2024 April 20 - شنبه 01 ارديبهشت 1403
چرا شيعيان در اذان و اقامه خود جمله «اشهد ان علي ولي الله » را ميگويند؟
کد مطلب: ٥١٧٥ تاریخ انتشار: ١٥ ارديبهشت ١٣٨٧ تعداد بازدید: 53674
پرسش و پاسخ » عقائد شيعه
چرا شيعيان در اذان و اقامه خود جمله «اشهد ان علي ولي الله » را ميگويند؟

سؤال كننده : Bamboo

پاسخ:

بسياري از شيعيان اين عبارت را در هنگام اذان ، بر زبان مي آورند ، در ابتدا بايد گفت كه اجماع شيعيان بر استحباب اين شهادت است ؛ اما در مورد علت استحباب آن اختلاف دارند :

نظر علماي شيعه در مورد استحباب شهادت ثالثه «أشهد أن عليا ولي الله»:

در اين زمينه دو نظر موجود است :

1- عده اي آن را جزء مستحب مي دانند ؛ يعني مانند قنوت كه جزئي از نماز بوده و مستحب است .

2- عده اي نيز آن را مستحب مي دانند ؛ اما بدون قصد جزئيت ؛ يعني مستحبي است كه جزو اجزاي اذان نيست ؛ مانند صلوات در هنگام بردن يا شنيدن نام گرامي رسول اسلام صلي الله عليه وآله وسلم كه استحباب صلوات فرستادن ، بعد از شنيدن نام ايشان مخصوص به غير اذان نيست ؛ يعني حتي در اذان هم اگر كسي نام ايشان را بر زبان آورد مستحب است بعد از آن صلوات بفرستد ؛ وكسي در اين زمينه اشكال نگرفته است .

در مورد شهادت ثالثه نيز همين مطلب جاري است ؛ زيرا در روايات شيعه چنين آمده است كه هر زمان شخصي شهادت به وحدانيت خدا و نبوت پيغمبر گرامي اسلام داد ، بلافاصله بعد از آن شهادت به ولايت امير مومنان نيز بدهد .

صاحب جواهر مي گويد:

« الا انه لا بأس بذكر ذلك لا علي سبيل الجزئية عملاً بالخبر المزبور ولا يقدح مثله في الموالاة و الترتيب، بل هي كالصلاة علي محمد عند سماع اسمه... بل لو لا تسالم الأصحاب لأمكن دعوي الجزئية بناء علي صلاحيّه العموم لمشروعية الخصوصية. و الامر سهل.»

جواهر الكلام 9: 87.

« ولي اشكالي ندارد ذكر شهادت سوم نه به عنوان جزئيت، بلحاظ عمل كردن به روايت احتجاج و اين معني شهادت سوم ضرري به موالات و ترتيب اذان و اقامه نمي زند، بلكه همانند صلوات بر محمد است به هنگام شنيدن اسم ايشان در اذان و بلكه اگر اتفاق و تسالم اصحاب و فقهاء بر عدم جزئيت نبود جا داشت ادعاي جزئيت آنرا مي كرديم، بنابراينكه عمومات صلاحيت دارند خصوصيت براي عبادت تشريع كنند.

و اگر كسي در فتواي عده اي از علما ديده شود كه حكم به تحريم آن كرده اند ، مقصود حكم به تحريم به نحو جزئيت بوده است ؛ يعني آن را نبايد به قصد جزء اذان گفت . اما اصل گفتن آن بدون اين قصد ، اشكالي ندارد .

روايات بر جواز شهادت ثالثه :

روايت اول :

روي القاسم بن معاوية قال : قلت لأبي عبد الله ( عليه السلام ) : هؤلاء - أي السنة - يروون حديثا في أنه لما أسري برسول الله رأي علي العرش مكتوبا : لا إله إلا الله محمد رسول الله أبو بكر الصديق ، فقال ( عليه السلام ) : سبحان الله ، غيّروا كل شئ حتي هذا ؟ قلت : نعم ، قال ( عليه السلام ) : إن الله عز وجل لما خلق العرش كتب عليه : لا إله إلا الله محمد رسول الله علي أمير المؤمنين ، ولما خلق الله عز وجل الماء كتب في مجراه : لا إله إلا الله محمد رسول الله علي أمير المؤمنين ، ولما خلق الله عز وجل الكرسي كتب علي قوائمه : لا إله إلا الله محمد رسول الله علي أمير المؤمنين ، وهكذا لما خلق الله عز وجل اللوح ، ولما خلق الله عز وجل جبرئيل ، ولما خلق الله عز وجل الأرضين - إلي قضايا أخري ، فقال في الأخير : قال ( عليه السلام ) : ولما خلق الله عز وجل القمر كتب عليه : لا إله إلا الله محمد رسول الله علي أمير المؤمنين ، وهو السواد الذي ترونه في القمر ، فإذا قال أحدكم : لا إله إلا الله محمد رسول الله ، فليقل : علي أمير المؤمنين.

الاحتجاج : 158

از امام جعفر صادق عليه السلام چنين روايت شده است كه :

به حضرت عرض نمودم : ايشان ( سنيان ) روايتي نقل مي كنند كه وقتي رسول خدا به آسمان برده شد ، بر روي عرش نوشته اي ديد كه : لا اله الا الله محمد رسول الله ، ابو بكر صديق!!!

پس حضرت فرمودند : سبحان الله ؛ همه چيز را تغيير دادند ؛ حتي اين را ؟ گفتم : آري ؛ پس فرمودند : خداوند وقتي عرش را آفريد بر روي آن نوشت : لا اله الا الله محمد رسول الله علي امير المومنين ؛ و وقتي آب را آفريد در محل حركت آن نوشت : لا اله الا الله محمد رسو الله علي امير المومنين ؛ و وقتي خداوند كرسي را آفريد بر پايه هاي آن نوشت : لا اله الا الله محمد رسول الله علي امير المومنين ؛ و وقتي خداوند لوح را آفريد نيز چنين كرد ؛ و وقتي جبريل را آفريد ؛ و وقتي زمين ها را آفريد ؛ و ... پس در انتها فرمودند : ووقيت خداوند ماه را آفريد بر روي آن نوشت : لا اله الا الله محمد رسول الله علي امير المومنين ؛ و اين همان سياهي است كه در ماه مي بينيد ؛ پس هر زمان كه يكي از شما گفت : لا اله الا الله محمد رسول الله ، پس بايد بگويد :علي ولي الله

و همانطور كه در بحث بالا گذشت ، اين روايت مربوط به زمان يا مكان خاصي نيست و شامل اذان نيز مي گردد .

تاييد اين مضمون در روايات اهل سنت :

در روايات اهل سنت ، رواياتي را مي بينيم كه اين مضمون را تاييد مي نمايد :

روايت اول :

عن ابي الحمراء عن رسول الله (ص) قال: لمّا اسري بي الي السماء إذا علي العرش مكتوب لا إله إلاّ الله ، محمد رسول الله ايّدته بعلي .

الدر المنثور سيوطي ج 4 ص 153، الخصائص الكبري السيوطي ج 1 ص 7، الشفاء قاضي عياض ص 138، المناقب ابن المغازلي ص 39، الرياض النضرة في مناقب العشرة المبشّرة ج 2 ص 227، درر السمطين ص120.

از ابي حمراء از رسول خدا ( ص) روايت شده است كه فرمودند : وقتي كه من به آسمان برده شدم بر عرش نوشته شده بود كه خدايي جز خداي يگانه نيست ؛ محمد فرستاده اوست ؛ او را با علي پشتيباني نمودم .

روايت دوم :

عن ابن مسعود عن رسول الله (ص) قال: أتاني ملك فقال:يا محمّد واسأل من ارسلنا من قبلك من رسلنا علي ما بعثوا . قلت:علي ما بعثوا ؟ قال:علي ولايتك وولاية علي بن ابي طالب.

معرفة علوم الحديث حاكم النيسابوري ص96 .

از ابن مسعود - در ذيل آيه 45 سوره زخرف - از رسول خدا ( ص ) روايت شده است كه فرمود : اي محمد از فرستادگان قبل از خودت بپرس كه به چه شرطي فرستاده شده اند ؟ پرسيدم به چه شرطي فرستاده شده اند ؟ پاسخ داد : بر ولايت تو و ولايت علي بن ابي طالب

روايت سوم :

عن حذيفة عن رسول الله (ص) قال: لو علم الناس متي سمّي علي أمير المؤمنين ما انكروا فضله ، سمّي أمير المؤمنين وآدم بين الروح والجسد ، قال الله تعالي: وإذ أخذ ربّك من بني آدم من ظهورهم ذريّتهم واشهدهم علي انفسهم الست بربّكم قالت الملائكة بلي فقال: أنا ربّكم محمد نبيّكم علي أميركم.

فردوس الاخبار ديلمي ج 3 ص 399 .

از حذيفه از رسول خدا ( صلي الله عليه وآله وسلم ) روايت شده است كه فرمودند : اگر مردم مي دانستند چه زماني علي را به اميري مومنان انتخاب كردند ، برتري او را انكار نمي كردند ؛ او زماني امير مومنان شد كه آدم بين روح و جسد بود ( هنوز روح در بدن او وارد نشده بود ) خداوند مي فرمايد : « و هنگامي كه پروردگارت از فرزندان آدم از پشت هاي ايشان نسل ايشان را بيرون آورد و ايشان را شاهد بر خويش گرفت كه آيا من پروردگار شما نيستم ؟

گفتند : چرا ؛ پس فرمود : من پروردگار شمايم ؛ محمد پيامبر شما و علي امير شما .

روايت دوم :

روايتي است كه آن را سيد نعمت الله جزايري از استاد خويش مرحوم مجلسي مرفوعا از رسول خدا نقل مي كند كه فرمودند :

عن رسول الله (ص) قال: يا علي اني طلبت من الله ان يذكرك في كل مورد يذكرني فأجابني واستجاب لي .

از رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم روايت شده است كه فرمودند : من از خدا خواسته ام كه در هر جايي كه من را ذكر مي كند تو را نيز ذكر نمايد ؛ پس درخواست من را قبول كرده و مورد اجابت قرار داد .

طبق اين روايت در هر جايي كه رسول خدا ذكر مي شود ( كه اذان نيز از جمله آن هاست ) امير مومنان نيز ذكر خواهد شد .

شاهد بر اين روايت در كتب اهل سنت :

از جمله شواهد اين روايت ، روايتي است كه اهل سنت در مورد امير مومنان نقل مي كنند كه رسول خدا به ايشان فرمودند :

ما سئلت ربّي شيئا في صلاتي إلاّ اعطاني وما سألت لنفسي شيئا إلاّ سألت لك .

مجمع الزوائد ج 9 ص 110، كنز العمّال ج 13 ص 113، الرياض النضرة ج 2 ص 213 .

از پروردگار خويش در نمازم هيچ چيز نخواستم ، مگر آنكه آن را به من داد ؛ و براي خويش چيزي نخواستم مگر آنكه آن را براي تو نيز خواستم .

و قطعا در اين زمينه روايات ديگري نيز موجود بوده كه به دست ما نرسيده است ؛ مرحوم علامه مجلسي مي فرمايند :

وأقول : لا يبعد كون الشهادة بالولاية من الأجزاء المستحبة للأذان ، لشهادة الشيخ والعلامة والشهيد وغيرهم بورود الأخبار بها .

بحار الانوار ج 84 ص 111 .

و مي گويم : بعيد نيست كه شهادت به ولايت از اجزاي مستحب اذان باشد ؛ زيرا شيخ ( طوسي ) و علامه ( حلي ) و شهيد و غير ايشان ، شهادت داده اند كه رواياتي در اين زمينه آمده است .

بنا بر اين شهادت ثالثه نزد بيشتر علماي ما مكمل شهادت به رسالت رسول گرامي اسلام است و خود نيز مستحب ؛ اگر چه جزو اجزاي اذان به شمار نمي رود .

حضرت آيت الله العظمي سيستاني نيز در منهاج الصالحين ج 1 ص 191 به اين مطلب اشاره فرموده اند .

شهادت ثالثه از چه زماني شروع شده و آيا جداي از روايات عامه روايت خاصي نيز دارد ؟

ابوذر در اذان شهادت به ولايت مي داد :

در اين زمينه مراغي مصري از علماي اهل سنت در كتاب خويش السلافة في امر الخلافة دو روايت از جناب صحابي عظيم الشان ابو ذر غفاري و نيز صحابي گرانمرتبه سلمان فارسي نقل مي كند :

روايت اول در مورد ابوذر:

أخرج أن رجلا دخل علي رسول الله (صلي الله عليه واله وسلم) وقال : يا رسول الله إنّ أبا ذر يذكر في الأذان بعد الشهادة بالرسالة الشهادة بالولاية لعلي عليه السلام .

قال رسول اللّه (صلي الله عليه وآله وسلم ) كذلك ، أو نسيتم قولي في غدير خم : من كنت مولاه فعلي مولاه ) ؟ .

السلافة في أمر الخلافة، ص 32.

شخصي به نزد رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم آمده و گفت : اي رسول خدا ؛ ابو ذر در اذان بعد از شهادت به رسالت شهادت به ولايت علي مي دهد ؛ رسول خدا فرمودند : همين است ؛ آيا كلام من را در روز غدير خم فراموش كرديد كه « هركس كه من مولاي اويم پس علي مولاي اوست »؟

روايت دوم در مورد سلمان :

دخل رجل علي رسول الله صلي الله عليه وآله وسلم ، فقال : يا رسول الله ! إني سمعت أمرا لم أسمع قبل ذلك ، فقال صلي الله عليه واله وسلم : ما هو ؟ قال : سلمان قد يشهد في أذانه بعد الشهادة بالرسالة ، الشهادة بالولاية لعلي (عليه السلام) ، قال (صلي الله عليه وآله وسلم ): سمعت خيرا.

السلافة في أمر الخلافة، ص 32.

شخصي به نزد رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم آمده و گفت : اي رسول خدا ،چيزي را شنيدم كه تا كنون نشنيده بودم ، رسول خدا فرمودند : آن چه چيزي است ؟

پاسخ داد : سلمان در اذان خويش بعد از شهادت به رسالت ، شهادت به ولايت علي عليه السلام مي دهد ؛ پس حضرت فرمودند : چيز نيكويي را شنيده اي !!

بنا بر اين نمي توان و نبايد گفتن شهادت ثالثه را جزو بدعت هاي در اذان دانست .

براي تكميل بحث ، بحث بدعت هاي در اذان را نيز ضميمه مطلب بالا مي نماييم :

بدعت ها در اذان :

الصلاة خير من النوم:

1- الصلاة خير من النوم از بدعتهاي حضرت خليفه ثاني عمر بن خطاب بوده و در زمان پيامبر اكرم اين جمله در اذان وجود نداشته. چنانچه ابن حزم ظاهري، و امام مالك و قرطبي تصريح دارند:

الف ) امام مالك مي گويد:

اِن المؤذن جاء الي عمربن الخطاب يؤذنه لصلاة الصبح فوجده نائماً فقال: الصلاة خير من النوم فأمره أن يجعلها في نداء الصبح.

هنگاميكه مؤذن نزد عمر آمد تا فرا رسيدن وقت نماز صبح را به او اعلام كند عمر را ديد كه به خواب فرو رفته فرياد برآورد: الصلاة خير من النوم، پس عمر به او دستور داد تا از اين پس اين عبارت را در اذان صبح قرار دهند.

الموطّا 1: 72

ب) ابن حزم مي گويد:

الصلاة خير من النوم، ولا نقول بهذا ايضا لأنه لم يأت عن رسول اللّه - صلي اللَّه عليه و سلّم .

الصلاة خير من النوم ؛ ما آن را قبول نداريم ؛ زيرا از رسول خدا نيامده است

المحلي 3: 161

2- السلام عليك ايها الامير:

احناف به پيروي از امام ابو يوسف در فصول اذان و قبل از حي علي الصلاة جايز مي دانند جمله اي را اضافه كرده و خطاب به خليفه وقت بگويند: السلام عليك ايها الامير و رحمة الله و بركاته -

الف) سرخسي مي گويد:

قد روي عن ابي يوسف رحمة الله انه قال: لابأس بأن يخصّ الأمير بالتثويب فيأتي بابه فيقول: السلام عليك ايها الامير و رحمة الله و بركاته حي علي الصلاة مرتين حي علي الفلاح مرتين الصلاة يرحمك اللّه

از ابو يوسف روايت شده است كه گفت : اشكالي ندارد كه تنها مخصوص حاكم تثويب كند (او را به نماز دعوت كند) پس به در خانه او آمده و بگويد :"السلام عليك ايها الامير ورحمة الله وبركاته" و سپس دوبار حي علي الصلاة و دو باز حي علي الفلاح و سپس " الصلاة يرحمك الله"

المبسوط 1: 131

ب) حلبي مي گويد:

«عن أبي يوسف: لا أري بأساً أن يقول المؤذن السلام عليك أيها الامير و رحمة الله و بركاته حي علي الصلاة، حي علي الفلاح، الصلاة برحمك الله.» لاشتغال الأمراء بمصالح المسلمين، اي و لهذا كان مؤذن عمر بن عبدالعزيز - رضي الله عنه - يفعله.

از ابو يوسف نقل شده است كه گفت : اشكالي نمي بينم در اينكه موذن بگويد : السلام عليك ايها الامير ورحمة الله وبركاته حي علي الصلاة حي علي الفلاح الصلاة يرحمك الله .

زيرا حاكمان مشغول مصالح مسلمانان هستند و به همين دليل موذن عمر بن عبد العزيز چنين مي كرده است .

السيرة الحلبية 3: 304

مصادر ذيل نيز در اين زمينه مشاهده شود:

الهداية في شرح البداية 1: 42 الجامع الصغير 1: 38- تاريخ مدينة دمشق، ج 60: 40 - شرح الزرقاني 1: 215 - تنوير الحوالك ج 1، ص 71 - الذخيره 2: 47 - مواهب الجليل 1: 431، الطبقات الكبري 5: 334 و 359.

3- حذف «حي علي خير العمل» از اذان:

الف) صاحب اضواء البيان مي گويد :

كه ابن عمر در اذان خود آن را مي گفته است نيز علي بن الحسين مي گفته اين همان اذان اوليه(بدون تغيير) است .بلال نيز گاهي اينچنين اذان مي گفته است.

اضواء البيان ج8 ص 156

ب) بيهقي در سنن كبراي خود مي گويد :

1842 أخبرنا أبو عبد الله الحافظ وأ بو سعيد بن أبي عمرو قالا ثنا أبو العباس محمد بن يعقوب ثنا يحيي بن أبي طالب ثنا عبد الوهاب بن عطاء ثنا مالك بن أنس عن نافع قال كان بن عمر يكبر في النداء ثلاثا ويشهد ثلاثا وكان أحيانا إذا قال حي علي الفلاح قال علي أثرها حي علي خير العمل ورواه عبد الله بن عمر عن نافع قال كان بن عمر ربما زاد في أذانه حي علي خير العمل ورواه الليث بن سعد عن نافع

ابن عمر در اذان خود سه بار الله اكبر مي گفت و سه بارشهادت مي داد ، وگاهي اوقات نيز وقتي حي علي الفلاح را مي گفت ، در پشت سر آن مي گفت : حي علي خير العمل ....

ابن عمر گاهي در اذانش حي علي خير العمل را زياد مي كرد .

1843 كما أخبرنا أبو عبد الله الحافظ أنا أبو بكر بن إسحاق ثنا بشر بن موسي ثنا موسي بن داود ثنا الليث بن سعد عن نافع قال كان بن عمر لا يؤذن في سفره وكان يقول حي علي الفلاح وأحيانا يقول حي علي خير العمل ورواه محمد بن سيرين عن بن عمر أنه كان يقول ذلك في أذانه وكذلك رواه نسير بن ذعلوق عن بن عمر وقال في السفر وروي ذلك عن أبي أمامة

ابن عمر در سفر اذان نمي گفت و در اذان خود مي گفت : حي علي الفلاح و گاهي در پشت سر آن مي گفت : حي علي خير العمل

1844 وأخبرنا محمد بن عبد الله الحافظ أنا أبو بكر بن إسحاق ثنا بشر بن موسي ثنا موسي بن داود ثنا حاتم بن إسماعيل عن جعفر بن محمد عن أبيه أن علي بن الحسين كان يقول في أذانه إذا قال حي علي الفلاح قال حي علي خير العمل ويقول هو الأذان الأول

از علي بن الحسين (امام سجاد) نقل شده است كه در اذان خود وقتي به حي علي الفلاح مي رسيد مي گفت : حي علي خير العمل و مي گفت اين اذان اول است (اذان قبل از تحريف)

سنن البيهقي الكبري ج1/ص424

ج) ابن ابي شيبه مي گويد :

من كان يقول في أذانه حي علي خير العمل :

2239 حدثنا أبو بكر قال نا حاتم بن إسماعيل عن جعفر عن أبيه ومسلم بن أبي مريم أن علي بن حسين كان يؤذن فإذا بلغ حي علي الفلاح قال حي علي خير العمل ويقول هو الأذان الأول

2240 حدثنا أبو خالد عن بن عجلان عن نافع عن بن عمر أنه كان يقول في أذانه الصلاة خير من النوم وربما قال حي علي خير العمل

2241 حدثنا أبو أسامة قال نا عبيد الله عن نافع قال كان بن عمر زاد في أذانه حي علي خير العمل

كساني كه در اذان خود حي علي خير العمل مي گفته اند :

...علي بن الحسين اذان مي گفت ، پس وقتي كه به حي علي الفلاح رسيد گفت : حي علي خير العمل و فرمود كه اين اذان اول است .

... ابن عمر در اذان خود مي گفت الصلاة خير من النوم و گاهي مي گفت حي علي خير العمل

...ابن عمر در اذان خود حي علي خير العمل را زياد مي كرد .

مصنف ابن أبي شيبة ج1/ص195

د) عبد الرزاق صنعاني مي گويد :

1797 عبد الرزاق عن بن جريج عن نافع عن بن عمر أنه كان يقيم الصلاة في السفر يقولها مرتين أو ثلاثا يقول حي علي الصلاة حي علي الصلاة حي علي خير العمل

ابن عمر هنگامي كه در سفر نماز مي خواند آن را دو يا سه بار مي گفت ؛ مي گفت : حي علي الصلاة حي علي الصلاة حي علي خير العمل

مصنف عبد الرزاق ج1/ص464:

هـ) متقي هندي در كنز العمال مي گويد :

23174 - عن بلال كان بلال يؤذن بالصبح فيقول حي علي خير العمل

بلال اذان صبح را مي گفت ، پس در آن مي گفت : حي علي خير العمل

كنز العمال ج8/ص161

و) ابن حجر در لسان الميزان مي گويد :

زعم أنه سمع بن هارون عن الحماني عن أبي بكر بن عياش عن عبد العزيز بن رفيع عن أبي محذورة رضي الله عنه قال كنت غلاما فقال لي النبي صلي الله عليه وسلم اجعل في آخر أذانك حي علي خير العمل وهذا حدثنا به جماعة عن الحضرمي عن يحيي الحماني

ابي محذوره گفته است : جوان بودم كه رسول خدا صلي الله عليه [وآله] و سلم فرمودند در آخر اذانت حي علي خير العمل بگو

لسان الميزان ج1/ص268

جالب اينكه مولف لسان الميزان بعد از نقل اين مطلب مي گويد وي بخاطر نقل اين روايت ضعيف است!!! يعني چون اين حرف مخالف مذهبشان است راوي آن را دروغگو مي پندارد با اينكه باقي علماي اهل سنت وي را تاييد كرده اند.

و) زيلعي مي گويد :

ما جاء في حي علي خير العمل أخرجه البيهقي عن عبد الله بن محمد بن عمار وعمار وعمر ابني أبي سعد بن عمر بن سعد عن آبائهم عن أجدادهم عن بلال أنه كان ينادي بالصبح فيقول حي علي خير العمل فأمره النبي صلي الله عليه وسلم أن يجعل مكانها الصلاة خير من النوم وترك حي علي خير العمل انتهي قال البيهقي لم يثبت هذا اللفظ عن النبي صلي الله عليه وسلم فيما علم بلالا وأبا محذورة ونحن نكره الزيادة فيه والله اعلم قال في الإمام ورجاله يحتاج إلي كشف أحوالهم انتهي واخرج البيهقي أيضا عن عبد الوهاب بن عطاء ثنا مالك بن أنس عن نافع قال كان بن عمر أحيانا إذا قال حي علي الفلاح قال علي أثرها حي علي خير العمل ثم أخرجه عن الليث بن سعد عن نافع عن بن عمر نحوه قال ورواه عبيد الله بن عمر عن نافع ان بن عمر ربما زاد في اذانه حي علي خير العمل

آنچه كه در مورد حي علي خير العمل آمده است :

بيهقي از ... نقل كرده است كه بلال اذان صبح را مي گفت پي مي فرمود حي علي خير العمل ؛ پس رسول خدا به او دستور دادند كه به جاي آن الصلاة خير من النوم را قرار دهد و آن را رها كند .

بيهقي گفته است كه اين متن با اين الفاظ - در مورد چيزهايي كه به بلال و ابا محذوره ياد دادند ( كه حي علي خير العمل را بردار و جاي آن الصلاة خير من النوم بگذار)- از رسول خدا نرسيده است ولي ما زياده را در اذان مكروه مي دانيم ( لذا حي علي خير العمل نمي گوييم)...ابن عمر گاهي اوقات وقتي مي گفت حي علي الفلاح به دنبال آن مي گفت حي علي خير العمل ... ابن عمر گاهي در اذان خود حي علي خير العمل مي گفت .

نصب الراية ج1/ص290

جالب توجه آن است زيلعي گفته است روايت صحيح نداريم كه رسول خدا به بلال گفته باشند الصلاة خير من النوم و تنها داريم كه بلال در اذان خود حي علي خير العمل مي گفت. ولي مي گويد ما زياد كردن ( حي علي خير العمل ) را در اذان مكروه مي دانيم!!!

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر (عج)



Share
1 | علي | Iran - Yazd | ١٢:٠٠ - ٢٠ ارديبهشت ١٣٨٧ |
واقعا مطالب مزخرف و جاهلانه اي داريد... شما ها دنبال حقيقت نيستيد ، فقط دنبال هوي و هوس خود هستيد. مطمئنم اگه روزي امام زمان بياد ،اولين کساني که حکم به کشتن و ارتداد ايشان ميدهيد شماها هستيد.
اساس شما شبه است ، حال مي آييد و شبه ديگران را پاسخ مي دهيد؟؟؟
وَلاَ تَلْبِسُواْ الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَكْتُمُواْ الْحَقَّ وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ.....

پاسخ:
با سلام، از ارتباط صميمانه شما سپاسگزاريم !
جناب علي ! بدون مدرك و دليل ، فحاشي كردن به ديگران فكر نمي‌كنم كار درستي باشد ! آيا بهتر نبود همان مطالبي كه به زعم شما مزخرف و جاهلانه و يا از روي هوي و هوس بود را به ما نشان مي‌دادي تا ما نيز متوجه اشتباهمان مي‌شديم ؟!
آيا به دنبال حقيقت بودن اين است كه به ديگران فحاشي كنيد ؟
جناب علي !
كسي عصباني مي‌شود و فحاشي مي‌كند كه خود به صداقت سخنش و حقانيت مذهبش اعتماد ندارد و يا اين كه دليل طرف مقابل آن قدر قوي و محكم است كه او را وادار مي كند ، به صورت غير منطقي شروع كند به توهين كردن به طرف مقابل .
پس معلوم مي‌شود كه حتي خود جناب عالي نيز به حقانيت مذهب خودتان مطمئن نيستيد و گرنه فحاشي نمي‌كرديد .
ما منتظر نقد‌هاي عالمانه از طرف دوستان شيعه و سني هستيم .
والسلام علي من اتبع الهدي .

گروه پاسخ به شبهات
2 | سادات | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٢١ ارديبهشت ١٣٨٧ |
علي ولي الله مي گيم چون دوست داريم . سوال ديگه اي ....
3 | سيد سجاد | Iran - Bahārestān | ١٢:٠٠ - ٢٣ ارديبهشت ١٣٨٧ |
آمدم دنيا برابر ديدن روي علي(ع)
ورنه من با اهل اين دنيا چه كاري داشتم
با نام اميرالمومنين زندگي مي كنيم اصلا دنيا آمدن ما به بركت وجود همين ائمه است حالا بايد نظراتي بدهيم كه معلوم نيست از كجا درآورديم يا از روي احساسات هرچه مي خواهيم بگيم.
اشهد انا عليا ولي الله
1 |خادم الحسن|Iran - Isfahan |٠١:٤٤ - ١١ اسفند ١٣٩٦ |
0
 
0
سلام علیکم
برادر محترم، در این که ما از برکت وجود ائمه اطهار علیهم صلوات الله اجمعین زندگی می‌کنیم و حتی نفس می‌کشیم، شکی نیست: بِیُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَیٰ
ما زنده‌ایم از دم مهدی، ولی عصر / با آل بوتراب عجین گشته خون ما

امّا نکته‌ای که باید توجه کرد، اینه که با دید علمی و بی‌طرف باید به هر قضیه‌ای نگاه کنیم و هر متنی رو مطالعه کنیم، مشی و سیره اهل بیت هم همین بوده، در مجادله و مباحثه نیز باید آداب آن رعایت شود، همانطور که خداوند متعال فرمودند: وَ جَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِیَ أَحْسَنُ
اینکه بخواهیم با فکر بسته و تعصب بدون دلیل و برهان متنی را مطالعه کنیم، و یا با شخصی مباحثه کنیم، دور از آداب اسلامی و سیره علوی است.
این مطالب هم کاملا معلوم هست که از کجا آمده‌اند و منابع آن کاملا و به دقت مشخص هستند و ذکر شده‌اند و اساس آن برهان و دلیل است، نه مثل سخنان شما که اساس آن تعصب کورکورانه و احساسات است.
4 | رحمان | Iran - Markaz | ١٢:٠٠ - ٢٨ ارديبهشت ١٣٨٧ |
با سلام خدمت علي آقا . سوال من از شما اين است كه كجاي فرمايشات دوستان وليعصر كه همه مستند و نقل شده از منابع مهتبر تاريخي مسلمانان چه شيعه و چه سني است نا حق بوده ؟
به اعصابتون مسلط باشيد برادر عزيزم .
5 | حسين قديري | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٢٨ ارديبهشت ١٣٨٧ |
ازاين علي آقا مي پرسيم که اگر کسي بخواهد دنبال حقيقت باشد از چه راهي ممکن است؟در تحقيقات علمي چگونه حرکت کنيم تا شما آن را در مسير حقيقت و حقيقت جويي،بدانيد؟
آيا به غير از مراجعه به منابع متقن و تاريخي(که عقلاء و منصفان به آن مراجعه مي کنند)راه ديگري نيز وجود دارد؟
اگر هست بفرماييد تا استفاده کنيم.
مگر مطالبي که به آن انتقاد و به گويندگان را به سبب نقل آن توهين مي کنيد از کتب اهل سنت نيست؟
چرا از حقايق تاريخي عصباني مي شويد؟!!!
6 | محسن رافتي | Iran - Markaz | ١٢:٠٠ - ٠١ خرداد ١٣٨٧ |
بسيار خوب است متشكرم
7 | حسين فاطمي نسب | Iran - Qom | ١٢:٠٠ - ٠٤ خرداد ١٣٨٧ |
دوستان خدا توفيقون بده از اين کار که مثل بقيه کارهاي شما زيبا و علمي و مستند بود متشکرم واقعا استفاده کردم . اجرتون با آقا امام زمان عج الله تعالي فرجه الشريف .
8 | ف- وطنخواه | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ١١ خرداد ١٣٨٧ |
سلام
1- در خانه اگر كس است يك حرف بس است . قال رسول ا..... صل ا.... عليه و آلهي وسلم يا علي دشمنانت يا مشرك اند يا منافق يا يهودي ويا زنازاده .
اين همه جرو بحث براي چيست كساني كه دغدغه دين و قيامت را دارند كافي است به سخنان پيامبر اكرم (ص) در مراجع اهل سنت سقيفه مراجعه كنند تا سره از ناسره برايشان مشخص شود .
2- وقتي قرار است كسي جانشين رسول اكرم (ص) شود بايد توسط خداوند جل جلاله در قرآن مجيد و رسول اكرم (ص) در احاديث نبوي (ص)سجاياي اخلاقيش تاييد شده باشد همانطور كه براي رسولان قبلي در قرآن آمده است.
3- چه كسي جز اميرالمومنين ومولي الموحدين قسيم النار والجنه كرم ا.. وجه (سنيها ميگويند كه ايشان چون بي گناه هستند نياز به رضي ا... عنه ندارند يعني نيازي به بخشش براي گناهانش ندارند!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!) اوصافش درقرآن مجيد و احاديث نبوي (ص) آمده است؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!! .
4- لطفا ليستي از اوصاف اميرالمومنين ومولي الموحدين قسيم النار والجنه از قرآن مجيد و احاديث نبوي (ص) تهيه شود .
5 - // // // // خليفه اول ودوم وسوم هم از قرآن و احاديث نبوي (ص) تهيه شود . هرچه باشد آنهاهم جانشين پيامبر اكرم (ص) هستند ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!.
6- نميدانم چرا جانشينان پيامبران قبلي همه بايد نبي باشند ولي جانشين پيامبر اكرم (ص) سابقه بت پرستي و شراب خواري داشته باشند پناه به خدا مي برم.
7- آخر كسي نيست به اينها بگويد كه خوب بودن صحابه پيامبر اكرم (ص) امري است طبيعي كه از قضا تعداد آنان هم كم نيست و ربطي به جانشيني پيامبر اكرم (ص) ندارد ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
8- لطفا دو ليست تهيه شده در معرض ديد همگان گذاشته شود تا گمشدگان وادي حقيقت براحتي به اين دو منبع دسترسي داشته باشند .
جزاكم ا........ خيرا
موفق ومويد باشيد
9 | علي | Iran - Ţāleb ābād | ١٢:٠٠ - ٠١ مرداد ١٣٨٧ |
با هر پاسخي که به شبهات مي دهد خدا مي داند که چه اجري نصيبتان مي شود.
10 | علي | Iran - Ţāleb ābād | ١٢:٠٠ - ٠١ مرداد ١٣٨٧ |
درود بر مرامتان
11 | عباس سالاري | United Arab Emirates - Dubai | ١٢:٠٠ - ٠٤ مرداد ١٣٨٧ |
بسمه تعالي
سلام عليکم
من کنت مولاه فهذا علي مولاه همين براي همه مسلمانان وغير مسلمانان کافي است چه کسي که اين حقيقت را بداند وعمل کنند مانند شيعه که خود را پيرو امام علي ع مي دانند بايد عمل داشته باشند اهل نماز اهل روزه وهمه واجبات باشند احترام به پدر ومادر واحترام به همسايه وغيره
پيامبراسلام ص مي فرمايد بعد از من دنباله رو اين شخصيت باشيد که همه اعمالش براي براي رضاي خداي عزوجل مي باشد اين هم از طرف پروردگار عالم مي باشد حال ديگران بيايند مسله بسازند به کجا مي رسند وتا الان به کجا رسيده اند هرکس که امام علي ع را دوست دارد بايد در عمل ثابت کند که شيعه واقعي امام علي ع هستند يا علي انت وشيعتک هم الفايزون
اين همه که تهمت مي نويسند و مي گويند در باره امام علي ع حرفي نيست فقط چرا اسم امام علي ع را در اذان مي گوييد وقتي که پيامبر امر فرموده اند ديگه حرفي نيست ان سالهايي که در مجالس به اين امام همام ناسزا مي گفتن کسي سوالي ندارد الان که اسم امام علي ع در اذان مي گويند مي خواهند اين هم را نشنوند
الان شما در اذان بگوييد يا مثل ذکر بگوييد يا براي کار ي ذکر امام علي ع بگوييد الان که امام علي ع مولي ما ست چرا به ان حضرت اقتدا نکنيم نبي اسلام که امام علي ع را خيلي دوست داشتند چرا ما دوست نداشته باشيم نبي اسلام ص که فرمودند يا عمار اگه همه مردم يک طرف قرار بگيرند وامام علي ع طرف ديگر ان طرف قرار بگير که امام علي ع باشد اين حجت براي همه مسلمانان تمام وبايد ما مسلمانان اين حجت نبي اسلام را جامه عمل بپوشانيم وديگر جاي هيچ سوالي نيست که چرا اسم امام علي ع را در اذان مي گوييد جاي غلط هم استفاده نمي شود يا بدعت هم نيست چون نبي اسلام ص از طرف خدا امام علي ع انتخاب کرده
--------------------------------------------------------------------------------------
اللهم عجل لوليک الفرج
12 | فرهاد.ف | Seychelles - Cascade | ١٢:٠٠ - ١٢ شهریور ١٣٨٧ |
باسلام

وقتي حاكم نيسابوري در معرفة علوم مياد ميگه از ابن مسعود – در ذيل آيه 45 سوره زخرف - از رسول خدا ( ص ) روايت شده است که فرمود : اي محمد از فرستادگان قبل از خودت بپرس که به چه شرطي فرستاده شده اند ؟ پرسيدم به چه شرطي فرستاده شده اند ؟ پاسخ داد : بر ولايت تو و ولايت علي بن ابي طالب !!!! ايا ديگه جاي انكار از طرف برادران اهل سنت هست؟؟؟ يا شايد ايشان خودشان را از حاكم نيشابوري صاحب مستدرك داناتر ميدانند !!!!!
13 | سيدفريدالدين محمد صديقيان | Iran - Zanjan | ١٢:٠٠ - ٢٠ شهریور ١٣٨٧ |
يا علي دشمنانت از حقد وحسد و دشمني فضائل تو را كتمان مي كنند و دوستانت از روي ترس و تقيه اما بسيار جاي تعجب است كه در تمام كتابها پر است از فضائل تو .
14 | مهدي لارودي | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٢٨ مهر ١٣٨٧ |
اهل سنت حضرت علي را دوست دارند اما پيامبر را بيشتر.درست برعكس شما.
15 | رضا | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٢٩ مهر ١٣٨٧ |
اهل سنت علي را دوست دارند .رسول اكرم را دوست دارند.قاتل دختر رسول الله را دوست دارند .دشمن علي را هم دوست دارند.يزيد و معاويه را هم دوست دارند.خلاصه همه را دوست دارند.دوست و دشمن را با هم دوست دارند!!!به به چقدر عالي!
16 | فاطمه | United Kingdom - Loughborough | ١٢:٠٠ - ١٥ آبان ١٣٨٧ |
شيعه ها علي را دوست دارند به خاطر پيامبر چون ايشان فرموده اند وعلي را دوست دارند چون مطيع محض رسول اکرم(ص) بود وعلي را دوست دارند چون جان پيامبر بود (انفسنا در آيه ي مباهله).
17 | شعيب | Italy - Rome | ١٢:٠٠ - ٢٠ آبان ١٣٨٧ |
سعي در نزديكي سني و شيعه كنيد تا دوري ///////
18 | علي | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ١٦ آذر ١٣٨٧ |
من هم مي خواستم بدانم چرا سني ها در اذان صبح خود مي گويند : الصلاه خير من النوم . نماز بهتر از خواب است
خب اين كه معلوم است نماز بهتر از خواب است ديگر در پشت بام مساجد داد زدن نمي خواهد كه آهاي مردم نماز بهتر از خواب است .
كل اذان را به هم ريختند اين سني ها وقتي كه حي علي خيرالعمل را برداشتند .
گروه پاسخ به شبهات از شما نهايت تشكر را دارم .
19 | علي | Iran - Shahr-e Qods | ١٢:٠٠ - ٢٢ آذر ١٣٨٧ |
سلام خيلي استفاده كردم ومفيد بود اگر كاربران محترم نيز سوالاتي ديني ويا روانشناسيو مشاوره اي هم داشته باشند ما به دو صورت پاسخگو هستيم اينم آدرسش http://www.eporsesh.com/
يك راه ديگه هم پاسخگوئي از طريق پيامك اينم شماره پيامك 30007461
با تشكر
روحاني مقدم يكي از پاسخگويان سايت مذكور
20 | سلامات | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٣٠ آذر ١٣٨٧ |
شهادت ثالثه از چه زماني شروع شده و آيا جداي از روايات عامه روايت خاصي نيز دارد ؟
ابوذر در اذان شهادت به ولايت مي‌داد :
در اين زمينه مراغي مصري از علماي اهل سنت در کتاب خويش السلافة في امر الخلافة دو روايت از جناب صحابي عظيم الشان ابو ذر غفاري و نيز صحابي گرانمرتبه سلمان فارسي نقل مي کند :
روايت اول در مورد ابوذر:
السلافة في أمر الخلافة، ص 32.
شخصي به نزد رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم آمده و گفت : اي رسول خدا ؛ ابو ذر در اذان بعد از شهادت به رسالت شهادت به ولايت علي مي دهد و در دين بدع ت کرد ؛ رسول خدا فرمودند ابوذر را صدا کرد و سپس روي به معترضين گفت مگر من به شما نگفتم راستگو تر از ابوذر در بين شما نيست آيا کلام من را در روز غدير خم فراموش کرديد که « هرکس که من مولاي اويم پس علي مولاي اوست »؟ بعدا" واقعيت تلخي به آنها گفت. به انها گفت بعد از من همه شما از دين بر مي گرديد.
روايت دوم در مورد سلمان :
السلافة في أمر الخلافة، ص 32.
شخصي به نزد رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم آمده و گفت : اي رسول خدا ،چيزي را شنيدم که تا کنون نشنيده بودم ، رسول خدا فرمودند : آن چه چيزي است ؟
پاسخ داد :‌سلمان در اذان خويش بعد از شهادت به رسالت ، شهادت به ولايت علي عليه السلام مي دهد ؛ پس حضرت فرمودند : چيز نيکويي را شنيده اي !!
بنا بر اين نمي توان و نبايد گفتن شهادت ثالثه را جزو بدعت هاي در اذان دانست .
بدعت ها در اذان :
الصلاة خير من النوم:
1- الصلاة خير من النوم از بدعتهاي خليفه ثاني‌عمر بن خطاب بوده و در زمان پيامبر اکرم اين جمله در اذان وجود نداشته. چنانچه ابن حزم ظاهري، و امام مالک و قرطبي تصريح دارند:
الف ) امام مالک مي‌گويد:
اِن المؤذن جاء الي عمربن الخطاب يؤذنه لصلاة الصبح فوجده نائماً فقال: الصلاة خير من النوم فأمره أن يجعلها في نداء الصبح.
هنگاميکه مؤذن نزد عمر آمد تا فرا رسيدن وقت نماز صبح را به او اعلام کند عمر را ديد که به خواب فرو رفته فرياد برآورد: الصلاة خير من النوم، پس عمر به او دستور داد تا از اين پس اين عبارت را در اذان صبح قرار دهند.
الموطّا 1: 72
21 | احسان ديزگاني | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٢٠ بهمن ١٣٨٧ |
با سلام خدمت شما سروران. درباره مسايل دوستان جواب هاي به جايي داده شده. من مدت سه سال هستش كه به دنباله جوابي براي سوال خودم مي گردم,چرا در دين مسيحيت حضرت عيسي (ع) را فرزند خداوند و او را بعضي مواقع خدا هم مي خوانند(زنده كردن مردگان,قيام كردن از ميان مردگان را دليل بر فرزندي او مي دانند) چرا در قران كتاب اسماني ما مسلمانان(سوره توحيد)گفته شده كه خداوند نه زاده و نه زايده شده.(حضرت عيسي(ع)در كتاب خود ,خود را فرزند خدا ميداند)حال با توجه به ادعاي اين حضرت و نوشته كتاب حق كدام يك صحت دارد؟چرا هر كدام اداي بر حقانيت خود دارن؟متشكرم.

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
بهتر است بدانيد در كتاب تورات و انجيل موجود (عهد قديم و جديد)‌ مطالب بسيار مربوط به نقل تاريخ بعد از به صليب كشيدن عيسي نيز مطرح شده است !!! آيا ممكن است عيسي خود اين مطالب را در كتاب خويش آورده باشد ؟
يا مواردي كه هر خواننده يقين به وجود تحريفاتي در اين دو كتاب مي كند . به همين سبب اين ادعا كه اكنون در اين كتاب ،‌ بحث فرزند خدا بودن مطرح شده است و اين كتاب نيز كتاب آسماني است ،‌نمي تواند دليل به حساب آيد ؛ زيرا آنچه كتاب آسماني بود به دست ما نرسيده است و آنچه موجود است ، كتابي تحريف شده است .
مي توانيد بسياري از تناقضات اين كتاب و دروغ هاي آن را در آدرس ذيل ملاحظه نماييد :
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?frame=1&bank=maghalat&id=123

اما آنچه مسيحيان به عنوان دليل بر فرزند خدا يا خدا بودن عيسي مطرح مي كنند ، در مورد بسياري افراد ديگر نيز در كتب آسماني ايشان آمده است . در مناظره اي كه امام رضا عليه السلام با بزرگان مسيحيت داشته اند به اين مطلب اشاره فرموده اند ؛ مي توانيد تفصيل اين مناظره را در آدرس ذيل ملاحظه نماييد :
http://toos.valiasr-aj.net/page2/m7_monazerat.php
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات

22 | مجيد حقي | Iran - Ardabil | ١٢:٠٠ - ٢٣ بهمن ١٣٨٧ |
فرق خداي آنها وخداي ما:
خداي انها اندازه خاصي دارد وديده مي شود يعني درجايي هست ودر جايي غايب است
پس در روز قيامت مي توان جايي را پيدا کرد که در آنجا خدا نباشد و از غذابش نجات يافت
ولي خداي ما همه جا هست ونمي توان از حکومتش به جايي فرار کرد
خداي انها چندان هم عادل نيست ودر روز حساب رسي نيکي عده اي را ميبيند ولي خلاف شان را نمي بيند (به علت به دنيا آمدن در زماني خاص)
ولي خداي ما هرکس را که ذره اي کار خوب کند مزدش را مي دهد و اگر ذره اي کار بد کند عذابش را خواهد ديد حالا هرکس که مي خواهد باشد چه پيامبر چه ابليس
23 | سيدسجاد | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٠٣ فروردين ١٣٨٨ |
سلام همانگونه كه ميدانيد "شيخ صدوق عليه الرحمه" يكي ازبزرگترين پايه گذاران فقه شيعه اثني عشري بوده وكتاب شريف "من لايحضرالفقيه" ايشان يكي از "چهار" كتاب اصلي ومرجع شيعه است .اودراين كتاب غاليان را " لعنت " كرده كه جمله" اشهدان علي ولي الله " را وارد اذان كرده اند.پس نتيجه اينكه شما حتي به كتب اصلي ومرجع خودتان هم هيچ عقيده اي نداشته وآنها راداراي اعتباروارزش نمي دانيد.

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
بهتر بود اصل كلام مرحوم شيخ صدوق را بياوريد تا مشخص شود ايشان چه مي گويند :
والمفوضة لعنهم الله قد وضعوا أخبارا وزادوا في الاذان " محمد وآل محمد خير البرية " مرتين ، وفي بعض رواياتهم بعد أشهد أن محمدا رسول الله " أشهد أن عليا ولي الله " مرتين ، ومنهم من روى بدل ذلك " أشهد أن عليا أمير المؤمنين حقا " مرتين ولا شك في أن عليا ولي الله وأنه أمير المؤمنين حقا وأن محمدا وآله صلوات الله عليهم خير البرية ، ولكن ليس ذلك في أصل الاذان ، وإنما ذكرت ذلك ليعرف بهذه الزيادة المتهمون بالتفويض ، المدلسون أنفسهم في جملتنا
مفوضه كه خدا ايشان را لعنت كند ، اخباري به دروغ آورده و در اذان چنين اضافه كردند كه محمد وآل محمد خير البريه اند ؛ و در بعضي از روايات آنها چنين آمده است كه بعد از اشهد ان محمدا رسول الله دو بار بگو اشهد ان عليا ولي الله .... و شكي نيست كه علي ولي الله است ... اما در اصل اذان چنين نيست . و من اين را گفتم تا با اين زياده در روايات ، متهمان به تفويض را كه خود را در بين ما جا داده اند پيدا كنيم .
يعني مرحوم شيخ صدوق نيز مي فرمايند اين مطلب جزو اصل اذان نيست و كسي كه ادعا كند اين مطلب جزو اصل اذان است از مفوضه است و بدعت گذار . و ما نيز همين را مي گوييم . و همين تلاش هاي مرحوم شيخ صدوق بوده است كه اكنون در كتب ما چنين مطالبي يافت نمي شود .
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
24 | خادم صاحب الزمان (عج) | Seychelles - Cascade | ١٢:٠٠ - ١٤ فروردين ١٣٨٨ |
سلام عليکم در مورد حديث : عن ابن مسعود عن رسول الله (ص) قال: أتاني ملك فقال:يا محمّد واسأل من ارسلنا من قبلك من رسلنا على ما بعثوا . قلت:على ما بعثوا ؟ قال:على ولايتك وولاية علي بن ابي طالب. معرفة علوم الحديث حاكم النيسابوري ص96 . که نقل کرده ايد تحقيقي انجام شده که اميدوارم براي سايت مفيد باشه : بررسي سندي و رجالي اين حديث معرفة العلوم حاکم نيشابوري ص 96 : اولا حاکم نيشابوري به گفته شمس الدين ذهبي امام المحدثين بعد از نقل اين روايت ميگويد که اين روايت از محمد ابن مظفر نقل شده و ميگويد او نزد ما ثقه و مورد اطمينان هست. ذهبي در شرح ابن مظفر مينويسد: الامام ابوالمظفر... و همچنين او را هم عصر و رفيق امام غزالي ميداند تاريخ الاسلام ذهبي ج 34 ص 312 و خطيب بغدادي در هنگام نقل حديث از اون به او لقب حافظ ميدهد !!!!! تاريخ بغداد ج 14 ص 321 اما وقتي الباني به اين حديث ميرسد ميگويد : اين حديث موضوع(ساختگي) است . 4884 - ( يا عبدالله ! أتاني ملك فقال : يا محمد ! (واسأل من أرسلنا قبلك من رسلنا) على ما بعثوا ؟ قال : قلت : على ما بعثوا ؟ قال : على ولايتك وولاية علي بن أبي طالب ) . السلسلة الضعيفة - مختصرة بعد تنها ايرادي که از اين حديث ميگرد وجود : 1.محمد ابن خالد ابن عبدالله الواسطي الطحان 2.علي ابن جابر است 1.محمد ابن خالد ابن عبدالله الواسطي الطحان: و اما در مورد محمد ابن خالد ابن عبدالله او را از ديدگاه مورخان ضعيف ميداند !!!!!! اين در صورتي هست که افرادي مانند ابن ماجه قزويني صاحب يکي از صحاح ستة و ابن حبان و .... از او حديث نقل کرده اند !!!!!!!!! صحيح ابن حبان ج 6 ص364 : 2637 - أخبرنا الحسن بن سفيان قال : حدثنا محمد بن خالد بن عبد الله الواسطي و جمعة بن عبد الله البلخي ... قال شعيب الأرنؤوط : إسناده صحيح .... ... اقاي ابن حجر هيثمي از بزرگان محدثين اهل سنت هست در کتاب مجمع زوائد جلد 10 ص 93 باب جامع في التسبيح و التحميد و غيرهما ميگويد : وثقه ابن حبان در ضمن جناب ابن حبان ايشان رو در کتاب ثقات خود به عنوان شخصه ثقه مياورد: الثقات ابن حبان جلد 9 ص 90 ... اين شخص اگر ضعيف هست و ثقه نيست در کتب صحاح ستة چه ميکند؟؟؟؟ سنن ابن ماجه قزويني ج1 ص539 /الجزء پنجم ص 280 : 1758 - حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ خَالِدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْوَاسِطِىُّ حَدَّثَنَا أَبِى عَنْ عَطَاءِ بْنِ السَّائِبِ عَنْ سَعِيدِ بْنِ جُبَيْرٍ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ رُخِّصَ لِلْكَبِيرِ الصَّائِمِ فِى الْمُبَاشَرَةِ وَكُرِهَ لِلشَّابِّ. و جناب ابن کثير دمشقي هم از قول ابن ماجه حديثي نقل ميکند که در ان نام اين شخص وجود دارد : البداية و النهاية ابن کثير ج 3 ص 285 ... ابويعلي الموصلي /مسند ابي يعلي ج 5 ص 293 /جزء 6/ص458 : 2845 - حدثنا محمد بن خالد بن عبد الله الطحان ، حدثنا أبي ، حدثنا سعيد ، عن قتادة ، عن أنس... ... ابن حجر عسقلاني در الاصابة : ابن حجر از او حديث نقل ميکند و احاديث او را موضوع نميداند : الاصابه في معرفة صحابه ج8 ص66 /الجز 3 ص 457 : وأسنده من طريق محمد بن خالد بن عبد الله الطحان عن أبيه عن أبي الجليل عن... ... الاصابه في معرفة صحابه جزء 2 ص397 .... شخصي که امام قزويني صاحب صحاح ستة و ابن حبان و ابن حجر عسقلاني و امام ثعلبي و ... از او روايت نقل ميکنند و بر او خورده نميگرند چگونه فردي ضعيف است در نقل راويت ؟؟؟؟؟؟؟ 2. علي ابن جابر : جالب اينجاست که وقتي جناب الباني به نام اين شخص ميرسد مگويد او را نميشناسد ! السلسلة الضعيفة والموضوعة الباني در توضيح حديث 4884السلسلة الضعيفة - مختصرة تمام کساني که اين حديث را در کتابشنان اورده اند يا شخص را به نام همان علي ابن جابر نقل کرده اند : از جمله :تاريخ دمشق ابن عساكر، ج42، ص241 - متوفي قرن ششم تفسير امام ثعلبي، ج8، ص337 - متوفي قرن پنجم شواهد التنزيل حاكم حسكاني، ج2، ص223 -متوفي قرن پنجم ... همچنين حاکم نيشابوري اين راوي رو به اسم علي ابن جابر مياورد در رديف راويان که اين نشان ميدهد ايشان شخص شناخته شده اي در بين محدثين بوده !!!! که جناب ابن حبان در کتاب رجالي خودالثقات نام ايشان را ميبرد علي ابن جابر الاودي من اهل الموصل يروي عن ابي نعيم... علي ابن جابر الاودي از اهالي موصل و ابونعيم از او روايت نقل ميکند الثقات ابن حبان جلد 8 ص474 ابن عساکر در کتاب خود نام او را به عنوان علي ابن جابر الجابري الموصلي مياورد : انبا ابونعيم ... علي ابن جابر الجابري الموصلي .... در اينجا ابونعيم باز او روايت ميکند تاريخ مدينه دمشق -ابن عساکر-ج 30 ص 306 شمس الدين ذهبي در شرح حال ايشان ميگويد : علي ابن جابر الجابري الموصلي الذي لقيه ابونعيم ... علي ابن جابر جابري موصلي کسي که ملاقات کرده ابونعيم را ... سير اعلام النبلاء جلد 16 ص 134 ... بله اين علي ابن جابر موصلي شناخته شده مورخين و محدثين بود که ابن اثير و حاکم و ثعلبي ... اسم اين راوي را اينگونه نقل کرده اند چطور جناب الباني راوي رو که جزء ثقات هست و ذهبي و ابن عساکر و امام ثعلبي و حاکم نيشابوري او را مشناسند و از او حديث نقل ميکنند را نميشناسد ؟؟؟؟؟؟ و ميگويد من او را نميشناسم؟؟؟؟؟؟؟؟؟ و به همين دليل روايت رو رد ميکند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ اين کار الباني وهابي بجز عناد و دشمني با روايات در شان علي ع چيز ديگري هست؟؟؟؟؟ موفق و پيروز باشيد اللهم عجل لوليک الفرج

پاسخ:
با تشكر از شما دوست گرامي
25 | Mahdi | Canada - Vancouver | ١٢:٠٠ - ١٥ تير ١٣٨٨ |
salamon Alaykom
Thanks for very complete information about Azan, I was looking for these kind of information for my speech Alhamdulellah I found it in your website. Thanks and JASA KOMOLLAH
but for those of you that think Shia is not right or Kafer or what ever, just go back to you Amams or Khalifa's backround I am not telling that just read in SONNI read it from shia but take a questions to you amams and ask for good= explanation, all above reasons came from Sonni if you say its wrong you mean your Amam was wrong
26 | محمد علي | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ١٧ شهریور ١٣٨٨ |
ٍسلام خدا بر علي ! در کتاب اوليات سيوطي آمده است که عمر بدين خاطر عبارت حي علي خير العمل را از اذان حذف کرد که خود مي گفت : بيم دارم که مردم جهاد را واگذارند اگر بدانند که نماز بهترين عمل است!!!! و در جايي ديگر خواندم که روزي وي براي نماز صبح خواب ماند و هر چه موذن اذان گفت بيدار نشد، نتيجتا موذن فرياد زد که الصلوه خير من النوم يعني نماز بهتر از خواب است، سپس عمر بيدار شد و او را تمجيد کرد و دستور داد اين عبارت به ابتداي اذان صبح اضافه شود. سيوطي از بزرگان بي بديل اهل سنت مي گويد: عمر اولين کسي بود که سجده بر غير از زمين و خاک را جايز دانست. عمر اولين کسي بود که دست بسته نماز خواندن را بدعت نهاد. عمر اولين کسي بود که نماز تراويح را جعل کرد و دستور به جماعت خواندن اين نماز مجعول را داد! حال ما سوالمان اين است که اين عمر که خود از طرف ابوبکري که در حالت احتضار و بي هوشي است به خلافت مي رسد و آن ابوبکر که به گفته عمر به طور نابخردانه و ناگهاني يعني به صورت «فلته» با او بيعت شد چه حقي داشت که دين خدا را تباه کند؟
27 | Hooman Kianoush | United States - Pearisburg | ١٢:٠٠ - ٢٥ شهریور ١٣٨٨ |
سلام ممنون از زحمتي كه در پاسخ دادن مي‌كشيد . متاسفانه من خارج از ايران زندگي مي‌ كنم و دسترسيم به مطالب ديني كمه براي ياد گيري زبان عربي چه كار بايد كرد ؟ مي تونيد منو راهنمايي كنيد ؟ يك سري كامل روايت و تفسير قرآن از موسسه نور در ايران داخل چند تا دي وي دي سفارش دادم ولي همشون ترجمه نداره . عربي هم خوب نمي فهمم . چه كار بايد كرد ؟ ممنون هومن

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
1- براي يادگيري زبان عربي ، بهترين روش ، در ارتباط بودن با كساني است كه به اين زبان صحبت مي‌كنند و خوشبختانه در خارج از ايران ، به خاطر اينكه مسلمانان ، (از همه كشورها) با يكديگر در ارتباط بيشتري هستند دسترسي به چنين كساني آسانتر است . مي‌توانيد با برقراري ارتباط با آنها ، و سعي در يادگيري زبان عربي از آنها ، به اين زبان آشنايي پيدا كنيد .
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
28 | momen abdullah | Malaysia - Kuala Lumpur | ١٢:٠٠ - ٠٧ مهر ١٣٨٨ |
يکي از توطئه هاي کلاسيک يهوديان مخفي (از جمله دونمه ها) براي به انحراف کشيدن اديان الهي ساختن اوليا دروغين است. براي مثال به يکي از اين اوليا دروغين محبين عايشه به نام رياض احمد گوهر شاهي آشنا شويد: http://en.wikipedia.org/wiki/Riaz_Ahmed_Gohar_Shahi اين گروه از محبين عايشه ادعا مي‌کنند که تصوير ولي خود را در «ماه» «خورشيد» «نبولا»(غبار کهکشاني) «حجر الاسود» و ... ديده اند: http://www.goharshahi.com/ از آن جالب اين محبين عايشه «صوفي» ادعا مي‌کنند که مولايشان با حضرت عيسي مسيح (ع) در آمريکا ديدار کرده است!!!! بعد از مرگ اين ولي تقلبي پيروان او به امر اربابان لندن نشين خود توطيه فوق العاده خطرناکي را پياده کردند. اين صوفي ها ادعا مي‌کنند که احمد گوهر شاهي نمرده است و در غيبت است. و مردم مي‌توانند با نماينده او تماس بگيرند!!!! اين يعني دقيقا تلاش براي لوث کردن واقعا غيبت ولي امر امام زمان (عليه اسلام). مردمان غافل وقتي اعمال احمقانه اين گروه را ببينند نسبت به هرگروهي که ادعاي غيبت ولي خود را مي‌کند بدبين مي‌شوند. آري صوفي ها پيروان گوهرشاهي رسما ادعاي امام مهدي بودن او را دارند. ولي بياييد تعمقي کنيم و ريشه اين خدمات به يهود را از جانب محبين عايشه را بررسي کنيم: عزيزان شيعه. ما در زماني زندگي مي‌کنيم که کفار به آن درجه از علم و دانش رسيده اند که به بتوانند در سطح ماه به تبليغ لوگوي کمپاني ها عظيم بپردازند: http://www.moonpublicity.com/mp/ برنامه آنها حرکت دادن ماشين هاي برسطح ماه و ايجاد خطوطي برسطح آن است. و يا به به چشمان خود مي‌بينيم که کفار رازهاي درون هسته و سلول و اعماق زمين و خورشيد را آشکار مي‌کنند. و يا از ميلياردها سال قبل خبر مي‌دهند. و يا به ارسال سفايني به کرات ديگر مشغول هستند. حال با خود فکر کنيد که تمام اين کتب فيزيک و شيمي و بيولوژي و رياضيات و تاريخ در نوک انگشتان خاتم النبين محمد مصطفي (صلي الله عليه و آله) بود و است. در واقع هيچ علمي و سري و رازي از علوم بر هيچ دانشمندي هويدا نشد مگر آنکه بر محمد مصطفي (صلي الله عليه و آله) آشکار شده بود. عزيزان. ريشه تمام اين بازي هاي يهود و دين هاي ضلالت، و بدبختي بشريت به بزرگترين «بلوف»، به زشت ترين «دروغ» ، به ظالمانه ترين «حکم»، به مهمل ترين «ادعا»، به خبيث ترين «دزدي»، به بي شرمانه ترين «انتساب» و به جنون آميزترين «خود بزرگربيني» توسط يک Megalomaniac به نام <<<عتيق>>> برمي‌گردد. آري آن هنگام که <<<عتيق>>> ادعاي خلافت بزرگترين فيزيکدان و عالم ترين بيولوژيست و دانا ترين شيمي دان و فکورترين رياضي دان و حاذق ترين پزشک و حکيم ترين فيلسوف و عابد ترين خلق را کرد بشريت در پرتگاه يهود و شيطان و مسيح ها و مهدي هاي تقلبي افتاد. يا علي
29 | مجيد م علي | United Arab Emirates - Dubai | ١٢:٠٠ - ٠٧ مهر ١٣٨٨ |
با سلام برادر عزيز جناب اقاي ص-صالح با احترام , والله اگر معاويه هم موفق شده بود بايد مينوشتي چرا اين جماعت ""اشهد ان محمداً رسول الله "" نميگويند . يا علي
30 | مهران | Iran - Urmia | ١٢:٠٠ - ٠٧ مهر ١٣٨٨ |
سلام عليكم گروه سبائي پاسخ به شبهات : شما در روايتي كه به دروغ به حضرت جعفر بن محمد (رض)نسبت مي دهيد نقل مي كنيد كه علي امير المومنين در ماه نوشته شده است پس آيا از نظر علمي هم چنين چيزي را تاييد مي كنيد يا اين هم مثل روايات ديدن خميني در ماه و يا تبرك بودن ادرار ومدفوع ايمه ويا 13 نفر بودن امامانتان جزو احاديث كفر آميز است!!! چطور مي شود وقتي علي ولي الله در معراج به پيامبر گفته شود ايشان آنرا در اذان ثبت نمي كند ولي شما كج مذهبان رو به زوال داريد بر خلاف نظر پيامبر عمل مي كنيد . چطور مي شود اين عبارت در هيچ منبعي از منابع مربوط به حيات علي وحسنين (ع) در اذان نيامده و حضرت هم در هيچ جايي به اين مضمون اشاره اي نداشته مخصوصا نهج البلاغه ؟ چرا در سيره ابن هشام كه ابو اسحاق شيعه آن را جمع آوري كرده چنين چيزي نيست ؟ پس مي شود گفت اين چيزي نيست بجز همان بوي تعفن جوراب مساجدتان كه زينت بخش اهل آن مساجد است كه البته شما مساجد نداريد بلكه مقابر داريد كه كنارش يك دهليزي به نام مسجد درست كرده ايد . اي روافض چرا داريد با آسمان و ريسمان بافتن عقايد پليد خود را ماست مالي مي كنيد چرا مي خواهيد مهر يا همان هبل و منات وعزا و لات خود را با دلايل شرعي كاملا واجب جلوه دهيد ؟ كه بعد هم عده اي آخوند بيايند بر حسب درجه اجتهاد خود مهر هاي دو طبقه و سه طبقه با تراس و آشپز خانه !!!!!! درست كنند كه وزن آنها به دو كيلو هم مي رسد .....چرا داريد عبارتي را كه در طول تاريخ بجز صفويان دشمن خدا در كنيسه هاي خود فرياد نكرده اند را به نام اسلام اكنون در ماذنه ها فريادمي كنيد ؟من نمي گويم علي ولي الله نه... من مي گويم علي هم ولي خداست و هم محبوب خدا ولي اين دليل نمي شود در اذان داد بزنيم كه اي مردم تنها علي ولي خداست و بقيه اصحاب و رنج ديدگان طفيلي اويند..!!! اين در سنت پيامبر ما نيست بلكه اين در سنت عبد الله بن سبا پيامبر روافض وجود دارد وبس. پس خواهش مي كنم روي تقيه و توريه ومعجزات و آسمان وريسمان بهم بافتن و تفسير مستثنائات قرآن مانور ندهيد كه با اين كار خود خواسته يا ناخواسته گور مذهب مشنگتان را با دستهاي خودتان مي كنيد

پاسخ:
با سلام
جناب مهران
1- مقصود شما از « شما در روايتي كه به دروغ به حضرت جعفر بن محمد (رض)نسبت مي دهيد» چيست ؟ گروه پاسخ به شبهات است ؟ و يا يكي از روات مذكور در كتب شيعه ؟
اگر مقصود گروه پاسخ به شبهات است ، كه چنين نيست ؛ و اگر مقصود يكي از روات شيعه است ، بهتر است بدانيد سند روايت ضعيف است و ما نيز به اين روايت تمسك نمي‌كنيم ؛ البته براي ما جالب است كه چرا شما هيچگاه در مورد مسائل مهم خلافي بين شيعه و سني (مانند ماجراي غدير خم و...) سخن نگفته و تنها و تنها به سراغ روايات ضعيفه‌اي كه خود شيعه آن را ضعيف مي‌داند مي‌رويد ! و بعد شيعه را متهم مي‌كنيد كه به روايات ضعيف بر ضد اهل سنت متمسك مي‌شود !
2- در مورد پاك بودن ادرار ائمه عليهم السلام ، شما بهتر است به جاي آنكه به شيعه اشكال بگيريد ، نگاهي به كتب بزرگترين علماي اهل سنت بكنيد كه گفته‌اند «باب المعجزة في بوله وغائطه»!
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=shobheh&id=71
در بخش نظرات ، در نظر شماره 29 به اين سوال پاسخ داده شده است .
3- در مورد 13 نفر بودن ائمه ! آيا در روايت آمده است امامان سيزده نفرند ؟ و يا به خاطر اشتباه در تفسير عده‌اي از علماي اهل سنت و ندانستن فنون ابتدايي معاني و بيان ، چنين برداشتي از بعضي از روايات داشته‌اند ؟
4- آيا شما روايت مربوط به شهادت دادن سلمان و ابوذر در اذان به ولايت اميرمومنان علي عليه السلام را نديديد ؟
5- سيره ابن هشام ، براي ابن اسحاق است و نه ابواسحاق و او نيز از بزرگان علماي اهل سنت است ! و نه شيعه !
6- اين مطلب چه ربطي به مساجد شيعه و بوي آنها دارد ؟ ظاهرا شما خود خبر نداريد كه تا چهل سال پيش ، حتي در مكه و مدينه ، مردم براي قضاي حاجت به بيابان رفته و با همان وضعيت به مسجد الحرام مي‌آمدند ! و هنوز هم در بسياري از بلاد سني نشين ، همين وضعيت برقرار است ؛ البته بعد از آنكه با ثروت خدادادي ، كمي فرهنگ به آنجا تزريق شد ، روشي را كه شيعيان لبنان از سال‌ها قبل مورد استفاده قرار مي‌دادند (گذاشتن پاشويه در ورودي وضوخانه مسجد)‌ به كار گرفتند !
البته اگر اين مطالب را شما دليل بر حقانيت شيعه و يا سني مي‌دانيد ، مشخص است كه چگونه و در چه سطحي فكر مي‌كنيد !
7- جالب است كه بسياري از اهل سنت ، دست كشيدن به پرده كعبه را كه جزو عبادات توقيفي نيست ، به دليل نداشتن روايتي صحيح از رسول خدا (ص) حرام مي‌دانند ، اما در نماز كه جزو واجبات و جزو عبادات توقيفي است ، بدون داشتن روايتي صحيح از رسول خدا (ص) بر روي هر چيزي (حتي بر روي پشت نمازگذار جلويي- چنين صحنه‌اي در مسجد الحرام و مسجد النبي به كرات ديده مي‌شود)
سجده مي‌كنند ! و بعد به شيعه اشكال مي‌گيرند كه چرا بر روي مهر سجده مي‌كنيد ! البته ظاهرا شما رسول خدا (ص) را نيز مشرك مي‌دانيد كه طبق روايات بخاري و مسلم بر «خمره» (تكه حصيري بافته شده به اندازه كف دست و مانند مهر) سجده مي‌كرده‌اند ! يا بزرگان علماي اهل سنت را كه براي سجده ، خشتي با خود به همراه مي‌بردند را نيز مشرك مي‌دانيد ؟
بهتر است به آدرس ذيل مراجعه كنيد و مدارك اهل سنت را در اين زمينه ببينيد !:
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=490
8- پاسخ شما در مورد عبد الله بن سبا در ادرس‌هاي ذيل داده شده است :
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=salam&id=140
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=salam&id=145
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=salam&id=141
9- خواهشمند است بعد از اين ، كمي در مورد مسائل اصلي اختلافي بين شيعه و سني تحقيق كنيد !
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
31 | ص-صالح | Iran - Qom | ١٢:٠٠ - ٠٧ مهر ١٣٨٨ |
سلام دوست عزيز شما که در مورد اذان وگفتن اشهد ان عليا ولي الله نظر ميدهي ميخوام بهت بگم شما سني ها در هر صورت که آن را در اذان خود نمي گوييدو سوالي دارم پس شما سني ها چرا حي علي خير العمل را در اذانتان نمي گوييد؟
32 | محمد علي | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٢٢ آبان ١٣٨٨ |
اللهم عجل لوليک الفرج.
33 | ص.صالح | Iran - Isfahan | ١٢:٠٠ - ١٦ دي ١٣٨٨ |
جناب آقاي مجيد م علي ممنون,من هم با نظرتون كاملا موافقم
34 | امير حسن | United States - Brooklyn | ١٢:٠٠ - ٢٨ دي ١٣٨٨ |
با سلام خدمت آقاي مهران : ما شيعيان ( به قول شما روافض ) از امامان بزرگورمان ياد گرفتيم جواب دشمني را با دوستي و رافت بدهيم ((( مكتب انسان سازي نه دشمن سازي )))كه تاثير بهتري خواهد داشت براي دو طرف لذا با فرمان پذيري از ايشان ::: ((( ربنا اغفرلنا و لاخواننا الذين سبقونا بالايمان و لا تجعل في قلوبنا غلا للذين آمنوا ربنا انك رؤوف رحيم ))) بنده در اظهار نظرات شما تناقضات زيادي ميبينم بطور مثال در رابطه با همين اظهار نظر شما ـــــــ رديف شماره 29 ---------- كه در پاسخ به گروه پاسخ به شبهات و در رد دلايل آنها به حضرت امام جعفر صادق عليه و آله الاف التحية و الثنا رييس مكتب تشيع با احترام ياد كرده ايد كه اين جاي تشكر دارد (((( جعفر بن محمد *** رض *** )))) ولي در اظهارات ديگر شما در رابطه با حضرت بقيةالله العظم (((اللهم اجعلنا من خير اعوانه و انصاره و الذابين عنه و المسارعين اليه في قضاء حوائجه والممتثلين لاوامره والمحامين عنه والسابين الي ارادته والمستشهدين بين يديه .......عج))) از مهدي موهوم ياد كرده ايد كه اينجانب فرصت تفحص و جستجو براي يافتن آن ندارم كه به شما نشاني بدهم اگر ميخواهيد ياد آوري فرماييد و بيابيد ولي اطمينان و يقين دارم شما اين صحبت را گفته ايد حال سوال من اين است كه شما چطور با احترام از امام ششم ما ياد مي كنيد ولي به فرزند خلف ايشان توهين مي كنيد اگر شما اولين و دومين امام معصوم ما را قبول نداريد همانند پنجم و ششم و لاجرم يازدهم و دوازدهم هم همين طور خواهد بود زيرا كه همه 12 امام اطهر ما نور واحد هستند ........... و باز هم از شما سوال مي كنم اين آيه قرآن را براي من تفسير كنيد ::: ((( فاستفتهم اهم اشد خلقا ام من خلقنا انا خلقناهم من طين لازب ))) و آيا طول عمر دادن به انسان سخت تر است يا خورشيد ((( بنابر نظر دانشمندان 1.300.000 بار از زمين بزرگتر و حدود 13 ميليارد سال عمر دارد و كوچكترين نقص و خللي هم در آن ايجاد نشده ))) مثل شخصي كه صداي بانگ موذن را براي نماز ظهر مي شنود و انكار محض خورشيد ميكند ((( و جعلنا من بين ايديهم سدا و من خلفهم سدا فاغشيناهم فهم لا يبصرون ))) و اينجانب خودداري ميكنم از نامبردن اسامي پيامبراني كه خداوند متعال به آنان طول عمر عنايت فرموده ولي اگر شما اعتقاد داريد و انها را ميشناسيد نام ببريد و آيا كشتن 11 امام كافي نيست و اگر زمانه همچنان ادامه ميافت همه حجت هاي الهي بايد كشته ميشدند آيا آخرين آنها براي پاك كردن زمين از همه فسق وفجور نبايد از چنگ كشندگان حجج الهي نجات يابد وبه قدرت لا يتناهي حضرت حق جلت عظمته حفظ شود آيا شما معاذ الله در قدرت و توانايي حضرت حق تشكيك داريد ؟؟؟ ((( ان ربي علي صراط مستقيم و لا حول و لا قوة الا بالله العلي العظيم )))
35 | امير حسن | United States - Brooklyn | ١٢:٠٠ - ٢٨ دي ١٣٨٨ |
با سلام خدمت كليه افراد موافق ومخالف ما درنماز به ولايت امير المومنين شهادت ميدهيم اگر به نظر مخالفين بدعت است جهنم براي ما و اگر اقرار به واقعيت است با خدا ............ ((( اشهد انا مولانا و مقتدانا مولي الموالي مولي الموحدين مولي المتقين مولي الكونين ولي الله المطلق امام البرية امام الخلايق امام المشارق و المغارب امير المؤمنين علي بن ابي طالب بن عبدالمطلب و ابناءه المعصومين حجج الله )))
36 | حسين | Iran - Tehran | ١٠:٣٢ - ٣١ شهریور ١٣٨٩ |
سلام اهل سنت اگر کسي را يافتند با عنوان شيعه، که نگفتن شهادت ثالثه را مبطل اذان بداند، نام و نشانش را بگويند تا شيعيان رسوايش کنند. و اما اگر نيافتند، مي‌توانند سئوال‌هاي‌شان اين‌گونه ادامه بدهند: شيعيان چرا اذان مي‌گويند؟ شيعيان چرا نماز مي‌خواندند؟ شيعيان چرا قران مي‌خوانند؟ شيعيان چرا اصلا خود را مسلمان مي‌نامند؟ اما سوالي که هميشه تاريخ شيعيان منتظرش شنيدنش بودند و متاسفانه آنان نمي‌پرسند و نمي‌پرسند!!!! باطن همه سئوال‌ها!!! اين است: شيعيان چرا دو خليفه را طعن مي‌کنند؟ شيعيان چرا عاشورا را فراموش نميکنند؟ شيعيان چرا در برپايي سوگواري براي شهادت فرزندان پيامبر صلي الله عليه و آله اصرار مي‌کنند؟ و ... و آنان هيچ‌گاه اين سوالات را نخواهند پرسيد!!! هيچ‌گاه.
37 | سيد حسن تقوي | Iran - Tehran | ١٣:٠٤ - ٠٩ آبان ١٣٨٩ |
ازشما تشكر مي كنم بخاطر جوابهاي منطقيتان


ياعلي ذاتت ثبوت قل هوالله احد نام تو نقش نگين امر الله الصمد


لم يلد از مادر گيتي ولم يولد چو تو لم يكن بعد النبي مثلت له كفوا احد
38 | سيد عبدالاعلي لطيفي | Iran - Khorramshahr | ١٥:٥٤ - ١٢ آذر ١٣٨٩ |
ضمن عرض سلام و تشكر از جوابهاي خوبتان خوب است معناي الصلاة خير من النوم را هم متذكر شويم كه نماز را بهتر از خواب اعلام ميكنند يعني اهل سنت قائلند كه اگر خواب را ترجيح دادي باز هم خوب است ولي نماز بهتر است و تازه اگر نماز را ترجيح دادي معلوم نيست عملي بهتر از آن نباشد واين سوال مطرح است كه مگر كسي غير از عمر هم بود كه در بهتر بودن نماز شك داشته باشد تا لازم شود در اذان بانگ بزنند
39 | نجات قاضي پور | Iran - Rasht | ٠٥:٥٦ - ١٣ دي ١٣٨٩ |
سلام البته از اين مقاله ي شما هم براي اثبات قضيه كمك گرفتم ممنون خدا نگهدار
40 | دوستار اهل بيت | Iran - Tehran | ٠٧:٥٠ - ٢٩ ارديبهشت ١٣٩٠ |
درجواب جناب مهران !!!!!!!!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

آيا بر مهر كه ازخاك است سجده كنيم يا بر فرش ؟؟؟
اميرالمؤمنين (عليه السلام ) را از تاءويل سجدتين پرسيدند، فرمودن سجده اولى كه سر بر زمين نهد، اشارت است به آنكه از خاك افريده شده است و سر كه برميدارد، كنايت است به اينكه از زمين برآمده است و سجده ثانيه ، تلويح به اين است كه باز به زمين باز گردد، و به خاك شود و باز كه سر برمى دارد رمزى است كه به اين كه بار ديگر از خاك برآيد و برانگيخته گردد در روز رستاخيز.

پس به اين نتيجه ميرسيم كسي كه بر فرش سجده ميكند اشارت است به آنكه از فرش يا روي فرش افريده شده است و سر كه برميدارد، كنايت است به اينكه از زير فرش شايدم روي فرش برآمده است و سجده ثانيه ، تلويح به اين است كه باز به فرش يا زير فرش باز گردد، و به پشم گوسفند يا بز يا پشم مصنوعي شود و باز كه سر برمى دارد رمزى است كه به اين كه بار ديگر از فرش برآيد و برانگيخته گردد در روز فرش شويي يا بردارقالي جهت توليد فرش دوباره . آيا غير اين است ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
  بعدی [1] [2]  
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها