2024 October 8 - سه شنبه 17 مهر 1403
غصب فدک در چه تاریخی رخ داده است؟
کد مطلب: ١٥٩٢٧ تاریخ انتشار: ٢٩ شهریور ١٤٠٣ - ١٣:٥٥ تعداد بازدید: 551
سخنراني ها » شبکه جهانی حضرت ولی عصر عج
غصب فدک در چه تاریخی رخ داده است؟

برنامه آینه تاریخ 23-06-1403

 
 
 
 
 
 
 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

عنوان برنامه: آینه تاریخ

تاريخ: 23/ 06/ 1403

استاد: حجت الاسلام والمسلمین جباری

مجری: آقای قضبانی

قسمت:132

بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

مجری:

 سلام وقت شما بخیر آقایان و خانم‌های گرامی که برنامه آینه تاریخ را انتخاب کردید برای دیدن و از شبکه حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ان شاء الله تقدیم حضور شما خواهیم کرد و در خدمت جناب آقای دکتر جباری خواهیم بود در این برنامه همچون برنامه‌های گذشته آینه تاریخ متکفل پاسخ به سوالات تاریخی شما عزیزان بیننده است و شامگاه جمعه به صورت مستقیم و هر هشت ساعت یکبار تکرار می شود حضور شما عزیزان بیننده خدمت آن‌ هایی که دارند برنامه را به صورت تکرار یا از آرشیو می‌بینند هم عرض سلام و ادب و احترام داریم امیدوارم که ایام ماه ربیع را به خوبی و خوشی پشت سر گذاشته باشید و در پیش رو هم که ولادت با سعادت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را خواهیم داشت پیشاپیش تبریک عرض می‌کنم امیدوارم که ایام خوبی را پیش رو داشته باشید در خدمت شما باشیم و از محضر جناب آقای دکتر بهره‌مند شویم استاد سلام علیکم و رحمت الله خیلی خوش آمدید.

استاد: جباری

 علیکم السلام و رحمت الله بسم الله الرحمن الرحیم بنده هم عرض سلام و ادب دارم حضور حضرتعالی جناب آقای قضبانی و شما بینندگان گرامی هرجایی که شرف حضور دارید از خداوند متعال بهترین‌ها را طلب می‌کنم و تبریک عرض می‌کنم این ایام را امروز را به خصوص روز در واقع آغاز امامت مولا و سرور ولی نعمتمان امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را ان شاء الله که همه شیعیان و موالیان راستین برای آن حضرت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) باشیم به حق تشیع و موالات را ان شاء الله ادا کنیم وظیفه‌مان ان شاء الله پایبند باشیم و این نعمت بزرگ ولایت آن حضرت (سلام الله علیه) ان شاء الله پاس بداریم و همین که سایه آن حضرت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بالا سرمان باشد بهترین نعمت است.

مجری:

بله نعمت بزرگی است که ما در عصر این آقا (عجل الله تعالی فرجه الشریف) زندگی می‌کنیم و ان شاء الله که شما فرمودید همیشه مورد لحاظ داشته باشیم که ما در محضر آقا امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) هستیم و پایبند باشیم به این مقام شامخ و ان شاء الله مطیع حضرت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) باشیم حضرت آقا (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ان شاء الله عنایت کنند به ما و خلاصه با دعای آقا ما عاقبت بخیر بشیم ان شاء الله استاد درست است ماه ربیع الاول مناسبت‌های خوبی است و شیرینی دارد یک بحثی است بحث غصب فدک سوالات از من هم خواسته شده است که خلاصه از حضرتعالی بپرسم در این خصوص است طبیعتا بعد از شهادت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) که بالاخره الان ایام ربیع حدود ده روز می‌گذرد از شهادت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) اتفاقاتی افتاده است که واقعاً اتفاقات عجیب و غریبی است یکی بحث غصب فدک است قصد فدک در چه زمانی رخ داده است چگونه رخ داده است بالاخره ایام شهادت چقدر فاصله داشت تا این واقعه بسیار اسفناک و این قضیه که رخ داده است.

استاد: جباری

 بله چند نکته را باید درباره فدک مطرح کرد از جمله همین که حضرتعالی اشاره فرمودید چون گاهی در اذهان تاریخ رخ دادهای مربوط به حضرت زهرا (سلام الله علیها) درست جا نیفتاده است و ترتیب منطقی و آنچه که مطابق قرائن شواهد است شکل نگرفته است در اذهان عموم مردم حتی به خصوص کسانی که به هر حال اهل علم هستند اهل تبلیغ هستند و دوستان حوزوی غیر حوزوی تصور اینکه بلافاصله بعد از رحلت یا شهادت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فدک غصب شد ما خوشبختانه در اینجا یک گزارشی یک عبارت یک سطری یکی دو سطری از ابن ابی الحدید داریم در شرح نهج البلاغه یک مقدار فضا را روشن می‌ کند برای ما سخن ابن ابی الحدید این است در جلد شانزده شرح نهج البلاغه صفحه دویست و شصت و سه عبارت این است که:

قلت الصحيح أن أمير المؤمنين ع لم ينازع بعد موت فاطمة في الميراث و إنما نازع في الولاية لفدك و غيرها من صدقات رسول الله ص و جرى بينه و بين العباس في ذلك ما هو مشهور و أما أزواج النبي ص فما ثبت أنهن نازعن في ميراثه و لا أن عثمان كان المرسل لهن و المطالب عنهن إلا في رواية شاذة و الأزواج لما عرفن أن فاطمة ع قد دفعت عن الميراث أمسكن و لم يكن قد نازعن و إنما اكتفين بغيرهن و حديث فدك و حضور فاطمة عند أبي بكر كان بعد عشرة أيام من وفاة رسول الله ص و الصحيح أنه لم ينطق أحد بعد ذلك من الناس من ذكر أو أنثى بعد عود فاطمة ع من ذلك المجلس بكلمة واحدة في الميراث .

شرح نهج البلاغة نویسنده : ابن ابي الحديد جلد : 16 صفحه : 263

مکتبة آیة الله العظمی المرعشي النجفي (ره)

و حديث فدك و حضور فاطمة عند أبي بكر كان بعد عشرة أيام من وفاة رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) جریان فدک و اینکه فاطمه (سلام الله علیها) تشریف بردند نزد ابی بکر برای طلب فدک به خاطر غصب فدک بعد از ده روز از رحلت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) بود و ادامه می دهد کلامش را این عرض شود که گزارش گزارش خوبی است چرا به جهت اینکه یک مقدار فضا را برای ما روشن‌تر می‌کند و اینکه دستگاه خلافت گام به گام پیش رفت در تعدی نسبت به حقوق اهل بیت (سلام الله علیهم) گام اول را در همان قصر خلافت پیش برد که همان سقیفه برخاست و بیعت گیری برای ابوبکر به هر حال از مردم بیعت اکراه گرفتند و این ها اما تعرضش نسبت به فاطمه (سلام الله علیها) و حقوق فاطمه (سلام الله علیها) از این پیدا است که بعد از آن تعرض نسبت به اصل خلافت از ده روز بعد از رحلت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آغاز شده است.

 این خیلی فضا را روشن‌تر می‌کند چرا به جهت اینکه مثلاً گاهی این سوال پیش می آید که وقتی که فاطمه (سلام الله علیها) اقدام کردند برای خطبه خواندن در مسجد برای طلب فدک چرا از دوستان حضرت (سلام الله علیه) سلمان ابوذر مقداد عمار بالاخره کسی بلند نشده است آن جا دفاع کند از فاطمه (سلام الله علیها) هیچ حرفی نیست در گزارش‌های مربوط به این نقل یک مقدار روشن می‌کند چرا چون یک گزارش دیگری داریم در متون مختلف چه شیعه چه اهل سنت طبری نقل کرده است یعقوبی دارد اعلام الوراء طبرسی دارد امثال این ها که آن جیش اسامه که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) اصرار داشت در همان روزهای آخر عمرشان اعزام شود و متاسفانه نرفتند تعمدا بعضی ها که می‌خواستند به هر حال قصدی داشتند برای بحث خلافت بلافاصله ابوبکر نادان منادی ابوبکر غدات وفات رسول الله فردای رحلت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) منادی ابوبکر ندا داد در مدینه که جیش باید حرکت کند جیش اسامه که آخر عمر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) حرکت کند الان باید حرکت کند و عرض شود که برود به منطقه ماموریتش در شام طبیعتاً چند روزی بعد از رحلت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) جیش حرکت دادند یک مدتی هم رفت حدود چهل روز سی و پنج چهل روزی دور بودند از مدینه تا برگردند پس نشان می دهد که تعداد زیادی از اهل مدینه از صحابه همراه جیش اسامه رفته‌اند و در خلوت مدینه فدک غصب شده است.

 نکته‌ای ا‌ست یعنی وقتی جیش را اعزام کردند آقای ابوبکر دار و دسته اش اینجا دیگر فرصت و مغتنم شد عرض خواهم کرد گزارش امام کاظم (سلام الله علیه) که به هر حال ابوبکر کسی را فرستاد و اخرج وکلا فاطمه من فدک کارگزاران فاطمه (سلام الله علیها) از فدک اخراج کردند و این کار را انجام دادند بالاخره این خود نقلی ما در فضا را به این شکل روشن می‌کند این سؤال پاسخ می دهد به ما که چرا در مسجد خبری از دوستان امیرالمومنین (سلام الله علیه) نیست این ها بالاخره یکی از این ها بلند نشده است نگاه کنید قصه این بود و ما می‌دانیم چرا ابوبکر نادا منادی ابی بکر غدات وفات رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) الله فردای رحلت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بلافاصله دلیلش مشخص است چطور پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) عجله داشت تا آن جا که لعن الله من تخلف عن جیش اسامه چرا پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) عجله داشت چون حضرت (صلی الله علیه و آله و سلم) می خواست می دانست که از دنیا خواهد رفت مدینه از معارضان علی (سلام الله علیه) خالی شود علی (سلام الله علیه) مستقر شود ابی بکر عجله کرد مدینه را راحت فدک غصب کند و از این درآمدهای فدک و این ها اموالی را پخش کردند در خانه‌های مدینه رشوه دادند اموال پخش کردند که یک گزارش داریم از دل تاریخ در رفته است به دست ما رسیده است.

فلما اجتمع الناس على أبي بكر قسم قسما بين نساء المهاجرين و الأنصار فبعث إلى امرأة من بني عدي بن النجار قسمها مع زيد بن ثابت فقالت ما هذا قال قسم قسمه أبو بكر للنساء قالت أ تراشونني عن ديني و لله لا أقبل منه شيئا فردته عليه .

چون کار بيعت با ابوبکر استوار شد، وي، از محلّ بيت المال، سهمي براي زنان مهاجر و انصار فرستاد. سهم زني از بَني عَديّ بن النَجّار را به زيد بن ثابت سپرد که به وي برساند. زيد به نزد آن زن آمد و سهم او را تقديم کرد. زن پرسيد: اين چيست؟ زيد گفت: از سهامي است که ابوبکر براي زنان معين کرده است. وي گفت: مي خواهيد دين مرا به وسيله رشوه از من بستانيد؟ به خدا سوگند، از او چيزي نخواهم پذيرفت. سپس آن سهميه را به ابوبکر باز گردانيد

ابن ابی‌الحدید، عبدالحمید، شرح نهج‌البلاغه، ج۲، ص۱۳۳.

 آن گزارش دارد که در به خانه یکی از انصار ظاهرا مالی فرستادند آن خانم قبول نکرد پیدا است که زن‌ها را چی می‌کردند می‌خواستند جذب کنند که آن ها تأثیرگذار را شوهر نشان باشند و آن گفت که می‌ خواهد دین من را با این مال بخرید و به خطر بیاندازد قبول نکرد آن مال را که نشان بدهد این تصرفات اقتصادی این مسئله بوده است به هر حال این راجع به سوال شما که به هر حال تاریخ غصب فدک کی بوده است.

مجری:

 جالب بود که حالا این منابع اهل سنت دوستانی که این سوال مطرح کرده بودند که در شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید است.

استاد: جباری

اما دیگر کد مسئله زمان حالا اگر شهادت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در بیست و هشت صفر باشد چون که مشهور هشتم مثل دیروزی درست است اگر دوم ربیع باشد می شود مثلاً دوازدهم روزها است بله امروز نه ربیع است همین روزها بالاخره قصه فدک اتفاق افتاد.

مجری:

 حالا جریان چگونه رخ داده است چگونگی این اتفاق به چه ترتیب این کار را کرد پیشینه بعد چه اتفاقی به کجا رسیده است حضرت زهرا (سلام الله علیها) چگونه فدک به دستشرسید.

استاد: جباری

خوبی بله عرض می‌کنم که مسئله فدک فدک یک سرزمین دهکده‌ای است یهودی نشین در نزدیکی‌های خیبر در بخش شمالی مدینه خود خیبر حدود به سمت شام وقتی از مدینه حرکت می‌کنیم در آن فاصله است و فدک نزدیک خیبر است چنانکه ما همینطور بعد وادی القراء این چند منطقه مناطق یهودی نشین شمال مدینه بودند حالا بحث دیگر چطور یهودیان آمدند به جزیرة العرب چطور اینجاها ساکن شدند.

 گزارش‌هایی داریم روایت مفصل از امام صادق (سلام الله علیه) داریم مضمونش این است که این ها آمدند درون جزیرة العرب عواملی ذکر کردند که یهودیان چطور هستند از فلسطین آمدند به داخل جزیره العرب آیا اخراجشان کردند به خاطر به هر حال عناد و شیطنت و نپذیرفتند جریان مسیحیت امثال این ها بعضیشان ممکن است خبرهایی که شنیده بودند که از پیامبر موعود ظهور خواهد کرد در مکه آمدند و محل هجرت در مدینه یعنی یثرب خواهد بود یعنی جایی بین جبل احد و جبل ایر چون احد در شمال مدینه جبل ایر در جنوب مابین احد و ایر سرزمین مدینه یثرب یثرب قرار داشت شنیده بودند که بعثت ظهور آن پیامبر موعود نزد جبل فاران خواهد بود که در تورات موجود است که یک نور یهوه در جبل فاران خواهد درخشید قریب به این مضمون و مشخص است جبل الفاران در مکه است چون جریان حضرت ابراهیم (سلام الله علیه) طبق تورات در همان کنار جبل فاران اتفاق افتاد و و گوسفند که ذبیح است و بدل آمد در همان جا این ها از تورات قابل استفاده است بعثت در مکه کاملا قابل استفاده است و دیده بودند که محل هجرت آن پیامبر بین جبل احد و جبل ایر راه افتادند رسیدن به محل خیبر و کوهی آن جا بود و سرزمین آبادی است و به هر حال آب و قابل کشاورزی است.

 و فلان آن جا اتراق کردند و بعدش بعداً کسانی از این ها آمدند به یثرب متوجه شدند که اینجا محله بعدا متوجه شدند که جبل احد اینجا است نه آن جایی که خیبر که درش منزل کردند دوستانشان را فراخواندند که بیاید گفتم ما فعلاً اینجا ساکن شدیم هر وقت آن پیامبر ظهور کرد میایم به آن جا که بعد از این هایی که آمدند در مدینه یا یثرب ساکن شدند قبایل سه گانه بنی قریظه و بنی قینقاع و بنی نظیر و امثال این ها:

وَلَمَّا جَاءَهُمْ كِتَابٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِمَا مَعَهُمْ وَكَانُوا مِنْ قَبْلُ يَسْتَفْتِحُونَ عَلَى الَّذِينَ كَفَرُوا فَلَمَّا جَاءَهُمْ مَا عَرَفُوا كَفَرُوا بِهِ ۚ فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الْكَافِرِينَ

و هنگامی که از طرف خداوند، کتابی برای آنها آمد که موافق نشانه‌هایی بود که با خود داشتند، و پیش از این، به خود نوید پیروزی بر کافران می‌دادند (که با کمک آن، بر دشمنان پیروز گردند.) با این همه، هنگامی که این کتاب، و پیامبری را که از قبل شناخته بودند نزد آنها آمد، به او کافر شدند؛ لعنت خدا بر کافران باد!

بقره (2):89

 هر وقت آمد خلاصه بله آن آیه می‌فرماید که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را:

الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَعْرِفُونَهُ كَمَا يَعْرِفُونَ أَبْنَاءَهُمْ ۖ وَإِنَّ فَرِيقًا مِنْهُمْ لَيَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَهُمْ يَعْلَمُونَ

کسانی که کتاب آسمانی به آنان داده‌ایم، او [= پیامبر] را همچون فرزندان خود می‌شناسند؛ (ولی) جمعی از آنان، حق را آگاهانه کتمان می‌کنند!

بقره (2):146

توصیف پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آنچنان دقیق در کتابشان مثل اینکه پسرانشان را می‌شناختند فَلَمَّا جَاءَهُمْ مَا عَرَفُوا كَفَرُوا بِهِ ۚ فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الْكَافِرِينَ چرا کافر شدند بالاخره بر اساس تعصبات نژادی که بله ما فکر می‌کردیم که این پیامبری است که از بنی اسرائیل خواهد بود نه اینکه از بنی اسماعیل و نمی دانم از قریش و فلان این آن نیست که ما مثلاً با اینکه در بی نشان علمایی مثل ابن سوریا و این ها بودند که اذعان می‌کردند به اینکه این همان است خودت هم می دانید در جریان بنی قریظه بین خودشان مشورت نشستند گفتند می‌دانید که این همان است بیایید ایمان بیاورید گفتند نه ما به اصطلاح نمی‌خواهیم کسی که از غیر بنی اسرائیل تابعش باشیم این نژادپرستی عجیبی که امروز هم داریم می‌بینیم این به هر حال جریان یث ملعون به هر حال اسرائیل را که نژاد پرستیشان به جایی رسیده است که دیگران را انسان نمی‌پندارند نمی‌دانند این مردم مظلوم غزه را به عنوان حیواناتی می ا‌نگارند که باید این ها را از بین برند و این ها کافر شدند.حالا یک مقدار حاشیه رفتیم.

مجری:

 حالا خود قرآن هم داشتم تذکر را داده است مواظب باشید اولین کافر نشوید اولین مسلمان خلاصه قرآن تذکر داده است.

وَآمِنُوا بِمَا أَنْزَلْتُ مُصَدِّقًا لِمَا مَعَكُمْ وَلَا تَكُونُوا أَوَّلَ كَافِرٍ بِهِ ۖ وَلَا تَشْتَرُوا بِآيَاتِي ثَمَنًا قَلِيلًا وَإِيَّايَ فَاتَّقُونِ

و به آنچه نازل کرده‌ام [= قرآن‌] ایمان بیاورید! که نشانه‌های آن، با آنچه در کتابهای شماست، مطابقت دارد؛ و نخستین کافر به آن نباشید! و آیات مرا به بهای ناچیزی نفروشید! (و به خاطر درآمد مختصری، نشانه‌های قرآن و پیامبر اسلام را، که در کتب شما موجود است، پنهان نکنید!) و تنها از من (و مخالفت دستورهایم) بترسید (نه از مردم)!

بقره (2):41

استاد: جباری

در سال هفتم عناد ورزیدند دنبال ارض باشند عناد ورزیدند سه طایفه مقیم مدینه که یکی پس از دیگری خودشان را مشمول مجازات قرار داده بود پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) با رافت با آن ها برخورد کرد بنی قینقاع پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) با وجود خیانتشان اخراجشان کرد بنی نظیر را خیانت بزرگ‌تری کردند اخراج کرده است بنی قریظه که خیانت برتر در جریان غزوه خندق پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) دیگر مردان جنگی عنودشان را در دستور اعدامشان داد و این ها شرشان کم شد از مدینه و زن و بچه ها و این ها که اخراج شدند و به هر حال زنان و بچه هایشان اسیر چی شدند فروخته شدند و این ها و رسید سال هفتم جریان بنی قریظه سال پنجم بود رسید سال هفتم تازه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) مطلع شد که یهود خیبر که در آن منطقه خیبر قلعه‌های هفتگانه‌ای که تو در تو بود داخل این قلعه‌ها قلعه‌های دیگری قرار داشت ساخته بودند روی بلندی‌ها.

 که خرابی هایشان الان موجوده بالای تپه‌ها و کوه‌ها بلندی‌ها ساختند مطلع شدند تازه جمع نیرو دارند می‌کنن هم خودشان هزاران نیرو داشتند داخل قلعه‌ها و هم از قبایل نزدیکشان مثل قطتفان مثل بنو سعد امثال این ها این ها داشتند تحریک می‌کردند قبایل گرسنه بودند قبیله قططفان به خصوص که عیننه بن حسن فضاری که رئیس خیلی به هر حال گدا صفت قطفان بود این ها تطمیع کردند که از این خرماهای خیبر به شما می دهد و بیاید کمک ما و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) مطلع شد سیاست پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بر این بود که جنگ را به سرزمین دشمن می‌کشید که امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) هم این را در کلامشان دارند مقام معظم رهبری هم بارها اشاره به این کردند که به هر حال مضمونش این است که هیچ قومی درون سرزمینشان دچار جنگ نشده است الا اینکه مغلوب شدند بعد جنگ را به سرزمین دشمن کشاند سیاست پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) این بود:

 إستنهاض الناس:أَلَا وَ إِنِّي قَدْ دَعَوْتُكُمْ إِلَى قِتَالِ هَؤُلَاءِ الْقَوْمِ لَيْلًا وَ نَهَاراً وَ سِرّاً وَ إِعْلَاناً وَ قُلْتُ لَكُمُ اغْزُوهُمْ قَبْلَ أَنْ يَغْزُوكُمْ، فَوَاللَّهِ مَا غُزِيَ قَوْمٌ قَطُّ فِي عُقْرِ دَارِهِمْ إِلَّا ذَلُّوا؛ فَتَوَاكَلْتُمْ وَ تَخَاذَلْتُمْ حَتَّى شُنَّتْ عَلَيْكُمُ الْغَارَاتُ وَ مُلِكَتْ عَلَيْكُمُ الْأَوْطَانُ.

آگاه باشيد! من، شب و روز، پنهان و آشکار، شما را به مبارزه با اين گروه (معاويه و حاکمان شام) فرا خواندم و گفتم پيش از آن که آنها با شما نبرد کنند، با آنان بجنگيد (و به استقبال آنها به بيرون مرزها برويد) به خدا سوگند! هر زمان، قوم و ملّتى در درون خانه اش، مورد هجوم دشمن قرار گرفته، ذليل و خوار شده است، امّا شما، هر کدام، مسؤوليت را به گردن ديگرى انداختيد و دست از يارى هم برداشتيد تا آن که مورد هجوم پى درپى دشمن واقع شديد و سرزمين هايتان از دست رفت.

خطبه ۲۷ نهج البلاغه

 مَا غُزِيَ قَوْمٌ قَطُّ فِي عُقْرِ دَارِهِمْ إِلَّا ذَلُّوا دارم الا که مغلوب می شوند هیچ قومی دچار جنگ نشدند درون خانه‌ خودشان لذا اینکه ما الان داریم در مرز اسرائیل با اسرائیل می‌جنگیم بر اساس سیاست پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) حرکت کردند با هزار و اندی را هزار و چهارصد پانصد نفر نیرو حرکت کردند رفتند به سمت خیبر طوری رسیدند به خیبر که این ها صبحگاهان از خیبر درآمدند و سرزمین‌های کشاورزی بروند یک وقت دیدند که جیش محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) دارد می آید فریاد زنان جیش محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) جیش محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) داخل قلعه‌ها شدند و در را بستند ان شاء الله که عنقریب یک چنین جیشی نازل شود بر سر اسرائیل عنود که این ها عرض شود که با همین ندا بروند داخل خانه‌هایشان و ان شاء الله نیروهای اسلام خانه به خانه این ها را تعقیب کنند ان شاء الله این دور نیست و خیبر بعد از مدتی فتح شده است یکی پس از دیگر آن رشادت امیرالمومنین (سلام الله علیه) قتل مرحب در کندن در آن قلعه قموس که قلعه سختی بود.

 و این ها وقتی خیبر فتح شد دیگر آن مناطق نزدیک حساب کار خودشان را کردند از جمله فدک و تیما فدک اهل فدک منتظر شدند ببینند که قصه خیبر به کجا می‌انجامد وقتی دیدند خیبر مغلوب شد سپاه اسلام بر خیبر غالب شد بله تسلیم شدند پیغام فرستادند ما حاضر به صلح هستیم امیرالمومنین (سلام الله علیه) تشریف برده و آن پیمان نامه صلح و نوشتند و مصالحه شد بنا شد که نه در سرزمینشان بمانند یهود خیبر هم همینطور از رافت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بنا شد خیبریان در خیبر بمانند یهودیان دیگر بمانند زراعتشان کنند پنجاه درصد محصول سالانه به مدینه بدهند به عنوان حالا جزیه و امثال این ها و فدک هم به همین ترتیب منتها فرق فدک و خیبر در چیست؟

 خیبر بعضی قلعه یکی دو قلعه بعد از فتح قلعه قموس که این ها با جنگ فتح شده بود و یکی دو قلعه تسلیم شدند با صلح فتح شد فدک هم با صلح فتح شد چون صلح شد لذا:

وَمَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْهُمْ فَمَا أَوْجَفْتُمْ عَلَيْهِ مِنْ خَيْلٍ وَلَا رِكَابٍ وَلَكِنَّ اللَّهَ يُسَلِّطُ رُسُلَهُ عَلَى مَنْ يَشَاءُ ۚ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ

و آنچه را خدا از آنان [= یهود] به رسولش بازگردانده (و بخشیده) چیزی است که شما برای به دست آوردن آن (زحمتی نکشیدید،) نه اسبی تاختید و نه شتری؛ ولی خداوند رسولان خود را بر هر کس بخواهد مسلّط می‌سازد؛ و خدا بر هر چیز توانا است!

حشر (59):6

 آیه مبارکه در سوره مبارکه حشر عرض شود که فَمَا أَوْجَفْتُمْ عَلَيْهِ مِنْ خَيْلٍ وَلَا رِكَابٍ آن جاهایی که با اسب تاختن آن ها را فتح نکرده است بعد از جنگ بنی النظیر نازل شد سوره حشر تکلیف فیو مشخص کرد چرا چون بنی نظیر هم در سال چهارم به صلح آخر صلح کردند به جنگ فتح نشد تکلیف سرزمین‌های فی را آیا این آیه مشخص کرده است که این در اختیار پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) خمسش:

وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَى عَبْدِنَا يَوْمَ الْفُرْقَانِ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ ۗ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ

بدانید هرگونه غنیمتی به دست آورید، خمس آن برای خدا، و برای پیامبر، و برای ذی‌القربی و یتیمان و مسکینان و واماندگان در راه (از آنها) است، اگر به خدا و آنچه بر بنده خود در روز جدایی حق از باطل، روز درگیری دو گروه (باایمان و بی‌ایمان) [= روز جنگ بدر] نازل کردیم، ایمان آورده‌اید؛ و خداوند بر هر چیزی تواناست!

 انفال (8):41

خمسش به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) می رسد چهار پنجم برای جنگجویان و این ها تقسیم می شود اما فی همه در اختیار پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) است پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) منتها پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بنا نیست برای خودش کاخ بسازد مشخص است مسلمین اما اختیارش دست ایشان است دیگر اینطور نیست که چهار پنجمش به آن ها برسد آیه مشخص است صریح از آیه در این معنا و جریان فدک به این شکل به دست پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) افتاد بعد از بازگشت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به مدینه آیه نازل شد آیه بیست و شش سوره مبارکه اسرا :

وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ وَالْمِسْكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَلَا تُبَذِّرْ تَبْذِيرًا

و حقّ نزدیکان را بپرداز، و (همچنین حق) مستمند و وامانده در راه را! و هرگز اسراف و تبذیر مکن،

اسراء (17):26

این خیلی مهم است وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ نازل شد و به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) دستور داده شد از طریق جبرئیل که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) متوجه نشد که مراد از این ذَا الْقُرْبَى چه کسی است جبرئیل نازل شده است بدون فاطمه (سلام الله علیها) مراد فاطمه (سلام الله علیها) است از اقربای تو فاطمه (سلام الله علیها) است بعد این را فدک را واگذار به فاطمه (سلام الله علیها) کنید مرحوم علامه مجلسی در جلد بیست و نه بحار صفحه صد و پانزده می‌فرماید:

رُوِيَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُأَنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ خَرَجَ فِي غَزَاةٍ، فَلَمَّا اِنْصَرَفَ رَاجِعاً نَزَلَ فِي بَعْضِ اَلطَّرِيقِ، فَبَيْنَمَا رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يَطْعَمُ وَ اَلنَّاسُ مَعَهُ إِذْ أَتَاهُ جَبْرَئِيلُ فَقَالَ: يَا مُحَمَّدُ قُمْ فَارْكَبْ. فَقَامَ اَلنَّبِيُّ فَرَكِبَ وَ جَبْرَئِيلُ مَعَهُ، فَطُوِيَتْ لَهُ اَلْأَرْضُ كَطَيِّ اَلثَّوْبِ حَتَّى اِنْتَهَى إِلَى فَدَكَ فَلَمَّا سَمِعَ أَهْلُ فَدَكَ وَقْعَ اَلْخَيْلِ ظَنُّوا أَنَّ عَدُوَّهُمْ قَدْ جَاءَهُمْ، فَغَلَّقُوا أَبْوَابَ اَلْمَدِينَةِ وَ دَفَعُوا اَلْمَفَاتِيحَ إِلَى عَجُوزٍ لَهُمْ فِي بَيْتٍ لَهُمْ خَارِجٍ مِنَ اَلْمَدِينَةِ ، وَ لَحِقُوا بِرُءُوسِ اَلْجِبَالِ. فَأَتَى جَبْرَئِيلُ اَلْعَجُوزَ حَتَّى أَخَذَ اَلْمَفَاتِيحَ، ثُمَّ فَتَحَ أَبْوَابَ اَلْمَدِينَةِ ، وَ دَارَ اَلنَّبِيُّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فِي بُيُوتِهَا وَ قُرَاهَا. فَقَالَ جَبْرَئِيلُ يَا مُحَمَّدُ هَذَا مَا خَصَّكَ اَللَّهُ بِهِ وَ أَعْطَاكَهُ دُونَ اَلنَّاسِ، وَ هُوَ قَوْلُهُ تَعَالَىما أَفاءَ اَللّهُ عَلى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ اَلْقُرى فَلِلّهِ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِي اَلْقُرْبى [فِي] قَوْلُهُفَما أَوْجَفْتُمْ عَلَيْهِ مِنْ خَيْلٍ وَ لا رِكابٍ وَ لكِنَّ اَللّهَ يُسَلِّطُ رُسُلَهُ عَلى مَنْ يَشاءُ ، وَ لَمْ يَعْرِفِ اَلْمُسْلِمُونَ وَ لَمْ يَطَئُوهَا، وَ لَكِنَّ اَللَّهَ أَفَاءَهَا عَلَى رَسُولِهِ ، وَ طَوَّفَ بِهِ جَبْرَئِيلُ فِي دُورِهَا وَ حِيطَانِهَا، وَ غَلَّقَ اَلْبَابَ وَ دَفَعَ اَلْمَفَاتِيحَ إِلَيْهِ. فَجَعَلَهَا رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فِي غِلاَفِ سَيْفِهِ - وَ هُوَ مُعَلَّقٌ بِالرَّحْلِ ثُمَّ رَكِبَ، وَ طُوِيَتْ لَهُ اَلْأَرْضُ كَطَيِّ اَلثَّوْبِ، ثُمَّ أَتَاهُمْ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ هُمْ عَلَى مَجَالِسِهِمْ وَ لَمْ يَتَفَرَّقُوا وَ لَمْ يَبْرَحُوا. فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ: قَدِ اِنْتَهَيْتُ إِلَى فَدَكَ ، وَ إِنِّي قَدْ أَفَاءَهَا اَللَّهُ عَلَيَّ. فَغَمَزَ اَلْمُنَافِقُونَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً. فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ: هَذِهِ مَفَاتِيحُ فَدَكَ ، ثُمَّ أَخْرَجَ مِنْ غِلاَفِ سَيْفِهِ، ثُمَّ رَكِبَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ رَكِبَ مَعَهُ اَلنَّاسُ. فَلَمَّا دَخَلَ اَلْمَدِينَةَ دَخَلَ عَلَى فَاطِمَةَ عَلَيْهَا اَلسَّلاَمُ فَقَالَ: يَا بُنَيَّةِ! إِنَّ اَللَّهَ قَدْ أَفَاءَ عَلَى أَبِيكِ بِفَدَكَ وَ اِخْتَصَّهُ بِهَا، فَهِيَ لَهُ خَاصَّةً دُونَ اَلْمُسْلِمِينَ أَفْعَلُ بِهَا مَا أَشَاءُ، وَ إِنَّهُ قَدْ كَانَ لِأُمِّكِ خَدِيجَةَ عَلَى أَبِيكِ مَهْرٌ، وَ إِنَّ أَبَاكِ قَدْ جَعَلَهَا لَكِ بِذَلِكِ، وَ أَنْحَلْتُكِهَا لَكِ وَ لِوُلْدِكِ بَعْدَكِ. قَالَ : فَدَعَا بِأَدِيمٍ ، وَ دَعَا عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ ، فَقَالَ: اُكْتُبْ لِفَاطِمَةَ عَلَيْهَا اَلسَّلاَمُ بِفَدَكَ نِحْلَةً مِنْ رَسُولِ اَللَّهِ ، فَشَهِدَ عَلَى ذَلِكَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ وَ مَوْلًى لِرَسُولِ اَللَّهِ وَ أُمُّ أَيْمَنَ ، فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ إِنَّ أُمَّ أَيْمَنَ اِمْرَأَةٌ مِنْ أَهْلِ اَلْجَنَّةِ وَ جَاءَ أَهْلُ فَدَكَ إِلَى اَلنَّبِيِّ ، فَقَاطَعَهُمْ عَلَى أَرْبَعَةٍ وَ عِشْرِينَ أَلْفَ دِينَارٍ فِي كُلِّ سَنَةٍ .

امام صادق-علیه السّلام-فرمود: پیامبر اکرم-صلّی اللّه علیه و آله-و مسلمانان از جنگی برمی گشتند در منزلی فرود آمدند و غذا خوردند. جبرئیل فرود آمد و فرمود: ای محمّد! برخیز و سوار شو. حضرت، سوار شد و جبرئیل با او بود. به وسیلۀ طیّ الارض به فدک رسید. هنگامی که اهل فدک شنیدند سواری به طرف آنها می آید، خیال کردند دشمن، آنها را غافلگیر کرده لذا درهای شهر را بستند و کلیدها را به پیر زنی که در بیرون شهر زندگی می کرد، سپردند، و به بالای کوهها پناه بردند. جبرئیل نزد پیر زن آمد و کلیدها را از وی گرفت و دروازه های شهر را باز کرد. و پیامبر را در خانه های آنها گردانید. جبرئیل فرمود: یا محمّد! اینجا را خداوند از آن تو قرار داده است؛ چون مسلمانان جنگ نکردند. و خدا آن را به تو بخشید. و جبرئیل پیامبر را در خانه ها و کوچه های آنها گردانید و درها را بست و کلیدها را به پیامبر سپرد. رسول خدا-صلّی اللّه علیه و آله نیز آن را در غلاف شمشیرش قرار داد. سپس سوار شد و باز هم زمین زیر پای او پیچیده شد و به یارانش ملحق گردید. و هنوز آنها برنخاسته بودند. حضرت فرمود:«به فدک رفتم و خداوند آن را به من بخشید». منافقین به حضرت، کنایه و طعنه زدند. رسول خدا-صلّی اللّه علیه و آله-فرمود:«این هم کلیدهای آن». بعد سوار شدند و به مدینه برگشتند. پیامبر اکرم-صلّی اللّه علیه و آله-نزد حضرت فاطمه-سلام اللّه علیها رفت و فرمود: دخترم! خدا فدک را به پدرت بخشیده و به او اختصاص داده است. و مسلمانان را در آن سهمی نیست. هر چه می خواهی در بارۀ آن انجام بده. چون من به مادرت خدیجه، مهرش را مقروض بودم. فدک را عوض مهر مادرت به تو می دهم. از آن تو و فرزندانت باشد. بعد پوستی را خواست و خطاب به علی -علیه السّلام-فرمود:«بنویس: رسول خدا-صلّی اللّه علیه و آله-فدک را به دخترش فاطمه بخشید». علی-علیه السّلام ، غلام پیامبر و ام ایمن شاهد این جریان بودند. و پیامبر اکرم در مورد ام ایمن فرمود:«ام ایمن اهل بهشت است». اهل فدک آمدند و با حضرت بر بیست و چهار هزار دینار در سال، صلح کردند .

بحار الأنوار ج۱۷ ص۳۷۸ بحار الأنوار ج۲۹ ص 115 الخرائج و الجرائح ج۱ ص 112

 

 که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فدک را در قبال مهریه حضرت خدیجه (سلام الله علیها) که خودش پرداخت کرده بود چون داریم دیگر در تاریخ حضرت ابوطالب (سلام الله علیه) رفتند برای خواستگاری از خدیجه (سلام الله علیها) برای پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و خطبه خواند در آن خطبه در آن خواستگاری ابوطالب (سلام الله علیه) خطبه‌ای خوانده است:

وَ خَطَبَ اَبُو طَالِبٍ رَحِمَهُ اللَّهُ لَمَّا تَزَوَّجَ النَّبِیُّ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) خَدِیجَةَ بِنْتَ خُوَیْلِدٍ رَحِمَهَا اللَّهُ بَعْدَ اَنْ خَطَبَهَا اِلَی اَبِیهَا وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَقُولُ اِلَی عَمِّهَا فَاَخَذَ بِعِضَادَتَیِ الْبَابِ وَ مَنْ شَاهَدَهُ مِنْ قُرَیْشٍ حُضُورٌ فَقَالَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنْ زَرْعِ اِبْرَاهِیمَ وَ ذُرِّیَّةِ اِسْمَاعِیلَ وَ جَعَلَ لَنَا بَیْتاً مَحْجُوجاً وَ حَرَماً آمِناً یُجْبی اِلَیْهِ ثَمَراتُ کُلِّ شَیْ ءٍ وَ جَعَلَنَا الْحُکَّامَ عَلَی النَّاسِ فِی بَلَدِنَا الَّذِی نَحْنُ فِیهِ ثُمَّ اِنَ ابْنَ اَخِی مُحَمَّدَ بْنَ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ لَا یُوزَنُ بِرَجُلٍ مِنْ قُرَیْشٍ اِلَّا رَجَحَ وَ لَا یُقَاسُ بِاَحَدٍ مِنْهُمْ اِلَّا عَظُمَ عَنْهُ وَ اِنْ کَانَ فِی الْمَالِ قَلَّ فَاِنَّ الْمَالَ رِزْقٌ حَائِلٌ وَ ظِلٌّ زَائِلٌ وَ لَهُ فِی خَدِیجَةَ رَغْبَةٌ وَ لَهَا فِیهِ رَغْبَةٌ وَ الصَّدَاقُ مَا سَاَلْتُمْ عَاجِلُهُ وَ آجِلُهُ مِنْ مَالِی وَ لَهُ خَطَرٌ عَظِیمٌ وَ شَاْنٌ رَفِیعٌ وَ لِسَانٌ شَافِعٌ جَسِیمٌ فَزَوَّجَهُ وَ دَخَلَ بِهَا مِنَ الْغَدِ فَاَوَّلُ مَا حَمَلَتْ وَلَدَتْ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ مُحَمَّدٍ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم).

هنگامی که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در جلسه خواستگاری خدیجه دختر خویلد، (رحمهااللَّه)، با پدر یا عموی او صحبت می‌کرد، ابوطالب در اجتماع قریش حضور یافت و در حالی که دو طرف در حجره را گرفته بود خطبه عقد را این چنین آغاز کرد:سپاس خدای را که ما را از نسل ابراهیم و ذرّیّه اسماعیل قرار داد، و برای ما خانه‌ای نهاد که مردمان گرد او طواف کنند، و نیز حرم امنی که از اطراف جهان نعمت‌ها به سوی آن می‌آورند، و ما را در دیار خود بر مردم فرمانروا قرار داد، آنگاه گفت: این برادر زاده من محمّد بن عبداللَّه بن عبدالمطّلب با هیچ یک از مردان قریش سنجیده نشود جز آن‌که برتری یابد، و با هیچ‌کس از آنان قیاس نگردد، جز آن‌که بزرگتر آید اگرچه از مال دستش تهی است (لکن این نقص نیست)؛ زیرا که مال نصیبی ناپایدار و سایه‌ای زودگذر است، و اکنون او را به همسری با خدیجه رغبتی است و خدیجه را بازدواج با او شوقی، و آنچه از مهریّه و صداق باشد بر عهده من خواهد بود چه نقدینه و چه بر ذمّه، و او دارای موقعیّت حسّاسی است شخصیّت و مرتبه‌ای رفیع دارد، و دارای زبانی است نرم و کاربر»و خدیجه را به همسری او درآورد و رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فردای آن روز با وی عروسی کرد و اوّلین فرزندی که از پیغمبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) حامله گشت عبداللَّه بن محمّد (صلوات‌اللَّه‌علیه‌و‌آله) بود.

من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص: 398 . الكافی ، شیخ الكلینی ، ج 5 ، ص 374 - 375 و رسالة فی المهر ، شیخ المفید ، ص 29 وعوالی اللئالی ، ابن أبی جمهور ، ج 3 ، ص113 

 خطبه جالبی هم است در آن خطبه هم شأن پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را بیان کرده است و ان له العقل کامل و رای شامل شامل قریب به این مضمون که پسر برادر من اِنَ ابْنَ اَخِی مُحَمَّدَ بْنَ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ لَا یُوزَنُ بِرَجُلٍ مِنْ قُرَیْشٍ برادرزاده قریش الا رجه با مقایسه با هیچ فردی از قریش نمی شود مگر اینکه رجحان دارد عقل کامل دین و شایع دین شایع پانزده سال قبل از بعثت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) ابوطالب (سلام الله علیه) حرف است دین شایع پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌زند و بعد گفت که آمده است میلی در خدیجه (سلام الله علیها) دارد خدیجه (سلام الله علیها) رغبتی در این دارد که اصلاً خواستگاری اول توسط خدیجه (سلام الله علیها) صورت گرفته بود و عرض شود که احمد دارد و مهریه بر گردن خودم در مالم ابوطالب (سلام الله علیه) گفت خدیجه (سلام الله علیها) هم قبول کرد قبلت گفت و گفت نه مهریه خودم را من خودم پرداخت مهدیه بر گردن من که آن جا دارد که بعضی از این افراد فضول بهتر بگویمم فضول که آن جا بودند برگشت گفت یا گفتن یا عجب المهر علی النساء للرجال از کی تا حالا دیگر زن‌ها باید مهریه بدهند به مردها.

 جمله جالب ابوطالب (سلام الله علیه) دارد برگرد به برگشت به آن ها گفت که اذا کان الرجال مثل اخی هذا غلبت الرجال به عقل الاسمان و اذا کان امثالکم لم یزوج الا بالمهر الغالب اگر داماد مثل برادرزاده من باشند زن‌ها از از خدا می خواهند اگر بیان مهریه بدهند و طلبت الرجال و عقل الاثمان اموال کلان زن‌ها بدهم که به افتخار همسری او نائل شوند اما اگر امثال شماها باشند موفق به ازدواج نمی شوند که مهریه کلان بپردازند.

 به زن‌ها که زن‌ها حاضر شوند جواب دندان شکن مطال و چون مهدیه و خدیجه (سلام الله علیها) داده بود لذا مرحوم علامه مجلسی نقل کرده است اینجا که چون مهریه را خدیجه (سلام الله علیها) خودش پرداخت کرده بود و به لذا عرض شود که به امر الهی فدک به فاطمه (سلام الله علیها) بخشیده شد چون به خصوص بعدا خدیجه (سلام الله علیها) ان اموالش را صرف اسلام کرده بود خداوند خواست به نحوی قدرشناسی کند از خدیجه (سلام الله علیها) به از طریق فاطمه (سلام الله علیها) پیشرفت نمی‌کرد مگر با مال خدیجه (سلام الله علیها) و حمایت حضرت ابوطالب (سلام الله علیه) که اینجا آن بخشش را خلاصه وقتی که فدک را پرداخت کرد.

 پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به فاطمه (سلام الله علیها) اینطور فرمود فدک اعطاء کرد به فاطمه (سلام الله علیها) دخترم همانا مادرت خدیجه (سلام الله علیها) بر گردن من مهریه داشت پدرت آن به امر الهی فدک را برای در قرار داد و به تو و پس از تو به فرزندانت بخشیده این نقل مرحوم مجلسی است این مسئله که بعد از نزول این آیه آیه بیست و شش سوره اسرا آت ذی القربا حقه فدک را پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به فاطمه (سلام الله علیها) داده است ببینید منابع متعددی از سنی و شیعه نقل کردند گرچه وقت برنامه گرفته می شود من می‌خواهم همه را بخوانم.

مجری:

 یک استراحتی و فاصله بگیریم برگردیم این منابع خیلی بحث‌های مهمی است که.

استاد: جباری

 بالاخره همه با وجود این منابع حضرات می توانستند انکاری کند به چه حقی ابوبکر که چیزی که فاطمه (سلام الله علیها) شده است تصرف کند .

مجری:

بله خیلی متشکرم یک میان برنامه ببینیم بحث مهمی را در پیش را خواهیم داشت سه هزار پانزده پانزده را فراموش نکنید اپلیکیشن شبکه حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) هم در اختیار شما است و همچنین تماس شما امکانش است به ما وصل شود با تلفن‌هایی که زیرنویس می شود بعد از میان برنامه برمی گردیم تماس بگیرید هم تماس بگیرید ان شاء الله جناب دکتر پاسخگوی سوالات شما خواهند بود.

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم عزیزان بیننده برنامه آینه تاریخ را همچنان تقدیم حضور شما می‌کنیم و از محضر جناب آقای دکتر جباری بهره‌مند هستیم قبل از میان برنامه یکی از سوالاتی که مطرح شد در خصوص اینکه فدک چه زمانی رخ داده است بعد از شهادت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و رسید به اینجا که پیشینه فدک را جناب آقای دکتر اشاره فرمودند و اینکه قرآن کریم دستور دادند که فدک را به نزدیکان خودت بدهد به آن هایی که حقشان است و استاد اشاره داشتند که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) پرسید آن کسانی که حقشان از خودشان بدهند گفتند حضرت زهرا (سلام الله علیها) است منابع این بحث را استاد می‌خواستند بیان کنند که این فاصله را گرفتیم در خدمت استاد باشیم دکتر در خدمت شما هستیم اشاره داشتید که منابع اهل سنت و هم شیعه همه بر این قضیه معترف هستند که این فدک حق حضرت زهرا (سلام الله علیها) بود در خدمت شما هستیم.

استاد: جباری

 خواهش می‌کنم بله وعده این را دادیم که منابعی که در اهل سنت و شیعه تصریح دارند به اینکه بعد از جریان خیبر بازگشت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به مدینه و نزول آیه بیست و شش سوره اسرا باز همان جا خوب است در پرانتز این توضیح را عرض کنم چون دیدم امثال شاید ابن تیمیه دیگران که دنبال یک بهانه تراشی هستند می گویند سوره اسراء که سوره مکی است این آیه چطور می گویید سال هفتم نازل شده است پاسخ این است که کم لهم چه بسیار سوره‌هایی که یک وقت نازل شده است در مکه نازل شده است آیه ای در مدینه بعداً نازل شد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌فرمود هرگاه آیه نازل می شد بین کذا و کذا احسنت این آیه را فلان جا قرار بدید چه اشکال دارد مگر بنا است همه سوره‌ها یکپارچه یکجا نازل شده باشد که اهل سنت قبول دارند نه شیعه همه متفق هستند بر اینکه خود سوره بقره در چند مرحله نازل شده است و همینطور آیات بله مثلا در سوره بقره آیه:

إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَةَ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ ۖ فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِ أَنْ يَطَّوَّفَ بِهِمَا ۚ وَمَنْ تَطَوَّعَ خَيْرًا فَإِنَّ اللَّهَ شَاكِرٌ عَلِيمٌ

«صفا» و «مروه» از شعائر (و نشانه‌های) خداست! بنابراین، کسانی که حجِ خانه خدا و یا عمره انجام می‌دهند، مانعی نیست که بر آن دو طواف کنند؛ (و سعیِ صفا و مروه انجام دهند. و هرگز اعمال بی‌رویّه مشرکان، که بتهایی بر این دو کوه نصب کرده بودند، از موقعیّت این دو مکان مقدّس نمی‌کاهد!) و کسی که فرمان خدا را در انجام کارهای نیک اطاعت کند، خداوند (در برابر عمل او) شکرگزار، و (از افعال وی) آگاه است.

 بقره (2):158

 

 

خود سوره بقره سال‌های آغازین بعد از هجرت نازل شده است این آیه در سال هفتم در عمرة القضا نازل شد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) جا شدن سوره بقره مشخص کردند اینجا هم همینطور آیه:

وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ وَالْمِسْكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَلَا تُبَذِّرْ تَبْذِيرًا

و حقّ نزدیکان را بپرداز، و (همچنین حق) مستمند و وامانده در راه را! و هرگز اسراف و تبذیر مکن،

اسراء (17):26

در سوره اسرا به همین ترتیب و عرض کنم که در منابع شیعه و سنی تصریح کردند که بعد از نزول این آیه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فدک را اعطا کرد به فاطمه (سلام الله علیها) این را ثابت شود به ترتیب تاریخی عرض می‌کنم مناقب الامام امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) جلد یک صفحه صد و پنجاه و نه جلد دو صفحه بیست و دو از کوفی عرض شود که نقل کرده است ترتیب تاریخ مسند ابی یعلی از متون متقدم اهل سنت قرن سوم جلد دو صفحه سیصد و سی و چهار همه تصریح به این دارند که به فاطمه (سلام الله علیها) داده شد و تاریخ یعقوبی در قرن سوم جلد دو صفحه پنجاه و شش تفسیر عیاشی از منابع شیعه جلد دو صفحه دویست و هشتاد و هفت تفسیر قمی جلد دو صفحه هجده و صد و پنجاه و پنج کتاب شریف کافی جلد یک صفحه پانصد و چهل و سه تفسیر فرات کوفی صفحه دویست و سی و نه و دویست و سی کتاب الکامل ابن ابیتون اهل سنت است.

 قرن سوم جلد پنج صفحه صد و نود امالی شیخ طوسی صفحه ششصد و نوزده شرح الاخبار قاضی نعمان تمیمی مغربی از شیعیان اسماعیلیه جلد سه صفحه بیست و هفت و سی و دو المسترشد طبری از متون شیعه از جلد سه صفحه پنجاه و یک و پنجاه و دو التبیان شیخ طوسی جلد شش صفحه چهارصد و شصت و هشت من دیگر چون به ترتیب تاریخ آمدم این متون شیعه اهل سنت با هم عرض می‌کنم شواهد التنزیل حاکم اهل سنت معروف درباره آیات نازل در باره اهل بیت (سلام الله علیهم) جلد یک صفحه چهارصد و سی و هشت تا چهارصد و چهل و دو چندین روایت دارد در این چهار پنج صفحه و همینطور صفحه پانصد و هفتاد اعلام الورای طبرسی جلد یک صفحه دویست و نه شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید جلد شانزده صفحه دویست و شصت و هشت میزان الاعتدال ذهبی جلد سه صفحه صد و سی پنج تفسیر القرآن العظیم ابن کثیر شاگرد ابن تیمیه جلد سه صفحه سی و نه تفسیر الجلالین آقای سیوطی از علمای اهل سنت صفحه پانصد و دوازده درالمنثور سیوطی جلد چهار صفحه صد و هفتاد و هفت لباب النقول سیوطی صفحه صد و بیست و سه این ها منابعی هستند که تا حدود قرن نهم و دهم ما اینجا آوردیم یا بعدش را دیگر نیاوردیم این ها همه تصریح دارند به اینکه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فدک را اعطا کرد به فاطمه (سلام الله علیها) حضرت زهرا (سلام الله علیها) بعد از نزول این آیه نزول آیه در مدت بین چند سال می شود سال هفتم حدوداً شاید شود گفت دیگر اواخر اواخر نیمه دوم سال هفتم فدک داده شده است در سال هفتم دست فاطمه (سلام الله علیها) بوده است در سال هشتم سه سال و اندی سه سال و اندی سه سال و چند ماه کامل فدک دست فاطمه (سلام الله علیها) بود.

 اگر بنا بود که در اختیار پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) باشد طبیعتاً باید در زمان این سه سال و اندی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) خودش تصرف می‌کرد کسان دیگری چرا وکلا فاطمه (سلام الله علیها) اخرج وکلا فاطمه (سلام الله علیها) کارگزاران فاطمه (سلام الله علیها) را از فدک اخراج کردند این در ارتباط با دوره حیات پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) اما چه بلایی سر فدک آمد و فاطمه (سلام الله علیها) چه کرد در این مسئله:

عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا أَظُنُّهُ السَّيَّارِيَّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَسْبَاطٍ قَالَ: لَمَّا وَرَدَ أَبُو الْحَسَنِ مُوسَى(ع) عَلَى الْمَهْدِيِّ رَآهُ يَرُدُّ الْمَظَالِمَ فَقَالَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ مَا بَالُ مَظْلِمَتِنَا لَا تُرَدُّ فَقَالَ لَهُ وَ مَا ذَاكَ يَا أَبَا الْحَسَنِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَمَّا فَتَحَ عَلَى نَبِيِّهِ (ص) فَدَكاً وَ مَا وَالاهَا لَمْ يُوجَفْ عَلَيْهِ بِخَيْلٍ وَ لا رِكابٍ‏ فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَلَى نَبِيِّهِ (ص)‏ «وَ آتِ ذَا الْقُرْبى‏ حَقَّهُ‏» فَلَمْ يَدْرِ رَسُولُ اللَّهِ (ص) مَنْ هُمْ فَرَاجَعَ فِي ذَلِكَ جَبْرَئِيلَ وَ رَاجَعَ جَبْرَئِيلُ (ع) رَبَّهُ فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَيْهِ أَنِ ادْفَعْ فَدَكاً إِلَى فَاطِمَةَ (ع) فَدَعَاهَا رَسُولُ اللَّهِ (ص) فَقَالَ لَهَا يَا فَاطِمَةُ إِنَّ اللَّهَ أَمَرَنِي أَنْ أَدْفَعَ إِلَيْكِ فَدَكاً فَقَالَتْ قَدْ قَبِلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ مِنَ اللَّهِ وَ مِنْكَ فَلَمْ يَزَلْ وُكَلَاؤُهَا فِيهَا حَيَاةَ رَسُولِ اللَّهِ(ص) فَلَمَّا وُلِّيَ أَبُو بَكْرٍ أَخْرَجَ عَنْهَا وُكَلَاءَهَا فَأَتَتْهُ فَسَأَلَتْهُ أَنْ يَرُدَّهَا عَلَيْهَا فَقَالَ لَهَا ائْتِينِي بِأَسْوَدَ أَوْ أَحْمَرَ يَشْهَدُ لَكِ بِذَلِكِ فَجَاءَتْ بِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ (ع) وَ أُمِّ أَيْمَنَ فَشَهِدَا لَهَا فَكَتَبَ لَهَا بِتَرْكِ التَّعَرُّضِ فَخَرَجَتْ وَ الْكِتَابُ مَعَهَا فَلَقِيَهَا عُمَرُ فَقَالَ مَا هَذَا مَعَكِ يَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ قَالَتْ كِتَابٌ كَتَبَهُ لِيَ ابْنُ أَبِي قُحَافَةَ قَالَ أَرِينِيهِ فَأَبَتْ فَانْتَزَعَهُ مِنْ يَدِهَا وَ نَظَرَ فِيهِ ثُمَّ تَفَلَ فِيهِ وَ مَحَاهُ وَ خَرَقَهُ فَقَالَ لَهَا هَذَا لَمْ يُوجِفْ عَلَيْهِ أَبُوكِ بِخَيْلٍ وَ لا رِكابٍ‏ فَضَعِي الْحِبَالَ‏ فِي رِقَابِنَا فَقَالَ لَهُ الْمَهْدِيُّ يَا أَبَا الْحَسَنِ حُدَّهَا لِي فَقَالَ حَدٌّ مِنْهَا جَبَلُ أُحُدٍ وَ حَدٌّ مِنْهَا عَرِيشُ مِصْرَ وَ حَدٌّ مِنْهَا سِيفُ الْبَحْرِ وَ حَدٌّ مِنْهَا دُومَةُ الْجَنْدَلِ فَقَالَ لَهُ كُلُّ هَذَا قَالَ نَعَمْ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ هَذَا كُلُّهُ إِنَّ هَذَا كُلَّهُ مِمَّا لَمْ يُوجِفْ عَلَى أَهْلِهِ رَسُولُ اللَّهِ (ص) بِخَيْلٍ وَ لَا رِكَابٍ فَقَالَ كَثِيرٌ وَ أَنْظُرُ فِيهِ.

علی بن محمد بن عبدالله با اسنادی از على بن اسباط نقل می کند چون حضرت امام موسى بن جعفر (عليه السلام) بر مهدى عباسى وارد شد، ديدند (مشغول دادخواهى است) آنچه از مردم به ظلم گرفته ‏اند برمي گرداند. فرمودند: اى امير المؤمنين چرا آنچه از ما به ظلم گرفته شده است به ما برنمي گردانند؟ مهدى گفت: اى ابا الحسن، موضوع چيست؟ فرمودند: همانا خداى تبارك و تعالى چون فدك و حومه آن را براى پيغمبرش فتح نمود و بر آن اسب و شتر رانده نشد (با جنگ گرفته نشد) خدا بر پيغمبرش (صلّى اللَّه عليه و آله) اين آيه نازل فرمود: « وَ آتِ ذَا الْقُرْبى‏ حَقَّهُ: حق خويشاوندان را بده. (26 سوره سوره مبارکه اسراء)» پيغمبر (صلّى اللَّه عليه و آله) ندانست آنها چه کسانی هستند، به جبرئيل مراجعه كرد، جبرئيل هم به پروردگارش مراجعه نمود، خدا به او وحى فرمود: فدك را به فاطمه بده، پيغمبر (صلّى اللَّه عليه و آله) فاطمه را خواستند و به او فرمودند: فاطمه، خدا به من امر فرموده كه فدك را به تو دهم، فاطمه گفت: يا رسول اللَّه من هم از شما و از خدا پذيرفتم و تا زمانى كه پيغمبر (صلّى اللَّه عليه و آله) زنده بودند، وكلای فاطمه آنجا بودند و چون ابوبكر به حكومت رسيد وكلای او را از آنجا بيرون كرد، فاطمه نزد ابو بكر آمد و از او خواست فدك را به وى برگرداند. ابو بكر گفت: شخص سياه پوست يا سرخ پوستى (هر كس باشد) بياور تا به نفع تو در اين باره گواهى دهد فاطمه (عليها السلام)، حضرت اميرالمؤمنين (عليه السلام) و ام ايمن را آورد تا به نفع او گواهى دادند، ابوبكر برايش نوشت كه متعرضش نشوند. فاطمه بيرون آمد و نامه را همراه داشت كه به عمر برخورد. عمر گفت: دختر محمد، چه همراه دارى؟ فرمود: نامه ‏اي است كه پسر ابى قحافه برايم نوشته است، گفت: آن را به من نشان ده، فاطمه نداد، عمر آن را از دستش چنگ زد و مطالعه كرد سپس روى آن آب دهن انداخت و پاك كرد و پاره نمود و به فاطمه گفت: اين فدك را پدرت با راندن اسب و شتر نگرفته است كه تو بخواهى ريسمان به گردن ما گذارى (و ما را محكوم كنى يا برده خود سازى.)مهدى عباسى به حضرت گفت: اى ابا الحسن، حدود فدك را به من بگو، فرمود: يك حدش كوه احد و حد ديگرش عريش مصر و حد ديگرش سيف البحر و حد ديگرش دومة الجندل است، مهدى گفت همه اينها؟ فرمود: يا امير المؤمنين همه اينها زيرا همه اينها از زمينهایى است كه رسول خدا (صلّى اللَّه عليه و آله) اسب و شتر بر اهل آن نرانده است، مهدى گفت: مقدار زيادي است و باید در آن تأمل كرد.

الكافي، جلد ‏1، صفحه 543 تفسير نور الثقلين ج۳ ص۱۵۴ تفسير كنز الدقائق ج۱۳ ص۱۶۱ تفسير كنز الدقائق ج۷ ص۳۸۹ عوالم العلوم ج۲۱ ص۲۲۳ عوالم العلوم ج۱۱ ص ۷۷۲الوافي ج۱۰ ص۳۰۶ تفسیر البرهان ج۳ ص۵۲۰ بحار الأنوار ج۴۸ ص۱۵۶ تفسير نور الثقلين ج۵ ص۲۷۶

 روایت نابی داریم در کتاب کافی جلد یک صفحه پانصد و جهل و سه در باب الفی و الانفال روایت پنجم است باب الفی و الانفال در اواخر کتاب شریف کافی جلد یک صفحه پانصد و جهل و سه روایت معروفی است که با سندش مرحوم کلینی نقل کرده است که لَمَّا وَرَدَ أَبُو الْحَسَنِ مُوسَى(ع) عَلَى الْمَهْدِيِّ امام کاظم (سلام الله علیه) وارد بر مجلس مهدی عباسی شد می دانید که امام کاظم (سلام الله علیه) دوره امامتشان معاصر است با چند خلیفه عباسی دیگر منصور عباسی و بعد مهدی فرزند منصور هادی و بعد هارون در زمان هارون حضرت (سلام الله علیه) به شهادت رسید دوره مهدی یک دوره‌ای ا‌ست حدود شاید تقریبا قریب به ده سال و این آقای مهدی عباسی رَآهُ يَرُدُّ الْمَظَالِمَ نشسته بود که مظلمه‌ها را بررسی کند کسی اگر دادخواهی دارد بیاید شکایت کند و این ها خودش نشسته بود یرد المظالم فَقَالَ یا امیرالمومنین گاهی ائمه(سلام الله علیهم) اطلاق امیرالمومنین برای خلفای جور کردند از باب تقیه و مشخص است مرادشان ای کسی که به ظاهر امیر مومنان است مراد این است دیگر. به ظاهر اینکه خطاب امیرالمؤمنین کرده‌اند گاهی ناچار بودند باب تقیه و مقصودشان نبود امیرالمؤمنین واقعی شما هستید يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ مَا بَالُ مَظْلِمَتِنَا لَا تُرَدُّ فَقَالَ لَهُ چرا مظلمه ما را داد ما را نمی‌ستانی به مهدی گفت که وَ مَا ذَاكَ يَا أَبَا الْحَسَنِ مرادت چیست؟ از مظلمه حضرت (سلام الله علیه) فرمود که قَالَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَمَّا فَتَحَ عَلَى نَبِيِّهِ (ص) فَدَكاً وَ خداوند وقتی که فدک را گشود برای پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) مَا وَالاهَا مناطق دیگر بعد از فدک را لَمْ يُوجَفْ عَلَيْهِ بِخَيْلٍ وَ لا رِكابٍ‏ فدک که با جنگ فتح نشد با صلح فتح شد فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَلَى نَبِيِّهِ (ص)‏ «وَ آتِ ذَا الْقُرْبى‏ حَقَّهُ‏» این آیه را خداوند نازل کرد بر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فَلَمْ يَدْرِ رَسُولُ اللَّهِ (ص) مَنْ هُمْ پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) متوجه نشد ندانست که مراد از این وَ آتِ ذَا الْقُرْبى‏ حَقَّهُ‏ چه کسانی هستند چه کسی دقیقا مصداقش کیست؟

فَرَاجَعَ فِي ذَلِكَ جَبْرَئِيلَ از جبرئیل پرسید وَ رَاجَعَ جَبْرَئِيلُ (ع) رَبَّهُ جبرئیل خداوند پرسید فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَيْهِ أَنِ ادْفَعْ فَدَكاً إِلَى فَاطِمَةَ (ع) ندا رسید که مصداقش فاطمه (سلام الله علیها) است فَدَعَاهَا رَسُولُ اللَّهِ (ص) فَقَالَ لَهَا يَا فَاطِمَةُ إِنَّ اللَّهَ أَمَرَنِي أَنْ أَدْفَعَ إِلَيْكِ فَدَكاً فَقَالَتْ قَدْ قَبِلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ مِنَ اللَّهِ وَ مِنْكَ ای رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) از شما و از خداوند فَلَمْ يَزَلْ وُكَلَاؤُهَا فِيهَا حَيَاةَ رَسُولِ اللَّهِ(ص) کارگزاران فاطمه (سلام الله علیها) همواره در فدک بودند در ایام حیات پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) محصول فدک که عرض شد طبق قرار پنجاه درصدش به اهل فدک می‌رسید یهودیان پنجاه درصدش به مدینه دست فاطمه (سلام الله علیها) و در سال هم درآمد خوبی داشت مرحوم ابن طاووس در کشف المحجه ثمرة المحجه کتاب خوبی است وصیت نامه است برای فرزندش آن جا به نظر می آید تا هفتاد هزار دینار هم ایشان ذکر کرده است که در سال درآمد فدک بود من سوالم این است که سه سال و اندی فدک دست فاطمه (سلام الله علیها) بود آیا یک پرده اضافه شد به خانه فاطمه (سلام الله علیها) یک مثلاً زینتی مثلاً بگوید تا تاریخ آمده باشد از زیر فاطمه (سلام الله علیها) افزوده شده است گزارش‌های تاریخی است که رفتند منزل را گزارش ثروتمندی باشد هیچ گزارش در سال شتر دیگر شد یک گزارش هم نداریم پس مشخص است این در خرج خود مومنان می‌شد.

 فَلَمَّا وُلِّيَ أَبُو بَكْرٍ أَخْرَجَ عَنْهَا وُكَلَاءَهَا امام کاظم (سلام الله علیه) دارد توضیح می دهد که وقتی که ابوبکر متولی امر شد کارگزاران فاطمه (سلام الله علیها) را اخراج کرده است فَأَتَتْهُ فاطمه (سلام الله علیها) آمد نزد ابوبکر فَسَأَلَتْهُ أَنْ يَرُدَّهَا عَلَيْهَا مثل فاطمه (سلام الله علیها) مثل فاطمه (سلام الله علیها) مشمول آیه تطهیر این پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فاطمه (سلام الله علیها) رضی الله غضب فاطمه (سلام الله علیها) سنگین بیاید پیش ابوبکر طلب که چرا مثل فاطمه (سلام الله علیها) می آید به غیر حق طلب کند؟!! خواست که مال من را برگرداند فَقَالَ لَهَا ائْتِينِي بِأَسْوَدَ أَوْ أَحْمَرَ يَشْهَدُ لَكِ بِذَلِكِ یعنی ادعای فاطمه (سلام الله علیها) کافی نیست ذولیت بودند فاطمه (سلام الله علیها) کافی نیست ذولیت یعنی کسی که در خانه اش نشسته است امیرالمومنین (سلام الله علیه) این اتفاقاً به همین استدلال با ابوبکر استدلال کرد گفت مالی دست تو باشد تو باید شاهد است متصرف چیزی است کسی که مدعی است او باید بیاد شاهد بیاورد که این مال این نیست مال من است نه آن کسی که دستش است فاطمه (سلام الله علیها) ذولیت بود با وجود ذولیت بودن شاهد می‌ خواهد از مثل فاطمه (سلام الله علیها) که فاطمه (سلام الله علیها) مشمول آیه تطهیر و این ها .

 فَجَاءَتْ بِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ (ع) ناچار شد فاطمه (سلام الله علیها) خود امیرالمومنین (سلام الله علیه) به عنوان شاهد آورد وَ أُمِّ أَيْمَنَ فَشَهِدَا ام ایمن را هم آورد حالا در نقل امام کاظم (سلام الله علیه) نیست در نقل احتجاج مرحوم طبرسی است که ام ایمن وقتی که به اصطلاح آمد نزد ابوبکر ام ایمن گفت که من می‌خواهم چه کنم شهادت نمی دهدم تا اینکه به فرمایش رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) بر تو احتجاج کنم تو را به خدا سوگند می دهم آیا می‌دانی که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند ان ام ایمن امرائت من اهل الجنة پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) شهادت داده است من زنی هستم از اهل بهشت ابوبکر گفت بله میدانم گفت شهادت می دهم که پس از نزول آیه آت ذی القربا حقه در پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) خدا فدک را به فاطمه (سلام الله علیها) واگذار کرد یعنی ام ایمن با این اقرارگیری شهادت داد و امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) شهادت داد لذا .

لَهَا فَكَتَبَ لَهَا بِتَرْكِ التَّعَرُّضِ ابوبکر ناچار شد که سند را نوشت که فدک مال فاطمه (سلام الله علیها) است و کسی تعرض نکند فَخَرَجَتْ فاطمه (سلام الله علیها) خارج شد وَ الْكِتَابُ مَعَهَا سند دستش بود فَلَقِيَهَا عُمَرُ عمر مواجه شد گاهی به ذهن من می رسد که این تقسیم کاری شد ظاهراً در اینجا یعنی ابوبکر مجلس یک طوری می‌نویسد عمر اهل خشونت بود دیگر عمر دنبال آمد فَقَالَ مَا هَذَا مَعَكِ يَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ ای دختر محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) این در دست تو چیست؟قَالَتْ كِتَابٌ كَتَبَهُ لِيَ ابْنُ أَبِي قُحَافَةَ یک چیزی است که ابن ابی قحافه ابوبکر برایم نوشته است قَالَ أَرِينِيهِ فَأَبَتْ فَانْتَزَعَهُ مِنْ يَدِهَا کشید از دست فاطمه (سلام الله علیها) وَ نَظَرَ فِيهِ نگاه کرد ثُمَّ تَفَلَ فِيهِ وَ مَحَاهُ وَ آب دهان انداخت را آن و پاک کرد چون تازه نوشته و خَرَقَهُ پاک کرد و پاره کرد فَقَالَ لَهَا هَذَا لَمْ يُوجِفْ عَلَيْهِ عبارت را سخنان بی‌ادبانه تحقیرآمیز بابات که این ها را به اصطلاح با خیل و رکاب و این ها تصرف نکرده است اسبی نتازانده است این سرزمین‌ها أَبُوكِ بِخَيْلٍ وَ لا رِكابٍ‏ فَضَعِي الْحِبَالَ‏ فِي رِقَابِنَا می خواست بگوید برای عموم مسلمان ها است چرا دست تو باشد برخلاف صریح قرآن آیات فی سوره حشر مدعی تصرف در فدک هستی به گونه ای که گفت بیا طناب به گردن ما نیز بیانداز وقتی مدعی قدک هستی مدعی حاکمیت بر ما هم هستی صاحب ما هم هستی تا اینجا سخن امام کاظم (سلام الله علیه) است که فدک قصه اش این بوده است ای مهدی عباسی و اینطور بدهد از دست فاطمه (سلام الله علیها) خارج شد مظلمه ما را پس بدهد.

 فَقَالَ لَهُ الْمَهْدِيُّ يَا أَبَا الْحَسَنِ حُدَّهَا لِي اشکالی ندارد محدوده اش را مشخص کنید من به تو پس می دهم فَقَالَ حَدٌّ مِنْهَا جَبَلُ أُحُدٍ یک حدش به اصطلاح کوه احد وَ حَدٌّ مِنْهَا عَرِيشُ مِصْرَ یک حدش سرزمین منطقه عریش در مصر وَ حَدٌّ مِنْهَا سِيفُ الْبَحْرِ یک حدش سواحل دریاها وَ حَدٌّ مِنْهَا دُومَةُ الْجَنْدَلِ یک حد در شام فَقَالَ لَهُ كُلُّ هَذَا این مهدی گفت یعنی همه این ها فدک دهکده است در چیز چطور احد و عریش مصر و سواحل دریا و حکومت قَالَ نَعَمْ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ هَذَا كُلُّهُ إِنَّ هَذَا كُلَّهُ مِمَّا لَمْ يُوجِفْ عَلَى أَهْلِهِ رَسُولُ اللَّهِ (ص) بِخَيْلٍ وَ لَا رِكَابٍ .

با این بیان که چون ملاک دادن فدک به فاطمه (سلام الله علیها) چه بود به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) چه بود فی بود غنیمت نبود و همه این ها از این باب است همه این سرزمین‌ها بدون جنگ به دست پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) افتاده است فتح شده است و هر چه فتح شود از مقوله فی است هم طبق تصریح الهی به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و سپس به ذوالقربی می رسد شما فرمودید که سرزمین‌های اسلامی امام (سلام الله علیه) می‌فرماید که با بیان دیگری حضرت (سلام الله علیه) فرموده است در واقع یعنی شما اگر می‌خواهید بدهید الان دیگر فقط فدک نیست بر اساس ملاک فدک باید هر آنچه که از مقوله فی است که در اختیار پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بوده است و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) هم به ذوالقربی فدک است دیگر اموال این آمده پشتوانه زاویه گفت یا خیر؟ بله وقتی که حضرت (سلام الله علیه) فرمود فَقَالَ كَثِيرٌ وَ أَنْظُرُ فِيهِ. زیاد است.

 ولی تأملی سخت می شود قبول کند بله خلاصه این جریان فدک علیه فاطمه (سلام الله علیها) یک اقدام این چنین کرده است در همین روزها اول عرض کردم ابن ابی الحدید قصه فدک و حضور بعد حضور فاطمه عند ابی بکر ایام من وفات رسول الله پیدا است این رفتن نزد آیا بسنده آیا بسنده کرد به این نه عمر این کارو کرد فاطمه (سلام الله علیها) ساکت شود ساکت نمی شود در جمع به هر حال آن مقدار که در مدینه مانده بودند از جیش با جیش اسامه نرفته بودند.

مجری:

 برای یادآوری که مدینه خالی شده است خیلی از خودی ها ماندند چون یک نقلی داریم آمد نزد اسامه می خواست که بگذار عمر بماند.

استاد: جباری

 آن یک نقل است اما معنایش این نیست که فقط عمر مانده از کجا خالد بن ولید نیازمل ابو عبیده جراح امثال بالاخره لازم دارند دم دستشان فاطمه (سلام الله علیها) تشریف آورد به مسجد جریان خطبه فدکی است اقدام بعدی فاطمه (سلام الله علیها) که در جمع که گزارش‌های مربوط به خطبه فدکیه بیان می‌کند که فاطمه (سلام الله علیها) بعد از جریان غصب فدک و به هر حال این دیدار خصوصی که با ابوبکر داشت و نتیجه نبخشید به هر حال بر سر کرد یعنی هم خمار است هم جلباب باز تاکید می‌کنم به بانوان عزیز بانوان گرامی مثل فاطمه (سلام الله علیها) وقتی از منزل خارج از توصیف خارج شدنش سه چهار گونه حجاب است ببینید یکی اینکه خمار خمار فاطمه (سلام الله علیها) در توصیف امام باقر (سلام الله علیه) تا کمر فاطمه (سلام الله علیها) مقنعه فاطمه (سلام الله علیها) جلباب یعنی سرتاسری چادر چادرش آنقدر بلند بود ها در توصیفش آمده است تطولها فی رجل ها .

یعنی زیر پا می‌ماند این کنایه است نه اینکه اینقدر بلند بود که زیر پا بماند بخورد زمینی چادر است که حتی پاهای فاطمه (سلام الله علیها) هم هویدا نبود کنایه از حجاب فاطمه (سلام الله علیها) خرجت من نساءها در یک جمعی از زنان از حال بنی هاشم بودند بعضی از زنان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) مثل ام سلمه و این ها بودند با زن‌ها وارد مسجد شد ونها ملا پرده آویختند خطبه خوانده فاطمه (سلام الله علیها) نه رو در روی مردان مردم یک پرده‌ای آویخته بود دم پرده انت یک ناله ای زد که اجشم ناله از مسجد بلند شد یعنی حتی ناله فاطمه (سلام الله علیها) آنقدر جانسوز بود که آن کسانی که در مسجد بودند حالا بعضی از آن ها از به هر حال طرفداران خلافت بعضی ها ممکن از انصار و این ها مانده باشند که در مدینه بودند ناله‌ای زد و بعد خطبه خودش را شروع کرد که حالا مفصل است معروف است خطبه فدکیه است و یک تعبیر هم که حالا قبلاً شاید عرض کردیم در توصیف رفتن فاطمه (سلام الله علیها) به مسجد ما تخرم مشیتها مشی رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم) راه رفتنش مو نمی‌زد راه رفتن پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) که این را یکی از شواهد گرفتیم دال بر اینکه هنوز هجوم صورت نگرفته است قدر متیقن تا ده روز بعد از رحلت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) هجوم صورت نگرفته است با شواهدی عرض کردیم که بعد از پنجاه روز.

مجری:

 خیلی بحث بحث مهمی است خیلی نکات زیادی هم دارد وقتمان خیلی کم است و میماند فدک هم که حالا جریانش که بعداً چه شد تا امروز هم است دیگر الان بله سرسبزیش است دیگر حالا ما دیدیم در اینترنت در مورد وسعت فدک من در کتاب خواندم.

استاد: جباری

 که می گفت سیر نمی شود تقسیم کردند آرام گرفتند اینقدر یعنی فدک پربار و پر ثمر بوده است هفتاد هزار دینار هفتاد هزار سکه طلا در سال درآمد فدک بود حالا درآمد در واقع پنجاه درصدش دیگر پنجاه درصدش خود یهودیانی که کار می‌کردن پنجاه درصدش را.

مجری:

 خیلی متشکریم جناب آقای دکتر مباحث در خصوص فدک فراوان است و ان شاء الله در فرصت‌های آینده بتوانیم بیشتر در این خصوص از حضرتعالی یاد بگیریم.

استاد: جباری

 و این بحث را من تمام سخن ما همین طور همین بود که متون اهل سنت عرض کردیم فاطمه (سلام الله علیها) داده شد طبق این اقرار خود شما در زمان حیات پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) تو فاطمه (سلام الله علیها) بود و امیرالمومنین (سلام الله علیه) و ام ایمن شهادت دادند پس به چه دلیلی.

مجری:

سوالی است که آقایان پیرو این مکتب باید پاسخ دهند منتظر پاسخ هستیم قرن‌ها و کسی هم نتوانسته است پاسخ بدهد خیلی متشکر جناب دکتر جباری از حضورتان ان شاء الله بتوانیم در هفته آینده از حضرتعالی بهره مند شویم و در خدمت شما باشیم عزیزان بیننده از شما خیلی تشکر می‌کنم وقتمان هم خیلی تنگ است و شما را به خدای منان میسپاریم با این دعا اللهم عجل لولیک الفرج خداحافظ.



Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها