14/04/1403
موضوع: تفسیر شنیدنی تسبیحات اربعه از بانو «مجتهده امین اصفهانی»
برنامه اخلاق علوی و سیره مهدوی
فهرست مطالب این برنامه:
اشعاری زیبا و جانسوز در وصف حضرت ولی عصر (سلام الله علیه)
خلاصه ای از مطالب مطرح شده در جلسات گذشته!
تفسیری شنیدنی درباره تسبیحات اربعه از بانو «مجتهده امین اصفهانی»
با انجام این کار، شاید درب رحمت الهی به روی شما باز شود!
توضیحی درباره روایت: «كَادَ الْفَقْرُ أَنْ يَكُونَ كُفْراً»
نعمت بسیار ارزشمندی به نام «راضی بودن به قضای الهی»
تماس بینندگان برنامه
گوشه ای از جسارتهای بی شرمانه جریان اصلاح طلب به مقدسات دینی!
مجری:
أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الْحَمْدلِلَّهِ رَبِّ العالَمين وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ
عرض سلام، ادب و احترام دارم خدمت همه شما بینندگان عزیز و ارجمند شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف).
الحمدلله این توفیق را داریم باز به رسم شب های جمعه سید اللیالی محضر همه شما گرامیان برنامه اخلاق علوی و سیره مهدوی را تقدیم کنیم. برنامه ای که این افتخار را داریم در محضر حضرت استاد آیت الله حسینی قزوینی هستیم ان شاءالله امشب هم بتوانیم نهایت بهره و استفاده را از محضرشان ببریم.
سلام عرض می کنم حضرت استاد در خدمتتان هستیم.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
سلام علیکم ورحمة الله وبرکاته.
السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا بَقِيَّةَ اللَّهِ فِي أَرْضِه، السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا مِيثَاقَ اللَّهِ الَّذِي أَخَذَهُ وَ وَكَّدَهُ- السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا وَعْدَ اللَّهِ الَّذِي ضَمِنَه، السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا صَاحِبَ الْمَرْأَى وَ الْمَسْمَع فَمَا شَيْءٌ مِنَّا إِلَّا وَ أَنْتُمْ لَهُ السَّبَبُ وَ إِلَيْهِ السَّبِيل السَّلَامُ عَلَيْكَ یَا مَنْ بِيُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَى وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْأَرْضُ وَ السَّمَاء
خدمت بینندگان عزیز و گرامی خالصانه ترین سلامم را تقدیم می کنم و موفقیت روز افزون برای همه گرامیان از خدای منان خواهانم.
اشعاری زیبا و جانسوز در وصف حضرت ولی عصر (سلام الله علیه)
مطلع عرایض مان یادی از صدیقه طاهره (سلام الله علیها) و یاد حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) باشد که نظر لطف و گوشه چشمی هم به ما کرده باشند.
سیدی باز آ که پیغمبر صدایت می زند * مادرت صدیقه اطهر صدایت می زند
بازوی مجروح زهرا چشم گریان حسن * دست های بسته حیدر صدایت می کند
چهارده قرن است که از قلب مزاری گمشده * پهلوی بشکسته مادر صدایت می زند
زخمی یاسین قلب طاها سینه ای مجروح نور * آیه های سوره کوثر صدایت می زند
جد مظلومت علی سر برده در آغوش چاه * با دل خونین و چشم تر صدایت می زند
تیر باران پیکر مجروح عمویت حسن * از کنار قبر پیغمبر صدایت می زند
قامت خم گشته جدت کنار علقمه * بازوی عباس نام آور صدایت می زند
قبر ثار الله را بنگر که از پایین پا * جسم صد چاک علی اکبر صدایت می زند
یابن الحسن آقا جان، از امام سجاد سوال کردند در عبارت «الهی بدم المظلوم» مراد از «دم مظلوم» چیست؟ فرمود خون گلوی علی اصغر حسین!
بر فراز دست خونین حسین ابن علی * حلق خونین علی اصغر صدایت می زند
آقا جان تو خود برای ظهورت دعا کن ای آقا * دعای من به خودم هم نمی کند اثری
علی لعنت الله علی القوم الظالمین
مجری:
خیلی ممنون و متشکر، الحمدلله در این شب جمعه در آستانه ماه محرم، برات ما بود شنیدن این اشعار زیبا از زبان حضرت استاد.
ان شاءالله این دلها آماده بشود برای ورود در ماه حسین تا این دلها را پیوند بزنیم بتوانیم نسبت به آن حضرات معرفت بیشتری کسب کنیم و آن حضرات را از عمق دل مان بشناسیم.
حضرت استاد در جلسات گذشته برنامه اخلاق علوی، به اینجا رسیدیم که برای رسیدن به بالاترین مرحله توحید نیاز است که نیت ها صاف بشود. تا وقتی که قلب انسان صاف و صادق نشد نمی تواند به آن مراحل دست پیدا کند.
برای این که موضوع آغاز بشود اگر امکانش است یک مختصری برای بینندگان عزیز توضیح بفرمایید تا ان شاءالله وارد مطلب جدیدی بشویم.
خلاصه ای از مطالب مطرح شده در جلسات گذشته!
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَبِهِ نَسْتَعين وَهُوَ خَيرُ نَاصِرٍ وَ مُعِينْ الْحَمْدُلِلَّه وَ الصَّلَاةِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ وَعلَیٰ آلِهِ آل الله لَا سِيَّمَا علَیٰ مَوْلانَا بَقِيَّةَ اللَّه وَ الّلعنُ الدّائمُ علَیٰ أَعْدائِهِمْ أعداءَ الله إلىٰ يَوم لِقَاءَ اللّه، وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ، حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ، نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ
در جلسات گذشته عرض کردیم برای رسیدن به اخلاق علوی و سیره مهدوی، هم باید از منظر نظری، هم از منظر عملی تلاش کنیم.
از نظر نظری باید تلاش کنیم با ادله کافی هم در مسئله توحید، هم در مسئله نبوت، در مسئله امامت و در مسئله معاد اینها را با ادله قطعی با توجه به آن معلوماتی که خودمان داریم، بپذیریم.
قطعاً آنچه که از ادله از علما، بزرگان و دانشمندان انتظار است از غیر علما و دانشمندان آن انتظار نیست. ولی هر کسی باید به اندازه توان خودش تلاش کند مباحث اعتقادی او، استدلالی باشد و از حالت تقلیدی بیرون بیاید.
بعد تلاش کند این مسائل اعتقادی او مطابق با نظرات اهل بیت عصمت و طهارت (سلام الله علیهم) باشد و از بعضی از عقاید عامیانه یا منحرفانه خودش را کنار بکشد.
در مسئله توحید عرض کردیم یک دفعه یک چیزی از خدای عالم در ذهن مان درست کردیم مثل این که چیزی در آسمان است دست مان را به طرف او بلند می کنیم. این در حقیقت پرستش محصول و مخلوق ذهن ما است نه آن خدای خالق آسمان و زمین و خدای خالق ما و خالق تصورات ذهنی ما.
امام باقر یا امام صادق (سلام الله علیهما) فرمودند:
«كلّما ميّزتموه بأوهامكم في أدقّ معانيه مخلوق مصنوع مثلكم مردود إليكم»
شما هر چه بخواهید نسبت به خدای عالم با دقیق ترین معانی در ذهنتان تصور کنید این مخلوق ذهن شما است.
بحار الأنوار (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج110، ص 34
فرمود این تصورتان مال خودتان و پیشکش خودتان خیلی جالب است. فرمود «مردودٌ إلیکم» پیشکش خودتان.
بعد حضرت می فرماید مورچه ها هم می خواهند خدا را عبادت کنند تصور می کنند که نستجیر بالله خدا دارای شاخ است چون برای مورچه بالاترین مرتبه شاخ است.
بعد حضرت می فرماید تعدادی از مسلمانهای ما هم همین تصور را دارند. ولذا ما باید از این اعتقادات عامیانه دست بر داریم و تلاش کنیم اعتقادات ما، اعتقادات قرآنی و اهل بیتی باشد. ما عرض کردیم:
(لَيسَ كَمِثْلِهِ شَيءٌ)
هيچ چيز همانند او نيست
سوره شوری (42): آیه 11
(وَلَمْ يكُنْ لَهُ كُفُوًا أَحَدٌ)
و برای او هيچگاه شبيه و مانندی نبوده است!
سوره اخلاص (112): آیه 4
این دو آیه ملاک توحید است آیات دیگر هم است
(هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ وَهُوَ بِكُلِّ شَيءٍ عَلِيمٌ)
اول و آخر و پيدا و پنهان اوست؛ و او به هر چيز داناست.
سوره حدید (57): آیه 3
(هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يشْرِكُونَ)
و خدايی است که معبودی جز او نيست، حاکم و مالک اصلی اوست، از هر عيب منزه است، به کسی يتم نمی کند، امنيت بخش است، مراقب همه چيز است، قدرتمندی شکست ناپذير که با اراده نافذ خود هر امری را اصلاح می کند، و شايسته عظمت است؛ خداوند منزه است از آنچه شريک برای او قرار می دهند!
سوره حشر (59): آیه 23
اول سوره حدید و آخر سوره حشر در حقیقت می گویند اسم اعظم الهی در این دو بخش از قرآن است.
تفسیری شنیدنی درباره تسبیحات اربعه از بانو «مجتهده امین اصفهانی»
خدا بیامرزد بانو «مجتهده امین اصفهانی» تفسیری دارد آن چه که ذهنم است در ابتدای تفسیر یک نکته زیبایی دارد در رابطه با تسبیحات اربعه.
این هم ان شاءالله عزیزان ما یادگاری داشته باشند. ایشان می گوید ما در تسبیحات اربعه چهار تا ذکر داریم:
«سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَكْبَر»
وقتی «سُبْحَانَ اللَّهِ» می گوییم یعنی خداوند از هر عیبی که ما تصور کنیم و به ذهن ما بیاید یا نیاید، بری است. «الْحَمْدُ لِلَّهِ» یعنی هر کمالی که به ذهن ما بیاید یا نیاید، خداوند داراست.
«لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ» یعنی آن کسی که تمام کمالات را دارد و از عیبی منزه هست، فقط خدای متعال است و غیر او کسی نیست. بعد می گوید: «وَ اللَّهُ أَكْبَر» یعنی خدایا اینکه من گفتم تو از هر عیبی منزهی، تمام کمالات را داری و فقط تو هستی، عقل من به این رسید. تو منزه از تمام اینها هستی. منزه از تسبیح من، تحمید من و تهلیل من هستی.
تلاش کنیم اعتقاداتمان اینگونه باشد. اینکه دارد «الصلاه معراج المؤمن» یعنی همین. این را ان شاءالله عزیزان ما داشته باشند.
یک تعبیری دارد امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) که الآن به ذهنم آمد؛ ایشان می گوید «سبحان الله» که ما می گوییم و خدا را منزه می کنیم یعنی:
(سُبْحانَ رَبِّكَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا يَصِفُون)
منزه است پروردگار، پروردگار عزت (و قدرت) از توصيفهايى كه آنها مىكنند.
سوره صافات (37): آیه 180
یعنی بشر هر چه قدر خدا را توصیف کند و در کمالات خدا سخن بگوید، خداوند از آن هم بالاتر است و منزه است.
می گوید «سبحان الله» متعلق به «الْحَمْدُ لِلَّهِ» و «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ» است. یعنی خدایا منزه ای از این حمدی که من می کنم. از این «لااله الا الله» که می گویم و بعد می گویم «اللَّهُ أَكْبَر» یعنی از همین هم که میگویم تو منزه هستی. فرمود:
«اللَّهُ أَكْبَرُ مِنْ أَنْ يُوصَف»
الكافي (ط- الإسلامية)؛ نويسنده: كلينى، محمد بن يعقوب؛ وفات: 329 ق، محقق: غفارى على اكبر؛ ناشر: دار الكتب الإسلامية، تهران، 1407 ق، ج1، ص 117
لذا باید تلاش کنیم خدای ذهنی را و یا به تعبیر عرفای نحله نجف، خدای در کنار را رها کنیم. یعنی ما خودمان را یک چیزی تصور می کنیم و خدایی که همه کمالات را دارد و از تمام نقائص مبرا هست را در طرف دیگر تصور می کنیم.
یعنی خودمان را یک چیز و خدا را هم چیزی دیگر تصور می کنیم. این خیلی خوب است و مرتبه بالایی از ایمان است. ولی اولیای خدا این را هم قبول ندارند.
می گویند ما جلوه ای از جلوه های او هستیم. مثل نور خورشید که در مقابل خورشید نمی تواند اظهار وجود بکند، من هم نمی توانم در برابر خداوند اظهار وجود کنیم.
نور خورشید جز تابش خورشید چیز دیگری نیست و اصلا وجودی ندارد. بدون خورشید، اصلا تصور نور خورشید امکان ندارد. فرمود:
(وَ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ فَأَيْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ)
مشرق و مغرب از آن خدا است و به هر سو رو كنيد، خدا آنجا است
سوره بقره (2): آیه 115
من، تصوراتم، حرکاتم، تمام حرکات قلبی و قالبی من، ظاهری و باطنی من، همه جلوه اوست. حمد من هم جلوه اوست. تسبیح من هم جلوه اوست. عبادت من هم جلوه اوست. تمام آنچه که از من صادر می شود، مال اوست.
«أَنْتَ كَمَا أَثْنَيْتَ عَلَى نَفْسِك»
الكافي (ط- الإسلامية)؛ نويسنده: كلينى، محمد بن يعقوب؛ وفات: 329 ق، محقق: غفارى على اكبر؛ ناشر: دار الكتب الإسلامية، تهران، 1407 ق، ج3، ص 324
امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) در کتاب «آداب الصلاه» می گوید اگر در نماز در رابطه با معنای حمد، سوره، رکوع و سجود، چیز خوبی نمی توانید تصور کنید، از زبان شارع مقدس بگویید.
از «بسم الله الرحمن الرحیم» تا «السلام علیکم و رحمه الله و برکاته» بگویید خدایا همان که رسولت اراده کرده و امروز امام زمان اراده می کند. یعنی احساس کنید این زبانت زبان تو نیست؛ زبان حجت بن الحسن (ارواحنا لتراب مقدمه الفدا) هست که دارد عبادت می کند. اگر این شد، این می شود توحید. می شود از کثرت رهیدن و به وحدت رسیدن. می شود همان:
(فَأَيْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ)
به هر سو رو كنيد، خدا آنجا است
سوره بقره (2): آیه 115
این می شود همان:
(وَ هُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ ما كُنْتُم)
سوره حدید (57): آیه 4
این می شود همان:
(نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَريد)
سوره ق (50): آیه 16
این می شود همان:
«مَا شَاءَ اللَّهُ لَاحَوْلَ وَ لَاقُوَّةَ إِلَّا بِاللَّه»
الكافي (ط- الإسلامية)؛ نويسنده: كلينى، محمد بن يعقوب؛ وفات: 329 ق، محقق: غفارى على اكبر؛ ناشر: دار الكتب الإسلامية، تهران، 1407 ق، ج4، ص 417
اگر به اینجا رسیدیم، می شود توحید علوی. می شود توحید مهدوی. و رسیدن به اینجا هم جز با تقوا امکان پذیر نیست. با خواندن و مطالعه کردن و پای درس استاد نشستن، بنده عقیده ام بر این است که نمی شود رسید.
تا یار که را خواهد و میلش به که باشد.
با انجام این کار، شاید درب رحمت الهی به روی شما باز شود!
امام سجاد (سلام الله علیه) می فرماید:
«إِلَهِي فَاجْعَلْنَا مِنَ الَّذِينَ تَوَشَّحَتْ أَشْجَارُ الشَّوْقِ إِلَيْكَ فِي حَدَائِقِ صُدُورِهِمْ وَ أَخَذَتْ لَوْعَةُ مَحَبَّتِكَ بِمَجَامِعِ قُلُوبِهِم»
خدایا من را جزء آن کسانی قرار بده که آتش عشق تو در تمام وجودش شعله ور است. و اشتیاق به دیدار تو در تمام قلبش، ظاهرش و باطنش روشن است.
خیلی عبارت های زیبایی است.
«فَهُمْ إِلَى أَوْكَارِ الْأَفْكَارِ يَأْوُونَ وَ فِي رِيَاضِ الْقُرْبِ وَ الْمُكَاشَفَةِ يَرْتَعُون َ وَ مِنْ حِيَاضِ الْمَحَبَّةِ بِكَأْسِ الْمُلَاطَفَةِ يَكْرَعُون»
خدایا آنهایی که در باغهای مکاشفه، خرامان خرامان می چرخند و همواره در حال مکاشفه و در حال گفتگوی با تو هستند جمال تو را می بینند و با دیدن جمال تو آرامش می گیرند.
«فَأَنْتَ لَا غَيْرُكَ مُرَادِي»
خدایا غیر از تو چیزی مراد من نیست بالاترین مراد من تو هستی!
تمام هدفم رسیدن به تو است.
«وَ لَكَ لَا لِسِوَاكَ سَهَرِي وَ سُهَادِي»
شب زنده داری ام و ناله هایم به خاطر تو است.
«وَ لِقَاؤُكَ قُرَّةُ عَيْنِي وَ وَصْلُكَ مُنَى نَفْسِي وَ إِلَيْكَ شَوْقِي وَ فِي مَحَبَّتِكَ وَلَهِي وَ إِلَى هَوَاكَ صَبَابَتِي وَ رِضَاكَ بُغْيَتِي وَ رُؤْيَتُكَ حَاجَتِي»
خدایا دیدن تو بالاترین حاجت من است.
«وَ وَصْلُكَ مُنَى نَفْسِي وَ جِوَارُكَ طَلِبَتِي وَ قُرْبُكَ غَايَةُ سُؤْلِي وَ فِي مُنَاجَاتِكَ أُنْسِي وَ رَاحَتِي»
رسیدن به تو و ملاقات تو بزرگترین آرزوی من است.
بحار الأنوار (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج91، ص 148- 150
دوستان آنهایی که حال دارند «مناجات خمس عشر» را هر شب یک قسمتش را بخوانند. آنهایی که توفیق نماز شب دارند در قنوت هرکدام از این نمازها یکی از این مناجات ها را بخوانند.
اگر حوصله ندارند در هر رکعت حداقل در قنوت وتر که آخرین رکعت نماز شب است یک شب «مناجات تائبین»، یک شب «مناجات العارفین» و یک شب «مناجات المردین» و یک شب «مناجات العارفین» را بخواند.
هر شب یکی از اینها را بخواند در عرض پانزده شب «مناجات خمس عشر» را مرور کنند. شاید در یکی از این دعاها که امام سجاد (سلام الله علیه) با سوز دل دارد می گوید، با عشق دارد حرف می زند، در رحمت بی منتهای الهی بر رویشان باز شود.
«مناجات خمس عشر» توحید نیست، عشق است، معاشقه ای با خدای عالم است. گفتار دوستانه ای یک دوست عزیز با دوست عزیزش است. شاید یک شبی درهای رحمت گشوده بشود. درهای ملکوت باز بشود ببینیم آن چه را که دیگران نمی توانند ببینند. بشنویم آن چه را که دیگران نمی توانند بشنوند.
مجری:
حضرت استاد! خیلی وقتها ما اینها را می شنویم دلمان به همان سمت و سو پر می کشد و حقیقتا دوست داریم به آن مراحل برسیم اما یک سری موانعی هست که مانع این می شوند که دلهای ما بتواند از نفس کنده بشود.
بعضی از این موانع را جلسه پیش حضرتعالی اشاره فرمودید، مثل آن گناه اصلی که خیلی وقت ها صورت می گیرد گناهانی است که از قلب سر چشمه می گیرد.
برای آنها هم مثال های فرمودید. دو تا تعبیر بود اگر اشاره بفرمایید این تعبیرات حدیث است یا قول مشهور است یکی این بود که:
«كَادَ الْفَقْرُ أَنْ يَكُونَ كُفْراً وَ كَادَ الْحَسَدُ أَنْ يَغْلِبَ الْقَدَرَ.»
نسبت به این دو تا تعبیر و ارتباط اینها با قلب و ارتباط با این که انسان بتواند در صورت رهایی از اینها به آن مراحل بالای توحید برسد از محضر شما استفاده کنیم.
توضیحی درباره روایت: «كَادَ الْفَقْرُ أَنْ يَكُونَ كُفْراً»
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
اولا این عبارت: «كَادَ الْفَقْرُ أَنْ يَكُونَ كُفْراً وَ كَادَ الْحَسَدُ أَنْ يَغْلِبَ الْقَدَرَ» روایت معصوم است و در این هیچ شک و شبهه ای نیست. دوستان اگر به صفحه مانیتور من توجه بفرمایند این کتاب «کافی» شریف است. جلد 2 صفحه 307 حدیث شماره 4
«عَنْ أبي عَبْد الله (علیه السلام)»
ابی عبدالله منظور امام صادق (علیه السلام) است به هیج وجه از امام حسین (علیه السلام) ما تعبیر «ابی عبدلله» نداریم. بعضا کارنشناسان شبکه های وهابی می گویند «ابی عبدالله» روایت از امام حسین است.
از امام حسین، عبارت «عن الحسین (علیه السلام)» است و عبارت «ابی عبدالله» مطلق، امام صادق (علیه السلام) است الا این که «ابی عبدالله الحسین» بگویند که کلمه «حسین» بعد از «ابی عبدالله» بیاید آن قرینه می شود.
امام صادق (علیه السلام) از رسول اکرم فرمود:
«كَادَ الْفَقْرُ أَنْ يَكُونَ كُفْراً»
چه بسا فقر سر از کفر در می آورد!
«وَ كَادَ الْحَسَدُ أَنْ يَغْلِبَ الْقَدَرَ»
چه بسا حسد بر قضا و قدر الهی غلبه می کند.
الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب، محقق: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج2، ص307، بَابُ الْحَسَد، ح4
یعنی قضا و قدر الهی را تحت الشعاع قرار می دهد. این روایت در کتاب «کافی» و کتابهای دیگر مثل «أمالی – شیخ صدوق» صفحه 371 است و «خصال – شیخ صدوق» همان اوایل کتاب صفحه 12 این روایت آمده است.
بزرگان ما مثل «علامه مجلسی» و دیگران در ذیل این توضیحات مفصلی را دارند عزیزان می توانند به جلد 70 صفحه 246 «بحار الانوار» مراجعه کنند.
در رابطه با این روایت: «كَادَ الْفَقْرُ أَنْ يَكُونَ كُفْراً وَ كَادَ الْحَسَدُ أَنْ يَغْلِبَ الْقَدَرَ» مرحوم «مجلسی» در کتاب «مرآة العقول» می گوید این چند تا توجیه می تواند داشته باشد.
می گوید:
«الأول: ما خطر بالبال أن المراد به الفقر إلى الناس و هذا هو الفقر المذموم فإن سؤال الخلق و عدم التوجه إلى خالقه»
مراد فقر به ناس و مردم است این که انسان برود تکدی کند، آبرو حیثتش را به کفش بگذارد از این و آن سوال کند و طلب کمک کند. این صفت مذموم است. در حقیقت طلب رزق از مخلوق است نه از خالق.
خدای عالم انسان را آفریده آن کسی که الان امکانات هم دارد از شکم مادر که نیاورده محصول تلاشش است.
(وَأَنْ لَيسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَى)
و اينکه براي انسان بهرهاي جز سعي و کوشش او نيست.
سوره نجم (53): آیه39
هرکس هرچه تلاش کند محصول تلاشش را درو می کند و می چیند. این شخص می خواهد مؤمن باشد، کافر باشد، مشرک باشد شیعه باشد، سنی باشد. این سنت خدای عالم است، سنت الهی این است که تلاش ها نتیجه می دهد.
یک کسی نمی خواهد تلاش کند، برود تکدی گری کند آبرو و حیثتش را به دستش بگذارد و رویگردان از خالق شود و توجه به خلق یعنی روزیش را به دست خلق می بیند. ایشان می گوید:
«طلب الرزق و سائر الحوائج نوع من الكفر و الشرك، لعدم الاعتماد على الله سبحانه و ضمانه»
مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، محقق: رسولى محلاتى، هاشم، ناشر: دار الكتب الإسلامية، ج10، ص165
معلوم می شود این شخص اعتماد به خدا ندارد خداوند عالم ضامن روزی ها است.
(وَمَا مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلَّا عَلَى اللَّهِ رِزْقُهَا وَيعْلَمُ مُسْتَقَرَّهَا وَمُسْتَوْدَعَهَا كُلٌّ فِي كِتَابٍ مُبِينٍ)
هيچ جنبندهاي در زمين نيست مگر اينکه روزي او بر خداست! او قرارگاه و محل نقل و انتقالش را ميداند؛ همه اينها در کتاب آشکاري ثبت است! [= در لوح محفوظ ، در کتاب علم خدا]
سوره هود (11): آیه 6
هیچ جنبنده ای در کره زمین نیست الا این که روزیش دست خدای عالم است آن وقتی که ما در رحم مادر بودیم، دندانی برای جویدن نداشتیم، توانای قورت دادن غذا را نداشتیم خدای مهربان در همانجا از طریق شیره مادر به ما روزی داد.
به دنیا که آمدیم هنوز دندان در نیاورده بودیم، توانایی جویدن نان و غذا را نداشتیم خدای عالم روزی ما را در سینه مادرمان قرار داد. بعد از این که دندان در آوردیم خدای عالم عنایاتی که به پدر و مادرمان کرده بود از همان کانال غذا رساند.
وقتی بزرگ شدیم تلاش کردیم، سلامتی را خدا به ما داد، این نعمتها را به ما داد، این امکانات را در اختیار ما قرار داد همه اینها عنایت خدای عالم است که انسان بخواهد از خدای عالم ببرد و به خلق وابسته باشد این یک نوع رویگردانی از خدا و شرک است.
می گویند وقتی «عزرائیل» برای قبض روح حضرت موسی آمد، شاید بعضی از این مسائل برای تعلیم دیگران باشد. حضرت موسی عرض کرد خدایا دخترانم هنوز کوچک هستند اگر من قبض روح بشوم بچه هایم کوچک هستند کسی نیست از اینها سرپرستی کند چند سالی هم مهلت بده بچه هایم بزرگ بشوند بعد قبض روح کن!
خدای عالم خطاب کرد یا موسی با این عصا به دریا بزن، موسی با عصا به دریا زد دید دریا شکافته شد، گفت نگاه کن ته دریا چه می بینی؟ حضرت موسی یک مقداری دقت کرد دید یک کرم کوچکی ته دریا است.
خداوند متعال گفت در دهن این کرم چه می بینی؟ گفت خدایا یک برگ ریز گیاه در دهنش است. خطاب آمد یا موسی من این کرم را آفریده ام در ته ته دریا روزیش را رسانده ام آنجا یک ذره ای از برگ گیاه را برایش فرستادم مشغول خوردنش است. آیا دختران تو که بزرگ هم شده اند اینها را فراموش می کنم؟
ما باید به اینها یک مقدار دقت کنیم خدای ناکرده، خدای ناکرده اگر ما چشم به حقوق ماهیانه خودمان بدوزیم، پول بانک مان یا در آمدمان اینها یک نوع از مظاهر شرک است و سر از کفر در می آورد.
بله حقوق ماهیانه، خدایا این نعمتی است که در اختیار ما قرار دادی این تفضلات تو است. پول بانک خدایا این هم تفضلات تو است دادی هر وقت هم بخواهی بگیری خواهی گرفت اگر این باشد عین توحید است.
نعمت بسیار ارزشمندی به نام «راضی بودن به قضای الهی»
نکته دوم این است که بعضی وقتها فقر عنان صبر را از بنده می گیرد این خیلی دقیق است عزیزان دقت کنند وقتی انسان با ناداری و با مشکلات زندگی می کند این باعث می شود که نسبت به خدای عالم سوء ظن داشته باشد و بد گمان باشد.
خدایا چرا من این طوری هستم؟ فلان آقا این همه ثروت دارد فلانی این قدر امکانات دارد، این انصاف نیست خدایا من با این وضع و فلانی و دیگران هم با آن وضع، این چه تقسیم روزی بوده است؟
در حقیقت این اعتراض به خدای عالم است، این فقر است که سر از کفر در می آورد، یعنی فقری که - نستجیر بالله - نسبت به خدای عالم بد گمان باشیم. خدایا تو من را فقیر کردی، فلانی را چنین کردی و این انصاف نیست چرا با من این چنین کردی و چرا فلانی را آنچنان کردی؟
یا مشکلاتی برای انسان پیش می آید، یک گرفتاری و بیماری پیش می آید خدایا همه اش با بیماری و اینها در گیر هستم، فلانی اصلا نه بیمار می شود و نه مشکلاتی دارد فلان وسیله را دارد.
یا وام ها تأخیر می افتد اینها را وقتی می بیند (نستجیر بالله) در قلبش یک نوع اعتراض به خداوند پیدا می کند، این اعتراض به خدا در حقیقت سر از کفر در می آورد.
ما باید دقت کنیم در همان خطبه همام که صفات متقین را حضرت امیر (سلام الله علیه) بیان می کند می فرماید:
«خَلَقَ الْخَلْقَ حِينَ خَلَقَهُمْ ... فَقَسَمَ بَيْنَهُمْ مَعَايِشَهُمْ»
نهج البلاغة (للصبحي صالح)؛ نویسنده: شريف الرضى، محمد بن حسين، ناشر: هجرت، محقق/ مصحح: فیض الاسلام، ص303
خدای عالم خلائق را آفرید و هرکسی را در یک جایگاه خاصی قرار داد. بعضی از مقدرات دست خودمان است این مال ما است فرض بفرمایید من می توانم بروم درس بخوانم مدرک بگیرم، تخصص داشته باشم در اداره یا در کارخانه استخدام بشوم و حقوق خوبی داشته باشم.
یا می روم خانه می خوابم، نه حوصله درس خواندن دارم و نه مدرسه و نه دانشگاه می روم، من خودم کردم (خودم کردم که لعنت بر خودم باد) یک مرتبه این است عامل اصلیش خودم هستم.
یک مرتبه نه، تمام کارها را انجام داده دانشگاه رفته، کارهایش را هم کرده این طرف و آن طرف هم رفته در همه جا با در بسته مواجه شده است. بعضی وقت ها مصلحت ما در این است ما که از قضیه خبر و اطلاع نداریم چیست. چه بسا خداوند صلاح ما را در این می داند ما در اینجا راضی به قضای الهی باشیم.
یک روایتی در کتاب شریف «کافی» است خیلی روایت عجیبی است. امام صادق (سلام الله علیه) فرمود:
«إِنَّ أَعْلَمَ النَّاسِ بِاللَّهِ أَرْضَاهُمْ بِقَضَاءِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ»
عالم ترین انسانها به خدا، آنهایی است که راضی به قضا و قدر الهی هستند.
الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب، محقق: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج2، ص60، بَابُ الرِّضَا بِالْقَضَاء، ح2
باز از امام صادق (سلام الله علیه):
«رَأْسُ طَاعَةِ اللَّهِ الصَّبْرُ وَ الرِّضَا عَنِ اللَّهِ فِيمَا أَحَبَّ الْعَبْدُ أَوْ كَرِهَ»
رأس طاعت خدا صبر و راضی بودن از خداست چه ما این مقدرات را دوست داشته باشیم و چه دوست نداشته باشیم.
«وَ لَا يَرْضَى عَبْدٌ عَنِ اللَّهِ فِيمَا أَحَبَّ أَوْ كَرِهَ إِلَّا كَانَ خَيْراً لَهُ فِيمَا أَحَبَّ أَوْ كَرِهَ»
الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب، محقق: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج2، ص60، بَابُ الرِّضَا بِالْقَضَاء، ح1
یک اتفاقی می افتد، ما ناراحت هستیم ولی خودمان در این اتفاق دخیل نبودیم خدای عالم طبق یک برنامه ای عادی به ما این اتفاق را پیش آورده است باید راضی باشیم.
امام صادق (سلام الله علیه) به «ابن ابی یعفور» که از اصحاب خاصش است فرمود:
«عَجِبْتُ لِلْمَرْءِ الْمُسْلِمِ لَا يَقْضِي اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ قَضَاءً إِلَّا كَانَ خَيْراً لَهُ وَ إِنْ قُرِضَ بِالْمَقَارِيضِ كَانَ خَيْراً لَهُ وَ إِنْ مَلَكَ مَشَارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبَهَا كَانَ خَيْراً لَهُ»
آن بنده ای که می گوید من تابع خدا هستم، این چطور در برابر مقدرات الهی صبر نمی کند (نستجیر بالله) به خدا سوء ظن پیدا می کند می گوید از طرف خدای عالم هیچ مقدری برای او نیست. جز این که برای او خیر است اگر او را با قیچی تکه تکه کنند صلاح او در آن است و اگر سلطان و مالک تمام شرق و غرب عالم هم باشد صلاح او است. اگر این شد، این عبد می شود.
در رابطه با بحث رضا به قضای الهی یک بحث خیلی مفصلی است ان شاءالله اگر عزیزمان در کنار آن چیزهای که یاداشت کرده اند فراموش نکنند تا ما یک شب یا دو شب اصلا راضی به قضای الهی بودن را بحث کنیم که راضی به قضای الهی بودن یعنی چه؟
بعضی ها اشتباه معنی می کنند می گویند همین طوری خانه بشینیم خدای عالم هر چه مقدر کرده ما راضی هستیم ببینیم چه پیش می آید. نه آقا جان همین که به شما خدا امکانات داده و دستور داده بروی حرکت کنی این حرکت کردن شما برای به دست آوردن روزی، این هم راضی به رضای خدا است، راضی به قضای خدا است.
قضای الهی این است که شما بلند بشوی سر کار بروی و برای زن و بچه ات روزی بیاوری این هم راضی به قضای الهی است. راضی به قضای الهی این نیست که یک مریضی آمده الحمدلله مسئله ای نیست اتفاقی افتاده ما راضی هستیم. نه راضی به قضای الهی بودن خیلی معنای وسیعی دارد.
خداوند گفته بلند شو نماز بخوان، قضای الهی این است، من باید راضی به این باشم بلند شوم نماز بخوانم این که بگوید بابا بگیرم بخوابم ببینیم چه می شود نه این نیست.
خدای عالم می فرماید: (وَأَنْ لَيسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَى)؛ را برای ما فرموده است و همیشه جلوی چشم مان باشد. بعضی وقت ها ما می رویم و یک اتفاقی هم پیش می آید یا بیماری و مصائبی می آید، این ها را هم ما اگر چشم برزخی داشته باشیم به صلاح ما است. اگر ما حقیقت را ببینیم غیر از این انتخاب نمی کنیم. چه بسا یک اتفاق خیلی بدتری بود خدای عالم با اتفاق کوچک آن بدتر را بر طرف کرد.
در کتاب های عرفانی است می گویند روزگاری گنجشکی بر شاخه درختی لانه ای داشت، این گنجشک هر روز با خدا راز و نیاز می کرد. ما در قرآن کریم داریم:
(تُسَبِّحُ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَالْأَرْضُ وَمَنْ فِيهِنَّ وَإِنْ مِنْ شَيءٍ إِلَّا يسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَكِنْ لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ إِنَّهُ كَانَ حَلِيمًا غَفُورًا)
آسمانهاي هفتگانه و زمين و کساني که در آنها هستند، همه تسبيح او ميگويند؛ و هر موجودي، تسبيح و حمد او ميگويد؛ ولي شما تسبيح آنها را نميفهميد؛ او بردبار و آمرزنده است.
سوره اسراء (17): آیه 44
همه موجودات حتی الان من حرف می زنم دست من، رگ های دست من و این عبا و قبا و تمام اجزایی که اینجا هستند همه در حال تسبیح خدا هستند (وَلَكِنْ لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ) شما نمی فهمید!
(أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يسَبِّحُ لَهُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالطَّيرُ صَافَّاتٍ كُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلَاتَهُ وَتَسْبِيحَهُ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِمَا يفْعَلُونَ)
آيا نديدي تمام آنان که در آسمانها و زمينند براي خدا تسبيح ميکنند، و همچنين پرندگان به هنگامي که بر فراز آسمان بال گستردهاند؟! هر يک از آنها نماز و تسبيح خود را ميداند؛ و خداوند به آنچه انجام ميدهند داناست!
سوره نور (24): آیه 41
این پرنده هایی که می بینید همه در حال عبادت هستند و هرکدام از اینها نماز خواندنشان را هم بلد هستند. دیگر بهتر از این می خواهید؟!
این پرنده هایی که دارند صف به صف در آسمان پرواز می کنند (كُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلَاتَهُ وَتَسْبِيحَهُ)؛ هم نمازشان را بلد هستند چطوری بخوانند و هم تسبیح شان را بلد هستند چطوری تسبیح بگویند.
می گوید این گنجشک مشغول راز و نیاز بود، ملائکه هم به راز و نیاز این گنجشک عادت کرده بودند بعد یک طوفانی گرفت خانه گنجشک خراب و نابود شد، با خدا هیچی نگفت همین طوری لب فرو بست.
فرشته ها گفتند خدایا این گنجشک این همه ذکر می گفت دیگر لب فرو بسته. خداوند به فرشته ها گفت بروید یک مقدار با این حرف بزنید ببینید چه می گوید. فرشته ها آمدند گنجشک برگشت گفت من یک لانه ای کوچکی داشتم خدایا آرامگاه خستگی هایم بود سرپناه بی کسی هایم بود تو همان را از من گرفتی، این طوفان بی موقع چه بود که لانه من بهم ریخت، لانه محقر من کجای دنیای تو را گرفته بود؟
بغض این گنجشک باز شد و شروع به شکایت و اعتراض کردن کرد. خدای عالم به ملائکه ها گفت به این گنجشک بگویید ای گنجشک تو که در لانه ات خوابیده بودی مار افعی داشت از درخت بالا می آمد و قصد داشت تو را ازبین ببرد، من طوفان را فرستادم لانه ات را بهم زد و تو پریدی و طعمه مار نشدی!
وقتی این قضیه را به گنجشک گفتند اشک از چشم های گنجشک سرازیر شد گریه هایش ملکوت آسمان را پر کرد گفت خدایا من نفهمیدم متوجه نشدم آنچه که برای من مقدر کرده ای به صلاح من بود اگر من خودم هم بودم همین را برای خودم انتخاب می کردم.
دوستان! خیلی از قضا و قدر مقدراتی که برای ما می آید از این قبیل است. ما نمی دانیم چه است. ما به ظاهر تصور می کنیم مشکلی برای ما است قرآن با یک عبارت خیلی زیبا، ظریف، قشنگ، نُقلی یا ساندویچی به قول آقای «سبحانی» یا به قول من «کپسولی» فرموده است:
(وَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيئًا وَهُوَ خَيرٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَيئًا وَهُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَاللَّهُ يعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ)
چه بسا چيزي را خوش نداشته باشيد، حال آن که خير شما در آن است. و يا چيزي را دوست داشته باشيد، حال آنکه شر شما در آن است. و خدا ميداند، و شما نميدانيد.
سوره بقره (2): آیه 16
(فَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيئًا وَيجْعَلَ اللَّهُ فِيهِ خَيرًا كَثِيرًا)
چه بسا چيزي خوشايند شما نباشد، و خداوند خير فراواني در آن قرار ميدهد!
سوره نساء (4): آیه 19
چه بسا از بعضی اتفاقات زندگی شما ناراحت می شوید برای شما ناخوشایند است ولی خدای عالم در همان اتفاقاتی که برای شما ناخوشایند است خیر کثیری قرار داده است. نه خیر کم مثل قضیه گنجشک. طوفان می آید لانه اش را نابود می کند ولی از آن طرف از طمعه شدن مار افعی خلاصی پیدا می کند.
دوستان عزیز ما هم این طوری هستیم، لذا ما تلاش کنیم هم در بلا و هم در رخا، هم در سلامتی و هم در بیماری، خدا را شاکر باشیم.
رسول اکرم در خوشی ها و سلامتی می گفت الحمدلله رب العالمین، اگر بیماری پیش می آمد مشکل و مصیبتی پیش می آمد می فرمود الحمدلله علی کل حال. این روش پیامبر بوده است در مصائب و مشکلات می گفت الحمدلله علی کل حال، در خوشی ها می گفت الحمدلله رب العالمین. این سنت پیامبر را ما ان شاءالله در خودمان احیا کنیم.
مجری:
«اللَّهُمَّ فَاجْعَلْ نَفْسِي مُطْمَئِنَّةً بِقَدَرِكَ- رَاضِيَةً بِقَضَائِكَ مُولَعَةً بِذِكْرِكَ وَ دُعَائِك»
كامل الزيارات؛ نویسنده: ابن قولويه، جعفر بن محمد، ناشر: دار المرتضوية، محقق/ مصحح: امینی، عبدالحسین، ص40
ان شاءالله بتوانیم به این مراحل دست پیدا کنیم، بتوانیم با داشتن چنین نیاتی و چنین معرفتی قلبهای خودمان را نزدیک کنیم، و نفس مان را مطمئن کنیم و با قدر الهی ان شاء الله آرامش پیدا کنیم.
عرض سلام مجدد خدمت همه شما بینندگان عزیز و ارجمند شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عج الله تعالی فرجه الشریف).
الحمدلله همچنان با برنامه اخلاق علوی و سیره مهدوی در خدمتتان هستیم، ان شاءالله تا این جای برنامه قطعا از سخنان حضرت استاد بهره مند شدید.
همان طور که خدمت تان عرض کردم فرصتی است شما بینندگان عزیز می توانید تماس بگیرید شماره های هم که زیر نویس شده در خدمت تان است اگر سوال، نکته و مطلبی بود با همین شماره ها در ارتباط باشید.
عزیزان زیادی پشت خط هستند با این که مطلب زیاد بود اما اصل فرمایش خود حضرت استاد است که اولویت با تماس های شما بینندگان عزیز است ما تماس ها را متصل می کنیم ان شاء الله سوال عزیزان هم سوالی باشد که همه بینندگان عزیز این دغدغه و سوال را ممکن است داشته باشند و شما بینندگان عزیز هم از آن بهره مند خواهید شد.
سراغ تماس ها برویم تماس اول آقا «محمد مهدی از تبریز» است در خدمت شما هستیم بفرمایید
تماس بینندگان برنامه:
بیننده: (آقای محمد مهدی از تبریز – شیعه)
سلام علیکم. طبق اصل 121 قانون اساسی رئیس جمهور باید قسم بخورد که پاسدار مذهب رسمی کشورمان یعنی شیعه اثنی عشری باشد. اما متأسفانه ما در این سال های اخیر شاهد بودیم که در این زمینه هم مسئولین و هم علمای ما کم کاری کردند. می خواستم بدانم به نظر شما ما چه کار کنیم که دیگر شاهد چنین اتفاقاتی نباشیم؟ ممنون از برنامه خوب تان خدا حافظ شما.
مجری:
تشکر می کنم آقا «محمد مهدی» ان شاء الله سلامت و موفق باشید. استاد در خدمت تان هستیم.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
در رابطه با سوالی که عزیزمان پرسیدند ای کاش این سوال را هفته قبل کرده بودند، چون نزدیک انتخابات است البته بنده در دوره قبل هم اعلام کردم به هیچ وجه نسبت به هیچ کدام از این کسانی که کاندید برای ریاست جمهوری شدند نظر خاصی ندارم.
هیچ کاندید رسمی را بنده تأیید یا تکذیب نکرده ام، و از مردم خواسته ام که تکلیف همه است که در انتخابات حضور فعال داشته باشند. حضور فعال مردم یک بازدهی در سطح بین الملل دارد که شاید انتخاب آن رئیس جمهور این بازدهی را نداشته باشد که این البته نظر و عقیده بنده است. الزام نمی کنم همه عقیده من را قبول کنند.
همین خود شرکت مردم خیلی با ارزش است، ما قبلا شرکت بالای در انتخابات داشتیم، حضور و شرکت بالای هفتاد درصد، شصت درصدی داشتیم الان یک مقداری شرکت پایین آمده باید عقلای قوم بنشینند راهکار ارائه دهند بگویند ما چه کار کردیم مسئولین و دولت های ما چه کار کردند که آمار شرکت کننده ها در انتخابات به این شکل تنزل کرده است؟
این را باید بنشینند آسیب شناسی کنند و راهکار برای مردم نشان بدهند، ما هم در این زمینه منتقد هستیم، اعتراض داریم و ناراحت هستیم و این به صلاح ما نیست، به صلاح نظام جمهوری برخواسته از فرهنگ اهل بیت نیست.
پس اصل حضور در انتخابات چیز خیلی خوبی است یک مشت محکمی بر دهان یاوه سرایان غربی، معاندین و نق زنان داخلی است.
از آن طرف هم هرکسی باید آن کاندیدای که از نظر او اصلح است ما نمی توانیم الزام کنیم شما حتما به این آقا رأی بده یا به آن آقا رأی بده، اگر خودش به این رسیده که یک کاندید و بزرگواری اصلح است باید به او رأی بدهد.
اگر به جمع بندی نرسیده به تعبیر «مقام معظم رهبری» از افرادی که دارای بصیرت هستند و آنهایی که اصلح شناس هستند با آنها مشورت کند این قانون کلی است.
ولی سئوال عزیزمان که بعضی از علما یا بعضی از مسئولین با توجه به اصل 121 قانون اساسی یک مقدار کوتاهی می کنند باید بگویم:
مصلحت نیست که از پرده بیرون افتد راز * ورنه در مجلس رندان خبری نیست که نیست!
گوشه ای از جسارتهای بی شرمانه جریان اصلاح طلب به مقدسات دینی!
این عزیز، یک مقداری ما را وادار کردند یک بحثی را بنده شروع کنم ان شاءالله در جلسات آینده اگر عزیزمان اقای «مرعشی» اشاره کنند این بحث را تکمیل کنیم. شاید هم مرتبط به همین اخلاق علوی و سیره مهدوی باشد.
می گوید:
من از بیگانگان هرگز ننالم * که با من هرچه کرد آن آشنا کرد
دشمن اگر می کشد به دوست توان گفت* با که بگویم که دوست مرا کشت!
ما در این پنجاه، شصت سال اخیر یا صد سال اخیر، از خودی ها ضربه ای خوردیم که از ناخودی ها این ضربه را نخوردیم.
«شریعت سنگلجی» از ائمه جماعت «تهران» بود، به «عربستان» رفت نمی دانم چه کارش کردند، شستشوی مغزی دادند، پول دادند اینجا آمد پشت پا زد به همه کارهای که در عمرش کرده بود.
«سید احمد حکم آبادی» مشهور به «کسروی» ببینید چه لاطائلاتی بافته است. به قول خودش سید و فرزند پیامبر هم است.
«حکمی زاده» این خبیث خواهر زاده آیت الله «طالقانی» بود ایشان کتابی نوشت به اسم «اسرار هزار ساله» کل عقائد اسلام را زیر سوال برد، عقائد شیعه را زیر سوال برد.
«امام» (رضوان الله تعالی علیه) کتاب «کشف اسرار» نوشت که واقعا ایشان را مفتضح و رسوا کرد.
«حیدر علی قلمداران»، «سید مصطفی طباطبایی» هم همین طور. «سید ابو الفضل برقعی» همین آقا نزدیک 32 تا 33 کتاب در دفاع از ولایت نوشته و بعد 35 کتاب علیه ولایت و شیعه نوشته است. اینها دردهایی است که نمی دانیم چه کار کنیم؟
یا بحثی که ما دو سال قبل در «اصفهان» در «حوزه علمیه» مناظره ای با آقای «عابدینی» داشتیم به قول خودش که از دو تا مرجع گواهی اجتهاد دارد. ایشان آمده کل احادیث شیعه مربوط به امامت اهل بیت را زیر سوال برده است.
ایشان ولایت پیامبر را زیر سوال برده، ولایت ائمه را زیر سوال برده، آخرش هم آمده می گوید آقا این احادیث مربوط به این که ائمه منصوب خدا هستند شما را وادار نکند تصور کنید ولی فقیه هم منصوب خدا است.
من به ایشان گفتم آقا شما اگر با ولایت فقیه مشکل داری، دردت این است مردانه بیا ادله ولایت فقیه را نقد کن، افرادی هم پاسخ می دهند. چرا شما می خواهی ولایت فقیه را نفی کنی ولایت رسول اکرم را که آیات متعدد بیش از پنجاه آیه در قرآن در ولایت سیاسی رسول اکرم و در مورد ولایت سیاسی انبیاء داریم زیر سوال می بری؟
همچنین به ایشان گفتم شما با این کارت ولایت رسول اکرم و ولایت اهل بیت را زیر سوال می بری!
من یک روزی همان اوایل دولت اصلاحات، زمانی که اینها در دوران استقامتشان بود هنوز انحراف درست نشده بود قبل از اذان صبح توفیق داشتیم حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها) می رفتیم نماز پشت سر «آیت الله شبیری زنجانی» می خواندیم.
جناب اقای «عبدالله نوری» هم غالبا می آمدند و کنار ما می ایستادند و در یک صف بودیم، ایشان در «روزنامه سلام» یک روز یک عبارت خیلی وقیح و زشت نوشت گفته بود آقا امیرالمؤمنین در نهج البلاغه می گوید:
«فَإِنِّي لَسْتُ فِي نَفْسِي بِفَوْقِ أَنْ أُخْطِئَ وَ لَا آمَنُ ذَلِكَ مِنْ فِعْلِي إِلَّا أَنْ يَكْفِيَ اللَّهُ مِنْ نَفْسِي مَا هُوَ أَمْلَكُ بِهِ مِنِّي»
من بالاتر از این نیستم که خطا و اشتباه می کنم!
نهج البلاغة (للصبحي صالح)؛ نویسنده: شريف الرضى، محمد بن حسين، ناشر: هجرت، محقق/ مصحح: فیض الاسلام، ص 335
آقا! علی می گوید من اشتباه می کنم، ولی فقیه که مکشوف «خبرگان رهبری» است هم تکلیفش روشن است.
بعد از نماز در صحن رفتیم در یک گوشه ای نشستیم گفتم آقای «نوری» شما با ولایت فقیه مشکل داری نسبت به امیرالمؤمنین جسارت می کنی. گفت مگر من چه نوشتم؟ گفتم این عبارت شما است. گفت مگر این نیست؟ گفتم امیرالمؤمنین فرمود: «لَسْتُ فِي نَفْسِي بِفَوْقِ أَنْ أُخْطِئ ...إِلَّا أَنْ يَكْفِيَ اللَّهُ مِنْ نَفْسِي» چرا «یکفی الله» را فراموش کردی؟ پیامبر هم می گوید:
(قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يوحَى إِلَي)
بگو: «من فقط بشري هستم مثل شما؛ (امتيازم اين است که) به من وحي ميشود
سوره كهف (18): آیه 110
من بشری مثل شما هستم به من وحی می شود. آن که قدرت فوق بشری برای نبی مکرم دارد عبارت از «یوحی الی» است. بشری اش مثل ما است که می خورد و می خوابد و امثال اینها.
گفتم شما اگر با ولایت فقیه مشکل داری مرد و مردانه بیا آیات، روایات و ادله عقلی ولایت فقیه را در رزونامه ات نقد کن ولی چرا داری در حق امیرالمؤمنین ظلم می کنی؟ شما عبارت علی (علیه السلام) را تقطیع می کنی.
این مسائل را ما داشتیم متأسفانه این قضیه در خیلی از جاها انجام شد. من مطلب در این زمینه زیاد دارم، تصویری را که ملاحظه می فرمایید این «روزنامه شرق» است جدیدا هم این را گرفتم پنجشنبه 14 تیر 1403 است من امروز باز کردم.
شما ببینید «روزنامه ایران» 24/ 4/ 1379 برای دوره اصلاحات است، من واقعا خجالت می کشم از حضرت ولی عصر معذرت می خواهم در این روزنامه آقای «محمد کاظم محمدی اصفهانی» دارد:
"مردم حق دارند همه مسئولین را به سوال کشیده و از آنها انتقاد کنند حتی اگر آن مسئول پیامبر و امام معصوم باشد، بلکه به خود خدا هم می توان اعتراض کرد -نستجیر بالله - او را فتنه گر نامید!"
والله این کفر و ارتداد است. مگر این که بگوییم نمی فهمد به تعبیر قرآن:
(أُولَئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ)
آنها همچون چهار پايانند؛ بلکه گمراه تر!
سوره اعراف (7): آیه 179
از حیوان هم پست تر است یعنی کسی همچنین تعبیری بخواهد بکند که به خدا هم می شود اعتراض کرد و او را فتنه گر نامید، من گمان می کنم لائیک ها هم نسبت به خدای عالم همچنین تعبیری به کار نبرند.
آقایانی که فضای باز سیاسی را باز کردند همین آقای «مهاجرانی» در روزنامه «آریا» دارد: "نظریه غیرت دینی ویران کننده اندیشه، فرهنگ و تمدن است."
کدام اندیشه؟ کدام فرهنگ؟ کدام تمدن؟ تمدن آزادی همجنس بازی و امثال او؟ آن را می خواهد بیاورید که متأسفانه همین امروز برنامه پانزده ماده ای آقای «خاتمی» را مطالعه می کردم مطالبی دارد واقعاً شرم دارد که یک انسان بیاید این طور مطالبی را برای برون رفت از مشکلاتی که البته برای او مشکل است نه برای دیگران اگر لازم شد عرض خواهم کرد.
«مهاجرانی» می گوید "رقص را نباید ناپسند بدانیم." «رجبعلی مزروعی» در روزنامه «حریم» می نویسد: "حضرت علی مشروعیت خود را از مردم گرفت همانطور که معاویه مشروعیت خود را از مردم گرفت." ان شاءالله خدا شما را با معاویه محشور کند ما که چیزی نداریم بگوییم.
«هاشم آقاجاری»: "وقت آن رسیده است که نهاد مذهبی از نهاد حکومتی جدا شود."
امثال این مسائل به قدری زیاد است واقعاً نمی دانم اینها خواندنی است یا خواندنی نیست چه کار باید کرد؟
من چند نکته ای را عرض کنم این که می گوید به خدا باید اعتراض کرد در «جهان نیوز» آمده است: "حتی اگر مسئول، پیامبر و امام باشد به خود خدا هم می توان اعتراض کرد او را فتنه گر نامید." «روزنامه ایران» تیر ماه 77
"ارزش های دین دائماً در حال تغییر هستند. اگر روزی فاطمه (سلام الله علیها) می گفت بهترین زنان کسی است که نامحرم او را نبیند امروز کسی نمی تواند این را بپذیرد." «ماهنامه زنان» دی 78
"اعتقاد به عصمت، ادعایی معیوب و مخدوش است." اصلا من گمان می کنم ایشان بلد نیست عصمت یعنی چه؟ خوردنی است، آشامیدنی است، بازی کردنی است، اسباب بازی است، قضیه اش چیست که ایشان همچنین تعابیری را به کار می برد؟
«خبرگزاری دانشجو» دارد: "مسئول اگر پیامبر و امام باشد به خود خدا هم می توان اعتراض کرد و او را (نستجیر بالله) فتنه گر نامید." «خبرگزاری فارس».
جالب این است «روزنامه کیهان» تحت عنوان نکته سخنی از ژرفای دل چند نکته ای آورده است واقعا خیلی درد آور است.
عزیزان ملاحظه بفرمایند ببینید دارد: "تقلید از مراجع کار میمون است." واقعا این است؟ "روحانیت، قشری گرا و انحصار طلب هستند!"
کیهان اینها را از آقایان اصلاح طلب آورده است. "روحانیت به جای عاقل پروری، عوام پروری و مقلد پروری می کنند. امامان معصوم هم قابل نقد هستند نه فقط به پیامبر بلکه هم می توان به خدا اعتراض کرد و فتنه گر نامید."
"قرآن قابل نقد علمی و تجربی است." "اطاعت از پیامبر در مسائل اجتماعی لازم نیست." "فرهنگ شهادت خشونت آفرین است." "جوانانی که به مسجد می روند از نظر ساختار فکری و روانی ضعیف هستند."
"هیئت های مذهبی منشأ خشونت هستند. بسیجی ها، اعضای تشکیل دهنده این هسته ها می باشند." "مظاهر دینی چون حجاب و حیای زنان نماد عقب افتادگی است." آیا واقعاً این درست و صحیح است؟ این را یکی از مسئولین با آدرس آورده است.
جناب آقای «خاتمی» بزرگوار می گوید: "به قرآن نمی شود استناد کرد در حال حاضر مطالب قرآن با برخی دریافت های بشری سازگار نیست چرا که احکام آن متناسب با زندگی قبیله ای است؛ پس قرآن کریم برای ما قابل استناد نیست." «کیهان» 12- 6- 87، «ماهنامه کیهان» بهمن 77.
باز این بزرگوار می گوید: "اگر دین در برابر آزادگی قرار گیرد این دین است که باید محدود شود نه آزادی!"
آیا ماده 121 قانون اساسی این نبود که رئیس جمهور باید پاسدار مقدسات مذهبی و دینی باشد؟ باز دارد: "مشکل این نیست که زنان چگونه لباس بپوشند مشکل این است که زنان بتوانند در عرصه های مختلف حضور داشته باشند."
«سعید حجاریان»: "همجنس بازی در کشور ما باید آزاد باشد از جهت حقوقی نباید ممنوع باشد گرچه از نظر اخلاقی زشت است."
آقای «عابدینی» در «اصفهان» که به قولی اجازه اجتهاد هم دارد مقاله ای نوشته بر این که افرادی که همجنس باز هستند یک حقوقی دارند اینها به جنس مخالف علاقه ندارند می خواهند از کانال دیگر مشکل شان حل بشود.
یادم است سال 58 یا 59 جلسه ای با تعدادی از طرفداران «احسان طبری» داشتم توده ای ها که معتقد به خدا و پیغمبر نیستند، با اینها خیلی بحث کردم دیدم بحث علمی فایده ای ندارد.
من کتاب «منشأ خانواده» نوشته «کارماکس و لنین» ترجمه «احسان طبری»، «احسان طبری» رهبر آتئیست ها بود. دستم بود باز کردم گفتم این کتاب را قبول دارید؟ گفتند بله گفتم «طبری» مورد تأیید شما است؟ گفتند بله.
گفتم مطلبی که از «لنین و کارماکس» نقل می کند قبول دارید؟ گفتند بله. گفتم ایشان در صفحه 37 می گوید تک همسری یک نوع مالکیت است. در صفحه 64 یا 65 می گوید ما باید تلاش کنیم از تک همسری بیرون برویم داشتن بکارت نشانه عفت نیست و چه و چه نیست.
گفتم ما کاری نداریم این حرف درست است یا نه. شما در میان خودتان آیا حاضر هستید عذر می خواهم مسئله تک همسری خواهر و مادرتان که نوعی مالکیت است و باید مشاع باشد هر کس بتواند استفاده کند؟ حاضر هستید در زندگی تان پیاده کنید؟ اینها سرشان را پایین انداختند تا آخر حرف نزدند در این طور موارد باید اینچنین کرد.
آقای «حجاریان» آیا کسی به عنوان همجنس باز بیاید از شما خواستگاری کند حاضر هستید همسرش بشوید؟ یا نه این نسخه را فقط برای دیگران می پیچید؟
یا آقای «عابدینی» که این همه مقاله برای حقوق همجنس بازی می نویسد آیا کسی بیاید خیلی معذرت می خواهم از شما خواستگاری کند حاضر هستید جواب مثبت بدهید؟ یا مرگ برای همسایه خوب است؟
آقای خاتمی می گوید: "شما برای این که بتوانید پیشرفت کنید راهی جز راه غرب ندارید و راه غرب یعنی پذیرش خرد غربی!"
یا برادر عزیزمان جناب آقای «روحانی» در یک جلسه ای رسماً اعلام کرد "همه قابل نقد هستیم حتی امام زمان هم بیاید او هم قابل نقد است!"
آيت الله العظمی «مکارم شیرازی» بیانیه داد، آیت الله العظمی «سبحانی» و آیت الله العظمی «نوری همدانی» همه اعتراض کردند.
بعد ایشان گفت قصد ما این نبوده است صوت شما همه جا پخش شده است حتی ایشان سه، چهار تا نامه به «شورای نگهبان» نوشت که چرا من را در «خبرگان رهبری» رد کردید؟
«خبرگان رهبری» چند مورد آورده بود یکی از اینها هم این است که شما عصمت ائمه را زیر سوال بردید.
بله پیغمبر می گفت اگر نقدی دارید نقد کنید مردم می آمدند می گفتند یا رسول الله حرفی که می زنی حرف خودت است یا حرف خدا است؟ حرف خدا است قبول داریم اگر حرف خودت است نقد داریم.
به قول یکی از اعضای محترم «شورای نگهبان» آقای «شب زنده دار» گفت: این دلیل بی سوادی شماست برو مقداری درس بخوان.
قضیه آن عرب بیابانگرد فاقد فرهنگ بعد از غدیر آمد می گوید یا رسول الله این که علی را نصب کردی کار خودت بود یا دستور خدا بود؟ حضرت فرمود نه دست خدا بود گفت خدایا اگر این دست خودت است یک بلایی بیاور من همین الان نابود شوم. سوار اسب شد اسب او را زمین زد سرش متلاشی شد و از بین رفت.
آیا یک عرب بیابانگرد فاقد فرهنگ سوال می کند «أمنک، أمن الله» این را ملائک قرار بدهیم عصمت پیغمبر را زیر سوال ببریم؟
ان شاءالله عزیزان فردا پای صندوق رأی می روند عرض کردم خیلی از دوستان ما حتی آنهایی که موقعیت شان کمتر از ما هم بوده بیانیه دادند ولی بنده به هیچ وجه نه اهل بیانیه هستم نه اهل پیام دادن.
می گوییم ملاک باید دستتان باشد ما یک رئیس جمهوری انتخاب کنیم که اولاً به داد مردم برسد. مردم مشکل دارند. سفره مردم خالی است، درد دارند. من با سایر اقشار کار ندارم بارها گفتم شهدای زنده نظام، روحانیت هستند.
دیروز یکی از اساتید برجسته حوزه که چند سال است «رسائل، مکاسب و فلسفه» تدریس می کند با یکی از مسئولین «مرکز مدیریت» به منزل ما آمده بودند می گفت مشکل داشتم وسایلم را فروختم. یخچال، فرش و خانه ام را فروختم. زن و بچه ام را خانه پدرش فرستادم و خودم اینجا شب ها در مدرسه می خوابم!!
عذر می خواهم یک گارگر ساده کارخانه حقوقش خیلی بیشتر از یک طلبه است. ما باید یک رئیس جمهوری انتخاب کنیم اولاً پاسدار مذهب و قرآن باشد و به مقدسات ما کار نداشته باشد و حافظ باشد اگر کسی علیه مقدسات ما حرف می زند گلویش را بگیرد خفه اش کند تا جرأت نکند کسی به مقدسات ما که خط قرمز ما است اهل بیت و عصمت ائمه خط قرمز ما است باید مدافع اینها باشد.
از آن طرف الان در این برهه یکی از چیزهایی که از رئیس جمهورمان نیاز داریم هر کسی که انتخاب می کنید «الأمرُ إلیکم» کسی باشد که بتواند مشکلات و سفره مردم را حل کند و کسی باشد نرود زیر پرچم «امریکا» احساس ذلت کند.
امام حسین (سلام الله علیه) روز عاشورا فرمود زندگی زیر بار ظلم مایه ننگ است.
«إِنِّي لَا أَرَى الْمَوْتَ إِلَّا سَعَادَةً وَ الْحَيَاةَ مَعَ الظَّالِمِينَ إِلَّا بَرَما»
المعجم الكبير؛ اسم المؤلف: سليمان بن أحمد بن أيوب أبو القاسم الطبراني الوفاة: 360، دار النشر: مكتبة الزهراء - الموصل - 1404 - 1983، الطبعة: الثانية، تحقيق: حمدي بن عبدالمجيد السلفي، ج3، ص 114
تلاش کنیم رئیس جمهور کسی باشد همگام با رهبری، همگام با مردم و همگام با مرجعیت باشد، بتواند یک مجموعه درستی را در این کشور ان شاءالله در چهار سال آینده یا هشت سال آینده برای ما به ارمغان بیاورد.
مجری:
ان شاءالله. حجت تمام شد بر بینندگان عزیز و ارجمندی که پی گیر این مسائل بودند. جناب آقای «برقعی» از «اهواز» پشت خط هستند بفرمایید در خدمت تان هستیم.
بیننده: (آقای برقعی از اهواز – شیعه)
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت شما و جناب حجت الاسلام والمسلمین حاج آقای قزوینی. یک شبهه ای داشتم. پارسال در یکی از هیئت های امام حسین خدمت می کردم به خاطر مشکلی که داشتم نتوانستم شرکت کنم. خواستم بدانم باید امسال کفاره بدهم؟ چون امسال می خواهم شرکت کنم.
این مطلب را هم عرض کنم در ایام انتخابات هستیم می خواهم بگویم ما باید اصلح را انتخاب کنیم نمی خواهیم کسی را انتخاب کنیم که بگوید کشور ما قفس شده باشد.
ما در این چند دوره بودیم کاشکی کسی پیدا بشود هم دوره شهیدمان آقای «رئیسی» باشد ان شاءالله روحش شاد باشد هم دوره و هم مسیر او باشد.
همان طور که شهید بزرگ «حاج قاسم» گفتند کشور ما، کشور امام حسین است کسی را انتخاب کنیم که در مسیر امام حسین باشد. کسی را انتخاب کنیم که دلش برای این کشور و مردم این کشور بسوزد در خط رهبری باشد.
مجری:
سوال این بود که در موسم گذشته نتوانستند در مراسم عزاداری شرکت کنند با این که قصد چنین کاری را داشتند آیا کفاره ای الان گردشان است؟
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
نه استغفار کنند امسال بروند شرکت کنند جبران کنند چون استغفار تنها کافی نیست
(إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا وَأَصْلَحُوا)
مگر آنها که توبه و بازگشت کردند
سوره بقره (2): آیه 160
اصلاحش هم ان شاءالله شرکت خیلی فعال در امسال باشد.
مجری:
آقا «امین» از «تهران» پشت خط هستند آقا «امین» بفرمایید
بیننده: (آقا امین از تهران – شیعه)
سلام عرض می کنم خدمت شما و حاج آقا قزوینی. حاج آقا اگر یادتان باشد همدیگر را در چهارده خرداد کنار ضریح امام رضا دیدیم و با همدیگر صحبت کوتاهی هم کردیم.
دو هفته پیش هم که بحث مناظره انتخابات بود شما گفتید شاید مردم دارند مناظره ها را نگاه می کنند برنامه ها را کمتر نگاه می کنند اتفاقاً ما داشتیم برنامه شما را نگاه می کردیم اصلاً مناظره را نگاه نمی کردیم چون صحبتهای شما خیلی به درد بخورتر است.
دو تا سوال دارم. یکی این که گفتند در کتاب «عوالم» حدیثی از امام صادق که فرمودند یک یا علی گفتن از کل نمازهای که من خواندم بالاتر است می خواستم ببینیم صحیح است یا نه؟
مطلب بعدی حضرت پیغمبر انگشتر دست راست می کردند معاویه آمد این را تغییر داد انگشتر عقیق را در دست چپ انداخت می خواستم بدانم این واقعیت است در جایی آمده است یا نه؟ خیلی ممنون و تشکر از برنامه خوب تان.
مجری:
تشکر می کنیم آقا «امین» عزیز که از «تهران» تماس گرفته بودند و در خدمتشان بودیم. حاج آقا بفرمایید
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
اولاً در «عوالم» همچنین روایتی نیست اگر بود تقریباً در نیم قرن عمرم که نود درصدش را در بحث ولایت گذراندم می دیدم. نمی گویم همه چه را دیدم ولی غالب مطالبی که مربوط به روایات اهل بیت است را دیدم.
فرضاً همچنین روایتی باشد مخالف قرآن، مخالف سنت پیغمبر و سنت اهل بیت (علیهم السلام) است. یا علی گفتن جای خودش است نماز و عبادت جای خودش است!
هیچ عملی در دنیا حتی کسی هزار تا حج برود جای یک رکعت نماز را نمی گیرد. پنجاه بار به جبهه برود معلول بشود دوباره خوب بشود باز به جبهه برود معلول بشود هزار تا جبهه رفتن جای یک رکعت نماز واجب را نمی گیرد.
بله در رابطه با نمازهای مستحبی یک بحثی است امام صادق (سلام الله علیه) فرمود من تسبیح حضرت زهرا را بعد از هر نماز می گویم برایم از هزار رکعت محبوب تر است.
البته اگر تسبیح حضرت زهرا یعنی 34 مرتبه «الله اکبر»، 33 مرتبه «الحمدلله»، 33 مرتبه «سبحان الله» با حضور قلب باشد، نه این که تند تند تکرار کنیم.
ولذا عرض کردم یا علی سر جای خودش است همه چیزمان از امیرالمؤمنین است او اذن واعیه الهی، باب الله، وجه الله و همه چیز دنیا و آخرت باذن الله تبارک وتعالی به دست امیر المؤمنین و فرزندان امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) است
«وَ بِكُمْ يُنَفِّسُ الْهَمَّ وَ بِكُمْ يَكْشِفُ الضُّر وَ بِكُمْ يُمْسِكُ السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِهِ بِكُمْ فَتَحَ اللَّهُ وَ بِكُمْ يَخْتِم مَنْ أَرَادَ اللَّهَ بَدَأَ بِكُم»
المزار الكبير (لابن المشهدي)؛ نویسنده: ابن مشهدى، محمد بن جعفر، ناشر: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، محقق/ مصحح: قيومى اصفهانى، ص532
همه چیز دست اینها است. دنیا و آخرت همه دست اهل بیت است، ولی خود اهل بیت هم گفتند کسانی که گناه می کنند ما هیچ برگ برائتی نداریم. یعنی کسانی که واقعاً در گناه تعمد دارند توبه هم نمی کنند و اصرار بر گناه هم دارند از اهلبیت جدا هستند.
مجری:
طیب الله از محضرتان تشکر می کنیم، همچنین تشکر می کنیم از بینندگان عزیزی که تماس گرفتند و عذر خواهی هم می کنم از عزیزانی که نتوانستیم پاسخگویشان باشیم. ان شاءالله در فرصت دیگر پاسخ دوم آقای «امین» را خواهیم داد و در خدمت شان خواهیم بود. ان شاءالله موفق و مؤید و منصور باشید تا دیدار آینده خدا نگهدار!