عنوان برنامه: آینه تاریخ
تاريخ: 16/ 06/ 1403
استاد: حجت الاسلام والمسلمین جباری
مجری: آقای قضبانی
قسمت:131
بسم الله الرحمن الرحیم هست کلید در گنج حکیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
مجری:
عزیزان بیننده سلام وقت شما بخیر سلامی عرض می کنم خدمت شما در شامگاه جمعه وقت بخیر عرض می کنیم خدمت شما در برنامه آینه تاریخ هستیم و ان شاء الله دقایقی که در پیش رو داریم و در خدمت شما عزیزان هستیم از محضر کارشناس عزیزمان جناب آقای دکتر جباری بهرهمند خواهیم شد سلام عرض می کنم خدمت یکایک شما که ما را از طریق ماهواره می بینید و همچنین عرض سلام و ادب و احترام به دوستانی که از طریق سایت شبکه ما را همراهی می کنند و عزیزانی که اپلیکیشن شبکه حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نصب کردند و از آن طریق دارند ما را همراهی می کنند عرض سلام خدمت استاد داشته باشیم و ان شاء الله سوالات شما را مطرح کنیم و برنامه را آغاز کنیم استاد عزیز سلام وقت شما بخیر خیلی خوش آمدید.
استاد: جباری
علیکم السلام و رحمت الله بسم الله الرحمن الرحیم حضور حضرتعالی جناب آقای قضبانی و همه بینندگان گرامی این برنامه در هر جایی که شرف حضور دارند عرض سلام و ادب و احترام و وقت بخیر دارم بهترینها را از خدا خداوند متعال طلب می کنم برای همه عزیزان و به خصوص که وارد ماه ربیع الاول شدیم و مناسبتهایی که در این ماه وجود دارد ان شاء الله به برکت وجود رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و یاد نام آن حضرت (صلی الله علیه و آله و سلم)که در این ماه زیاد برده خواهد شد ان شاء الله که همه مشمول عنایات خاص آن حضرت (صلی الله علیه و آله و سلم) باشیم و اهل بیت گرامی آن حضرت (صلی الله علیه و آله و سلم) از کردم شروع این ماه با یاد پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) است خوب است این نکته را تذکراً عرض کنم که هر چند شهرت و نقلیات بزرگانی مثل مرحوم مفید و مرحوم شیخ طوسی و این ها در ارتباط با تاریخ رحلت یا شهادت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در بیست و هشت صفر است اما یک قول قابل اعتنایی هم درباره شهادت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در دوم ربیع الاول هستند امروزی که پشت سر گذاشتیم و لذا به تعبیری شروع ماه ربیع الاول با نام و یاد رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) است.
و در هفده ربیع الاول هم بنابر مقبول و مشهور نزد شیعه ولادت آن حضرت (صلی الله علیه و آله و سلم) است لذا ان شاء الله در این ماه زیاد یاد کنیم از آن حضرت (صلی الله علیه و آله و سلم) و ان شاء الله که بتوان مشمول عنایات آن حضرت (صلی الله علیه و آله و سلم) باشیم حداقل یاد کردن از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) زیاد صلوات فرستادن است.
وَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ : مَنْ صَلَّى عَلَيَّ مَرَّةً صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ عَشْراً وَ مَنْ صَلَّى عَلَيَّ عَشْراً صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ مِائَةَ مَرَّةٍ - وَ مَنْ صَلَّى عَلَيَّ مِائَةَ مَرَّةٍ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ أَلْفَ مَرَّةٍ وَ مَنْ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ أَلْفَ مَرَّةٍ لاَ يُعَذِّبُهُ اَللَّهُ فِي اَلنَّارِ أَبَداً .
و فرمود رسول خدا صلى اللّه عليه و آله كه هر كه صلوات فرستد بر من يك بار صلوات فرستد بر وى خدا ده بار و هر كه صلوات دهد بر من ده بار صلوات دهد بر وى خدا صد بار و هر كه صلوات دهد بر من صد بار صلوات دهد بروى خدا هزار بار و خدا عذاب نكند او را در دوزخ هرگز.
جامع الأخبار ج۱ ص۵۸ بحار الأنوار ج۹۱ ص۶۳ مستدرك الوسائل ج۵ ص۳۵۱
ان شاء الله اللهم صل علی محمد و آل محمد بهترین ذکر است اگر کسی یک بار بر من درود بفرستد از گناهش چیزی نمیماند این وعده پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) است و چه ذکری بهتر از این ان شاء الله بتوانیم همیشه صلوات و عجل فرجهم هم که دیگر نور علی نور است چنان که این ماه تعلقی هم به مولا و سرورمان امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) دارد در جهت آغاز امامت آن حضرت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است.
مجری:
مناسبت ربیع الاول ما دیشب هم ویژه برنامه داشتیم برای لیله المبیت شب اول است و بالاخره دو ماه محرم و صفر را پشت سر گذاشتیم قبول عزاداری برای حضرتعالی از خداوند متعال خواستاریم همچنین بینندگان عزیز ان شاء الله که در دو ماه محرم و صفر با عزاداریهایمان توانسته باشیم مرحمی بر قلب امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) که داغدار جد بزرگوارش است طبیعتاً زده باشیم و بالاخره ما هم جز کسانی باشیم که در عزاداری اباعبدالله الحسین (سلام الله علیه) شرکت کرده باشیم دو ماه پر خیر و برکتی هم است بالاخره مردم با توسل به آقا اباعبدالله (سلام الله علیه) و رفتن به زیارت اربعین حماسه آفریدند در همین روزهای گذشته به هر حال ان شاء الله عزاداری هایتان قبول باشد هفته گذشته هم پر مناسبت بود استاد شهادت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در بیست و هشت صفر امام حسن (سلام الله علیه) و امام رضا (سلام الله علیه) ان شاء الله که این ها هم بر شما که گذشت و این ها با روحیه خاصی که از شما سراغ داریم از شما مباحثی که ارائه کردید ان شاء الله آن هم مورد عنایت قرار گرفته باشد اما استاد هفته گذشته با اینکه بحث مهمی را داشتیم مطرح می کردیم در خصوص شهادت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و قضیه رزیه یوم الخمیس دوستی هم تماس گرفتند امیر آقا از گلستان سوالات پیامکی مان هم زیاد است لطف کردند تماس گرفتن حضرتعالی هم قول داده بودید ما گفتیم اگر اولش با پاسخ سوالات ایشان برنامه را آغاز کنیم شما وعده دادید بیننده برنامه ما باشند آقای امیر از گلستان حالا تماس برنامه را ببیند سوالاتش سوالاتی که ایشان داشتند در اولین سوالش این بود که اصلاً کلاً فرقه زیدیه را چه کسی تاسیس کرده است رئیسش کیست؟ حالا درست است اسمش زیدیه است آیا اصلا خود زید بن علی (رحمت الله علیه) واقعاً رئیس این فرقه است یا خیر؟ و دوباره در مورد اینکه اصلاً این جزو فرق شیعه باید حساب شود یا اهل سنت؟ تفاوتهای آن ها باشد تفاوتهاش با اهل سنت در احکام پیرو کدام یک از این فرق هستند ما در خدمت شما باشیم با این سوالات ارائه می کنید.
استاد: جباری
خواهش می کنم بله توضیح کلی عرض می کنم حالا در لابلای عرایضم طبعا فرمایشهای شما پاسخ به سوالات دوست بزرگوارمان هم باید باشد بله فرقه زیدیه از فرق منشعب از شیعه است بلا تردید یعنی جزو فرق اهل سنت محسوب نمی شود انشعاب از شیعه پیدا شده است و تاریخ انشعاب هم دوره زید بن علی (رحمت الله علیه) است فرزند بزرگوار امام سجاد (سلام الله علیه) و برادر امام باقر (سلام الله علیه) خوب زید (رحمت الله علیه) خودش روحیه انقلابی گری داشت زمینههایی هم جدای از ظلمهایی که به طور عام نسبت به اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) رفته بود از جمله در راسش بحث شهادت اباعبدالله (سلام الله علیه) و حادثه کربلا یعنی داغی بود بر دل شیعیان و اهل بیت (علیهم السلام) در حدی این مسئله داغ بود که حتی بنی عباس هم از این زمینه به نفع خودشان استفاده کردند دیگر با شعار الرضا من آل محمد(سلام الله علیه) آمدند به میدان بالاخره به نفع خودشان کار پیش بردند جدا از این زمینه های عمومی زمینه های خاصی هم برای خود زید (رحمت الله علیه) پیش آمد آن اهانت هایی که هشام بن عبدالملک ملعون نسبت به خود جناب زید (رحمت الله علیه) روا داشت و تحقیرش کرد و فرزند کنیز خواند و امثال این ها رفتارهای تحقیرآمیزی نسبت به زید (رحمت الله علیه) داشت چنانکه نسبت به امام باقر (سلام الله علیه) و امام صادق (سلام الله علیه) هر دو را احضار به شام کرد و آن جریان معروف مجلس هشام بن عبدالملک و رفت و برگشت امام باقر (سلام الله علیه) همراه فرزندش امام صادق (سلام الله علیه) و بالاخره در میان خلفای بنی امیه از این سفاکترین همه آن ها سفاک هستند همه آن ها که شقی هستند اما بعضی از آن ها به طور خاص باید نام برد یکی از آن ها این هشام بن عبدالمالک را به طور خاص باید نام برد که آدم خیلی خبیثی بوده است و بیست سال حکومت کرده است از صد و پنج هجری تا صد و بیست و پنج هجری یعنی دوره هم امامت امام باقر (سلام الله علیه) تقریباً ده سال امام باقر (سلام الله علیه) ده سال آخر عمرشان را معاصر هشام بن عبدالملک بودند و ده سال آغازین امامت امام صادق (سلام الله علیه) هم معاصر هشام بن عبدالملک بود و طبیعتاً عامل شهادت امام باقر (سلام الله علیه)، زید (رحمت الله علیه) در چنین دوره سن سال صد و بیست و دو هجری که دوره امامت امام صادق (سلام الله علیه) می شود حدود صد و چهارده یا صد و پانزده آغاز امامت امام صادق (سلام الله علیه) است هفت سال تقریبا گذشته از امامت آن حضرت (سلام الله علیه)، زید بن علی (رحمت الله علیه) قیام انجام می دهد با همین زمینههایی که عرض کردم.
و البته این روحیه قیام و تمایلش به قیام را هم امام باقر (سلام الله علیه) می بینید اظهار می کرد هم امام صادق (سلام الله علیه)، همینجا عرض کنم که این تصور که قیام زید (رحمت الله علیه) مورد نهی امام باقر (سلام الله علیه) یا امام صادق (سلام الله علیه) بودند تصور نادرستی است مورد نهی نبوده است بلکه خبر دادند که اگر می خواهید او به دار آویخته در کناسه کوفه باشی یا چنین خواهی شد خبر دادند که قیام کن بلکه شواهدی است که امام صادق (سلام الله علیه) مؤید قیام بود بلکه شواهدی است که آن حضرت (سلام الله علیه) اصحابش را تشویق می کرد به شرکت در قیام و همراهی با زید (رحمت الله علیه) کمک به زید (رحمت الله علیه) و حضرت (سلام الله علیه) عرض شود که نفرین کرد یا به نحوی تقبیح کرد کسی که ندای زید (رحمت الله علیه) را بشنود و پاسخش را ندهد یا این دعایی که در حق زید:
رحم الله عمي زيدا انه دعا الي الرضا من آل محمد، ولو ظفر لو في بما دعا اليه و قد استشار في خروجه، فقلت له: يا عم ان رضيت ان تکون المقتول المصلوب بالکناسه فشانک. فلما ولي قال جعفر بن محمد ويل لمن سمع واعتيه فم يجبه .
خدا عمويم زيد را رحمت کناد. او، به رضاي از آل محمد (ص) دعوت مي کرد. اگر پيروز مي شد، به وعده اش وفا مي کرد. او در قيام خود، با من مشورت کرد و من به او گفتم:عمو! اگر آمادگي داري که کشته شوي و به دار در کناسه آويخته گردي، اقدام کن. چون قيام کرد جعفر بن محمد فرمود: واي بر آن کس که فرياد وي را بشنود و به وي پاسخ ندهد.
«بحار الانوار»، ج 46: 174.
خداوند عمویم امام صادق (سلام الله علیه) فرمود عمویم زید (رحمت الله علیه) را رحمت کند که او اگر پیروز می شد وفا می کرد یعنی حکومت خلافت را به ما می داد که نشانگر این است که زید (رحمت الله علیه) رقیب امام صادق (سلام الله علیه) در امامت نبود بلکه معتقد به امامت امام صادق (سلام الله علیه) بوده است.
اینکه امام صادق (سلام الله علیه) به تعبیر بنده حالا شاید مثلا اولین بنیاد شهید اگر حالا دوره امیرالمومنین (سلام الله علیه) را لحاظ نکنیم تشکیل داد یعنی به اموالی می فرستد امام صادق (سلام الله علیه) برای دستگیری از خانوادههای بازماندگان از شهدای در رکاب زید (رحمت الله علیه) این همه نشانگر از سلامت قیام زید (رحمت الله علیه) است این توضیح دادم از این جهت که چون یک دیدگاه مخالفی هم وجود دارد بعضی معتقد هستند یا سعی می کنند به هر حال بگویند این قیام مورد تایید امام باقر (سلام الله علیه)، امام صادق (سلام الله علیه) نیست هر چند که قیام در عصر امام باقر (سلام الله علیه) که نبود حدود هفت سال بعد از شهادت امام باقر (سلام الله علیه) رخ داد اما بالاخره زمزمه قیامش در عصر امام باقر (سلام الله علیه) وجود داشت و شواهد این چنین وجود دارد ما قیام زید (رحمت الله علیه) را به هر قیامی که در شیعه رخ می دهد رخ داده است بر اساس ملاکهایی باید بسنجیم که ائمه (علیهم السلام) موضعشان چه بوده است.
یکی خود صاحب قیام عقاید صاحب قیام را باید بررسی کنیم که آدم سالمی بوده است یا خیر عقاید باطل داشته است یا خیر؟ دوم هدف قیام هدف قیام چه بوده است اگر قیامی به نیت ظلم ستیزه حکومت و تشکیل حکومت و جاه و مقام امثال این ها بلکه به نیت عدالت جویی و به اصطلاح حق جویی قیام کند و صاحب قیام عقیده سالمی داشته باشد ادعای دروغین مهدویت این ها نداشته باشد این قیام را ما مورد تایید امام (سلام الله علیه) می دانیم یکی از مویداتش حالا بحثمان در این قسمت نبود فقط عرض کنم یکی از مویداتش آن جمله ای است که معروف از امام سجاد (سلام الله علیه) در قیام مختار بله ابن نماء در کتاب عنوان کتابش شرح الثار فی احوال المختار
کتاب دارد.
يا عمّ لو انّ عبداً زنجيّا تعصّب لنا اهل البيت لوجب على الناس موازرته قدوليّتك هذا الامر فاصنع ما شئت.
اى عمو! اگر برده اى سياه پوست تعصب ما اهل بيت را داشت بر مردم واجب مى شد كه از او حمايت كنند. من مسؤوليت اين كار را به تو دادم. به هرگونه كه صلاح مى دانى عمل كن.
(بحارالانوار) ج45/365.
راجع به قیام مختار قرن هفتم که وقتی محمد حنفیه با امام سجاد (سلام الله علیه) مشورت کرد در باب اینکه آیا از مختار حمایت کنیم یا خیر؟ جملهای دارند که ما این جمله را ملاک قرار می دهیم برای ارزیابی قیامها فرمود يا عمّ ای عمو به محمد حنفیه لو انّ عبداً زنجيّا .ولو ان عبدادا زنجبیل حتی حالا مختار که جای خود دارد یک غلام زنجی غلام سیاهی که از جهت حصب و نصب و از جهت اجتماعی جایگاه بالایی ندارد او هم بلند شود تعصّب لنا اهل البيت برای کمک به ما اهل بیت (سلام الله علیهم ) بلند شود و حرکتی انجام بدهد لوجب على الناس موازرته قدوليّتك هذا الامر فاصنع ما شئت بر مردم واجب است که یاریش کنند مختار هم که بعد فرمود که مختار یعنی در واقع به نحوی اجازه داد تایید مختار و امثال این ها در مورد زید (رحمت الله علیه) هم همینطور پس با این توضیحات زید (رحمت الله علیه) شخصیت سالمی است بزرگان شیعه هم همین نظر را مثل مرحوم آیت الله خویی در معجم رجال الحدیث روایت راجع به زید (رحمت الله علیه) و روایت مادحه و ضامه نقل می کند و تایید می کند در مجموع سرجمع نگاه بزرگان شیعه به قیام زید (رحمت الله علیه) شخصیت زید (رحمت الله علیه) قیام مثبتی است نگاه مثبتی است این یک نکته راجع به خود و قیامش را انجام داد نیروهایی را آماده کرده است بود یعنی کسانی با او بیعت کرده بودند در بصره بعضاً در خراسان در مداُن امثال این ها پیشتر زمین ها آماده شده بود و مرکزش کوفه بود اما متاسفانه به اصطلاح چون قیام لو رفت آن عرض شود که کارگزار اموی در کوفه زودتر حمله کرد به نیروهای زید (رحمت الله علیه) و زید (رحمت الله علیه) هم ناچار شد و دویست نفر نیرویی که همراه بود به مقابله برخیزد و امر منجر شد به شکست قیام متاسفانه و زید (رحمت الله علیه) شهید شد.
تیری که به پیشانی زید (رحمت الله علیه) خورد منجر به شهادت زید (رحمت الله علیه) شد در کوفه و بعد سر از تن قبرش کشف کردند چون در نهر آبی یارانشان دفن کردند یک فردی خائنی خبر داد جایش مشخص کرد بعد جنازه را پیدا کردند و سر از تنش جدا کردند و بر دار آویختند در کوفه کوفه خبری که امام باقر (سلام الله علیه) داده بود و در آن محله بر دار آویختند قریب به سه سال بر دار بود یعنی تا پایان هشام بن عبدالملک این جنازه بر دار بود بنی امیه جسارت نسبت به زید (رحمت الله علیه) خرج زدند و خود زید (رحمت الله علیه) با این توضیحات شخصیت سالمی است طبعاً زید (رحمت الله علیه) موسس فرقه زیدیه نیست با این توضیحاتی که عرض کردیم اصحاب و یارانش این ها دو دسته بودند در واقع کم کم آمدند و یک عقیده جدیدی را مطرح کردند کسانی آمدند و گفتند که به هر حال امامت باید در هر به اصطلاح علوی و فاطمی باشد اولاد فاطمه (سلام الله علیها) که عالم باشد شجاع باشد و قائم به سیف قیام به سیف کنند با شمشیر قیام کند که الان که نماد خنجر که در این زیدیان یمنیها و حوثی ها و انصارالله در یمنی ها است در واقع برگرفته از همین قیام که امام (سلام الله علیه) با قیام کند و لذا این ها درباره امامت انشعاب پیدا کردند معتقد هستند که ما درباره سه امام (سلام الله علیه) چون نص از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) داریم یعنی امیرالمومنین (سلام الله علیه) امام حسن (سلام الله علیه) امام حسین (سلام الله علیه) امامت به نص دارند.
امامت بالنص یعنی نص بر امامتش از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آمده و لذا درباره امام سجاد (سلام الله علیه) دو دسته هستند تعداد زیادشان این ها معتقد هستند متقدمینشان بخصوص معتقد هستند به اینکه بله امام سجاد (سلام الله علیه) هم امام بعد از امام حسین (سلام الله علیه) است بعضی از آن ها امام سجاد (سلام الله علیه) را می گویند جزو عرض می کنم که داعیان بودند از دعات بوده است دعوت کننده بوده است اما امامت را در حسن مثنی قائل هستند حسن مثنی چرا چون در کربلا شمشیر دست گرفته است مجروح شد و این ها لذا امامت را در او قائل هستند و بعد در زید بن علی (رحمت الله علیه) یعنی آیا امام سجاد (سلام الله علیه) را قائل هستند یا خیر؟ یک اختلافی که سوال بیننده عزیز داشتند هر کسی که این وصف را داشته باشد امامت بالسیف می شود یا نیست هر علوی فاطمی که این به هر حال عادل باشد شجاع باشد عالم باشد و قیام به سیف داشته باشد بعد از زید (رحمت الله علیه) چه کسی بود؟ یحیی پسرش بود یحیی بن زید (رحمت الله علیه) قیام را ادامه داد آمد به ایران در به خصوص منطقه خراسان قیام کرد و و گرفتند مدتی زندان بود و بعد از زندان آزاد شد و و بعد قیام انجام داد در جووزجان آنجا به شهادت رسید و به هر حال قبرش در افغانستان ظاهراً در جوزجان در آنجا است و خیلی خراسانیها به او معتقد بودند اسامی فرزندانشان در آن سالها به نام یحیی گذاشتند آن زنجیری که در زندان زندانی بود و حلقههای آن زنجیر و تبرک توزیع کردند بین خودشان به هر حال جایگاهی داشت یحیی بن زید (رحمت الله علیه) و بعدش کسانی که این مسیر را ادامه دادند در واقع ائمه زیدیه هستند.
مجری:
آیا امامت آن ها بعدا به ائمه ما امام رضا (سلام الله علیه) کشیده نشد.؟
استاد: جباری
کسانی مثل محمد نفس زکیه محمد بن عبدالله محض که در زمان منصور قیام کرد که البته از قبل از روی کار آمدن بنی العباس این محمد و پدرش عبدالله محض عبدالله محض عزیزان بیننده مستحضر عبدالله بن حسن بن حسن دیگر حسن به اصطلاح مثنی اصطلاحا همین حسن مثنی که در کربلا مجروح شدند نجات پیدا کرد و که با فاطمه بنت الحسین (سلام الله علیهما) ازدواج کرد کرده بود و این عبدالله فرزند این ها بود یعنی عبدالله از پدر حسنی بود از مادر حسینی لذا به او محض می گفتند به اصطلاح سیده دو شرفه از این باب می گویند چون عبدالله محض بعد این می گوید اینجا اینطور نیست که پدر به فرزند شود دیگر بعد از یحیی منتقل می شود بله بله در مورد به اصطلاح محمد نفس زکیه معتقد هستند که این امام زیدیه را داشته است و عبدالله خیلی ترویج می کرده است او را به عنوان مهدی حتی می ترسم عرض کردم اگر دعوی باطلی باشد مورد تایید نیست گرچه محمد در مدینه قیام کرد اما دعوی باطل داشت طبق نقل و شواهد تاریخی عبدالله محض تلاش می کرد که او را به عنوان مهدی امت معرفی فرزندش باشد و حتی و حتی این روایتی که از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده است که:
حَدَّثَنَا عَبْدُ اَلْوَاحِدِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عُبْدُوسٍ اَلنَّيْسَابُورِيُّ اَلْعَطَّارُ رَضِيَ اَللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ قُتَيْبَةَ اَلنَّيْسَابُورِيُّ عَنْ حَمْدَانَ بْنِ سُلَيْمَانَ قَالَ حَدَّثَنِي أَحْمَدُ بْنُ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ اَلْهَمْدَانِيُّ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ اَلْفَضْلِ اَلْهَاشِمِيِّ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنِ اَلصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ عَلَيْهِمُ اَلسَّلاَمُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ : اَلْقَائِمُ مِنْ وُلْدِي اِسْمُهُ اِسْمِي وَ كُنْيَتُهُ كُنْيَتِي وَ شَمَائِلُهُ شَمَائِلِي وَ سُنَّتُهُ سُنَّتِي يُقِيمُ اَلنَّاسَ عَلَى مِلَّتِي وَ شَرِيعَتِي وَ يَدْعُوهُمْ إِلَى كِتَابِ رَبِّي عَزَّ وَ جَلَّ مَنْ أَطَاعَهُ فَقَدْ أَطَاعَنِي وَ مَنْ عَصَاهُ فَقَدْ عَصَانِي وَ مَنْ أَنْكَرَهُ فِي غَيْبَتِهِ فَقَدْ أَنْكَرَنِي وَ مَنْ كَذَّبَهُ فَقَدْ كَذَّبَنِي وَ مَنْ صَدَّقَهُ فَقَدْ صَدَّقَنِي إِلَى اَللَّهِ أَشْكُو اَلْمُكَذِّبِينَ لِي فِي أَمْرِهِ وَ اَلْجَاحِدِينَ لِقَوْلِي فِي شَأْنِهِ وَ اَلْمُضِلِّينَ لِأُمَّتِي عَنْ طَرِيقَتِهِ وَ سَيَعْلَمُ اَلَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ.
رسول خدا(صلّى الله عليه و آله)فرمود قائم از فرزندانم نامش نام من است و كنيهاش كنيه من است و شمائلش شمائل من است و روشش روش من است مردم را بر ملت و شريعت من وادارد به كتاب پروردگارم عز و جل دعوت كند هر كس او را اطاعت كند مرا اطاعت كرده است و هر كس او را گناه ورزد مرا گناه ورزيده و هر كس او را در حال غيبتش منكر باشد مرا منكر است و هر كس او را تكذيب كند مرا تكذيب كرده است،هر كس او را تصديق كند مرا تصديق كرده است از كسانى كه مرا در باره او تكذيب كنند بخدا شكايت برم و از آنان كه منكر گفتار منند در بارۀ او و گمراهكنندگان امتم باشند از طريقه او و زود است بدانند كسانى كه ستمكارند بچه سرانجامى برميگردند.
كمال الدين ج۲ ص۴۱۱ إعلام الوری ج۲ ص۲۲۷ نوادر الأخبار ج۱ ص۲۲۳ اثبات الهداة ج۵ ص۹۸ اثبات الهداة ج۵ ص۱۴۷بحار الأنوار ج۵۱ ص۷۳
همه نقل کرده اند اما اسم ابی اسم ابی از این زمان به هم هم توسط عبدالله محض هم توسط منصور.
چون منصور می خواست فرزندش مهدی را به عنوان به اصطلاح مهدی معرفی کند اسم ابی یعنی نام پدر مهدی همنام پدر من محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) است یعنی عبدالله از اینجا اضافه شده است و متاسفانه و همینطور برادر این محمد زکیه ابراهیم قتیل با همراه زیدی دورش جمع شدند و بعد کسانی دیگری از علویان که یحیی بن عمر طالبی در عصر امام هادی (سلام الله علیه) حدود دویست و چهل و نه دویست و پنجاه قیام می کند در کوفه او هم کشته یا شهید می شود شهید فخ حسین ابن علی بن حسن بن حسن بن حسن حسین ابن علی در سال صد و شصت و نه در عصر هادی عباسی قیام می کند در مدینه سپس می رود به مکه در منطقه فخ این هم جزو این ها است و شخصیت برجسته بود.
حسین ابن علی بن حسن بن حسن بن حسن یعنی نواده حسن محض که حسن فرزند حسن مثنی بوده است و و این حسین بن علی با کسان علویان و زیدیان قیام می کند و در مدینه چند روزی در مدینه تحت تصرفش بوده است بعد می رود به مکه و عباسیان می آیند به مقابله در منطقه فخ که حالا عزیزانی که مشرف می شوند به مکه جا دارد که بروند و زیارت قبر محقر این ها را کنند قبر در نزدیک مسجد تنعیم در شاهراه شهدا آنجا است که خرابه متاسفانه وهابیت قرار دادند قبور این ها در آنجا شهیدشان کردند این شهید شد و بیش از بیست نفر از علویان شهید شدند تعداد زیادی از یاران شهید شدند در منطقه سرهای این ها را گرداندند در مدینه و بردند و امام کاظم (سلام الله علیه) معاصر امام کاظم (سلام الله علیه) است امام کاظم (سلام الله علیه) جملهای دارد در حق این حسین بن علی که وقتی خبردار شد از شهادتش:
انا لله و انا الیه راجعون،مضی و الله مسلما صالحا صواما قواما آمرا بالمعروف و ناهیا عن المنکر ما کان فی اهل بیته مثله.
از خداوندیم و بسوی او باز می گردیم،سوگند به خدا که به شهادت رسید در حالیکه مسلمان و درستکار بود و بسیارروزه می گرفت و بسیار شب زنده دار بود و امر به معروف و نهی از منکر می کرد،در خاندان وی،چون او وجود نداشت
مقاتل الطالبیین، ص۳۸۰. بحارالأنوار ج۴۸، ص۱۶۴.
لقد کان والله صبا و قوام و امرا زیاد اهل روزه بود اهل نماز بود و آمر به معروف ناهی از منکر و در میان اهلش در میان به هر حال خاندانش کسی نداشته است این ها کسانی هستند که قیام کردند و حتی این حسین ابن علی امام کاظم (سلام الله علیه) را هم دعوت می کرد که بیاید به قیامش بپیوندد حضرت (سلام الله علیه) فرمود که نه به هر حال من شرایطش را ندارم و اما تو اگر قصد جدی داری ضربت کاری بزن خوب بزن و فان القوم فساق ما با فاسقان طرف هستیم این را داریم در نقل ابوالفرج اصفهانی به هر حال سیر جریان زیدیه است که به این شکل شروع می شود.
مجری:
برخی از این ها که به اصطلاح ادعای دروغین هم نداشتند احیاناً از اهل بیت (سلام الله علیهم) هم مورد مدح هم قرار گرفتند.
استاد: جباری
بله حسین بن علی از جهت عقیده از زیدیه بود ممکن است اما بالاخره شخصیتش مورد تایید امام کاظم (سلام الله علیه) است با این نقلی که آمده است سوال کردند که اولین فرد از به هر حال ائمه زیدیه به هر حال آن زیدیان معتقد بودند به اینکه یحیی بن زید بعد از بعد از جناب زید (رحمت الله علیه) ادامه دهنده این مسیر است و زید (رحمت الله علیه) معتقدند هر چه خود زید (رحمت الله علیه) و احتمالاً یحیی بن زید (رحمت الله علیه) چنین عقیدهای نداشتند که امامت را بیایند در قیچی کنند در امام چهارم امام سوم منشعب کنند به دیگران و این عقیده بوده است در طول تاریخ و جریان زیدیه جریان زنده بوده است.
در تاریخ حکومتهایی تشکیل شده است از جمله در همان قرن سوم در طبرستان حسن بن زید علوی(رحمت الله علیه) که از نوادگان امام حسن (سلام الله علیه) بود شخصیت برجستهای است و داعی کبیر معروف است حدود بیست سال در دویست و پنجاه در طبرستان شمال ایران آنجا آمد و فرشاد که مردم را دعوت کرد و فراخواند و دعوت اجابت کردند و حکومتی تشکیل جریان حکومت طبرستان علویان طبرستان که تا قرن چهارم این ها حاکمیت داشتند در آنجا و کسانی مثل ناصر و داعی صغیر این داعی صغیر بالاخره یک حکومتی طبرستان از زیدیان در شمال ایران تشکیل شد یا مثلا در منطقه یمن حکومت تشکیل شد که بیش از هزار سال طول کشید تا همین قرن اخیر که این کودتا در یمن در هزار و نهصد و شصت و دو قریب به شصت سال پیش که کودتا توسط سکولارها و این ها رخ داد قبلش حاکمیت زیدیان بوده است ادواری البته داشتند حکومت زیدیان در یمن که بعد به حمدالله در این دو دهه اخیر مجدداً پا گرفتند بعد از این دوره علی عبدالله صالح بود که به هر حال آن حکومت جمهوری را داشت اما بعدش این حوثیها و انصارالله این ها بحمدالله پا گرفتند که گرایش خوبی هم به تشیع دارند به تشیع به تشیع که هستند به شیعه امامی اثنی عشری و عقاید امثال این ها و دولتی هم در شمال آفریقا در مغرب مراکش در آنجا ادریس دارد ادریس بن عبدالله برادر محمد ادریس بعد از عرض شود که قیام شهید فخ این رفت به سمت شمال آفریقا و آنجا خودش فرزندش دولت ادریسیان مغرب یا مدتی در آنجا حکومت داشتند خیلی مفصل است.
به لحاظ امامت که عرض کردم یک چنین فضایی در آن ها وجود دارد اما از دیگر وجوه اعتقادی و کلامی این ها به هر حال یک مقدار مختلف است چون که بر فرقه های از این ها فرقه جارودیه است من یکی از فرقه هایشان که به شیعه امامیه نزدیکتر جارودیه است از معروفترین فرقه هایشان فرقه جاری است که این ها به امامیه نزدیکتر هستند در نوع نگاهشان به خلیفه اول و دوم چون عثمان که معمولا قبول ندارند اما خلیفه اول دوم بخشی از زیدیه این ها غیر رافضه هستند اصطلاحاً رفض نمیکنند نظر مثبت داشتند و بعدش مثل جارودیه نه از نظر منفی داشتند حتی در حد تکفیر و این ها گاهی پیشرفت امامت بلافصل امیرالمومنین (سلام الله علیه) بله در آنها مطرح است مطرح است نگاه تندی را حافظهای از زیدیه هستند این ها و از جهت اعتقاد به بحث امامت اما از دیگر جهات فرقه هایشان بعضا گرایش به معتزله پیدا کردند چون معتقد هستند که مثلاً واصل بن عطا که موسس معتزله بود زید (رحمت الله علیه) نزد او مثلاً تعلم داشته است و کسب علم داشته است.
لذا یک مقدار المنزل بین المنزلتین درباره مرتکب کبیره امثال این ها همسو با معتزله هستند در مباحث مربوط به اوصاف الهی و این ها عدل و امثال این ها معتزله هستند بعضاً در میان زیدیه گفتند که از جهت مباحث فقهی گرایش به سمت مکتب فقهی ابوحنیفه داشتندقیاس را کمی برخی از فرقههای زیدیه به قیاس معتقد بودند تفاوتهایی با فقه امامیه دارد مثلاً در متعه این ها بعداً قائل به تحریم متعه بودند اما حی علی خیر العمل را در اذانشان داشتهاند و مثلاً ذبیحه اهل کتاب را معتقد به حلیتتش بودند در فقه ما مجاز نیست این ها معتقد بودند یعنی یک تفاوتهایی است بعضی از به هر حال آن اعتقادات یا احکام فقهی شیعه را این ها دارند و در بخشهایی هم نه رفتند به سمت اهل سنت.
مجری:
حالا موسس را ما به صورت خاص نمیتوانیم بگوییم شخص خاصی گسترش پیدا کرده است.
استاد: جباری
این کسانی که از علویان و غیر علویان که در عصر زید (رحمت الله علیه) جزو یاران شدند باید کم کم این انشعاب در بینشان پیدا شد و مسیر را جدا کردند و رفتند به سمت چنین تعریفی از امامت و عرض کنم که طبیعتاً در امثال محمد نفس زکیه و این ها باید ما جستجو کنیم همین درست است شکل گرفته است .
مجری:
خیلی متشکریم از توضیحاتی که ارائه فرمودید نکته خاصی که در این بحث دیگر می شود گفت نداریم و ان شاء الله این دوست عزیزمان که نمونه سوالات خیلی سوال داشتیم الحمدلله شد.
استاد: جباری
فضای امروز یمن الان دیگر به تعبیر برخی از بزرگانی که ما شنیدیم مرحوم آیت الله بهجت و بزرگان دیگر فرمودند که در بحث ما قبل از ظهور اخبار یمن را دنبال کنید و الان هم خوب داریم می بینیم که این یمنیها چطور در عرصه آمدند و با شجاعت و مثلاً جمعیت انبوهی میلیونی در خیابان ها می آیند برای حمایت از فلسطین و این ها بالاخره آن روایات مربوط به نقش یمن و یمانی قبل از ظهور را آدم میبینید این کرامت است و با وضع ضعیف مادی و اقتصادی و پایین نگه داشتنشان اما از جهت واقعا مایه قدرت هستند روحیه هستند برای فلسطین برای مظلومین برای جریان شیعه این ها عرض کردم حالا این ها مستضعف فکری هستند اگر فضا ان شاء الله آماده شود زمینه برای اینکه گرایش به تشیع اثنا عشری پیدا کند و آن حق را می توانند بپذیرند حالا بعضی فکر می کنند حق را بشناس اگر حق را شناختید خود به خود می فهمید که حق کجا است یقیناً کسانی که با این مذهب درست آشنا شدند حقانیت آن را پذیرفتند و این روحیه جهادی هم از آن اعتقادشان ناشی است از همان قاعده قیام به سیف.
مجری:
خیلی ممنون و خیلی هم خوب و عالی دست شما درد نکند یک میان برنامه ببینیم استاد برگردیم در خدمت شما باشیم مجدداً با بحث ایشالا ما همانگونه که می دونید در مباحث خودمون سلسله مباحث سیره پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را ما آغاز کرده است بودیم حدود یک سال پیش منتها برخی سوالات بینندگان آنقدر زیاد است ما نمی شود از سلسله مباحث ترتیبی خودمان ان شاء الله بعد از میان برنامه بر می گردیم این سیره نبوی را بحث خواهیم کرد و ان شاء الله از این طریق دریچه باز شود به اینکه با آقا امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بیشتر آشنا شویم اما سه هزار پانزده پانزده سامانه پیامکی ما است تلفنهای برنامه در اختیار شما است می توانید تماس بگیرید و سوالات تاریخی خودتان را مطرح کنید جناب آقای دکتر ان شاء الله پاسخگوی سوالات شما خواهند بود برمیگردیم منتظر ما باشید.
صلی الله علیک یا مولا یا صاحب العصر والزمان اللهم عجل فی فرج مولانا صاحب العصر والزمان عزیزان بیننده همچنان با برنامه آینه تاریخ در خدمت شما هستیم و از محضر جناب آقای دکتر جباری بهرهمند هستیم عرض کردم که ئل های ارتباطی برقرار است می توانید تماس بگیرید و سوالات خودتان را بفرمایید استاد پاسخگو خواهند بود استاد قبل از اینکه حالا موضوع شروع کنیم این سوال هم خیلی مطرح شده است که آیا مثلا حلول ربیع الاول تبریک دارد یا ندارد که شما اول برنامه اشاره فرمودید مناسبت اولین روزش که همان بحث لیله المبیت است خودش کافی است برای اینکه بالاخره این را تبریک بگوییم فکر می کنم روز بزرگی است قرآن کریم هم در آنجا اشاره شده است .
وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ ۗ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ
بعضی از مردم (با ایمان و فداکار، همچون علی (ع) در «لیلة المبیت» به هنگام خفتن در جایگاه پیغمبر ص)، جان خود را به خاطر خشنودی خدا میفروشند؛ و خداوند نسبت به بندگان مهربان است.
بقره (2):207
استاد: جباری
السناني والقطان والمكتب والورق والدقاق جميعا عن ابن زكريا القطان ، عن ابن حبيب ، عن ابن بهلول ، عن أبيه ، عن أبي الحسن العبدي ، عن سليمان بن مهران ، عن سعيد بن جبير ، عن ابن عباس قال : كان النبي ذات يوم في مسجد قبا وعنده نفر من أصحابه فقال : أول من يدخل عليكم الساعة رجل من أهل الجنة ، فلما سمعوا ذلك قام نفر منهم فخرجوا وكل واحد منهم يحب أن يعود ليكون هو أول داخل فيستوجب الجنة ، فعلم النبي ذلك منهم ، فقال لمن بقي عنده من أصحابه : فيستوجب عليكم جماعة يستبقوني ، فمن بشرني بخروج آزارفله الجنة ، فعاد القوم ودخلوا ومعهم أبوذر فقال لهم : في أي شهر نجن من الشهور الرومية؟ فقال أبوذر قد خرج آزار يا رسول الله ، فقال : قد علمت ذلك يابا ذر ولكن أحببت أن يعلم قومي أنك رجل من الجنة ، وكيف لا تكون كذلك وأنت المطرود عن حرمي بعدي لمحبتك لاهل بيتي ، فتعيش وحدك. وتموت وحدك ، ويسعد بك قوم يتولون تجهيزك ودفنك ، اولئك رفقائي في جنة الخلد التي وعد المتقون.
محمّد بن احمد سنانى و احمد بن حسن قطان و حسين بن ابراهيم بن احمد بن هشام مؤدّب و على بن عبد اللَّه ورّاق و على بن احمد بن محمّد دقّاق رضى اللَّه عنهم جملگى از ابو العبّاس احمد بن يحيى بن زكريّا قطان از بكر بن عبد اللَّه بن حبيب، از تميم بن بهلول، از پدرش، از ابى الحسن عبدى از سليمان بن مهران، از سعيد بن جبير، از ابن عبّاس نقل می کند که وى گفت: روزى پیامبر صلّى اللَّه عليه و آله در مسجد قبا نشسته بودند و جمعى از صحابه نزد آن حضرت شرف حضور داشتند.
حضرت فرمودند: اوّلين كسى كه بر شما وارد شود اهل بهشت است، اصحاب كه اين كلام را شنيدند برخى از آنها از جا برخاسته و بيرون رفتند و هر كدام سعي داشتند زودتر از ديگرى به مسجد برگردد تا اوّلين نفر محسوب شده و بدين ترتيب مستوجب بهشت گردد،پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله از حركت ايشان آگاه گرديد، خطاب به جماعت باقيمانده كرده و فرمودند: به زودى جماعتى بر شما وارد مىشوند كه هر يك بر ديگرى پيشى مىگيرد، آنكه بشارت بمن دهد كه ماه آذار خارج شده اهل بهشت مىباشد، جماعتى كه بيرون رفته بودند بازگشتند و در ميان ايشان ابوذر رحمة اللَّه عليه بود، رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله فرمودند: در چه ماهى از ماههاى رومى هستيم؟ابوذر عرض كرد: يا رسول اللَّه ماه آذار خارج شده است. پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله فرمودند: من خود اين را مىدانستم منتهى خواستم اين جماعت بدانند كه تو مردى از اهل بهشت هستى و چگونه اين طور نباشد و حال آن كه بعد از من تو را به جرم محبّتت به اهل بيت من از حرم من طرد مىكنند و از آن پس تنها زندگى كرده و غريب و تنها خواهى مرد و جماعتى به واسطه تو سعادتمند خواهند شد، آنان كسانى هستند كه در تجهيز و تدفين تو سعى خواهند نمود، ايشان رفقاء من در بهشت جاويد خواهند بود، همان بهشتى كه حقّ تعالى وعدهاش را به متّقين داده است.
علل الشرائع، ج1، ص: 176 معانى الاخبار : ٦٢
دستور خاص نداریم درست است برای تبریک گفتن این را از باب این که آن تصور عامیانهای که وجود دارد که اگر کسی خبر بدهد پایان ماه صفر او بهشت باید داد می داند دیگر این جریان دیگری است اصلا ربطی به ماه صفر ندارد فمن بشرني بخروج آزارفله الجنة عزیزان مستحضر هستید این را پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در مسجد قبا تشریف برده بودند همراه اصحابشان ابوذر هم آنجا بود پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) مقید به مسجد قبا را و هر هفته می رفتند از جایگاه مسجد بعد ابوذر از مسجد رفت بیرون مرحوم شیخ صدوق در آثار در معانی الاخبار این ها دارد ابوذر رفت بیرون پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) برای اینکه جایگاه ابوذر را به اصحاب معرفی کند فرمود که الان کسی از این در وارد می شود که او از اهل جنت است اولین کسی که الان وارد می شود اهل جنت است.
بعضی از اصحاب خواستند رندی کنند رفتند بیرون پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) زرنگ تر از آن ها ملاک را عوض کرد فرمود در میان این جمعی که الان داخل می شوند کسی که من را خبر می دهد بشارت می دهد به خروج ماه آزار فمن بشرني بخروج آزارفله الجنة این ها داخل شدند و بعد ابوذر خبر نداشت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در چه ماهی از ماههای رومی هستیم ابوذر گفت یا رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) خرج آزار از جهت تاریخ حدوداً در اواخر زمستان یعنی بهار دارد داخل می شود خارج می شود فمن بشرني بخروج آزارفله الجنة بعضی بردند به سمت ماه صفر و این ها اما به عنوان یک امر عرفی اینکه در ماه ربیع الاول ما به هر حال بحث لیله المبیت همان طور که فرمودید.
در آغاز هجرت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و یک تحولی در جامعه اسلامی و پیشرفت اسلام بعدش هم مناسبتهایی که بحث ولادت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و عرض شود آغاز امامت امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) معمولا از این باب است هر چه در ماه ربیع الاول هم عزاداری را دوم ربیع راسالروز شهادت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و هشتم ربیع را شهادت امام عسکری (سلام الله علیه) داریم.
مجری:
متشکریم در خدمت شما باشیم بحث سیره پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را حضرتعالی شروع کرده بودید حدود یک سال پیش آغاز کردیم عرضم به حضورتان که از این باب که فرمودید بالاخره با سیره حضرت امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را هم آشنا می شویم بیشتر خودمان را به حضرت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نزدیک کنیم رسیدیم به بحث سیره در بحث سیره بحث بهداشتی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در خدمت شما هستیم.
استاد: جباری
خواهش می کنم از این جهت که دیگر وارد ماه ربیع الاولم شدیم و عرض شد در ابتدای برنامه یک انتصاب بیشتر به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) دارد ان شاء الله بتوانیم در برنامههای بعد عمری باشد در بخشی از برنامه حداقل بخشی از سیره را ادامه بدهیم از جهت سبک زندگی و سلوک عمل خیلی موثر مفید لازم است همه نیاز داریم به این که بدانیم معصوم (سلام الله علیه) چه می کرده است در جزئیات زندگی به خصوص در این بحث های به هر حال کاربردی مثل بهداشت:
لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا
مسلّماً برای شما در زندگی رسول خدا سرمشق نیکویی بود، برای آنها که امید به رحمت خدا و روز رستاخیز دارند و خدا را بسیار یاد میکنند.
احزاب (33):21
بحث تغذیه را عرض کردیم بحث خواب و استراحت و برنامههایی اشاره کردیم بحث بهداشت نکات خوبی در روایات وجود دارد در رفتارهای بهداشتی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) اولا قرآن کریم پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را به رعایت اصول بهداشتی دعوت کرده است امر کرده است:
يَا أَيُّهَا الْمُدَّثِّرُ قُمْ فَأَنْذِرْ وَرَبَّكَ فَكَبِّرْ وَثِيَابَكَ فَطَهِّرْ
اي در بستر خواب آرميده! برخيز و انذار كن (و عالميان را بيم ده). و پروردگارت را بزرگ بشمار. و لباست را پاك كن.
المدثر (74): 1-4
مدت لباس تو را پاکیزه کن پلیدی را دور کن پس پیدا است که پاکی تمیزی نظافت این جزو دستورات قرآنی است خیلی زیبا بود و گاهی روایتی را آدم می بیند در گزارشهای تاریخی دلش می سوزد.
اِنَّ اللهَ بَعَثَ مُحَمّداً،(صلى الله علیه وآله وسلم) نَذیراً لِلْعالَمینَ وَ أَمیناً عَلَى التَّنْزیلِ، وَ أَنْتُمْ ـ مَعْشَرَ الْعَرَبِ! ـ عَلى شرِّ دین وَ فى شرِّ دار، مُنیخُونَ بَیْنَ حِجارَة خُشْن وَ حَیَّات صُمٍّ، تَشرَبُونَ الکَدِرَ وَ تَأکُلُونَ الْجَشِبَ، وَ تَسْفِکُونَ دِماءَکُمْ وَ تَقْطَعُونَ أرْحامَکُمْ، أَلاَْصْنامُ فیکُمْ مَنْصُوبَةٌ وَ الآثامُ بِکُمْ مَعْصُوبَةٌ.
خداوند، محمد(صلى الله عليه وآله وسلم)، را به رسالت مبعوث کرد، تا جهانيان را بيم دهد و امين آيات او باشد در حالى که شما جمعيت عرب، بدترين آئين را داشتيد و در بدترين سرزمين ها و در ميان سنگ هاى خشن و مارهاى فاقد شنوايى (که از هيچ چيز نمى ترسيدند و خطرشان بسيار زياد بود) زندگى مى کرديد و آب هاى آلوده مى نوشيديد و غذاهاى بسيار ناگوار مى خورديد و پيوسته خون هم را مى ريختيد و پيوند با خويشان را قطع مى کرديد (و دختران را زنده به گور مى کرديد و پسران خود را به قتل مى رسانديد) بت ها، در ميان شما، برپا بود و گناهان، سراسر وجودتان را فراگرفته بود.
خطبه 26 نهج البلاغه
به حال پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) یعنی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) با عرب جاهلی که اصلاً بحث بهداشت خیلی مطرح نبود دیگر یادم بود آن خطبه بیست و شش نهج البلاغه را حالا عزیزان می توانید مراجعه کنید امیرالمومنین (سلام الله علیه) خطبه بیست و شش که در توصیف عرب جاهلی از جهت ابعاد مختلف از جمله از جهت بهداشت آب مانده می خوردند به اصطلاح در غذاهای زمخت و به اصطلاح آبهای کدر بود که در مورد غذاها شده است دیگر بله بله غذاهای نامطبوع اسلام آمد مشخص کرد چه بخورید چه گوشت هایی را بخورید حیوان را چطور ذبحش کنیم که امروز علم هم واقعاً اسلام را تایید می کند حیوانهایی که در غرب متاسفانه این ها میته می خورند در واقع مردار می خورند که این خون در بدن می ماند اوداج اربعه رگهای چهارگانه را وقتی می برند که حیوانم زجر نمیکشد خون متعارف از بدن حیوان خارج می شود از جهت بهداشتی و این همه بیماریهایی که در غرب دارد تولید می شود ناشی از عدم رعایت این مسئله و اسلام آمد گفت که چه بخورید چه نخورید و غذاهای پاک بخورید:
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُلُوا مِنْ طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَاشْكُرُوا لِلَّهِ إِنْ كُنْتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ
ای کسانی که ایمان آوردهاید! از نعمتهای پاکیزهای که به شما روزی دادهایم، بخورید و شکر خدا را بجا آورید؛ اگر او را پرستش میکنید!
بقره (2):172
طیب هر چیزی را نخورید هر حیوان خوک و سگ و این ها را جزو غذاهایشان قرار می دهند چقدر باید قدردان نعمت اسلام باشیم کلوا من الطیبات طیب بخورید و این اثر دارد در روح شما طیبات ما رزقناکم و عرض کنم که چه آب های آبی که اسلام می گوید باشد استحمام کنید آبی باشد که بنوشید یعنی اینطور مسائل بهداشتی جز توصیههای اکید اسلام است این یک نکته که از جهت قرآنی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) موظف به این جهت بود و این چقدر موثر است در این حالا آن را می خواستم عرض کنم برای پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) گاهی آدم دلش می سوزد بعضاً این عرب تازه قریب العهد به جاهلیت بودند خدمت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) با بدن های بد بو بوی عرق و این ها حتما نظافت درستی نمیکردند موها را شانه نزده بدن های بدن پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آبی نیافته که خودش بشورد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) معترضان به بعضی از همین که می آمدند رعایت نمیکردند در بعضی از روایتها بین بحث تنظف و پاکی هم از اخلاق انبیا شمرده شده است مثلاً در جلد پنجم کتاب شریف کافی صفحه پانصد و شصت و هفت حدیث پنجاه حسن بن جمع دارد که امام کاظم (سلام الله علیه) باشد:
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِيهِ أَوْ غَيْرِهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ سَعْدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ جَهْمٍ قَالَ: رَأَيْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع اخْتَضَبَ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ اخْتَضَبْتَ فَقَالَ نَعَمْ إِنَّ التَّهْيِئَةَ مِمَّا يَزِيدُ فِي عِفَّةِ النِّسَاءِ وَ لَقَدْ تَرَكَ النِّسَاءُ الْعِفَّةَ بِتَرْكِ أَزْوَاجِهِنَّ التَّهْيِئَةَ ثُمَّ قَالَ أَ يَسُرُّكَ أَنْ تَرَاهَا عَلَى مَا تَرَاكَ عَلَيْهِ إِذَا كُنْتَ عَلَى غَيْرِ تَهْيِئَةٍ قُلْتُ لَا قَالَ فَهُوَ ذَاكَ ثُمَّ قَالَ مِنْ أَخْلَاقِ الْأَنْبِيَاءِ التَّنَظُّفُ وَ التَّطَيُّبُ وَ حَلْقُ الشَّعْرِ وَ كَثْرَةُ الطَّرُوقَةِ ثُمَّ قَالَ كَانَ لِسُلَيْمَانَ بْنِ دَاوُدَ ع أَلْفُ امْرَأَةٍ فِي قَصْرٍ وَاحِدٍ ثَلَاثُمِائَةٍ مَهِيرَةٌ وَ سَبْعُمِائَةٍ سُرِّيَّةٌ وَ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص لَهُ بُضْعُ أَرْبَعِينَ رَجُلًا وَ كَانَ عِنْدَهُ تِسْعُ نِسْوَةٍ وَ كَانَ يَطُوفُ عَلَيْهِنَّ فِي كُلِّ يَوْمٍ وَ لَيْلَةٍ.
حسن بن جهم گوید: امام کاظم علیه السّلام را دیدم که خضاب بسته است. گفتم: قربانت شوم! آیا خضاب بسته اید؟! فرمود: آری، به راستی که رسیدگی مرد به خودش از چیزهایی است که باعث فزونی عفّت زنان می شود و همانا بی عفّتی زنان از عدم رسیدگی شوهرانشان می باشد.سپس فرمود: آیا باعث خوشحالی تو می شود که همسرت را همان طور که او تو را می بیند - یعنی به صورتی که به خودت نرسیده ای - ببینی ؟! عرض کردم: نه. فرمود: پس این، همان است! سپس فرمود از اخلاق پیامبران علیه السّلام: تمیز کردن خود، عطر زدن، تراشیدن موی سر و فراوانی جماع است.سپس فرمود: سلیمان بن داوود علیه السّلام در یک قصر هزاران زن داشت؛ که سیصد زن آزاد و هفتصد کنیز بودند. و پیامبر خدا علیه السّلام نیروی جنسی چهل مرد را دارا بود و حضرتش نه همسر داشت که در هرروز و شب نزد آنان رفت و آمد می نمود.
فروع کافی ؛ ج6 ص 669 - کافی ج 5 ص 567
من اخلاق انبیا التناظر اخلاق انبیا پاکیزگی و نظافت و تطیب خوشبو بودن خوشبو بودن و پاکیزگی از اخلاق و حلق و شر اینکه موها را می تراشیدند حالا آیا موهای زائد سر را انبیا به هر حال می تراشیدن حالا معنایش این نیست که همیشه می تراشند.
چون خود پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) هم داریم گاهی می تراشیده است گاهی هم بلند می کرد اما حالا در بحث سیره حضرت (صلی الله علیه و آله و سلم) در بحث زینت و لباس عرض خواهیم کرد این تصور که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) مویش را بلند می کرده است به شانه ها تصور باطلی است با روایات مکتب اهل بیت (سلام الله علیهم) سازگار نیست در روایات ما است که:
وَ فِی اَلْعُیُونِ ، عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سَعِیدٍ اَلْعَسْکَرِیِّ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اَلْعَزِیزِ عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْحَاقَ بْنِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ بِمَدِینَهِ اَلرَّسُولِ قَالَ حَدَّثَنِی عَلِیُّ بْنُ مُوسَی بْنِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ قَالَ قَالَ اَلْحَسَنُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ سَأَلْتُ خَالِی هِنْدَ بْنَ أَبِی هَالَهَ عَنْ حِلْیَهِ رَسُولِ اَللَّهِ وَ کَانَ وَصَّافاً لِلنَّبِیِّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَقَالَ کَانَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَخْماً مُفَخَّماً إِلَی أَنْ قَالَ رَجِلَ اَلشَّعْرِ إِنِ اِنْفَرَقَتْ عَقِیقَتُهُ فَرَّقَ وَ إِلاَّ فَلاَ یُجَاوِزُ شَعْرُهُ شَحْمَهَ أُذُنَیْهِ إِذَا هُوَ وَفَّرَهُ اَلْخَبَرَ .
حضرت رسول صلی الله علیه و آله بسیار با هیبت بودند، چهره ایشان همچون ماه شب چهاردهم می درخشید، با قدّی بلندتر از افراد متوسّط القامه و کوتاه تر از افراد لاغر و بلند قامت، و دارای سری بزرگ بود، موهای آن حضرت نه خیلی مجعّد بود و نه کاملا صاف و نرم، اگر قسمت بافته موهای ایشان باز می شد، حضرت فرق باز می کردند و إلاّ آن را به حال خود گذاشته و در هر حال در مواقعی که موی خود را بلند می کردند بلندی مو از لاله گوش تجاوز نمی کرد، رنگشان درخشان بود، پیشانی پهن و ابروانی کشیده و کمانی داشتند، و ابروان آن حضرت در عین کشیده بودن، کامل و پر مو بود ولی پیوسته نبود، و هر گاه عصبانی می شدند، رگ میان ابروهایشان متورّم می شد، بینی آن حضرت باریک و در وسط کمی برجسته بود، نورانیّتی داشتند که همیشه آن حضرت را در بر داشت، به قسمی که کسی که در او تأمّل نداشت متکبّرش فکر می کرد.
مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل , ج 1 ص402
فَلَا یُجَاوِزُ شَعْرُهُ شَحْمَهَ أُذُنَیْهِ موی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بلند نمیشود نرمی گوش تجاوز نمیکرد حتی یعنی هر دو را داریم هم حلق تراشیدن را داریم در حجم غیر حج و هم اینکه مو داشت شانه زدن مو نگه می داشت و مقید به شانه کردن بود این چند صفت تنظف تطیب حلق الشعر این ها جزو اخلاق انبیا شمرده شده است نه فقط پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) درباره رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) از چند محور می شود بحث کرد اولا بهداشت بدن، در مورد بهداشت بدن است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) آنچنان نظیف بود بدنشان و خوشبو بود بدنشان که از یک مسیر عبور می کردند مردم متوجه می شوند پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از اینجا عبور کرده است از بوی خوش عطر یا پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) پول زیادی صرف عطر می کردند در روایات است یعنی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) خیلی وقت ها پولی که بابت عطر مصرف می کردند بابت چیز هایی دیگری نبود و یک نکته اینجا حالا روایت بخوانم جابر ابن عبدالله در مکارم الاخلاق مرحوم طبرسی است صفحه بیست و چهار مکارم الاخلاق:
عن جابر بن عبد الله قال : كان في رسول الله صلىاللهعليهوآلهوسلم خصال : لم يكن في طريق فيتبعه أحد إلا عرف أنه قد سلكه من طيب عرقه وريح عرقه ، ولم يكن يمر بحجر ولا شجر إلا سجد له.
جابر مىگويد: پيامبر از راهى نمىگذشت مگر اينكه همگان آگاه مىشدند كه آن حضرت عبور كرده است. و از كنار سنگ و يا درختى عبور نمىكرد مگر اينكه بر او سجده مىنمود .
الخرائج و الجرائح ج۱ ص۴۶ - بحار الأنوار ج۱۷ ص۳۷۷ مكارم الاخلاق الطبرسي، رضي الدين ج 1 ص: 24
عزیزان مستحضر هستید مکارم الاخلاق از حسن بن فضل بن حسن طبرسی مرحوم طبرسی عالم بزرگوار قرن ششم متوفای پانصد و چهل و هشت معروف به صاحب تفسیر مجمع البیان و آن کتاب تاریخ اعلام الورا باشد اعلام الهدا برای تفسیر مختصری جوان که در مشهد احسنت بله ایشان امین الاسلام طبرسی فرزند ایشان همین حسن ابن فضل بن حسن است به نام حسن بوده است و کتاب مکارم الاخلاق از فرزند ایشان بوده است فرزندشان نوه ایشان صاحب آن کتاب مشکات الانوار است خانواده علمی این چنین بودند.
در مکارم الاخلاق صفحه بیست و چهار جابر بن عبدالله انصاری راجع به رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل می کند عن جابر بن عبد الله قال : كان في رسول الله صلىاللهعليهوآلهوسلم خصال در پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) خصلت های بود یکی این بود: لم يكن في طريق فيتبعه أحد إلا عرف أنه قد سلكه از مسیر عبور نمیکرد کسی دنبال حضرت (صلی الله علیه و آله و سلم) نمی رفت مگر اینکه می فهمید که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) عبور کرده است از آنجا چرا من طيب عرقه وريح عرقه ، از بوی عرق پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) می آید از اینکه مسائل تکوینی بوده است خداوند متعال عرق پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را خوشبو قرار داده بود چرا چون پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) است بعد مردم جذب شوند اما عرض می کنم که بدنی که نعوذ بالله کثیف باشد غیرنظیف باشد این دیگر عرق خوشبو قاطی شده بود بالاخره بدن به طور سلوک پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نظیف باشد که آن هم تازه استحمام کرده است خودش را شسته می آید بیرون که عرق کند عرق بوی بدی ندارد دقیقاً برای ولم يكن يمر بحجر ولا شجر إلا سجد و شجری درختی سنگی سجده می کردند بالاخره آن کرنش شان از جهت معذرت وجود داشت این باز حکایت از این دارد که چه خوب است که به هر حال به خصوص کسانی که یک جایگاهی در اجتماع دارند به خصوص حالا جایگاه معنوی دارند معلم هستند هرکس هر کسی جایگاه بیشتری دارند نقش الگو دهی دارد آن ها بیشتر باید توجه به این جهت داشته باشند معلمینی که سر کلاس ها می روند چه ابتدایی چه بالاتر چه استاد دانشگاه چه روحانی امثال این ها که مردم نگاه می کنند به وضعیت این ها همین الگو می شود برایشان که همیشه با بوی خوش به اصطلاح چه خوب می شود به هر حال به جای بوهای عرق احیانا خودمان تجربه کردیم در بعضی از جاها مثلاً انسان وارد آسانسور می شویم قبل از ما کسی بوده است خارج شده است و بوی عرق خودش را در آسانسور به جا گذاشته است.
این ها با سلوک پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) سازگار نیست این یکی نکته دیگر اینکه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) مقید به شستن دستها بودند قبل و بعد از غذا به خصوص که آن زمان خوب غذاها را با دست می خوردند که قبلا در تغذیه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) اشاره کردیم اما شرط داشت که با دست آلوده غذایش را بخورند قبلش می شستند بعدش می شستند این به هر حال عبریق را آن چیز آب را و ظرف آب را می چرخاندند آنجا که به هر حال جمعی بودند و همه دستانشان می شستند و خشک می کردند و با دست غذا می خوردند راجع به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) هم همان داشتیم می گفتش برو بیاور دیگر آفتابه می بردیم و دست همان جا دست که نرود اذیت هم شود این سنت طبیعتاً باید توجه می شود.
دارد در روایت که روایت عرض شود که در همین مکارم الاخلاق است:
وكان صلىاللهعليهوآله يأكل البرد ويتفقد ذلك أصحابه فيلتقطونه له فيأكله ويقول إنه يذهب بأكلة الاسنان ، وكان صلىاللهعليهوآلهوسلم يغسل يديه من الطعام حتى ينقيهما فلا يوجد لما أكل ريح.
وكان صلىاللهعليهوآلهوسلم إذا أكل الخبز واللحم خاصة غسل يديه غسلا جيدا ، ثم مسح بفضل الماء الذي في يده وجهه ، وكان لا يأكل وحده ما يمكنه وقال : ألاأنبئكم بشراركم؟ قالوا : بلى قال من أكل وحده وضرب عبده ومنع رفده
مکارم الأخلاق ج۱ ص ۲۹بحار الأنوار ج۱۶ ص۲۴۴
کان يغسل يديه من الطعام حتى ينقيهما حتی دستش را وقتی غذا می خورد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) می شست که پاک می شد کاملاً از آن فلا يوجد لما أكل ريح هیچ بویی از غذا دیگر در دستش نمی ماند:
إذا أكل الخبز واللحم پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) گوشت هم تناول می کرد نبود که همیشه نان خالی بخورند و این ها گاهی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) تناول می کردند آن زمان خاصة غسل يديه غسلا جيدا خیلی بهتر می شد چون به هر حال چربی و فلان دارد در این حالت به طور خاص دستش را با دقت بیشتر با ، ثم مسح بفضل الماء الذي في يده وجهه ،آن آب باقی مانده به صورت مبارک خود تلاوت پیدا می کند حالا در ادامه عرض خواهم کرد که بعد از آن باید دستمالی حضرت (صلی الله علیه و آله و سلم) خشک می کردند روایت بعدی در همین مکارم اخلاق صفحه سی و شش است :
وكانت له صلىاللهعليهوآلهوسلم خرقة ومنديل يمسح به وجهه من الوضوء وربما لم يكن مع المنديل فيمسح وجهه بطرف الرداء الذي يكون عليه.
مکارم الأخلاق ج۱ ص 36
که یک دستمالی داشتند یمصح به وجه من الوقوع وقتی صورت را با آن آب حالا وضو که یعنی بعد از غذا خشک می کردند با آن دستمال خشک می کرد دستمال اگر نبود همراهشون پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و به طرف عبایی که داشتند مسئله خشک کردن.
مجری:
داستان یوم الدار خیلی شیرین است اگر یک وقتی وقت شود به صورت مفصل دوستان مراجعه کنند یا حضرتعالی بیان کنید در آنجا دقیقا همین هم رعایت شده است که قبلش یک دور می چرخند تو آنجا هم این مبحث است آن هم خیلی جایگاه مهمی دارد استاد خیلی متشکرم از حضورتان در برنامه تقدیر در جلسات هم در خدمت شما باشیم فرصتی نیست جز اینکه بگوییم الهم عجل لولیک الفرج خداحافظ .