2024 March 29 - جمعه 10 فروردين 1403
اگر ابوبكر و عمر، غاصب خلافت بودند ، چرا امام علي (ع) با خلفا همكاري مي كرد؟
کد مطلب: ٥١٤٨ تاریخ انتشار: ٢٨ اسفند ١٣٩٧ - ١٨:١٠ تعداد بازدید: 73179
پرسش و پاسخ » امامت و خلافت
اگر ابوبكر و عمر، غاصب خلافت بودند ، چرا امام علي (ع) با خلفا همكاري مي كرد؟

سؤال كننده : فاطمه موسوي

توضيح سؤال :

عبد الرحمن سليمي مي نويسد :

اگر حضرت علي نسبت به حضرت عمر سوء نيتي مي داشت يا قلباً از او ناراضي بود و او را غاصب حق خود مي دانست ، همواره منتظر فرصتي براي اعاده حق خود مي شد و براي غاصب حق خود از اين فرصت طلايي استفاده مي كرد آنجا كه حضرت عمر از سيدنا علي مشاوره اي در مورد رفتن خود براي جنگ با ايرانيان خواست او را راهنمائي مي كرد كه شخصاً به ميدان نبرد برود و در آنجا كشته شود و زمينه براي خلافت وي فراهم آيد ؛ اما مي بينيم كه چگونه با دل سوزي و صميميت فوق العاده در راستاي خيرخواهي عمر و ساير مسلمين مي كوشد. همانا مشورت او از عمق جان برخاسته و حقا كه چنين پيشنهادي جز از قلب پاك و بي غرض و از مردي بلند همّت و آينده نگر صادر نمي شود. حقا كه علي چنين بود و اين عمل از آزاده اي چون او شگفت آور نيست . خداوند او را از سوي اسلام و مسلمين شايسته ترين پاداشها را كه به دوستان مخلص خود مي دهد عنايت فرمايد.

اگر سيدنا علي مخالف حكومت خلفا مي بود وزير و همكار آنها نمي گرديد. در كتاب تاريخ ابن اثير ج 3، ص 55، نقل شده كه حضرت علي بهترين مشاور و خيرخواه سيدنا عمر و قاضي توانا و حكيمي براي مسائل پيچيده بود.

حتي از سيدنا عمر نقل شده كه گفت: «لولا علي لهلك عمر» اگر علي نبود، عمر به هلاكت مي رسيد.

خلافت و انتخاب ، عبدالرحمن سليمي ، ذيل پاسخ چهارم و پانزدهم از بحث واقعه ي غدير خم .

نقد و بررسي :

مشورت وراهنمائي هاي دل سوزانه :

تمام آن چه كه از آن با عنوان همكاري امير مؤمنان عليه السلام با خلفا ياد مي شود به سه دسته تقسيم مي شود:

1 . مشورت در امور قضائي ؛

2 . مشورت در امور دفاعي و جنگي ؛

3 . مشورت در مسائل علمي و حلّ مشكلات اعتقادي .

نقش امير المؤمنين در اين موارد حد اكثر به اندازه پاسخ به درخواست ارشاد وراهنمائي طرف مقابل است كه وظيفه هر مسلماني است . حتي اگر طرف مشورت غير مسلمان باشد ، باز هم وظيفه دارد كه با نهايت امانت داري وي را راهنمايي كند ؛ چه رسد به اين كه اگر مسأله حفظ اساس اسلام و دين خدا در ميان باشد .

مرحوم سيد مرتضي در اين باره مي فرمايد :

فأما استدلاله علي رضاه بما ادعاه من إظهار المعاونة والمعاضدة ، وأنه أشار عليه بقتال أهل الردة فإنه ادعاء معاونة ومعاضدة علي سبيل الجملة لا نعرفها ، ولو ذكر تفصيله لتكلمنا عليه ، فإن أشار بذلك إلي ما كان يمدهم به من الفتيا في الأحكام ، فذلك واجب عليه في كل حال ، ولكل مستفت فلا يدل إظهار الحق والتنبيه علي الصواب في الأحكام لا علي معاونة ولا معاضدة ، وإن أشار إلي ما كان منه عليه السلام في وقت من الأوقات من الدفع عن المدينة فذلك أيضا واجب علي كل مسلم وكيف لا يدفع عن حريمه وحريم المسلمين ، فأي دلالة في ذلك علي ما يرجع إلي الإمامة .

فأما المشورة عليه بقتال أهل الردة فما علمنا أنها كانت منه ، وقد كان يجب عليه أن يصحح ذلك ، ثم لو كانت لم تدل علي ما ظنه لأن قتالهم واجب علي المسلمين كافة والمشورة به صحيحة .

ادعاي شما مبني بر كمك و همكاري علي عليه السلام با خليفه، مانند راهنمائي ابوبكر بر جنگيدن با اهل ردّه، صرف ادعا است واگر تفصيل آن بيان مي شد بهتر مي توانستيم پاسخ دهيم، واگر مقصود ارشاد در احكام الهي باشد اين امر بر عالم به مسائل دين واجب است وبايد وظيفه درست را بيان كند، از اين مطلب نمي توانيد همكاري با آنان را استفاده كنيد، واگر مقصود شما مشاوره با علي عليه السلام در دفاع از مردم مدينه وجان وناموس مردم است اين هم نيز واجب است چون علاوه بردفاع از حريم مردم، از جان خودش نيز دفاع كرده است واين مسائل ربطي به تاييد خلافت وامامت آنان ندارد.

واما مشورت ابوبكر با علي عليه السلام در جنگ با اهل ردّه را قبول نداريم و يا لا اقل براي ما روشن نيست، وبايد اين موضوع روشن شود، واگر دلالت بر مقصود شما نداشته باشد، اصل مشورت وراهنمائي درست است، چون جنگ با گروههايي مانند اهل ردّه بر تمام مسلمانان واجب است.

الشافي في الامامة ، علي بن الحسين الموسوي معروف به الشريف المرتضي (متوفاي436 هـ) ، ج 3 ص 251 ، ناشر : مؤسسة إسماعيليان - قم ، چاپ : الثانية ، 1410 .

حفظ دين ، بزرگترين وظيفه امير مؤمنان عليه السلام:

در بين وظائف و شؤونات امام و پيشواي منصوب و برگزيده از جانب خداوند، حفظ شريعت ونگاهباني از حوزه دين از مهمترين وظايف او است كه اگر احساس كند، اصل و اساس دين در خطر است ، به هر صورت ممكن بايد از آن جلوگيري كند .

البته اين مسؤوليت با در نظر گرفتن شرائط زماني ومكاني متفاوت است و بايد متناسب با آن شرائط تصميم نهائي را بگيرد، كه گاهي اوقات اين مهم با تحمل وبردباري و صبر كردن در برابر مصائب و سكوت در برابر حقوق غصب شده به دست مي آيد و گاهي هم نيازمند رويارويي و دخالت مستقيم و برخورد قاطع خواهد بود.

ابن حجر هيثمي به نقل از رسول خدا مي نويسد :

في كل خلف من أمتي عدول من أهل بيتي ينفون عن هذا الدين تحريف الضالين وانتحال المبطلين وتأويل الجاهلين ألا وإن أئمتكم وفدكم إلي الله عز وجل فانظروا من توفدون .

در هر قرني افراد عادلي از اهل بيت من در بين امتم خواهند بود كه تحريف گمراهان ونسبتهاي ناروا وباطل و تاويلهاي نادانان را از دين پاك ودور مي كنند، آگاه باشيد! پيشوايان شما فرستادگان شما نزد خداوند مي باشند، پس بنگريد كه چه كساني را مي فرستيد.

الصواعق المحرقة علي أهل الرفض والضلال والزندقة ، أبو العباس أحمد بن محمد بن علي ابن حجر الهيثمي (متوفاي973هـ) ، ج 2 ، ص 441 ، ناشر : مؤسسة الرسالة - لبنان - 1417هـ - 1997م ، الطبعة : الأولي ، تحقيق : عبد الرحمن بن عبد الله التركي - كامل محمد الخراط .

امير مؤمنان عليه السلام اگر چه از منصب خلافت و جانشيني به حق رسول خدا صلي الله عليه وآله بازماند و در واقع حق مسلم ايشان را غصب كردند ؛ ولي اين موضوع دليل نمي شود كه به ديگر وظايف خود عمل نكند ؛ زيرا گاهي تدبير ها و تصميم گيري هاي غلط خلفا سبب مي شد ، اساس اسلام به خطر بيفتد ؛ در اين موارد امام وظيفه داشت كه اجازه ندهد شريعت اسلامي قرباني ندانم كاري ها شود ؛ مثلاً در قضيه جنگ نهاوند ، پادشاه ايرانيان لشكر عظيمي را براي نابودي اسلام فراهم كرده بود و اگر تدبير امير مؤمنان عليه السلام نبود ، نه تنها لشكر عمر كه به طور قطع تمام مسلمانان و اسلام از بين مي رفت .

در چنين موقعيتي امير المؤمنين عليه السلام وظيفه دارد كه نظام اسلامي و دين نوپا را حفظ كند ؛ چون وظيفه او همانند هر فرد مسلمان ديگر، حفظ دين است .

در داستان شوري مي فرمايد :

بَايَعَ النَّاسُ لأبِي بَكْرٍ وَأَنَا وَاللَّهِ أَوْلي بِالأَمْرِ مِنْهُ ، وَأَحَقُّ بِهِ مِنْهُ ، فَسَمِعْتُ وَأَطَعْتُ مَخَافَةَ أَنْ يَرْجِعَ النَّاسُ كُفَّارَاً يَضْرِبُ بَعْضُهُمْ رِقَابَ بَعْضٍ بِالسَّيْفِ ، ثُمَّ بَايَعَ النَّاسُ عُمَرَ وَأَنَا وَاللَّهِ أَوْلي بِالأَمْرِ مِنْهُ وَأَحَقُّ بِهِ مِنْهُ ، فَسَمِعْتُ وَأَطَعْتُ مَخَافَةَ أَنْ يَرْجِعَ النَّاسُ كُفَّارَاً يَضْرِبُ بَعْضُهُمْ رِقَابَ بَعْضٍ بِالسَّيْفِ .

مردم با ابوبكر بيعت كردند در حالي كه به خدا سوگند من از او سزاوار تر وشايسته تر بودم، ولي از ترس باز گشت و گرايش مردم به دوران كفر وجاهلّيت وكشيده شدن شمشيرها براي زدن گردن يكديگر، سكوت كردم وشنيدم ومخالفت نكردم، سپس با عمر بيعت كردند، در حالي كه از او سزاوارتر وشايسته تر بودم، ولي باز هم شنيدم وكوتاه آمدم تا به كفر وبرادر كشي باز نگردند.

جامع الاحاديث (الجامع الصغير وزوائده والجامع الكبير) ، الحافظ جلال الدين عبد الرحمن السيوطي (متوفاي911هـ) ج 12 ص 54

تاريخ مدينة دمشق وذكر فضلها وتسمية من حلها من الأماثل ، أبي القاسم علي بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله الشافعي (متوفاي571هـ) ج 42 ، ص 434 ، ناشر : دار الفكر - بيروت - 1995 ، تحقيق : محب الدين أبي سعيد عمر بن غرامة العمري .

در حقيت امير مؤمنان عليه السلام بين ارتداد مردم و بازگشت به رسوم جاهلي و ميان صبر و شكيبائي در برابر ظلم ها و همكاري با خلفا ، يكي را بايد انتخاب مي كرد كه طبق دستور رسول خدا صلي الله عليه وآله ، گذشتن از حق غصب شده خود و همكاري با خلفا را ترجيح داد تا اصل و اساس اسلام به خطر نيفتد ، ولذا در روايتي مي فرمايد :

إِنَّ هَؤُلَاءِ خَيَّرُونَّا أَنْ يَظْلِمُونِي حَقِّي وَ أُبَايِعَهُمْ فَارْتَدَّ النَّاسُ حَتَّي بَلَغَتِ الرِّدَّةُ أَحَداً فَاخْتَرْتُ أَنْ أُظْلَمَ حَقِّي وَ إِنْ فَعَلُوا مَا فَعَلُوا .

اين قوم تصميم گرفتند تا حقم را غصب كنند وبا آنان بيعت نمايم ، گروهي سرپيچي كرده و از دين دور شدند ، پس ظلم بر حق خويش را بر گزيدم اگر چه آنان هر چه خواستند انجام دادند .

بحارالأنوار ، محمد باقر مجلسي ، ج28 ، ص393 .

دفاع از مظلوم ، وظيفه امام بود :

دخالت هاي امير مؤمنان عليه السلام در امور قضائي در مواردي بود كه عدم آگاهي خلفا به پيش پا افتاده ترين احكام اسلامي سبب مي شد كه حقي از بي چاره اي ضايع و به مظلومي از مسلمانان ظلم شود . در حقيقت آن ها پناهي جز امير المؤمنين عليه السلام نداشتند و اگر امام دخالت و از حق آنان دفاع نمي كرد ، به يقين راهي براي استيفاي حقوقشان نمي يافتند.

آن حضرت در خطبه شقشقيه ، يكي از دلائل قبول حكومت را بعد از كشته شدن عثمان ، عهد و پيماني مي داند كه خداوند از علما براي دفع ظلم از بيچارگان گرفته است :

أَمَا وَالَّذِي فَلَقَ الْحَبَّةَ وَبَرَأَ النَّسَمَةَ لَوْ لَا حُضُورُ الْحَاضِرِ وَقِيَامُ الْحُجَّةِ بِوُجُودِ النَّاصِرِ وَمَا أَخَذَ اللَّهُ عَلَي الْعُلَمَاءِ أَنْ لَا يُقَارُّوا عَلَي كِظَّةِ ظَالِمٍ وَلَا سَغَبِ مَظْلُومٍ لَأَلْقَيْتُ حَبْلَهَا عَلَي غَارِبِهَا وَلَسَقَيْتُ آخِرَهَا بِكَأْسِ أَوَّلِهَا وَلَأَلْفَيْتُمْ دُنْيَاكُمْ هَذِهِ أَزْهَدَ عِنْدِي مِنْ عَفْطَةِ عَنْزٍ ...

سوگند به خدايي كه دانه را شكافت و جان را آفريد ، اگر حضور فراوان بيعت كنندگان نبود ، و ياران حجّت را بر من تمام نمي كردند ، و اگر خداوند از علماء عهد و پيمان نگرفته بود كه در برابر شكم بارگي ستمگران، و گرسنگي مظلومان، سكوت نكنند ، مهار شتر خلافت را بر كوهان آن انداخته ، رهايش مي ساختم ، و آخر خلافت را به كاسه اوّل آن سيراب مي كردم ، آنگاه مي ديديد كه دنياي شما نزد من از آب بيني بزغاله اي بي ارزش تر است .

براي روشن تر شدن مطلب فقط به يك مورد از دخالت هاي امام در امور قضائي اشاره مي كنيم :

حدثنا عُثْمَانُ بن أبي شَيْبَةَ ثنا جَرِيرٌ عن الْأَعْمَشِ عن أبي ظَبْيَانَ عن بن عَبَّاسٍ قال أُتِيَ عُمَرُ بِمَجْنُونَةٍ قد زَنَتْ فَاسْتَشَارَ فيها أُنَاسًا فَأَمَرَ بها عُمَرُ أَنْ تُرْجَمَ فمر بها علي عَلِيِّ بن أبي طَالِبٍ رِضْوَانُ اللَّهِ عليه فقال ما شَأْنُ هذه قالوا مَجْنُونَةُ بَنِي فُلَانٍ زَنَتْ فَأَمَرَ بها عُمَرُ أَنْ تُرْجَمَ قال فقال ارْجِعُوا بها ثُمَّ أَتَاهُ فقال يا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ أَمَا عَلِمْتَ أَنَّ الْقَلَمَ قد رُفِعَ عن ثَلَاثَةٍ عن الْمَجْنُونِ حتي يَبْرَأَ وَعَنْ النَّائِمِ حتي يَسْتَيْقِظَ وَعَنْ الصَّبِيِّ حتي يَعْقِلَ قال بَلَي قال فما بَالُ هذه تُرْجَمُ قال لَا شَيْءَ قال فَأَرْسِلْهَا قال فَأَرْسَلَهَا قال فَجَعَلَ يُكَبِّرُ .

ابن عباس مي گويد : زن ديوانه اي را كه زنا كرده بود نزد عمر آوردند ، با عده اي مشورت كرد و سپس دستور داد سنگسارش كنند . هنگامي كه او را براي اجراي حدّ مي بردند ، از كنار علي عليه السلام عبور كردند ، فرمود : اين زن چه كار كرده است ؟ گفتند : ديوانه اي است از فلان قبيله كه زنا كرده است وعمر دستور به رجم وي داده است . فرمود : او را بر گردانيد ، سپس نزد عمر آمد و فرمود : مگر نمي داني از سه نفر تكليف بر داشته شده است : 1. ديوانه تا زماني كه عاقل شود ؛ 2. انسان خوابيده تا بيدار شود ؛ 3. بچّه تا به سن بلوغ به رسد. عمر گفت : آري ، شنيده ام ، فرمود : پس اين زن را رها كن ، عمر او را آزاد كرد و شروع به تكبير گفتن نمود .

سنن أبي داود ، سليمان بن الأشعث أبو داود السجستاني الأزدي (متوفاي275هـ) ج 4 ، ص 140 ، ح 4399 ، كِتَاب الْحُدُودِ ، بَاب في الْمَجْنُونِ يَسْرِقُ أو يُصِيبُ حَدًّا ، ناشر : دار الفكر ، تحقيق : محمد محيي الدين عبد الحميد .

جالب است كه بخاري نيز همين روايت را نقل كرده است ؛ اما همانند هميشه صدر و ذيل آن را حذف و فقط اين قسمت را آورده است :

وقال عَلِيٌّ لِعُمَرَ أَمَا عَلِمْتَ أَنَّ الْقَلَمَ رُفِعَ عن الْمَجْنُونِ حتي يُفِيقَ وَعَنْ الصَّبِيِّ حتي يُدْرِكَ وَعَنْ النَّائِمِ حتي يَسْتَيْقِظَ .

صحيح البخاري، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي (متوفاي256 هـ) ج 6 ، ص 2499 ، بَاب لَا يُرْجَمُ الْمَجْنُونُ وَالْمَجْنُونَةُ ، ناشر : دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987 ، الطبعة : الثالثة ، تحقيق : د. مصطفي ديب البغا .

و ابن عبد البر با سند صحيح مي نويسد :

يحيي بن سعيد عن سعيد بن المسيب قال كان عمر يتعوذ بالله من معضلة ليس لها أبو الحسن وقال في المجنونة التي أمر برجمها وفي التي وضعت لستة أشهر فأراد عمر رجمها فقال له علي إن الله تعالي يقول وحمله وفصاله ثلاثون شهرا الحديث وقال له إن الله رفع القلم عن المجنون الحديث فكان عمر يقول لولا علي لهلك عمر .

عمر بارها به خدا پناه مي برد از اين كه مشكلي علمي برايش پيش آيد وعلي عليه السلام نباشد ، يكي از اين موارد زن ديوانه اي بود كه دستور رجم وي را صادر كرده بود و يكي هم زني كه شش ماهه وضع حمل كرده بود وعمر مي خواست بر وي حدّ جاري كند، علي عليه السلام فرمود: خداوند فرموده است: دوران بارداري و شيردهي سي ماه است، ونيز فرمود: خداي سبحان از مجنون تكليف را بر داشته است، در چنين مواردي بود كه عمر مي گفت: اگر علي نبود عمر هلاك مي شد.

الاستيعاب في معرفة الأصحاب ، يوسف بن عبد الله بن محمد بن عبد البر (متوفاي463 هـ) ج 3 ، ص 1103 ، ناشر : دار الجيل - بيروت - 1412 ، الطبعة : الأولي ، تحقيق : علي محمد البجاوي .

مواردي از اين قبيل به روشني اثبات مي كند كه حضور امير مؤمنان عليه السلام نقش تمام كننده اي در احياي احكام الهي داشته و از طرفي پشتوانه اي محكم بر احقاق حقوق ستمديدگان وجلوگيري از ظلم وستمگري داشته است.

طبق نقل سمعاني مشابه اين قضيه در زمان عثمان نيز اتفاق افتاده بود كه اگر امير مؤمنان عليه السلام دخالت نمي كرد ، زني مؤمنه به همراه فرزندي كه در شكم داشت ، قرباني جهل خليفه به احكام اسلامي مي شد .

أن امرأة أتت بولد لستة أشهر من وقت النكاح ، فجاء زوجها إلي عثمان في ذلك . فهم عثمان رضي الله عنه برجمها ، فقال علي : لا سبيل لك عليها ؛ لأن الله تعالي يقول : «وحمله وفصاله ثلاثون شهرا» وقال : «والوالدات يرضعن أولادهن حولين كاملين» فإذا ذهب الفصال حولين ، بقي للحمل ستة أشهر ، فتركها عثمان .

زني شش ماهه فرزندش را به دنيا آورد ، همسرش نزد عثمان رفت وداستان را براي خليفه تعريف كرد ، عثمان تصميم به اجراي حدّ گرفت ، علي عليه السلام فرمود : حق نداري حد جاري كني ؛ زيرا خداوند مي فرمايد زمان بارداري و شير دهي سي ماه است ، ونيز فرمود : مادران بايد فرزندانشان را دو سال كامل شير دهند ، وچون دوران شير خوارگي كه دو سال است كم شود براي حمل شش ماه مي ماند ، عثمان پس از شنيدن سخنان امير عليه السلام آن زن را رها كرد .

تفسير القرآن ، أبو المظفر منصور بن محمد بن عبد الجبار السمعاني (متوفاي489هـ) ج 1 ، ص 236 ، ناشر : دار الوطن - الرياض - السعودية - 1418هـ- 1997م ، الطبعة : الأولي ، تحقيق : ياسر بن إبراهيم و غنيم بن عباس بن غنيم .

استفاده از دانش فقهي و آگاهي از احكام دين ، امير مؤمنان عليه السلام را وادار مي كند كه در مواردي از اين قبيل سكوت نكند و از اجراي حد باطل جلوگيري نمايد ؛ چرا كه او وظيفه خويش مي داند تا در برابر حقوق افراد و حفظ آبرو وشخصيت اجتماعي آنان بي تفاوت نماند ؛ همانگونه كه در قضيه بيرون آوردن خلخال از پاي يك زن يهودي فرياد بر مي آورد و مي فرمايد كه اگر مردي غيرتمند از شنيدن اين حادثه تلخ بميرد ، جاي ملامت ندارد ؟

وَ لَقَدْ بَلَغَنِي أَنَّ الرَّجُلَ مِنْهُمْ كَانَ يَدْخُلُ عَلَي الْمَرْأَةِ الْمُسْلِمَةِ وَ الْأُخْرَي الْمُعَاهِدَةِ فَيَنْتَزِعُ حِجْلَهَا وَ قُلْبَهَا وَ قَلَائِدَهَا وَ رِعَاثَهَا مَا تَمْتَنِعُ مِنْهُ إِلَّا بِالِاسْتِرْجَاعِ وَ الِاسْتِرْحَامِ ثُمَّ انْصَرَفُوا وَافِرِينَ مَا نَالَ رَجُلًا مِنْهُمْ كَلْمٌ وَ لَا أُرِيقَ لَهُمْ دَمٌ فَلَوْ أَنَّ امْرَأً مُسْلِماً مَاتَ مِنْ بَعْدِ هَذَا أَسَفاً مَا كَانَ بِهِ مَلُوماً بَلْ كَانَ بِهِ عِنْدِي جَدِيراً .

خطبه 27 نهج البلاغه ، فيض الإسلام .

به من خبر رسيده كه مردي از لشكر شام به خانه زني مسلمان و زني غير مسلمان كه در پناه حكومت اسلام بوده وارد شد ه، و خلخال و دستبند و گردن بند و گوشواره هاي آنها را به غارت برده ؛ در حالي كه هيچ وسيله اي براي دفاع ، جز گريه و التماس كردن ، نداشته اند !

لشكريان شام با غنيمت فراوان رفتند ، بدون اين كه حتّي يك نفر آنان ، زخمي بردارد ، و يا قطره خوني از او ريخته شود ، اگر براي اين حادثه تلخ ، مسلماني از روي تأسّف بميرد ، ملامت نخواهد شد ، و از نظر من سزاوار است .

پس براي شخصيتي همانند امير مؤمنان علي عليه السلام بسيار سخت و ناگوار است كه شاهد سنگسار شدن زن مسلماني باشد كه با تهمت زنا ، حيثيت وآبروي وي را زير سؤال برده و پايه هاي محكم اعتقادي مردم را با اجراي غلط دستورات خداوند متزلزل مي كنند .

بنا بر اين وظيفه خويش مي داند كه از حريم اجراي حدود الهي به درستي حفاظت و از تجاوز به حريم حقوقي مردم جلوگيري نمايد .

مرجعيّت علمي امام امير المؤمنين عليه السلام :

امام با دانش فراگير كه حاصل عنايات خداوندي و حضور در مكتب صاحب وحي بود مسؤوليّت پاسخ گوئي و گره گشائي از مشكلات و معضلات علمي را به دوش مي كشيد و مسلمان و غير مسلمان آن حضرت را پناهگاهي مناسب براي شكوفائي ذهن و فكر خويش مي دانستند و در هر موضوعي كه احساس نياز مي كردند به تنها مردان ميدان هاي علوم و دانش مراجعه مي كردند . به همين جهت بخش مهمي از همكاري هاي امير المؤمنين عليه السلام با خلفا مربوط به مسائلي مي شد كه در فهم و پاسخ آن دچار مشكل مي شدند و مجبور مي شدند كه از امير المؤمنين عليه السلام در باره آن سؤال كنند .

در چنين مواردي وظيفه امام و هر انديشمند آگاهي است تا پاسخ هاي لازم و قانع كننده اي ارائه دهد و ديگران را از دانش خويش بي نصيب نگذارد ؛ زيرا از رسول خدا صلي الله عليه وآله شنيده بود كه مي فرمود :

فَوَاللَّهِ لَأَنْ يَهْدِيَ الله بِكَ رَجُلًا وَاحِدًا خَيْرٌ لك من أَنْ يَكُونَ لك حُمْرُ النَّعَمِ

به خدا سوگند اگر خداوند يك نفر را به وسيله تو هدايت كند، از شتران سرخ مو براي تو بهتر است..

صحيح البخاري، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي (متوفاي256 هـ) ج 3 ص 1357 ، ح 3498 ، بَاب مَنَاقِبِ عَلِيِّ بن أبي طَالِبٍ ، ناشر : دار ابن كثير ، اليمامة - بيروت - 1407 - 1987 ، الطبعة : الثالثة ، تحقيق : د. مصطفي ديب البغا .

ابن عبد البر قرطبي به نقل از امير مؤمنان عليه السلام مي نويسد :

وقال علي رضي الله عنه يؤخذ علي الجاهل عهد بطلب العلم حتي أخذ علي العلماء عهد ببذل العلم للجهال .

بر افراد جاهل پيمان بر يادگيري ودانش اندوزي وبر دانشمندان پيمان بر آموختن به نادانان گرفته شده است.

جامع بيان العلم وفضله ، يوسف بن عبد البر النمري (متوفاي463 هـ) ج 1 ، ص 122 ، ناشر : دار الكتب العلمية - بيروت - 1398 .

و در روايت ديگر مي گويد :

عن أبي هريرة أن رسول الله صلي الله عليه وسلم قال مثل الذي يتعلم العلم لا يحدث به الناس كمثل الذي رزقه الله مالا لاينفق منه .

رسول خدا صلي اللّه عليه وآله فرمود: كسي كه دانشي بيندوزد ولي به ديگران آموزش ندهد، مانند كسي است كه ثروت دارد ولي انفاق نكند.

جامع بيان العلم وفضله ، ابن عبد البر ، ج 1 ص 122 .

امير المؤمنين عليه السلام به ارزش اين سخنان به خوبي واقف است و مي داند دانشي كه خداوند به وي ارزاني داشته او را همواره ملجأ مردم در امور علمي قرار داده است ؛ پس او بايد راهنماي همه گمراهان و مشكل گشاي همه ناتوانان باشد چه آن فرد از رعيت باشد و يا خليفه مسلمانان .

ابن حجر هيثمي در الصواعق مي نويسد :

ولقد قال له «أنت مني بمنزلة هارون من موسي إلا أنه لا نبي بعدي » وكان عمر إذا أشكل عليه شيء أخذ منه ... ولقد كان عمر يسأله ويأخذ عنه ولقد شهدته إذا أشكل عليه شيء قال ههنا علي .

رسول خدا صلي اللّه عليه وآله به علي عليه السلام فرمود: نسبت تو به من همانند نسبت هارون به موسي است ولي بعد از من پيامبري نخواهد بود. عمر هر گاه برايش مشكلي پيش مي آمد از علي كمك مي گرفت ... عمر از علي مي پرسيد و از او كسب علم مي كرد ، ومن مشاهده كردم كه هر گاه امري بر عمر مشكل مي شد مي گفت : علي اينجا است .

الصواعق المحرقة علي أهل الرفض والضلال والزندقة ، أبو العباس أحمد بن محمد بن علي ابن حجر الهيثمي (متوفاي973هـ )، دار النشر : مؤسسة الرسالة - لبنان - 1417هـ - 1997م ، الطبعة : الأولي ، تحقيق : عبد الرحمن بن عبد الله التركي - كامل محمد الخراط .

مناوي در فيض القدير مي نويسد :

«أنا مدينة العلم وعلي بابها فمن أراد العلم فليأت الباب » فإن المصطفي المدينة الجامعة لمعاني الديانات كلها أو لا بد للمدينة من باب فأخبر أن بابها هو علي كرم الله وجهه فمن أخذ طريقه دخل المدينة ومن أخطأه أخطأ طريق الهدي وقد شهد له بالأعلمية الموافق والمخالف والمعادي والمحالف .

خرج الكلاباذي أن رجلا سأل معاوية عن مسألة فقال : سل عليا هو أعلم مني فقال : أريد جوابك قال : ويحك كرهت رجلا كان رسول الله يعزه بالعلم عزا وقد كان أكابر الصحب يعترفون له بذلك

وكان عمر يسأله عما أشكل عليه جاءه رجل فسأله فقال : ههنا علي فاسأله فقال : أريد أسمع منك يا أمير المؤمنين قال قم لا أقام الله رجليك ومحي اسمه من الديوان .

رسول خدا صلي اللّه عليه وآله فرمود: من شهر علم وعلي دَرِ آن است و هر كس طالب دانش است، بايد از دَر وارد شود . رسول خدا صلي اللّه عليه و آله مركز وجامع همه مسائل ومعارف ديني است كه براي دست رسي به آن بايد از راه مخصوصش وارد شد و خود او علي را دَرِ ورودي به اين مركز قرار داده است ، و هر كس اشتباه برود راه هدايت را گم كرده است ، موافق ومخالف به اعلميّت وبرتري علمي علي عليه السلام گواهي داده اند .

كلابذي نقل كرده است : مردي از معاويه مسأله اي پرسيد ، گفت : از علي به پرس او علمش بيشتر از من است ، گفت : مي خواهم پاسخ تو را بشنوم ، گفت : ساكت باش ، از مردي خوشت نمي آيد كه رسول خدادانش او را قوي ومحكم كرد ، بزرگان از اصحاب به اين موضوع اعتراف داشتند ، هر گاه كسي از عمر مسأله اي مي پرسيد ، مي گفت : علي اينجا است از او به پرس ، آن شخص مي گفت : دوست دارم پاسخ خليفه را بشنوم ، عمر مي گفت : بلند شو برو ، خدا پاهايت را ناتوان گرداند ، سپس اسم آن شخص را از ديوان بيت المال حذف مي كرد .

فيض القدير شرح الجامع الصغير ، عبد الرؤوف المناوي (متوفاي1031 هـ) ، ج 3 ص 46 ، ناشر : المكتبة التجارية الكبري - مصر - 1356هـ ، الطبعة : الأولي .

بنابراين نمي توان پاسخ به سؤالات آن حضرت را به حساب همكاري با خلفا گذاشت و رضايت آن حضرت را از حكومت آن ها استنباط كرد .

دفاع امير مؤمنان عليه السلام از اسلام بود ، نه از خلفا :

مشورت ها و همكاري هاي امير مؤمنان با خلفا در زمينه هاي دفاعي و جنگي نيز منحصر مي شود به مواردي كه بحران هاي سياسي و نظامي ـ به خاطر سوء تدبير حاكمان ـ اصل و اساس جامعه اسلامي را به خطر مي انداخته است ، بنابراين نبايد اين گونه راهنمائيها و همكاري ها را به حساب دفاع از خلفا و اعلام رضايت از آن ها گذاشت ؛ زيرا آن حضرت در حقيقت از ثمره بيست و سه سال زحمت طاقت فرساي رسول خدا و جانفشاني هاي خودش در گسترش اسلام حفاظت و نگاهباني مي كرد ، نه از حكومت خلفا يا تأييد لشكر كشي ها و جنگ هاي خلفا .

براي روشن شدن مطلب به يك مورد از اين بحران ها اشاره مي كنيم كه امير مؤمنان با تدبير معجزه آساي خود اسلام را از خطر نابودي كامل نجات داد .

جنگ نهاوند از خطرناكترين جنگ هاي صدر اسلام بود ؛ زيرا لشكر شكست خورده ايرانيان براي جبران آنچه در جنگ هاي گذشته از دست داده بود ، لشكر عظيمي را از سراسر ايران متشكل از 150 هزار نفر تشكيل داد تا اين بار نه تنها لشكر مسلمانان را در كوفه شكست دهد ؛ بلكه تمام كشور اسلامي را تصرف و اسلام را نابود كند .

ابن اثير جزري در باره تعداد لشكر ايرانيان در اين جنگ مي نويسد :

وأما الوقعة [اي واقعة النهاوند] فهي زمن عبد الله فنفرت الأعاجم بكتاب يزدجرد فاجتمعوا بنهاوند علي الفيرزان في خمسين ألفا ومائة ألف مقاتل ...

حادثه وجنگ نهاوند پس از شكست ايرانيان بود كه در نهاوند تعداد يكصدو پنجاه هزار نفر به فرماندهي فيروز گرد آمدند.

الكامل في التاريخ ، أبو الحسن علي بن أبي الكرم محمد بن محمد بن عبد الكريم الشيباني (متوفاي630هـ) ج 2 ، ص 412 ، ناشر : دار الكتب العلمية - بيروت - 1415هـ ، الطبعة : ط2 ، تحقيق : عبد الله القاضي .

براي روشن شدن حساسيت اين جنگ و نقش شكست و يا پيروزي مسلمانان در سرنوشت مسلمانان ، اصل نامه عمار ياسر را از كتاب الفتوح ابن أعثم نقل مي كنيم .

عمار ياسر اين گونه مي نويسد :

أما بعد ... أن أهل الري وسمنان وساوه وهمذان ونهاوند وأصفهان وقم وقاشان وراوند واسفندهان وفارس وكرمان وضواحي أذربيجان قد اجتمعوا بأرض نهاوند في خمسين ومائة ألف من فارس وراجل من الكفار ، وقد كانوا أمروا عليهم أربعة من ملوك الأعاجم منهم ذو الحاجب خرزاد بن هرمز وسنفاد بن حشروا وخهانيل بن فيروز وشروميان بن اسفنديار ، وأنهم قد تعاهدوا وتعاقدوا وتحالفوا وتكاتبوا وتواصوا وتواثقوا علي أنهم يخرجوننا من أرضنا ويأتونكم من بعدنا ، وهم جمع عتيد وبأس شديد ودواب فره وسلاح شاك ويد الله فوق أيديهم ،فإني أخبرك يا أمير المؤمنين أنهم قد قتلوا كل من كان منا في مدنهم ، وقد تقاربوا مما كنا فتحناه من أرضهم ، وقد عزموا أن يقصدوا المدائن ويصيروا منها إلي الكوفة ، وقد والله هالنا ذلك وما أتانا من أمرهم وخبرهم ، وكتبت هذا الكتاب إلي أمير المؤمنين ليكون هو الذي يرشدنا وعلي الأمور يدلنا ، والله الموفق الصانع بحول وقوته ، وهو حسبنا ونعم الوكيل ، فرأي أمير المؤمنين أسعده الله فيما كتبته والسلام .

مردم ري ، سمنان ، ساوه ، همدان ، اصفهان ، قم ، كاشان ، راوند ، فارس ، كرمان و اطراف آذربايجان در سرزمين نهاوند با يكصد و پنجاه هزار سواره نظام و پياده نظام تحت فرماندهي چهار نفر از پادشاهان ، با مرداني مصمم و تجهيزات كامل و مركب هايي نيرومند و سلاح هايي مجهّز جمع شده و پيمان بسته و هم قسم شده اند ، تا ما را از سرزمين مان بيرون كنند ؛ اما دست خدا بالاي همه دست ها است .

بدان كه تمام ياران و دوستان ما را در شهر هايشان كشته اند و به سرزمين هايي كه آزاد كرده ايم نزديك شده اند و تصميم دارند شهرهاي ما را يكي پس از ديگري تا كوفه تصرف نمايند ، به خدا سوگند ما از آنچه خبر از آنان مي رسد در هراسيم ، اين نامه را نوشتم تا خودت تصميم بگيري و ما را راهنمائي كني .

پس از دريافت نامه توسط عمر ، چنان ارتعاشي بر بدنش افتاد كه مسلمانان صداي برهم خوردن دندان هاي وي را مي شنيدند .

ابن اعثم اين چنين ادامه مي دهد :

فلما ورد الكتاب علي عمر بن الخطاب رضي الله عنه وقرأه وفهم ما فيه وقعت عليه الرعدة والنفضة حتي سمع المسلمون أطيط أضراسه ، ثم قام عن موضعه حتي دخل المسجد وجعل ينادي : أين المهاجرون والأنصار ؟ ألا ! فاجتمعوا رحمكم الله وأعينوني أعانكم الله .

ثم قال : أيها الناس ! هذا يوم غم وحزن فاستمعوا ما ورد علي من العراق ، فقالوا : وما ذاك يا أمير المؤمنين ؟ فقال : إن الفرس أمم مختلفة أسماؤها وملوكها وأهواؤها وقد نفخهم الشيطان نفخة فتحزبوا علينا وقتلوا من في أرضهم من رجالنا ، وهذا كتاب عمار بن ياسر من الكوفة يخبرني بأنهم قد اجتمعوا بأرض نهاوند في خمسين ومائة ألف وقد سربوا عسكرهم إلي حلوان وخانقين وجلولاء ، وليست لهم همة إلا المدائن والكوفة ، ولئن وصلوا إلي ذلكفإنها بلية علي الاسلام وثلمة لا تسد أبدا ، وهذا يوم له ما بعده من الأيام ، فالله الله يا معشر المسلمين ! أشيروا علي رحمكم الله .

وقتي كه نامه به دست عمر رسيد وآن را خواند و از مضمون آن آگاه شد، لرزه بر اندامش افتاد كه از شدت ناراحتي ، مسلمانان صداي بر هم خوردن دندانهايش را مي شنيدند ، از جايش حركت كرد و داخل مسجد شد وفرياد زد : مهاجران و انصار كجايند ؟ همه جمع شويد ، خدا شما را رحمت كند ، كمكم كنيد ، خدا شما را كمك كند .

سپس گفت : اي مردم ! امروز روز غم و اندوه است ، بشنويد كه از عراق چه خبري رسيده است ، گفتند : چه اتفاق افتاده است ؟ گفت : مردم ايران همه از هم جدا و متفرق بودند ؛ ولي با دميدن شيطان گرد هم جمع شده اند و دوستان ما را در شهر ها كشته اند ، اين نامه عمار ياسر است كه از كوفه نوشته است : يكصد و پنجاه هزار نفر در سر زمين نهاوند گرد آمده و عده اي از آنان تا شهرهاي حلوان و خانقين و جلولاء پيشروي كرده اند ، قصد آنان تصرف مدائن و كوفه است ، اگر به اين دو شهر برسند مصيبت و صدمه اي بر اسلام وارد خواهد شد كه جبران نخواهد داشت ، شما را به خدا نظرتان را براي من بازگو كنيد .

اطرفيان خليفه ؛ از جمله طلحة بن عبيد الله ، زبير بن عوام ، عبد الرحمن بن عوف ، چيزي جز دلداري دادن ، چيزي نداشتند كه با عنوان راهكار به خليفه پيشنهاد كنند . عمر پس از شنيدن سخن هر يك ، ارتعاش بدنش بيشتر شد و مي گفت :

أريد غير هذا الرأي .

تا اين كه عثمان بن عفان پيشنهاد كرد تا شخص عمر با همه مهاجران و انصار براي نابودي لشكريان ايران پيش قدم شود .

وأنا أشير عليك أن تسير أنت بنفسك إلي هؤلاء الفجار بجميع من معك من المهاجرين والأنصار فتحصد شوكتهم وتستأصل جرثومتهم ... تكتب إلي أهل الشام فيقبلوا عليك من شامهم ، وإلي أهل اليمن فيقبلوا إليك من يمنهم ، ثم تسير بأهل الحرمين مكة والمدينة إلي أهل المصرين البصرة والكوفة ، فتكون في جمع كثير وجيش كبير ، فتلقي عدوك بالحد والحديد والخيل والجنود ...

عثمان به عمر گفت : خودت همراه مهاجران و انصار براي در هم كوبيدن شوكت گردن كشان حركت كن ... به مردم شام نامه به نويس تا از شام حركت كنند و تو را ياري كنند ، به مردم يمن نامه به نويس تا از يمن حركت كنند ، سپس مردم مدينه و مكه با تو همراه مي شوند تا به كوفه و بصره برسي ، لشكري بزرگ براي روياروئي با دشمنان فراهم خواهد آمد .

عمر كه از پيشنهاد عثمان دلش آرام نگرفته بود ، ناگزير دست به دامن «پناه امت» و مشكل گشاي زمانش شد و گفت:

يا أبا الحسن ! لم لا تشير بشيء كما أشار غيرك ؟

اي ابو الحسن ! چرا مانند ديگران راهنمائي و نظر نمي دهي ؟

علي عليه السلام مهر سكوت را شكست و مانند هميشه دل سوزانه براي عزّت و نجات امت اسلامي هر آن چه لازم دانست به عمر پيشنهاد نمود :

إن كتبت إلي الشام أن يقبلوا إليك من شامهم لم تأمن من أن يأتي هرقل في جميع النصرانية فيغير علي بلادهم ويهدم مساجدهم ويقتل رجالهم ويأخذ أموالهم ويسبي نساءهم وذريتهم ، وإن كتبت إلي أهل اليمن أن يقبلوا من يمنهم أغارت الحبشة أيضا علي ديارهم ونسائهم وأموالهم وأولادهم .

وإن سرت بنفسك مع أهل مكة والمدينة إلي أهل البصرة والكوفة ثم قصدت بهم قصد عدوك انتقضت عليك الأرض من أقطارها وأطرافها ، حتي إنك تريد بأن يكون من خلفته وراءك أهم إليك مما تريد أن تقصده ، ولا يكون للمسلمين كانفة تكنفهم ولا كهف يلجؤون إليه ، وليس بعدك مرجع ولا موئل إذ كنت أنت الغاية والمفزع والملجأ ، فأقم بالمدينة ولا تبرحها فإنه أهيب لك في عدوك وأرعب لقلوبهم ، فإنك متي غزوت الأعاجم بنفسك يقول بعضهم لبعض : إن ملك العرب قد غزانا بنفسه لقلة أتباعه وأنصاره ، فيكون ذلك أشد لكلبهم عليك وعلي المسلمين ، فأقم بمكانك الذي أنت فيه وابعث من يكفيك هذا الامر والسلام .

اگر به مردم شام نامه به نويسي و آنان براي كمك ، شام را ترك كنند ، ترس از آن است كه نصرانيان تحت فرماندهي هرقل سرزمين آنان را هدف قرار دهد ، مساجد را ويران و مردان را بكشد ، اموال را غارت و زنان را به اسارت گيرد . و اگر به مردم يمن نامه به نويسي تا به كمك بشتابند ، ايمن از مردم حبشه نخواهند بود كه بر سرزمين آنان بتازند و اموالشان را غارت و زنانشان را به اسارت گيرند و فرزندانشان را بكشند .

و اگر خودت با مردم مكه و مدينه به طرف بصره و كوفه حركت كني و زمين را دور بزني تا به دشمن برسي ، مسلمانان پشتيبان و پناهگاهي نخواهند داشت تا به او تكيه كنند ؛ پس در مدينه بمان كه براي دشمن سخت تر و وحشت را در دل آنان بيشتر مي كند ؛ چون اگر خودت به جنگ ايرانيان بروي خواهند گفت رهبر عرب ها تنها مانده و نفراتش كم است و با دلگرمي بيشتري خواهند جنگيد ، پس سربازان را روانه كن وخودت بمان .

كتاب الفتوح ، العلامة أبي محمد أحمد بن أعثم الكوفي (متوفاي314 هـ) ، ج 2 ص290 ـ 295 ، تحقيق : علي شيري ( ماجستر في التاريخ الإسلامي ) ناشر : دار الأضواء للطباعة والنشر والتوزيع ، چاپ : الأولي ، 1411هـ .

اگر امير مؤمنان در چنين مسأله مهمي دخالت و راهنمائي نمي كرد ، چه سرنوشتي در انتظار اسلام و مسلمين بود ؟

آيا مي توان ادعا كرد كه امير مؤمنان از خليفه دفاع و براي او خيرخواهي كرده است ؟!

آيا اين گونه مشورت دادن و راهنمايي كردن مي تواند رضايت و تأييد آن حضرت را از حكومت خلفا ثابت كند ؟!

چرا علي (ع) در فتوحات شركت نداشت ؟

اميرمؤمنان عليه السلام كه به سبب شجاعت ها و فداكاري هاي فراوان در نبردهاي دوران پيامبر صلي الله عليه وآله و مهارت هاي بسيار در امور جنگي ، كارنامه درخشاني از خويش به يادگار گذاشته بود ، نقش تعيين كننده امير مؤمنان در نبردهاي عصر پيامبر صلي الله عليه وآله هم چون پيكارهاي بدر، احد، خندق، خيبر و... از او يك جنگاور تمام عيار و بلامنازع ساخته بود ؛ چنان كه خود مي فرمايد :

وَ هَلْ أَحَدٌ مِنْهُمْ أَشَدُّ لَهَا مِرَاساً ، وَأَقْدَمُ فِيهَا مَقَاماً مِنِّي ! لَقَدْ نَهَضْتُ فِيهَا وَمَا بَلَغْتُ الْعِشْرِينَ .

نهج البلاغه ، خطبه 27 .

آيا يكي از قريش تجربه هاي جنگي سخت و دشوار مرا دارد ؟ و آيا كسي در پيكار توانست از من پيشي بگيرد ؟ هنوز بيست ساله نشده بودم كه در ميدان نبرد حضور فعال داشتم .

خليفه دوم، عمر بن خطّاب اعتراف مي كند :

واللّه لولا سيفه لما قام عمود الإسلام .

ابن أبي الحديد، شرح نهج البلاغه، ج 12، ص 82 .

اگر شمشير علي عليه السلام نبود ، عمود خيمه اسلام استوار نمي شد .

با توجه به اين ويژگي ها ، خلفا نمي توانستند در برابر دوري علي عليه السلام از ميادين نبرد بي تفاوت باشند ؛ چراكه شركت نكردن امير مؤمنان در فتوحات و انزواي حضرت مي توانست اين سؤال را در اذهان مسلمانان برانگيزاند كه چرا علي بن ابي طالب عليه السلام با آن همه سوابق درخشان در نبردهاي گذشته ، اكنون كه زمان انتشار اسلام در سرزمين هاي كفر و شرك رسيده است ، بي تفاوت و يا منزوي است ؟

مگر چه اتّفاقي افتاده و چه تغييري حاصل شده كه امير مؤمنان در هيچ يك از جنگ ها شركت نمي كند ؟

آيا جهاد با مشركان را واجب نمي داند ؟ ! و يا خلافت خلفا را مشروع نمي داند و اين جنگ ها را بدعت مي داند ؟ يا اين كه نشر اسلام را در سايه به اصطلاح فتوحات (شما بخوانيد در سايه شمشير) معقول نمي داند ؟ و نمي خواهد آيندگان به آيين سراسر مهر و عطوفت اسلام ، به صورت يك دين خشونت محور نگاه كنند ، و عملكرد خلاف دين و عقل فرماندهان را به حساب اسلام بگذارند ؟

آمار مشورت هاي خلفا با امير مؤمنان عليه السلام :

توجه به تعداد نظر خواهيها و مشورت و در خواست كمك فكري از امير مؤمنان عليه السلام ، از يك طرف نشان دهنده در ماندگي خلفا در حلّ مشكلات و نيازمندي آنان به دانش و تجربه امير مؤمنان است ، و از طرفي محدود بودن موارد مراجعه و نظر خواهي است كه گوياي ارتباط اندك و دور بودن از مسائل حكومتي است.

محقق معاصر شيخ نجم الدين عسكري در كتاب «علي والخلفاء» مي نويسد:

ابوبكر در 2 سال و 3 ماه (27 ماه) دوران خلافت خويش 14 مورد به حضرت مراجعه داشته است.

علي والخلفاء ، ص 73 - 97.

از مجموع 14 مورد : 9 مورد پرسشهاي علمي ؛ 4 مورد احكام شرعي و قضاوت ؛ 1 مورد نظامي بوده است .

گفتني است كه از 14 مورد فقط 4 مورد (3 مورد علمي و1 مورد شرعي) مراجعه مستقيم ابوبكر به امام بوده است . در 9 مورد باقيمانده : در 2 مورد پس از مشاوره خليفه با صحابه ، امام نظر خود را اظهار نموده ، در 2مورد به علت حضور در صحنه اظهار نظر كرده ؛ در 3 مورد به امام خبر رسيده اقدام نموده است . در 22 مورد شخصي واسطه بين امام و خليفه بوده است.

آيا صحيح است كه بگوييم : ابوبكر در مدت خلافت خود در همه كارهاي مهم با علي عليه السلام مشورت مي كرده وهيچ عملي بدون نظرخواهي انجام نداده است؟ .

عمر بن خطاب در 10 سال و 5 ماه (125 ماه) دوران خلافت، 85 مورد به حضرت امير عليه السلام مراجعه داشته است .

علي والخلفاء ، ص 99 - 333 .

از مجموع 85 مورد مشورت خواهي عمر از امام علي عليه السلام، 59 مورد امور قضايي ؛ 21 مورد پرسش هاي علمي ؛ 3 مورد امور مالي ؛ 2 مورد امور نظامي بوده است .

جالب توجه اين جا است كه از مجموع 85 مورد : 27 مورد به امام عليه السلام مراجعه ابتدايي و مستقيم داشته است ؛ 13 مورد مسائل شرعي و قضايي ، 2 مورد امور مالي و 1 مورد پرسش علمي ، خليفه ابتدا به صحابه مراجعه كرده سپس نظر امام را پرسيده است.

در باقيمانده موارد نيز حضرت در صحنه حضور داشته و اظهار نظر فرموده است ؛ يعني در 42 مورد با اين كه دسترسي به امام امكان پذير بوده وجود حضرت ناديده انگاشته شده است .

با توجه به نكات يادشده آيا صحيح است به دروغ ادعا شود كه حضرت عمر پيوسته در مشكلات و گرفتاري ها به امير مؤمنان مراجعه مي كرد ؟

عثمان در 12 سال (144 ماه) دوران خلافت 8 مورد به حضرت مراجعه داشته است.

علي والخلفاء ، ص 335 - 345 .

از مجموع 8 مورد دخالت امام در امور زمان عثمان :

أوّلاً: تمام اين امور در حوزه بيان مسائل شرعي و نحوه اجراي حدود وقضاوت بوده است ؛

ثانياً: 3 مورد رجوع مستقيم خليفه به امام بوده و 4 مورد امام در صحنه حاضر بوده و اظهار نظر فرموده است .

جالب اين در يكي از موارد عثمان به امام گفت: «إنّك لكثير الخلاف علينا».

مسند أحمد، ج 1 ص 100 .

معاويه هفت مورد به امير مؤمنان عليه السلام مراجعه داشته است .

علي والخلفاء، ص 329 - 358.

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر (عج)



Share
1 | حامد | | ١٢:٠٠ - ٢٣ آذر ١٣٨٧ |
من به فداي خاک پاي ابو تراب که نه تنها دوست که دشمنش هم از او منفعت مي برد.

ياعلي
1 |رضا|Iran - Shiraz |١٥:١١ - ٠٦ فروردين ١٣٩٨ |
0
 
0
به نام خدا
در خانه اگر کس است یک حرف بس است
اگر کسی خدا و پیامبرش صلی الله علیه و اله رو قبول داشته باشه باید حرفاشون هم بپذیره، خدا تو قران گفته روز قیامت هر قومی رو با امامشون محشور میکنه، شیعه و سنی متفق القو ل میگن که پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود هرکس بمیرد و امام زمان خودش رو نشناخته باشد به مرگ جاهلیت مرده

حال امام زمان حضرت زهرا سلام الله علیها میتونه ابوبکر باشه؟؟؟؟؟

اگه کسی دنبال حق باشه پاسخ سوال بال مشخص کننده مسیرشه و گرنه همین جور دنبال شبهه میکرده، که البته همشون جواب دارن
2 | اميني | Iran - Qom | ١٢:٠٠ - ٢٤ آذر ١٣٨٧ |
بحث خوب و جالبي بود
با تشكر
3 | حسين | Iran - Ahvaz | ١٢:٠٠ - ٢٤ آذر ١٣٨٧ |
متاسفانه بسياري از افراد آنچه را دوست دارند قبول مي كنند نه آنچه را كه صحيح است.حال هر چقدر هم نصيحت ودليل و برهان برايشان بياوريدمثل مشت زدن بر سندان است.خدا همه ما را به حقيقت رهنمود باشد.
4 | محصل | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٢٧ آذر ١٣٨٧ |
با سلام
متن سوال خود گوياي برتري حضرت علي عليه السلام نسبت به عمر است و جاي سوالي باقي نمي گذارد
اگر علي برتر بود و اگر "لولا على لهلك عمر" پس چرا او نبايد به خلافت مي رسيد، اگر شخصي بداند که کسي از او برتر است و کنار نرود خيانت کرده است
گرچه دعواي ما بر سر خلافت نيست، موضوع اين است که حضرت علي (ع) منصوب الهي بود.
5 | Tayyebeh | United States - Philadelphia | ١٢:٠٠ - ٠٢ دي ١٣٨٧ |
This is a great answer to those confusion (shuhabat). It is documented well and very informative. You need to advertise such article in Salaam TV aggresively and ask them or help them make a short program as a break (miyan barnameh).These are the questions that constantly people ask whereas they already have answered in your site.I am willing to help in sumarizing them in English. I would suggest that Dr. Qazviny shows a part of it in his program so that people get familiar with these to the point-answered questions.
Allah may reward you here and hereafter for such a great work .
6 | رضا كريم زاده | | ١٢:٠٠ - ٠٢ دي ١٣٨٧ |
با سلام
واقعا گيج کننده است اين بحث. آقا جان طبق آيه 67 سوره مائده، ابلاغ کردن خلافت و ولايت حضرت علي (ع) معادل کل رسالت حضرت محمد (ص) مي باشد. پس مي توان گفت گه حضرت محمد آمده بود تا ولايت علي را اعلام نمايد. اگر چنين است همه بايد به ولايت علي سر تعظيم فرود آورند و کار خلفا اشتبه بوده که با بودن ايشان خلافت را قبول کرده اند.
بنازم به کرمت اي علي
7 | قلندري | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٠٢ دي ١٣٨٧ |
شروع کننده جنگ ايران و اعراب چه کسي بود و چرا علي (ع) نتوانست عمر را از خونريزي مردم يکتا پرست ايران باز بدارد ؟ ايا اسلام عمر ، همان اسلام رسول خدا بود ؟ و آيا امام علي با حمله به ايران مخالف بود ؟

پاسخ:
با سلام
در تاريخ در اين زمينه به دو گونه سخن گفته شده است ، عده اي شروع کننده جنگ را پادشاه ايران و عده اي عمر مي دانند ؛ در هر صورت امير مومنان و ياران با وفايشان تا حد امکان جلوي خونريزي در اين جنگ ها را گرفتند ؛ اما چون فرماندهي در دست ديگران بود و بسياري از نيروها نيز تنها براي غنيمت به اين جنگ ها آمده بودند (زيرا ايشان تازه مسلماناني بودند که يا از روي طمع و يا از ترس اسلام آورده بودند) به همين سبب امير مومنان نتوانستند بيش از اين مانع خونريزي شوند .
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
8 | روكسانا لطفي | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ١٥ دي ١٣٨٧ |
علي شاه مردان است ودنياي كرم به همين دليل است كه دست قاصبان راميگيرد وحتي براي اينكه منافقين از موضوع سو استفادن نكنند دختر خود را به دومي مي دهد و اگر هم در جنگ هاي خليفه 1و2 شركت نمي كند براي اين است كه كشور گشايشان را قبول ندارد و اگر او خليفه بود هرگز ايران را ويران نمي كرد و اسلام را با شمشير پيش نمي برد من به خداوند شكبه ميكنم كه قومي پست مدتها بر سرزمين ما سايه انداختندوكشتند و نابود كردند جانم علي و لعنت بر كساني كه وطنم را نابود كردندعلي جان دوستان را كي كني محروم توكه با دشمنان نظر داري

پاسخ:
در رابطه با شبهه ازدواج عمر با ام کلثوم مي توانيد مقاله ذيل را مطالعه نماييد:

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=83


9 | ابوالحسني | | ١٢:٠٠ - ٢٣ دي ١٣٨٧ |
آقاي ميرزايي

بهتر است در نظر دادن رعايت ادب را نماييد و حرمت حريم قدسي را محترم بشماريد نحوه ناميدن برگزيدگان الهي آدابي دارد که با کمي مطالعه بسهولت مي توانيد بياموزيد.
نخست حضرت خاتم النبيين صل الله عليه و آله و سلم هم امام بودند و هم رسول. تفصيل اين سخن را با رعايت ادب از اهل علم جويا شويد.
دوم اگر اعراب از ولايت الهي امير المومنين عليه السلام اعراض نمي کردند بعد از 230 سال دوران ولايت، آن تربيت شدگان اندک 23 ساله رسالت به اکثريت غالب مي رسيدند.
سوم چنانکه آقاي کريم زاده نوشته اند ولايت چنين اهميتي در آيين جاويد اسلام دارد نه جانشيني.

10 | ر ميرزايي | | ١٢:٠٠ - ٢٣ دي ١٣٨٧ |
در جواب آقاي کريم زاده بايد بگويم که با توجه به استدلال شما و اينکه اکثريت صحابه بعد از حضرت محمد(ص) منحرف شدند. خداوند اشتباه کرده که محمد را برگزيده است چون کمتر کسي از ياران حضرت علي خيانت کردند و منحرف شدند و حضرت محمد(ص) 23 سال رنج و زحمت کشيده تا علي را به عنوان امام برگزيند.
راستي ابراهيم (ع) اول پيامبر بود بعد امام شد و حضرت علي که مستقيما امام شدند آيا هيچ وقت حضرت محمد(ص) امام شدند؟؟؟؟؟
11 | مصطفي جزايري | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٢٥ دي ١٣٨٧ |
باسلام
بحث هاو استدلالات و ارايه مدارک تاريخي از سوي فريقين تا ابد هم که ادامه يابد و فرضآ منجر به مجاب شدن يک طرف هم که بشود چه تغييري در تاريخ ميدهد ؟ چرا يايد نيرو و وقت مسلمانان صرف بحث در مورد وقايع تاريخي بشود ولي از مسائل روز دنياي اسلام و اتحاد مسلمين غافل باشند . با اين وضع عقب ماندگي مسلمين و کينه ورزي شيعه و سني نسبت به هم ابديست. بهتر است به جاي بحث هاي تاريخي بي انتها در مورد امامت حضرت علي (ع ) و يا حقانيت ساير خلفا مسلمانان جمعي تشکيل دهندو با استفاده از قرآن و احاديثي که مورد قبول علم و عقل باشد در مورد مسائل شرعي و اقتصادي و سياسي کليه مسلمين بحث کنند و مواضع واحدي به دنيا ارايه دهند
12 | ابراهيم | Germany - Frankfurt am Main | ١٢:٠٠ - ٠٢ بهمن ١٣٨٧ |
بسم الله الرحمن الرحيم براي مسلمانان گمراه ابدي ما چندين سال است که با اهل سنت زندگي ميکنم .وبا هم بزرگ شده ايم روابط حسنه با هم داريم زن داده ايم وزن گرفته ايم ودر مراسمات همديگر شرکت و برادرانه در کنار يکديگر زندگي ميکنيم داد وستد وتجارت ميکنيم . ولي از زماني که پاي شماوهابي ها باز شده است .زمزمه هايي هرچند کوچک اما آزار دهنده از اين برادران ميشنويم که ما هنوز آنها را دوست داريم . اما مسئله ايمجاست که از روزي پاي شماوهابي ها که با کمک کشور هاي خارجي کافر وحکامان عربستان سعودي که خودشان ادامه دهنده سلسله هاي نا مشروح خلفاي اموي وعباسي وغيره ..پا گرفته ايد شروع کرده ايد به تفره افکني بين برادران ديني /کشت وکشتار/فتواهاي دروغين همان خلفاي نامشروح که تا حال در عربستان سعودي ادامه دارد توسط افرادي همچون شما چهره الهي آن مردبزرگ علي (ع) نزد مردم عرب تخريب کرديد تا آنجا تبليغات ميکرديد که ميگفتيد علي حتي نماز هم نمي خواند بره اي را به بچه هاي کوچک ميداديد وپس از مدتي بچه به آن عادت ميکرد ميدوزديديد وميگفتيد علي آنرا برداشته است واز کودکي مردم را بر عليه علي (ع) ترغيب ميکرديد واز او يک انسان معمولي ساختيد. شما ادامه دهنده همان راه هستيد بسي اين گناه بزرگي است .اگر شما واهل سنت تاريخ واقعي غدير خم را بخوانيد ودرک کنيد واگر واقعا"بدانيد که يک تاريخ اللهي وبدستور خداوند صورت گرفته است وواقعه غدير خم چگونه رخ داد وخليفه دوم شما چگونه فرياد ميکشيد يا علي تو مولاي مني ومولاي تمام مسلمانان واين چندين بار در غدير خم تکرار کرد .پس حتما" اين را ميداني که حضرت محمد (ص)عمامه خود را که صحابه نام داشت بر سر علي (ع)گذاشت يعني در بين مردم عرب تاج گذاري امامت کرد . پس چگونه خليفه دوم شما پس از وفات حضرت محمد (ص)تمام آن واقعه را انکار کردو مردم ثروتمند پرست وجماعت پرست آن زمان ترغيب کردند که راي به شورا دهند آيا نداي اللهي محمد (ص) برشورا ارجعيت نداردپس شماراي مردم عادي که به جهت هر بادي حرکت ميکنند بردستورات اللهي ترجيح داديد حتما"اينرا ميداني که در غدير خم حضرت محمد (ص)به مردم گفت حرف من نسبت به خودتان ارجعيت دارد مردم تکرار کردند که بلي حرف شما نسبت به ما ارجعيت دارد پس چگونه خليفه دوم شما که در آنجا حضور داشت وتبريکات خودرا به علي (ع)تکرارميکرد ناديده گرفت . پس صداقت او با فوت پيامبر (ص)فوت کرد آيا زماني که پيامبر همه را در خانه دعوت کرد ودين اسلام را پيشنهاد کرد وگفت هرکس اولين نفرهمينجامسلمان شود جانشين من خواهد بودحضرت علي (ع)که کودکي 11ساله بود سه بار دستان خود را بالا گرفت ورسول خدا سه بار تکرار کرد وبجز علي کسي بلند نشدشايد شما وخلفا ي شما فراموش کرديد که حضرت علي (ع) از 11سالگي جانشين پيامبر بوده است اگر فراموش نکرده ايدحرف هاي پيامبر چون يهوديان نسبت به حضرت موسي روا ميداشتند وحرف هاي آن حضرت را خيلي معمولي ميپنداشتند شما هم همينگونه رفتار ميکنيد وتمام دستورات وحرف هاي اللهي پيامبر را ساده ميگيريدپس چه فرقي با يهودي داريد واين را خوب بدانيد همين يهوديان عصر حاضر بر شما حکومت خواهند کرد چون علي را نداريد وشما از نسل همان مردم هستيدکه در زمان پيامبر بوده اند وفرق شما با يهود در نافرماني از پيامبر چيست . شما که مثلا مسلمان هستيد چرا از روي يکدنگي حرف ميزنيد چرا اخلاق حسنه نداريد چرا به ديگران توهين ميکنيد " امام خميني (ره)که يک شيعه است مگر همين آقا نبود که روز قدس وهفته وحدت را بنا نهاد ومقدمه از بين رفتن اسراييل ومبارزه با آن را بوجود آوردومگر همين آقا نبود که هرچه گفت همان شد مگر همين آقا نبود که به شما کوچکترين توهين نکرد او به دشمنان خود هم بي احترامي نميکرد وهميشه آنان راآقا ياآقايان خطاب ميکردتا زماني که فوت کردند. توهين نشانه ضعف انسان است شما همآنقدر که با شيعيان دشمن هستيد همانقدر با اسراييل وآمريکا دوست هستيد از آن روحاني برجسته تان که بارهبر اسراييل چند مدت پيش دست يکديگر را با محکمي فشردند مشخص است حتما"رفتار پيامبر اسلام را فراموش کرده ايد که در برابرهمچين آدمهايي روي خود رابرميگرداند شما خيلي از قافله عقبيد . حتما" اين هم را نمدانيد که تحصيلات شما همانند تحصيلات موسي اشعري است دوشمني توبا شيعيان شباهت زيادي به دوشمني معاويه /يزيد/ابن زياد/وخلفاي عباسي که همه مشروب خوار ودخل باز بودندوبر عليه علي (ع)وخاندان او ساليان سال توطئه کردند حتي کوچکترين حديث وروايتي وسخنان پيامبر درمورد علي را محو ونابود ميکردند واگر کسي ميخواست گرد آوري کند سر را از تنش جدا ميکردند وما شنيده ايم که از شما ها گفته است که اگر پيامبر ميخواست علي را جانشين خود کند اينرا به مردم ميگفت پيامبر بارها وبارها علي را معرفي کرد اما تاريخ نويسان ترسيدند وننوشتند مردم سينه به سينه نقل ميکردند اما مخفيانه دارد. شما اينرا کاملا" خوب ميدانيدمردم عربستان زمان حضرت محمد (ص)چندين خصلت بد داشتند سه خصلتهاي بدکه باعث زيان اسلام شد برايتان ميگويم يک نامرد بودند دوم وحشي بودند سوم جماعت پرست وثروتمند پرست بودند وبا کوچکترين حرف جماعت وثروتمندان تحريک ميشدند ودست به هر کار ناشايست ميزدند گزينه اول که مشخص است وگزينه ودوم رويداد ها وجنگ ها به خصوص در مورد امام حسين وخاندان او شکي نيست اماگزينه سوم يعني جماعت پرستي وثروتمندپرستي مال پرست که پيامبر ميفرمود مال پرستي آفت دين من است باعث شد که حضرت علي (ع) واصحاب پيامبرکنار زده شوند همين مردم جماعت پرست وثروتمند پرست با دانستن نداي اللهي پيامبرراي به شورا دادند زيرا حرف ثروتمندان وجماعت برنداي اللهي پيامبرارجعيت پيدا کردوسلسله اسلام رادوگانه کردند وحضرت علي (ع) سکوت کرد . براي اينکه در بين مسلمان شکاف ايجاد نشود واين براي آن حضرت خيلي زيان بزرگي بود که تا حال افرادي همچون شما بر عليه اين مرد اللهي سخن نامربوط بگوييد وتوطئه هاي زيادي بر عليه آن حضرت شود ولي آن بزرگوار آن را بجان خريد تا اسلام زنده بماند پس شما پيرو همان مردم هستيد اگر واقعيتش را بخواهيد .چون 1400سال خلفاي غيراسلامي بر سرزمين هاي اسلامي حکومت کردند وچون دشمن سرسخت علي واهل بيت بودند تبليغات منفي زيادي برعليه آنان شد ودر اين سالها حوزه هاي زيادي بوجود آمد طلابان زيادي با نگرش ضد تشيع تربيت يافتند وآنقدر درمورد آن حضرت دروغ پردازيها کردند وآنقدر توطئه ودسيسه کردند که خود بيک فلسفه بزرگ در آمدچون اين خلفا تا کنون در عربستان سعودي وجود دارد وآنان بسيار ثروتمند هستند بنابراين اين مخالفت ادامه دارد واز شما سو استفاده ميشود واين نشانه آن است که هنوز خون ثروتمند پرستي وجماعت پرستي در آنان خشک نشده است شايد حتما" اين هم را نميداني که سه خلفاي شما تمام اصحاب واقعي ومسلمان واقعي همچون ابوذر/ سلمان/ وغيره که از مسلمانان واقعي بودند کنار گذاشتند وفرزندان ابوسفيان وهنده جگر خوار را در راس حکومت هاي خود قرار دادند يعني همان قسم ابوسفيان که برسر قبر پيامبر اسلام خورد توسط سه خلفا ي شما به واقعيت رساندند وضربه هاي فرزندان همين شخص قسم خورده تاکنون برپيکر اسلام اصابت ميکند وشهادت امامان واهل بيت آنان بدست همين افرادي صورت گرفت که توسط خلفاي شما به قدرت رسيدند وآنان بزرگترين اشتباهات در دين اسلام کردند ميدانيد چرا براي اينکه آنان افراد عادي بودندچون اولياي اللهي اشتباه نميکنندواشتباه مختص مردم عادي است همانطور که پيامبران وپيامبر اشتباه نکرد وشما تا کنون اشتباهات آنان را دنبال ميکنيد. حتما"تمام آن سخنان اللهي پيامبر اسلام در مورد علي (ع) که در طول زندگانيش ميزد بگوشتان نرسيده است مگر نمي دانيد علي کيست علي (ع) يک شخص معمولي نيست هنگامي که مادر پاک ومکرمه اورا دررحم داشت به امر خداوندخانه کعبه شکافته شد ومادر آن بزرگوار وي رادر کعبه وبا پرستاري فرشته گان بدنيا آوردبراي يک شخص معمولي هرگز اين اتفاق تاريخي نمي افتدفقط اين نوع معجزات مختص اولياي اللهي است ودر سن 11سالگي اولين مسلمان تاريخ اسلام است ودر همان زمان جانشين بر حق پيامبرشدشمشير ذولفقار وبلند کردن درب خيبراوقدرتمندترين مرد تاريخ است واين قدرت انساني نبود واسلام با قدرت خدادادي علي به پيروزي رسيدوخداوند اين قدرت را درون او نهاد تا اسلام به پيروزي برسد وهرکس اين را بداند ونبيند وبگويند ونشنود حکم کافر را دارد چرا چون کافر وبت پرستان زمان پيامبران ميشنيدند اما کر بودند ميديدند اما ميگفتند جادوگري وساحري است وتمام معجزات را بر جادوگري وساحري وصل ميکردند ودر باب علي وفرزندانش در حال حاضر همين حکم از سوي شما ميشود ومعجزات دوازده امام را خرافه ميدانيدحتما" اصحاف کهف خرافه بود حتما"از نظر شما عيسي مسيح به دار آويخته شد در صورتي که او بعد به دار کشيدن هم شکل چندين بار به ميان امت خودآمد حکم امام دوازدهم ما هم همينطور است بلي آيا ميدانيد کافران کور وکرند وشما که قرآن خونده ايد بهتر اين را ميدانيد حال که شما کافر نيستيد پس چرا کور وکريد بنگريد به خودتان شايد کافريد وکردارشما که اين را ميگويد (کافر)حتما" نديديد که علي در معراج به شهادت رسيدند دست از تعصب برداريدحتما" شما معجزات ذوالجناح را نديديد سراسرزندگي علي و12امام شيعيان اللهي بود وپر ازمعجزات . غدير خم يک واقعه تاريخي وبدستور الله بوده است وپيامبر دستورات اللهي را هرگز شورا نمگرفتند 3روز طول کشيد واز 8000نفر براي علي بيعت گرفته شد پيامبر عمامه جانشيني را بر سر علي نهاد ودر ميان مردم برد ودقيقا" اورا بعنوان جانشين انتخاب کرد وخليفه دوم شما آنجا بود ورسما" بارها به او تبريک ميگفت لذا اکنون 1400سال است که انواع فتوا هاي دروغين توسط علما خلفا راشدين واموي و...اين جانشيني خنثي ميشود ومردم عرب تا کنون فريب ميخورندمثلا"باکشتن شيعه وارد بهشت ميشويد ايا در زمان نزول قران وپيامبرشيعه وسني بوده است که اينگونه در حق مسلمانان خيانت ميشود اين گونه فتوا هاست که مسلمانان را گمراه وقهقرا جهنم را براي آنان محيا ميکنندواين يکي از شگردهاي انگليسي هاست آري فتوا کشتن برادر ديني وکساني که اين فتوا ها را صادر ميکنند شاهد تصرف يک کشور اسلامي توسط جانيان صهيونيست هستند وخاموشند وزورشان به شيعه رسيده وجرات فتوا براي آنها ندارند چون از شيطان ميترسند ولي از خدا نمترسند واين جاهليت از پدران خود تا کنون به يدک ميکشند هانگونه که بت پرستان در زمان پيامبران ديگر ميکردندوآنان ميگفتند پدرانمان بت پرست بودند ما هم راه آنان ميرويم وشما هم همين را ميگوييد پدرانمان خليفه پرست بودند ما هم خليفه پرستيم يا نخوانده ايد يا تاريخ اسلام به درستي نمدانيد پس باز هم مطالعه کنيد من به شما آدرس ميدهم کتابخانه ملي و بزرگ عربستان سعودي کتاب هاي ممنوعه نويسندگان وروحانيون بزرگ اهل تسنن برويد ومطالعه کنيد ما اگر اشتباه ميکنيم شايد 10%باشد اما اشتباه شما 100%است چون شما پيرو جماعت وثروتمندان شده ايد وبه شورا راي داده ايد پيامبر اسلام در همه زمينه شورا ميگرفتند اما در ارتباط با دستورات اللهي هرگز اين کار را نميکردند وبراي برگزيدن امام علي(ع) به شورا مراجعه نکرد چون دستور اللهي به شورا نياز ندارد همانطور که قران فرموده انسان نادان است اما در مورد مصلحت هاي مملکتي واجرايي کارها ودر امورات جنگ وغيره به شورا مينشستند نه در مورد امر اللهي پس اگر اينگونه ميبود اياتي که نازل ميشد به شورا مينشستند ودر مورد ان تصميم ميگرفتند هم اکنون که ما شوذا را خوب ميدانيم هر کانديدي که پولدار تر ومقام دارتر باشد هم مبتواند تبليغات زياد کند هم به مردم وعده وعيد پست ومقام نمايد والبته اينطور افراد هم پيروز ميشوند وهم طرفدار پيدا ميکنند هميشه مردم از خدا غافلند وبيشتر فکر دنيا ميکنند تا کار خدايي شورا آنهم در مورد جانشيني پيامبر. پس اسلام را سپردن بدست انسان ها آنهم انسانهايي که تشنه مال و ثروت ومقام بودند کمي بي انديش ..گذشتگان خود را به حماقت زدند تو هنوز وقت داري تاخود را از اين تفکرات خلفاي ضد شيعه خارج کني کليه حرف شما اين است که خود شيعيان به حضرت علي خيانت کردند وسست عنصر هستند ,ومن ازبحث ومطالب ها يشما به اين نتيجه رسيده ام که شما به دو دليل حقانيت خلفاي راشدين را اثبات ميکنيد يک رويدادها تاريخي وشورا رويداد هاي تاريخي مثل چرا علي اينکار نکرد وعمر کرد چرا عمر اين کار کرد وعلي نکر ديا اگر پيامبر ميخواست عاي را جانشين خود کند اين کار را ميکرد ايا اين را ميداني که علي از سوي پيامبر از 11سالگي معرفي شد واين را بارها وبارها علي را جا خود معرفي ميکرد اگر اين مسئله راناديده بگيريم (البته ما ناديده نميگيريم زيرا حرف هاي پيامبر حرفهاي خداست وبر همه چيز وهمه دليلها ارجعيت دارد)غدير خم جانشيني علي را کفايت ميکند براي اينکه هر اتفاقي که از جانب پيامبر بيافتد از جانب خداست وحکم خدا از همه دلايل ها ارجعيت داردوحتي داستان جنگ هولاکو در بغداد توسط يک شيعه ميدانيد وخيلي حرف هاي ديگر که حضرت علي وامام حسن وامام حسين از دست طرفداران خود در عذاب وناراحتي بودند ولي شما غافل از اين هستيد که تمام اين بدبختي ها از زير سر عرب ها هستند نه شيعه همان عربهايي که بخاطر پول ومال وثروت ومقام دست به هرکاري زدند وميزنند وهمان عرب هايي که شما آنها را در جانشيني پيامبر شورا ميخواستيدهمان عرب هايي شکم پرست وثروتمند پرست مال دوست نه شيعيان وهمان اشخاصي که توسط سه خلفاي شما به قدرت رسيدند باعث کشت وکشتار امامان وفاجعه کربلا شدند وهمان عربهايي که اکنون با بوش وسران اسراييل پيک مشروب بالا ميزنند وبر سر فلستيني ها معامله ميکنند اين را بدانيد که اسراييل دست از سر هيچ عرب ومسلمان بر نمي دارد واين را هم بدانيد يهود از همان ازل دوشمن مسلمان بوده وخواهد بود واين را هم بدانيد يهود اين بار در لباس امريکايي ها وانگليسيها (انگليس که صددرصد ثابت شده است که با مسلمان جماعت دشمني ديرينه دارد) ظاهر شده اند وآنان هرگز با مسلمانان عقيده خوبي ندارندنگذاريد دوباره خيانت از سوي عرب ها بر مسلمانان تکرار ميشود شما که ميگوييد شيعيان از آنها درآخر اين سطر بگويم همه ما مسلمان هستيم وبرادر يکديگر رودر رو يکديگر نايستيم برادرانه با هم زندگي کنيم به همديگر توهين واهانت نکنيم متحد شويم ودر برابردشمنان اسلام ايستادگي کنيم وبراي آزادي قدس يک دست شوييم کار ما مسلمانان فقط ارشاداست وبس نه مخالفت با يکديگر وخوشحال کردن دوشمنان اسلام کار ما مسلمانان فقط وفقط ارشاد وبس نه جنگ وخونريزي ونه رودر رو يکديگر به ايستيم ما در قبر خودمان ميخوابيم و تنها خودمان جواب وسئوال پس ميدهيم ما در آخرت دست به دامان علي وفرزندانش ميشويم وشما هم دست به دامان سه خلفاي خود شويد ولي بيش از اين گناه نکنيد
13 | ر ميرزايي | South Africa - Cape Town | ١٢:٠٠ - ٠٣ بهمن ١٣٨٧ |
جناب آقاي ابوالحسني سلام
لطفا طفره نرويد و سوالم را جواب دهيد. آقاي رضا کريم زاده مي گويند که حضرت محمد (ص) آمده بود تا ولايت علي را اعلام نمايد. سوال اين است که اگر اين تفسير درست باشد چرا خداوند بين خودش و حضرت علي واسطه گذاشته و مستقيما ايشان را انتخاب ننموده اند؟ اين مساله زماني بيشتر آشکار مي شود که حضرت محمد (ص) پس از 23 سال رنج و مشقت نتوانست شاگردان خوبي تربيت نمايد و اکثريت آنها مرتد شدند (و آيات قران در مورد صحابه نيز براي تعداد انگشت شمار آنها مي باشد!!) ولي چند نفر از ياران حضرت علي به ايشان خيانت نمودند. آيا حضرت علي معلم بهتري نبوده است؟ اگر بوده چرا حضرت علي به پيامبري برگزيده نشد؟
سوال ديگري که مي شود پرسيد اين است که چرا خداوند به حضرت محمد فرزند پسر نداد تا جانشين ايشان گردد؟ و جالبتر اينکه معناي مجلس خبرگان چيست؟ چرا امام (ره) آنرا تشکيل دادند و خودشان مستقيما جانشينشان را انتخاب ننمودند؟ چه ارتباطي بين مجلس خبرگان و شوراي انتخاب خليفه وحود دارد؟ (من هميشه اين اقدام حضرت امام (ره) را تحسين نموده ام و اين نشان درک بالاي ايشان از اسلام و حکومت اسلامي مي باشد.)
منتظر جواب شما هستم.
با تشکر
14 | ابوالحسني | Belgium - Evere | ١٢:٠٠ - ٠٣ بهمن ١٣٨٧ |
ميرزايي عزيز سلام عليکم،

انسان حقيقت جو فقط با پرسيدن به حقيقت نمي رسد.طبع بلند در سوالات، همت والا نيز در طلب علم و مطالعه لازم دارد.
1. ختم رسالت انبياء بدون ولايت غير ممکن است. ولايت امير المومنين عليه السلام همان ولايت باري تعالي و حضرت خاتم النبيين صل الله عليه وآله وسلم است. اين حقيقت در آياتي که سخن از ولايت الهي دارد براي انسانهايي که مخاطب آيين جاويد بوده و هستند آشکار شده است، تا عاقلان در يابند.
باري تعالي در آيه 256بقره ولايت خود را بصورت خروج از ظلمات به نور تعريف مي کند«اللَّهُ وَلِيُّ الَّذينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ ...» سپس در سوره ابراهيم عليه السلام تحقق اين ولايت را بدست خاتم النبيين صل الله عليه و آله و سلم بيان مي فرمايد«الر كِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ ...» يعني همان ورود در نور و خروج از ظلمات بدست مقام الوهي که همان دست سرور کائنات است انجام مي شود. اين نظام تربيت الهي در اديان پيشين نيز بوده است.
2. آنچه در آيين جاويد وجود دارد و در ساير اديان يافته نمي شود استمرار جاودان اين ولايت است:«إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ (55مائده)». چنانچه در اين آيه آمده است ولايت باري تعالي و خاتم النبيين صل الله عليه و آله وسلم و آن مومنين يک ولايت است و ولايتها -اوليائکم- نيست. (تفسير اين آيه در منابع بسياري آمده، در اين يادداشت مقصود فقط بيان مفهوم ولايت است)
3.ادامه مطلب بعد از اظهار نظر جنابعالي در باره اين مفهوم به عرض مي رسد.
15 | علي معاويه ريگي | | ١٢:٠٠ - ٠٤ بهمن ١٣٨٧ |
شماوقتي خداورسول وياران رسول ص راقبول نداريدباشمادلايل گفتن بي سوداست

پاسخ:
بله البته ما خدايي كه 60 ذرع قامت داشته و داراي جسم و ... مي باشد قبول نداريم!!!!
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=shobheh&id=64
خدايي كه هروله مي كند و راه مي رود را قبول نداريم!!!
http://www.vahhabi.com/pages.php?bank=vahhabi_aghal&id=372
خدايي كه اول طلوع بر عرش سنگيني مي كند را قبول نداريم!!!
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=shobheh&id=38
و البته نظر عالم خود جناب بن باز را راجع به جايگاه خدا
http://www.vahhabi.com/pages.php?bank=vahhabi_aghal&id=374
و يا ختم الكلام اهل سنت راجع به خداوند :
«خدا در صحاح»
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=48
و يا خدايي كه برايش گوش و چشم ودست و انگشت و ... مي دانيد
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=101
* و در مورد قبول داشتن رسول خدا(ص) ، كدام رسول خدا منظور است آيا ...
آن رسولي كه شما قرآنش را تحريف شده مي دانيد
http://www.vahhabi.com/pages.php?bank=vahhabi_aghal&id=309
http://www.vahhabi.com/pages.php?bank=vahhabi_aghal&id=310
آن رسولي كه شما افعال مخصوص خداوند را به او نسبت مي دهيد
http://www.vahhabi.com/pages.php?bank=vahhabi_aghal&id=9
و يا آن رسولي كه شما ايشان را بيسوادي و عامي مي خوانيد
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=1324
و يا رسولي كه پيشواي شما به او نسبت هذيان و ... داده
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=salam&id=25
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=salam&id=28
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=salam&id=74
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=salam&id=23
و يا رسولي كه چنين نسبت به همسرانش توهين مي كنند
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=sokhan&id=100

و اما اهانت هاي جناب ابن تيميه به خاندان رسول خدا (ص) (در قياس با بحث ياران رسول خدا(ص) )
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=101

واما راجع به بحث ياران رسول خدا (ص) : جناب ريگي !
اين شما هستيد كه تمام صحابه رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم را كافر مي‌دانيد ، مگر نديديد كه استاد حسيني قزويني در مناظره اين روايات را براي مولوي شما خواند ؛ اما انگار براي ايشان تازگي داشت و هنوز اين روايت معروف را در بخاري نديده بود .
حَتَّى إِذَا عَرَفْتُهُمْ خَرَجَ رَجُلٌ مِنْ بَيْنِى وَبَيْنِهِمْ فَقَالَ هَلُمَّ . فَقُلْتُ أَيْنَ قَالَ إِلَى النَّارِ وَاللَّهِ . قُلْتُ وَمَا شَأْنُهُمْ قَالَ إِنَّهُمُ ارْتَدُّوا بَعْدَكَ عَلَى أَدْبَارِهِمُ الْقَهْقَرَى . ثُمَّ إِذَا زُمْرَةٌ حَتَّى إِذَا عَرَفْتُهُمْ خَرَجَ رَجُلٌ مِنْ بَيْنِى وَبَيْنِهِمْ فَقَالَ هَلُمَّ . قُلْتُ أَيْنَ قَالَ إِلَى النَّارِ وَاللَّهِ . قُلْتُ مَا شَأْنُهُمْ قَالَ إِنَّهُمُ ارْتَدُّوا بَعْدَكَ عَلَى أَدْبَارِهِمُ الْقَهْقَرَى . فَلاَ أُرَاهُ يَخْلُصُ مِنْهُمْ إِلاَّ مِثْلُ هَمَلِ النَّعَمِ .
صحيح بخاري ج7 ، ص207 ، ح 6507
يا از عائشه نقل كردند كه ايشان گفته‌اند :
ما قبض رسول الله صلي الله عليه وسلم ، ارتدت العرب قاطبة ؛ همه عرب ؛ يعني همه مسلمان‌ها مرتد شدند .
كتاب البداية والنهايه ، ج6 ،‌ ص33
ما همه ياران رسول خدا (ص) را ردنكرده ايم
اما خوب است بعد از خواندن مقاله ذيل نظرتان را راجع به خالد به وليد بيان كنيد:
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=95
يقينا شما نيز او را قبول نخواهيد داشت!

والسلام علي من التبع الهدي
معاونت اطلاع رساني


16 | محسن | | ١٢:٠٠ - ٠٦ بهمن ١٣٨٧ |
همين كه عمر محتاج راهنمايي امام علي (ع) بوده خود به گواه قرآن دليلي بر غصب منصب توسط اوست:

أَفَمَن يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَن يُتَّبَعَ أَمَّن لاَّ يَهِدِّيَ إِلاَّ أَن يُهْدَى فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ ﴿يونس 35﴾
17 | امير | | ١٢:٠٠ - ١٩ بهمن ١٣٨٧ |
با سلام و عرض خسته نباشيد,
بر ذره اگر از لطف نظر بوتراب كند----------بر آسمان رود و كار آفتاب كند
التماس دعا
18 | روح اله رحماني | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٢٧ بهمن ١٣٨٧ |
من تقريبا 90درصد مطالبتان را دانلود کردم بخونم انشاءالله نظرم را خواهم گفت از زحمات شما سپاسگزارم ازهمين حادستتان را مي بوسم
19 | م- د | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٠٢ اسفند ١٣٨٧ |
باسمه تعالي سلام عليكم. اگرچنانچه كتب اهل سنت رااينچنين قبول داريد پس چرا بيعت علي با ابوبكروعمرراانكارميكنيد؟!!

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
استفاده از ادله اي كه طرف مقابل آن را قبول دارد ، دقيق ترين روش مناظره است ، و اين مطلب به معني قبول داشتن روايات آن كتب نيست .
به عنوان مثال خداوند در قران در بعضي مسائل ، يهود و نصاري را به كتب خودشان ارجاع مي دهد ؛ آيا اين به معني قبول داشتن صد در صدي مطالبي است كه در تورات وانجيل در دسترس ايشان است ؟ قطعا خير ؛ زيرا اين كتب تحريف شده بودند اما هنوز در همان ها حقايقي وجود داشت
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
20 | فريد | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٠٢ اسفند ١٣٨٧ |
با تشکر از مطالب خوبتون. کاش مسلمونا چشمشونو بر حقيقت نميبستند ... حرف حق رو بايد قبول کرد. هر کس قبول نکنه حتما به خودش ظلم کرده.
21 | سني | | ١٢:٠٠ - ٠٣ اسفند ١٣٨٧ |
بنده خواندم و سني شدم.چون اهل تشيع سعي در تخريب حضرت علي دارند
22 | م-د | | ١٢:٠٠ - ١٣ اسفند ١٣٨٧ |
باسمه تعالي سلام عليكم. بااحترام جناب ابومهدي عزيز مثل اينكه تاروپودذهن شمابامغلطه وسفسطه بافته شده است(باعرض معذرت). شمابه جواب خودتوجه فرمائيد: اولا: شمادرجواب يك سوال اين مقاله رانوشته ايد آياباسوال كننده مناظره ميكنيد؟ اگرچنين است پاسخ سائل محترمه به شماچه بوده؟...پس خودتان بريده ايدودوخته ايد. ثانيا: درنظرمن كه اهل تشيع هستم خداوندهميشه متعال وقرآن هميشه مجيدوكريم است لطفاباالفاظي كه بي اعتناعي شمارابه خداوندمتعال وقرآن كريم نشان ميدهدباپروردگاريگانه واين كتاب مقدس راهنماي سعادت انسانهابرخوردنكنيد. ثالثا: اين طرف مقابل كيست؟وشماازكجاميدانيدكه اين ادله راقبول داردياخير؟درحاليكه آنچه ماميبينيم تنهاوجوديك سوال يك سطريست.مگراينكه خودتان هم سائل وهم پاسخگوباشيدكه دراينصورت ... ويااينكه عالم بغيب بوده وازكنه انديشه هاي سائل مطلع باشيد!! پس ملاحظه ميكنيدكه بازخودتان بريده ايدودوخته ايد. رابعا: استفاده ازادله طرف مقابل فقط يكي ازروشهاي جدل (ونه مناظره)ميباشد. خامسا: درمورداينكه فرموده ايدخداوند(متعال) درقرآن (كريم)دربعضي مسائل يهودونصاري رابه كتب خودشان ارجاع مي دهد.... . صرف نظرازاينكه اين يك قياس مع الفارق است بايدعرض كنم اياذبالله مگرخداوندمتعال درقرآن كريم نميدانندكه كتب يهودونصاري توسط خداوندمتعال نازل شده است؟وخداوندمتعال قطعابه آنچه دردست يهودونصاري بوده است ازهمه آگاهترميباشند. واين نيازي به تائيدشماندارد. سادسا: بفرض اينكه نظرجنابعالي راقبول كنيم , ميتوان نتيجه گرفت كه جنابعالي به وجودحقايقي دراين ادله واحاديث اقرارواعتراف داريد.زيرااينگونه استدلال فرموده ايدكه به اين دليل خداوند(متعال)درقرآن(مجيد)يهودونصاري رادربعضي مسائل به كتب خودشان ارجاع ميدهندكه باوجودتحريف دراين كتب اماهنوزدرهمان هاحقايقي وجودداشت پس لطفاتوضيح دهيدكه بزعم جنابعالي چه حقايقي درادله واحاديث بقول شما "طرف مقابل" وجوددارد؟
باتشكر
23 | م-د | | ١٢:٠٠ - ١٦ اسفند ١٣٨٧ |
سلام عليكم
جناب ابوالحسني
باملاحظه جوابهاي شما به جناب ر ميرزائي طي شماره هاي 14و10 اين صفحه, بمصداق فرمايش خودتان برويژگي انسان حقيقت جو ازشما ميپرسم كه نظرصريحتان راجع به مطلب جناب رضاكريم زاده كه طي شماره6 اين صفحه بيان كرده اند,چيست؟
باتشكر
24 | علي | Iran - Urmia | ١٢:٠٠ - ٢٤ اسفند ١٣٨٧ |
به نام خدا نمي دانم اين نظر من پاک خواهد شد يا نه اما در اين زمانه که دشمنان اسلام قلب مسلمين را نشانه گرفته اند شما براي رسيدن به چه مقصودي پرونده 1400 سال قبل را بيرون آورده و به مقدسات 900 ميليون سني به راحتي اهانت مي کنيد؟ به جاي هدر دادن پول بيت المال آيا بهتر نيست براي اتحاد کمي قدم برداريد؟ هرچند اميدوارم کسي براي اسلام هم دلش بسوزد

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
اگر مسيحيان به شما بگويند چرا پرونده 2000 سال پيش مربوط به وقائع صدر اول بعد از عيسي را باز كرده و به مقدسات 35 درصد مردم دنيا اهانت مي كنيد ، چه پاسخي مي دهيد ؟
اگر يهوديان بگويند چرا پرونده 3000 سال پيش مربوط به وقائع صدر اول بعد از موسي را باز كرده و به تمام يهوديان جسارت مي كنيد ، چه پاسخي مي دهيد ؟
خداوند نيز در قران مطالب بسياري در مورد گذشتگان و عبرت گرفتن از آنان مطرح كرده است . لابد خداوند نيز اشتباه كرده است؟
قطعا مي گوييد اين ذكر حقائق و روشنگري است و نه اهانت ؛ ما نيز به شما شبيه اين پاسخ را مي دهيم (البته ما شما را مسلمان مي دانيم و تشبيه و مثال تنها براي مشخص شدن پاسخ بود)
و نيز مي گوييم شما كه مي خواهيد به سنت رسول خدا (ص)‌ عمل كنيد ، بايد بدانيد كه اين سنت را چه كسي براي شما نقل كرده است ؟
ابوهريره و معاويه و طلحه و زبير و عائشه كه با اهل بيت دشمن بودند و با علي عليه السلام جنگيده اند ؟
بايد بدانيد دين را از چه كسي مي گيريد و اين بهانه تراشي ها ، فايده اي در پاسخگويي شما در پيشگاه خداوند نخواهد داشت .
موفق يباشيد
گروه پاسخ به شبهات
25 | سيد عليرضا | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ١٦ فروردين ١٣٨٨ |
با سلام. 1-آيا شهادت به وحدانيت خدا قلبا بدون عمل به واجبات الهي, آيا طبق قرآن فرد رستگار است؟وآيا منظور پيامبر از اينکه به ابوهريره فرمودند به مردم بگو گفتن وحدانيت خدا( قلبا)فقط به ايمان قلبي تنها است يا عمل به تمام واجبات دين طبق آيه (((اي کساني که ايمان آورديد نماز وزکات را بپاداريد)))قطعا منظور رسول الله همين بوده ومنظور از ايمان قلبي همين ايمان آوردن است؟ 2-آيا عبدالله ابي که پيامبر برايش نماز ميت خواند که عمر به حضرت اعتراض کرد. آيا واقعا مي توان گفت که آيه "نماز براي منافقين نخوانيد"براي آن فرد دلالت ميکرد و او منافق بوده يا خيرو عمر نظر خودش را وارد کردالبته گرچه جوابش مشخص است و عمر به او تهمت زده اما جوابي قاطع مي خواستم؟

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
1- قطعا شهادت به وحدانيت ، در ظاهر كفايت از ايمان واقعي نمي كند و تنها سبب حفظ جان فرد و حكم به اسلام ظاهري او مي شود .
2- اصل ماجراي عبد الله بن ابي و نماز رسول خدا (ص)‌ بر او ، طبق نظر محدثين شيعه زير سوال است ؛ زيرا اين آيات قبل از مرگ او نازل شده اند ؛ و بعيد نيست كه اين ماجرا از دروغ هايي باشد كه اهل سنت براي بالا بردن مقام عمر ساخته و پرداخته اند ، بي خبر از انكه در جعل اين روايات ، تنقيص مقام رسول خدا (ص) است .
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
26 | علي دوست | United Kingdom - Falkirk | ١٢:٠٠ - ٢١ فروردين ١٣٨٨ |
با تقديم سلام فراوان خدمت يکايک دست اندرکاران اين تارنماي وزين. از بارگاه ايزد متعال براي تک تک تان آرزوي موفقيت و بهروزي ميکنم. منافقين را خدا ج شرمانده است و ايشان به راه راست نخواهند آمد. بنده افتخار دارم که به تارنماي زيبا و مفيد شما دست رسي داشته و ميتوانم از اين همه دلايل مستند و مستدل براي پاسخ گويي به ياوه سرايي هاي بعضي از هموطنان فريب خورده ام در افغانستان استفاده کنم.

به اميد ظهور قايم اهل بيت ع که دندان هاي شياطين و شيطان پرستان را فرو خواهد ريخت!
27 | ر ميرزايي | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٢٥ فروردين ١٣٨٨ |
جناب آقاي ابوالحسني سلام
همانگونه که انتظار داشتم به سوالاتم جواب نداديد حالا من يه سوال ساده مي پرسم و پس از دريافت نظر و جواب جنابعالي به طور مفصل نظر خودم را در مورد سوالات شما و همچنين سوالات خودم مي نويسم.
سوالم اين است: چرا خداوند حضرت محمد (ص) را به عنوان آخرين پيامبر خود برگزيد وچرا مثلا حضرت عسيي (ع) را انتخاب ننمودند؟ به عبارت ديگر چه تفاوتي بين دوره اين دو بزرگوار وجود داشته که باعث عدم انتخاب حضرت عسيي (ع) شد؟ و يا چرا معجزه اصلي حضرت محمد (ص) کتاب است و ساير پيامبران چيزهاي ديگر؟
منتظر جواب شما خواهم بود.
با تشکر
28 | ر ميرزايي | | ١٢:٠٠ - ٢٥ فروردين ١٣٨٨ |
جناب آقاي ابوالحسني سلام
همانگونه که انتظار داشتم به سوالاتم جواب نداديد حالا من يه سوال ساده مي پرسم و پس از دريافت نظر و جواب جنابعالي به طور مفصل نظر خودم را در مورد سوالات شما و همچنين سوالات خودم مي نويسم.
سوالم اين است: چرا خداوند حضرت محمد (ص) را به عنوان آخرين پيامبر خود برگزيد وچرا مثلا حضرت عسيي (ع) را انتخاب ننمودند؟ به عبارت ديگر چه تفاوتي بين دوره اين دو بزرگوار وجود داشته که باعث عدم انتخاب حضرت عسيي (ع) شد؟ و يا چرا معجزه اصلي حضرت محمد (ص) کتاب است و ساير پيامبران چيزهاي ديگر؟
منتظر جواب شما خواهم بود.
با تشکر
29 | ابوالحسني | | ١٢:٠٠ - ٢٦ فروردين ١٣٨٨ |
ميرزايي عزيز سلام عليکم،  پاسخ پيشين با التزام به " اگر در خانه کسي است يک حرف بس است" روشن بيان شد، اگر فهم پاسخ مشکل بوده بقدر بضاعت توضيح عرض مي شود. سوال جنابعالي با افزودن چند سوال پرورده مي شود تا جواب آشکار گردد:   1. چرا خاتم النبيين صل الله عليه وآله وسلم در شبه جزيره مبعوث شد؟ 2. چرا خاتم النبيين صل الله عليه وآله وسلم در بني اسرائيل، روم يا ايران که مهد تمدن روزگار و مرکز علمي عصر بود مبعوث نشد؟ 3. آيا دانشمندان ايران و روم و علماي يهود و نصاري در فهم کتاب تواناتر از عرب باديه نشين نبودند؟ 4. در شبه جزيره و در ميان اعراب جاهلي چه کساني حضور داشتند که در دريافت و صيانت از کلام قدسي توانا تراز دانشمندان و علماي ساير بلاد بودند؟ 5. "اذن واعيه وحي" کيست؟ چرا کلام خدا به چنيين وعائي نيازمند است؟ (تفسير قرطبي: لما نزلت ‏{‏وتعيها أذن واعية‏-الحاقة 12}‏ قال النبي صلى الله عليه وسلم‏:‏ ‏(‏سألت ربي أن يجعلها أذنك يا علي‏)‏ قال علي‏:‏ فوالله ما نسيت شيئا بعد، وما كان لي أن أنسى‏) 6. باب علم نبي چه معنايي در سنت شما دارد؟ مگر مسير سنت پيشوايان شما از اين باب گذري دارد؟ (سنن الترمذي/المناقب عن رسول الله/مناقب علي بن أبي طالب رضي الله عنه/ح3657...قال رسول الله‏ ‏صلى الله عليه وسلم‏ أنا دار الحكمة ‏ ‏وعلي ‏ ‏بابها) 7. "امة مسلمه" چه کساني هستند؟ چرا ايشان گواهان بر مردم گشتند؟ مگر کتاب الله گواه قدسي نبود؟ مگر کلام الله کلمه به کلمه و حرف به حرف مکتوب نشده بود؟ (رَبَّنَا وَ اجْعَلْنَا مُسْلِمَينْ‏ لَكَ وَ مِن ذُرِّيَّتِنَا أُمَّةً مُّسْلِمَةً لَّكَ وَ أَرِنَا مَنَاسِكَنَا وَ تُبْ عَلَيْنَا إِنَّكَ أَنتَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ(بقره 128)) 8. ميراث دهي کتاب به چه معني است؟ مگر کتاب الله بعد از ظهورش در شبه جزيره ميراث تاريخ بشر نشد؟ چرا وارثان کتاب الله از اصطفاء شدگان گشتند؟ (ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ الَّذينَ اصْطَفَيْنا مِنْ عِبادِنا...(فاطر32) 9. چرا باري تعالي مقصد کلام الوهي را مردم و مبيِّن آنرا خاتم النبيين صل الله عليه وآله وسلم اعلام فرمود؟ مگر کلام الله براي شنوندگان قابل فهم نبود؟ تبيين وحي چه ضرورتي دارد؟ (بِالْبَيِّناتِ وَ الزُّبُرِ وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ (نحل44)) 10. چرا پيشوايان شما بجاي حفظ آثار و سخنان خاتم النبيين صل الله عليه وآله وسلم آنها را جمع آوري و در آتش سوزاندن؟ تبيين خاتم النبيين صل الله عليه وآله وسلم چگونه حفظ شد؟ (وتقول عائشة: جمع أبي الحديث عن رسول الله، فكانت خمسمائة حديث، فبات يتقلب. قالت: فغمني كثيرا. فقلت يتقلب لشكوى أو لشيء بلغه، فلما أصبح قال: أي بينة. هلمي الأحاديث التي عندك. فجئته بها، فأحرقها ) 11. در دنيايي که آثار حتي دانشمندان و شاعران بدقت ثبت و نگهداري ميشد اينکار يک اقدام خرد مندانه بود يا زايش دوباره جاهليت؟ 12. چرا معارضه پيشوايانتان با شعار "حسبنا کتاب الله" آغاز شد؟ مگر در افکار عموم مسلمين تعليمي ديگر وجود داشت که چنين خشونتي در دفع آن لازم بود؟ ( صحيح البخاري /كتاب المرض /باب قول المريض قوموا عني/ح5731... فَقَالَ عُمَرُ إِنَّ النَّبِيَّ صلى الله عليه وسلم قَدْ غَلَبَ عَلَيْهِ الْوَجَعُ وَعِنْدَكُمُ الْقُرْآنُ، حَسْبُنَا كِتَابُ اللَّهِ ...) 13. چرا ما ترک خاتم النبيين صل الله عليه وآله وسلم کتاب الله و عترت معرفي شد؟ آيا ملازمت عترت و کتاب الله تصادفي بي اساس بود؟ ( صحيح مسلم /كتاب فضائل الصحابة /باب مِنْ فَضَائِلِ عَلِيِّ بْنِ اَبِي طَالِبٍ رضى الله عنه ‏‏/ح6378...ثُمَّ قَالَ قَامَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم يَوْمًا فِينَا خَطِيبًا بِمَاءٍ يُدْعَى خُمًّا بَيْنَ مَكَّةَ وَالْمَدِينَةِ فَحَمِدَ اللَّهَ وَاَثْنَى عَلَيْهِ وَوَعَظَ وَذَكَّرَ ثُمَّ قَالَ ‏ اَمَّا بَعْدُ اَلاَ اَيُّهَا النَّاسُ فَاِنَّمَا اَنَا بَشَرٌ يُوشِكُ اَنْ يَاْتِيَ رَسُولُ رَبِّي فَاُجِيبَ وَاَنَا تَارِكٌ فِيكُمْ ثَقَلَيْنِ اَوَّلُهُمَا كِتَابُ اللَّهِ فِيهِ الْهُدَى وَالنُّورُ فَخُذُوا بِكِتَابِ اللَّهِ وَاسْتَمْسِكُوا بِهِ ‏‏ ‏.‏ فَحَثَّ عَلَى كِتَابِ اللَّهِ وَرَغَّبَ فِيهِ ثُمَّ قَالَ ‏ وَاَهْلُ بَيْتِي اُذَكِّرُكُمُ اللَّهَ فِي اَهْلِ بَيْتِي اُذَكِّرُكُمُ اللَّهَ فِي اَهْلِ بَيْتِي اُذَكِّرُكُمُ اللَّهَ فِي اَهْلِ بَيْتِي ‏) 14. آيا وارثان اصطفا شده، امة مسلمه، اذن واعيه وعترت واژگاني گلوگير در سنت پيشوايان شما بودند؟
30 | مهدي محمد خاني نژاد | | ١٢:٠٠ - ٠١ ارديبهشت ١٣٨٨ |
سايت بسيار خوبي ست .مطالب مفيدي ياد گرفتم
31 | ر ميرزايي | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٠٤ ارديبهشت ١٣٨٨ |
جناب آقاي ابوالحسني سلام قبل از شروع بحث برايم مثل روز روشن بود که شما هم نمي توانيد به سوالاتم جواب دهيد. از نحوه جواب دادن شما و اهانت به نفهمي به اينجانب معلوم است که به شدت عصباني شده ايد. پاسخ هاي جنابعالي را چندين بار خواندم ولي نديدم شما پاسخي به من داده باشيد. شما هيچ جوابي به سوالاتم که در بند 13 پرسيدم نداده ايد (مطمئتا نه شما و نه هيچ کس ديگر نمي تواند به آنها پاسخ دهد!!!) و فرموديد که "انسان حقيقت جو فقط با پرسيدن به حقيقت نمي رسد.طبع بلند در سوالات، همت والا نيز در طلب علم و مطالعه لازم دارد." منظورتان از "طبع بلند" چيست؟ احتمالا منظورتان اين نيست که بعضي از سوالات که شما از آنها خوشتان نمي آيد را نپرسم؟ و يا جواب هاي شما بدون هيچ گونه تفکري بپذيرم؟ جناب آقاي ابوالحسني شما به سوال بند 28 هم که پاسخ نداديد! سوال در ظاهر ارتباطي با بحث ندارد ولي اگر پاسخ آنرا ميداديد (جواب آن خيلي ساده است) من هم نظر خودم را اعلام مي کردم. احتمالا نتوانستيد ارتباطي بين موضوع بحث و سوال پيدا کنيد و به همين علت هم ترسيديد که نکند جوابي بدهيد که از آن استفاده کنم و شما هم نتوانيد آنرا انکار کنيد! جناب آقاي ابوالحسني سوالاتي که شما در بند 29 پرسيده ايد را من و امثال من بايد بپرسند نه شما! چون نه موسسه تحقيقاتي دارم و در هيچ موسسه تحقيقاتي هم کار نمي کنم. با اين حال نيازي به جواب آنها ندارم ولي براي روشن شدن اذهان اگر مايل بوديد مي توانيد به آنها پاسخ دهيد. در انتها لطفا به سوال بند 28 صريح جواب دهيد و از کنايه گويي و استعاره بپرهيزيد چون سواد کافي ندارم. البته دوست دارم به اين سوالم هم پاسخ دهيد: اگر انساني پس از حضرت محمد (ص) (مثلا اين دوره) در دنيا زندگي کند و برون هيچ اطلاعي از اسلام زندگي کند و نا مسلمان بميرد در روز حسابرسي آيا مي تواند بهانه بياورد که چون خبري از اسلام و حضرت محمد (ص) نداشته مسلمان نشده است؟ و چرا؟ منتظر جواب جنابعالي هستم. با تشکر

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
1- به جاي پاسخ دادن به سوالات اصلي ، چرا تنها سوالات فرعي را مد نظر قرار داده و از پاسخ دادن به آنها طفره مي رويد ؟
2- آيا اينكه شما لجنه يا گروهي براي پاسخ به شبهات نداريد ، خاص شما است يا مقصود همه اهل سنت است ؟
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
32 | MJ | France - Paris | ١٢:٠٠ - ٠٤ ارديبهشت ١٣٨٨ |
سلام عليکم از سايت فوق العاده شما بسيار تشکر مي کنم فقط يک انتقاد مهم داشتم که : چرا امام علي مي نويسيد ؟! بنويسيد "اميرالمومنين امام علي (صلوات الله و سلامه عليه)" متشکرم
33 | محمد حسن | | ١٢:٠٠ - ٠٧ ارديبهشت ١٣٨٨ |
سلام عليكم لطفا كمي انصاف داشته باشيد چگونه توقع داريد ديگران به اعتقادتان احترام بگذارند در حالي كه شما در هر جمله چند بار خلافاي راشدين كرام را توهين ميكنيد. و اما شخص حضرت عمر كه درود خداوند متعال بر او باد بدانيد : اگر حضرت عمر رضي الله به ايران نميامدند چگونه امروز شما و امثال شما ها مسلمان بوديد؟ اسلام آوردن تمام ايرانيا را بايد اول از خداوند متعال بعد حضرت نبي اكرم صل الله عليه وآله و سلم و سوم از حضرت عمر تشكر كرد و گرنه الان همه شماها مجوسي بوديد و ژدانتان در جهنم قالط ميزدند ژس همين الان صلواتي براي شادي روح بزرگ حضرت عمر بفرستيد تا انشا الله از سر تقصيرتان در گذرد

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
در تمامي نظرات مشابه ، پاسخ داده ايم كه :
1- چرا اهل سنت نقل مطالب تاريخي را كه خودشان با سند صحيح نقل كرده اند ، توسط شيعه اهانت به خلفا مي دانند ، اما اشكالي به علماي خودشان كه اين روايات را مطرح كرده اند ، نمي گيرند!!!
2- ظاهرا شما گمان مي كنيد كه اسلام براي پيشرفت در كشورها ، راهي به جز كشتار و خونريزي ندارد !!! و به همين سبب ادعا مي‌كنيد اسلام آوردن ايرانيان مديون كشتارهايي است كه عمر و كساني كه بعد ازاو آمدند ، انجام دادند !!!! در واقع اين نظر شما اهانت به اسلام است .(و دفاع از اهل سنت!!!!)
به عكس همين كارهاي اين خلفا ، سبب شد كه روميان و ساير كشورها از جمله چيني ها ، مسلمانان را خونريز معرفي كرده آنقدر نيرو تهيه كردند ، كه بلايي كه به سر ايرانيان آمد به سر آنها نيايد ، و تا قرن ها بعد ، از اسلام در اروپا و چين خبري نبود!!
اما به لطف الهي بعد از رفع اين پرده كه به خاطر خشونت هاي خلفا بر ظاهر اسلام كشيده شده بود ، به تازگي اين پرده برداشته شده و مردم گروه گروه به اسلام روي آورده اند .
3- بسياري از اهل سنت ، نثار ثواب براي روح مرده را صحيح نمي دانند!!!
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
34 | ابوالحسني | Belgium - Brussels | ١٢:٠٠ - ٠٨ ارديبهشت ١٣٨٨ |
برادر عزيز آقاي ميرزايي، پرسيدن قدم اول فهم است ولي انديشيدن در پاسخها لازمه درک جواب. بنده هم موسسه تحقيقاتي ندارم و سعادت همکاري با چنين مراکزي را هم نداشته ام، طرح سوالات فوق براي راهنمايي جنابعالي بسوي جواب بود. درخواست تفکر و انديشه در چند سوال توقع بالايي از يک جوان نيست. توانايي شما در انديشيدن با انديشيدن پروار مي شود نه با تکرار عبارات غير علمي:«...لطفا طفره نرويد... برايم مثل روز روشن بود که...هيچ کس ديگر نمي تواند به آنها پاسخ دهد!!!...» خود شما با کمي فکر و مطالعه در قرآن کريم و کلام اهل بيت عليه السلام جواب اين پرسشها را خواهيد يافت. سوال اخيرتان (اگر انساني پس از حضرت محمد (ص) (مثلا اين دوره) در دنيا زندگي کند و برون هيچ اطلاعي از اسلام زندگي کند... ) با مراجعه به کلام الهي مشاهده مي کنيم: «خداوند هيچ كس را، جز به اندازه تواناييش، تكليف نمى‏كند...286بقره» لذا اين شخص به مقداري که خداوند به او عنايت نموده مسئول است نه بيشتر. پاسخ اغلب پرسشهاي يادداشت 29 در غالب احاديثي از اهل سنت ذکر شده، گرچه باور ندارم شما سني باشيد. در صورت نياز به ترجمه لطفا بصورت موردي بفرماييد. اما پاسخ سوال 28 به شکلي که انشاء الله بپسنديد: دوره حضرت خاتم النبيين صل الله عليه وآله وسلم با ادوار ساير انبياء در جاهليت مشترک بود يعني انسانها اسير اغواهاي شيطان بودند (البته عصر کنوني هم چنين است.) اما دو تفاوت اساسي هم دارد - اول اينکه کلام الهي و پيامي که باري تعالي براي انسانها فرستاده شد بدست خاتم النبيين بطور کامل ابلاغ شد. باري تعالي بنا بر حکمت خويش چنين نظامي را براي ارسال پيام خويش انتخاب نموده بود که پيام بتدريج و با محدوديت هايي نازل گردد سپس با ظهور حضرت خاتم النبيين صل الله عليه وآله وسلم ابلاغ کامل و تمام صورت گيرد. - دوم اينکه در امت اسلام براي اينکه پيام تربيتي حق تعالي به مقصد خود که بشريت است برسد، نظامي پيش بيني شده است. و آن حضور دوازده معلم طي دوازده نسل در جامعه است. اسلام بدون اين دوازده مربي محال است که در جهان جاودانه شود. اين نسخه در اولين اجرا با اعراض انسانهاي بي خرد روبرو شد وليکن وعده الهي است که اين نظام تربيتي با ظهور حضرت ولي عصر عجل الله فرجنا بظهوره محقق خواهد شد.
35 | سعيد | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٠٦ خرداد ١٣٨٨ |
سلام سوال من اين است آيا عايشه همسر پيغمبر زن خوبي بوده يا نه؟ اگه زنه خوبي بوده چرا در ؟؟؟ از او به فاحشه و چنين القابي ياد ميکنند و لعن و نفرين ميکنند اگه زني بد بوده چرا تا پايان عمر پيامبر در کنار پيامبر بوده و در آن زمان تنها کسي بوده که کل قرآن را حفظ بوده سوال بعدي اينکه خدمات حضرت فاطمه براي اسلام چه بوده ؟

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
1- نظر علما و بزرگان شيعه ، در مورد حفصه و عائشه دو همسر رسول خدا (ص) همان مطلبي است كه در صحيح بخاري در مورد آن دو آمده است :
الف) آن دو بودند كه پشت به پشت هم داده تا با رسول خدا (ص) دشمني كنند !
حدثنا عبد الْعَزِيزِ بن عبد اللَّهِ حدثنا سُلَيْمَانُ بن بِلَالٍ عن يحيى عن عُبَيْدِ بن حُنَيْنٍ أَنَّهُ سمع بن عَبَّاسٍ رضي الله عنهما يحدث أَنَّهُ قال مَكَثْتُ سَنَةً أُرِيدُ أَنْ أَسْأَلَ عُمَرَ بن الْخَطَّابِ عن آيَةٍ فما أَسْتَطِيعُ أَنْ أَسْأَلَهُ هَيْبَةً له حتى خَرَجَ حَاجًّا فَخَرَجْتُ معه فلما رجعت وَكُنَّا بِبَعْضِ الطَّرِيقِ عَدَلَ إلى الْأَرَاكِ لِحَاجَةٍ له قال فَوَقَفْتُ له حتى فَرَغَ ثُمَّ سِرْتُ معه فقلت يا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ من اللَّتَانِ تَظَاهَرَتَا على النبي صلى الله عليه وسلم من أَزْوَاجِهِ فقال تِلْكَ حَفْصَةُ وَعَائِشَةُ
صحيح البخاري ج 4 ص 1866 ش 4629
ب) عائشه بود كه فرماندهي سپاه بر ضد امير مومنان را در جنگ جمل به عهده گرفته بود :
حدثنا عُثْمَانُ بن الْهَيْثَمِ حدثنا عَوْفٌ عن الْحَسَنِ عن أبي بَكْرَةَ قال لقد نَفَعَنِي الله بِكَلِمَةٍ سَمِعْتُهَا من رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم أَيَّامَ الْجَمَلِ بَعْدَ ما كِدْتُ أَنْ أَلْحَقَ بِأَصْحَابِ الْجَمَلِ فَأُقَاتِلَ مَعَهُمْ قال لَمَّا بَلَغَ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم أَنَّ أَهْلَ فَارِسَ قد مَلَّكُوا عليهم بِنْتَ كِسْرَى قال لَنْ يُفْلِحَ قَوْمٌ وَلَّوْا أَمْرَهُمْ امْرَأَةً
صحيح البخاري ج 4 ص 1610 ش 4163
ج) رسول خدا به خانه عائشه اشاره كرده و سه بار فرمودند : فتنه اينجاست ، فتنه اينجاست ، فتنه اينجاست ؛ اينجا جايي است كه امت شيطان خروج مي‌كند!
حدثنا مُوسَى بن إِسْمَاعِيلَ حدثنا جُوَيْرِيَةُ عن نَافِعٍ عن عبد اللَّهِ رضي الله عنه قال قام النبي صلى الله عليه وسلم خَطِيبًا فَأَشَارَ نحو مَسْكَنِ عَائِشَةَ فقال هُنَا الْفِتْنَةُ ثَلَاثًا من حَيْثُ يَطْلُعُ قَرْنُ الشَّيْطَانِ
صحيح البخاري ج 3 ص 1130 ش 2937
2- آيا مي‌توان چنين كسي را خوب دانست ؟!
3- در مورد متهم كردن همسران رسول خدا (ص) به فاحشه ! شيعه (همانطور كه در كتب علماي شيعه موجود است و علماي اهل سنت نيز به اين مطلب اقرار كرده‌اند) تمامي همسران رسول خدا (ص) را از اين عمل قبيح مبرا مي‌داند ! و عمل تعدادي جاهل نبايد سبب شود كه اين مطلب را عقيده كل شيعه بدانيد ! همانطور كه بسياري از كارهاي جاهلان اهل سنت را نمي‌توان و نبايد عمل و عقيده كل اهل سنت دانست !
4- در مورد حفظ كل قرآن تنها توسط عائشه ! اين ادعايي است كه حتي اهل سنت آن را قبول ندارند و بخاري و مسلم نيز خلاف اين مطلب را ثابت مي‌كند !
5- آيا در اين مورد شك داريد كه رسول خدا (ص) فاطمه زهرا (س) را با وجود عائشه و حفصه و ... سرور زنان اهل بهشت معرفي كرده‌اند ! و طبق روايت بخاري عائشه را تنها به آبگوشت تشبيه كرده‌اند !:
بَاب مَنَاقِبِ فَاطِمَةَ عليها السَّلَام وقال النبي صلى الله عليه وسلم فَاطِمَةُ سَيِّدَةُ نِسَاءِ أَهْلِ الْجَنَّةِ...
30 بَاب فَضْلِ عَائِشَةَ رضي الله عنها....
3558 حدثنا آدَمُ حدثنا شُعْبَةُ قال وحدثنا عَمْرٌو أخبرنا شُعْبَةُ عن عَمْرِو بن مُرَّةَ عن مُرَّةَ عن أبي مُوسَى الْأَشْعَرِيِّ رضي الله عنه قال قال رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم كَمَلَ من الرِّجَالِ كَثِيرٌ ولم يَكْمُلْ من النِّسَاءِ إلا مَرْيَمُ بِنْتُ عِمْرَانَ وَآسِيَةُ امْرَأَةُ فِرْعَوْنَ وَفَضْلُ عَائِشَةَ على النِّسَاءِ كَفَضْلِ الثَّرِيدِ على سَائِرِ الطَّعَامِ
صحيح البخاري ج 3 ص 3555
اگر مقصود شما از مطرح كردن سوال آخر ، مقايسه بين عائشه و فاطمه زهرا سلام الله عليها است ! اشتباه بسيار بزرگي را مرتكب شده و سخنان رسول خدا (ص) را منكر شده‌ايد !
6- در مورد لعن ، ان شاء الله به زودي مقاله مفصلي بر روي سايت قرار خواهد گرفت ، اما تنها به اين نكته اشاره مي‌كنيم كه طبق روايت بخاري و مسلم ، ديگر همسران رسول خدا (ص)‌ نيز به عائشه دشنام مي‌داده‌اند !
7- در مورد علت ازدواج رسول خدا (ص) با حفصه و عائشه نيز در ادرس ذيل به صورت مفصل سخن گفته شده است :
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=1344
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
36 | ali | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ١٦ مرداد ١٣٨٨ |
با سلام آيا فکر نمي کنيد اگر علي (رض) با آنان همکاري کرده است ، خلاف آيه قرآن عمل کرده ؟ با توجه به اعتقاد اهل تشيع حکومت خلفاي ثلاثه ، غصبي و غير مشروع و ظالمانه بوده است . آيا اين اعتقاد با توجه به دو آيه زير مقام علي (رض) را زير سوال نمي برد ؟ 1- تَعاوَنوا عَلَي البِّرِّ والتَقويو لا تَعاوَنوا علي الاثم والعدوان واتقوا الله انَّ الله شَديدُ العقاب . (مائده - 2 ) و (همواره) در راه نيكي و پرهيزگاري با هم تعاون كنيد! و (هرگز) در راه گناه و تعدي همنوعيد، ننماييد! و از (مخالفت فرمان) خدا بپرهيزيد كه مجازات خدا شديد است! اعتقاد داريد فتح ايران با شمشير بوده .چرا علي (رض) از اين کار منع نکرد ( کشتن انسانهاي بي گناه ) 2- فَقاتلوا ائمه الکفر ( توبه - 12 ) با پيشوايان كفر پيكار كنيد . اگر خلفا پيشوايان کفر بودند چرا علي (رض) با آنها نجنگيد ؟ آيا علي يکي از بزرگترين مفسران قرآن نبوده است ؟ پس چرا به آيه قرآن عمل نکرد ؟

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
1- قرآن فرموده‌ است «ولا تعاونوا علي الإثم» و نه «ولا تعاونوا مع الآثم في غير الاثم»!
2- حضرت علي از كشتن انسان‌هاي بيگناه منع كرد و خود نيز در اين جنگ‌ها شركت نكرد ! بهتر بود يكبار مقاله را با دقت ديده و مشاهده مي‌كرديد كه در چه زماني با عمر همكاري كرد ! در زماني كه ايراني‌ها مي‌خواستند به مسلمانان حمله كرده و تمام آنها را بكشند (جهاد دفاعي) كه بر همه مسلمانان مقابله با آنان واجب بود .
3- آيه قران مي‌فرمايد «فقاتلوا أئمة الكفر» و نه امامان نفاق! ما ابوبكر و عمر را كافر نمي‌دانيم ! بلكه مي‌گوييم مومن نبودند !
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
37 | ali | | ١٢:٠٠ - ٢٧ مرداد ١٣٨٨ |
با سلام 1- قرآن فرموده است که بر گناه همکاري نکنيد . ( حالا اگه بگيم همراه گناه همکاري نکنيد مگه موضوع عوض ميشه ؟؟؟؟) مگر غير از اين است که هر عملي که در محضر معصوم انجام شود و معصوم در مورد آن سکوت کتد و اعتراضي نکند به معني تاييد آن عمل است . نمي شود نتيجه گرفت سکوت علي (رض ) به معني تاييد آن اعمال بوده است ؟؟؟؟؟ اما يک سوال : 1- مرتد يعني چه ؟ فرموده ايد : اصل ماجراي عبد الله بن ابي و نماز رسول خدا (ص)‌ بر او ، طبق نظر محدثين شيعه زير سوال است ؛ زيرا اين آيات قبل از مرگ او نازل شده اند ؛ و بعيد نيست كه اين ماجرا از دروغ هايي باشد كه اهل سنت براي بالا بردن مقام عمر ساخته و پرداخته اند ، بي خبر از انكه در جعل اين روايات ، تنقيص مقام رسول خدا (ص) است . يعني مي فرماييد آيه اي نازل شده و پيامبر به آن عمل نکرده ( آن هم آيه اي به اين مهمي )؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
1- بين همكاري در انجام گناه ، و همكاري با گناهكار در يكي از كارهاي غير گناهش ، فرق بسيار است !
2- ادعا كرده‌ايد امير مومنان سكوت كردند ! آيا اين همه سخنراني‌هاي حضرت و فاطمه زهرا و ... را بر ضد ابوبكر و عمر نديده‌ايد ؟!
3- عمل كردن پيامبر به اين آيه ، يعني نماز نخواندن بر مرتدين و منافقين ! و قطعا رسول خدا (ص)‌ به اين آيه عمل كرده‌اند (يعني هيچگاه بر منافقين نماز نخوانده‌اند)! اما اهل سنت ادعا مي‌كنند پيامبر يكبار بر منافقي نماز خواند و عمر او را منع كرد ! به همين سبب آيه‌اي نازل شد و طرف عمر را ترجيح داد ! اما شيعه اصل ماجراي عبد الله بن ابي و... و نماز رسول خدا بر او را ساختگي مي‌داند !
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
38 | ali | | ١٢:٠٠ - ٠٢ شهریور ١٣٨٨ |
با سلام فرموده ايد : اسم فاعل عدل به معني عدول كردن چه مي‌شود ؟! اگر مي‌شود «عادل» پس يكي از معاني عادل كسي است كه عدول كرده است ، و براي تعيين معني بايد قرينه باشد . بسيار خب : پس وقتي گفته مي شود عادلان قاسطان : يعني کساني که عدول کردند وقسط را برپا داشتند ؟؟؟!!! اين که شد متضاد هم . چون عدل و قسط با هم مي آيند . وقتي معني ساده عبارت با توجه به کلمه بعد هست ما چرا معني را مد نظر بگيريم که با کلمه بعد در تضاد است ؟ مثل اين است که وقتي مي گوييم رهبر جامعه اسلامي بايد عادل باشد . يک نفر ممکن است بگويد شايد منظور عدول کردن امام باشد . اما با توجه به موضوع بحث جمله ( رهبري ) به راحتي مي توان نتيجه گرفت که منظور برقراري عدالت توسط امام است . در ضمن شما نفرموديد مرتد يعني چه ؟ آيا اين گفته اعتقاد اهل تشيع نيست ؟ کسي که خلافت حضرت علي را قبول نداشته باشد کافر است آيا خلفاي ثلاثه خلافت حضرت علي را قبول داشتند ؟ بقيه اصحاب چطور ؟

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
1- قسمت اول نظر شما پاسخ ، قبلا پاسخ داده شده است ؛ جهت اطلاعات تكميلي به آدرس ذيل مراجعه كنيد :
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=472
2- خلافت امير مومنان جزو مذهب است و عدم اعتقاد به آن ، برابر با عدم اسلام نيست ! انكار ضروري دين سبب كفر است !
3- بسياري از صحابه ، خلافت امير مومنان را قبول داشتند ؛ از جمله سلمان ، ابوذر ، مقداد ، عمار ، ابي بن كعب و...و بسياري نيز بعد از مدتي دوباره به سمت حضرت بازگشتند كه مي‌تواند به چند هزار صحابي كه در جنگ‌ها بر ضد معاويه ياور حضرت شدند و بسياري از انان در ركاب حضرت به شهادت رسيدند ، اشاره كرد .
4- خود ابوبكر و عمر ( به اقرار علماي اهل سنت از جمله غزالي در سر العالمين) اقرار به ولايت حضرت كرده و در غدير خم با حضرت بيعت كردند ، اما (همانطور كه اين علما اقرار كرده‌اند) بعد از مدتي هواي نفس بر آنان غالب شد و راه مخالفت را در پيش گرفتند !
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
39 | عباس خ | Iran - Tabriz | ١٢:٠٠ - ٢٠ ارديبهشت ١٣٨٩ |
لطفا به آن دوستمان بگيد : شما كه اسلام آوردن ايرانيان را مديون عمر (ل ع) ميدانيد .شما خود مسلماني خود را به چه كسي مديونيد . عربستانيها به چه كسي مديونند ؟ كمي فكر كنيد اگر اسداله غالب نبود اسلام در همان شب هجرت تمام مي شد ، اگر او نبود فاتحه اسلام در خندق خوانده شده بود . يا در همه ي غزوات همينطور . آيا حديث غزوه خندق كه ضربه علي را برتر و بالاتر از عبادت ثقلين مي داند را به ياد داريد نه تنها ايرانيان مديون عمر (ل ع) نيستند بلكه عمر خود مديون عليست ؟ اصلا" اسلام مديون عليست ؟ ميبينيد ما( به قول شما روافض) چون منطق داريم وهيچ چيزي را بي دليل قبول نداريم واز هيچ چيزي بي دليل پيروي كوركورانه نمي كنيم در ولايت علي همان حديث ثقلين كافيست اگر شعور داشته باشيد .( درخانه اگر كس است يك حرف بس است)
40 | يكتا پرست | | ١٧:٤٥ - ٢٨ مرداد ١٣٨٩ |
اين حق طلبي خلفا (رض) را تاييد ميکند که انها با امام علي (رض) مشورت ميکردند و مطمئن باشيد که امام علي (رض) هم با ايشان مشورت ميکردند
مگر رسول خدا(ص) در طول حيات خود با کسي مشورت نکرده اند؟
و اگر مشورت کار بدي باشد خداوند در قرآن به آن تاکيد نميکند
  بعدی [1] [2]  
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها