2024 April 20 - شنبه 01 ارديبهشت 1403
شبهات حسین المؤید 14 – بررسی روایت «علی مع الحق»
کد مطلب: ٧٩٥٦ تاریخ انتشار: ٠٦ ارديبهشت ١٣٩٤ - ٠٩:٥١ تعداد بازدید: 3318
خارج کلام مقارن » بررسی شبهات حسین المؤید
شبهات حسین المؤید 14 – بررسی روایت «علی مع الحق»

جلسه هشتاد و هشتم 94/02/06

بسم الله الرحمن الرحیم

جلسه هشتاد و هشتم 94/02/06

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمد لله و الصلاه علی رسول الله و علی آله آل الله لا سیما علی مولانا بقیه الله و اللعن الدائم علی اعداءهم اعداء الله الی یوم لقاء الله.

بحث ما پیرامون شبهات آقای «مؤید» بود، که نکاتی را عرض کردیم. این آقا ادعا کرده بود که وصیت حضرت زهرا (سلام الله علیها) به دفن شبانه، روی احساسات بود. چون مردم با حضرت علی بیعت نکردند، حضرت زهرا ناراحت شد، با «ابوبکر» قهر کرد و وصیت کرد که ابوبکر را برای کفن و دفنش دعوت نکنند. خب با «سعد بن عباده» هم بیعت نشد، آیا باید انصار ناراحت می شدند؟ یا زن و بچه سعد بن عباده، قهر می کردند!؟

ما در جواب عرض کردیم که، بحث بیعت با امیرالمؤمنین، خواست صدیقه طاهره نیست؛ خواست رسول اکرم است. دستور خدای متعال است. در این زمینه، ما نمونه هائی را نیز، از منابع اهل سنت ذکر کردیم.

آقای «حسین المؤید»، برای تشویش اذهان جوانان شیعه، هر روز شبهات جدیدی را مطرح می کند. و سعی می کند که جوانهای شیعه را گمراه کند. ولی الحمد لله، آن تأثیراتی که انتظار می رفت، این شبهات داشته باشد، محقق نشد.

«حسین المؤید»، نه حضور ذهن دارد، و نه اطلاعات کافی!

دوستانی که امکان تماس با شبکه وهابی کلمه را دارند، با این شبکه تماس بگیرند و سؤالاتی را مطرح بکنند تا چهره واقعی این «مؤید» هویدا بشود. الآن از «عراق» و جاهای دیگر تماس می گیرند، از مؤید، سؤال می پرسند و حسابی او را در بن بست قرار می دهند! زیرا نه حضور ذهن دارد، و نه اطلاعات کافی؛ لذا نمی تواند جواب بدهد.

در جلسات گذشته گفتیم که در یک برنامه تلویزیونی، مجری برنامه می گوید که در کتابهای شیعه آمده که خانه حضرت علی درب نداشته، و حصیر بوده است؛ در برنامه دوشنبه هفته گذشته، آمد و گفت که نه، خانه حضرت علی، نه سقف داشت، و نه پرده! مجری می پرسد: در کدام کتاب شیعه آمده است؟ «مؤید» گفت: نمی دانم، در بحارالأنوار، خصال،... در یکی از این کتابها بود!!

مشخص است که ایشان، از الفبای مباحث شیعی نیز بی خبر است. ظاهراً از روز اول که پای گذاشته بود به «قم»، به قصد شیطنت و به قصد اینکه نفوذ کند، بعد برگردد و ضربه بزند بوده است.

من پریشب خدمت حضرت آیة الله العظمی صافی بودم، و صحبت این آقای مؤید شد، آقای صافی و آقازاده ایشان، هر دو گفتند که این آقا به تعداد سی، چهل نفر طلبه، ماهانه مقداری پول می داد تا در درسش حاضر بشوند. حتی در مواقعی پول کم می آورد، می رفت و قرض می کرد و پول ثابتی که به طلبه ها می داد را قطع نمی کرد. اکثراً هم طلبه های افغانی پای درس ایشان بودند و از ایرانی ها خیلی کم بودند.

جنگ رسانه ای شدید، میان فرهنگ اهلبیت، و فرهنگ نفاق!

امروز، جنگ رسانه ای شدیدی میان فرهنگ اهلبیت، و فرهنگ نفاق، در حال وقوع است. این شبکه های نفاق هم، عمدتاً به زبان فارسی برنامه پخش می کنند. و مایه تشویش اذهان شیعیان و مردم مسلمان دیگر کشورها هستند.

یکی از دوستان ما از «کانادا» آمده بود و می گفت که در خانه ای که شبکه «کلمه» هست، یک لانه فساد و نشر شبهات در آنجا هست؛ و اگر شبکه «ولایت» نبود که این شبهات را جواب بدهد و این اطلاع رسانی های شبکه «ولایت» اگر نبود، اذهان خیلی از جوانهای ما را مشوش می کردند.

ما در سابق، فهرستی از سی، چهل شبهه وهابیت بر ضد شیعه را خدمت دوستان دادیم و انتظار داریم که دوستان برای هر کدام از این شبهات، یک مقاله ای بنویسند، و من هم قول میدهم که به دقت این مقاله ها را مطالعه کنم و ایرادات و اشکالات کار را ذکر کنم.

مجموع شبهاتی که این آقایان در طول هفتصد، هشتصد سال داشته اند، از مرز 50 شبهه، تجاوز نمی کند. ولی متأسفانه ماها کم کاری می کنیم و حاضر نیستیم برای پنجاه شبهه، وقت بگذاریم. در این زمینه لازم است که برای هر شبهه، حدود بیست ساعت، سی ساعت وقت بگذاریم و اساسی جواب بدهیم.

امروز صبح، کلیپی را می دیدم که یک بنده خدائی به این شبکه کلمه زنگ زده بود و درباره آیه «تطهیر» داشت با «سجودی»، کارشناس برنامه مناظره می کرد و مشخص هم بود که آدم فاضل و باسوادی هم بود، این بنده خدا، اطلاعات خوبی داشت، ولی فن مناظره را بلد نبود. لذا نتوانست کاری انجام بدهد. اینها مدام این مناظره را پخش می کنند. هفته ای هفت، هشت بار پخش می کنند. خب شیاطین، مخالفین ما را، این وهابی ها را، بدون شرط، کمک می کنند!

مغز مناظره: «توکل»، «توسل»، «اخلاص»

ما یک روزی خدمت آیة الله العظمی وحید بودیم، در مورد مناظره ای که من در شبکه «المستقله» داشتم، ایشان یک نکته خیلی قشنگی گفت و این نکته ایشان همیشه در جلوی چشم من است.

ایشان می فرمود: «برای بحث با مخالفین یا وهابیت، اولاً باید اطلاعات علمی داشته باشید، در آن هیچ شکی نیست؛ و روش مناظره را هم باید بلد باشید در این هم هیچ شکی نیست؛ ولی همه اینها پوست مناظره است؛ و مغز مناظره عبارت است از «توکل» بر خدای عالم و «توسل» به اهلبیت و «اخلاص» در کار؛ اینها مغز مناظره است.

ایشان می فرمود: شماها اگر بخواهید از عنایات خداوند بهره ببرید و کمکهای ملائکه هم شامل حال شما بشود، باید دهها و صدها شرط و شروط را رعایت کنید. عملتان خالص برای خداوند باشد، به خداوند توکل کنید، توسل داشته باشید و... اگر این شرایط بود، مشمول عنایات خداوند و ملائکه و اهل بیت می شوید؛ ولی دشمنان شما وقتی شیاطین می خواهند کمکشان بکنند، بلاشرط و بدون هیچ قید و شرط کمک می کنند.

شیاطین، دشمنان شما را کمک می کنند، چه اخلاص داشت باشند و چه نداشته باشند؛ چه توکل داشته باشند و چه نداشته باشند؛ چه برای خدا کار بکنند و چه نکنند؛ شیاطین بدون هیچ قید و شرطی آنها را کمک می کند.»

لذا ما باید مقداری دقت کنیم که در این جنگ رسانه ای که شروع شده است، به فکر جوانهای خودمان باشیم، و به فکر بچه های خودمان باشیم.

توانمندی فوق العاده وهابی ها، در «مغلطه» و «جدل»!

وهابی ها در مناظرات، از نظر «مغلطه» و از نظر «جدل»، بحق حرف اول را می زنند! و ظاهراً دوره های خاصی در مورد جدل و مغالطه گذراند ه اند. ولی بچه های ما در این زمینه دستشان خالی است و به صورت فله ای وارد میدان می شوند.

مناظره یک آداب و فنونی دارد که اگر آن آداب و فنون رعایت نشود، مناظره به ضرر ما تمام می شود. مثل یک انسان تنومند قوی هیکل، که بیاید با یک فردی که فن کشتی گیری را بلد است، مبارزه می کند؛ که در همان لحظه اول، به زمین می خورد. این بنده خدا هم که زنگ زده بود شبکه کلمه، و داشت در مورد آیه تطهیر بحث می کرد، همین مشکل را داشت. در مناظره باید از راهش وارد شوید. خصوصاً در رابطه با آیه تطهیر.

نکات اساسی، پیرامون مناظره درباره آیه تطهیر:

در زمینه آیه «تطهیر» ما نباید به طرف اجازه بدهیم که آیات دیگری که در آنها واژه «اهل بیت» آمده، بحث بکند. این نکته را خیلی دقت کنید. در آیه تطهیر، از آیه 28 تا آیه 35 سوره احزاب، و به کمک روایات باید طرح بحث شود. ما اگر از روایات کمک نگیریم، اثبات حقانیتمان، چه بسا سخت باشد. این آیه همیشه در ذهن آقایان باشد که خداوند فرمود:

]وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِم[

و بر تو قرآن را نازل کردیم تا آنچه را که به سوی مردم نازل شده است برای آنها روشن سازی

سوره نحل آیه 44

ما حدود 72 روایت داریم در منابع اهل سنت، که آیه تطهیر مخصوص خمسه طیبه است. تک تک این روایات ضعیف هم که باشد، یؤید بعضها بعضاً و مطلب تمام است.

درباره مناظره پیرامون آیه «تطهیر»، باید به این سبک وارد شویم که:

اولاً: آیه تطهیر هیچ ارتباطی با حضرت ابراهیم ندارد؛ و ارتباطی با قضیه حضرت موسی هم ندارد؛ در اینجا اصلاً یک تافته جدا بافته است که در لابلای پنج، شش آیه، که خطاب در همه اینها، جمع مؤنث است؛ به آیه تطهیر که می رسد، خطاب می شود جمع مذکر! حدود هفده، هیجده ضمیر مؤنث، به یک باره در وسط این ضمائر مؤنث، می شود مذکر:

]إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيراً[

سوره احزاب(33): آیه 33

ثانیاً: در آیات قبل و بعد آیه تطهیر، لفظ «بیوت» آمده است؛ ولی در آیه تطهیر لفظ «بیت» آمده است. اگر خطاب به زنان پیامبر بود، می بایست دوباره واژه «بیوت» ذکر می شد. پس بنابراین مشخص می شود که این «بیت»، بیت مخصوص است. و با بیوت دیگر تفاوت دارد. و فرق می کند.

ثالثاً: لحن خطاب به زنها، از اول تا آخر، لحن عتاب و مذمت است؛ ولی لحن خطاب در آیه تطهیر، لحن مدح و ثنا است. و این مسئله کاملاً واضح و روشن است.

در یک همایشی که در زاهدان داشتیم، یکی از علمای اهل سنت، حرف زیبائی زد و من بارها این جمله را نقل کرده ام؛ وی گفت: «عایشه» با تمام توان تلاش کرد، در خلوت و جلوت، آنچه که مربوط به مدح خانواده خودش بوده را بیان کند؛ ولی ما در یک روایت ضعیف هم نداریم که «عایشه» ادعا کرده باشد که آیه «تطهیر» در حق ما همسران پیامبر نازل شده است.

اگر دوستان به این سبک وارد بحث بشوند؛ یعنی طرح آیات و کمک گیری از روایات، و فنون مغالطه و جدل و... را هم بلد باشند؛ کار تمام است.

روایت «علی مع الحق»؛ روایتی کلیدی و مهم!

یکی از بحث هائی کلیدی و مهم که من دوست دارم عزیزان، خوب کار بکنند؛ روایت معروف «علی مع الحق و الحق مع علی» است. این روایت در خیلی از جاها به کار ما می آید. در حقیقت تیر خلاص، و ضربه مهلک بر پیکره مخالفین است.

سخن ياوه «ابن تيميه» در حديث «علي مع الحق»:

«ابن تيميه» در كتاب «منهاج السنة» مي نويسد:

« قَوْلُهُمْ: إِنَّهُمْ رَوَوْا جَمِيعًا أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ - صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ - قَالَ: عَلِيٌّ مَعَ الْحَقِّ، وَالْحَقُّ مَعَهُ يَدُورُ حَيْثُ دَارَ، وَ لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ مِنْ أَعْظَمِ الْكَلَامِ كَذِبًا وَ جَهْلًا، فَإِنَّ هَذَا الْحَدِيثَ لَمْ يَرْوِهِ أَحَدٌ عَنِ النَّبِيِّ لَا بِإِسْنَادٍ صَحِيحٍ وَ لَا ضَعِيفٍ»

اين گفته آن ها (شيعيان) كه همگي روايت كرده اند كه رسول خدا فرموده: «علي با حق است و حق با او است و همواره حق بر مدار علي مي چرخد، و اين دو هرگز از همديگر جدا نمي شوند تا در كنار حوض (كوثر) بر من وارد شوند» از بزرگترين دروغ ها و ناداني است. زيرا اين حديث را هيچ كس از رسول خدا نقل نكرد است، نه با سند صحيح و نه با سند ضعيف.

«وَ هَلْ يَكُونُ أَكْذَبُ مِمَّنْ يُرْوَى عَنِ الصَّحَابَةِ وَ الْعُلَمَاءِ أَنَّهُمْ رَوَوْا حَدِيثًا، وَ الْحَدِيثُ لَا يُعْرَفُ عَنْ وَاحِدٍ مِنْهُمْ أَصْلًا؟ بَلْ هَذَا مِنْ أَظْهَرِ الْكَذِبِ»

آیا دروغ از این بالاتر می شود که از صحابه و از علماء، روایتی نقل بشود که هیچ کدامیک از ایشان آن را نقل نکرده باشند!؟ بلکه این از بزرگترین دروغ هاست.

منهاج السنة النبوية، ج4، ص 238

واقعاً اگر کسی این «ابن تیمیه» منافق را نشناسد، خیال می کند که فتح الفتوح کرده است. بعضی افراد در دروغگوئی، چنان محکم دروغ می گوید که خودش هم باورش می شود که واقعاً دروغ است. مثل آن بنده خدائی که الآغ خودش را برد بازار برای فروش، دلال خر فروش شروع کرد که بله این الآغ ساعتی ده کیلومتر راه می رود...! هر روز دویست گرم یونجه بیشتر نمی خورد...! و از این دست تعریف و تمجیدها؛ صاحب الآغ تعجب کرد و به دلال گفت: اینگونه که تو تعریف کردی، من خودم حاضرم این الآغ را بخرم! الآغ خودش را از دلال خرید و برد خانه!

الآن این وهابیها هم، اینگونه هستند! گاهی اوقات چنان از ابن تیمیه تعریف می کنند که حتی بعضی از خودی هایشان هم باور می کنند که ابن تیمیه آدم راستگو و صادقی است.

«ابن تیمیه» در ادامه سخنان سخیف خود می گوید:

«بِخِلَافِ إِخْبَارِهِ أَنَّ أُمَّ أَيْمَنَ فِي الْجَنَّةِ، فَهَذَا يُمْكِنُ أَنَّهُ قَالَهُ، فَإِنَّ أُمَّ أَيْمَنَ امْرَأَةٌ صَالِحَةٌ مِنَ الْمُهَاجِرَاتِ، فَإِخْبَارُهُ أَنَّهَا فِي الْجَنَّةِ لَا يُنْكَرُ، بِخِلَافِ قَوْلِهِ عَنْ رَجُلٍ مِنْ أَصْحَابِهِ أَنَّهُ مَعَ الْحَقِّ يَدُورُ مَعَهُ حَيْثُمَا دَارَ لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ؛ فَإِنَّهُ كَلَامٌ يُنَزَّهُ عَنْهُ رَسُولُ اللَّهِ»

به خلاف اینکه کسی از پیامبر نقل کند که ام ایمن بهشتی است! این کلام را ممکن است که پیامبر گفته باشد زیرا که ام ایمن زن صالحه ای از مهاجران بوده است. بنابراین نقل خبر از پیغمبر دال بر بهشتی بودن ام ایمن، مردود نیست. به خلاف اینکه پیامبر به یکی از اصحابش بگوید که او با حق است و حق همیشه با او می چرخد و هرگز از یکدیگر جدا نمی شوند تا در حوض بر من وارد شوند؛ این حرفی است که از ساحت نبی مکرم به دور است. و پیامبر از اینگونه حرفها منزه است.

منهاج السنة النبوية، ج4، ص 239

عبارات «ابن تیمیه»، به گونه ای است که انسان تصور نمی کند که کسی دروغ بگوید، و دروغش را هم اینگونه با آب و تاب نقل بکند! البته این مطالب، ناشی از بغض و عناد و کینه «ابن تیمیه» است.

شما ببینید که این خبیث، وقتی به امیرالمؤمنین می رسد، می گوید که ما یک روایت در فضیلت علی نداریم!! بعد وقتی که به روایات فضائل امیرالمؤمنین به نقل بخاری می رسد، با وقاحت می گوید: این روایات که در فضیلت علی است، در فضائل دیگر صحابه نیز هست!

«ابن تیمیه» چنان می گوید که انتساب روایت «علی مع الحق» به پیامبر، از ساحت ایشان به دور است و پیامبر از این حرفها منزه است؛ که گویا گفتن همچین جمله ای در حق امیرالمؤمنین، کفر است!

قول به عصمت «علی»، از نادانی شیعیان است!

وی در ادامه، عناد و کینه خود را نسبت به امیرالمؤمنین اینگونه نشان می دهد:

«وَ أَيْضًا فَالْحَقُّ لَا يَدُورُ مَعَ شَخْصٍ غَيْرِ النَّبِيِّ وَ لَوْ دَارَ الْحَقُّ مَعَ عَلِيٍّ حَيْثُمَا دَارَ لَوَجَبَ أَنْ يَكُونَ مَعْصُومًا كَالنَّبِيِّ وَ هُمْ مِنْ جَهْلِهِمْ يَدَّعُونَ ذَلِكَ، وَ لَكِنْ مَنْ عَلِمَ أَنَّهُ لَمْ يَكُنْ بِأَوْلَى بِالْعِصْمَةِ مِنْ أَبِي بَكْرٍ وَ عُمَرَ وَ عُثْمَانَ وَ غَيْرِهِمْ، وَ لَيْسَ فِيهِمْ مَنْ هُوَ مَعْصُومٌ، عُلِمَ كَذِبُهُمْ»

دليل ديگر بر بطلان ادعاي شيعيان اين كه: حق بر مدار هيچ كسي جز رسول خدا نمي چرخد و اگر حق بر مدار علي بچرخد، واجب است كه او همانند رسول خدا معصوم باشد. و اين از ناداني شيعيان است كه چنين چيزي را ادعا مي كنند؛ اما آنهايي كه دانا هستند مي دانند كه علي سزاوارتر از ابوبكر، عمر، عثمان و ديگران در عصمت نيست و چون در ميان نامبردگان كسي معصوم نيست؛ پس دروغ بودن ادعاي شيعيان فهميده مي شود

منهاج السنة النبوية، ج4، ص 241

این ادعای عدم عصمت امیرالمؤمنین، در حالی است که ما ده ها روایت داریم که پیغمبر فرمود که اهل بیت من معصوم هستند.

جهل «عمر بن خطاب» به حکم «تیمم»!

و همچنین ادعای «ابن تیمیه» که می گوید علی از ابوبکر و عمر و عثمان که بالاتر نیست؛ در حالی است که جهل این سه نفر، به ضروری ترین احکام اسلامی بر کسی پوشیده نیست.

«مسلم نیشابوری» نقل می کند:

«عَنْ سَعِيدِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبْزَى، عَنْ أَبِيهِ، أَنَّ رَجُلاً، أَتَى عُمَرَ فَقَالَ إِنِّي أَجْنَبْتُ فَلَمْ أَجِدْ مَاءً فَقَالَ لاَ تُصَلِّ . فَقَالَ عَمَّارٌ أَمَا تَذْكُرُ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ أَنَا وَ أَنْتَ فِي سَرِيَّة فَأَجْنَبْنَا فَلَمْ نَجِدْ مَاءً فَأَمَّا أَنْتَ فَلَمْ تُصَلِّ وَ أَمَّا أَنَا فَتَمَعَّكْتُ فِي التُّرَابِ وَ صَلَّيْتُ. فَقَالَ النَّبِيُّ: «إِنَّمَا كَانَ يَكْفِيكَ أَنْ تَضْرِبَ بِيَدَيْكَ الأَرْضَ ثُمَّ تَنْفُخَ ثُمَّ تَمْسَحَ بِهِمَا وَجْهَكَ وَكَفَّيْكَ». فَقَالَ عُمَرُ اتَّقِ اللَّهَ يَا عَمَّارُ. قَالَ إِنْ شِئْتَ لَمْ أُحَدِّثْ بِهِ»

مردي آمد به حضور عمربن خطاب و گفت: من جنب شده‌ام و آبي پيدا نکرده‌ام که غسل کنم؛ عمر گفت: تو نبايد نماز بخواني، عمار گفت: آقاي امير المؤمنين يادت نيست که ما در يک جنگي بوديم و هر دو محتلم شديم و آبي هم پيدا نکرديم، اما تو نماز نخواندي و من خودم را در خاک غلطاندم و نمازم را خواندم، وقتي که خدمت پيغمبر رسيديم، ايشان فرمود: اگر جنب شديد و آب پيدا نکرديد کافی است که دو دست خود را بر خاک زده و با آن پیشانی و صورت خود و نیز کف دو دست را مسح کنید. عمر گفت: عمار از خدا بترس، (يعني آبرو ريزي نکن) عمار گفت: اگر خوشت نمي‌آيد و ناراحت مي‌شوي، من اين قضيه را نمي‌گويم.

صحیح مسلم، ج 1، ص 280، کتاب الحیض، باب التیمم، ح 368

ما اصلاً کار به «عمار» هم نداریم؛ خود قرآن به صراحت حکم «تیمم» را بیان کرده است:

]يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِذا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرافِقِ وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ وَ إِنْ كُنْتُمْ جُنُباً فَاطَّهَّرُوا وَ إِنْ كُنْتُمْ مَرْضى‏ أَوْ عَلى‏ سَفَرٍ أَوْ جاءَ أَحَدٌ مِنْكُمْ مِنَ الْغائِطِ أَوْ لامَسْتُمُ النِّساءَ فَلَمْ تَجِدُوا ماءً فَتَيَمَّمُوا صَعيداً طَيِّباً فَامْسَحُوا بِوُجُوهِكُمْ وَ أَيْديكُمْ مِنْه‏...[

اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد هنگامى كه براى نماز بپاخاستيد صورت و دستها را تا آرنج بشوئيد و سر و پاها را تا مفصل (يا برآمدگى پشت پا) مسح كنيد و اگر جنب باشيد خود را بشوئيد (غسل كنيد) و اگر بيمار يا مسافر باشيد يا يكى از شما از محل پستى آمده (قضاى حاجت كرده) يا با زنان تماس گرفته باشيد (آميزش جنسى كرده‏ايد) و آب (براى غسل يا وضو) نيابيد با خاك پاكى تيمم كنيد و از آن بر صورت (پيشانى) و دستها بكشيد

سوره مائدة(5): آیه 6

اگر کسی فقط اوایل کتاب «منهاج السنة» ابن تیمیه را خوب مطالعه کند، به روح خبیث و عناد و کینه او نسبت به امیرالمؤمنین و شیعیان امیرالمؤمنین پی خواهد برد. نسبت های دروغی که وی در این کتاب به امیرالمؤمنین، به علما و شیعیان می دهد، فوق حد تصور است! این که یک شخص اینقدر نفاق داشته باشد، جای تعجب است.

ان شاء الله در جلسات آینده، روایات «علی مع الحق» را از صحابه ای مثل «ابوسعید خدری»، «ام سلمه»، خود امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) و دیگر صحابه، که با سند صحیح در کتب معتبر اهل سنت ذکر شده است را، نقل خواهیم کرد.

و همچینین تک تک راویان سندها را نیز بررسی خواهیم نمود. تا دروغ «ابن تیمیه» که می گوید این روایت از بزرگترین دروغ هاست و هيچ كس از رسول خدا نقل نكرد است، نه با سند صحيح و نه با سند ضعيف؛ هویدا و روشن شود.

این روایت «علی مع الحق و الحق مع علی»، و یا «علی مع القرآن و القرآن مع علی» که ان شاءالله در جلسات آتی مفصل مطرح خواهیم نمود، از شاه روایتهاست که خیلی از قضایا را روشن می کند. از روایاتی است که طرف را از خواب بیدار می کند، و یا حداقل راغب می کند به تحقیق و مطالعه بیشتر.

البته به خاطر همین اهمیت روایت «علی مع الحق»، روایات جعلی در این زمینه نیز ساخته شده است که خود همین جعل روایت، حکایت از صحت صدور اصل روایت در حق امیرالمؤمنین دارد. مثل اسکناس ده هزار تومانی که جعلی اش موجود است، چون اصل ده هزار تومانی موجود است. ولی اسکناس جعلی سه هزار تومانی نیست؛ زیرا اصل اسکناس سه هزار تومانی وجود ندارد.

والسلام علیکم و رحمة الله



Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب