2024 March 28 - پنج شنبه 09 فروردين 1403
چرا صحابه با خلفاي سه گانه مخالفت نكردند + تصوير كتاب
کد مطلب: ٥٠٣٣ تاریخ انتشار: ١٠ ارديبهشت ١٣٩٢ تعداد بازدید: 14827
پرسش و پاسخ » عمومي
چرا صحابه با خلفاي سه گانه مخالفت نكردند + تصوير كتاب



Share
1 | علي | | ١٣:٤٦ - ١٠ ارديبهشت ١٣٩٢ |
ماشيعه پي رو صحابه اي چون مغداد وسلمان و مالک اشتر وابوذر واين جور ياران باوفاي پيامبروحضرت علي هستيم نه چون ابوبکروعمروعثمان ومعاويه و... چطور ميشود همه صحابه عادل باشند انوقت معاويه يکي از صحابه محمد ابي بکر از ديگر صحابه رابکشد چطور ميشود همه عادل باشند آنوقت عايشه طلحه وزبير بر خليفه وقت مسلمين وخليفه الله بشورند واقعا در عقل آناني که ميگويند همه صحابه عادلند بايد شک کرد واگر عاقل باشند شک نکنيد از مزدوران شيطانند حالا هر ننه قمري گفته باشد فرق نميکند چطور ميشه ابن ملجم حضرت علي رو شهيد کنه وگناهکارنباشه اين شقي ترين مرد وبگن به درجه اجتهاد رسيده پس اشکال نداره اونوقت حضرت ابولولو که حضرت علي وپيامبر فرمودند هرکس عمر راهلاک کند به بهشت ميرود بره جهنم واقعا خنده داره جمع کنيد اين اراجيف را
2 | وحيد صديق | | ٢٠:٠٩ - ١١ ارديبهشت ١٣٩٢ |
سلام اين چه جور اجتهاديه که ده هزار نفر مي ميرن ولي کسي بيگناه نيست؟ فکر کنم شيطان از همه مجتهدتر نيست؟ صدام هم اجتهاد کرد و به ايران يورش برد؟ و نيز هر کس در آلمان اسم پسرشو آدولف بزاره اون حتما از نازي هاست و بايد اعدام بشه ؟ (استاد دمشقيه :چون علي اسم پسرشو عمر گذاشت پس از محبان عمر است) در سوريه هم حتما عده اي اجتهاد ميکنند ؟ نه؟ اجتهاد داريم تا اجتهاد ( اجتهاد علي يا اجتهاد عايشه )
3 | عليرضا | | ١٠:٥٩ - ١٤ ارديبهشت ١٣٩٢ |
سلام PDF پست بالا: http://www.uploadtak.com/images/q7596__________.pdf موفق باشيد ياعلي
4 | علي | | ٠٨:٤٥ - ١٦ ارديبهشت ١٣٩٢ |
موندنم چرا اهل سنت راجع به اين مطلب نظر نمي دن
5 | هادي | | ١٨:١٦ - ١٦ ارديبهشت ١٣٩٢ |
خواهش ميکنم اهل سنت و وهابيون نظر بدن - اگه دليل روايي صحيح براي رد اين روايت ندارند با همين يک روايت کل مذهب و اعتقاداتتون رو هواست اگه معني اين حرفو بفهميد . لطفا سند ارائه بديد نه داستان
6 | عثمان | | ١٦:٢٦ - ٢٣ ارديبهشت ١٣٩٢ |
دوست عزيزي که با يک حديث مي خواهد اهل سنت را زير سوال ببرد همين حديث کل واقعه کربلا را زير سوال مي برد و طبق اين حديث حضرت حسين مي بايست قيام نمي کرد و از فرمايش رسول الله سرپيچي کرده چرا که مي بايست امر يزيد را اطاعت مي کرد هرچند که بر پشتش تازيانه بزنند؟؟؟؟؟؟؟؟
7 | تبريز | | ١٦:٣٤ - ٢٣ ارديبهشت ١٣٩٢ |
لازم به ذکر است هر کتاب حديثي حديث ضعيف و قوي دارد. ما در قران در آيات متعدد داريم که نهي از منکر واجب بوده و کساني که اين کار را ترک کنند مشمول لعنت الهي اند(مائده 78-79) حال اگر منکري بزرگ در زمينه حکومت و جانشيني پيامبر آنهم چند روز بعد از پيامبر- پس يا اين حديث درست نيست و يا منظور اين حديث زمان مربوط به بعد از شهادت امام حسن است.اگر بعد از شهادت امام حسن باشد بر اساس اين حديث امام حسين نيز بايد گوش به فرمان يزيد مي بود که نبود.پس اين حديث يا توضيحات دارد يا ضعيف است. از طرفي وقتي که چند روز اخر از زندگي پيامبر(ص) ايشان ابوبکر را پيش نماز جماعت کردند پس يا پيامبر ابوبکر را بعد از 30 سال رفاقت نشناخته( که بعدا از سنتش دوري کند و قلبش شيطاني و ظاهرش انساني باشد) يا با وجود پشتيباني الهي و نيروي وحي، ايشان تقيه کرده اند. هم من و هم شما ميدانيد که هردو فرضيه بالا غلط اند. پس حديث يا ضعيف است يا مربوط به دوران ديگر است. اميدوارم نظرات اهل سنت را حذف نکنند
8 | تبريز | | ١٦:٣٨ - ٢٣ ارديبهشت ١٣٩٢ |
در ضمن اين حديث از جمله احاديثي است که ريشه جهاد را در درون هر مسلمان مي خشکاند. ما دو حالت بيشتر نداريم يا حکومت عادل و ديني است که اطاعت مي کنيم يا ظالم و فاجر است که نهي از منکر مي کنيم اين حديث در هر حالت ما را به اطاعت از حکومت دعوت مي کند چه ظالم چه عادل. ساعتي انديشيدن از سالها عبادت بهتر است
1 |داود||١٩:٣٦ - ٠٧ آبان ١٣٩٧ |
0
 
0
مراد از الامير در متن حديث امير المؤمنين علی عليه السلام است دقت کنی متوجه می شوی. اگر نه اشکال شما براستی وارد است. حذيفه در اين روايت مأمور به اطاعت از امير المؤمنين علی عليه السلام است ايشان اگر فرمود قيام کنيد بايد قيام کند و اگر فرمود بنشينيد بايد بنشيند. دو فعل ضرب و اخذ نيز حتما بايد مجهول معنا شود نه معلوم. يعنی از امير اطاعت کن اگر چه بر پشتت تازنه زده شود نه آنکه از امير اطاعت کن اگر چه بر پشتت تازيانه بزند!
9 | تبريز-سني | | ٢٤:٥٤ - ٢٥ ارديبهشت ١٣٩٢ |
در مورد نظر اول" علي"
شما و ساير شيعيان خواهشا يک بار هم که شده بريد غير از اقوال آخوندها و کتب شيعه. بلکه در کتب تاريخ يا اگه خواستيد منابع اهل سنت جريان جنگ جمل رو بخونيد . اونوقت خودتون قضاوت کنيد که يورش بر خليفه است يا چه؟؟ از کي تا حالا در حکومت خليفه( حضرت علي) زني جرات ميکنه سوار شتري بشه و بر خليفه يورش ببره؟
در ضمن در مورد تعداد کشته شدگان اين جنگ هم اختلاف وجود داره که ظاهرا به چند صد نفر بيشتر نمي رسد.
اگه پيامبر فرمود هرکس عمر را هلاک کند به بهشت مي رود پس چرا قبل از همه حضرت علي و مقداد و ابوذر و... پيشقدم نشدند. و اين کار رو واگذاشتند به يک فرد برده غريبه ايراني مجوسي کينه اي!!!
جمع کن اين اراجيف را و حضرت علي و سايرين را ترسو جلوه نده( در کشتن عمر)
10 | عاشق اميرالمومنين علي | | ١٤:١٥ - ٢٨ ارديبهشت ١٣٩٢ |
جناب تبريز در کامنتهاي 7 ؛ 8 ؛ 9 : سلام عليکم؛ فرموديد : «لازم به ذکر است هر کتاب حديثي حديث ضعيف و قوي دارد.» اين که يک مطلب بديهي و واضح نزد شيعه است.اما متاسفانه اهل سنت صحيح بخاري و مسلم را از اين قاعده مستثني ميدانند.البته باز خوب است 4 کتاب ديگر صحاح سته را متمايز نمودند.اما ذهن هر انسان منطقي قبول نميکند که کتابي غير از قرآن هر چه داشته باشد صحيح است.همانطور که شما بر خلاف اکثر علمايتان نپذيرفتيد که تمام مطالب اين دو کتاب صحيح است. فرموديد : «ما در قران در آيات متعدد داريم که نهي از منکر واجب بوده و کساني که اين کار را ترک کنند مشمول لعنت الهي اند(مائده 78-79) حال اگر منکري بزرگ در زمينه حکومت و جانشيني پيامبر آنهم چند روز بعد از پيامبر-» نهي از منکر که قطعا واجب است. اما اين جا دو نکته پيش مي آيد: 1. آيات 78 و 79 مائده مربوط به کساني است که خود مرتکب منکر ميشدند و از آن هم نهي نميکردند. 2. به قول حافظ : «هر سخن وقتي و هر نکته مکاني دارد» . نهي از منکر فقط به اين نيست که تا يک منکري ديدي شمشير را دربياوري و فاعل آن را نابود کني!! بلکه روش هاي مختلف رفتاري،گفتاري و کرداري دارد و چه بسا در يک شرايطي به هيچ وجه نتوان عملا نهي از منکر کرد.حالا اين از روي ترسو بودن يا ضعيف الايمان بودن يا تدبير و برنامه است بايد دقيق سنجيده و تحليل شود. فرموديد : «پس يا اين حديث درست نيست و يا منظور اين حديث زمان مربوط به بعد از شهادت امام حسن است.اگر بعد از شهادت امام حسن باشد بر اساس اين حديث امام حسين نيز بايد گوش به فرمان يزيد مي بود که نبود.پس اين حديث يا توضيحات دارد يا ضعيف است.» 1. اين حديث از نظر اهل سنت که قطعا صحيح است چون در صحيح مسلم آمده. حالا شما قبول نمي کنيد يک بحث ديگر است. اما شيعه براي احتجاج با اهل سنت از آن استفاده ميکند و به آن نيازي ندارد.ميتوانيد به اين آدرس مراجعه کنيد : http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=176 2. يعني واقعا شما قبول داريد امام حسن را به شهادت رسانده اند؟! احسنتم! 3. اين حديث چگونه با شهادت امام حسن تطبيق دارد؟ شهادت امام حسن خير است يا شر؟!! 4. اگر منظور از امير،شخص حاکم بر مردم است که صددرصد اين حديث جعلي است. چون پيامبر اکرم هيچگاه امر به اطاعت بي چون و چراي يک فرد غيرمعصوم نميکند و اين احاديث از نوع پسند بني اميه است که قائل به جبرگرايي بودند.اما اگر بپذيريم اين سخن از جانب رسول خدا باشد قطعا منظور از امير همان ولي امري است که خداوند اطاعتش را هم رديف اطاعت رسولش ميداند.پس امام حسين عليه السلام خودشان مصداق همين اميري هستند که اگر جان و مال مسلمان را هم بگيرند موظف به اطاعت از ايشان هستيم و ديگر نيازي به اطاعت از اميري مثل يزيد لعنة الله عليه ندارند ! 5. مگر شما امام حسين را معصوم ميدانيد که قائليد بايد حتما از سخن پيامبر اطاعت ميکرد؟! فرموديد : «از طرفي وقتي که چند روز اخر از زندگي پيامبر(ص) ايشان ابوبکر را پيش نماز جماعت کردند پس يا پيامبر ابوبکر را بعد از 30 سال رفاقت نشناخته( که بعدا از سنتش دوري کند و قلبش شيطاني و ظاهرش انساني باشد) يا با وجود پشتيباني الهي و نيروي وحي، ايشان تقيه کرده اند. هم من و هم شما ميدانيد که هردو فرضيه بالا غلط اند. پس حديث يا ضعيف است يا مربوط به دوران ديگر است.» در مورد نماز ابوبکر به اين آدرس رجوع کنيد : http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=3608 خداوند در آيه 101 سوره توبه ميفرمايد : «و از (ميان) اعراب باديه‌نشين که اطراف شما هستند، جمعي منافقند؛ و از اهل مدينه (نيز)، گروهي سخت به نفاق پاي بندند. تو آنها را نمي‌شناسي، ولي ما آنها را مي شناسيم. بزودي آنها را دو بار مجازات مي‌کنيم (: مجازاتي با رسوايي در دنيا، و مجازاتي به هنگام مرگ)؛ سپس بسوي مجازات بزرگي (در قيامت) فرستاده مي‌شوند.» فرموديد : «پس حديث يا ضعيف است يا مربوط به دوران ديگر است.» از نظر اهل سنت که حديث ضعيف نيست. اما در مورد اين که چه دوراني را شامل ميشود ممکن است اين گونه باشد که خير اولي زمان حکومت پيامبر است.شر اولي زمان خانه نشيني اميرمومنان است. خير دومي حکومت سرورمومنان است و شر دومي بعد از شهادت اميرمومنان علي است. دليلي ندارد که پيغمبر امر به رعايت يک مسئله اي کنند ولي مشخص نباشد اين مسئله کي به وقوع مي پيوندد ؟!! البته بر فرض صحت حديث از ديدگاه شيعه. فرموديد : «در ضمن اين حديث از جمله احاديثي است که ريشه جهاد را در درون هر مسلمان مي خشکاند.» اگر حرف شما درست باشد که ديگر علما و راويان اهل سنت بايد پاسخگو باشند و به ما مربوط نيست. اما اگر منظور پيغمبر(بر فرض صحت حديث) از امير همان امام معصوم باشد، شايد امام فرمان جهاد بدهد. فرموديد : «يا حکومت عادل و ديني است که اطاعت مي کنيم. يا ظالم و فاجر است که نهي از منکر مي کنيم.اين حديث در هر حالت ما را به اطاعت از حکومت دعوت مي کند چه ظالم چه عادل.» 1. همانطور که گفتم نهي از منکر روشهاي مختلفي دارد. گاهي مثل بزرگ بانوي بهشت ميتوان با بيعت نکردن و غضب به جا و قهرکردن مدبرانه يک امت را از ضلالت نجات داد و غاصبين و خائنين را رسوا کرد. 2. پيامبر هيچگاه امر به اطاعت از ظالم نميکنند. يا برداشت شما اشتباه است يا حديث جعلي است که حالت دوم براي اهل سنت محال است. فرموديد : «بلکه در کتب تاريخ يا اگه خواستيد منابع اهل سنت جريان جنگ جمل رو بخونيد . اونوقت خودتون قضاوت کنيد که يورش بر خليفه است يا چه؟؟ از کي تا حالا در حکومت خليفه( حضرت علي) زني جرات ميکنه سوار شتري بشه و بر خليفه يورش ببره؟» اين هم دو حديث از صحيح بخاري خدمت شما : 6686 - حدثنا عثمان بن الهيثم: حدثنا عوف، عن الحسن، عن أبي بكرة قال: لقد نفعني الله بكلمة أيام الجمل، لمَّا بلغ النبي صلى الله عليه وسلم أنَّ فارساً ملَّكوا ابنة كسرى قال: (لن يفلح قوم ولَّوا أمرهم امرأة) (صحيح بخاري، کتاب الفتن، باب الفتنة التي تموج كموج البحر ) 4163 - حدثنا عثمان بن الهيثم: حدثنا عوف، عن الحسن، عن أبي بكرة قال: لقد نفعني الله بكلمة سمعتها من رسول الله صلى الله عليه وسلم أيام الجمل، بعد ما كدت أن ألحق بأصحاب الجمل فأقاتل معهم، قال: لما بلغ رسول الله صلى الله عليه وسلم أن أهل فارس قد ملكوا عليهم بنت كسرى، قال: (لن يفلح قوم ولوا أمرهم امرأة) ( صحيح بخاري ، کتاب المغازي ، باب كتاب النبي صلى الله عليه وسلم إلى كسرى وقيصر) ابوبکره ميگويد : خداوند در ايام جنگ جمل با کلامي که آن را از رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم شنيدم به من سود رساند پس از آن که نزديک بود به اصحاب جمل(ياران عايشه) بپيوندم و همراه آنان بجنگم. (کلام اين بود :) زماني که به رسول خدا خبر رسيد که اهل ايران دختر پادشاه را به سلطنت رساندند فرمود : «گروهي که امر آنان را زني عهده دار شود هرگز رستگار نخواهد شد» اين احاديث خود نشان دهنده ي اين است که عايشه ولي و سرپرست اصحاب جمل بوده. روايت جالب ديگري هم در صحيح بخاري وجود دارد : 6687 6690 - حدثنا عبد الله بن محمد: حدثنا يحيى بن آدم: حدثنا أبو بكر ابن عياش: حدثنا أبو حصين: حدثنا أبو مريم، عبد الله بن زياد الأسدي، قال: لما سار طلحة والزبير وعائشة إلى البصرة، بعث علي عمار بن ياسر وحسن بن علي، فقدما علينا الكوفة، فصعدا المنبر، فكان الحسن بن علي فوق المنبر في أعلاه، وقام عمار أسفل من الحسن، فاجتمعنا إليه، فسمعت عماراً يقول: إن عائشة قد سارت إلى البصرة، ووالله إنها لزوجة نبيكم صلى الله عليه وسلم في الدنيا والآخرة، ولكنَّ الله تبارك وتعالى ابتلاكم، ليعلم إيَّاه تطيعون أم هي (صحيح بخاري، کتاب الفتن، باب الفتنة التي تموج كموج البحر ) هنگامي که طلحه و زبير و عايشه به سوي بصره حرکت کردند، علي(عليه السلام) عمار ياسر و پسرش حسن را فرستاد تا در کوفه برما وارد شدند و از منبر بالا رفتند.حسن بن علي(عليهماالسلام) در بالاترين جاي منبر قرار گرفت و عمار پايين تر از او ايستاد. پس ما به سوي او جمع شديم و از عمار شنيدم که ميگفت: به راستي که عايشه به سوي بصره حرکت کرده، و به خدا سوگند قطعا او همسر پيامبر شما در دنيا و آخرت است!! ولي خداوند تبارک و تعالي شما را آزموده تا بداند فقط او را اطاعت ميکنيد يا عايشه را ؟!! اين خبر از نظر اهل سنت قابل قبول است و ما به عنوان احتجاج استفاده ميکنيم. نکات جالب اين روايت : 1. راوي در ابتدا از لشکر جمل با نام طلحه و زبير و عايشه نام ميبرد که خود معرف فرماندهان اصلي است و از قول عمار هم تنها نام عايشه را ميبرد. پس اين که عايشه در اين جنگ کاره اي نبوده خيالي بيش نيست! 2. عمار گفته عايشه همسر پيامبر در دنيا و آخرت است! اولا از کجا ميدانسته؟ علم غيب داشته خدايي ناکرده؟! ثانيا همسر پيامبر در آخرت چگونه عليه خليفه وقت و امام زمان شورش ميکند و از مکه تا بصره لشکرکشي ميکند؟!! 3. عمار صراحت دارد که در جنگ جمل عده اي مطيع خدا هستند و عده اي مطيع عايشه! حالا تکليف کشته شدگان لشکر عايشه و احاديث نيمي از دينتان را از عايشه بگيريد چه ميشود خدا ميداند!! 4. زني که بر خلاف آيات قرآن عمل کرده ، عليه امام زمانش و خليفه شورش کرده ، با مطيعان خدا جنگيده و آنان را به کشتن داده چگونه همسر پيامبر در آخرت است؟!! فرموديد : «در ضمن در مورد تعداد کشته شدگان اين جنگ هم اختلاف وجود داره که ظاهرا به چند صد نفر بيشتر نمي رسد.» ظاهرا شما عزيزان اهل سنت خيلي دست و دلباز هستيد!! برفرض صحت سخن شما چند صد نفر مسلمان از امت رسول خدا و بعضا اصحاب ايشان کشته شدند، اين مسئله چندان براي شما مهم نيست؟!! يا درجاي ديگري کس ديگري از شما گفته بود : فقط حضرت زهرا را تهديد به آتش زدن خانه کرده اند و هجومي صورت نگرفته !!!
11 | هادي | | ٠٩:٢٢ - ٣١ ارديبهشت ١٣٩٢ |
سلام . دوستان من نه يک طلبه ام نه يک روحاني . آدم معمولي و ساده اي هستم که کارم توليدي هستش ولي مذهب زرو حق ميدونم و از ش تا پاي جان دفاع ميکنم . مايلم به دوستان سنيمذهب بگم که اگر ميخواهند مذهب شيعه رو از روي کتب علماي خودشان بشناسند و به حقانيتش باور کنند حتما کتاب شبهاي پيشاور رو که در آن مناظره اي بين يک عالم شيعه با ساير علماي سني مذهب برگذار شده و در آن شرط شده که از کتب علماي سني با ذکر منبع و آدرس دقيق آن سند آورده بشه که در پايان مناظره حقيقت امر بر جمع آشکار ميشه و بار ديگر مذهب شيعه حقانيت و درستي خود را اثبات ميکنه . اگه واقعا ميخواهيد سوادتان کامل بشه و دين درست رو بشناسيد حتما اين کتاب رو مطالعه کنيد . تاليف شمس الواعظين شيرازي
12 | هادي | | ٠٩:٥٠ - ٣١ ارديبهشت ١٣٩٢ |
اگر آن‌گونه كه مستدلين به روايات صلاه ابوبكر ادعا مي‌كنند، واقعاً رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم هرگونه اشاره‌اي در تأييد ابوبكر براي صلاحيت و شايستگي او براي خلافت وجانشيني پس از خود مي‌داشتند، و گوشه چشمي به او براي تصدّي اين منصب الهي مي داشتند، چرا آن حضرت در آخرين روزهاي عمر شريف خود و با عِلم به اين مطلب كه چند روزي بيش در اين دنيا نخواهند بود سپاهي را به فرماندهي جوان هجده ساله (اسامة بن زيد) تدارك مي‌بيند و عدّه اي از صحابه از جمله ابوبكر و عمر را مأمور به متابعت از او مي نمايد و هر گاه آن حضرت در بستر بيماري، چشم باز مي كند از علّت تخلّف اين گروه سئوال مي نمايد تا جائي كه كار به لعن و نفرين تخلّف كنندگان از جيش و سپاه اسامه مي‌انجامد؟ در حالي كه اگر واقعا آن حضرت چنين قصدي براي خلافت ابوبكر مي‌داشتند نبايد آنها را در چنين لحظات حسّاسي مأمور به چنين امر خطيري (كه احتمال كشته شدن درآن منتفي نيست ) نمايد؟ در بعضى از منابع معتبر اهل سنّت آمده است كه پيامبر فرمود: لعنت خدا بر كسي كه از سپاه أسامه تخلف ورزد... چند سئوال: الف: پيامبر در امر به امامت ابوبكر هذيان نمي‌ گويد؟!! حال با اين فرض كه پيامبر اكرم صلّي الله عليه وآله وسلم در آخرين روز حيات خود چنين دستوري داده باشند، اما اين سئوال مطرح است كه: چگونه وقتي رسول خدا صلّي الله عليه وآله وسلم در همان روز براي جلوگيري از حوادثي كه در آينده اتّفاق خواهد افتاد براي نوشتن وصيّت در خواست آوردن قلم و دوات مي‌نمايد تا در آينده به گمراهي نيافتند عمر به قصد ممانعت از اين اقدام، نسبت هذيان به رسول خدا صلّي الله عليه وآله ميدهد؟!! بخاري در صحيح خود مي‌گويد: هلّم أكتب لكم كتاباً لا تضلّوا بعده! فقال عمر: إنّ النبيّ صلى الله عليه وسلم قد غلب عليه الوجع، وعندكم القرآن حسبنا كتاب اللّه بشتابيد تا برايتان نوشته‌اي بنويسم تا بعد از آن ديگر گمراه نشويد! عمر گفت: درد و بيماري بر پيامبر غلبه نموده است، و در حالي كه قرآن در ميان شما هست كتاب خدا ما را كفايت مي‌كند. صحيح بخاري، ج 7، ص 9، كتاب المرضى باب قول المريض قوموا عنّى. در روايت ديگري بخاري و مسلم آورده است: عن ابن عبّاس قال: يوم الخميس وما يوم الخميس ... فقالوا: إنّ رسول اللّه صلى اللّه عليه وسلم ـ يهجر. ابن عباس مي‌گويد: روز پنج شنبه و چه روزي بود آن روز! ... به رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم گفتند: او هذيان مي‌گويد. صحيح مسلم، ج 5، ص 76 كتاب الوصيّة باب ترك الوصيّة لمن ليس عنده شيء ـ صحيح بخارى، ج 4، ص 31، كتاب الجهاد والسير. آيا ابوبكر به هنگام وصيت براي خلافت عمر با اين‌ كه بيهوش مي شود و پس از آن كه به هوش مي‌آيد و دنباله وصيت را كه عثمان به جاي او نوشته است را تأييد مي‌كند هذيان نمي گويد؟ لما حضرت أبا بكر الصديق الوفاة دعا عثمان بن عفان فأملى عليه عهده ، ثم أغمي على أبي بكر قبل أن يملي أحدا فكتب عثمان عمر بن الخطاب ، فأفاق أبو بكر فقال لعثمان كتبت أحدا ؟ فقال : ظننتك لما بك وخشيت الفرقة فكتبت عمر بن الخطاب فقال : يرحمك الله ، أما لو كتبت نفسك لكنت لها أهلا. زماني كه وفات ابوبكر صديق فرارسيد عثمان را خواست تا براي او وصيت بنويسد، [بعد از حاضر شدن عثمان] در همين حال و قبل از آن كه نامي از عمر ببرد بي‌هوش شد. و عثمان هم نام عمر را به عنوان خليفه بعد از ابوبكر نوشت. وقتي ابوبكر به هوش آمد از عثمان سؤال كرد: آيا نام كسي را نوشتي؟ عثمان گفت: از حالي كه به تو دست داد ترسيدم و از خواسته تو اطلاع داشتم از اين‌رو نام عمربن خطاب را نوشتم. ابوبكر گفت: خدا تو را رحمت كند. حتي اگر اسم خودت را نيز براي اين كار نوشته بودي شايستگي آن را داشتي. كنز العمال، ج 5، ص 678; تاريخ مدينة دمشق لابن عساكر، ج 39، ص 186 و ج 44، ص 248 ر.ك: تاريخ الطبرى، ج 2 ص 353; سيرة عمر لابن الجوزى: 37; تاريخ ابن خلدون، ج 2 ص 85. كدام حرف را بپذيريم؟!! از يك طرف رواياتي از قول عايشه ذكر شد مبني بر امامت جماعت ابوبكر از سوي پيامبر صلّي الله عليه و آله وسلّم از طرف ديگر رواياتي از قبيل روايت زير را داريم كه تمام رواياتي را كه قبلا ذكر شد را رد مي‌كند: عايشه مي‌‌گويد: رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم در ايام بيماري خود كه منجر به وفاتش گرديد به طورنشسته نماز خواند در حالي كه ابوبكر نيز پشت سر حضرت اقتدا نمود. مسند احمد، ج 6 ، ص 159 . عايشه مي‌گويد: رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم در ايام بيماري كه در آن وفات يافت فرمود: برويد و به ابو بكر بگوئيد تا به نماز بايستد ... و پيامبر نيز به صورت نشسته به ابوبكر اقتدا كرد. مسند احمد، ج 6 ، ص 159 . و اين در حالي است كه اين مطلب با آيه شريفه سوره حجرات «ولا تقدموا بين يدي الله و رسوله» تناقض كامل داشته و تمام فقهاي مذاهب اربعه و نيز علماي اعلام شيعه بر اين نكته اتفاق نظر دارند كه چنين نمازي باطل است.
13 | دوستدار اهل بيت | | ١٣:٠٥ - ٢٢ خرداد ١٣٩٢ |
درجواب 6 نام و نام خانوادگي: عثمان - تاريخ: 23 ارديبهشت 92 - 16:26:26
اتفاقا" به نظر من اين اتفاق يعني واقعه کربلا ؛ امام حسين (ع) ميخواسته اين را کاملترش کند وصحه براين کلام رسول خدا (ص) بگذارد وحديث گفته شده از طرف ايشان را سند صحيح بودش ودرست وحسن بودنش را برساند به اين صورت پيامبر فرمود : به صحابه : ( گوش فرادار و از امير اطاعت كن، هر چند بر پشت تو تازيانه زند و مال تو را بر بايد گوش بده و پيروى كن‏ ) اگر نه ( اين جانيان وخونخواران وشر ارت ها ) اگر فرزند رسول خدا هم باشي همان کاررا با صحابه ميکنند که با پاره تن فرزندم حسين (ع) خواهند کرد ...اين هم نمونه اش بنگريد وپند گيريد که اينان چگونه صفاتي دارند ( بعد از من پيشوايانى بر شما حكومت كنند كه به هدايت من هدايت نيافته‏ اند و به سيره و سنت من رفتار نمي ‏كنند و به زودي در ميان آنان مردانى حاكم مي‌شوند كه دلهاى آنها دلهاى شياطين است ولى در لباس انسان درآمده‏ اند ) .وبنگريد که اينان چه بدعتهايي گذاشتند واگر علي (ع) ميخواست قيام کنند چه هابر سرش مي آوردند وشهادت امام حسين (ع) بر کلام پيامبر مهر تائيد زد وتا روز قيامت اينان را رسواي عالم وعالميان خواهد کرد. پس جناب عثمان حال برو ببين امامت کيست وحق با کيست ؟واينان شر بودند يا خير براي امت اسلام .ولي متاسفانه کجاست عقل وفکر وتدبير و تحقيق ومطالعه وفقط تعصب وکينه وعداوات در خونهاي آنان جريان دارد؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!
14 | محسن | | ١٣:٥٠ - ٢٣ خرداد ١٣٩٢ |
در جواب عثمان يه خورده عقل ت کار بنداز بعد نظر بده تو ميگي طبق اين روايت نبايد امام حسين بر يزيد ميمون باز شراب خوار قيام ميکرد خوب ابله تو يزيد رو با امام علي نعوذ بالله قياس ميکني که طبق گفته پيامبر نبايد بر عليه کسي که اسلام رو به نابودي کشيده قيام کرد نادان احمق يه خورده عقلت رو راه بنداز ولي چه فايده شماها يزيد اين زمانه هستيد!
15 | فدايي حسين بن علي(ع) | | ١٥:١٤ - ١٠ تير ١٣٩٢ |
بي خيال بالا . اگر الآن پيامبر (ص) زنده بشن و مستقيم بگن كه حضرت علي (ع) جانشين من است بازهم اهل سنت قبول نميكنن . كسي كه جوياي حق و حقيقت باشه قبول ميكنه اگر هم نباشه قبول نميكنه. به عنوان مثال اگر كسي خدا رو قبول داشته باشه حتي نياز به هيچ معجزه اي نيست ، اگر نه كسي خدا رو قبول نداشته باشه به گفته ي خداود تبارك و تعالي اگر از آسمان مستقيما كتابي بر كفار نازل كنيم بازهم ايمان نميارن .
16 | مجتبي زارعي | | ٢٢:٣٦ - ١٥ تير ١٣٩٢ |
هوي تبريز سني تو که خريت رو به اوج کمال رسوندي تو ديگه از عقل حرف نزن که تو مذهب شما جايي واسه عقل ندارين بعدش ابله تو به حضرت فيروز صنعتگر از نژاد شريف ايراني يکتا پرست توهين ميکني ولي يه شاگرد خر فروش که معلوم نيست پدرومادرش کيه مثل بز کوهي فرار ميکنه و.بچه گياشم يه مشکلاتي داشته وسر نمازش شپش ميکشته ونميتونسته باد معدشو نگه داره رو به عنوان الگوت انتخاب ميکني واقعا که خلايق هرچه لايق
17 | عاشق امامم علي عليه السلام اميرالمومنان هستم | | ١٦:١٥ - ٢٣ تير ١٣٩٢ |
من تبريزيم و عاشق امامم هستم اوني هم که خودش روتبريزي معرفي کرده غلط کرده مطمئنما يا دروغ ميگه يامذهبش رو اعلام نکرده ابله احمق
18 | عاشق امامم علي عليه السلام اميرالمومنان هستم | | ٢٤:٥٧ - ٢٣ تير ١٣٩٢ |
من تبريزيم و عاشق امامم هستم اوني هم که خودش روتبريزي معرفي کرده غلط کرده مطمئنما يا دروغ ميگه يامذهبش رو اعلام نکرده والا تا الان با اين حرفهاش سالم نميموند ابله احق
19 | احمد | | ١٨:٣٦ - ٣٠ تير ١٣٩٢ |
سلام عليکم در اين مقاله فرموديد: ...و با توجه به اين كه حذيفه چند روز پس از قتل عثمان بن عفان وفات يافته... مدرک و سند اين مطلب را از کتب اهل سنت مي خواستم. ممنون

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
ابن عبدالبر در الاستيعاب درباره وفات حذيفه گويد: ومات حذيفة سنة ست وثلاثين بعد قتل عثمان فى أول خلافة على وقيل توفى سنة خمس وثلاثين والأول أصح
حذيفه در سال 36 هجري بعد از قتل عثمان و اوائل خلافت حضرت علي عليه السلام در گذشت و برخي نيز گفته اند در سال 35 هجري وفات کرد ولي قول صحيحتر همان سال 36 هجري است . الاستيعاب في معرفة الأصحاب ، يوسف بن عبد الله بن محمد بن عبد البر الوفاة: 463 ، دار النشر : دار الجيل - بيروت - 1412 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : علي محمد البجاوي، ج 1 ص 335
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
20 | مريم س | | ٠٦:٥٩ - ٣١ تير ١٣٩٢ |
آقاي مجتبي زارعي دستت درد نکنه واسه اين تو دهني محکمي که به دهن اين وهابي زدي خدايي خلايق هر چه لايق خوبه تو کتاباي خودشونم اومده که عمر نمي تونسته باد معدشو نگه داره و شپش مي کشته ولي باز اينا از رو نمي رن يعني فقط کينه توزي رو از عمر ياد گرفتن باز عمر يه ذره عقل داشته بعضي جاها اشاره کرده که اگه علي نبود عمر به هلاکت مي رسيد اما اينا اين يه نخود عقلم ندارن يعني همونقدر که قوم نوح بعد از هزار سال ايمان اوردن اينا هم مي آرن اينا دهن ابليسم سرويس مي کنن با اين طرز فکراشون
21 | محمد | | ٠٧:٥٧ - ٠٤ مرداد ١٣٩٢ |
سلام ببخشيد ميشه برايمان تفضيل داستان ازدواج پيغمبر با ام حبيبه را بدهيد، ان زماني كه ابوسفيان دشمن حربي پيغمبر بوده و پيغمبر با دخترش ازدواج مي كند اكر مي شود تفضيل اين جريان را با سند و متن عربي و متن فارسي بهم بدهيد ازتان ممنون مي شوم

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
ازدواج پيامبر صلي الله عليه آله با دختر ابي سفيان در کتابهاي حديثي و تاريخي اهل سنت ذکر شده است. فقط به عنوان نمونه به يک مورد که نشان مي دهد هنگام ازدواج ام حبيبه با حضرت، ابوسفيان هنوز مشرک بوده است، اشاره مي کنيم:
ابن سعد مي نويسد : أخبرنا محمد بن عمر حدثنا محمد بن عبد الله عن الزهري قال لما قدم أبوسفيان بن حرب المدينة جاء إلى رسول الله صلى الله عليه وسلم وهو يريد غزو مكة فكلمه أن يزيد في هدنة الحديبية فلم يقبل عليه رسول الله فقام فدخل على ابنته أمحبيبة فلما ذهب ليجلس على فراش النبي e طوته دونه فقال يا بنية أرغبت بهذا الفراش عني أم بي عنه فقالت بل هو فراش رسول الله وأنت امرؤ نجس مشرك فقال يا بنية لقد أصابك بعدي شر (الطبقات الكبرى ج 8 ص 99
زماني که مشرکان در مکه صلح حديبيه را نقض کردند، به خاطر ترس از انتقام رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) ، ابوسفيان را به مدينه فرستادند تا شايد بتواند حضرت را در تجديد صلح راضي کند؛ اما پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) فرمود: «صلح ما در روز حديبيه بود و تغيير و تبديلي در آن نيست ».به همين سبب ابوسفيان نزد دخترش (ام‌حبيبه) رفت و هنگامي که خواست بر بستر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) بنشيند ام‌حبيبه او را نهي کرد و گفت: « اين بستر رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) است و تو فردي نجس و مشرک هستي ». ابوسفيان به دخترش گفت: « اي دخترم! تو بعد از من به شر و بلا گرفتار شدي »
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
22 | سهراب | | ١٧:١٣ - ٠٦ مرداد ١٣٩٢ |
سلام فقط ميگم افرين واحسنت از نتيجه مطلب
23 | شيعه | | ٠٥:٣٢ - ٠٩ مرداد ١٣٩٢ |
بسم الله الرحمن الرحيم با عرض سلام و ادب و احترام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات براي شما مدافعان مکتب اهل بيت ع جواب اين مغالطه رو چطوري بديم ؟ ما در زمان شرى ( جاهليت قبل از اسلام ) بوديم خدا خيرى ( اسلام و حضرت پيامبر ص ) آورد و ما الآن در خير هستيم آيا دنباله اين خير، شرى (خليفه اول)است؟ فرمود: بلى، گفتم دنباله آن شر خيرى( خليفه دوم ) است؟ فرمود: بلى. گفتم آيا دنباله آن خير نيز شرى(خليفه سوم ) است؟ فرمود: بلى. گفتم: چگونه است؟ فرمود: بعد از من...... البته من بهش گفتم تو شر بودن خليفه اول و سوم رو قبول کن ، من شر بودن خليفه دوم رو از روايت آچار فرانسه برات ثابت ميکنم . ولي ميخواستم به هر حال جواب شمارو هم بدانم. با تشکر

پاسخ:
با سلام
برادر گرامي
چه كسي گفته است كه اين خير و شر حتما در زمان اين سه خليفه اتفاق خواهد افتاد؟ پيامبر صلي الله عليه واله مصداق خير و شر بعد از خودش را در اين روايت تعيين نكرده است . اين خير و شر مي تواند تا قيامت مصداق داشته باشد . اما مصداق حاكمان بعد از خودش را به هدايت آن حضرت هدايت نمي شوند و قلب شيطاني دارند ، مشخص كرده است ؛ چون در اين روايت از كلمه «سين» استفاده كرده است كه براي آينده نزديك به كار مي رود . همچنين حذيفه تنها زمان خلافت سه خليفه اول را درك كرده است . اگر قرار بود كه حذيفه آن زمان را درك نكند، به او مي گفت كه تو درك نمي كني.
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
24 | ناشناس | | ٠٣:٤٠ - ١٠ مرداد ١٣٩٢ |
چرا نمازي كه پنج وعده است وشما شيعه ها سه بار ميخونين كجاي اذان اشهدوان علي ولي لله داره كه شما ميگيد

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
در خصوص سوال اولتان که گفتيد چرا شيعيان نمازشان را در سه وقت مي خوانند، بهتر است بدانيد شيعيان در اين خصوص به سيره پيامبر صلي الله عليه و آله عمل مي کنند. جهت اطلاع بيشتر به اين آدرس رجوع کنيد
اما درباره سوال دومتان بايد به اين نکته توجه کرد که شيعيان، اشهد ان عليا ولي الله را جزء اذان نمي دانند بلکه ذکر آن را در اذان طبق دلائلي مستحب مي دانند جهت اطلاع بيشتر به اين آدرس مراجعه کنيد
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
25 | سيد مسعود | | ١٥:١٩ - ٣١ مرداد ١٣٩٢ |
همونايي كه در كربلا پشت جد من حسين رو خالي كردن در جريان سقيفه نيز پشت جد من علي را خالي كردند و آقا امام حسين جواب اين سوال را داد گفت شما اين كار رو مي كنيد چون شكم هايتان از حرام پر شده و دليل دوم اسلام دين بصيرت است نه دين ظاهر و افسوس كه مردم ريش سفيد و سن بالاي ابوبكر را ديدند اما يادشون رفت كه: مولود كعبه علي بود اول مسلمان علي بود بر اساس آيه مباهله نفس پيامبر علي بود آنكس كه در بستر پيامبر خوابيد علي بود آنكس كه در جنگ احد فرار نكرد و ازپيامبر دفاع كرد علي بود يادشون رفت كه پيامبر فرمود:يك ضربه علي افضل است بر عبادت انس و جن چقدر علي در تاريخ مظلوم است مسيحي در عظمت علي كتاب مي نويسد نامه علي به مالك اشتر در سازمان ملل برترين نامه حكومتي معرفي ميشود بعد ما بايد به مسلمونا برتريه علي را ثابت كنيم اين ديگر چه مظلوميتيست از تمام برادران اهل تسنن مي پپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپرسم يه كتاب از سه خليفه قبل از امام علي نام ببريد كه نشان از برتري علمي آنها بر امام علي باشد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/ يه شجاعت در جنگ از سه خليفه به من نشان بديد كه از شجاعت هاي امام علي بالا تر باشد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
26 | سيدمحمدحسيني | | ٢٢:١٨ - ٠٥ مهر ١٣٩٢ |
مريم خانم واقعا گل کاشتي خدا خيرت بده با اين حرفاي قشنگت
27 | حميد رضا | | ١٤:٢٩ - ١١ مهر ١٣٩٢ |
عزيزان=بچه شيعيان تورو خدا خلق علوي رو فراموش نکنيد
28 | علي خياط | | ٢٢:٠٣ - ٠٥ آذر ١٣٩٢ |
ميگن تاج بانگين و جواهراتش ارشمند ميشه . حالا سني ها يه سوال ؟ آيا شما در خلوت خودتان, پشت درهاي بسته, تو تاريکي , باخودتان رو راست هستي ؟ آيا اونقدر مرد هستي که فکر کني؟ اونقدر عاقل هستي که ترازوي انصاف دستت بگيري ؟
پس برو از تولد و زندگي و حتي شهادت امير مومنان دو عالم و خليفه قاصبان و رو سياهان دو جهنم عمر عاروق رو مطالعه کن ببين کام نور وجودش به ما رسيده وکام مثل يک کبريت سنت را به آتش کشيد
سني جان برو خلوت کن از ياوه کم کن و بر عقل بيفزا
29 | محب الزهرا | | ٢٣:١٣ - ٠٢ بهمن ١٣٩٢ |
حدثنا أَحْمَدُ بن زَيْدِ بن هَارُونَ الْقَزَّازُ الْمَكِّيُّ ثنا إِبْرَاهِيمُ بن الْمُنْذِرِ الْحِزَامِيُّ ثنا عبد اللَّهِ بن مُحَمَّدِ بن يحيى بن عُرْوَةَ عن هِشَامِ بن عُرْوَةَ عن أبيه أَنَّ مُطِيعَ بن الأَسْوَدِ قال سمعت عُمَرَ بن الْخَطَّابِ رضي اللَّهُ عنه يقول وَاللَّهِ لو عَهِدْتُ عَهْدًا أو تَرَكْتُ تَرِكَةً لَكَانَ أَحَبَّ إلي من أَنْ اجعلها إليه الزُّبَيْرُ بن الْعَوَّامِ فإنه رُكْنٌ من أَرْكَانِ الدِّينِ.
المعجم الكبير، ج1، ص 120
حضرت ايت الله قزويتي فرمودند غبارت فانه رکن من ارمان الدين درباره ي امامت و خلافت است اين از کجاي حديث فهميده ميشود؟؟؟

پاسخ:
با سلام

دوست گرامي

مراد از عهد در اين روايت همان خلافت است و ضمير در انه رکن نيز به عهد بر مي گرد يعني خلافت رکني از ارکان است والا معني ندارد که بگوييم زبير رکني از ارکان است همچنان که برخي از نسخه هاي چنين برداشت مي شود که زيبر رکن است.زيرا مراد عمر اين بوده که اين عهد که همان خلافت است را نمي خواست به زبير برسد زيرا در نظر عمر خلافت رکني بود که زبير ليافت آن را نداشت

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

   
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها