2024 March 29 - جمعه 10 فروردين 1403
تحلیل و بررسی علمی و دقیق «حدیث ثقلین»
کد مطلب: ١٥٢٩٢ تاریخ انتشار: ١٩ آبان ١٤٠١ - ١٨:٠٧ تعداد بازدید: 1617
حبل المتین » عمومی
تحلیل و بررسی علمی و دقیق «حدیث ثقلین»

برنامه حبل المتین 30-05-1401

 
 
 بسم الله الرحمن الرحیم

30/05/1401

موضوع: تحلیل و بررسی علمی و دقیق «حدیث ثقلین»

برنامه حبل المتین

فهرست مطالب این برنامه:

یک ویژگی از ویژگیهای حکومت جهانی حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه)

مروری بر مطالب گذشته در زمینه آموزه هایی از ولایت و امامت

اگر این حدیث نبوی را خوب درک کردیم، کار تمام است!

پاسخ به یک ادعای عجیب «ابن تیمیه»!

تحریف عجیب «صحیح مسلم» توسط عضو هیئت عالی افتای عربستان!

تحلیل و بررسی واژگان کلیدی «حدیث ثقلین»

اعلان خطر جدی امام باقر (سلام الله علیه) به شیعیان خود!

تماس‌های بینندگان برنامه

مجری:

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین

السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین

سلام عرض می‌کنم خدمت همه شما بینندگان عزیز و ارجمند «شبکه جهانی حضرت ولی عصر». الحمدلله بازهم یکشنبه شب شد و این توفیق را پیدا کردیم در محضر شما باشیم و به همه شما بینندگان گرامی برنامه «حبل المتین» را تقدیم کنیم.

برنامه‌ای که این افتخار را داریم در محضر حضرت آیت الله حسینی قزوینی باشیم. ان شاءالله امشب هم بتوانیم نهایت بهره و استفاده را از محضرشان ببریم.

همانطور که مطلع هستید حسن مطلع این برنامه بهره مند می‌شویم از سخنان استاد در رابطه با وجود نازنین حضرت زهرای مرضیه (سلام الله علیها) و دل‌هایمان را زنگارزدایی می‌کنیم. ان شاءالله که این بماند و وسیله ما باشد برای شفاعت حضرت در یوم الجزاء. حضرت استاد سلام عرض می‌کنم و در خدمتتان هستیم؛

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

السلام علیک یا بقیة الله فی أرضه السلام علیک یا میثاق الله الذی أخذه و وکده السلام علیک یا وعد الله الذی ضمنه السلام علیک یا صاحب المرئی و المسمع فما کان لنا شیء الا و انتم له السبب و الیه السبیل

سلام علیکم و رحمة الله و برکاته؛ خدمت بینندگان عزیز و گرامی خالصانه‌ترین سلامم را تقدیم می‌کنم و موفقیت همه گرامیان را از خداوند منّان خواهانم.

ایام شهادت جانسوز سرور آزادگان حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) را به پیشگاه مقدس مولایمان حضرت بقیة الله الأعظم (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) و همه علاقه مندان به اهلبیت عصمت و طهارت و شما بینندگان گرامی تسلیت و تعزیت عرض می‌کنم.

همانطور که اشاره شد مطلع عرایضمان درددلی با مصائب حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) است.

چنان در شهر خود گشتم غریب و بی کس و تنها

که غیر از چشم گریانم ندارم یار و دلجویی

الهی انتقامم را از آن بیدادگر بستان

که نه دستی برایم مانده، نه پهلو، نه بازویی

فتادم زیر ضرب تازیانه بارها از پا

ولی نگذاشتم کم گردد از مولا سر مویی

به خون دیده بنویسید بر دیوار این کوچه

که اینجا کشته راه ولایت گشته بانویی

گرفتم در میان کوچه پاداش رسالت را

چه پاداش گرانقدری چه بازوبند نیکویی

مدینه ثبت کن این را که در امواج دشمن‌ها

حمایت کرد از دست خدا بشکسته بازویی

ألا لعنة الله علی القوم الظالمین و سیعلم الذین ظلموا أی منقلب ینقلبون

مجری:

احسنتم، طیب الله أنفاسکم، خیلی ممنونم. الحمدلله این توفیق را داریم بهره مند می‌شویم با نوای حضرت استاد. بالاخره هر صحبتی از دل برآید لاجرم بر دل نشیند.

ذکر و نام حضرت زهرای مرضیه را می‌شنویم و مثل همیشه آماده هستیم تا از منتقم آن حضرت و مرحم دل و سینه آن حضرت، وجود نازنین حضرت ولی عصر بشنویم.

ان شاءالله بتوانیم خودمان را آماده کنیم در رکاب آن حضرت و در حکومت آن حضرت پا در رکاب حضرت باشیم و بهره ببریم.

قبل از اینکه خواهیم به سراغ این فراز و این قسمت از برنامه برویم و این سخن را بشنویم یک میان برنامه ببینیم. ان شاءالله برمی گردیم و در خدمتتان خواهیم بود.

اللهم ارزقنا زیارة الحسین

همانطور که به محضرتان عرض کردم ما مشتاقانه آمادگی این را داریم تا بشنویم از منتقم خون حضرت سیدالشهدا. بالاخره ظلمی که در کربلا اتفاق افتاد چه ظلم عظیمی بود که بر خاندان آل الله روا داشتند.

منتظریم منتقم اصلی خون آن حضرت بیاید و تمام دنیا را از عدل پر کند. بشنویم و اشتیاقمان را نسبت به ظهور منجی عالم بشریت افزون کنیم. در خدمتتان هستیم.

یک ویژگی از ویژگیهای حکومت جهانی حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه)

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله و الصلاة علی رسول الله و علی آله آل الله لاسیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله إلی یوم لقاء الله

أفوض أمری إلی الله إن الله بصیر بالعباد حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر یا أبا صالح المهدی ادرکنی

در رابطه با حضرت ولی عصر «مرحوم علامه مجلسی» در کتاب «بحارالانوار» روایتی نقل کرده است. «سعید بن جبیر» از «ابن عباس» نقل می‌کند که رسول اکرم فرمود:

«إِنَّ خُلَفَائِی وَ أَوْصِیائِی وَ حُجَجُ اللَّهِ عَلَی الْخَلْقِ بَعْدِی اثْنَا عَشَرَ أَوَّلُهُمْ أَخِی وَ آخِرُهُمْ وَلَدِی»

خلفا و اوصیاء من و حجت‌های الهی بر خلق بعد از من دوازده نفر هستند. اولین آنها برادرم و آخرین آنها فرزندم هستند.

«وَ قِیلَ یا رَسُولَ اللَّهِ ص وَ مَنْ أَخُوک»

اصحاب عرض کردند: یا رسول الله! برادر شما کیست؟

«قَالَ عَلِی بْنُ أَبِی طَالِبٍ»

حضرت فرمود: علی بن أبی طالب.

«قِیلَ فَمَنْ وَلَدُک»

اصحاب عرض کردند: فرزند شما کیست؟

«قَالَ الْمَهْدِی یمْلَأُهَا قِسْطاً وَ عَدْلًا کمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً»

حضرت فرمود: حضرت مهدی که جهان را پر از عدل و داد خواهد کرد بعد از آنکه از ظلم و جور پر شده است.

«وَ الَّذِی بَعَثَنِی بِالْحَقِّ نَبِیاً لَوْ لَمْ یبْقَ مِنَ الدُّنْیا إِلَّا یوْمٌ وَاحِدٌ لَأَطَالَ اللَّهُ ذَلِک الْیوْمَ حَتَّی یخْرُجَ فِیهِ وَلَدِی الْمَهْدِی فَینْزِلَ رُوحُ اللَّهِ عِیسَی ابْنُ مَرْیمَ ع فَیصَلِّی خَلْفَهُ»

قسم به خدایی که مرا به حق مبعوث کرده است اگر یک روز از دنیا باقی مانده باشد خداوند آن یک روز را به قدری طولانی می‌کند تا فرزندم حضرت مهدی ظهور کند و حضرت عیسی روح الله از آسمان چهارم به زمین بیاید و پشت سر او نماز بخواند.

«وَ تُشْرِقَ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّها»

در آن روز تمام کره زمین با نور پروردگار و به وسیله مهدی روشن خواهد شد.

«وَ یبْلُغَ سُلْطَانُهُ الْمَشْرِقَ وَ الْمَغْرِبَ»

سلطنت و حکومت او تمام شرق و غرب عالم را فرا خواهد گرفت.

بحار الأنوار، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: جمعی از محققان، ج 51، ص 71، ح 12

در این روایت چند نکته وجود دارد. نکته اول «وَ تُشْرِقَ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّها» است و باید معلوم شود مراد از این عبارت چیست. اگر دقت کنیم در آیه شریفه:

(اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْض)

خداوند نور آسمانها و زمین است.

سوره نور (24): آیه 35

ما گفتیم یکی از وظایف ما در دوران غیبت بالا بردن موضوع معرفتی ما نسبت به وجود مقدس حضرت بقیة الله الأعظم است. ما در زیارت جامعه کبیره می‌خوانیم:

«خَلَقَکمُ اللَّهُ أَنْوَاراً فَجَعَلَکمْ بِعَرْشِهِ مُحْدِقِینَ»

خداوند شما را انواری آفرید که در کنار عرش مشغول حمد و ثنای خداوند بودید.

«حَتَّی مَنَّ عَلَینَا بِکمْ»

خداوند بر ما منت گذاشت و شما را در عالم طبیعت نزول داد تا ما را هدایت کنید.

من لا یحضره الفقیه، نویسنده: ابن بابویه، محمد بن علی، محقق / مصحح: غفاری، علی اکبر، ج 2، ص 613، ح 3213

بنابراین در حقیقت حضرت ولی عصر همان نور آسمان‌ها و زمین است. اگر خداوند عالم بخواهد نورش را در کره زمین تجلی بدهد، در وجود مقدس حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) انجام می‌دهد.

ائمه اطهار (علیهم السلام) نور الهی و خلق شده از نور الهی هستند. وقتی قرآن کریم می‌فرماید: (اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْض) و نمی‌فرماید «منور السماوات و الارض» به این معنا که خداوند آسمان و زمین را نورانی می‌کند. خداوند نور آسمان‌ها و زمین است، به این معنا که خداوند عالم در مسئله توحید افعالی می‌شود وجود مقدس حضرت ولی عصر (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء).

خداوند عالم مالک الملوک است، خداوند متعال اله الآلهة است، خداوند جبار الجبابرة است، خداوند رب الأرباب است.

اگر خداوند بخواهد مالکیت و سلطنتش را در کره زمین تجلی بدهد و مردم بخواهند مالکیت و سلطنت خداوند را مشاهده کنند، باید سلطنت و حکومت حضرت مهدی (ارواحنا فداه) را مشاهده کنند.

ان شاءالله خداوند به ما توفیق بدهد تا بتوانیم زمانش را درک کنیم و از یاران خاص و سربازان فداکار و شهدای رکابش قرار بگیریم.

مجری:

ان شاءالله. خیلی زیبا بیان کردید. اگر انسان بخواهد به این آموزه‌ها نگاهی بیندازد و بخواهد بین آنها مقایسه‌ای انجام بدهد و ببیند کسانی که نتوانستند معرفتشان را از اهلبیت بگیرند چه اعتقاداتی دارند و خداوند چطور برای آنها تجلی می‌کند.

تجلی که سوار بر الاغ می‌شود با موهای پریشان و کفش طلایی پا در زمین می‌گذارد و خودش حاضر می‌شود. شما آن معرفت را با این معرفت مقایسه کنید و بچشید. کسی که چشید قطعاً هدایت یافته خواهد شد.

برنامه، برنامه «حبل المتین» هست و عزیزان هم منتظر هستند. همانطور که رویه حضرتعالی هست ما استفاده می‌کنیم مختصری از آنچه مطرح شده است بیان بفرمایید تا ان شاءالله وارد اصل موضوع بشویم.

مروری بر مطالب گذشته در زمینه آموزه هایی از ولایت و امامت

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

ما در گذشته در رابطه با پیش درآمدی بر ولایت و امامت امیرالمؤمنین در قرآن و سنت چند موضوع را بحث کردیم.

موضوع اول مسئله انتخاب احسن بود. خداوند عالم تمام راه‌ها را برای ما باز گذاشته است و انتخاب را به عهده ما گذاشته است و می‌فرماید:

(فَبَشِّرْ عِبادِ الَّذِینَ یسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیتَّبِعُونَ أَحْسَنَه)

بنا بر این بندگان مرا بشارت ده، کسانی که سخنان را می‌شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می‌کنند.

سوره زمر (39): آیات 17 و 18

این نکته‌ای بود که ما مفصل درباره آن صحبت کردیم. بزرگان اهل سنت نظیر «ابن تیمیه» گفت: اگر ما تشخیص دادیم دین و مذهبی حق است و مطابق با عقل و فطرت است باید او را بپذیریم و مذهبی که مطابق با عقل و منطق و خرد نیست را باید کنار بگذاریم.

موضوع دوم مسئله اختلاف امت بود. رسول اکرم در روایات متعدد که بعضی افراد نظیر «سیوطی» و دیگران نسبت به آن ادعای تواتر کرده‌اند، می‌فرماید:

«وتفترق أمتی علی ثلاث وسبعین ملة کلها فی النار إلا ملة واحدة»

المستدرک علی الصحیحین، اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم النیسابوری، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1411 هـ - 1990 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ج 1، ص 218، ح 444

ما این روایت را مفصل از منابع اهل سنت آوردیم، سپس معیار فرقه ناجیه و فرقه هالکه را مطرح کردیم و مفصل چندین جلسه روی این مسئله صحبت کردیم.

موضوع سوم که ما روی آن کار کردیم حدیث:

«من مَاتَ بِغَیرِ إِمَامٍ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیةً»

هرکسی بدون امام از دنیا برود به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است.

مسند الإمام أحمد بن حنبل، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشیبانی، دار النشر: مؤسسة قرطبة – مصر، ج 4، ص 96، ح 16922

بود. ما این روایت را از کتاب «صحیح مسلم» و دیگر صحاح و سنت و مسانید آوردیم و اقوال علمای اهل سنت و شیعه را هم در این زمینه مطرح کردیم.

موضوع چهارم که ما مطرح کردیم حدیث «خلفائی اثناعشر» بود. پیغمبر اکرم فرمود: جانشینان من دوازده نفر هستند. ما این روایت را از منابع اهل سنت نظیر «صحیح بخاری» و «صحیح مسلم» و «مسند أحمد بن حنبل» داشتیم. برخوردی که صحابه در مراسم حج داشتند، برخورد بسیار نادرستی با رسول اکرم بود.

«فَکبَّرَ الناس وَضَجُّوا»

مسند الإمام أحمد بن حنبل، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشیبانی، دار النشر: مؤسسة قرطبة – مصر، ج 5، ص 98، ح 20965

و:

«لَغَطَ الْقَوْمُ»

مسند الإمام أحمد بن حنبل، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشیبانی، دار النشر: مؤسسة قرطبة – مصر، ج 5، ص 99، ح 20974

ما این مطالب را مطرح کردیم و اقوال علمای اهل سنت که گرفتار حیرت و سرگردانی شدند را هم بیان کردیم. بعضی افراد نظیر «نووی»، «ابن حجر» و «ابن عربی» مطالبی در این زمینه دارند که ما آنها را هم آوردیم.

ما امروز می‌خواهیم وارد بحث جدیدی شویم. اگر حضرتعالی می‌خواهید سؤالی مطرح کنید، ما پرونده این بحث را مختومه کردیم. اگر دوستان ما بتوانند این مطالب را به صورت نوشتار هم دربیاورند و چاپ شود و در اختیار عموم مردم هم قرار بگیرد، خیلی خوب است.

مجری:

ان شاءالله که بتوانیم نهایت استفاده را از این فرمایشات ببریم. بسیاری از افراد خودشان این درخواست را دارند و می گویند شاید مکتوبات برایشان بیشتر اهمیت داشته باشد. همین‌ها فرصتی برای همه عزیزان هست.

حضرت استاد هم بارها این اجازه را دادند که عزیزانی که می‌خواهند از همین فرمایشات کتابی را تهیه کنند تا هم برای خودشان باقیات الصالحات شود و قطعاً دیگران به فیض خواهند رسید.

حضرت استاد ما الحمدلله تا اینجا به نظرم هرکدام از آن مراتب را به عنوان پیش درآمد و اصل مطلب هم بررسی می‌کردیم به حق می‌رسیدیم.

حال سؤال اینجاست که به جز از این روایات و چراغ‌هایی که سراسر مسیر را برای ما روشن کردند، آیا چراغ دیگری هم برافروخته شده است که ما بتوانیم از آن استفاده کنیم؟!

اگر این حدیث نبوی را خوب درک کردیم، کار تمام است!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

یکی از قضایایی که ما باید خیلی روی آن کار کنیم و واقعاً می‌شود گفت نکته اساسی هست، حدیث ثقلین است. بعد از حدیث «وتفترق أمتی علی ثلاث وسبعین ملة» که پیغمبر اکرم می‌فرماید تنها یک فرقه اهل نجات هستند و هفتاد و دو فرقه اهل باطل هستند و همچنین حدیث «من مَاتَ بِغَیرِ إِمَامٍ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیةً»

یکی از مسائلی که پیغمبر اکرم بسیار روی آن تأکید داشتند و کمتر روایتی اینطور در کتب شیعه و اهل سنت مورد توجه قرار گرفته است، حدیث ثقلین است.

حدیث ثقلین بسیاری از مسائل را برای ما باز می‌کند. اگر ما حدیث ثقلین را خوب دریابیم و پیام عبارت‌هایی که رسول اکرم در این حدیث بیان کردند را خوب دریابیم، گمان می‌کنم مسئله تمام است و ما نیازی به چیز دیگری نداریم.

بزرگان و مراجع عظام تقلید نظیر آیت الله العظمی بروجردی و «مرحوم شرف الدین» و دیگر بزرگان ما روی حدیث ثقلین بسیار تأکید داشتند.

اگر حدود ده جلسه طول بکشد و تمامی این روایات را از منابع اهل سنت و شیعه بیاوریم و اقوال علمای شیعه و اهل سنت را در رابطه با حدیث ثقلین مطرح کنیم و با عنایت حضرت ولی عصر خوب روی آن کار کنیم کار بسیار مفیدی است.

این کار هم برای بچه شیعه‌ها یک آرامش و اطمینان قلبی هست و با شبهات وهابیت اعتقاداتشان متزلزل نمی‌شود و هم برای بعضی از جوانان و دانش آموختگان اهل سنت هم درنگ و تأملی است. من در خدمت شما هستم.

مجری:

سلامت باشید، ان شاءالله. قطعاً غنیمت هست. عزیزانی که در همین برنامه «حبل المتین» همراه ما بودند می‌دانند به مسائل و احادیث مختلفی پرداخته شد که واقعاً نکات نابی از آنها بیرون کشیده می‌شد.

حدیث «خلفائی اثناعشر» و حدیث سفینه که سابقاً مورد بحث و بررسی قرار گرفت و بسیاری از همین احادیث حاوی نکاتی است که به سادگی به ذهن انسان نمی‌رسد، اما نکات نابی هست.

ان شاءالله ما با همین دید منتظر هستیم تا از حدیث ثقلین بشنویم و فراتر از آن چیزی که صرفاً در قالب الفاظی هست که بارها بیان شده است، قطعاً از محضرتان استفاده می‌خواهیم کرد.

قبل از اینکه به سراغ اصل دلالت برویم همانطور که منهج حضرتعالی هست، می‌خواهیم ببینیم اصل روایت حدیث ثقلین در کتب صحاح اهل سنت ذکر شده است یا خیر و از لحاظ سندی به چه صورت است؟!

پاسخ به یک ادعای عجیب «ابن تیمیه»!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

نکته زیبایی فرمودید. بعضی از آقایان نظیر «ابن تیمیه» و «ابن حزم أندلسی» و دیگران اگر روایتی در کتاب «صحیح بخاری» و «صحیح مسلم» نیامده باشد، گرچه متواتر هم باشد، زیر بار آن نمی‌روند.

به عنوان مثال «ابن تیمیه» در کتاب «منهاج السنة»، «علامه حلی» را «قال الرافضی» خطاب می‌کند و می‌نویسد:

«وعن قول رسول الله ستفترق أمتی علی ثلاث وسبعین فرقة منها فرقة ناجیة والباقی فی النار»

در ادامه می‌نویسد:

«مثل أهل بیتی کمثل سفینة نوح من رکبها نجا ومن تخلف عنها غرق»

ایشان سپس جواب می‌دهد و می‌نویسد:

«والحدیث نفسه لیس فی الصحیحین»

حدیث افتراق امت در کتب صحیحین نیست.

«بل قد طعن فیه بعض أهل الحدیث کابن حزم وغیره»

بلکه بعضی از اهل حدیث همانند ابن حزم و دیگران طعنه زدند و گفتند این حدیث صحیح نیست.

جالب است که او می‌نویسد:

«فمن أین لکم علی أصولکم ثبوته حتی تحتجوا به وبتقدیر ثبوته فهو من أخبار الأحاد»

شما شیعیان کجا می‌توانید اصول دینتان را ثابت کنید و به او احتجاج کنید با یک اخبار آحاد؟!

«فکیف یجوز أن تحتجوا فی أصل من أصول الدین وإضلال جمیع المسلمین إلا فرقة واحد بأخبار الآحاد»

و چطور احتجاج می‌کنید در اصلی از اصول دین و اضلال جمیع مسلمین به یک احادیث آحاد؟!

منهاج السنة النبویة، اسم المؤلف: أحمد بن عبد الحلیم بن تیمیة الحرانی أبو العباس، دار النشر: مؤسسة قرطبة - 1406، الطبعة: الأولی، تحقیق: د. محمد رشاد سالم، ج 3، ص 443 – 456

«ابن تیمیه» دیگر رفته و گرفتار اعمال خودش است. اگر اعمال او خوب بوده است الآن اوضاع او خوب است و اگر اعمال او بد بوده است اوضاع او بد است.

ما از طرفداران «ابن تیمیه» بارها پرسیدیم که حدیث عشره مبشره که از اصول عقایدتان هست و در حقیقت تمام بحث‌هایتان روی این حدیث است، کجای «صحیح بخاری» و «صحیح مسلم» حدیث عشره مبشره آمده است؟!

آقای «ابن تیمیه» حدیث عشره مبشره که این همه روی آن بحث کردید، اصلاً کتاب «صحیح بخاری» و «صحیح مسلم» کنایتا یا اشارتا آن را آورده است؟! شما می گویید:

«کتاب الله وسنة نبیهم»

کتاب خدا و سنت پیغمبر.

فضائل الصحابة، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبد الله الشیبانی، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بیروت - 1403 - 1983، الطبعة: الأولی، تحقیق: د. وصی الله محمد عباس، ج 2، ص 638، ح 1085

این عبارت در کجای کتاب «صحیح بخاری» و «صحیح مسلم» آمده است که شما در نمازهای جمعه و خطبه‌هایتان مرتب می گویید که پیغمبر اکرم فرموده است:

«إنی قد ترکت فیکم شیئین لن تضلوا بعدهما کتاب الله وسنتی»

المستدرک علی الصحیحین، اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم النیسابوری، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1411 هـ - 1990 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ج 1، ص 172، ح 319

این عبارت در کجای کتاب «صحیح مسلم» آمده است؟! اگر به ما نشان بدهید هرچقدر در توان داشته باشیم به شما به عنوان جایزه تقدیم می‌کنیم. عبارت «کتاب الله و سنتی» در کجای کتاب «صحیح بخاری» آمده است؟!

عجیب است که می گویند انسان دروغگو کم حافظه می‌شود. ایشان در این قسمت می‌نویسد:

«بل قد طعن فیه بعض أهل الحدیث کابن حزم وغیره»

بلکه بعضی از اهل حدیث همانند ابن حزم و دیگران طعنه زدند و گفتند این حدیث صحیح نیست.

خیلی عجیب است که ایشان حدیث افتراق امت را می‌آورد و می‌نویسد:

«فمن کفر الثنتین والسبعین فرقة کلهم فقد خالف الکتاب والسنة وإجماع الصحابة والتابعین»

منهاج السنة، اسم المؤلف: أحمد بن عبد الحلیم بن تیمیة الحرانی أبو العباس، دارالنشر: مؤسسة قرطبة - 1406، الطبعة: الأولی، تحقیق: د. محمد رشاد سالم، ج 5، ص 248

ایشان در اینجا بحث تکفیر را مطرح می‌کند. این در حالی است که ما تکفیر نکردیم، بلکه پیغمبر اکرم می‌فرماید:

«وَسَتَفْتَرِقُ هَذِهِ الْأُمَّةُ عَلَی ثَلَاثٍ وَسَبْعِینَ فِرْقَةً کلُّهَا فِی النَّارِ إلَّا وَاحِدَةً»

امت من هم به هفتاد و سه فرقه تقسیم می‌شوند. همه وارد آتش جهنم می‌شوند و تنها یک فرقه نجات پیدا می‌کنند.

کنز العمال فی سنن الأقوال والأفعال، اسم المؤلف: علاء الدین علی المتقی بن حسام الدین الهندی، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1419هـ-1998م، الطبعة: الأولى، تحقیق: محمود عمر الدمیاطی، ج2، ص 177

سنت همین را می‌گوید، صحابه همین را گفتند، تابعین همین را گفتند!! در اینجا هم آمده است:

«أن حدیث الثنتین والسبعین فرقة لیس فی الصحیحین وقد ضعفه ابن حزم وغیره لکن حسنه غیره أو صححه کما صححه الحاکم وغیره »

حدیث افتراق امت در کتب صحیحین نیست. ابن حزم و دیگران آن را تضعیف کرده است. اما غیر از ابن حزم دیگران گفته‌اند روایت حسن و صحیح است. همانطور که حاکم نیشابوری و دیگران روایت را تصحیح کردند.

منهاج السنة، اسم المؤلف: أحمد بن عبد الحلیم بن تیمیة الحرانی أبو العباس، دارالنشر: مؤسسة قرطبة - 1406، الطبعة: الأولی، تحقیق: د. محمد رشاد سالم، ج 5، ص 248

شما در جلد سوم گفتید با وجود اخبار و آحاد ضعیف اصول دین شما ثابت نمی‌شود و هیچکسی آن را قبول ندارد. در مقابل در اینجا گفتید که بعضی افراد آن را تحسین کردند و بعضی دیگر آن را تصحیح کردند. «حاکم نیشابوری» و دیگران و علمای سنن با سندهای متعدد این را نقل کردند. ما کدام حرف شما را قبول کنیم؟!

همین که ایشان می‌گوید: «لیس فی الصحیحین»، همین مورد نیاز ماست که بگوییم در کتب صحیحین حدیث «خلفائی اثناعشر» نیست.

«ابن تیمیه» در یک جا هم نهایت نصب خود را بیان کرده است. ایشان در جلد چهارم می‌نویسد:

«لأن النص والإجماع المثبتین لخلافة أبی بکر لیس فی خلافة علی مثلها»

نص و اجماعی که خلافت ابوبکر را اثبات می‌کند در خلافت علی بن أبی طالب نداریم.

«فإنه لیس فی الصحیحین ما یدل علی خلافته»

زیرا در کتب صحیحین مطلبی که دلالت بر خلافت علی بن أبی طالب داشته باشد را نداریم.

منهاج السنة النبویة، اسم المؤلف: أحمد بن عبد الحلیم بن تیمیة الحرانی أبو العباس، دار النشر: مؤسسة قرطبة - 1406، الطبعة: الأولی، تحقیق: د. محمد رشاد سالم، ج 4، ص 388، فصل قال الرافضی مع أن رسول الله لعن معاویة الطلیق بن الطلیق اللعین بن اللعین

آیا در خلافت ابوبکر و عمر و عثمان مطلبی در این زمینه در کتب صحیحین داریم؟! اگر هست برای ما بیان کنید!! شما می گویید:

«أن من أنکر خلافة الصدیق أو عمر فهو کافر»

هرکسی خلافت ابوبکر و عمر را انکار کند کافر است.

الصواعق المحرقة علی أهل الرفض والضلال والزندقة، اسم المؤلف: أبو العباس أحمد بن محمد بن علی ابن حجر الهیثمی، دار النشر: مؤسسة الرسالة - لبنان - 1417 هـ - 1997 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: عبد الرحمن بن عبد الله الترکی - کامل محمد الخراط، ج 1، ص 138، باب خاتمة

فقهای شما به این قضیه فتوا دادند، اما این مطلب در کجای کتب صحیحین آمده است؟! یک حرفی بزنید که با مبانی خودتان سازگار باشد.

من می‌خواهم همین را ملاک قرار بدهم و جواب حضرتعالی را بدهم. ایشان ادعا می‌کند که در کتب صحیحین مطلبی که دلالت بر خلافت علی بن أبی طالب داشته باشد نیست. ما کتاب «صحیح مسلم» را باز می‌کنیم و می‌بینیم در حدیث 2408 آمده است:

«وأنا تَارِک فِیکمْ ثَقَلَینِ أَوَّلُهُمَا کتَابُ اللَّهِ ثُمَّ قال وَأَهْلُ بَیتِی »

من در میان شما دو چیز گرانبها به امانت می‌گذارم اولین آن کتاب خداست.

آقای «ابن تیمیه» اگر اهلبیت در کتاب قرآن کریم بیاید، چه معنایی دارد؟! اگر اهلبیت عِدل قرآن کریم قرار بگیرد، شما جز خلافت و ولایت را می‌فهمید؟!

جالب اینجاست که حضرت سه مرتبه نسبت به اهلبیت تأکید می‌کنند. این در حالی است که نسبت به قرآن کریم سه مرتبه تأکید نمی‌کنند. رسول گرامی اسلام می‌فرمایند:

«أُذَکرُکمْ اللَّهَ فی أَهْلِ بَیتِی أُذَکرُکمْ اللَّهَ فی أَهْلِ بَیتِی أُذَکرُکمْ اللَّهَ فی أَهْلِ بَیتِی»

صحیح مسلم، اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ج 4، ص 1873، ح 2408

آیا مطلب از این بهتر؟! شما ادعا می‌کنید که مطلبی پیرامون خلافت علی بن أبی طالب در کتب صحیحین نیامده است. آیا در رابطه با خلفای ثلاثه چنین تعبیری در کتب صحیحین هست که شما اینطور حرف‌های بی پایه و بی اساس می‌زنید؟!

حال ما در خصوص اینکه مصداق اهلبیت چه کسانی هستند مفصل صحبت خواهیم کرد. اگر زنان هم باشد، آیا علی بن أبی طالب جزء ثقلین هستند یا خیر؟! آیا امام حسن و امام حسین جزو ثقلین هستند یا خیر؟!

این قضیه قطعی است و هم شیعه و هم اهل سنت بر این قضیه تأکید می‌کنند. غیر از اینها مخصوص شما شد و شیعه با شما همگام نیست. اهلبیت هم با شما همگام نیستند.

وقتی ثابت شد امیرالمؤمنین و امام حسن و امام حسین و حضرت صدیقه طاهره اهلبیت هستند و جزو ثقلین هستند و عِدل قرآن کریم هستند، مطلب روشن می‌شود. آن بزرگواران فرمودند که غیر از ما کسی جزو ثقلین نیست.

شما می گویید که زنان پیغمبر اکرم جزو اهلبیت هستند. حال یک روایت بیاورید که یکی از زنان پیغمبر اکرم ادعا کرده باشد من جزو اهلبیت هستم!!

ما بارها گفتیم اگر روایتی از أم سلمه، عایشه، حفصه و دیگر همسران پیغمبر اکرم دارید که خودشان گفته باشند ما جزو اهلبیت هستیم برای ما بیاورید. آیا فضیلتی بالاتر از این است؟!

عایشه هرآنچه مربوط به خودش و خانواده‌اش بوده است را در ملأ عام مطرح کرده است. شما یک روایت بیاورید که عایشه ادعا کرده باشد من هم جزو آیه تطهیر هستم، من هم جزو ثقلین هستم، من هم عِدل قرآن کریم هستم، من هم جزو اهلبیت هستم.

اگر چنین روایتی بیاورید ما از شما قبول می‌کنیم. ما با هم دعوا نداریم و توهین هم نمی‌خواهیم به همدیگر کنیم. بحث، بحث علمی است و به تعبیر «شهید مطهری» بحث‌های علمی سروکارش با عقل و منطق و خرد است.

وقتی زنان پیغمبر اکرم چنین ادعایی ندارند، چرا این مطالب را بیان می‌کنید؟! به تعبیر «أحمد بن حنبل» در کتاب «مسند» وقتی «أم سلمه» می‌آید و عرضه می‌دارد: یا رسول الله! من هم از اهلبیت هستم یا خیر؟! حضرت می‌فرمایند: دور شو! تو از همسران پیغمبر هستی، این چهار نفر اهلبیت من هستند.

«أم سلمه» می‌گوید: من عبا را کشیدم تا به زور خودم را داخل کنم، اما رسول اکرم عبا را از دست من گرفتند کشیدند و فرمودند: دور شو!

شما می‌خواهید عبا را به زور از دست پیغمبر اکرم بگیرید، بلند کنید و همسران پیغمبر اکرم را زیر عبا جای دهید!؟

انصاف هم خوب است. اگر زمان قدیم این مطالب را می‌گفتید مردم از شما می‌پذیرفتند، اما امروز دیگر جوانان از شما نمی‌پذیرند. جوانان خود اهل مطالعه هستند، پای ماهواره‌ها نشستند و در فضای مجازی سخنان علما و بزرگان را می‌شنوند.

اگر شما این مطالب را بگویید یا نگویید، جوانان به جایی رسیده‌اند که مخفی کردن حقایق از سوی شما فایده‌ای به حال آنان ندارد. من در خدمت شما هستم.

مجری:

سلامت باشید، بسیار عالی. الحمدلله ما هم این آموزه را آموختیم که با این جمله «ابن تیمیه» خدای وهابیت چقدر کارها می‌شود کرد و چقدر عقاید آنها را می‌توان زیر سؤال برد.

باید از آنها خواست که از «صحیح بخاری» و «صحیح مسلم» مطالبی برای ما بیاورند و بعد از آن هرآنچه در کتب «صحیح بخاری» و «صحیح مسلم» هست باید قطعاً مورد پذیرش آنها باشد.

تحریف عجیب «صحیح مسلم» توسط عضو هیئت عالی افتای عربستان!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

نکته دیگری عرض کنم. عزیزان دقت کنند بی انصافی و بی وجدانی را ببینید و پستی را نگاه کنید. شما توجه کنید کتاب «الجلسات الطلابیة لشرح العقیدة الواسطیة» اثر «عبدالله بن محمد الغنیمان» است، ایشان هم از اعضای «هیئت کبار علمای عربستان» است و هم عضو «هیئت عالی افتاء عربستان» است.

ایشان کتابی تحت عنوان «الجلسات الطلابیه لشرح العقیدة الواسطیة» دارد. من از جوانان اهل سنت خواهش می‌کنم به این مطالب دقت کنند. ایشان می‌نویسد:

«جاء فی صحیح مسلم من حدیث زید بن الأرقم أن رسول الله خطب فی مکان یقال له: غدیر خم… ثم قال: یوشک أن یأتینی رسول ربی فأجیب، و إنی تارک فیکم ثقلین کتاب الله و سنتی و احفظونی فی اهل بیتی»

الجلسات الطلابیة لشرح العقیدة الواسطیة، عبدالله بن محمد الغنیمان، المملکة العربیة السعودیة، طبع دار ابن الجوزی، چاپ اول، 1433ق، ص453

ایشان در پاورقی در مورد سند روایت نوشته است: کتاب «فضائل الصحابة» باب من فضائل علی بن أبی طالب. ایشان عبارت «کتاب الله و سنتی» را از کجا آورده است؟! من بازهم کتاب «صحیح مسلم» را می‌آورم تا دوستان ملاحظه کنند. در کتاب «صحیح مسلم» آمده است:

«وأنا تَارِک فِیکمْ ثَقَلَینِ أَوَّلُهُمَا کتَابُ اللَّهِ فیه الْهُدَی وَالنُّورُ فَخُذُوا بِکتَابِ اللَّهِ وَاسْتَمْسِکوا بِهِ فَحَثَّ علی کتَابِ اللَّهِ وَرَغَّبَ فیه ثُمَّ قال وَأَهْلُ بَیتِی أُذَکرُکمْ اللَّهَ فی أَهْلِ بَیتِی أُذَکرُکمْ اللَّهَ فی أَهْلِ بَیتِی أُذَکرُکمْ اللَّهَ فی أَهْلِ بَیتِی»

صحیح مسلم، اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری، دار إحیاء التراث العربی - بیروت، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی؛ ج4، ص 1873، ح 2408

بینندگان عزیز شما را به هرچه که قبول دارید آیا در این عبارت کلمه «و سنتی» می‌بینید؟! اصلاً کلمه «و سنتی» در اینجا نیست!! این افراد با این کارها چه چیزی را می‌خواهند ثابت کنند؟! او می‌نویسد:

«جاء فی صحیح مسلم...»

آیا این کار شما جز آبروریزی و افتضاح برای شما چیز دیگری هم به بار می‌آورد؟!

مجری:

وقتی کتابی که سند هست را اینطور تحریف می‌کند، بماند که در الفاظ و گفتار چقدر تحریفات به وجود می‌آید!!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

بعضی از مسائل هست که بنده بازهم نسبت به آنها سکوت اختیار می‌کنم تا ببینیم موضع گیری مسئولین نظام به ویژه رئیس محترم قوه قضائیه در این مسائل چیست، سپس ما حرف خودمان را خواهیم زد.

این افراد با این کارهایی که انجام می‌دهند خودشان را رسوا می‌کنند و جز رسوایی برایشان و روشن شدن جوانانشان چیز دیگری برایشان به ارمغان نخواهد داشت.

وقتی یک جوان اهل سنت عبارتی که ما از کتاب «صحیح مسلم» نقل کردیم را ملاحظه کند، آیا دیگر آبرویی برای آنها باقی می‌ماند؟! من در خدمت حضرتعالی هستم.

مجری:

الحمدلله، خیلی ممنونیم. عزیزان بیننده این نکته را یادآوری کنم که عزیزان اتاق فرمان تلفن‌ها را زیرنویس می‌کنند و در اختیارتان هست. ان شاءالله تماس بگیرید و در فرصت مقتضی عزیزان اتاق فرمان با شما تماس خواهند گرفت و صدای شما را وصل می‌کنند.

اگر دغدغه‌ای دارید مستقیماً با حضرت آیت الله حسینی قزوینی مطرح کنید و قطعاً پاسخ آن را خواهید یافت. یک میان برنامه ببینیم، برمی گردیم و در خدمتتان خواهیم بود.

یا باب النجاة یا أبا عبدالله الحسین

عرض سلام مجدد خدمت همه شما بینندگان عزیز و ارجمند «شبکه جهانی حضرت ولی عصر».

الحمدلله تا این لحظه از برنامه، همه شما سندا دیدید در کتابی که برای وهابیت بالاتر از قرآن هست حدیث ثقلین با تأکید شدیدی در مورد اهلبیت آمده است.

از لحاظ مبنایی برای تمامی اهل سنت «صحیح مسلم» و «صحیح بخاری» کتبی هستند که «ابن تیمیه» می‌گوید: نه تنها هرآنچه در کتب صحیحین آمده است صحیح است، بلکه هرآنچه در کتب صحیحین نیست اشتباه است!!

این بسیار ادعای بالاتری است. ما باهم حدیث ثقلین را دیدیم با آن تأکید خاص که در «صحیح مسلم» آمده بود.

حضرت استاد همانطور که برای ما هم توقع ایجاد شده است، اگر امکان دارد جداجدا به این الفاظ و واژگانی که در این حدیث ذکر شده است بپردازیم و ببینیم هرکدام از این واژگان چه معنایی را افاده می‌کنند.

تحلیل و بررسی واژگان کلیدی «حدیث ثقلین»

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

من از بینندگان عزیز تقاضا می‌کنم به بحث ثقلین خوب دقت کنند. من احساس می‌کنم ان شاءالله یک ران ملخی به پیشگاه سلیمان عالم هستی حضرت بقیة الله الأعظم (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) است.

اگر ما خوب بتوانیم از عهده این مباحث بربیاییم، یقین دارم که ان شاءالله حضرت ولی عصر از ما راضی خواهد شد که رضایت او رضایت الله است.

من به صورت فهرست وار عرض می‌کنم و در هر جلسه هم تکرار می‌کنم تا در ذهن آقایان باشد. اگر سی و سه جلسه هم باشد، سی و سه بار؛

(فَبِأَی آلاءِ رَبِّکما تُکذِّبان)

پس کدامین نعمتهای پروردگارتان را تکذیب می‌کنید شما ای گروه انس و جن؟

سوره الرحمن (55): آیه 13

می‌شود. من نمی‌خواهم روایت‌ها را نشان بدهم، بلکه واژگانی که در حدیث ثقلین آمده است را فهرست وار بیان می‌کنم.

در بعضی از روایت‌ها آمده است که پیغمبر اکرم فرمودند: من دو چیز را در میان شما به امانت گذاشتم. یکی کتاب و دیگری اهلبیتم هستند. اگر به آنها تمسک کنید؛

«لن تضلوا بعدی»

هرگز گمراه نمی‌شوید.

الجامع الصحیح سنن الترمذی، اسم المؤلف: محمد بن عیسی أبو عیسی الترمذی السلمی، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت --، تحقیق: أحمد محمد شاکر وآخرون، ج 5، ص 663، ح 3788

ما حداقل سی روایت داریم که واژه «لن تضلوا» دارد. در بعضی از روایات هم «لا تضلوا» به کار رفته است. بنابراین طبق این روایات تمسک به قرآن و اهلبیت شما را از گمراهی بیمه می‌کند.

اگر به قرآن تمسک کردید و اهلبیت را رها کردید، گمراه هستید. اگر قرآن را رها کردید و اهلبیت را گرفتید، بازهم گمراه هستید.

بعضی از عزیزان ما در ایام عاشورا بسیار زحمت می‌کشند و امیدواریم که قطعاً این زحمات مرضی امام حسین و حضرت فاطمه زهرا واقع شده باشد. بسیار معذرت می‌خواهم چنین می گویم اما وقتی من در طول سال پیشانی‌ام به مهر نمی‌رسد و یک رکعت نماز نمی‌خوانم یا یک روز در عمرم روزه نمی‌گیرم، به این معناست که قرآن را رها کردم و به اهلبیت تمسک جسته‌ام.

این رویکرد برخلاف این حدیث شریف است. حدیث ثقلین می‌فرماید: اگر به قرآن و اهلبیت تمسک جستید، گمراه نمی‌شوید. اگر به یکی از دو مورد قرآن و اهلبیت تمسک جستید فعل شما مساوی با گمراهی است.

اعلان خطر جدی امام باقر (سلام الله علیه) به شیعیان خود!

چیزی به ذهنم آمد که اگر مطلب را پیدا کنم خدمت عزیزان عرض می‌کنم. من از عزیزان شیعه تقاضا می‌کنم به این مطلب دقت کنند.

در کتاب «کافی» روایتی نقل شده که صددرصد صحیح است و هیچ شبهه‌ای در اعتبار روایت نیست. در روایت آمده است که امام باقر (علیه السلام) به «جابر بن یزید جعفی» می‌فرماید:

«یا جَابِرُ، أَ یکتَفِی مَنْ ینْتَحِلُ التَّشَیعَ أَنْ یقُولَ بِحُبِّنَا أَهْلَ الْبَیتِ؟»

ای جابر! آیا تنها گفتن اینکه ما شیعه هستیم و اهلبیت را دوست داریم کفایت می‌کند؟

«فَوَ اللَّهِ مَا شِیعَتُنَا إِلَّا مَنِ اتَّقَی اللَّهَ وَ أَطَاعَهُ»

به خدا سوگند شیعه ما نیست مگر کسی که تقوا داشته باشد و خدا را اطاعت کند.

حضرت مطالبی بیان می‌کنند و در ادامه می‌فرمایند:

«یا جَابِرُ، وَ اللَّهِ مَا یتَقَرَّبُ إِلَی اللَّهِ- تَبَارَک وَ تَعَالی- إِلَّا بِالطَّاعَةِ»

ای جابر! به خدا سوگند راهی برای تقرب به خداوند متعال نیست مگر به طاعت.

«وَ مَا مَعَنَا بَرَاءَةٌ مِنَ النَّارِ»

ما از طرف خداوند متعال چک سفید امضاء برای هیچکسی نداریم.

«وَ لَا عَلَی اللَّهِ لِأَحَدٍ مِنْ حُجَّةٍ»

خداوند هم تضمین نکردند که شما بدون عمل وارد بهشت می‌شوید.

«مَنْ کانَ لِلَّهِ مُطِیعاً، فَهُوَ لَنَا وَلِی»

هرکسی مطیع خداوند باشد ولی و دوست ماست.

این حرف من یا حرف فلان مرجع عظام تقلید نیست، بلکه فرمایش امام باقر (علیه السلام) است.

آقایی که در طول عمرش نه نماز می‌خواند، نه روزه می‌گیرد، نه زکات می‌دهد، نه وجوهات می‌دهد، ده برابر استطاعت ثروت دارد اما به حج نمی‌رود و ربا می‌خورد و محرم هم سینه می زند دوست خداوند محسوب نمی‌شود.

البته من منکر این نیستم که سینه زدن او اجر ندارد. سینه زنی او سر جای خودش محفوظ است و خداوند عالم پاداشی به او می‌دهد. در این قضیه شکی نیست، اما آیا همین سینه زدن کفایت می‌کند؟!

والله تالله بالله و قسم به جان چهارده معصوم اگر شما هزار سال عمر داشته باشید و هزار سال سینه بزنید، جای یک رکعت نماز واجب یا یک روز روزه را نمی‌گیرد.

مستحبات جای خود را دارد و واجبات هم جای خود را دارد. ما نمی‌توانیم به مستحبات عمل کنیم، اما واجبات را ترک کنیم.

اصلاً ببینید امام حسین برای چه آمدند. حضرت آمدند تا مردم را امر به معروف و نهی از منکر کنند. حضرت آمدند به مردم سفارش کنند تا بی نماز نباشید، زکاتتان را بدهید، وجوهات خود را بدهید، روزه بگیرید و حج بروید.

امام حسین روز عاشورا در آن بحبوحه جنگ که دشمن مرتب تیراندازی می‌کرد، نماز ظهر و عصر خود را ترک نکرد. آنوقت من تا ساعت دو و سه و چهار سینه زنی می‌کنم و فردا نمازم قضا می‌شود. آیا امام حسین این عمل را می‌پسندد؟!

شاید این مطالب برای بعضی افراد تلخ باشد، اما اشکالی ندارد. گاهی اوقات حرف‌هایی می‌زنیم که اهل سنت و وهابیت از ما خوششان نمی‌آید، گاهی اوقات هم حرف‌هایی می‌زنیم که شیعیان از ما خوششان نمی‌آید.

امام باقر (علیه السلام) می‌فرماید:

«مَنْ کانَ لِلَّهِ مُطِیعاً، فَهُوَ لَنَا وَلِی»

هرکسی مطیع خداوند باشد، ولی و دوست ماست.

«وَ مَنْ کانَ لِلَّهِ عَاصِیاً، فَهُوَ لَنَا عَدُوٌّ»

هرکسی خدا را معصیت کند دشمن ماست.

کارهایی از قبیل نماز نخواندن، روزه نگرفتن، حج نرفتن، دزدی کردن، دروغ گفتن، نگاه به نامحرم یا گوش دادن موسیقی حرام، مصداق بارز معصیت خداوند است.

«وَ مَا تُنَالُ وَلَایتُنَا إِلَّا بِالْعَمَل»

کسی به ولایت ما نمی‌رسد مگر اینکه ورع داشته باشد.

کافی، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 3، ص 189، ح 1622

بازهم در جلد دوم روایتی در این زمینه آمده است. البته این روایت مرسله است و اعتبار روایت قبل را ندارد. راوی اول روایت «حسن بن محمد بن سماعه» هم مرسله است و هم موثقه است. حضرت می‌فرماید:

«وَ اللَّهِ مَا مَعَنَا مِنَ اللَّهِ بَرَاءَةٌ وَ لَا بَینَنَا وَ بَینَ اللَّهِ قَرَابَةٌ »

ما از طرف خداوند برگ برائت برای کسی نداریم و بین ما و خداوند قرابت و خویشاوندی هم نیست.

«وَ لَا لَنَا عَلَی اللَّهِ حُجَّةٌ»

ما از طرف خداوند تضمین بردن به بهشت هم نداریم.

«وَ لَا نَتَقَرَّبُ إِلَی اللَّهِ إِلَّا بِالطَّاعَةِ»

تنها راه تقرب ما به خداوند طاعت است.

حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) وقتی نماز می‌خواندند چنان بدنشان می‌لرزید گویا نفسشان قطع می‌شود. رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به قدری نماز می‌خواندند گویا پای مبارکشان متورم می‌شد.

حال من در طول عمرم نماز نمی‌خوانم و ادعا می‌کنم که امام حسین را دوست دارم. دوست داشتن خیلی خوب است، اما دوست داشتنی که در کنار آن عمل هم باشد.

«فَمَنْ کانَ مِنْکمْ مُطِیعاً لِلَّهِ تَنْفَعُه وَلَایتُنَا»

هرکسی مطیع خداوند باشد ولایت ما به درد او می‌خورد.

«وَ مَنْ کانَ مِنْکمْ عَاصِیاً لِلَّهِ لَمْ تَنْفَعْهُ وَلَایتُنَا»

هرکسی معصیت کار باشد ولایت ما به درد او نمی‌خورد.

«وَیحَکمْ لَا تَغْتَرُّوا وَیحَکمْ لَا تَغْتَرُّوا»

بسیار خودتان را مغرور نکنید، بسیار خودتان را مغرور نکنید.

کافی، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 2، ص 75، ح 6

ببینید حضرت چقدر زیبا و عالی فرمودند! اگر کسی گناه کرده است و پشیمان شده است، اگر تا اندازه‌ای که از دستش ساخته است و توانسته جبران کرده است تکلیفی ندارد.

امیرالمؤمنین می‌فرماید اگر من در تمام عمرم یک گناه کرده باشم، اگر به قدری گریه کنم که چشمانم نابینا شود یا به قدری در رکوع بمانم که بندهای کمرم جدا شود یا به قدری در سجده بمانم که تمام اعضای بدنم از هم جدا شود، بازهم خجالت می‌کشم.

خجالم می‌کشم سرم را بلند کنم و «یا الله» بگویم. این خداشناسی است! شما عبادت‌های حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) را ملاحظه کنید، عبادت‌های امام سجاد (علیه السلام) را ملاحظه کنید، عبادت‌های دیگر ائمه اطهار را ملاحظه کنید.

ما معصوم نیستیم و یک روزی نمازمان قضا می‌شود، اما باید قضای نماز خود را به جای آوریم. اگر در دوران جوانی بودیم و نمازمان از دست رفته است، خداوند عالم به ما توفیق داده است به اندازه‌ای که می‌توانیم قضای نماز خود را به جای آوریم. اگر روزه‌های خود را نگرفتیم، باید کفاره بدهیم.

شخصی از یک روحانی پرسیده بود: من نود سال دارم و در عمرم روزه نگرفتم. چکار کنم؟! روحانی گفته بود: شما یا باید تمامی مردم چین را اطعام کنید یا تمام مردم فلسطین را آزاد کنید!!

به ازای یک روز روزه نگرفتن باید شصت روز کفاره بدهید، به طوری که سی و یک روز آن پشت سر هم باشد. اگر سی روز روزه گرفتید و یک روز فاصله افتاد، باید از اول روزه بگیرید. شریعت اینقدر سخت است.

اگر کسی گناه کرد سپس متوجه شد و توبه کرد و تا اندازه‌ای که توانست جبران کرد، قطعاً اهلبیت نسبت به مابقی تکالیف دست او را می‌گیرند و هیچ شک و شبهه‌ای در آن نیست.

در مقابل کسی که نسبت به واجبات و محرمات هیچ تقیدی ندارد، مصداق بارز فرموده امام باقر و امام صادق (علیهم السلام) و ائمه اطهار هست. ما باید در این قضایا دقت بیشتری کنیم.

تحلیل و بررسی واژگان کلیدی «حدیث ثقلین»

بنابراین یکی از واژگانی که در حدیث ثقلین هست، این است که حضرت می‌فرمایند: تمسک به قرآن کریم و اهلبیت باعث می‌شود که شما هرگز گمراه نشوید. جداکردن هرکدام از یکدیگر به معنای گمراهی است.

بعضی از واژگان هم نظیر «ولن یتفرقا» در حدیث ثقلین وجود دارند، به این معنا که قرآن و اهلبیت هرگز از همدیگر جدا نمی‌شوند.

من در این جلسه نمی‌خواهم روایات را نشان بدهم، زیرا ما حداقل سی روایت از اهل سنت داریم که بعضی از آنها دارای سندهای صددرصد صحیح هستند. مضمون این روایات این است که قرآن و اهلبیت از همدیگر جدا نمی‌شوند تا قیامت.

ما از آقایان سؤال می‌کنیم الآن قرآن کریم هست، اما اهلبیت کجاست؟! شما یا باید بگوییم که این روایات دروغ است که با این سندهای محکم نمی‌توانید چنین بگویید یا باید بگویید نستجیر بالله رسول اکرم خلاف گفته که این هم کفر است!

همچنین یا باید بگویید که پیغمبر اکرم درست فرموده است. تنها مذهبی که با عبارت «ولن یتفرقا حتی یردا علی الحوض» تطبیق می‌کند مذهب شیعه دوازده امامی است. بعضی از این تعبیرات چنین است:

«إنی تارک فیکم ما إن تمسکتم به لن تضلوا بعدی»

من در میان شما دو چیز به یادگار گذاشتم که اگر به آن تمسک کنید هرگز گمراه نمی‌شوید.

الجامع الصحیح سنن الترمذی، اسم المؤلف: محمد بن عیسی أبو عیسی الترمذی السلمی، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت --، تحقیق: أحمد محمد شاکر وآخرون، ج 5، ص 663، ح 3788

تمسک کردن به این معناست که به گفتار قرآن کریم و اهلبیت عمل کنید. قرآن کریم هم می‌فرماید:

(فَمَنْ یکفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ یؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَک بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقی لا انْفِصامَ لَها وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیم)

بنا بر این، کسی که به طاغوت [بت و شیطان، و هر موجود طغیانگر] کافر شود و به خدا ایمان آورد، به دستگیره محکمی چنگ زده است، که گسستن برای آن نیست. و خداوند، شنوا و داناست.

سوره بقره (2): آیه 256

تمسک جستن به معنای عمل کردن به دستورات قرآن کریم و اهلبیت (علیهم السلام) است. در بعضی از روایات هم آمده است:

«یا أیها الناس إنی قد ترکت فیکم ما إن أخذتم به لن تضلوا کتاب الله وعترتی أهل بیتی»

ای مردم! من در میان شما چیزی گذاشتم که اگر آنها را اخذ کنید، هرگز گمراه نمی‌شوید.

الجامع الصحیح سنن الترمذی، اسم المؤلف: محمد بن عیسی أبو عیسی الترمذی السلمی، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت --، تحقیق: أحمد محمد شاکر وآخرون، ج 5، ص 662، ح 3786

«أخذتم» به معنای فراگرفتن دستورات قرآن کریم و ائمه اطهار است. اگر دستورات قرآن کریم و ائمه اطهار را اخذ کردید و گرفتید گمراه نخواهید شد، در غیر این صورت گمراه خواهید شد. بعضی از روایات چنین است:

«ان اتبعتهما لن تضلوا»

اگر تبعیت کنید گمراه نمی‌شوید.

ملاحظه کنید حدیث ثقلین با واژگان مختلف بیان شده است؛ «ان تمسکتم»، «إن أخذتم»، «ان اتبعتهما». این واژگان پیام‌های مهمی دارد.

مجری:

سؤالات زیاد است و دوست داریم نسبت به اصل کلمات زیادتر بشنویم، اما طبق فرمایش حضرتعالی و اولویتی که به تماس‌های بینندگان می‌دهید به تماس‌های عزیزان بیننده می‌پردازیم.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

در این فاصله بنده قدری توضیح بدهم. دوستان عزیز بعضی عبارت‌ها هست که بسیار تکان دهنده است و شاید برای بعضی از عزیزان تازگی داشته باشد. در روایت آمده است:

« أَیُّهَا الناس إنی فَرَطٌ لَکُمْ وَارِدُونَ عَلَیَّ الْحَوْضَ»

ای مردم! من در کنار حوض منتظر شما هستم.

حضرت در ادامه می‌فرمایند:

«وَإِنِّی سَائِلُکُمْ حین تَرِدُونَ عَلَیَّ عَنِ الثَّقَلَیْنِ فَانْظُرُوا کَیْفَ تَخْلُفُونِی فِیهِمَا»

و از شما در مورد ثقلین سؤال می‌کنم که با ثقلین من چه برخوردی کردید.

المعجم الکبیر، اسم المؤلف: سلیمان بن أحمد بن أیوب أبو القاسم الطبرانی، دار النشر: مکتبة الزهراء - الموصل - 1404 - 1983، الطبعة: الثانیة، تحقیق: حمدی بن عبدالمجید السلفی، ج 3، ص 67، ح 2683

حضرت به صراحت می‌فرمایند که در کنار حوض همدیگر را می‌بینیم و آنجا مشخص می‌شود که شما با قرآن و اهلبیت چکار کردید!!

این‌ها بعضی از واژگانی است که در مورد حدیث ثقلین آمده است. بنده به همین اندازه اکتفا می‌کنم.

ان شاءالله در جلسه بعد سؤال کنید تا این واژگان را به جایی برسانم، سپس تک تک این واژه‌ها را در متن روایات ملاحظه کنیم و پیام روایت را همین جا بگیریم.

مجری:

ان شاءالله، بسیار خوب. الحمدلله این بحث را تا اینجا رساندیم. حتماً جلسات آینده همراه ما باشید. هرکدام از این واژگان دریایی هست. این را از این باب عرض می‌کنم که منهج حضرت استاد را در بررسی این الفاظ و این واژگان دیدیم.

ببینیم از دل این واژگان چه گوهرها و چه مرواریدهای درخشانی بیرون خواهد کشیده شد.

تماس‌های بینندگان برنامه:

از این لحظه به بعد به سراغ تماس‌های شما عزیزان برویم. آقا حسین از اصفهان پشت خط هستند. آقا حسین در خدمت شما هستیم، بفرمایید:

بیننده (آقا حسین از اصفهان – شیعه):

سلام علیکم.

مجری:

سلام علیکم و رحمة الله. آقا محمد حسین عزیز در خدمت شما هستیم.

بیننده:

سلام عرض می‌کنم خدمت حضرت استاد آیت الله حسینی قزوینی و حجت و الاسلام و المسلمین آقای مرعشی.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

سلام علیکم و رحمة الله.

مجری:

آقا محمد حسین در خدمت شما هستیم.

بیننده:

من داشتم ترجمه «تفسیر البرهان» را نگاه می‌کردم که به خلقت حضرت آدم رسیدم. در آنجا حدیثی از امام سجاد و امام حسین نقل کرده بود که از قول امیرالمؤمنین فرموده بودند من خلیفه چهارم هستم. در آنجا آمده بود که خلیفه اول حضرت آدم بود.

خلیفه دوم حضرت داوود بود، خلیفه سوم حضرت هارون بود و خلیفه چهارم حضرت امیرالمؤمنین است.

سؤالی که برایم پیش آمد این است که حضرت داوود بعد از حضرت هارون بود. من این سؤال را از پدرم پرسیدم و گفتند: شاید اینطور طبقه بندی کردند که اول خلفا را آوردند که حضرت داوود است، بعد پیامبران را آوردند که حضرت هارون و حضرت علی است.

مجری:

سؤال دوم خودتان را هم بپرسید.

بیننده:

می‌خواستم ببینم آیا کتاب «تفسیر البرهان» همه مطالب تفسیر پیشین نظیر «تفسیر علی بن ابراهیم قمی» یا «تفسیر عیاشی» را دارد یا خیر؟! لطف کنید برایم توضیح بدهید.

مجری:

بسیار خوب، ان شاءالله. تشکر می‌کنیم آقا محمد حسین عزیز که از اصفهان همراه ما بودید. برای گرفتن جواب‌ها همراه ما باشید. فعلاً با شما خداحافظی می‌کنیم. حضرت استاد در خدمت شما هستیم.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

آقا محمد حسین عزیز در رابطه با احادیثی که در تفاسیر آمده است چه «تفسیر البرهان» باشد یا «تفسیر نور الثقلین» باشد یا از میان تفاسیر اهل سنت «تفسیر الدر المنثور» باشد، سند آوردند و سند روایت ذکر شده است.

ما باید ببینیم سند روایت صحیح است یا صحیح نیست. ما در هفته گذشته هم که با آقا سعید صحبت داشتیم، گفتیم: اگر یک روایتی با ضوابط علم رجال تطبیق کرد و تمام روات آن شیعه امامی و عادل و ضابط باشد مورد قبول ماست.

ضابط به معنای کسی است که کثرت نسیان ندارد. گاهی اوقات فرد ده مطلب می‌شنود، به طوری که نُه مطلب آن از یادش می‌رود. به این شخص ضابط نمی‌گویند، بلکه کثیر النسیان می گویند.

اگر شخصی ضابط و امامی و عادل باشد، روایت او صحیح است. وقتی روایت صحیح شد، تازه نوبت به فقه الحدیث می‌رسد به این معنا که مضمون روایت چیست.

باید ببینیم آیا مضمون روایت با قرآن کریم موافق است یا مخالف است. اگر مضمون روایت با قرآن کریم مخالف بود، فرمودند که روایت را به دیوار بکوبید! اگر روایت مخالف با سنت مشهور ثابته بود، بازهم آن را کنار می‌گذاریم. اگر این روایت با یک روایت دیگر متعارض بود ما بازهم دستوراتی داریم.

اگر دو روایت هردو صحیحه بودند و با همدیگر در تعارض بودند، اینجا مرجحات سندی و مرجحات دلالی داریم که در علم اصول مطرح است. البته الآن فرصت بیان این مطالب نیست.

آنچه برای بنده بسیار مهم است که بگویم، ضرب المثلی است. به عنوان مثال امام صادق فرمودند:

«خُذْ مَا اشْتَهَرَ بَینَ أَصْحَابِک وَ دَعْ مَا نَدَر»

عوالی اللئالی العزیزیة فی الأحادیث الدینیة، نویسنده: ابن أبی جمهور، محمد بن زین الدین، محقق / مصحح: عراقی، مجتبی، ج 13، ص 129، ح 12

مضمون روایت این است که هرکدام از روایاتی که با همدیگر متعارض هستند با احادیث مشهور عند الشیعه تطبیق کردند را بگیرید و اگر با احادیث مشهور تطبیق نکرد را نگیرید.

«خذوا بما خالف العامّة»

جوابات أهل الموصل فی العدد و الرؤیة، نویسنده: مفید، محمد بن محمد، ص 4، باب مقدمة التحقیق

اگر این روایت موافق روایات اهل سنت بود آن را کنار بگذارید، نه به خاطر عداوت با اهل سنت. بعضاً روایات ما تقیتا صادر شده است.

به عنوان مثال امام کاظم (علیه السلام) به «علی بن یقطین» نامه می‌نویسد و می‌فرماید: از این تاریخ موظف هستی در وضو گرفتن پاهایت را بشویی، دست‌هایت را در نماز خواندن روی هم بگذاری، آمین بگویی و سلام را قبل از تشهد بگویی!!

چنین روایتی از امام کاظم نقل شده است و روایت هم صددرصد صحیحه است. این روایت تقیتا صادر شده است. عده‌ای نزد «هارون الرشید» رفتند و سعایت کردند که «علی بن یقطین» جاسوس شیعیان است و خود هم شیعه است.

به همین خاطر امام کاظم (علیه السلام) به «علی بن یقطین» نامه نوشتند و دستور دادند که مطابق نظر اهل سنت رفتار کن.

«هارون الرشید» گفت: من «علی بن یقطین» را امروز در اداره نگه می‌دارم و پنهانی از دور او را نگاه می‌کنم و ببینم چطور نماز می‌خواند.

«هارون الرشید» دید هیچکسی در ساختمان نیست، اما «علی بن یقطین» کنار حوض آمد و سر و پاهایش را شست و شروع به خواندن نماز با دست بسته همانند یک سنی نماز خواند.

بعد از این ماجرا «هارون الرشید» با کسانی که سعایت کرده بودند هم برخورد کرد. غروب که «علی بن یقطین» به خانه برگشت نامه دوم امام کاظم آمده بود در حالی که دستور داده بودند از این تاریخ به بعد نماز را همانطور بخوانید که اهلبیت می‌خوانند.

وقتی در روایت آمده است: «خذوا بما خالف العامّة»، به این معناست که روایاتی را که موافق روایات اهل سنت هست کنار بگذارید و روایاتی که مخالف روایات اهل سنت هست را بگیرید.

این بدان جهت است که این روایات تقیتا و برای حفظ جان شیعیان یا حفظ جان ائمه اطهار (علیهم السلام) صادر شده است.

مرحوم آیت الله العظمی بروجردی می‌فرمودند: روایات ما ناظر به روایات اهل سنت است. بنی امیه مأمور گذاشته بودند و به افرادی پول می‌دادند تا هر روایتی از امیرالمؤمنین هست روایتی ضد آن بسازند. این قضیه را اهل سنت نقل کردند. ان شاءالله ما در رابطه با بحث صحابه این قضایا را مطرح می‌کنیم.

«مرحوم شیخ انصاری» در کتاب «مکاسب» نقل می‌کند از یکی از بزرگان اهل سنت سؤال می‌کنند که ما در سجده چشممان را ببندیم یا باز کنیم؟!

ایشان در جواب می‌گوید: من نمی‌دانم امام صادق چه گفته است. اگر بدانم گفته است چشمتان را باز کنید، من می گویم چشمتان را ببندید. اگر بدانم امام صادق فرموده چشمانتان را ببندید، من می گویم چشمتان را باز کنید.

احتیاطاً یکی از چشمان خود را ببندید و دیگری را باز کنید. در هر صورت با امام صادق (علیه السلام) مخالفت شده است.

اگر امام صادق فرموده بودند هردو چشمتان را باز کنید این فرد هردو چشمش را باز نکرده است. اگر امام صادق فرموده بودند هردو چشمتان را ببندید بازهم این فرد هردو چشمش را نبسته است.

وقتی روایت می‌آید ما باید به فقه الحدیث عرضه کنیم. فقه الحدیث این است، نه اینکه ما روی سند روایت و بحث درایت روایت توجه کنیم. فقه الحدیث به این می گویند که ما ببینیم جهت صدور روایت چیست و برای چه صادر شده است.

آقای محمد حسین عزیز از اصفهان ما باید تمام این موارد را رعایت کنیم و بعد از رعایت کردن می‌توانیم بگوییم که این کلام معصوم است. مادامی که به این مرحله نرسیدیم نمی‌توانیم بگوییم این کلام معصوم است.

خداوند «مرحوم عیاشی» را رحمت کند. ایشان به هیچ وجه سندی برای روایات کتاب «تفسر عیاشی» ذکر نکرده است. البته بعضی از بزرگان سند تمام روایاتی که «عیاشی» در کتاب «تفسیر» خود آورده است را از کتاب‌های دیگر ضمیمه کرده است.

روایتی که سند نداشته باشد همانند منزل بی سند است و هیچکسی آن را نمی‌خرد. روایاتی که سند نداشته باشد را نه می‌توانیم به امام نسبت بدهیم و نه می‌توانیم آن را انکار کنیم.

فرق است میان اینکه ما به روایاتی که ضعیف است عمل کنیم یا آن روایات را طرد کنیم. اگر روایت دروغ باشد بحث دیگری است، اما اگر روایت ضعیف باشد ما نزدیک به بیست و هشت نوع روایت ضعیف داریم.

بنده اقسام روایات ضعیف را در کتاب «المدخل إلی علم الرجال و الدرایة» نقل کرده‌ام و نظر علمای شیعه و اهل سنت را آورده‌ام که روایات ضعیف این اقسام را دارند.

چنین نیست که ما روایات ضعیف را کنار بگذاریم. اگر سه یا چهار روایت ضعیف کنار همدیگر قرار گرفت، همدیگر را تقویت می‌کنند.

مجری:

بسیار عالی. بنابراین دیدمان نسبت به این نوع کتب تفسیری چه «تفسیر البرهان» و چه «تفسیر عیاشی» به همین صورت باشد، از جمله همین روایتی که آقا محمد حسین نقل کرد. حال نسبت به اصل همین روایت خاص هم باید با همین روش پیش بروند؟!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

بله، باید با همین روش پیش بروند. البته کلمات امیرالمؤمنین یک ظاهر دارد و یک باطن دارد. حضرت گاهی اوقات برای اینکه جان چند نفر شیعه را نجات بدهند، می‌فرمایند که من خلیفه چهارم هستم. حضرت در جاهای دیگر می‌فرمایند مراد من از اینکه می گویم خلیفه چهارم هستم حضرت آدم و حضرت داوود و حضرت هارون است.

ما سیصد روایت نقل کردیم و گفتیم که از قول امیرالمؤمنین و رسول اکرم و ائمه اطهار داریم که پیغمبر اکرم فرمودند: خلیفه بعد از من علی بن أبی طالب است، بعد از او امام حسن مجتبی است، بعد از او امام حسین است، بعد از او امام سجاد است.

حضرت اسامی ائمه اطهار تا امام حسن عسکری و حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) را نام می‌برند. سیصد روایت را نمی‌توان به سادگی زیر سؤال برد و ضعیف و مرسل و بدون سند خطاب کرد.

ما وقتی می‌بینیم چند روایت مخالف این سیصد روایت است، آن‌ها را باید توجیه کنیم البته اگر سند آنها درست باشد.

در خصوص اینکه امیرالمؤمنین ابتدا حضرت آدم و سپس حضرت داود و بعد از آن حضرت هارون را ذکر کرده است، آقایان زیاد مته به خشخاش نگذارند.

شاید امیرالمؤمنین می‌خواستند از نظر رتبه بندی این خلفا را مطرح کنند. ما علم به این موضوع را به حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) واگذار می‌کنیم.

مجری:

احسنتم، بسیار خوب. اتفاقاً اینجا جای بحث جهت صدور و قرینه‌هایی هم شاید باشد تا این مطلب را ببینیم که آیا از روی جهت طبیعی خودش و حالت عادی خودش این روایت صادر شده است یا ممکن است تهافت خاصی منظور ائمه اطهار باشد.

ممکن است ائمه اطهار بخواهند به ما نشان بدهند که وقتی من دارم می گویم خلیفه چهارم هستم بدانید که این از باب حقیقت نیست و صرفاً برای گذراندن احوالاتی است که در آن زندگی می‌کنیم.

حضرت استاد فرصت زیادی باقی نمانده است. اگر امکان دارد دعا بفرمایید و ان شاءالله بحث را به اتمام برسانیم.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

خدایا به آبروی حضرت محمد و آل محمد و به آبروی مضطرات یوم عاشورا و به آبروی اهلبیت دلشکسته و مصیبت زده و گریان که در حال طی مسیر میان کوفه و شام هستند تو را سوگند می‌دهیم فرج مولایمان حضرت بقیة الله الأعظم را نزدیک بگردان.

خدایا ما را از یاران خاص و سربازان فداکار و شهدای رکاب حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) قرار بده.

خدایا رفع گرفتاری از جمیع گرفتاران بنما. خدایا حوائج حاجت مندان و حوائج ما را برآورده نما. خدایا دعاهای همه ما را به اجابت برسان.

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

مجری:

احسنتم، طیب الله. ان شاءالله که همه ما پا در رکاب حضرت صاحب العصر و الزمان باشیم و ببینیم روزی را که با معرفت خاصی که دنبال آن هستیم مرید حقیقی و پا در رکاب حقیقی حضرت صاحب الزمان باشیم.

ان شاءالله روزی با شناخت در زمان ظهور حاضر باشیم و همراه با هم در رکاب آن حضرت بجنگیم.

یا صاحب الزمان ادرکنی

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته



Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها