2024 March 19 - سه شنبه 29 اسفند 1402
اگر امیرالمؤمنین خلیفه می شد چه می شد؟ (2)
کد مطلب: ١٣٣٣٦ تاریخ انتشار: ٢٢ خرداد ١٣٩٩ - ١٩:٤٣ تعداد بازدید: 4530
خارج کلام مقارن » عمومی
اگر امیرالمؤمنین خلیفه می شد چه می شد؟ (2)

جلسه هفتاد و یکم 99/03/18

بسم الله الرحمن الرحیم

جلسه هفتاد و یکم 99/03/18
موضوع: اگر امیرالمؤمنین خلیفه می شد چه می شد؟ (2)

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله و الصلاة علی رسول الله و علی آله آل الله لاسیما علی مولانا بقیة الله واللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله إلی یوم لقاء الله.

از این‌كه امروز به خاطر اشكال فنی برنامه، یك مقدار کلاس با تأخیر انجام شد از همه عزیزان و بزرگواران عذر خواهی می‌كنم.

دیروز ما چند تا نكته‌ را عرض كردیم كه این‌ها را به صورت فهرست وار عرض كنم. صحبت روی این بود كه اگر علی (سلام الله علیه) خلیفه می‌شد چه می‌شد؟

ما پنج تا نكته را عرض كردیم

نكته اول: كه علی زمینه ساز عمل به كتاب و سنت می شد.

نكته دوم: علی باعث هدایت مردم به صراط مستقیم می شد.

نكته سوم: علی رهنمود جامعه به سوی حق می گشت.

نكته چهارم: علی ضامن رفاه دنیوی مردم می شد.

در حقیقت سه تا نكته اول، دوم و سوم مربوط به مسائل دینی مردم است و نکته چهارمی مربوط به مسائل دنیوی مردم است كه اگر امیرالمؤمنین خلیفه می‌شد با درایت و علم به حقایقی كه داشت، مردم را به یك دنیای خوب و رفاه و زندگی ایده آل هدایت می‌كرد.

همان‌طوری كه ما روایت داریم حضرت ولی عصر (ارواحنا لتراب مقدمه الفدا) می‌آید و چون یك حكومت جهانی و اسلامی تشكیل می‌دهد و مسائل دنیوی را طوری حل می‌كند كه حتی مردم در شهرها و روستاها می‌گردند فقیری برای دادن صدقه پیدا نمی‌كنند؛ اگر امیرالمؤمنین خلیفه بود و از او اطاعت می‌كردند و بیعت می‌كردند، قطعا زندگی مردم این چنین بود.

پنجمین نکته ای كه عرض کردیم این بود که اگر امیرالمؤمنین خلیفه می شد، ضامن رستگاری و سعادت اخروی مردم بود كه نبی مکرم اسلام فرمودند:

« أَمَا وَالَّذِي نَفْسِي بيده، لَئِنْ أَطَاعُوهُ لَيَدْخُلَنَّ الْجَنَّةَ أَجْمَعِينَ أَكْتَعِينَ»

قسم به خدای که نفس من در قبضه قدرت او هست اگر از علی اطاعت کنند تمام مردم را دسته جمعی وارد بهشت می‌کند.

المصنف؛ اسم المؤلف: أبو بكر عبد الرزاق بن همام الصنعاني الوفاة: 211، دار النشر: المكتب الإسلامي - بيروت - 1403، الطبعة: الثانية، تحقيق: حبيب الرحمن الأعظمي، ج11، ص318

پس اگر امیرالمؤمنین خلیفه می‌شد این ویژگی را داشت و این اتفاقات می افتاد. این یك نكته. البته بعد ما بررسی خواهیم کرد كه علی خلیفه نشد چه اتفاقاتی افتاد!

امروز اگر دنیای ما گرفتار این همه تشتت، خلاف و این همه درگیری و این همه كشت و كشتار و ... و اختلاف طبقاتی و فقر خانمان كُش است، همه این‌ها معلول این است كه از روز اول ولایت را از مسیر واقعی آن منحرف كردند. كه آن را هم ان شاء الله عرض خواهیم كرد.

نكته دومی كه دیروز هم من یك اشاره‌ به آن داشتم، در رابطه با رسول اكرم است. آقای «عابدینی» می‌گوید: "به نظر شیعه امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) خلیفه و نصب شد! پس چرا مشكل مردم حل نشد؟" ایشان یا می‌‌فهمد و یا نمی‌فهمد!؟

من احتمال می‌دهم این آقا یك مقدار مشكل فكری دارد و نمی‌فهمد كه به مجرد نصب امیرالمؤمنین برای خلافت، بنا نیست همه مشكلات مردم حل بشود. همان‌طوری كه با بعثت رسول اكرم بدون آن‌كه از رسول اكرم اطاعت و پیروی كنند مشكلات مردم حل شدنی نیست.

لذا ما می‌بینیم قرآن، اطاعت پیغمبر را در ردیف اطاعت خدا قرار داده است. (بنده به همه عزیزانی كه تا الان سلام گفتند و بعدا سلام می‌دهند عرض می‌كنم: علیكم السلام ورحمه الله و بركاته.) قرآن کریم فرمود:

(مَنْ يطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ)

کسي که از پيامبر اطاعت کند، خدا را اطاعت کرده.

سوره نساء (4): آیه 80

آن‌چه در ذهنم است شاید ما نزدیك به ده، پانزده آیه در قرآن كریم در رابطه با بحث اطاعت رسول داریم.

(يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ)

اي کساني که ايمان آورده‌ايد! اطاعت کنيد خدا را! و اطاعت کنيد پيامبر خدا و اولو الأمر [= اوصياي پيامبر] را!

سوره نساء (4): آیه 59

و امثال این آیات. من یك آیه را انتخاب كرده‌ام:

(مَنْ يطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ)

کسي که از پيامبر اطاعت کند، خدا را اطاعت کرده.

سوره نساء (4): آیه 80

هركس از پیامبر اطاعت كند، از خدا اطاعت كرده است. این نشانگر این است كه پیامبر آمده مردم را به سعادت برساند. هم سعادت دنیوی و هم سعادت اخروی. ولذا شرط اول رسیدن به سعادتین، اطاعت از پیامبر است. لذا خدای عالم اطاعت پیامبر را همسان با اطاعت خودش قرار داده است.

و یا از طرف دیگر فرمود:

(وَمَنْ يعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَ يتَعَدَّ حُدُودَهُ يدْخِلْهُ نَارًا خَالِدًا فِيهَا وَلَهُ عَذَابٌ مُهِينٌ)

و آن کس که نافرماني خدا و پيامبرش را کند و از مرزهاي او تجاوز نمايد، او را در آتشي وارد مي‌کند که جاودانه در آن خواهد ماند؛ و براي او مجازات خوارکننده‌اي است.

سوره نساء (4): آیه 14

فرمود: (وَمَنْ يعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ) یعنی: هركس معصیت خدا و پیامبر را بكند؛ (وَيتَعَدَّ حُدُودَهُ) یعنی: حدودی را كه پیامبر برای مردم معین می‌كند، برای هركسی و برای هر جامعه‌ای حدی و حدودی معین می‌كند؛ كسی بخواهد از حدودی كه پیامبر به امر الهی برای او معین كرده است تعدی كند:

(يدْخِلْهُ نَارًا خَالِدًا فِيهَا وَلَهُ عَذَابٌ مُهِينٌ)

این نشان می‌دهد بر این‌كه به مجرد بعثت پیامبر، بنا نبود مشكلات مردم حل بشود، همان‌طوری كه نسبت به انبیاء گذشته هم به مجرد آمدن انبیاء، بدون اطاعت از ایشان، مشكلات مردم حل نشد.

شما ببینید درباره رسول اکرم من دو تا مثال خیلی ساده می‌زنم، خود رسول اكرم در قضیه «جنگ بدر»، تمام مردم مطیع فرمان پیغمبر هستند و در این جنگ كاملا پیروز می‌ّشوند و پیروزمندانه و با افتخار به مدینه بر می‌گردند و مشركین سر شكسته به مكه بر می‌گردند.

ولی در «جنگ احد» به خاطر نافرمانی تعدادی از صحابه، سپاه اسلام شكست می‌خورد و بیش از هفتاد نفر از عزیزان رسول اكرم و صحابه به شهادت می‌رسند.

پس ببینید این‌كه می‌گوید:

(وَمَنْ يعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيتَعَدَّ حُدُودَهُ يدْخِلْهُ نَارًا خَالِدًا فِيهَا وَلَهُ عَذَابٌ مُهِينٌ)

و آن کس که نافرماني خدا و پيامبرش را کند و از مرزهاي او تجاوز نمايد، او را در آتشي وارد مي‌کند که جاودانه در آن خواهد ماند؛ و براي او مجازات خوارکننده‌اي است.

سوره نساء (4): آیه 14

و از طرفی هم می‌فرماید:

(مَنْ يطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ)

کسي که از پيامبر اطاعت کند، خدا را اطاعت کرده.

سوره نساء (4): آیه 80

در تمام امور چه مسائل سیاسی و چه مسائل اقتصادی و چه مسائل اخلاقی در تمام زمینه‌ها، دستوراتی كه رسول اكرم برای مردم می‌دهد، این دستورات ضامن سعادت دنیا و آخرت مردم است.

یك زن و شوهری كه در یك منزل زندگی می‌كنند، اگر چنانچه این زن و شوهر هركدام به وظیفه خودش عمل كند كه اسلام معین كرده و پیامبر معین كرده، ائمه معین كرده، اگر هفتاد، هشتاد و نود سال هم زندگی كنند، كوچك‌ترین اختلافی پیش نمی‌آید.

تمام اختلافاتی كه حتی در یك جامعه كوچك دو نفره پیش می‌آید، منشأش قانع نشدن هركس به آن حق مسلمی است كه خدای عالم برای آن‌ها قرار داده است.

به تعبیر حضرت امام (رضوان الله تعالی علیه) که فرمود: اگر یكصد و بیست و چهار هزار پیغمبر در یك عصر زندگی می‌كردند، كوچك‌ترین اختلافی باهم پیدا نمی‌كردند. چون تمامی انبیاء تابع دستور الهی هستند و همه به وظیفه و تكلیف خودشان طبق دستور الهی عمل می‌كنند.

پس این آقا كه می‌گوید اگر علی برای امامت نصب شد پس چرا مشكلات مردم حل نشد، این یك حرف بیهوده و یاوه‌ای است كه می‌زند.

یك تعبیری مقام معظم رهبری (حفظه الله تعالی و خذل لله اعدائه) دارد که می‌گوید: "بعضی از افراد هستند که عامل دشمن هستند. پول از دشمن می‌گیرند و برای دشمن كار می‌كنند، بعضی از افراد هم هستند برای دشمن كار می‌كنند و خودشان هم نمی‌دانند و پول هم نمی‌گیرند." یعنی یاران و كارمندان دشمن هستند بدون آن‌كه از دشمن پولی بگیرند!!

بعضی از افراد هم مثل این آقا که البته من خیلی بعید می‌دانم ایشان كسی باشد كه اصلا «عربستان» ایشان را به حساب بیاورد و برای ایشان بخواهد پولی بدهد.

آن‌طوری كه من در آن شش ساعت مناظره‌ای كه داشتم و مقالاتش را مطالعه كردم، این را متوجه شدم و یك مقاله‌ای مفصلی هم علیه ایشان نوشتم و روی سایت گذاشتم دوستان حتما مطالعه كنند.

یك مقاله دیگر هم است که شاید امروز و فردا ما در سایت بگذاریم که در رابطه با دعای «الهی عظم البلاء» است. من از همه عزیزان تقاضا می‌كنم این دو تا مقاله را حتما و حتما مطالعه كنند

و همچنین یك مقاله‌ای هم در رابطه با آقای «محقق داماد» آماده كرده‌ام. ایشان هم آمده یك حرف بیهوده و یاوه‌ای زده و گفته «قضیه چاه پرستی در جمكران و خرافه پرستی و گسترش خرافه در جمكران» یك حرف‌هایی زده كه قلب بسیاری از مؤمنین و بزرگان را به درد آورده است.

البته من در یكی از گروههایی كه اكثراً اساتید و قضات در آن‌جا هستند، آن‌جا مقاله را گذاشته‌ام و دارم آماده می‌كنم ان شاء الله امروز یا فردا روی سایت قرار بدهیم.

به قولی: هر دم از این باغ بری می‌رسد / تازه‌تر از تازه‌تری می‌رسد!

به قدری امروز دوستان‌مان ما شاء الله شبهاتی را مطرح می‌كنند و حرف‌های نادرست و یاوه‌ای می‌زنند كه ما با وجود این دوستان، دیگر نیازی به دشمن نداریم. خلاصه هركسی یك گوشه‌ای را گرفته به قولی می‌گوید:

دشمن اگر می‌كشد به دوست توان گفت / با كی بگویم كه دوست مرا كشت

در هر صورت...

این آقا می‌آید می‌گوید علی اگر معرفی شد پس چرا مشكلات مردم حل نشد؟ یك حرف كاملا نسنجیده و نادرست و بی حساب است.

قرآن برای پیغمبر آمده می گوید:

(مَنْ يطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ)

کسي که از پيامبر اطاعت کند، خدا را اطاعت کرده.

سوره نساء (4): آیه 80

(وَمَنْ يعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيتَعَدَّ حُدُودَهُ يدْخِلْهُ نَارًا خَالِدًا فِيهَا وَلَهُ عَذَابٌ مُهِينٌ)

و آن کس که نافرماني خدا و پيامبرش را کند و از مرزهاي او تجاوز نمايد، او را در آتشي وارد مي‌کند که جاودانه در آن خواهد ماند؛ و براي او مجازات خوارکننده‌اي است.

سوره نساء (4): آیه 14

ولذا نسبت به امیرالمؤمنین هم همین است. شما اگر روایاتی كه در رابطه با حضرت آمده را مشاهده بکنید، خواهید دید که فقط و فقط این‌كه علی امام مؤمنین و خلیفه است و جانشین پیامبر است، نیست.

شما ببینید چقدر ما روایات در رابطه با اطاعت امیرالمؤمنین داریم، و این‌که اطاعت علی، همسان اطاعت پیغمبر است و عصیان علی (علیه السلام) عصیان پیغمبر است؛ اینها یکی دو مورد که نیست. شما ببینید همین:

(يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ)

اي کساني که ايمان آورده‌ايد! اطاعت کنيد خدا را! و اطاعت کنيد پيامبر خدا و اولو الأمر [= اوصياي پيامبر] را!

سوره نساء (4): آیه 59

تفسیر این آیه خیلی طول می‌کشد و ما اگر بخواهیم وارد این آیه بشویم شاید از بحثمان خارج بشویم. شما ببینید همه آقایان حتی «فخر رازی» هم می‌‌گوید «اولی الامر» حتماً باید معصوم باشد و اگر معصوم نباشد تناقض در کلام خدا لازم می‌آید.

چون خدای عالم در این‌جا اطاعت خدا و اطاعت رسول را واجب كرده و اطاعت اولی الامر را هم واجب کرده. اگر «اولی الامر» معصوم نباشد و دستور خلاف شرع بدهد، یعنی خدای عالم گفته تو دستور خلاف شرع «اولی الامر» را اطاعت کن!!

حال آن‌که ما می‌دانیم اطاعت «اولی الامر» در مطالب خلاف شرع حرام است؛ ولذا در این‌که «اولی الامر» باید معصوم باشد شکی نیست.

بعد آقای «فخر رازی» می‌گوید: ولی ما چه کار کنیم؟ چون ابوبکر و عمر معصوم نبودند ما ناگزیر هستیم از ظاهر آیه دست بر داریم!! یعنی این آقایان یک چیزی در ذهن خودشان درست کرده‌اند و هر چه که آیات قرآن و روایات، با بافته‌ها و مطالب ذهنی‌شان تطبیق کرد، قبول می‌کنند و اگر تطبیق نکرد رد می‌کنند!!

یعنی ملاک برای این‌ها، کتاب و سنت نیست، ملاک برای این‌ها، آن بافته‌های ذهنی و تصورات ذهنی‌شان است.

در کتب شیعه و سنی به صورت مفصل آمده که مراد از «اولی الامر» امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (سلام الله علیه) است. من به سراغ روایات می‌روم که خیلی واضح‌تر است. از «ابوذر» داریم که نقل کرده است پیغمبر اکرم فرمود:

«مَنْ أَطَاعَنِي فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ، وَمَنْ عَصَانِي فَقَدْ عَصَى اللَّهَ، وَمَنْ أَطَاعَ عَلِيًّا فَقَدْ أَطَاعَنِي، وَمَنْ عَصَى عَلِيًّا فَقَدْ عَصَانِي»

پیغمبر فرمود هر کس از من اطاعت کند خدا را اطاعت کرده است. و هر که نافرمانی مرا بکند، نافرمانی خدا را کرده است. و هر کس از علی اطاعت کند مرا اطاعت کرده است و هر کس از علی نافرمانی کند، مرا نافرمانی کرده است.

المستدرك على الصحيحين، اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاكم النيسابوري، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1411هـ - 1990م، الطبعة: الأولى، تحقيق: مصطفى عبد القادر عطا، ج 3، ص 131، ح 4617

این فرمایش برای چه است؟ اطاعت علی، اطاعت منِ پیغمبر است. عصیان علی، عصیان منِ پیغمبر است؛ پس معلوم می‌شود فقط معرفی علی برای خلافت، مشکل مردم را حل نمی‌کند؛ نه مشکل دینی مردم، نه مشکل دنیای مردم، نه مشکل اخروی مردم، نه مشکل مادی مردم، و نه مشکل معنوی مردم!

آن‌که می‌تواند تمام مشکلات در همه حوزه‌ها را حل کند، اطاعت بی‌چون و چرا از دستورات امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) است.

آقای «حاکم نیشابوری» هم در انتهای نقل روایت می‌گوید:

«هذا حدیثٌ صحیح الإسناد ولم یُخرِجا»

«بخاری» و «مسلم» این روایت را در کتاب‌شان نیاوردند، البته ما چند تا مقاله در سایت داریم آیا روایت «من أطاع عليّا فقد أطاعني» با سند معتبر در منابع اهل‌سنت نقل شده یا نه؟ آنجا کل روایات آمده من فقط یک روایت از آن‌جا آوردم.

نکته دیگری که خیلی جالب است «احمد ابن حنبل» رئیس «حنابله» آورده که پیغمبر فرمود:

«يا علي انه من فارقني فقد فارق الله»

هر کس از من جدا شود از خدا جدا شده است

«ومن فارقك فقد فارقني»

و هر کس از تو مفارقت کند جدا کند از من جدا شده است.

فضائل الصحابة؛ اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبد الله الشيباني الوفاة: 241، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بيروت - 1403 - 1983، الطبعة: الأولى، تحقيق: د. وصي الله محمد عباس، ج2، ص570، ح 962

یعنی مردم باید نه تنها مطیع امیرالمؤمنین باشند بلکه همگام و همراه علی باید باشند، دقیقاً پای خودشان را جای پای علی ابن ابیطالب بگذارند.

یعنی در تمام مسائل ببینند دستورات امیرالمؤمنین چیست، هر مشکلی برای این‌ها پیش می‌آید خودشان را ملازم امیر المؤمنین بدانند.

من یک دفعه در جلسه‌ای عرض کردم آقا امام صادق (سلام الله علیه) نشسته بودند تعدادی از صحابه هم اطراف حضرت نشسته بودند. «ابو بصیر» و «جمیل ابن درّاج» و دیگران بودند؛ یک پیره زنی وارد شد حضرت فرمود یک مقدار به سوالی که این پیره زن می‌پرسد دقت کنید.

پیرزن گفت: یابن رسول الله من به خاطر بیماریم نزد پزشک رفتم، پزشک به من دستور داده برای معالجه، شراب بخورم، آمدم از شما سوال کنم که آیا شراب بخورم یا نخورم؟

حضرت فرصت را غنیمت شمرد فرمود: برای چه آمدی از من سوال کنی؟ عرض کرد یابن رسول الله، آمدم از شما سوال کنم که اگر گفتی بخور، می‌روم می‌خورم، و در شب اول قبر و در قیامت اگر از من سوال کردند چرا شراب خوردی، می‌گویم حجت خدا، امام صادق به من فرمود من هم خوردم.

و اگر فرمودی نخور، نمی‌خورم و اگر سوال کردند چرا نخوردی و مُردی و خودکشی کردی - اگر واقعاً انسان بداند معالجه‌اش در یک دارو است و تعمداً از خوردن آن دارو خوداری کند و این باعث مرگش شود این در حقیقت نازل به منزله یک نوع خودکشی است – می گویم امام زمان من چنین دستوری به من داد.

بعد امام صادق (سلام الله علیه) به صحابه رو کرد و فرمود:

«هذه حقیقةُ الإیمان»‌

حقیقت ایمان این است.

ولذا رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) که می‌فرماید:

من فارقني فقد فارق الله ومن فارقك فقد فارقني»

هر کس از علی مفارقت کند از من مفارقت کرده و هر کس از من مفارقت کند از خدا مفارقت کرده!

فضائل الصحابة؛ اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبد الله الشيباني الوفاة: 241، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بيروت - 1403 - 1983، الطبعة: الأولى، تحقيق: د. وصي الله محمد عباس، ج2، ص570، ح 962

معنایش این است. «هیثمی» هم همین عبارت را می‌آورد و می‌گوید:

« رَوَاهُ الْبَزَّارُ، وَرِجَالُهُ ثِقَاتٌ»

مجمع الزوائد ومنبع الفوائد؛ اسم المؤلف: علي بن أبي بكر الهيثمي الوفاة: 807 ، دار النشر: دار الريان للتراث/‏دار الكتاب العربي - القاهرة , بيروت – 1407، ج 9، ص 135

البته ما در سایت ولی عصر هم یك مقاله مفصلی داریم که آیا روایت: «من فارقني فقد فارق الله ومن فارقك فقد فارقني» با سند معتبر در منابع اهل‌سنت نقل شده است یا نه؟ این را هم عزیزان ان شاء الله از سایت بگیرند و مطالعه كنند.

«شیخ صدوق» با سند خودش از «ابن عباس» و او از پیامبر اكرم نقل می‌كند که فرمود:

«أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ عَلِيّاً إِمَامُكُمْ مِنْ بَعْدِي وَ خَلِيفَتِي عَلَيْكُم وَ هُوَ وَصِيِّي وَ وَزِيرِي‏‏»

علی بعد از من امام شما است؛ خلیفه من بر شما است؛ وصی و وزیر من است.

«مَنْ عَصَى عَلِيّاً فَقَدْ عَصَانِي وَ مَنْ عَصَانِي فَقَدْ عَصَى اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ»

معصیت علی معصیت من است و معصیت من معصیت خداوند است.

«وَ مَنْ أَطَاعَ عَلِيّاً فَقَدْ أَطَاعَنِي وَ مَنْ أَطَاعَنِي فَقَدْ أَطَاعَ اللَّه‏ أَيُّهَا النَّاسُ مَنْ رَدَّ عَلَى عَلِيٍّ فِي قَوْلٍ أَوْ فِعْلٍ فَقَدْ رَدَّ عَلَيَّ»

معاني الأخبار؛ ابن بابويه، محمد بن على، محقق / مصحح: غفارى، على اكبر، ناشر: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، ص 372

این جالب است، عزیزان دقت كنند. می فرماید: هركس بخواهد سخن علی را رد كند در برابر علی بایستد، در حقیقت در برابر من ایستاده است. علی می‌گوید فلان كار را بكن، او نكند، یا به مردم بگوید شما نكنید، حالا چه علی دستور فعلی بدهد و یا دستور قولی بدهد؛

«مَنْ رَدَّ عَلَى عَلِيٍّ فِي قَوْلٍ أَوْ فِعْلٍ فَقَدْ رَدَّ عَلَيَّ وَ مَنْ رَدَّ عَلَيَّ فَقَدْ رَدَّ عَلَى اللَّهِ فَوْقَ عَرْشِه‏»

ببینید، یعنی كسی سخن علی را رد كند و قبول نكند و به مردم هم بگویند رد كنید و عمل نكنید، در حقیقت سخن خدا را در فوق و بالای عرش رد كرده است!!

این‌ها همه نشان می‌دهد بر اینکه تنها فقط نصب علی برای خلافت ملاك نیست، آن‌چه كه ملاك است بعد از قبول كردن امامت علی و بیعت با علی، اطاعت بی چون و چرا از علی، هم قولا و هم فعلا لازم است.

شما ببینید در قضیه‌ حكمیت، امیرالمؤمنین مطلبی فرمود ولی مردم قول علی را رد كردند، چه مصیبتی پیش آمد و چه مسائلی پیش آمد!؟ چه بسا می‌شود گفت كه اگر قضیه‌ حكمیت انجام نشده بود و قضیه‌ی معاویه در جنگ صفین تمام شده بود، ما دیگر مشكلی امروز در جهان نداشتیم.

وقتی امیرالمؤمنین به مالك دستور می‌دهد از جنگ دست بردار، مالك می‌گوید به علی سلام برسان بگو من در چند قدمی خیمه معاویه هستم و اگر معاویه را نابود كنم دیگر مسئله تمام است. یعنی می‌خواهد بگوید من خیلی به فتح نهایی نزدیك هستم. فرستاده دوم علی می‌رود می‌گوید اگر دست برنداری و دیر برسی، علی را زنده نخواهی دید.

شما ببینید این رد قول علی صورت گرفت و حتی حَكَم هم که انتخاب شد، چقدر امیرالمؤمنین فرمود «ابو موسی اشعری» صلاحیت برای حكمیت ندارد؛ ولی هیچ‌كس سخن علی را قبول نكرد، همه داد زدند نه، باید «ابو موسی اشعری» حكم باشد. و «ابو موسی اشعری» خیانتی را كرد كه الان ما امروز گرفتار این هستیم.

«محمد رشید رضا»‌ در كتاب «تفسیر المنار» فكر كنم جلد 11 صفحه 214 است عبارت عجیبی را نقل می کند و می‌گوید:

«قَالَ أَحَدُ كِبَارِ عُلَمَاءِ الْأَلْمَانِ فِي الْأَسِتَانَةِ لِبَعْضِ الْمُسْلِمِينَ وَفِيهِمْ أَحَدُ شُرَفَاءِ مَكَّةَ: إِنَّهُ يَنْبَغِي لَنَا أَنْ نُقِيمَ تِمْثَالًا مِنَ الذَّهَبِ لِمُعَاوِيَةَ بْنِ أَبِي سُفْيَانَ فِي مَيْدَانِ كَذَا مِنْ عَاصِمَتِنَا (بَرْلِينْ) قِيلَ لَهُ: لِمَاذَا؟ قَالَ: لِأَنَّهُ هُوَ الَّذِي حَوَّلَ نِظَامَ الْحُكْمِ الْإِسْلَامِيِّ عَنْ قَاعِدَتِهِ الدِّيمُقْرَاطِيَّةِ إِلَى عَصَبِيَّةِ الْغَلَبِ، وَلَوْلَا ذَلِكَ لَعَمَّ الْإِسْلَامُ الْعَالَمَ كُلَّهُ، وَلَكُنَّا نَحْنُ الْأَلَمَانَ وَسَائِرَ شُعُوبِ أُورُبَّةَ عَرَبًا وَمُسْلِمِينَ»

تفسير القرآن الحكيم (تفسير المنار)؛ المؤلف: محمد رشيد بن علي رضا بن محمد شمس الدين بن محمد بهاء الدين بن منلا علي خليفة القلموني الحسيني (المتوفى: 1354هـ)، الناشر: الهيئة المصرية العامة للكتاب، سنة النشر: 1990 م؛ ج 11، ص 214

می گوید اگر ما مسیحی‌ها مجسمه معاویه را از طلا بسازیم و در بهترین چهار راههای شهرهای اروپا قرار دهیم باز كاری كم كردیم.

چون اگر معاویه نبود، علی فتح می‌كرد و الان اثاری از مسیحیت در كره زمین نبود، الان اگر این همه مسیحی در روی زمین است همه ما مدیون معاویه هستیم كه در برابر علی ایستاد و نگذاشت علی اسلام را در سراسر جهان گسترش بدهد.

ما این را چه كار كنیم!؟ این‌ها نشان می‌دهد بر این‌كه همه این مسائل علت اصلیش این است كه به قول و نصب پیامبر در مورد علی عمل نشد.

باز «سلیم بن قیس» همین تعبیر را دارد و مفصل است. حالا اگر دوستان سوالی دارند، سوال‌شان را مطرح كنند من باز این فایل را تنظیم می‌كنم و در سایت می‌گذارم.

دوستان اگر سوال و فرمایش خاصی دارند بفرمایند. در این هفت دقیقه‌ای كه باقی مانده است در خدمت دوستان هستیم.

پرسش:

«رشید رضا» این را از قول چه كسی نقل كرده است؟

پاسخ:

«رشید رضا» این را از قول یكی از دانشمندان اروپایی نقل می‌كند.

«أحد كبار علماء الألمان في الآستانة لبعض المسلمين وفيهم أحد شرفاء مكة : ينبغي لنا أن نقيم تمثالا من الذهب لمعاوية بن أبي سفيان في ميدان كذا من عاصمتنا " برلين " فقيل له: لماذا ؟ قال : لأنه هو الذي حول نظام الحكم الإسلامي عن قاعدته الديموقراطية إلى عصبية ، ولولا ذلك »

می گوید این‌كه واقعا نظام حكومت اسلامی را از قانون دموكراسی منحرف كرد و بر یك حكومت كاملا زوری و غلبه‌ای تبدیل کرد، معاویه بود و اگر نبود؛

«لعم الإسلام العالم كله»

تفسير القرآن الحكيم (تفسير المنار)؛ المؤلف: محمد رشيد بن علي رضا بن محمد شمس الدين بن محمد بهاء الدين بن منلا علي خليفة القلموني الحسيني (المتوفى: 1354هـ)، الناشر: الهيئة المصرية العامة للكتاب، سنة النشر: 1990 م؛ ج 11، ص 214

باز كتاب «الوحی المحمدی» صفحه 232، محمود ابو ریّه، صفحه 185 مع رجال الفقه جلد 1 صفحه 299

پرسش:

آیه « يَوْمَ يُكْشَفُ عَنْ ساقٍ» یعنی چه؟

پاسخ:

این‌ها در رابطه با قیامت است، كنایه از این است كه تمام پرده‌ها كنار می‌رود و اسرار نهفته برای مردم روشن می‌شود. حالا باید به تفسیر مراجعه كرد، آن‌چه كه در ذهنم مانده این است که این عبارت، عبارت اخرای « يَوْمَ تُبْلَى السَّرائِر» است.

جمله «يُكْشَفُ عَنْ ساقٍ» (ساقها برهنه مى‏شود) به گفته جمعى از مفسرين كنايه از شدت هول و وحشت و وخامت كار است‏.

یعنی «یكشف عن ساق» معمولا انسان شلوار و... می‌پوشد كه ساق پایش مخفی باشد و مردم او را نبینند و یك پوششی داشته باشد؛ ولی فردای قیامت دیگر همه چیز روشن می‌شود.

پرسش:

لطفا فایل درس را هم در کانال قرار بدهید.

پاسخ:

چشم! فایل را می‌دهیم تا دوستان روی كانال بگذارند؛ ولی اگر شما این دو تا فایلی كه من عرض كردم که در سایت است را ببینید خیلی كامل است.

پرسش:

حدیث «وان تؤمروا عليا» هم می‌تواند دلیل باشد.

پاسخ:

بله درسته. اهل سنت نقل کرده اند که پیغمبر فرمود:

«وان تُؤَمِّرُوا عَلِيًّا رضي الله عنه وَلاَ أُرَاكُمْ فَاعِلِينَ تَجِدُوهُ هَادِياً مَهْدِيًّا يَأْخُذُ بِكُمُ الطَّرِيقَ الْمُسْتَقِيمَ»

فضائل الصحابة؛ اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبد الله الشيباني الوفاة: 241 ، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بيروت - 1403 - 1983، الطبعة: الأولى، تحقيق: د. وصي الله محمد عباس، ج1، ص 231، ح 284

ما در آن‌جا ده – دوازده تا روایت داریم و در بحث‌ها مفصل آوردیم.

پرسش:

این‌كه نقل است حضرت زهرا به امیرالمؤمنین گفت قیام كن، مگر نمی‌بینی حقت را گرفته‌اند! آیا اعتراض حضرت زهرا منافات با درك شرایط حضرت امیر ندارد؟

پاسخ:

«ثبّت العرش ثم انقش»؛ اولا شما بفرمایید حضرت زهرا در كجا به امیرالمؤمنین فرموده قیام بكن! اول این را برای ما بیاورید تا ما جوابش را بدهیم.

این‌كه در رابطه با حضرت زهرا (سلام الله علیها) نقل است كه می‌گویند به حضرت امیر فرمود "مثل بچه‌ای در جنین نشسته‌ای و حقت را پایمال می‌كنند" این سندی ندارد و بعضی‌ها مثل مرحوم «سید جعفر مرتضی» می‌گوید این در حقیقت زبان حال مردم است. یعنی مردم این چنین تصور می‌كنند.

امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) اگر می‌خواست قیام بكند، از اسلام دیگر خبری نبود. صد نفر دویست نفر طرف امیرالمؤمنین را می‌گرفتند و تعدادی طرف خلفا را می‌گرفتند و كشت و كشتار داخلی انجام می‌شد.

از آن طرف دو تا دولت بزرگ «ایران» و «روم» در كمین نشسته‌اند تا اسلام را از بین ببرند. این‌ها اگر می‌آمدند، به طور كلی همین چهار تا بچه مسلمانی كه به ظاهر نماز می‌خواندند هم از بین می‌رفتند و لذا از اسلام هیچ خبری نبود.

پرسش:

سوال می‌شود بحث از خلافت حضرت امیر یك بحث تاریخی است و گذشته است. پس چه دلیلی وجود دارد كه دوباره بحث شود كه موجب اختلاف مسلمین بشود.

پاسخ:

برادر من! الان بحث خلافت حضرت امیرالمؤمنین بحث تاریخی نیست، بلكه بحث اعتقادی است. آیا الان وظیفه‌ی ما چیست؟ آیا ما سخن علی را قبول كنیم كه می‌ٰفرماید:

«كُونَا لِلظَّالِمِ خَصْماً وَ لِلْمَظْلُومِ عَوْناً»

نهج البلاغة (للصبحي صالح)؛ نویسنده: شريف الرضى، محمد بن حسين، ناشر: هجرت، محقق/ مصحح: فیض الاسلام، ص421

در برابر آمریكا و در برابر اسرائیل! یا نه، سخن آقای «عمر بن الخطاب» را قبول كنیم که می گوید:

«فاسمع وأطع وإن أمر عليك عبد حبشي مجدع إن ضربك فاصبر وإن حرمك فاصبر وإن أراد أمرا ينتقص دينك فقل سمع وطاعة دمي دون ديني»

الكتاب المصنف في الأحاديث والآثار، اسم المؤلف: أبو بكر عبد الله بن محمد بن أبي شيبة الكوفي، دار النشر: مكتبة الرشد - الرياض - 1409، الطبعة: الأولى، تحقيق: كمال يوسف الحوت؛ ج 6، ص 544

می گوید اگر حاكم اسلامی به كله‌ات زد و اسیرت كرد و اموالت را گرفت، وظیفه شما تبعیت از ظالم است. ما چه كار كنیم؟ لذا بحث امیرالمؤمنین بحث تاریخی نیست.

در همان اوائل انقلاب بود، تعدادی از سران «فلسطین» در «تهران» برای دیدار با «امام» (رحمت الله علیه) آمده بودند. البته این قضیه فقط در بعضی از خبرهای محرمانه آمد. آن‌جا گفته‌اند این‌كه امروز ما داریم از اسرائیل تو سری می‌خوریم و ظلم می‌كشیم به خاطر این است كه پدران ما آن روز از علی دفاع نكردند، از زهرا دفاع نكردند. ما داریم تاوان عدم دفاع اجداد و پدران مان را پس می‌دهیم.

پرسش:

امروز، روز «رد الشمس» است اگر می‌شود چند جمله در این مورد هم بفرمایید

پاسخ:

دیگر وقت تمام شد، چشم فردا در رابطه با مسئله «رد الشمس» صحبت می‌كنم و یا فایلش را می‌گویم دوستان در کانال بگذارند. یك فایلی ما به اسم «رد الشمس» داریم. ببینید رد الشمس در روایات اهل‌سنت، رد الشمس در مصادر شیعه، این‌كه چند مورد رد الشمس برای امیرالمؤمنین انجام شده ما همه را آوردیم و مفصل هم بحث كردیم. من گمان می‌كنم در سایت هم كه دوستان مراجعه كنند موجود است.

فرمایشات آقای «محقق داماد» را ما با تمام احترامی كه برای ایشان قائل هستیم، البته ایشان زحمات زیادی هم می‌كشند ولی این‌كه می‌‌آید این مطالب شاذ را می‌گوید قابل قبول نیست.

شما ببینید الان من در گوگل سرچ می‌كنم: «محقق داماد – چاه پرستی» ببینید این مطلب چقدر در سایت‌ها آمده است. «اعتراض آیت الله محقق داماد به مكتب چاه پرستی در جمكران و خرافه، اعتراض... اعتراض...» این را سایت‌های مختلفی نقل كرده‌اند.

بنده هم در یكی از كانال‌های كه اكثر اساتید در آن‌جا هستند یك جواب تقریبا سه چهار صفحه‌ای دادم. ما با شخصیت افراد كاری نداریم، هرچه افراد محترم باشند و... چرا كه ما كاری با این قضایا به هیچ وجهی نداریم.

ما در همین مدرسی كه در دارالشفاء تدریس داریم بعد از ما اخوی بزرگوار ایشان كه از فقهای واقعا وارسته حوزه هستند و درس خارج تدریس دارد، تدریس می کند. یك روزی من از ایشان سوال كردم و گفتم این اخوی شما چرا بعضی از این شذوذات را مطرح می‌كند؟

ایشان فرمودند چه كار كنیم، حرف ما را هم ایشان گوش نمی‌كند. ایشان از این حرف‌های نادرست و شذوذات زیاد دارند.

جواب ایشان را ان شاء الله اگر همین امروز من بتوانم تكمیل كنم، روی سایت می‌گذارم و بعد یكی از طرفدارانش هم در همان كانال یك جوابی به ما داده، جواب ایشان را هم ما در سایت می‌گذاریم و جواب جواب را هم می‌گذاریم.

ما پریروز «تهران» بودیم، یكی از اساتید دانشگاه امام صادق می‌گفت ما اعتراض كردیم یكی از طرفدارانش یك جواب خیلی بیهوده و تندی به ما داده است. ایشان هم آن جواب را برای ما فرستاده؛ ما هم جواب این استاد دانشگاه امام صادق را هم روی سایت قرار می‌دهیم.

ان شاء الله كه خدا به ما توفیق بدهد. چون ما هنوز خیلی حال‌مان سرجایش نیامده؛ حالا الحمدلله ما كرونا را رد كردیم ولی پسمانده‌های این بیماری هنوز در تن‌مان است.

الان كه من صحبت می‌كنم خیلی خسته‌ خسته هستم و احساس می‌كنم در تمام بدنم به اندازه یك ذره‌ای رمق نیست و به زور دارم صحبت می‌كنم. دوستان دیدند كه من خیلی صحبت‌هایم پرشور است.

پرسش:

فلاح و یا فساد جامعه بر فساد اعتقاد است.

پاسخ:

اتفاقا یكی از مقاله‌های كه آقای «محقق داماد» نوشته همین است، كه اعتقاد، نشانه‌ فلاح و فساد جامعه نیست بلكه تفكر است. یكی از اساتید بزرگ، فكر كنم آقای «شاپوری» است یك جواب خیلی محكمی به ایشان داده است.

بحث عقیده‌ تنها فایده ندارد؛ شما ببینید در قرآن آنچه كه در ذهن من می‌رسد نزدیك به هفتاد آیه دارد که:

(إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ)

عمل صالح در كنار ایمان قرار گرفته است. البته تعابیر مختلف است، همه‌اش این تعبیر نیست. یا:

(فَمَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحاتِ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ)

این تعابیر در قرآن آمده، اعتقاد تنها اگرچنان‌چه عملی در خارج نداشته باشد هیچ فایده‌ای ندارد. خدا ان شاء الله به همه شما توفیق بدهد و به همه شما عافیت بدهد، از شما التماس دعا داریم.

«والسلام علیكم ورحمة الله و بركاته»



مطالب مرتبط:
اگر امیرالمؤمنین خلیفه می شد چه می شد؟ (1)آیه (وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ) از دیدگاه مفسرین شیعه!حجیت سنت ائمه، مثل حجیت سنت پیامبر اکرم!بررسی احادیث تفویض پیامبر به ائمه (علیهم السلام)
Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها