2024 March 29 - جمعه 10 فروردين 1403
رحلت رسول اكرم (صلي الله عليه و آله)
کد مطلب: ٥٨١٦ تاریخ انتشار: ٢١ شهریور ١٤٠٢ تعداد بازدید: 6257
سخنراني ها » پیامبر اکرم (ص)
رحلت رسول اكرم (صلي الله عليه و آله)

وقایع آخرین روزهای عمر پیامبر، اسناد حدیث ثقلین و اثنا عشر خلیفه
پاسخ به شبهات 85/12/27

بسم الله الرحمن الرحيم

تاریخ : 27 /12/ 85

سؤالات بينندگان

سؤال

در مورد آيه الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ توضيح دهيد كه قبل و بعدش در مورد خوردني ها است و اين چگونه ممكن است؟

جواب

در مورد اين آيه، اين درست است و ما هيچ شبهه اي در اين رابطه نداريم. اين در صورتي است كه ما بر اين عقيده باشيم كه اين آيات را توسط نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) كنار هم چيده شده و به اين شكل از طرف خداي عالم نازل شده باشد. آقايان أهل سنت بر اين باور هستند كه قرآن بعد از نبي مكرم (صلي الله عليه و آله)، به دستور آقاي ابوبكر و توسط زيد بن ثابت جمع آوري شد و در كنار هم قرار گرفت. بنا بر عقيده أهل سنت، وقوع آيه اكمال دين در كنار مسائل خوردني ها، هيچ گونه دليلي نيست و ثانيا اين كه آيات ديگري همانند آيه تطهير كه در كنار زنان پيامبر (صلي الله عليه و آله) آمده و آيه اكمال كه در كنار حرمت ميته و امثال آن قرار مي گيرد، بخاطر اين است كه بعدها افرادي كه احساس مي كنند اين آيات، تمام بساط حكومت آنها را زير سؤال مي برد و مشروعيت خلافت شان را مخدوش مي كند، از اينها در امان و مصون بماند، اين آيات در يك جائي قرار مي گيرد كه حساسيت ها كمتر شود.

همان طور كه شما فرموديد، نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) در بستر مرگ افتاده و كسي كه 23 سال براي اين مردم زحمت كشيده و تلاش كرده، اينها را از وحشيگري به بالاترين مرتبه انسانيت و كمال رسانيده، خداحافظي و وداع خيلي زشتي با رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) داشتند. رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) مي فرمايد:

هلموا أكتب لكم كتابا لن تضلوا بعدي.

همان طور كه شما هم اشاره كرديد در تمام مصادر أهل سنت آمده، و به كرات در جاهاي مختلف نقل كرده اند، به جاي اين كه قلم و كاغذي بياورند و سخنان رسول اكرم (صلي الله عليه و آله)، آنهم سخني كه خيلي با ارزش است و براي هميشه امت اسلامي را از گمراهي بيمه كند، آنها بر گشتند و گفتند كه:

إن الرجل ليهجر، قد غلبه الوجع.

يا هر تعبير ديگري كه باشد، به قول إبن حجر كه مي گويد: آنجايي كه تعبير: قد غلبه الوجع باشد، به عمر نسبت مي دهند و آنجايي كه: إن الرجل ليهجر است، تعبير مي كنند به: و قال بعض. اين مشخص است كه گوينده غير از خليفه دوم، كس ديگري نبود. جالب اين است واقعا جاي سؤال است براي انديشمندان و جوانان أهل سنت كه من تقاضا دارم روي اين قضيه دقت كنند كه چنان چه واقعا اگر بعد از نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) قضايا به آنگونه كه نظر رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) بود، انجام گرفته باشد، تعبير إبن عباس از اين قضيه به رزيه و فاجعه چه بوده؟ اين را در صحيح بخاري، جلد 7، صفحه 9، كتاب المرضي، باب قول المريض قوموا عني و صحيح مسلم، جلد 5، صفحه 75، كتاب الوصيه و هم چنين صحيح بخاري، جلد 8، صفحه 161 از قول إبن عباس نقل مي كنند كه:

إن الرزية كل الرزيه ما حال بين رسول الله و بين أن يكتب لهم ذلك الكتاب.

مصيبت و ريشه تمام مصيبت ها، اين است كه مانع شدند تا رسول الله آن وصيت نامه را ننويسد.

حتي در بعضي از تعابير از إبن عباس گفته اند:

يوم الخميس و ما يوم الخميس، ثم بكي.

چه پنجشنبه دردآوري بوده و گريه مي گرد به طوري كه اشك چشمش محاسنش را خيس مي كرد.

اگر واقعا قضايا بر وفق نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) بود، گريه إبن عباس ديگر معنا نداشت و معنا نداشت كه از اين مصيبت به عنوان مادر مصيبت ها ياد كند.

من چند سؤال مطرح مي كنم و قبلا هم از مفتي أعظم عربستان شيخ عبدالعزيز بن عبدالله آل شيخ مكتوبا پرسيدم و جواب ندادند و باز هم براي ايشان فكس كردم و تقريبا دو سال از اين قضيه مي گذرد و تا كنون ايشان به من جوابي نداده اند. من از عزيزان و فضلائي كه سخنان بنده را مي شنوند به ويژه از اساتيد حوزه هاي علميه در داخل و خارج كشور، اگر واقعا به اين سؤال هايي كه بنده طرح مي كنم، جوابي دارند، براي ما بگويند. بسياري از دانشجويان، چه شيعه و چه سني، اين سؤال را مي كنند.

سؤال اول ما اين است كه قرآن نسبت به رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) مي گويد:

وَ مَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَي ـ إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَي

سوره نجم/4ـ3

تمام سخنان رسول اكرم (صلي الله عليه و آله)، چه در رابطه با قرآن و چه غيره، جز وحي چيز ديگري نيست.

آنجايي كه به رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) گفتند ـ نستجير بالله ـ دارد هذيان مي گويد يا چيز ديگر، آيا اين مخالف با اين آيه قرآن نيست. اگر بگويند اين مربوط به آيات قرآن است، روايات متعددي آقايان أهل سنت دارند در رابطه با قضيه عبدالله بن عمرو بن عاص كه سخنان رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) را مي شنيد و مي نوشت. بعضي اعتراض كردند كه رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) مثل ما هم يك فرد عادي است و در حال غضب و رضا سخن مي گويد، اين چه كاري است كه تو انجام مي دهي و تمام سخنان او را كه مي شنوي، مي نويسي. عبدالله بن عمرو بن عاص مي گويد من دست از نوشتن برداشتم و خدمت رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) رسيدم و اعتراض بعضي از قريش را گفتم، حضرت فرمود:

فوالذي نفسي بيده، ما خرج مني الا حق.

قسم به كسي كه جانم در دست اوست، از من جز سخن حق خارج نمي شود.

مسند احمد، ج2، ص162 و 192 ـ سنن دارمي، ج1، ص125 ـ سنن ابي داود، ج2، ص176 ـ مستدرك حاكم، ج1، ص106 ـ فتح الباري، ج1، ص185 ـ تفسير إبن كثيرسلفي، ج4، ص264 و...

سؤال دوم بنده اين است كه اينجا طبق تصريح صحيح بخاري و مسلم، جناب عمر گفت:

حسبنا كتاب الله

كتاب خدا ما را كفايت مي كند و احتياجي به نوشته رسول الله نداريم.

صحيح بخاري، ج5، ص138 ـ صحيح مسلم، ج5، ص76

آيا اين نشان گر اين نيست كه جناب عمر، سنت رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) را در همان جا زير سؤال بود. اضافه بر اين كه با آيه:

وَ مَا آَتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ مَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا

سوره حشر/آيه7

مخالفت شد و با آيه:

وَ مَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَي اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَمْرًا أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَ مَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا مُبِينًا

سوره أحزاب/آيه36

مخالفت شد.

آيا اينهائي كه آمدند گفتند، اختلاف و نزاع كردند:

أكثروا اللغو و الإختلاف يا أكثر اللغو و اللهو

سر و صدا كردند، به طوري كه رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) كه مفتخر به صفت:

وَ إِنَّكَ لَعَلي خُلُقٍ عَظِيمٍ

سوره قلم/آيه4

است، فرمود:

قوموا عني.

از خانه من بيرون برويد.

اين عبارت خود صحيح مسلم و بخاري است. اين واقعا براي يك عرب خيلي سخت است كه افرادي را از منزل خود بيرون كند. آيا اين با آيه شريفه:

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا لَا تَرْفَعُوا أَصْوَاتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ وَ لَا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ كَجَهْرِ بَعْضِكُمْ لِبَعْضٍ أَنْ تَحْبَطَ أَعْمَالُكُمْ وَ أَنْتُمْ لَا تَشْعُرُونَ

در نزد رسول الله سخن درشت نگوئيد و صدايتان بالاتر از صداي رسول الله نباشد.

سوره حجرات/آيه2

منافات ندارد.

اين آقايان كه آمدند به پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) نسبت هذيان دادند و نگذاشتند كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) نامه را بنويسد، و گيريم كه كه حرف عمر صحيح است كه گفت قد غلبه الوجع، بيماري مرگ، پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) را فراگرفته و سخنانش فاقد ارزش است؛ مگر موقعي كه آقاي ابوبكر از دنيا مي رفت، همين حال براي او اتفاق نيفتاد. مگر خود بزرگان أهل سنت نقل نمي كنند كه جناب ابوبكر هنگامي كه وصيت مي نوشت و عثمان هم نويسنده وصيت بود:

ثم أغمي علي أبي بكر قبل أن يملي أحدا، فكتب عثمان عمر بن الخطاب، فأفاق ابوبكر فقال لعثمان: كتبت أحدا، فقال ظننتك لما بك وخشيت الفرقة، فكتبت عمر بن الخطاب، فقال: يرحمك الله، أما كتبت نفسك لكنت لها أهلا.

و ابوبكر بيهوش شد قبل از اين كه نام كسي را ببرد، عثمان نوشت كه وصي منِ (ابوبكر) بعد از من عمر بن خطاب است. وقتي ابوبكر بهوش آمد، گفت: نام كسي را نوشتي، گفت: بله، من احساس كردم وقتي تو از هوش رفتي، ديگر به هوش نخواهي آمد، و نام عمر را نوشتم؛ ابوبكر گفت: خدا تو را رحمت كند.

تاريخ دمشق، ج39، ص186 و ج44، ص248 ـ تاريخ مدينه، ج2، ص667 ـ تاريخ طبري، ج2، ص353 ـ تاريخ إبن خلدون، ج2، ص85

چرا در آنجا كسي نگفت كه ابوبكر:

إن الرجل ليهجر، قد غلبه الوجع.

اين وصيت جناب ابوبكر به عمر، در حال مرگ و غش بوده، ولي بلا فاصله وقتي ابوبكر از دنيا رفت، عمر همان نامه را آورد در مسجد و گفت: مردم! ببينيد كه اين وصيتنامه خليفه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) است كه وصي معين كرده.

اينها يك سري سؤالاتي است كه مطرح شده و ده ها سؤال ديگر از اين قبيل است. مهمترين سؤال من اين است كه إن شاء الله أهل سنت در اين زمينه پاسخ دهند:

پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) دو سخن را هنگام مرگ گفت:

يكي اين كه گفت:

هلموا اكتب لكم كتابا لن تضلوا بعدي.

يك قلم و دفتري به من بدهيد تا بنويسم چيزي را كه شما را براي هميشه از گمراهي بيمه كند.

در اينجا گفتند:

قد غلبه الوجع يا إن الرجل ليهجر.

ديگر اين كه از آن طرف نقل مي كنند كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) در همان بستر بيماري گفت:

مروا ابا بكر فليصل بالناس.

به ابوبكر بگوئيد كه براي مردم نماز بخواند.

يكي از قوي ترين دليل آقايان أهل سنت بر خلافت ابوبكر، همين قضيه نماز خواندن ابوبكر در حال بيماري رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) است. چطور يك بام و دو هوا است؟

اگر ما بخواهيم اين قضيه را بطور مفصل بررسي كنيم، به چندين جلسه بحث نياز دارد كه به همين اكتفاء مي كنيم.

* * * * * * *

سؤال

در فقه حنفي هست كه همسر از عرصه و اعيان و اشجار و اموال منقول شوهر ارث مي برد، ولي در فقه امام صادق (عليه السلام) فقط از عرصه و مال منقول است، آيا اين توجيهي نيست براي اين كه حفصه و عايشه، ارث از رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) بردند و به اين دليل آن دو را آنجا (خانه رسول الله) دفن كرده اند چون در فقه تغيير ندادند؟

جواب

اين سؤال با توجه به اين كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) فرمود:

نحن معاشر الأنبياء لا نورث.

ما پيامبران، ارثي از خود باقي نمي گذاريم.

فيض القدير شوكاني، ج3، ص322 ـ تفسيرآلوسي، ج4، ص217

و كل اين قضيه زير سؤال است. وقتي حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) از ابوبكر ارث پدر را طلب مي كند، ابوبكر هم همين جمله را مي گويد. با اين كه برخلاف آيات قرآن است كه نسبت به حضرت سليمان (عليه السلام) مي گويد:

وَ وَرِثَ سُلَيْمَانُ دَاوُودَ

سوره نمل/آيه16

يا قضيه حضرت زكريا كه مي گويد خدايا به من ذريه اي بده:

فَهَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا / يَرِثُنِي وَ يَرِثُ مِنْ آَلِ يَعْقُوبَ

سوره مريم/آيه6ـ5

ولي ابوبكر گوش نمي دهد، ولي از آن طرف نسبت به عايشه، عايشه چطور اين ارث را برده و با اين كه دليلي هم ندارند كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) در زمان حياتش آن خانه را بخشيده باشد. اين يك بحث خيلي مفصلي را مي طلبد. ولي نسبت به اين كه زن از اعيان ارث مي برد يا از عرصه، در اين زمينه برخي فقهاي أهل سنت با شيعه هم عقيده هستند و برخي مخالف هستند.

* * * * * * *

سؤال

آيات و رواياتي مربوط به اين كه چرا روي مهر سر مي گذاريم را توضيح بدهيد؟

جواب

آياتي در اين مورد نداريم، ولي آقايان در صحيح بخاري از پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) نقل كرده اند كه:

جعلت لي الأرض مسجدا و طهورا.

زمين براي من سجده گاه شده است.

صحيح بخاري، ج1، ص113 ـ مسند احمد، ج2، ص240 ـ سنن أبي داود، ج1، ص118 ـ سنن الترمذي، ج1، ص119 ـ سنن النسائي، ج2، ص56 ـ سنن الكبري للبيهقي، ج1، ص212

ما و أهل بيت (عليهم السلام) بر اين عقيده هستيم كه زمين، عبارت است از چيزي كه عرف به آن زمين مي گويند و به لباس و فرش، زمين نمي گويند.

لذا پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) هم گفت كه بر روي زمين و ريگ و حصير نماز مي خواند و صحابه هم همين طور. نماز پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) را كه از صحاح أهل سنت نقل شده، مي بينيم كه رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) بر تراب يا بر ريگ سجده مي كردند.

* * * * * * *

آقاي هدايتي

سندهاي حديث ثقلين را براي ما بيان كنيد.

استاد حسيني قزويني

در رابطه با حديث ثقلين، ما اولين مطلبي را كه برخورد مي كنيم در خود صحيح مسلم، كتاب الفضائل، باب فضائل علي رضي الله عنه، جلد 7، صفحه 122 قضيه را از زيد بن أرقم نقل مي كند كه نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) در غدير خم اين مسئله را مطرح فرمودند:

و أنا تارك فيكم ثقلين، أولهما كتاب الله فيه الهدي و النور فخذوا بكتاب الله واستمسكوا به فحث علي كتاب الله و رغب فيه ثم قال و أهل بيتي أذكركم الله في أهل بيتي أذكركم الله في أهل بيتي أذكركم الله في أهل بيتي.

من دو چيز نزد شما به يادگار مي گذارم، اول كتاب خدا ... و اهل بيتم.

جناب هيثمي در الصواعق المحرقة، وقتي مي رسد به حديث ثقلين، مي گويد:

حديث ثقلين حديثي است كه عده زيادي، بيش از 20 نفر از صحابه رسول اكرم (صلي الله عليه و سلم) حديث ثقلين را نقل كرده اند و رسول اكرم (صلي الله عليه و سلم) آن را در جاهاي مختلف نقل كرده است. وقتي كه از طائف بر مي گشت، وقتي كه در عرفات بود، وقتي كه در غدير خم بود، وقتي كه مريض بود و قبل از رحلت خود، در حاليكه در حجره جمعيت زيادي بودند، آن حديث را بيان كردند.

در صحيح ترمذي و مسند احمد به سندهاي متعدد، اين روايت، مفصل نقل شده است. جناب مناوي كه از شخصيت هاي علمي أهل سنت است و مورد تائيد تمام فرق هم هست، مي گويد:

قوله إني تارك فيكم، تلويح، بل تصريح بأنهما كتوأمين، خلفهما و وصي أمته بحسن معاملتهما و إيثار حقهما علي انفسهم و التمسك بهما في الدين.

رسول اكرم (صلي الله عليه و سلم) كه حديث ثقلين را فرمود، اشاره ، بلكه تصريحي است بر اين كه كتاب خدا و أهل بيت ، دوقلوئي هستند كه رسول اكرم (صلي الله عليه و سلم) امت را به آنها وصيت كرده كه در امور ديني به آن دو تمسك كنيد.

فيض القدير للمناوي، ج3، ص20

هم چنين تفتازاني مي گويد:

ألا تري أنه عليه الصلاة و السلام قرنهم بكتاب الله تعالي في كون التمسك بهما منقذا عن الضلالة، لا معنا للتمسك بالكتاب إلا الأخذ بما فيه من العلم و الهداية و كذا في العترة.

آيا نمي بينيد كه رسول اكرم (صلي الله عليه و سلم) أهل بيت را قرين قرآن قرار داده و هر كس به آن دو تمسك كند از ضلالت نجات پيدا مي كند؛ همانطوري كه تمسك به قرآن معنايش اين است كه از علوم قرآن و هدايت قرآن بهره مند بشويم، تمسك به أهل بيت (عليهم السلام) هم اينچنين است.

شرح المقاصد، ج2، ص221

هم چنين نسبت به صحت حديث ثقلين هم، أهل سنت شك ندارند. حتي آقاي ناصر الدين الباني كه از او به بخاري دوران تعبير مي كنند و آقاي بن باز به او لقب امام الحديث داده، ايشان در كتاب هاي متعدد خود، وقتي به حديث ثقلين مي رسد، ديگر نمي تواند صحت آن را انكار كند و مي گويد: حديث ثقلين، حديث صحيحي است و قابل شبهه نيست.

صحيح جامع صغير، ج2، ص217

حتي إبن كثير دمشقي با آن عداوتي كه نسبت به أهل بيت (عليهم السلام) دارد، در كتاب البداية و النهاية، جلد 5، صفحه 228 و السيرة النبوية، جلد 4، صفحه 416 مي گويد:

قال شيخنا ابو عبدالله الذهبي و هذا حديث صحيح.

استاد ما آقاي ذهبي، گفته كه اين روايت صحيح است.

إن شاء الله اگر بعدها فرصتي شود، چندين جلسه پيوسته بايد بحث شود و شبهاتي كه أهل سنت نسبت به حديث ثقلين دارند، مطرح بشود و من معتقدم كه اگر مسئله حديث ثقلين براي مخاطبين حل بشود، 90% اختلاف ميان شيعه و سني حل شده است و يكي از بهترين راه ايجاد وحدت ميان امت اسلامي، همان حديث ثقلين و مرجعيت علمي و سياسي أهل بيت (عليهم السلام) است. هم چنين حديث جعلي أهل سنت كه گفته اند: كتاب الله و سنتي بايد بررسي بشود. دلالت حديث ثقلين بر مرجعيت علمي و سياسي أهل بيت (عليهم السلام) هم مطرح بشود تا حق مطلب ادا شود.

* * * * * * *

سؤال

پيامبر فرمود بعد از من 12 نفر جانشين مي آيد. چرا شما آن 12 نفر را به ائمه خود مي چسبانيد؟

جواب

اين حديث در صحيح مسلم و غيره هم هست كه رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) مي فرمايد:

إن هذا الأمر لا ينقضي حتي يمضي فيهم إثنا عشر خليفة و كلهم من قريش

صحيح بخاري، ج8، ص127 ـ صحيح مسلم، ج6، ص2، كتاب الأمارة ـ المستدرك علي الصحيحين للحاكم النيشابوري، ج3، ص617 ـ مجمع الزوائد للهيثمي، ج5، ص190 ـ

و امثال اين حديث آمده و هيچ شك و شبهه اي در اين نيست. آنچه كه مهم است اين است كه آقايان أهل سنت بيايند و بگويند كه رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) كه فرمود خلفاي من 12 نفر هستند و همگي از قريش هستند، آيا رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) اين جمله را همين طوري گفت يا يك اشاره داشت بر اين كه اين حديث يك امر حقيقي و واقعي است. در شرح صحيح بخاري إبن حجر، وقتي مي آيد در آنجا اين حديث را از افراد متعدد نقل مي كند، مي گويد:

ما معناي اين روايت را نتوانستيم بفهميم.

بعد كه مي خواهد اين 12 نفر را درست كند، يكي يكي مي شمارد:

ابوبكر، عمر، عثمان، علي (عليه السلام)، امام حسن (عليه السلام)، معاويه.

وقتي به يزيد مي رسد، گير مي كند، به وليد و هشام مي رسد، گير مي كند.

حتي آقاي سيوطي مي آيد يك سري از خلفاي بني عباس را قرض مي گيرد و به بني اميه مي چسباند، بعد مي گويد كه ما مي دانيم كه آخر اينها، مهدي (عليه السلام) است و او هم از قريش است.

اينها در شرح صحيح مسلم آقاي نبوي و فتح الباري شرح صحيح بخاري آقاي إبن حجر و ديگران، درباره معناي خلفاء إثنا عشر، چه گفته اند و چه حرفي دارند نسبت به اين كه معناي حديث چيست؟ روايات متعدد داريم در منابع أهل سنت بر اين كه نام ائمه (عليهم السلام) از زبان پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) از امير المؤمنين (عليه السلام) تا آقاي ولي عصر (ارواحنا لتراب مقدمه الفداه) را به شخصه و خصوصهم بيان شده است. الان فرصت نيست كه من اينها را بگويم، ولي بعدا عرض خواهم كرد.

اما پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) فرمود:

مثل اهل بيتي (عليهم السلام) كمثل سفينة نوح، من ركبها نجي.

اين حديث سفينه را آقاي حاكم نيشابوري مي گويد:

حديث صحيح علي شرط مسلم و لم يخرجاه.

المستدرك علي الصحيحين للحاكم النيشابوري، ج2، ص343

يا در روايت ديگري كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) مي فرمايد:

النجوم أمان لأهل الأرض من الغرق و أهل بيتي أمان لأمتي من الإختلاف، فإذا خالفتها قبيلة من العرب إختلفوا فصاروا حزب إبليس.

اهل بيت من امان امت من است از اختلاف و وقتي مردم اختلاف كنند و از أهل بيت من جدا شوند، تبديل به حزب شيطان مي شوند.

اين را وقتي آقاي حاكم نيشابوري نقل مي كند مي گويد:

هذا حديث صحيح الإسناد و لم يخرجاه.

شرايط بخاري و مسلم در اين حديث است ولي اين حديث را نياورده اند.

المستدرك علي الصحيحين للحاكم النيشابوري، ج3، ص149 ـ الصواعق المحرقة، ص91

* * * * * * *

سؤال

چرا پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) در آخر عمر خود، به گفته روايات خودتان، آن وصيت را ننوشت و به امت ظلم كرد؟

جواب

چرا، اتفاقا رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) خواست بنويسد، ولي وقتي در آن هنگام به رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) مي گويند كه ايشان دارد هذيان مي گويد، اگر هم مي نوشت، اثري نداشت. بعد از اين كه همه رفتند بيرون، عباس عموي رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) گفت: يا رسول الله! قلم و كاغذ بياورم تا بنويسيد؟ فرمود: (ديگر چه فايده) بعد از آن حرفي كه آن مرد زد؟!

اين اشكال بر قول آن كساني است كه آمدند و نسبت به پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) هم چنين جسارتي را كردند. اگر شما يك دقتي بكنيد، اين روايت را غالب مورخين أهل سنت آورده اند كه در همان لحظه عمر مي گويد:

لما مرض النبي (صلي الله عليه و سلم)، قال: أدعو لي بصحيفة و دوات أكتب لكم كتابا لن تضلوا بعدي ابدا، فقال النسوة من وراء الستر، ألا تسمعون ما يقول رسول الله (صلي الله عليه و سلم)؟! فقلت (عمر): أن كن صوابحات يوسف، إذا مرض رسول الله (صلي الله عليه و سلم)، عصرتن أعينكن و إذا صحابه ركبتن رقبته، فقال رسول الله (صلي الله عليه و سلم): دعوهن فإنهن خير منكم.

وقتي نبي مكرم (صلي الله عليه و سلم) مريض شد و در خواست قلم و كاغذ كرد تا وصيت بنويسد، ... بعد از اين كه عمر گفت اين مرد (رسول الله) هذيان مي گويد، (همسران) زنان پشت پرده، اعتراض كردند كه آيا نشنيديد كه رسول الله (صلي الله عليه و سلم) چه گفت؟ عمر گفت: شماها همانند دل باختگان يوسف هستيد كه وقتي رسول الله مريض شود، اشك مي ريزيد و وقتي خوب مي شود، بر گردن او سوار مي شويد. رسول الله (صلي الله عليه و سلم) گفت: آن زنان را رها كنيد، آنان از شما بهترند.

المعجم الاوسط للطبراني، ج5، ص288 ـ مجمع الزوائد للهيثمي، ج9، ص34 ـ الطبقات الكبري لمحمد بن سعد، ج2، ص244 ـ كنز العمال للمتقي الهندي، ج5، ص644، ح14133

اين چه تعبير زشتي است كه جلوي پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) به زنان او توهين مي كند، آن هم جلوي شخصي كه مريض است و آخر عمر اوست.

آقاي هيثمي وقتي در مجمع الزوائد، جلد 9، صفحه 34 به اين روايت مي رسد، روايت را تصحيح مي كند و مشكلي ندارد، غير از اين كه محمد بن جعفر بن ابراهيم جعفري است كه عقيلي حرفي درباره او زده است.

اين مسائل را شما بايد جواب بدهيد كه چطور شد نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) در آخرين لحظه، هم چنين سخني فرمود، ولي اين برخورد را نسبت به حضرت داشتند.

* * * * * * *

سؤال

حضرت علي (عليه السلام) اصلا نتوانست درست حكومت كند.

جواب

اگر ايشان اين جمله را از صميم دل گفته باشد، قطعا ايشان منافق است و ناصبي. در صحيح مسلم صراحت دارد كه اگر كسي كوچك ترين جسارتي نسبت به امير المؤمنين (عليه السلام) داشته باشد، يا بغض علي (عليه السلام) را در قلب داشته باشد، منافق است.

اين كه علي (عليه السلام) نتوانست حكومت كند، چه كساني نگذاشتند او حكومت كند؟ شما بايد به ما جواب بدهيد. آن كساني كه آتش جنگ جمل را شعله ور كردند، چه كساني بودند؟ آنان كه 18 ماه جنگ صفين را بر امير المؤمنين (عليه السلام) تحميل كردند، چه كساني بودند؟ جنگ نهروان را چه كساني بر امير المؤمنين (عليه السلام) تحميل كردند؟ شما به جاي اين كه برويد و آن افرادي كه مانع حكومت امير المؤمنين (عليه السلام) شدند را بررسي كنيد، آمده ايد و نسبت به حضرت علي (عليه السلام) هم چنين جسارتي مي كنيد!!! اين واقعا نهايت بي انصافي و بي وجداني نسبت به ساحت مقدس آقا امير المؤمنين (عليه السلام) است كه رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) فرمود:

علي مع الحق و الحق مع علي، يدور معه حيث ما دار

علي با حق است و حق هم با علي است و همواره حق گرداگرد علي مي چرخد.

مجمع الزوائد للهيثمي، ج5، ص235 ـ تاريخ مدينه دمشق لإبن عساكر، ج42، ص449 ـ الإمامه و السياسة لإبن قتيبه الدينوري، ج1، ص98

* * * * * * *

سؤال

در مورد عربستان، شما چرا گفتيد همه شان وهابي هستند؟

جواب

در عربستان، حدود 30% شيعه وجود دارد، چه در مدينه و چه در قطيف و احصاء. جديدترين آماري كه داشتند، حدود 33% شيعه هستند و الباقي أهل سنت هستند. اغلب أهل سنت عربستان، مالكي مذهب و صوفي و ضد وهابيت هستند كه در رأس آنها جناب بن علوي مالكي محمد است و كتاب هاي متعددي عليه وهابيت نوشته است. در عربستان، بين 6% تا 7% وهابي هستند و مابقي أهل سنت هستند و أهل سنت حساب شان از وهابيت جداست. اين را هم اضافه كنم كه 75% وهابيت، افراد معتدلي هستند و 25% آنها افراطي و تكفيري هستند.

بعد از رحلت نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) ببينيد كه چه اتفاقاتي در مدينه رخ داد؟ اينها همه علامت سؤال دارد. جناب عمر كه در اينجا گفت:

قد غلبه الوجع يا إن الرجل ليهجر.

بيماري بر رسول الله غلبه كرده و هذيان مي گويد و نمي تواند حرف خوب را از بد تشخيص بدهد.

همين جناب عمر بعد از رحلت نبي مكرم (صلي الله عليه و آله)، شمشير به دست گرفت و گفت:

فقال: إن رجال من المنافقين يزعمون أن رسول الله (صلي الله عليه و سلم) توفي، فليقطعن أيدي رجال و أرجلهم زعموا أن رسول الله (صلي الله عليه و سلم) مات.

هر كه بگويد كه رسول الله (صلي الله عليه و سلم) از دنيا رفته، اينها منافق هستند و من گردن آنها را مي زنم و دست و پاي آنها را قطع مي كنم.

الدرّ المنثور السيوطي، ج2، ص81 ـ تاريخ الطبري، ج2، ص442 ـ السيره لإبن هشام، ج4، ص1070

اين جاي سؤال است كه جناب عمري كه 2، 3 روز قبل مي گفت پيامبر در حال احتضار و مرگ است و امروز شمشير به دست مي گيرد و مي گويد هر كه بگويد كه رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) از دنيا رفته، ... . جناب عمر قضيه را آرام نگه مي دارد تا اين كه آقاي ابوبكر مي رسد و مي گويد كه چه خبر است؟ مي گويند كه عمر چنين مي گويد. آقاي ابوبكر آيه:

وَ مَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِنْ مَاتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلَي أَعْقَابِكُمْ وَ مَنْ يَنْقَلِبْ عَلَي عَقِبَيْهِ فَلَنْ يَضُرَّ اللَّهَ شَيْئًا وَ سَيَجْزِي اللَّهُ الشَّاكِرِينَ

سوره آل عمران/آيه144

را مي خواند و عمر مي گويد: آيا اين آيه قرآن است. والله قسم نمي دانستم كه اين آيه قرآن است.

با اين كه آقاي إبن ام مكتوم به تعبير خود إبن كثير در البداية و النهاية، جلد 5، صفحه 263، قبل از آمدن آقاي ابوبكر همين آيه را مي خواند و كسي گوش نمي داد.

اينها مسائلي است كه اتفاق افتاد. چطور شد كه اهل بيت رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) را با جنازه او رها كردند و رفتند در سقيفه و شروع كردند يك سري مسائلي را مطرح كردند و ده ها و صدها قضيه ديگري كه عمده اختلاف بين امت اسلامي كه امروز ما گرفتار آن هستيم، سرچشمه اش از همان لحظات رحلت رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) و واپسين روزهاي رحلت رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) بود.

اگر اينها از نظر علمي خوب بررسي شود، بدون تعصب شيعي و سني و ما همگي بيائيم كنار سفره أهل بيت (عليهم السلام) بنشينيم و ببينيم اينهائي كه رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) از آنان به ثقلين تعبير كرده و گفته كه تمسك به آنها، امت را از ضلالت و گمراهي ايمن مي كند، اينها چه رهنمودي براي ما دارند.

* * * * * * *

* * * * * * *

* * * * * * *

««« و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته »»»



Share
1 | محمد علي رزمي | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ١١ اسفند ١٣٨٦ |
با سلام و تشکر از زحمات تمامي دوستان موسسه و شبکه سلام تي ويمن و تمام دوستان شيعه هم منتظر جوابهاي اهل سنت عزيز در مورد سوالات مطرح شده توسط استاد حسيني قزويني هستيم.تشکر از زحماتتان.التماس دعا
2 | سيد حبيب رضا حسيني | Bangladesh - Dhaka | ١٢:٠٠ - ١٥ آذر ١٣٨٧ |
از منابع اهل سنت گفته شود . بر جنازه رسول اکرم (ص) چه کساني نماز خوانده اند وموقع دفن چه کساني بودند ؟
اسماء ائمه معصومين (ع) 12امام را از کتب و منابع اهل سنت ذکر فرمائيد ؟

پاسخ:
دوست گرامي سلام ! نماز رسول خدا صلي الله عليه وآله را تمامي كساني كه در مدينه حضور داشتند خواندند كه تقريبا دو روز طول كشيد ؛ اما در هنگام غسل ، كفن و دفن ، جز امير المؤمنين عليه السلام ، عباس بن عبد المطلب عموي رسول خدا ، فضل بن عباس و يك نفر از انصار كسي ديگري حضور نداشت و حتي عايشه همسر آن حضرت نيز حضور نداشت .

سؤال دوم شما واضح نيست ، اگر اسماء ائمه معصومين عليهم السلام را با ذكر اين مطلب كه آن&zwnjها امام و جانشين بعد از پيامبر هستند ، مي&zwnjخواهيد&zwnj ، روايت قابل توجهي در اين زمينه در منابع اهل سنت وجود ندارد . اما اگر منظور فقط اسم بردن آن&zwnjها است&zwnj ، اكثر كتاب&zwnjهاي رجالي اهل سنت ، اسامي آن بزرگواران با تجليل فراوان ذكر كرده&zwnjاند .

 ضمن اين كه سعي كنيد سؤالات خود را در قسمت طرح پرسش مطرح بفرماييد ؛ زيرا در آن جا با حوصله بيشتر و به صورت مفصلتر پاسخ داده خواهد شد .



موفق باشيد



گروه پاسخ به شبهات
3 | محمدعلي برزنوني | Bosnia and Herzegovina - Mostar | ١٥:٤٥ - ١٧ آبان ١٣٩٢ |
سيد بزرگوار سلام: شايد باور نفرماييد، اما با توجه به قطعي شبکه هاي سالم، شبکه شما جزو معدود شبکه هايي است که در اين غربت با آن مأنوسيم. با خواندن اين متن، ياد برخي توهين ها در فيلم ها و کاريکاتورها و نوشته ها و ... افتادم که البته ريشه در جعلياتي دارد که در کتب تاريخي اسلام که عموماً نيز مربوط به جهان اهل تسنن است، فراوان است. اما به هر حال، سال گذشته در پاسخ آن توهين ها و بي شرمي ها از آن آلوده دهان ها، اين پنجگانه را سرودم که اينک تقديم به شما سلاله ي آن دردانه هستي مي کنم که در راهي سترگ گام برداشته ايد و چون چراغي مسير تاريک را روشن مي سازيد. با شنيدن بحث هاي شما همراه با آن لهچه ي شيرين، باور بفرماييد ياد مرحوم علامه اميني رضوان الله تعالي عليه مي افتم که فقط و فقط يک صدا از او شنيده ام و همان يکي، حزن را در من زنده ساخت. در اين بزرگتان، توفيق را آرزو مي کنم. اين پنجگانه تقديم شما باد:
أشهد أنّک رسول الله
اي جمالِ تو جلوه يِ «أَحَد»ي معنيِ ناز و آيتِ «صَمَد»ي
خلقِ عالم، اسيرِ يک نگهت آفرين بر تو! يوسفِ بلدي
ما فقيرانِ درگهِ لطفت تو چو گنجي، تو شاهِ مُعتَمَدي
ما در اين راه، پي سپارِ توايم تو جلودار و راهِ مُستَنَدي
جمله يِ نطقِ تو، کلامِ خدا منطقِ پاکِ خالقِ احدي
يا نَبِيَّ الإِلهِ يا مولاه
أشهد أنّک رسول الله
در زماني که جاهلانِ عنود بدزباني عليهِ او بگشود
غافلند و سبک سَر و مستند يا که ديوانه اند و محوِ جمود
جغدِ شومند و دشمنِ نورند ساکنِ هر خرابه اند و حسود
يا که نقشِ خطا کشند و هوس يا که تصويرِ خائنانه نمود
يا بسوزند دفترِ قرآن يا بسازند بازيِ نابود
جمله شان غافلند و بس گمراه
أشهد أنّک رسول الله
قصّه يِ تلخِ بازيِ توهين تا کجا مي رود: بيا و ببين
احمق آن رُشديِ خبيثِ کثيف يا شبيهش، چه بُد؟ عزيزِ نسين
آن که نقشِ جفا به کاغد زد نقشِ او وانموده صدها کين
آن که بازي نمود و نقش گرفت بعد از اين نقشِ او بود به زمين
بي هنر را هنر کنند به نام! پَست ها را چه نام دهند؟ مهين!
خاکِ عالم بر اين تبارِ سياه
أشهد أنّک رسول الله
اي رسولِ خدا! «کتابِ مبين» آخرين نسخه يِ زمان و زمين
اي کريم! اي نمادِ عزّ و شرف بهترين خلق و بر همه تو نگين
اسوه يِ مطلقِ خدايِ ودود اي حبيب! اي نمادِ عشقِ ثمين
اي که خُلقَت عظيم و بس زيباست آفرين بر تو! اي کمالِ يقين
بر جمالِ جميلِ او صلوات با درودي به او، خجسته نشين
افتخارم به تو بود اي شاه
أشهد أنّک رسول الله
محمدعلي برزنوني، دوشنبه 27 شهريور 91، سارايوو، در مجلس جشني به مناسبت شب ميلاد فاطمه معصومه سلام الله عليها در بنياد ملاصدرا؛ ساعت 19 سروده شد.
   
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها