2024 April 25 - پنج شنبه 06 ارديبهشت 1403
نقدي بر فرقه ي بهاييت از آغاز تا دوره ي معاصر
کد مطلب: ٦٣٨٩ تاریخ انتشار: ١٦ فروردين ١٣٨٧ تعداد بازدید: 46895
يادداشت » عمومي
نقدي بر فرقه ي بهاييت از آغاز تا دوره ي معاصر

بسم الله الرحمن الرحيم


قريب يكصد و هفتادسال قبل ايران سرزمين پاكان شاهد ادعاي دروغين وبي اساس يكي ديگر از مكذّبين و سوءاستفاده كنندگان از احساسات و عواطف بسيط جامعه بشري بود.در كتاب «ديد»از كتب مقدس هندوان آمده:«در آخر الزمان ملكي ظهور خواهد كرد كه پيشواي مردم و مقتداي آنها خواهد بود و نامش منــــصــور است وبر تمام اهل عالم چيره خواهد شد وتمام انسانهاي مؤمن و كافر را مي شناسد.»(بشارات العهدين ص245) وما نيز با اين نام حضرت را در دعاي زيارت عاشوراءمي ناميم.
در كتاب «جاماسب »شاگرد زرتشت آمده:«.. مردي ظهور خواهد كرد كه بر دين جدش مي باشد و زمين را پراز عدل وداد خواهد كرد و از شدت عدالت او گرگ و ميش با هم دريك ظرف تناول خواهند كرد.»(بشارات العهدين ص258). نظير همين تعابير در كتاب «زند»نيز موجود مي باشد.(همان مصدر ص238)
در كتاب آسماني «تورات»متعلق به امت يهود آمده است:«در باره ي نسل اسماعيل نيز شنيدم و من نيز مبارك و خجسته مي دانم واز نسل آن پيامبر دوازده امام و سيد بزرگوار مي آيند و آنها را امتي بزرگ قرار مي دهم.» (كتاب التكوين -20: 17) در قرآن كريم نيز آيات و روايات فراواني دال بر اين موضوع وجود دارد(سو ره مباركه:انبياء-آيه شريفه :105)(سو ره مباركه :نور-آيه شريفه :55) (سو ره مباركه:قصص-آيه شريفه :5) (سو ره مباركه :توبه-آيه شريفه :33). در كتب برادران شريف اهل سنت نيز اشارات زيادي شده است كه ازبا ب اختصار به چند كتاب اشاره مي شود :( تفسيرابن كثير دمشقي ج2-ص45///ج3-ص401)(تفسير قرطبي ج8-ص111)(الدر المنثور سيوطي ج7-ص483-484)(روح المعاني آلوسي-ج7-ص111///ج12-ص14///ج13-ص171)(المنار المنيف محمد ابن ابي بكر ايوب الزرعي-ج1-ص155)(فتح الباري ابن حجر العسقلاني-ج7-ص169)(ابن حجر هيثمي الصواعق المحرقه-ج2-ص480)(الفتوحات الاسلاميه-احمد زيني دحلان ج2-ص299-300)(التاج الجامع للاصول-شيخ منصور علي ناصف-ج5-ص341-360)(نور الابصار محمد شبلنجي-ص189)و........كه ذكر همه ي آنها در حوصله ي اين مقال نمي گنجد. اين اسناد و كتب گواه و شاهدي بر ظهور سيدي مطهر از ذريه ي غضنفر و از احفاد ابي قاسم طوبي و سقر و نسل ابي شبير و شبر حضرت صاحب العصر و القدر مي باشند.

نكته اي كه در بحث و گفتگوي محترمانه با اتباع فرقه ي معدود بهاييت به ذهن هر انسان ساده انديشي خطور مي كند آن است كه :كدام كتاب آسماني و الهي مژ ده و بشارت به ظهور "بهاءالله "داده است؟ "قل هاتوا برهانكم ان كنتم صادقين. بدون ترديد در كتب عهد عتيق موجود نمي باشد .وشايد درآينده با كمك بني اسراييل زمان در اين كتب ارجمند دستبردي شود و آياتي مفتريه ساخته شود كه جاي تعجب نيز نمي باشد چون محصول خود شان مي باشد.
جالب است كج فهمي و عدم درايت مبررين اين فرقه را در فهم بعضي از آيات كريمه الهي اشاراتي داشته باشم.

1 - سوءبرداشت از كريمه 5 از سوره مباركه "سجده":
بسيار تلاش نمودند تا بتوانند آيه ي شريفه پنجم از سوره مباركه سجده را سند قرآني در بشارت به ظهور پيامبر !!خود قرار دهند۩ يدبّر الأمر من السماءإلي الأرض ثم يعرج إليه في يوم كان مقداره ألف سنه مما تعدّون ۩صد ق الله العلي العظيم
"او امر عالم را (نظام اكمل و احسن )از آسمان تا زمين تدبير مي كند سپس روزي كه مقدارش به حساب شمابندگان هزار سال است باز به سو ي او بر ميگردد(ترجمه ي مرحوم الهي قمشه اي).
فرقه بهاييت معتقد است با شهادت امام حسن عسكري عليه السلام به سال 259 قمري با استناد به اين كريمه عدد1259حاصل مي گردد كه به زعم آنها سال ظهور طلعت باب است . چرا با اين همه غفلت دوران ولايت امام زمان عليه السلام را ناديده انگاشتيد؟ حال آنكه اين موضوع چنانكه پيشتر اشاره شد بر كسي جز جناب بهاءالله پوشيده نيست و بشارت به ظهور كسي داديد كه در هيچ كتاب آسماني و معتبر ارضي وجودش قابل اثبات نيست . البته نگارنده در سطور بعدي وجودش را ثابت خواهد كرد.
در كتب تعليمي فرقه ي بهاييت در شرح و بررسي كريمه 105و106از سوره مباركه "انبياء"كه مژده به ارث بردن زمين توسط عباد صالح خداست آورده اند:«از امام باقر عليه السلام نقل شده است مقصود از بندگان در اين آيه همان ياران مهدي موعود است و دليل درستي اين روايت اتفاق عامه و خاصه از فرق شيعي و سني است».(گلگشتي در قرآن مجيد ص60-چاپ:كانادا)

چگونه است در كتب سماوي بطور مباشر و غير مباشر به ظهور حضرت در آخر الزمان اشاره شده و لي فرقه بهاييت معتقد است تدبير و تنظيم عرش الهي بوسيله محمد بن عبدالله و يازده وصي او كامل شد و حال آنكه در ديگر كتب آورده اند : پيغمبر گفت: اگر نماند از دنيا مگر يك روز خداي آن روز را چنان درازش گرداند تا برانگيزد مردي صالح از اهل بيتم وآن مرد از اولاد فاطمه سلام الله عليها است . ( مسند احمد حنبل ج1ص376 //ص430 //ص 99) (المستدرك علي الصحيحين ج 4-ص 557
كدام مفسر و عالم علوم قرآن از صدر اسلام تا كنون از اين آيه كريمه برداشت بشارت به ظهور داشته كه وي چنين برداشت نمود .؟؟؟!!! نگارنده اين مقال كه خداوند او را توفيق مطالعه هفتادو نه دوره از كتب ارجمند تفسيري شيعه وسني داده تا كنون به چنين موضوعي برخورد نكرد.

2- سوءاستفاده از واژه ي"خاتَم"و اراده باطل از اين سخن حق .
در كريمه ي چهل از سوره مباركه ي احزاب اين واژه شريف آمده در فرهنگهاي لغت عربي مانند لسان العرب ابن منظور آمده است : "ختَم يختِم ختماً و ختاماً و الختَم و الخاتِم و الخاتَم و الخاتام : من الحلي كأنّه اوّل وهله خُتم به : به معني :از زيبايي است گويا آن نخستين مرتبه چيزي است كه بدان نيز پايان يافته است ( لسان العرب ابن منظور ماده ختم ) اين معني را قواميس ذيل نيز آورده اند:
( العين خليل بن احمد //النوادر ابوزيد انصاري //جمهره اللغه ابن دريد //تهذيب اللغه-ازهري //الصحاح جوهري //اساس البلاغه زمخشري // القاموس المحيط فيروز آبادي //تاج العروس ---زبيدي //مفردات القرآن راغب اصفهاني ) و بسياري از كتب لغت عربي و تفسيري كه اين معني را تاييد نمودند . با اين معني فرقه بهاييت كه معتقد است اين واژه اسم فاعل نيست و معني پايان بخشي از آن اراده نمي شود نه تنها اثبات ظهور نيست بلكه اثبات ختم نبوت است چون معتقديم پيامبر اعظم صلي الله عليه و آله وسلم اول و آخر نبوت است و ساير انبياء و رسل از نور وجودي ايشان بهره مندند .
در صورتي كه اين معني را نپذيرند و اين واژه را به معني مهر و انگشتر بدانند بازهم چنانكه بر جامعه بشري و مناسبات انساني و اجتماعي حاكم است مهر را در پايان و ختم هر قرار داد و قانون مي زنند
و سطو ر و مطالب بعد از آن فاقد هر گونه اعتبار است .
چگونه است خط دهندگان فرقه بهاييت اين آيات الهي را در قرآن نمي بينند :
۩إنَّ الدين عند الله الاسلام ۩(آل عمران : 19) ۩رضيت لكم الاسلام دينا ۩(مائده : 3) ۩ من يبتغ غير الاسلام ديناً فلن يقبل منه و هو في الآخره من الخاسرين ۩( آل عمران : 85) ۩اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتي ۩(مائده :5)
صد ق الله العلي العظيم.ُ


عوام فريبي در نزد فرقه بهاييت


1 - سوره مباركه بقره آيه شريفه 113 به اختلافات دو گروه يهود و نصاري اشاره دارد:
۩ و قالت اليهود ليست النصري علي شيءو قالت النصري ليست اليهود علي شيءو هم يتلون الكتاب۩
صدق الله العلي العظيم.
اين دو گروه در حالي كه صاحب شريعت الهي مي باشند يكديگر را تحقير مي نمودند . فرقه بهاييت معتقد است:
« بديهي است حل اين اختلافات و بيان حقيقت مسائل بايستي در اين جهان شود تا شايد سبب هدايت شود . اين كيفيت در ظهور اعظم الهي و نزول آيات محكمه شريعت بهايي به تمام معني تحقق يافت ».
( گلگشتي در قرآن مجيد ص139-چاپ:كانادا). و گفته اند حل اين مشكلات در قرآن به قيوم قيامت موكول شد در حالي كه در شريعت بهايي حل شد .
جناب بهاء!
پيروان شما شاهد جنگهاي جهاني اول و دوم و سوزاندن سه ميليون يهود در كوره هاي آدم سوزي نبودند ؟ و همين امروز شاهد هتاكي و بي حرمتي يهود و نصاري نسبت به هم نمي باشند . در يك انديشه عقلاني اين اختلاف موجود چگونه در فرقه بهاييت حل شده و كشور غاصب اسرائيل كه به لحاظات مختلف مورد توجه اين فرقه است قادر به حل مشكلات فيمابين نمي باشد؟ چگونه همين رژيم غاصب از تفكرات شما استفاده نمي كند ؟ پس همان پيش بيني قرآني صحيح مي باشد.

2- عرفان در نزد فرقه بهاييت :
«براي شناخت آن مراحل شما را به مطالعه كتاب "هفت وادي "نازله از قلم حضرت بهاءالله توصيه مي كنيم :
وادي اول : طلب
دوم : عشق
سوم : معرفت
چهارم : توحيد
پنجم : استغناء
ششم : حيرت
هفتم : فناء في الله ».

جناب بهاء !
اگر قريب 170سال قبل اين موضوعات در ديدگاه شما بكر و جديد وبااستعانت حق با قلم شما نازل گرديد بهتر است بدانيد و به اتباع خود بگوييد 1200سال قبل از ولادت خودتان عرفاء و حكماء اسلام شكل كاملتر آنرا بيان نمودند كه ازباب اختصار نام چند تن از اين بزرگان را كه هرگز مانند .......ادعايي ننمودند ياد آور مي شوم :
رابعه عدويه سفيان ثوري فضيل عياض معروف كرخي با يزيد بسطامي سري سقطي سهل بن عبدالله تستري جنيد بغدادي شبلي ابونصر سراج - ابوعلي دقاق - شيخ ابوالحسن خرقاني شيخ ابوسعيد ابوالخير خواجه عبدالله انصاري امام محمد غزالي احمد غزالي شيخ احمد جام سنايي غزنوي عبدالقادر گيلاني شيخ شهاب الدين سهروردي ابوحفص سهروردي شيخ عطار - ابن عربي
صدر الدين قونيوي مولوي حافظ سعدي محمود شبستري صفي الدين اردبيلي علاءالدوله سمناني --اوحدي - عماد فقيه سيدقاسم انوار- جامي شمس الدين لاهيجي و عثمان هجويري و...........

3- نوروزدر نزد بهاييان است؟؟؟!!!!
در كتاب "اقدس "آمده :« يا قلم الاعلي قل يا ملأالانشاء ....وجعلنا النيروز عيداً لكم بعد اكما لها» ( اقدس ص 15-بند 43)
قطعاً ايرانيان پاك سرشت و فرخ نهاد و صاحب بيش از 7000سال تمدن و فرهنگ مي دانند چنانكه تمام ايران شناسان فرهيخته همچون پروفسور گوستاولوون و پروفسور آرتور كريستن سن و ريچارد و...نيك ميدانند نوروز و رسوم وآداب وابسته به آن قبل از ظهور بسياري از اديان الهي وحتي دين
مبين اسلام در ايران اجراء مي شد و اينك نيزمي شود و در آينده نيز خواهد شد.
آيا نوروز متعلق به تمام جهانيان است يا متعلق به پارسي زبانان خوش گفتار؟ آيات و احكام يك دين متعلق به بشريت است يا يك قوم خاص ؟؟.اسلام نيز با آشنايي كامل از نوروز واين سنت حسنه ايراني آنرا تصديق نمود وبدان سفارش نمود .اين موضوع چه ارتباطي با اقدس دارد جاي بسي انديشه است .و اگر قرار باشد اين آيه الهي باشد بايد براي تمام آداب و سنن كشورهاي جهان آيه آيد و در آن صورت اقدس وكتب مشابه آن بايد چند صد جلد باشد و اين از خصايص كتب الهي دور به نظر مي رسد .واعلم

4- ايرادات ادبي "اقدس":
اشكالات صرفي و نحوي و زبان شناسي و بلاغي در كتاب "اقدس "كه در ديدگاه آنان منزل الهي است
بسيارديده مي شود .چگونه تاكنون ابناءالبشر حتي يك اشتباه قابل اثبات از قرآن مطرح ننموده اند ولي هركسي تنها با مطالعه يك دوره زبان وادبيات عربي متوجه بسيط ترين اشكالات مذكور در اين كتاب خواهد شد . اگر آسماني است چگونه اين همه اشكال وجود دارد ؟! آيا نعوذ بالله من الشيطان وشبهه دانش خداوند به هنگام نزول اين كتاب دچار نوسان مي شده؟؟؟؟!!!! بنا براين خلاف اين مدعي به سهولت ثابت است.

5- زبان "اقدس":
در قرآن كريم بيان شده: ۩وماأرسلنا من رسول الا بلسان قومه ليبّين لهم۩ صد ق الله العلي العظيم.
(ابراهيم :4)
خداوند مي فرمايد:هر پيامبري را با زبان قوم خود فرستاديم..
آقا ميرزا حسينعلي خــــــــــان نـــــــوري مازندراني از توابع مازندران-كه افتخار علوي بودن و اولين نژاد ايراني در محبت وعشق به اهل البيت عليهم السلام را دارند-مي بايست كتاب منزلش يا به لهجه مازندراني باشد يا به زبان فارسي .ولي چنانكه مشهود است به زبان عربي مي باشد. نيك مي دانيم تورات به زبان (عبري )و انجيل به زبان (سرياني ) و قرآن به زبان (عربي) و اقدس به زبان (عربي)!!!!!!!شايد شما نيز مانند نگارنده ي اين مقال گمان كنيد "مردم مازندران وبه ديگر تعبير ايرانيان پارسي گوي در169 سال قبل عربي صحبت مي نمودند و دوباره ايراني گشتند؟؟!!!!!!!!!و يا بايد و به ناچار به بطلان اين كتاب و.. ..معتقد باشيم.

6- رد نبوت بهاءاز زبان فرزندش:
عبد البهاء غصن اكبر بهاءالله به ميرزا حسن نامي اطلاع داده است:«ما داعيه نداريم ما كه دعوي نبوت و امامت و رسالت نكرده ايم چه سؤالي وچه جوابي ؟من بنده اي از بندگان جمال مباركم. ودر راه محبت در بين بشر خدمت مي كنم .آقاي ميرزا حسن اگر سؤ الي دارد علماءوفقهاءو حكماءدر عالم بسيارند مشكل غامضه و مطالب معضله حل مي كنند وما كه دعوي علم و دانش نكرده ايم وبه ما چه كار دارد؟»(خاطرات نه ساله /ص107). نوشته هاي عبد البهاء ويارانش تناقض دارد و آنانكه سخن او و پدرش را وحي ميدانند حكم دلسوزان مشفق تر از مادر دارند.


ادعاي شگفت انگيز "خدا بودن(الوهيت)"جناب بهاءالله در كتب فرقه ي بهاييت:
قبل از بيان اين بخش استعاذه ميكنم و گويم :اعوذبالله من الشيطان الرجيم و شبهه
1-ميرزا حسينعلي خان نوري معروف به "بهاءالله"در كتاب "بديع"گفته:"«انني انا الله لا اله الا انا كما قال النقطه (ميرزا علي محمد الشيرازي)من قبل و بعينه يقول من يأتي من بعد» .
بدون ترديد من خدا هستم و خدايي جزمن نمي باشد چنانكه ميرزا علي محمد شيرازي هم گفت خداست و بعد از اين افرادي مدعي اين مقام خواهند شد.!!!!!!!! ( بديع ص154)
2-عباس افندي در كتاب "تاريخ صدر الصدور گفته:«مقام حضرت اعلي ميرزا علي محمد الو هيت شهودي و مقام جمال اقدس و اقدم (ميرزا حسينعلي)احديت ذات هويت وجودي ورتبه اين عبد (عباس افندي)عبوديت حقيقي وهيچ تفسير و تاويلي ندارد.!!!!!!!!!! (تاريخ صدر الصدور ص207)
3-جمال مبارك (ميرزا حسينعلي) در قصيده ورقاييه مي گويد:«كل الالوه من رشح امري تالهت كل الربوب من طفح حكمي تربت» همه خدايان از اثر من به خدايي مي رسند وتمام پروردگاران از ريزش حكم من به مقام ربوبيت رسيدند.!!!!!!!!(مكاتيب ج2-ص254/255)
4-يكي از بهاييان از عبد البهاء پرسيد:مقصود ا زمالك دنيا در انجيل چيست؟ پاسخ داد:مالك دنيا جمال مبارك (ميرزا حسينعلي) است. .!!!!!!!!(مكاتيب ج3-ص404)
5- عباس افندي وخواهرش (ورقه عليا)بهاييان را به پرستش وبندگي وستايش بهاءالله تشويق مي كردند و عبوديت اغنام در برابر بهاءرا مي ستو دند و بهاييان را "بندگان جمال مبارك ابهي و بندگان صادق جمال مبارك "خطاب مي كردند.!!!!!!!!(مكاتيب ج2-ص56/ص12//14//33//37)
6-« اسجدوا الله ربكم العلي الاعلي الذي كان في جبروت البقاء باسم البهاءوفي ملكوت السماء بالعلي مذكورا.»
در برابر پروردگار علي اعلي سجده كنيد كه در جبروت بقا آسمانها با نام بهاء است ودر ملكوت اسما بانام علي خوانده مي شود.!!!!!!!(مبين ص167)

هويت جناب بهاءالله با استفاده از كتب فرقه ي بهاييت:
1-صفت ونعت " عِلّيه " از آن دولت ايران و صفت"فخيمه"از آن دولت بريطانيا و صفت و
نعت "بهيه"از آن دولت روسيه بود. با پناهندگي جناب بهاء به سفارت روس قول داد دينش را به پاس داشت خدمات آنها به وي "بهايي" نامد .و دخترش را "بهيه "ناميد.و آواره مينويسد :طاهره اولين كسي بود كه ميرزا حسينعلي خان را "بهاء"لقب داد.(كواكب ج1-ص257//271//272)
2- مورخان بهايي معتقدند: لقب "بهاءالله"از روي قرعه در دشت بدشت انتخاب گرديد.!!!(ظهور الحق ص110-)(كتاب حضرت بهاءالله-ص39)
3-شوقي افندي مي گويد:هدف ما در تلاشهاي روس بهيه و انگليس فخيمه ايجاد دين و مذهب نبود.(كتاب خصايل اهل بهاء ص91)(نظر اجمالي ص115)
4-بهاء مشوق معاشرت بهاييان با تمام اديان با روح و ريحان است الا درباره ي مسلك خود كه هيچ بهايي حق تحري حقيقت را ندارد.
بنده مخلص جناب ميرزا حسينعلي (بهاءالله)و آقاي عبد البهاء كه در عوامفريبي دست اسلافش را بسته گوي سبقت را از ايشان ربود افتخار كشور انگلستان بود ودر ازاي خدمات صادقانه اش!!مورد توجه دولت انگليس قرار گرفت و مفتخر به لقب "سر عبد البهاء" گرديد. (كواكب ج2-ص296)
5-سخن تاريخي بهاءپيامبر ادب و عرفان!!!!
هركس بهاءرا منكر شود سزاوار است از مادرش وضع خود را بپرسد و هركس دشمن او با شد قطعا شيطان در بستر و رختخواب مادر ش رفته است(گنج شايان -ص78//79)(مائده آسماني ج4-ص355)
جناب بهاء!
عزت قلمم را بيش از آن مي دانم كه ادامه دهم و شرمنده ي خواننده ي محترم اين مقال گردم.شما كه با وحي ارتباط داشتيد نپرسيديد "ادب نبوت چيست؟؟"

يك حركت خزنده و فريبنده در فرقه ي بهاييت:
بهاييان در يك حركت خزنده و حالتي حق به جانب قصد انتخاب دوست براي "بهاءالله"دارند وبا تعابير خدعه آميز "اعراض از آيات الهي ظلم است و معرضين به علت انكار آيات دلهايشان مختوم
و گوش هايشان نا شنوا است و هرگز راه هدايت را نخواهند يافت". جملات در ظاهر زيباست وبدون ايراد . اما نيت آنها در زير نهفته است و مي گويند يهوديان كتب بسياري را در رد عيسي بن مريم عليهما السلام و عيسويان آثار زيادي را در رد پيامبر اسلام نگاشتند و مسلمين نيز ديباجه هايي در رد بهاييت به زيور طبع رساندند.
به هوش باشيم :
اولا: ميان پيامبران هيچ اختلافي نيست و هرچه هست متعلق به افراد كم دانش و متعصب آنهاست. وبه فرموده خداوند در سوره مباركه "بقره"لا نفرق بين احد منهم.
ثانيا:شما نخست "نبوت "بهاءالله رابا كتب آسماني ثابت كنيد سپس وارد اين تظلم و دادخواهي شويد.و بقول عامه:اول برادري را به اثبات برسان بعد ادعاي ارث نما.
ثالثا:هيچ پيامبري رسول قبل از خود را رد نكرده و پيامبر بعد از خود را نيز معرفي نمود و در ختم رسل بودن پيامبر عظيم الشأن اسلام و ختم اوصياءبودن حضرت صاحب العصر و الزمان نه تنها شكي نيست كه مجال براي بحث نمي ماند.و ازبا ب ياد آوري به چند كتاب دگر باره مراجعت مي نماييم .
1-در جزءدوم از كتاب پنجم (سفر خامس)تورات آمده:
«نابي أقيم لاهيم مقارب اجئهيم كاموخا ايلا وشيما عون»ترجمه عربي آن:نبيّا أقيم لهم من وسط اخوتهم مثلك به فليؤمنوا.يعني :از ميان خودتان پيامبري براي آنها انتخاب شده مانند خودت پس به او ايمان آوريد.(افحام اليهود سموأل المغربي ج1-ص113-تحقيق د. شرقاوي)
2-در كتاب مقدس "كتاب دانيال" ص1567-فصل 12 بند 31///و كتاب اشعياي نبي -باب 59- كتاب حيقوق نبي -فصل 2 بند 3 /// وهمان كتاب ص1220 فصل 11 بند 101 اشاره مستقيم به ظهور امام زمان سلام الله عليه در آخر الزمان دارند.
3- در كتاب مقدس "انجيل"(متي)باب 25- ص60-بندهاي 31/33/////// در كتاب مقدس "انجيل"(لوقا)
باب 12- ص154-بندهاي 35/37////// در كتاب مقدس "انجيل"(مرقس)باب 13- بندهاي 32/37///////
در كتاب مقدس "انجيل"(يوحنا)باب 5- -بندهاي 26/28 نيز به ظهور آقا صاحب الامر در آخر الزمان اشاره دارند.
4- در كتاب "زند بهمن يسن" ص19 و جاماسب نامه ص25 و بشارت ظهور ص20نيز با چنين مفاهيمي برخورد مي كنيم.
در مكتب ارجمند اهل البيت عليهم السلام نيز 148 روايت پيرامون ذريه امام حسين بودن و 147 روايت در فرزند امام حسن عسكري بودن و 39 روايت در اقتداي حضرت عيسي بن مريم پيامبر محبت به وجود نازنين امام زمان در زمان ظهور موجود مي باشد.
اين كتب موجود است و فنا وري اطلاعات نيز پيشرفته است . حال نوبت شماست كه جناب "بهاءالله"را در كتب پيشين ثابت كنيد.ولن تفعلوا.
نگارنده قصد تبيين تاريخ پنهان را داشته و بنا بر تعاليم زيباي قرآني "لا اكراه في الدين "نيت دعوت نداشته و رجاي واثق دارد كه با مطالعه وكنكاش رهِ گم كرده ي خويش را بيابيد.


والسلام علي من اتبع الهدي
87 - 1 - 6
دكتر حسين قدمي



Share
41 | بنده اي از بندگان خدا | | ١٢:٠٠ - ٢٤ ارديبهشت ١٣٨٧ |
با عرض سلام و يک خسته نباشيد داغ به جناب دکتر قدمي مدافع مکتب اهل بيت عليهم السلام و مفسر قرآن کريم
جناب دکتر از خداي منان خواهانم تا شما را هرچه بيشتر در يافتن راه حق و دفاع ازدين اسلام موفق گرداند
غرض اصلي از مزاحمت پاسخگويي به کاربر شماره 31 جناب ديوانه بود چه بهتر بود ايشان خودشان را به جاي ديوانه يک سفسطه گر
معرفي ميکردند.
اما پاسخ سوال ايشان راجع به توانايي خدا اينکه جناب ديوانه اگرنمي دانستيد بدانيد واگر ميدانيد لازم به ياد آوري است که خداي متعال به دليل خدابودن مافوق زمان ومکان است و نه درمحدوده ي زماني خاصي مي گنجد ونه درمحدوده ي مکاني خاصي نه تنها سنگ که هرمخلوق ديگري به دليل مخلوق بودن در زمان و مکان ميگنجد و وجود آن خارج از اين محدوده ممکن نيست
و همان طور که اشاره شد خداوند متعال مافوق زمان و مکان است پس چگونه سنگي که به دليل مخاوق بودن محدود است قادر خواهد بود خالقي نامحدود را _ العياذ بالله_ ناتوان سازد؟
به عبارتي ديگر سنگ تا زماني سنگ است که محدود به محدوده اي خاص و اشکالي قابل تصور باشد که ما با به ياد آوردن شکل آن
ماهيت و چيستي آن رابفهميم - بنابر اين اگر ان سنگ بخواهد _العياذ بالله_ خدار اناتوان سازد بايد ازمرز محدوديت خارج شده و
زمان ومکان را درنوردد که ازنظر عقل چنين چيزي محال است.
يک سنگ هرچقدر هم که بزرگ باشد فوقش همه مکانرا اشغال ميکند و باز هم همه محدوده مکان دربرابر عظمت خدا ناچيزاست _ سبحان الله عما يصفون_
خلاصه دربايان اين سخن باز هم زبان را به تشکر از شما جناب دکتر وسپس حمد خداي متعال ميگردانم که « من لم يشکر المخلوق لم يشکر الخالق »
42 | صادق راستگو | | ١٢:٠٠ - ٢٧ ارديبهشت ١٣٨٧ |
جناب اقاي دكتر قدمي استاد گرامي باسلام و تحيت و آرزوي توفيق الهي از تذكر بزرگوارانه حضرتعالي ( پراگراف 39 ) صميمانه تشكر مينمايم و مطمئنا"
آويزه گوش خواهم نمود . باميد ظهور منجي عالم بشريت و بيرون آمدن ذوالفقار مولا و مقتدايم از نيام
43 | دكتر حسين قدمي | | ١٢:٠٠ - ٢٧ ارديبهشت ١٣٨٧ |
سلام به بنده ي صالح خدا عزيز شماره ي41
از ابراز محبت شما سپاسگزارم و بنده در حد الطاف واسعه اي كه فرموديد نيستم و به سوال عزيز شماره ي31 كه قريب 20مرتبه از بنده سوال شده پاسخي به يكي از عزيزان مسيحي دادم كه پرسيدند "خدا ميتونه همچين سنگي خلق كنه كه خودشم نتونه بلندش كنه؟ اگه خلق كنه خودش نتونه بلند كنه كه نميشه خدا اگه نميتونه خلق كنه كه بازم خدا نيست!!!
پاسخ دادم " اگر قدرت حق در آن حد نباشد "نعوذ بالله " در وجود عيسي مسيح سلام الله عليه شكي مستدل دارم
."چون خدايي كه نتواند چنين سنگي را بلند كند نمي تواند به مريم پاك بدون ازدواج با كسي فرزندي به نام "عيسي "سلام الله عليه اعطا’كند. پس قدرت حق را با افراد نسنجيم.
44 | سعيد عابدمنش | | ١٢:٠٠ - ٠٩ خرداد ١٣٨٧ |
بهاييان در عمر کوتاه و عظمت دنيا در عين کوچکي تعقل کنيد و عشق را از عقلتان استخراج کنيد تا به ظهور مهدي و اسلام محمدي پي ببريد و اسير جندالشيطان نشويد .
45 | محمد رضا | | ١٢:٠٠ - ١٣ خرداد ١٣٨٧ |
مرسي دكتر
بي نقص
بدون هيچ جاي حرف و حديث
چه سندي معتبر تر و چه دليلي اشكار تر از كتابهاي خود بهاييت
ممنون
موفق باشيد.
46 | sajadaf | | ١٢:٠٠ - ١٢ تير ١٣٨٧ |
سلام جناب دکتر
مقاله بسيار عالي بود
با اجازه شما من در وبلاگم درجش کردم
خوشحال مي شم اگه به وبلاگم سر بزنيد
http:g-entezar.persianblog.ir
http:haghighat.persianblog.ir
47 | sajadaf | | ١٢:٠٠ - ١٥ تير ١٣٨٧ |
اين متن نظر اون آقاي بهائي است :
سلام
چدکتر گرامي فعلا يه سئوال دارم ميخواستم بدونم شما چرا دروغ گفتيد؟!
در مورد ادعاي خدايي حضرت بهاالله شما آيه قبل را حذف کرده ايد! چرا اينکارو کرديد؟!
تا راحتر دروغتون رو به خورد ملت بديد!؟
قبل از آن چنين است : « الاعظم الاعظم، ان استمع ما يوحي من شطر البلاء علي بقعه المحنه و الابتلاء من سدره القضاء انه لا اله الّا انا المسجون الفريد.»؛
يعني از طرف خداوند به من وحي شده و كلمه توحيد را به طريق وحي از جانب خداوند نقل فرموده اند؛ عينأ مثل اينكه در قرآن فرموده :« قل انني انا الله » و كسي كلمه قبل را حذف كند و بگويد حضرت محمد فرموده انني انا الله.
حالا اين همه که از شما تعريف و تمجيد کردند مثال اين آيه قرآن هستند:
ومثل الذين كفروا كمثل الذي ينعق بما لا يسمع الا دعاء ونداء صم بكم عمي فهم لا يعقلون
مثال چنين کافراني مانند طوطياني است که هر بانگ و ندايي را که بشنوند، بي آنکه بفهمند تکرار مي کنند. کر، گنگ، و کور؛ آنان نمي توانند بفهمند.
خوش باشي دکتر جون اگر جواب اينو دادي ادامه ميديم اگر جواب ندادي و به چيزاي ديگه رو آوري من ديگه چيزي نمينويسم.
فقط ميخوام بدونم چرا آيه را نص
نويسنده:
ميليونر
48 | sajadaf | | ١٢:٠٠ - ١٥ تير ١٣٨٧ |
سلام جناب دکتر من اين مقاله رو در وبلاگم درج کردم و يکي از بهائي يان اين نظر رو در مورد مقاله داده بود لطفا جواب من را بدهيد تا در وبلاگم درج کنم
49 | دكتر حسين قدمي | | ١٢:٠٠ - ١٧ تير ١٣٨٧ |
باسلام و ادب
ازجناب راستگو و عابدي منش ومحمد رضاو سجاد و طلبه ي عزيز جناب ابر قويي سپاسگزارم .
جواب عزيز بهايي در ايراد به شماره ي48:
جناب بها مي فرمايد : وحي اختصاي به پيامبر اسلام دارد . نه ايشان .
(مائده آسماني -ج2 -ص22///ج9-ص122. كتاب قرن بديع-ج2-ص16//17//91. و مائده آسماني -ج4-ص30.// كتاب مبين -ص405) .
منابع را خوب ببين همه از خودتان است .
از كي تا حالا جناب بها را وحي نازل مي شده كه كسي جز اين عزيز خبر دار نيست؟
اگر اين منابع را بخواني هيچ مطلبي را كم نگفتيم و ام قبل و ما بعد را حذف نكرديم.
اين ايه اي را كه آورديد چه ربطي دارد؟
خداوند به نور انبيا صلي الله عليه و آله دستور داده " بگو من(خدا )خدا يي ... هستم . چه ربطي به رسول حق داشت؟
ما و هيچ بشري كه اندك فهم ادبيات عربي داشته باشد مجال بحث باقي نمي گذارد.
دو ستدار همه ي شما: قدمي
50 | محمد اميدواري ابرقويي طلبه حوزه | | ١٢:٠٠ - ١٧ تير ١٣٨٧ |
سلام ديديد چقدر درباره اين موضوع حساسيت وجود دارد حال به فکر برنامه ريزي بيشتري باشيد اين مساله جدي است مخصوصا در استان يزد
51 | sajadaf | | ١٢:٠٠ - ١٩ تير ١٣٨٧ |
سلام جناب دکتر خيلي خيلي از شما ممنونم خدا بهتون اجر بده
52 | ستار شعباني | | ١٢:٠٠ - ٢٢ مهر ١٣٨٧ |
باعرض سلام به همه
بعد ترک اينترنت به مدت زيادي دوباره با ديدن دکتر قدمي خواستم سري به سايت خوب اونها بزنم.
مثل قبل يه سري آدم محترم وحق گو حرف راست ميزنن يه سري هم که يا مغز تو کلشون نيست يا دلشون ميخواد نباشه با حرفهاي به اصطلاح روشن فکرانه ولي احمقانه وقت گرانقدر اساتيد رو ميگيرن.
عيبي نداره ولي ميدونم اينهمه تلاش اساتيدي مثل دکتر قدمي بدون پاداش نميمونه (خدا جاي حق نشسته).
53 | سيد حسين | | ١٢:٠٠ - ٣٠ مهر ١٣٨٧ |
خب معلومه كه طرفداران فرقه ساختگي بهاييت دلشون نمي خواد مكتب خودشونو رها كنند دليلش هم كاملا واضحه زندگي نكبت بار همراه با عياشي هاي بسيار و زندگي حيواني به سبكي كه دلشان مي خواهد به مذاق آنها خوب ساخته و حسابي به آن عادت كرده اند !!! در دين آنها چيز نجسي وجود ندارد آقايان بهايي بدون هيچ گونه منعي مي توانند پاي سفره شراب و شرابخواري بنشينند با خواهر و خواهر زاده و خاله و عمه خود ازدواج مي كنند به جاي نماز آواز مي خوانند !پسر و دختراشون با هم راحتن در صورت انجام زنا و لواط و ..... از حد معافند .خب معلومه كه دلشون نمي خواد اين زندگي رو رها كنن و به ديني رو بيارن كه محدوديت داره .
54 | جواد محمدي | | ١٢:٠٠ - ٠٣ آبان ١٣٨٧ |
آقاي دکتر قدمي همکار محترم متن مقاله شما برايم بسيار کاربرد داشت کمال تشکر وسپاس رادارم
55 | دكتر قدمي | | ١٢:٠٠ - ٠٦ آبان ١٣٨٧ |
سلام الله عليكم
جناب شعباني خدا را شكر كن كه دل به اهل بيت عصمت سپردي و دلدادگي مي كني سيد عزيزم ان شائالله در فرصتي كه خدا دهد فقه اين فرقه را رو خواهم كرد.
جناب استاد دكتر محمدي ادا م الله توفيقاته . هدف جلب رضايت حق و بيان تاريخ حقيقي و مستند و در نهايت درس پس دادن حضور شما استاد رايو مند است .دعا بفرماييد
56 | sajadaf | | ١٢:٠٠ - ٠٩ آبان ١٣٨٧ |
سلام جناب دکتر شخصي پس از خواندن مغاله شما در وبلاگم يک نظر براتون گزاشته که لطف کنيد جواب بدين . sajadaf
http://g-entezar.persianblog.ir
متن سوال اين شخص:
با سلام و خسته نباشيد خدمت آقاي دکتر قدمي.
مي خواستم در مورد مطالبي که دکتر احمد کسروي که در کتاب خود اشاره کرده و به عنوان شبهه در مکتب شيعه مطرح مي شود اطلاعاتي را در اين زمينه به من بدهبد که ايا اين شبهات درست هستند يا خير. از شناختي که از شما دارم مطمئن هستم که دلايل خود را در صورت رد اين شبهات به صورت علمي بيان مي کنيد.
منبع کتاب احمد کسروي:
www.iranianuk.com نويسنده:محسن عليزاده
57 | sajadaf | | ١٢:٠٠ - ١٤ آبان ١٣٨٧ |
ُسلام آقاي دکتر شما لطفا جواب را در همين جا درج نماييد تا من در وبلاگم کپي کنم 2 متوجه سوال شما نشدم نتونستيد وارد وبلاگم بشين يا نه |؟
اين آدرس وبلاگم :
http://g-entezar.persianblog.ir
58 | Naeim | | ١٢:٠٠ - ١٣ آذر ١٣٨٧ |
من بهايي هستم و از شما خواهشمندم همان طوري كه من به مقدّسات و اوليا و انبياي موردِ قبول شما (و البتّه خودم) احترام مي‌گذارم، شما نيز همين گونه به مقدّسات من احترام بگذاريد و يا حدّاقل بي‌احترامي نكنيد. متشكّرم
تا آن‌جايي كه من مطالعه دارم، حضرت امام حسن عسكري (ع) در سال 260 هجري به شهادت رسيدند و نه در سال 259. پس از بيان سال 1260 من متوجّه منظور نگارنده نشدم كه «چرا با اين همه غفلت دوران ولايت امام زمان عليه السلام را ناديده انگاشتيد؟» اگر منظور اين بوده كه دوران حكومت حضرت مهدي شروع نشده كه بخواهيم تصوّر كنيم در سال 1260 دين اسلام تمام مي‌شود، بايد بگويم كه اگر حضرت مهدي ادامه‌دهنده‌ي ديانت حضرت محمّد بود، صحبت شما كاملاً درست بود؛ امّا در سال 1260 هجري كه حضرت مهدي ظهور نمود، دين جديدي را ارائه نمود؛ بنابراين در سال 1260 دين اسلام برداشته و دين جديدي براي بشر آورده شد.
در همان پارگراف نگارنده تأكيد كرده كه ظهور حضرت بهاءالله در كتب قبل آورده نشده، كه اين شواهد و آيات بسيار زياد است. مثلاً قيامت در قرآن كاملاً به ظهور حضرت مهدي اشاره دارد و در انجيل نيز به تكرار ظهور حضرت مهدي و حضرت بهاءالله بشارت داده شده است كه طالبين، براي اطّلاعات بيش‌تر مي‌توانند به كتاب مفاوضات حضرت عبدالبهاء مراجعه كنند.
در مورد آيه‌ي 105 سوره‌ي انبياء و همين طور حديث نبوي در مورد ظهورِ حتميِ مهدي موعود «حتّي اگر يك روز باقي مانده باشد،....» بايد بگويم كه ما بهاييان هيچ‌گونه مخالفتي نداريم. در مورد آيه‌ي 105 سوره‌ي انبياء كه مستضعفين در روز ظهور حضرت مهدي وارث زمين خواهند بود، منظور از مستضعفين، همان‌طور كه نگارنده اشاره كرده، ياران حضرت مهدي هستند كه همان‌طور كه تاريخ نشان مي‌دهد اين امر (ديانت بابي و بهايي) توسّط مستضعفين و مردم عادّي و عوام، حمايت شد و نه تنها از طرف دولت عثماني (سلطان عبدالحميد و ....) و سلطنت ايران (ناصرالدين شاه و محمّد شاه و اميركبير و ....) حمايت نشد؛ بلكه باعث تبعيد و زنداني و شهيد شدن بسياري از بهاييان و حتّي حضرت مهدي، حضرت بهاءالله و حضرت عبدالبهاء گرديدند. پس همان‌طور كه ملاحظه گشت، ما معتقديم كه ياران حضرت مهدي مستضعفان بودند كه امر ايشان را بلند كردند. در مورد حديثي كه «حتّي اگر يك روز باقي مانده باشد،....» منظور اين است كه حضرت مهدي حتماً و حتماً ظهور خواهند فرمود و ما و شما در اين مورد كاملاً با هم مشتركيم؛ تنها ما مي‌گوييم كه ايشان ظاهر شدند و شما مي‌گوييد كه نشده‌اند؛ امّا اين حديث مورد اختلاف ما و شما نيست و برعكس گفته‌ي نگارنده، اين حديث صددرصد به ظهور حضرت مهدي اشاره دارد.
در مورد مسئله‌ي خاتميّت بايد گفت كه ابتدا همان‌طور كه شما هم اشاره فرموديد خاتَم اسم فاعل نيست و خاتِم اسم فاعل است. و خاتم در قرآن در ترجمه‌ي محمّد كاظم معزّي به معني سرآمد معني شده است؛ كه ما هم معتقديم كه حضرت محمّد سرآمد پيامبران قبل از خودشان بودند و كلّاً هر پيامبري سرآمد پيامبران قبل از خودش است و حال بياييد تصوّر كنيم كه معني خاتم به معني پايان‌دهنده است؛ از يك جهت مي‌توان گفت كه حضرت محمّد پايان‌دهنده‌ي انبيا بودند. اگر در آيه‌ي پنجاه و دو از سوره‌ي الحج دقّت بفرماييد، متوجّه مي‌شويد كه رسول و نبي جدا از هم ذكر شده‌اند؛ در حالي كه اگر معني اين دو با هم فرق مي‌كرد، نيازي به ذكرِ هر دوي آن‌ها نبود؛ همين طور به دو آيه‌ي پنجاه و يك و پنجاه و سه از سوره‌ي مريم توجّه بفرماييد كه ابتدا موسي را رسول و نبي خطاب مي‌فرمايند و بعد هارون برادر حضرت موسي را تنها نبي خطاب مي‌فرمايند؛ پس حضرت محمّد خاتم انبيا بودند؛ چون پس از ايشان هيچ نبي ظاهر نشد. براي توضيح بيش‌تر معناي نبي، توجّه شما را جلب مي‌كنم به انبياي بني اسرائيل كه اين انبياء در ظلّ حضرت موسي ظاهر شدند و همگي استفاضه از شريعت حضرت موسي مي‌جستند. حال ما مي‌گوييم كه حضرت محمّد خاتم النبيين هستند؛ يعني پايان‌دهنده‌ي انبياء. و در معنايي ديگر براي ظهور پيامبران، پاياني نيست؛ همان‌طوري كه ابتدايي نبوده. پيامبران مانند گل‌هاي يك باغ هستند كه هر كدام از آن‌ها مي‌تواند بگويد كه من گل هستم؛ امّا هر كدام نامي خاص داشتند؛ مثلاً رز و يا ياس و يا مريم و يا محمّدي. امّا همگي خاصيّت گُل بودن را داشته‌اند و به همين دليل به تماميِ آن‌ها مي‌توانيم بگوييم گُل و يا مثلاً خورشيد در هر موقع از سال و در هر بُرجي از مكاني در آسمان طلوع مي‌كند؛ امّا هميشه خورشيد است؛ كساني كه به محلّ برآمدن خورشيد توجّهي ندارند و خود خورشيد و نور آن توجّه مي‌كنند، هميشه خورشيد را خواهند شناخت. پيامبران نيز با هم تفاوتي ندارند؛ همگي يك مقصد داشتند و مردم را به سوي خدا دعوت مي‌كردند؛ امّا از لحاظ ظاهري و زندگيِ جسماني با هم فرق داشتند. حالا اگر حضرت محمّد بگويد كه من اوّلين پيامبرم درست فرموده و اگر حضرت آدم بگويد كه من آخرين پيامبرم باز هم درست فرموده. همان‌طوري كه حديث حضرت علي در كتاب الالفَينِ شيخ رجب بُرسي مي‌فرمايد: الفِ فاطمه نكاح نمودم كه همه بِنت محمّد بن عبدالله خاتم النبيين بودند. و همين طور حديث حضرت حسين بن علي كه مي‌فرمايد: بودم با الفِ آدم كه فاصله‌ي هر آدم به آدم بعد خمسين الف سنه بود و با هر يك ولايت پدرم را عرض نمودم .... الف مرّه جهاد نمودم در سبيل الهي كه اصغر و كوچك‌تر از همه مثل غزوه‌ي خيبر بود كه پدرم با كفّار محاربه و مجادله نمود.
همين‌طور در اديان گذشته نيز مثل شما مشكلاتي داشتند؛ مثلاً در سفر خروج بر يهود واجب شده كه سبت را به عنوان يك ميثاق ابدي نگاه دارند:
بدان جهت فرزندان اسرائيل سبت را نگاه مي‌دارند و آن را در همه‌ي نسل‌هايشان به عنوان يك ميثاق ابدي مراعات مي‌كنند كه آن براي هميشه نشانه‌اي بين من و ايشان است. (17-16 : 31)
در انجيلِ لوقا:
آسمان و زمين از بين مي‌رود امّا كلام من زائل نمي‌شود. (33 : 21)
حال كه اين همه آيات در قرآن به قيامت و ظهور جديد خبر مي‌دهد، توصيّه مي‌كنم خود را به خاطر اين آيه كه منظور از آن را درك نكرده‌ايد، محروم نفرماييد. در نهايت شما را به خواندن آيه‌ي چهل و پنجم از سوره‌ي فاطر دعوت مي‌كنم.
راجع به معني اين كه ديانت اسلام كامل شد، ما هم با شما موافقيم؛ امّا در رابطه با معناي اسلام بايد قدري تفحّص كرد؛ در قرآن معني اسلام آن طور كه امروز مرسوم است، نيامده. مثلاً در آيات هفتاد و يكم و هفتاد و دوّم از سوره‌ي يونس حضرت نوح يك مسلم ناميده شده. در آيات صدوسي تا صد و سي و سه از سوره‌ي البقره ابراهيم و يعقوب و فرندانشان نيز "مسلمون" ناميده شده‌اند؛ همين‌طور موسي و پيروانش در آيه‌ي هشتاد و چهارم سوره‌ي يونس و همين‌طور آيه‌ي صد و بيست و شش سوره‌ي الاعراف مسلمين خطاب شده‌اند و بالاخره حواريون حضرت مسيح نيز مسلمون خطاب گشته‌اند: آيه‌ي صد و يازده از سوره‌ي المائده.
بنابراين ما مي‌بينيم كه منظور مؤسّس قرآن از كلمه‌ي "اسلام" يك مفهوم كلّي از ديانت الهي اعم از گذشته، حال و آينده بوده است. چنين دين عمومي البتّه تنها ديانت حقيقي است كه به وسيله‌ي خداوند پذيرفته مي‌شود، چنان‌كه آيات قبل شاهد آن بود.
اگر فرصت داشتم به بقيّه اين مقاله خواهم پرداخت. متشكّرم
59 | سلام بر تو اي استاد بزرگوار | | ١٢:٠٠ - ١٦ آذر ١٣٨٧ |
خيلي ممنون هستم خيلي به بنده حقير كمك كردين شما فوق العاده هستيد اي استاد بالا مقام جايگاه شما در عرش پروردگار است
خدا پدر و مادرتان را بيامورزد
ميخواهم با شما در ارتباط باشم استاد چه كنم؟
60 | دكتر حسين قدمي | | ١٢:٠٠ - ١٠ دي ١٣٨٧ |
سلام عليكم
از عزيز شماره ي58كه فرمودند بهايي هستم و.... تشكر ميكنم ونيز از عبد صالح خدا شماره ي59 سپاس گزارم و عذر خواهي مي كنم به دليل حجم بسيا زياد كار فعلا معذورم و مي توانيد با شماره اينجانب 09123043818 تماس حاصل فرماييد.
61 | مجيد | | ١٢:٠٠ - ١٨ بهمن ١٣٨٧ |
بحث جالبي ميباشد دكتر قدمي جواب شماره 58 را بده
62 | الف -جيم | | ١٢:٠٠ - ٢٧ بهمن ١٣٨٧ |
سلام استاد خسته نباشيد من اطلاعات خيلي كم از بهاييت دارم لطفا كتاب يا منابعي در مورد انحرافي بودن اين فرقه و تاريخچه ي ان به من معرفي كنيداگر بتونم با شما هم در تماس باشم ممنون ميشم

پاسخ:
با سلام
به زودي نرم افزار جامعي راجع به بهائيت ارائه خواهد شد.
موفق و مؤيد باشيد
معاونت اطلاع رساني

63 | عسگر | | ١٢:٠٠ - ١٢ اسفند ١٣٨٧ |
سلام
آقاي دكتر جواب 58 را بدهيد لطفا...اگر علنا جواب ندهيد براي ماهم شبهه بوجود مي آيد
64 | امير | | ١٢:٠٠ - ١٣ اسفند ١٣٨٧ |
سلام در جواب جناب Naeim : 1.در قران بهاءالله و پيروانش اشاره اي نشده 2. حكومت حضرت مهدي (عج) در همين رابطه حضرت مهدي(عج) خطاب به شيخ مفيد فرموده اند : سلطنت و حكومت ما ، آخرين دولت هاست و هيچ خانداني باقي نمي مانند كه داعيه حكومت دارند ، جز آنكه قبل از دولت ما به قدرت مي رسند تا زماني كه برنامه و شيوه سلطنت ما را مي بينند ، نگويند اگر ماهم به قدرت رسيده بوديم به روش اين دودمان رفتار مي كرديم و اين است معناي سخن الهي كه مي فرمايد : فرجام كا از آن تقوي پيشگان است . ارشاد ج2 ، ص 384 ، اعلام الوري ، ص 462 3. دين اسلام بهترين دين از جانب خداوند سوره آل عمران آيه 85 : و هر کس جز اسلام (و تسليم در برابر فرمان حق،) آيينى براى خود انتخاب کند، از او پذيرفته نخواهد شد؛ و او در آخرت، از زيانکاران است. سوره جن آيه 14 : و اينکه گروهى از ما مسلمان و گروهى ظالمند؛ هر کس اسلام را اختيار کند راه راست را برگزيده است، سوره انعام آيه 125: آن کس را که خدا بخواهد هدايت کند، سينه‏اش را براى (پذيرش) اسلام، گشاده مى سازد؛ و آن کس را که بخاطر اعمال خلافش بخواهد گمراه سازد، سينه‏اش را آنچنان تنگ مى‏کند که گويا مى‏خواهد به آسمان بالا برود؛ اين گونه خداوند پليدى را بر افرادى که ايمان نمى‏آورند قرار مى‏دهد! 4. حضرت محمّد (ص) خاتم انبيا : - «خاتم» چيست؟ «خاتم» به معنى چيزى است که به وسيله آن پايان داده مى‏شود سوره احزاب آيه 40 : محمّد (ص) پدر هيچ يک از مردان شما نبوده و نيست؛ ولى رسول خدا و ختم‏کننده و آخرين پيامبران است؛ و خداوند به همه چيز آگاه است! اين آيه در تفاسير علماي اسلام كلمه «خَاتَمَ النَّبِيِّينَ» به معناي ختم‏کننده و آخرين پيامبران تفسير شده حالا گروهي بخواهند جوري ديگر تفسير كننند بحث جداست . 5. حضرت مهدي (عج) عدلي ايجاد نكرده چطور كشته ناعدلي مي شود ؟ حضرت محمّد (ص) مي فرمايد : " مهدي از فرزندان من اسم او ، اسم من و كنيه او ، كنيه من است ، شبيه ترين مردم از جهت افرينش و اخلاق به من است ، براي او غيبت و حيرتي است كه گروه هايي در آن زمان گمراه شدند و مي رسد روز ي كه فرزندم مهدي همانند ستاره اي فروزان آشكار گردد و زمين را به عدل و داد پر كند آن چنان كه به جور و ستم پر شده است ." بحار الانوار ، ج 51 ، ص 23 6. ضديت افكار بهاءالله و بهاييت با قران و اسلام : 2 مثال : روزه در بهاييت 19 روز - در اسلام ماه رمضان => سوره بقره آيه 185 : بيش از دو زن نگيريد(البته بهاءالله خودش چهار زن داشت) => سوره نساء آيه 3 :
65 | nader | | ١٢:٠٠ - ١٧ اسفند ١٣٨٧ |
اكاذيبتان مانند صبح روشن است
66 | اميرشيرازي | | ١٢:٠٠ - ٢٠ اسفند ١٣٨٧ |
خودتان هم مييدانيدكه مثل همين بهائيت فرزنداستعمارپيرهستيدحالااين برادرتان رافرموده اندظاهراقبول نداشته باشيد.
نويسنده محترم لطفا ازسوابق خودنيزهنگام بهائيت وماموريت جديدتان بيشترتوضيح بدهيد.
ازاين سايت هم متشكريم كه به وظيفه خوددردرج مقاله عمل كرده اند شماچرانميفهميدكه ديگه مردم فهميده اند!!!!
67 | سيد حسين | | ١٢:٠٠ - ٢٠ اسفند ١٣٨٧ |
با تشكر صميمانه از زحمات جناب آقاي دكتر قدمي و آرزوي بهترين توفيقات در پناه حضرت ولي (عج) . خواهشمند است در صورت امكان پاسخي دندان شكن به شب نامه اخير بهاييت كه در در نسخه هاي بالا در شهر شيراز توزيع شده داده شود تا جلوي سو استفاده و تبليغات شوم اين فرقه شيطاني گرفته شده و مردم به ويژه جوانان عزيز بيشتر با اهداف اين فرقه ضاله آشنا شوند . جزاكم خير عندالله .
68 | دكتر حسين قدمي | | ١٢:٠٠ - ٢٥ اسفند ١٣٨٧ |
سلام عليکم . امروز يکشنبه 17 ربيع الاول 1430 ميلاد سراسر نور و خجسته پيامبر عظيم الشأن اسلام حضرت محمد صلي الله عليه وآله وسلم و رييس مذهب پاک جعفري صادق آل محمد سلام الله عليه وآله و در ظل عنايات رزق تولد حقير نيز در اين يوم مبارک قرار گرفت . فرصتي شد تا پس از مدتها و با تماس برخي برادان وخواهران مسلمان و حتي بهايي به عزيز شماره 58 " نعيم" پاسخي داده باشم.
دلبندم سالروز شهادت امام حسن عسگري سلام الله عليه وآله دقيقا سال 260 هجري قمري است (احتجاج طبرسي ج2ص268) از زمان شهادت اين پيشواي بزرگ آغاز امامت حضرت صاحب الامر و الزمان مي باشد نه آنکه به تصور برخي ... سال 1260 ظهور کردند و بعد احساس نبوت پديد آمد .
عزيزم لطف کنيد اين عبارت را توضيح دهيد "مثلا قيامت در قرآن کاملا به ظهور حضرت مهدي اشاره دارد " يعني چه؟؟؟؟
" در انجيل به تکرار ظهور حضرت بها ءالله اشاره دارد " بزرگواري کنيد مستند بيان کنيد . ضمن آنکه بنده کتاب مفاوضات را در مجامع علمي مستند رد کردم عزيز ظاهرا در قرن 21 هستيم تکنو لوژي و رسانه رشد کرده شما فکر مي کنيد در سال 1259 هستيم که عده اي را غافل کنيم . ضد و نقيض هاي نگاشته شما مانند مطالب جناب " باب و بهاء" مي باشد که اشاره خواهم کرد.
" ديانت بابي و بهايي توسط مستضعفين و مردم عادي و عوام حمايت شد و..... " وبه تبعيد و شهادت و .. اشاره کردي و شهيد کيست و شهادت چيست ؟ اگر مفهوم آن را خوب در ک مي کرديد هرگز از اين واژگان زيبا استفاده نمي کريديد و يک زرنگي نموديد طرفداران باب و بهاء را در کنار شيعيان يو سف زهرا ء سلام الله عليه اورديد و بادو بيت از دعبل پاسخ دهم :قبران في طوس خير الناس کلهم وقبر شرهم هذا من العبر ///// ما ينفع الرجس من قرب الزکي ولا علي الزکي بقرب الرجس من ضرر"(امالي شيخ صدوق ص526) شما ظاهرا مقاله بنده در بخش " خاتم " را خوب نخوانديد پيشنهاد مي کنم دوباره آن بخش را بخوانيد و پس از ا ن از زبان جناب بها و باب به اين جواب من دقت کن "" الصلاه علي سيد العالم و مربي الامم الذي به انتهت الرساله و النبوه و علي اله "" اشراقات ص264///252///292.اشراق خاوري (رحيق مختوم ج1ص78 /// قاموس توقيع منيع مبارک ص114 //// دروس الدينه و مکاتيب ج3ص46 ) خاتم را به معناي پايان دهنده آورده اند. حال قدري انديشه کن دلبندم. ايات کريمه 52 از سوره مبارکه حج و 51-53از سوره مبارکه مريم صراحت کامل دارد و به بيان بيشتر نياز ي نيست و طبيعي است هر رسولي نبي است و لي هر نبي رسول نيست . عزيزم شما به آغاز و پايان نبوت اعتقادي نداريد و با تمام اديان الهي در تضاد هستيد در ضمن اگر شما کريمه مشار اليها بهتر مي خوانديد " اذا تمني " و معناي ان را درک مي نموديد هرگز استناد نمي کرديد" تمني : رغب في دينه و انتشاره: " من رغب في نبيکم و من ارسله ؟؟؟؟در مورد پيامبران الهي تشبيهات " گل و خورشيد و..." آورديد به هم شهري بنده جناب ميرزا حسينعلي خان نوري مازندراني چه ارتباطي دارد؟؟؟
آياتي از کتاب موسي و عيسي نبي عليهما السلام و از قران کريم را در پايان مرقومه شريفتان آورديد و مرقوم نموديد توصيه مي کنم خود را به خاطر اين آيه که منظور از آن را درک نکرديد محروم نفرماييد "
سوال : ارتباط اين ايات با بحث کجاست؟ شما و تمام ليدر هاي تان در فرصتي مناسب بنشينيد و ارتباط آيات مذکور را پيدا کنيد اگر حقير که در مقاله نيز بيان شد تفاسير متفاوت از قرآن را خواندم درک نمي کنم و جناب بها با اين سواد در حد شايد ليسانس عربي و علوم اسلامي ادعاي نبوت کردند لطف کنيد بنده را نعوذ بالله بپرستيد . ضمن انکه رسول پاک بشريت فرمودند" من قال اني عالم فهو جاهل " و لي با عبرت از خطبه 4 نهج البلاغه گاهي نياز است انسان خود را معرفي کند.مخاطب شناس خوبي نبوديد.
بخش دوم:
قول داده بودم به بعضي از نکات موجود در کتاب اقدس وکتب اين فرقه و بابيت اشاره کنم :
1- :بيان ذکر خدا در در راه ها و شوارع روا نيست. اقدس ص30
2- بوسيدن دست حرام است. اقدس ص16 آيا بوسيدن دست پدر و مادر و استاد که در آداب بشر موجود است حرام است
3- از خوانندگان معذرت مي خواهم ولي متاسفانه بايد بنويسم " جناب بهاء مني را پاک مي داند " اقدس ص21 پيشنهاد : جناب بهاء لطفا با يک استاد ژنتيک و علوم پزشکي گفتگوي علمي داشته باشيد تا از محتواي نجس بودن ان اطلاعات علمي کسب کنيد فکر نمي کردي علم پيشرفت کند و مردم هم چنان در جالت 170 سال قبل باقي خواهند ماند؟؟؟!!!
4- حلال بودن "ربا و نزول" گنجينه احکام ص161 واحد پنجم باب 18
5- جواز استمناء واحد هشتم باب 15 از کتاب بيان که با کريمه 33 از سوره مبارکه نور در تضاد است
6- تبعيض بين شهري و روستايي در مهريه( قابل توجه خواهران محترمه) با ب7ص75
7- جواز ازدواج با محارم (نعوذ بالله من الشيطان و شبهه) اقدس ص30" قد حرمت عليکم ازواجئ آبائکم" وبا آيه کريمه 23 از سوره مبارکه نساء اختلاف دارد
8- عدالت در بهاييت " هرکسي خانه شما را سوزاند شما اورا بسوزانيد"اقدس ص18 . جناب بها ارزش انسا نزد شما چقدر زيا است ظاهرا دوران کودکي قبل از نبوت خود را در کشتار گا ها بسر برديد و انسان را با کرامت يافتيد ؟؟؟؟!!!!
مخالفت جناب بها با آراء استادن و دانشمندان نجوم و علوم قرآني " " ان السمائ اثر رفعتي و الارض ااثر سکوني و السحاب اثر حرکتي و السکر الذي تري الناس فيه اثر خشيتي"
جناب بهاء زمين در حرکت است نه سکون
شما خدا را جنس پنداشتيد که سکون و حرکت داشته باشد؟؟؟
(کتاب مبين ص284)
يک نمونه اختلاف باب و بها را از باب قولي که داده بودم اشاره کنم و ما بقي را خود بخوانيد " بيان باب 15 در مورد نکاح " لايجوز الاقتران لمن لايدخل في الدين" باب ازدواج بابي با غير بابي را جايز نمي داند و بها مي گويد اخذ و عطا هردو جايز است (گنجينه احکام :ص127)

از اطاله کلام خيلي پوزش مي طلبم و از عزيز شماره 58 مي خواهم بيشتر مطالعه کند و در پناه حق باشيد
69 | مريم | | ١٢:٠٠ - ٢٦ اسفند ١٣٨٧ |
با سلام دكتر قدمي خدا خيرتون بده ممنون از جوابي كه داديد هر روز سايتو ميديدم تا جوابتونو بخونم
70 | محمد آقايي | | ١٢:٠٠ - ٣٠ اسفند ١٣٨٧ |
سلام استادعزيز مطالبتون خيلي براي من مفيد بود اجركم عندالله
71 | محمد | | ١٢:٠٠ - ٠٨ فروردين ١٣٨٨ |
با سلام و تشکر از دکتر حسين قدمي به خاطر جواب دقيقشان،
براي پيگيري مفصلتر بحث خاتميت و پاسخ به تمامي شبهات بهاييان توصيه ميکنم
به مقالات زير از سايت بهايي پژوهي رجوع کنيد:

خاتم پيامبران (1)
http://www.bahairesearch.org/html/index.php?name=News&file=article&sid=230
خاتم پيامبران(2)
http://www.bahairesearch.org/html/index.php?name=News&file=article&sid=231
72 | رضا ربيعي | | ١٢:٠٠ - ٢١ فروردين ١٣٨٨ |
به نام الله سلام عليكم اجمعين با اجازه ي آقاي دكتر سخن ميگشايم و اين مطلب را خدمت جنابعالي و همه ي خوانندگان عزيز ميرسانم كه بنده مقاله ي بالاي آقاي دكتر را به 12 سايت مهم مذهب بهاييت ازجمله تلوزيون ملي بهاييان(آيين بهايي) و كتابخانه ي مرجع بهاييت و سايت دانش آموزان بهايي ايراني از طريق پست الكترونيكي در قالب PDF )) فرستادم ، هم چنين همين مقاله را به پست الكترونيكي شخصي آقايان : معين افناني ، فرهاد ثابتان ،شاهين ايقانيان ، فريدون وهمن ،و خانمها: مژگان روشن و شيرين تذهيب فرستادم در تاريخ 20/9/1387 ولي متاسفانه تاكنون هيچ جوابي را مشاهده نكردم. چطور ممكن است افرادي كه ايمان خود را نسبت به دين بهاييت راسخ ميدانند و خود را سخنگوي جامعه ي بهاييان معرفي ميكنند چنين مقاله اي را بخوانند و هيچ گونه جوابيه اي صادر نكنند ، ما يه ي شگفتي من است. در حالي كه هر كدام از بزرگان ديگر اديان نسبت به دين مبين اسلام اشكالي گرفتند يا خطاهايي را در قرآن مجيد بيان كردند عالمان دين ما همچون استاد قدمي در كمترين زمان با دليل كاملا علمي جواب آن ها را دادند و ايرادات آنان را به طور كاملا منطقي رد كردند . با اندكي تفكر جواب اين سكوت بزرگان بهاييت را در ميابيم.!!!!!!!! ممنون از اين كه وقت گذاشتيد و نظر بنده را خوانديد. در پناه حق باشيد خدانگهدار ((((و بــــاز هـــم ســكـــوت را پـــيــشه كــنــــيـد...!!!!!!!)))
73 | دكتر حسين قدمي | | ١٢:٠٠ - ٢٢ فروردين ١٣٨٨ |
متن کامل استغفار " بهــــــــــاء " مدعي نبوت فرقه ي بهاييت استخراج شده در(بهجي)عکا اسرائيل(1308ه ق=1891م) مستخرج:دکتر حسين قدمي استاد دانشگاه آزاد اسلامي تاکستان الحمد لله الممدوح الأسماء المحمود الآلاء الواسع العطاء المدعو لحســم اللاواء مالک الأمم و مصوّر الرمم و أهل السماح و الکرم و مهلک عاد و ارم ادرک کل سرّ علمه و وسع کل مصرّ حلمه و عمّ کل عالم طوله و هدّ کل مارد حوله هو الله لا اله الا هو الواحد الأحد العادل الصمد لا ولد له و لاوالد و لا ردء معه ولامساعد أرسل محمّدا للاسلام ممهّدا و للمله موطّدا و لأدله الرسل مؤکّدا و للأسود و الأحمر مسدّدا وصل الارحام و علّم الاحکام و وسم الحلال والحرام و رسم الإحلال و الإحرام کرّم الله محلّه وکمّل الصلاه والسلام له و رحم آله الکرماء وأهله الرحماء. وإنّني أنا البــــهاء عبد الرب البهيّ أشهد أنّ محمّدا عبده الرحيم و رسوله الکريم ابتعثه لينسخ الظلمه بالضياءوينتصف للفقراء من الأغنياء فرفق صلي الله عليه صلاه تحظيه بالزلفه وعلي أصفيائه أهل الصفه. هذا يوم حکم و قضاء وفصل و امضاء هذا يوم الإعتمام هذا يوم الإغترام هذا يوم البحران هذا يوم الخسران هذا يوم عصيب هذا يوم نصاب فيه ولانصيب فأرِحني من هذا الادعاء العجيب يفضحني النحيب. اللهمّ أرِحني يوم الحشر و الملائکه اليوم جالسه للإسجال ليوم المحفل و الإحتفال فقلت في نفسي انا لله علي ضله المسعي و امحال المرعي وهممت في الحال بالـــــرجـــعي. إنّني أنا العبد المدّعيأقسم بالسمر و القمر والزُهر والزَهَر أنّ دين القوم جـــبر الکسير و فکّ الأسير واحترام العشير و استنصاح المشيرو اليوم رأيت لقد فسد الزمان و عمّ العدوان و عُدِم المِعوان والله المستعان فإذاأنافي الفراسه فارس و الحال عندي جالس قادني الحظ الناقص و الجدّ الناکص الي خيانه النبي محمّد صلي الله عليه و آله الذي سُمّي في السموات بأحمد ففتنت قلوب الجماعه أصلحني الله أنّ الصدق نباهه و الکذب عاهه فلا يحملنّني الجوع الذي هو شعار الأنبياءو حليه الأولياءعلي أن ألحق بمن مان وأتخلّق بالخلق الذي يجانب الإيمان و أقول أنّني أنا البهاء أشهد أني لأحيل الثقلين و أحترم مجالس العلماء وأجتنب فحش الفضلاء فما کلّ قاض قاضي تبريز و لا کلّ وقت تسمع الاراجيز.و أقول لإبني الذي عرف بالغصن لا وُضِع عرشي و لارُفِع نعشي فأقول سددا و أعلّم رشدا «سِر ما لم يسر ابوک وعِش بعدي فذُق فقدي فکن متأدبا بآدابک الصالحه و اقتدِ بآثارک الصالحه التي نحلک محمد صلي الله عليه و آله ما لم ينحل والد ولدا. و أشهد شهاده شاهد الأشياء و مشبع الأحشاء أن لا نبي بعد المصطفي شفيع المحشر و لارسول بعد تشريف المـــــهدي بشير البشر الي يوم الدين و حسبنا الله و نعم الوکيل و لا حول ولا قوه الا بالله العلي العظيم .
74 | ABBAS | | ١٢:٠٠ - ٢٢ ارديبهشت ١٣٨٨ |
خواندم و خنديدم به اين نتيجه گيري هاي شما. واقعا متاسفم جناب دکتر ولي اين رو بدون حقيقت هيچ گاه پنهان نميماند! اي دوستان ، جهد کنيد تا بالمرّه از ظنون و اوهام قبل فارغ شويد . امروز روزي است که انسان مي تواند از براي خود و منتسبين خود مقامات عاليه و اذکار باقيه تحصيل نمايد . قسم به انوار وجهِ محبوبي و محبوبکم که ذکر اين يوم امنع اقدس در جميع کتب الهي بوده ، قدرش را بدانيد و بما يَنْبَغي لَه قيام کنيد
75 | بي طرف | | ١٢:٠٠ - ٢٨ ارديبهشت ١٣٨٨ |
آقاي عباس خواندي و خنديدي و استغفار نامه ي پيامبر فرقه بهاييت را به مقامه عاليه و اذكار عاليه تشبيه كردي اندك تفاوتي ميان كتب منسوب به بها و اين متن استغفارش مي يابي ؟ چرا يك نفر از بهاييان مستدل پاسخ نمي دهد ؟ و استاد گرانمايه دانشمند جوان جناب دكتر قدمي چگونه اين فرقه را به چالش انداخته ؟ من دوستاني دارم از فرقه بهاييت و با پيگيري اين مقاله دچار ترديد هستند . و و به نظر من شما به نوشته خود نگاه كن و بعد به مقاله و پاسخ هاي مستند و مستدل حضرت استاد دكتر قدمي و بعد با ديد انساني و انصاف قضاوت كن .
76 | محمد | | ١٢:٠٠ - ٢٥ خرداد ١٣٨٨ |
با تشكر از مطلبتان خواهشمندم مطالب را به صورت ويژه نامه تنظيم فر ماييد و در اختيار دانشجويان در آوريد تا اطلاع آنها در اين زمينه زياد شود.انشاا...موفق باشيد
77 | محسن شاگرد سابق شما | | ١٢:٠٠ - ٢٠ آذر ١٣٨٨ |
سلام
از خدا براي شما ارزوي توفيق ميكنم و اميدوارم ردپاي روشن كردن افكار براي اشكار شدن حقيقت به كتاب هاي دانشگاهي نيز باز شود
78 | momen abdullah | | ١٢:٠٠ - ٠٧ دي ١٣٨٨ |
جناب م.ح.م.د
بنده نه از نظر علمي و نه از نظر ديني در مرتبه بالايي نيستم. ولي بعد از خواندن مطالب آيت الله قزويني و شاگردان ايشان يک چيز را، الحمد الله، خوب ياد گرفتم.
هميشه بايد رفت سراغ اصل و ريشه هر ارگاني و سيستمي.

شما بهاييان به خوبي مي‌دانيد که کتب و سخنانتان مشتي چرت و پرت و چرند است. ولي چرا مدام از اين چرنديات دفاع مي‌کنيد؟
چون نفس دفاع کردن است که براي شما مهم است. شما با اين دفاعيات اذهان را از اصل داستان منحرف مي‌کنيد.

شايد در برخورد با ديگران بتواني وقت و ذهن آنها را با دفاعيات خود از نامذهب خود تلف کنيد.
ولي اگر شما به اندازه سر سوزني حرف براي گفتن داشتي اکنون اينجا آن را مطرح مي‌کردي.
***********
هيچ بهايي به خاطر زباله هايي که در کتب شما نوشته شده است بهايي نشده است و بهايي نمانده است که من بخواه وقتم را صرف جواب به آنها بکنم.

>>>>>>>> اصل و اساس و ريشه بهاييت يعني پرستش يهود <<<<<<<<<
نه چيزي بيشتر نه چيزي کمتر.
بهايي، بهايي است فقط و فقط براي آنکه يهود به او مرحمتي کند و دست او را بگيرد.
************
به گواه تاريخ و اسناد کاملا متقن و دقيق کمونيست چيزي نبود جز شاخه سياسي يهود که براي انتقام گيري از مسيحيت تشکيل شد.
همچنين بنا بر اسناد کاملا روشن منشاء وهابيت چيزي نيست جز سلسله يهودي آل سعود که براي نابودي اهل سنت ساخته شده است.
نکبت و بدبختي که يهود براي تشيع برگزيده است بهائيت نام دارد.

چرا؟ به کدامين دليل؟

چون اکثرا بهاييان اوليه يهودي بودند.
چون پيامبر مسخره و دروغين بهاييان در بوشهر با تجارت خانه هاي آنها ارتباط داشت.
چون بيت العدل مضحکه بهاييان در اسرائيل است.
چون از بهاييان حتي يک صفحه انتقاد در مورد روتشيلد و ساسون ها و اسرائيل منتشر نشده است.
چون بهاييان تنها گروه غير يهودي هستند که مي‌توانند از اسرائيل اقامت بگيرند.
چون رسانه هاي تحت کنترل يهود به شدت از بهاييان حمايت مي‌کنند.
چون هرگونه حمله اي بر عليه بهاييان بلافاصله در شبکه هاي خبري يهود منتشر مي‌شود.
چون بهاييان بر عليه بانک هاي مرکزي و سربازي اجباري هيچ گونه مطلبي منتشر نکردند.
چون بهاييان به شدت مورد حمايت هلند هستند. همان هلندي که ملکه آن در زمان جنگ جهاني دوم حتي به مردم خود خيانت کرد. هلندي که مرکز يديش ها است.

اکنون هم اين را بدان که ما به اندازه کافي از فحاشي هاي رکيک شما به خصوص در طي اين شش ماه بر عليه نواميس خود، خونمان به جوش آمده است.
بلاگ پشت بلاگ و سايت پشت سايت و شبکه پشت شبکه براي حمله به اسلام و رکيک گويي بر عليه خاندان محمد مصطفي (صلي الله عليه و آله) آماده و مهيا کرده ايد.

صبر ما حدي دارد. سلاح يهود از روز اول در مقابل اسلام فحاشي و رکيک گويي بوده است.

از من به شما بهاييان نصيحت. خود را سپر بلا بين شمشير ما و دهان گندگوي يهود قرار ندهيد.

يا علي
79 | محمد | | ١٢:٠٠ - ٠٧ دي ١٣٨٨ |
جناب دکتر قدمي قلابي به نظرم تو يک دروغگوي حرفه اي هستي من خودم بابهايي ها برخورد دارم خيلي هم آدم هاي خوبي هستند در ضمن اين شمايين که چشم و گوشتون رو بستين و حقيقتو نمي بينين اين بيچاره ها با جمهوري اسلامي و اسلام چيکار داشتن که يک و نيم قرن شهيد دادند و زجر کشيدند چرا بچه هاشون بخاطر ابراز اعتقاداتشون بايد تحقير يا اخراج بشن چرا نمي توانند مشاغلي را که دوست دارند انتخاب کنند و هزاران محروميت ديگر که مجبورند به خاطر دينشان تحمل کنن . در ضمن من کتاب هاي آسماني آنها را خوانده ام و ميدانم اين مطالبي که اينجا نوشتيد کاملا دروغند اميد وارم شما هم روزي بفهميد
80 | دكتر قدمي | | ١٢:٠٠ - ٠٩ دي ١٣٨٨ |
باسلام و اظهار تسليت به مناسبت ايام سوگواري سيد الاحرار و فخر الابرار الامام الحسين عليه السلام و الصلوات .
مدتي طولاني بود كه فرصت پاسخگويي و نگارش مطلب حاصل نشد از بيان مطالب موافق و مخالف (78) سژاس گزارم . از پاسخ كاربر محترم (79) تشكر مي كنم و همگان را به ارامش دعوت ميكنم .
اما عزيز (78)آنقدر ي كه در قلابي بودن مدرك بنده تلاش نموديد اي كاش فرصت را صرف شناسايي جناب بها مي نموديد بنده استاد دانشگاه تاكستان هستم و اگر اين وهم شما درست بود نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران با كسي تعارف ندارد نمونه آن را اخيرا در كشور ديديد . پس اين گفتار شما .....گويي بيش نبود
اگر عقده ي سياسي باعث انحراف فكري و عقيدتي شما شده است راه در مان را به شما پيشنهاد مي كنم و حمايتتان مينمايم . شما از دين خودتان هيچ دركي نداريد و به لحاظ علمي نيز از نگارشتان هويداست تهي مي باشيد عزيزم دكتر ثابتان و افناني و .... قريب اين مدتي كه از نگارش اين مقاله وزين مدمر الفرقه گذشته رديه اي قابل استناد ننوشته اند پس پيشنهاد مي شود با بنده ارتباط برقرار كنيد تا اولا از دين مبين اسلام و فرقه بهاييت مستندا به شما اطلاعات دهم و الا زحمت نگارشي بنده را در اين سايت ارجمند زيادنفرماييد. والسلام علي من اتبع الهدي
  بعدی [1] [2] [3] [4] [5]   قبلی
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها