2024 April 19 - جمعه 31 فروردين 1403
آيا روايت «المرأة شر كلها» صحيح است و شامل همه زنان مي شود؟
کد مطلب: ٥٠٧٢ تاریخ انتشار: ١٩ فروردين ١٣٩١ تعداد بازدید: 14449
پرسش و پاسخ » امام علي (ع)
آيا روايت «المرأة شر كلها» صحيح است و شامل همه زنان مي شود؟

بسم الله الرحمن الرحيم

فهرست مطالب:

توضيح سؤال

پاسخ

اصل روايت

خلاصه پاسخ ها

پاسخ هاي تفصيلي

روايات «مذمت زن» در كتاب هاي اهل سنت

تمام وجود زن ، شر است

عمر ، زنان را شيطان مي دانست

امام شافعي زنان را شيطان مي دانست

زنان ريسمان شيطانند

از زن ، سگ سياه و الاغ بايد دوري كرد

زن، سگ سياه و الاغ نماز را باطل مي كنند

سگ، الاغ، خوك، يهودي، مجوسي و زن، نماز را باطل مي كنند

زن به صورت شيطان در مي آيد

زنان را بي لباس در خانه بگذاريد

فتنه اي پر ضررتر از زن نيست

فتنه زنان بزرگترين فتنه است

كودك ،عقلش از زن بيشتر است

كودك، از مادرش عاقل تراست

زن از پهلوي كج خلق شده است

خشم زن، اذيت و محبت او خيانت است

خوشحال شدن شيطان از خلقت زن

مطمئن ترين سلاح ابليس، زنان هستند

سختي و مصيبت زن ها، سخت ترين مصيبت ها است

نتيجه گيري نهائي

*************

سؤال كننده : مصطفي

توضيح سؤال

مدتي است كه كارشناسان شبكه هاي وهابي روايتي را از كتاب نهج البلاغه مي خوانند كه در آمده است : «المرأة شر كلها» تمام زن شر است؛ يا تمام زن ها شر هستند .

آن ها همواره اين سؤال را مطرح مي كنند كه چرا چنين روايتي در نهج البلاغه آمده است؟

آيا اين روايت، توهين به همه زنان نيست؟ آيا اميرمؤمنان عليه السلام مي تواند چنين جمله اي را فرموده باشد؟

آيا اين روايت شامل حضرت زهرا سلام الله عليها نيز مي شود؟ اگر جواب منفي است، چه پاسخي از آن مي توان داد؟

لطفا جواب اين مطلب را به مفصل براي بنده ارسال فرماييد .

پاسخ

بلي مدتي است كه اين روايت در شبكه هاي وهابي مطرح است و حتي يكي از كارشناسان وهابي ادعا كرد كه اگر كسي از اين روايت بتواند پاسخ دهد، يك مليار تومان جايز خواهد داد.

كارشناسان برنامه كلمه طيبه در شبكه جهاني ولايت در همان زمان، پاسخ اين قضيه را به صورت كامل دادند و البته خبري از جايزه نشد تا ثابت شود كه پيروان مكتب سقيفه به گفتار خودشان پايبند نيستند .

اصل روايت

الْمَرْأَةُ شَرٌّ كُلُّهَا وَ شَرُّ مَا فِيهَا أَنَّهُ لَا بُدَّ مِنْهَا

همه چيز زن شرّ است، و بدتر از آن اينكه از وجودش چاره اي نيست

نهج البلاغه، حكمت شماره 238

خلاصه پاسخ ها

1 . اين روايت ضعيف است و سندي بر آن ذكر نشده است و روايت بدون سند، ارزش استناد ندارد؛

2 . كارشناس وهابي ادعا مي كرد كه اين روايت در ديگر كتاب هاي شيعه نيز با سند، نقل شده است، اگر ايشان توانستند سند اين روايت را در كتاب هاي شيعه نشان دهند، ما يك مليارد را به او برخواهم گرداند؛

3. برخي از علماي شيعه و سني گفته اند كه اين جمله از گفته هاي مأمون عباسي است؛ ولي متأسفانه به اميرمؤمنان عليه السلام نسبت داده شده است؛

4 . بر فرض كه سندش صحيح باشد، از كجا معلوم كه منظور تمام زنان باشد؟

زيرا در باره الف و لام كلمه «المرأة» دو احتمال وجود دارد: 1. الف و لام جنس باشد؛ 2. الف و لام عهد باشد . هر دو احتمال شايد به يك اندازه باشد و «اذا جاء الإحتمال، بطل الإستدلال»

پاسخ هاي تفصيلي

سند اين روايت ضعيف است:

درست است كه اين روايت در كتاب شريف نهج البلاغه نقل شده است؛ اما هيچ يك از علماي شيعه در طول تاريخ نگفته اند كه تمام روايات موجود در اين كتاب شريف، قطعي الصدور هستند و حتما از اميرمؤمنان عليه السلام صادر شده است.

بنابراين، اگر روايات موجود در اين كتاب ، در ساير كتاب هاي شيعه با سند معتبر نقل شده باشد، قابل استناد است و گر نه با آن همان برخوردي مي شود كه با ساير روايات بدون سند شده است.

هرچند كه بسياري از مطالب و روايات اين كتاب، از نظر فن بلاغت، قوت كلام و ... در حدي است كه ما يقين داريم گوينده آن كسي جز أميرمؤمنان عليه السلام كسي ديگري نمي تواند باشد.

از طرف ديگر، بسياري از روايات نهج البلاغه ، در ديگر كتاب هاي شيعه با سند هاي معتبر نقل شده است؛ از جمله خطبه شقشقيه كه ما پيش از اين در سايت مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف به آن پاسخ داده و سند هاي متعدد آن را بررسي كرده ايم كه دوستان عزيز مي توانند به آدرس ذيل مراجعه فرمايند:

https://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=15505

اما اين روايت كه اميرمؤمنان عليه السلام فرموده باشند: «تمام زن شر است» در كتاب هاي ديگر شيعه نيز با سند نقل نشده است و متن آن نيز با آن چه از اميرمؤمنان عليه السلام در بازه زنان وارد شده است، سازگار نيست ؛ بنابراين ارزش استناد ندارد .

مأمون عباسي، گوينده اين جمله است:

تعدادي از علماي اهل سنت، همين جمله را از زبان مأمون عباسي نقل كرده اند؛ از جمله ابن عبد البر قرطبي در كتاب بهجة المجالس مي نويسد:

قال المأمون: النساء شر كلهن، وشر ما فيهن قلة الاستغناء عنهن.

ابن عبد البر النمري القرطبي المالكي، ابوعمر يوسف بن عبد الله بن عبد البر (متوفاي 463هـ)، بهجة المجالس وأنس المجالس ، القسم الثاني، ص45، تحقيق : محمد مرسي الخوئي ، ناشر: دار الكتب العلمية ـ بيروت ، الطبعة : الثانية، 1402هـ ـ1981م.

همچنين ابومنصور ثعالبي در كتاب الإعجاز والإيجاز پس نقل كلماتي از زبان مأمون عباسي مي نويسد:

وقوله: «النساء شر كلهن ومن شر ما فيهن قلة الاستغناء عنهن» .

الثعالبي، ابومنصور عبد الملك عبد الملك بن محمد بن إسماعيل (متوفاي429هـ)، الإعجاز والإيجاز، ج1، ص82 ، ناشر: دار الغصون - بيروت / لبنان - 1405هـ - 1985م، الطبعة: الثالثة.

و هچنين در كتاب التمثيل والمحاضرة مي نويسد:

المأمون: النساء شرٌ كلهن، وشر ما فيهن قلة الاستغناء عنهن.

مامون گويد: زن همه اش شر است و بدتر از آن اينكه بي نيازي از آنها كم است

الثعالبي، عبد الملك بن محمد بن إسماعيل أبو منصور(المتوفي : 429هـ)، التمثيل والمحاضرة ج1، ص49، طبق برنامه الجامع الكبير .

ابن أبي الحديد معتزلي نير در شرح نهج البلاغه مي نويسد:

ومن كلام عبد الله المأمون : إنهن شر كلهن ، وشر ما فيهن ألا غنيً عنهن .

إبن أبي الحديد المدائني المعتزلي، ابوحامد عز الدين بن هبة الله بن محمد بن محمد (متوفاي655 هـ)، شرح نهج البلاغة، ج18، ص96، تحقيق محمد عبد الكريم النمري، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت / لبنان، الطبعة: الأولي، 1418هـ - 1998م.

بنابراين ممكن است گوينده اين جمله مأمون عباسي بوده و چون او نيز خود را أمير المؤمنين مي خوانده، سيد رضي رحمت الله عليه ، كلام او را با كلام اميرمؤمنان علي بن أبي طالب عليه السلام اشتباه گرفته و در نهج البلاغه نقل كرده است .

اين جمله، از حكما نيز نقل شده است:

تعداد ديگري از علماي اهل سنت همين جمله را از حكما نقل كرده اند. ابن حجر عسقلاني در فتح الباري مي نويسد:

وقد قال بعض الحكماء النساء شر كلهن واشر ما فيهن عدم الاستغناء عنهن

العسقلاني الشافعي، أحمد بن علي بن حجر ابوالفضل (متوفاي852 هـ)، فتح الباري شرح صحيح البخاري، ج9، ص138، تحقيق: محب الدين الخطيب، ناشر: دار المعرفة - بيروت.

و مباركفوري نيز در تحفة الأحوذي همين مطلب را نقل كرده است:

وقد قال بعض الحكماء النساء شر كلهن وأشر ما فيهن عدم الاستغناء عنهن

المباركفوري، أبو العلا محمد عبد الرحمن بن عبد الرحيم (متوفاي1353هـ) ، تحفة الأحوذي بشرح جامع الترمذي ، ج8، ص53، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت.

ابوالفتح الأبشيهي در كتاب المستطرف مي نويسد:

وقال حكيم: النساء شر كلهن وشر ما فيهن قلة الاستغناء عنهن

الأبشيهي، أبو الفتح شهاب الدين محمد بن أحمد (متوفاي850هـ) ، المستطرف في كل فن مستظرف ، ج2، ص493، تحقيق : مفيد محمد قميحة ، ناشر : دار الكتب العلمية - بيروت ، الطبعة : الثانية ، 1406هـ ـ 1986م

منظور از آن، يك زن مشخص است:

بر فرض كه اين روايت از نظر سندي معتبر باشد و اميرمؤمنان عليه السلام گوينده آن باشد، آيا مي توان ثابت كرد كه منظور آن حضرت تمام زن هاي عالم بوده است؟

بلي اين مطلب زماني قابل اثبات است كه كسي بتواند ثابت كند ، الف و لام كلمه «المرأة» الف و لام استغراق است، نه الف و لام عهد . و اين مطلب قابل اثبات نيست و بلكه احتمال دوم قرائني دارد كه اثبات آن راحت تر است.

بنابراين، هر دو احتمال وجود دارد و طبق قاعده «اذا جاء الإحتمال بطل الإستدلال» ، استدلال به اين كلام درست نيست .

برخي گفته اند كه احتمال دوم؛ يعني اين كه الف و لام عهد باشد و مقصود زن مشخصي باشد، بيشتر است؛ زيرا صدور چنين جمله اي از امام عليه السلام در باره تمام زنان محال است و با روايات صحيح السندي كه از خود آن بزرگوار در تكريم مقام زن وارد شده، سازگار نيست و از اين مهمتر با آيات قرآن در تضاد است، آن جا كه خداوند مي فرمايد:

وَمِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْها وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ في ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ . النور/21.

و از نشانه هاي او اينكه همسراني از جنس خودتان براي شما آفريد تا در كنار آنان آرامش يابيد، و در ميانتان مودّت و رحمت قرار داد در اين نشانه هايي است براي گروهي كه تفكّر مي كنند!

و طبق روايت رسول خدا صلي الله عليه وآله كه فرمودند:

علي مع القرآن والقرآن مع علي لن يتفرقا حتي يردا علي الحوض

علي عليه السلام با قرآن است و قرآن با علي عليه السلام از هم جدانمي شوند تا اينكه در حوض بر من وارد شوند

النيسابوري ، محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاكم الوفاة: 405 هـ، المستدرك علي الصحيحين، ج3، ص134 تحقيق : مصطفي عبد القادر عطا ، ، دار النشر : دار الكتب العلمية - بيروت - 1411هـ - 1990م ، الطبعة : الأولي ،

آيا حضرت علي عليه السلام كه هميشه همراه قرآن است، مي تواند بر ضد قران كلامي گفته باشد؟

پس چاره اي نداريم مگراينكه بگوييم مقصود حضرت تمام زنان نبوده بلكه شخص معيني منظور است.

مقصود از آن «عائشه» است:

گفتيم كه ممكن است مقصود اميرمؤمنان عليه السلام، يك زن مشخص باشد، حال سؤال اين جا است كه اين زن چه كسي است؟

طبق رواياتي كه از اميرمؤمنان عليه السلام نقل شده است، اميرمؤمنان عليه السلام در موارد متعدد عائشه همسر رسول گرامي اسلام صلي الله عليه وآله و پيروان او را در جنگ جمل مذمت كرده است .

آن حضرت پس از پيروزي در جنگ جمل ، اهل بصره را مورد مذمت قرار داده وآنان را لشكر عايشه و پيرو شتر او معرفي مي كند كه موجب گمراهي آنها شده و در آن خطبه لفظ «المرأة» را مي آورد كه مقصود عايشه است

كُنْتُمْ جُنْدَ الْمَرْأَةِ وَأَتْبَاعَ الْبَهِيمَة.

شما سپاه يك زن و پيروان حيوان «شتر عايشه» بوديد

إبن أبي الحديد المدائني المعتزلي، ابوحامد عز الدين بن هبة الله بن محمد بن محمد (متوفاي655 هـ)، شرح نهج البلاغة،خطبه 13 ج1 ص251، تحقيق محمد عبد الكريم النمري، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت / لبنان، الطبعة: الأولي، 1418هـ - 1998م.

الزمخشري الخوارزمي، ابوالقاسم محمود بن عمرو بن أحمد جار الله (متوفاي538هـ)، ربيع الأبرار،ج1،ص253، تحقيق : عبد الأمير مهنا، ناشر : مؤسسة الأعلمي للمطبوعات - بيروت، چاپ : الأولي،سال چاپ : 1412 - 1992

جنگ جمل، فتنه عظيمي بود . در اين جنگ بيش از بيست و چهار هزار نفر از مسلمانان كشته شدند كه مسبب اصلي آن عائشه همسر رسول گرامي اسلام صلي الله عليه وآله بوده است .

با اين كه خداوند در سوره احزاب آيه 33 صراحتا همسران پيامبر را از خروج از خانه نهي كرده است. آن جا كه مي فرمايد:

وَقَرْنَ في بُيُوتِكُنَّ وَلا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِيَّةِ الْأُولي .

و در خانه هاي خود بمانيد، و همچون دوران جاهليّت نخستين (در ميان مردم) ظاهر نشويد.

اما عائشه به دستورات خداوند توجهي نكرد و همراه با نامحرمان از خانه خارج شده، شهر به شهر با آن ها گشت تا اين كه جنگ جمل را به راه انداخت .

همچنين رسول خدا صلي الله عليه وآله، با دانشي كه خداوند به آن حضرت عطا كرده بود، اين جنگ ها را پيش بيني كرده و صراحتا عائشه را از شركت در آن نهي كرد:

ومن طريق عصام بن قدامة عن عكرمة عن بن عباس ان رسول الله صلي الله عليه وآله أيتكن صاحبة الجمل الأدبب تخرج حتي تنبحها كلاب الحوأب يقتل عن يمينها وعن شمالها قتلي كثيرة وتنجو من بعد ما كادت .

ابن عباس گويد: پيغمبر صلي الله عليه و آله به زنان خود فرمود: اي كاش مي دانستم كداميك از شما سوار بر شتر ادبب (شتر پرپشم) هستيد كه سگهاي حوأب (نام مكاني است) اطراف آن پارس مي كنند، پس بسياري در اطراف آن از راست و چپ كشته خواهد شد. و بعد از آنكه نزديك به هلاكت شود و تا دم مرگ رود،

العسقلاني الشافعي، أحمد بن علي بن حجر ابوالفضل (متوفاي852 هـ)، فتح الباري شرح صحيح البخاري، ج13 ص 45، تحقيق: محب الدين الخطيب، ناشر: دار المعرفة - بيروت.الطبعة الثانيه .

ما اين مطلب را در مقاله جداگانه در سايت مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف، بررسي كرده ايم كه براي اطلاع بيشتر مي توانيد به آدرس ذيل مراجعه فرماييد:

https://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=15305

ترديدي نيست كه عائشه بدون توجه به آيات قرآن و دستورات پيامبر خدا با مسلمانان جنگيده است؛ در حالي كه خود علماي اهل سنت از رسول خدا صلي الله عليه وآله نقل كرده اند كه آن حضرت فرمود:

سِبَابُ الْمُسْلِمِ فُسُوقٌ وَقِتَالُهُ كُفْرٌ

بدگوئي مسلمان گناه است و جنگ او كفر است

البخاري الجعفي، ابوعبدالله محمد بن إسماعيل (متوفاي256هـ)، صحيح البخاري،ج1 ص18، تحقيق د. مصطفي ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407 - 1987.

در نتيجه احتمال اين كه مراد از اين زن ، عائشه باشد، بسيار بيشتر است.

علامه سيد جعفر مرتضي عاملي، در اين باره به تفصيل سخن گفته است كه ما عين كلام ايشان را در اين جا نقل خواهيم كرد .

در اين باره كلام يكي از بزرگان شيعه را نقل مي كنيم كه جواب مبسوطي درباره اين روايت داده است

علامه سيد مرتضي عاملي در باره اين روايت مي گويد:

التفسير الصحيح لرواية : المرأة شرّ كلها . . مرفوض .

ويقول البعض : «ولقد كرمنا بني آدم» ( الإسراء / 70 ) فالتكريم الإلهي ليس مختصاً بالرجل بل هو شامل لكل بني آدم ، علي اختلاف ألوانهم ، وأعراقهم ، وأنواعهم ، ذكوراً ، وإناثاً ، بيضاً ، أو سوداً ، عرباً ، أو عجماً .

ولهذا . فإننا نرفض كل الروايات التي تحطّ من شأن المرأة وإنسانيتها ، كما نرفض الروايات التي تحط من شأن بعض الأقوام والأعراق .

ونعتقد : أن المعصوم لا يصدر عنه أمثال هذه الروايات المخالفة للقرآن الكريم .

فمن الروايات التي تحطّ من شأن المرأة ما نسب إلي أمير المؤمنين ( ع ) أنه قال : ( المرأة شرّ كلّها ، وشرّ ما فيها : أنه لا بدّ منها ). فإننا نشك أن هذه الكلمة للإمام علي ( ع )

ثم يذكر . .

" أن الإنسان لم يخلق شريراً في أصل خلقته وأن عنصر الإغراء لا يصلح تفسيراً لهذه الكلمة ، لأن الرجال يمثلون عنصر إغراء للمرأة . ولو سلمنا بأن عنصر الإغراء شرّ ، فلما يطلق الحكم بهذه السعة ، فإن الإغراء ليس هو كل عناصر شخصية المرأة

وإذا كانت شرّاً كلّها ، لم يجز عقابها ، فإن الله هو الذي خلقها كذلك ، وأودع الشرّ في أصل خلقتها وقوله : ( لا بدّ منها ) . هل يعقل من يكون وجوده ضرورة ان يكون شرّاً كلّه .

والرجل طرف في عملية التناسل فَلِمَ لَم يكن شرّاً .

وعلي قد أكرم المرأة ، فكيف يتكلم بهذه الكلمة . . وهو يعرف أن في النساء من يتفوّقن علي الرجال ، أدباً ، وعلماً وعملاً .

والزهراء شاهد علي ذلك ، وامتيازها بالعصمة يؤكد امتياز المرأة بما يمنع صدور مثل هذه الكلمة عن علي ( ع ) . . "

ويقول :

" لا نجد لها حملاً صحيحاً . وإذا كان هناك من يحاول صرفها إلي امرأة بعينها لتكون ( أل ) التعريف عهدية ، وليست للجنس

فهذا لا يصح ، لأن الكلمة حسب ما يظهر منها واردة علي نحو الإطلاق . وقد قرأت في كتاب بهجة المجالس : أن هذه الكلمة هي للمأمون العباسي ، وربما نسبت خطأ لأمير المؤمنين

وقفة قصيرة

إن ثمّة نقاطاً عديدة يمكن الحديث حولها هنا ، ولكننا سوف نقتصر منها علي ما يلي :

1 - إن لهذه الكلمة صيغتين : إحداهما تقول : ( المرأة شرّ كلها ، وشرّ منها أنه لا بد منها )

والأخري تقول : ( النساء شرّ كلّهن ، وشر ما فيهنّ قلّة الاستغناء عنهنّ )

ولو أن هذا البعض قد صبّ جام غضبه علي هذا النص الأخير ، لأمكن التغاضي عن ذلك ، ولو في حدود معينة . .

ولكن حديثه هو عن خصوص النص الأول ، الذي يريد أن يعتبره مشتملاً علي الحطّ من شأن المرأة . .

مع أنه إذا كانت ( أل ) التعريف ، للعهد ، أي بأن تكون المرأة المعهودة التي أثارت الفتنة في حرب الجمل هي المقصودة به ، فإنه لا يبقي لكل تلك الاستدلالات مورد ولا محل . . إذ إن المقصود - والحال هذه - هو امرأة بعينها ، وليس المقصود هو جنس المرأة .

إذ كما يحتمل أن تكون ( أل ) جنسية ، فإنه يحتمل فيها العهد أيضاً وإذا كانت هناك قرائن تعين إرادة العهد منها . . فلا مبرر لحملها علي الجنس

وتلك القرائن هي نفس ما ذكره هذا البعض من أدلّته علي عدم إمكان أن تصدر الإهانة لجنس المرأة من علي عليه السلام ، فإنها تدل علي أنه يقصد بها امرأة معيّنة خرجت علي إمام زمانها ، وحاربته .وقتل بسببها الألوف من المسلمين والمؤمنين . .

ولم تزل تبغض وصي رسول الله ( صلي الله عليه وآله ) ، حتي استشهد ، فأظهرت الفرح ، وسجدت لله شكراً وسمّت عبداً لها بعبد الرحمان حباً بقاتل علي ( ع ).

.....والخلاصة : أن قول البعض : إن تلك الأدلة تدل علي أنه ( عليه السلام ) قد قصد الإهانة لجنس المرأة وهذا لا يصح صدوره منه عليه السلام

فيبقي هناك احتمالان :

أحدهما : أن يكون الخبر كاذباً من أساسه . .

والآخر : أن يقصد به الحديث عن امرأة بعينها . . كان عليه السلام يري أنها مصدر شرور ، ومصائب وبلايا . . وأنها بحكم كونها كانت زوجة لرسول الله ( ص ) ، وبنتاً للخليفة الأول أبي بكر ومدلّلة ومحترمة لدي الخليفة الثاني عمر بن الخطاب . . وتتزعم تيّار العداء لوصي رسول الله ( صلي الله عليه وآله ) ، وقد جعلت من نفسها غطاء لكل أعدائه والمناوئين له كمعاوية ، وطلحة ، والزبير ، وبني أمية ، وغيرهم . والتي يطلع قرن الشيطان من بيتها ، حيث تقول الرواية : خرج رسول الله ( صلي الله عليه وآله ) من بيت عائشة وقال : ( إن الكفر من ها هنا ، حيث يخرج قرن الشيطان . . ).

فهذه المرأة شر كلها ، وهي أيضاً لابد منها ، لأنها أم المؤمنين ، ويجب علي كل الناس مراعاة جانب الاحترام لرسول الله ( صلي الله عليه وآله ) فيها . ولا يمكن لأحد التخلّص من هذا الواجب .

ومن جهة أخري ، فإن من حق علي ( عليه السلام ) الذي خرجت عليه هذه المرأة وحاربته وقتل بسببها الألوف أن يتذمّر من وجودها ويعرف الناس علي واقعها ويعلن أنها لا يأتي منها إلا الشرّ ، والمصائب والبلايا علي الأمة .

وبذلك نعرف ؛ وكذلك ، بسبب القرائن التي أشار إليها ذلك البعض والدالّة علي أنه عليه السلام لم يكن ليذم جنس المرأة .

نعرف : أن المراد من قوله ( عليه السلام ) : ( المرأة شرّ كلّها ، وشرّ ما فيها أنه لابد منها ) . هو امرأة بعينها دون سائر النساء .

فلماذا إذن حكم هذا البعض علي هذه الكلمة بضرسٍ قاطع أنها مكذوبة ولا يمكن أن تصح ؟ ! .

2 - وقد اتضح أن قول البعض :

" إن الرواية - بحسب ما يظهر منها واردة علي نحو الإطلاق . . "

غير كافٍ للحكم علي الرواية بعدم الصحّة . . فإن هذه القرائن التي ذكرناها ، وذكرها هو نفسه كافية لتعيين أحد المعنيين المحتملين فيها

فإن احتمال إرادة الجنس من كلمة ( أل ) يساوي احتمال إرادة ( العهد ) منها .

وإذا كان الإطلاق وعدم وجود القرينة يستدعي صرفها للجنس . .

فإن وجود القرائن الصارفة عن الجنس ، والمعينة للعهد . . تكفي في إسقاط ( ذلك الإطلاق ) عن صلاحيته للقرينية ، فإن الإطلاق إنما يكون قرينة علي هذا ، حيث لا توجد قرينة علي غيره ، فإذا وجدت القرينة علي الغير فإن الإطلاق ينقلب إلي تقييد ، ولا يبقي ثمة إطلاق ليتمسك به . .

3 علي أن استدلالاته التي أوردها لرد المعني الأول هي الأخري تحتاج إلي التأمل ولا تخلو من النقد . .

فقد استدل مثلاً بآية : ( لقد كرمنا بني آدم . .

مع أن هذا التكريم ، إنما هو من جهة العطاء ، وإفاضة النعم عليهم ، فيشمل بذلك المؤمن والكافر ، حتي أمثال فرعون ونمرود ، وأشقي الأولين والآخرين . . فإن تكريم الله تعالي لهم بالعطاء ، والنعم لا يمنع من أن يكونوا بؤرة الشرور والآثام ، فيكون فرعون مثلاً شراً كله . . وكذلك غيره من الكافرين والمشركين . . وذلك يدل علي أن تكريمهم إنما هو بالنعم ، وبالتفضلات المناسبة ، حتي وإن كانوا ممن لا يستحقون ذلك . . فإنه لا يشترط في العطاء أن يكون من تعطيه مستحقاً لذلك العطاء .

وثمة مناقشات أخري في سائر أدلة هذا البعض لا نري حاجة إلي التعرض لها ، فإن فيما ذكرناه كفاية لمن أراد الرشد والهداية

تفسير صحيح درباره اين روايت متروك است :

و بعضي درباره (ولقد كرمنا بني آدم) «ما آدميزادگان را گرامي داشتيم» گويند: تكريم خدا مختص مردان نيست؛ بلكه شامل تمام بني آدم مي شود هر چند در رنگ، ريشه، نوع، مذكر و مونث بودن، سفيدي، سياهي، عرب ، عجم و ... باهم اختلاف داشته باشند.

به خاطر همين هر روايتي كه شأن و انسانيت زن را پايين بياورد، رها مي كنيم همچنان كه هر روايتي، شأن و منزلت بعضي از اقوام و نژاد آنها را پايين بياورد، دور مي اندازيم.

و ما معتقديم : از معصوم امثال اين روايات كه مخالف قرآن است ، صادر نمي شود.

از جمله رواياتي كه شأن و منزلت زن را سبك و خوار نشان مي دهد، به اميرمؤمنان عليه السلام، نسبت داده شده است كه فرمودند:« همه چيز زن شر است، و بدتر از آن اينكه از وجودش چاره اي نيست»

و ما شك داريم كه اين كلمه از حضرت علي عليه السلام باشد.

انسان در اصل خلقتش شر نيست و همانا عنصر فريب را با اين كلمه (المراة شرٌ) تفسير كنيم، صحيح نيست، به خاطر اينكه مردان اصل فريب را بر زنان تشبيه مي كنند.

و لو اينكه ما بپذيريم كه عنصر فريب، شر است؛ ولي حكم اغراء با اين وسعت بر زن، اطلاق نمي شود؛ چون اغراء و فريب جزء اصل شخصيت زن نيست و در صورتي كه زن به طور كل شر باشد ، عقابش نيز جايز نيست؛ چون خدا اين طور خلقش كرده است و شر را در وجودش به امانت گذاشته است

و قول حضرت كه فرمودند: (ناچار است از زن ) آيا تصور مي شود كه كسي كه شر به طور ضروري در وجودش باشد، او به طور كل شر هم باشد!!!

و مرد نيز طرف مقابل در عمليات خلقت است پس چرا او شر نباشد؟

و حضرت علي عليه السلام كه زن را تكريم كرده است، چطور ممكن است چنين كلامي بگويد؟ و در حالي كه ايشان زناني را مي شناسدكه از نظر ادب، علم و عمل بر مردان برتري دارند .

و گواه اين مطلب، حضرت زهراء عليها السلام است و امتياز ايشان به عصمت، در حقيقت تأكيد امتياز زن است كه اين مطلب، صدور مثل اين كلام « المراة شرٌ» از حضرت علي عليه السلام را محال مي كند

ايشان گفته كه : حمل صحيحي بر اين كلمه پيدا نكرديم. اگر كسي آن كلمه (المراة شركلها) بر زن معيني تظبيق دهد بايد در اين صورت «ال» معرفه عهدي باشد نه الف و لام جنس.

اين حرف صحيح نيست؛ چون كلمه « المراة شر» به طور مطلق وارد شده است و در كتاب بهجة المجالس خواندم كه اين كلمه مال مامون عباسي است و اشتباهي به حضرت علي عليه السلام نسبت داده شده است .

در جواب مي گوييم:

دلايل متعددي وجود دارد كه ثابت مي كند، حديث در باره آن باشد ؛ ولي ما به مواردكوتاه اشاره مي كنيم :

1. درباره اين كلمه دو عبارت وجود دارد؛ يكي « همه چيز زن شر است، و بدتر از آن اينكه از وجودش چاره اي نيست». دومي: «زن همه اش شر است وبدتر از آن اينكه بي نيازي از آنها كم است

اگر بعضي كاسه خشم خود را بر سر اين نص اخير ريخته اند، ممكن است از آن چشم پوشي كرد و لو در حد معين و لكن گفتار او در باره نص اولي است كه مي خواهد آن را معتبر كند تا شامل تحقير و كم ارزش كردن زن شود .

اگر (ال) تعريف براي عهد باشد يعني زن معيني مي با شد كه فتنه جنگ جمل را بر انگيخت، آن زن مقصود باشد در اين صورت براي آن استدلالها مورد ومحلي باقي نمي ماند؛ چون مقصود آن زن معين است نه جنس زن؛ زيرا همچنان كه احتمال دارد (ال)، جنيسيه باشد احتمال نيز دارد كه عهديه باشد پس زماني كه وجود قرائن، عهد بودن را ثابت مي كند، ديگر راهي باقي نمي ماند تا حمل بر جنس شود.

و آن قرائن نيز همان ادله اي بود كه آن عده ذكر كرده بودند بر اينكه امكان ندارد كه اين اهانت بر جنس زن از حضرت علي عليه السلام، صادر شود.

اين قر ائن دلالت مي كند كه حضرت، زن معيني را اراده كرده كه برامام زمان خود خروج كرد و با او جنگيد و به خاطر او هزاران نفر از مسلمانان و مؤمنان كشته شدند و هميشه بغض وصي پيامبرصلي الله عليه وآله را در دل داشت تا آنجا كه خبر شهادت حضرت را وقتي شنيد اظهار خوشحالي كرد و سجده شكر به جاي آورد و نام يكي غلام هايش را به خاطر محبت به قاتل حضرت علي عليه السلام، عبد الرحمان ناميد.

خلاصه اينكه بعضي كه مي گفتند: آن ادله دلالت مي كند بر اينكه حضرت به جنس زن اهانت كرده باشد، چنين چيزي صحيح نيست كه از ايشان صادر شده باشد.

بنابر اين در اينجا دو احتمال باقي مي ماند :

يكي اينكه خبر از اساس دروغ است.

دوم اينكه مقصود زن معيني است و حضرت نيز مشاهده مي كرد كه آن زن (عايشه) ريشه شرارت و گرفتاري ها و بلا است و آن زن هم چون زن پيامبر صلي الله عليه وآله و دختر ابابكر بود و نزد عمر نيز محترم بود.

و رهبري جريان دشمني وصي رسول خدا صلي الله عليه وآله را بر عهده داشت و وجود او پرده اي شد براي تمام دشمنان و مخالفين حضرت علي عليه السلام مانند معاويه ، طلحه ، زبير ، بني اميه و غير آنها و آن زن كه شاخ شيطان از خانه او آشكار مي شود و روايت چنين مي گويد: پيامبر صلي الله عليه واله از خانه عايشه بيرون شد و فرمود: اساس كفر از اين منزل است، از جايي كه شاخ شيطان آشكار مي شود.

بنابراين، اين زن تمام وجودش شر است و چاره اي هم از آن نيست؛ زيرا ام المومنان است و برمردم واجب است به خاطر احترام رسول خدا صلي الله عليه وآله، مراعات حال او را بكنند و احدي حق ندارد از اين واجب كوتاهي كند .

و از جهت ديگر اين كه اميرمؤمنان عليه السلام حق دارد وقتي اين زن بر عليه حضرت علي عليه السلام خروج كرد و با ايشان جنگيد و به سبب او هزاران نفر كشته شدند، او را نكوهش كند و واقعيت او را برمردم بشناساند و بر آنها اشكار كند كه چيزي از اين زن بر نمي آيد مگر شر، گرفتاري و بلاء بر امت

اين كارهايي كه از عائشه سر زده و ما مي دانيم و به سبب قرائني كه بعضي به آن اشاره كرده اند و به خاطر دلائلي كه مي دانيم حضرت جنس زن را مذمت نكرده است .

و مي دانيم كه مراد از سخن حضرت كه فرمود: «همه چيز زن شر است، و بدتر از آن اينكه از وجودش چاره اي نيست»، مقصود زن معين است نه زنان ديگر.

پس چرا عده اي به طور قاطع حكم مي كنند كه اين كلام حضرت دروغ است و ممكن نيست صحيح باشد .

2. روشن شد گفتار عده اي كه مي گفتند : اين روايت اطلاق دارد، اين اطلاق كافي نيست در اينكه حكم كنيم كه اين روايت صحيح نباشد؛ زيرا قرائني كه ذكر كرديم آن عده نيز ذكر كردند، كافي است كه يكي از دو احتمال مشخص شود .

احتمال اراده جنس از كلمه (ال ) با احتمال اراده عهد از كلمه (ال) ، مساوي است .

و زماني كه اطلاق و عدم وجود قرينه مستدعي انصراف ال به جنس باشد، همانا وجود قرائني كه مصروف از جنس و معين براي عهد است ، براي اسقاط( اطلاق ) از صلاحيت براي قرينه شدن ، كفايت مي كند؛ زيرا اطلاق در صورتي قرينه بر جنس است كه قرينه اي بر غير آن نباشد؛ ولي زماني كه قرينه بر غير پيداشد ، اطلاق تبديل به مقيد مي شود ديگر جايي براي اطلاق باقي نمي ماند تا به آن تمسك كرد .

3. اما استدلالهايي كه وارد كرد تا معني اول را ردٌ كند، آن مطلب ديگري است كه نياز به تامل دارد و از نقد نيز خالي نيست :

مثلا استدلال كرده به آيه «ما آدميزادگان را گرامي داشتيم» در حالي كه تكريم در آيه از جهت تكريم و افاضه نعمت بر بني آ دم است كه شامل مؤمن و كافر ؛ حتي فرعون ، نمرود، اولين و آخرين شقي نيز مي شود و تكريم خدا بر آنها به عطاء و نعمت، از اين كه آنها كانون شر و گناهان باشند، منع نمي كند

مثل فرعون و غير او از كافرين و مشركين كه تمام وجودشان شر مي باشد.

بنابراين اين مطلب دلالت بر اين دارد كه تكريم آنها به خاطر نعمت و تفضلات مناسب است هرچند از مستحق اين نعمت و عطاء نباشند و در عطاء شرط نشده كه بايد مستحق فقط آن عطاء، استفاده كند.

در اينجا مناقشات ديگري در باره ساير ادله آن عده وجود دارد كه نياز به اشاره ندارد و آنچه كه ذكر كرديم براي هدايت ورشد كافي است

العاملي، السيد جعفر مرتضي ،خلفيات كتاب مأساة الزهراء ( ع )،ج2، ص538 -542- بيروت - لبنان، ناشر : دار السيرة، سال چاپ : 1422 ،چاپ : الخامسة

روايات «مذمت زن» در كتاب هاي اهل سنت

تا اين جا ثابت شد كه اين روايت اعتبار ندارد، اعتبار هم داشته باشد، منظور از آن به احتمال قوي، عائشه همسر رسول گرامي اسلام صلي الله عليه وآله است.

حال در اين جا به رواياتي از كتاب هاي اهل سنت اشاره مي كنيم كه عين همين توهين و بلكه بسيار بسيار زشت تر از آن را به زنان نسبت داده اند .

بنابراين ، كارشناسان وهابي قبل از خواندن نهج البلاغه و ايراد گرفتن به روايات آن، بهتر است كه به كتاب هاي خود مراجعه كرده و مشكلات خود را درمان كنند .

تمام وجود زن ، شر است

عين همان روايتي كه در نهج البلاغه آمده، در كتاب هاي اهل سنت از زبان رسول خدا و اميرمؤمنان عليه السلام نيز نقل شده است .

نقل روايت از زبان رسول خدا (ص):

ابوالقاسم اصفهاني و ابومنصور آبي همين مطلب را از زبان رسول خدا صلي الله عليه وآله نقل كرده اند:

وقال : النساء شر كلهن وشر ما فيهن قلة الاستغناء عنهن

پيامبر صلي الله عليه واله فرمودند: زن همه اش شر است و بدتر از آن اينكه بي نيازي از آنها كم است

الأصفهاني، ابوالقاسم الحسين بن محمد بن المفضل، محاضرات الأدباء ومحاورات الشعرء والبلغاء، ج2، ص239 ، تحقيق: عمر الطباع، ناشر: دار القلم - بيروت - 1420هـ- 1999م.

الآبي، ابوسعد منصور بن الحسين (متوفاي421هـ)، نثر الدر في المحاضرات، ج1، ص134 ، تحقيق: خالد عبد الغني محفوط، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت /لبنان، الطبعة: الأولي، 1424هـ - 2004م.

نقل روايت از زبان اميرمؤمنان عليه السلام:

زمخشري از علماي اهل سنت، همين مطلب را از زبان اميرمؤمنان عليه السلام نقل كرده است:

علي بن أبي طالب عليه السلام: النساء شر كلهن، وشر ما فيهن قلة الإستغناء عنهن.

حضرت علي عليه السلام فرمود: زن همه اش شر است وبدتر از آن اينكه بي نيازي از آنها كم است

الزمخشري الخوارزمي، ابوالقاسم محمود بن عمرو بن أحمد جار الله (متوفاي538هـ)، ربيع الأبرار، ج1، ص464، طبق برنامه الجامع الكبير.

بنابراين، اگر اين مطلب در نهج البلاغه از زبان اميرمؤمنان عليه السلام نقل شده، علماي اهل سنت همين مطلب را از زبان رسول خدا صلي الله عليه وآله و از زبان اميرمؤمنان عليه السلام نقل كرده اند .

اگر نقل اين روايت اشكالي داشته باشد، اين اشكال متوجه علماي اهل سنت نيز هست .

عمر ، زنان را شيطان مي دانست

تعدادي از بزرگان اهل سنت، از عمر بن خطاب نقل كرده اند كه او تمام زنان را شيطان مي دانست و از شر آن ها به خداوند پناه مي برد . ماوردي بصري در ادب الدنيا والدين، ابوعبد الله قرطبي در تفسر خود، ابن حجر عسقلاني در فتح الباري و محمد عبد الرؤوف مناوي در فيض القدير نوشته اند:

وَسَمِعَ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ امْرَأَةً تَقُولُ هَذَا الْبَيْتَ : إنَّ النِّسَاءَ رَيَاحِينُ خُلِقْنَ لَكُمْ وَكُلُّكُمْ يَشْتَهِي شَمَّ الرَّيَاحِينِ فَقَالَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ : إنَّ النِّسَاءَ شَيَاطِينُ خُلِقْنَ لَنَا نَعُوذُ بِاَللَّهِ مِنْ شَرِّ الشَّيَاطِينِ.

عمر شنيد كه زني اين شعر را مي خواند :

زنان گل و ريحان اند كه براي شما مردان خلق شده اند ، در حاليكه شما مردان همه عاشق بوي گل و ريحان هستيد .

عمر در جواب آن زن گفت: زنان شيطان هايي هستند كه براي ما مردان خلق شده اند ، خدايا ما از شر شياطين به تو پناه مي بريم .

الماوردي البصري الشافعي، أبو الحسن علي بن محمد بن حبيب (متوفاي450هـ)، أدب الدنيا والدين ج1، ص193، طبق برنامه الجامع الكبير .

الأنصاري القرطبي، ابوعبد الله محمد بن أحمد بن أبي بكر بن فرح (متوفاي671هـ)، الجامع لأحكام القرآن ج7 ص 68، ناشر: دار الشعب - القاهرة

العسقلاني الشافعي، أحمد بن علي بن حجر ابوالفضل (متوفاي852 هـ)، فتح الباري شرح صحيح البخاري، ج2 ص223، تحقيق: محب الدين الخطيب، ناشر: دار المعرفة - بيروت.

المناوي، محمد عبد الرؤوف بن علي بن زين العابدين (متوفاي 1031هـ)، فيض القدير شرح الجامع الصغير، ج2، ص177، ناشر: المكتبة التجارية الكبري - مصر، الطبعة: الأولي، 1356هـ.

حال، اين جمله زشت تر است يا جمله اي كه به اميرمؤمنان عليه السلام نسبت داده شده است؟

امام شافعي زنان را شيطان مي دانست

اسنوي شافعي در طبقات الشافعية، از امام شافعي نقل مي كند كه او نيز اعتقاد داشته، تمام زنان شيطان هستند:

بلغنا أن الشافعي رأي امرأة فقال :

إن النساء شياطين خلقن لنا * نعوذ بالله من شر الشياطين

فقالت :

إن النساء رياحين خلقن لكم * وكلكم يشتهي شم الرياحي

از شافعي چنين رسيده كه زني را ديد سپس گفت :

زنان شيطان هايي هستند كه براي ما مردان خلق شده ، خدايا ما از شر شياطين به تو پناه مي بريم .

زن نيز در جواب وي گفت :

زنان گل و ريحان اند كه براي شما مردان خلق شده اند ، در حاليكه شما مردان همه عاشق بوي گل و ريحان هستيد .

الأسنوي الأموي، عبد الرحيم بن الحسن بن علي بن عمر (جمال الدين) (متوفاي772هـ)، طبقات الشافعية، ج1 ، ص298، رقم: 412، تحقيق: كمال يوسف الحوت، ناشر: دار الكتب العلمية، بيروت، الطبعة الأولي، 1407هـ ـ 1987م.

زنان ريسمان شيطانند

ابوعثمان جاحظ در المحاسن والأضداد مي نويسد كه رسول خدا صلي الله عليه وآله زنان را ريسمان هاي شيطان مي دانست:

قال صلي الله عليه وسلم: النساء حبائلُ الشيطانِ .

پيامبر صلي الله عليه وآله فرمودند:زنان ريسمان هاي شيطانند

الجاحظ، أبي عثمان عمرو بن بحر (متوفاي255هـ)، المحاسن والأضداد ، ج1، ص179، ناشر : مكتبة الخانجي - القاهرة ، الطبعة : الثانية ، 1415هـ ـ 1994م.

همچنين همين مطلب از عبد الله بن مسعود نيز نقل شده است.

وقال عبد الله بن مسعود: النساء حبائل الشيطان.

ابن مسعود گفت : زنان ريسمان هاي شيطانند

الهروي البغدادي ، أبو عبيد القاسم بن سلام بن عبد الله (متوفاي224هـ )، الأمثال لابن سلام ، ج1، ص18، طبق برنامه الجامع الكبير .

از زن ، سگ سياه و الاغ بايد دوري كرد

ابن رجب حنبلي در شرح صحيح بخاري مي گويد كه از زن ها بايد دوري كرد؛ چون آن ها ريسمان هاي شيطان هستند:

خصت هذه الثلاث بالاحتراز منها ، وهي : المرأة ؛ فإن النساء حبائل الشيطان ، وإذا خرجت المرأة من بيتها استشرفها الشيطان ، وإنما توصل الشيطان إلي إبعاد آدم من دار القرب بالنساء . والكلب الأسود : شيطان ، كما نص عليه الحديث . وكذلك الحمار ؛ ولهذا يستعاذ بالله عند سماع صوته بالليل ، لأنه يري الشيطان

از اين سه گروه، به طور ويژه بايد دوري كرد؛ زن چون زنان ريسمان هاي شيطانند و زماني كه زن از خانه خارج مي شود شيطان او را زير نظر مي گيرد و بوسيله زنان آدم را از دار القرب به دار البعيد مي رساند

و سگ سياه كه طبق حديثي مقصود از آن شيطان است و همچنين الاغ كه هنگام شنيدن صداي او به خدا بايد پناه برد؛ چون شيطان را مي بيند .

ابن رجب البغدادي ، زين الدين أبي الفرج عبد الرحمن ابن شهاب الدين (متوفاي795هـ) ، فتح الباري في شرح صحيح البخاري ، ج2، ص713، تحقيق : أبو معاذ طارق بن عوض الله بن محمد ، ناشر : دار ابن الجوزي - السعودية / الدمام ، الطبعة : الثانية ، 1422هـ .

زن، سگ سياه و الاغ نماز را باطل مي كنند

روايات متعددي در منابع اهل سنت وجود دارد كه سه گروه اگر از جلوي نماز گذار عبور كنند، نماز را قطع مي كنند: الاغ، زن و سگ سياه . مسلم نيشابوري در صحيح خود به نقل از ابوذر غفاري مي نويسد:

حدثنا أبو بَكْرِ بن أبي شَيْبَةَ حدثنا إسماعيل بن عُلَيَّةَ ح قال وحدثني زُهَيْرُ بن حَرْبٍ حدثنا إسماعيل بن إبراهيم عن يُونُسَ عن حُمَيْدِ بن هِلَالٍ عن عبد اللَّهِ بن الصَّامِتِ عن أبي ذَرٍّ قال قال رسول اللَّهِ صلي الله عليه وسلم إذا قام أحدكم يُصَلِّي فإنه يَسْتُرُهُ إذا كان بين يَدَيْهِ مِثْلُ آخِرَةِ الرَّحْلِ فإذا لم يَكُنْ بين يَدَيْهِ مِثْلُ آخِرَةِ الرَّحْلِ فإنه يَقْطَعُ صَلَاتَهُ الْحِمَارُ وَالْمَرْأَةُ وَالْكَلْبُ الْأَسْوَدُ قلت يا أَبَا ذَرٍّ ما بَالُ الْكَلْبِ الْأَسْوَدِ من الْكَلْبِ الْأَحْمَرِ من الْكَلْبِ الْأَصْفَرِ قال يا بن أَخِي سَأَلْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلي الله عليه وسلم كما سَأَلْتَنِي فقال الْكَلْبُ الْأَسْوَدُ شَيْطَانٌ

پيامبر صلي الله عليه وآله فرمودند : زماني كه يكي از شما براي نماز ايستاد اگر در جلويش چيزي مثل عصا بود نمازش را مي پوشاند زماني كه بين او دستانش امثال عصا نبود پس در اين هنگام نمازش را الاغ ، زن و سگ سياه باطل مي كند راوي گويد از اباذر پرسيدم: چه فرقي بين سگ سياه و سگ قرمز و سگ زرد است ؟ گفت اي برادر زاده همين سوال را من از رسول خدا صلي الله عليه و آله پرسيدم فرمودند: سگ سياه، شيطان است

النيسابوري القشيري ، ابوالحسين مسلم بن الحجاج (متوفاي261هـ)، صحيح مسلم، ج1، ص365، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي، ناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت.

ابن ماجه قزويني و احمد بن حنبل همين روايت را از عبد الله بن مغفل از رسول خدا صلي الله عليه وآله نقل كرده اند:

حدثنا جَمِيلُ بن الْحَسَنِ ثنا عبد الأعلي ثنا سَعِيدٌ عن قَتَادَةَ عن الْحَسَنِ عن عبد اللَّهِ بن مُغَفَّلٍ عن النبي صلي الله عليه وسلم قال يَقْطَعُ الصَّلَاةَ الْمَرْأَةُ وَالْكَلْبُ وَالْحِمَارُ

پيامبر صلي الله عليه وآله فرمودند : عبور زن ، سگ و الاغ از مقابل نماز گزار، نماز را قطع مي كند

القزويني، ابوعبدالله محمد بن يزيد (متوفاي275هـ)، سنن ابن ماجه، ج1 ، ص306، تحقيق محمد فؤاد عبد الباقي، ناشر: دار الفكر - بيروت.

الشيباني، ابوعبد الله أحمد بن حنبل (متوفاي241هـ)، مسند أحمد بن حنبل، ج5، ص57، ناشر: مؤسسة قرطبة - مصر.

سگ، الاغ، خوك، يهودي، مجوسي و زن، نماز را باطل مي كنند

ابو داود سجستاني نيز در سنن خود نقل مي كند كه اگر سگ، الاغ، خوك ، يهودي ، مجوسي و زن از جلوي نمازگذار عبور كنند، نماز قطع مي شود:

حدثنا محمد بن إسماعيل الْبَصْرِيُّ ثنا مُعَاذٌ ثنا هِشَامٌ عن يحيي عن عِكْرِمَةَ عن بن عَبَّاسٍ قال أَحْسَبُهُ عن رسول اللَّهِ صلي الله عليه وسلم قال إذا صلي أحدكم إلي غَيْرِ سُتْرَةٍ فإنه يَقْطَعُ صَلَاتَهُ الْكَلْبُ وَالْحِمَارُ وَالْخِنْزِيرُ وَالْيَهُودِيُّ وَالْمَجُوسِيُّ وَالْمَرْأَةُ وَيُجْزِئُ عنه إذا مَرُّوا بين يَدَيْهِ علي قَذْفَةٍ بِحَجَرٍ .

پيامبر فرمودند: هنگامي كه يكي از شما نماز مي خوانيد ؛ ولي در مقابلش حائلي نباشد، همانا الاغ، خوك، يهودي، مجوسي و زن نماز را قطع مي كند و زماني كه آنها در مقابل نماز گزار رفت آمد كردند، انداختن يك سنگ از قظع شدن نماز كفايت مي كند .

السجستاني الأزدي، ابوداود سليمان بن الأشعث (متوفاي 275هـ)، سنن أبي داود، سنن أبي داود ، ج1، ص187، تحقيق: محمد محيي الدين عبد الحميد، ناشر: دار الفكر.

ابن رجب البغدادي ، زين الدين أبي الفرج عبد الرحمن ابن شهاب الدين (متوفاي795هـ) ، فتح الباري في شرح صحيح البخاري ، ج2، ص703، تحقيق : أبو معاذ طارق بن عوض الله بن محمد ، ناشر : دار ابن الجوزي - السعودية / الدمام ، الطبعة : الثانية ، 1422هـ .

حال سؤال ما از پيروان مكتب سقيفه اين است كه چه شباهتي بين زن و سگ سياه ، خوك و ... وجود دارد كه شما آن ها را در كنار قرار داده و مسبب بطلان نماز معرفي كرده ايد؟ آيا قياس كردن زن، با اين گروه هاي توهين به آنان نيست؟

زن به صورت شيطان در مي آيد

جابر بن عبد الله از رسول خدا صلي الله عليه وآله نقل كرده است كه زن در هنگام رفتن و آمدن، به صورت شيطان است :

حدثنا عَمْرُو بن عَلِيٍّ حدثنا عبد الأعلي حدثنا هِشَامُ بن أبي عبد اللَّهِ عن أبي الزُّبَيْرِ عن جَابِرٍ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلي الله عليه وسلم رَأَي امْرَأَةً فَأَتَي امْرَأَتَهُ زَيْنَبَ وَهِيَ تَمْعَسُ مَنِيئَةً لها فَقَضَي حَاجَتَهُ ثُمَّ خَرَجَ إلي أَصْحَابِهِ فقال ان الْمَرْأَةَ تُقْبِلُ في صُورَةِ شَيْطَانٍ وَتُدْبِرُ في صُورَةِ شَيْطَانٍ فإذا أَبْصَرَ أحدكم امْرَأَةً فَلْيَأْتِ أَهْلَهُ فإن ذلك يَرُدُّ ما في نَفْسِهِ

از جابر نقل شده است كه رسول خدا (ص) زني را ديد، سپس پيش همسرش زينب آمد؛ در حالي كه او پوست دباغي مي كرد. پيامبر خدا ، نياز خود را برآورده كرد و سپس پيش اصحاب رفت و فرمود: زن هنگام آمدن به صورت شيطان است و هنگام بازگشتش نيز به صورت شيطان است . زماني كه يكي از شما زني را ديد برود نزد زن خودش؛ زيرا اين كار باعث مي شود تا آنچه در نفسش بوده را دور كند.

النيسابوري القشيري ، ابوالحسين مسلم بن الحجاج (متوفاي261هـ)، صحيح مسلم، ج2، ص1021، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي، ناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت.

زنان را بي لباس در خانه بگذاريد

مسلمة بن مخلد، از رسول خدا صلي الله عليه وآله نقل كرده است كه زن ها خود را بدون لباس در خانه بگذاريد، تا مجبور شوند پشت پرده بمانند و از خانه خارج نشوند:

خْبَرَنَا أَبُو مُحَمَّدٍ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ بَشَّارٍ السَّابُورِيُّ، بِالْبَصْرَةِقَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو بَكْرٍ مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ مَحْمَوَيْهِ الْعَسْكَرِيُّ، قَالَ: حَدَّثَنَا بَكْرُ بْنُ سَهْلٍ الدِّمْيَاطِيُّ الْقُرَشِيُّ، بِدِمْيَاطَ، قَالَ: حَدَّثَنَا شُعَيْبُ بْنُ يَحْيَي، قَالَ: حَدَّثَنَا يَحْيَي بْنُ أَيُّوبَ، عَنْ عَمْرِو بْنِ الْحَارِثِ، عَنْ مُجَمِّعِ بْنِ كَعْبٍ، عَنْ مَسْلَمَةَ بْنِ مَخْلَدٍ، أَنَّ النَّبِيَّ، قَالَ: " أَعْرُوا النِّسَاءَ يَلْزَمْنَ الْحِجَالَ "

زنان را بي لباس بگذاريد تا در خانه (تادر پس پرده ) بمانند.

البغدادي، ابوبكر أحمد بن علي بن ثابت الخطيب (متوفاي463هـ)، تاريخ بغداد، ج12ص 315، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت.

فتنه اي پر ضررتر از زن نيست

بخاري و مسلم در صحيح خود به نقل از رسول خدا صلي الله عليه وآله نقل كرده است كه فتنه اي بزرگتر از زن وجود ندارد:

- حَدَّثَنَا آدَمُ حَدَّثَنَا شُعْبَةُ عَنْ سُلَيْمَانَ التَّيْمِيِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عُثْمَانَ النَّهْدِيَّ عَنْ أُسَامَةَ بْنِ زَيْدٍ - رضي الله عنهما - عَنِ النَّبِيِّ - صلي الله عليه وسلم - قَالَ « مَا تَرَكْتُ بَعْدِي فِتْنَةً أَضَرَّ عَلَي الرِّجَالِ مِنَ النِّسَاءِ » .

پيامبر صلي الله عليه وآله فرمودند: پس از من براي مردان فتنه اي زيان انگيزتر از زنان نخواهد بود

البخاري الجعفي، ابوعبدالله محمد بن إسماعيل (متوفاي256هـ)، صحيح البخاري، ج5، ص 1959، ح4808، تحقيق د. مصطفي ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407 - 1987.

النيسابوري القشيري ، ابوالحسين مسلم بن الحجاج (متوفاي261هـ)، صحيح مسلم، ج4، ص2098، ح2741 ، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي، ناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت.

فتنه زنان بزرگترين فتنه است

ابن بطال در شرح صحيح بخاري مي نويسد كه فتنه زنان بزرگترين فتنه اي كه بايد زنان از آن بترسند:

وفي حديث أسامة أن فتنة النساء أعظم الفتن مخافة علي العباد

در حديثي از اسامه آمده است كه فتنه زنان بزرگترين فتنه اي است كه از آن بر مردم ترسيده مي شود

إبن بطال البكري القرطبي، ابوالحسن علي بن خلف بن عبد الملك (متوفاي449هـ)، شرح صحيح البخاري، ج7، ص188، تحقيق: ابوتميم ياسر بن إبراهيم، ناشر: مكتبة الرشد - السعودية / الرياض، الطبعة: الثانية، 1423هـ - 2003م.

كودك ،عقلش از زن بيشتر است

ابوالقاسم اصفهاني در محاضرات الأدبا مي نويسد:

وقيل لا تدع المرأةَ تضربُ صبياً فإنه أعقلُ منها .

اجازه ندهيد كه زن، كودك را بزند؛ چون كودك از خود زن عاقل تر است.

الأصفهاني، ابوالقاسم الحسين بن محمد بن المفضل، محاضرات الأدباء ومحاورات الشعرء والبلغاء، ج2، ص238، تحقيق: عمر الطباع، ناشر: دار القلم - بيروت - 1420هـ- 1999م.

كودك، از مادرش عاقل تراست

همچنين ابوسعد آبي در نثر الدر مي نويسد:

وقيل في مثل هذا : لا تدع أم صبيك تضربه ؛ فإنه أعقل منها وإن كان طفلاً

اجازه ندهيد كه مادري بچه اش را بزند؛ زيرا آن كودك از مادرش عاقل تر است؛ اگر چه هنوز كودك است.

الآبي، ابوسعد منصور بن الحسين (متوفاي421هـ)، نثر الدر في المحاضرات، ج4، ص133، تحقيق: خالد عبد الغني محفوط، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت /لبنان، الطبعة: الأولي، 1424هـ - 2004م.

زن از پهلوي كج خلق شده است

و باز ابوالقاسم اصفهاني مي نويسد:

وفي الحديث : ( خُلِقَتِ المرأةُ من ضِلْعٍ مُعوجٍ فلما أرادتْ تقويمَه انصدع

در حديث آمده است كه : خلقت زن از پهلوي كج بوده است اگر بخواهي راستش كني مي شكند.

الأصفهاني، ابوالقاسم الحسين بن محمد بن المفضل، محاضرات الأدباء ومحاورات الشعرء والبلغاء، ج2، ص239 -238، تحقيق: عمر الطباع، ناشر: دار القلم - بيروت - 1420هـ- 1999م.

خشم زن، اذيت و محبت او خيانت است

وقيل: المرأة إذا أبْغَضَتْك آذتْكَ وإذا أحْبَتْكَ خانَتْكَ فحبُّها أذي وبغضها داءٌ .

گفته شده است زن هنگامي كه خشمگين شود تورا اذيت مي كند و زماني كه تورا دوست داشته باشد خيانت مي كند پس دوست داشتن زن اذيت و خشمش مرض است .

الأصفهاني ، أبو القاسم الحسين بن محمد بن المفضل الوفاة: 502 ، محاضرات الأدباء ومحاورات الشعرء والبلغاء ، ج2، ص239 ، تحقيق : عمر الطباع، دار النشر : دار القلم - بيروت - 1420هـ- 1999م

خوشحال شدن شيطان از خلقت زن

بدر الدين عيني در شرح صحيح بخاري مي نويسد:

ويروي ، أن الله عز وجل لما خلق المرأة فرح الشيطان فرحا شديدا ، وقال : هذه حبالتي التي لا تكاد يخطيني من نصبتها له.

روايت شده است كه خداوند زماني كه زن را خلق كرد شيطان به شدت خوشحال شد و گفت اين زن تورهاي هستند كه هركس در آن گير كند نمي تواند فرار كند .

العيني الغيتابي الحنفي، بدر الدين ابومحمد محمود بن أحمد (متوفاي 855هـ)، عمدة القاري شرح صحيح البخاري، ج20 ، ص 89 ، ناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت.

مطمئن ترين سلاح ابليس، زنان هستند

و باز در شرح صحيح بخاري آمده است كه رسول خدا فرمود:

أوثق سلاح إبليس النساء .

كاري ترين سلاح ابليس، زن ها هستند.

العيني الغيتابي الحنفي، بدر الدين ابومحمد محمود بن أحمد (متوفاي 855هـ)، عمدة القاري شرح صحيح البخاري، ج20 ، ص 89 ، ناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت.

سختي و مصيبت زن ها، سخت ترين مصيبت ها است

ابن بطال در شرح صحيح بخاري مي نويسد:

وقد روي عن بعض أمهات المؤمنين أنها قالت : من شقائنا قُدِّمْنا علي جميع الشهوات . فالمحنة بالنساء أعظم المحن علي قدر الفتنة بهن ، وقد أخبر الله مع ذلك أن منهن لنا عدوًا ، فينبغي للمؤمن الاعتصام بالله ، والرغبة إليه في النجاة من فتنتهن ، والسلامة من شرهن.

يكي از شقاوت هاي ما اين است كه اسم ما در قرآن قبل از همه شهوت ها آمده است ، پس مصيبتي كه از جانب زنان وارد مي شود، بزرگترين مصيبت است؛ به اندازه فتنه اي كه از جانب آن ها ايجاد مي شود .

خداوند با اين حال خبر داده است كه برخي از زن ها دشمن ما هستند ؛ پس شايسته است كه مؤمن به خدا پناه بياورد، و براي نجات از فتنه آن ها و سالم ماندن از شر آن ها به خدا روي بياورد.

إبن بطال البكري القرطبي، ابوالحسن علي بن خلف بن عبد الملك (متوفاي449هـ)، شرح صحيح البخاري، ج7، ص188، تحقيق: ابوتميم ياسر بن إبراهيم، ناشر: مكتبة الرشد - السعودية / الرياض، الطبعة: الثانية، 1423هـ - 2003م.

اين روايت اشاره دارد به آيه 14 سوره قرآن كريم كه خداوند مي فرمايد:

زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنينَ وَ الْقَناطيرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ وَ الْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَ الْأَنْعامِ وَ الْحَرْثِ ذلِكَ مَتاعُ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ.

محبّت امور مادي، از زنان و فرزندان و اموال هنگفت از طلا و نقره و اسبهاي ممتاز و چهارپايان و زراعت، در نظر مردم جلوه داده شده است (تا در پرتو آن، آزمايش و تربيت شوند ولي) اينها (در صورتي كه هدف نهايي آدمي را تشكيل دهند،) سرمايه زندگي پست (مادي) است و سرانجام نيك (و زندگيِ والا و جاويدان)، نزد خداست.

طبق اعتقاد عائشه، چون خداوند نام زن ها را بر ساير زينت هاي دنيوي مقدم كرده، پس اين قضيه براي زن ها شقاوت است و مؤمنان بايد از شر زن ها به خداوند پناه ببرند .

نتيجه گيري نهائي

روايتي كه از اميرمؤمنان عليه السلام نقل شده است، اولا از نظر سندي ضعيف است؛ ثانيا: حتي اگر سندي صحيح نيز باشد، منظور از آن ها مي تواند يك زن مشخص و به طور مشخص تر عائشه همسر رسول گرامي اسلام صلي الله عليه وآله باشد ؛ ثالثا: از اين گذشته، عبارت هاي بسيار زشت تر در باره زنان در كتاب هاي اهل سنت و حتي صحيح ترين كتاب هاي آن ها وجود دارد .

بنابراين، كسي كه در خانه شيشه اي نشسته، ديگران را با سنگ نمي زند .

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر (عج)




Share
1 | احمد | Iran - Tehran | ٠٨:٣٧ - ٢٠ ارديبهشت ١٣٩١ |
منظور از آيه وَأَزْواجُهُ أُمَّهاتُهُمْ چه هست؟ + اسناد تصويري . اهل سنت،خيلي روي اين آيه مانور ميدهند و گوش فلک را کر کرده اند که:آهاي مردم، عايشه مادر ماست.در اين پست خواهيم ديد که طبق نقل بزرگان اهل سنت،شان نزول آيه چه بوده و اصلا منظور از وَأَزْواجُهُ أُمَّهاتُهُمْ. چه مي باشد. http://14mah.parsiblog.com/Posts/49
2 | دوستدار اهل بيت | Iran - Tehran | ١٦:٤٦ - ٢٠ ارديبهشت ١٣٩١ |
خسته نباشيد واقعا" استفاده کرديم وکساني که در خانه شيشه اي مسکن دارند بايد بترسند که به طرف کسي سنگ بزنند. « ومن الله التوفيق»
3 | علي... | Iran - Tehran | ٠٦:٣٨ - ٢١ ارديبهشت ١٣٩١ |
سلام خدا قوت ايت الله خوشوقت حفظه الله مي فرمودند تک تک کلمات خطب ونامه هاي نهج البلاغه از دو لب مبارک اميرالمومنين علي بن ابي طالب سلام الله عليه خارج شده اما قسمت حکمت ها انتسابش به حضرتش قطعي نيست ودر دايره ي امکان قرار دارد وبايد اسناد ومحتواي حکمتها بررسي شود موفق ومويد باشين ياعلي
4 | 12 | Iran - Zarrīn Shahr | ٠٨:٣٩ - ٢٩ ارديبهشت ١٣٩١ |
از اينكه پاسخ اجمالي هم به سوال دادين ممنونم
5 | غضنفري | Spain - Reus | ٠٢:٢٢ - ٠٥ خرداد ١٣٩١ |
"بهشت زير پاي مادران است" سفارش معصومين به شيعيان در خصوص احترام ومحبت به والدين مي توان گفت كه در مورد مادر چند برابر تاكيد كرده اند. مقام زن در مكتب شيعه مقامي بس رفيع است. تا جايي كه يكي از ائمه (دقيقا نميدانم كدام معصوم است)كه فرمايشي بدين مضمون دارن كه:ما حجت بر مردم هستيم و مادرمان فاطمه(س) بر ما حجت است<<<لطفا متن حديث و نام معصوم(ع) را اگر ممكن است بفرمائيد>>> من نميدانم قصد اينها از نسبت دادن اين احاديث به رسول الله(ص)چيست؟ در صورتي كه پيامبر(ص) در مورد كرامت زن ومادر بسيار تاكيد كرده اند. و اگر ما مسلمان هستيم بايد رفتار آن حضرت را الگو قرار دهيم اگر اينها ذره اي عقل ومنطق داشتند بايد ميدانستند كه كلام پيامبر(ص) ورفتارش هر دو يكي است ونشات گرفته از وحي است فلذا نحوه برخورد ايشان را با حضرت زهرا(س) بايد الگو قرار ميدادند كه ميفرمود :"فاطمه پاره تن من است يا هر كس فاطمه را بيازارد مرا آزرده و هر كس مرا بيازارد خدا را آزرده "و در نتيجه آزردن فاطمه(س) را آزردن خدا ميداند ويا ايشان را ام ابيها خوانده و هميشه در وقت ورود زهرا(س)جلوي پاي ايشان بر ميخواست و به او سلام ميكرد و پيشاني مبارك او را مي بوسيد. ژس نتيجه ميگيريم كه پيامبر(ص)در مورد مقام زن جايگاه خاصي قائل بوده اند ولي با كمال تعجب اين به اصطلاح پيروان ايشان كه خود را مسلمان ميدانند چه جالب از پيامبر(ص)تبعيت كرده اند. لازم به ذكر است كه پيامبر(ص) به دو مكان اشاره كرده و فرمودند كه محل فتنه و خروج شاخ شيطان است كه يكي خانه عايشه وديگري هم منطقه نجد بوده است كه خاستگاه وهابيون است.

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
اين روايت: «نحن حجج اللَّه على خلقه و جدتنا فاطمة حجة اللَّه علينا» از امام عسگري عليه السلام در تفسير اطيب البيان ج13 ص225نقل شده است
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
6 | عليرضا ن | Iran - Tehran | ٢٢:٤١ - ٠٦ خرداد ١٣٩١ |
با سلام گروه پاسخ به شبهات اگر مي شود اين حديثي را که به آقاي غضنفري آدرس داديد را بيشتر توضيح دهيد، چونکه ما مي گوييم امام علي ، امام زمان حضرت فاطمه است، يعني امام علي ، امام و حضرت فاطمه ماموم است، پس معني ندارد که ماموم بر امام حجت باشد. يا اگر معني حديث چيز ديگري هست آن را توضيح دهيد. با تشکر

پاسخ:
باسلام
دوست گرامي
حضرت فاطمه سلام الله عليها صاحب سر الهي بوده و شخصيتي است كه طبق آنچه در زيارتشان آمده «خداوند او را قبل از خلقتش امتحان كرده و او را بر امتحانش (كه اعطاي سر الهي است) صابر يافته» لذا بر ائمه حجه است و نمي شود كسي صاحب اسرار الهي نباشد ولي بر كسي كه صاحب اسرار الهي است (يعني ائمه ع )حجه باشد. ثانيا طبق روايات ايشان بر انبياء هم حجة بوده اند ولي از اين روايت فهميده نمي شود كه ايشان بر اميرالمؤمنين ع هم حجه بوده اند و طبق روايات، مقام حضرت امير ع بر ديگر ائمه برتري دارد و حضرت فاطمه و علي عليهمالسلام كفو هم بوده اند و بلحاظ مقامات، بسياري از مقامات حضرت امير ع را دارا بوده اند.
براي توضيح اين حديث و ديگر احاديث معرفتي به كتاب الاسرار الفاطميه تاليف شيخ محمد فاضل مسعودي ص 69 الي 91 مراجعه كنيد.
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
(1)
7 | صادق-يزد | Iran - Yazd | ٠٩:٤٩ - ٠٢ تير ١٣٩١ |
بااهداءسلام خدمت گروه فعال ومحترم پاسخ به شبهاتي مذهبي ودوستان گرامي.چندوقت پيش مطلبي رادرخصوص روايت نحن حجج اللَّه على خلقه و جدتنا فاطمة حجة اللَّه عليناکه منقول ازامام عسکري عليه السلام است برايتان ارسال نمودم که عرضه نکرده ايدالبته من هيچ اصراري ندارم که مطلب من علني شودواگرشماصلاح ندانيدمن نيزصلاح شمارامصيب دانسته وحق به شمامي دهم چون بهترازمن ازشرايط روحي مخاطبان خودآگاه بوده وطبيعي است که بعضي ازنظرات رابايدحذف نمائيدولي آنچه ذهن من رابه خودمعطوف کرده علت واشکال علمي مطلب حقيربودکه مي خواستم تاشماگروه محترم وياديگردوستان ارجمند به آن اشاره کرده وخودمن نسبت به نظرونقدآنان،نگاه علمي نموده تااگروارداست آن را اخذودريافت نمايم وعلم وعقل من بااين انتقادسالم بهتروبيشترشود.العلم صورة حاصلة عندالعقل. کارشناس ارشدالهيات ومعارف اسلامي.

پاسخ:
باسلام
دوست گرامي
به جواب نظر قبلي را مراجعه كنيد.
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
(1)
8 | صادق-يزد | Iran - Yazd | ٠٧:٤٥ - ٠٦ تير ١٣٩١ |
وعليکم السلام ورحمةالله ولي عزيزان گروه پاسخ به شبهات مذهبي.پاسخ فوق شما،اصلاًجواب سوال من نيست وبلکه شايدبه نوعي متضادآن است!لُب سوال ومطلب من اين بودکه چگونه کسي که امام زمان خودبوده وبرهمه افضل است دراين خصوص نسبت به همسرش فاطمه سلام الله عليهامفضول مي شود؟ حتي اگرشمافاطمه راکفومطلق علي عليه السلام هم بدانيدبازجاي اين سوال بوده که آياعلي عليه السلام حجة الله علي خلقه هست ياخير؟واگرهست به چه دليل قاطعي دريک زمان مفضول فاطمه سلام الله عليهاشده است وشماگروه پاسخ به شبهات مذهبي هستيدلذاشايسته است حتي الامکان مطالب راحذف نکنيدتاهم ديگران صحت وسقم مطلب رانظروگواهي داده وهم خودشمادوستان بزرگوار،نسبت به پاسخ محکمه پسندومنطقي آن، اقدام نمائيد.باتشکر.اجرکم عندالله تعالي کارشناس ارشدالهيات ومعارف اسلامي.

پاسخ:
باسلام
دوست گرامي
برتري حضرت فاطمه سلام الله عليها بر حضرت علي عليه السلام از اين روايت استفاده نمي شود.و كسي نگفته است كه حضرت فاطمه ازحضرت علي عليه السلام هم افضل اند؟
حضرت فاطمه بر فرزندانشان برتري داشته و بر آنها حجه اند.
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
(1)
9 | عليرضا ن | Iran - Tehran | ٠٨:٤٣ - ١٣ تير ١٣٩١ |
با سلام گروه پاسخ به شبهات، اگر فرض بر اين بگيريم که حضرت فاطمه(س) قبل از امام علي (ع) شهيد نمي شدند و بعد از امام علي (ع) از دنيا مي رفتند، آنوقت امام زمان حضرت فاطمه کيست؟ مگر حضرت فاطمه(س) بر امام حسن(ع) حجه نيستند؟ پس امام حسن (ع) نمي توانند بر حضرت فاطمه(ع) حجه باشنند، در اين فرض امام زمان حضرت فاطمه (س) کيست؟

پاسخ:
باسلام
دوست عزيز
خداوند روي فرض كار نمي كند خداوند از قبل همه چيز را مي دانسته و اينطور چيده است. اگر قرار بود اينطور كه شما فرض فرموديد اتفاق بيفتد خداوند طور ديگري مي چيد. تا هر كس سر مقام و درجه خود باشد.
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
(1)
10 | علي منظوري | Iran - Urmia | ١٨:٥٩ - ١٨ شهریور ١٣٩١ |
اين كلام اگرفرض بگيريم ازحضرت علي )ع(است هيچ ايرادي واردنيست.چون مادرزبان خودمان هم داريم كه ميگوييم زن بلاست خداوند خانه اي را بي بلا نكند.
11 | عليرضا | Iran - Tehran | ١٢:٤٧ - ١٤ آبان ١٣٩٢ |
در نظر 6 در جواب عليرضا ن گفتيد : خداوند او را قبل از خلقتش امتحان كرده .
چطور ممکنه وقتي حضرت فاطمه وجود نداشتن ، امتحان شده باشن ؟
آيا منظور شما از خلقت ، به اين دنيا اومدن هست ؟ يعني قبل از اينکه به دنيا بيان ، در عالمي ديگه امتحان شده بودن و بعد به اين دنيا اومدن ؟
از کجا ميگيد که اين امتحان به معني اعطاي سر الهي هست ؟
منظور چه نوع امتحاني هست ؟ امتحان براي حجت شدن ؟ امتحان براي مشخص شدن چه ويژگي يا ويژگي هايي از حضرت فاطمه ؟
آيا سند اين حرفي که ميزنيد ، محکمه ؟
ممنون عزيزان .

پاسخ:
باسلام

دوست گرامي؛ اين امتحان مربوط به عالم ذر مي باشد و اين سخن هم در روايات آمده است سخن ما نيست كيفيت آن براي ما روشن نيست و رسالت اين سايت پاسخگويي به شبهات امامت و ولايت مي باشد، ولي در مورد عالم ذر مي توانيد به كتب تفاسير ذيل آيه «الست بربكم قالوا بلي» مراجعه نماييد.

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

(1)
   
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب