2024 March 28 - پنج شنبه 09 فروردين 1403
فلسفه عزاداري براي امام حسين عليه السلام چيست ؟
کد مطلب: ٥٠٣٩ تاریخ انتشار: ٣٠ مرداد ١٣٩٩ - ٠٨:٣٠ تعداد بازدید: 52199
پرسش و پاسخ » عقائد شيعه
فلسفه عزاداري براي امام حسين عليه السلام چيست ؟

سؤال كننده : فاطمي نسب

پاسخ

عزاداري بر حضرت فلسفه هاي سازنده و تربيتي متعددي دارد، از جمله:

1 - حفظ مكتب و شريعت :

زنده داشتن ياد و تاريخ پرشكوه نهضت حسيني، كه الهام بخش روح انقلابي و ستم ستيزي است.

يعني احيا و زنده داشتن نهضت عاشورا موجب زنده نگه داشتن و ترويج دائمي مكتب قيام و انقلاب در برابر طاغوت ها و تربيت كننده و پرورش دهنده روح حماسه و ايثار است.

يعني: عزاداري براي اهل بيت: موجب احياي ياد و نام آنها و در كنار آن فرهنگ و مكتب و هدف آنان است. به عبارت ديگر در شكل يك پيوند روحي راه آنان به جامعه الهام گشته و پيوستگي پايداري بين پيروان مكتب و رهبران آن برقرار مي سازد و ديگر گذشت قرون و اعصار نمي تواند بين آنان جدايي افكند. همين مسأله موجب نفوذ ناپذيري امت از تأثيرات و انحرافات دشمنان مي گردد و مكتب را هم چنان سالم نگه مي دارد و يا تحريفات و اعوجاجات را به حداقل مي رساند. از همين روست كه استعمارگران براي نابودي ملل اسلامي مي كوشند رابطه آنان را با تاريخ پر افتخار صدر اسلامي قطع نمايند تا با ايجاد اين خلاء زمينه القاي فرهنگ خود را فراهم آورند. اينها از آثار اجتماعي عزاداري است و آثار رواني و تربيتي ديگري نيز دارد.

امام خميني قدس سره مي فرمايد: روضه سيّد الشهداء عليه السلام براي حفظ مكتب سيّد الشهداء عليه السلام است، حرف سيّد الشهداء عليه السلام حرف روز است، هميشه حرف روز است، اصلاً حرف روز را سيّد الشهداء عليه السلام آورده است و سيّد الشهداء عليه السلام را اين گريه حفظ كرده است، مكتبش را اين مصيبت ها و داد و قال ها حفظ كرده است .

صحيفه نور ج 8 ص 69.

و در جاي ديگر مي فرمايد: شايد غرب زده ها به ما مي گويند كه ملت گريه! وشايد خودي ها نمي توانند تحمل كنند كه يك قطره اشك مقابل چقدر ثواب است، اين گريه است كه يك ملت را بسيج مي كند براي يك مقصد اسلامي، مجلس عزا نه براي اين است كه گريه بكنند براي سيّد الشهداء عليه السلام و اَجر ببرند - البته كه هست - وديگران را از اجر فردي نصيب كند؛ بلكه مهم آن قضيّه سياسي است كه ائمه ما در صدر اسلام نقشه اش كشيده اند كه تا آخر باشد .

صحيفه نور ج 13 ص 156.

2 - پيوند عميق عاطفي بين امت و الگوهاي راستين :

عزاداري نوعي پيوند محكم عاطفي با مظلوم انقلابگر و اعتراض به ستمگر است و به تعبير استاد مطهري: «گريه بر شهيد شركت در حماسه اوست.

يعني اين تحول روحاني كه در جلسات عزاداري ايجاد مي شود، زمينه را براي تحولات اجتماعي فراهم ساخته. و در واقع زمينه را براي حفظ آرمان هاي آن حضرت و پياده كردن آن فراهم مي سازد؛ چنان كه امام راحل مي فرمود: ما هر چه داريم از محرم و عاشورا داريم. انقلاب اسلامي ايران و هشت سال دفاع سر فرازانه و پيروزمند ارتباط مستقيمي با مجالس سوگواري و عزاداري دارد. و در طول تاريخ نيز شيعيان با همين مجالس عزاداري، توانسته اند هويت جمعي خود را حفظ و در برابر ظالمان و فاسدان ايستادگي كنند.

3 - اقامه مجالس ديني در سطح وسيع و آشنا شدن توده ها با معارف ديني :

4 - پالايش روح و تزكيه نفس :

گريه بر امام حسين عليه السلام و حزن و اندوه، بر مصائب آن حضرت موجب تحول دروني گشته و به دنبال آن عامل رشد روحاني انسان مي گردد و پس از آن مقدمات تقوا و نزديكي آدمي را به خدا فراهم مي سازد.

5 - اعلام وفاداري نسبت به مظلوم و مخالفت با ظالم :

در مجالس عزاداري با توجه به شعار حماسه آفرين امام حسين عليه السلام در روز عاشورا كه فرمود :

فإنّي لا أري الموت إلا سعادة ولا الحياة مع الظالمين إلا برماً

تحف العقول ص 245، شرح الأخبار للقاضي النعمان المغربي ج 3 ص 150، مناقب ابن شهر آشوب ج 3 ص 224، بحار الأنوار ج 44 ص 192.

مردم از طرفي با انعقاد پيمان ناگسستني با مظلومي كه مرگ در راه عقيده را سعادت و سازش با ستمگر را مايه ننگ مي داند وفاداري خود را در عدم سازش با ظالمان و مبارزه بي امان با هرگونه مظاهر استبداد اعلام مي كنند.

و همين وفاداري ها است كه ملت ها را در برابر طمع استعمار گران بيمه مي كند و راه نفوذ استثماري را براي هميشه مسدود مي سازد.

و از طرف ديگر نفرت خود را با سياست اسلام زدايي دودمان ننگين بني اميه كه با نسبت دروغ به پيامبر گرامي احاديثي را در راستاي سركوبي نهضتها و قيام مردم در برابر حكومت ستمگران، جعل و در ميان مردم منتشر ساخته اند، ابراز مي دارند.

و حديثي را كه از قول خليفه دوم نقل مي كنند كه گفته است :

فأطع الإمام وإن كان عبداً حبشيّاً ، إن ضربك فاصبر ، وإن أمرك بأمر فاصبر ، وإن حرَمَك فاصبر ، وإن ظلمك فاصبر ، وإن أمرك بأمر ينقص دينك فقل: سمع وطاعة ، دمي دون ديني .

سنن البيهقي: 159/8، المصنف لابن أبي شيبة: 737/7، كنز العمال: 778/5، الدر المنثور: 177/2.

در برابر رهبر جامعه اگر چه اجنبي هم باشد، فرمانبردار باش، اگر در حق شما ستم روا داشت صبر كنيد، اگر دستور ناروا صادر كرد، تحمل نماييد، و اگر شما را از حق مسلم خود محروم ساخت بردباري كنيد، و اگر فرمان ضد ديني داد بدون چون و چرا اجرا نماييد، و دين خود را فداي جان خويش گردانيد.

و از همه مهم تر اين كه در روايتي به دروغ و افتراء، از قول رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم نقل كرده اند كه فرموده است:

يكون بعدي أئمة لا يهتدون بهداي ولا يستنون بسنتي ، وسيقوم فيهم رجال قلوبهم قلوب الشياطين في جُثمان أنس . قلت : كيف أصنع يا رسول الله ! إن أدركت ذلك ؟ قال : تسمع وتطيع للأمير وإن ضرب ظهرك وأخذ مالك فاسمع وأطع .

صحيح مسلم: 20/6 ، كتاب الأمارة باب الأمر بلزوم الجماعة ح 51.

پيشواياني بعد از من خواهند آمد كه نه از هدايت هاي من بهره اي برده اند و نه به سنت من عمل مي كنند، و قلوب آنان همانا قلوب شياطيني است كه در درون جسم آدمي قرار گرفته باشد.

راوي مي پرسد: اگر چنين عصري را درك نموديم وظيفه ما چيست؟

حضرت فرمود: تكليف شما پيروي از اين چنين حاكمان جور است، اگر شما را مورد ضرب و شتم قرار دهند، و اموال شما را غارت نمايند، وظيفه شما اطاعت و فرمان بردن است.

و با توجه به اين چنين روايات ساختگي است كه فقهاء اهل سنت هرگونه قيام در برابر حاكم جائر را محكوم نموده و جايز نمي شمارند.

نووي عالم بلند آوازه اهل سنت مي گويد:

وأمّا الخروج عليهم وقتالهم فحرام بإجماع المسلمين وإن كانوا فسقة ظالمين ، وقد تظاهرت الأحاديث بمعني ما ذكرته ، وأجمع أهل السنة أنه لا ينعزل السلطان بالفسق .

شرح مسلم للنووي: 229/12.

قيام و مبارزه با حاكمان - اگر چه اين حاكمان فاسق و ستمگر باشند - به اجماع مسلمين (البته مسلمين فريب خورده دستگاه جور) حرام است. و حاكم جامعه با ارتكاب ستم از منصب خويش عزل نخواهد شد.

وهكذا عن التفتازاني في شرح المقاصد والقاضي الإيجي في المواقف .

شرح المقاصد ج 2 ، ص71 ؛ المواقف: 349/8.

همين سخن را تفتازاني و ايجي از بنيان گذاران مكتب كلامي اهل سنت گفته اند.

چقدر فرق است ميان پيشواي يك ملتي كه مي گويد :

فأطع الإمام... إن ضربك فاصبر ، وإن أمرك بأمر فاصبر ، وإن حرَمَك فاصبر ، وإن ظلمك فاصبر ، وإن أمرك بأمر ينقص دينك فقل : سمع وطاعة ، دمي دون ديني.

و ميان رهبر جامعه اي كه فرياد مي كند :

من رأي سلطانا جائرا... يعمل في عباد الله بالاثم والعدوان ثمّ لم يغيّر بقول ولا فعل ، كان حقيقاً علي الله أن يدخله مدخله.

تاريخ الطبري ج4 ، ص 304 ، باب : ذكر اسماء من قتل من بني هاشم مع الحسين عليه السلام و عدد من قتل من كل قبيلة من القبائل التي قاتلته ؛ الكامل في التاريخ - ابن أثير جزري - ج 4، ص 48، باب : مقتل الحسين رضي الله عنه ، بحار الأنوار ج 44 ، ص 382 ، باب : ما جري عليه بعد بيعة الناس ليزيد إلي شهادته .

هر كس سلطان ستمگري را ديد ... در ميان مسلمين با گناه و دشمني و مخالفت با حق حكمراني مي كند و به هيچ شيوه اي ( اعم از گفتار و عمل ) قابل تغيير و اصلاح نيست ، بر خداوند سزاوار است كه او را در جايگاه واقعيش ( جهنم ) وارد كند .

و لذا امروز مي بينيم كه دشمنان اسلام بويژه امريكا با تمام توان و امكانات به مبارزه با اين فرهنگ شورش و قيام در برابر استبداد در آمده ولي سياستهاي اسلام كشورهاي ديگر را كه روحيه سازش با استبداد را از رهبران خويش به ارث برده اند، تأييد مي كند.

6 - وحدت هماهنگي ميان امت اسلامي:

يكي از بركات پربار عزاداري و گريه براي حضرت سيّد الشهداء عليه السلام ، وحدت و هماهنگي ميان اقشار مختلف اسلامي است كه در سايه گردهم آيي مردم در ايام سوگواري حضرت در مساجد و تكايا و در سينه زني هاي خيابان ها است.

و اين گردهم آيي ها، ناله ها و سينه زني هاي هماهنگ، قلبهاي مردم را با يكديگر نزديك نموده و كدورت ها را مرتفع ساخته و باعث يكپارچگي ملت اسلامي مي شود و از جمعيت پراكنده قدرت بزرگ مي سازد و ملت اسلامي را در برابر نفوذ دشمنان بيمه مي كند.

امام خميني قدس سره مي فرمايد: ما ملّتِ گريه سياسي هستيم كه با همين اشك، سيل جريان مي دهيم و خرد مي كنيم سدهايي كه در مقابل اسلام ايستاده است .

صحيفه نور ج 13 ص 156

همين گريه است كه كارها را پيش برده است، همين اجتماعات است كه مردم را بيدار مي كنند.

صحيفه نور ج 13 ص 157.

همه روضه بخوانند، همه گريه بكنند، از اين هماهنگ تر چه؟ شما در كجا سراغ داريد كه يك ملّتي اين طور هماهنگ بشود؟ كِي اين ها را هماهنگ كرده؟ اين ها را سيّد الشهداء عليه السلام هماهنگ كرده است... در كجاي عالم سراغ داريد مردم اين طور هماهنگ باشند... اين هماهنگي را از دست ندهيد .

صحيفه نور ج 10 ص 217.

براي اطلاع بيشتر به كتاب فلسفه عزاداري نوشته محمدي نيا ص 56 به بعد مراجعه شود.


موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر (عج)



Share
41 | محسن | Iran - Tehran | ٢٠:١١ - ٢١ آذر ١٣٩٠ |
11
 
0
پاسخ نظر
گروه پاسخ به شبهات اولا به شما بگويم اگر به من هم پول داده مي شد که بيايم و پشت اينترنت بشينم عقايد گروهي را تبليغ کنم مطمئن باش اينقدر وقت مي گذاشتم که تمام عقايد شما را تک تک چون کاغذ مچاله اي در زباله دان بياندازم. من از خودم وقت مي گذارم و اميدوارم خداوند قبول کند و مثل شما حقوق بگير اين دولت نامرد نيستم. و اما بعد 1- الف) خود شما از اين جمله چيزي مي فهميد "سخن از فلان كتاب نيست ؛ سخن از صحيح بخاري و صحيح مسلم است ! اگر اهل سنت هستيد ، اجماع اهل سنت بر صحيح بودن تمام روايات اين دو كتاب است ؛ جداي از اينكه در خود قرآن لعن شخص به صورت مشخص در ميان مسلمانان نيز آمده است ! "" خوب که چي نتيجه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ب. فرموده‌ايد «آيا از قران مدركي داريد براي اينكه بايد به هركسي (طبق اصطلاح اهل سنت) صحابي بود ، احترام بگذاريم ؟ با اينكه گروهي از انها به نص صريح قرآن ايمان نداشتند و تنها اسلام ظاهري بود ،گروهي همسر پيامبر را متهم به فحشا كردند و...» بنده نگفتم به هر کسي صحابي بود احترام بگذار گفتم در حالت کلي به آنها بايد احترام بگذاريم. منظور بنده اين است که بايد به ياران پيغمبر احترم گذاشت حال ممکن است در بين آنها کسب نيز به ظاهر اسلام آورده باشد که ما نمي دانيم ولي اين دليل نمي شود که شما بيايي و باز هم مي گويم خودت را جاي خدا بگذاري و قضاوت کني. و آياتي که در مورد مقام والاي ياران پيامبر است به شره زير است A خداوند مي فرمايد:« إِنَّ الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ هَاجَرُواْ وَ جَهَدُواْ بِأَمْوَلِهِمْ وَ أَنفُسِهِمْ فىِ سَبِيلِ اللَّهِ وَ الَّذِينَ ءَاوَواْ وَّ نَصَرُواْ أُوْلَئکَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ وَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ لَمْ يهَُاجِرُواْ مَا لَکمُ مِّن وَلَيَتهِِم مِّن شىَ ْءٍ حَتىَ يهَُاجِرُواْ وَ إِنِ اسْتَنصَرُوکُمْ فىِ الدِّينِ فَعَلَيْکُمُ النَّصْرُ إِلَّا عَلىَ قَوْمِ بَيْنَکُمْ وَ بَيْنهَُم مِّيثَقٌ وَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ، وَ الَّذِينَ کَفَرُواْ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ إِلَّا تَفْعَلُوهُ تَکُن فِتْنَةٌ فىِ الْأَرْضِ وَ فَسَادٌ کَبِيرٌ، وَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ هَاجَرُواْ وَ جَهَدُواْ فىِ سَبِيلِ اللَّهِ وَ الَّذِينَ ءَاوَواْ وَّ نَصَرُواْ أُوْلَئکَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لهَُّم مَّغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ کَرِيمٌ، وَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ مِن بَعْدُ وَ هَاجَرُواْ وَ جَهَدُواْ مَعَکُمْ فَأُوْلَئکَ مِنکمُ ْ وَ أُوْلُواْ الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلىَ بِبَعْضٍ فىِ کِتَبِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بِکلُ ِّ شىَ ْءٍ عَلِيمُ» (سوره انفال آيات 72 تا 75) ترجمه: «'کسانى که ايمان آوردند و هجرت نمودند و با اموال و جانهاى خود در راه خدا جهاد کردند، و آنها که پناه دادند و يارى نمودند، آنها ياران يکديگرند و آنها که ايمان آوردند و مهاجرت نکردند، هيچ گونه ولايت (دوستى و تعهّدى ) در برابر آنها نداريد تا هجرت کنند! و (تنها) اگر در (حفظ) دين (خود) از شما يارى طلبند، بر شماست که آنها را يارى کنيد، جز بر ضدّ گروهى که ميان شما و آنها، پيمان (ترک مخاصمه) است و خداوند به آنچه عمل مى کنيد، بيناست. کسانى که کافر شدند، اولياء (و ياوران و مدافعان) يکديگرند اگر (اين دستور را) انجام ندهيد، فتنه و فساد عظيمى در زمين روى مى دهد. و آنها که ايمان آوردند و هجرت نمودند و در راه خدا جهاد کردند، و آنها که پناه دادند و يارى نمودند، آنان مؤمنان حقيقى اند براى آنها، آمرزش (و رحمت خدا) و روزى شايسته اى است. و کسانى که بعداً ايمان آوردند و هجرت کردند و با شما جهاد نمودند، از شما هستند و خويشاوندان نسبت به يکديگر، در احکامى که خدا مقرّر داشته، (از ديگران) سزاوارترند خداوند به همه چيز داناست». B لِلْفُقَرَاء الْمُهَاجِرِينَ الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِن دِيارِهِمْ وَأَمْوَالِهِمْ يَبْتَغُونَ فَضْلاً مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَاناً وَيَنصُرُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُوْلَئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ?. (الحشر: 8). «همچنين غنايم از آنِ فقراي مهاجريني است که از خانه و کاشانه و اموال خود بيرون رانده شده‌اند، آن کساني که فضل خدا و خشنودي او را مي‌خواهند، و خدا و پيغمبرش را ياري مي‌دهند، اينان راستانند». C مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُمْ تَراهُمْ رُكَّعاً سُجَّداً يَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اللَّهِ وَ رِضْواناً سيماهُمْ في‏ وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْراةِ وَ مَثَلُهُمْ فِي الْإِنْجيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوى‏ عَلى‏ سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظيماً. الفتح / 29. محمّد (ص) فرستاده خداست و افرادى كه با او هستند در برابر كفّار سرسخت و شديد، و در ميان خود مهربانند پيوسته آن‌ها را در حال ركوع و سجود مى‏بينى در حالى كه همواره فضل خدا و رضاى او را مى‏طلبند نشانه آن‌ها در صورتشان از اثر سجده نمايان است اين وصف آنان در تورات و وصف آنان در انجيل است، همانند زراعتى كه جوانه‏هاى خود را خارج ساخته، سپس به تقويت آن پرداخته تا محكم شده و بر پاى خود ايستاده است و بقدرى نموّ و رشد كرده كه زارعان را به شگفتى وامى‏دارد اين براى آن است كه كافران را به خشم آورد (ولى) كسانى از آن‌ها را كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام داده‏اند، خداوند وعده آمرزش و اجر عظيمى داده است. و شما بايد مثل اين آيه رفتا کني D وَالَّذِينَ جَاؤُوا مِن بَعْدِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَلِإِخْوَانِنَا الَّذِينَ سَبَقُونَا بِالْإِيمَانِ وَلاَ تَجْعَلْ فِي قُلُوبِنَا غِلّاً لِّلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنَا إِنَّكَ رَؤُوفٌ رَّحِيمٌ?. (الحشر: 10). کساني که پس از مهاجرين و انصار به دنيا مي‌آيند، مي‌گويند: پروردگارا! ما را و برادران ما را که در ايمان آوردن بر ما پيشي گرفته‌اند بيامرز، وکينه‌اي نسبت به مؤمنان در دلهايمان جاي مده، پروردگارا! تو داراي رأفت و رحمت فراواني هستي... ». ج. فرموده‌ايد «شما نمي‌توانيد ، نه اينكه نخواهيد ! چون وارد شدن به جزئيات تاريخي ، مسلم است به اعتراف به حقانيت نظر شيعه (همانطور كه در شماره 4 به سرعت مجبور به اعتراف شديد)» خوب نتيجه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ واقعا که؟؟؟؟ منظور بنده اين است تا وقتي قرآن در باب مساله اي اظهار نظر کرده است حماقت است سراغ ديگري رفتن 2- فرموديد<<آيا شما خود پيامبر (ص) را ديده‌ايد كه سنت هاي ايشان را انجام دهيد ؟ يا سنت‌هاي رسول خدا(ص) از طريق ديگران (يا اهل بيت يا صحابه) براي شما نقل شده است ؟! اگر بگوييد خود ديده ايد دروغ گفته ايد ؛ اگر بگوييد علم غيب داريد ، دروغ گفته ايد ؛ و اگر بگوييد از طريق ديگران به شما رسيده‌است ، اين ديگران كيست ؟ ابوبكر ؟ عمر ؟ ابوهريره ؟ عائشه ؟ معاويه ؟ يا اهل بيت ؟>> اينقدر اگر اگر نکنيد. مطلب بالا را کامل نخواندي. قبلا هم گفتم سنت عملي را از هر کدام از اين افراد بگيريد(نماز، روزه و ....) يکي است مهم اعتقادات است که از قران مي گيريم. من خود از شما بهتر مي دانم که گفته پيامبر از طريق احاديث منتقل مي شود. 3-من نمي دانم يک مطلب را چند بار بگويم گفتم شما خودت را جاي خدا نگذار. به من بگو کدام آيه قران گفته شما مي تواني لعنت بفرستي عزيزم لعنت عيسي و دادود کلي است شما هم مي تواني اينطوري لعنت کني. متاسفانه شما جمله را مي خواني و استدلال مي کني و مفهوم را نمي گيري راحتت کنم شما نمي تواني نسبت به کسي که مطمئن نيستي که آيا واقعا جهنمي است يا نه لعنت بفرستي مگر اينکه مطمئن باشي. 4- من به حقانيت قران اعتراف کردم نه شما. يعني چي اميد است مگر مسابقه فوتبال است. خداوند همه ما هدايت کند. 5- شما فرموديد<<شما بگوييد تنها از قرآن ! آيا چون شما گفته‌ايد ما بايد روش درست بحث را خراب كنيم ؟ شايد شما بگوييد فقط از كتاب سلمان رشدي استدلال كنيد ! آيا هر شرطي شما براي مناظره بگذاريد بايد قبول شود ؟ >> منظورتان از روش بحث درست چيست. وقتي من حديث جعلي شما را قبول ندارم و شما هم حديث من را قبول نداريد. چه بايد کرد؟؟؟ و علاوه بر آن اين مساله يعني عزاداري که قسمت مهمي از مذهب شما است و يک مساله عقيدتي است حتما بايد براي آن آيه در قران باشد و اگر غير اين باشد خرافه اي بيش نيست . قران مسائل جزئي تر را توضيح داده چرا در مورد عربده کشي و خودزني شما که خيلي هم مهم است نگفته؟؟؟؟؟؟؟؟ 6- من مسلمانم برچسب نزنيد شما يک آيه از قران در مورد عزاداري که دو ماهتان را بودجه ها خرج مي کنيد و وقتها تلف مي کنيد و روزها تعطيل مي کنيد بياوريد چطور ممکن است در مورد يک مساله به اين مهمي در قران که قسمت مهمي از دين شما را تشکيل مي دهد نيامده باشد. اصلا بگو ببينم اي منتظران امام زمان شما يک آيه در قران بياوريد که به وجود فرد غائبي که ما بايد منتظرش باشيم اشاره کرده باشد. اصلا بگو ببينم شما يک آيه از قران براي اين قبر پرستي هايتان که نصف دينتان را تشکيل داده بياورد اصلا بگو ببينم شما يک آيه از قران در مورد اين اصل امامتتان بياوريد اين ديگر اصل است اين چطور اصلي است که در قران به آن اشاره نشده ؟ اصلا بگو ببينم اگر اين مورادي را که گفتم برداريد از دين پوچاليتان چيزي باقي مي ماند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ 7- شما فرموديد<<اما چند روز عزاداري كه به كوري هم منجر نمي‌شود ، با صبر در مصيبت تنافي دارد >>. مشکلي نيست شما هم مثل يعقوب اگر فرزندت گم شد انقد گريه کن تا کور شوي ولي حق نداري بدعتي وارد دين کني گريه کردن يعقوب به خودش ربط دارد و بدعت تو چي؟ عربده کشي تو چي؟ خود زني توچي؟ به هزاران انساني که بعد از تو مي آيند ربط دارد. تو اصلا خود را نزن ولي به خاطر همين بدعت بايد جواب پس دهي. 7-8- چه جالب فتواي جديد ""اگر شيعه يا سني نباشي پس حتما قران را قبول نداري "" بگم سر در ساختمانها بنويسند. بنده نگفتم ادعاي شيعه ؟ چون من شيعه نمي شناسم؟ اين ادعاي شيعه نبود ادعاي مسلمانان است. خداييش اين اصل امامت، که وارد دين کرديد يک کلمه هم در قران در مورد آمده بابا شما ديگه کي هستيد؟؟؟ خيلي باحاليد؟؟؟ باز هم اعلام مي کنم. حاضرم با استفاده از قران پوچ بودن تمام خرافاتي چون عزاداري، زيارت قبور، امامت را ثابت کنم حتي اگر شما تمام مراجع و شيوخ خود را نيز جمع کنيد. دلايل شما در اثبات ادعاهايتان اينقدر کودکانه و خنده دار است که به راحتي دستتان را رو خواهد کرد.

پاسخ:

با سلام
دوست گرامي
اما در مقدمه : بسياري از اعضاي گروه پاسخ به شبهات حتي براي كار در سايت و خدمت به مذهب اهل بيت حقوق نمي‌گيرند ؛ چه رسد به حقوق گرفتن از ارگان و يا موسسه و دولتي خاص ؛ جداي از اينكه اين موسسه به هيچ ارگان و اداره‌اي وابسته نيست !
و اما بعد
1. ا. گفته‌ايد «خود شما از اين جمله چيزي مي فهميد "سخن از فلان كتاب نيست ؛ سخن از صحيح بخاري و صحيح مسلم است ! اگر اهل سنت هستيد ، اجماع اهل سنت بر صحيح بودن تمام روايات اين دو كتاب است» اين بدان معني است كه در صحيح بخاري و مسلم كه كل اهل سنت اجماع بر قبول روايات آن دارند ، لعن شدن صحابه رسول خدا (ص) توسط صحابه رسول خدا (ص) آمده است !
ب. در ادامه هم گفته‌ايم «جداي از اينكه در خود قرآن لعن شخص به صورت مشخص در ميان مسلمانان نيز آمده است » و بعد شما گفته‌ايد «خوب که چي نتيجه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟»
يعني آيا قران براي شما مهم نيست ؟ مگر شما ادعاي اثبات دين از قرآن نداشتيد ؟ ايا در قرآن دستور به لعن داده شده است ؟ يا خير؟ ايا لعن مسلمان در قران به صورت مشخص آمده است يا خير؟ آيا لعن كفار به صورت مشخص در قرآن آمده است يا خير؟ ؟ به اين معني است كه لعن امري خلاف عقل نيست ؛ لعن امري نيست كه به سبب آن شخص يا جهنمي شود يا سودي نبرد ؛ بلكه در قرآن در بسياري موارد دستور به لعن داده شده است ؛ چيزي كه شما منكر آن بوديد .
2. فرموده‌ايد «بنده نگفتم به هر کسي صحابي بود احترام بگذار گفتم در حالت کلي به آنها بايد احترام بگذاريم. منظور بنده اين است که بايد به ياران پيغمبر احترم گذاشت حال ممکن است در بين آنها کسب نيز به ظاهر اسلام آورده باشد که ما نمي دانيم ولي اين دليل نمي شود که شما بيايي و باز هم مي گويم خودت را جاي خدا بگذاري و قضاوت کني»
ما نيز خود را به جاي خداوند نمي‌گذاريم ؛ ما صحابه را سه گروه مي‌دانيم :
ا. گروهي كه بر ديني كه رسول خدا (ص) آورد پا برجا بودند و ما آنها را مدح مي‌كنيم
ب. گروهي كه وضعيت آنها مشخص نيست ، و ما در مورد آنها سكوت مي‌كنيم و به حرمت رسول خدا (ص) با آنها كاري نداريم و حتي صحبت رسول خدا (ص) را براي آنها افتخاري بزرگ مي‌دانيم
ج. گروهي كه ثابت شده است كارهاي ناشايست انجام داده‌اند ؛ و به دستور خداوند وقتي براي ما ثابت شد آنها كار ناشايست كرده‌اند از آنها ابراز بي‌زاري مي‌كنيم ؛ و واقعيت امر آنها به دست خداست .
آيا اگر كسي گناهي مرتكب شد كه حد دارد ، بايد بگوييم او شايد بهشتي بميرد پس او را حد نزنيد ؟ نبايد خود را به جاي خدا بگذاريد ؟!
اما آياتي كه آورديد :
ا. در آن لفظ «آمنوا» آمده است و قيد ايمان ، براي بسياري از صحابه به نص آيه قران ثابت نيست «لا تقولوا آمنا بل قولوا اسلمنا ولما يدخل الايمان في قلوبكم»
ب. در آيه دوم اين قيود آمده است «فقراء – مهاجرين – ابتغاء فضل الله – نصرت خداوند و رسولش» اگر كسي اين خصوصيات را داشت قطعا ممدوح است ؛ اما خود شما بگوييد آيا عموم صحابه اينگونه بودند ؟
ج. آيه سوم كه به صورت مفصل پاسخ داده شده است
بنا بر اين طبق آيه قرآن «لا تقولوا امنا بل قولوا اسلمنا» نمي‌توانيد اين آيات را مدح عمومي براي صحابه بدانيد ! آيا شما مي‌خواهيد «نومن ببعض ونكفر ببعض» باشيد ؟
3. گفته ايد «اينقدر اگر اگر نکنيد. مطلب بالا را کامل نخواندي. قبلا هم گفتم سنت عملي را از هر کدام از اين افراد بگيريد(نماز، روزه و ....) يکي است مهم اعتقادات است که از قران مي گيريم. من خود از شما بهتر مي دانم که گفته پيامبر از طريق احاديث منتقل مي شود»
آيا خداوند در مورد مسائل شرعي حكم دارد يا خير؟ آيا خداوند فرموده است «ومن لم يحكم بما انزل الله فاولئك هم الفاسقون» و... اگر دارد پس چرا مي‌گوييد « سنت عملي را از هر کدام از اين افراد بگيريد(نماز، روزه و ....) يکي است مهم اعتقادات است»!!! آيا نبايد حكم درست الهي را به دست بياوريم ؟!
آيا خداوند در قرآن مسائل شرعي (و نه عقائدي) را حدود الله مي‌داند يا خير؟ «تلك حدود الله ومن يتعد حدود الله فاولئك هم الظالمون»
اگر واقعا تابع قرآن هستيد ، بايد در مسائل غير اعتقادي نيز به دنبال حكم واقعي الهي و حدود درست الهي باشيد ؛ تا جهنمي نشويد ! نه اينكه من در مسائل احكام از هر كسي خواستم تبعيت كنم !!!

4. گفته‌ايد «شما نمي تواني نسبت به کسي که مطمئن نيستي که آيا واقعا جهنمي است يا نه لعنت بفرستي مگر اينکه مطمئن باشي» خوب اگر چنين كنيم چه مي‌شود ؟ (ما كه براي شما لعن اشخاص را در قرآن ثابت كرديم و شما نمي‌خواهيد قبول كنيد) بر فرض ما لعنت اشخاص كرديم ؛ آيا جهنمي مي‌شويم ؟ آيا يقين داريد اين حرام است ؟اگر عملي حرام است ، پس صحابه مرتكب حرام شده‌اند و ديگر عدالت صحابه معني ندارد ، و اگر عملي جايز است ، پس چرا از آن نهي مي‌كنيد ؟
5. گفته‌ايد «منظورتان از روش بحث درست چيست. وقتي من حديث جعلي شما را قبول ندارم و شما هم حديث من را قبول نداريد. چه بايد کرد؟؟؟»
راه حل مشخص است ؛ درست است كه ما روايات شما را قبول نداريم ولي شما كه قبول داريد ؛ پس ما مي‌توانيم بر ضد شما به آن استدلال كنيم ؛ همانطور كه وقتي بر ضد مسيحي مي‌خواهيم استدلال كنيم ، به كتاب او استدلال مي‌كنيم با اينكه اين كتاب را قبول نداريم .
البته مي گوييد حديث جعلي ما را ! ما در اين جوابيه روايات اهل سنت را آورديم و علماي اهل سنت هم آن را صحيح مي‌دانند !
6. گفته‌ايد «و علاوه بر آن اين مساله يعني عزاداري که قسمت مهمي از مذهب شما است و يک مساله عقيدتي است حتما بايد براي آن آيه در قران باشد و اگر غير اين باشد خرافه اي بيش نيست»!!!
عزاداري يك مساله فقهي است و نه عقيدتي ! ظاهرا شما هنوز فرق بين مسائل فقهي و عقيدتي را نمي‌دانيد !
البته از شما سوال داريم كه اهل سنت خلافت ابوبكر و عمر را جزو مسائل عقيدتي مي‌دانند ! آيا در مورد خلافت آنها در قرآن چيزي آمده است ؟
7. روش شما اين است كه وقتي در مسائلي كه قبلا مطرح كرده‌ايد عجز در پاسخگويي پيدا كنيد ، مسائل جديدي را مطرح مي كنيد ! كه جواب آنها نيز ساده است ؛ اما براي اينكه بحث به صورت علمي ادامه پيدا كند فعلا جواب مسائل قبلي را بدهيد !
8. گفته‌ايد «مشکلي نيست شما هم مثل يعقوب اگر فرزندت گم شد انقد گريه کن تا کور شوي ولي حق نداري بدعتي وارد دين کني گريه کردن يعقوب به خودش ربط دارد و بدعت تو چي؟ عربده کشي تو چي؟ خود زني توچي؟ به هزاران انساني که بعد از تو مي آيند ربط دارد. تو اصلا خود را نزن ولي به خاطر همين بدعت بايد جواب پس دهي»!!!
ا. گريه يعقوب كه در قرآن آمده است ربطي به هزاران نفر بعد از او نداشت ؛ اما عزاداري ما ربط دارد ؟!!!
ب. گريه كردن يعقوب تا نابينا شد ، در فراق عزيز بود ، ما نيز در فراق عزيز چنين مي‌كنيم ؛ حسين عزيز ما است ؛ و دشمن شما و خلفاي شما ؛ و به همين علت براي شما عزيز نيست ؛ اگر عزيز بود شما نيز در فراق او صبر ازدست مي‌داديد ! البته جالب است كه شما گريه كردن تا كور شدن را جايز مي‌دانيد ولي صدا به ناله بلند كردن را خير !
9. فرموده‌ايد « چه جالب فتواي جديد ""اگر شيعه يا سني نباشي پس حتما قران را قبول نداري "" بگم سر در ساختمانها بنويسند» خير لازم نيست ؛ اين مطلب در همه قرآن ها موجود است !‌ زيرا بايد به سنت رسول خدا عمل كرد و اين سنت منحصر است يا در روايات شيعه و يا در روايات اهل سنت ؛ سنت را يا شيعه نقل كرده و يا سني ؛ و اگر قبول نداشته باشيد سنت را قبول نداريد و اگر سنت را قبول نداشته باشيد ، قرآن را قبول نداريد !
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات

42 | س-و | | ١٦:٥٢ - ٠١ آذر ١٣٩١ |
باسمه تعالي در برنامه حبل المتين 30/ 08/91 برادر اهل سنت از پيرانشهر گفت پيامبر (ص) سر قبر مادر ش به صورت دسته جمعي گريه وعزاداري نکرد .در جواب عزيز در اصل انجام عمل مشکلي که نداريد ؟؟ پيامبر به مستمندان به صورت انفرادي کمک مي کرد حالا اگر ما بياييم به صورت منطم ودسته جمعي ماهي يک بار مثلا در روستا ها و کوجه ها و خيابان دم در خانه مستمندان رفته به آنها کمک کنيم اشکال دارد؟ يا مرتکب گناه شديم ؟
43 | رضا | | ١٣:٥٨ - ٠٢ آذر ١٣٩١ |
چه دليلي براي عزاداري امام حسين ع وجود دارد؟ چرا براي کسي که 1400 سال پيش کشته شده عزاداري کرد؟ افراد زيادي در طول تاريخ با وضع مشابه امام حسين کشته شده اند. خلاصه اينکه فلسفه عزاداري امام حسن چيست؟ آخه اين هم شد جواب: خودتون را بذاريد جاي مخاطب، به نظر شما با اين حرف ها بايد قانع بشه؟

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
تا يزيديان و دوستداران آنها وجود دارند حسين ع هم زنده است و مبارزه باقيست بايد ميدان حضور ما مشخص باشد. اگر براي حسين ع هم عزاداري نمي شد براحتي همچون واقعه عظيم غدير به فراموشي سپرده شده و بلكه انكار مي شد. اگر اين واقعه زنده نگه داشته نشود و ظالمان و منافقان براي مردم شناسايي و معرفي نشوند چگونه بتوان انحراف عظيم صدر اسلام را ثابت كرد؟ اين واقعه عظيم است كه با ماندگاري خود به همه اعلام مي كند: كه اي مسلمان! در صدر اسلام و پس از رسول الله ص و در طول 50 سال آنقدر مردم عوض شدند كه فرزند او را كه بارها او را بر دوش رسول الله ص ديده و روايات فراوان در مورد او شنيده بودند را بر فردي عوضي و كافر همچون يزيدي كه به تصريح منابع تاريخي پيامبر را قبول نداشت و علنا شرابي كه قرآن صراحت بر حرمت آن دارد را جلوي همان مسلمانان مي خورد و دوباره جلوي همان مردم، امام جماعت شده و به او اقندا كرده و نماز مي خواندند ترجيح دادند و ناجوانمردانه جلوي زن و بچه اش او و اصحاب و اولادش را با لب تشنه سر بريدند!!!!
اين يك تلنگري به ما هم مي تواند باشد كه مال پرستي مي تواند تا اين حد اعتقاد انسان را عوض كند.
در آدرسهاي زير مي توانيد توضيحات بيشتري را مطالعه كنيد:
در اين آدرس هم مي توانيد به تفصيل بيشتر در مورد فلسفه و ريشه قيام حسيني آشنا شويد:
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
(1)
44 | عالم مقدس ملكوت | Iran - Tehran | ١٦:٠٤ - ٠٥ آذر ١٣٩١ |
بسم الله و الصلاه و السلام علي رسول الله السلام عليكم و رحمه الله بايد به جناب محسن ( كاربر 41 ) عرض كرد شما كه براحتي بدون علم يقيني به اين موسسه تحقيقاتي تهمت حقوق بگير را ميزنيد ايا قران به شما چنين دستوري داده يا فرموده : اجتنبوا كثيرا من الظن ان بعض الظن اثم و لا تجسسوا ! چه طور در اداب و اخلاق و معاشرات خود قران را داخل نميكنيد و بعد ادعاي حكم بودن قران را در عقايد داريد ؟؟؟ متسافانه وقتي مروت و انسانيت برود دين هم ميرود و لو اينكه ظاهري از ان باقي باشد ... وقتي شما عزاداري براي بزرگترين مصيبت عالم خلقت كه شهادت مظلومانه سبط النبي الخاتم ان هم با ان طرز فجيع است را بيهوده و وقت گذراندن ميخوانيد ديگر چه جايي براي بصيرت شما در دين ميماند ؟؟؟؟ اياشهادت حسين توهين به الله نبوده ؟؟ توهين و دهن كجي به رسول خدا كه اجرش موده القربي بوده نبوده ؟؟؟ ايا الله در زمان و مكان حصر هست كه بگوييد اكنون 1373 سال گذشته الله تعالي هم يادش رفته پس شما چرا عزاداري ميكنيد ؟؟؟؟ عاشورا يك حقيقت تلخ بوده كه در هستي اتفاق افتاده و هستي هيچ گاه اين ستم عظيم را فراموش نميكند چه برسد به دوستداران محمد و ال محمد ..... جناب محسن ايا شما وقتي ياد فداكاري هاي مادرت مي افتي كه بر فرض سال ها پيش مرحوم شده گريه نميكني ؟؟؟ ايا دوستداران محمد و ال محمد حق ندارند براي سبط رسول خدا كه با ان طرز فجيع به شهادت رسيده وقتي از ان واقعه ياد ميكنند اشك بريزند و نوحه كنند ؟؟؟؟ مگر الله تعالي نفرموده : يُحِبُّ اللَهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَن ظُلِمَ وَ كَانَ اللَهُ سَمِيعًا عَلِيمًا ايا ظلمي بزرگتر از اين مصيبت كه بر امت اسلام ظلم شده و سبط رسولشان را كشتند و هتك حرمت كردند ؟؟؟؟ عزاداري براي سيد الشهدا امروز مبدل به شعائر الله شده و طبق فرموده قران كسي كه به شعائر الله احترام بگذارد ريشه در تقوا و ايمان دارد .... بنده كه خود يك سري اختلاف با بعض از عقائد شيعه دارم با دو چشم خود معجزات عزاداري حسيني در جذب بي دينان را ديده ام كه چگونه اين روزها جلوگيري از فسادها ميكند ... عينك دشمني را از چشمان خود برداريد تا بنگريد اين كسي كه با لطايف الحيل با او دشمني ميكنيد جان رسول شماست ! حسين مني و انا من حسين
45 | حب الحسين ع | Iran - Kermanshah | ٢٤:٣٢ - ١٨ آذر ١٣٩١ |
باسلام وعرض ادب .بنده خواستم بگويم خيلي ازمسايل کلي راقرآن بيان ميکندوپيامبرتشريح کننده آن است مانندنمازکه خداوندواجب وپيامبر تعدادرکعات وچگونگي خواندن آنراشرح وبيان فرمودندودرموردعزاداري اباعبدالله ع هم درقرآن بصورت کنايه اي راجع بب آن بيان کرده چونکه اگرصراحتا بيان ميشدممکن بوددست دشمنام وتحريفگران به قرآن بازشود وبخواهنداين آيات راازبين ببرندوبهمين منظورقرآن کريم ميفرمايند: اي پيامبربه مردم بگومن درازاي مزدرسالتم نيکي وخوشرفتاري بانزديکانم راازشماميخواهم«مادراين جامعه که بقول دوستمان که فرموده بودبراي کسي که 1400سال پيش کشته شده است چه محبت ولطفي دراين برهه اززمان ميتوانيم به ذي القربي پيغمبربکنيم "جززنده نگه داشتن يادونام آن بزرگوران که حماسه اي رابرپاکرده که تاقيامت مثل ومانندندارد....درجواب فرمايش دوستمان که گفته چه دليلي داردبراي کسي که1400سال پيش کشته شده عزاداري کرد«قران دراين باره ميگويدولاتحسبن الذين قتلوافي سبيل الله امواتا بل احيا عندربهم يرزقون»کساني که درطول تاريخ قيام داشته اندمانندقيام سيدالشهداع بانيت خدايي وظلم ستيزي کامل که باداشتن تنها72نفريارکه شامل اهل بيت خودوبرادران که نوجوان وجوان وکودک واصحاب ايشان که عده اي کم وقليل بودندبانبود اب وغذا وشراط بسيارسخت ايستادگي کردند وتاپاي جان ايستادگي کردندوبانثارخون خودجان تازه اي به پيکره امت جدش واردکردندکه باعث شدمردم آگاه شده واين اگاهي باعث قيامهاي فراواني برضدظالمان ويزيديان شدوهمچنان باعث ظلم ستيزي وبيداري اذهان انسانهاي ازاده دنياميشود.« درموردفرمايش دوستمان که گفته شماقبرپرستيد بايدبگويم اياهرکس به زيارت قبرومدفن کسي برودکه اعتقادداردايشان شخص بزرگيست که اين بزرگي درقران امده ازطريق ايه تطهير بنظرشماايااين کارپرستش غيرخداوشرک است؟بايدبگويم که شماوقتي به مکه که ميرويدوخانه کعبه رازيارت کنيدبنظرشما بوسيدن سنگ سياهي بنام حجرالاسودشرک نيست؟ايادرحجراسماعيل مدفن حضرت اسماعيل ع وچنپيغمبرديگرست؟اياشمابدورحجراسماعيل هم نميچرخيد؟پس شماهم مشرکيدکه بدورمدفن حضرت اسماعيل ميچرخيد پس زيارت قبرامام حسين ع هم مانعي ندارد.....«
46 | حب الحسين ع | | ٢٤:٥٨ - ١٨ آذر ١٣٩١ |
باسلام . بايدبگويم كه بعضي ازدوستان گفته اندكه چرابايدپس ازگذشت1400سال بعدازواقعه كربلابايدگريه وزاري كرد؟بايدبگويم سوره هايي ماننديوسف لقمان يعقوب نوح بقره و...خيلي ازسوره هاداستان كساني ازتاريخ گذشته كه برخي پيغمبروبرخي انسانهاي صالح بوده اندرابيان ميكندومابايدتاقيام قيامت كه انسا ن وقران وجودداردبفرض سوره يوسف ع رابخوانيم وازاويادكنيم وبنظرشماآياقرآن ازاينكه اين داستانهارابيان ميكندنميخواهدمسايل ديگر رابه مابفهماند؟اياقيام وشهادت سبط النبي ص كه بايارانش براي زنده نگهداشتن دين قيام كرده وجان خودرافداي بشريت كردندوراه ظلماني وناهموار وتاريك بشريت راروشن نكرده وهموارنساختند؟اياقران نميخواهدبابيان ماجراي ذبح اسماعيل كه براي امتحان پدرش ابراهيم ع بودبه مابفماندباشهادت حسين كه ذبح عظيم بودبه ماياداورشود؟
47 | منتقد | | ٢٢:٤٢ - ١٧ دي ١٣٩١ |
سلام عليکم آيا روايتِ*هيچ روزي بر علويان بعد از روز کربلا سخت تر و مصيبت بارتر از يوم فخ نبوده‌است.* از امام جواد (عليه السلام) در کتب شيعه وجود دارد؟ با سپاس فراوان

پاسخ:
باسلام
دوست گرامي
اين روايت امام جواد عليه السلام كه فرمودند: َ«لمْ يَكُنْ لَنَا بَعْدَ الْطَّفِّ مَصْرَعٌ أَعْظَمُ مِنْ فَخ» در بحار الانوارج48 ص 165 بيروت ، دار إحياء التراث العربي‏ و كتاب سر السلسلة العلوية نويسنده : أبي نصر البخاري «سني مذهب » چاپ : الأولى ،سال چاپ : 1413 - 1371 ص 14 و ديگر منابع نقل شده است
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
48 | منتقد | Iran - Tehran | ١٦:١٤ - ١٨ دي ١٣٩١ |
سلام عليکم و رحمة الله با تشکر از پاسختان آيا از نظر سندي هم اين روايت *صحيح* مي باشد؟ آيا واقعاً امام جواد (عليه السلام) اينچنين سخني فرموده اند؟ مگر قيام فخ بين زيدي ها و عباسي ها نبوده است؟ مگر *حسين بن علي بن حسن(مثلث) بن حسن(مثني) بن امام حسن(ع) بن امام علي(ع)*از اعيان و ائمه زيديه نبوده است؟ مگر زماني که امام عصر (امام کاظم(ع)) در بين مردم مي باشند نبايد هرگونه قيام و جهاد بر ضد ظلمه و کفار با فتوا و رخصت ايشان باشد؟ با سپاس فراوان و به عزيزان پاسخ به شبهات

پاسخ:
باسلام
دوست گرامي
اين روايت از كتاب ابو نصر بخاري نقل شده است كه به صورت مرسل است ولي روايات فروان ديگر از پيامبر صلي الله عليه وآله و ساير ائمه عليهم السلام درباره مدح شهيد فخ وجود دارد
اما درباره اينكه قيام فخ بين زيدي و عباسي بوده است بايد عرض كنيم كه قيام فخ، قيام علويان بوده است نه زيديان و اين زيديان هستند كه او را از خودشان مي دانند و او ادعاي زيدي بودن نكرده
در تاييد اين حرف اينكه هنگام شروع يا پس از هر قيام علوي نخستين فردي كه از سوي دستگاه خلافت مورد پرسش و بازخواست قرار مي گرفت، امام معصوم ـ عليه السّلام ـ بود. وقتي حسين بن علي قيام كرد (قيام فخ 169 هجري) نيروهاي خليفه قيام را به شدت سركوب كردند و با شكست و شهادت حسين بن علي و اكثر يارانش جنگ پايان يافت، وقتي كه سرهاي آنها را نزد موسي بن عيسي آوردند، امام موسي بن جعفر ـ عليه السّلام ـ حضور داشت. موسي بن عيسي به امام گفت:
اين سر حسين بن علي است؟ امام پاسخ داد: «آري انا لله و انا اليه راجعون. به خدا سوگند او در حالي كه مسلمان صالحي و به عبادت پروردگارش قيام مي كرد و امر به معروف و نهي از منكر مي نمود عمر خود را به پايان برد. او در خانواده خود مانند نداشت.جعفريان، رسول، حيات فكري و سياسي امامان شيعه، قم، انتشارات انصاريان، چاپ ششم، 1381ص390.
با بررسي زندگي ائمه پي مي بريم كه عمق حركت و گستره عمل ائمه فراتر از امور فرهنگي و علمي بوده است و هميشه در فرصت مناسب بر حكام جور مي تاختند و در هدايت احساسات مذهبي و انقلابي علويان در مسير حركت كلّي خويش مي كوشيدند. آن بزرگواران هيچگاه با قيام عليه حكام جور مخالف نبودند، بلكه موقعيّت مناسب و شرايط لازم براي انجام و موفقيّت قيام و تأمين امكانات براي ادامه و استمرار آن در صورت پيروزي را شرط اوليّه و اساسي هر حركتي مي‌دانستند. كاظمي، محمد، قيام هاي شيعه در عصر عباسي، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد، چاپ اول، 1380ص 240
بنابراين قيام هايي كه هدف قيام كنندگان امر به معروف و نهي از منكر و اصلاح اوضاع اجتماعي جامعه و اداي تكليف و رسالت ديني بوده است. ائمه قيام كنندگان و شخصيت آنها را تأئيد كرده اند و در اصلاح حركت و اهدافشان كوشيده اند، و چون خود رأس تشكيلات سياسي و اجتماعي شيعيان و تحت سخت ترين كنترل و فشار قرار داشتند، به منظور حفظ اهداف دراز مدّت، از شركت مستقيم در حركت هاي سريع و كوتاه خودداري كرده اند.كاظمي، محمد، قيام هاي شيعه در عصر عباسي ص243
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
49 | منتقد | | ١٤:٠٠ - ١٩ دي ١٣٩١ |
سلام عليکم و رحمة الله فکر کنم در کل وب فقط وبسايت شما است که شبهات اسلامي را به نحو احسن پاسخ ميدهد. آيا ميتوانم از طريق تماس تلفني هم با موسسه وليعصر(عج) ارتباط برقرار کنم و سوالاتم را بپرسم؟ ........................................................................................................................................................................................... درباره جوابيه اي که داديد واقعاً از شما متشکرم. ببخشيد که با اينچنين لحني از يوم فخ ياد کردم.چون معمولاً قيامهايي که علويان در زمان خلفاي عباسي انجام ميدادند ماهيت زيدي داشت و بوي انحرافِ عقيده به مشام مي رسيد. چنان که در زمان امام صادق (عليه السلام) يکي از نوادگان امام حسن (عليه السلام) به نام *محمد بن عبدالله المحض* خود را مهدي موعود خواند و بر دستگاه خلافت شوريد و محمد نفس الزکية لقب گرفت و به دست عمال خلافت کشته شد.و برادر ديگرش هم ادريس بن عبدالله المحض به شمال آفريقا گريخت و در حدود مراکش حکومتي به نام ادارسة تشکيل داد که اولين حکومتِ _زيدي_ جهان به شمار ميرود. و آن طور که من مي دانم قيام محمد نفس الزکية مورد قبول امام عصر(امام صادق(عليه السلام)) نبوده است. ........................................................................................................................................................................................... و من از پاسخ شما به اين نتيجه رسيدم که در آن زمان علويان به دو گروه زيدي و امامي تقسيم مي شدند. که افرادي مانند:زيد بن علي و قيام کننده فخ و محمد محروق و امامزاده سلطان علي مشهداردهال و ... علويان امامي مذهب بودند و با رضايت از امام عصرشان قيام مي کردند. و افرادي مانند:محمد بن عبدالله المحض و برادرش ادريس (علويان عربستان)و داعي کبير (علويان طبرستان) از علويان منحرف بودند. با تشکر فراوان

پاسخ:
باسلام
دوست گرامي
شما مي توانيد با شماره تلفن مؤسسه به شماره 02517735831 داخلي 118 تماس بگيريد و سؤالاتتان را مطرح فرماييد.
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
(1)
50 | منتقد | Iran - Pol-e Sefīd | ١٣:٠٢ - ٢٠ دي ١٣٩١ |
سلام عليکم و رحمة الله نتيجه گيري من از علويان درست بود يا نه؟(براي چي جواب نداديد!)

پاسخ:
باسلام
دوست گرامي
در زمان ائمه عليهم السلام علويان برخي حسني و برخي حسيني يعني از اولاد امام حسين عليه السلام بودند و عموماً قيامهاي علويان توسط حسنيان صورت مي گرفت اين قيامها برخي از روي ظلمي بود كه دستگاه حاكم يا واليان آنها بر بني هاشم تحميل مي كردند تا زماني كه ظلم ستيزي بود قيامشان مقبول ولي گاهاً ائمه آنها را توصيه به صبر كرده و قيامشان را بي نتيجه مي دانستند ولي گاهاً قيامها با داعيه امامت و پيشوايي بود كه اين قيامها اگر براي خودشان صورت مي گرفت قطعاً باطل بود مانند قيام محمد بن عبدالله و...
تقسيم علويان به زيدي و غير زيدي بنظر صحيح نباشد بلكه زيديان نحله منحرفي بود كه از بين شيعيان پديد آمدند هرچند بعدها در ادامه برخي از علويان را براي رياست بر خود در جهت تشكيل حكومت فراخواندند و آنها هم پذيرفتند مانند علويان طبرستان ولي علويان هاشمي عموماً در خط اهل بيت عليهم السلام بوده اند.
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
(1)
51 | مصطفي | | ١٢:١١ - ١١ بهمن ١٣٩١ |
شيعه در احاديث اهل سنت مذهب شيعه بر اعتقاد به خلافت بلا فصل امير مؤمنان عليه السلام استوار است كه به نصب الهي و تبليغ پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم و امامت ائمه اثني عشر عليهم السلام صورت گرفت . اّما محبّت خدا و اوليايش و دشمني با دشمنان خدا و اوليي خدا لازمه اسلام است . نمى ‏شود كسي مسلمان واقعي باشد امّا دشمنان خدا و رسول و اولياءاللَّه را دوست بدارد؛ چنانكه خداوند متعال مى‏فرمايد :(لَا تَجِدُ قَوْماً يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْعَشِيرَتَهُمْ . . ) مجادله : 22 «نخواهي يافت قومي را كه به خدا و روز قيامت ايمان داشته باشند و دشمنان خدا و رسول را دوست بدارند ، هر چند آنان پدران و فرزندان و برادران و خويشاوندانشان باشند ». 1-احاديث فراواني از طريق شيعه و سني ، از پيامبرخدا صلي الله عليه و آله وسلم نقل شده كه آن حضرت شيعه را برگِ شجره طيّبه در آيه شريفه زير دانسته است : (أَ لَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِي السَّماءِ( . ابراهيم : 24 آيا نديدي كه چگونه خدا مثل زده است : كلمه پاكيزه همچون درخت پاكيزه است ، كه ريشه آن ثابت و استوار و شاخه آن در آسمان است . پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم همچنين فرموده‏ اند : « شيعتنا ورقها » ؛ شيعيان ما برگهاي آن درختند . اكنون تنها به چند منبع حديثي از اهل سنّت در پا نويس ارجاع مى ‏گردد : شواهد التّنزيل حاكم حسكاني ، ج1 ، ص407 ، ح430 و ج1 ، ص408، ح431 و ج2 ، ص203 ، ح837 ؛ المستدرك علي الصحيحين ، حاكم نيسابوري ، ج3 ، ص160؛ تاريخ مدينه دمشق ، ج42 ، ص65 و 66 ؛ ينابيع المودّه قندوزي حنفي ، ص256 عکس سند در پايين http://www.sonnat.net/upload/article/85C85A2D.C426.49AB/R3PWHBVW_pic.gif?rnd= 2-احاديث بسياري نيز گواه است كه پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم شيعيان علي عليه السلام را مصداق ( . . . أُولئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ ) ؛ بيّنه : 7 «آ نان هستند كه بهترين مردم‏اند » دانسته و فرموده است : « هُمْ أَنْتَ وَ شِيعَتُكَ يا عَلِيّ » ؛ يا علي ، آنان ، تو وشيعيان تو هستند . (شواهدالتنزيل ، ج2 ، ص466) در اين مورد نيز به ارائه نشاني چند حديث از كتب اهل سنّت بسنده مى ‏كنيم : شواهد التّنزيل ، ج2، ص460و 461 ، ح1126و ج2، ص464 ، ح1131 ، ج2 ، ص467 ، ح1139 ؛ تفسير روح‏المعاني ، ج30 ، ص207 ؛ جامع‏البيان طبري ، ج30 ، ص171 ؛ الفصول‏المهمّه ابن صبّاغ ، ص123؛ نورالأبصار ، ص87؛ فرائد السّمطين جويني ، ج 1 ، ص155 ، ح118؛ كفايةالطالب ، گنجي شافعي ، ص244 و 245 ؛ تاريخ مدينة دمشق ، ابن عساكر ، ج42 ، ص371 و المناقب خوارزمي ، ص111 ح120؛ تفسير الدُّرالمنثور السيوطي ، ج8 ، ص589 3-از پيامبر خدا صلي الله عليه و آله وسلم همچنين نقل شده كه فرمود :وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ * أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ ، واقعه : 10 - 11 «ذ لك عليّ و شيعته هم السابقون إلي الجنّة » ؛ « ايشان علي و شيعيان او هستند ( كه در رفتن ) به بهشت ، بر ديگران پيشي مى‏گيرند ».(شواهد التّنزيل ، الحاكم الحسكاني ، ج2 ، ص295، ح927) 4-پيامبر خدا صلي الله عليه و آله وسلم بشارت داد كه خداوند ما و شيعيان ما را از يك طينت آفريد : « فيها طينة خلقنا اللَّه عزّ و جلّ منها و خلق منها شيعتنا » . تاريخ مدينة دمشق ، ابن عساكر ، ج42 ، ص65 ؛ بشارةالمصطفي ، ص207 5-حاكم حسكاني از اصبغ بن نباته روايت كرده است كه گفت : از علي عليه السلام شنيدم كه مى ‏فرمود : پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم دست مرا گرفت و فرمود :« برادرم ! در ( ثَواباً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوابِ . . . وَ ما عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ لِلْأَبْرارِ ( آل عمران : 195 و 198) تو ثواب و پاداشي و شيعيانت نيكانند.(شواهد التنزيل ، حاكم حسكاني ، ج1 ، ص178 ، ح189) حالا برادر اهل سنت قضاوت با شماست؟
52 | شيعه حضرت زهرا | | ٢١:٠٣ - ٠٦ اسفند ١٣٩١ |
1بسم الله الرحمن الرحيم من الان ثابت ميکنم که عمر كافراست ) بدعت گذار کافر است ! قال رسول الله صلي الله عليه واله: آَبيَ اللهُ آن يقبلَ عملَ صاحبِ بدعةٍ حتيّ يدع بدعتَه. (۱) خداوند عمل بدعت گذار را تا وقتي که دعوت به بدعتش مي کند قبول نمي کند. قال رسول الله صلي الله عليه و اله: لا يقبل الله لصاحبِ بدعةٍ صوماً و لا صلوةً و لا صدقةً و لا حجّاً و لا عُمرةً و لا جهاداً و...يخرج من الاسلامِ کما تخرج الشعرة من العجين. (۲) خدا هيچ عملي را از قبيل نماز روزه صدقه حج و...از بدعت گذار قبول نمي کند و او از اسلام خارج ميشود... . قال رسول الله صلي الله عليه و اله: اهل البدع شرالخلق و الخليفة (کنزالعمال) اهل بدعت بدترين مخلوقات و موجودات هستند. قال رسول الله صلي الله عليه واله: اهل البدع کلاب اهل النار (کنزالعمال) اهل بدعت سگ هاي اهل آتش هستند. عنه في قوله تعالي: إِنَّ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَ كانُوا شِيَعاً هم اصحاب البدع و اصحاب الاهواء ليس لهم توبة. انا منهم بريء و هم مني بُراء. (کنزالعمال) پيامبر اکرم صلي الله عليه واله درباره اين آيه قرآن: "كسانى كه دين خويش را پراكنده كردند و گروه گروه شدند" فرمودند آنها اهل بدعت و اصحاب و ياران هوا و هوس هستند . براي ايشان توبه اي نيست. من از ايشان بيزارم و ايشان نيز از من بيزارند. تا اينجا از کتب اهل سنت اثبات شد که بدعت گذار کافر است. حال سوال اينجاست که آيا عمر بدعت گذار بوده است يا خير ؟ طبق اعتراف خود او در دين بدعتهاي بسياري را گذاشته است. مانند: الف) بدعت حلال کردن شراب توسط عمر: عمر مي گفت: آب را داخل شراب کنيد و بخوريد مانعي ندارد! همچنين آورده اند يک وقتي مردم شام از سرما و سنگيني آب و بدي محصول زمين نزد عمر شکايت بردند. عمر به آنها اجازه داد که شراب را بجوشانند وقتي دو ثلث آن کم شد يک سوم باقيمانده را بياشامند! (3) جصاص داستان جالبي دراين رابطه از عمر نقل ميکند. ميگويد: يک روز عربي که شراب خورده بود. عمر خواست او را با تازيانه حد بزند عرب گفت: من همان شرابي را خوردم که خودت ميخوري!!! عمر شراب خود را خواست و آن را با آب مخلوط نمود و گفت: هر کس در اين موضوع شک کرد آب را داخل شراب نمايد مانعي ندارد آنگاه پس از اينکه عرب را حد شراب زد خودش شراب را نوشيد ! (4) در حالي که شراب با آب مخلوط شود باز هم شراب است و پيامبر اکرم صلي الله عليه و اله فرمود: هر چه را که زيادي آن مستي آورد کمي آن نيز حرام ميباشد خواه مستي بياورد يا نياورد. (5) ب) پايه گذاري بدعت قياس توسط عمر: حافظان حديث و تاريخ نگاران اسلامي نامه اي درباره دستور العمل حکومتي و قضائي از عمر به ابوموسي اشعري نقل کرده اند که بيان گر پيش قدمي عمر در مطرح نمودن قياس است. و اينکه او قياس را به عنوان يک قاعده فقهي و يک قانون اسلامي در جهت استنباط احکام شرعي پايه گذاري کرد. اين نامه هنگامي نوشته شد که نامبرده از طرف عمر والي حکومت عراق بود و مشتمل بر اين فراز است: الفهم الفهم فيما تلجلج في صدرک مما ليس في کتاب الله و لا سنه. ثم اعرف الاشباه و الامثال و قس الامور عند ذلک. ترجمه: هر آنچه به خاطرت خطور مي کند و خبري از آن در کتاب و سنت نيست پيرامون آن فهمت را به کار انداز. آنگاه شبيه ها و همانندهاي آن را شناسائي کن و آنها را به يکديگر قياس نما. يعني حکم آنچه را که مورد نص کتاب و سنت است بر آنچه در کتاب و سنت مطرح نشده جاري کن... (6) ج) بدعت تراويح: ابن شهاب از عروة بن زبير، از عبدالرحمان بن عبدالقاري نقل کرده که گفت: شبي از شبهاي رمضان با عمربن خطاب به مسجد رفتيم، مردم متفرق بودند و هرکس براي خود نماز مي خواند و بعضاً مردي با اقوام خود به نماز مشغول بود. عمر چون اين بديد گفت: به عقيده من اگر اينها را با يک امام گرد آوريم بهتر است. و در پي اين تصميم ابيّبن کعب را به امامت گماشت. شب ديگر به اتفاق به مسجد رفتيم و مردم به جماعت نماز مي خواندند، عمر گفت: نعم البدعة هذه اين بدعت خوبي است! البته نمازي که پس از خوابيدن بخوانند; يعني آخر شب از اينکه اوّل شب اقامه شود بهتـر خـواهـد بـود. (7) د) بدعت نهي از متعه توسط عمر: عمر گفت: متعتان کانتا علي عهد رسول الله و انا احرمهما و اعاقب (8) يعني دو متعه در زمان پيامبر اکرم صلوات الله عليه واله (حلال) بوده و من امروز آنها را حرام ميکنم و مرتکبين آنها را به کيفر ميرسانم. يكي متعه زنان و ديگري متعه حج. پس سير منطقي و يا به بياني ديگر خلاصه اين بحث اين شد که: عمر طبق مصادر اهل سنت بدعت گذار هستند. طبق مصادر اهل سنت بدعت گذار کافر است. نتيجه: عمر کافر است. خداوند ميفرمايد: إِنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذاباً مُهِينا يعني: قطعاً آنان كه خدا و پيامبرش را مى‏آزارند، خدا در دنيا و آخرت لعنتشان مى‏كند، و براى آنان عذابى خواركننده آماده كرده است. قال رسول الله صلي الله عليه و اله: فاطمة بضعة مني من آذاها آذاني و من آذاني فقد آذي الله. يعني: فاطمه سلام الله عليها پاره تن من است. هر کس او را اذيت کند مرا اذيت نموده و هرکس مرا بيازارد خدا را آزرده است. منابع: 1 مسند احمد، ج 4، ص 326. 2 صحيح بخاري، ج 4، ص 210، 212 و ج 1، ص 532. 3 صحيح مسلم، ج 7، ص 141. 4 سنن الترمذي، ج 5، ص 360. 5 المستدرک علي الصحيحين، ج 3، ص 158. 6 سنن الکبري، ج 10، ص 201 ؛ بيهقي، ج 5، ص 147. 7 المصنف، ج 7، ص 301، عبدالرزاق. 8 شرح نهج البلاغه لابن أبي الحديد، ج 4، ص 64، ج 13، ص 36، ج 16، ص 273، 278. 9 الجامع الصغير، ج 1، ص 208. 10 المناقب خوارزمي، ص 353. 11 سبل الهدي و الرشاد، ج 10، ص 237. 12 سنن الترمذي، ج 5، ص 698، ح 3967. 13 صفة الصفوة، ج 2، ص 13. 14 اسد الغابة، ج 5، ص 521. 15 تذکرة الخواص، ص 279. 16 ذخائر العقبي، ص 37. 17 حلية الاوليأ، ج 2، ص 40. 18 ينابيع المودة، ج 2، ص 52، 53، 97. اين حديث بين شيعه و سني متواتر و صحيح مي باشد. البته ما اينجا به اقتضاي بحث تنها اسناد سني را آورديم. و اما عمر و ابابکر اين قدر حضرت زهرا سلام الله عليها را اذيت و ازار نمودند که آن حضرت خطاب به آن دو نفر فرمود:اني اشهد الله و ملائکته انکما اسخطتماني و ما ارضيتماني و لئن لقيت النبي لاشکونکما اليه. (13) خدا و ملائکه اش را شاهد ميگيرم که شما دو نفر مرا به خشم آورديد و رضايت مرا جلب نکرديد و اگر پيامبر ص را ملاقات نمايم هر اينه شکايت شما دو نفر را به وي خواهم کرد. در صحيح بخاري ح۶۲۳۰ امده است: فوجدت فاطمة علي ابي بکر في ذلک فهجرته فلم تکلمه حتي توفيت...فلما توفيت دفنها زوجها علي ليلا و لم يوذن بها ابابکر و صلي عليها. يعني: فاطمه سلام الله عليها بر ابوبکر غضب نمودو با او قطع رابطه کرد و تا زماني که زنده بود با ابوبکر سخن نگفت...هنگامي که از دنيا رفت. شوهرش علي عليه السلام وي را شبانه دفن کرد. و به ابوبکر خبر نداد و خودش بر جنازه وي نماز خواند. ابن ابي الحديد معتزلي در شرح نهج البلاغه خود ج۶ص۵۰ مي نويسد: ان فاطمة ماتت و هي واجدة علي ابي بکر و عمر. يعني فاطمه سلام الله عليها از دنيا رفت در حالي که سخت از ابوبکر و عمر غضبناک بود. با توجه به روايات مذکور آزار و اذيت حضرت زهرا سلام الله عليها توسط عمر از مسلّمات مي باشد. شما با چه حديثي مي خواهيد خلافت آنهارا ثابت كنيد
53 | محمد | | ٠٨:٣٧ - ٢٩ فروردين ١٣٩٢ |
خداوند متعال همه دست انرکاران اين سايت را توفيق عنايت فرمايد که با اين پاسخهاي دندان شکن و مستدل کمر وهابي بي منطق و آدم کش را مي شکنيد هرچند که تعصب جاهلي بر اعماق روح بسياري از آنها نفوذ کرده و در تاريکي ظلماني مطلق قرار دارند اما شايد بعضي از آنها کورسوئي از نور اميد به هدايت در آنها وجود داشته باشد و به مکتب اهل بيت هدايت شوند.
54 | رضا | Iran - Rasht | ٠١:٠٥ - ١٣ خرداد ١٣٩٢ |
سلام خدمت همه دوستان و سبازان امام زمان بزرگ واران من تويه سايت نظر مي زارم اما پاسخ من را نمي دهيد خواهشا جواب هاي مرا بدهيد امروز سيد يزداني در برنامه كلمه طيبه مطلبي رو عرض كرد و فرمود: وقتي خبر رسيد به خليفه دوم که ايراني ها کل نيروهايشان را جمع کرده اند و ميخواهند به مسلمانها حمله کنند از شدت ترس دندانهايش بهم ميخورد اگر مي شود سند اين حديث رو مي خواهم سند اينكه دندانهيش بهم مي خورد خوهشا جواب ما را بدهيد ممنون

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
اين مطلب را ابن اعثم كوفي چنين نقل كرده است: فلما ورد الكتاب على عمر بن الخطاب رضي الله عنه وقرأه وفهم ما فيه وقعت عليه الرعدة والنفضة حتى سمع المسلمون أطيط أضراسه ،وقتي كه نامه به دست عمر رسيد و آن را خواند و از مضمون آن آگاه شد، لرزه بر اندامش افتاد كه از شدت ناراحتي ، مسلمانان صداي بر هم خوردن دندانهايش را مي شنيدند. العلامة أبي محمد أحمد بن أعثم الكوفي (متوفاى314 هـ) ، ج 2 ص290 ـ 295 ، تحقيق : علي شيري ( ماجستر في التاريخ الإسلامي ) ناشر : دار الأضواء للطباعة والنشر والتوزيع ، چاپ : الأولى ، 1411هـ .
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
55 | رضا | | ٢٣:٤٠ - ١٤ خرداد ١٣٩٢ |
سلام دوستان بزرگوار اين سوال ما رو جواب نداديد ما همچنان منتظر هستيم پيامبر فرمود: كسي كه خرسند است حياتش چون حيات من و مرگش همچون مرگ من باشد و ساكن بهشت عدن كه درختش را پروردگارم غَرس نموده، شود بايد ولايت علي را پس از من و ولايت وليِّ او را بپذيرد و بايد بعد از من به اهل بيتم اقتدا كند آنها عترت من هستند از طينت من آفريده شده و فهم و دانش مرا خدا روزيشان كرده واي بر آن گروه از امتم كه فضل و برتري آنها را تكذيب كنند و ارتباط مرا دربين ايشان قطع نمايند خداوند شفاعت مرا نصيب آنها قرار ندهد. سند: المستدرك حاكم ج3 ص135 ط1 با سند صحيح حال سوال من از شما بزرگواران اين است كه اين ايا اين حديث در مستدرك حاكم هست و يا نه؟ اگر هست ايا واقعا صحيح هست يا نه؟ اگر اين حديث در حاكم نيست و در كتب ديگر هست كه حديسش هم صحيح هست كجاست اگر بزرگواري بفرماييد سند بدهيد ممنون مي شود خداخيرتان بدهد يا حق

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
اين روايت با سند صحيح در المستدرك چنين آمده است: حدثنا بكر بن محمد الصيرفي بمرو ثنا إسحاق ثنا القاسم بن أبي شيبة ثنا يحيى بن يعلى الأسلمي ثنا عمار بن زريق عن أبي إسحاق عن زياد بن مطرف عن زيد بن أرقم رضي الله عنه قال قال رسول الله صلى الله عليه وسلم من يريد أن يحيى حياتي ويموت موتي ويسكن جنة الخلد التي وعدني ربي فليتول علي بن أبي طالب فإنه لن يخرجكم من هدى ولن يدخلكم في ضلالة هذا حديث صحيح الإسناد ولم يخرجاه . محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاكم النيسابوري الوفاة: 405 هـ ، المستدرك على الصحيحين، دار الكتب العلمية - بيروت - 1411هـ - 1990م ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : مصطفى عبد القادر عطا ، ج 3 ص 139
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
56 | علي كريم زاده | Iran - Karaj | ١١:٠٣ - ٠٥ آبان ١٣٩٢ |
با سلام و خسته نباشيد
در پاسخ به شبهه ((صوفيه)) که ميگويند (( نبايد در روز شهادت امام حسين (ع) عزاداري کرد بلکه بايد خوشحال بود زيرا عاشق به معشوق رسيده است)
چه بايد گفت و چگونه پاسخ اين گروه را بدهيم ؟

پاسخ:
با سلام

دوست گرامي

اين نوع تفکر مخالفت با تعاليم اصيل و صحيح اهل بيت عليهم السلام است. اين بي توجهي برخي از عرفاي صوفي مسلک به آموزه هاي اهل بيت عليهم السلام، در عرصه هاي گوناگون اعم از اصول و فروع دين خود را نشان مي دهد که از جمله اين موارد نحوه برخورد عارفان صوفي مسلک با حادثه عاشوراي امام حسين عليه السلام است

خود امام حسين عليه السلام فرمودند: من کشته اشک چشمم هيچ مومني مرايادنکندجزاينکه گريه اش بگيرد.

امام رضا نيز عليه السّلام فرمودند:پدرم چون ماه محرم داخل مي‎شدكسي آن حضرت راخندان نمي‎ديد. واندوه وحزن پيوسته براو غالب مي‎شدتاروزعاشورا. آن روز،روزمصيبت وحزن وگريه اوبود ومي‎فرمود: امروز روزي است كه حسين (عليهالسّلام) شهيدشده است.

امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف خطاب به جدبزرگوارشان امام حسين عليه السلام در زيارت ناحيه مقدسه مي فرمايند:صبح وشام برتو مويِه مي کنم،و به جاى اشک براى تو خون گريه مي کنم، ...تاجائى که ازفرط اندوهِ مصيبت،و غم و غصّه شدّتِ حزن جان سپارم .

اگر آنها هدف از اين عزاداري را مي دانستند چنين حرفي نمي زدند. هدف از عزاداري احياي امر اهل بيت عليهم السلام است .امام رضا عليه السلام در اين خصوص فرمودند: «عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ أَبِيهِ قَالَ قَالَ الرِّضَا ع مَنْ تَذَکَّرَ مُصَابَنَا وَ بَکَى لِمَا ارْتُکِبَ مِنَّا کَانَ مَعَنَا فِي دَرَجَتِنَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ مَنْ ذُکِّرَ بِمُصَابِنَا فَبَکَى وَ أَبْکَى لَمْ تَبْکِ عَيْنُهُ يَوْمَ تَبْکِي الْعُيُونُ وَ مَنْ جَلَسَ مَجْلِساً يُحْيَا فِيهِ أَمْرُنَا لَمْ يَمُتْ قَلْبُهُ يَوْمَ تَمُوتُ الْقُلُوب‏ ـــــ حضرت رضا (ع) فرمود هر که ياد مصيبت ما کند و بگريد بدان چه با ما کردند روز قيامت با ما در درجه ما است و هر که ياد مصيبت ما کند و بگريد و بگرياند ديده‏اش گريان نشود روزى که همه ديده‏ها گريانست و هر که بنشيند در مجلسى که امر ما در آن زنده مى ‏شود دلش نميرد روزى که دلها بميرد» أمالي للصدوق ص73

هدف ديگر اين از برپايي اين عزاداري ها مقابله با ظلم است يعنى احيا و زنده داشتن نهضت عاشورا موجب زنده نگه‏داشتن و ترويج دائمى مکتب قيام و انقلاب در برابر طاغوت‏ها و تربيت کننده و پرورش دهنده روح حماسه و ايثار است. که برخي از درک چنين چيزي عاجز هستند

و اين کار صوفيان تا آنجا بي اساس بوده است که صداي خود علماي اهل سنت نيز در آمده .ابوالفرج ابن جوزى حنبلى که از دانشمندان بزرگ اهلسنت است، در اين باره مى‏ نويسد: قد تمذهب قوم من الجهّال بمذهب أهل السنّة، فقصدوا غيظ الرافضة، فوضعوا أحاديث في فضل عاشوراء، ونحن برآء من الفريقين؛ اين کارها را (يعنى برگزارى جشن و مجالس سرور و شادى در ايّام عاشورا) گروهى از ناصبيان انجام مى‏ دهند تا به واسطه اين اعمال رافضيان (مقصودش شيعيان است) را آزار دهند.الموضوعات: ۲/ ۱۹۹٫

و در ادامه مي گويد:حتّى آنها براى اين کارها احاديثى جعل مى‏ کنند. ما از هر دو گروه (يعنى هم گروه نخست که عزاداران باشند و هم گروه دوم که مجالس سرور در روز عاشورا برپا مى‏کنند) اعلام بىيزارى مي کنيم.

منّاوى که يکى ديگر از دانشمندان سنّى است، در ردّ اين ديدگاه به نقل از مجدالدين فيروزآبادى (صاحب قاموس) مى‏ نويسد:

ما يروى في فضل صوم يوم عاشوراء والصلاة فيه والانفاق والخضاب والأدهان والإکتحال، بدعة ابتدعها قتلة الحسين رضي اللَّه عنه. وفي القنية للحنفية الإکتحال يوم عاشوراء لما صار علامة لبغض أهل البيت وجب ترکه؛ آن چه که در فضيلت روزه روز عاشورا و نماز، انفاق، خضاب کردن، روغن زدن و سرمه کشيدن در آن روز بيان شده است، بدعتى است از بدعت‏هاى قاتلين حسين‏ رضى اللَّه عنه‏ و سرمه کشيدن در روز عاشورا نشانه‏ اى است بر دشمنى با اهل بيت‏ عليهم السلام‏ و ترک آن واجب است. فيض القدير: ۶/ ۳۰۶٫

جهت اطلاع بيشتر درباره فلسفه عزادراي به اين آدرس ها رجوع کنيد





گروه پاسخ به شبهات
57 | احسان كفش نوچي | | ١٣:٤٧ - ٢١ آبان ١٣٩٢ |
به نام خداي يگانه
با سلام خدمت تمام دوستان و بازديد كنندگان گرامي :
امام حسين (ع) آنقدر بزرگ بوده اند كه ياد و خاطراشان تا كنون با اين شور و هيجان باقي مانده است او براي باقي ماندن ديدن اسلام ونماز جهاد كرد تا اسلام جهاني شود مطلب ديگر اين است كه با ديدن اين واقعه مي توان گفت كه انسان هاي خوب كم هستند و انسان هاي بد زياد
همانطور كه در واقعه عاشورا (72) نفر يار امام بودند ولي يزيديان پليد بسيار زياد بودند
ما عزاداري نمي كنيم كه سينمان پاره شود و فقط فرياد بزنيم اين كار را مي كنيم كه وحدت مسلمانان شيعه را به رخ تمام جهان بكشيم
هيچ وقت نبايد در عزاداري براي حسين (ع) زياده روي كرد مانند: (قمه زني ها) و خيلي كارهايي كه باعث آزار خود وديگران شود
امام حسين (ع) : در شب عاشورا خطاب به ياران خود فرمود : آرام قرآن بخوانيد كه مبادا دشمنان ناراحت شوند از صداي ما
و من خطاب به برادران عزيز سني مي گويم : هيچ وقت با فحش و دشنام با شيعيان برخورد نكنيد چون شما مسلمانيد و ما هم مسلمانيم پس احترام همديگر واجب است انشا الله خداوند همه ما را ختم به خير كند
58 | ناشناس | United States - Fremont | ١٦:٣٣ - ٢٦ آبان ١٣٩٢ |
سلام
من نمي دونم چرا اهل تسنن اينقدر قرآن قرآن مي کند ولي خود را اهل سنت مي دانند و خود را اهل فرآن نمي دانند ؟!
دوما : اهل سنتي که اينقدر از ظواهر قرآن حجت مي آورند ، مي توانند بگويند مراد آيات منافقين که تعدادش هم کم نيست چه کساني هستند؟ مسلما مربوط به عيسي و موسي نيست! تکليف کفار و مشرکين هم مشخص است!
سوما : در کجاي قرآن تعداد رکعات نماز آمده يا نحوم پرداخت زکاة، که بايد نحوه عزاداري قرآن نيز باشد ؟! و اساسا کجاي قرآن آيه داريم که عزاداري نباشد ؟ کجاي قرآن تعداد اصحاب کهف را دقيق مشخص کرده ؟ در حالي که در ظاهر آيه تعداد را (مبهم نام برده) و به هيچ وجه مشخص نکرده ؟ کجاي قرآن گفته که هر کسي خودش وظيفه دارد ظاهر آيات قرآن را وسيله توجيه خود قرار دهد ؟ در حالي که گفته از اهل ذکر بپرسيد و کسي نمي تواند قران را لمس کند الا مطهرون و علم قرآن در صدور و سينه هاي راسخون در علم است و .... واقعا قرآن را کتاب دم دستي فرض کرديد؟!
چهارما : اگر همه صحابه خوب و محترمند! پس چرا امام علي (ع) و امام حسن (ع) با آنان جنگيدند ؟! مگر امام علي (ع) خود جزو صحابه و آگاه به آيات قرآن نبودند؟ مگر ابوذر صحابه نبود که او را تبعيد کردند به بدترين مکان روي زمين ؟ جنگ جمل چه جنگي بود؟ غير اينکه جنگي بود ميان صحابه و زن پيامبري که طبق آيه قرآن حق حضور در جامعه را نداشت و بايد مثل ديگر زنان پيامبر (ص) در خانه اش مي ماند! پس چرا با خليفه و داماد پيامبر جنگيد ! جنگي که بين 16000 هزار تا 20000 هزار نفر کشه شدند که کل جنگ هاي در صدر اسلام فقط 1/4 اين کشته را داشته ! مگر نه اينکه عايشه
ام المومنين بود؟! چرا فرزندان مومن خود را به کشتن داد و کشت! مگر همه صحابه و مسلمان نبودند؟!
و اينکه ما دو ماه پول خرج مي کنيم را مذمت کردي در حالي که اين خود يک افتخار و نشانه توسعه يافتگي فرهنگي و استحکام اعتقادات ماست همانطور که افطاري دادن در رمضان و يا آشنايان يکي از مصاديق توسعه فرهنگي اسلام است بلکه اطعام هم دستور قرآني دارد و هم سنت پيامبر (ص)است! قرآن در آيات چندي چون آيه 69 سوره هود و نيز 24 تا 27 سوره ذاريات به داستان اطعام ميهمانان از سوي حضرت ابراهيم(ع) اشاره ميكند.
در ثاني نشانه مودت و محبت با ذريه پيامبر مان است. - چرا اينقدر از آئين هاي محرم مترسيد؟!
پنجما : اين فهم شما از قرآن چگونه است که صحابه را بايد احترام گذاشت اما گوينده لااله الا الله که قرآن جان و مالش را محترم ميداند ولي بصرف مخالفت با شما و شيعه بودن بايد او را کشت و سرش رابريد و ناموسش را تجاوز کرد و قبرش را نبش کرد و جگرش را خورد ؟! اين قرآن شما واقعا کتاب رحمت و سعادت است؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!! يا کتاب فاشيستي و آدم کشي ؟؟؟؟؟!!!!!! البته خلافاي غاصب شما تنها با شيعيان اينگونه رفتار نکردند بلکه اول خود امام علي (ع) را کافر دانستند و او را شهيد کردند و سپس فرزندانش امام حسن و امام حسين را با همين حکم کشتند و احترام صحابه بودنشان که نه ! بلکه احترام اهل البيت بودنشان را شکستند و سنت نبوي و قرآني بجا آوردند !!!!!!!
در پابان متاسفم براي شما که پيروان چشم و گوش بسته ملا هايتان هستيد و بدون تحقيق کورکورانه در جنايات آنان شريک مي شويد واقعا جاي بسي تاسف است که خود را ايراني مي دانيد در حالي که بر مرام عمر هستيد همان کسي که ايران آباد را به اسم (حسبنا کتاب الله و اسلام رحمت ) به خاک و خون کشيد !!!!
59 | محمد مهدي | Iran - Birjand | ١٦:٢٦ - ٠١ دي ١٣٩٢ |
ممنون.فقط اگه مطالب رومنظم تر و در صفحات بيشتر و با فونت مناسب تر قرار دهيد بهتر خواهد بود
60 | سيده مهديه | Iran - Shahrestān-e Dāmghān | ٠٥:١٨ - ١١ مهر ١٣٩٣ |
با سلام خدا خيرتان بده انشالله هميشه موفق باشيد و تحت عناياات امام عصر عج . براي ما هم دعا بفرماييد بصيرت داشته باشيم
61 | عباس حسين زاده | | ٢١:٣٣ - ١٤ آبان ١٣٩٣ |
چرا امام حسين ويارانش انفرادي به سپاه دشمن حمله ميکردن

پاسخ:
با سلام

دوست گرامي

اولا: اين طور نيست که جنگ در روز عاشورا فقط انفرادي بوده است بلکه جنگ عمومي نيز در آن واقعه اتقاق افتاده شايد علت پيدايش چنين تصور که جنگ عاشورا انفرادي بوده است ، اين است كه کساني که واقعه عاشورا را بيان مي کنند، بيشترين توجه خود را به جنگهاي انفرادي اصحاب امام حسين(ع) معطوف ساخته اند چون در اينگونه رزمها، مصيبتها ْآشکارتر و جانگدازتر است ولي در حمله هاي عمومي چنين نيست در كربلا عمر بن سعد نيروهايش را به اين صورت سازماندهي كرد: عمرو بن حجاج را فرمانده ميمنه و شمر بن ذي الجوشن را فرمانده ميسره كرد. خودش در قلب لشكر قرار گرفت و پرچم جنگ را به غلام خود دريد سپرد، (بحارالانوار، ج 45، ص 4) و امام حسين(ع) نيز به اين صورت نيروهايش را سازماندهي کرد: زهير بن قين را فرمانده ميمنه كرد، حبيب بن مظاهر را فرمانده ميسره كرد، خودش در قلب لشكر قرار گرفت و پرچم جنگ را به برادرش ابوالفضل العباس سپرد. امام حسين(ع) تدابير نظامي ديگري نيز در نظر گرفت و به اين صورت که اطراف خيمه ها را خندق كندند، خندق را پر از هيزم ساختند و روز حمله هيزمها را آتش زدند تا دشمن نتواند از هر سو حمله كند، روز عاشورا، نيروهاي عمرو بن حجاج كه نيروهاي ميمنه سپاه عمر بن سعد بودند، به ميمنه سپاه امام حسين(ع) حمله آوردند و نيروهاي ميمنه سپاه امام حسين(ع) به فرماندهي زهير بن قين آنها را عقب راندند و در همين حال شمر كه فرمانده ميسره سپاه عمر بن سعد بود، به ميسره سپاه امام حسين(ع) حمله آورد و ميسره سپاه امام حسين(ع) هم آنها را عقب راندند، (بحارالانوار، ج 45 ص 13 و ص 20).

و اين اولين حمله عمومي و اولين دفاع عمومي بود. بر اساس برخي مآخذ در اولين حمله عمومي بيش از چهل نفر از اصحاب امام حسين(ع) به شهادت رسيدند، (بحارالانوار، ج 45 ص 64).

ثانيا: يكي از اصول نظامي در زمان گذشته، رزم انفرادي و هماوردخواهي بود و اين رزم بيشتر به جنگ رواني شباهت داشت و هر كس در رزم انفرادي كشته مي شد، نيروهاي آن طرف تضعيف مي شدند. در همه جنگهاي قديمي از اين روش، استفاده مي شد. به عنوان مثال در جنگ بدر، جنگ خندق و جنگ خيبر در عصر پيامبر اسلام به صورت رزم انفرادي و هماورد خواهي هم جنگ كردند و در اين جنگهاي انفرادي حضرت علي(ع) شركت كرد.

در كربلا اين نوع رزم هم صورت گرفت و اول از ميان نيروهاي عمر بن سعد يك نفر به نام «يسار» به ميدان آمد و هماورد خواست و از سپاه امام حسين(ع) شخصي به نام عبدالله بن عمير كلبي به نبرد او رفت و او را به قتل رسانيد. نفر دوم از ميان نيروهاي عمر بن سعد به نام سالم به ميدان آمد و او هم به قتل رسيد، (بحار، ج 45، ص 12 و منتهي الامال، ج 1، ص 657، چاپ هجرت).

لذا اولين حمله هاي انفرادي توسط نيروهاي عمر بن سعد بود و اين به اين معناست كه دشمن رزم انفرادي را هم در برنامه خود به عنوان اصل جنگي در نظر داشت و امام حسين(ع) بيشترين استفاده را از اين تاكتيك جنگي برد و با اين رزم انفرادي تلفات زيادي به دشمن وارد ساخت چون نيروهاي امام حسين(ع) نيروهاي از جان گذشته و فداكار بودند و هيچگونه انتظار زنده ماندن نداشتند. جنگ انفرادي با اينگونه رزمنده ها براي دشمن وحشت آور است و آنان نمي خواستند كشته شوند. براي همين روز عاشورا گاهي اوقات نيروهاي عمر بن سعد از مقابل نيروهاي امام حسين(ع) فرار مي كردند

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات
62 | سیدمجید | | ٢٣:٣٧ - ٠١ آبان ١٣٩٤ |
حسین(ع)جانم مولا





کربلا شد غوغا *** حسین(ع)جانم مولا

سرداددرره خدا *** حسین جانم مولا

شدجانهاشان فدا *** حسین جانم مولا

اسلام ناب محمدی شد ابقاء*** حسین جانم مولا

درره اطاعت الله شد فدا*** حسین جانم مولا

عاشق و ولی خدا *** حسین جانم مولا

اصغر شهید نینوا *** حسین جانم مولا

سقا دستانش جدا *** حسین جانم مولا

زنده شد دین خدا*** حسین جانم مولا

اکبرو قاسم شهید خدا *** حسین جانم مولا

دریای خون شد بپا*** حسین جانم مولا

تشنه شهیدشدبرای خدا *** حسین جانم مولا

پنج تن آل عبا *** حسین جانم مولا

حجت و ولی خدا *** حسین جانم مولا
63 | پارسا | Iran - Khorramshahr | ٠٠:١٦ - ٢٥ شهریور ١٣٩٧ |
واقعا اینا هستند که 355 روز از سال رو حق مردم رو میخورند دروغ میگن دزدی می کنند بعد ده روز از سال رو میزنن تو سرشون میگن امام حسین




بابا امام حسین شهید شد که شما این کار هارو بکنید شهید شد که بگه فداکاری کنید کار خوب انجام بدید به بقیه کمک کنید
 [1] [2]   قبلی
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها