03/03/1403
موضوع: اعمال قلبی انسان، مورد مجازات قرار می گیرند!
برنامه اخلاق علوی و سیره مهدوی
فهرست مطالب این برنامه:
خلاصه ای از مطالب مطرح شده در جلسات گذشته
روایتی که امام زمان (سلام الله علیه) خود را معرفی می کند!
اعمال قلبی انسان، که مورد مجازات قرار می گیرند!
استغفار؛ نعمت بزرگ خداوند بر بندگان!
حکایتی دردناک از گناه قلبیِ یأس و ناامیدی از رحمت خداوند متعال
تماس بینندگان برنامه
مجری:
أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الْحَمْدلِلَّهِ رَبِّ العالَمين وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ
عرض سلام، ادب و احترام دارم خدمت همه شما بینندگان عزیز و ارجمند شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف).
الحمدلله این توفیق را داریم به رسم شب های جمعه، سید اللیالی خدمت همه شما گرامیان برنامه اخلاق علوی و سیره مهدوی را تقدیم بکنیم، برنامه ای که افتخار را داریم در محضر حضرت استاد آیت الله حسینی قزوینی باشیم ان شاءالله امشب هم بتوانیم از محضرشان نهایت بهره و استفاده را ببریم.
در این ایام و لیالی که مملکت در حزن و عزای عمومی قرار دارد به مناسبت شهادت شهیدان خدمت ما هم این حادثه بزرگ و مصیبت عظمیٰ را خدمت همه شما بینندگان عزیز و ارجمند تسلیت عرض می کنیم. ان شاءالله که بتوانیم ما هم در راستای خدمت به مردم، در راستای خدمت به عقاید مردم قدمی بر داریم سر انجام هم عاقبت بخیر بشویم. حضرت استاد سلام عرض می کنم.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
سلام علیکم ورحمة الله وبرکاته.
السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا بَقِيَّةَ اللَّهِ فِي أَرْضِه، السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا مِيثَاقَ اللَّهِ الَّذِي أَخَذَهُ وَ وَكَّدَهُ- السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا وَعْدَ اللَّهِ الَّذِي ضَمِنَه، السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا صَاحِبَ الْمَرْأَى وَ الْمَسْمَع فَمَا شَيْءٌ مِنَّا إِلَّا وَ أَنْتُمْ لَهُ السَّبَبُ وَ إِلَيْهِ السَّبِيل السَّلَامُ عَلَيْكَ یَا مَنْ بِيُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَى وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْأَرْضُ وَ السَّمَاء
خدمت بینندگان عزیز و گرامی خالصانه ترین سلامم را تقدیم می کنم، موفقیت بیش از پیش برای همه عزیزان از خدای منان خواهانم.
طبق برنامه همیشگی مان عرایض مان را با یادی از صدیقه طاهره (سلام الله علیها) آغاز می کنیم باشد که این بزرگوار گوشه چشمی هم به ما بکند.
بساط عشق من برچید گلچین * به زخم من نمک پاشید گلچین
کنار پیکر بی جان یاسم * به اشک حسرتم خندید گلچین
خدا داند دلم چون گریه می کرد * به حالم دشت هامون گریه می کرد
علی جان فدای قلب سوخته ات. فدای سی سال صبرت. فرمودی:
«فَصَبَرْتُ وَ فِي الْعَيْنِ قَذًى وَ فِي الْحَلْقِ شَجًا أَرَى تُرَاثِي نَهْبا»
نهج البلاغة (للصبحي صالح)؛ نويسنده: شريف الرضى، محمد بن حسين، تاريخ وفات مؤلف: 406 ق؛ محقق: فيض الإسلام، ناشر: هجرت قم، 1414 ق؛ خطبه 3، ص 48
فدای سی سال غم های دلت که فرمودی:
«أَمَّا حُزْنِي فَسَرْمَدٌ وَ أَمَّا لَيْلِي فَمُسَهَّد»
نهج البلاغة (للصبحي صالح)؛ نويسنده: شريف الرضى، محمد بن حسين، تاريخ وفات مؤلف: 406 ق؛ محقق: فيض الإسلام، ناشر: هجرت قم، 1414 ق؛ خطبه 202، ص 320
خدا داند دلم چو گریه می کرد * به حالم دشت هامون گریه می کرد
ندیدم دست بر پهلو نهان کرد * ولی دیدم کفن خون گریه می کرد
یک عمر به سینه داغ غم پروردی * آخر ز غمت خون به دل ما کردی
در اوج بهار پر پرت را دیدم * گل بودی و داغ غم نمی آوردی!
امیرالمؤمنینی که در تمام جنگها جز یک جنگ حضور داشت و شجاعانه شمشیر کشید، پروانه وار در اطراف شمع وجود رسول اکرم چرخید.
اشک علی را کسی ندیده بود، ولی در کنار قبر زهرای مرضیه وقتی زهرا را در قبر نهان کرد فرمود:
«قَلَّ يَا رَسُولَ اللَّهِ عَنْ صَفِيَّتِكَ صَبْرِي»
در فراق زهرای مرضیه کاسه صبرم لبریز شد
نهج البلاغة (للصبحي صالح)؛ نويسنده: شريف الرضى، محمد بن حسين، تاريخ وفات مؤلف: 406 ق؛ محقق: فيض الإسلام، ناشر: هجرت قم، 1414 ق؛ خطبه 202، ص 319
من علیم که خدا قبله نما ساخت مرا * جز خداوند و نبی و فاطمه نشناخت مرا
من که یکباره در قلعه خیبر کندم * غم زهرا به خدا از کمر انداخت مرا
«علی لعنة الله علی القوم الظالمین» (وَسَيعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَي مُنْقَلَبٍ ينْقَلِبُونَ)
قبل از آغاز سخن این حادثه بزرگ و غمناک، شهادت رئیس جمهور ولایی و تابع خالص و مخلص رهبری جناب آقای «رئیسی» و همرانش را به پیشگاه مقدس حضرت ولی عصر، «مقام معظم رهبری» و همه علاقمندان به اهل بیت عصمت و طهارت و «نظام جمهوری اسلامی» تسلیت عرض می کنیم.
بنده هفته گذشته هم عرض کردم در طول سی و پنج سال ایام ولایت امری مقام معظم رهبری تنها رئیس جمهوری که تابع به تمام معنای رهبری بود آقای «رئیسی» بود.
تمام تلاشش را کرد در خط رهبری حرکت کند و در این سه سال تمام تلاشش را کرد برای مردم خدمت کند شب و روز نشناخت به قول یکی از آقایان خستگی را خسته کرد.
ما هم با ایشان تا حدودی محشور بودیم جلسه ای در «مشهد» دوران تولیت ایشان حدود یک ساعتی با ایشان جلسه ای داشتیم در رابطه با رسانه ای که می خواستند در «آستان قدس رضوی» راه بیاندازند.
من در آن یک جلسه واقعاً از تواضع، خضوع و اخلاص ایشان لذت بردم وقتی وارد اتاق ایشان شدیم اولین جمله این بزرگوار به من این بود، درود بر قهرمان بزرگ ضد وهابیت (تعابیری به این شکل)
در یک روزی به نظرم 22 بهمن یا روز قدس بود ایشان سخنران قبل از «نماز جمعه قم» بود از مؤسسه و شبکه بیرون آمدیم که به «خیابان صفائیه» برویم در «کوچه ممتاز» ایشان به همراه محافظین شان بودند.
بنده را دید از ماشین پیاده شد ما را بغل کرد با یک خضوع و اخلاصی به هیچ وقت خضوع، تواضع و اخلاص ایشان یادم نمی رود.
ایشان سه سال در «قوه قضاییه»، سه سال تولیت حرم امام رضا (علیه السلام) و سال سه ریاست جمهوری آخرش هم 3/ 3/ 1403 در جوار ملکوتی ملک پاسبان امام هشتم آرام گرفت.
این عددها رمز است و پیام دارد این که دیدیم نزدیک به شصت و خرده ای درصد کشور آمدند و در برابر جنازه ایشان ادای احترام کردند، این نشان داد که مخالفین و دشمنان ما تبلیغ می کردند جمهوری اسلامی در انزوا، چنین و چنان است معلوم شد در انزوا نیست.
آنهایی که «برجام» را بهانه کرده بودند و یک سری مسائل را مطرح می کردند ثابت شد، ایران بدون «برجام» هم می تواند در دنیا موج ایجاد کند. حتی جایی که دولتمردان «آمریکا» رسماً این فاجعه را تسلیت گفتند.
حالا چهار تا افرادی که (عذر می خواهم این تعبیر را به کار می برم) طهارتشان را بلد نیستند، اسلام را نمی دانند با سین می نویسند یا با صاد می نویسند انقلاب را نمی دانند با قاف می نویسند یا غین می نویسند در فضای مجازی مسائلی را مطرح می کنند که زیبنده خودشان است. (از کوزه برون همان تراود که در اوست)
ما به این ها می گوییم:
مَه فشاند نور سگ عو عو کند * هر کسی بر طینت خود خو کند
شهادت ایشان دنیا را تکان داد نه تنها «ایران»، پنجاه و خرده ای سال است در «قم» هستیم تشییع جنازه ای که پریروز در قم شد نزدیک هفت کیلومتر بین «قم و جمکران» آن هم نه بیست، سی متر بلکه اتوبانی نزدیک به هفتاد، هشتاد متر عرض و هفت کیلومتر طول مملو از جمعیت بود.
بنده در پنجاه سالی که در «قم» هستم بدون مبالغه همچنین اجتماعی از مردم «قم» در این پنجاه سال ندیده بودم
در تهران چه تشییع جنازه ای بود، در «مشهد» امروز چه اتفاقاتی افتاد و ... اینها نشان می دهد بر این که انقلاب الحمد لله بر پایه مبانی فکری اهل بیت تأسیس شده است با همه نارسایی ها و مشکلاتی که وجود دارد به طرف قله حرکت می کند. آن قله کجا است؟ رسیدن به حکومت جهانی حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه)
عزیزانم این جمله را از من داشته باشند ان شاءالله روزی خواهیم دید حضرت بقیة الله الأعظم حجة ابن الحسن ظهور کند و این نظام جمهوری اسلامی را به عنوان اولین پایگاه حکومت جهانیش تشکیل بدهد و فرامینش را از این نظام و از امکانات این نظام استفاده کند به تمام عالم صادر کند ان شاءالله.
مجری:
ان شاءالله باشیم و آن لحظه زیبا و شیرین را ببینیم و در آن لحظه در رکاب حضرت باشیم که نهایت خوشبختی، سعادت و عاقبت بخیری همین خواهد بود.
اتفاقاً در همین برنامه الحمدلله توفیق داریم از محضر حضرتعالی استفاده می کنیم ویژگی های حضرت آقا ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و ویژگی های افرادی که می خواهند تابع آن حضرت بشوند را داریم مرور می کنیم و در محضر حضرتعالی هستیم.
اگر امکانش است مختصری از آن چیزی که گذشته بیان بفرمایید تا ان شاءالله وارد مبحث جدید بشویم.
خلاصه ای از مطالب مطرح شده در جلسات گذشته
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَبِهِ نَسْتَعين وَهُوَ خَيرُ نَاصِرٍ وَ مُعِينْ الْحَمْدُلِلَّه وَ الصَّلَاةِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ وَعلَیٰ آلِهِ آل الله لَا سِيَّمَا علَیٰ مَوْلانَا بَقِيَّةَ اللَّه وَ الّلعنُ الدّائمُ علَیٰ أَعْدائِهِمْ أعداءَ الله إلىٰ يَوم لِقَاءَ اللّه
وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ، حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ، نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ
در گذشته عرض کردیم رسیدن به مرحله بالا و آن قله کمالات و مزین شدن به اخلاق علوی و حرکت کردن به طرف حکومت جهانی حضرت ولی مهدی (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) یک سری لوازمی نیاز دارد که اگر ما این لوازم را رعایت نکنیم بعد از ظهور با مشکلاتی مواجه خواهیم شد.
بارها عرض کردیم بر این که بعد از ظهور حضرت ولی عصر، دیگر درِ توبه برای عده زیادی بسته خواهد شد. در این زمینه شاید جلسه ای مفصل صحبت کنم.
ولی یکی از نکاتی که می خواهم در این جلسه اشاره کنم برای کسانی که دوست دارند در ملازمت آقا ولی عصر (ارواحنا فداه) باشند و مورد عنایت حضرت ولی عصر باشند و بعد از ظهور هم مورد توجه خاص حضرت باشند و جزء مطرودین نباشند یکی از اینها عبارت از مسئله معرفت و امام شناسی است.
مقداری به این اشاره می کنیم بعد لوازم جلوه های معرفت را مفصل در جلسات بعد اشاره خواهیم کرد ان شاءالله.
معمولاً بعضی از متجددین و روشنفکرها یا تاریک فکرها و ظلمت فکرها وقتی از ائمه نام می برند به عنوان علمای ابرار نام می برند. وقتی این تعبیر را می بینم و می شنوم به صراحت فقط می گویم دهان و دست تان بشکند که همچنین تعبیری را دارید به کار می برید.
در طول هزار و چهارصد و اندی سال یک روایت نداریم یکی از علمای بزرگ ما از ائمه به عنوان علمای ابرار تعبیر کرده باشند. این ها رهاورد این خبیث بلکه أخبث الخبثاء «مدرسی» است که کتابی در رابطه با ائمه نوشت.
ایشان آمد این عبارت را طرح کرد بعد از او هم بعضی از افراد که نه سواد دارند و نه وجدان دارند خیلی بی پرده بگویم در رابطه با این طور قضایا هیچ تعارفی ندارم. برادر و پدرم هم باشد بی پرده عرض می کنم. ما ائمه ابرار داریم ولی علمای ابرار در تاریخ ندیدیم که نسبت به ائمه، علمای ابرار تعبیر کند!
روایتی که امام زمان (سلام الله علیه) خود را معرفی می کند!
در روایتی که مرحوم «شیخ صدوق» در «کمال الدین» آورد جمله خیلی زیبایی است.
«قَالَ حَدَّثَنِي طَرِيفٌ أَبُو نَصْرٍ قَالَ دَخَلْتُ عَلَى صَاحِبِ الزَّمَانِ علیه السلام فَقَالَ عَلَيَّ بِالصَّنْدَلِ الْأَحْمَرِ فَأَتَيْتُهُ بِهِ»
«ابو نصر طریف» می گوید خدمت حضرت ولی عصر رسیدم - ظاهراً در دوران کودکی حضرت و در زمان حیات امام عسکری (سلام الله علیه) است. - حضرت فرمود روی چیزی که آنجا است بنشینید.
«ثُمَّ قَالَ أَ تَعْرِفُنِي»
«ابو نصر طریف» از اصحاب خاص و جزء مریدان و افراد ویژه امام عسکری (سلام الله علیه) و شاید امام هادی است. امام فرمود من را می شناسی؟
«قُلْتُ نَعَمْ»
بله می شناسم
«فَقَالَ مَنْ أَنَا»
من چه کسی هستم؟
(عزیزان دقت کنند) همین روایت پایه ای برای رسیدن به بالاترین قله معرفت بشود فرمود من چه کسی هستم؟ «ابو نصر» گفت:
«أَنْتَ سَيِّدِي وَ ابْنُ سَيِّدِي»
تو سرور من و پسر سرور من هستی
«فَقَالَ لَيْسَ عَنْ هَذَا سَأَلْتُكَ»
از تو، از این سوال نکردم
«طُریف» می گوید:
«فَقُلْتُ جَعَلَنِيَ اللَّهُ فِدَاكَ فَبَيِّنْ لِي»
گفتم فدایت بشوم آقا جان خودتان روشن کنید.
ما هم می گوییم آقای «ابو نصر» ما هم فدای چشمهایت بشویم که جمال نورانی حضرت مهدی را دیدی، فدای آن گوشهایت که صدای حضرت مهدی را شنیدی، فدای آن زبانت که با حضرت مهدی حرف زدی.
می گوید گفتم آقا جان فدایت بشوم برای من روشن کن شما چه کسی هستید؟ فرمود:
«أَنَا خَاتَمُ الْأَوْصِيَاءِ مَا مِنْ نَبِيٍّ إِلَّا وَ لَهُ وَصِي»
من خاتم بخش تمام اوصیاء هستم تمام انبیاء
اهل سنت روایات متعدد نقل کردند شاید بیش از سی، چهل تا سند دارد که هیچ پیغمبری نیامد مگر این که اوصیائی دارد. و رسول اکرم فرمود وصی من، علی ابن ابی طالب است و بعد از او امام حسن و امام حسین تا آخرش حضرت مهدی (ارواحنا فداه)
بعد فرمود فقط خاتم الأوصیاء بودن کفایت نمی کند
«وَ بِي يَدْفَعُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ الْبَلَاءَ عَنْ أَهْلِي وَ شِيعَتِي»
و به واسطه من، خدای عالم بلا را از خانواده ام و شیعیانم بر طرف می کند.
یعنی ولایت تکوینی امام (علیه السلام) مهم است. این که امام واسطه فیض و دفع بلا است و ولایتی که حضرت مهدی (ارواحنا فداه) بر کل عالم هستی دارد. ولذا ما باید مقداری دقت کنیم بر این که معرفت مان نسبت به امام (علیه السلام) یک معرفت با ارزشی باشد نه همین طوری «علمای ابرار» بگوییم.
عبارتی را از مرحوم «آیت الله خویی» نقل کنم که مشخص بشود امام شناسی یعنی چه. بارها گفتیم ایشان در «مصباح الفقاهة»، می فرماید:
«لا شبهة في ولايتهم على المخلوق بأجمعهم»
شکی نیست که ائمه بر تمام مخلوقات ولایت دارند.
وقتی السلام علیک یا امیر المؤمنین یا السلام علیک یا صاحب الزمان می گوییم همچنین عقیده ای داریم؟ او را صاحب ولایت بر تمام خلایق می دانیم؟
«كما يظهر من الأخبار، لكونهم واسطة في الايجاد»
این ائمه واسطه در ایجاد عالم هستی هستند
«وبهم الوجود»
وجود عالم توسط اینها محقق شده است.
«وهم السبب في الخلق»
واسطه خلق از ملائکه مقرب گرفته تا پایین ترین مرحله ناسوت سبب، اینها هستند.
«إذ لولاهم لما خلق الناس كلهم وإنما خلقوا لأجلهم، وبهم وجودهم، وهم الواسطة في الإفاضة»
اگر این ها نبودند خداوند کسی را نمی آفرید. اگر خدا، آفرید به خاطر اینها است.
بعد می فرماید:
«بل لهم الولاية التكوينية لما دون الخالق»
اینها ولایت تکوینی بر کل ما سِوی الله دارند.
مصباح الفقاهة؛ نويسنده: السيد الخوئي (وفات: 1413)، تحقيق: جواد القيومي الأصفهاني، چاپخانه: العلمية – قم، ناشر: مكتبة الداوري – قم، ج3، ص279
آیا عقیده ما امروز نسبت به حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) همین است یا نه یک چیز دیگری است؟ یک آش شله قلم کاری خودمان درست کردیم به عنوان امام شناسی.
این تعبیر حضرت «امام» (رضوان الله تعالی علیه) در «کتاب البیع» است:
«فهم من قبل الله ملاّك التصرّف في كلّ شئ»
ائمه از طرف خدای مالک تصرف در تمام اشیاء و موجودات هستند.
«وإن كانت الأموال لصاحبها»
الان این لباسی که من به تن دارم به ظاهر صاحبش من هستم ولی صاحب واقعی حضرت ولی عصر است. خانه ای که می نشینم به ظاهر صاحبخانه من هستم ولی مالک تصرف حضرت ولی عصر است.
«وهذه ولاية عامّة كلّية بالنسبة إلى جميع الموجودات»
این ولایت عامه و کلیه ای است که ائمه (علیهم السلام) به همه موجودات دارند.
كتاب البيع؛ السيد الخميني (وفات : 1410)، ناشر: مؤسسة تنظيم ونشر آثار الامام الخميني، تهران: 1421، ج 3، ص 21
البته «امام» در کتاب «مصباح الهدایة إلی الخلافة والولایة» جمله ای دارد که من فقط ظاهرش را عرض می کنم و رد می شوم، چون اگر بخواهیم در این زمینه ورود کنیم مقداری پیچیده است باید ساعت ها رویش بحث بشود.
ایشان می نویسد که مراد رسول اکرم که فرمود اگر ما نبودیم، خداوند آدم را خلق نمی کرد این است که:
«لأنّهم وسائط بين الحقّ والخلق»
ائمه (علیهم السلام) واسطه بین خدا و مخلوقات هستند.
مصباح الهداية إلى الخلافة والولاية؛ مؤلف: امام خمينى- تهران: مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى، ص78
بعد رابطه بین حضرت محضه و کثرت تفصیلیه بحث های جدایی دارد که در عالم احدیت و واحدیت، فیض اقدس و مقدسی که «امام» مفصل توضیح دادند فرصتی بشود در آینده نسبت به این چهار اصطلاح که شاید عصاره امام شناسی و ولی شناسی هست صحبت کنیم.
بحث احدیت، واحدیت، فیض أقدس و مقدس شاید برای خیلی کوچه بازاری خدا توفیق بدهد بتوانم معنا کنم.
بعد می فرماید این فقره وساطت ائمه که رسول اکرم فرمود به حسب اصل وجود است، یعنی خدای عالم این عالم هستی را آفریده و واسطه این هستی، این بزرگواران بودند. اینها مظهر رحمت رحمانیت بودند که مفیض أصل الوجود هستند همان فیض مقدس:
«بل بحسب مقام الولاية هم الرحمة الرحمانيّة بل هم الاسم الأعظم الَّذي كان (الرّحمن الرّحيم) تابعين له»
مصباح الهداية إلى الخلافة والولاية؛ مؤلف: امام خمينى- تهران: مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى، ص78
ولذا حضرت می فرماید من را می شناسی یا نمی شناسی؟ وقتی «ابو نصر» می گوید بله شما آقای من فرزند آقای من هستید فرمود نه این را نمی خواهم بگویم بلکه می گویم ما آن ولایت تامه ای هستیم بر کل عالم هستی.
ولذا می شود گفت معرفت امام پله اول رسیدن به معرفت الله است. امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) در حدیث نورانیت به «سلمان» و «جندب» فرمود:
«مَعْرِفَتِي بِالنُّورَانِيَّةِ مَعْرِفَةُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَل»
هر کس ما را به نورانیت بشناسد قطعاً خدا را هم شناخته است!
بحار الأنوار( ط- بيروت)؛ نويسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، تاريخ وفات مؤلف: 1110 ق؛ محقق / مصحح: جمعى از محققان؛ ناشر: دار إحياء التراث العربي، بيروت، 1403 ق؛ ج26، ص1
چون اینها مظهر تمام اسماء و صفات الهی هستند. آنهایی که عشق به دیدن جمال نورانی حضرت ولی عصر دارند یک دفعه این است شخصی می خواهد یک امام، حجت الهی و واسطه فیض را ببیند. یک دفعه نه دنبال این است خدمت حضرت برسد می خواهد خدا را ببیند، می خواهد حضرت مهدی را ببیند که مظهر تمام اسماء، صفات و افعال خدا هست.
به تعبیر «امام (رضوان الله تعالی علیه)» بارها عرض کردم در «آداب الصلاة»، صفحه 183 می گوید خدای عالم تمام کمالاتش، کمالات ذاتی، صفاتی، اسمائی و افعالی را در وجود مقدس رسول اکرم و ائمه (علیهم السلام) قرار داده است.
یعنی دیدن اینها در حقیقت دیدن خدای عالم است، اگر به این نیت تقاضای زیارت حضرت مهدی (ارواحنا فداه) را داشته باشد بالاترین معرفت است.
برای رسیدن به این، مسائلی را عرض کردیم اولین قدم این است که ما از گناهان اجتناب کنیم به واجبات عمل کنیم و نیّات خودمان را خالص کنیم؛ چون مادامی که جوارح مان به گناه آلوده است قلبمان به گناه آلوده است. نیت به گناه آلوده است با این وضع تصور این که ما بتوانیم از یاران حضرت مهدی (ارواحنا فداه) باشیم امکان پذیر نییست.
اول باید اخلاق علوی را در خودمان زنده کنیم بعد به فکر تحقق سیره مهدوی (سلام الله علیه) و رسیدن به معیت و جوار حضرت و شبانه روز هم با حضرت زندگی را سپری کردن.
مجری:
ان شاءالله آن لحظات را ببینیم و لذت ببریم. عرض سلام مجدد خدمت همه شما بینندگان عزیز و ارجمند شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عج الله تعالی فرجه الشریف)
حضرت استاد اشاره ای فرمودند به اعمال قلبی که انسان انجام می دهد. نیتهایی که از درون تک تک ما انسانها خواه یا نا خواه به آن دچار هستیم چیزی است که در بین تمامی انسانها مشترک است. انسانی پیدا نمی شود که این خطورات ذهنی و این اعمال قلبی از او صادر نشود.
بر خلاف کارهایی که هر انسانی ممکن است در اعمال ظاهری خودش انجام دهد، این قلب همواره در حال تکاپو است و دارد نیت جدیدی را برای انسان خلق می کند.
می خواهیم نسبت به اینها بشنویم که چه نوع اعمال قلبی طبق نظر اهل بیت (علیهم السلام) ممکن است انسان دچار آن بشود و آن را انجام بدهد و اتفاقاً خداوند هم انسان را به خاطر این عمل قلبی مجازات کند!؟
اعمال قلبی انسان، که مورد مجازات قرار می گیرند!
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
در رابطه با اعمال قلبی که مورد مجازات قرار می گیرد در جلسه قبل نکاتی را از قرآن آوردیم که خدای عالم در آیات متعدد اشاره می کند بر این که اعمال قلبی و گناهان قلبی شما هم مورد مجازات است.
(وَإِنْ تُبْدُوا مَا فِي أَنْفُسِكُمْ أَوْ تُخْفُوهُ يحَاسِبْكُمْ بِهِ اللَّهُ)
اگر آنچه را در دل داريد، آشکار سازيد يا پنهان، خداوند شما را بر طبق آن، محاسبه می کند
سوره بقره (2): آیه 284
یا در آیه دیگر می فرماید:
(لَا يؤَاخِذُكُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ فِي أَيمَانِكُمْ وَلَكِنْ يؤَاخِذُكُمْ بِمَا كَسَبَتْ قُلُوبُكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ حَلِيمٌ)
خداوند شما را به خاطر سوگند هايی که بدون توجه ياد می کنيد، مؤاخذه نخواهد کرد، اما به آنچه دل های شما کسب کرده، (و سوگندهايی که از روی اراده و اختيار، ياد می کنيد،) مؤاخذه می کند. و خداوند، آمرزنده و بردبار است.
سوره بقره (2): آیه 225
فرمود گناهانی که قلب شما کسب می کند مورد مؤاخذه قرار می گیرد. یا:
(إِنَّ الَّذِينَ يحِبُّونَ أَنْ تَشِيعَ الْفَاحِشَةُ فِي الَّذِينَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ فِي الدُّنْيا وَالْآخِرَةِ وَاللَّهُ يعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ)
کسانی که دوست دارند زشتيها در ميان مردم با ايمان شيوع يابد، عذاب دردناکی برای آنان در دنيا و آخرت است؛ و خداوند می داند و شما نمی دانيد!
سوره نور (24): آیه 19
دوست داشتن گسترش فحشاء و بی بندباری در میان مردم، یک امر قلبی است یک امر خارجی نیست یعنی کسی در دلش دوست دارد مؤمنین گرفتار بشوند همین که در دلش دوست دارد مؤمنین گرفتار بشوند، گناه است.
در سوره اسراء آیه 36 می فرماید:
(وَلَا تَقْفُ مَا لَيسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا)
از آنچه به آن آگاهی نداری، پيروی مکن، چرا که گوش و چشم و دل، همه مسؤولند.
سوره إسراء (17): آیه 36
همان طوری که چشم، گوش و زبان تان گناه فردا مجازات می شوید قلب شما هم اگر گرفتار گناه شد فردا باید مجازات بشوید و لذا این آیات را ما مفصل در جلسه قبل آوردیم.
در رابطه با گناهان قلبی مؤاخذه دارد از نظر روایات و احادیث، یک روایتی را مرحوم «کلینی» در «کافی»، جلد 5، صفحه 542 دارد روایت خیلی عجیبی است یادم می آید اوایل طلبگی در «حوزه علمیه قزوین» بودیم این روایت را شاید اولین حدیثی بود در طلبگیم شنیدم، برایم خیلی عجیب و تکان دهنده بود.
امام صادق (سلام الله علیه) می فرماید حواریین خدمت حضرت عیسی رسیدند عرض کردند یا عیسی روح الله ما را موعظه کن
«اجْتَمَعَ الْحَوَارِيُّونَ إِلَى عِيسَى علیه السلام فَقَالُوا لَهُ يَا مُعَلِّمَ الْخَيْرِ أَرْشِدْنَا»
گفتند ای معلم خیر، ما را راهنمایی کن
«فَقَالَ لَهُمْ إِنَّ مُوسَى كَلِيمَ اللَّهِ علیه السلام أَمَرَكُمْ أَنْ لَا تَحْلِفُوا بِاللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى كَاذِبِينَ وَ أَنَا آمُرُكُمْ أَنْ لَا تَحْلِفُوا بِاللَّهِ كَاذِبِينَ وَ لَا صَادِقِينَ قَالُوا يَا رُوحَ اللَّهِ زِدْنَا فَقَالَ إِنَّ مُوسَى نَبِيَّ اللَّهِ علیه السلام أَمَرَكُمْ أَنْ لَا تَزْنُوا وَ أَنَا آمُرُكُمْ أَنْ لَا تُحَدِّثُوا أَنْفُسَكُمْ بِالزِّنَا فَضْلًا عَنْ أَنْ تَزْنُوا»
حضرت موسی گفت به دروغ به خدا قسم نخورید ولی من می گویم چه دروغ، چه راست به خدا قسم نخورید.
خیلی از افراد عادت کردند می خواهند حرف شان را تثبیت کنند می گوید به خدا قسم این را گفتم به خدا قسم این کار را کردم به خدا قسم چنین شد. این به خدا قسم چه است؟ برای چه به خدا قسم، به خدا قسم می گویید؟
خود قسم راست هم مذموم است حضرت عیسی می گوید چه دروغ، چه راست به خدا قسم نخورید. عرض کردند یا عیسی موعظه بیشتری کن فرمود: حضرت موسی به شما دستور داد هرگز سراغ مسائل خلاف اخلاق نروید. من می گویم نه تنها سراغ مسائل خلاف اخلاق نروید بلکه حتی در ذهن تان هم خلاف اخلاق را نگذرانید.
ببینید کسی می رود خلاف شرع می کند تجاوز به ناموس مردم می کند می گوید اصلاً در ذهن و فکرتان هم این را نیاورید. این تعبیر حضرت عیسی خیلی زیبا است می فرماید:
«فَإِنَّ مَنْ حَدَّثَ نَفْسَهُ بِالزِّنَا كَانَ كَمَنْ أَوْقَدَ فِي بَيْتٍ مُزَوَّقٍ»
کسی که در ذهنش می گذرد برود کار خلاف اخلاق انجام بدهد مثل کسی است که در یک اتاق کاملاً رنگی و زینت شده همراه با امکانات آتش روشن می کند.
«فَأَفْسَدَ التَّزَاوِيقَ الدُّخَانُ وَ إِنْ لَمْ يَحْتَرِقِ الْبَيْت»
این دود باعث می شود تمام زیبایی های این اتاق به هم بخورد!
الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج5، ص542، بَابُ الزَّانِي، ح7
نقاشی های که در اتاق کشیدند تاریک می شود گرچه با این دود، اتاق آتش نمی گیرد ولی با این دود رنگ ها و زینت های اتاق به هم می ریزد.
شما وقتی فکر گناه و کار خلاف می کنید گرچه شما آلوده به آن گناه نشدید ولی این فکر، روح شما را آلوده کرد. همین که فکر کردی بروی دزدی کنی روح آلوده شد مثل این که آتش روشن کردی دود این آتش روحت را کدر کرد.
کار خلاف هم به همین شکل فکر گناه مثل دودی است که در اتاقی روشن می شود تمام نقش ها و زینت اطاق را به هم می زند.
این تعبیر، تعبیر خیلی زیبایی است اگر دقت کنیم نه تنها گناه نکنیم فکر گناه هم نکنیم. اگر فکر گناه آمد بلافاصله استغفار کنیم.
استغفار؛ نعمت بزرگ خداوند بر بندگان!
یکی از بزرگ ترین نعمت خدای عالم بر خلایق این است که خدای عالم دَرْ استغفار را برای همه باز کرده است. بارها گفتیم رسول اکرم فرمود:
«طُوبَى لِمَنْ وُجِدَ فِي صَحِيفَةِ عَمَلِهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ تَحْتَ كُلِّ ذَنْبٍ أَسْتَغْفِرُ اللَّه»
خوشا به حال آن كس كه روز قيامت، در نامه عملش زير هر گناهى يك «استغفراللّه » بيابد.
وسائل الشيعة؛ نويسنده: شيخ حر عاملى، محمد بن حسن، وفات: 1104 ق، ناشر: مؤسسة آل البيت عليهم السلام، قم، 1409 ق؛ ج 16، ص 69
اگر فکر گناه هم به ذهن ما آمد بلافاصله استغفر الله بگوییم. فکر گناه برای ما تا هفت ساعت نوشته نمی شود. روایات متعدد داریم شش ساعت، یک روز اگر استغفار کردیم مَلک بزرگوار سمت چپ باید به این مَلک سلام بدهیم چون کارمان این طرف گیرتر است تا سمت راست، مَلک سمت راست خوب ها را می نویسد. خلاصه تمام زندگی ما زیر شمشیر مَلک سمت چپی است.
می گوید اگر تا شش ساعت استغفار کردی این مَلک بزرگوار که مظهر رحمت خدا و مأمور نوشتن گناهان است اصلاً نمی نویسد. از این بهتر!
در قرآن می گوید مؤمنین کسانی هستند که وقتی شیطان اینها را مسح می کند بلافاصله ذکر خدا می گویند
(إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِنَ الشَّيطَانِ تَذَكَّرُوا فَإِذَا هُمْ مُبْصِرُونَ)
پرهيزگاران هنگامی که گرفتار وسوسه های شيطان شوند، به ياد (خدا و پاداش و کيفر او) می افتند؛ و (در پرتو ياد او، راه حق را می بينند و) ناگهان بينا می گردند.
سوره اعراف (7): آیه 201
ببینید چقدر خدا مهربان است. ما که معصوم نیستیم، متخصص تر از شیطان در کره زمین نداریم. انبیاء آمدند بعد از چند ده سال از دنیا رفتند.
حضرت نوح 950 سال در این دنیا بود رفت ولی شیطان از اول خلقت آدم زنده است تجربه دارد تجربه دارد تجربه دارد. ولذا قرآن می گوید:
)إِنَّ الشَّيطَانَ لَكُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا إِنَّمَا يدْعُو حِزْبَهُ لِيكُونُوا مِنْ أَصْحَابِ السَّعِيرِ)
البته شيطان دشمن شماست، پس او را دشمن بدانيد؛ او فقط حزبش را به اين دعوت می کند که اهل آتش سوزان (جهنم) باشند!
سوره فاطر (35): آیه 6
شیطان دشمن شما است به عنوان یک دشمن به او نگاه کنید. استغفار یکی از بزرگ ترین نعمت های خدای عالم است. اگر کسی زبانش به استغفار عادت کرد بداند خدای عالم خیلی دوستش دارد؛ چون مادامی که در کنار این گناه استغفار نشود مدام گناه، گناه، گناه یک دفعه به جایی می رسد که خدای نکرده سر از کفر در می آورد.
آیه شریفه می گوید آنهایی که گناه کردند به جایی می رسند که به خدای عالم کافر می شوند. همان آیه ای که حضرت سجاد در برابر یزید خواند.
(ثُمَّ كانَ عاقِبَةَ الَّذينَ أَساؤُا السُّواى أَنْ كَذَّبُوا بِآياتِ اللَّهِ وَ كانُوا بِها يَسْتَهْزِؤُن)
سپس سرانجام كسانى كه اعمال بد مرتكب شدند به جايى رسيد كه آيات خدا را تكذيب كردند و آن را به سخريه گرفتند.
سوره روم (30): آیه 10
گناهان وقتی روی هم می آید یک دفعه کثرت گناه به جایی می رسد ایمان می رود کفر جایش می آید، آنجا دیگر 124 هزار پیغمبر اگر در حق ما شفاعت کنند هیچ فایده ای ندارد!
آنهایی که گناهان زیاد می کنند عاقبتش (كَذَّبُوا بِآياتِ اللَّهِ) سر از کفر، شرک و بی دینی در می آورد.
لذا تلاش کنیم هر گناهی می کنیم بلافاصله استغفار کنیم. اگر بتوانیم آخر شب بلند شویم از خدا بخواهیم توفیق بدهد، یک قطره اشکی بریزیم قطره اشک از ترس خدا گناهان را نابود می کند که هیچی گناهان ما را به حسنات مبدل می کند.
امیر المؤمنین تعبیری دارد در «دعای کمیل» است می فرماید خدایا رحم کن به کسی که تمام سرمایه اش امید و گریه است.
«ارْحَمْ مَنْ رَأْسُ مَالِهِ الرَّجَاءُ وَ سِلَاحُهُ الْبُكَاء»
مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، طوسى، محمد بن الحسن، ناشر: مؤسسة فقه الشيعة – بیروت، ج1، ص 361
خدایا رحم کن کسی که سَلاحش، امیدواری و گریه است اگر خدا به کسی توفیق گریه داد توفیق است همان غیبت و گناهانی که انجام داد حق الناس یک بحث دیگری دارد این ها را مبدل به حسنات می کند.
مضمون آیه این است آنهایی که زیاد گناه و معصیت می کنند، سر از کفر در می آورد ولذا در این جا حضرت عیسی (علی نبینا وآله وعلیه السلام) می فرماید نه تنها گناه نکنید فکر گناه هم نکنید. این یک نکته.
نکته دیگر این که یک سری گناهانی داریم فقط مخصوص قلب است، مخصوص نیت است. نیت، قلب و روح ما بدون این که عملی در خارج انجام بشود گناه حساب می شود.
تعدادی از گناهان مربوط به اعضاء و جوارح ما نیست مربوط به نیت و قلب ما است مثلاً حسد کسی که نسبت به دیگری حسد می ورزد حسد چیزی در خارج نیست نیت قلبی است. یا بخل دارد نمی تواند نعمت را در دیگری ببیند.
در رابطه با حسد و بخل چه تفاوتی با همدیگر دارند توضیح می دهم. یأس از رحمت الهی یک نیت قلبی است خارج نیست ولی از اکبر کبائر است.
حکایتی دردناک از گناه قلبیِ یأس و ناامیدی از رحمت خداوند متعال
یکی از اصحاب آقا امام رضا (سلام الله علیه) در کنار «بیت الله الحرام» است دید بنده خدایی دارد دعا می کند خدایا گناهان مرا ببخش می دانم که نمی بخشی مدام می گوید گریه می کند خدایا از سر تقصیرات من بگذر می دانم که نمی گذری. تعجب کردم این چه بنده ای است در کنار «بیت الله الحرام» این طور می گوید.
گفتم فلانی این چه دعا کردنی است؟ خدایا من را ببخش می دانم که نمی بخشی! گفت خبر نداری من گناهانی مرتکب شدم یقین دارم خدا من را نمی بخشد. گفتم چه گناهی کردی که خدا تو را نمی بخشد؟ زنا کردی، دزدی کردی، آدم کشتی؟
گفت من در تشکیلات «منصور دوانیقی» که اشد لعنت خدا بر او، تابعین، محبین و دوستداران او باد، نیمه شبی خادمش سراغ من آمد گفت «منصور» تو را خواسته است.
گفتم خدایا چه اتفاقی افتاده است، بلند شدم لباس هایم را پوشیدم داخل حکومت شدم خیلی ترسیدم چه اتفاقی افتاده است. منصور گفت فلانی چقدر ما را دوست داری؟ گفتم به قدری دوستت دارم حاضر هستم زن و بچه ام را فدایت کنم گفت برو.
برگشتم همین که داشت خوابم ببرد، در زدند غلام آمد گفت «منصور» تو را می خواهد رفتم دیدم حیران و سر گردان است گفت فلانی چقدر ما را دوست داری؟ گفتم حاضر هستم زن، بچه، خودم و تمام اموالم را فدایت کنم گفت برو.
رفتم گفتم خدایا این چه سوالی بود از من کرد؟ شاید جواب درستی ندادم، رفتم بخوابم در فکر بودم دیدم در زدند دوباره دیدم غلام آمد گفت «منصور» تو را می خواهد آمدم گفت: ما را چقدر دوست داری؟ گفتم «منصور» بی پرده بگویم حاضرم خودم، زن، بچه و دینم را فدایت کنم. گفت حالا شد.
«منصور» گفت با این غلام برو هر چه گفت باید عمل کنی گفتم چشم. با غلام رفتم در منزلی را باز کرد این منزل چندین درِ تو در تو داشت. آن جا رفتیم شمشیری دست من داد درِ یکی از اتاق ها را باز کرد بیست تا جوان از فرزندان حضرت زهرا در آن اتاق بودند، گفت باید سر اینها را ببری؛ سر بیست جوان از فرزندان حضرت زهرا را بریدم جنازه همه شان را در چاه انداخت.
به غلام گفتم بروم؟ گفت نه، مقداری جلوتر رفتیم در دیگری را باز کرد دیدم بیست نفر میانسال از فرزندان حضرت زهرا در اتاق بودند گفت سر اینها را هم ببر، سر این بیست تا بچه سید را هم بریدم و او جنازه شان را داخل چاه انداخت. گفتم بروم؟ گفت نه جلوتر رفتیم باز دری را باز کرد دیدم بیست تا پیره مرد هفتاد تا نود ساله با چهره هایی نورانی که مشغول ذکر خدا بودند آنجا بودند یکی از این پیر مردها گفت فلانی داری ما را می کشی فردا پیش حضرت زهرا چه جوابی می خواهی بدهی؟
من به «منصور» قول داده بودم خلاصه این بیست تا پیره مرد نورانی سید را هم کشتم جنازه شان را داخل چاه انداختیم.
از آن جا بیرون آمدم سراغ «منصور» نرفتم بساط زندگیم را فروختم مخفیانه زندگی می کنم الان هم کنار «بیت الله الحرام» هستم می دانم گناهی که کردم گناه کوچکی نیست شصت نفر از فرزندان صدیقه طاهره را مظلوم در دل شب رحم نکردم سر بریدم خدا من را می بخشد؟
می گوید این را خدمت آقا امام رضا عرض کردم حضرت فرمود این که از رحمت خدا مأیوس شده است گناهش از کشتن شصت فرزند زهرا بیشتر است. شصت تا سید اولاد زهرا را کشته است، درست است گناه بزرگی است ولی این که از رحمت خدا ناامید شده است و می گوید خدا گناه من را نمی بخشد گناه این از آن بیشتر است.
این بابا یک گناهی کرده شصت تا بچه سید را کشته است این عمل خارجی است ولی یک گناه قلبی دارد که از رحمت خدا مأیوس شده است. ببینید گناه قلبی چقدر مهم است، بعضی وقت ها شیطان است:
(وَلَقَدْ أَضَلَّ مِنْكُمْ جِبِلًّا كَثِيرًا أَفَلَمْ تَكُونُوا تَعْقِلُونَ)
او گروه زيادی از شما را گمراه کرد، آيا انديشه نکرديد؟!
سوره یس (36): آیه 62
هر کسی را به نوعی گمراه می کند، اگر چنانچه بنا باشد هر چه گناه مان باشد رحمت خدا را مقایسه کنیم رحمت خدای عالم حد و حسابی ندارد.
«یا مَنْ لَيْسَ لِصِفَتِهِ حَدٌّ مَحْدُودٌ وَ لَا نَعْتٌ مَوْجُودٌ وَ لَا وَقْتٌ مَعْدُودٌ وَ لَا أَجَلٌ مَمْدُود»
نهج البلاغة (للصبحي صالح)؛ نویسنده: شريف الرضى، محمد بن حسين، ناشر: هجرت، محقق/ مصحح: فیض الاسلام، ص39
رحمت خدای عالم نه قابل وصف است نه محدود است و نه وقتی دارد و نه شرط و شروطی که مثلاً بگوییم این ها را رحمت خدا شامل می شود اینها را رحمت خدا شامل نیست.
گناه ما هر چه باشد در برابر رحمت خدا ناچیز است مثل قطره ای در برابر اقیانوس است. شاید این قیاس، قیاس باطل باشد. چون مقایسه محدود به نامحدود کلاً قیاس باطل است و قیاس مع الفارق است.
ان شاءالله فرصتی بشود در رابطه با یأس از رحمت خدا، آیات و روایات عجیبی داریم، بعضی از مؤمنین گرفتار این می شوند. گناه و معصیتی کرده است پدر یا مادرش را آزرده است قطع رحم کرده است مال حرام خورد و ... یک دفعه بیدار شد دید این همه گناه از او سر زده است از رحت خدا مأیوس می شود می گوید خدا که من را نمی بخشد دیگر حال دعا کردن، نماز خواندن و روزه گرفتن هم ندارد.
با روزه نگرفتن و نماز نخواندن گناهانی که انجام داده است در یک کفه بگذارد این مأیوس شدن از رحمت خدا را در یک کفه بگذارد، کفه مأیوس شدن پایین می آید و در زمره گناهان بالای بالای قرار می گیرد.
این را داشته باشید دوستان عزیز خیلی مهم است ولذا دقت کنیم خدای ناکرده ناامیدی از رحمت خدا، شیطان در دل مان نیاندازد این بالاترین گناه است.
مطالب دیگری است ان شاءالله در جلسه بعدی می گویم گناهانی که مربوط به قلب است و ما توجه نداریم فقط به گناهانی که در خارج مرتکب می شویم به اینها توجه داریم از اینها غافل هستیم حتی استغفار هم در عمرمان برای اینها نکردیم.
این خیلی مهم است درد بی درمان این است یک سری گناهان قلبی است اصلاً گناه نمی دانیم در عمرمان استغفار برایش نکردیم.
مجری:
بسیار مشتاق هستیم که این مطالب را از حضرتعالی بشنویم.
از همینک سراغ تماس بینندگان برویم. آقا «حمید» از «همدان» سلام عرض می کنم بفرمایید
تماس بینندگان برنامه:
بیننده: (آقای حمید از همدان – شیعه)
سلام عرض می کنم، دو تا سوال دارم در آیه 62 و 64 سوره انفال اینهایی که توسل را قبول ندارند قرآن می فرماید:
(يا أَيهَا النَّبِي حَسْبُكَ اللَّهُ وَمَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ)
ای پيامبر! خداوند و مؤمنانی که از تو پيروی می کنند، برای حمايت تو کافی است (؛فقط بر آنها تکيه کن)!
سوره انفال (8): آیه 64
قرآن می گوید (یا أیهَا النَّبِی) خدا برایت کافی است نقش مؤمنین اینجا چیست؟ اینهایی که توسل را قبول ندارند. در آیه 62 سوره انفال هم با این مضمون است توضیحی راجع به این دو آیه بفرمایید. درخواست بعدیم اگر مقدور است در نماز شب تان من را به اسم دعا کنید. تشکر از شما.
مجری:
آقا «حسن» از «زاهدان» تماس شان متصل شد سلام عرض می کنم بفرمایید
بیننده: (آقا حسن از زاهدان – شیعه)
خدمت شما و خدمت آیت الله قزوینی سلام عرض می کنم، چند روزی است آقای «شیخ ولید» که من به او «شیخ پلید» می گویم در فضای مجازی چیزهایی می گوید ما را آزار می دهد.
در یک مورد می گوید در کتاب «عیون اخبار الرضا»، جلد 2، صفحه 180 یا 181 (العیاذ بالله) پیغمبر ایستاده ادرار می کردند و امام رضا هم تأیید کرده است گفته این مسئله مشکلی ندارد.
دیگر این که گفته است در سی روایت در کتاب های اهل تشیع آمده است شیعیان پاهایشان را در وضو می شستند آدرس هم داده است کتاب «کافی»، جلد 3، صفحه 35 بیننده به ایشان می گفت همچنین چیزی در کتابهای اهل سنت آمده است. می گفت نه همچنین چیزی نیست این در کتابهای تشیع آمده است و امام رضا آن را تأیید کرده است ایستاده ادرار کردن مشکلی ندارد. اگر جوابش را بفرمایید ممنون می شوم.
مجری:
تشکر از آقای «حسن» که از «زاهدان» همراه ما بودند. تماس بعدی آقای «محمدی» از «اصفهان» هستند آقای «محمد» در خدمت تان هستیم بفرمایید
بیننده: (آقای محمدی از اصفهان – شیعه)
خدمت مجری محترم آقای «مرعشی» و حضرت آیت الله «قزوینی» سلام عرض می کنم شب شما بخیر، شهادت رئیس جمهور و همراهانش را تسلیت عرض می کنم (رحمت الله علیهم اجمعین) استاد در تأیید فرمایش شما آیا این آیه قرآن به ما کمک می کند که فرمود:
(فَوَجَدَا عَبْدًا مِنْ عِبَادِنَا آتَينَاهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنَا وَعَلَّمْنَاهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْمًا)
(در آن جا) بنده ای از بندگان ما را يافتند که رحمت (و موهبت عظيمی) از سوی خود به او داده، و علم فراوانی از نزد خود به او آموخته بوديم.
سوره کهف (18): آیه 65
یعنی حضرت خضر در ارتباط با حضرت موسی آیا نمونه و شاهد قرآنی بر فرمایشات شما در مقام ائمه است یا آیات دیگری کمک می کند؟ خیلی ممنونم
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
در رابطه با دو آیه شریفه:
(وَإِنْ يرِيدُوا أَنْ يخْدَعُوكَ فَإِنَّ حَسْبَكَ اللَّهُ هُوَ الَّذِي أَيدَكَ بِنَصْرِهِ وَبِالْمُؤْمِنِينَ * يا أَيهَا النَّبِي حَسْبُكَ اللَّهُ وَمَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ)
و اگر بخواهند تو را فريب دهند، خدا برای تو کافی است؛ او همان کسی است که تو را، با ياری خود و مؤمنان، تقويت کرد... ای پيامبر! خداوند و مؤمنانی که از تو پيروی می کنند، برای حمايت تو کافی است (؛فقط بر آنها تکيه کن)!
سوره انفال (8): آیات 62 و 64
در اینجا همانطور که این عزیزمان اشاره کردند می گوید توکل بر خدا مسئله ای نیست. توکل بر مردم چه؟ توکل یعنی انتظار کمک از مردم.
آقایان می گویند شما وقتی یا رسول الله می گویید شرک است یعنی درخواست از غیر الله و دعای غیر الله است. یا حسین و یا رسول الله شرک است در اینجا رسول اکرم می گوید مؤمنین ما را کمک کنید.
(أَيدَكَ بِنَصْرِهِ وَبِالْمُؤْمِنِينَ) خدای عالم تو و مؤمنین را به نصرت خودش کمک کرد. آیا توقع نصرت از مؤمنین (نستجیر الله) شرک است؟ شما می گویید از غیر خدا حاجت خواستن شرک است. به قول یکی از بزرگان می گوید وقتی در دریا دارید غرق می شوید داد می زنید فلانی من را نجات بده «نَجني، نَجني» آیا این دعای غیر الله است یا نه؟
یا شما می گویید خانم برای من آب بیاور، به فرزندت می گویی برو فلان کار را انجام بده آیا دعای غیر الله نیست؟ نصرت از غیر الله نیست؟ اینها سوراخ دعا را گم کرده اند که اولاً دعای «مِنْ دون الله» در آیات قرآن کلمه دعا به عنوان پرستش غیر خدا است.
ثانیاً به قول برادر عزیزمان دو آیه 64 و 62 سوره انفال آوردند (يا أَيهَا النَّبِي حَسْبُكَ اللَّهُ) بر خدا توکل کردی خدای عالم کافی است و همچنین (حَسْبُكَ مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ) از این بهتر، واضح تر و روشن تر می خواهید آیه باشد!
یا (أَيدَكَ بِنَصْرِهِ وَبِالْمُؤْمِنِينَ) خدای عالم به نصرت خودش و نصرت مؤمنین تو را یاری کرد خیلی واضح و روشن است که حرف وهابیها که می گویند کمک از غیر خدا گرفتن شرک است اینها را باطل می کند.
برادر عزیزمان «حسن» از «زاهدان» از کتاب «اخبار الرضا» آوردند من تمام «اخبار الرضا» را گشتم کلمه «بول یا البول» و ... همچنین روایتی را تا به حال ندیدیم که در «عیون اخبار الرضا» بگوید پیغمبر، ائمه (نستجیر بالله) ایستاد ادرار می کردند آقایان ظاهراً «صحیح بخاری» را با «عیون اخبار الرضا» عوضی گرفتند!!
کتاب «صحیح بخاری»، حدیث 222 «حذیفه» می گوید:
«أتى النبي سُبَاطَةَ قَوْمٍ فَبَالَ قَائِمًا»
الجامع الصحيح المختصر؛ اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256 ، دار النشر: دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987 ، الطبعة: الثالثة ، تحقيق: د. مصطفى ديب البغا، ج 1، ص 90، ح 222
رسول اکرم در سباطه قوم آمد و نستجیر بالله، نستجیر بالله ایستاده بول کرد. بعد گفت برای من آب بیاور و آب آوردم و وضو گرفت و ننوشته ادرار کرده بود تطهیر کرد. این را هم ندارد.
با اینکه این آقایان مفصل آوردند مثلاً کتاب «ضعفاء» در شرح حال یکی از روات که می گوید پیش «سماک ابن حرب» رفتم او از روات اهل سنت است.
«فوجدته يبول قائما»
دیدم ایستاده ادرار می کند
«فتركته ولم أسمع منه»
دیدم یک آدمی که ایستاده بول کند ارزش این که از او استفاده روایت کنم ندارد رها کردم و هیچ حدیثی هم از او نشنیدم.
الضعفاء الكبير؛ اسم المؤلف: أبو جعفر محمد بن عمر بن موسى العقيلي الوفاة: 322، دار النشر: دار المكتبة العلمية - بيروت - 1404هـ - 1984م، الطبعة: الأولى، تحقيق: عبد المعطي أمين قلعجي، ج2، ص178
عجب! نسبت به یک راوی شما می گویید وقتی ایستاده ادرار می کند شایستگی حدیث گفتن ندارد آن وقت نسبت به رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) این تعبیر را در «صحیح بخاری» می آورید؟!
آقای «نووی» از او تعبیر به فقیه الأمة می کنند صاحب کتاب «المجموع» کتاب ایشان مثل «جواهر» ما است که سی، چهل جلدی است. ایشان در جلد 2 روایتی از عمر بن خطاب می آورد می گوید رسول اکرم به من فرمود ایستاده بول نکن.
«أتى رسول الله وأنا أبول قائما»
پیغمبر من را دید ایستاده دارم ادرار می کنم.
فرمود:
«یا عمر لا تبل قائما، فما بلت بعد قائما»
مبادا ایستاده بول کنی بعد از او دیگر ایستاده بول نکردم!
روایتی می آورد خود پیغمبر هم ایستاده بول می کرد، عجب پیغمبر ایستاده بول می کرد ولی عمر را نهی می کند شما ایستاده بول نکن!!؟ خیلی عجیب است. بعد ایشان می گوید «قاضی حسین» از علمای بزرگ «افغانستان» است می گوید:
«وصار هذا عادة لأهل هراة يبولون قياما في كل سنة مرة إحياء لتلك السنة»
وقتی مسلمانهای «هرات» شنیدند پیغمبر ایستاده بول می کرد هر سال یک مرتبه ایستاده بول می کنند برای این که سنت پیغمبر را احیاء کنند.
المجموع؛ اسم المؤلف: النووي الوفاة: 676، دار النشر: دار الفكر - بيروت - 1997م، ج2، ص103
مال خوب یا بد بیخ ریش صاحبش! کار نداریم «نووی» متوفای 676 است همان سالی که «صاحب معتبر»، «محقق» از دنیا رفت همان سال هم «نووی» از دنیا رفت. این آقایان ظاهراً بحث «صحیح بخاری» را با «عیون اخبار الرضا» عوضی و اشتباه گرفتند!
هر چه گشتم نتوانستم در «عیون اخبار الرضا» پیدا کنم. نه در صفحه 180 و نه صفحه 181 بود. به دقت این دو صفحه را هم ملاحظه کردم چیزی به این عنوان در این صفحه پیدا نکردم. در این دو صفحه هیچ عبارتی که ائمه یا شیعیان ایستاده بول می کردند در این دو صفحه پیدا نکردیم.
عرض کردم ایشان «صحیح بخاری» را دیده مقداری خواب آلود بوده تصور کرد که در «عیون اخبار الرضا» است. باز این عزیزمان تکه عربی این عبارت را به ما بدهند خیلی سریع جستجو می کنیم شاید «عیون اخبار الرضا» که ما داریم با چاپی که آن آقا نقل کرده است اختلاف چاپی داشته باشد.
مجری:
صحبتهای کارشناس های وهابی را خیلی جدی نگیرید. نکته دیگری که در سوال ایشان بود نسبت به شستن پاها بود مثل این که کارشناس وهابی از «کافی» این را ادعا کرده بود که شستن پا سنت نبوی بوده است.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
سنت نبوی نیست از امیرالمؤمنین نقل شده است، تمام بزرگان ما گفتند این حمل بر تقیه است. در رابطه با وضو پنجاه تا روایت داریم چهل و نُه روایت می گوید که امیرالمؤمنین و ائمه پاهایشان را مسح می کردند یک روایت هم فرمود پاهایشان را می شستند.
چطور این آقایان آن چهل و نُه روایت را رها کردند آمدند به این روایت چسبیدند؟ ما از ائمه (علیهم السلام) داریم اگر روایتی آمد با هم اختلاف داشت:
«خُذْ بِمَا اشْتَهَرَ بَيْنَ أَصْحَابِكَ وَ دَعِ الشَّاذَّ النَّادِر»
در میان اصحاب کدام روایت مشهور است آن روایت را بگیرید.
عوالي اللئالي العزيزية في الأحاديث الدينية؛ نويسنده: ابن أبي جمهور، محمد بن زين الدين (تاريخ وفات مؤلف: زنده در 901 ق) ، محقق / مصحح: عراقى، مجتبى، ناشر: دار سيد الشهداء للنشر، قم: 1405ق، ج4، ص133
یا:
«يُنْظَرُ فَمَا وَافَقَ حُكْمُهُ حُكْمَ الْكِتَابِ وَ السُّنَّةِ وَ خَالَفَ الْعَامَّةَ فَيُؤْخَذُ بِهِ وَ يُتْرَكُ مَا خَالَفَ حُكْمُهُ حُكْمَ الْكِتَابِ وَ السُّنَّةِ وَ وَافَقَ الْعَامَّة»
الكافي (ط - الإسلامية)، نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج1، ص68
روایاتی که حمل بر تقیه است آنها را رها کنید. یک روایت در برابر چهل و نُه روایت هم «خُذْ بِمَا اشْتَهَرَ بَيْنَ أَصْحَابِكَ» است و از آن طرف شستن پا موافق اهل سنت است، ما نمی توانیم به چیزی که موافق با اهل سنت بوده عمل کنیم.
البته یک عبارتی هم مرحوم «شیخ انصاری» در «مکاسب» دارد. البته گشتم در منابع روایی مان به آن شکل نتوانستم پیدا کنم ولی ایشان و بزرگان دیگر ما هم دارند، از جناب «ابو حنیفه» امام اعظمشان سوال کردند به سجده می رویم چشم مان را باز کنیم یا ببندیم؟
قریب به این مضمون «ابو حنیفه» گفت من نمی دانم امام صادق چه گفته است؟ اگر امام صادق فرمود چشم تان را باز کنید من می گویم ببندید. اگر امام صادق فرمود ببندید من می گویم باز کنید. ولی چون نمی دانم شما در سجده یک چشم تان را ببندید یک چشم تان را باز بگذارید!
در هر دو صورت هر فتوایی داده باشد مخالف است یعنی گفته باشد هر دو چشم تان را باز کنید ما هر دو را باز نکردیم یکیش را باز کردیم. گفت دو تا چشم تان را ببندید ما یک چشم مان را بستیم.
این را مرحوم «شیخ انصاری» (رضوان الله تعالی علیه) در «مکاسب» که کتاب درسی حوزه است آورده و بزرگان هم آورده اند و این را به عنوان یک امر مسلم می دانند.
کاری نداریم حکومت ها وادار می کردند که در برابر امام صادق (سلام الله علیه) دکانی باز کنند. آقایان روایت هم دارند امیرالمؤمنین هر چه می فرمود «بنی امیه» روایتی جعل می کردند بر خلاف احادیث امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) عمل می کردند قدر مسلم و یقینی است.
مجری:
خیلی تشکر می کنم حضرت استاد از محضرتان استفاده کردیم همچنین تشکر می کنم از همه شما بینندگان عزیز و ارجمند که تا پایان برنامه ما را همراهی کردید. ان شاءالله موفق و مؤید و منصور باشید تا دیدار آینده خدا نگهدار!