامه شما یا یکی از دوستان شما شنیدم فرمودند حضرت «علامه طباطبایی» در ارتباط با شعری که «ایرج میرزا» یک خط درباره حضرت علی اکبر گفته ایشان فرمودند حاضر هستم ثواب «المیزان» را در ازای این شعر بدهم.

بعد از پسر دلِ پدر آماجِ تیر شد * آتش زدند لانهٔ مرغِ پریده را

یعنی ایشان علی رغم این که در کتابهای «ایرج میرزا» مطالب بسیار سخیفی است می گویند این یک خطش باعث می شود ما ارزش قائل بشویم.

یا زمانی ما از دست «آیت الله سید کمال حیدری» حرص می خوردیم ولی حضرت استاد «قزوینی» هیچ وقت از آقای «سید کمال حیدری» به بدی یاد نکردند. اخیراً برخورد خوب ایشان نتیجه داد کلیپ های خیلی مثبتی از آقای «حیدری» می بینیم.

بعضی از علمای ما در برخورد با کسانی که در متن انقلاب بودند و زحمت کشیدند ممکن است با دقت شما صحبت نکنند، اما کسانی هستند اگر چوب حراج بزنیم چیزی برای انقلاب نمی ماند خواهشاً در ارتباط با کسانی که تکفیر می کنند «لعنت الله علیه» می گویند و می گویند فلانی کافر بود یک اشاره ای در حدی که گنجایش برنامه دارد بفرمایید. سپاسگزارم، خدا حافظ شما

مجری:

سپاسگزارم، ان شاءالله موفق باشید. آقای «محمد رضا» از «اصفهان» پشت خط هستند آقای «محمدرضا» در خدمتتان هستیم بفرمایید.

بیننده: (آقای محمد رضا از اصفهان – شیعه)

سلام و عرض ادب دارم خدمت شما آقای «مرعشی» بزرگوار و استاد عزیز و گرانقدر آیت الله «حسینی قزوینی». اعیاد را خدمت شما تبریک عرض می کنم. من چند تا سوال داشتم سوالاتم خیلی زیاد است به طور اختصار امشب می پرسم بقیه را هم ان شاءالله در برنامه های آینده می پرسم.

 حضرت استاد یکی از ادله قطعی که ما برای خروج همسران از مفاد آیه تطهیر به آن استناد می کنیم اراده اتخاذ شده در آیه است ما می گوییم اراده، تکوینی است به خاطر وجود کلمه «إنما» که از ادات حصر است یا ادله دیگری که ایراد می شود ما می گوییم اراده تکوینی است.

خواستم بپرسم از علمای اهل سنت کسی به این مطلب تصریح کرد که اراده اتخاذ شده در آیه، تکوینی است یا خیر؟ اگر تکوینی بودنش ثابت بشود خود به خود همسران خارج می شوند.

سوال دوم «آلوسی» یک شبهه ای را مطرح کرده واقعاً برای من عجیب است متن شبهه را می خوانم در «تفسیر روح المعانی» در مورد آیه تطهیر می گوید:

«لو كانت مفيدة للعصمة ينبغي أن يكون الصحابة لا سيما الحاضرين في غزوة بدر قاطبة معصومين لقوله تعالى فيهم: (ولكن يريد ليطهركم وليتم نعمته عليكم لعلكم تشكرون)»

روح المعاني في تفسير القرآن العظيم والسبع المثاني؛ اسم المؤلف: العلامة أبي الفضل شهاب الدين السيد محمود الألوسي البغدادي الوفاة: 1270هـ، دار النشر: دار إحياء التراث العربي – بيروت، ج 22، ص 18

به آیه 6 سوره مائده استناد می کند و می گوید اگر آیه تطهیر إفاده عصمت می کند این آیه هم برای صحابه مسلماً باید عصمت را ثابت کند.

 «آلوسی» انگار یک دیدگاه خیلی عجیبی دارد می گوید اراده تکوینی است ولی یک جورهایی تشریعی است برای من خیلی عجیب بود متوجه نشدم اگر توضیحی در این رابطه با بدهید ممنون می شوم.

سوال بعد در طُرقی که از «ام سلمه» در رابطه با آیه تطهیر وارده شده است یا خیلی از روایات دیگر یک راوی به نام «عطیه العوفی» از این شخص متقدمین روایات زیادی نقل کردند و ثقه دانستند ولی انگار متأخرین و معاصرین به او گیر دادند می خواستم در مورد «عطیه» هم توضیحی بدهید آیا نزد اهل سنت ثقه است یا نیست، متأخرین درست گفتند یا متقدمین؟ دست شما درد نکنه ممنون.

مجری:

آقا «محمدرضا» عزیز ان شاءالله موفق باشید. در فرصت بعد ان شاء الله سوالات دیگر عزیزان را هم خواهیم شنید.

اما سوالات عزیزانی که در این قسمت از برنامه پرسیدند آقای «احمدی» از «یاسوج» نسبت به صحبتی که با یکی از شبکه های «وهابی» داشتند این بود وقتی که جریان سرپیچی خلیفه دوم هم در جریان حدیث قرطاس و هم در جریان سپاه «اسامه» مطرح شد ایشان شنیده بودند این کارشناس می گوید تا ده بار اشکالی ندارد و باعث ارتداد نمی شود.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

بحث مخالفت با پیغمبر دو نوع است، یک مخالفتِ عصیان است مثلاً پیغمبر می گوید به جنگ برو نمی رود. یک دفعه نه عصیان روی مسائل اعتقادی است. در مسائل اعتقادی قطعاً مخالفت نبی مکرم هیچ شکی نیست چه بسا موجب ارتداد باشد ولی مخالفتهای عادی مثلاً فلان کار را بکن یا برای من کاغذ بیاور اینها ده بار نه صد بار هم باشد ارتداد نمی آورد.

بحث معصیت پیغمبر و بحث عناد با پیغمبر خیلی فرق می کند. مثلا در قضیه «مکه» و «صلح حدیبیه» عمربن خطاب در نبوت نبی مکرم شک می کند و خودش هم می گوید من بارها به خاطر شکی که کردم صدقه دادم، روزه گرفتم، بنده آزاد کردم یک دفعه اینطوری است شک در نبوت پیغمبر است آن یک بحث جدایی است.

ولی مخالفتهای عادی، معصیت عادی، پیغمبر بالاتر از خدا نیست هر روز ده تا گناه می کنیم دروغ می گوییم غیبت می کنیم طرف زنا و لواط می کند آدم می کشد یک نفر نیامده بگوید اینها مرتد شدند بلکه فرض زنا هم است اگر غیر محصنه بود شلاق می خورد اگر محصنه شد حد می خورد، کسی شراب می خورد حد می خورد هیچ کدام از اینها موجب ارتداد نمی شود.

مجری:

سوال دیگر نسبت به تفاوت «وهابی» با «آئتیست» این که در نتیجه اینها خدا را از خدا بودنش می اندازند چطور می شود.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

خدا ناباوران منکر اصل خدا هستند ولی وهابیها خدا را قبول دارند ولی خدایی که جسم است خدایی که بر خلاف آن چه که قرآن گفته است که:

(لَيسَ كَمِثْلِهِ شَيءٌ)

هيچ چيز همانند او نيست

سوره شوری (42): آیه 11

(وَلَمْ يكُنْ لَهُ كُفُوًا أَحَدٌ)

و برای او هيچگاه شبيه و مانندی نبوده است!

سوره اخلاص (112): آیه 4

(يعْلَمُ مَا بَينَ أَيدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلَا يحِيطُونَ بِهِ عِلْمًا)

آنچه را پيش رو دارند، و آنچه را (در دنيا) پشت سر گذاشته ‌اند می ‌داند؛ ولی آنها به (علم) او احاطه ندارند!

سوره طه (20): آیه 110

(لَا تُدْرِكُهُ الْأَبْصَارُ وَهُوَ يدْرِكُ الْأَبْصَارَ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ)

چشمها او را نمی ‌بينند؛ ولی او همه چشمها را می بيند؛ و او بخشنده (انواع نعمتها، و با خبر از دقايق موجودات،) و آگاه (از همه) چيز است.

سوره انعام (6):‌ آیه 103

می گوید خداوند قابل دیدن است و مردم در قیامت می بینند. بله اهل سنت هم گفتند هر کس معتقد به تجسیم باشد کافر است. یعنی معتقد باشد جسم بودن خدا خلاف و کفر است با همه این حال قائل به جسمانیت باشد.

فقها و بزرگان اهل سنت فتوا داده اند بر این که تجسیم موجب کفر خواهد شد. در روایات ما هم زیاد داریم ائمه (علیهم السلام) فرمودند کسی که معتقد به جسمانیت خدا باشد موجب کفر و خروج از دین خواهد شد. روایات از اهل بیت (علیهم السلام) زیاد داریم. مثلاً در «توحید صدوق» امام هادی می فرماید:

«لَيْسَ مِنَّا مَنْ زَعَمَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جِسْم‏»

از ما نیست مسلمان نیست کسی که معتقد باشد خدا جسم است

«وَ نَحْنُ مِنْهُ بُرَآءُ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ»

کسی که قائل به جسمانیت خدا باشد در دنیا و آخرت از او بیزار هستیم.

التوحيد( للصدوق)؛ نويسنده: ابن بابويه، محمد بن على‏، (وفات مؤلف: 381 ق‏)، محقق / مصحح: حسينى، هاشم‏، ناشر: جامعه مدرسين‏، ص 104

همچنین تعابیری از ائمه (علیهم السلام) داریم.  دوباره بحث هایی که است چه کار باید کرد، یک بحث دیگری است شاید در ادامه بحث هایمان به بحث گناهان قلبی یکی از آن ها معتقد به جسمانیت خدا است گناه جوانحی نه جوارحی ان شاءالله به آنجا هم می رسیم.

مجری:

آقای «محمدی» از «اصفهان» سوالی داشتند با توجه به ایامی که در هفته وحدت هستیم نسبت به دامنه وحدت می بینیم یک سری از اشخاص به سادگی کوچک ترین اختلافی را می بینند با نظر خودشان تکفیر می کنند، طرف مقابل هم افرادی هستند اعتقادات شان به مویی بند نیست می بینند یک نفر اعتقاد دیگری دارد به اسم وحدت ممکن است متمایل بشوند و بلکه بیشتر اعتقادشان را شبیه اعتقاد آن فرد بکنند. مرز این وحدت چه چیزی می تواند باشد؟

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

تکفیر به این سادگی ها نیست در روایات داریم اهل سنت هم دارند اگر کسی، کسی را تکفیر کرد اگر او استحقاق تکفیر را نداشت تکفیر به مکفر بر می گردد. یعنی در حقیقت خودش را تکفیر می کند نتیجه تکفیر به خود طرف بر می گردد.

 این که ما با سادگی می گوییم فلانی کافر و ملعون است این تعابیر، تعابیر خیلی صحیحی نیست بگوییم فلانی گناه و معصیت کرده است.

ولی به خاطر بحث وحدت یا بعضی از مسائل دیگر تکفیر کنیم اهل بیت (علیهم السلام) نسبت به تکفیر به ما خیلی گوشزد دادند که به این سادگی شما حق تکفیر دیگران را ندارید.

یکی از اشکال مان به «وهابیت» این است اینها به مجرد این که می بینند فرض یک فردی عقیده اینها را ندارد می گوید کافر است. عقیده خودش را حق مطلق می داند عقیده دیگران را باطل و بلافاصله تکفیر می کند. دنبال تکفیر هم قتلش واجب است دنبال قتلش واجب است مصادره اموالش جایز است این همان روشی است که وهابیها در طول تاریخ داشتند ما نباید کار آنها را دنبال کنیم.

کسی که واقعاً وحدت را رعایت نکند فتنه انگیزی کند اختلاف و درگیری ایجاد کند چه بسا جزء گناهان نابخشودنی باشد ولی این که ما واژه تکفیر را بگوییم به نظر بنده این کاملاً صد در صد نه، پانصد درصد و هزار درصد این اشتباه است.

مجری:

آقا «محمد رضا» سه تا سوال پرسیدند ان شاءالله محفوظ است پاسخ سوالها را از حضرت استاد جویا خواهیم شد. اما تماس آقای «بهادری» از «کرج» و یک نفر دیگر از عزیزان را وصل بکنیم صدایشان را بشنویم بعد از آن ان شاء الله دوباره سراغ پاسخها بر می گردیم.

بیننده: (آقای بهادری از کرج – شیعه)

بسم الله الرحمن الرحیم عرض سلام و شب بخیر دارم خدمت حضرت آیت الله «حسینی قزوینی» و جناب اقای «مرعشی» دو سید بزرگوار. هفته وحدت و ولادت حضرت رسول مکرم اسلام (صلی الله علیه واله) و حضرت امام صادق(علیه السلام) را خدمت همه مسلمانان جهان مخصوصا شیعیان عرض تبریک و تهنیت دارم.

حضرت آقا ما دو نفر داریم یکی حق است به حق و دیگری باطل است ان هم به حق. یکی مثل «معاویة بن ابو سفیان» که از نسل طلقاء بوده و به او «خال المؤمنین» می گویند. یک شخصیت ارزنده ای داریم مثل جناب آقای «محمد بن ابی بکر» (سلام الله علیه) که مادری مثل حضرت «اسماء بنت عمیس» داشته.

چطور در مورد آقای «محمد ابن ابی بکر» حرفی نمی زنند و حدیثی نمی گویند چون تربیت شده در خانه علی ابن ابی طالب بود. «معاویة بن ابو سفیان» که می گویند چیزی به او نگویید «خال المؤمنین» است ایشان که بدعتها در دین گذاشته کسی بود خیلی جنایت کرد اولین کسی بود که زنان و کودکان طرفدار حضرت علی ابن ابی طالب را کشت. اولین کسی بود که اقدام به انتقال منبر پیغمبر از «مدینه» به «شام» نمود، وقتی منبر را حرکت دادند خورشید گرفت و او منصرف شد. این را «تاریخ ابن کثیر»، جلد 8، صفحه 45 نوشته است.

معاویه اولین کسی که پسر تبهکارش که علناً فساد می کرد و ترک نماز می کرد را جانشین خودش قرار داده است بعد می گویند اولین کسی است که بر «مدینة الرسول» هجوم آورد مردم آنجا را ترساند و حرمت و جواز مسجد را نگه نداشت.

در مورد این شخص «حاکم» می گوید از «ابو العباس محمد ابن یعقوب ابن یوسف» شنیدم که می گفت از پدرم شنیدم که می گفت از «اسحاق ابن ابراهیم حنظلی» می گفت در فضیلت معاویه هیچ حدیثی درست نیست.

«عبد الله احمد ابن حنبل» از پدرم در مورد علی ابن ابی طالب و معاویه پرسیدم، پدرم گفت بدان که علی دشمنان بسیار دارد و هر چه خواستند در او عیبی بیابند نتوانستند پس دور کسی جمع شدند که با او جنگ کرده است «تاریخ خلفای سیوطی»، صفحه 133، «فتح الباری»، جلد 7، صفحه 83 «مسلم»‌ و «ابن ماجه» حدیث صحیح در فضائل معاویه نیافتند. صفحه ای به آن اختصاص دادند و «ترمذی» جز حدیث نقل نکرده است.

«عینی» در «عمدة القاری» می نویسد اگر بگوید احادیث فراوانی در فضائل معاویه است گوییم آری لکن هیچ یک از اینها از طریق سند صحیح نیست. «شوکانی»‌ در «فوائد المجموعه» می نویسد حافظان حدیث همگی اتفاق دارند بر این که هیچ حدیثی در فضیلت معاویه صحت ندارد.

چطور آقایان «وهابی» این همه دم معاویه می زنند این همه احادیث هم که در مورد او ساختند همه اش جعلی است این را اگر توضیح بدهید ممنون و سپاسگزارم ولی اسمی از جناب حضرت «محمد ابن ابی بکر» نیست درود خدا بر این شخصیت بزرگ. یا علی التماس دعا.

مجری:

ان شاء الله آقای «بهادری عزیز» از «کرج» همراه همیشگی برنامه شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عج الله تعالی فرجه الشریف) موفق باشید. آقای «فردی» از «کردستان»‌ پشت خط هستند آقای «فردی» در خدمت تان هستیم بفرمایید

بیننده: (آقای فردی از کردستان – سنی)

سلام علیکم خسته نباشید. آقای «قزوینی» سه ساعت است دارد در مورد وحدت بین سنی و شیعه حرف می زند ولی وقتی یکی می آید حرفی می زند توهین به سنی می کند وحدتی برای سنی و شیعه نمی گذارد.

مثلاً به ام المؤمنین عایشه توهین می کند خوب می داند که سنی ها پشت این برنامه نشستند، نگفتم آقای «قزوینی» آن مجری که قبلاً‌ به ام المؤمنین عایشه بد و بیراه نمی گویند حداقل در این هفته حرفی نزنید.

من هم دو تا سوال دارم یکی این که در کتاب «سید الهاشم بحرانی»، جلد 7، صفحه 653 وقتی برده دار مادر امام زمان را به بردگی گرفت چون «اروپایی» بوده برده جنگی بوده در وسط های بحثش می گوید دست «نرجس» را گرفته به «بغداد» برده.

در کتاب «حق الیقین علامه مجلسی»، جلد 1، صفحه 308 وقتی فردایش می آیند «نرجس» را ببرد بفروشد «نرجس» می گوید وای پرده عفتم دریده شد. ما می توانیم این طوری بگوییم ولی سکوت کردیم در جواب آن که می آید به عایشه توهین می کند اینها را بگویید که آنها توهین نکنند ما هم توهین نکنیم اول این توهینها را شما شروع می کنید. این اعتراض را نسبت به خود شما هم دارم.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

شما اینجا برنامه ای دیدید که به عایشه توهین شده باشد؟

بیننده:

کل برنامه های تان چه در «اینستاگرام» و چه در همه برنامه ها

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

من «اینستاگرام» ندارم. در «شبکه ولی عصر» یا «شبکه ولایت» از کسی شنیدید که بنده مسئولش بودم؟

بیننده:

آقای «قزوینی» خود شما گفتید عمر لواط کرده است

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

من چه زمانی گفتم لواط کرده؟ خدا لعنت کند کسی را که گفت لواط کرد چرا دارید بی پروا دروغ می گویید؟ عزیز من شما مسلمان هستید شما باید فردای قیامت از این حرفهایت جواب بدهید

بیننده:

آقای «قزوینی»‌ شرمنده شما می گویید سنی ها معاویه را قبول دارند همین یارو می گوید پسر ظالم و فلانش.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

«زمخشری» می گوید معاویه چهار تا پدر داشته ما نمی گوییم. می گوید وقتی معاویه به دنیا آمد چهار نفر اختلاف داشتند هر کدام می گفتند این بچه من است گناه ما چیست؟

بیننده:

من دو تا روایت از کتاب های اهل تشیع آوردم

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

عبارت «پرده عفتم دریده شد» نه این که شما آن فکر نادرست و غلط و خلافی که دارید با توجه به آن نیت ناپاکی دارید تعبیر می کنید.

منظورش این است که می گوید من حرمت داشتم فرزند پادشاه بودم احترام من دریده شد احترام من رعایت نشد. من را به عنوان یک کنیز برای فروش دارند دست به دست می کنند.

درست نیست شما می آیید برنامه هایی که شبکه های شیطانی دارند مطرح می کنند به ما نسبت می دهید. شما اگر یک عبارتی اینجا به عایشه توهین کردند بفرمایید بنده همین الان دستور می دهم آن کارشناس دیگر به هیچ وجه اینجا برنامه نداشته باشد. شما می گویید شما نگفتید ولی کارشناس دیگر گفت کدام کارشناس گفته است؟

بیننده:

کارشناس نبود؛ آنی که زنگ می زند سوال می پرسد

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

سوال می کند ضامنش ما نیستیم شما زنگ می زنید آن زنگ می زند بارها گفتیم افرادی که زنگ می زنند بارها بوده از «اصفهان» یا جای دیگر زنگ زدند عبارت تند بود ما گفتیم بلافاصله قطع کردند.

من ضامن کارشناس ها و مجریان «شبکه ولی عصر» هستم. ضامن کارشناس ها و مجری های «شبکه ولایت» هستم. الان بنده آنجا نیستم ولی حاضر هستم دفاع کنم اگر آنجا هم کسی به عایشه یا با خلفاء توهین کند بنده با تمام توان دفاع می کنم نسبت به اخراج به او از «شبکه ولایت» اقدام می کنم.

بیننده:

حرفم را ادامه می دهم آن حدیثی که از «سید الهاشم بحرانی» گفتم

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

برادر من شما گفتید اینجا توهین کردند بفرمایید یک موردش را به من بگویید

بیننده:

می خواهم حرفم را تمام کنم بگذارید بگویم

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

آن حدیث غلط است دوباره کتابش را بخوان «شبکه شیطانی کلمه» هر روز جفنگیاتی می بافد، شما هم جفنگیات او را این جا تکرار می کنید نگذارید دهان مان باز بشود حرمتها را حفظ کنید.

همان طوری که آن شیعه حرف جفنگ می زند می گوییم قطع کنید این آقا را هم قطع کنید و دیگر اجازه ندهید این آقا سر خط بیاید این طور نمی شود شما می گویید این جا توهین شد بفرما توهینش را به من بگو بلافاصله الان اقدام می کنم.

شما یک چیزی از آن جا شنیدی می خواهی یک حرف نادرست و غلط و جفنگ را این جا مطرح کنید نه به جنابعالی اجازه می دهم که به مقدسات شیعه توهین کنید نه به آن شیعه بیاید به مقدسات اهل سنت توهین کند.

مجری:

صحبت بدون دلیل و پشتوانه همینطور که برای حضرتعالی چنین نتیجه ای را در پی دارد، برای هر کس دیگری هم باشد چنین نتیجه ای را در بر دارد چه شیعه، چه اهل سنت و چه هر کسی که قرار است بدون پشتوانه و دلیل حرف های بزند که خلاف واقع است.

سوالاتی از آقای «محمد رضا» ‌از «اصفهان» مانده بود ایشان نسبت به بحث اراده تکوینی که در آیه تطهیر نسبت به بحث خروج همسران حضرت آقا رسول الله (صلی الله علیه وآله) مطرح می شود آیا در اهل سنت هم نکته ای نسبت به این مطلب است؟

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

این که زنان پیغمبر داخل آیه تطهیر نیستند اصلاً‌ نیازی به اقوال اهل سنت نداریم روایات هم نمی خواهیم، در اینجا آیاتی که مطرح می کند آیه 33 سوره احزاب واضح و روشن است از آیه 28 شروع می شود:

(يا أَيهَا النَّبِي قُلْ لِأَزْوَاجِكَ إِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ الْحَياةَ الدُّنْيا وَزِينَتَهَا فَتَعَالَينَ أُمَتِّعْكُنَّ وَأُسَرِّحْكُنَّ سَرَاحًا جَمِيلًا * مِنْكُنَّ بِفَاحِشَةٍ مُبَينَةٍ* إِنَّمَا يرِيدُ اللَّهُ لِيذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيتِ وَيطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا)

ای پيامبر! به همسرانت بگو: اگر شما زندگی دنيا و زرق و برق آن را می ‌خواهيد بياييد با هديه ‌ای شما را بهر‌مند سازم و شما را به طرز نيکويی رها سازم! خداوند فقط می ‌خواهد پليدی و گناه را از شما اهل بيت دور کند و کاملا شما را پاک سازد.

سوره احزاب (33): آیه 28- 30 و 33

(إِنْ كُنْتُنَّ) ضمیر جمع مؤنث (تُرِدْنَ) جمع مؤنث (تَعَالَينَ، أُمَتِّعْكُنَّ، أُسَرِّحْكُنَّ)، (مِنْكُنَّ بِفَاحِشَةٍ مُبَينَةٍ)، (لَسْتُنَّ، إِنِ اتَّقَيتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ) نزدیک به بیست و هشت جا با ضمیر جمع مؤنث مطرح می کند.

ولی وقتی به آیه تطهیر می رسد، (إِنَّمَا يرِيدُ اللَّهُ لِيذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيتِ وَيطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا) جمع مؤنث تبدیل به مذکر می شود. دوباره آیه بعد (وَاذْكُرْنَ) جمع مؤنث (بُيوتِكُنَّ) جمع مؤنث. اینها نشان می دهد بر این که مراد از آیه تطهیر چیزی است که ارتباطی به زنان پیغمبر ندارد.

از آن طرف تمام آنها حالت توبیخ دارد. (لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ النِّسَاءِ إِنِ اتَّقَيتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ)، (وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيةِ)، (مَنْ يأْتِ مِنْكُنَّ بِفَاحِشَةٍ مُبَينَةٍ)، (إِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ الْحَياةَ الدُّنْيا وَزِينَتَهَا فَتَعَالَينَ أُمَتِّعْكُنَّ) تمام اینها، آیات توبیخ است.

ولی به آیه تطهیر می رسد (يرِيدُ اللَّهُ لِيذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيتِ وَيطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا) کاملاً مشخص است قبل و بعد آیه تطهیر همه چیز را برای ما روشن می کند اصلاً‌ نیازی به این که علمای اهل سنت چیزی گفته باشند اینجا نداریم.

بله بزرگان اهل سنت همه همینطور گفتند، آقای «آلوسی» به صراحت می گوید بر این که به هیچ وجه زنان پیغمبر داخل آیه تطهیر نیستند. «ام السلمه» می گوید از نبی مکرم سوال کردم آیا من هم داخل آیه تطهیر هستم؟ فرمود نه

«أَنْتِ من أَزْوَاجِ النبي وَأَنْتِ على خَيْرٍ أو إلَى خَيْرٍ»

شرح مشكل الآثار؛ اسم المؤلف: أبو جعفر أحمد بن محمد بن سلامة الطحاوي الوفاة: 321هـ، دار النشر: مؤسسة الرسالة - لبنان/ بيروت - 1408هـ - 1987م، الطبعة: الأولى، تحقيق: شعيب الأرنؤوط، ج2، ص240

مجری:

تشکر می کنیم استفاده کردیم دو سوال آقا «محمد رضا»‌ باقی ماند یادداشت می کنیم ان شاءالله در جلسه آینده از حضرت استاد پاسخش را می شنویم

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

در رابطه با «عطیه عوفی» مفصل تحقیقاتی داریم سایت هم نگاه کنند آنجا اقوال اهل سنت را نسبت به توثیق «عطیه عوفی» آوردیم از «هیثمی»، «تهذیب التهذیب ابن حجر»، جلد 7، صفحه 201؛ «تاریخ اسماء ثقات»، جلد 1، صفحه 172؛ «تهذیب الکمال»، جلد 20، صفحه 147 و ... توثیق ایشان را مفصل از بزرگان شان آوردیم.

مجری:

خیلی تشکر می کنم حضرت استاد از محضرتان استفاده کردیم، همچنین تشکر می کنم از همه شما بینندگان عزیز و ارجمند که تا انتهای برنامه امشب هم همراه ما بودید ان شاء الله موفق و مؤید و منصور باشید تا دیدار آینده خدا نگهدار! 
 


Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها