بسم الله الرحمن الرحیم
تاریخ: 97/11/24
موضوع: «پاسخ به شبهات فاطمیه»
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله و الصلاة علی محمد رسول الله و علی آله آل الله لاسیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله إلی یوم لقاء الله، الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي هَدَانَا لِهَذَا وَمَا كُنَّا لِنَهْتَدِي لَوْلَا أَنْ هَدَانَا اللَّهُ.
خدا را بر تمام نعمتهایش بویژه نعمت ولایت، سپاس میگوییم و ایام شهادت جانسوز و مظلومانه صدیقه طاهره، فاطمه زهرا (سلام الله علیها) را به پیشگاه مقدس مولایمان بقیة الله الاعظم (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) و همه علاقهمندان و دلباختگان اهلبیت عصمت و طهارت تسلیت و تعزیت عرض میکنیم. خدا را به آبروی فاطمه زهرا (سلام الله علیها) سوگند میدهیم پاداش ما را فرج موفور السرور مولایمان بقیة الله الاعظم قرار بدهد ان شاء الله.
موضوعی بحثی که دوستان اعلام فرموده بودند در رابطه با شبهات مربوط به فاطمیه و صدیقه طاهره (سلام الله علیها) است. اولاً قبل از آنکه شبههای مطرح بشود من به چند نکته اشاره کنم، عزیزان ما دقت کنند اگر ما خوب به بحث صدیقه طاهره توجه بکنیم خیلی از قضایا و اختلافاتی که میان شیعه و سنی، شیعه و وهابیت است قطعاً برطرف خواهد شد.
به نظر میرسد اگر موضوع فاطمه زهرا را بتوانیم خوب تحلیل کنیم و حق مطلب را ادا کنیم خیلی از شبهات مربوط به امامت و ولایت، عاشوراء، مهدویت و عصمت حل خواهد شد؛ چون با توجه به محوریت صدیقه طاهره و جایگاه صدیقه طاهره در میان شیعه و سنی بویژه در کتابهای معتبر اهلسنت خیلی از مسائل روشن میشود.
روایاتی که در منابع اهلسنت آمده:
«فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّي»
فاطمه پارهی وجود من است!
الجامع الصحيح المختصر ، اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256 ، دار النشر : دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987 ، الطبعة : الثالثة ، تحقيق : د. مصطفى ديب البغا، ج 3، ص 3509، ح 3510
«فاطمة قلبي و روحي الّتي بين جنبيّ»
فاطمه قلب، روح و جان من در درون سینهام است
مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بيروت)، 111جلد، دار إحياء التراث العربي - بيروت، چاپ: دوم، 1403 ق، ج31 ؛ ص59
این تعابیر، تعابیر خیلی سنگینی است و برای صدیقه طاهره یک جایگاهی را معین میکند که اگر این جایگاه جا بیافتد خیلی از مسائل حل میشود. این متن «صحیح بخاری» است که آقایان اهلسنت بعد از قرآن صحیحترین کتاب میدانند.
«أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم قال فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّي فَمَنْ أَغْضَبَهَا أَغْضَبَنِي»
...غضب حضرت زهرا، غضب من هست
الجامع الصحيح المختصر ، اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256 ، دار النشر : دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987 ، الطبعة : الثالثة ، تحقيق : د. مصطفى ديب البغا، ج 3، ص 1361، ح3510
یا در «صحیح مسلم» چاپ «عربستان سعودی»، که بازهم جزء اصح الکتب بعد از قرآن است دارد:
«قال رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم إنما فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّي»
...فقط فاطمه پاره وجود من است...
کلمه «إنما» دلیل بر حصر است؛ یعنی آنکه میتواند نمایانگر وجود مقدس رسول اکرم در جامعه باشد صدیقه طاهره است.
«يُؤْذِينِي ما آذَاهَا»
آنچه که موجب اذیت زهرا شود اذیت من است.
صحيح مسلم ، اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسين القشيري النيسابوري الوفاة: 261 ، دار النشر : دار إحياء التراث العربي - بيروت ، تحقيق : محمد فؤاد عبد الباقي، ج 4، ص 1903، ح2449
دقت کنید اذیت زهرا، اذیت پیغمبر است، قرآن هم میفرماید:
(إِنَّ الَّذِينَ يؤْذُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِي الدُّنْيا وَالْآخِرَةِ)
بيگمان کساني که خدا و پيامبر او را آزار ميرسانند خدا آنان را در دنيا و آخرت لعنت کرده
سوره احزاب (33): آیه 57
اولاً دقت بشود که واژه «إنما»؛ یعنی حتی در رابطه با حضرت امیر و امام حسن و امام حسین (سلام الله علیهما) این تعبیر نیست، به عبارت دیگر پیغمبر اکرم میخواهند بفهمانند که: صدیقه طاهره، همسنگ من است، سخن او سخن من است، رضایت او، رضایت من است. غضب و خشم او، غضب و خشم من است.
بعد از رحلت پیامبر گرامی که جامعه دچار انحراف میشود، خلیفه به حق رسول اکرم و وصی و جانشین به حق او را کنار میزنند و صحنهگردانی میکنند، برای خیلیها امر مشتبه میشود که قضیه چیست؟ حق کجاست؟ باطل کجاست؟ همه کسانی که در دو جبهه هستند صحابه پیغمبر هستند، سطح معلومات مردم در آن حدی نیست که بتوانند تحلیل کنند و حق را بدون پالایش تشخیص بدهند.
یک طرف علی ابن ابیطالب (سلام الله علیه)، «سلمان»، «ابوذر»، «مقداد»، «عمار»، «طلحه» و «زبیر» هستند، «طلحه» و «زبیر» - که آن زمان در این جبهه بودند ولی متأسفانه بعداً دنیا کاری کرد که صد و هشتاد درجه تغییر جهت دادند!- آن طرف هم «ابوبکر»، «عمر»، «خالد ابن ولید»، «سعد ابن ابی وقاص» و «عبدالرحمن ابن عوف» و... هستند اینهایی که یک عمر در رکاب پیغمبر شمشیر زدند. همه اینها از بزرگان صحابه هستند و مردم نگاه میکنند و معطل میمانند چه کار بکنند؟ به کدام طرف بروند؟ در اینجا نقش صدیقه طاهره به عنوان پاره وجود رسول اکرم، کاملاً خودش را نشان میدهد و تنها کسی که از امیر المؤمنین جانانه حمایت میکند و تا آخرین نفسش از حمایت امیر المؤمنین به عنوان ولی امر و امامش نه به عنوان همسرش دفاع میکند صدیقه طاهره است!
آن خطبه غرائی که در مسجد میخواند، آن سخنرانی و خطبه زیبا و اساسی که در جمع زنان «مهاجرین» و «انصار» میخواند، شبها در خانه «انصار» را میزند به تک تک افراد حق مطلب را ادا میکند و اتمام حجت میکند، به طوری که دیگر بارها شنیدید «ابن قتیبه دینوری» و دیگران دارند صدیقه طاهره در اثر صدماتی که بر بدن مطهرشان وارد شده بود توان راه رفتن نداشتند.
سوار بر حیوانی میشود دَرِ خانه «مهاجرین» و «انصار» را آن هم شبانه نه روزانه میزند و اتمام حجت میکند میفرماید:
«أنسيتم قول رسول الله صلى الله عليه وسلم يوم غدير خم من كنت مولاه فعلي مولاه»
سخن پیغمبر را در «غدیرخم» فراموش کردید چه فرمود؟
نزهة الحفاظ ، اسم المؤلف: محمد بن عمر الأصبهاني المديني أبو موسى الوفاة: 581 ، دار النشر : مؤسسة الكتب الثقافية - بيروت - 1406 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : عبد الرضى محمد عبد المحسن، ج 1، ص 102
«هَلْ تَرَكَ أَبِي يَوْمَ غَدِيرِ خُمٍّ لِأَحَدٍ عُذْراً»
ابن بابويه، محمد بن على، الخصال، 2جلد، جامعه مدرسين - قم، چاپ: اول، 1362ش، ج1 ؛ ص173
(صحابه در جواب میگفتند:) یا فاطمه اگر قبل از اینکه ما با ابوبکر بیعت کنیم، این حرفهای شما را میشنیدیم حرف تو را قبول میکردیم حالا بیعت کردیم و تمام شد!
حضرت فرمود:
«هَلْ تَرَكَ أَبِي يَوْمَ غَدِيرِ خُمٍّ لِأَحَدٍ عُذْراً»
آیا بعد از «غدیرخم» پیغمبر، عذر و راه فرار و گریزی هم برای کسی گذاشت؟
ببینید این در حقیقت یک حجت تامّه برای عموم مردم است که صدیقه طاهره (سلام الله علیها) به عنوان بزرگ حامی امامت و ولایت و عاقبت هم جزء اولین شهدای راه ولایت و امامت از اهلبیت نامش ثبت میشود.
این یک نکته که برای ما باید الگو باشد. امروز که سیل شبهات به طرف مذهب شیعه و امامت و ولایت سرازیر است، باید فاطمه وار در صحنه حاضر بشویم و از جایگاه ولایت و امامت دفاع کنیم. دیگر زمان سابق نیست که شما بگویید آقا ما که توانایی نداریم، لباس نداریم تبلیغ و غیره نمیتوانیم برویم. نه! امروز فضای مجازی و فضای سایبری تمام دنیا را به صورت یک دهکده کرده بلکه بالاتر از آن تمام دنیا به صورت یک مجموعه شده است.
شما وقتی وارد فضای مجازی میشوید، دنیایی از هجمهها و شبههها متوجه فرهنگ اهلبیت است. وظیفه ما طلبهها اولاً و بالذات پاسخگویی به شبهات است، خیلی از جوانها اذهانشان مشوّش شده بچه شیعههای ما در رابطه با این شبهات تحت تأثیر قرار گرفتهاند عقیدهشان متزلزل شده است. وظیفه چه کسی است که به اینها پاسخ بدهد؟
من سال 84 یا 85 «مکه» بودم وقتی بعد از طواف بیرون میآمدم دوستانی که مشرف شدند میدانند «مسعی» باب امیر المؤمنین كجاست، دیدم دو تا از طلبههای مدرسه «آیتالله مجتهدی» که تقریباً این حوزه گل سرسبد حوزههای علمیه کشورمان هم از نظر علمیت هم از نظر تقوا و هم ولائی بودن است، من را که دیدند آمدند دست من را گرفتند و به صورت عجیبی گریه میکردند میگفتند ای کاش پای ما شکسته بود به «مکه» نیامده بودیم! گفتم چرا؟ گفت ما با یک عقیده پاکی اینجا آمدیم در «بیت الله الحرام» با یکی از وهابیها آشنا شدیم، یک مطالبی گفت ما را به منزل یکی از مفتیها برد، در آنجا یک سری شبهاتی مطرح کرد اصلاً ما آن عقیدهای هم که داشتیم از دست دادیم نمیدانیم چه خاکی به سرمان بریزیم؟
گریه میکردند و اشک از گونههایشان سرازیر بود! گفتند حاج آقا به داد ما برسید بیچاره و بدبخت شدیم! البته ما در آن سفری که با «آیتالله العظمی سبحانی» در «مدینه» بودیم و وارد «بقیع» شدیم حدود سی - چهل تا از دانشجوها جلوی حاج آقای «سبحانی» را گرفتند گفتند حاج آقای «سبحانی» چرا به ما قبل از اینکه اینجا بیاییم نمیگویید اینجا چه خبر است؟
چقدر سیل شبهات متوجه بچه شیعهها است؟ ما با یک قلب صاف و پاک آمده بودیم، الان داریم با یک قلب کدر به «ایران» بر میگردیم! شبهه اثر میگذارد در یکی - دو ثانیه شبهه میآید و چه بسا پاسخ به شبهات چندین ساعت طول بکشد.
اولاً من یکی از گلایههایم این هست که این گلایه را هم خدمت حاج آقای «اعرافی» گفتم و هم به جناب آقای دکتر «عباسی» مسئول جدید «المصطفی» گفتم، ما باید یک مقداری طلبههایمان را نسبت به بحث امامت و ولایت مجهزشان کنیم، تعدادی از شبهاتی که در فضای مجازی است اینها را بگوییم یکی از این آقایان كه همه میشناسید میگفت آقا این شبههها را میگویید جوانهای ما تا به حال نشنیدند آشنا میشوند و ذهنشان آلوده میشود! گفتم عجب! اگر شبهه را من نگویم و جوابش را من نگویم فردا این طلبه و این جوان برود یک جایی شبهه را بشنود بیچاره و بدبخت بشود و در دامن وهابیت و داعش سقوط کند آن خوب است؟!
من نمیدانم بعضیها تفکرات خیلی عقب افتادهای دارند! این همه شبهات در قرآن مطرح است، این همه ائمه (علیهم السلام) مطرح کردند و جواب دادند که تا به حال به گوش احدی هم نخورده است. مناظره حضرت موسی با فرعون و حداکثر شبهاتی که فرعون نسبت به توحید بلد است قرآن آن را مطرح کرده و همینطور شبهات نمرود را مطرح کرده است!
خدای عالم انواع و اقسام شبهات مشرکین «قریش» را در قرآن مطرح کرده است؛ آن وقت یک عده میگویند: آقا! شبهه مطرح نکنیم این خودش نشر شبهه است! من خدمت آقای «اعرافی» گفتم باید یک مقداری ما طلبههایمان را از همان ابتدا مجهز کنیم، اولاً اذهان اینها نسبت به بحث ولایت و امامت آشنا بشود از آن اعتقادات تقلیدی بیرون بیاییم پدر و مادر من گفتند علی حق است من هم میگویم علی حق است آخر پدر و مادرت اشتباه کردند، آن هم میگوید پدر و مادرم گفتند وهابیت حق است من هم میگویم وهابیت حق است، آخر این حرف شد! عذر برای ما نیست.
چهار تا جوانی که دور از حوزهها و مجامع علمی هستند، شاید فردای قیامت عذری داشته باشند؛ ولی ما که عذری نداریم. من نمیگویم «فقه» و «اصول» و «ادبیات» را کنار بگذاریم، نه! باید ادبیاتمان قوی باشد در حد یک متخصص در بحث «صرف»، «نحو»، «معانی و بیان» و «منطق» را باید خوب و دقیق و ظریف بخوانیم. اگر آنها را خوب نخوانیم «فقه و اصول» مان قوی نباشد، در پاسخ به شبهات قطعا دچار مشكل میشویم!
ما باید عقبه كار را درست كنیم؛ ولی در كنار این دیگر نباید كارهایمان را منحصر به «فقه و اصول» و «ادبیات» خشك و بیروح كنیم! من بارها شده در كشورهای خارج كه میروم طلبههایی را میبینم كه میگویند ما ده – دوازده سال در قم بودیم، درسهایی كه به ما دادند و حرفهایی كه به ما گفتند اصلا اینجا استفاده نمیشود!
الان در اینجا ما با انبوهی از شبهات مواجه هستیم كه هیچ كدام از آنها را به ما یاد ندادهاند! من در «آفریقا» بودم، در «ماداگاسکار» بودم، در «هندوستان» بودم در «آمریكا» بودم، در «سوریه» بودم، در «آذربایجان و گرجستان شوری» و غیره بودم، غالب طلبههای ما كه از اینجا میروند و در جامعه با انبوهی از این شبهات وارد میشوند ناراحت هستند كه حوزه در این بخش؛ یعنی در پاسخگویی به شبهات با ما كار نكردند.
در هر صورت ...
دیدم این دو تا طلبه میگویند حاج آقا فلان شبهه را میگویند، گفتم اینجا كه نمیّشود شبهه مطرح كرد و جواب داد، شما غروب بیایید در هتلی که ما هستیم. شب بعد از نماز مغرب و عشا در اطاق من آمدند، گفتم پسرم چه چیزهایی گفتند؟
گفت این مطالب را گفتند، گفتم این جوابش این است، دیدم چشمهایشان از خوشحالی برق زد گفت عجب! گفتم دیگر چه شبههای را مطرح كردند؟ گفت، من هم گفتم جوابش این است. گفتم دیگر چه؟ شبهه سوم را مطرح كرد، خدا شاهد است این دو تا افتادند روی پای من و داشتند پای من را میبوسیدند نه دست من را! گفتند فلانی شما فرشته نجات ما شدی، ذهن ما آنچنان آلوده شده بود، كه نمیدانستیم چه كار كنیم!
گفتم اینها اصلا حرف برای زدن ندارند مشكل مال شما است كه خوب این مسائل را یاد نگرفتید و مطالعه نكردید. بزرگواران و مدیران اینها را به آن سمت هدایت نمیكنند؛ یعنی در میان این فرق اسلامی، حالا علمای اهلسنت «حنفی»، «شافعی»، «مالكی» یا «حنبلی» باشد، آدم وقتی كه با اینها بحث میكند یك حرفی برای زدن دارند، یك ساعت- دو ساعت مقاومت میكنند؛ ولی وهابیها اینطوری نیستند، من شاید بیش از دویست و سی - چهل مناظره در خاك عربستان با دانشجوهای وهابی،با اساتید دانشگاه آنها و با مفتی اعظمشان داشتهام. به «ولله العلی الاعلی»، قسم به عصمت حضرت زهرا اینها به اندازه پنج دقیقه در برابر ما مقاومت كنند حرف ندارند!
همین جناب اقای «نواب» كه الان در «شورای مدیریت» است و اكثر دوستان میشناسند، در «طائف» با من بود، مفتی اعظم دیگر بالاترین مقام علمی اینها است؛ یعنی جایگاهی مثل جایگاه «حضرت امام رضوان الله تعالی علیه» منهای تقوایش را در میان آنها دارد و قدرتش هم به توان بیست است!
خدا شاهد است ما یك ساعت كه با ایشان بحث كردیم، سه – چهار موضوع مطرح شد، در هر موضوعی كه وارد شدیم والله حتی به اندازه پنج دقیقه در برابر ما نتوانست حرف بزند و مطلب ارائه بدهد! آنچنان در برابر استدلالها و سؤلات ما جا ماند كه خود معاونش اعتراض كرد، گفت شیخنا این جوابهایی كه تو داری به این آقا میدهی، اینها جوابهای صحیح و مناسبی نیست؛ یعنی خودشان باهمدیگر به جنگ افتاده بودند!
در هر صورت ...
دوستان عزیز! ما باید یك مقداری تلاش كنیم و از صدیقه طاهره یاد بگیریم و الگوبرداری كنیم، همانطوری كه حضرت ولی عصر (ارواحنا له الفداء) میفرمایند:
«وَ فِي ابْنَةِ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه واله وسلم) لِي أُسْوَةٌ حَسَنَة»
مادرم زهرا برای من الگوی خوبی است
طوسى، محمد بن الحسن، الغيبة (للطوسي)/ كتاب الغيبة للحجة، 1جلد، دار المعارف الإسلامية - ايران ؛ قم، چاپ: اول، 1411ق، ص286
برای ما طلبهها هم در دفاع از حریم ولایت و امامت باید زهرای مرضیه الگوی خوبی باشد. ما از همین الان باید شروع كنیم یك ساعت- نیم ساعت و اگر نشد ده دقیقه وقت بگذاریم، همین چند روز قبل بود، من داشتم در اینترنت یك چیزی را ملاحظه میكردم، یكی از دانشمندان اروپایی یك كتابی به اسم «یك دقیقه پیش از غذا» نوشته است، در مقدمهاش میگوید من در آشپزخانه كه میرفتم تا خانمم غذا را میآورد معمولا یكی – دو دقیقه طول میكشید، من از همان یك دقیقهها استفاده كردم بعد از دو – سه سال همین یك دقیقههای من یك كتاب چهار صد – پانصد صفحهای شد!
ما روزی ده دقیقه یك ربع را به این كار اختصاص بدهیم، كتابهایی كه در این زمینه نوشته شده است مخصوصا كتاب «المراجعات» كه بهترین، زیباترین و سادهترین كتاب برای این موضوع است را مطالعه کنیم. یعنی یك كسی كه كلاس پنجم ابتدایی را خوانده باشد (ترجمه) این كتاب را مطالعه كند، مطالبش را متوجه میشود و میفهمد!
اضافه بر اینكه این كتاب یك گفتگو و مكاتباتی بین دو شخصیت طراز اول از اهلسنت و شیعه است. از آن طرف «شیخ سلیم بشری» استاد و شیخ «دانشگاه الازهر» یك عالم بلند آوازهی اهلسنت است. در این طرف هم مرحوم «شرف الدین» یك فقیه مسلّم و یك عالم بزرگ شیعه است. آن تمام توانش را به كار میبرد از «سقیقه» دفاع كند، «علامه شرف الدین» میآید هم ادله او را نقد میكند و هم برای حقانیت امیرالمؤمنین استدلال میکند و بعد از سی – چهل تا مكاتبه آخر «شیخ سلیم» تسلیم میشود و دستش را بالا میبرد میگوید برای من ثابت شد كه مذهب اهلبیت و مذهب شیعه حق است!
این یك نكتهای است كه ما باید نسبت به حضرت زهرا (سلام الله علیها) داشته باشیم. امروز در رابطه با مسائل سیاسی هم دقت كنیم. عزیزان! من كاری به مسائل انقلابی و غیر انقلابی و اینكه چه كسی انقلابی و چه كسی ضد انقلاب است ندارم. من بارها در بحثهایم گفتهام، اگر ما وجدان انسانی و بشری داشته باشیم و برای زن و بچهمان احترام قائل باشیم، امنیت خودمان برایمان محترم و مهم باشد، نسبت به «ولایت فقیه» و رهنمودهای این «سید بزرگوار رهبر فرزانه» نمیتوانیم بیتفاوت باشیم!
امروز ایشان عمود خیمهی نظام است. عرض كردم من با اسلامی بودن هم كار ندارم، یك نفر هست اصلا مسلمان هم نیست، «كلیمی» و یا «زردشتی» است امروز اگر رهبریهای این «سید» را ما حذف میكردیم، یقین داشته باشید زن و بچههای ما امنیت نداشت! ببینید كه اینها در «سوریه» و در «عراق» چه بلایی سر مردم آوردند، الان در «افغانستان» چه گرفتاریهایی دارند.
من در كشورهای «اروپایی» و حتی در كشور «آمریكا» بودم، مردم در آن كشورها احساس امنیت ندارند. میگویند آقا ما كه بچههایمان بیرون میروند، نمیدانیم آیا دوباره به منزل برمیگردند و یا نه یك جوانی مسلسل به دستش میگیرد میآید بچههایمان را در «دبستان» و در «دبیرستان» و مدرسه به رگبار میبندد؟
آیا ما شب باز هم در كنار یكدیگر سر یك سفره خواهیم نشست یا نه؟! در كره زمین خدا میداند امنتر از كشور ایران كشوری وجود ندارد. این را كه دارم عرض میكنم از «هند»،«پاكستان»، «افغانستان» گرفته تا «آمریكا» و برخی کشورهای اروپایی من حضور داشتهام! اینها به امنیت ایران غبطه میخورند، این آقایانی كه این همه دارند نق میزنند، حتی بعضیها نسبت به شهدای مدافع حرم هم بی حیایی میكنند و آنها را زیر سوال میبرند كه اگر این مدافعین حرم نبودند و رهبریهای خردمندانهی این «سید بزرگوار» نبود، خیلی عذر میخواهم این را بی پرده میگویم معلوم نبود زن و بچهی اینها روزی چند مرتبه با داعش جهاد نكاح میكردند!
یک روز برنامهی زنده داشتم بارها گفتم یک آقایی از «عراق» زنگ زد گفت فلانی پنج - شش ماه است همسرم، عروسم، دخترم را داعشیها گرفتند نمیدانم چه سرنوشتی دارند و با صدای بلند شروع به گریه کرد!
الان هم دارم میگویم قلبم کباب میشود که برای یک مرد خیلی سخت و دشوار است که ناموسش اسیر باشد آن هم دست یک افرادی که از بشریّت بویی نبردهاند.
نه تنها از اسلام بلكه از بشریت هم بویی نبردهاند که بچه شیر خواره را داخل روغن سرخ میکند روی برنج و جلوی مادرش میگذارد! بچه را جلوی مادر ذبح میکند، جنایاتی که اینها کردند در وحشیترین ارتشهای دنیا چنین جنایاتی شما سراغ ندارید. در تاریخ بخوانید به قولی میگویند «هیتلر» وحشیترین ارتش را در دنیا تشکیل داد. «صهیونیستها» و «اسرائیل» غاصب جنایات داعش را نداشته اند.
این هم نکته دیگر که ما باید در این زمینه دقت کنیم، عزیزانم! فرزندانم دشمن هم فهمیده نکته قوت «جمهوری اسلامی» عمدتاً به رهبری برمیگردد.
در هر صورت...
دوستان نکتهی دیگری که در قضیه حضرت زهرا (سلام الله علیها) وجود دارد این است كه زهرای مرضیه ملاک حقانیت شیعه است، شما صد تا دلیل برای حقانیت امیر المؤمنین بیاورید، او هم دویست تا دلیل برای حقانیت ابوبکر میآورد! شما کتابهای کلامیشان را ببینید «قاضی عبدالجبار معتزلی» متوفای 415 یعنی حدود 1000 سال قبل بوده است.
ایشان برای اولین بار یکی از قویترین کتابهای ضد شیعه به نام «المغنی فی الإمامه» را نوشته است و «سید مرتضی» فرزند غیور زهرا آنچنان جوابی به او داد که برای همیشه «عبدالجبار» را مفتضح کرد. بعد از او خیلیها برای دفاع از «عبدالجبار معتزلی» آمدند مثل «تفتازانی» و «عضد الدین ایجی» و «سید جرجانی» ولی نتوانستند کاری از پیش ببرند.
«فخر رازی» خودش را در «تفسیر کبیرش» هلاک کرده که بتواند فرمایشات «سید مرتضی» را زیر سوال ببرد؛ ولی خودش هم در آخر میگوید: والله اعلم! یعنی من نمیدانم اینکه دارم میگویم درست است یا درست نیست! شما صد تا دلیل میآورید آنها هم دویست تا دلیل میآورند، آن وقت وجه جمع چیست؟
میگویند دعوا كه نداریم علی هم خلیفه، ابوبکر هم خلیفه! علی چهارم، ابوبکر اول است! چه دعوایی داریم؟! خلع سلاحت میکنند! برهان اساسی این است که شما وقتی حقانیت امیر المؤمنین را اثبات میکنید، باید در کنارش بطلان دیگران را اثبات کنید. بلکه بالاتر از این، اول بطلان دیگران را باید ثابت بکنید «لا الهَ» بگویید بعد « الا الله» بیاورید!
مادامی که افراد دیگری در این میدان ولایت و امامت دارند میدانداری میکنند شما دیگر آنجا نمیتوانید میدانداری بکنید. وقتی آن شخص آمده در زمین شما بازی میکند و هر لحظه احتمال گل زدن است. شما باید به دست و پا بیفتید و فقط دفاع کنید. «علامه حلی» متوفای 726 گل سرسبد فقها و متکلمین شیعه است. ایشان کتابی به نام «الفین»؛ یعنی دو هزار دارد هزار تا دلیل برای حقانیت امیر المؤمنین آورده و هزار تا دلیل برای بطلان خلافت ابوبکر و عمر و عثمان آورده است. باید اینطوری باشد نباید فحش و توهین و جسارت داشته باشیم ولی استدلال، برهان سر جای خودش هست. به تعبیر شهید «مطهری» استدلال و برهان سر و کارش با عقل و منطق است.
اینکه بعضیها در شبکهها و فضای مجازی شروع میکنند خلفاء و عایشه را سب و لعن میکنند، اینها مشخص است منطق ندارند، کسی فحش میدهد که بیمنطق است، شما اگر به مقدسات آنها فحش بدهید حتی بچه شیعه هم حرف شما را بشنود میگوید معلوم است این آقا منطق ندارد اگر منطق داشت فحش نمیداد!
حتی بچه شیعه در استدلال شما تشکیک میکند. ائمه (علیهم السلام) اینچنین نبودند «مفضل» با « ابن ابی العوجاء» كسی كه ملحد و منکر خدا است بحث میکند «ابن ابی العوجاء» یک تعبیر زشتی نسبت به خدا دارد؛ «مفضل» عصبانی میشود شروع میکند به فحش دادن و توهین کردن به او که ای ملحد! فاسد! فاسق! «ابن ابی العوجاء» آرام است. میگوید «مفضل»! تو شاگرد امام صادق هستی؟ میگوید بله! «ابن ابی العوجاء» میگوید: من بارها تعبیر بدتر از این را پیش امام صادق گفتهام ولی حتی یک مورد امام صادق اینطور مثل تو به من فحش نداد و توهین نکرد! اگر تو تربیت یافته امام صادق هستی این چه وضعی است؟!
- عزیزان به این نکات دقت کنند-
آیتالله العظمی «خویی» در شرح حال «مفضل» میگوید در فضیلت و جایگاه و مقام والای «مفضل» همین بس که امام صادق یک کتاب مخصوصی در «توحید» برای او املاء کرده است.
شما ببینید کتاب «بحار الأنوار» در مورد بحث «مفضل» و «ابن ابی العوجا» اینطوری دارد، «ابن ابی العوجا» به «مفضل» میگوید:
«وَ إِنْ كُنْتَ مِنْ أَصْحَابِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّادِقِ فَمَا هَكَذَا يُخَاطِبُنَا»
«مفضل»، اگر تو شاگرد امام صادق هستی، امام صادق اینطوری با ما تندی نمیکرد.
«وَ لَا بِمِثْلِ دَلِيلِكَ يُجَادِلُنَا»
اینطور دلیلهای بی سر و ته برای ما نمیآورد.
«وَ لَقَدْ سَمِعَ مِنْ كَلَامِنَا أَكْثَرَ مِمَّا سَمِعْتَ»
بیشتر از این که تو شنیدی ، امام صادق از من شنید
«فَمَا أَفْحَشَ فِي خِطَابِنَا»
ولی کوچکترین فحشی خطاب به ما از امام صادق صادر نشد.
«وَ لَا تَعَدَّى فِي جَوَابِنَا»
در پاسخهای ما، هرگز از حق تعدی نکرد.
مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بيروت)، 111جلد، دار إحياء التراث العربي - بيروت، چاپ: دوم، 1403 ق، ج3 ؛ ص58»
ولذا اگر ما میآییم طرف مقابل را نقد میکنیم، نقدمان باید نقد عاقلانه و مؤدبانه و مستدل باشد، نه فحش و ناسزا و توهین و غیره! اگر شما میخواهید عقده دل وا کنید هیچ مسئلهی نیست؛ ولی اگر میخواهید طرف مقابل را هدایت کنید نمیشود که شما به مقدسات او فحش بدهید بعد انتظار داشته باشید او حرف شما را قبول بکند! اصلاً عقلاً صحیح نیست.
در رابطه با قضیه حضرت زهرا (سلام الله علیها) این نکتهی که عرض کردم کاملاً در بطلان غیر حضرت علی مشخص است؛ از این طرف شما ببینید در مورد صدیقه طاهره (سلام الله علیها) پیغمبر میفرماید:
«فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّي فَمَنْ أَغْضَبَهَا أَغْضَبَنِي»
الجامع الصحيح المختصر ، اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256 ، دار النشر : دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987 ، الطبعة : الثالثة ، تحقيق : د. مصطفى ديب البغا، ج 3، ص 1361، ح3510
عرض کردیم «صحیح بخاری» بعد قرآن اصح کتب در نزد اهلسنت است در جای دیگر میگوید:
«فَغَضِبَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم فَهَجَرَتْ أَبَا بَكْرٍ فلم تَزَلْ مُهَاجِرَتَهُ حتى تُوُفِّيَتْ»
صدیقه طاهره از ابابكر غضبناک شد...
الجامع الصحيح المختصر ، اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256 ، دار النشر : دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987 ، الطبعة : الثالثة ، تحقيق : د. مصطفى ديب البغا، ج 3، ص 2926.
از آن طرف هم دارد:
«فَمَنْ أَغْضَبَهَا أَغْضَبَنِي»
غضب زهرا، غضب منِ پیغمبر است.
در روایت «حاکم» دارد:
«إن الله يغضب لغضبك ويرضى لرضاك »
خدای عالم، با غضب تو خشمگین میشود و با رضایت تو خشنود میشود.
المستدرك على الصحيحين ، اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاكم النيسابوري الوفاة: 405 هـ ، دار النشر : دار الكتب العلمية - بيروت - 1411هـ - 1990م ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : مصطفى عبد القادر عطا، ج 3، ص 167، ح 4730
شما توجه بفرمایید كه بیش از ده تا از علمای اهلسنت این روایت را آوردهاند و تصحیح کردهاند مثل «حاکم نیشابوری» در «مستدرک».
در «صحیح مسلم» به همین شکل دارد:
«فَوَجَدَتْ فَاطِمَةُ على أبي بَكْرٍ في ذلك قال فَهَجَرَتْهُ فلم تُكَلِّمْهُ حتى تُوُفِّيَتْ»
صحيح مسلم ، اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسين القشيري النيسابوري الوفاة: 261 ، دار النشر : دار إحياء التراث العربي - بيروت ، تحقيق : محمد فؤاد عبد الباقي، ج 3، ص 1380، ح1759
وقتی این قضیه پیش میآید از آن طرف هم خدای عالم میفرماید که:
(إِنَّ الَّذِينَ يؤْذُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِي الدُّنْيا وَالْآخِرَةِ وَأَعَدَّ لَهُمْ عَذَابًا مُهِينًا)
بيگمان کساني که خدا و پيامبرش را آزار ميرسانند خدا آنان را در دنيا و آخرت لعنت کرده و برايشان عذابي خفتآور آماده ساخته است.
سوره احزاب (33): آیه 57
(وَالَّذِينَ يؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ)
و کساني که پيامبر خدا را آزار ميرسانند عذابي پر درد [در پيش] خواهند داشت
سوره توبه (9): آیه 61
از آن طرف دارد:
(مَنْ يطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ)
کسي که از پيامبر اطاعت کند، خدا را اطاعت کرده است.
سوره نساء (4): آیه 80
از آن طرف هم خدای عالم میفرماید:
(يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَوَلَّوْا قَوْمًا غَضِبَ اللَّهُ عَلَيهِمْ)
اي کساني که ايمان آوردهايد مردمي را که خدا بر آنان خشم رانده به دوستي مگيريد
سوره ممتحنه (60): آیه 13
پس غضب زهرا، غضب پیغمبر، غضب زهرا، غضب خدا! زهرا بر ابوبکر غضب کرده قرآن میگوید:
(لَا تَتَوَلَّوْا قَوْمًا غَضِبَ اللَّهُ عَلَيهِمْ)
کسی که خدا بر او غضب کرده او را به عنوان ولی و امام و خلیفه و دوست انتخاب نکن! یعنی قضیه حضرت زهرا میآید کاملاً زمینه را برای استدلال به حق از ساحت مقدس امیر المؤمنین (سلام الله علیه) فراهم میکند، خیلی از بزرگان اهلسنت، حتی اندیشمندان وهابی با دیدن همین روایت:
«فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّي فَمَنْ أَغْضَبَهَا أَغْضَبَنِي»
الجامع الصحيح المختصر ، اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256 ، دار النشر : دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987 ، الطبعة : الثالثة ، تحقيق : د. مصطفى ديب البغا، ج 3، ص 1361، ح3510
به مذهب شیعه کشیده شدند. بعضی از اینها کتاب مستقلی نوشتند در اینترنت بگردید و در نرم افزارهای علوم اسلامی هست. مثل کتاب «بنور فاطمه اهتدیت»؛ با نور فاطمه من به راه حق هدایت شدم!
یک عالم مراکشی چندین تألیف دارد سی - چهل سال مبلغ «مکتب سقیفه» بوده ولی با دیدن این روایت:
«فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّي فَمَنْ أَغْضَبَهَا أَغْضَبَنِي»
و روایت دیگر:
«فَغَضِبَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم فَهَجَرَتْ أَبَا بَكْرٍ فلم تَزَلْ مُهَاجِرَتَهُ حتى تُوُفِّيَتْ»
و آیه قرآن:
(يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَوَلَّوْا قَوْمًا غَضِبَ اللَّهُ عَلَيهِمْ)
اي کساني که ايمان آوردهايد مردمي را که خدا بر آنان خشم رانده به دوستي مگيريد
سوره ممتحنه (60): آیه 13
قضیه برایش روشن میشود و نمیتواند جواب بدهد!
لذا این قضیه، قضیه روشنی است که صدیقه طاهره، رفتار و گفتارش، حقانیت علی را تثبیت میکند و خط بطلان به جبهه مخالف علی میکشد، ولذا وهابیها و حتی بعضی از اهلسنت از قضیه زهرای مرضیه خیلی عصبانی هستند، حتی یکی - دو هفته قبل یکی از علمای «زاهدان»، «مراد زهی» عقل منفصل «عبدالحمید» است در فضای مجازی نوشت آنهایی که در ایام فاطمیه قائل به شهادت حضرت زهرا هستند و برای فاطمه زهرا عزاداری میکنند همه اینها منافق هستند!
دوستان ما با او تماس گرفتند و گفتند در بیت رهبری دارند عزاداری میکنند، گفت هر کس میخواهد باشد! عزاداری کند برای ما فرقی نمیکند؛ یعنی اینقدر اینها بیحیاء شدند!
حالا مراکز امنیتی چه کار دارند میکنند ما نمیدانیم! همین آقا پنج - شش ماه قبل داشت در فضای مجازی برای داعشیهای «سوریه» پول جمع میکرد!!
من ده - دوازه سال قبل با ایشان در شبکه «سلام» یک ساعت و نیم، دو ساعت مناظرهای داشتم. بیچارهاش کردیم به طوری که علمای «زاهدان» گفتند تو احمقی بلد نیستی مناظره کنی آنجا رفتی و آبروی ما را بردی!
بچه مذهبیهای ما، خود نماینده رهبری وقتی مناظره ما را دیدند، گفتند ما 14 هزار سی دی زدیم و در کل استان پخش کردیم. اگر مردی بیا حرف بزن! البته مناظرهای كه من با ایشان داشتم به صورت كتاب مستقل هم چاپ شده و آن را در سایت ولیعصر هم گذاشتیم ، موضوع مناظرهی ما هم بحث شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) بود.
من در شبکه «المستقله» که مال وهابیها است آن زمان بیش از 70 میلیون بیننده داشت، سه شب به دستور آقایان مراجع در موضوع شهادت حضرت زهرا مناظره کردم، سه تا از وهابیهای سرشناس معاصر که یک نفر را به اسم «دكتر ابو شوارب» از دانشگاه «اسکندریه» مصر آورده بودند، یکی دیگر را به اسم «حسین حسینی»، کارشناس «سریال معاویه» از «بحرین» آورده بودند و «دکتر هاشم» هم كه خودش یلی بود همه كنار هم بودند. سه نفر یک طرف بود من هم در طرف دیگر بودم. این مناظره هم به عربی چاپ شده است و روی سایت هم هست. ببینید اینها در میدان بحث علمی حرفی برای زدن ندارند؛ ولی میدانند كه قضیه ایام فاطمیه و قضیه شهادت حضرت زهرا، کل مبانی فکری و اعتقادی اینها را به هم میزند؛ لذا در فضای مجازی شروع به فحش دادن و توهین کردن و اهانت کردن و برچسب نفاق زدن و غیره میکنند.
حتی روی همین روایت:
«فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّي فَمَنْ أَغْضَبَهَا أَغْضَبَنِي»
الجامع الصحيح المختصر ، اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256 ، دار النشر : دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987 ، الطبعة : الثالثة ، تحقيق : د. مصطفى ديب البغا، ج 3، ص 1361، ح3510
در شبکههای ماهوارهایشان و فضای سایبری و مجازیشان «الی ماشاء الله» شبهه وارد کردند، دارند كه آقا شما خبر ندارید اصلاً قضیه:
«فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّي فَمَنْ أَغْضَبَهَا أَغْضَبَنِي»
به ضرر شیعه است این قضیه به خاطر این بود که حضرت علی (سلام الله علیه) داشت میرفت از دختر «ابوجهل» خواستگاری کند پیغمبر فرمود: «فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّي فَمَنْ أَغْضَبَهَا أَغْضَبَنِي»!!
«ابن تیمیه» بزرگ نظریه پرداز وهابیها است. شما ببینید ایشان در کتاب «منهاج السنة النبویه»، به قول علامه «امینی»، «منهاج البدعة الامویه»! میگوید:
«فسبب الحديث خطبة على رضي الله عنه»
-عرب به خواستگاری «خِطبه» میگوید، «خُطبه» سخنرانی است «خِطبه» خواستگاری است، اگر شما ادبیات را خوب نخوانید یک دفعه بیایید بگویید «خُطبة علیٍ لبنت ابیجهل» همه به شما میخندند، ولذا ادبیات ما باید خیلی قوی باشد-
«خطبة على رضي الله عنه لابنة أبي جهل»
علی رفته بود از دختر «ابوجهل» خواستگاری کند
منهاج السنة النبوية ، اسم المؤلف: أحمد بن عبد الحليم بن تيمية الحراني أبو العباس الوفاة: 728 ، دار النشر : مؤسسة قرطبة - 1406 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : د. محمد رشاد سالم، ج 4، ص 251
(نستجیر بالله) فاطمه زهرا، عصبانی شد هوو سرش میآید پیش پیغمبر رفت گفت بابا! علی دارد برای من هوو میآورد، پیغمبر هم بالای منبر رفت آی ایها الناس علی میخواهد سر دختر من هوو بیاورد اگر علی میخواهد برود زن بگیرد دختر من را طلاق بدهد!!
یک بساطی درست کردند «الی ماشاء الله»!
این یکی از شبهات اساسی است که در محوریت صدیقه طاهره مطرح میکنند. خوب دقت کنید و این جواب در ذهن مبارکتان باشد، شما ببینید همین قضیهای را كه «منهاج السنه» «ابن تیمیه» مفصل مطرح كرده میگوید علی رفته بود از «جُویریه» دختر «ابوجهل»، خواستگاری بکند پیغمبر ناراحت شد و میگوید این قضیه در «صحیح بخاری» هم هست، «صحیح بخاری» چه دارد؟ خوب دقت كنید این اصل روایتی است که اینها آوردند:
«حدثنا قتیبه حدثنا لیث ابن سعد، ابن ابی ملیكه -قاضی القضات مكه در زمان عبدالله ابن زبیر بود- عن مسور ابن مخرمه»، یكی از راههایی كه ما باید جواب بدهیم ببینیم این كسانی كه این حدیث را نقل كردهاند هویتشان چیست؟ سابقه و پروندهشان را بیرون بكشیم. معمولا در آگاهی و غیره هر کسی را میگیرند ابتدا کل سابقه او را بیرون میکشند كه چه سابقهای دارد! ما از همین بالا میگیریم کاری به پایینیها نداریم. «مسور» نقل میکند که حضرت علی رفته بود از دختر «ابوجهل» خواستگاری کند!
حالا «مسور» چه کاره است؟ این نكته را دقت كنید این كتاب «الاصابه فی تمییز الصحابه» است پرونده تمام صحابه را «ابن حجر» آورده «رطب و یابسی» نسبت به صحابه نمانده که «ابن حجر» آن را نیاورده باشد. قبل از «ابن حجر» شرح حال صحابه را «ابن عبدالبر» در «الاستیعاب» داشته «ابن اثیر» در «اسد الغابه» داشته و دیگران داشتند، «ابن حجر» متولد 852 است در حقیقت قرن 9 هجری است.
شرح حال حدود هزار نفر از صحابه را آورده پروندهشان را بیرون کشیده است. برای آنها چه اتفاقی افتاده چه موقع به دنیا آمدهاند؟ چه کار کردهاند و چه کار نکردهاند؟ همه را آورده حالا ما ببینیم كه این کتاب در رابطه با «مسور» چه دارد؟ درباره «المسور» میگوید:
«وكان مولده بعد الهجرة بسنتين»
«مسور» دو سال بعد از هجرت پیغمبر به دنیا آمد
الإصابة في تمييز الصحابة ، اسم المؤلف: أحمد بن علي بن حجر أبو الفضل العسقلاني الشافعي الوفاة: 852 ، دار النشر : دار الجيل - بيروت - 1412 - 1992 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : علي محمد البجاوي، ج 6، ص 119، ح7999
یعنی ایشان سال دوم هجرت به دنیا آمده، خواستگاری چه موقع بود؟ استاد «توفیق ابو علم» از اساتید «الازهر» است، میگوید این خواستگاری سال 2 هجرت بوده! به قول معروف چه میخواستیم چه شد! در زمان خواستگاری (فرضی) این بابا یا به دنیا نیامده، یا در شکم مادرش بوده یا در دامن مادرش داشته پستانک میخورده!
جواب باید یک طوری باشد طرف گیج بشود! از حرف زدنش پشیمان بشود، تنبیه بشود که بعد از این چنین جملهای را نسبت به ساحت اهلبیت بکار نبرد؛ یعنی باید جواب یک طوری باشد که اصلاً دیگر فکر طرح شبهه نکند!
آقای «ابن تیمیه» تو که این همه با آب و تاب دروغ میگویی، این روایتی که داری نقل میکنی از این آقا است!
حال کاری به این نداریم که «مسور بن مخرمه» از «خوارج» بوده !
آقای «ابن تیمیه» بگیر آن اولی! این هم دومی : در «صحیح مسلم» هم آمده این آقا (مسور بن مخرمه) خودش نقل میکند كه در زمان رحلت پیغمبر 8 سالش بوده میگوید من هفت - هشت ساله بودم که برای درست کردن ساختمانی سنگ میبردیم -الان هم عربها معمولا یك لنگی میبندند و دشداشه میپوشند- ایشان میگوید لنگم افتاد و آنچه که نباید هویدا بشود هویدا شد! میگوید همینطور میرفتم پیغمبر من را دید گفت:
«ارْجِعْ إلى ثَوْبِكَ فَخُذْهُ ولا تَمْشُوا عُرَاةً»
برگرد لباست را بپوش اینُطور لخت و عریان راه نرو!
صحيح مسلم ، اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسين القشيري النيسابوري الوفاة: 261 ، دار النشر : دار إحياء التراث العربي - بيروت ، تحقيق : محمد فؤاد عبد الباقي، ج 1، ص 268، ح 341
این بابا اینقدر شعور ندارد كه جلوی پیغمبر و صحابه لخت مادرزاد راه میرود! بعد این بابا آمده برای ما داستان سرایی میکند بله: «فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّي فَمَنْ أَغْضَبَهَا أَغْضَبَنِي»؛ به خاطر خواستگاری علی از دختر «ابوجهل» است! البته خیلی جواب داریم ما در این مورد ده - دوازده تا جواب دادهایم؛ ولی دو تا جواب بس است که این بابا اینقدر شعور و عقل ندارد که جلوی پیغمبر لخت مادرزاد راه نرود! پیغمبر به او فرمود: عریان راه نرو!
جلوی پیغمبر و صحابه لخت مادرزاد دارد راه میرود، بعد این آقا آمده یک داستانی را درست کرده برای اینکه بیاید از عقاید خودش دفاع کند بلکه توپ را به زمین شیعه بیاندازد!
در هر صورت ...
من بیش از این مصدع شما نشوم ان شاء الله عزیزان ما خوب روی «محوریت ولایت» تلاش کنند توصیه من این است که ان شاء الله درسهایتان را خوب و محکم و قوی بخوانید. طلبهای که کتاب را میخواند از نصف گذشت نتواند تدریس کند به درد نمیخورد باید از اول شروع کند، آنطور بخوانید که کتاب از نصف گذشت بتوانید از اول تدریس کنید اینطور خواندن به درد میخورد.
توسل به اهلبیت هم یادتان نرود مخصوصاً توسل به صدیقه طاهره را فراموش نکنید. خود ائمه (علیهم السلام) در شدائد به صدیقه طاهره متوسل میشدند، آقا امام باقر تب خیلی شدیدی میگیرد متوسل به حضرت زهرا میشود، آقا امام هادی و امام جواد (سلام الله علیهما) به همین شکل؛ صدیقه طاهره محور است «فاطمة وابوها وبعلها وبنوها»؛ ان شاء الله خدای عالم بر توفیقاتتان بیافزاید
پرسش:
استاد ببخشید! روضهای که در روضهها در مورد وقایع كوچه و حضرت زهرا میخوانند در کتابی نقل شده است؟
آیت الله دكتر حسینی قزوینی:
کتابی آقای «عبد الزهرا» به نام «الهجوم علی بیت فاطمه» نوشته، مفصلترین کتاب از نظر تتبع است. نه از نظر تحلیل، -ایشان تحلیل ندارد-. از نظر تتبع، بهترین کتابی است که در رابطه با حوادث حمله به خانه حضرت زهرا، تعداد حملهها، قضیه کوچه همه را آورده است.
پرسش:
حاج آقا! ایشان برای چه سالی هستند؟
آیت الله دكتر حسینی قزوینی:
ایشان معاصر است از علمای «اصفهان» است «عبد الزهرا» اسم مستعار است. اسم خودش نیست.
پرسش:
آن وقت حرف ایشان مستند به کتابی است؟
آیت الله دكتر حسینی قزوینی:
بله، ایشان از کتابها نقل میکند، ایشان در کتاب «الهجوم علی بیت فاطمه» هر مطلبی را كه میآورد همراه با آدرس است، هر صفحهی كتاب را كه شما نگاه كنید همراه با آدرس است مثلاً «کفایة الاثر»، «شرح نهجالبلاغه» ابن ابی الحدید، «ارشاد» شیخ مفید، «امالی» شیخ طوسی، «مصباح الانوار» همه را آدرس داده من گفتم ایشان تتبع خوبی دارد، تحلیلگر خوبی نیست.
تحلیلگیر خوب میخواهید «سید جعفر مرتضی» است، ایشان تحلیلگر خوبی است و تحلیل خوبی دارد. ایشان هم کتابی دارد اگر اشتباه نکنم به نام «مأساة الزهرا» در دو جلد است. این دو تا کتاب را کنار هم بگذارید در «تتبع» «عبد الزهرا» قویتر است در «تحلیل» «سید جعفر مرتضی» قویتر است.
خدایا، قسمت میدهیم به آبروی حضرت زهرا به آبروی حضرت زهرا فرج فرزند حضرت زهرا، آقا حجت ابن الحسن را نزدیک بگردان. ما را از یاران خاص و سربازان فداکار آن بزرگوار قرار بده. انقلاب ما را به انقلاب جهانیاش متصل بفرما. خدمتگزاران به اسلام و قرآن و اهلبیت بالاخص «مقام معظم رهبری» و «مراجع عظام» موفق و مؤید بدار. خدایا رفع گرفتاری از همه گرفتاران بنما. عزیزان ما در «یمن» به دست دژخیمان «آمریکا» و «صهیونیسم» و «آل سعود» گرفتار هستند، خدا به آبروی زهرای مرضیه به آنها نصرت نهایی کرم بفرما. خدایا حوائج همه، حوائج جمع ما به آبروی زهرای مرضیه برآورده نما. دعاهای ما به اجابت برسان. هدیه به ارواح پاک انبیاء، اولیاء، شهداء، صالحین، صدقین بالاخص «امام راحل» صلوات بفرستید.
ٱللَّٰهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ