2024 March 29 - جمعه 10 فروردين 1403
تصوير: با كشتن هفت محب اهل بيت، بهشت برويد!
کد مطلب: ٦٢٠٩ تاریخ انتشار: ١٩ خرداد ١٣٨٨ تعداد بازدید: 102193
فتنه وهابیت » جنایات وهابیت
تصوير: با كشتن هفت محب اهل بيت، بهشت برويد!

كوردلان وهابي با فتواي تكفير شيعيان، به پيروان خود اينگونه القا ميكنند كه چنانچه شما هفت شيعه را بكشيد بدون حساب و كتاب به بهشت وارد ميشويد و ميهمان رسول الله خواهيد بود ! اين تصوير يك تروريست وهابي است كه قبل از اقدام به انفجار كمربند انفجاري توسط نيروهاي امنيتي عراق دستگير گرديد.


Share
201 | حسين | Iran - Tehran | ١١:٣٣ - ٢٧ تير ١٣٨٩ |
اين جانب جنايت تروريستي کوردلان وهابي را به دوست داران اهلبيت عصمت وطهارتمسجد جامع زاهدان محکوم مي کنم
202 | ساره | | ١٩:٥٥ - ٢٩ تير ١٣٨٩ |
جناب يك وهابي كه در كامنت 182 اعلام كرده اند:"در ضمن جنابعالي به نظر ميرسد كشتار بچه ها و زنان و مردان بي دفاع كافر را جائز ميدانيد با اين توجيه كه مذهبشان با شما متفاوت است !" لطفا تحويل بگيريد .شما وهابي ها هستيد كه كشتن نمازگزاران بي گناه مسلمان را به جرم اينكه مذهبشان با شما متفاوت است حلال مي دانيد ! مسجد زاهدان رو ديدي آقا يا خانم يك وهابي ؟
203 | سعيد حسيني(شاه اسماعيل صفوي) | | ١٩:٢٤ - ٣٠ تير ١٣٨٩ |
جناب يک وهابي

من تعجب ميکنم از شما
مدتهاست که در اين سايت شاهد حضورتان هستيم
اما علي القاعده ي وهابيت تا بحال بايد شما در عملياتهاي انتحاري شرکت ميکرديد و به ديار عمر مي شتافتيد!
چه شده است که هنوز مانده ايد
نکند در اماکن تمريني در قسمت ديگري مشغول هستيد

عجب نميدانستم که همکار مهران هستيد.
واقعا ببخشيد

به مراتب کار شما سخت از آن است که لباس زنانه بپوشيد و به مساجد شيعيان حمله کنيد
زيرا شما نياز به لباس زنانه نداريد بلکه نقش زنان را در اماکن تمريني براي روحيه فيزيکي دادن به همکيشانتان بازي ميکنيد
الحق و والانصاف کاري سختي داريد
موفق باشيد
204 | شيعه | Iran - Tehran | ١٩:٢٥ - ٠٥ مرداد ١٣٨٩ |
يا علي
205 | امير | | ٠٨:١٠ - ٠٦ مرداد ١٣٨٩ |
شيعيان به وحدانيت خدا اعتقاد دارن مثل بقيه مسلمانهاو اگه توسليم ميکنند يعني واسطه قرار ميدهند امامارو که به خاطر مقام والايشون اونها از خداوند بخوان. در هر حال همش به خداي واحد بر ميگرده اين کار چه درست چه غلط چطور از نظر وهابيون شرک تلقي شده؟
206 | آرمين | | ٢٠:٤٠ - ٠٩ مرداد ١٣٨٩ |
واقعا که.... وهابيون سگن
سگايي که اربابشون امريکاي ها و انگليسي ها هستند....
207 | سعيد حسيني(شاه اسماعيل صفوي) | | ٢٤:٥٤ - ١٠ مرداد ١٣٨٩ |
با توجه به تشديد عملياتهاي خرابکارانه توسط اهل عمر
بازار لواط در اماکن تمريني در بين اهل بدعت رونق بيشتري بخود گرفته است.
لذا از وهابيان عزيز که تنها سرمايه آنان روحيه بخشي فيزيکي به همکيشانشان است دعوت ميشود
براي سرمايه گذاري بيشتر هر چه سريعتر خود را به بازار شيطان در اماکن تمريني رسانده و داد و ستد روحي و رواني و فيزيکي را آعاز کنند.
از آنجا که خليفه دوم در اين امر استاد مسلم بوده و فضائل زيادي از او در اين باب ذکر شده است
لذا نام اين اماکن را تغيير داده و (( بيت العمر )) ميگذاريم تا رغبت و استقبال از اين سنت بي مثال عمري بيشتر و بيشتر شود
يا حق
208 | ابولولو فيروز | United Kingdom - London | ٢٣:٣٦ - ١٤ مرداد ١٣٨٩ |
اي وهابيهاي کوردل.خودتون خوب مي دونيد که دينتون يه دين نفتيه.اگه نفت عربستان تموم بشه دين شما هم به زباله دان تاريخ خواهد پيوست.من با افتخار حاظرم شما رو به نزد عمر ؟؟؟ هدايت کنم.
209 | حبيب خجسته | | ٢٣:٣٤ - ١٥ مرداد ١٣٨٩ |
سلام دوست من . حکايت شيعه و وهابيت مال امروز نيست . از همان روز هاي اول ظهور اسلام که کوردلان به ايمان و عزت و برادري علي (ع) با پيامبر (ص) پي بردند کينه توزي ها شروع شد مالک را کشتند ، ابوذر را تبعيد کردند پهلوي زهرا را شکستند فرق علي (ع) را شکافتند جگر حسن (ع) را پاره کردند سر حسين (ع) را بريدند دستان عباس و حنجر علي اصغر و ياران حسين زير سم اسبان لشکر کفر و ... و اين حکايت همچنان ادامه يافت و ادامه دارد تا اينکه يوسف زهرا (عج) بيايد و انتقام همه ظلم ها و ستم ها را بگيرد و حق اين آل سعود صهيونيست و اين وهابيت کافر را هم کف دستشان بگذارد .
210 | مهدي كرمانشاهي | | ١٧:٤٥ - ٢٧ مرداد ١٣٨٩ |
تو رو خدا دل اهل تسنن با اين کاراتون از اين انقلاب و مملکت نزنين اينجا که اونا از ما با اهل بيت ع با ادب تر برخورد مي کنن روز عاشورا و تاسوعا عزاداريشونو نديدين که يادم نمياد يکي شون کلمه حضرت قبل اسم اهل بيت يادش بره وهابيت فرقه تند رو ايه مگه ميشه جان يه آدمي رو بگيري خدا بگذره ولي يادمون باشه پيامبر ما با محبت مردمو دور خودش جم کرد اين فرقه هم اگه باهشون مثل خودشون رفتار بشه مارو مبدل به خودشون کردن يادتون نره ايراني چه شيعه چه سني يا فرقه ها يا اديان ديگه يا حتي غير معتقد به هر ديني هيچ وقت آدم کش نيست به عقيده طرف مقابل احترام ميگذاره و فقط وفقط از وطن و همنوعش دوستان دفاع ميکنه يا حق
211 | momen abdullah | | ١٤:٠٠ - ٢٨ مرداد ١٣٨٩ |
آقاي مهدي کرمانشاهي
فرموده‌ايد که: «به عقيده طرف مقابل احترام ميگذاره»
خيلي عالي است. ممکن است از شما خواهش کنم به اين «عقايد» بنده حقيير احترام بگذاريد:
1)) بنده معتقدم که گمرک راهزني است.
2)) بنده معتقدم که سربازي اجباري، بردگي و نافي تمام شرافت و حقوق انساني است.
3)) بنده معتقدم که ماليات اجباري، جزيه است.
4)) بنده معتقدم که کودکانم به هر زباني بخواهند و هر جا که بخواهند (حتي در خانه) و يا نخواهند، مي‌توانند تکلم و تفکر و تحصيل کنند.
5)) بنده معقتدم که به طلا و نقره حقوق کارگران خود را بدهم و با طلا و نقره معامله کنم نه آن تکه کاغذ تقلبي چاپ رباخانه مرکزي.
6)) بنده معتقدم که آزادي حمل اسلحه حق غيرقابل بحث ما است.
7)) بنده معتقدم که هر شيعه‌اي در هر کجاي دنيا مي‌تواند آزادانه به شهر بنده بيايد و ازدواج کند و اقامت و کسب و کار کند.
8)) بنده معتقدم که Patent نوعي خطرناک از انواع بيماري‌هاي رواني است و هرگونه انحصار تجاري حرام مي‌باشد.
***********
>>>>>> لطفا به عقايد بنده احترام بگذاريد و از اعدام بنده صرفنظر فرماييد <<<<<<<

يا علي
212 | سيد حسين ( آملي ) | | ٠٧:١٥ - ٠١ شهریور ١٣٨٩ |

در باره توحيد و امام شناسي مطالبي هست كه بيان مي كنم . اميد وارم برادرم سعيد حسيني . آقا مجيد و مومن عبدلله كه خدا حفظشان كند و به خودشان و خانواده شان سلامتي و طول عمر بدهد ادرسهايي را داده باشم هر چند مي دانم بيشتر از من اهل تحقيق هستند و همچنين كمكي باشد به شيعياني كه مورد اتهام شرك از طرف مشركين و شياطين وهابي هستند . (شيطان هم سجده نكرد اينها هم ولايت علي را انكار مي كنند) .

يك همرزم ديگر هم داريم توي اين جبهه علمي كه با اسم سيد حسين نظر مي گذارند ضمن عرض ارادت به ايشان از اين پس بنده املي را اخر اسم خودم اضافه مي كنم تا خدايي نكرده ملعوني اهانتي كرد به خودمان بخورد . انشا الله يك تيمي از دوستان املي اهل تحقيق در حوزهاي علوم روايي و كلامي هم توي راه پيوستن به خادمين مولا در اين سايت هستند .

برگرفته فصل دوم از كتاب در دست چاپ : امام شناسي تشيع .( تلاقي عرفان و علوم عقلي و نقلي )
از بنده حقير .

علم توحيد و امام شناسي اماميه :

. اهميت کلمه توحيد و وجود امام:

توحيد و ولايت يا توحيد و موحد كه بر حسب اعتبار متعدد ولي در واقع يك حقيقتند، مهمترين مسأله ‏عرفان به شمار مي‏روند. پس همانطور که به آن اشاره مي شود ؛ امامان يگانه شروع کنندگان و مبدع علوم روايي و قابل حصول و علوم حضوري هستند . به خصوص علم تو حيد و کلمه لا اله الاالله که حصار تو حيد و پناگاه جان مومنان است در حيطه ي علم امامان قرار دارد و براي شناخت اين دژ مستحکم داخل شدن و معرفت يافتن به آن بي شناخت ولايت ائمه ممکن نمي باشد ، همينطور است شناخت نبوت عامه و خاصه ي خاتم المرسلين (ص). که به آن در جستارهاي بعدي اين مقاله پرداخته خواهد شد.
همچنين است که در حديث نبوي مي خوانيم : بدانيد مثل اهل بيت من در ميان شما مثل کشتي نوح است ، کسي که بر آن سوار شد نجات يافت و آن کس که تخلف ورزيد عقب ماند و غرق شد (14). و نيز اين حديث: (( ستارگان موجب امنيت اهل زمين از غرقند و اهل بيت من موجب امنيت امت از اختلاف (دردين) ، بنابراين اگر غبيله اي از عرب با آنها به مخالفت بپردازد ( در احکام خدا) اختلاف انداخته وخود، حزب ابليس است)). مراد از اهل بيت در ايتجا من حيث مجموع ؛ به اعتبار ائمه آنهاست . زيرا جز براي حجت هاي الهي اين مقام براي غير نيست . اين گفته هم مورد تاييد عقل و هم نقل است که عده اي از علماي جمهور نيز به ان اعتراف دارند از جمله در کتاب ( الصواعق المحرقه) ( ابن حجر) آمده است ؛ بعضي گفته اند : ((احتمال مي رود مراد از اهل بيت که (( امان)) هستند علما ي اهل بيت باشند ، زيرا آنان هستند که مردم به واسطه شان هدايت مي شوند همانند ستارگان و آنها هستند که هر گاه روي زمين نباشند عذاب بر مردم نازل مي گردد)). سپس اضافه مي کند اين هنگام هنگام ظهور مهدي (ع) است زيرا در احاديث مهدي (ع) مي خوانيم که عيسي (ع ) پشت سرش نماز مي خواند و دجال در زمان او کشته مي شود و پس از آن آيات و نشانه ها پشت هم آشکار مي شود (15).
2-2 . امامان صاحب علم توحيد:
طرح مباحث عميق الهي از طرف ائمه اطهار و در راس آن علي عليه السلام سبب شد که عقل شيعي از قديم الايام به صورت عقل فلسفي و استدلالي در آيد(16) . در نهج الابلاغه در حدود چل نوبت درباره اين مطالب بحث شده است و بعضي از آنها بحثهاي طولاني ست يعني در حدود دو سه صفحه است ، در کافي متجاوز از دويست حديث در ابواب توحيد آمده است که در باره ي مسائلي از قبيل اثبات وجود خداوند ،و حد اقل معرفت ، صفات ثبوتيه از قبيل علم و قدرت ، صفات سلبيه از قبيل سلب جسميت و تحرک و غيره بحث کرده است . توحيد صدوق خود دريايي از معرفت است در حدود چهار صدو پنجاه صفحه در مسائل مختلف توحيدي بحث کرده است ، پنجاه صفحه ي اين کتاب تحت عنوان : التوحيد ونفي التشبيه است و بيست صفحه درباره ي علم و قدرت است و دوازده صفحه درباره ي صفات ذات و صفات افعال است ، سي و هفت صفحه درباره اسماء الله و بيست وهفت صفحه در رد ثنويه و زنادقه است و بيست و پنج صفحه درباره قضا و قدر است و سي و پنج صفحه اختصاص دارد به مباحث حضرت رضا (ع) با اهل اديان و اصحاب مقالات و غير اين مباحث. در همه ي اين مباحث نه به شکل القا ي يک سلسله مسائل تعبدي بل به صورت القاي يک سلسله بيانات استدلالي روشنگر به ترتيب صغرا و کبري منطقي بحث شده است .مباحث مطرح شده در قر ان و نهج البلاغه و خطب و احتجاجات و ادعيه :
در قر ان و نهج البلاغه و خطب و احتجاجات و ادعيه مسائلي مطرح شده از قبيل :
((اطلاق ولا حدي و احاطه ي ذاتي و قيومي خداوند و اين که هستي او مطلق و نا محدود است / چيستي و ماهيت ندارد / و قيد و حد را به هيچ وجه در او راه نيست / ذاتي ست محدوديت نا پذير و بي مرز / هيچ مکان و زمان از او خالي نيست / هم بر زمان تقدم دارد و هم بر مکان و هم بر عدد / زمان و مکان و عدد در مرتبه ي متاخر از او يعني در مرتبه ي فعل اوست / خداوند وجودش مساوي وحدت است و دليل وجود واجب عين دليل وحدت اوست / با همه چيز است و در هيچ چيز نيست / با همه چيز است ولي نه به نحو تقارن و بيرون از هر چيز است ونه به نحو انفصال وجدايي / همه چيز از ان اوست و باز گشت همه چيز به سوي اوست / او بسيط است و هيچ گونه جز براي او فرض نمي شود / صفاتش عين ذاتش است / هم اول است و هم اخر و هم ظاهر است و هم باطن / اوليتش عين اخريت و ظهورش عين بطون است / هيچ شاني او را از شان ديگر باز نميدارد / کلام او عين فعل و ابداع او ست / حد توانايي عقول بر معرفت او چيست ؟ / معرفت حق نوعي تحعجلي او بر عقول است / سلب جسميت و حرکت وسکون و تغييرو مثل و ضد و شبيه و اسختدام الت و استعانت به غير او . در حديث است که از علي ابن الحسين عليه السلام درباره توحيد پرسش شد فرمود :خداوند مي دانست در اخر الزمان گروهايي ژرف انديش خواهند آمد ، از اين رو (( قل هو الله احد)) و ايات اوليه ي سوره ي توحيد را فرستاد و هر کس سخني غير انها بگويد هلاک شده است))(17).
2-3 . تجلي تو حيدي و وجوه امام شناسي :
در تعاليم امامان خداوند چيزيست که انسان درباره آن نمي تواندسخن بگويد؛مگر با وجه سلبي و نفي هرگونه تصوير و تشبيه از او. بسياري از احاديث ائمه درباره خداشناسي، ناظر به نفي هرگونه نسبت به خداست؛ نفي جسم و صورت،نفي زمان و مکان، نفي سکون و حرکت،نزول وصعود، توصيف و تمثيل...(18) واماخداوند براساس لطف بي پايانش دوست دارد که بندگانش او را بشناسند و براي خود اسما و صفاتي بر گزيده است؛ برخي از اين صفات، صفات ذاتند و برخي صفات فعل . صفات ذاتي ، صفاتي اند که خداوند از ازل آنها را بر خود نهاده و ضد آنها را مطلقا از خود نفي کرده است ؛ خداوند هميشه حي است و هرگز جز اين نيست ، او عالم است و مطلقا جاهل نيست ، همچنين او عادل ، قادر ، بصير و ...است. صفات فعل خدا تنها آفرينش وجوب يافته اند و ضد آنها نيز درباره خدا بکار رفته است ؛ خداوند بخشنده است ولي منتقم هم هست ،او رلزي است اما ساخط هم هست . قس علي هذا(19). اين صفات که انسان آنها را از طريق اسماء الحسناي خدا مي شناسد محمل ، يا محل ظهور يا عضو تجلي خداوند هستند . آنچنان که آنها را مي توان براي تمام آفريدگان و به ويژه انسان بکار برد. اين محمل ها و اين عضوهاي فعال خدا ، امامان هستند . از اين رو امامان در تمام احاديثشان مکررا بيان کرده اند که ( ما ، عين الله ،يدالله ،وجه الله ،قلب الله ، جنب الله ،لسان الله ، اذن الله ، و نهايتا مظهر اسماء حسنا ي الهي هستيم )(20).
تنها از طريق اين اعضاست که ساير مخلو قات به ويژه انسانها مي توانند با صفات فعل خدا آشنا شوند . بدين ترتيب ، 2ساحت و جودي در هستي خداوند را مي توان شناسايي کرد ؛ساحت اول ، ساحت ذات است که وصف نا پذير غير قابل ادراک و فرا تر از اگاهي ، حدس يا تصور است .اين ساحت ، ساحت حيرت زايي ودر يک کلام ساحت کمون پيش از ظهور است . ساحت دوم ، ساحت افعال است که به وسيله ي اعضاي خداوند (امامان) به اجرا در مي آيد .اين اعضا وجه شناختي خداوند را به مخلوقات مي شناسانند . اين ساحت ساحت ظهور و تجلي خداوند است.ساحتي که پري رو تاب مستوري ندارد. بدين ترتيب مسئله ي حجه الله، خليفه الله ، صراط الله و باب الله بودن امامان يا بنابر پاره اي ايات قر آن ، ايت الکبري ( سوره ي 79 نازعات آيه 20)،مثل اعلي (سوره ي نحل ايه ي 60 ) و عروة الوثقي (سوره هاي بقره و لقمان ايات 256 و 22) بودن ايشان معناي خود را باز مي يابد. به اين ترتيب تقسيم (ذات / اعضا ) وجهي است از بخش بندي حقيقت به ظاهر و باطن . ذات خدا همان جنبه ي باطني و تجلي نيافته و غيبي خداست که لا اسم و لا رسم و لا وسم است . اعضاي خدا يا ظاهر او يعني جنبه ي تجلي يافته ي او ، (امام )- هم به معناي امام هم به معناي وجود کيهاني و هم به معناي مظاهر تاريخي او – است.بنابر اين شناخت حقيقت امام همان شناخت خدا در مقام تجلي و ظهور است.



-------------------------- پي نوشتها :

14. "حاکم" در کتاب "مستدرک" از ابوذر در جزءسوم صفحه 151ان را نقل کرده است. نک : علامه شرف الدين، همان کتاب ص 53.
15. الصواعق المحرقه، باب 11 ، تفسير آيه ي 7، ص91. "به روايت" همان ص 54.
16. در باره پيش قدم بودن شيعه در امور فلسفي و کلامي رجوع شود به علامه طباطبايي ،شيعه در اسلام ، ص 130تا 134.
17. کافي ،جلد اول ص 91، توحيد صدوق چاپ مکتبه ي الصدوق ص 283.
18.به عنوان نمونه مقايسه کنيد با کليني ، اصول،ج 1، صص 169 به بعد ،(باب الحرکه والانتقال)؛ابن بابويه ،کتاب التوحيد،فصل 28، صص 173 به بعد(باب نفي امکان و زمان وسکون و حرکه . نزول و صعود عن الله عز وجل).
19. براي صفات ذات و صفات فعل به عنوان نمونه بنگريد به کليني ،اصول، ج1،باب صفات ذات ،صص 47-143، باب صفات ذات و باب صفات فعل، صص 151-148، باب صفات فعل.
20. البته بحث ما در اينجا امام وجودي است، انسان کامل الوهي و کيهاني اي که امام تاريخي ، تجلي حسي و زميني آن است؛به عنوان نمونه بنگريد به : صفار ،بصائر،بخش2، صص 66-61(صفحات آخرآن به تفاسير واژه ي ((وجه)) در قر آن پرداخته است)؛ کليني ،اصول،کتاب التوحيد،باب نوادر،ج1،ص196؛ کتاب الحجه،باب جامع في فضل الامام و صفاته، ج1،ص283.

213 | سپهر | Iran - Tehran | ١٣:٣٥ - ١٤ شهریور ١٣٨٩ |
السلام علي الحسين و علي علي ابن الحسين و علي اولاد الحسين و علي اصحاب الحسين. با سلام ديگر خدمت تمامي شيعيان علي. در تاريخ حادثه كربلا، همگي شقاوت و تيرگي قلب و قصاوت قلب را نسبت به خاندان پاك مولاي‌مان علي را خوانده و شنيده‌ايم. شكافتن، سربريدن، دست پاره كردن، گلو بريدن، سر بر نيزه كردن، اونم خاندان كسي كه خود اهل سنت آنان را سيدان اهل جنت مي‌دانند. و در زيارت عاشورا لعن و نفرين بر خاندان قاتلين و اول كساني كه بر خاندان پيغمبر ظلم روا داشته‌اند آمده است. پس جناب وهابي خود جزء آن ظالمان هستند كه ناراحت شده و بغض در گلو گرفته‌اند و توقع دارند كه چنين جنايت فجيعي كه در تاريخ مانند ندارد و حتي توسط غير مسلمين هم لعن و نفرين مي‌شوند به باعثين آن درود فرستاد و براي‌شان پاداش جزيل درخواست نمود؟ من در كشور ارمنستان زندگي مي‌كنم. كشوري با دين مسيحيت، ولي همين مردم غير مسلمان، در روزهاي عاشورا و تاسوعا نذر و اداي نذر مي‌كنند. جهالت تا كي؟ تو كه ادعاي مسلماني مي‌كني، در مورد اسلام چه مي‌داني؟ فقط شعار و مخالفت‌گرايي؟ بغض و كينه؟ ترور و آدم‌كشي؟ و اينكه هر كه از شما نيست و به فرقه شما گرايشي نداشت، خونش مباح و قتلش واجب؟ مانند ارباب‌تان ريگي؟ شما هنوز دختران‌تان را جزء فرزندان‌تان به حساب نمي‌آوريد و براي آنان مدارك هويتي شناسنامه‌اي نمي‌گيريد. مگر در اسلام، كشتن دختران منع نشده؟ پس شما چرا انسان‌كشي مي‌كنيد؟ كه در تمام مراحل اين حركات در اسلام منع و طرد و حرام اعلام شده. پس فرق شما با خاندان آل زياد و مروان چيست؟ ببخشيد متوجه نبودم كه فرقي نيست؟ شما هم به همان كارهاي آنان مشغول و افتخار مي‌كنيد. كشتن زنان و كودكان بي‌دفاع. واي بر احوال‌تان كه اين دنيا بر شما مي‌گذرد و در آخرت چه جوابي داريد؟ اگر ما دست كودكان و فرزندان‌مان را مي‌گيرم و به مساجد مي‌بريم، نماز را آموزش و احكام دين را تعليم مي‌بينند و اين كار حسنه و ترويج اسلام است. شما براي اسلام ساختگي‌تان چه مي‌كنيد؟ قتل، كشتن، جنايت ....... واي بر شما كه در برابر خدا چه جوابي خواهيد داشت؟!
214 | وحيد | United States - Glen Cove | ١٤:٥٠ - ١٤ شهریور ١٣٨٩ |
سلام آخ اگه آقامون بياد ... اللهم عجل لوليك الفرج
215 | بنده خدا | | ٠٣:٣٧ - ١٦ شهریور ١٣٨٩ |
از تمامي دوستان و عاشقان اهلب يت دعوت مي‌شود براي رويارويي با دشمنان اهل بيت (ع) و دريافت پاسخ‌هاي خود در مسائل مذهبي و شبهه افکني‌هاي وهابيون کور دل به سايت "نور آسمان" مراجعه کرده و با اين کار، خاري باشند بر دل دشمنان اسلام و مسلمين از طرف "NAJE-2010 "
216 | مسلمان سر فراز | | ٠٣:٠٠ - ١٧ شهریور ١٣٨٩ |
وهابي جان! ني ني كوچولو! ... اي بابا بي‌خيال، آدم ... ديگه، مگه نه؟
217 | محب اهلبيت | Iran - Shiraz | ١٢:٢٣ - ١٧ شهریور ١٣٨٩ |
ان الباطل کان زهوقا
218 | عليرضا | Iran - Zahedan | ٢٢:٢٠ - ١٨ شهریور ١٣٨٩ |
همونطور كه همه ميدونيد اخيراَ فرقه خبيث وهابي با اغفال جوانهاي اهل تسنن بلوچ بنام گروهك جندالله به رهبري عبدلمالك ريگي (معدوم) يكسري بمب گذاريها رو در شهر زاهدان انجام داده.اما توي سايت خودشون اعلام ميكنن كه ما ضد نظام هستيم و حتي اسم گروهك خودشونو بنام جبهه مقاومت ملي ايران تغيير دادن.همه مردم با جنايات ريگي آشنا هستن.متاسفانه ميبينم تعدادي از جوانهاي خودمون در تهران وساير شهرها اين گروهك رو با عنوان جديدي كه براي خودش انتخاب كرده واقعا آزادي طلب فرض كردن! اينها در واقع وهابي هستن نه تسنن.مردم بدونيد اين بمب گذاريها هدفش تا حالا فقط جمعيت شيعه زابل بوده و ميخاد از طريق طفرقه بين شيعه و سني نظام رو فلج كنه.حتي يك پاسدار در مسجد جامع زاهدان كشته نشد همه از مردم عادي بودن كه براي دعاي كميل در شب ولادت آقا ابوالفضل به مسجد اومده بودن از جمله دوست عزيزم شهيد عليرضا ويزش فرد كه دانشجوي دانشگاه علوم پزشكي بود بچه شيراز ساكن اصفهان كه براي مسابقات ورزشي تابستون زاهدان مونده بود كه...آقايون تو سايتشون گفتن (ما بمب اتم داريم شما ندارين!جوانان بلوچ براي عمليات انتحاري لحظه شماري ميكنن)! من به عنوان يك زابلي شيعه ميگم امسال با كفن به عزاداري امام حسين ميام بياييد خودتونو بتركونين تا بوي گند شهر زاهدان كمتر شه.من دوستاي بلوچ زيادي دارم همشون آدمن اما اين بمب گذارها پاكستانين نه بلوچ.مردم شايد منم از خيلي از عملكردهاي نظام و دولت ناراضي باشم اما بدونين جدا از اين نظام فقط بدبختي مثل مردم عراق و افغانستان منتظرمونه.پشتيبان رهبر باشيد نظام رو حفظ كنيد. علي يار همتون
219 | momen abdullah | | ١٥:٤٨ - ١٩ شهریور ١٣٨٩ |
جناب عليرضا! «ما بمب اتم داريم، شما ندارين!» اين «ما» چه کسي است؟؟ آيا اين «ما» جز ISI پاکستان است؟؟ الحمد الله که خداوند عظيم و أعلي با سيل و فجايع ديگر اين آدمکش‌ها را در جاي خود نشانده است. يا علي
220 | سميرا | Iran - Tehran | ١٩:٠٢ - ٢٠ شهریور ١٣٨٩ |
به نام خدا سايت خوبي داريد. تازه امروز با سايت‌تون آشنا شدم. من هم با نظر (191) حق جو , کاملا موافقم. بايد کاري مفيد کرد. نه اين‌که ساعت‌ها نشست به بحث‌هاي بي‌سرانجام و پوچ. به غير از نظرات مومن عبداله و آقاي مجيد م علي و عده‌ي کمي از دوستان که واقعا اطلاعات خوب و مفيد و پرباري به همراه داره، به نظر من بقيه دوستان با بد دهني و فحاشي، چه شيعه و چه سني، نه تنها خود را، بلکه کرامت و درک و شعور انساني را به زير سوال مي‌برند. خوشبختانه اين‌طور که معلوم است، همه ايراني و آشنا با زبان فارسي, چرا زماني که مي‌شود با ادب و احترام سخن گفت، دهان به هرزه گفتن آلوده شود. براي دفاع از عقايدمون بهتر نيست از دليل و برهان و منطق (مانند آقايان مومن عبداله و مجيد م علي ) استفاده کنيم تا ناسزا؟ يقينا کسي که با دليل و برهان قانع نشود با بي‌حرمتي و بي‌ادبي گمراه‌تر خواهد شد. لااقل با اين کار مذهب خودمون رو زير سوال نبريم و سعي کنيم با سخنان سنجيده و دلايل محکم بار علمي اين سايت و بالطبع کاربران آن را از هر مذهبي بالا ببريم. سخن من با هر سه گروه (شيعه / سني/ وهابي) است. در فضايي سالم يا طرف مقابل را قانع مي‌کنيم يا قانع مي‌شويم و يا هم‌چنان سر عقيده خود باقي مي‌مانيم. در پايان از مومن عبداله و مجيد م علي خيلي ممنونم. خيلي به اطلاعات کم من در مورد مذاهب کمک کردند.
221 | ميلاد | | ١١:٣١ - ٢٢ شهریور ١٣٨٩ |
به نظر منم اين بمب گذارها از وهابي‌هاي پاکستانند. خداوند با سيل ويران‌گر بلا رو بهشون نازل کرد. نبايد به اين پاکستاني‌هاي دست پرورده انگليس رحم کرد. هنوز چهره اون سربازهاي گروگان گرفته شده تو ذهنم است. همه اونا رو مثل گوسفند سر بريدن. هر وقت تصاوير سيل رو مي‌بينم خدا رو شکر مي‌کنم. حتي يک ريال هم نبايد به اينا کمک کرد. بايد کمک کنيم بميرن. مستي قلب من از جام حسين است. نمک زندگي‌ام از نام حسين است.
222 | علي اصغر طالبي | Iran - Shiraz | ٢٠:٢٠ - ٠٣ مهر ١٣٨٩ |
کليت مردم پاکستان اصلا بي خبر از جريان وهابيت هستند آنها مسلمان هستند خيلي از سني‌هاي آنها حتي به زيارت امام رضا ميان. من خودم از اينها رو زياد ديدم و شنيدم. بنابر اين نبايد بگوييم خوب شد سيل اومد و آنها رو نابود کرد. چون آنهايي که نابود شدند اکثرا مردم فقير و بي بضاعت هستند و از لحاظ فرهنگي در فقر شديد بسر مي‌برند و شما مطمئن باشيد حتي يک وهابي در اين سيل نمرده. چون اکثر آنها پول‌دار هستند و بهترين جاها زندگي مي‌کنند. ولي حساب دولت پاکستان جداست چون واقعا دولت بي‌دين و ايموني داره خدا همه‌شونو نابود کنه.
223 | سيدرضا | Iran - Tehran | ١٢:٢٨ - ١٢ مهر ١٣٨٩ |
سايت تبليغي شمابسيارعالي بهترين است اميدوارم که خداوند به شما اجروپادش دهد براي شناخت .بيشتر وهابي هاي ملعون وکافربه رسول واهل بيت . موفق ومويدباشيد
224 | مرگ بر وهابيت | | ٢٤:٣١ - ١٥ مهر ١٣٨٩ |
لعنت خدا بر دشمنان كوردلش. يا ايها المسلمون اتحدوا اتحدوا
225 | ناجي | | ١٠:٠٥ - ٠٥ آبان ١٣٨٩ |
باسلام
مهدي جان ياصاحب الزمان:
انتظار کي به سر خواهد آمد. کي خواهي آمد؟ و جواب اين ظالمان کور دل را خواهي داد.
ما تنها چشم اميد به تو داريم.
به اميد روزي هستيم که بيايي و انتقام پهلوي شکسته مادرت را ازين کوردلاني که تنها عقايد باطل خودشان را مهم ميدانند بگيري.
انشاا...
226 | يكنفر | | ٠٢:١٧ - ٠٨ آبان ١٣٨٩ |
من مقداري از اين صفحه رو خوندم كي ميدونه تواين دنيا چه خبره در هند 72 تادين و مذهب وجود داره همه با هم شادن (طبق امار جهاني شادترين مردم دنيا) كجا از همه بيشتر دعواست (خاورميانه جاييكه بيشترين منافع توشه) كي سود ميبره امريكا و اسراييل كي ضرر ميكنه ما , خاك تو سر ماها بااين سطح فكر بايينمون اونها هرروز دارن سياست جديدتري رو براي ما طرح ريزي ميكنن ما هم خودمون اتيش بيار معركه شديم بريد فكر كنيد يك شخص امريكايي نميفهمه سني يا شيعه يعني چي ميگه مسلمونا ادماي عوضي هستن دين ما تحقير ميشه بريد در مذهب همديگه بدرستي تحقيق كنيد اختلاف نظر ما نسبت به بلايي كه ميخوان بسر ما بيارن خيلي ناچيزه اونا ميخان اسلامو كلا نابودكنن قران سوزي و خيلي چيزاي ديگه من ديگه فرصت وبگردي روندارم متشكرم


227 | momen abdullah | Malaysia - Kuala Lumpur | ٢١:٣٤ - ٠٨ آبان ١٣٨٩ |
جناب يک نفر
براي داشتن يک زندگي شاد و سراسر نشاط، چه بهتر است از لعن عمر ک.... گ... ؟
بنده شادي را در لعن عمر يافتم.
شما هم امتحان کنيد. قطعا شاد خواهيد شد.

يا علي
228 | سلمان | | ١٩:٤٧ - ٠٩ آبان ١٣٨٩ |
بعضي ها لياقت مخاطب بودن هم ندارن اما در كل ميخوام بگم بعضآكه تو اين سايت ميان حقوق بگير ونوكر سر سپرده دشمنان اسلام و نظام هستند از جمله اونايي كه مستقيما به بزرگان و صحابه توهين ميكنند .ميخواد بگه كه من شيعه هستم نه داداش شيعه تو رو به سگي هم قبول نميكنه. تو برو سگ همون اسراييلي ها باش.مردك نامومن ميخواد نفاق بكنه .شيعه وسني قبول دارن علي ع مظهر مردانگي وشجاعت و گذشت بود اهل كينه وتوهين وبد دهني نبود وپيروان واقعي او نيز قطعا همينگونه هستند .رهروان علي ع دعوت به برادري وآرامش وگذشت واتحاد در برابر دشمنان خداميكنند . عاشقان علي ع به دوستداران علي و آل او اهانت نمي كنند
229 | علي | Iran - Tehran | ٢٣:٢٨ - ١٠ آبان ١٣٨٩ |
وهابيت چيست ؟ چرا به بعضي ها وهابي ميگويند نخست لازم است متوجه باشي كه ما مسلمانان اهل سنت و جماعت در احكام و مسائل فقهي از يكي از چهار مذهب حنفي، مالكي، شافعي و يا حنبلي پيروي مي‏نمائيم و اساساً مذهب پنجمي بنام وهابيت يا هر اسم ديگري وجود ندارد. شايد سئوال شود: پس چگونه چنين نامي بر سر زبانها افتاده است؟ براي پاسخ به اين سئوال كه در واقع پاسخ به سئوال اصلي شماست, به مقدمه‏اي كوتاه نياز داريم و آن اين است كه:در ميان مذاهب اربعه‌ي اهل سنت، مذهب حنبلي برخوردي صريح‏تر و شفاف‏تر از ديگر مذاهب نسبت به خرافات دارد. از سويي در زمان محمدبن عبدالوهاب(رح) بيشتر مردم از مسير صحيح عقيده‌ي توحيدي فاصله گرفته بودند و در وادي خرافات گام برمي‏داشتند. از ديگر سو ايشان كه از دانشمندان اهل سنت و جماعت و پيرو مذهب حنبلي بود بسيار صريح با خرافات و انحرافات مقابله نمود. دشمنان دين به پيروي از سياست شوم خود: (فَرِّقْ تَسُدْ : تفرقه بينداز و سروري كن) براي ايجاد تفرقه‌ي بيشتر بين مسلمين اقدامات محمدبن عبدالوهاب را مذهبي تازه ‏ناميدند و مسلمانان ناآگاه نيز به پيروي آنها از ظهور مذهبي نو سخن گفتند كه البته اين نامگذاري اصولاً درست نيست زيرا: اولاً : ايجاد مذهبي تازه بيش از پيش بين مسلمانان فاصله مي‏اندازد و تفرقه‌ي موجود را زيادتر مي‏كند. در حالي كه مسلمين مؤظف هستند براي هموار نمودن وحدت و رسيدن بدان از ايجاد مذاهبي ديگر دلسوزانه و با جديت جلوگيري نمايند، به همين دليل واضح است تبليغ براي مذهبي تازه با اصل «ايجاد وحدت» كه تكليف ديني است منافات دارد. ثانياً : بر فرض صحيح ‏بودن اين نامگذاري بدليل اينكه عبدالوهاب -پدر محمد- صوفي بود و با آراء و نظريات فرزندش مخالفت مي‏نمود. لذا وهابي (منسوب به عبدالوهاب) براي مخالفان ‏محمد بن عبدالوهاب نامي بامسمي خواهد بود، نه براي ‏محمد بن عبدالوهاب. ثالثاً: نه شيخ ‏محمد و نه پيروانش هيچكدام ادعاي بوجود آوردن مذهبي نو را نداشته‏اند1. رابعاً‌ : چون واژه‌ي «مذهب» براي آراء فقهي تدوين شده‌ي يك مجتهد بكار برده مي‏شود و اما عمده مسائلي كه محمدبن عبدالوهاب از آنها صحبت نموده جزو مسائل اعتقادي هستند نه احكام، با اين وجود بكار بردن واژه‌ي مذهب براي آراء ‏محمدبن عبدالوهاب اشتباه است. خامساً : مهمتر اينكه اصل مسائلي كه شيخ‏محمد تبيين و يا تشريح نموده است تازه و نوپيدا نبوده‏اند. بعبارت ديگر آن نظرياتي كه امروزه تحت نام وهابيت تازه جلوه داده مي‏شود چيزي تازه نيست زيرا همان مسائل و نظريات در قرآن بطور واضح و شفاف آمده است و نيز در احاديث پيامبرصلي الله عليه وسلم و ديگركتب معتبر اهل سنت و جماعت موجود مي‏باشد كه در ذيل به نمونه‏هايي اشاره مي‏نماييم تا « سيه ‏روي شود هركه در او غش باشد». (1) اگر اعتقاد به شرك‏ بودن استغاثه -طلب فريادرسي- از غيرخدا «نشانه‌ي وهابي ‏بودن باشد» بايد پذيرفت كه پيامبرصلي الله عليه وسلم ، خلفاي راشدين، ائمه‌ي اربعه و علماي اسلام و ... همه‌ي آنها و پيروانشان وهابي هستند. زيرا: الف) خداوند متعال مي‏فرمايد: ]إذ تستغيثون ربكم فاستجاب لكم[ «هنگاميكه شما مسلمين پروردگارتان را به فريادرسي خواستيد پس براي شما استجابت نمود»(انفال/9). و باز خداوند مي‌فرمايد: ] إن الذين تدعون من دون الله عباد أمثالكم[ «كساني را كه به غير از خدا مي‏خوانيد بندگاني مثل خودتان هستند»(اعراف/194). يعني همچنانكه شما مخلوق و نيازمند هستيد و قادر نيستيد به فرياد كسي برسيد، آنها -بندگاني را كه از ماوراي عالم به شهادت مي‏خوانيد- نيز نمي‏توانند به فرياد شما برسند. زيرا تمامي بندگان خدا خودشان سراپا نيازمند هستند. حال هر چند بسيار صالح و پاك هم باشند هرگز قادر به نصرت و ياري‏ دادن ديگران نيستند. چنانكه خداوند يگانه و بي‏شريك مي‏فرمايد: ]والذين تدعون من دونه لا يستطيعون نصركم[ «كساني كه بغير از خدا مي‏خوانيد توانايي ياري‏ دادن شما را ندارند»(اعراف/197). اساساً بندگان صالحي كه از اين دنيا رفته‏اند و يا اينكه زنده‏اند ولي با ما فاصله‌ي مكاني زيادي دارند، از احوال ما بي‏خبر هستند. بفرض هم كه مطلع باشند نمي‏توانند دعاي ما را استجابت كنند. چنانكه در قرآن كريم مي‏خوانيم: ]إن تدعوهم لا يسمعوا دعائكم و لو سمعوا ما استجابوا لكم[« اگر آنها (غيرخدا) را بخوانيد دعاي شما را نمي‏شنوند. اگر (بفرض محال) هم بشنوند نمي‏توانند دعاي شما را استجابت كنند»(فاطر/14). بعلاوه تنها كسي مي‍تواند به فرياد آدميان برسد كه قدرت خلق و آفرينش داشته باشد، چون خداوند مي‏فرمايد: ] والذين يدعون من دون الله لا يخلقون شيئا و هم يخلقون[« وكساني را كه غير از خدا مي‏خوانند چيزي را خلق نكرده‏اند آنها خودشان هم مخلوق(نيازمند) هستند»(نحل/20). شگفتا! كه كساني «من دون الله» را به «بتهاي چوبي و سنگي» معني مي‏كنند، آنگاه گستاخانه رأي مي‌دهند كه خواندن صالحان و نيكوكاران عين توحيد است در حاليكه واضح و آشكار است كه «من دون الله» يعني هركسي و هر چيزي غير از خداوند قادر متعال. ب) انس(رضي‏الله عنه) كه 9 سال در خدمت پيامبر صلي الله عليه وسلم بوده است نقل مي‌كند كه: هرگاه پيامبر صلي الله عليه وسلم با سختي و ناراحتي مواجه مي‏شد مي‏فرمود: چنانكه امام ترمذي روايت كرده است: عن أنس رضي‏الله عنه عن النبيصلي الله عليه وسلم (إنه كان إذا كربه امر، قال: يا حي يا قيوم برحمتك أستغيث) « اي زنده‌ي پاينده‌ با رحمت خودت بفريادم برس!» (قال الحاكم هذا حديت صحيح الاسناد، رواه الترمذي). پس پيرو راستين پيامبرصلي الله عليه وسلم كسي است كه مانند رسول‏اللهصلي الله عليه وسلم دعا كند و فقط خدا را فريادرس بداند و بس. ج) امام علي رضي الله عنه به پيروي از پيامبرصلي الله عليه وسلم چنين دعا كرده است: ( ... فيا غاية الطالبين و أمان الخائفين و عماد الملهوفين و غياث المستغيثين و جار المستجبرين وكاشف ضُرالمكروبين ...)« اي منتهي آرزوي خواستاران و امان‏بخش ترسناكان و تكيه‏گاه دلسوختگان و فريادرس فريادطلبان و پناه پناهجويان و برطرف‏كننده‌ي گرفتاري گرفتاران» (صحيفه علويه، ص/636، قابل ذكر است كه مرجع مذكور پر از دعاهاي خالص توحيدي مي‏باشد). د) زين‏العابدين يكي از نوادگان امام علي در دعاي خود مي‏فرمايد: ( ... فلا أدعو سواك و لا أرجو غيرك … )« جز تو را نمي‏خوانم و بجز تو اميد ندارم». (به صحيفه سجاديه دعاي 15 نگاه كنيد). لازم به ذكر است كه آقاي محمدعلي سادات دعاي مذكور را عالماً وعامداً غلط ترجمه نموده است. او عبارت «فلا ادعو سواك» را به « تو را مي‏خواهم» معني كرده است. شايد از ترس اينكه مبادا افكار وهابيت به ذهن دانش‏آموزان راه يابد؟ «چنين خدمتي؟!» انجام داده است.(به كتاب بينش اسلامي سال اول دبيرستان صفحه‌ي آخر چاپ 1361 مراجعه كنيد.) سجاد يكي ديگر از نوادگان امام علي همچنين(در دعاي 28، صحيفه‌ي سجاديه) مي‏فرمايد: ( و رأيت أن طلب المحتاج الي المحتاج سفه عن رأيه و ضله عن عقله)« دانستم كه خواستن نيازمند از نيازمند از سبكي انديشه و گمراهي خود اوست».هـ) غزالي (رحمه الله عليه) در ضمن قصيده‌ي منفرجه‌ي خود مي‏فرمايد: من للملهوف سواك يغث او للمضطر سواك نجي « جز تو كيست فريادرس دلسوختگان يا كيست جز تو نجات‏ دهنده‌ي درماندگان». (2) وقتي كسي معتقد باشد قراردادن واسطه‌اي مرده، بين خود و خدا باطل است. بهمين دليل او را وهابي بنامند بايد قبول نمود كه همه‌ي مسلمانان پيرو قرآن و سنت صحيح وهابي باشند. زيرا خداي متعال مي‏فرمايد: ]فاستقيموا إليه و استغفروه و ويل للمشركين[« به سوي خدا مستقيماً روي آوريد و از او آمرزش بخواهيد و هلاكت بر مشركان باد» (فصلت/6). علامه زمخشري صاحب تفسير كشاف با توجه به عبارت «فاستقيموا اليه» و تفاوت آن با عبارت «فاستقيموا له» در تفسير آيه‌ي مذكور مي‏فرمايد: (فاستووا اليه بالتوحيد و إخلاص العبادة و غيرذاهبين يمينا و لا شمالا و لا ملتفتين إلي ما يسول لكم الشيطان من إتخاذ الاولياء و الشفعاء و توبوا إليه مما سبق لكم من الشرك)« با توحيد و اخلاص در بندگي مستقيماً به سوي خدا روي آوريد و به راست و چپ نرويد و به فريب‏هاي شيطان توجه نكنيد كه شما را به دست گرفتن-متوسل شدن- اولياء و شفيعان تشويق مي‎كند و از شرك گذشته‌ي خود به سوي خدا توبه كنيد». لابد علامه زمخشري را نيز بايد وهابي شمرد(؟!!) كه چنين درك و فهمي خالص، پاك و كاملاً توحيدي از آيه‌ي مذكور پيدا نموده است. اگر گفته شود ما خود را لايق نمي‏دانيم كه مستقيماً با خدا حاجت خود را در ميان بگذاريم بهمين دليل به پاكان و صالحان متوسل مي‏شويم همچنانكه اگر كسي بخواهد شرح حال خود را به سمع پادشاه برساند بايد از مقربان وي مدد جويد.در پاسخ مي‏گوئيم: اولاً: ما مسلمانان براي مسائل اعتقادي خود حتماً بايد از قرآن و سنت صحيح پيامبرصلي الله عليه وسلم دليل داشته باشيم، لذا مي‏گوئيم ادعاي فوق با نص قرآن مخالفت دارد، از آن جهت كه- از جمله- مي‏فرمايد: ]فاستقيموا اليه و استغفروه ... .[ بعلاوه ما موظف هستيم براي پاكان و نيكان در گذشته از خدا مغفرت بطلبيم نه اينكه از آنان چيزي بخواهيم و يا ايشان را واسطه قرار دهيم. چنانكه در آيه 11 سوره‌ي حشر مي‏خوانيم: ]ربنا إغفر لنا و لاخواننا الذين سبقونا بالايمان ... [ « پروردگارا ما و برادران ايماني ما كه در ايمانداري سبقت برده‏اند(قبل از ما بوده‏اند) را مورد مغفرت خود قرار بده …».بسياري از مردم برخلاف اين آيه از بزرگواران و صالحان مدد و فريادرسي مي‏طلبند و به ايشان متوسل مي‏شوند در حاليكه بر طبق دلايل قرآن ما بايد نخست براي خود، سپس براي آنها طلب آمرزش گناهانشان را از خداوند بخواهيم. ثانياً: از چنين اشخاصي مي‏پرسيم «چگونه شما خود را لايق نمي‏دانيد چيزي جزئي را بدون واسطه از خدا بخواهيد ولي در نماز(در حضور خدا) مستقيماً و بدون واسطه بزرگترين نعمت(يعني: هدايت در مسير انبياء و صديقين و شهداء و صالحان قرارگرفتن را مي‎خواهيد، مگر نه اينكه همين بدون واسطه و رودررو با خدا سخن‏گفتن(بيان و درخواست اياك نستعين، اهدنا الصراط المستقيم) خود قويترين دليل براي نفي توسل نادرست است؟ ثالثاً: خدا را به پادشاه تشبيه‏ نمودن غلط و بلكه شرك و كفر محض است. بسيار مايه‌ي تأسف و تعجب است جاهلاني كه به خود اجازه داده و جرأت مي‏كنند خداي بي نهايت بزرگ، مقتدر، سميع، بصير، بخشنده، مهربان و بي‏نياز را به انسان نادان و سراپا نيازمند و بي‏نهايت حقير و ناتوان تشبيه نمايند؟! اينها توجه ندارند كه خداوند متعال از اينگونه مثال‏ زدنهاي نادرست نهي فرموده است، چنانكه در قرآن كريم مي‏خوانيم: ] ولا تضربوا لله الامثال إن الله يعلم و أنتم لا تعلمون[« براي خدا مثالهاي بشري نزنيد كه خدا مي‌داند و شما نمي‏دانيد»(نحل/71). رابعاً: در كتب احاديث و تاريخ اسلام آمده است كه عمر(رض) بهنگام خشكسالي در اقامه‌ي صلاة الاستسقاء-نماز باران- به عباس عموي پيامبرصلي الله عليه وسلم متوسل شد. حال مي‏پرسيم چرا عمر(رض) به پيامبرصلي الله عليه وسلم و ديگر انبياء و يا به ابوبكر صديق(كه بدليل فرموده‌ي رسول الله بعد از انبياء از همه‌ي انسانها افضل‌تر است) متوسل نشد؟ نحوه‌ي عمل عمر(رض) نيز دليل قاطعي است كه توسل به انسان صالح زنده صحيح است و به انسان صالح مرده صحيح نيست و اين عمل شرك مطلق است. بدون ترديد اگر عمر(رض) امروز زنده بود و به پيامبرصلي الله عليه وسلم متوسل نمي‏شد و به شخص صالح زنده‏اي توسل مي‏جست فرياد جاهلان بلند مي‏شد كه عمر(رض) هم وهابي است و يا اگر امروز امام عمر(رض) زنده بود و درختي را كه پيامبرصلي الله عليه وسلم در بيعة‏الرضوان بدان تكيه داده بود از بيخ و بن مي‏كند و مي‏سوزانيد فتواي قتل او را صادر مي‏نمودند، واي به روزي كه دين به دست جاهلان و عالم نمايان بيافتد …! (3) اگر اعتقاد به «عدم وصول ثواب قرائت قرآن به اموات دليل وهابي ‏بودن باشد بايد گفت امام شافعي(رض) و جمهور علماي شافعيه وهابي بوده و هستند. چرا كه امام نووي(رحمة الله عليه) كه يكي از علماي بزرگ شافعيه است مي‏فرمايد: ( وأما قرائة القرآن و جعل ثوابها للميت و الصلاة عنه و نحوهما، فمذهب الشافعي و الجمهور إنها لا تلحق الميت … )« و اما درباره‌ي قرائت قرآن و قراردادن ثواب آن براي مرده و نيز اقامه‌ي نماز بجاي او و يا امثال آن، امام شافعي و جمهور علماي شافعيه بر اين عقيده‏اند كه آن ثواب به ميت نخواهد رسيد»(شرح مسلم، جلد 11، ص 85 در حاشيه ارشاد الساري و ج7،ص 90/91 و جلد 1 ص 90/119 و 120). همچنين امام نوري در كتاب «الاذكار» صفحه‌ي 142 مي‏فرمايد: (وإختلف العلماء في وصول ثواب قرائة القرآن فالمشهور من مذهب الشافعي و جماعة أنه لا يصل)(2). امام نووي(رح) دليل امام شافعي(رح) را چنين بيان كرده است: {{(دليل الشافعي: وأن ليس للانسان إلا ما سعي ... و قول النبيصلي الله عليه وسلم : إذا مات ابن آدم إنقطع علمه إلا من ثلاث، صدقة جارية أو علم ينتفع به أو ولد صالح يدعو له)« دليل امام شافعي براي عدم وصول ثواب نماز و قرائت قرآن به مرده اين آيه است كه: براي انسان جز آنچه خودش تلاش نموده است چيزي برايش نفع ندارد … و نيز فرموده‌ي پيامبر صلي الله عليه وسلم : هرگاه انسان بميرد اعمال او قطع مي‏شود(خير و ثوابي به او نمي‏رسد) مگر از سه طريق: 1) صدقه‌ي جاريه -كار خيري كه بعد از شخص انجام‏دهنده آن كار ادامه داشته باشد مانند: ساختن پل، مدرسه، مسجد، بيمارستان و … 2) علم نافع -مانند تعليم قرآن و حديث و تأليف كتابهاي ديني و … 3) فرزند صالحي كه براي او دعاي خير كند.}} (ارشاد الساري، ج1، ص 90 و 119 و 120). (4) اگر كسي معتقد باشد ساختن گنبد و بارگاه روي قبور حرام است و بهمين دليل او را وهابي بدانند بايد اذعان داشت كه پيامبر صلي الله عليه وسلم امام بخاري، مسلم، نووي و پيروانشان وهابي باشند زيرا در صحيح مسلم آمده است: (عن جابر رضي الله عنه قال : نهي رسول الله صلي الله عليه وسلم أن يجصص القبر و أن يقعد عليه و أن يبني عليه)« از جابر(رض) نقل شده كه گفت: رسول خدا صلي الله عليه وسلم از گچ‌كاري و سنگ‌كاري قبر و نشستن بر آن-يعني در كنار قبر نشستن و با مرده‌اي كه در آن قرار دارد سخن گفته شود- و ساختن بنا و عمارت بر آن نهي فرموده است».(رياض الصالحين، تأليف امام نووي،ص 490). بعلاوه بايد شيخ طوسي و شيخ حرعاملي از مجتهدان شيعه را نيز وهابي ناميد، چرا كه: در كتاب تهذيب شيخ طوسي(از كتب اربعه‌ي شيعه) و نيز در كتاب وسائل الشيعه تأليف شيخ حرعاملي باب 44 از ابواب دفن در روايت موثق از موسي بن جعفر آمده كه: (سألت ابا الحسن موسي عن البناء علي القبر و الجلوس عليه هل يصلح؟ قال: لا يصلح البناء عليه ولا الجلوس ولا تجصيصه و لا تطبينه)« برادر موسي بن جعفر از بناي قبور و نشستن بر روي آن پرسيد كه آيا اينكار صحيح است؟ او فرمود: خير ساختمان سازي و گنبد درست كردن بر قبر و نشستن روي آن -يعني در كنار قبر نشستن و با مرده‌اي كه در آن قرار دارد سخن گفته شود- و گچ كاري و سنگ‌كاري و گل‌كاري آن صحيح نيست). باز در كتاب تهذيب و وسائل الشيعه بنقل از جراح مدائني آمده كه جعفرصادق فرمود: (لا تبنوا علي القبور ولا تصوروا سقوف البيوت فإن رسول الله صلي الله عليه وسلم كره ذلك)« بر قبرها بنا نسازيد و سقف خانه‏ها را پر از تصوير نكنيد كه رسول خدا صلي الله عليه وسلم اينكار را ناپسند شمرده است». همچنين در مآخذ فوق و نيز در كتاب «من لا يحضره الفقيه» (از كتب اربعه‌ي شيعه) باب مناهي پيامبر صلي الله عليه وسلم بنقل از يونس بن ظبيان آماده كه جعفرصادق فرمود: (نهي رسول الله صلي الله عليه وسلم أن يصلي علي قبر أو يقعد عليه أو يبني عليه)« رسول الله صلي الله عليه وسلم نهي فرمود از اين كه بر قبري نماز گزارند يا برآن بنشينند و يا برآن بنا سازند». (5) اگر اعتقاد به حرام ‏بودن دست‏زدن و چسبيدن و بوسيدن قبر و ضريح و ... دليل وهابي‏ بودن باشد بايد ابن حجر هيثمي(رح) از علماي برجسته‌ي اهل سنت و شافعي‏مذهب و نيز امام محمد غزالي(رح) و پيروانشان وهابي باشند، چرا كه: الف) ابن حجر هيثمي(رح) فرموده است: (التزام القبر أو ما عليه من نحو تابوت ولو قبره صلي الله عليه وسلم بنحو يده و تقبيله بدعة مكروهة قبيحة)« چسبيدن به قبر و يا آنچه روي آن است از قبيل تابوت و ضريح و ... اگرچه قبر پيامبر صلي الله عليه وسلم هم باشد و نيز دست‏زدن و بوسيدن آن بدعت مكروه و قبيحي است». ب) امام محمد غزالي(رح) در احياء علوم‏الدين جلد 4 ص 491 فرموده است: ( والمستحب في زيارة القبور أن يقف مستدبر القبلة مستقبلا بوجه الميت و أن يسلم و لا يمسح القبر و لا يمسه و لا يقبله فإن ذلك من عادة النصاري)« مستحب است در زيارت قبور پشت به قبله روبروي ميت ايستادن و سلام‏كردن، ولي نبايد به قبر دست زد و يا دست كشيد و نيز نبايد آنرا بوسيد و يا دور آن طواف كرد زيرا اين اعمال از آداب و عادات مسيحي‏ها است». يا للعجبا : 900 سال قبل بنا بفرموده‌ي امام محمد غزالي(رح) دست‏زدن و بوسيدن قبر و ضريح و ... از عادات و رسوم مسيحي‏ها بوده ولي امروزه انجام ‏ندادن عادات و آداب مسيحي‌ها نشانه‌ي وهابي‏ بودن است! و انجام ‏دادن آداب مسيحيت جزو اصول اسلامي شده است. راستي اگر امام غزالي و ابن حجر هيثمي امروز زنده بودند و چنين فتوايي صادر مي‏كردند، جهال و عالم نمايان چه بر سرشان مي‏آوردند؟ بعضي، از جمله ابوالقاسم –شارح تحفه‌ي شيخ ابن حجر- سخن ابن حجر را برخلاف رأي او و بدون دليل تأويل و توجيه مي‌كند، آنگاه كه مي‏گويد: بوسيدن قبر پيامبر به خاطرتبرك اشكالي ندارد. البته ايشان توجه ندارند كه: اولاً: فرموده‌ي ابن‏حجر صريح و روشن است و جاي هيچگونه توجيهي باقي نگذاشته است. ثانياً: وقتي پيامبر صلي الله عليه وسلم از بناي روي قبور نهي فرموده و بناي آن حرام است پس بطريق اولي احترام و بزرگداشت آن عمل حرام هم، حرام خواهد بود. و اما خنده‏دار است وقتي از متحجرين مي‏شنويم كه مي‏گويند عجيب است اين وهابيها چگونه توانسته‏اند كتاب ابن‏حجر و امام غزالي را دستكاري كنند!!(3). (6) اگر اعتقاد به تخريب گنبد و بارگاه و بناهاي روي قبور دليل وهابي‏بودن باشد، بايد پيامبر صلي الله عليه وسلم ، امام علي(رض)، ابوالهياج اسدي(رض) و ائمه‌ي زمان امام شافعي، خود امام شافعي، امام بخاري، امام مسلم، امام نووي، ابن حجر هيثمي و پيروانشان همگي وهابي باشند، زيرا : الف) در صحيح مسلم آمده است: (عن ابي الهياج الاسدي قال: قال لي علي بن ابي‏طالب ألا أبعثك علي ما بعثني عليه رسول الله صلي الله عليه وسلم أن لا تدع تمثالا إلا طمسته و لا قبرا مشرفا إلا سويته)« از ابوالهياج اسدي روايت شده كه گفت: علي بن ابي‏طالب به من گفت تو را انتخاب مي‏كنم بر آنچه رسول الله صلي الله عليه وسلم من را بر آن انتخاب كرد وآن اين است كه هيچ عكس و تصوير و مجسمه‏اي را فرونگذاري جز آنكه آن را پاك نمايي و از بين ببري و هيچ قبري را فرونگذاري جز آنكه آن را تخت نمايي». ب) در كتاب وسائل الشيعه چاپ سنگي جلد اول ص/ 209 از كليني بدين صورت نقل شده است: (عن ابي‎عبدالله قال: قال امام علي(رض) بعثني رسول الله صلي الله عليه وسلم إلي المدينة في هدم القبور و كسر الصور)« جعفرصادق گفت: امام علي فرمود، رسول خدا صلي الله عليه وسلم من را جهت تخريب(بنا و گنبد) روي قبور و شكستن تصاوير و مجسمه‏ها به سوي مدينه مامور و رهسپار كرد». ج) همچنين امام نووي در شرح مسلم(ج4، ص/301 الي 304 ارشاد الساري) آورده است: (قال الشافعي في الام: و رايت الائمة بمكة يأمرون بهدم ما يبني و يؤيد الهدم قوله صلي الله عليه وسلم ( و لا قبرا مشرفا إلا سويته …))« امام نووي مي‏فرمايد: امام شافعي در كتاب الام فرموده است: در مكه مشاهده نمودم كه ائمه دستور دادند بناي روي قبور را ويران نمايند و اين عمل را فرموده‌ي رسول الله صلي الله عليه وسلم كه فرموده: (و لا قبرا مشرفا إل سويته) تأييد مي‏كند. دقت كنيد عبارت -و يؤيد الهدم ...- سخن و رأي امام نووي(رح) است. يعني آن بزرگوار نيز وهابي بوده است؟!!) د) و اما ببينيم ابن حجر هيثمي(رح) در اين باره چه مي‏فرمايند؟ ايشان كه بعد از امام شافعي(رح) و امام نووي(رح) يكي از بزرگترين شخصيتها در مذهب شافعي مي‌باشند و رأي و فتوايش براي پيروان مذهب شافعي حجت قاطع است مي‏فرمايد: (... و يجب المبادرة لهدمها و هدم القباب التي علي القبور إذ هي أضر من مسجد الضرار لانها أسست علي معصية رسول الله صلي الله عليه وسلم لانه نهي عن ذلك و أمر صلي الله عليه وسلم بهدم القبور المشرفة و تجب إزلة كل قنديل أو سراج علي القبر … )« اقدام براي نابودي و تخريب قبر‏ها و گنبد و بارگاه‏ها كه روي قبرها است واجب مي‏باشد چون ضررش از مسجد ضرار-مسجد منافقان زمان پيامبر بود كه به دستور الله تعالي و توسط پيامبر تخريب شد- بيشتر است، براي اينكه بناي آنها در واقع نافرماني از رسول الله صلي الله عليه وسلم مي‏باشد. آن حضرت از ساختن بنا روي قبور نهي فرموده و به تخريب و نابودي آنها دستور داده است، پس از بين ‏بردن همه‌ي چراغها و تزئينات و گنبدها و … بر روي قبور نيز واجب است.(الزواجر عن اقتراف الكبائر، تأليف ابن حجر، ج 1، ص/ 121). ملاحظه مي‏فرماييد آراء و نظرياتي كه امروزه بنام وهابيت مورد سوء ظن و لعن قرار گرفته -وتبديل به حربه و وسيله‏اي شده براي ترور شخصيتها وترويج و ادامه‌ي بدعت‌گذاري- عيناً در كتب معتبر اهل سنت و شيعه نيز موجود و مورد تأييد مي‏باشد.پس بدون شك اگر كسي از عقل و انصاف و تقوي بهره‏مند باشد و رساله‌ي حاضر را مطالعه كند و درباره‌ي موارد مستندي كه بعنوان نمونه ذكر شده – هر چند كه دلايل در اين ‏باره در قرآن و سنت صحيح رسول‏الله صلي الله عليه وسلم خيلي زياد است- اطلاع حاصل نمايد به آساني تصديق مي‌كند كه وهابيت اسمي بي‏مسمي، نامفهوم و بدون مصداق است. والسلام علي عبادالله الصالحين -------------------------------------------------------------------------------- 1- البته اين نامگذاري و كاربرد كلمه‌ي وهابيت توسط انگليس رواج پيدا كرد و قضيه اين بود كه: وقتي كه دعوت محمد بن‏عبدالوهاب براي يكتاپرستي در عبادت و پرستش خداوند شروع شد و دوباره زمينه‏هاي توحيد الوهيت در ميان مردم شروع به رشد كرد، در آن زمان هندوستان مستعمره‌ي انگليس بود و در نهايت خرافه‏پرستي و شرك به سر مي‏برد. حاجياني كه از هندوستان براي انجام مناسك حج به عربستان مي‏آمدند كم‏كم در آنجا با اين افكار و عقايد صحيح اسلامي آشنا شدند و دوباره در صدد تصحيح عقايد و باورهاي خود به خدا و قرآن بر‏آمدند، به همين خاطر آنها نيز با برگشتن به كشورشان شروع به ترويج اين دعوت توحيدي در ميان مردم كردند و انگليس از اين نظر احساس خطر مي‏كرد زيرا مي‏دانست كه اين دعوت يك بيداري اسلامي قوي، پابرجا و رستگار است. به همين دليل در صدد چاره‏جويي برآمد و مثل هميشه خواست از دسيسه‏هاي مكارانه‌ي انگليسي استفاده كند و برچسبي بر اين دعوت بزند، به همين خاطر شايع كرد كه اين دعوت، دعوتي اسلامي و الهي نيست، بلكه دعوتي وهابيست و آن را منتسب به اسم پدر محمد كه عبدالوهاب بود، كرد كه در اصل بايد دعوت را به اسم صاحب دعوت مي‏كرد و صاحب اين دعوت هم محمد بود نه عبدالوهاب پدرش، ولي انگليس مي‏دانست اگر بگويد اين يك دعوت محمدي است در ذهن مردم نمي‏تواند ايجاد شبه كند، پس شايع كرد كه اين دعوت، دعوتي وهابيست و آن را منتسب به اسم پدر محمد، كه عبدالوهاب است، كرد. 2 – يعني: علما در مورد رسيدن ثواب قرائت قرآن به مرده اختلاف دارند، ولي قول راجح و مشهور مذهب امام شافعي و پيروان او و جمعي از علما اين است كه ثواب قرائت قرآن به مرده نمي‏رسد. 3- ولي بايد گفت تحريف‏كنندگان اصلي آناني هستند كه بدون دليل اقوال امامانشان را بر طبق اميال و هوا و هوسشان تأويل و تحريف مي‏كنند و معناي آن را وارونه و برعكس به مردم مي‏گويند فرستنده: احمد طارق فيض
230 | momen abdullah | | ٠٩:٥٩ - ١١ آبان ١٣٨٩ |
جناب الي
آيا در طي 50 سال گذشته حتي يک کتاب بر ضد عقائد محمد ابن عبد الوهاب در حجاز منتشر شده است؟
اين چه ديني و مذهبي است که انتقاد از آن ممنوع است؟

يا علي
231 | حميد خ | | ١٣:١٦ - ١٣ آبان ١٣٨٩ |
وهابيت همان شيطان است که دشمن آشکار خدا است
232 | علي | | ٠٩:٤٨ - ٣٠ آبان ١٣٨٩ |
بله يك وهابي باز از اصول غير شرعي وخرافاتي خود دفاع كرد اول در باره انگليسي ها درست است كه فرقه وهابيت را انگليسي ها رواج دادند اما اقاي طارق داستان را 180درجه پيچوندن هدف انگليسي ها اولا از درست كردن وهابيت فقط تفرقه اندازي است بعد خود انگليسي ها عقايد محمد بن‏عبدالوهاب را تغير دادند نه كه خودش قبلا به اين عقايد باشد اين كه ديگه اثبات شده اي

بعد درباره اين همه خرافات داريد يكي شو بيان مي كنم شما مگر نمي گويد كه كشيدن دست بر روي قبر امامان ايراد دارد از مسيح است پس چرا شما دست بر روي سنگ خانه خدا را دست مي كشين و غيره...
233 | علي | Iran - Tehran | ٢٣:٥٥ - ٠٣ آذر ١٣٨٩ |
دست كشيدن بر هيچ سنگي گناه نيست اما نيات انسانها متفاوت است بعضي چنان بزرگند كه فقط از خدا ميخواهند وبعضي ديگراز غير خداو.........انشااله خداوند راه روشن را به بندگان خوب ودرتاريكي افتاده نشان دهد
234 | علي سورني | Iran - Hamadan | ٢١:٥٥ - ٠٤ آذر ١٣٨٩ |
از توهين به اشخاص و اديان بپرهيزيد -بياييد الگويمان رهبر عظيم الشان انقلاب باشد
235 | momen abdullah | | ١٧:٣٠ - ٠٥ آذر ١٣٨٩ |
جناب آقاي علي سوزني
مرگ بر ضدولايت علي

يا علي
236 | شيعه مولا علي | | ١٤:١٩ - ٠٧ آذر ١٣٨٩ |
يكي از بارز ترين نشانه هاي ولد ؟؟؟ قصاوت قلب است وگرنه چطور ممكنه كه يكي ادعاي مسلماني كنه بعد بياد و سر انساني رو ببره كه عاشق پيامبر (ص) و اهل بيتشه پس نتيجه ميگيريم كه اين وهابيها پست ترين نوع هستند. براي پيشرفت روز افزون شيعيان جهان و سلامتي رهبرمان امام زمان(عج) و امام خامنه اي صلوات
237 | شيعه امام علي | | ١٣:٣١ - ١٦ آذر ١٣٨٩ |
اي پسر پيامبر پس کي مياي تا همه ريا کاران و مسلمان نماها رو به جهنم موعود خدا روانه کني .مخصوصا"اين وهابيون کثيف را که محبان علي را ميکشند
238 | رحمان سعادتي فر | | ٢٣:٣٦ - ٢٤ آذر ١٣٨٩ |
باسلام وعرض تسليت عاشوراي امام حسين عليهاسلام به خدمت تمام عزاداران جهان اسلام؟چراسفارت كشورمادرعربستان سعودي ضعيف عمل ميكنداگرخاطره هم وطن شيرازي مادرمكه معظمه درست باشدكه زنش رابزورازش گرفتن بعدازچندسال درزيارت حج تمتع باچهارتابچه دوباره ديده خب برابرقوانين بين اللمللي براي بازژس گيري هم وطن مان ومجازات خاطيان چرااقدام نشده درسته دركشورخودمان هم شيعه مظلوم است مقامات ازاهل سنت حمايت ميكندليكن مسله خارج ازكشورفرق ميكنندشكرخداحكومت قدرت مندي داريم نشدمردم غيرتمنددرست است ماقانون مندهستيم زيراتابع حكومت ومذهب جعفري هستيم خلاف شرع انجام نميدهيم امابافتاوي فقهي ماهم ميتوانيم مقابله بمثل بكنيم درنهايت اميدوارم مطب فوق مزاح باشد
239 | ناشناس | | ١٦:٤٤ - ٢٦ آذر ١٣٨٩ |
دوستان عزيزم سلام حساب اهل سنت را از اين ملعونان جدا کنيد اينها مسلمان نيستند که اينها را با برادران اهل سنت مقايسه ميکنيد در ضمن دوستان شيعه مذهبي است که علمايش بر طبل وحدت ميکوبند شما نبايد با فحاشي و وصل کردن اين اقدامات به اهل سنت هدف وهابيون ملعون(اختلاف ميان مسلمانان) را عملي کنيد.دوستان بدانيد شيعه مذهبي است که هميشه مانند مولاي خود مظلوم بوده کشته شده و سکوت کرده ناسزا شنيده و سکوت کرده شکنجه شده و يک بار شکايت الله را نکرده ما هم بايد پيروي پدران و امامان خودمان باشيم قطعا جواب وهابيون را بايد با دست دوستي که سمت برادران اهل سنت دراز ميکنيم بدهيم و با اتحاد خود اربابان اين حرامزادگان را که خواهان نابودي اسلام هستند را نااميد کنيم اينها ارزش ندازند که به خاطرشان دست به هر کاري بزنيم کساني که خدايشان 60 ذرع دارد(حالا نميدانم گردنشان چقدر کلفت است چون خدا گفته من از رگ گردن به شما نزديکترم) وافکارشان را انسانهاي اوليه قديمي ميداند را به حساب نياوريد اميدوارم روزي شيعه با اهل سنت واقعي متحد شوند و ريشه دشمنان اسلام را بخشکانند
240 | مهدي | Iran - Tehran | ١٥:٠٢ - ٢٨ آذر ١٣٨٩ |
وهابي كثافت
  بعدی [1] [2] [3] [4] [5] [6] [7] [8] [9] [10]   قبلی
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب