2024 April 20 - شنبه 01 ارديبهشت 1403
عائشه، در چند سالگي با رسول خدا (ص) ازدواج كرده است؟
کد مطلب: ٥١٢٧ تاریخ انتشار: ٢٨ آذر ١٣٨٨ تعداد بازدید: 205713
پرسش و پاسخ » اهل سنت
عائشه، در چند سالگي با رسول خدا (ص) ازدواج كرده است؟

لينك فايل ترجمه انگليسي اين متن كه توسط يكي از دوستان عزيز از شيعيان پاكستان به نام محمد انجام شده است

سؤال كننده : عليرضا اميدبخش

پاسخ :

اهل سنت اصرار دارند كه ثابت كنند عائشه در شش سالگي به عقد رسول خدا صلي الله عليه وآله درآمده و در نه سالگي وارد خانه آن حضرت شده است و اين مطلب را دليل بر برتري عائشه بر ديگر همسران رسول خدا مي دانند؛ اما آيا حقيقت مطلب نيز همين است ؟

ما در اين مقاله اين مطلب را بررسي خواهيم كرد.

قبل از پرداختن به اصل مطلب، بايد تاريخ ازدواج رسول خدا با عائشه روشن شود تا بعد نتيجه بگيريم كه عائشه در هنگام ازدواج با رسول خدا چند سال داشته است.

در باره تاريخ ازدواج رسول خدا صلي الله عليه وآله با عائشه ديدگاه هاي متفاوتي وجود دارد. محمد بن اسماعيل بخاري ، از خود عائشه نقل مي كند كه رسول خدا سه سال بعد از حضرت خديجه سلام الله عليها با او ازدواج كرده است:

حدثنا قُتَيْبَةُ بن سَعِيدٍ حدثنا حُمَيْدُ بن عبد الرحمن عن هِشَامِ بن عُرْوَةَ عن أبيه عن عَائِشَةَ رضي الله عنها قالت ما غِرْتُ علي امْرَأَةٍ ما غِرْتُ علي خَدِيجَةَ من كَثْرَةِ ذِكْرِ رسول اللَّهِ (ص) إِيَّاهَا قالت وَتَزَوَّجَنِي بَعْدَهَا بِثَلَاثِ سِنِينَ وَأَمَرَهُ رَبُّهُ عز وجل أو جِبْرِيلُ عليه السَّلَام أَنْ يُبَشِّرَهَا بِبَيْتٍ في الْجَنَّةِ من قَصَبٍ.

از عائشه نقل شده است كه به هيچ زني به اندازه خديجه ، حسادت نكردم؛ زيرا: (الف) رسول خدا زياد از او ياد مي كرد؛ (ب) رسول خدا سه سال بعد از خديجه با من ازدواج كرد؛ (ج) خداوند به رسول خدا و يا جبرئيل دستور داد كه به خديجه سلام رسانده و او را به خانه اي در بهشت بشارت دهد كه از ني ساخته شده است.

البخاري الجعفي، محمد بن إسماعيل ابوعبدالله (متوفاي256هـ)، صحيح البخاري، ج 3 ، ص 3606، ح3606 ،كتاب فضائل الصحابة، بَاب تَزْوِيجِ النبي e خَدِيجَةَ وَفَضْلِهَا رضي الله عنها ، تحقيق د. مصطفي ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407 - 1987.

با توجه به اين كه حضرت خديجه سلام الله عليها در سال دهم بعثت از دنيا رفته اند؛ پس زمان ازدواج رسول خدا با عائشه در سال سيزدهم بعثت بوده است.

و ابن ملقن بعد از نقل روايت بخاري و استدلال به آن مي گويد :

وبني بها بالمدينة في شوال في السنة الثانية .

رسول خدا در سال دوم هجري ، عائشه را به خانه خود آورد.

الأنصاري الشافعي، سراج الدين أبي حفص عمر بن علي بن أحمد المعروف بابن الملقن (متوفاي804 هـ)، غاية السول في خصائص الرسول صلي الله عليه وسلم ، ج 1 ، ص 236 ، تحقيق : عبد الله بحر الدين عبد الله ، ناشر : دار البشائر الإسلامية - بيروت - 1414هـ - 1993م.

طبق اين نقل ، رسول خدا در سال سيزدهم بعثت، عائشه را به عقد خود درآورده و در سال دوم هجري رسماً با او عروسي كرده است.

از نقل برخي ديگر از بزرگان اهل سنت به اين نتيجه مي رسيم كه ازدواج رسول خدا با عائشه در سال چهارم هجري بوده است. بلاذري در انساب الأشراف در شرح حال سوده ، همسر ديگر رسول خدا صلي الله عليه وآله مي نويسد:

وتزوج رسولُ الله صلي الله عليه وسلم، بعد خديجة، سودة بنت زَمعة بن قيس، من بني عامر بن لؤي، قبل الهجرة بأشهر... فكانت أول امرأة وطئها بالمدينة.

رسول خدا بعد از خديجه، چند ماه قبل از هجرت با سوده بنت زمعه ، ازدواج كرد و او نخستين همسري بود كه رسول خدا در مدينه با او همبستر شد.

البلاذري، أحمد بن يحيي بن جابر (متوفاي279هـ)، أنساب الأشراف، ج 1 ، ص 181، طبق برنامه الجامع الكبير.

از طرف ديگر ذهبي مدعي است كه سودة بن زمعه، چهار سال تنها همسر رسول خدا بوده است .

وتوفيت في آخر خلافة عمر ، وقد انفردت بصحبة النبي صلي الله عليه وسلم أربع سنين لا تشاركها فيه امرأة ولا سرية ، ثم بني بعائشة بعد ... .

سوده در سال آخر خلافت عمر از دنيا رفت، او چهار سال تنها همسر رسول خدا بود ، هيچ زني و هيچ كنيزي در آن چهار سال با سوده در اين امر شريك نبود، سپس رسول خدا با عائشه ازدواج كرد.

الذهبي، شمس الدين محمد بن أحمد بن عثمان، (متوفاي748هـ)، تاريخ الإسلام ووفيات المشاهير والأعلام، ج 3 ، ص 288 ، تحقيق د. عمر عبد السلام تدمري، ناشر: دار الكتاب العربي - لبنان/ بيروت، الطبعة: الأولي، 1407هـ - 1987م.

در نتيجه ، عائشه در سال چهارم هجرت (چهار سال بعد از ازدواج رسول خدا با سوده) با آن حضرت ازدواج كرده است.

حال با مراجعه به مدارك و اسناد تاريخي سن عائشه را در هنگام ازدواج بررسي خواهيم كرد:

مقايسه سن عائشه با سن اسماء بنت أبي بكر:

يكي از مسائلي كه سن دقيق عائشه را در هنگام ازدواج با رسول خدا به اثبات مي رساند، مقايسه سن او با سن خواهرش اسماء بنت أبي بكر است. طبق نقل بزرگان اهل سنت، اسماء ده سال از عائشه بزرگتر بوده و در سال اول هجري بيست و هفت سال داشته است. همچنين در سال هفتاد و سه از دنيا رفته است؛ در حالي كه صد ساله بوده است.

ابونعيم اصفهاني در معرفة الصحابة مي نويسد:

أسماء بنت أبي بكر الصديق ... كانت أخت عائشة لأبيها وكانت أسن من عائشة ولدت قبل التأريخ بسبع وعشرين سنة.

اسماء دختر ابوبكر، از جانب پدر خواهر عائشه و از او بزرگتر بود، اسماء، بيست و هفت سال قبل از تاريخ به دنيا آمد.

الأصبهاني، ابونعيم أحمد بن عبد الله (متوفاي430هـ)، معرفة الصحابة ج 6 ، ص 3253 ، رقم : 3769 ، طبق برنامه الجامع الكبير.

و طبراني مي نويسد:

مَاتَتْ أَسْمَاءُ بنتُ أبي بَكْرٍ الصِّدِّيقِ سَنَةَ ثَلاثٍ وَسَبْعِينَ بَعْدَ ابْنِهَا عبد اللَّهِ بن الزُّبَيْرِ بِلَيَالٍ ... وكان لاسماء يوم مَاتَتْ مِائَةُ سَنَةٍ وُلِدَتْ قبل التَّارِيخِ بِسَبْعٍ وَعِشْرِينَ سَنَةً .

اسماء دختر ابوبكر در سال هفتاد و سه و بعد از پسرش عبد الله بن زبير از دنيا رفت. اسماء در هنگام وفات صد سال داشت ، بيست و هفت سال قبل از تاريخ (هجرت) به دينا آمده بود.

الطبراني، سليمان بن أحمد بن أيوب ابوالقاسم (متوفاي360هـ)، المعجم الكبير، ج 24 ، ص 77 ، تحقيق: حمدي بن عبدالمجيد السلفي، ناشر: مكتبة الزهراء - الموصل، الطبعة: الثانية، 1404هـ - 1983م.

ابن عساكر نيز مي نويسد:

كانت أخت عائشة لأبيها وكانت أسن من عائشة ولدت قبل التاريخ بسبع وعشرين سنة

اسماء از جانب پدر، خواهر عائشه و بزرگتر از وي بود، اسماء بيست و هفت سال قبل از تاريخ به دنيا آمده بود.

ابن عساكر الدمشقي الشافعي، أبي القاسم علي بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله،(متوفاي571هـ)، تاريخ مدينة دمشق وذكر فضلها وتسمية من حلها من الأماثل، ج 69 ، ص 9 ، تحقيق: محب الدين أبي سعيد عمر بن غرامة العمري، ناشر: دار الفكر - بيروت - 1995.

و ابن اثير مي نويسد:

قال أبو نعيم : ولدت قبل التاريخ بسبع وعشرين سنة.

ابو نعيم گفته: اسماء بيست و هفت سال قبل از تاريخ به دنيا آمده است.

الجزري، عز الدين بن الأثير أبي الحسن علي بن محمد (متوفاي630هـ)، أسد الغابة في معرفة الصحابة، ج 7 ، ص 11 ، تحقيق عادل أحمد الرفاعي، ناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت / لبنان، الطبعة: الأولي، 1417 هـ - 1996 م.

و نووي مي نويسد:

وعن الحافظ أبي نعيم قال ولدت أسماء قبل هجرة رسول الله صلي الله عليه وسلم بسبع وعشرين سنة .

از حافظ أبونعيم نقل شده است كه گفت: اسماء بيست و هفت سال قبل از هجرت به دنيا آمد.

النووي، ابوزكريا يحيي بن شرف بن مري، (متوفاي676 هـ) ، تهذيب الأسماء واللغات ، ج 2 ، ص 597 ـ 598 ، تحقيق : مكتب البحوث والدراسات ، دار النشر : دار الفكر - بيروت ، الطبعة : الأولي ، 1996م

و حافظ هيثمي مي نويسد:

وكانت لأسماء يوم ماتت مائة سنة ولدت قبل التاريخ بسبع وعشرين سنة وولدت أسماء لأبي بكر وسنه إحدي وعشرون سنة.

اسماء در هنگام وفات صد سال داشت، بيست و هفت سال قبل از تاريخ به دنيا آمد، و ابوبكر در هنگام ولادت او بيست و يك سال داشت.

الهيثمي، ابوالحسن علي بن أبي بكر (متوفاي 807 هـ)، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، ج 9 ، ص 260 ، ناشر: دار الريان للتراث/ دار الكتاب العربي - القاهرة، بيروت - 1407هـ..

و بدرالدين عيني مي نويسد:

أسماء بنت أبي بكر الصديق... ولدت قبل الهجرة بسبع وعشرين سنة ، وأسلمت بعد سبعة عشر إنساناً ... توفيت بمكة في جمادي الأولي سنة ثلاث وسبعين بعد قتل ابنها عبد اللَّه بن الزبير ، وقد بلغت المائة ولم يسقط لها سن ولم يتغير عقلها ، رضي الله تعالي عنها .

اسما دختر ابوبكر، بيست و هفت سال قبل از هجرت به دنيا آمد، هفدهمين فردي بود كه ايمان آورد، در سال هفتاد و سه و بعد از كشته شدن فرزندش عبد الله بن زبير و در حالي كه صد ساله شده بود از دنيا رفت. هيچ يك از دندان هاي او نيفتاده بود و عقلش نيز دچار اختلال نشده بود.

العيني، بدر الدين ابومحمد محمود بن أحمد الغيتابي الحنفي (متوفاي 855هـ)، عمدة القاري شرح صحيح البخاري، ج 2 ، ص 93 ، ناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت.

ابن حجر عسقلاني مي گويد:

8525 أسماء بنت أبي بكر الصديق زوج الزبير بن العوام من كبار الصحابة عاشت مائة سنة وماتت سنة ثلاث أو أربع وسبعين .

اسماء دختر ابوبكر، همسر زبير بن عوام كه از بزرگان صحابه بود، صد سال زندگي كرد و در سال هفتاد و سه و يا هفتاد و چهار از دنيا رفت.

العسقلاني الشافعي، أحمد بن علي بن حجر ابوالفضل (متوفاي852هـ)، تقريب التهذيب، ج 1 ، ص 743 ، تحقيق: محمد عوامة، ناشر: دار الرشيد - سوريا، الطبعة: الأولي، 1406 - 1986.

وقال هشام بن عروة عن أبيه بلغت أسماء مائة سنة لم يسقط لها سن ولم ينكر لها عقل وقال أبو نعيم الأصبهاني ولدت قبل الهجرة بسبع وعشرين سنة

العسقلاني الشافعي، أحمد بن علي بن حجر ابوالفضل (متوفاي852هـ)، الإصابة في تمييز الصحابة، ج 7 ، ص 487 ، تحقيق: علي محمد البجاوي، ناشر: دار الجيل - بيروت، الطبعة: الأولي، 1412هـ - 1992م.

ابن عبدالبر قرطبي نيز مي نويسد:

وتوفيت أسماء بمكة في جمادي الأولي سنة ثلاث وسبعين بعد قتل ابنها عبد الله بن الزبير بيسير... قال ابن اسحاق إن أسماء بنت أبي بكر أسلمت بعد اسلام سبعة عشر إنسانا... وماتت وقد بلغت مائة سنة.

اسماء در جمادي الأول سال هفتاد و سه در مكه و بعد از كشته شدن فرزندش عبد الله بن زبير از دنيا رفت. ابن اسحاق گفته: اسماء دختر ابوبكر بعد از هفده نفر اسلام آورد و در حالي از دنيا رفت كه صد سال سن داشت.

النمري القرطبي، ابوعمر يوسف بن عبد الله بن عبد البر (متوفاي 463هـ الاستيعاب في معرفة الأصحاب، ج 4 ، ص 1783 ـ 1782 ، تحقيق: علي محمد البجاوي، ناشر: دار الجيل - بيروت، الطبعة: الأولي، 1412هـ..

صفدي مي نويسد:

وماتت بعده بأيام يسيرة سنة ثلاث وسبعين للهجرة وهي وأبوها وابنها وزوجها صحابيون قيل إنها عاشت مائة.

اسماء بعد از گذشت مدت كوتاهي پس از عبد الله بن زبير در سال هفتاد و سه از دنيا رفت. پدر، پسر و همسر او صحابي بودند و گفته شده است كه او صد سال زندگي كرد.

الصفدي، صلاح الدين خليل بن أيبك (متوفاي764هـ)، الوافي بالوفيات، ج 9 ، ص 36 ، تحقيق أحمد الأرناؤوط وتركي مصطفي، ناشر: دار إحياء التراث - بيروت - 1420هـ- 2000م.

و بيهقي نقل مي كند كه اسماء، ده سال از عائشه بزرگتر بوده است:

أبو عبد الله بن منده حكاية عن بن أبي الزناد أن أسماء بنت أبي بكر كانت أكبر من عائشة بعشر سنين .

ابن منده از ابن أبي الزناد نقل كرده است كه اسماء دختر ابوبكر، ده سال از عائشه بزرگتر بوده است.

البيهقي، أحمد بن الحسين بن علي بن موسي ابوبكر (متوفاي 458هـ)، سنن البيهقي الكبري، ج 6 ، ص 204 ، ناشر: مكتبة دار الباز - مكة المكرمة، تحقيق: محمد عبد القادر عطا، 1414 - 1994.

و ذهبي و ابن عساكر نيز همين مطلب را نقل مي كنند:

قال عبد الرحمن بن أبي الزناد كانت أسماء أكبر من عائشة بعشر.

الذهبي، شمس الدين محمد بن أحمد بن عثمان، (متوفاي748هـ)، سير أعلام النبلاء، ج 2 ، ص 289 ، تحقيق: شعيب الأرناؤوط، محمد نعيم العرقسوسي، ناشر: مؤسسة الرسالة - بيروت، الطبعة: التاسعة، 1413هـ..

قال ابن أبي الزناد وكانت أكبر من عائشة بعشر سنين.

ابن عساكر الدمشقي الشافعي، أبي القاسم علي بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله،(متوفاي571هـ)، تاريخ مدينة دمشق وذكر فضلها وتسمية من حلها من الأماثل، ج 69 ، ص 8 ، تحقيق: محب الدين أبي سعيد عمر بن غرامة العمري، ناشر: دار الفكر - بيروت - 1995.

ابن كثير دمشقي سلفي در كتاب البداية والنهاية مي نويسد:

وممن قتل مع ابن الزبير في سنة ثلاث وسبعين بمكة من الأعيان ...

أسماء بنت أبي بكر والدة عبد الله بن الزبير... وهي أكبر من أختها عائشة بعشر سنين... وبلغت من العمر مائة سنة ولم يسقط لها سن ولم ينكر لها عقل .

كساني كه با عبد الله بن زبير در سال هفتاد و سه در مكه از دنيا رفتند .... اسماء دختر ابوبكر مادر عبد الله بن زبير ... او از خواهرش عائشه ده سال بزرگتر بود، در حالي از دنيا رفت كه صد ساله بود و هيچ يك از دندان هاي او نيفتاده و عقلش نيز دچار اختلال نشده بود.

ابن كثير الدمشقي، إسماعيل بن عمر القرشي ابوالفداء، البداية والنهاية، ج 8 ، ص 345 ـ 346 ، ناشر: مكتبة المعارف - بيروت.

ملا علي قاري مي نويسد:

وهي أكبر من أختها عائشة بعشر سنين وماتت بعد قتل ابنها بعشرة أيام ... ولها مائة سنة ولم يقع لها سن ولم ينكر من عقلها شيء ، وذلك سنة ثلاث وسبعين بمكة.

اسماء از خواهرش عائشه ده سال بزرگتر بود، ده روز بعد از كشته شدن پسرش از دنيا رفت، در هنگام مرگ صد سال داشت، دندانهايش نيفاده و عقلش دچار اختلال نشده بود، وفات او در سال هفتاد و سه در مكه اتفاق افتاد.

ملا علي القاري، علي بن سلطان محمد الهروي، مرقاة المفاتيح شرح مشكاة المصابيح، ج 1 ، ص 331 ، تحقيق: جمال عيتاني، ناشر: دار الكتب العلمية - لبنان/ بيروت، الطبعة: الأولي، 1422هـ - 2001م .

و امير صنعاني مي نويسد:

وهي أكبر من عائشة بعشر سنين وماتت بمكة بعد أن قتل ابنها بأقل من شهر ولها من العمر مائة سنة وذلك سنة ثلاث وسبعين .

اسماء ده سال از عائشه بزگتر بود، و در مكه و و كمتر از يك ماه بعد از كشته شدن پسرش از دنيا رفت، در حالي كه صد سال سن داشت. اين مطلب در سال هفتاد و سه اتفاق افتاد .

الصنعاني الأمير، محمد بن إسماعيل (متوفاي 852هـ)، سبل السلام شرح بلوغ المرام من أدلة الأحكام، ج 1 ، ص 39 ، تحقيق: محمد عبد العزيز الخولي، ناشر:دار إحياء التراث العربي - بيروت، الطبعة: الرابعة، 1379هـ.

اسماء در سال اول بعثت 14 ساله و 10 سال از عائشه بزرگتر بوده است . پس عائشه در سال اول بعثت 4 ساله و در سال 13 بعثت (سال عقد با رسول خدا) 17 ساله و در شوال سال دوم هجرت (سال ازدواج رسمي با پيامبر) 19 ساله بوده است.

از طرف ديگر: اسماء در سال 73 صد ساله بوده ، 100 منهاي 73 مساوي است با 27 . پس در سال اول هجرت، 27 سال داشته است.

اسماء از عائشه 10 سال بزرگتر بوده. 10 منهاي 27 مساوي است با 17 .

پس عائشه در سال اول هجرت 17 سال سن داشته است . پيش از اين ثابت كرديم كه پيامبر در شوال سال دوم هجري رسماً با عائشه ازدواج كرده است ؛ يعني عائشه در هنگام ازدواج با رسول خدا 19 سال داشته است.

عائشه، در چه سالي ايمان آورد:

سال اسلام آوردن عائشه نيز، سن او را در هنگام ازدواج با رسول خدا صلي الله عليه وآله مشخص و روشن مي كند . طبق گفته بزرگان اهل سنت، عائشه در سال اول بعثت ايمان آورد و جزء هيجده نفر اولي بود كه به نداي رسول خدا لبيك گفت.

نووي در تهذيب الإسماء مي نويسد:

وذكر أبو بكر بن أبي خيثمة في تاريخه عن ابن إسحاق أن عائشة أسلمت صغيرة بعد ثمانية عشر إنسانا ممن أسلم .

ابن خيثميه در تاريخش از ابن اسحاق نقل كرده است كه عاشه در كودكي و بعد از هيجده نفر ايمان آورد.

النووي، ابوزكريا يحيي بن شرف بن مري، (متوفاي676 هـ) ، تهذيب الأسماء واللغات ، ج 2 ، ص 615 ، تحقيق : مكتب البحوث والدراسات ، دار النشر : دار الفكر - بيروت ، الطبعة : الأولي ، 1996م.

و مقدسي مي گويد:

وممن سبق إسلامه أبو عبيدة بن الجراح والزبير بن العوام وعثمان بن مظعون ... ومن النساء أسماء بنت عميس الخثعمية امرأة جعفر ابن أبي طالب وفاطمة بن الخطاب امرأة سعيد بن زيد بن عمرو وأسما بنت أبي بكر وعائشة وهي صغيرة فكان إسلام هؤلاء في ثلاث سنين ورسول الله يدعو في خفية قبل أن يدخل دار أرقم بن أبي الأرقم.

كساني كه در اسلام آوردن بر ديگران سبقت گرفتند: ابوعبيده جراح .... و از زنان اسماء دختر بنت عميس همسر جعفر بن أبي طالب ... و عائشه كه در آن زمان خردسال بود . اين افراد در سال سه سال اول بعثت كه رسول خدا مخفيانه مردم را به ايمان دعوت مي كرد، اسلام آوردند، قبل از آن كه رسول خدا وارد خانه أرقم بن أبي الأرقم بشوند.

المقدسي، مطهر بن طاهر (متوفاي507 هـ)، البدء والتاريخ ، ج 4 ، ص 146 ، ناشر : مكتبة الثقافة الدينية - بورسعيد.

و ابن هشام نيز نام عائشه را جزء كساني مي آورد كه در سال اول بعثت ايمان آورده است ؛ در حالي كه هنوز كودك بوده است.

إسلام أسماء وعائشة ابنتي أبي بكر وخباب بن الآرت وأسماء بنت أبي بكر وعائشة بنت أبي بكر وهي يؤمئذ صغيرة وخباب بن الأرت حليف بني زهرة.

الحميري المعافري، عبد الملك بن هشام بن أيوب ابومحمد (متوفاي213هـ)، السيرة النبوية، ج 2 ، ص 92 ، تحقيق طه عبد الرءوف سعد، ناشر: دار الجيل، الطبعة: الأولي، بيروت - 1411هـ..

اگر عائشه در زمان اسلام آوردنش (سال اول بعثت) ، هفت ساله بوده باشد، در سال دوم هجري (سال ازدواج رسمي با رسول خدا) 22 ساله خواهد شد.

اگر سخن بلاذري را بپذيريم كه چهار سال بعد از ازدواج رسول خدا با سوده ؛ يعني در سال چهارم هجري با آن حضرت ازدواج كرده است، سن عائشه در هنگام ازدواج با رسول خدا 24 سال خواهد شد .

اين عدد با توجه به سن عائشه در هنگام ايمان آوردن، تغيير مي كند.

بنابراين، ازدواج عائشه با رسول خدا در سن شش و يا نُه سالگي از دروغ هايي است كه در زمان بني اميه ساخته شده است و با واقعيت هاي تاريخي سازگاري ندارد.

موفق باشيد .

گروه پاسخ به شبهات

مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر (عج)



Share
41 | محب فاطمه | Iran - Qom | ١٢:٠٠ - ٢٥ آذر ١٣٨٨ |
با تشکر از زحمات شما دوستان عزيز : در قسمت « مقايسه سن عائشه با سن اسماء بنت أبي بكر » عبارت طبراني «قبل مبعث» را به قبل از هجرت ترجمه کرده ايد. در عبارتي که از بلاذري نقل کرديد : «اگر سخن بلاذري را بپذيريم كه چهار سال بعد از ازدواج رسول خدا با سوده ؛ يعني در سال چهارم هجري با آن حضرت ازدواج كرده است، سن عائشه در هنگام ازدواج با رسول خدا 24 سال خواهد شد » . اگر آدرس حرف او را بياوريد خيلي خوب است.

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
با تشكر از تذكر بجاي تان .
آدرس سخن بلاذري همراه با اصل سخن ايشان در اول مقاله آمده است

موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
42 | مجاهد | | ١٢:٠٠ - ٠٩ دي ١٣٨٨ |
هر کس حتا شبه داشته باشد ايشه {رض}استغفرالله زنا کرده کافر مي شود ونا ايه قران را نيز رد مي کنيد سوره مبارک نور سبحان الله تا کي خودتان را فريب مي دهيد ايا خداوند در قران نفرمودند زنان پاک دامن براي مردان پاک دامن زنان زنا کار براي مردان زنا کار ايا زنان پيامبر {ص}مه الممنين نيست.در ضمن اقاي شيعه پس شما پيامبر با عزت مسلمانان را هوس باز مي دانيد که نوشته ايد:پيامبر در سن 50 سالگي با يک دختر شش ساله ادواج کرده است واسلام از دست اينها ضربه مي خورد
43 | سلام | United Arab Emirates - Dubai | ١٢:٠٠ - ١٠ دي ١٣٨٨ |
سلام خسته نباشيد بيامبر اكرم ص ازدواجهاي كرده اند ان بامر خداوند همجنين كه در بعض ايات قران هستد مثل ازدواج بيغمبر ص بعد از طلاق زيد و ديكر ازدواجهايش بخاطر دعوت اسلام بود كه از هر قبيله ازدواج مي كرد تا ان قبيله به خود نزديك كند و انها را به اسلام دعوت كند و ازدواج ان از عائشه رض و حفصة بخاطر اينكه هميشه حضرت ابوبكر و حضرت عمر همراه رسول اكرم ص بودند و در منزلش رفت و امد داشتند و باعث محرميت ايشان شد و خداوند زنهايش را مادر مؤمنين نمايد ولي دشمنان اسلام و رسول اكرم ص هميشه ظن بدي داشتند اكر نه واضح است كه مردي در 50 سالكي در ضعف شهوت است و بيشتر زنهايش به غير از عائشه بكر نبودند
44 | momen abdullah | Malaysia - Bayan Lepas | ١٢:٠٠ - ١١ دي ١٣٨٨ |
جناب سلام
يعني شما معتقد هستيد ابوبکر بر حفضه و عمر بر عاشه محرم شدند؟

عجب! راستي اين جناب ابوبکر و عمر که تا اين حد در خانه پيامبر اکرم(صلي الله عليه و آله) رفت و آمد داشتند چند صفحه حديث از ايشان نقل کردند؟ ابوهريره چند صفحه نقل کرد؟

يا علي
45 | منتظر مهدي ع | Iran - Urmia | ١٢:٠٠ - ١٤ دي ١٣٨٨ |
نميدانم چرا به خاندان مطهر پيامبر توهين ميشه و مرتب حرف حرافان شده . اگر ايشان دختر جوان يا نو جوان بودند . بازهم مربوط به ما نميشه. و بحث راجع به ان خيلي گناه داره و عقوبت الهي دارد. قلب پيامبر ميشکند. همسرش بودند. شما خوشتان ميايد اسم همسرتان بازيچه حرافان و احمقها شود. چرا اينقدر همه به اين مسئله دامن ميزنند . مگر کسي از خدا نميترسد. چرا اينگونه بحثها را دوبازه پيش ميکشيد تا مغرضها به پيامبر عظيم الشان ما توهين کنند. بس است.تر و خدا اين مسئله درسته براي روشن کردن مطلب است. ولي برداريد خيلي به پيامبر توهين ميشه و نام همسرش را بازيچه حرافان نکنيد به خاندان پيامبر احترام بگذاريد. خداوند به عذاب دوزخ اليم دچار کند کسانيکه از همسر پيامبر به عنوان توهين و ضربه زدن به پيامبر و اسلام استفاده کنند. عذاب اليم.
46 | سعيد حسيني (شاه اسماعيل صفوي) | | ١٢:٠٠ - ١٦ دي ١٣٨٨ |
سلام عليکم وَمَا مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِن مَّاتَ أَوْ قُتِلَ انقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ وَمَن يَنقَلِبْ عَلَىَ عَقِبَيْهِ فَلَن يَضُرَّ اللّهَ شَيْئًا وَسَيَجْزِي اللّهُ الشَّاكِرِينَ سوره مبارکه آل عمران آيه 144 و محمد جز فرستاده‏اى كه پيش از او [هم] پيامبرانى [آمده و] گذشتند نيست آيا اگر او بميرد يا كشته شود از عقيده خود برمى‏گرديد و هر كس از عقيده خود بازگردد هرگز هيچ زيانى به خدا نمى‏رساند و به زودى خداوند سپاسگزاران را پاداش مى‏دهد 144 يکي از مظلوميتهاي حضرت رسول ص اين است که معمولا به چگونگي شهادت ايشان اشاره نميشود. و معمولا بر سر زبانهاي مردمان است که گفته ميشود رحلت (ونه شهادت) حضرت رسول ص!!!. کتابهاي سيره و حديث مرگ شهادت رسول خدا ص را بوسيله سم را تآئيد کرده اند و آنرا با احاديث متواتر ذکر کرده اند از جمله: ابن سعد ميگويد در روايتي آمده است: پيامبر ص مسموم درگذشت و سصت و سه ساله بود. اين قول ابن عبده است. المجدد في الانساب . محمدبن محمد علوي ص6 بيهقي از عبدالله بن مسعود روايت کرده است که گفت اگر 9 بار قسم بخورم که رسول خدا ص کشته شده است برايم محبوبتر است از اين که يک بار قسم بخورم که او کشته نشده است.بجهت اين که خداوند او را پيامبر شهيد قرار داده است. السيرة النبوية ابن کثير دمشقي ج 4 ص449 حاکم نيشابوري کشته شدن رسول خدا ص را تآئيد کرده است. آنجا که ميگويد: شعبي گفته است بخدا قسم رسول خدا و ابوبکر با سم کشته شده اند و عمر و عثمان و علي بن ابيطالب با شمشير کشته شدند و حسن بن علي با سم و حسين بن علي با شمشير کشته شد. المستدرک ج 3 ص60 ابن مسعود کشته شدن پيامبر را در سنه 11 هجري تآئيد و تآکيد کرده است. السيرة النبوية ابن کثير ج4ص449. البداية والنهايةج6 ص317 و 322 رسول خدا ص فرمودند: هيچ پيامبري يا وصي او نيست مگر آن که شهيد مي شود. بصائر الدرجات ص148 و همچنين فرمودند : هيچ کس از ما (اهل بيت ع) نيست مگر آن که مسموم يا مقتول خواهد بود در اينجا مي بينيم که شهادت حضرت رسول ص توسط سم قطعي است. اما چه کسي و در چه زماني ايشان را به شهادت رسانده اند؟؟؟ روايت شده است : پس بيهوش شد و چون به هوش آمد زن ها به او دارو خوراندند در حالي که او روزه دار بود. الطبقات الکبري ج2 ص235 در دو روايت از بخاري و مسلم از عايشه آمده است : ما به رسول خدا در هنگام بيماري اش دارو داديم و پيامبر ص شروع کرد به اشاره کردن به ما که به من دارو ندهيد. گفتيم (مسئله اي نيست) هر بيماري از دارو متنفر است. در بعضي روايات چنين آمده است (اهميتي ندهيد) کراهت مريض از دواست! اندکي بعد پيامبر ص فرمودند: هر کس در خانه است در برابر چشمان من بايد دارو بخورد بجز عمويم عباس که در کنار شما حضور نداشت. سنن البخاري ج 7 ص17 ج8 ص40 سنن مسلم ج7 ص 24و194 - تاريخ طبري ج 2 ص 438 با اين درخواست معلوم شد که اگر اين دارو است پس ضرري به مصرف کننده ي آن دارو نبايد داشته باشد ولي اگر مسموم است مسلمآ ايشان امتناع خواهند کرد که همين هم شد. البته با اندک تحقيقي در اين رابطه حقيقت روشن ميشود در اينجا به علت کثرت مطالب در اين رابطه تنها به آدرس ها بسنده ميکنم: ابن جوزي متعصب در (الطب النبوي ج 1 ص 66) ميگويد به او دارو خوراندند در حاليکه حضرت بيهوش بودند و وقتي ايشان بهوش آمدند فرمودند: چه کسي با من چنين کرد. اين کار زنهائي است که از آنجا آمده اند و با دست به سوي حبشه اشاره کرد. و در روايات صحيح آمده است که عايشه و حفصه دختران ابوبکر و عمر بودند. در واقع اين يک افشاگري از سوي رسول خداست که او را به روشي که زنان حبشيه به شوهرانشان سم ميخورانند مسموم کرده اند. البته سم حبشه مشهور بوده است و بعضي از حبشي ها متخصص در سحر و شعبده و انواع سم بوده اند. تحقيق با محققين گرامي سوره مبارکه احزاب آيه 30 يَا نِسَاء النَّبِيِّ مَن يَأْتِ مِنكُنَّ بِفَاحِشَةٍ مُّبَيِّنَةٍ يُضَاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ ضِعْفَيْنِ وَكَانَ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرًا ﴿30﴾ اى همسران پيامبر هر كس از شما مبادرت به كار زشت آشكارى كند عذابش دو چندان خواهد بود و اين بر خدا همواره آسان است (30) دوستان گرامي دقت بفرمائيد: از جمله مسائلي که در تاريخ اسلام کمتر از آن بحث به ميان آمده و مطرح گرديده است، مسئله ي خيانت بعد از شهادت پيامبر ص بود که عايشه بنت ابي بکر تميمي(تيم) و طلحةبن عبيدالله تميمي(تيم) و زبيربن عوام (شوهر خواهر عايشه) نسبت به علي بن ابيطالب ع و ولايت و خلافت آن حضرت روا داشتند. حضرت علي ع بعد از جنگ جمل در مذمت اهل بصره که به دنبال عايشه حرکت کردند و جنگ جمل خانمانسوز يک روزه جمل را بپا نمودند ، فرمودند: (... کنتم جند المرآة و اتباع البهيمة) شما لشکريان آن زن و متابعت کنندگان آن شتر بوديد. با وجودي که طلحه ، زبير و معاويه دست اندرکاران و گرانندگان واقعي اين جنگ خانمانسوز بودند، ولي سر منشاء تمام اين فتنه ها و آشوبها و از جمله شرکت در به شهادت رسانيدن وجود نازنين پيامبر ص و شرکت در توطئه ي غصب فدک از حضرت زهرا س و خانه نشيني حضرت علي ع و شرکت در قتل عثمان و ديگر مصائب ام المومنين عايشه بود . حضرت علي ع بعد از جنگ جمل ، اهل بصره را به لشکريان آن زن (عايشه) و حيوان (شتر) تعبير فرمود، همچنان سامري که در غيبت چهل شبد ميعاد ( فاتممناها بعشر ) موسي ع با خداوند ، گوساله اي را از طلاي زنان درست نمود (سوره ي اعراف آيه 148) و مردم را به الحاد و بت پرستي دعوت نمود . وقتي حضرت موسي ع بعد از چهل شبانه روز از کوه طور برگشت و جريانات انحرافي که براي مردم پيش آمده بود را با چشمان خود ديد، به سامري (آن کافر بت پرست) چنين فرمود: و انظر الي الهک الذي ظلت عليه عاکفا لنحرقنه ثم لننسفنه في اليم نسفا به خدايت(گوساله) نگاهي بيفکن آن خدائي که دائمآ او را پرستش ميکردي و حال (به دستور خدا) آن را به آتش ميکشانيم و سپس پس مانده هاي آنرا به دريا ميريزيم . گرچه سامري موسس مکتب ضاله ي بت پرستي بود. ولي چون شاخص و سمبل آن مکتب مجسمه (گوساله) بود از خود صدائي نيز خارج ميساخت. حضرت موسي ع به امر خداوند متعال دستور داد تا آن مجسمه را مذاب کنند و آنگاه مذاب شده آن را به دريا ريخت. حضرت علي ع در جنگ جمل وقتي به امام حسن مجتبي ع دستور دادند که شتر عايشه را نحر نمايد فرمود: لعنة الله من دابة فما اشبه بعجل بني اسرائيل ثم قراء هذه الاية و انظر الي الهک . . . خداوند لعنت کند (شتري) که همانند گوساله بني اسرائيل است، ( در حاليکه مردم را گمراه نمود ) سپس آيه شريفه ي97 از سوره ي مبارکه طه را تلاوت فرمودند: قَالَ فَاذْهَبْ فَإِنَّ لَكَ فِي الْحَيَاةِ أَن تَقُولَ لَا مِسَاسَ وَإِنَّ لَكَ مَوْعِدًا لَّنْ تُخْلَفَهُ وَانظُرْ إِلَى إِلَهِكَ الَّذِي ظَلْتَ عَلَيْهِ عَاكِفًا لَّنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنسِفَنَّهُ فِي الْيَمِّ نَسْفًا گفت پس برو كه بهره تو در زندگى اين باشد كه [به هر كه نزديك تو آمد] بگويى [به من] دست مزنيد و تو را موعدى خواهد بود كه هرگز از آن تخلف نخواهى كرد و [اينك] به آن خدايى كه پيوسته ملازمش بودى بنگر آن را قطعا مى‏سوزانيم و خاكسترش مى‏كنيم [و] در دريا فرو مى‏پاشيم (97) منابع : قرآن کريم مدينة المعاجز ج 1 ص 126 معالم المدرستين ص 212 نفس الرحمان ص 249 اختيار المعرفه الرجال ج 1 ص47 شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد معتزلي ج 1 ص251 مناقب موفق خوارزمي ص 189 الاخبار الطول دينوري ص114 الزام الناصب في اثبات الحجة الغائب ج 2 ص309 تفصير عياشي بحار الانوار تفسير کنزالدقائق ج2 ص251 غايَة المرام ج4 ص 221 المستدرک ج 3 ص 60 الطبقات الکبري ج 2 ص235 بصائر الدرجات ص 148 کفاية الاثر ص 162 وسائل الشيعه ج 14 ص 2 تاريخ طبري ج 2 ص438 صحيح بخاري ج 7 ص17 صحيح مسلم ج7 ص24 و 194 السيرظ النبوية ابن کثير دمشقي ج4 ص449 المجدد في الانساب ص6 موفق باشيد

پاسخ:
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=1084
47 | امير حسن | | ١٢:٠٠ - ٢٦ دي ١٣٨٨ |
با سلام خدمت كليه دوستان ؟؟؟ دوستان اهل سنت لطفا پاسخ رديف شماره 33 آقاي رضا طهماسبي را مرقوم فرماييد ...... محمد بن ابي بكر نيز در راه اسلام به شهادت رسيد و جنازه مطهر ايشان را با بغض- غصاوت قلب - و لجاجت داخل شكم خر مرده اي كردند آيا ايشان لايق احترام توسط شما پيروان خليفه اول اهل سنت نيست؟؟؟؟؟ با تشكر
48 | سعيد حسيني (شاه اسماعيل صفوي) | Japan - Chiyoda | ١٢:٠٠ - ٢٦ دي ١٣٨٨ |
با سلام جناب امير حسين عزيز و جناب طهماسبي گرامي دليل آن واضح است عايشه براي اين مورد احترام اهل سنت است زيرا که به دشمني و قيام عليه علي ع پرداخت و محمد بن ابوبکر برادرش از طرف اهل سنت به اين دليل مورد احترام واقع نميشود چون در جهت علي ع حرکت کرد و حتي در جنگ جمل عليه شورشيان به رهبري خواهر ش عايشه شمشير زد
49 | حسن | Canada - Whitby | ١٢:٠٠ - ٣٠ دي ١٣٨٨ |
سلام از جواب محققانتون بسيار ممنون. ولي سوال من اين است كه در منابع خودمان كدام است. چون من ديده ام كه يكي از دلايل سن تكليف دختران را در 9 سالگي علما ازدواج حضرت با عايشه ذكر مي كنند. پاسخ شما از يك منظر صحيح مي نماياند ولي ميشه به اين بپردازيد كه چگونه شده است كه چنين دروغي و به قول شما توهيني به پيامبر وارد كتب ما شده؟

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
سن تكليف روايات خاص خود را دارد و استدلال به سن ازدواج با عائشه در كتب شيعه ، به عنوان يك مويد (و نه دليل) و عموما به نقل از اهل سنت ، مطرح شده است ! نه اينكه كسي ادعا كند بر اين مطلب سند صحيحي وجود دارد ! علت اين نقل هم نبودن مدركي درست ، در مورد تاريخ اين ازدواج و سن عائشه است كه ايشان را وادار به نقل اين سند نيم‌بند ، به صورت مويد كرده است !
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
50 | گداي رقيه | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٠٩ بهمن ١٣٨٨ |
سلام و خسته نباشيد خدمت عاشقان مولا امير المومنين
نماز بي ولاي او بي نمازي بود
وضوي ان قسم به حق آب بازي بود
يا علي حيدر مددي
51 | T.Shabestari | United States - Dallas | ١٢:٠٠ - ١١ بهمن ١٣٨٨ |
آيا ممکن است آن رواياتي که آمده در بارۀ سن عائشه رد کنيد؟ ممکن است او را به اين مقاله اضافه کنيد؟

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
مطرح كردن اين تناقض ،‌در واقع رد آن روايات است (رد روايات به دو صورت است ، مناقشه در سند ، يا مطرح كردن تعارض با يك دليل قطعي)
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
52 | علي رضا | | ١٢:٠٠ - ١٣ بهمن ١٣٨٨ |
چرا جواب بنده را نداديد؟؟؟
53 | شمس | Tajikistan - Dushanbe | ١٢:٠٠ - ٢٤ بهمن ١٣٨٨ |
سلام به همه برادران مسلمان
من خودم از اهل سنت هستم. مقاله خوبي تهيه نموده ايد تشكر. البته بايد بگويم نظرات بعضي ها خيلي شرم آور است كه در باره بزرگان دين چنين بي فكر و بي دانش نظر مي دهند. عايشه (رض) خانم رسول خدا(ص) و زن شايسته و نيك بوده است. از نيكي و شايستگي ازواج رسول الله خود خداوند در قرآن عظيم شان ياد كرده است. از لعنت كردن و بد گفتن چيزي به دست كسي نمي آيد. اگر در جنگ ميان حضرت علي (رض) يا بي بي عايشه (رض) هر طرف گناهي داشته باشد خودش جوابگو خواهد بود.
براي برادران اهل تشيع بايد بگويم كه شما در دين خيلي اشتباهات ايجاد كرده ايد. به هيچ مسلماني اجازه داده نشده است كه موجودي را به جز الله براي كمك و ياري بخواند ولي شمايان در هر موضوعي (ياعلي ، يا حسين، يا ابوالفضل و . . . .) را با بعضي از پسوند ها همچون يا ابوالفضل دستم به دامنت من را چنين شرمنده و درمانده مكن و غيره وغيره كه من خيلي شنيدم. و يا اينكه بسيجيان و جنگاوران ايراني كه در جنگ ها بر ژيشاني خود ياحسين و يا يا ابوالفضل مي نويسند. مگر جز الله (ج) احدي ديگر توان ياري و كمك به شما را دارد؟ بسياري شما مي گوئيد توصل مي نمائيم. توصل به الله (ج) نيازي به چيزي يا كسي ندارد حتي چه سني يا شيعه نبايد يا محمد بگويد چون حتي محمد (ص) در اين دنيا كمكي به كسي كرده نمي تواند مگر اينكه در آخرت شفاعتي نمايد براي آن امتانش كه شايسته شفاعت باشد.
من آرزويم اين است كه شما شيعيان باشيد به مذهب و ديدگاهاي خود ولي توهين و يا بي احتمرامي به خلفا و بزگان دين نكنيد چراكه نشود خداي نكرده اشتباه نموده باشيد و مورد قهر و غضب خدا قرار بگيريد. بييائيد با همه خوب باشيم و همه را دوست داشته باشيم چناني كه ما سني ها همه اهل بيت و نواسته هاي پيغمبر را دوست داريم. لعنت خدا باد بر آناني كه امام حسين (رض) را به چنان بي رحمي به شهادت رساند و خداوند خود ميداند كه ظالمين را چگونه جذا بدهد.

اميد است كينه ها و بد بيني ها ميان اين دو مذهب سني و شيعه از بين بروم. هر دو مسلمان پيرو يك دين، يك قرآن، يك رسول. مگر خدا با كتابش و رسولش كافي نيست كه ما به ادامه آن اين همه بالاي امامت و خلافت تفرقه ايجاد كنيم.

الله همه را هدايت كند.
54 | مجيد م علي | United Arab Emirates - Dubai | ١٢:٠٠ - ٢٥ بهمن ١٣٨٨ |
با سلام جناب شمس متشكرم از نظرتان . البته بايد بشما پيشنهاد كنم كه مطالعات خود را بيشتر كنيد خصوصا در احوال ايات قراني در مورد حضرت نوح ( ع ) و حضرت لوط ( ع ) . اولاد حضرت ادم ( ع ) و حضرت يعقوب ( ع ) . مگر نه اينكه اينها ............... اما در مورد توسل : ========== اين نظرات و خاطرات علماي اهل سنت است كه حتماً مورد تائيد شما ميباشند 1 ) ابن حِبّان (متوفاى 350 ه' .) در كتاب خود «الثقات» مى گويد: بارها به زيارت قبر على بن موسى الرضا( ع ) رفتم و در مدتى كه در طوس بودم ، هر وقت مشكلى بر من عارض مى شد ، به زيارت قبر آن حضرت مى رفتم و از خداوند مى خواستم كه مشكلم را برطرف كند و الحمد للَّهِ مشكلم برطرف مى شد و اين معنا را مكرّر امتحان كردم و نتيجه گرفتم . كتاب الثقات ، ج 8 ، ص 456. 2 ) ابن خُزيمه؛ هموكه شيخ بخارى و مسلم و به اصطلاح شيخ الاسلام است ، شاگردى دارد به نام محمد بن مومل . وى مي‌گويد: به همراه استادم ابن خزيمه و جمعى از اساتيد به زيارت بارگاه قبر على بن موسى الرضا ( ع ) در طوس رفتيم ، استادم ابن خزيمه چنان در برابر آن بقعه متبركه تعظيم و تواضع كرد كه همگى در شگفت مانديم . تهذيب التهذيب ، ج 7 ، ص 339. 3 )ابو على خلال ، شيخ حنابله ميگويد: هرگاه به مشكلى برمى خورم قبر موسى بن جعفر ( ع ) را زيارت مى كنم و به ايشان متوسل مى شوم و خداوند نيز مشكل مرا آسان مى كند . تاريخ بغداد ، ج 1 ، ص 120. 4 ) - محمد بن ادريس شافعى به قبر ابو حنيفه و احمدبن حنبل به قبر شافعى متوسل ميشدند . مناقب ابى حنيفه ، ج 2 ، ص199. 5 ) مسلمانان ، به قبر ابو ايوب انصارى متوسل مى شدند و براى طلب باران به قبر ايشان پناه مى بردند . مستدرك حاكم ، ج 3 ، ص518. در ضمن فرموديد كه ...... هر دو مسلمان پيرو يك دين، يك قرآن، يك رسول. مگر خدا با كتابش و رسولش كافي نيست ... مگر نه اينكه الله سبحان تعالي در قران كريم كه بوسيله حضرت ختمي مرتبت فرموده اند : «إنما وليكم الله و رسوله و الذين آمنوا الذين يقيمون الصلوه و يؤتون الزكاه و هم راكعون» مائده آيه ۵۵ برداشت شما از اين ايه چيست . موفق و مويد باشيد يا علي
55 | مجيد م علي | | ١٢:٠٠ - ٢٥ بهمن ١٣٨٨ |
با سلام
جناب شمس متشكرم از نظرتان . البته بايد بشما پيشنهاد كنم كه مطالعات خود را بيشتر كنيد خصوصا در احوال ايات قراني در مورد حضرت نوح ( ع ) و حضرت لوط ( ع ) . اولاد حضرت ادم ( ع ) و حضرت يعقوب ( ع ) . مگر نه اينكه اينها ...............

اما در مورد توسل :
==========
اين نظرات و خاطرات علماي اهل سنت است كه حتماً مورد تائيد شما ميباشند
1 ) ابن حِبّان (متوفاى 350 ه' .) در كتاب خود «الثقات» مى گويد: بارها به زيارت قبر على بن موسى الرضا( ع ) رفتم و در مدتى كه در طوس بودم ، هر وقت مشكلى بر من عارض مى شد ، به زيارت قبر آن حضرت مى رفتم و از خداوند مى خواستم كه مشكلم را برطرف كند و الحمد للَّهِ مشكلم برطرف مى شد و اين معنا را مكرّر امتحان كردم و نتيجه گرفتم . كتاب الثقات ، ج 8 ، ص 456.

2 ) ابن خُزيمه؛ هموكه شيخ بخارى و مسلم و به اصطلاح شيخ الاسلام است ، شاگردى دارد به نام محمد بن مومل . وى مى&rlmگويد: به همراه استادم ابن خزيمه و جمعى از اساتيد به زيارت بارگاه قبر على بن موسى الرضا ( ع ) در طوس رفتيم ، استادم ابن خزيمه چنان در برابر آن بقعه متبركه تعظيم و تواضع كرد كه همگى در شگفت مانديم . تهذيب التهذيب ، ج 7 ، ص 339.

3 )ابو على خلال ، شيخ حنابله ميگويد: هرگاه به مشكلى برمى خورم قبر موسى بن جعفر ( ع ) را زيارت مى كنم و به ايشان متوسل مى شوم و خداوند نيز مشكل مرا آسان مى كند . تاريخ بغداد ، ج 1 ، ص 120.

4 ) - محمد بن ادريس شافعى به قبر ابو حنيفه و احمدبن حنبل به قبر شافعى متوسل ميشدند . مناقب ابى حنيفه ، ج 2 ، ص199.

5 ) مسلمانان ، به قبر ابو ايوب انصارى متوسل مى شدند و براى طلب باران به قبر ايشان پناه مى بردند . مستدرك حاكم ، ج 3 ، ص518.

در ضمن فرموديد كه ...... هر دو مسلمان پيرو يك دين، يك قرآن، يك رسول. مگر خدا با كتابش و رسولش كافي نيست ...
مگر نه اينكه الله سبحان تعالي در قران كريم كه بوسيله حضرت ختمي مرتبت فرموده اند : «إنما وليكم الله و رسوله و الذين آمنوا الذين يقيمون الصلوه و يؤتون الزكاه و هم راكعون» مائده آيه ۵۵ برداشت شما از اين ايه چيست .

موفق و مويد باشيد

يا علي
56 | momen abdullah | | ١٢:٠٠ - ٢٥ بهمن ١٣٨٨ |
بسم الله الرحمن الرحيم جناب شمس شما را نمي‌دانم ولي در ميان ما مسلمين کتابي است به نام قرآن که هادي و روشنگر است. هر از چندگاهي از اطراف و اکناف جهان مانند لندن و نيويورک و ... عقايد خنده دار و باطلي، با منشاء يهود، مي‌آيد که ما با توسل به اين کتاب نوراني و مفسرين پاک آن پاسخ هاي کوبنده‌اي به آنها مي‌دهيم(الحمدالله). اجازه دهيد نمونه‌اي از معجزه قرآن کريم در باطل کردن عقايد و خرافات يهوديان را به شما نشان دهم: ************* «عايشه (رض) خانم رسول خدا(ص) و زن شايسته و نيك بوده است.» اين خرافه و ضد-عقيده باطل و شيطاني در تضاد است با سخن الله متعال: ++++++++ «يا أَيّها الَّذين آمنوا لا يسخر قومٌ من قوْم عسى‏ أَن يكونوا خيراً منهم ولا نساءٌ من نساءٍ عسى‏ أَن يكنّ خيرا منهن ولا تلمزوا أَنفسكم ولا تنابزوا بالْأَلْقاب بئس الاسم الفسُوق بعد الإيمان ومن لم يتب فأولئک هم الظالمون‏. الحجرات/11.» http://quran.al-islam.com/Tafseer/ DispTafsser.asp?l=arb&taf=KORTOBY&nType=1&nSora=49&nAya=11 "تفسير القرطبي" قال المفسرون : نزلت في امرأتين من أزواج النبي صلى الله عليه وسلم سخرتا من أم سلمة , وذلك أنها ربطت خصريها بسبيبة - وهو ثوب أبيض , ومثلها السب - وسدلت طرفيها خلفها فكانت تجرها , فقالت عائشة لحفصة رضي الله عنهما : انظري ! ما تجر خلفها كأنه لسان كلب , فهذه كانت سخريتهما . وقال أنس وابن زيد : نزلت في نساء النبي صلى الله عليه وسلم , عيرن أم سلمة بالقصر . وقيل : نزلت في عائشة , أشارت بيدها إلى أم سلمة , يا نبي الله إنها لقصيرة . وقال عكرمة عن ابن عباس : إن صفية بنت حيي بن أخطب أتت رسول الله صلى الله عليه وسلم فقالت : يا رسول الله , إن النساء يعيرنني , ويقلن لي يا يهودية بنت يهوديين ! فقال رسول الله صلى الله عليه وسلم : ( هلا قلت إن أبي هارون وإن عمي موسى وإن زوجي محمد ) . فأنزل الله هذه الآية . >>>> پس به موجب اين آيه عايشه مرتکب فسق بعد از ايمان شده است و از گروه ظالمان قرار گرفته است <<<< (البته در توبه براي ايشان باز بوده است). ************** «3. وَإِذْ أَسرَّ النَّبِيُّ إِلَى بَعْضِ أَزْوَاجِهِ حديثا فلما نبأَتْ به وأَظهره اللَّهُ عليه عرف بعضه وأعرض عن بعض فَلَمَّا نَبَّأَهَا بهِ قَالَتْ مَنْ أَنبَأَكَ هَذَا قال نَبَّأَني الْعَلِيمُ الْخَبِيرُ 4. إِن تتوبا إلى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُمَا وإِن تظاهرا عَلَيْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُو موْلاه وجبرِيل وصالح الْمؤمنِين وَالْمَلائِكَةُ بعد ذلك ظهيرٌ 5. عسى ربُّهُ إِن طَلَّقكنَّ أَن يبدله أَزْوَاجًا خَيْرًا مِّنكنَّ مسلماتٍ مُّؤْمِنَاتٍ قَانِتَاتٍ تَائِبَاتٍ عَابِدَاتٍ سَائِحَاتٍ ثيّبات وَأَبكارا» +++++ "حدثني الْحَسَنُ بن مُحَمَّدِ بن صَبَّاحٍ حدثنا حَجَّاجٌ عن بن جُرَيْجٍ قال زَعَمَ عَطَاءٌ أَنَّهُ سمع عُبَيْدَ بن عُمَيْرٍ يقول: سمعت عَائِشَةَ رضي الله عنها أَنَّ النبي صلى الله عليه وسلم كان يَمْكُثُ عِنْدَ زَيْنَبَ بِنْتِ جَحْشٍ وَيَشْرَبُ عِنْدَهَا عَسَلًا فَتَوَاصَيْتُ أنا وَحَفْصَةُ أَنَّ أَيَّتَنَا دخل عليها النبي صلى الله عليه وسلم فَلْتَقُلْ إني أَجِدُ مِنْكَ رِيحَ مَغَافِيرَ أَكَلْتَ مَغَافِيرَ . دَخَلَ على إِحْدَاهُمَا فقالت له: ذلك. فقال: لَا بَلْ شَرِبْتُ عَسَلًا عِنْدَ زَيْنَبَ بِنْتِ جَحْشٍ وَلَنْ أَعُودَ له. فَنَزَلَتْ «يا أَيُّهَا النبي لِمَ تُحَرِّمُ ما أَحَلَّ الله لك» إلى «إن تَتُوبَا إلى اللَّهِ» لِعَائِشَةَ وَحَفْصَةَ «وَإِذْ أَسَرَّ النبي إلى بَعْضِ أَزْوَاجِهِ» لِقَوْلِهِ بَلْ شَرِبْتُ عَسَلًا. صحيح البخاري، ج 5، ص 4964، ح4966، كِتَاب الطَّلَاقِ، بَاب «لِمَ تُحَرِّمُ ما أَحَلَّ الله لك» >>>>> عايشه اسرار فرمانده مسلمين را به چه کساني مي‌داده است؟ يهوديان؟؟ <<<<< ************* «إِنَّ الَّذينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِي الدُّنْيا وَالْآخِرَةِ وَأَعَدَّ لَهُمْ عَذاباً مُهينا. الأحزاب/57.» ++++ فَدَخَلْتُ عَلَى عَائِشَةَ فَقُلْتُ يَا بِنْتَ أَبِي بَكْر أَقَدْ بَلَغَ مِنْ شَأْنِكِ أَنْ تُؤْذِي رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم فَقَالَتْ مَا لِي وَمَا لَكَ يَا ابْنَ الْخَطَّابِ عَلَيْكَ بِعَيْبَتِكَ. قَالَ فَدَخَلْتُ عَلَى حَفْصَةَ بِنْتِ عُمَرَ فَقُلْتُ لَهَا يَا حَفْصَةُ أَقَدْ بَلَغَ مِنْ شَأْنِكِ أَنْ تُؤْذِي رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم وَاللَّهِ لَقَدْ عَلِمْتِ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم لاَ يُحِبُّكِ. وَلَوْلاَ أَنَا لَطَلَّقَكِ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم. صحيح مسلم، ج 2، ص 1105، ح1479، كتاب الطلاق، باب فِي الإِيلاَءِ وَاعْتِزَالِ النِّسَاءِ وَتَخْيِيرِهِنَّ وَقَوْلِهِ تَعَالَى ( وَإِنْ تَظَاهَرَا عَلَيْهِ ) >>>> چرا عايشه آنقدر به سوهان روح بودن براي پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) علاقه داشت؟ براستي در آزار و آذيت پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) چه لذتي است؟ آيا اين اعمال جز نشان از بيمار بودن فرد است؟؟ <<<<<< ************* و توهين هاي مکرر او به حضرات مادران مومنين و در راس آنها حضرت خديجه (سلام الله عليها). ************** «اگر در جنگ ميان حضرت علي (رض) يا بي بي عايشه (رض) هر طرف گناهي داشته باشد خودش جوابگو خواهد بود.» جناب شمس مطابق نص صريح قرآن کريم ما براي هدايت يک راه و سبيل بيشتر نداريم. از لحاظ عقلي محال است هم سبيل عايشه و هم سبيل حضرت اميرالمومنين علي (عليه السلام) هر دو ما را به راه راست هدايت کند. ما بايد بين سبل آن دو يکي را انتخاب کنيم: «وأَنّ هـذا صراطي مستقيما فاتبعوه ولا تتبعوا السبل فتفرّق بكم عن سبيبله ذلكم وصَّاكم به لعلكم تتقون» ++++++++++++++ جنگ عايشه و حضرت اميرالمومنين علي (عليه السلام) «آيه‌اي» بود از جانب خداوند همانگونه که غزوات پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) «آيه» و نشان خداوندي بود: «قد کان لکم آية في فئتين الْتقتا فئةٌ تقاتل فِي سبِيلِ اللَّه وأُخرى كافرةٌ يرونهم مِثليهِم رأْي الْعينِ واللَّهُ يؤيِد بِنصرِه من يشاءُ إِن فِي ذلك لعبرةً لاولي الْأَبصارِ» که اگر ما آن «آيه» را متذکر نشويم و عبرت نگيريم مشمول اين آيه خواهيم بود: «سأَصرِف عن آياتي الَّذين يتكبرون في الارضِ بغيرِ الحقِ وإن يروا كل آية لَّا يؤمنوا بها وإِن يروا سبيل الرشد لا يتخذوه سبيلًا وإِن يروا سبيل الغي يتخذوه سبِيلا ذلك بأَنهم كذبوا باياتنا وكانوا عنها غافلين» شما چه کاره هستيد که بر ضد نص صريح قرآن مي‌گوييد که ما از «آيه» خداوند يعني جنگ جمل پند نگيريم؟؟؟؟ مگر فکر مي‌کنيد ما هم چون شما قوه تعقل خود را چيزي زائد فرض مي‌کنيم؟ مطابق اين آيه کساني که از «آيه» خداوند يعني جنگ جمل درس نگيرند: 1) متکبر 2) غير حق 3) اتخاذ کننده سبيل باطل 4) دوري کننده از سبيل رشد 5)کاذب 6) غافل هستند. عقل سليم هم همين را مي‌گويد که انسان از آن واقعه کمال عبرت را برد و سپس با شناخت کفر به جنگ سران کفر رود: «الذين آمنوا يقاتلون في سبيل الله والَّذين كفروا يقاتلون في سبِيلِ الطّاغوت فقاتلوا أَولِياء الشيطان إِن كيد الشيطان كان ضعيفا» مطابق اين آيه شريفه و نوراني بر ما فرض است که با اولياء شيطان که به جنگ ما مي‌آيند مبارزه و مقابله کنيم. ************** «به هيچ مسلماني اجازه داده نشده است كه موجودي را به جز الله براي كمك و ياري بخواند» «إِنَّ الَّذين آمنوا و هاجروا و جاهدوا بأَموالهِم و أَنفسهِم في سبيلِ اللّهِ و الَّذين آووا و نصروا أُولآءِك بعضهم أَولياء بعضٍ و الَّذين آمنوا و لم يهاجروا ما لكم من ولايتِهِم من شيءٍ حتي يهاجروا و إِن استنصروكم في الذينِ فعليكم النصر إلّا علي قوم بينكم و بينهم ميثاقٌ و الله بما تعملون بصير» ************ «بسياري شما مي گوئيد توصل مي نمائيم. توصل به الله (ج) نيازي به چيزي يا كسي ندارد » معلوم است در عمرتان حتي يکبار هم اين آيه نوراني را نديده ايد مگرنه تحرير نمي‌کرديد «توصل»: «يا أَيها الَّذين آمنوا اتقوا اللَّهَ وابْتغوا إِليه الوسيلة وجاهدوا في سبيلِه لعلكم تفلحون» ************** سواد قرآني و ديکته کلمات را بلد نيستيد که هيچ حتي از از نگاشتن يک متن که تناقض داخلي هم نداشته باشد عاجز و زبون هستيد: «از لعنت كردن و بد گفتن چيزي به دست كسي نمي آيد» «. لعنت خدا باد بر آناني...» *************** در پايان شما را توصيه مي‌کنم که از شريک دانستن معاويه براي الله متعال دست برداشته و به پرستش خداوند يکتا روي آوريد. لطفا معاويه را در انتخاب خليفه شريک خداوند متعال قرار ندهيد. عليا ولي الله عليا حجة‌ الله عليا وصي رسول الله
57 | عثمان محمدي | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٢٦ بهمن ١٣٨٨ |
سلام بر شمس به من ميگويند سني لطفا بفرما منظورتان از اين جمله ها چيست؟ عايشه (رض) خانم رسول خدا(ص) و زن شايسته و نيك بوده است. از نيكي و شايستگي ازواج رسول الله خود خداوند در قرآن عظيم شان ياد كرده است. از لعنت كردن و بد گفتن چيزي به دست كسي نمي آيد. اگر در جنگ ميان حضرت علي (رض) يا بي بي عايشه (رض) هر طرف گناهي داشته باشد خودش جوابگو خواهد بود. چون از يك طرف ميگوئيد قرآن ازواج پيامبر را نيك و شايسته ميداند از طرف ديگر ميگوئيد عائشه در جنگ گناه كرده است ؟ اين تناقض چرا ؟ ! لطف كنيد جواب بدهيد.
58 | فاضل | | ١٢:٠٠ - ٢٣ اسفند ١٣٨٨ |
به نام خدا براي دوري از شبهه در هر دوره اي بايد شاخص هاي قوي داشت. 1. داشتن رابطه سببي يا نسبي با رسول خدا دلالت بر حقانيت نخواهد داشت. 2. حق با کسي است که به تمام دستورات قرآن و فرمايشات پيامبر عمل نموده و قدم به قدم پا جاي پاي مبارک رسول خدا نهاده باشد. 3. حق با کسي است که براي رسيدن به مقامات کم ارزش دنيايي کوچکترين تلاشي ننمايد هر چند کسي جز او را لياقت رسيدن به آن مقامات نباشد. 4. حق با غاصب نيست اگر چه در هر مقامي باشد. 5. حق با کاذب نيست اگرچه در هر جاگاهي باشد. 6. حق يکي است. 7. حق با کسي است که در طول عمرش مرتکب گناهي نشد و گامي جلوتر از رسولش ننهاد. 8. حق با ترسو نيست.( لا تخف ان الله معنا (نترس خدا با ماست).) 9. حق با کسي است که تا آخر عمر بر مسير حق استوار ماند. مواظب باشيم که مدافع غير حق نباشيم که در آنصورت نام ما را نيز در زمره آنان ثبت خواهند نمود مواظب باشيم و بدانيم که تعصب بيجا مانع پيشرفت است. در پناه حق باشيد.
59 | سني | | ١٢:٠٠ - ٠١ فروردين ١٣٨٩ |
سلام
من براي همه ي شيعه هايي که بي جهت حرف مي زنند متاسفم.
متاسفانه از دهن شما چيزي جز تمسخر و استهزا و ناسزا خارج نمي شه.
راستي؛ چرا شما فکر مي کنيد اينکه حضرت عايشه و حضرت علي رضي الله عنهما با هم جنگيدند باعث ميشه علاقه ي ما به هر دو بزرگوار تغيير کنه؟!
من هر دو عزيز رو که يکيشون مادرمه و يکي خليفه م به يه اندازه دوست دارم و مي دونم جنگشون به معني دشمني با هم نبوده. من محمدابن ابي بکر رو هم در حد افلاطوني دوست دارم. من همه ي صحابه رو دوستدارم. به شما هم مربوط نيست که رابطه ي اونا با هم چي بوده. هر کسي جوابگوي اعمال خودشه. بهتره سنگ خودتون رو به سينه بزنين و جاي اين خرافه گويي ها به فکر انجام فرايض ديني تون باشيد و اينکه بعد از مرگ نام نيکي ازتون باقي بمونه.
يه چيز ديگه؛ اگه عايشه(رض) رو به عنوان مادرتون قبول ندارين مومن نيستين. چون ايشون ام المومنين هستن مثل ساير همسران رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم.
خدا هممون رو چه سني چه شيعه به راه راست هدايت کنه.
60 | momen abdullah | Malaysia - Bayan Lepas | ١٢:٠٠ - ٠٣ فروردين ١٣٨٩ |
جناب سني
مادري که براي قتل فرزندانش «آدمکش حرفه‌اي» استخدام کند مادر است يا هيولا؟؟؟؟
مادري که زره بر تن کند و حکم قتل فرزندانش را دهد مادر است يا جلادخانم؟؟؟؟
مادري که بهترين شوي عالم را از خود برنجاند و خون فرزندان او را مباح شمارد، مادر است يا افريته؟؟؟
************
«فکر انجام فرايض ديني تون باشيد»
راستي جناب سني اجازه دهيد براي اين فرائض ديني شما يک نسخه براي شما بنويسم:
«Medroxyprogesterone» + «قطره شير افزا» + «Metoclopramide»
اين داروها را به هر زن يائسه‌اي بدهيد مي‌توانيد با او «محرم» شويد!!!

يا علي
61 | سيدجمال مدتضوي | | ١٢:٠٠ - ٠٣ فروردين ١٣٨٩ |
السلام علي من اتبع الهدي:دوستان عزيز چرا اينقدر خود را بزحمت مي اندازيد ميدانيد چقدر مينويسيد جواب محکم ميدهيد ولي هربار خود را به کوچه عمرچپ ميزنند گر درخانه کس است يک حرف بس است.مازشيعه وسني نگوييم زخيروزشر حشرمحبان علي با علي حشرمحبان عمر باعمر گردر خانه کس است يک حرف بس است...........
62 | سني بخون | Iran - Tabriz | ١٢:٠٠ - ٠٤ فروردين ١٣٨٩ |
سني از حرف زدنت پيداست که 3 سال بيشتر نداري.ماهم براي تو متاسفيم کسي نميخواد علاقه تو رو به مادرت عايشه کم کنه انشالله با همون زن محشور بشي همونکه پيامبر خونه شو نشون داد و سه بار گفت فتنه اينجاست وگروه شيطان ازاينجا قيام خواهد کرد.آخه کجاي دنيا ديدي دو نفر با هم بجنگن در حاليکه همديگرو دوست دارن؟هيچ انسان عاقلي نمياد دشمن اميرالمومنين و پيامبر رو به زن بابايي قبول کنه چه برسه به مادري.
63 | سعيد حسيني (شاه اسماعيل صفوي) | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٠٥ فروردين ١٣٨٩ |
سلام

دوستان عزيز شيعه از جناب سني ايراد نگيريد
بنده خدا راست ميگويد و طبق عقيده ي خويش عمل ميکند
نبايد از او خرده گرفت

بگذاريد کمي مطلب را بيشتر توضيح دهم
در روايات معتبري از کتب اهل سنت که در همين سايت موجود است و بنده هم قبلا در قسمت نظرات به آن اشاره کردم ،به اعتراف علماي
بزرگ اهل سنت عايشه و حفصه دو تن از همسران پيامبر گرامي اسلام ص که به ترتيب دختر ابوبکر و عمر بودند به پيامبر ص زهر خوراندند و موجب شهادت آن بزرگوار شدند.
از طرفي بعد از شهادت پيامبر ص اکثر مسلمين به غير از تعداد انگشت شماري از دين خارج شدند و ظلم و جنايت و خيانت از طرف خلفا تا حدي بالا گرفت که مردم به تدريج از سکوت خود پشيمان گشته و به فکر چاره افتادند
کشته شدن عمر توسط مجاهد شجاع جناب فيروز ابولولو و بعد از آن کشته شدن عثمان توسط مسلمانان به تنگ آمده خود بزرگترين گواه بر نارضايتي همان مردمي است که با تهديد و تتميع و تزوير با خلفاي راشدين بيعت کرده بودند.
اما اين حرکتها به دليل اينکه پشتوانه ولائي نداشت مورد سوء استفاده افرادي مانند معاويه طلحه و زبير و . . . . که در قتل عثمان نقش به سزائي داشتند قرار گرفت.

تا اينجاي کار اوضاع تقريبا بر وفق مراد عايشه و طلحه و زبير بود و از آن اظهار رضايت داشتند هر چند که علاقه شديد عايشه براي به خلافت رساندن
طلحه و يا زبير بخوبي اشکار بود
تا حدي که مدام به عثمان توهين ميکرد و حتي ديگران را ترغيب به قتل عثمان ميکرد
به عنوان مثال به سند صحيح از کتب اهل سنت آمده است که عايشه بارها گفته بود که اين پيرمرد (عثمان) خرفت شده است او را بکشيد

وقتي مردم راه اصلي را يافتند و سراغ ولي اصلي خود (حضرت علي بن ابيطالب ع ) رفتند و اينجا بود که تمام آرزوهاي عايشه و طلحه و زبير بر باد رفته بود
و کينه حضرت علي ع را با خود يدک ميکشيد
ابتدا طلحه و زبير به پيشنهاد عايشه سعي کردند که وارد حکومت علي ع شوند اما وقتي نتوانستند در حکومتي که ولايتش بر عهده ولي بر حق خدا بود خدشه ي کوچکي وارد کنند با هماهنگي عايشه تصميم به تجهيز سپاه گرفتند و جنگ جمل را عليه خليفه ي بر حق خداوند به راه انداختند.

تمام اين مطالب ذکر شه در بالا نشان دهنده ي اين است که عايشه نه تنها به علي ع ، نه تنها با پيامبر ص ف بلکه با اصل اسلام مشکل داشته است.
لطفا بررسي نمائيد ايات قرآن در که خطاب به همسران پيامبر ص آمده است و اهل سنت خود ماعتراف کرده اند که اين آيات مختص عايشه و حفصه آمده است را بخوانيد و تفسير نمائيد.
آيا عايشه و حفصه به آن ايات عمل کردند؟؟
پس با اين اوصاف پر واضح است که که مومنين چه کساني بودند؟ و منافقين چه کساني؟!

جناب سني راست ميگويد
چرا که مبناي عقيده او همين عايشه است
اعمال عايشه براي او ملاک است نه اسلام

يا علي
64 | س.م.س | Iran - Mashhad | ١٢:٠٠ - ٢١ فروردين ١٣٨٩ |
خداقوت!
65 | momen abdullah | | ١٢:٠٠ - ١١ خرداد ١٣٨٩ |
مرگ بر ضد ولايت امام رضا (عليه السلام)
66 | مسلمه كردستاني | | ١٤:٠٥ - ١٣ تير ١٣٨٩ |
ويل للمكذبين . كسي كه ادعاي مسلمان بودن را دارد حتما لازم است قرآن را معيار قرار دهد نه تاريخ را. تاريخ را بشر ناقص نگاشته اما قرآن را خداي حكيم و حاضر و ناظر نازل كرده . در اين شكي نيست كه خداوند از سر حكمت سخن مي گويد و اشتباه نمي كند لذا در مورد حضرت عايشه-سلام الله تعالي عليها- و ساير اصحاب پيامبر-ص- بايد به قرآن رجوع كرد و ديد خداوند درباره اين بزرگان چه مي فرمايد: "آن مومناني كه به ناحق از خانه هاشان آواره شده وجرمي نداشته(مهاجرين، كه حضرت ابوبكر ،عمر ، عثمان و خديجه جزو اين گروه بوده اند) جز آنكه مي گفتند : پروردگار ما خداي يكتاست . . . و هركه خدا را ياري كند البته خدا او را ياري خواهد كرد".حج/40 . و لابد همه توصف قرآن را از امت پيامبر -ص- شنيده ايد كه: كنتم خير امه اخرجت للناس" و"اولئك اعظم درجه عندالله" مي دانيم كه اين بزرگان همه جزو امت رسول بوده اندو نيز ام المومنين بودن حضرت عايشه-س- را اگر به قرآن عقيده داريد ، مي دانيد و همه مي دانيم كسي حق توهين و بي احترامي به مادر خود را ندارد چه رسد به چنين مادري كه خداي سبحان ايشان را مادر مومنان مي داند و همه مي دانيم كه آيان 11و12 سوره نور درباره پاكي حضرت عايشه درمورد تهمتي است كه منافقان به ايشان زدند مگر مي شود خداي حكيم و عليم شهادت پاكي براي بنده اي بدهد كه به دينش ضربه مي زند؟ مگر مي شود كسي 10 سال يار و ياور پيامبر و از همه به او نزديكتر باشد و در مكتب ايشان و تحت نظارت مستقيم تربيت شده باشد اما بعداز وفات پيامبر به ستيز با خدا برخيزد؟ تمام اين تهمت ها و بي احترامي ها زير سوال بردن پيامبر و اسلام است و ادعاي اينكه پيامبر در رسالتش شكست خورده است. اسلامي كه نتواند افراد را چنان تربيت كند كه بعداز وفات رهبرشان اينگونه از اسلام دور شده و به انحراف كشيده شوند چگونه مي تواند بعداز 1400 سال هدايتگر بشر باشد؟ اسلامي كه خداوند آْن را براي نسل هاي بعداز پيامبر و تا قيام قيامت هدايتگر قرار داده است، پس يا تاريخ دروغ مي گويد و حقيقت چيز ديگريست كه قرن هاست دنياپرستان براي رسيدن به منافع دنيوي آن را اينگونه مخفي و تحريف كرده اند و يا اينكه نه حقيقت اين است كه امت محمد بعد از فوت رهبرشان جز عده اي معدود همه منحرف شدند و اسلام به درد انسان ها و تربيت آنها نمي خورد و استغفرالله خداوند اشتباه كرده است. پس دوباره يادآوري مي كنم ملاك و معيار ما براي بررسي مسائل تاريخي بايد قرآن باشد اگر آن مساله با قرآن مطابقت داشت آن را مي پذيريم ولي اگر آن را سينه به سينه و در تمام كتاب هاي اهل سنت و تشيع نوشته بودند اما در تعارض با قرآن بود -اگر مسلمانيم- آن را قبول نخواهيم كرد. يادمان نرود كه خداوند در قرآن اينگونه به توصيف مهاجرين و انصار مي پردازد: شاگردان تربيت شده پيامبر151بقره/مومنان حقيقي74انفال/الگوهاي شايسته براي مردم143بقره/دعوتگران مخلص الي الله104آل عمران و 108 يوسف/آگاهترين افراد امت به قرآن و سنت و مجتهدان برجسته59نساء و83نساء/ مقتداي مسلمين بعداز رسول خدا110توبه/ پس واقعا بي خردي و بي انصافي است كه كسي با ادعاي دفاع از دين به ستيز با محبوبان خدا برخيزد. و در پايان به نقل فرمايشي از پيامبر مي پردازم: هرگاه ديديد كساني يارانم را مورد بدگويي قرار مي دهند بگوييد نفرين خدا ير شرتان باد(صحيح ترمذي) براي جواب دادن به نظرات ارسالي يا دليل منطقي بياوريد يا بگوييد حرفي نداريم حق بي احترامي به كسي را نداريد
67 | مسلمه كردستاني | Iran - Tehran | ١٤:٢١ - ١٣ تير ١٣٨٩ |
آقاي فاضل دوباره چيزي رو كه نوشتي بخون قرآن مي فرمايد :" لاتحزن ان الله معنا" يا واقعا نمي دانيد يا ترجيح مي دهيد ندانيد -شايد هم مصلحت در اين توهين ها و فريبكاري هاست- لابد معناي حزن را هم مي دانيد: حزن: ناراحتي و غم همين مانده بود به تحريف قرآن بپردازيد در ضمن حضرت ابوبكر كه مدنظر شما بوده به شهادت قرآن تنها يار پيامبر است كه لقب صاحب به معني دوست صميمي به كار گرفته است . قرآن به مسلمانان اجازه بي احترامي به هيچ كسي را به خاطر عقيده اش نمي دهد و اين اعمال شما - توهين به ياران باوفاي پيامبر و اهل سنت- برخلاف سخنان بزرگانتان در برنامه هاي صدا و سيما است كه به وحدت سفارش مي كنند.
68 | مسلمه كردستاني | | ١٤:٣٧ - ١٣ تير ١٣٨٩ |
با اين حرف ها و توهين ها چيزي درست نمي شه .راستي چرا در برنامه هاي تلويزيوني اين حرفا زده نميشه ؟ نمي دونم هدف اين موسسه به اصطلاح تحقيقاتي چيه ؟ اگه مي خواد تفرقه رو بيشتر كنه كه موفق شده ولي اگه احيانا هدفش حل اين مسائل بين تشيع واهل سنته- اگه راست ميگن كه نمي گن- تنها راه حل درست و منطقي اينه كه علماي اهل سنت و تشيع در يك برنامه تلويزيوني زنده به بحث و مناظره بپردازن و همه ملت شاهد باشن. مصلحت رو كنار بذارين -شيعه مصلحتي يا مصلحت شيعه؟-
69 | مجيد م علي | United Arab Emirates - Dubai | ٢٠:٥١ - ١٤ تير ١٣٨٩ |
با سلام جناب كميل اين دفعه اول نيست كه يك همچه حرفي ميزنند . بنده از طرف حضرت دكتر ايت الله اقاي قزويني ( انهم بخاطر دوست داشتن ايشان و اعتمادي بنفسي كه بنده از قدرت علمي و اشتياق ايشان دارم ) از تمامي اهل سنت ميخواهم كه با وجود حضور ايشان در تلويزيون ولايت اگر شخصيتي را ميشناسيد كه داراي پشتوانه علمي ديني باشد و از جائي معتبري هم حمايت شود معرفي كنيد تا ببينيم كه حرف حق در كدام سمت است . شروط را يادتان نرود . اگر اين نظرم چاپ شد يعني حضرت دكتر ايت الله اقاي قزويني دامه بركاته موافق هستند يا علي

پاسخ:

با سلام

دوست گرامي

جناب دكتر قزويني ، بارها و بارها ، با تماس با مسئولين شبكه نور ، درخواست مناظره در آن شبكه را داده بودند ، كه آنها مخالفت كردند ! هم اكنون نيز در شبكه ولايت ، تمامي علماي بزرگوار اهل سنت ، كه علميت آنها به صورت رسمي مورد تاييد مولويان طراز اول اهل سنت ايران قرار بگيرد ، مي‌توانند براي مناظره اعلام آمادگي كنند !زيرا مدتي طولاني است كه جناب دكتر قزويني درخواست مناظره (حتي با مولوي عبد الحميد) داده‌اند و اين درخواست مورد قبول قرار نگرفته است !

البته علميت طرف اهل سنت ، بايد به صورت رسمي مورد تاييد قرار گيرد تا مبادا پس از مناظره ، آنچه در مورد مولويان قبلي صورت گرفت و از جانب اهل سنت ، متهم به بي‌سوادي شدند ، تكرار نشود !

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

70 | كميل | | ٢٤:٣٧ - ١٤ تير ١٣٨٩ |
جناب مسلمه كردستاني خخخخخخخخيلي خوش خيالي.ما رو از مناظره ميترسوني؟!!!تمام عالم اسلام ميدونن هميشه و 100% هميشه شيعيان مناظرات رو بردن.
نمونش زياده تو همين سايت هم هست فايل صوتي و مكتوب و ...
منتهي شما از يه چيزي غافلي و اون اينكه به محض برگزاري يك مناظره در تلويزيون و شكست حتمي شما عده زيادي از شيعيان به آتش خشم و كينه شتري عمري ها خواهند سوخت.خودتونم اينو خوب ميدونين.
71 | خيلي خوب نبود | Iran - Borūjerd | ١٥:١٧ - ٢٢ تير ١٣٨٩ |
بهتر باشد يعني كاملتر باشد
72 | عليرضا رنجبر | | ١٥:١٧ - ٢٨ تير ١٣٨٩ |
درمورد مناظره توسط علما بين شيعه وسني به اين طريق كه هر دوطرف مناظره در دو مكان متفاوت هستند وبا تلفن با يكديگر بحث ميكنند زياد مورد قبول نيست وبه نظر بنده اگر امكانش باشد هر دو طرف پشت يك ميز نشسته و رودرو بايكديگر بحث نمايند فكر ميكنم اينطوري مطلوبتر باشد
73 | علي رضا | | ١١:١٥ - ٠٣ مرداد ١٣٨٩ |
عمر لشكر كشي كرد و اسلام!!! را منتشر كرد ولي كدام اسلام؟؟!!
مطالبي در اسلام درج كردند كه 1400 سال بعد هنوز موجب عدم اقبال به اسلام است. يكيش همين سن عائشة كه ميگويند 9 ساله بود كه ازدواج كرد.
74 | سلام | | ٢٠:٥٧ - ٢١ مرداد ١٣٨٩ |
تا اونجايي که ما ميدونم يکي از ادعا هاي ابوبکر اين بود که شبي که ابوبکر ميخواست با مادر عايشه نزديکي کنه براي بوجود امدن عايشه با بسم الله الرحمن الرحيم اين کار رو شروع ميکنه . يعني اون موقع اسلام اومده بوده و پيامبر هم40 سال داشته . پس اگه در 22 سالگي با پيامبر ازدواج کرده باشه فقط ميتونه 1 سال با ايشان زندگي کرده باشه ) تازه اگه همون موقعي که پيامبر به رسالت رسيد با ايشان ازدواج کرده باشه ( در غير اين صورت ميفهميم که استدلالاتتون درست نيست باي

پاسخ:

با سلام

دوست گرامي

بهتر است مدركي براي گفته خود ارائه كنيد ! آيا عائشه خبر داده است كه پدر و مادر من در هنگام نزديكي بسم الله گفتند ؟ يا ابوبكر يا مادر عائشه ماجراي همبستر شدن خود را نقل كرده‌اند ؟! به جاي پرداختن به اين افسانه‌ها بهتر است كمي در تاريخ‌هايي كه علماي خودتان ذكر كرده‌اند دقت كنيد !

گروه پاسخ به شبهات

75 | بخون! | | ٠٤:٣٢ - ٠٤ شهریور ١٣٨٩ |
فقط به هم فحش خواهر مادر ندادين! اين چه وضعشه؟ من شيعه هستم اما اين 35 زياد بد و بيراه نميگه. خيلي از حرفاش حد اقل حداقل منطقيه. اما بحث اصلي خب نقطه چين ميزارم چون شرم داري يه شخصيت مقدس: حضرت محمد ... دختر 6ساله... ... تو 9 سالگي.. خب چي بگم؟ حضرت محمد کودک آزاري کردن به نظر من.. فاجعه است.
76 | فرزاد | Singapore - Singapore | ٠٢:٣٨ - ٠٨ شهریور ١٣٨٩ |
با سلام
دوست گرامي
1- هنگامي که عايشه همسر پيامبر شده بود چند سالش بود ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ 9 يا 13
2- آيا بنظر شما چرا کتاب عايشه بعد از پيغمبر بقلم کورت فيشلر و ترجمه ذبيح ا... منصوري غير قانونيه ؟؟؟؟؟؟
77 | momen abdullah | | ٢١:٢١ - ٠٨ شهریور ١٣٨٩ |
جناب فرزاد
عايشه در هنگام خروجش بر خداوند چند سال داشت؟؟

يا علي
78 | غزال فريور | | ١٧:٥٠ - ١٢ شهریور ١٣٨٩ |
با سلام و خسته نباشيد من کلي سوال داشتم گاهي به خاطر حرفاي اين و اون، از اسلامم زده شدم. چند ساعتي هست که دارم اين مطلبا رو مي‌خونم جالبه که همه سني‌ها يه دور تسلسل دارن يه دور مي‌زنن و يه حرفو مي‌زنن. عين يه بچه که تازه زبون باز کرده و تکرار مکرر مي‌کنه و هيچ استدلالي هم نداره. چقدر جالبه که بي‌منطق بي‌عقل با اعتقاد ساختگي و کورکورانه مي‌گن اگه جنگ کردن، به خودشون مربوطه. اگه نکردن، به خودشون مربوطه. اگه اين‌جوريه پس چرا هي مي‌گيد عايشه خوبه؟ حضرت عايشه پس اونم اگه خوبه به خودش مربوطه. من چندين سال کنار سني‌ها زندگي کردم. يه سري آدمن که به خدا به بچه‌هاشونم همين نفهميدن و بي‌منطق اطاعت کردن رو ياد مي‌دن. واقعا سوژه‌اند بيا من 100 تا حديث تو يه ثانيه واست ببافم اون آدمايي که ازشون نقل مي‌کنيد، اصلا وجاهت عقلي ندارن. بيا ادمايي و نشون بدم که يه عالمه مريد دارن، اما هم خودشون، هم همه مريداشون ديوانه‌ان. يکي هم آدمايي که فقط ياد گرفتن بگن چشم. شيعه ديدش بازه. مي‌سنجه. منطق داره. پس فرق ما با حيوان چيه؟ فقط بگين چشم به حرفاي بي‌سندي که ...
79 | محمد رضا حشمت خواه | | ١٧:٤٤ - ١٩ شهریور ١٣٨٩ |
رجوع شود به کتاب «نقش عايشه در تاريخ اسلام» تاليف علامه عسکري
80 | عبدالله مصاحبي | Iran - Tehran | ١٧:١٧ - ٠١ مهر ١٣٨٩ |
با سلام به همه چه شکاک و چه غير شکاک به سني و شيعه و پيروان مذاهب بعدي يا وجود دارند و يا به ظهور مي‌رسند. آنچه که طبيعت يک نفر عاقل و با اعتماد است اول بخودش مشروعيت مي‌دهد بعد به ديگران تا نشرع بودن خودش تثبيت به شود. نه من کتاب حديثي را خوانده‌ام و نه زياد به آن حساس هستم . در نقل اخبار از طريق افواه هم کاستي وجود خواهد داشت و هم افزوني و نيز تمايلات فرد در گويش آن شريک خواهد شد. فرض را بر اين بگذاريم آنچه که روايت شده کلا بغض و حسد با آنها آميخته است. ولي کتاب خدا را از ما نگرفته‌اند. سن ازدواج و يا تعداد فرزندان و يا تعدد زوجات را بر مبناي نياز تعيين مي‌کنند بوسيله کساني که يا عاقل‌تر هستند و يا صاحب قدرت. پس سنگ سني و يا شيعه زدن بر سينه و هتاکي يکديگر موجب هيچ برتري نيست. اگر مسلمانان قبل از ما همه يا بعضي خوب بوده‌اند خوشا به سعادت آنها اما خوبي يا بدي ميراثي نيست که از پدر به فرزندان برسد. حالا نيز چنين نيست هر کس پدر بدي داشته پس او نيز بد است يا هرکس پدر خوبي داشته او نيز خوب است. ترقي اسلام در خصومت بين مذاهب نيست مذاهب مسيرهايي هستند براي رسيدن به هدف مطلوب به خدا پيوستن مگر ما چه خوبي‌هايي داريم که پيامبر عظيم الشان افتخار کند به امتش ؟ نتيجه جنگ بين مذاهب به دو عامل برمي‌گردد يکي پيداکردن قدرت و ديگري پيدا کردن ثروت. من گناه‌کار‌‌تر از آنم که از خدا بخواهم همه ما را مشمول رحمت خود قرار دهد اما از خدا بخاطر بزرگي و رحمان و رحيم بودنش از او براي خود و ديگران طلب عفو مي‌کنم.
  بعدی [1] [2] [3] [4] [5] [6]   قبلی
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها