بسم الله الرحمن الرحیم
خلاصه آنچه در این برنامه خواهید دید...
مواظبت از روزهای باقی مانده ماه مبارک رمضان!: یکی دو شب بیشتر از این ماه پرفیض و پربرکت باقی نمانده است. ماهی که نفسها ثواب تسبیح دارد، دعاها به اجابت میرسد، گناهان مورد بخشش قرار میگیرد. بهترین و بالاترین عمل در این دو شب باقی مانده استغفار است. تا میتوانید نسبت به گناهان گذشته توبه و استغفار کنید و از خداوند عالم طلب مغفرت کنید. همت را بالا ببریم، نه تنها از خداوند عالم طلب مغفرت کنیم؛ بلکه مسئلت کنیم گناهان ما را به حسنات مبدل کند. چه خداوند خوب و مهربانی داریم! (فَأُوْلئِک یبَدِّلُ اللَّهُ سَیئاتِهِمْ حَسَناتٍ) آن گاه خدا بدیهای این گروه را به نیکیها مبدل کند. سوره فرقان (25): آیه 70
در آخر دعای استغفار امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) است که ایشان میفرماید: خدایا از تمام گناهان استغفار میکنم و از تو میخواهم آن دسته از افرادی که حقی به گردن من دارند، به قدری به آنان کرم کنی تا از من راضی شوند.
آیا عداوت با امیرالمؤمنین (سلام الله علیه)، نشانه نفاق است!؟:
دیدگاه «صحیح مسلم»:« قال عَلِيٌّ وَالَّذِی فَلَقَ الْحَبَّةَ وَبَرَأَ النَّسَمَةَ إنه لَعَهْدُ النبی الْأُمِّی إلی أَنْ لَا یحِبَّنِی إلا مُؤْمِنٌ ولا یبْغِضَنِی إلا مُنَافِقٌ»: علی گفت به خدای شكافنده بذر و آفريننده جان سوگند، که این فرمایش پیغمبر در حق من بود که فرمود جز مؤمن کسی من را دوست نمیدارد و جز منافق کسی من را دشمن نمیدارد. صحیح مسلم، اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ج 1، ص 86، ح 78
معاویهای که در جنگ صفین 18 ماه با علی جنگید، آیا امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) را دوست داشت که به جنگ با علی آمده بود؟! آیا علی را اهل بهشت میدانست و میخواست علی را بکشد تا ایشان را به بهشت بفرستد؟! آیا در جنگ جمل کسانی که شمشیر کشیدند و میخواستند امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) را بکشند، امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) را دوست داشتند و از روی عشق و علاقه میخواستند ایشان را بکشند؟!
دیدگاه قرطبی در «تفسیر قرطبی»: «ما روی عن جماعة من الصحابة أنهم قالوا:» از جماعتی از صحابه نقل شده است و گفتند: «ما کنا نعرف المنافقین علی عهد رسول الله إلا ببغضهم لعلی علیه السلام» ما صحابه در عصر پیغمبر اکرم زمانی که میخواستیم منافقین را بشناسیم، ملاک بغض علی بن ابی طالب بود. الجامع لأحکام القرآن، اسم المؤلف: أبو عبد الله محمد بن أحمد الأنصاری القرطبی، دار النشر: دار الشعب – القاهرة، ج 1، ص 267، باب البقرة: (30) وإذ قال ربک... ..
دیدگاه آلوسی در «روح المعانی»: «ما کنا نعرف المنافقین علی عهد رسول الله صلی الله تعالی علیه وسلم إلا ببغضهم علی بن أبی طالب» ما در عهد رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) منافقین را با بغض علی بن ابی طالب میشناختیم. روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم والسبع المثانی، اسم المؤلف: العلامة أبی الفضل شهاب الدین السید محمود الألوسی البغدادی، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت، ج 26، ص 78
دیدگاه «احمد بن ابی بکر البوصیری»: «ومن مات یبغضک مات میتة جاهلیة» هرکسی با بغض تو ای علی بمیرد، با مرگ زمان جاهلیت از دنیا رفته است. إتحاف الخیرة المهرة بزوائد المسانید العشرة، المؤلف: أحمد بن أبی بکر بن إسماعیل البوصیری، المُتَوَفَّی هجریة، الناشر: دار الوطن – الریاض، الطبعة: الأولی - 1420 هـ - 1999م، ج 7، ص 202، ح 6672
دیدگاه «حاکم نیشابوری» در «المستدرک»: «یا علی أنت سید فی الدنیا سید فی الآخرة» یا علی تو سرور دنیا و سرور آخرت هستی «حبیبک حبیبی وحبیبی حبیب الله» دوست تو دوست من است و دوست من هم دوست خداست.«وعدوک عدوی وعدوی عدو الله» دشمنان تو دشمن من هستند و دشمن من هم دشمن خداست. «والویل لمن أبغضک بعدی» وای بر کسی که بعد از من با تو دشمنی کند. المستدرک علی الصحیحین، اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم النیسابوری، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1411 هـ - 1990 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ج 3، ص 138، ح 4640
دیدگاه عجیب «شمس الدین ذهبی»: آقای «ذهبی» همین روایت را در پاورقی میآورد و در ادامه میگوید: «یشهد القلب انه باطل» قلب من شهادت میدهد این روایت باطل است. میزان الاعتدال فی نقد الرجال، اسم المؤلف: شمس الدین محمد بن أحمد الذهبی، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1995، الطبعة: الأولی، تحقیق: الشیخ علی محمد معوض والشیخ عادل أحمد عبدالموجود، ج 1، ص 213، ح 293
در کتاب «مستدرک علی الصحیحین» جلد سوم وارد شده است که رسول گرامی اسلام فرمود: «أول من یدخل الجنة أنا وفاطمة والحسن والحسین» اولین کسی که وارد بهشت میشود من و فاطمه و حسن و حسین هستیم. «قلت یا رسول الله فمحبونا» امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) فرمودند: دوستان ما چه زمانی میآیند؟! «قال من ورائکم» حضرت فرمودند: آنها هم پشت سر شما میآیند. المستدرک علی الصحیحین، اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم النیسابوری، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1411 هـ - 1990 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ج 3، ص 164، ح 4723
آیا محبت امیرالمؤمنین(سلام الله علیه) نشانه حلالزادگی است!؟ ما در کتب شیعه فراوان داریم که امام صادق (علیه السلام) فرمودند: زمانی که شما میبینید شیرینی محبت ما در قلب شما هست، به مادرتان دعا کنید!! این روایت به این معناست که شما حلالزاده هستید و مادرتان در حق پدرتان خیانت نکرده است.
در کتاب «جامع الأصول فی أحادیث الرسول» اثر آقای «مجدالدین أبوالسعادات ابن اثیر جزری» است: «إِنْ کنَّا لَنَعْرِفُ المنافقین - نحن معاشر الأنصار - ببغضهم علی بن أبی طالب» به درستی که ما صحابه همواره منافقین را با بغض علی بن ابی طالب میشناختیم. جامع الأصول في أحاديث الرسول؛ المؤلف : مجد الدين أبو السعادات المبارك بن محمد الجزري ابن الأثير (المتوفى : 606هـ)، تحقيق : عبد القادر الأرنؤوط، الناشر : مكتبة الحلواني - مطبعة الملاح - مكتبة دار البيان، الطبعة : الأولى؛ ج 8، ص 6498، باب علی بن أبی طالب
سپس در جای دیگری میگوید: «وَمِنْهُ الْحَدِیثُ «کنَّا نَبُور أَوْلَادَنَا بَحُبّ عَلِی رَضِی اللَّهُ عَنْهُ»» النهایة فی غریب الحدیث والأثر، المؤلف: مجد الدین أبو السعادات المبارک بن محمد بن محمد بن محمد ابن عبد الکریم الشیبانی الجزری ابن الأثیر (المتوفی: 606 هـ)، الناشر: المکتبة العلمیة - بیروت، 1399 هـ - 1979 م، تحقیق: طاهر أحمد الزاوی - محمود محمد الطناحی، ج 1، ص 161، باب (بَوَرَ)
در کتاب «لسان العرب» جلد چهارم وارد شده است: «نبور» به معنای «نختبر» است؛ ما فرزندان خود را امتحان میکردیم که آیا از نسل ما هستند یا از نسل دیگران هستند، حلالزاده هستند یا حلالزاده نیستند!؟ زمانی که میخواستیم آنان را امتحان کنیم، به حب علی بن أبی طالب (علیه السلام) آنان را امتحان میکردیم.
همچنین در کتاب «تاج العروس» اثر آقای «زبیدی» جلد دهم وارد شده است: «(وبارَهُ) یبُورُه بَوْراً: (جَرَّبَه) واختبَرَه، ومنه الحدیث:»
سپس این حدیث را مطرح میکند: «(کنَّا نَبُورُ أَوْلادَنا بحُبِّ علی رضی اللّهُ عنه)» زمانی که میخواستیم حلال زادگی فرزندان خود را امتحان کنیم، با حب علی بن ابی طالب (علیه السلام) امتحان منیکردیم. تاج العروس من جواهر القاموس، اسم المؤلف: محمد مرتضی الحسینی الزبیدی، دار النشر: دار الهدایة، تحقیق: مجموعة من المحققین، ج 10، ص 257، باب بور
در کتاب «مناقب» اثر «ابن مردویه» متوفای 410 از «امام شافعی» روایتی وارد شده است که ایشان از «مالک» نقل میکند. «قال أنس بن مالک: ما کنّا نعرف الرجل لغیر أبیه إلاّ ببغض علی ابن أبی طالب» انس بن مالک میگوید: اگر میخواستیم ببینیم فرزندی از نسل پدرش نیست، از بغض او نسبت به علی بن ابی طالب میفهمیدیم. مناقب علی بن أبی طالب (ع) وما نزل من القرآن فی علی (ع)، نویسنده: أحمد بن موسی ابن مردویه الأصفهانی، تحقیق: عبد الرزاق محمد حسین حرز الدین، ص 76، ح 57
ولایت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) شرط ورود به بهشت! در کتاب «مناقب» اثر آقای «خوارزمی» متوفای 568 هجری صفحه 68 وارد شده است که رسول گرامی اسلام به امیرالمؤمنین میفرماید: « ياعلي لو ان عبدا عبد الله عز وجل مثل ما قام نوح فی قومه» یا علی! اگر بندهای به اندازهای که حضرت نوح در قومش بود عبادت کند. «وکان له مثل أحد ذهبا " فأنفقه فی سبیل الله» و اگر به اندازه کوه احد طلا داشته باشد و در راه خدا انفاق کند، «ومد فی عمره حتی حج الف عام علی قدمیه ثم قتل بین الصفا والمروة مظلوما "» و خداوند عمرش را به قدری طولانی کند که هزار بار به زیارت خانه خدا پیاده برود و بین صفا و مروه مظلومانه شهید شود، «ثم لم یوالک یا علی لم یشم رائحة الجنة ولم یدخلها» اما ولایت تو را نداشته باشد، اصلاً بوی بهشت به مشامش نمیرسد و داخل بهشت نمیشود. المناقب، نویسنده: الموفق الخوارزمی، تحقیق: الشیخ مالک المحمودی، ص 68، ح 40
«ولو أن عبدا عبد الله عز وجل بین الصفا والمروة ألف عام ثم ألف عام ثم ألف عام» اگر بندهای خدا را بین صفا و مروه هزار سال عبادت کند، سپس هزار سال دیگر عبادت کند، سپس هزار سال دیگر هم عبادت کند، «ولم یدرک محبتنا لأکبه الله علی منخریه فی النار» و محبت ما اهلبیت را نداشته باشد، خداوند عالم او را با سر وارد آتش جهنم میکند. «ثم تلا (قل لا أسألکم علیه أجرا إلا المودة فی القربی)» سپس آیه شریفه (قل لا أسألکم علیه أجرا إلا المودة فی القربی) را تلاوت فرمودند. تاریخ مدینة دمشق وذکر فضلها وتسمیة من حلها من الأماثل، اسم المؤلف: أبی القاسم علی بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله الشافعی، دار النشر: دار الفکر - بیروت - 1995، تحقیق: محب الدین أبی سعید عمر بن غرامة العمری، ج 41، ص 335، ح 4851
آقای «جوینی» که استاد آقای «ذهبی» است و متوفای 730 است، در کتاب «فرائد السمطین» تعبیر زیبایی دارد. او مینویسد: "خداوند عالم در قیامت تمام خلایق اولین و آخرین را جمع میکند و بر بالای جهنم پلی را میگذارد که از مو باریکتر از و شمشیر برندهتر است." «لم یجز بها أحد إلا من کانت معه براءة بولایة علی بن أبی طالب علیه السلام» کسی از آن پل عبور نمیکند مگر اینکه کسی برائت نامه نجات از آتش جهنم با ولایت علی بن ابی طالب (علیه السلام) را داشته باشد. فرائد السمطين في فضائل المرتضى و البتول و السبطين و الأئمة من ذريتهم عليهم السلام؛ حمّويي جويني، ابراهيم بن سعد الدين (م 730)، ، مؤسسة المحمود، بيروت، چاپ اوّل، 1400 هـ. ق؛ ج1، ص 289
تفصیل مطالب این برنامه
مجری:
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
عرض سلام و ادب و احترام خدمت شما خوبان، بینندگان عزیز «شبکه جهانی ولایت». در این روزها و ایامی که در روزهای پایانی ماه مبارک رمضان هستیم؛ امیدوارم اعمال، عبادات و روزه شما مقبول درگاه احدیت واقع شده باشد.
بینندگان «شبکه جهانی ولایت» که با ما همراه هستید، انشاءالله در این روزها نسبت به ایام گذشته احساس خسران نکنید. اگر خدای نکرده این حس در وجود هرکدام از ما وجود دارد، بکوشیم در همین ایام پایانی که باقی مانده است، جرعهای از دریای کرم الهی بنوشیم.
امشب با برنامه «حبل المتین» مهمان منازل شما هستیم، قرار است باز هم به فضائل آقا امیرالمؤمنین علی (علیه السلام)، جایگاه اهلبیت (علیهم السلام) و مطالبی از این قبیل بپردازیم.
انشاءالله این مطالب، سطح معرفت شما را نسبت به اهلبیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) به خصوص وجود مقدس حضرت فاروق اعظم و صدیق اکبر آقا امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) افزایش بدهد.
امشب هم افتخار این را داریم که طبق معمول برنامههای گذشته «حبل المتین»، در خدمت استاد عزیز و ارجمند آیت الله دکتر سید محمد حسینی قزوینی باشیم.
به نیابت از شما عرض سلام و ادب و احترام دارم خدمت حضرت استاد و امیدوارم انشاءالله عباداتشان مقبول درگاه احدیت واقع شده باشد.
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
سلام علیکم و رحمة الله و برکاته. بنده هم خدمت همه بینندگان عزیز، گرامی و دوست داشتنی که در هرکجای این کره خاکی بیننده این برنامه هستند و ما را مهمان کانون گرم و باصفای خانواده خودشان قرار دادند خالصانهترین سلامم را همراه با آرزوی موفقیت بیش از پیش تقدیم میکنم.
خدا را قسم میدهم به آبروی امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) فرج مولای ما ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را نزدیک نموده، همه ما و شما را از یاران و ملازمین و سربازان فداکار آن نازنین وجود قرار بدهد.
از خداوند متعال میخواهیم حوائج ما و شما گرامیان را برآورده نموده، دغدغههای فکری ما را برطرف سازد و دعاهای ما را به اجابت برساند انشاءالله.
مواظبت از روزهای باقی مانده ماه مبارک رمضان!
همانطوری که عزیزم اشاره کردند یکی دو شب بیشتر از این ماه پرفیض و پربرکت باقی نمانده است. ماهی که نفسها ثواب تسبیح دارد، دعاها به اجابت میرسد، گناهان مورد بخشش قرار میگیرد.
رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند: شیاطین در این ماه همگی با غل و زنجیر بسته شدهاند. از خداوند متعال بخواهید که آنان را تا ابد بر شما مسلط نکنند.
در این ماه درهای جهنم بسته است، از خداوند بخواهید تا ابد به روی شما بسته بماند. در این ماه درهای بهشت باز است، از خداوند متعال بخواهید که آن را به روی شما نبندد.
بهترین و بالاترین عمل در این دو شب باقی مانده استغفار است. تا میتوانید نسبت به گناهان گذشته توبه و استغفار کنید و از خداوند عالم طلب مغفرت کنید. همت را بالا ببریم، نه تنها از خداوند عالم طلب مغفرت کنیم؛ بلکه مسئلت کنیم گناهان ما را به حسنات مبدل کند.
چه خداوند خوب و مهربانی داریم!
(فَأُوْلئِک یبَدِّلُ اللَّهُ سَیئاتِهِمْ حَسَناتٍ)
آن گاه خدا بدیهای این گروه را به نیکیها مبدل کند.
سوره فرقان (25): آیه 70
چه بسا غیبتی یا دروغی از ما سرزده است یا جفا و ظلمی از ما صادر شده است، اگر واقعاً توبه کنیم و از خداوند مهربان، رئوف و کریم درخواست کنیم؛ همان گناه را به چندین برابر ثواب تبدیل میکند.
فردای قیامت پرونده را باز میکنیم و میبینیم در نامه اعمال ما ثواب 50 زیارت خانه خدا، 100 زیارت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) و 50 سال روزه مستحبی نوشته است. خطاب به خداوند میگویید: خدایا من چنین کارهایی نکردهام شاید در پرونده اشتباه شده است!!
ملائکه میگویند: در شب ماه مبارک رمضان از خداوند درخواست کردی که گناهانت را به چندین برابر حسنات مبدل کند. اعمالی که در پرونده شما نوشته شده است، نتیجه همان دعاست.
حساب کنید در آن لحظه چقدر خوشحال و مسرور میشویم. تا میتوانیم باید از فرصتی که باقی مانده است استفاده کنیم و برای یکدیگر دعا کنیم.
اگر کینهای نسبت به برادران دینی در دل داریم، از دل بیرون ببریم. اگر حقی از دیگران بر گردن ما هست ببخشیم تا خداوند عالم هم حق خودش را بر ما ببخشاید. حق الناس، دست خداوند متعال نیست و باید حتماً شخص راضی شود.
در آخر دعای استغفار امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) است که ایشان میفرماید: خدایا از تمام گناهان استغفار میکنم و از تو میخواهم آن دسته از افرادی که حقی به گردن من دارند، به قدری به آنان کرم کنی تا از من راضی شوند.
خداوند عالم به قدری کریم و مهربان است که اگر فردا یک بنده خوب در خانه او برود و حق الناس به گردن او باشد، واسطه میشود تا صاحبان حق از طرف راضی شوند.
خلاصه در آن دنیا بده بستان وجود دارد. وقتی که شخص میبیند خداوند پاداش کلانی به او میدهد، او هم میگوید: "اگر این شخص را نبخشم، باید او برود چند سال در جهنم بماند. چه فایدهای برای من دارد؟!"
زمانی که شخص میبیند در ازای ببخشیدن پاداش بزرگ و گستردهای نصیب او میشود، میگوید: "خدایا از این بندهای که حق به گردن من داشت راضی شدم!!"
بنابراین عزیزان همین یکی دو شب باقی است. اگر فردا ماه را از پشت کوه بیرون نکشند، ظاهراً با توجه به قراین چهارشنبه عید است. ما به هیچ وجه روز عید را از اول معین نمیکنیم؛ زیرا رسول گرامی اسلام فرمود:
«صُمْ لِلرُّؤْیةِ وَ أَفْطِرْ لِلرُّؤْیة»
با دیده ماه روزه بگیرید و با دیدن ماه روزه را افطار کنید.
بحار الأنوار؛ مجلسی، محمد باقر، ج 93، ص 305، ح 19
اگر ثابت نشود که چهارشنبه عید است، چهارشنبه را هم روزه میگیریم و هیچ مشکلی نداریم. اگر ثابت شود که سهشنبه عید است، سه شنبه هم روزه افطار میکنیم و هیچ مشکلی نداریم.
ما تابع دستور رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) هستیم. ما همانند بعضی از کشورهای عربی نیستیم که از سه چهار ماه قبل اعلام میکنند که فلان روز، روز عید است و مردم در فلان جا برای نماز بیایید.
زمانی که خلاف نظر آنان مبنی بر اعلام روز عید ثابت میشود، میگویند: دولت عربستان باید کفاره تمام مردمی که روز خود را افطار کردهاند، بدهد و کفاره را هم از بیت المال میدهد.
من در خدمت شما هستم.
مجری:
استاد از شما متشکرم. از همراهی شما بینندگان عزیز ممنونم که مثل همیشه با دقت است. همچنین از نظراتی که برای ما ارسال میکنید ممنونیم؛ پیشنهادات و انتقادات شما قطعاً برای ما سازنده است.
پیامکهای شما اگر هم در برنامه تک تک قرائت نشود، مطمئن باشید پس از برنامه مورد دقت و تأمل واقع میشود. آن دسته از عزیزانی که در جلسات گذشته با ما همراه بودند، میدانند بحثی که با حضرت استاد داشتیم در خصوص فضائل آقا امیرالمؤمنین بود.
در این زمینه مسائل و مطالبی از کتب اهل سنت گفته شد که شاید عامه اهل سنت در جریان بسیاری از آنان قرار نگرفتند و نمیدانند، به آنان گفته نشده است و یا خودشان پیگیری نکردند.
«شبکه جهانی ولایت» مطالبی راجع به فضایل امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) از کتب اهل سنت به صورت تصویر کتابها تقدیم حضور آنان کرد و آنانی که به امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) محبت داشتند، محبتشان افزایش پیدا کرد.
کسانی که نسبت به امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) بغض داشتند، بغض و کینه و عداوتشان را نسبت به خودشان برای آینده خودشان بیشتر شد، زیرا این افراد به خودشان ظلم میکنند.
این افراد به هر شکل و صورتی عداوت خودشان را نسبت به امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) بروز میدهند.
خلاصه مطالب جلسه گذشته!
دوست دارم حضرت استاد خلاصهای از آنچه در جلسات قبل گفته شد بفرمایند بعد انشاءالله طرح سؤال جدید کنیم.
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمد الله و الصلوة علی رسول الله و علی آله آل الله لا سیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله الی یوم لقاء الله افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر.
عصاره و مهم مباحثی که ما در رابطه با شخصیت بزرگوار امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) تحت عنوان فضایل بینظیر امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) مطرح کردیم را بیان خواهیم کرد.
رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند: اگر بیم آن نداشتم که مسلمانان در حق علی بن أبی طالب همانند مسیحیان در حق عیسی مسیح غلو کنند، سخنی میگفتم که مسلمانان خاک زیر پای علی را به عنوان تیمن و تبرک بردارند.
روایتی از «احمد بن حنبل» خواندیم که فتوای شخصی خود او بود. او گفت: روایاتی که با اسانید صحیح در حق علی بن ابی طالب آمده است، در حق هیچ یک از صحابه نیامده است. علی بن ابی طالب از اهل بیتی است که قابل مقایسه با هیچ کسی نیستند.
روایاتی را از «ابن عباس»، «حذیفه» و «عایشه» خواندیم مبنی بر اینکه:
«قال رسول الله علی خیر البشر من أبی فقد کفر»
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده است: علی بهترین بشر است هرکس زیر بار نرود کافر یا منافق است.
تاریخ مدینة دمشق وذکر فضلها وتسمیة من حلها من الأماثل، اسم المؤلف: أبی القاسم علی بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله الشافعی، دار النشر: دار الفکر - بیروت - 1995، تحقیق: محب الدین أبی سعید عمر بن غرامة العمری، ج 42، ص 372، فی آباء من اسمه علی.
سپس در ادامه بیان کردیم که تمام آیاتی که مؤمنین را مدح کرده است، به کاری دعوت کرده است یا از کاری نهی کرده است علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین و شریف المؤمنین است.
سپس بحث آیه مباهله را مطرح کردیم که امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) جان پیغمبر اکرم است.
روایات متعددی از رسول گرامی اسلام و دیگر صحابه آوردیم که هرموقع از فضیلت صحابه و خلفا سؤال میکنند و اسم ابوبکر و عمر و عثمان را میآورند، میگویند: علی نفس پیغمبر اکرم است، جان پیغمبر اکرم است؛ از جان کسی سؤال نمیکنند.
سپس در جلسه گذشته بحثی داشتیم که در نتیجه کار شجره ملعونه در قرآن، بنی امیه جو وحشتناکی در جامعه ایجاد شده بود که صحابه و تابعین از نقل احادیث ولایت خودداری میکردند و وحشت داشتند.
در ادامه روایتی از «عبدالله بن شداد» یکی از بزرگان اهل سنت نقل کردیم که او گفت: من حاضرم یک روز از اول نماز صبح تا ظهر فضایل امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) را در بالای منبر مطرح کنم و در آخر گردن من را بزنند.
این روایات به خوبی نشانگر این است که امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) تا این اندازه مظلوم بوده است و جامعه تشنه نقل فضایل امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) بوده است. این روایت در کتاب «سیر أعلام النبلاء» جلد 3 صفحه 489 موجود است.
جناب آقای حسینی عزیز مباحث گذشته ما تا اینجا رسید.
مجری:
استاد عزیز از شما ممنونم. امشب که سؤالات باز در مورد فضایل امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) است و انشاءالله مطرح خواهم کرد.
سؤال در ذهنم است و آن هم این است که آیا اهل سنت روایتی با سند صحیح مبنی بر اینکه عداوت با امیرالمؤمنین نشانه نفاق باشد، دارند؟!
آیا عداوت با امیرالمؤمنین (سلام الله علیه)، نشانه نفاق است!؟
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
اولاً این قضیه در کتاب «صحیح مسلم» آمده است و آقایان مدعی هستند که روایات کتاب «صحیح مسلم» احتیاجی به بررسی سندی ندارد.
دیدگاه «صحیح مسلم»:
در کتاب «صحیح مسلم» وارد شده است:
« قال عَلِيٌّ وَالَّذِی فَلَقَ الْحَبَّةَ وَبَرَأَ النَّسَمَةَ إنه لَعَهْدُ النبی الْأُمِّی إلی أَنْ لَا یحِبَّنِی إلا مُؤْمِنٌ ولا یبْغِضَنِی إلا مُنَافِقٌ»
علی گفت به خدای شكافنده بذر و آفريننده جان سوگند، که این فرمایش پیغمبر در حق من بود که فرمود جز مؤمن کسی من را دوست نمیدارد و جز منافق کسی من را دشمن نمیدارد.
صحیح مسلم، اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ج 1، ص 86، ح 78
کسانی که دشمنی امیرالمؤمنین در دل دارند، کسانی که مانع نقل فضایل امیرالمؤمنین میشوند و کسانی که طرح ترور امیرالمؤمنین را میکشند، کسانی که از دیدن زیارتگاه امیرالمؤمنین زجر میکشند و شروع به شبههافکنی میکنند؛ جزو منافقین هستند!
به فرموده قرآن کریم:
(إِنَّ الْمُنافِقِینَ فِی الدَّرْک الْأَسْفَلِ مِنَ النَّار)
منافقان در طبقه زیرین جهنماند.
سوره نساء (4): آیه 145
منافقین ته جهنم میروند که بدترین و سوزناکترین جای جهنم است. انشاءالله دوستان امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) به بهشت میروند و روزی پرده کنار میرود و میبینند کارشناسان شبکههای شیطانی در اسفل جهنم میسوزند.
انشاءالله محبان امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) از همان بالا شماتت میکنند و به دشمنان امیرالمؤمنین طعنه میزنند و میگویند:
"دیدید ما گفتیم با علی دشمنی نکنید گرفتار آتش میشوید! با امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) دشمنی کردید و حرف ما را گوش نکردید، الان نتیجه کارهایتان را بچشید!!"
«کلَّما نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْناهُمْ جُلُوداً غَیرَها»
هر گاه پوستهاى تن آنها (در آن) بريان گردد (و بسوزد) پوستهاى ديگرى به جاى آن قرار مىدهيم
سوره نسآء(4): آیه 56
از تمام مردمی که صحبت مرا میشنوید، اعم از شیعه و اهل سنت تقاضامندم که حرف من را در ذهن مبارکشان داشته باشید. انشاءالله اگر آنجا همدیگر را دیدیم من میگویم: در شب بیست و هشتم ماه رمضان 1395 من این مطلب را گفتم!
ما به طرفداران «ابن تیمیه» ناصبی اعلام کردیم که عاقبت شما درک اسفل آتش جهنم است و جای شما در «اسفل السافلین» است. مادامی که کار از کار نگذشته است، از خر شیطان پایین بیایید و دشمنی با امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) را کنار بگذارید.
والله امیرالمؤمنین مهربان، رئوف و بخشنده است. قطعاً اگر خالصانه برگردید، امیرالمؤمنین شما را میبخشد و از خداوند عالم هم برای شما طلب بخشش میکند و همچنین رسول گرامی اسلام هم برای شما از خداوند متعال طلب بخشش میکند.
دل ما به حال شما میسوزد؛ حال که قبول ندارید یا علی! این میدان و این شما، فردای قیامت در آن گیر و دار این مطلب را به شما خواهیم گفت. والله پشیمان میشوید، بالله پشیمان میشوید.
قسم به تمام اسماء الهی فردای قیامت پشیمان خواهید شد و میگویید: "به ما گفتند که دست از عداوت علی بردارید و از «ابن تیمیه» فاسق و کاذب و ناصبی دست بردارید، اما ما گوش نکردیم!"
خوشا به حال کسانی که امشب صدای ما را میشنوند و عرض ما را هم قبول میکنند.
من آنچه شرط بلاغ است با تو میگویم
تو خواه از سخنم پند گیر، خواه ملال
در کتاب «صحیح مسلم» هم وارد شده است:
«ولا یبْغِضَنِی إلا مُنَافِقٌ»
صحيح مسلم ، اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسين القشيري النيسابوري ، دار النشر : دار إحياء التراث العربي - بيروت ، تحقيق : محمد فؤاد عبد الباقي، ج 1، ص 86، ح 78
معاویهای که در جنگ صفین 18 ماه با علی جنگید، آیا امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) را دوست داشت که به جنگ با علی آمده بود؟! آیا علی را اهل بهشت میدانست و میخواست علی را بکشد تا ایشان را به بهشت بفرستد؟!
آیا در جنگ جمل کسانی که شمشیر کشیدند و میخواستند امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) را بکشند، امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) را دوست داشتند و از روی عشق و علاقه میخواستند ایشان را بکشند؟!
دیدگاه قرطبی در «تفسیر قرطبی»:
مورد دیگر در کتاب «تفسیر قرطبی» است که ایشان متوفای 671 است. ایشان میگوید:
«ما روی عن جماعة من الصحابة أنهم قالوا:»
از جماعتی از صحابه نقل شده است و گفتند:
«ما کنا نعرف المنافقین علی عهد رسول الله إلا ببغضهم لعلی علیه السلام»
ما صحابه در عصر پیغمبر اکرم زمانی که میخواستیم منافقین را بشناسیم، ملاک بغض علی بن ابی طالب بود.
الجامع لأحکام القرآن، اسم المؤلف: أبو عبد الله محمد بن أحمد الأنصاری القرطبی، دار النشر: دار الشعب – القاهرة، ج 1، ص 267، باب البقرة: (30) وإذ قال ربک... ..
این روایت به صراحت بیان میکند که در عصر پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) اگر کسی بغض امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) داشت از منافقین به حساب میآمد و اگر کسی محبت علی (علیه السلام) را در دل داشت، مؤمن به حساب میآمد.
دیدگاه آلوسی در «روح المعانی»:
همچنین آقای «آلوسی» در کتاب تفسیر «روح المعانی» جلد 26 صفحه 78 از «ابن مسعود» نقل میکند:
«ما کنا نعرف المنافقین علی عهد رسول الله صلی الله تعالی علیه وسلم إلا ببغضهم علی بن أبی طالب»
ما در عهد رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) منافقین را با بغض علی بن ابی طالب میشناختیم.
روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم والسبع المثانی، اسم المؤلف: العلامة أبی الفضل شهاب الدین السید محمود الألوسی البغدادی، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت، ج 26، ص 78
دیدگاه «احمد بن ابی بکر البوصیری»:
همچنین جناب آقای «بوصیری» از علمای بزرگ اهل سنت متوفای 840 هجری است که ایشان معاصر آقای «ابن حجر عسقلانی» متوفای 852 و همچنین معاصر آقای «بدرالدین عینی» است.
ایشان در کتاب «اتحاف الخیرة المهرة» جلد 7 صفحه 202 روایتی را نقل میکند و تا جایی که مینویسد:
«ومن مات یبغضک مات میتة جاهلیة»
هرکسی با بغض تو ای علی بمیرد، با مرگ زمان جاهلیت از دنیا رفته است.
إتحاف الخیرة المهرة بزوائد المسانید العشرة، المؤلف: أحمد بن أبی بکر بن إسماعیل البوصیری، المُتَوَفَّی هجریة، الناشر: دار الوطن – الریاض، الطبعة: الأولی - 1420 هـ - 1999م، ج 7، ص 202، ح 6672
مرگ زمان جاهلیت هم بسیار واضح و روشن است.
دیدگاه «حاکم نیشابوری» در «المستدرک»:
در کتاب «المستدرک علی الصحیحین» جلد دوم روایت جالبی بیان شده است. از عزیزان اهل سنت خواهش میکنم که به این روایت خوب دقت کنند. پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند:
«یا علی أنت سید فی الدنیا سید فی الآخرة»
یا علی تو سرور دنیا و سرور آخرت هستی
«حبیبک حبیبی وحبیبی حبیب الله»
دوست تو دوست من است و دوست من هم دوست خداست.
به قدری این روایت زیباست که به قول آقای اسماعیلی جگر انسان خنک میشود و میخواهد از خواندن آن بال دربیاورد.
«وعدوک عدوی وعدوی عدو الله»
دشمنان تو دشمن من هستند و دشمن من هم دشمن خداست.
«والویل لمن أبغضک بعدی»
وای بر کسی که بعد از من با تو دشمنی کند.
«ویل» در حقیقت نام یکی از چاههای آتش جهنم است. زمانی که یک جهنمی را داخل آن چاه میاندازند، هفتاد هزار سال طول میکشد تا بدن او به ته چاه برسد.
آن چاه مخصوص دشمنان امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) و باقیماندههای نسل بنی امیه است که امروز در رسانهها یا فضای مجازی علیه امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) صحبت میکنند و فضایل و حرم ایشان را انکار میکنند.
انشاءالله خواهیم دید خداوند عالم این افراد را در داخل همین آتش و همین چاه خواهد انداخت. آقای «حاکم نیشابوری» میگوید:
«صحیح علی شرط الشیخین»
این روایت صحیح است و شرایط صحیح بخاری و صحیح مسلم را هم دارد.
المستدرک علی الصحیحین، اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم النیسابوری، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1411 هـ - 1990 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ج 3، ص 138، ح 4640
دیدگاه عجیب «شمس الدین ذهبی»:
همچنین در کتاب «میزان الاعتدال» اثر آقای «ذهبی» است. در جلد اول صفحه 213 همین روایت را در پاورقی میآورد و در ادامه میگوید:
«یشهد القلب انه باطل»
قلب من شهادت میدهد این روایت باطل است.
میزان الاعتدال فی نقد الرجال، اسم المؤلف: شمس الدین محمد بن أحمد الذهبی، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1995، الطبعة: الأولی، تحقیق: الشیخ علی محمد معوض والشیخ عادل أحمد عبدالموجود، ج 1، ص 213، ح 293
حق هم همین است؛
(فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضا)
در دلهاشان مرضی است پس خدا بکیفر نفاقشان آن بیماری را زیادتر کرد.
سوره بقره (2): آیه 10
قلبی که مریض است آلوده به افکار «ابن تیمیه» است و «ابن تیمیه» را استاد خودش معرفی میکند؛ بیشتر از این هم نخواهد بود. «ابن تیمیه»، «ذهبی» و «ابن کثیر» با هم در یک عصر بودند که به شاگردی «ابن تیمیه» افتخار میکنند.
این هم یکی از موارد فتنه «ابن تیمیه» است که «ذهبی» را آلوده و بیچاره و بدبخت کرده است که چنین چیزی میگوید. اگر اشکال سندی دارد، بگویید فلان راوی اینچنین گفته است. اگر اشکال دلالی دارد بگویید با آیات قرآن و روایات متواتر و مشهور نمیسازد.
اینکه میگویید: "یشهد القلب انه باطل" آیا در قرآن، سنت یا سیره صحابه داریم که شهادت قلب یکی از ملاکهای صحت روایت و عدم صحت روایت باشد؟!
مجری:
در جرح و تعدیل آقایان هم نداریم.
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
بله در جرح و تعدیل هم نداریم، در کتب رجالی هم نیاوردند که بگویند: بروید آثار «یحیی بن معین» و «ابن ابی حاتم رازی» و «ابن حجر عسقلانی» و حتی خود «ذهبی» است!! آیا «ذهبی» در جایی گفته است که یکی از مجروحات عبارت از شهادت قلب بر بطلان است؟!
آقای «حاکم نیشابوری» میگوید: این روایت صحیح است و شرایط «صحیح مسلم» و «صحیح بخاری» را دارد، اما ایشان میگوید: «یشهد اقلب أنه باطل»؛ خیلی عجیب است!
حالا که به اینجا رسیدید، اجازه بدهید این روایت را هم به دوستان نشان بدهیم. در کتاب «مستدرک علی الصحیحین» جلد سوم وارد شده است که رسول گرامی اسلام فرمود:
«أول من یدخل الجنة أنا وفاطمة والحسن والحسین»
اولین کسی که وارد بهشت میشود من و فاطمه و حسن و حسین هستیم.
«قلت یا رسول الله فمحبونا»
امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) فرمودند: دوستان ما چه زمانی میآیند؟!
«قال من ورائکم»
حضرت فرمودند: آنها هم پشت سر شما میآیند.
المستدرک علی الصحیحین، اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم النیسابوری، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1411 هـ - 1990 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ج 3، ص 164، ح 4723
کاملاً مشخص است که «ذهبی» دوست امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) نیست و باید طعنهای به ایشان بزند. «حاکم نیشابوری» میگوید:
«صحیح الإسناد ولم یخرجاه»
این روایت صحیح السند است اما «صحیح مسلم» و «صحیح بخاری» آن را نیاوردند.
اما «ذهبی» میگوید:
«و الحدیث منکر من القول یشهد القلب بوضعه»
قلب من شهادت میدهد این روایت جعلی است.
هزاران لعنت بر این قلب که اینطور شهادت بدهد. آقای «ذهبی»! قلب شما به روایاتی که در مورد ابوبکر و عمر و عثمان و عایشه و دیگر صحابه است، همچنین شهادت میدهد؟! یا تنها زمانی که به امیرالمؤمنین و اهلبیت میرسد، چنین شهادت میدهد؟!
آقای «ذهبی» قلب شما باید هم اینطور شهادت بدهد، زیرا از محبین این بزرگواران نیستید. با توجه به این مطالب قلب شما باید هم چنین شهادت دهد. غیر از این چیز دیگری نیست!!
از کوزه همان برون تراود که در اوست!
در این زمینه حرف زیاد دارم. من با این افرادی که واقعاً به این صورت با امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) مبارزه کردند و چنین دشمنی خودشان را با امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) اثبات کردند، حرف زیاد دارم؛ اما این مطالب را به وقت دیگری بگذاریم.
آیا ادعای آقایانی که مدعی هستند که ما امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) را دوست داریم و میخواهیم میان آل و صحابه جمع کنیم، واقعیت دارد؟! ما از خداوند میخواهیم که در کره زمین یک نفر دشمن امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) نباشد!
ما این را از خدا میخواهیم؛ اما باید ببینیم واقعیت چه چیزی است! بنده طی تحقیق گستردهای که داشتم، دیدم آنچه در طول تاریخ اتباع «ابن تیمیه» یا بعضی از بزرگان اهل سنت بنای عداوت با امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) گذاشتند بیهوده بوده است.
بنده با توجه به مسافرتهایی که داشتم و این همه با اهل سنت حشر و نشر داشتیم، ندیدم که یک سنی امروز بگوید: "من علی را دوست ندارم!"
الحمدلله جو امروز خیلی خوب است و سطح فکر مردم بالا رفته است، حقایق روشن شده است و اهل سنت گوش به حرف امثال شیطان بزرگ «ابن تیمیه» و «ذهبی» که قلبشان مریض است نمیدهند؛ من به این مطالب یقین دارم.
اگر ما مقداری به گذشته برسیم، آثار شوم دودمان نحس «بنی امیه» و پس از او نسل «ابن تیمیه» و امروز هم که ذریههای نسل «بنی مروان» و «بنی امیه» در شبکههای وهابی و فضای مجازی جولان میدهند.
من در خدمت شما هستم.
مجری:
حضرت استاد از شما متشکرم. اشارهای به انکار فضایل امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) از جانب برخی افراد با بهانههای مختلف و واهی داشتید.
برخی از افراد ادعا دارند که ما دشمنی و عداوتی با امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) و اهلبیت نداریم، اما اینها منکر فضایل امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) میشوند. این افراد فضایل یقینی امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) را انکار میکنند. آیا انکار فضایل امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) جزو نصب و نفاق به حساب میآید یا خیر؟!
آیا انکار فضایل امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) نشانه ناصبی بودن است؟!
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
در این رابطه هم شکی وجود ندارد. آقای «حسن بن فرحان مالکی» به صراحت میگوید: "انکار فضایل امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) یا انکار روایت ایشان نشانه ناصبی بودن است."
این شخص از علمای بزرگ اهل سنت عربستان سعودی است، مالکی مذهب است و مشرب صوفی دارد و از شاگردان جناب «بن علوی مالکی» بوده است. ایشان کتابی به نام «نحو إنقاذ التاریخ الإسلامی» که در صفحه 298 به صراحت مینویسد:
“تضعیف روایاتی که در فضایل امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) است در حقیقت یک نوع نصب است. اگر کسی تضعیف روایات فضایل امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) کند و در تحقیق به این نتیجه رسیده است، خطا کرده است.”
اگر کسی از اول تلاش میکند که به نوعی روایت را از اول تضعیف کند و نمیتواند آن را بپذیرد، قطعاً این شخص ناصبی است و در او هیچ شکی نیست.
من در خدمت شما هستم.
مجری:
استاد از شما متشکرم. خیلی از آقایان در رسانهها ادعا دارند که محبت اهلبیت (علیهم السلام) را دارند، اما زمانی که به هر کدام از فضایل میرسند سعی میکنند آن فضایل را انکار کنند.
این افراد به هر نحوی میخواهند بغض خودشان را از این طریق بروز بدهند و هر فضیلتی هم که از امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) انکار میکنند، میگویند:
"ما فضایل دیگری هم برای امیرالمؤمنین میدانیم، اما این فضیلت را قبول نداریم." حال آن فضایلی که به صورت یقین آن را قبول دارند را باید بیایند یک بار توضیح بدهند.
آیا محبت امیرالمؤمنین(سلام الله علیه) نشانه حلالزادگی است!؟
استاد مطلبی بارها در شبکه گفته شده است، اما دوست داشتیم امشب بیشتر به آن بپردازیم و آن هم این است که آیا صحیح است که میگویند: محبت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام نشانه پاکی ولادت و حلالزادگی است یا خیر؟!
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
ما در کتب شیعه فراوان داریم که امام صادق (علیه السلام) فرمودند: زمانی که شما میبینید شیرینی محبت ما در قلب شما هست، به مادرتان دعا کنید!!
این روایت به این معناست که شما حلالزاده هستید و مادرتان در حق پدرتان خیانت نکرده است. شاید این روایات به درد آقایان اهل سنت نخورد یا برای وهابیت حجت نباشد. من چند روایت از کتب اهل سنت میآورم و تقاضا دارم عزیزان خوب به این روایات دقت کنند.
در کتاب «جامع الأصول فی أحادیث الرسول» اثر آقای «مجدالدین أبوالسعادات ابن اثیر جزری» است. این شخص آقای «ابن اثیر» صاحب «الکامل فی التاریخ» نیست! این دو نویسنده در یک عصر بودند و حدود 25 سال با هم تفاوت داشتند.
ایشان در کتاب «جامع الأصول» روایات «صحاح سته» را مخلوط کرده است و مکررات آن را گرفته است.
به طور مثال اگر روایتی در «صحیح بخاری»، «صحیح مسلم»، «سنن ترمذی»، «سنن نسائی»، «سنن ابوداود»، «سنن ابن ماجه» و دیگر کتب وجود داشت، ایشان یک روایت را نقل کرده است و مابقی را آدرس داده است.
مجموع روایات این کتاب در آخر جلد یازدهم وارد شده است که حدود 9800 میرسد. مجموع روایات «صحاح سته» به ده هزار روایت نرسیده است. حال آنکه کتاب «کافی» به تنهایی 16199 روایت دارد.
در کتاب «جامع الاصول» جلد هشتم صفحه 656، حدیث 6498 روایتی را از «ابوسعید خدری» نقل میکند و میگوید:
«إِنْ کنَّا لَنَعْرِفُ المنافقین - نحن معاشر الأنصار - ببغضهم علی بن أبی طالب»
به درستی که ما صحابه همواره منافقین را با بغض علی بن ابی طالب میشناختیم.
جامع الأصول في أحاديث الرسول؛ المؤلف : مجد الدين أبو السعادات المبارك بن محمد الجزري ابن الأثير (المتوفى : 606هـ)، تحقيق : عبد القادر الأرنؤوط، الناشر : مكتبة الحلواني - مطبعة الملاح - مكتبة دار البيان، الطبعة : الأولى؛ ج 8، ص 6498، باب علی بن أبی طالب
اگر در خبر کلمه «إِنْ» لام آمد، در حقیقت مخففه از مثقله است. در عبارت «و ان کانوا من قبل لفی ضلال مبین»؛ در اینجا کلمه «إِنْ» در حقیقت «إِنَّ» است. همچنین کلمه «کان» دال بر استمرار است. سپس در جای دیگری میگوید:
«وَمِنْهُ الْحَدِیثُ «کنَّا نَبُور أَوْلَادَنَا بَحُبّ عَلِی رَضِی اللَّهُ عَنْهُ»»
النهایة فی غریب الحدیث والأثر، المؤلف: مجد الدین أبو السعادات المبارک بن محمد بن محمد بن محمد ابن عبد الکریم الشیبانی الجزری ابن الأثیر (المتوفی: 606 هـ)، الناشر: المکتبة العلمیة - بیروت، 1399 هـ - 1979 م، تحقیق: طاهر أحمد الزاوی - محمود محمد الطناحی، ج 1، ص 161، باب (بَوَرَ)
«نبور أولادنا» به چه معناست؟! در جواب این مطلب به سراغ اهل لغت میرویم تا ببینیم معنای «نبور» چیست. در کتاب «لسان العرب» جلد چهارم وارد شده است:
«نبور» به معنای «نختبر» است؛ ما فرزندان خود را امتحان میکردیم که آیا از نسل ما هستند یا از نسل دیگران هستند، حلالزاده هستند یا حلالزاده نیستند!؟ زمانی که میخواستیم آنان را امتحان کنیم، به حب علی بن أبی طالب (علیه السلام) آنان را امتحان میکردیم.
همچنین در کتاب «تاج العروس» اثر آقای «زبیدی» جلد دهم وارد شده است:
«(وبارَهُ) یبُورُه بَوْراً: (جَرَّبَه) واختبَرَه، ومنه الحدیث:»
سپس این حدیث را مطرح میکند:
«(کنَّا نَبُورُ أَوْلادَنا بحُبِّ علی رضی اللّهُ عنه)»
زمانی که میخواستیم حلال زادگی فرزندان خود را امتحان کنیم، با حب علی بن ابی طالب (علیه السلام) امتحان منیکردیم.
تاج العروس من جواهر القاموس، اسم المؤلف: محمد مرتضی الحسینی الزبیدی، دار النشر: دار الهدایة، تحقیق: مجموعة من المحققین، ج 10، ص 257، باب بور
در کتاب «مناقب» اثر «ابن مردویه» متوفای 410 از «امام شافعی» روایتی وارد شده است که ایشان از «مالک» نقل میکند.
این روایت «احمد بن حنبل» از «حنابله» از «امام شافعی» رئیس «شافعیها» از «امام مالک» رئیس «مالکیها» نقل شده است. این روایت برای آقایان اهل سنت به منزله «حدیث سلسلة الذهب» است. در این روایت وارد شده است:
«قال أنس بن مالک: ما کنّا نعرف الرجل لغیر أبیه إلاّ ببغض علی ابن أبی طالب»
انس بن مالک میگوید: اگر میخواستیم ببینیم فرزندی از نسل پدرش نیست، از بغض او نسبت به علی بن ابی طالب میفهمیدیم.
مناقب علی بن أبی طالب (ع) وما نزل من القرآن فی علی (ع)، نویسنده: أحمد بن موسی ابن مردویه الأصفهانی، تحقیق: عبد الرزاق محمد حسین حرز الدین، ص 76، ح 57
در این روایات به صراحت بیان شده است که بغض علی بن أبی طالب (علیه السلام) روشنگر این مطلب است که فرزندی از نسل پدرش هست یا نیست.
مرحوم «علامه امینی» در کتاب «الغدیر» روایتی را نقل میکند و مینویسد: بعضی از صحابه که شک داشتند فرزندانشان از نسل خودشان است یا نه، آنان را کنار کوچهای نگه میداشتند که علی بن أبی طالب از آنجا عبور میکرد.
زمانی که امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) از آنجا رد میشد، از فرزند خود سؤال میکردند که آیا ایشان را دوست داری یا نه!
اگر فرزند میگفت: "ایشان را دوست دارم" خاطرجمع میشدند که از فرزند از نسل خودش هست؛ اما اگر میگفت: "ایشان را دشمن میدارم" یقین میکردند که این حلالزاده نیست. این مطالب در حقیقت کاملاً واضح و روشن است.
من در خدمت شما هستم.
مجری:
حضرت استاد روایتی خواندید که برای من خیلی شیرین بود. بحث حلالزادگی برای من خیلی تازگی داشت، زیرا سه نفر از اعاظم اهل سنت در آن بودند.
روایت دیگر آن روایتی بود که زمانی که پیغمبر اکرم فرمودند: "ما جزو متقدمین کسانی هستیم که وارد بهشت میشویم"، امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) فرمودند: محبین ما چه زمانی وارد بهشت میشوند؟! حضرت در هر حال به فکر محبین و دوستانشان بودهاند!!
ولایت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) شرط ورود به بهشت!
آیا در کتب اهل سنت هم این قضیه که شرط ورود به بهشت ولایت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) آمده است یا خیر.
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
در این زمینه روایات زیادی در کتب شیعیان وارد شده است. شاید ما در حد متواتر روایت داریم که شرط ورود به بهشت ولایت علی بن أبی طالب است.
ولایت به دو معناست: «وِلایت» و «وَلایت»! «وِلایت» به معنای حاکمیت و خلافت و امامت است؛ اما «وَلایت» به معنای محبت و دوستی است و هردو شرط است.
به تعبیر آیت الله العظمی خویی (رضوان الله تعالی علیه) اگر برای کسی با ادله ثابت نشود که علی بن أبی طالب خلیفه به حق رسول اکرم بود و امام منصوب و منفوس بوده است، جزو مستضعفین است و فردای قیامت قطعاً مشکلی برای او نخواهد بود.
اگر چنانچه با استفاده از ادله عقلی یا ادله نقلی ثابت شد که امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) خلیفه رسول گرامی اسلام است و انکار کرد، همانند این است که نماز را انکار کرده است.
همانطوری که محرز شد «ما جاء به الرسول» است، اگر ثابت شد که ولایت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) هم جزو «ما جاء به الرسول» کفر است و مانع ورود این شخص به بهشت خواهد شد.
ما روایات متعددی داریم؛ من یکی دو مورد را عرض میکنم و رد میشوم. در کتاب «مناقب» اثر آقای «خوارزمی» متوفای 568 هجری صفحه 68 وارد شده است که رسول گرامی اسلام به امیرالمؤمنین میفرماید:
« ياعلي لو ان عبدا عبد الله عز وجل مثل ما قام نوح فی قومه»
یا علی! اگر بندهای به اندازهای که حضرت نوح در قومش بود عبادت کند.
دوستان این روایت را زیاد از ما شنیدند و من در «شبکه مستقله» هم این روایت را خواندم، اما آقایان هیچ جوابی در برابر آن نداشتند.
«وکان له مثل أحد ذهبا " فأنفقه فی سبیل الله»
و اگر به اندازه کوه احد طلا داشته باشد و در راه خدا انفاق کند،
«ومد فی عمره حتی حج الف عام علی قدمیه ثم قتل بین الصفا والمروة مظلوما "»
و خداوند عمرش را به قدری طولانی کند که هزار بار به زیارت خانه خدا پیاده برود و بین صفا و مروه مظلومانه شهید شود،
«ثم لم یوالک یا علی لم یشم رائحة الجنة ولم یدخلها»
اما ولایت تو را نداشته باشد، اصلاً بوی بهشت به مشامش نمیرسد و داخل بهشت نمیشود.
المناقب، نویسنده: الموفق الخوارزمی، تحقیق: الشیخ مالک المحمودی، ص 68، ح 40
مردمی که در قیامت حاضر میشوند، بوی بهشت از هزار سال به مشام آنان میرسد؛ اما چنین فردی بوی بهشت را استشمام نمیکند.
به خدا سوگند آقای «خوارزمی» شیعه نبوده است؛ ایشان از علمای بزرگ اهل سنت است. همچنین در کتاب «تاریخ دمشق» جلد 41 صفحه 335 وارد شده است:
"پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) انبیاء را از درختان مختلفی آفریده است؛ اما من و علی بن أبی طالب را از یک درخت آفریده است. من اصل درخت هستم و علی فرع آن درخت است، حسن و حسین میوه آن درخت هستند و شیعیان ما ورقهای این درخت هستند."
هرکسی به یکی از شاخههای این درخت دسترسی پیدا کند و از هوای نفس خود را بریء کند از شیعیان ما هستند.
«ولو أن عبدا عبد الله عز وجل بین الصفا والمروة ألف عام ثم ألف عام ثم ألف عام»
اگر بندهای خدا را بین صفا و مروه هزار سال عبادت کند، سپس هزار سال دیگر عبادت کند، سپس هزار سال دیگر هم عبادت کند،
«ولم یدرک محبتنا لأکبه الله علی منخریه فی النار»
و محبت ما اهلبیت را نداشته باشد، خداوند عالم او را با سر وارد آتش جهنم میکند.
«ثم تلا (قل لا أسألکم علیه أجرا إلا المودة فی القربی)»
سپس آیه شریفه (قل لا أسألکم علیه أجرا إلا المودة فی القربی) را تلاوت فرمودند.
تاریخ مدینة دمشق وذکر فضلها وتسمیة من حلها من الأماثل، اسم المؤلف: أبی القاسم علی بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله الشافعی، دار النشر: دار الفکر - بیروت - 1995، تحقیق: محب الدین أبی سعید عمر بن غرامة العمری، ج 41، ص 335، ح 4851
در کتاب «مناقب» اثر آقای «خوارزمی» همین روایت وارد شده است. او مینویسد: "اگر بندهای خدا را هزار سال میان رکن و مقام عبادت کند و بغض علی را داشته باشد، خداوند او را با سر وارد آتش جهنم میکند."
آقای «جوینی» که استاد آقای «ذهبی» است و متوفای 730 است، در کتاب «فرائد السمطین» تعبیر زیبایی دارد. او مینویسد:
"خداوند عالم در قیامت تمام خلایق اولین و آخرین را جمع میکند و بر بالای جهنم پلی را میگذارد که از مو باریکتر از و شمشیر برندهتر است."
«لم یجز بها أحد إلا من کانت معه براءة بولایة علی بن أبی طالب علیه السلام»
کسی از آن پل عبور نمیکند مگر اینکه کسی برائت نامه نجات از آتش جهنم با ولایت علی بن ابی طالب (علیه السلام) را داشته باشد.
فرائد السمطين في فضائل المرتضى و البتول و السبطين و الأئمة من ذريتهم عليهم السلام؛ حمّويي جويني، ابراهيم بن سعد الدين (م 730)، ، مؤسسة المحمود، بيروت، چاپ اوّل، 1400 هـ. ق؛ ج1، ص 289
دوستان علی (علی السلام) واقعاً افتخار کنید!!
هرکس به کسی نازد
ما هم به علی نازیم
خداوند آیت الله کوهستانی را رحمت کند، ایشان میگفتند: خداوند متعال در عالم هستی یک علی داشت و آن را هم به ما شیعیان داده است.
من نمیخواهم این تعبیر را به کار ببرم؛ عزیزان اهل سنت ما هم این چنین هستند، مخصوصاً کسانی که به دنبال تحقیق هستند. در کتاب «الریاض النظرة فی مناقب العشرة» که همان «عشره مبشره» را آورده است، جلد سوم همان تعبیر وجود دارد:
"روی جهنم پلی را درست میکنند که کسی از آن پل نمیتواند عبور کند، مگر اینکه برائت نامه خلاصی از آتش با ولایت علی بن أبی طالب داشته باشند."
در روایتی از امام زین العابدین (علیه السلام) وارد شده است که ایشان میفرمایند: "زمانی که مردم از پل رد میشوند، به قدری درون آتش میریزند و صدایی از ریختن آنان بلند میشود، همانند اینکه یک مرتبه چند صد پرنده با هم از مکانی بلند شوند."
دوستان عزیز خیلی دعا کنید. امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) که میفرمایند:
«فَإِنَّ أَمَامَکمْ عَقَبَةً کئُودا وَ مَنَازِلَ مَخُوفَةً مَهُولَة»
پیشاپیش شما منزلهای وحشتناک و حوادث تلخی وجود دارد.
«لَا بُدَّ مِنَ الْوُرُودِ عَلَیهَا وَ الْوُقُوفِ عِنْدَهَا»
باید به تمام منزلهای خطر ورود پیدا کنید و در آنجا متوقف شوید و مورد سؤال قرار بگیرید.
نهج البلاغة، نویسنده: شریف الرضی، محمد بن حسین، محقق / مصحح: صالح، صبحی، ص 321، ح 2879 و 2880
«وَ لَنَسْئَلَنَّ الْمُرْسَلِین»
انبیاء هم در آنجا مورد سؤال قرار میگیرند.
دوستان عزیز و عاشقان اهلبیت، در آنجا جز شفاعت اهلبیت و توسل به ساحت مقدس رسول گرامی اسلام و اهلبیت عصمت و طهارت چیزی در آنجا به درد ما نمیخورد.
باید در همین دنیا رابطه خودمان را با اهلبیت (علیهم السلام) درست کنیم. حتی کار به جایی میرسد که انبیاء هم به رسول گرامی اسلام متوسل میشوند؛ این روایت در کتاب «صحیح بخاری» و «صحیح مسلم» موجود است.
در کتاب «معاد» اثر مرحوم آیت الله العظمی رفیعی قزوینی که استاد امام در فلسفه بودند و از مفاخر شهر قزوین بودند، نقل میشود که در یکی از منازل قیامت به قدری کار سخت میشود و میبینند که از عهده کار برنمیآیند، تمام انبیاء در خانه رسول اکرم جمع میشوند. انیباء و اولیای الهی خطاب به رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) عرضه میدارند:
"یا رسول الله! تو اشرف خلایق هستی، تو خاتم پیامبران هستی، تو محبوبترین خلق در نزد خدا هستی، تو مقربترین انسانها در نزد خدا هستی؛ شفاعت کن تا از این منزل ترسناک و وحشتناک به سلامتی عبور کنیم."
جالب است که رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) جلو میافتند و انبیاء الهی هم پشت سرشان در خانه حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) میآیند. حضرت میفرمایند:
"زهرا جان! انبیاء الهی در خانه ما آمدهاند. برای همچین روزی چه چیزی تهیه کردهاید؟! نزد خداوند عالم چه چیزی را واسطه قرار میدهی؟!"
صدیقه طاهره (سلام الله علیها) عرضه میدارند: "یا أبتاه و یا رسول الله! برای چنین روزی دودست بریده فرزندم قمر بنی هاشم کفایت میکند. دو دست فرزندم ابوالفضل را پیش خداوند عالم شفیع قرار میدهم تا خداوند عالم به انبیاء و مرسلین عنایتی کند."
بنابراین دوستان عزیز قدر ولایت را بدانید، قدر این محبت را بدانید، قدر این عشق را بدانید. شاید ما هم آنطوری که باید قدر ولایت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) را نمیدانیم؛ همانند ماهی که در داخل آب است و قدر آب را نمیداند.
انشاءالله لحظه آخری که چشم ما به جمال نورانی امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) میافتد، همانطوری که خود ایشان فرمودند:
«یا حارث همدان من یمت یرنی من مؤمن او منافق قبلاً»
ای حارث! هر مؤمن و منافقی که میمیرد چشمش به من میافتد.
نهج البلاغة، نویسنده: شریف الرضی، محمد بن حسین، تاریخ وفات مؤلف: 406 ق مترجم: دشتی، محمد، ص 611، پاورقی (نامه به حارث همدانی)
علی جان! آن لحظهای که چشم ما به جمال نورانی شما میافتد و ما میدانیم عزیزترین شخص در نزد شما حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) است؛ در این شب ماه مبارک رمضان تو را به حضرت زهرای مرضیه قسم میدهیم. یا امیرالمؤمنین! شما را به آن بانوی پهلو شکسته و غم دیده قسم میدهیم که لحظه آخر عمرمان عنایت ویژهای به ما داشته باشید و شب اول قبر عنایتی ویژه به ما داشته باشید و ما را در صحنه محشر مورد عنایت ویژه خودت قرار بده.
مجری:
حضرت استاد از شما ممنونم؛ سؤال بعدی که میخواهم بپرسم مقداری از وقت ما را خواهد گرفت. اجازه بدهید سراغ تماسهای تلفنی برویم و انشاءالله در جلسات آینده سؤالات بعدی را مطرح خواهیم کرد.
از همراهی شما بینندگان عزیز و ارجمند ممنونم، میانبرنامهای میبینیم و برمیگردیم در خدمت شما خواهیم بود و تماسهای شما را میشنویم. اگر سؤالی داشتید، بخصوص در موضوع برنامه و آقا امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) حتماً مطرح کنید.
انشاءالله از دیدن این ویژهبرنامه تا اینجا استفاده برده باشید. با ما همراه باشید.
تماس بینندگان برنامه:
عرض سلام مجدد خدمت شما خوبان، بینندگان عزیز «شبکه جهانی ولایت». سراغ اولین تماس میرویم، آقا رسول از دهلران از عزیزان اهل سنت ما هستند. آقا رسول سلام علیکم و رحمة الله:
بیننده (آقا رسول از دهلران – اهل سنت):
سلام علیکم و رحمة الله حاج آقا قزوینی بنده رفیق شما حاج رسول از دهلران هستم.
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
موفق و مؤید باشید حاج رسول عزیز.
بیننده:
خدمت شما سلام عرض میکنم، طاعات شما قبول باشد. همچنین خدمت مجری محترم که اسم ایشان را هم نمیدانم سلام عرض میکنم.
آقای قزوینی من خیلی میخواستم خدمت شما تماس بگیرم، اما جواب نمیدادند. در این روزهای آخر ماه مبارک رمضان توفیقی داشتم تا امشب خدمت شما تماس بگیریم.
حاج آقا قزوینی من یک سؤال از محضر شما داشتم. من خیلی شبها زود میخوابم، اما دیشب نوههایم پشت کامپیوتر برنامهای را مشاهده میکردند. من صبح از آنها پرسیدم چه چیزی میدیدید؟
مجری:
مناظره بوده است.
بیننده:
بله. آنها برنامهای برای من گذاشتند و گفتند: بین اهل سنت و تشیع مناظرهای صورت گرفته است. ما که روزه بودیم و بیکار هم بودیم این برنامه را گوش کردیم و مطالبی از آن متوجه شدم که حالا خدمت شما عرض میکنم که اگر آقای قزوینی توضیح بدهند ممنون هستم.
سؤالی که فراوان در این مناظرات مطرح شد این است. البته قبل از بیان سؤالاتم عرض کنم که ما اهلبیت را هم دوست داریم؛ زیرا آنان هم صحابه رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) بودند.
چرا شما در کتب شیعه حدیث صحیح درباره سند حدیث ثقلین ندارید؟! ما عرض کردیم: اهلبیت (علیهم السلام) را هم دوست داریم، اما شما که ادعای علم و سواد میکنید که سند حدیث ثقلین صحیح باشد.
مجری:
آقا رسول شما مناظره را کامل گوش دادید؟
بیننده:
من دو بار این مناظره را به صورت کامل گوش دادم.
مجری:
خدا خیرتان بدهد، تواتر این حدیث از دیدگاه شیعه و اهل سنت ثابت شد یا نشد؟!
بیننده:
خواهش میکنم شما خیلی وارد حرف من نشوید و بگذارید من حرفم را بزنم.
مجری:
من یک سؤال پرسیدم: تواتر ثابت شد یا نشد؟
بیننده:
اصلاً علمای اهل سنت هم این تواتر را بیان کردند.
مجری:
احسنت، مرحبا.
بیننده:
سؤال من این است که در کتب شیعیان آیا حدیث صحیحی در رابطه با حدیث ثقلین داریم یا خیر؟!
مجری:
پس شما قبول دارید که این روایت متواتر است؟! من همین را فقط میخواهم بدانم. قبول دارید که این روایت نزد شیعه و سنی متواتر است یانه؟!
بیننده:
بله. من خدمت شما عرض کردم که علمای اهل سنت این مطلب را بارها بیان کردند. در فایلی که بنده گوش کردم طرف شیعه که مناظره میکرد، مطالبی را بیان کرد و علمای اهل سنت را هم قبول دارم.
حرف من این است که شما برای من کم سواد ثابت کنید، یک حدیث صحیح بیاورید.
مجری:
پس تواتر ثابت شد و تواتر فوق صحت است. حالا میخواهید به عنوان یک روایت صحیح ببینید یک روایت یا دوتا داریم یانه؟!
بیننده:
بله، یک روایت صحیح هم برای من بیاورید، برای من کافی است. مورد بعد این است که من مطلبی را به آقای قزوینی عرض کنم.
آقای قزوینی من نمیدانم برادری که از طرف اهل سنت که شما میفرمایید: "این افراد وهابی هستند"؛ چه کسی بود و از کجا آمده بود. من جسارت نمیکنم، اما شاید این شخص شیعه بود و خودتان او را درست کرده بودید و میخواستید یک بازی سر اهل سنت دربیاورید.
مجری:
آقا رسول عزیز یک لحظه توجه کنید. قبلاً که «استاد عباسی» با «آقای سجودی» مناظره داشتند، شبکه وهابی «کلمه» گفت: این آقا با لباس شخصی آمده و کارشناس اصلی ما نیست!
در مناظراتی دیگری که انجام شد، گفتند: این افراد اصلی ما نبودهاند. دوباره شیعیان در فضای مجازی مناظره میکنند، اما میگویند: این طرف که ما فرستادیم خیلی شخص ماهری نیست.
الان هم که مناظره شده است و یقین دارم که خود شما میدانید نتیجه مناظره چه چیزی بود که انشاءالله سه مناظره دیگر هم برگزار شود آن زمان میبینید مجموع مناظرات به کجا خواهد رسید؛ خواهید دید که چه آبروریزی برای وهابیت به بار خواهد آورد.
آن زمان هم خواهید گفت: این نمایندهای که ما فرستادیم معلوم نبود شاید اصلاً شیعه باشد. الان شما دارید میگویید: شاید شیعه بوده است!
اگر این شخصی که به عنوان اهل سنت سنت یا وهابی آمده بود شیعه باشد، چرا بقیه آقایان وهابی به عنوان شخصی که او را برای مناظره بفرستند، تأیید کردند؟! شما فقط بگویید این شخص نتوانست جواب بدهد و دیگر در موضوعات دیگر تشکیک نکنید.
آقا رسول! واقعاً به نظر من این درست نیست، اگر توضیحی دارید باز هم بفرمایید و بعد حضرت استاد توضیحاتی خواهند داد.
بیننده:
آقای مجری من نمیخواستم اینطوری حرف بزنم، اما شما من را مجبور میکنید که یک حرفهایی بزنم که خلاصه شاید خیلی خوشتان نیاید و شاید بدتان بیاید.
اگر شما میخواهید مناظره کنید چرا بزرگان و علما و کارشناسان دینی ما را در کردستان دعوت نمیکنید؟! چرا از افرادی امثال «مولوی» و «شیخ الاسلام عبدالحمید» را برای مناظره دعوت نمیکنید؟!
اگر شما میخواهید حق و باطل روشن شود و اگر میخواهید مسائل علمی روشن شود چرا با این افراد مناظره نمیکنید؟! شما با فردی که خودتان آن را درست کردید و آمده و معلوم نیست چه حرفهایی میزند مناظره میکنید.
اگر میتوانید و اگر توان علمی دارید و اگر توانایی پاسخگویی به مولویها و ماموستاهای ما را بدهید، با علمایی نظیر «شیخ الاسلام عبدالحمید» و «مولوی گرگیج» مناظره کنید. این افراد علمای ما هستند، نه کسی که من نمیشناسم.
آقای قزوینی امیدوارم هم در مورد سند «حدیث ثقلین» و هم در مورد مطلبی که بیان کردم توضیحاتی بفرمایید.
مجری:
چشم هم در مورد سند حدیث ثقلین و هم در مورد افرادی که برای مناظره دعوت میکنیم و شما بعد از آن میفرمایید که این افراد از شیعیان هستند، استاد مطالبی بیان خواهند کرد.
بیننده:
آقای حسینی علمای اهل سنت باسواد هستند. علمای اهل سنت بحر علم هستند، دریای علم هستند.
مجری:
آقا رسول کسی که دیشب از طرف اهل سنت مناظره کرد، بیسواد بود؟!
بیننده:
ایشان هم خیلی قشنگ صحبت کردند، اما حالا علمای ما بهتر از این هستند.
مجری:
چشم در این خصوص توضیحاتی بیان خواهد شد.
بیننده:
التماس دعا، خداحافظ.
مجری:
موفق باشید، خدا یار و نگهدارتان. تماس بعدی جناب آقای موسوی از خوزستان هستند. آقای موسوی سلام علیکم و رحمة الله:
بیننده (آقای موسوی از خوزستان – شیعه):
سلام عرض میکنم خدمت شما آقای حسینی و دکتر قزوینی. انشاءالله طاعات و عبادات شما و همه مسلمانان و دوستداران علی بن أبی طالب (علیه السلام) مورد قبول حق واقع شده باشد.
خدمت استاد عارضم که «ابن تیمیه» متأسفانه هرجایی که در مورد علی بن أبی طالب (علیه السلام) صحبت شده است، خلفا را بالاتر قرار دارد و آن هم به علت دشمنی است که او با آن حضرت دارد.
من در این چند روزی که کتابهای او را مرور میکردم، مشاهده کردم که هرجایی در مورد علی بن أبی طالب (علیه السلام) صحبت شد، خلفا را بالاتر قرار داده است و میگوید:
"چرا شیعه میگوید: علی بن أبی طالب این شخصیت بزرگوار را داشته است" و ما هم میگوییم: نه، آنها بالاتر هستند؛ زیرا زمانی که علی بن أبی طالب ایمان آورده است، در سن نوجوانی بوده است و این افراد از لحاظ سنی بالاتر بودند و علم و ایمانشان بیشتر بوده است.
هرجا که دروغی از این شخص ثابت شد، متأسفانه شبکههای وهابی میگویند: اشتباه کرده است؛ انسان جایز الخطاست و میتواند اشتباه کند. پس چرا در جایی که یک کلمه از علمای ما جا مانده یا اصلاً کاملاً نمیخوانند، چرا آنها را اشتباه خطاب نمیکنند؟!
این افراد اگر خطایی از علمای شیعه ببینند هزاران حرف نامربوط که حق خودشان است، به علمای ما میزنند. آیا برادران اهل سنت دقت کردهاند که هنگامی که دروغی از «ابن تیمیه» یا علمای وهابیت ثابت میشود آن را به حساب اشتباه میگذارند؟!
علمای شیعه الحمدلله اشتباه نداشتند، برفرض هم یک کلمه کم و زیاد باشد یا متنی را کامل نخوانند، علمای ما را جزو معصومین قرار میدهند که حق اشتباه ندارند. نمیدانم چرا برادران اهل سنت به این مطالب دقت نمیکنند؟!
چطور میشود هرزمانی اسم امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) وسط میآیند، این افراد اسم خلفا را بالاتر قرار میدهند. چه دلیلی دارد؟!
خلفا هرچیزی که دارند برای خودشان دارند و ما کار نداریم؛ اما زمانی که نام امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) میآید چرا باید کسی بالای سر ایشان قرار بگیرد؟! مگر پیغمبر اکرم نفرمودند: نفس من علی است! مگر نفرمودند: علم با علی است و علی با علم است!
«ابوهریره» حدیثی میگوید و خلفا را چنان بالا قرار میدهد و میگوید: پیامبر گفته است که اگر پیامبری بعد از من میبود حتماً خلیفه دوم بود!! نمیدانم چرا سند حرف این افراد را نمیآورند؟!
چرا برادران اهل سنت پیگیر این قضیه نمیشوند که بگویند سند این روایت کجاست؟! چه دلیلی دارد که سند این روایت را بیان نمیکنند؟!
از برنامههای خوبتان ممنونم و خدمت استاد گرامی هم خسته نباشید عرض میکنم. استاد بزرگوار واقعاً به شما فخر میفروشیم؛ نمیدانم چطور صحبتهایم را بیان کنم، اما انصافاً زمانی که پشت تریبون قرار میگیرید وهابیت به دلهره میافتند.
خوشحال میشویم که شما را همیشه سرحال و سلامت ببینیم. انشاءالله همیشه خار چشم وهابیت و گل محمدی ما باشید. اگر امری هست من در خدمتم.
مجری:
زنده باشید، عرضی نیست، جناب آقای موسوی عزیز خدا یار و نگهدار شما باشد. من از تماسهای بعدی از قبیل آقای حنایی از تهران و آقا علی از اهواز و دیگران عذرخواهی میکنم.
به دلیل اینکه فرصت محدود است و حدود 12 دقیقه فرصت داریم، میخواهیم به پاسخها برسیم.
آقا رسول از دهلران به مناظرهای که دیشب انجام شد اشاره داشتند و گفتند: آیا شیعه با اینکه ادعا دارد، برای «حدیث ثقلین» حدیث صحیحی دارد یانه؟! ایشان هرچند که اعتراف هم کردند که دیشب تواتر «حدیث ثقلین» ثابت شد، اما گفتند: حدیث صحیح میخواهیم!
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
من این مطلب را هم خدمت عزیزان عرض کنم که این افراد مرتب داشتند شعار میدادند که ما میخواهیم برویم با کارشناسان «شبکه جهانی ولایت» مناظره کنیم.
اولاً «شبکه جهانی ولایت» نه قراری با این افراد داشتند و نه اعلامی داشتند. این افراد برای اینکه خودشان را مقداری بزرگ کنند و توجیهی برای شکست خودشان داشته باشند این حرفها را میزنند.
من چندی پیش مطلبی در سایت دیدم که بچهها آن را گذاشته بودند و آن این است: "گربه جلوی آینه خود را شیر میبیند!"
مجری:
کامنت یکی از آقایان را هم گذاشته بودند که گفته بود با «شبکه جهانی ولایت» مناظره میکنیم.
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
گروه پرچم «ندای توحید» اهل سنت که البته اهل سنت نیستند، بلکه وهابیت هستند و از نوادگان «ابن تیمیه» هستند. ایشان اصلاً در حدی نیستند که با ما مناظره کننند.
ما خودمان را خیلی کوچک کردیم و گفتیم: آقای «خدمتی» بیاید، زیرا حداقل سنخیتی داریم. آدم اصلاً حیفش میآید که اسم آنان را ببرد. همانند «عبدالرزاق صنعانی» که گفت:
«لا تقذر مجلسنا بذکر ولد أبی سفیان»
سیر أعلام النبلاء، اسم المؤلف: محمد بن أحمد بن عثمان بن قایماز الذهبی أبو عبد الله، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بیروت - 1413، الطبعة: التاسعة، تحقیق: شعیب الأرناؤوط, محمد نعیم العرقسوسی، ج 9، ص 570، ح 220
ما هم نمیخواهیم ذهن عزیزانمان را با ذکر اسامی این افراد آلوده کنیم. اگر این افراد راست میگویند و نمیتوانند با ما مناظره کنند، بیایند با کارشناسان دیگر یا با افرادی که «ندای شیعه» یا در جاهای دیگر هستند، مناظره کنند.
الحمدلله شیر بچههای شیعه در تمامی عرصهها حضور دارند، من بعضی وقتها بعد از نماز صبح فرصتی پیدا میکنم و به فضای مجازی سر میزنم میبینم بچهها خوب کار میکنند و این جوجه وهابیها را آنچنان در مخمصه قرار میدهند که جز فحش چیز دیگری ندارند.
فحاشیهای این افراد به قدری رکیک است که واقعاً انسان خجالت میکشد این مطالب را بیان کند. در رابطه با قضیه «حدیث ثقلین» اگر دوستان در خود سایت «مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر» عبارت «ثقلین» و «شیعه» را جستجو کنند مطالب فراوانی یافت میشود.
من همینجا از همین طریق جستجو میکنم و مورد دوم را میآورد. ما در تاریخ 16/01/1391 این مطلب را در سایت گذاشتیم و نزدیک 6 هزار نفر هم از این مطلب بازدید کردند. ما پنج روایت با بررسی سندی آوردیم.
اگر این آقایان مرد هستند، بیایند این روایتهایی که ما بررسی سندی کردیم را تضعیف کنند. از اینکه بیایند زباله را با مزبله اشتباه بگیرند، ما میگوییم ضعیف است و در آن شکی نیست.
اگر متواتر ضعیف را ملاک قرار بدهند یا مثل «ذهبی» بگویند: «یشهد القلب أنه باطل» با آنها کاری نداریم. اگر دوستان بیایند نه یک روایت، بلکه 5 روایت صحیح ما در سال 1391 روی سایت گذاشتیم تا آنها ببینند.
این آقایان میگویند: ما چند سال است که اعلام کردیم یک روایت صحیح بیاورید. ما به جای یک روایت، پنج روایت ما آوردیم و قبلاً هم 40 روایت در سایت با سند صحیح در رابطه با امامت ائمه طاهرین (علیهم السلام) گذاشتیم.
الآن حدود 100 روایت بررسی سندی شده در امامت ائمه طاهرین (علیهم السلام) داریم. این دیگر فوق تواتر است، به علاوه ما تواتر را هم در اینجا آوردیم.
صفحه سایت را مشاهده کنید که ما تواتر را از قول آقای «ابوالقاسم کوفی» متوفای 352 آوردیم، تواتر از «شیخ صدوق» آوردیم، تواتر از «شیخ مفید»، تواتر «حدیث ثقلین»، «سید مرتضی»، «ابوالصلاح حلبی»، «شیخ طوسی»، «مرحوم طبرسی»، «ابن ادریس حلی».
همچنین علمایی از قبیل «شهید اول»، «مرحوم آملی»، «مرحوم استرآبادی»، «مرحوم مجلسی»، «ملأ محمد صالح مازندرانی»، «محمد طاهر قمی» و همچنین تعداد 24 نفر از بزرگان ما تواترشان را مطرح کردند و گفتند: حدیث ثقلین متواتر است.
حال چقدر از بزرگان اهل سنت تواتر «حدیث ثقلین» را اثبات کردند، جای خود دارد.
مجری:
دیشب هم در مناظره به طور مفصل توضیح دادند.
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
بله دیشب بخشی را ملاحظه میکردم و دیدم که ایشان هم آورده است. در موارد متعددی از جمله کتاب «سیوطی» و دیگران وارد شده است که گفتند: «حدیث ثقلین» از دیدگاه ما متواتر است.
این آقایان به دنبال یک حدیث صحیح میگردند، حال آنکه ما بحث تواتر را مطرح کردیم. این آقایان همانند فردی است که 20 تومان پول از دیگری درخواست کند و او 1000 تومان به او پول بدهد. این شخص بگوید: 20 تومان بده و او در جواب بگوید: هزار تومان پول دادم.
مشخص است که این فرد تشخیص نمیدهد که هزار تومان چندین برابر 20 تومان است. زمانی که میگوید: "روایت متواتر است"؛ دیگر شیعه و سنی معتقد هستند که در روایت متواتر بحث سندی دیوانگی است.
به عنوان مثال شما روایت متواتری را ثابت کنید، سپس بگویید: راویان این روایت چه کسانی هستند! همانند اینکه شما کنار دریایی از آب باشید و بگویید: این آب قلیل است؟! در این آب نجاست را سه مرتبه آب بکشم یا یک مرتبه آب بکشم؟! مردم به عقل شما میخندند.
در کتاب «توجیه النظر إلی أصول الأثر» اثر «طاهر بن صالح جزائری» تعبیر متواتر به این صورت بیان شده است. او مینویسد:
«أَن الْمُتَوَاتر لَا یبْحَث فِیهِ عَن رُوَاته»
حدیث متواتر از روات آن بحث نمیشود،
«بل یجب الْعَمَل بِهِ من غیر بحث»
زیرا بدون اینکه بررسی سندی بشود، به متواتر عمل میکنند.
توجیه النظر إلی أصول الأثر، المؤلف: طاهر بن صالح (أو محمد صالح) ابن أحمد بن موهب، السمعونی الجزائری، ثم الدمشقی (المتوفی: 1338 هـ)، المحقق: عبد الفتاح أبو غدة، الناشر: مکتبة المطبوعات الإسلامیة – حلب، الطبعة: الأولی، 1416 هـ - 1995 م، ج 1، ص 139
آقایان جوجه وهابی و پیروان «ابن تیمیه» دقت کنید که متواتر یقینآور است و خبر واحد ظنآور است. همچنین در کتاب «التقیید والإیضاح شرح مقدمة ابن الصلاح» اثر آقای «زین الدین عراقی» است.
آقایان میگویند: اهل سنت عیال کنار سفره چهار نفر بودند؛ «ذهبی»، «ابن حجر»، «المزی» و «زین الدین عراقی». این شخص جزو چهار شخصیت و از ارکان اهل سنت است. ایشان در این کتاب میگوید:
"وقتی روایت به تواتر رسید، اصلاً عدالت در آنجا شرط نیست. شما میتوانید هزار نفر افراد فاسق و غیر عادل آنجا بیاورید و مطرح کنید."
همچنین آقای «ابن تیمیه حرانی» خدا و پیغمبر وهابیت در کتاب «مجموع الفتاوی» جلد 1 روایتی دارد. این کتاب را خائن الحرمین شریفین «ملک فهد» این کتاب را چاپ کرده است. در این کتاب وارد شده است:
«الْعلم الْحَاصِل عقب الْخَبَر تَارَة یکون لِکثْرَة المخبرین وَإِذا کثُرُوا فقد یفِید خبرهم الْعلم وَإِن کانُوا کفَّارًا»
علمی که بعد از شنیدن یک روایت به دست می آید یا به خاطر زیادی گزارش کنندگان است که وقتی گزارش زیاد شد مفید علم خواهد بود. اگر چه گزارش دهندگان کافر باشند.
مجموع الفتاوی، المؤلف: تقی الدین أبو العباس أحمد بن عبد الحلیم بن تیمیة الحرانی (المتوفی: 728 هـ)، المحقق: عبد الرحمن بن محمد بن قاسم، الناشر: مجمع الملک فهد لطباعة المصحف الشریف، المدینة النبویة، المملکة العربیة السعودیة، عام النشر: 1416 هـ/1995 م، ج 1، ص 324
او به صراحت میگوید: در روایت متواتر اگر ناقلین کافر هم باشند، مسئله اثبات میشود. همچنین آقای «البانی» که «بخاری» دوران است، در کتاب «ارواء الغلیل» جلد 6 میگوید:
«ولا یشترط فی الحدیث المتواتر سلامة طرقه من الضعف»
در روایت متواتر لازم نیست که روایت ضعیف نباشد، ولو تک تک راویان هم ضعیف باشد، تواتر ثابت است.
إرواء الغلیل فی تخریج أحادیث منار السبیل، المؤلف: محمد ناصر الدین الألبانی (المتوفی: 1420 هـ)، إشراف: زهیر الشاویش، الناشر: المکتب الإسلامی – بیروت، الطبعة: الثانیة 1405 هـ - 1985 م، ج 6، ص 95، باب 16
آقای «ابن حجر عسقلانی» در کتاب «تخلیص الحبیر» جلد چهارم صفحه 83 میگوید:
"این روایت متواتر است، سپس در ادامه میگوید: «احمد» نقل کرده است که این روایت از 28 طریق آمده است که هیچکدام از این طرق صحیح نیست."
این روایت 28 طریق دارد و تمام این سندها ضعیف است، اما متواتر است. شما حداقل بروید کتب خودتان را مطالعه کنید؛ ما از شما درخواست نکردیم که کتب شیعیان را ملاحظه کنید.
زمانی که شما میگویید: "روایت متواتر را قبول ندارم"، همین ادعا باعث کفر شما است. طبق فتوای «ابن تیمیه» شما کافر هستید!!
در کتاب «مجموع فتاوی» اثر «ابن تیمیه» جلد اول صفحه 109 وارد شده است:
«وَأَمَّا مَنْ أَنْکرَ مَا ثَبَتَ بِالتَّوَاتُرِ وَالْإِجْمَاعِ فَهُوَ کافِرٌ»
اگر کسی حدیث متواتر را منکر باشد، کافر است.
مجموع الفتاوی، المؤلف: تقی الدین أبو العباس أحمد بن عبد الحلیم بن تیمیة الحرانی (المتوفی: 728 هـ)، المحقق: عبد الرحمن بن محمد بن قاسم، الناشر: مجمع الملک فهد لطباعة المصحف الشریف، المدینة النبویة، المملکة العربیة السعودیة، عام النشر: 1416 هـ/1995 م، ج 1، ص 109
ما نمیدانیم چکار کنیم؟! به ضعف علمی شما تأسف بخوریم، به این دلیل اینکه حدیث متواتر را زیر سؤال میبرید، به این دلیل که خبر صحیح را نقض میکنید، یا اینکه خدای شما کفر شما را ثابت کرده است، تأسف بخوریم؟!
در کتاب «فتاوی الهندیه» جلد 17 صفحه 158 به صراحت میگوید:
«وَمَنْ أَنْکرَ الْمُتَوَاتِرَ فَقَدْ کفَرَ»
الفتاوی الهندیة [حنفی]، المؤلف: لجنة علماء برئاسة نظام الدین البلخی، ج 17، ص 158
حداقل این مطلب را در نظر بگیرید که آقای «بن باز» در کتاب «فتاوی نور علی الدرب» در مورد احادیث مهدویت میگوید: این روایات با تواتر ثابت شده است و انکار آن نشانه کفر و ضلالت است.
از این بهتر و واضحتر بیان کنیم؟! من نمیدانم به چه زبانی با این افراد بحث کنیم؟! حرف آقای «ذهبی» را نسبت به وهابیت و اتباع «ابن تیمیه» بیان کنیم و هدیه ما به طرفداران «ابن تیمیه» که مدام «شیخ الاسلام» میگویند.
در کتاب «السیف الصقیل» آقای «ذهبی» نامهای به «ابن تیمیه» نوشته است که اثر «الامام الحجة تقی الدین سبکی» است. در این کتاب وارد شده است:
«فهل معظم أتباعک إلا قعید مربوط خفیف العقل, أو عامی کذاب بلید الذهن»
همچنین در کتاب «وهابیت از منظر عقل شرع» که تألیف خود بنده است و در این سه سال حدود 40 بار تجدید چاپ شده است و حدود 200 هزار نسخه از این کتاب به چاپ رسیده است. در صفحه 82 این کتاب وارد شده است:
«یا خیبة من اتبعک فإنّه معرضٌ للزندقة»
ای بیچاره آنان که از تو متابعت میکنند در پرتگاه زندقه و کفر و نابودی به سر میبرند.
این حرف «ذهبی» نسبت به اتباع «ابن تیمیه» است.
«فهل معظم أتباعک إلا قعید مربوط خفیف العقل, أو عامی کذاب بلید الذهن, أو غریب واجم قوی المکر أو ناشف صالح عدیام الفهم؟ فإن لم تصدقنی ففتشهم وزنهم بالعدل»
عمده پیروان تو عقب مانده، گوشه گیر، سبک عقل، عوام، دروغ گو، کودن، بیگانه، فرومایه، مکار، خشک، ظاهر الصلاح و فاقد فهم هستند. اگر سخن مرا قبول نداری امتحان کن.
السیف الصقیل فی الرَّدِّ عَلَی ابنِ زَنجفِیل، المؤلف: الإمام المجتهد تقی الدین أبی الحسن علی بن عبد الکافی السبکی الأنصاری الشافعی (683 - 756 هـ)، ج 1، ص 141
مجری:
استاد ما امتحان کردیم، واقعاً همینطور بوده است.
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
ما امتحان کردیم به همین صورت بوده است. مردم شما هم امتحان کنید و در شبکهها و سایتها و فضای مجازی این افراد بروید و ببینید حرف آقای «ذهبی» با اینها تطبیق دارد یا تطبیق ندارد؟!
مجری:
حضرت استاد از شما متشکرم. فرصت ما گذشته است اما میگویند: چرا با یک سری افرادی مناظره میکنند که اصلاً معلوم نیست چکار هستند و چه میگویند. البته ایشان تعبیرشان این بود که شاید خودتان طرف مقابل را آوردید.
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
ما آمادگی داریم، اما گفتیم: فعلاً با توجه به جو حاکم به هیچ وجه حاضر نیستیم با اهل سنت مناظره کنیم. با این افراد گفتگوی دوستانه داریم، اما مناظره نمیکنیم.
با تک تک وهابیت و امثال آقای «گرگیج» که ایشان مطرح کردند که شخص سرشناس وهابی است؛ بیایند زیرا ما آماده مناظره هستیم. من حاضرم در مسجد بروم و با ایشان مناظره کنم.
ایشان هرجایی که بخواهند، حتی بالای کوه دماوند حاضرم بروم و با ایشان مناظره کنم.
مجری:
اگر اجازه ضبط و پخش بدهند!!
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
اگر بالای کوه دماوند هم باشد ما به صورت زنده پخش میکنیم و هیچ مشکلی هم نداریم. به حول قوه الهی ما برنامه را از همانجا پخش میکنیم؛ ما با این افراد هیچ مسئلهای نداریم.
ما در رابطه با اختلافات شیعه و سنی هیچ مشکلی نداریم و اهل سنت را برادران خودمان میدانیم؛ اما وهابیت را مکفر سنی و شیعه و دشمن اسلام و بشریت میدانیم، مخصوصاً وهابیت تکفیری!!
این افراد اسم خودشان را «وهابی»، «سلفی» یا هرچیز دیگری میخواهند بگذارند؛ اما اگر کسی «ابن تیمیه» را به عنوان «شیخ الاسلام» قبول کند، ما او را دشمن اسلام و دشمن قرآن و بشریت میدانیم. سرمنشأ تمام ناامنیهای امروز دنیا به «ابن تیمیه» برمیگردد.
مجری:
آقای موسوی از خوزستان هم در مورد «ابن تیمیه» مطالبی بیان کردند که به صورت مفصل توضیحاتی فرمودید.
ایشان گفتند: رسانههای وهابی زمانی که دروغ ابن تیمیه را بپرسیم، میگویند اشتباه کرده است؛ اما اگر اشتباه ریزی از جایی بخواهند پیدا کنند و با تقطیع پخش کنند میگویند: این دروغی از جانب مخالفین ماست.
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
شیعیان اگر اشتباه کنند کفرشان ثابت است و جانشان باید گرفته شود و خونشان هدر است و تصرف اموالشان جایز است؛ اما اگر خودشان اشتباه کنند، میگویند: ما معصوم نیستیم.
خدایا تو را قسم میدهیم به آبروی محمد و آل محمد فرج مولای ما امام زمان نزدیک بگردان، خدایا به حق محمد و آل محمد ما را از یاران ویژه آن بزرگوار قرار بده، رفع گرفتاری از گرفتاران بنما، حوائج حاجتمندان روا نما.
خدایا به حق محمد و آل محمد حوائج ما، حوائج دست اندرکاران «شبکه جهانی ولایت»، حوائج بینندگان عزیز مخصوصاً حوائج ولایت یاوران به ویژه حوائج مورد نظر همه را برآورده نما، دعاهای ما را به اجابت برسان.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
مجری:
ممنونم از شما حضرت استاد و متشکرم از بینندگان عزیز، التماس دعا دارم.
یا علی مدد، خدانگهدار