2024 April 19 - جمعه 31 فروردين 1403
تبیین مسئله خمس در اسلام (36)
کد مطلب: ٦٤٣١ تاریخ انتشار: ٠٣ خرداد ١٣٩٣ تعداد بازدید: 4548
خارج فقه مقارن » تبیین مسئله خمس در اسلام
تبیین مسئله خمس در اسلام (36)

93/03/03

بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ : 93/03/03

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله و الصلاة علی رسول الله و علی آله آل الله لا سیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی أعدائهم أعداء الله الی یوم لقاء الله.

بحث در رابطه با قضیه خمس در عهد ابوبکر بود که به روایت 3998 از کتاب «صحیح بخاری» رسیدیم. در ادامه تحلیل‌هایی در این زمینه انجام دادیم که در آخر آن به دو نکته ظریف اشاره کردیم.

نکته اول؛ امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) می‌فرماید:

«ولا یأْتِنَا أَحَدٌ مَعَک کرَاهِیةً لِمَحْضَرِ عُمَرَ»

کسی را با خودت نیاور زیرا محضر عمر کراهت دارد.

الجامع الصحیح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، دار النشر: دار ابن کثیر, الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ج 4، ص 1549، ح 3998

ما قبلاً هم به طور مفصل صحبت کردیم که عمر ذاتاً شخصی خشن و تندخو و تند برخورد بوده است؛ همچنین هیکل بلند و ترسناکی داشته است. امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) در «خطبه شقشقیه» به طور مفصل در رابطه با اخلاق تند خلیفه دوم صحبت فرموده‌اند.

روایات متعددی از خلافت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) بیان کردیم که صحابه اعم از مهاجرین و انصار اعتراض داشتند:

«فقال الناس تستخلف علینا فظا غلیظا ولو قد ولینا کان أفظ وأغلظ»

المصنف فی الأحادیث والآثار، اسم المؤلف: أبو بکر عبد الله بن محمد بن أبی شیبة الکوفی، دار النشر: مکتبة الرشد - الریاض - 1409، الطبعة: الأولی، تحقیق: کمال یوسف الحوت، ج 7، ص 434، ح 37056

موارد متعددی از خشونت عمر قبل از اسلام نقل شده است. او افرادی که مسلمان می‌شدند را شکنجه می‌کرد تا دست از اسلام بردارند. او همچنین بعد از اسلام آوردن خشونت‌هایی در برابر رسول گرامی اسلام داشته است که قابل هضم نیست.

به عنوان مثال از میان تمام صحابه او تنها کسی بود که در نماز بر جسد «عبدالله بن أبی» عبای پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) را کشید و اعتراض کرد:

« فلما أَرَادَ أَنْ يُصَلِّيَ عليه جَذَبَهُ عُمَرُ رضي الله عنه فقال أَلَيْسَ الله نَهَاكَ أَنْ تُصَلِّيَ على الْمُنَافِقِينَ »

وقتی پیغمبر خواست تا بر جنازه او نماز بخواند، عمر پیغمبر را گرفت کشید و گفت آیا خدا نهی نکرده است که تو بر منافقین نماز نخوانی؟!

الجامع الصحيح المختصر ، اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي ، دار النشر : دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987 ، الطبعة : الثالثة ، تحقيق : د. مصطفى ديب البغا؛ ج1، ص 427، ح 1210

معنای این اقدام عمر این است که می‌خواهد بگوید: من می‌فهمم اما تو متوجه نیستی و کاری خلاف دستور خداوند متعال و خلاف شرع انجام می‌دهی!! من نمی‌دانم آقایان این کار او را چطور توجیه می‌کنند! گاهی مواقع توجیهات به قدری نادرست است که خود آقایان هم از این توجیه راضی نمی‌شوند.

نکته دوم؛ حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) می‌فرمایند:

«وَلَکنَّک اسْتَبْدَدْتَ عَلَینَا بِالْأَمْرِ»

تو در امر خلافت در حق ما استبداد کردی.

«وَکنَّا نَرَی لِقَرَابَتِنَا من رسول اللَّهِ نَصِیبًا»

ما به دلیل اینکه خویشاوند پیغمبر اکرم بودیم، بهره‌ای در خلافت داشتیم.

الجامع الصحیح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، دار النشر: دار ابن کثیر, الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ج 4، ص 1549، ح 3998

در اینجا دو مسئله وجود دارد؛ مسئله اول این است که حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) با بیان کردن واژه «اسْتَبْدَدْتَ عَلَینَا بِالْأَمْرِ» می‌فرماید: شما در حق ما استبداد کردید و ظلم کردید و حق مسلم ما را تصرف کردید.

مسئله دوم این است که امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) می‌فرمایند: اگر بنا باشد خلیفه‌ای هم باشد این خلافت متعلق به خویشاوندان پیغمبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) باشد.

شاید امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) به این جهت این جمله را می‌فرمایند که در سقیفه زمانی که میان مهاجرین و انصار اختلاف به وجود آمد، تنها چیزی که «ابوبکر» و «عمر» و «ابو عبیده» بر حقانیت خودشان مطرح کردند و انصار را مجاب کردند این بود که گفتند پیغمبر فرموده است:

«الخلافة فی قریش»

تاریخ مدینة دمشق وذکر فضل‌ها وتسمیة من حل‌ها من الأماثل، اسم المؤلف: أبی القاسم علی بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله الشافعی، دار النشر: دار الفکر - بیروت - 1995، تحقیق: محب الدین أبی سعید عمر بن غرامة العمری، ج 24، ص 416، ح 2937

زمانی که به اینجا رسیدند، دیگر انصار حرفی نزدند. امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) در اینجا فرمودند: اگر بنا باشد خلافت در قریش باشد، بنی هاشم نزدیک‌ترین افراد به رسول گرامی اسلام هستند؛ اگر بنا باشد قرابت ملاک خلافت باشد، قرابت ما از همه بیشتر است.

من تاکنون ندیدم آقایان نسبت به «لِقَرَابَتِنَا من رسول اللَّهِ» توضیح داده باشند. حال دوستان به شارحین «صحیح بخاری» مراجعه کنند که در اینجا عمده‌ترین مطلبی که آوردند این است که ابوبکر در رابطه با امر خلافت با امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) مشورت نکرد. آن‌ها عبارت «لِقَرَابَتِنَا من رسول اللَّهِ نَصِیبًا» را حق مشورت معنا می‌کنند و می‌گویند: علی بن أبی طالب فرمود در روز سقیفه با ما مشورت نکردید!!

بنابراین این افراد می‌گویند: این قضیه با شور و مشورت مردم و صحابه بوده است. در اینجا امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) می‌فرمایند: با ما مشورت نکردند!!

کاملاً مشخص است که اگر بنا بود مشورتی هم صورت بگیرد، امیرالمؤمنین و بنی هاشم در رأس مشورت قرار دارند. ما در این موارد به روایت «ابن حزم أندلسی» اکتفا می‌کنیم که می‌گوید:

«وَلَعْنَةُ اللَّهِ علی کل إجْمَاعٍ یخْرُجُ عنه عَلِی بن أبی طَالِبٍ وَمَنْ بِحَضْرَتِهِ من الصَّحَابَةِ»

لعنت خدا به هر اجماعی که علی و کسانی که با او هستند، از او خارج شده باشند.

المحلی، اسم المؤلف: علی بن أحمد بن سعید بن حزم الظاهری أبو محمد، دار النشر: دار الآفاق الجدیدة - بیروت، تحقیق: لجنة إحیاء التراث العربی، ج 9، ص 345، ح 1767

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته



Share
1 | دلسوخته | Iran - Tehran | ٢٤:٣٥ - ٠٥ مرداد ١٣٩٣ |
با سلام
با اينکه موضوعات جالبي در فقه مقارن هست اما متاسفانه هنوز متن ان پياده نشده. از موقعي که شبکه ولايت اومده کار و بار پياده کردن متن فايل هاي صوتي دکتر قزويني هم تعطيل شده...کاش حداقل اين ها را به متن پياده مي کرديد.......
2 | يا علي | Iran - Qom | ٢٢:٤٥ - ١٢ آبان ١٣٩٣ |
سلام
چرا متن هاي فايل صوتي پياده نشده لست؟
3 | علی | | ١٧:٠٠ - ٣٠ بهمن ١٣٩٣ |
گرفتن خمس توهین به پیامبراست وبرخلاف قرآن.چون می فرماید بگو مزد رسالت نمی خواهم.وهیچ پیامبری چنین پارتی بازی نکرده ،چه رسدبه پیامبراسلام.مقدس اردبیلی که هم کلام حضرت علی بود وبا امام زمان ارتباط داشت گرفتن خمس راحرام می داند.به عقل هم درست نمی آید عده ای بنشینند ومردم خمس بدهندتا شمادرس بخوانید.درست نیست.ببخشید من این قدر از قرآن فهمیدم.در چیزهایی که ندانم تقلید می کنم وچیزی که به عقل خودم درست باشد،به نظرخودم عمل می کنم.جوابم را بدهید دیگه لطفا.باتشکر

پاسخ:
باسلام
دوست گرامی
خمس دلیل قرآنی و روایی دارد در آیه قرآن آمده است
وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَیْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِی الْقُرْبَى وَالْیَتَامَى وَالْمَسَاکِینِ وَابْنِ السَّبِیلِ إِنْ کُنْتُمْ آَمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَى عَبْدِنَا یَوْمَ الْفُرْقَانِ یَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ وَاللَّهُ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ .
انفال / 41
و بدانید هر گونه غنیمتى که به شما رسد ، خمس آن براى خدا و براى پیامبر و براى نزدیکان و یتیمان و مسکینان و واماندگان در راه است ، اگر شما به خدا و آن چه بر بنده خود در روز جدایى حق از باطل ، روز درگیرى دو گروه (با ایمان و بى ایمان یعنى روز جنگ بدر) نازل کردیم ، ایمان آورده اید و خداوند بر هر چیزى قادر است .
در کتب لغت و غیره نیز آمده است که مقصود غنیمت جنگى یا هر فائده اى است که انسان به دست مى آورد
در روایات معتبر و فراوان نیز آمده است خمس در خصوص هر چیزی است که مردم سود برده اند
عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ سَمَاعَهَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع عَنِ الْخُمُسِ فَقَالَ: فِی کُلِّ مَا أَفَادَ النَّاسُ مِنْ قَلِیلٍ أَوْ کَثِیرٍ.
سماعه گفت: از امام موسی کاظم (ع)از خمس سوال کردم؛ایشان فرمود:خمس در همه ی آنچه مردم سود میبرند است؛ کم باشد یا زیاد.
الکافی - الشیخ الکلینی، ج1، ص 545
وموثق سماعه (سألت أبا الحسن ( علیه السلام ) عن الخمس فقال : فی کل ما أفاد الناس من قلیل أو کثیر).
جواهر الکلام - الشیخ الجواهری - ج 16 ص 52
بنابراین این توهین به خدا می باشد که بدون دلیل چیزی را به خدا نسبت بدهیم؟‍!! لذا بهتر است در این خصوص تحقیق کنید
اما درباره دیدگاه مقدس اردبیلی که در سایتهای وهابی نیز سخن ایشان در خصوص عدم اعتقاد ایشان به خمس، نقل می شود، باید بگوید کلام این بزرگوار را به صورت بریده و به صورت تحریف شده نقل می کنند در حالی که ایشان در کتب خود پرداخت خمس را واجب دانسته و روایات درباره حلال بودن خمس را به تقیه حمل کرده است
کلام مقدس اردبیلی در سایتها چنین نقل می شود
« إن عموم الأخبار تدل على السقوط بالكلية في زمان الغيبة والحضور بمعنى عدم الوجوب» و از این عبارتی که تحریف می کنند، چنین نتیجه می گیرند که ایشان گفته است عموم روایات بر سقوط تمام انواع خمس در زمان غیبت و حضور دلالت دارد
این در حالی است که اصل کلام این عالم چنین است
و اعلم أنّ عموم الاخبار الأول يدل على السقوط بالكلّية زمان الغيبة و الحضور بمعنى عدم الوجوب الحتمي، فكأنهم عليهم السلام أخبروا بذلك فعلم عدم الوجوب الحتمي.
اردبيلى، احمد بن محمد، الغيبةمجمع الفائدة و البرهان في شرح إرشاد الأذهان؛ ج‌4، ص: 355
عبارت « الأول» از سخنان ایشان می برند در حقیقت این عالم بزگوار در اینجا نظر نهایی خود را ذکر نمی کند بلکه ولی ابتدا روایاتی را ذکر می کند در ابتدا گوید از روایات اول ( روایات حلیت خمس) چنین استفاده می شود که خمس ساقط است اما در ادامه
نظر نهایی خود را چنین ذکر می کند
هذا و لكن ينبغي الاحتياط التام و عدم التقصير في إخراج الحقوق خصوصا حصة الأصناف الثلاثة من كل غنيمة عدّوها، لاحتمال الآية على الظاهر، و بعض الروايات، و أصل عدم السقوط، و بعد سقوط حقّهم، مع تحريم الزكاة عليهم و كون ذلك عوضها (عوضا خ)، و بعد إسقاطهم عليه السلام ذلك مع عدم كونه مخصوصا بهم عليهم السلام بظاهر الآية و الأخبار.
و عدم صحّة كل الاخبار و صراحتها بذلك، و احتمال الحمل على العاجز كما مرّ، و التقيّة في البعض، و التخصيص بحقوقهم بعد التصرف، و عدم إمكان الإيصال و غير ذلك.و كذا من باقي الأقسام مع الشرائط المذكورة من غير نظر الى ما ذكرناه من الشبهة المحتملة، و العمل بالأمر الثابت حتى يعلم المسقط.
خلاص ترجمه چنین است : اما سزاوار آنست که احتياط تام شود در اخراج حقوق خصوصا حصه ايتام و مساکين و در راه ماندگان و تقصيرى صورت نگيرد ، از هر غنيمت و فائده اى که بدست آورده مى شود زيرا اولا مقتضاى ظاهر آيه (واعلموا انما غنمتم ......) جميع فوائد است و ثانيا بعضى از روايات که دلالت بر وجوب خمس ميکنند و ثالثا اصل عدم سقوط وجوب که در صورت شک در سقوط جارى ميشود و رابعا بعيد است که امامان عليهم السلام خمس را ساقط کرده باشند با اينکه زکات بر آنها حرام شده است و خامسا خمس تنها حق آنان نيست و فقراى از سادات نيز در آن سهيم هستند چنانکه از آيه و روايات استفاده مى شود و سادسا اخبارى که دلالت بر سقوط ميکرد همه صحيح نيستند تا مورد تمسک و استدلال قرار گيرند و در تمام اخبار تصريح به سقوط نشده است و سابعا احتمال ميرود که سقوط در رابطه با کسانى باشد که از پرداخت خمس عاجز اند و ثامنا بعضى از روايات دلالت کننده بر سقوط در حال تقيه صادر شده و حجيت ندارند و تاسعا از بعضى از آن اخبار استفاده ميشود که سقوط فقط مخصوص حق خود امامان باشد آنهم در صورتى که رساندن به آن بزرگواران ناممکن باشد و احتمالات ديگر و عاشرا از نظر عقلى بايد به امرى که معلوم و قطعى است عمل شود تا زمانيکه به مسقط علم پيدا شود
مجمع الفائدة و البرهان في شرح إرشاد الأذهان؛ ج‌4، ص: 357
بنابراین هر انسان منصفی اين عبارات را بخواند متوجه ميشود که مقدس اردبيلى حکم به مباح بودن خمس نکرده است بلکه ايشان قائل به وجوب هستند و آنچه را که وهابیان در ساینهای خود با تحريف از ایشام نقل می کنند شبهه اى بوده که مرحوم اردبيلى در حال تحقيق آنرا مورد بررسى قرار داده است تا بعدا جواب دهد بلکه در صفحات بعدی مي فرمايد
لكن ان أمكن الإيصال إلى الفقيه العدل المأمون فهو الأولى،
گر امکان رساندن خمس به فقيه عادل و امين باشد بهتر است که خمس به او ارسال شود
مجمع الفائدة و البرهان في شرح إرشاد الأذهان؛ ج‌4، ص: 358
بنابراین در این موارد باید تابع شرع بود
موفق باشید
گروه پاسخ به شبهات
4 | مهسا | Iran - Tehran | ١١:٥٣ - ٢٠ مرداد ١٣٩٤ |
سلام.میخواستم بدونم چرا بحث خمس متن نداره؟

پاسخ:
باسلام
دوست گرامي
در صورتي که فايل صوتي به صورت متن پياده شود، در سايت گداشته خواهد شد
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
5 | علی | | ١٠:٥٧ - ٢١ خرداد ١٣٩٥ |
لطفا متن را در صورت امکان، هرچه سریع تر پیاده کنید. در مناطق اهل سنت نشین زندگی میکنیم و به این متون نیاز فوری و ضروری داریم

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
در اين خصوص به اين آدرس رجوع کنيد
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
   
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب