2024 March 28 - پنج شنبه 09 فروردين 1403
آيا عمر ، ابوبكر و عثمان و ... در ترور نافرجام رسول خدا (ص) دست داشته اند ؟
کد مطلب: ٥١٢٠ تاریخ انتشار: ١٥ آبان ١٣٩٧ تعداد بازدید: 85121
پرسش و پاسخ » صحابه
آيا عمر ، ابوبكر و عثمان و ... در ترور نافرجام رسول خدا (ص) دست داشته اند ؟

سؤال كننده: جعفري

پاسخ:

اين مطلب كه برخي از صحابه قصد داشته اند رسول خدا صلي الله عليه و آله وسلم را ترور كنند، از ديدگاه شيعه و سني قطعي است ؛ چنانچه در قرآن كريم آمده است:

يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ ما قالُوا وَ لَقَدْ قالُوا كَلِمَةَ الْكُفْرِ وَ كَفَرُوا بَعْدَ إِسْلامِهِمْ وَ هَمُّوا بِما لَمْ يَنالُوا وَ ما نَقَمُوا إِلاَّ أَنْ أَغْناهُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ مِنْ فَضْلِهِ فَإِنْ يَتُوبُوا يَكُ خَيْراً لَهُمْ وَ إِنْ يَتَوَلَّوْا يُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ عَذاباً أَليماً فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ ما لَهُمْ فِي الْأَرْضِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا نَصيرٍ. التوبه / 74.

منافقان به نام خدا سوگند ياد مي كنند كه چيز بدي نگفتند (چنان نيست) آنان سخنان كفرآميز بر زبان آوردند و بعد از اسلام آوردن، كافر شدند و تصميماتي اتخاذ كردند كه موفق به انجام آنها نشدند (سوء قصد بجان رسول خدا) آن ها به جاي آن كه در برابر نعمت و ثروتي كه به فضل و بخشش خدا و پيامبرش نصيب آنها شده، سپاسگزار باشند، در مقام كينه و دشمني بر آمدند، با اينحال اگر توبه كنند براي آنها بسيار بهتر است و اگر نافرماني كنند، خدا آنها را در دنيا و آخرت به عذابي بس دردناك مجازات خواهند كرد و در روي زمين هيچ دوست و ياوري براي آنان نخواهد بود.

بسياري از مفسرين اهل سنت در تفسير «وَهَمُّوا بِما لَمْ يَنالُوا» گفته اند كه مراد كساني هستند كه قصد داشتند در بازگشت از جنگ تبوك رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم را ترور نمايند ؛ چنانچه بيهقي در دلائل النبوة و سيوطي در الدر المنثور مي نويسند:

عن عروة قال رجع رسول الله صلي الله عليه وسلم قافلا من تبوك إلي المدينة حتي إذا كان ببعض الطريق مكر برسول الله صلي الله عليه وسلم ناس من أصحابه فتآمروا أن يطرحوه من عقبة في الطريق فلما بلغوا العقبة أرادوا أن يسلكوها معه فلما غشيهم رسول الله صلي الله عليه وسلم أخبر خبرهم فقال من شاء منكم أن يأخذ بطن الوادي فإنه أوسع لكم وأخذ رسول الله صلي الله عليه وسلم العقبة وأخذ الناس ببطن الوادي الا النفر الذين مكروا برسول الله صلي الله عليه وسلم لما سمعوا ذلك استعدوا وتلثموا وقد هموا بأمر عظيم وأمر رسول الله صلي الله عليه وسلم حذيفة بن اليمان رضي الله عنه وعمار بن ياسر رضي الله عنه فمشيا معه مشيا فامر عمارا أن يأخذ بزمام الناقة وأمر حذيفة يسوقها فبينما هم يسيرون إذ سمعوا وكزة القوم من ورائهم قد غشوه فغضب رسول الله صلي الله عليه وسلم وأمر حذيفة أن يردهم وأبصر حذيفة رضي الله عنه غضب رسول الله صلي الله عليه وسلم فرجع ومعه محجن فاستقبل وجوه رواحلهم فضربها ضربا بالمحجن وأبصر القوم وهم متلثمون لا يشعروا انما ذلك فعل المسافر فرعبهم الله حين أبصروا حذيفة رضي الله عنه وظنوا ان مكرهم قد ظهر عليه فأسرعوا حتي خالطوا الناس وأقبل حذيفة رضي الله عنه حتي أدرك رسول الله صلي الله عليه وسلم فلما أدركه قال اضرب الراحلة يا حذيفة وامش أنت يا عمار فأسرعوا حتي استووا بأعلاها فخرجوا من العقبة ينتظرون الناس فقال النبي صلي الله عليه وسلم لحذيفة هل عرفت يا حذيفة من هؤلاء الرهط أحدا قال حذيفة عرفت راحلة فلان وفلان وقال كانت ظلمة الليل وغشيتهم وهم متلثمون فقال النبي صلي الله عليه وسلم هل علمتم ما كان شأنهم وما أرادوا قالوا لا والله يا رسول الله قال فإنهم مكروا ليسيروا معي حتي إذا طلعت في العقبة طرحوني منها قالوا أفلا تأمر بهم يا رسول الله فنضرب أعناقهم قال أكره أن يتحدث الناس ويقولوا ان محمدا وضع يده في أصحابه فسماهم لهما وقال اكتماهم.

بيهقي در دلائل النبوة از عروه روايت كرده كه او گفت: هنگامي كه رسول اللَّه صلّي اللَّه عليه و آله با مسلمين از تبوك مراجعت مي كرد و در راه مدينه بسير خود ادامه مي داد، گروهي از اصحاب او اجتماعي كردند، و تصميم گرفتند كه آن جناب را در يكي از گردنه هاي بين راه به طور مخفيانه از بين ببرند، و در نظر داشتند كه با آن حضرت از راه عقبه حركت كنند.

پيغمبر اكرم (صلي الله عليه وآله وسلم) از اين تصميم خائنانه مطلع شد و فرمود: هر كس ميل دارد از راه بيابان برود ؛ زيرا كه آن راه وسيع است و جمعيت به آساني از آن مي گذرد، حضرت رسول (صلي الله عليه وآله وسلم) هم از راه عقبه كه منطقه كوهستاني بود به راه خود ادامه داد، اما آن چند نفر كه اراده قتل پيغمبر را داشتند براي اين كار مهيا شدند، و صورت هاي خود را پوشانيدند و جلو راه را گرفتند. حضرت رسول امر فرمود، حذيفة بن يمان و عمار بن ياسر در خدمتش باشند، و به عمار فرمود: مهار شتر را بگيرد و حذيفه هم او را سوق دهد، در اين هنگام كه راه مي رفتند ناگهان صداي دويدن آن جماعت را شنيدند، كه از پشت سر حركت مي كنند و آنان حضرت رسول را در ميان گرفتند و در نظر داشتند قصد شوم خود را عملي كنند.

پيغمبر اكرم (صلي الله عليه وآله وسلم) از اين جهت به غضب آمد، و به حذيفه امر كرد كه آن جماعت منافق را از آن جناب دور كند، حذيفه به طرف آن ها حمله كرد و با عصائي كه در دست داشت، بر صورت مركب هاي آنها زد و خود آنها را هم مضروب كرد، و آنها را شناخت، پس از اين جريان خداوند آنها را مرعوب نمود و آنها فهميدند كه حذيفه آنان را شناخته و مكرشان آشكار شده است، و با شتاب و عجله خودشان را به مسلمين رسانيدند و در ميان آنها داخل شدند.

بعد از رفتن آنها حذيفه خدمت حضرت رسول رسيد، و پيغمبر فرمود: حركت كنيد، و با شتاب از عقبه خارج شدند، و منتظر بودند تا مردم برسند، پيغمبر اكرم فرمود: اي حذيفه شما اين افراد را شناختيد ؟ عرض كرد: مركب فلان و فلان را شناختم، و چون شب تاريك بود، و آن ها هم صورت هاي خود را پوشيده بودند، از تشخيص آنها عاجز شدم.

حضرت فرمود: فهميديد كه اينها چه قصدي داشتند و در نظر داشتند چه عملي انجام دهند ؟ گفتند: مقصود آنان را ندانستيم، گفت: اين جماعت در نظر گرفته بودند از تاريكي شب استفاده كنند و مرا از كوه بزير اندازند، عرض كردند:

يا رسول اللَّه ! امر كنيد تا مردم گردن آنها را بزنند، فرمود: من دوست ندارم مردم بگويند كه محمد اصحاب خود را متهم مي كند و آنها را مي كشد، سپس رسول خدا آن ها را معرفي كرد و فرمود: شما اين موضوع را نديده بگيريد و ابراز نكنيد.

البيهقي، أبي بكر أحمد بن الحسين بن علي (متوفاي458هـ)، دلائل النبوة، دلائل النبوة ج 5، ص256، باب رجوع النبي من تبوك وأمره بهدم مسجد الضرار ومكر المنافقين به في الطريق وعصمة الله تعالي إياه وإطلاعه عليه وما ظهر في ذلك من آثار النبوة، طبق برنامه الجامع الكبير؛

السيوطي، جلال الدين عبد الرحمن بن أبي بكر (متوفاي911هـ)، الدر المنثور، ج 4، ص 243، ناشر: دار الفكر - بيروت - 1993.

اما اين كه اين افراد چه كساني بوده اند روشن نيست. برخي از علماي اهل سنت همانند ابن حزم اندلسي كه از استوانه هاي علمي اهل سنت به شمار مي رود نام اين افراد را آوره است. وي در كتاب المحلي مي نويسد:

أَنَّ أَبَا بَكْرٍ وَعُمَرَ وَعُثْمَانَ وَطَلْحَةَ وَسَعْدَ بن أبي وَقَّاصٍ رضي الله عنهم أَرَادُوا قَتْلَ النبي صلي الله عليه وسلم وَإِلْقَاءَهُ من الْعَقَبَةِ في تَبُوكَ.

ابوبكر، عمر، عثمان، طلحه، سعد بن أبي وقاص ؛ قصد كشتن پيامبر (صلي الله عليه وآله وسلم ) را داشتند و مي خواستند آن حضرت را از گردنه اي در تبوك به پايين پرتاب كنند.

إبن حزم الأندلسي الظاهري، ابومحمد علي بن أحمد بن سعيد (متوفاي456هـ)، المحلي، ج 11، ص 224، تحقيق: لجنة إحياء التراث العربي، ناشر: دار الآفاق الجديدة - بيروت؛

و دار الفكر، توضيحات: طبعة مصححة ومقابلة علي عدة مخطوطات ونسخ معتمدة كما قوبلت علي النسخة التي حققها الأستاذ الشيخ أحمد محمد شاكر.

البته ابن حزم، وقتي اين حديث را نقل مي كند، تنها اشكالي كه به روايت دارد، وجود وليد بن عبد الله بن جميع در سلسله سند آن است و لذا مي گويد كه اين روايت موضوع و كذب است.

ما در اين جا نظر علماي علم رجال و بزرگان اهل سنت را در باره وليد بن عبد الله نقل مي كنيم تا ببنيم كه نظر ابن حزم از نظر علمي چه ارزشي دارد و تا چه اندازه قابل قبول است.

وقتي به كتاب هاي رجالي اهل سنت مراجعه مي كنيم، مي بينيم كه بسياري از علماي اهل سنت، وليد بن عبدالله بن جميع را توثيق كرده و او را صدوق و ثقه خوانده اند ؛ چنانچه ابن حجر عسقلاني، حافظ علي الإطلاق اهل سنت و يكي ديگر از استوانه هاي علمي اهل سنت در تقريب التهذيب در باره او مي نويسد:

7459 - الوليد بن عبد الله بن جميع الزهري المكي نزيل الكوفة صدوق.

تقريب التهذيب، ابن حجر، ج 2، ص 286، وفات: 852، دراسة وتحقيق: مصطفي عبد القادر عطا، چاپ: الثانية، سال چاپ: 1415 - 1995 م، ناشر: دار الكتب العلمية، بيروت، لبنان، توضيحات: طبعة مقابلة علي نسخة بخط المؤلف وعلي تهذيب التهذيب وتهذيب الكمال.

و همچنين ابن سعد در الطبقات الكبري مي نويسد:

الوليد بن عبد الله بن جميع الخزاعي من أنفسهم وكان ثقة وله أحاديث.

الطبقات الكبري، محمد بن سعد، ج 6 - ص 354، وفات: 230، چاپخانه: دار صادر ، بيروت، ناشر: دار صادر، بيروت.

و عجلي در معرفة الثقات خودش مي نويسد:

الوليد بن عبد الله بن جميع الزهري مكي ثقة.

معرفة الثقات، العجلي، ج 2 - ص 342، وفات: 261، چاپ: الأولي، سال چاپ: 1405، ناشر: مكتبة الدار، المدينة المنورة.

و نيز رازي در كتاب الجرج و التعديل در باره او مي نويسد:

نا عبد الرحمن نا عبد الله بن أحمد بن محمد بن حنبل فيما كتب إلي قال قال أبي: الوليد بن جميع ليس به بأس. نا عبد الرحمن قال ذكره أبي عن إسحاق بن منصور عن يحيي بن معين أنه قال: الوليد ابن جميع ثقة. نا عبد الرحمن قال سئل أبي عن الوليد بن جميع فقال: صالح الحديث. نا عبد الرحمن قال سألت أبا زرعة عن الوليد بن جميع فقال: لا بأس به.

الجرح والتعديل، الرازي، ج 9، ص 8، وفات: 327، چاپ: الأولي، سال چاپ: 1371 - 1952 م، چاپخانه: مطبعة مجلس دائرة المعارف العثمانية، بحيدر آباد الدكن، الهند، ناشر: دار إحياء التراث العربي، بيروت، توضيحات: عن النسخة المحفوظة في كوپريلي ( تحت رقم 278) وعن النسخة المحفوظة في مكتبة مراد ملا ( تحت رقم 1427) وعن النسخة المحفوظة في مكتبة دار الكتب المصرية ( تحت رقم 892).

و مزي در تهذيب الكمال مي نويسد:

قال عبد الله بن أحمد بن حنبل عن أبيه، وأبو داود: ليس به بأس. وقال إسحاق بن منصور، عن يحيي بن معين: ثقة. وكذلك قال العجلي وقال أبو زرعة: لا بأس به وقال أبو حاتم: صالح الحديث.

تهذيب الكمال، المزي، ج 31، ص 36 - 37، وفات: 742، تحقيق: تحقيق وضبط وتعليق: الدكتور بشار عواد معروف، چاپ: الرابعة، سال چاپ: 1406 - 1985 م، ناشر: مؤسسة الرسالة، بيروت، لبنان.

و ذهبي از بزرگترين علماي رجال اهل سنت در ميزان الاعتدال در باره وليد بن جميع مي نويسد:

وثقه ابن معين، والعجلي. وقال أحمد وأبو زرعة: ليس به بأس. وقال أبو حاتم: صالح الحديث.

ميزان الاعتدال، الذهبي، ج 4، ص 337، وفات: 748، تحقيق: علي محمد البجاوي، چاپ: الأولي، سال چاپ: 1382 - 1963 م، ناشر: دار المعرفة للطباعة والنشر - بيروت - لبنان.

و از همهء اين ها مهمتر اين كه مسلم نيشابوري در صحيح مسلم دو بار از وليد بن عبد الله بن جميع روايت نقل كرده است: يك بار درجلد 5، ص 177 ذيل باب الوفاء بالعهد، و بار ديگر در ج8، ص 123 در كتاب صفات المنافقين و احكامهم. و اين نشان مي دهد كه وليد بن عبد الله از نظر ايشان موثق بوده است كه از او حديث نقل مي كند و گرنه نبايد نقل مي كرد. و اگر كسي بخواهد وليد بن عبدالله را تضعيف كند، بايد نام صحيح را نيز از كتاب صحيح مسلم بردارد.

در نتيجه وليد بن عبد الله بن جميع ثقه است و به تبع آن اين روايت نيز كاملا صحيحه است.

البته ما به صحت و سقم اين مطلب كه آن ها در اين ترور شركت داشته اند يا نه، كاري نداريم ما فقط مي خواستيم سخن ابن حزم اندلسي را از نظر علمي نقد و بررسي كنيم.

پس در حقيقت اين علماي اهل سنت هستند كه بايد از اين مطلب جواب دهند كه چرا ابن حزم اندلسي چنين روايتي را نقل و به صورت غير عالمانه آن را رد كرده است.

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر (عج)



Share
1 | جعفري | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٢٦ فروردين ١٣٨٧ |
با تشکر- اجرکم عند ا...
همانطور که فرموديد اين علماي اهل سنت هستند که بايد باسخ دهند با چنين موضوعي چه مي خواهند بکنند؟!
2 | ماندانا يادگاري | Iran - Qom | ١٢:٠٠ - ٢٦ فروردين ١٣٨٧ |
بسم الله
با سلام
واقعا زيبا و جالب بود اميدوارم خداوند به شما جزاي خير دهد كه اينگونه مطالب را منتشر مي كنيد.
يا علي مددي
3 | شيعه واقعي | Iran - Urmia | ١٢:٠٠ - ٢٧ فروردين ١٣٨٧ |
خدا لعنت کند شما را که با دروغ و افتر همانند دوستان و برادران يهودي خود عمل مي کنيد و ما و اهل سنت را از هم جدا مي کنيد و بين ما تفرقه مي اندازيد که دوستان يهودي شما بتوانند بر پيکر عظيم اسلام ضربه بزنند واقعا شما سبئي هستيد که مانند جد بزرگوارتان اينگونه سخن بگوئيد .

پاسخ:
اين هم از منطق علماي شما!!
معمولا كسي فحاشي مي‌كند كه حرفي براي گفتن و دليلي براي استدلال نداشته باشد . چنين افرادي وقتي مي بينند كه طرف مقابل دلايلي آورده است كه نمي‌توانند پاسخ دهند ، به جاي بحث علمي شروع مي‌كنند به فحاشي ، توهين و تهمت زدن به ديگران . ما انتظار بيشتري از شما نداريم ، و در پاسخ او را به اين آيه قرآن ارجاع مي دهيم :
ً وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاما .
گروه پاسخ به شبهات
4 | علي | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٢٩ فروردين ١٣٨٧ |
سگ را اگر در اقيانوس هم بكنند ودر بياورند باز هم نجس است همين طور اگر كسي بخواهد نجاست باطني خودش را تحت نام شيعه واقعي علي مخفي كندباز هم در حرفهايش ان نجاست مشخص خواهد شد
5 | سيدابطحي | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٣٠ فروردين ١٣٨٧ |
اين شيعه واقعي سني تشريف دارند
بنده زياد تجربه دارم اينها هروقت کم بياورند يا ازاباطيل ابن تيميه استفاده مي کنند
کما اينکه همين سني واقعي گفت شما همانند دوستان وبرادران يهودي خود عمل ميکنيد يا بنا مي کنند به فحش وناسزا اين است مرام عمري ها خلفا بعد سلف يادم آمد در مناظره بين استاد قزويني وملازاده او اهانتي به يکي از علمائ شيعه کرد ايشان فرمود من مقابله به مثل نمي کنم فقط ميگويم اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما واو هم جوابي نداد
6 | صادق راستگو | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٣١ فروردين ١٣٨٧ |
باسلام و تحيت و آرزوي توفيق الهي .
از اين كه از لابلاي كتابهاي اهل سنت دلائل و مستندات علمي و منطقي ؟؟؟ عمر ، ابوبكر ، عثمان ، سعد بن ابي وقاص ، طلحه و . . . كه مخفي مانده است ، خارج كرده و به سمع و نظر پيروان اسلام ناب محمدي ميرسانيد صميمانه سپاسگزارم .
به نظرم براي پاسخگوئي به امثال اين آقا كه حتي جرئت ندارد سني بودن خودش را بيان نمايد ، حيف است كه وقت بگذاريد . اينها خودشان ، خودشان را رسوا مي كنند و نيازي به استدلال ندارند . والسلام
7 | جعفري | Iran - Khorramshahr | ١٢:٠٠ - ٠١ ارديبهشت ١٣٨٧ |
ما دست تمامي زحمت كشان اين موئسسه بالاخص جناب استاد حضرت آيت ا... قزويني را از ته دل و با خلوص نيت مي بوسيم
خداوند ايشان را از سربازان واقعي حضرت صاحب الزمان)عج( قرار دهد ان شاا...
در پاسخ به آن ياوه گو هم بايد گفت امروزه بسيارند از اين افراد كه با اسم هايي مثل شيعه ي واقعي- محب اهل بيت-محب ال البيت و...
تشريف مي آورند و اين فقط و فقط و فقط يك چيز را نشان مي دهد و آن اينكه اينها از در منطق كم آورده اند
ا...هم عجل لوليك الفرج
8 | يك سني واقعي | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٠٢ ارديبهشت ١٣٨٧ |
با سلام من واقعا از (پبامبر اكرم) (ص) تعجب ميكنم كه با اين همه معصوميت و قدرت دريافت وحي و 000باز هم با خانواده دشمنان و قاتلين خود وصلت كرده و از ابوبكر و عمر دختر كرفته و به عثمان 2 دفعه دختر ميدهد؟؟؟؟!!!!!!!

پاسخ:
جناب سني واقعي !
اولاً دختر گرفتن از آن‌دو نفر ، قبل از اين وقائع بوده است ؛
ثانياً : اين روش برخورد پيامبر گرامي تعليم روش صحيح برخورد با دشمنان است زيرا هر گونه برخورد خشن با دشمن طبيعت بشري است و از دست همه مي آيد ، هنر آن است كه با وجود اطلاع از كيد دشمن و قدرت بر مقابله با آن انسان با برخورد درست و انساني آن را جذب كند.
آرامش دو گيتي تفسير اين دو حرف است
با دوستان مروت با دشمنان مدارا
ثالثاً : رسول اكرم با ازدواج با شخصيتهاي بزرگ جامعه آن روز عامل توجه آنان به عظمت و رأفت اسلامي و در نتيجه مسلمان شدن انبوه كثيري از مردم گرديد
رابعاً : ازدواج دو دختر پيامبر با عثمان و دادن لقب «ذي النورين» مورد اختلاف است و برخي بر اين باورند كه اين قضيه از دروغ‌هايي است كه خلفاي بني اميه وارد تاريخ اسلام كرده‌ اند و صحت ندارد . ما اين مطلب را در اين آدرس بررسي كرده‌ايم :
http://valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=469

گروه پاسخ به شبهات
9 | محمد علي رزمي | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٠٢ ارديبهشت ١٣٨٧ |
با سلام
نه دوستان اشتباه نكنيد ! اين كه خود را با نام شيعه واقعي آورده ، سني واقعي نيست بلكه درست شيعه واقعي است.
اگر كتاب شيعه . اهل سنت واقعي آقاي دكتر تيجاني را خوانده باشيد مي فهميد كه اين مرد سني واقعي نيست . سني واقعي شيعيان اميرالمومنين علي (ع) هستند كه عيناَ سنت رسول خدا(ص) را اطاعت مي كنند, اني تاركم فيكم الثقلين كتاب الله و عترتي اهل بيتي..
اين فرد شيعه واقعي است !!!!!!!! مي دانيم شيعه به معناي پيرو است اما پيرو چه كسي؟؟؟!!!!!
اين فرد هم مثل اربابانش عمر و ابوبكر از تعاليم اخلاقي بكلي تهي است. پس بهتر است به او بگوييم : شيعه واقعي غاصب حق اميرالمومنين علي(ع) , شيعه واقعي هتك حرمت كننده به ام ابيها حضرت زهرا(س) ، شيعه واقعي فراري جنگ احد ، شيعه واقعي آنكه نسب اش بر همه واضح است و ...
اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد و محبيهم و آخر تابع له علي ذلك.
ممنون از زحمات شما عزيزان
10 | مهدي ذ | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٠٣ ارديبهشت ١٣٨٧ |
اهل تسنن مي گويند چون ابن حزم پيرو هيچ كدام از چهار فقه نبوده پس ثقه نيست . جواب انها چيست؟
آدرس الكتروني براي دريافت امامه و السياسه تحقيق شيري را برايم بفرستيد .

پاسخ:
دوست گرامي ! ابن حزم اندلسي از بزرگان تاريخ اهل سنت است و احدي در وثاقت وي نمي‌تواند خدشه كند .
ذهبي ، او را اين گونه تمجيد مي‌كند :
ابن حزم الامام العلامة الحافظ الفقيه المجتهد أبو محمد علي بن أحمد بن سعيد ابن حزم ...
وكان صاحب فنون فيه دين وتورع وتزهد وتحر للصدق وكان أبو ه وزيرا جليلا محتشما كبير الشأن .
قال أبو حامد الغزالي : وجدت في أسماء الله تعالى كتابا الفه أبو محمد ابن حزم يدل على عظم حفظه وسيلان ذهنه . وقال صاعد بن أحمد : كان ابن حزم أجمع أهل الأندلس قاطبة لعلوم الاسلام ، وأوسعهم معرفة مع توسعه في علم اللسان ، ووفور حظه من البلاغة والشعر ، ومعرفته بالسنن والآثار والاخبار
قال الحميدي : كان أبو محمد حافظا للحديث وفقهه مستنبطا للأحكام من الكتاب والسنة متفننا في علوم جمة عاملا بعلمه ما رأينا مثله فيما اجتمع له من الذكاء وسرعة الحفظ وكرم النفس والتدين ، وكان له في الأدب والشعر نفس واسع وباع طويل ما رأيت من يقول الشعر على البديهة أسرع منه ، وشعره كثير جمعته على حروف المعجم .
تذكرة الحفاظ - الذهبي - ج 3 - ص 1061
آيا چنين شخصي مي‌تواند ثقه نباشد ؟
ما براي مطالعه كتاب الإمامة والسياسة از نرم افزارهاي «مكتبة اهل اللبيت» و «مكتبة الشاملة» استفاده مي‌كنيم .

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات
11 | ابراهيم عبدي | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٠٣ ارديبهشت ١٣٨٧ |
به نام خدا
همگي خسته نباشيد.
مهمترين شاخصه برتري و پاسخگويي دقيق شما به خاطر جامعيت استاد حسيني قزويني است .
چقدر خوب بود مثل ايشان ( عالم با اخلاق خوش فكر و خستگي ناپذير ) زياد داشتيم تا ما طلاب جوان تحت اشراف علمي و اخلاقي ايشان كار مي كرديم .
12 | مروتي | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٠٧ ارديبهشت ١٣٨٧ |
اگه در عقبه نتونستند شبانه رسول خدا را ترور كنند در روز اشكارا در مدينه دخترش فاطمه راكه خدا به خشنوديش خشنود وبه غضبش غضب مي كند را شهيد كردند مهم نيست كسي باور كنه همين كه خدا بدونه كافي است ؛ چون او در كمين ظالمان است درود بر دختر رسول خدا كه سند زنده با قبر مخفي است
13 | مرتضوي | Iran - Bahārestān | ١٢:٠٠ - ١٨ ارديبهشت ١٣٨٧ |
بسم الله الرحمن الرحيم
منطق آل الله عليهم السلام منطقي است بسيار شيوا و آشکار و با فطرت انسان آشنا و به دنبال آن بزرگان از شيعه هم که سر سفره اين بزرگواران ارتزاق مي کنند سعي بر اين مطلب دارند که سخني از خود نگويند و هر چه مي گويند آن باشد که حضرات معصومين عليهم السّلام فرموده اند ؛
و از همين روست که سخنان پيامبر بزرگوار اسلام صلّي الله عليه وآله وسلّم و اهل بيت ايشان را فقط کساني مي توانند بپذيرند که از قلبي بدون آلودگي و غبار و طينتي پاک برخوردار باشند .
14 | مهدي ذ | Cambodia - Phnom Penh | ١٢:٠٠ - ٢٧ ارديبهشت ١٣٨٧ |
با سلام :
سوال كرده بودم كه برخي اهل سنت ابن حزم را ثقه نمي دانند و شما جواب قانع كننده و بسيار عالي داديد . مي خواستم مطلبي را كه جديدا" در مقدمه المغني خواندم برايتان بنويسم :[ قال الحافظ الذهبي في سير أعلام النبلاء ج18/ص193
قال الشيخ عز الدين بن عبد السلام وكان أحد المجتهدين :
ما رأيت في كتب الإسلام في العلم مثل المحلى لابن حزم وكتاب المغني للشيخ موفق الدين.
باتشكر
15 | ناصر | Iran - Bahārestān | ١٢:٠٠ - ٢٧ ارديبهشت ١٣٨٧ |
شاعر در اين باره چه خوب سروده :
نفاقش را نشان جنگ تبوك است - كه شرح ماجرايش اين چنين است
عمر با نه نفر شورا گرفتند - به هم گفتند تنها چاره اين است
كه قصد جان پيغمبر نماييم - چرا ؟ چون او پناه مسلمين است
به كوهي شب به تاريكي نشينيم - رويم آنجا كه راه عابرين است
رها سازيم چندين دبه ريگ - كه آهنگ سقوطش پر طنين است
ز وحشت ناقه اش در دره افتد - در اينجا مرگ پيغمبر يقين است
شبانه طرح خود اجرا نمودند - گمان بردند پيروزي همين است
به شدت دبه ها را پرت كردند - ولي غافل كه رب هم در كمين است
نفهميدند نادانان كه ناقه - زمامش دست جبريل امين است
خدا با حفظ پيغمبر نشان داد - كه حقا دست حق در آستين است
16 | منتظر | | ١٢:٠٠ - ٢٧ ارديبهشت ١٣٨٧ |
بسيار جالب بود
اجرتان با اميرالمؤمنين
17 | س ح م | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٢٧ ارديبهشت ١٣٨٧ |
سلام عليکم خدمت حجه الاسلام و المسلمين قزويني وهمه همکارانش خسته نباشيد عرض مينمايم ان شا الله که با مادر سادات حضرت زهرا(سلامالله عليها) محشور شوي.
18 | فاطمي نسب | Iran - Qom | ١٢:٠٠ - ٠٤ خرداد ١٣٨٧ |
جناب سني واقعي
اگه مي خواي اشکالي مطرح کني سعي کن قبلش کمي فکر کني که بعدا ضايع نشي . دوستان مؤسسه ولي عصر جوابتو دادند ، فقط يه نکته بگم : مرد حسابي کي گفته ازدواج نشون دهنده روابط حسنه و خوب بودن طرف مقابله ( داماد ) ؟ مگه قرآن نخوندي ؟ يا نکنه خوندي ولي مثل بعضي از حافظاتون فقط خوندي و به معناش توجه نکردي ؟
خدا توي وقتي داستان حضرت لوط رو بيان ميکنه مي فرمايد وقتي فرشته ها براي عذاب قوم لوط اومدن و قوم لوط با خبر شدند اومدند تا با فرشته ها لواط کنند حضرت لوط به اون کافرا که براي لواط اومده بودند فرمود : « هولاء بناتي هن أطهر لکم » ( سوره هود آيه 78 ) يعني اگه ميخوايد کاري کنيد بيايد با دختراي من ازدواج کنيد من اونارو براي شما حلال کردم .
خب مرد حسابي نکنه اينجام ميخواي بگي اون کافرا هم آدماي خوبي بودند و حضرت لوط با اونها روابط حسنه اي داشت که فرمود بيايد با دخترام ازدواج کنيد؟يا اينکه نعوذبالله ميخواي بگي پيامبر خدا (حضرت هود عليه السلام ) وعده دروغ به قومش داده ؟
19 | سني | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٢١ تير ١٣٨٧ |
سلام بس است از اين همه نفاق بين مسلمين ايجاد كردن اگر عمر و ابوبكر بد بودند كه دنبال پيامبر نمي آمدند مدينه. دست برداريد از اين همه توهين به اصحاب رسول الله .شايسته نيست به ياران باوفاي پيامبر تهمت وافترا بزنيد. بس است با اين سايتت وآن شبكه سلام بين مسلمانان تفرقه ايجاد مكن تخم نفاق نكار . درست نيست اين همه توهين . اين دروغها به خورد اين شيعه ها نده بذار خودشان بروند مطالعه كنند.

پاسخ:
جناب سني ! كسي بين مسلمانان نفاق انداخت كه سقيفه بني ساعده را به راه انداخت ؟
ما هيچ توهيني نكرده‌ايم و اصلاً توهين كردن به ديگران را كار درستي نمي‌دانيم ؛ اما به ياد داشته باشيد كه نقل واقعيت‌هاي تاريخي ؛ آن‌هم از كتاب‌هاي كه خود اهل تسنن آن‌ها را قبول دارند ، هر گز توهين به حساب نمي‌آيد .
آن چه در اين مقاله آمده است ، همگي با استناد به كتاب‌هاي اهل تسنن است و از كتاب‌هاي شيعه مطلبي نقل نشده است .
متأسفانه دوستان اهل تسنن هر وقت با واقعيت برمي‌خورند كه بسيار تلخ است و افكار آن‌ها را آشفته مي‌كند ، به جاي جواب دادن منطقي سعي مي‌كنند كه طرف مخالف را متهم به توهين و ... كنند .
شما اگر مي‌توانيد اصل مطلب را نقد نماييد .

والسلام علي من اتبع الهدي

گروه پاسخ به شبهات
20 | مسلمان ايراني | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٠٣ مرداد ١٣٨٧ |
سلام. دوستان گرامي، چيزي که ميخواهم بپرسم به آخرين کامنت هم بسيار نزديک است. سؤال اينکه چرا پيامبر بعد از نجات از اين ترور آنها را مجازات نکرد؟
پس ميشود دو حالت را ديد يا ايشان کاري نکرده بودند يا اينکه پيامبر به عدالت نفرموده است بخصوص که هيچ کجاي تاريخ حرفي راجع به پوزش اين افراد و بخشش پيامبر نيامده است.
باز جاي تعجب است که چگونه در سقيفه کسي را که ميخواست پيامبر را بکشد به جانشيني پيامبر برگزيدند؟
مسئله ابعاد تاريک بسياري دارد. شايد بد نباشد کمي بيشتر توضيح دهيد.
به اميد ظهور

پاسخ:
دوست گرامي ! در همان روايت وقتي عمار ياسر و حذيفه از پيامبر مي‌خواهند كه آن‌ها را بكشند ، پيامبر جواب مي‌دهد كه دوست ندارم دشمنان بگويند كه پيامبر ياران خود را مي‌كشد و ...
پيامبر اسلام ابوسفيان ، هند جگر خوار و حتي وحشي قاتل عمويش حمزه را نيز مجازات نكرد و به همه آن‌ها گفت « انتم الطلقاء» ؛ با اين كه جنايات عظيمي را بر عليه دين مبين اسلام انجام داده بودند .
آيا مي‌شود گفت كه يا آن‌ها كاري نكرده بودند و يا پيامبر عدالت را اجرا نكرده است ؟
در سقيفه كسي ابوبكر را انتخاب نكرد ؛ اصلا انتخاباتي نبود كه كسي ابوبكر را انتخاب كند ، آنها با زور سر نيزه و همدستي با منافقان و عشاير اطراف مدينه بر مسند حكومت نشستند و هيچ با اختيار با ابوبكر بيعت نكرد . براي اطلاع بيشتر به اين آدرس‌ها مراجعه شود .

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=salam&id=29

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=salam&id=30

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات
21 | عباس سالاري | United Arab Emirates - Dubai | ١٢:٠٠ - ٠٩ مرداد ١٣٨٧ |
بسمه تعالي
سلام عليکم
ازهمه عزيزان که زحمت مي کشند تشکر مي کنم وان شاالله که خداي عزوجل اجر اينهمه زحمات شما را هم در اين دنيا وهم در اخرت عطا بفرمايد
جواب قانع کننده و به دور از تعصب مي باشد
از برادران هل سنت مي خواهيم که به دور از فحاشي وتهمت که دور از شان يک مسلمان مي باشد دوري کنند
برادران اهل سنت وقتي که مسئله ايي برايشان روشن مي کنند يا فحاشي مي کنند يا ما را مسخره مي کنند يا بي اعتنا مي گذرند بياييد به دنبال حق وحقيقت باشيد همانطور که شما سوال را مي پرسيد وما با درايت کامل به پاسخگويي شما بر مي اييم وهيچ فحاشي وتهمتي به براردان نمي زنيم شما هم بدور باشيد
اگر مطالعه شما کم مي باشد بيشتر مطالعه کنيد با علماي اهل سنت وبعد با علماي شيعه به دنبال حقيقت باشيد نه اينکه يک کتاب يا امام يک مسجد چيزي گفتن بدون چون وچرا قبول کنيد وبعد بياييد به ديگران بگوييد مواظب اعمال خود باشيم که فرداي قيامت خجالت زده نباشيم
چرا جناب ابوبکر يا جناب عمر يا جناب عثمان دست از لجبازي با اهل بيت ع بر نداشتن وادامه دادن ؟
چرا شما اهل سنت هرکس امام جماعت که شد پشت سرش نماز مي خواني مگر ميشود ايا حديث موثقي در اين مورد داريد؟
يکي ار برادران اهل سنت مي گفت که هرکس ريشش بيشتر بلند باشد مي تواند امام جماعت شود چون يک روزي يکي از جوانان که ريشي نداشت امام جماعت شد وديگري که ريش بلندي داشت پشت سر او نماز مي خواند ديگران که امدند بااو به دعوا و فرياد چرا که تو ريش نداري امام شدي
يا يک روز نماز صبح يکي از جوانان که شبي شرب خمر کرده بود صبح امام شد وهمه پشت سر او نماز صبح خواندن وبعد ان جوان مي گفت که من ديشب شرب خمر کردم الان که پاک شده ام
آيا ما مي توانيم بدون دقت يا هرکس امام شد مي توانيم پشت سر او بايستيم
ما بايد پيامبر اسلام الگو همه ماست را به خوبي در ک کنيم حرف واقوال او را قبول کنيم زندگي پيامبررا با دقت مطالعه کنيم
----------------------------------------
خدايا بحق پيامبر اسلام ص ما را پيرو حقيقي اسلام قرار بده وبه سفارش پيامبر اسلام که کرده اند پايبند بفرما وهرگز از امامان معصوم دور مگردان
22 | پيام | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٠٩ مرداد ١٣٨٧ |
جنگ 72 ملت همه را عذر بنه چون نديدند حقيقت ره افسانه زدند
23 | علي | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ١٠ مرداد ١٣٨٧ |
واقعا" شما با اين حرفها خودتان را گول ميزنيد , اگر تشيع وجود داشت كه در قران حتي براي يكبار اسمي از ان وجود داشت. در ضمن اگر حضرت ابوبكر و حضرت عمر و حضرت عثمان برگزيده ي پيامبر نبودند كه پيامبر از ايشان دختر نميگرفت و به انها دختر نميداد. اگر نميدانيد بدانيد كه يار غار پيامبر حضرت ابوبكر بود و دختر حضرت ابوبكر همسر پيامبر بود. و اين را هم بدانيد كه حضرت علي به انها اقتدا كرده و پشت سر انها به صورت مداوم نماز ميخواند. خداوند پيامبر و حضرت علي در روز قيامت شماها را به خاطر نفي و توهين به اين سه حضرت در اتش خواهند سوزاند. ميدانم که اين نظر را در سايت قرار نميدهيد چون از فقط نظري که باب طبعتان باشد در سايت قرار ميدهيد...

پاسخ:
به نام خداوندمهربان
برادر عزيز اگر دختر گرفتن رسول اكرم (ص) از كسي دليل برگزيده بودن او باشد پس بايد ازدواج پيامبر گرامي با ام حبيبه دختر ابوسفيان، دليل بر بر گزيدگي ابوسفيان باشد كه نه تنها كافر بود بلكه در حال جنگ تمام عيار با پيامبر اسلام (ص) بود.
اگر مجرد دختر دادن هم دليل بر برگزيدگي باشد، بايد ابو العاص بن ربيع و عتبة بن ابي لهب هم برگزيده باشند زيرا پيامبر گرامي دو دختر خود زينب و رقيه را به ازدواج آن دو درآورد با اين كه آن دو كافر بودند.
و يا حضرت لوط به كفار مي گويد: يَا قَوْمِ هَؤُلاَءِ بَنَاتِي هُنَّ أَطْهَرُ لَكُمْ هود: 11/78 به جاي ارتكاب عمل شنيع لواط با اين دختران من ازدواج كنيد، پس بنا بر گفتار جنابعالي آن كفار برگزيده حضرت لوط بودند.
اما اقتداي حضرت علي (ع) به ابوبكر اولا دروغ محض است و ثانيا شما مي گوييد پشت سر هر فاسق و فاجر مي شود نماز خواند پس نماز خواندن علي پشت سر خلفا دليل بر فضيلت نيست.
اما اين كه غيب گويي كرده و مي فرماييد كه شيعيان فرداي قيامت به آتش خواهند سوخت، اولا اين سخن شما همانند سخن يهود و نصاري است كه فقط خود را اهل بهشت مي دانند و ديگران اهل جهنم قرآن چه زيبا فرموده :
وَقَالُوا لَنْ يَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلاَّ مَنْ كَانَ هُوداً أَوْ نَصَارَى تِلْكَ أَمَانِيُّهُمْ قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِنْ كُنتُمْ صَادِقِينَ البقرة: 2/111
شما يهود و نصاري كه بهشت را در انحصار خود قرار داده ايد اگر راست مي گوييد براي سخن خود دليل بياوريد
اي كاش شما برادر عزير هم براي اين سخن خود دليل مي آورديد
و ثانيا اين سخن خلاف فرمايش پيامبر اكرم (ص) مي باشد كه خطاب به علي (ع) فرمود : «وشيعتك في الجنة». ياعلي تو و شيعيانت در بهشت خواهيد بود.

المعجم الأوسط: 6 / 354، تاريخ بغداد: 12 / 353، مجمع الزوائد: 9 / 173، كنز العمال: 1 / 223، 11/323، تاريخ دمشق: 42 /331 .
با آرزوي دقت بيشتر و موفقيت فزونتر
مديريت سايت
24 | دوستدار شما | Iran - Isfahan | ١٢:٠٠ - ١٧ مرداد ١٣٨٧ |
واقعا آفرين آدرس شما را پيدا كردم .
انشاءالله مي آيم قم دست بوس شما.خيلي عزيزيد
البته اگر اجازه بفرماييد
25 | علي اسكندري | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٢١ آبان ١٣٨٧ |
به نظر من خيلي عالي و اموزنده است با تشکر فراوان
26 | ابوالحسني | Belgium - Evere | ١٢:٠٠ - ٢٠ آذر ١٣٨٧ |
سلام عليکم
حميد آقا از بندرعباس

در مورد توسل به غير خدا، توسل به ائمه نار( پيشوايان گمراهي) مشمول مهلت الهي واستدراج است؛يعني، اگر کسي به اولي و دومي متوسل شود، ممکن است اتباع ابليس از جن و انس حاجت او را برآورده کنند تا او در گمراهيش تقويت شود (چنانکه آنها هم متوسل مي شوند). اما توسل به ائمه هدايت با پاسخ ولي الهي جواب داده مي شود. از اين روست که ميزان هدايت و مبناي ايمان «حجت هاي عقلي و نقلي » است. اما اين تجربه ها که هريک از ما داريم با اعتقاد صحيحي که قبلا از عقل و نقل کسب کرده ايم تفسير مي شود؛ يعني، برآورده شدن تمام حاجت ما با اذن الهي بدست ولي الهي است و تقدير جميع امورمان نيز بدست اوست. اين نظام عالم است بنابر آنچه در سوره قدر آمده است.

اينکه آن فرد ادعا کرده توسل به غير خدا همواره شرک است مخالف قرآن کريم است: توسل فرزندان حضرت يعقوب به ايشان در سوره يوسف و توسل حضرت سليمان به شخصي که علمي از کتاب در نزد او بوده در سوره نمل از توسلهاي صحيحي است که باري تعالي آنها را تاييد فرموده. وليکن زماني سکه تقلبي جعل مي شود که سکه اصل در بازار باشد. کار باطل ديگران عمل حق ما را ضايع نمي کند، چنانکه حج مشرکين در دوره جاهليت دليل شرک بودن حج مسلمين نيست!

اما شفاعت و توسل امام صادق(ع) به سيدالشهدا در زمان بيماري نمونه اي عملي از توسل در سنت ائمه هدي است.

منابع زيادي در سايت در موضوع توسل است:
1)توسل از ديدگاه قرآن، سنت و سيره صحابه :
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=salam&id=8
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=salam&id=16
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=salam&id=17
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=salam&id=18
2)شفاعت و توسل : http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=87
3)توسل: http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=sokhan&id=17
4)آيا شفاعت خواستن از انبياء و صالحين و توسل به آن‌ها شرك است ؟: http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=489
5)آيا آيه‌اي در قرآن كريم در باره جواز توسل به مردگان وجود دارد؟: http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=1326
6)تبرک‌ جستن‌ و شفاعت‌ به‌ نبي‌ مکرم‌ اسلام‌(ص) : http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=notepad&id=7
7)توسل در منابع اهل سنت : http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=notepad&id=104
8)توحيد عبادي و شبهات وهابيت: http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=notepad&id=44
27 | حميد | | ١٢:٠٠ - ٢٠ آذر ١٣٨٧ |
دستتتون درد نکنه با اين همه روشنگري
واقعا سني ها تعصب خشک دارن مثل يهوديها
من با يه سني بحثم شد سر اين مطلب که شما چرا به خدا توسل نميکنين ميگن يا علي يا حسين .....
دليلشون اين بود که خدا توي قران گفته هرکس به غير من توسل کنه شرک به خدا کرده !!!!!
خدا گفته هر کس اين کارو بکنه بهش ميدم تا گمراه تر بشه!!!!!!!!!!!!1
ميگن اگه يا علي يا يا حسين و...........که شماها ميگن درسته چرا اماماي ديگتون اينکارو نکردن
منم بهشون گفتم چون وانا پيش خدا جايگاهي دارن ما شفيع قرار ميديم اما باز ميخوام دليل بيشتري
براش بيارم
ممنويم حميد از بندرعباس




پاسخ:
در رابطه با بحث توسل مي توانيد به لينك هاي ذيل مراجعه نماييد:

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=87

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=sokhan&id=17

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=489

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=261

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=846

موفق و مويد باشيد

معاونت اطلاع رساني
28 | محب آل البيت | | ١٢:٠٠ - ١٣ بهمن ١٣٨٧ |
در جواب به آقاي يك سني واقعي9 بايد بگم كه پيامبر دختري جز فاطمه نداشت خود حضرت فاطمه در خطبه فدك گفت اعلمو اني فاطمه بدانيد كه من فاطمه هستم . و اين دروغ ها در تاريخ معرف است كه در زمان امويان رواج داشته
29 | شيعه | | ١٢:٠٠ - ٠٦ اسفند ١٣٨٧ |
باسلام وحترام. جنابان مسولان اين سايت شماقصدحقيقي تان چيست؟! ميخواهيدتاريخ رابه قبل ازسقيفه برگردانيد؟!! وحق علي(ع)راگرفته وبه ايشان واهلبيت(ع) برگردانيد؟! آيا چنين كاري ممكن است؟!..دقت فرمائيدكه تلاش شماچه ثمري خواهدداشت؟آياتلاش شما اين بحثهاي هزاروچهارصدساله رابه نتيجه خواهدرساند؟! مومن عمل بيهوده نميكند.آياميخواهيدبرتعدادشيعيان بيفزائيد؟فكرنميكنيدكه حاصل اين بحثهابيشترازفايده اش باعث خسارت به اسلام ومسلمين شود؟وآب رابيشترگل آلودكند؟بنده بارهاشاهدآن بوده ام كه ازشيعيان بخصوص جوانان باملاحظه اين بحثهاي بي سروته ازمذهب وياازاسلام برگشته اندوخوراك بيدينان گشته اندوبتحقيق تعداداين افرادبسياربيشترازآنانيست كه جذب شده اند.پس اين بحثهابيشترازجلب ديگران خوديهاراهم فراري ميدهد.دين رابايدبسيارساده وشيرين بيان كردنه آنكه گره برگره هاافزود. بنظربنده شمابايدتلاش خودراصرف زدودن خرافات ونارواهاوپيرايه هاازمذهب وجامعه نمائيدهمچنانكه پيرايش قبل ازآرايش مطرح است.آيااين درست است علي(ع)كه مظهروحدت واخلاص بودنداكنون كسانيكه خودراپيرواوميدانندعلي(ع)راعامل تفرقه نمايند؟آيافكرميكنيدخداي پيامبر(ص)وعلي(ع)وفاطمه(س)وائمه(ع) ازاينكاركه تاكنون ثمري جزشكست وعقب ماندگي مسلمانان نداشته است راضييست؟.. بنظربنده اين دام استثمارگران است كه مسلمانان رادرآن گرفتاروانرژيشان راگرفته اند. شماسعي كنيدكه خرافات وانحرافاتي راكه برعقايدوزندگي شيعيان اكنون چنگ انداخته است بزدائيدوبااينكار(اگرواقعابفكرماشيعيان هستيد) ماراازتمسخرهركس وناكسي نجات دهيدوباعث سربلندي مسلمانان شويد. لطفادرصورت جوابگوئي جواب رابه ايميل بنده ارسال فرمائيد ان الله بصير بالعباد باتشكر سيعه
30 | منتظر | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٢٠ اسفند ١٣٨٧ |
بسيارخوب بود.
اگربرايتان امكان داردجوابتان رابه شيعه درج فرمائيدتامانيزاستفاده كنيم
اجرتان با اميرالمومنين
31 | حسن | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٢١ اسفند ١٣٨٧ |
قرآن يك چيز تازه‌اي مي‌گويد. مي‌گويد: «وَ لا تَكُونُوا مِنَ الْمُشْرِكينَ» (روم/31) يعني چه؟ از مشركين نباشيد. مشركين بت پرست‌ها هستند؟ مي‌گويد: نه! «مِنَ الَّذينَ فَرَّقُوا دينَهُمْ» (روم/32) آنها كه در دين «فَرَّقُوا» تفرقه به وجود مي‌آورند. يعني مشرك فقط بت پرست نيست. كسي هم كه در مكتب ايجاد تفرقه كند، او هم مشرك است. «لَا تَكُونُواْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ * مِنَ الَّذِينَ فَرَّقُواْ دِينَهُمْ» (روم/31و32) اگر ،همديگر را قبول نداشته باشيم، اينها خصلت يهودي‌ها و مسيحي‌ها است.«وَ قالَتِ الْيَهُودُ لَيْسَتِ النَّصارى‏ عَلى‏ شَيْ‏ءٍ وَ قالَتِ النَّصارى‏ لَيْسَتِ الْيَهُودُ عَلى‏ شَيْ‏ء» (بقره/113) يهودي‌ها مي‌گفتند: مسيحي‌ها كسي نيستند. مسيحي‌ها مي‌گفتند: يهودي‌ها كسي نيستند. و جالب اين است كه در زمان ما اسرائيل و آمريكا يعني يهودي‌ها و مسيحي‌ها با هم شريك مي‌شوند و آنوقت مسلمان‌ها با هم اختلاف دارند. خيلي بد است. دشمنان ما رفيق شدند. دوستان ما با هم خوب نيستند. اين فاجعه است. اگر مردم گوساله پرست باشند، كه رفيق باشند بهتر از اين است كه خداپرست باشند با هم دعوا كنند. اين خيلي مهم است. حضرت موسي بنا بود سي شب عبادت كند تورات در كوه طور نازل شود. سي شب، چهل شب شد، در اين ده روز فاصله، 5 عامل به هم دست داد. 1- نبود رهبري مثل موسي2- سادگي مردم،3- سابقه‌ي گاو پرستي و گوساله پرستي،4- زرق و برق طلا،5- هنرمند منفي كه توانست از اين طلا يك گوساله درست كند . حضرت موسي از كوه طور آمد و عصباني زلف‌هاي برادرش را گرفت. «وَ أَخَذَ بِرَأْسِ أَخيهِ يَجُرُّه‏» (اعراف/150) اين موي سر برادرش را گرفت، «يجُرّ» كشيد، و ريشش را گرفت و گفت: چرا گذاشتي مردم سراغ گوساله بروند؟ گفت: «إِنِّي خَشيت‏» گفت: داداش جان! «إِنِّي خَشيت‏» من ترسيدم. «أَنْ تَقُول» برگردي به من بگويي «فَرَّقْتَ بَيْنَ بَني‏ إِسْرائيل‏» (طه/94) ترسيدم بگويي: تفرقه شد. من ديدم گوساله پرست باشند كه تفرقه نباشد بهتر از اين است كه خداپرست باشند و... خيلي مهم است. گوساله‌پرستي از تفرقه بهتر است درباره‌ي وحدت اين آيه را مي‌خوانند. «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَميعاً وَ لا تَفَرَّقُوا» (آل‌عمران/103) من نيز مانند شيعه دوست دارم بدانم هدف شما از اين كار چيست ؟

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
1- تفرقه نداشتن به معني ذكر نكردن حقايق و جلوگيري از آگاه ساختن مردم نيست ؛ طبق روايات ، هارون وقتي گوساله پرستي مردم را ديد ، حقيقت را براي آنان معرفي كرد اما به درگيري نظامي با آنان نپرداخت .
2- حتي اگر فرض بگيريم كه حقايق در زمان ضعف اسلام ناب ، نبايد مطرح شود ، اما در زمان قوت اسلام چطور ؟ وقتي اسلام ناب يك حكومت قوي داشت ، آيا باز بايد سكوت كرد و حقايق را نگفت ؟
در هر صورت به نظر شما رسول خدا (ص) اشتباه كرده اند كه با گفتن حقائق ، سبب تفرقه در قوم خويش شدند !!! البته نه تفرقه نظامي ، تفرقه عقيدتي !! زيرا سبب شدند كه عده اي دين آبا و اجدادي خود را رها سازند و به دين اسلام بگروند ؛ و اين سبب تفرقه در بين كفار بود ؛ و به نظر شما ، اجتماع بر گوساله پرستي (ويا بت پرستي)‌از نشر حقائقي كه به نظر شما سبب تفرقه مي شود ، بهتر است !!!
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
32 | شهيده صادقي | Iran - Torbat-e Ḩeydarīyeh | ١٢:٠٠ - ٠٢ خرداد ١٣٨٨ |
اگه واقعا گمان ميکنيد با گفتن اين سخنان ميتوانيد محبه خود را به ال البيت عليهم السلام ابراز کنيد سخت در اشتباهيد هيچ کدام از ائمه اطهار نياز به اين فرا فکني ها وتفرقه ها ندارند اگر فکر ميکنيد به حق هستيد به سخنان امام راحل وفتاواي ايشان نظري بيندازيد اما افسوس خانه از پايبست ويران است ضربه هايي که شما به اسلام ميزنيد فقط بر اساس يک سري هيچانات دور از تفکر است خود را وارد دسته کساني نکنيد که با تواضع وتفکر رفتار ميکنند که شما بسيار فاصله داريد کاش ميتوانستيد انگونه که امام حسن وامام سجاد کور دلان را به راه مي اوردند رفتار کنيد با گفتن اين بحث ها داغ بر دل امامانمان نگذاريد وچه بسيار کمند کساني که پند ميگيرند چه بسيار کمند کساني که تفکر ميکنند
33 | رهگذر_مسافر زندگي... | | ١٢:٠٠ - ٠٣ خرداد ١٣٨٨ |
مرد خدا شناس که تقوا طلب کند؛خواهي سپيد جامه و خواهي سياه باشد........ خدا مطلق است و بي جهت ,اين توئي که در برابر او جهت ميگيري...
34 | مهدي | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٠٧ مهر ١٣٨٨ |
اي کاش برادران اهل سنت کمي فقط کمي تعصب بر سر اعتقادات باطل را کنار ميگذاشتند و حداقل بعد از تحقيق سخن ميگفتند.
35 | مهران | | ١٢:٠٠ - ١٨ بهمن ١٣٨٨ |
سلام عليكم گروه پاسخ به شبهات دقت كنيد كه محققا اگر با چنين اعتقاداتي هر مسلماني خداي خود را ملاقات كند جزو منافقين و مشركين به حساب آمده وخداوند به او نظر هم نخواهد افكند و در دركات اسفل از آتش جهنم خواهد سوخت اگر قرار بر قسم خوردن بود من به شرافت تمام مقدسين واوليا و انبيا قسم ياد مي كردم كه هر كس با چنين نظرات منافقانه اي بميرد به درك اسفل از آتش خشم الله دچار شده و قبر برايش گودالي از آتش خواهد شد ولي خداوند از قسم ياد كردن منع كرده است..... به خدا شيعه زخم عميقي بر پيكره اسلام است و جناب قزويني زخمي عميق بر پيكره همان شيعه پس ببينيد اين آقاي عالم در بين شيعه عوام چگونه دارد نقش دانشمند ملعون ممهور الدم را بازي مي كند و با سياست الحوار دارد گند دروني روافض را به رخ جهانيان مي كشد آقا به خدا ديگر حناي شما رنگ خود را از دست داده است ديگر كسي به ايران رافضي نظر هم نمي كند . جهان شما را فراموش كرده البته بجز ممالك گرسنه فقير محتاج كمك شما از پول نفت !! به خدا ديگر اختلاف در بين آخوندهاي شيعه هم دارد به حد بحراني مي رسد واين پيشبيني رسول الله كه در قيامت علمايي از مسلمانان به جان هم خواهند افتاد و همديگر را نابود خواهند كرد دارد محقق مي شود ان شا الله.. پس آقاي قزويني ""سن بو داوانين ايچينده كيمين يولينه گديسن چون هر يوله گدسن نابود اولا دسان""" . واما در مورد اراجيف اين لينك كه البته مطمينم نظر من را دوباره سانسور خواهيد كرد . اولا دشمني شما با اهل سنت و بزرگان از جان گذشته آن چيزي روشنتر از آفتاب است وثانيا در كتاب موثق شما بعد از قرآن يعني نهج البلاغه حضرت علي در مورد اصحاب رسول الله چنان نظراتي دارد كه شما هيچگاه آنها را علني نخواهيد كرد واگر هم علني كنيد باز تحريف خواهيد كرد در ركاب رسول الله بوديم وبا پدران وبرادران وعموهاي خود مي جنگيديم كه اين مبارزه بر ايمان وتسليم ما مي افزود .....گاهي يك نفر از ما وديگرياز دشمنان ما مانند دوپهلوان مبارزه مي كردند وهر كدام مي خواست جام مرگ را به ديگري بچشاند ....تا آنجا كه اسلام استحكام يافته ودر سرزمينهاي پهناوري نفوذ كرد(منظور ايشان فتوحات حضرت صديق اكبر و فاروق اعظم است) به جانم سوگند اگر ما هم مثل شما بوديم(شيعيان كوفه) اسلام هرگز پايه هايش استحكام نمي يافت (خطبه 55 نهج البلاغه) همانا ياران پيامبر راديدم كسي را نمي بينم كه مانند آنها باشد روز را ژوليده مو و گرد آلود به شب مي رساندند وشب را به نوبت در سجده يا قيام به سر مي بردند گاه پيشاني بر زمين ميسودند وگاه گونه بر خاک از ياد معاد چنان ناآرام مي نمودند که گويي برپاره اي از آتش ايستاده اند ميان دو چشمشان مانند زانوي بز پينه بسته بود از طولاني ماندن در سجود اگر نام خدا آورده مي شد چنان مي گريستند که گريبانشان تر ميشد و مي لرزيدند چنان که درخت در تند باد بلرزد ...)خطبه 96 نهج البلاغه و اين هم خطاب علي امير المومنين به شما جناب قزويني و به طرفداران رافضيت : به خدا سوگند دوست داشتم خداوند ميان من وشما جدايي اندازد ومرا نسبت به کسي که نسبت به من سزاوارتر است ملحق گرداند (رسول الله) به خدا سوگند آنها(اصحاب الاولين من المهاجرين والانصار) مردمي بودند نيک انديش ترجيح دهنده بردباري گويندگان حق و ترک کنندگان ستم پيش از ما بر راه راست قدم گذاشته وشتابان رفتند (ابي بکر و عمر و عثمان ) در به دست آوردن زندگي جاودان آخرت و کرامت گوارا پيروز شدند...(خطبه 115 نهج البلاغه) واما در مورد چرندياتي که در باره قتل پيامبر در جنگ تبوک بايد بگويم جنگ تبوک را خلفاي راشدين يعني ابي بکر صديق با تمام دارايي و مالميک و عمر فاروق با نصف اموال و حضرت عثمان ذي النورين با 1000شتر سرخ مو و يک ميليون درهم تجهيز کرده و فرستادند پس خدا بر شما وبر هر منافقي از هر طايفه که مخالف اصحاب هستند لعنت دايم قرار دهد آمين

پاسخ:

با سلام
جناب مهران !
1- فرموده‌ايد «گروه پاسخ به شبهات دقت كنيد كه محققا اگر با چنين اعتقاداتي هر مسلماني خداي خود را ملاقات كند جزو منافقين و مشركين به حساب آمده وخداوند به او نظر هم نخواهد افكند و در دركات اسفل از آتش جهنم خواهد سوخت اگر قرار بر قسم خوردن بود من به شرافت تمام مقدسين واوليا و انبيا قسم ياد مي كردم كه هر كس با چنين نظرات منافقانه اي بميرد به درك اسفل از آتش خشم الله دچار شده و قبر برايش گودالي از آتش خواهد شد ولي خداوند از قسم ياد كردن منع كرده است...»!
شما قسم نخورديد ولي ما پاسخ شما را با قسم مي‌دهيم :
أقسمت بالله وآلائه * إليه القي بها ربي
إن علي بن أبي طالب * امام أهل الشرق والغرب
2- فرموده‌ايد «به خدا شيعه زخم عميقي بر پيكره اسلام است»
بنا بود قسم نخوريد ! گفته بوديد خداوند از قسم ياد كردن منع كرده است !
3- فرموده‌ايد « و جناب قزويني زخمي عميق بر پيكره همان شيعه»!
وإذا سمعوا اللغو أعرضوا عنه !
4- فرموده‌ايد « پس ببينيد اين آقاي عالم در بين شيعه عوام چگونه دارد نقش دانشمند ملعون ممهور الدم را بازي مي كند و با سياست الحوار دارد گند دروني روافض را به رخ جهانيان مي كشد»!
!!!
5- فرموده‌ايد « جهان شما را فراموش كرده البته بجز ممالك گرسنه فقير محتاج كمك شما از پول نفت !!»!
بر خلاف نظر شما به لطف الهي شيعه روز به روز درحال رشد و وهابيت روز به روز در حال سقوط است !
6- فرموده‌ايد « سن بو داوانين ايچينده كيمين يولينه گديسن چون هر يوله گدسن نابود اولا دسان»
ا. ترجمه اين جمله شما چنين است « در اين دعوا کدام راه را مي روي؟ هر راهي را بروي نابود مي‌شوي»!
ب. پاسخ ما نيز اين است «ترسم نرسي به كعبه اي اعرابي ؛ اين را كه مي‌روي به‌تركستان است !»!
6- فرموده‌ايد «اولا دشمني شما با اهل سنت و بزرگان از جان گذشته آن چيزي روشنتر از آفتاب است»!
به عكس نظر شما همه مي‌دانند كه ساليان سال شيعه در ايران با اهل سنت با هم زندگي مسالمت آميز داشتند ، تا اينكه وهابيون فعال شدند !
7- فرموده‌ايد « وثانيا در كتاب موثق شما بعد از قرآن يعني نهج البلاغه حضرت علي در مورد اصحاب رسول الله چنان نظراتي دارد كه شما هيچگاه آنها را علني نخواهيد كرد واگر هم علني كنيد باز تحريف خواهيد كرد»! ما به عكس اعتقاد شما ، ما نظرات را علني كرده و به آنها پاسخ مي‌دهيم !
8- آيا روايت اميرمومنان در مورد اصحاب پيامبر (ص) در مورد همه كساني كه شما اهل سنت صحابه‌ مي‌دانيد صدق مي‌كند ؟!
آيا واقعا همه كساني كه شما صحابه مي‌دانيد اينگونه بودند ؟ يا ابوبكر و عمر و.. در بسياري از جنگ ها فرار كردند !
تعريف شيعه و سني از صحابي مختلف است ! و روايت اميرمومنان مطابق با تعريف شيعه !
9- فرموده‌‌ايد «تا آنجا كه اسلام استحكام يافته ودر سرزمينهاي پهناوري نفوذ كرد(منظور ايشان فتوحات حضرت صديق اكبر و فاروق اعظم است)»!
يعني گرفتن كل جزيرة العرب فتح سرزمين هاي پهناور نبود ؟!
10- فرموده‌ايد « به جانم سوگند اگر ما هم مثل شما بوديم(شيعيان كوفه) اسلام هرگز پايه هايش استحكام نمي يافت (خطبه 55 نهج البلاغه)»!
آيا همه اهل كوفه شيعه بودند ؟ بهتر است كمي در تاريخ تحقيق كنيد ! عموم آنها اميرمومنان را به عنوان خليفه چهارم مي‌شناختند و به خاطر همين وقتي حضرت مانع نماز تراويح شدند ، فرياد «وا سنة عمراه» سر دادند !
11- فرموده‌ايد «و اين هم خطاب علي امير المومنين به شما جناب قزويني و به طرفداران رافضيت ...»
اين سخن نيز خطاب به مردم كوفه است كه عموما طبق تعاريف كلامي جزو اهل سنت به شمار مي‌روند !
12- فرموده‌ايد «واما در مورد چرندياتي که در باره قتل پيامبر در جنگ تبوک بايد بگويم جنگ تبوک را خلفاي راشدين يعني ابي بکر صديق با تمام دارايي و مالميک و عمر فاروق با نصف اموال و حضرت عثمان ذي النورين با 1000شتر سرخ مو و يک ميليون درهم تجهيز کرده و فرستادند »!
ما براي ادعاي خويش سند صحيح از كتب اهل سنت آورديم ! اما شما براي ما حتي يك سند نيز نياورديد !
گروه پاسخ به شبهات

36 | مريم طاهري | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ١٩ بهمن ١٣٨٨ |
با سلام
ممنون از لطف شما كه اين گونه حقايق را براي مردم بيان مي كنيد . التماس دعاي فراوان از دوستانمان كه در اين راه مقدس تلاش ميكنند
37 | حقيقت جو | Japan - Chiyoda | ١٢:٠٠ - ٢٠ بهمن ١٣٨٨ |
در جواب نويسنده شماره 32
شهيده صادقي

سلام و السلام
38 | محمد علي | | ١٢:٠٠ - ٢٠ بهمن ١٣٨٨ |
سلام خدا بر محمد و اهل بيت معصومش خدا خيرتان دهد. اما يک سوال: اگر کسي همه حقيقت را بگويد، اشکال دارد؟ چرا شما اراده نمي کنيد همه ي حقيقت را متذکر شويد؟ در اين مقاله نوشته ايد: البته ما به صحت و سقم اين مطلب كه آن‌ها در اين ترور شركت داشته‌اند يا نه، كاري نداريم ما فقط مي‌خواستيم سخن ابن حزم اندلسي را از نظر علمي نقد و بررسي كنيم. چرا شما به صحت يا سقم آن کاري نداريد؟ اگر شما کاري نداشته باشيد، پس چه کسي کار داشته باشد؟ مگر نام آن چهارده نفر در بحار نيامده است؟ مگر حذيفه عزيز همه چيز را فاش نکرد؟ آيا کتمان ديگر معنايي هم دارد؟
39 | پيرو سنت واقعي | | ١٢:٠٠ - ٢٣ بهمن ١٣٨٨ |
با سلام و تشکر از سايت خوبتون
سر آقاي قزويني خيلي مثل اينکه شلوغه من وقت دارم جواب دوستمون که به اسم شيعست رو مي دم.
در جواب دوستمون که به اسم شيعه خودشون رو معرفي کردن ولي حرفهاشون بوي اهل سنت مي ده بايد عرض کنم که مردم سه دسته اند؛ دسته ي اول خوابند و دوست دارند در خواب غقلت باقي بمانند ،اينان به زندگي دنيا دل بسته اند و مانند حيوانات به آن بسنده کرده اند. کار به دنياي پيرامون ندارند و غرق در لذات دنيا شده اند. قرآن نيز درباره ي اينان مي فرمايد: اولئک کالانعام بل هم اضل؛ مانند حيوانات اند بلکه گمراه تر از آنان. دسته ي دوم خود را به خواب زدند و نمي خواهند بيدار شوند و به اصطلاح اهل عناد و دشمني اند نه اهل منطق و حق جويي. حق را يافته از قبول آن سرباز زده اند و برايشان سخت است راهي که سالها رفته اند برگردند و شيطان عملشان را در چشمانشان زينت داده است و گمان دارند به حقند. قرآن درباره ي ايشان مي فرمايد:و اذا قيل لهم اتبعوا ما انزل الله قالوا بل نتبع ما الفينا عليه ابانا، أولو اباهم لا يعقلون شئ و لا يهتدون: و هنگامي که به آنان گفته مي شود از کتاب و شريعت خدا پيروي کنيد، جواب مي دهند ما از آنچه نزد پدرمان يافتيم، پيروي مي کنيم، آيا آنها بايد تابع پدراني باشند که اهل تعقل نبودند و هدايت نشده بودند؟! اينان در جهلِ مرکبّند يعني نمي دانند؛ و نمي دانند که نمي دانند! دسته ي سوم کساني اند که در خواب غفلتند ولي تشنه ي حقيقت اند و خداوند بر دلهايشان مهر نزده است. و اين سايت طرف صحبتش با دسته ي سوم است و با دو دسته ي ديگر کار ندارد.
مسئله ي غصب خلافت يک مسئله ي دنيوي و رياست چند روزه نيست مسئله ي گمراه کردن ميليونها نفر است. امروز اگر کسي به اميد حورالعين و بهشت بمب به خود مي بندد و شيعيان را در حرم اهل بيت قتل عام مي کند و حال آن که مالک دربان جهنم انتظارش را مي کشد ريشه در کج کردن خط خلافتي دارد که همه جريانش را شنيده ايد. نگاهي به جريان تولد اميرالمؤمنين بياندازيد و با تولد عيسي ع در سوره ي مريم مقاسيه کنيد. ما تاب شنيدن حقائق را نداريم مي گوييم در سايت را تخته کنيد شيعيان به جون هم مي افتند. اگر سني ها به جون هم نيافتند شيعيان با اين سايت شيعه به جون هم نمي افتند. سر از زير برف دربياريم. بحث ولايت اگه اهل مطالعه باشيم عين روز روشنه.شکاف روي ديوار کعبه چراغ هدايته. صددها ميليون حاجي هر سال مکه ميرند و دور علي مي گردند ولي لقمه ها دلها رو کور کرده. امان از لقمه!!! در پناه حق.
40 | حميد | | ١٢:٠٠ - ٢٤ بهمن ١٣٨٨ |
با سلام خداوند در سايه ي عنايات حضرت صاحب الزمان به تمامي دست اندركاران طول عمر عنايت فرمايد.
من از تمامي برادران اهل تسنن ميخواهم كه كوركورانه پيروي نكنند و حقايق را ببينند
  بعدی [1] [2] [3] [4] [5] [6] [7] [8] [9]  
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها