2024 March 29 - جمعه 10 فروردين 1403
ديدگاه اميرمؤمنان عليه السلام در باره ابوبكر و عمر+ تصوير كتاب ها
کد مطلب: ٥٠٢١ تاریخ انتشار: ١٤ تير ١٣٩٤ تعداد بازدید: 102654
پرسش و پاسخ » اهل سنت
ديدگاه اميرمؤمنان عليه السلام در باره ابوبكر و عمر+ تصوير كتاب ها

ديدگاه اميرمؤمنان عليه السلام در باره ابوبكر و عمر+ تصوير كتاب ها

مخالفان اهل بيت عليهم السلام ادعا مي كنند كه اميرمؤمنان عليه السلام با خلفاي سه گانه ارتباط حسنه و دوستانه داشته است و براي اثبات اين افسانه، به دروغ هايي مثل ازدواج ام كلثوم با عمر، نام گذاري فرزندان اميرمؤمنان عليه السلام از نام خلفا و ... استناد مي كنند.

هر چند كه ما در جاي خود به تفصيل از اين شبهات واهي پاسخ كوبنده و قاطع داده ايم؛ اما اين بار و در اين مقاله تلاش مي كنيم ديدگاه اميرمؤمنان عليه السلام را در باره خلفاء، از صحيح ترين كتاب هاي اهل سنت در معرض قضاوت خوانندگان عزيز قرار دهيم .

طبق روايات صحيح السندي كه در صحيح ترين كتاب هاي اهل سنت آمده، اميرمؤمنان عليه السلام هيچگاه با خلفاي سه گانه ارتباط دوستانه نداشته است؛ بلكه آن ها را «دروغگو ، بدكار ، حيله گر، خائن، ظالم، فاجر و ...» مي دانسته است.

پيش از ارائه مدارك، اين نكته را متذكر مي شويم كه هدف ما توهين و جسارت به مقدسات كسي نيست؛ بلكه تنها نقل مطالب از كتاب هاي اهل سنت و آن هم با سند صحيح است و قضاوت را نيز به عهده خوانندگان عزيز شيعه و سني واگذار مي كنيم .

مسلم نيشابوري در صحيح خود در ضمن يك روايت طولاني از عمر بن خطاب نقل مي كند كه خطاب به اميرمؤمنان عليه السلام گفت:

فَلَمَّا تُوُفِّيَ رَسُولُ اللَّهِ -صلي الله عليه وسلم- قَالَ أَبُو بَكْرٍ أَنَا وَلِيُّ رَسُولِ اللَّهِ -صلي الله عليه وسلم- فَجِئْتُمَا تَطْلُبُ مِيرَاثَكَ مِنَ ابْنِ أَخِيكَ وَيَطْلُبُ هَذَا مِيرَاثَ امْرَأَتِهِ مِنْ أَبِيهَا فَقَالَ أَبُو بَكْرٍ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ -صلي الله عليه وسلم- « مَا نُورَثُ مَا تَرَكْنَا صَدَقَةٌ ». فَرَأَيْتُمَاهُ كَاذِبًا آثِمًا غَادِرًا خَائِنًا وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّهُ لَصَادِقٌ بَارٌّ رَاشِدٌ تَابِعٌ لِلْحَقِّ ثُمَّ تُوُفِّيَ أَبُو بَكْرٍ وَأَنَا وَلِيُّ رَسُولِ اللَّهِ -صلي الله عليه وسلم- وَوَلِيُّ أَبِي بَكْرٍ فَرَأَيْتُمَانِي كَاذِبًا آثِمًا غَادِرًا خَائِنًا .

پس از وفات رسول خدا صلي الله عليه وآله ابوبكر گفت : من جانشين رسول خدا هستم ، شما دو نفر (عباس و علي ) آمديد و تو اي عباس ميراث برادر زاده ات را درخواست كردي و تو اي علي ميراث فاطمه دختر پيامبر را .

ابوبكر گفت : رسول خدا فرموده است : ما چيزي به ارث نمي گذاريم ، آن چه مي ماند صدقه است و شما او را دروغگو ، گناه كار ، حيله گر و خيانت كار معرفي كرديد و حال آن كه خدا مي داند كه ابوبكر راستگو ، دين دار و پيرو حق بود .

پس از مرگ ابوبكر ، من جانشين پيامبر و ابوبكر شدم و باز شما دو نفر مرا خائن ، دروغگو و گناهكار خوانديد

سپس در آخر روايت عمر بن خطاب از اميرمؤمنان عليه السلام و عباس اقرار مي گيرد كه آيا مطالبي را كه گفتم تأييد مي كنيد. هر دو گفتند: بلي .

قَالَ أَكَذَلِكَ قَالاَ نَعَمْ.

صحيح مسلم، كتاب الجهاد والسير، باب حكم الفئ ، ح 1756

 

 

 

 

 

همين روايت در ديگر كتاب هاي اهل سنت با تعبير «ظالم وفاجر» نقل شده و حتي الباني وهابي نيز آن را صحيح دانسته است:

قَالَ وَأَنْتُمَا تَزْعُمَانِ أَنَّهُ كَانَ فِيهَا ظَالِمًا فَاجِرًا وَاللَّهُ يَعْلَمُ أَنَّهُ صَادِقٌ بَارٌّ تَابِعٌ لِلْحَقِّ ثُمَّ وُلِّيتُهَا بَعْدَ أَبِي بَكْرٍ سَنَتَيْنِ مِنْ إِِمَارَتِي فَعَمِلْتُ فِيهَا بِمِثْلِ مَا عَمِلَ فِيهَا رَسُولُ اللَّهِ صلي الله عليه وسلم وَأَبُو بَكْرٍ وَأَنْتُمَا تَزْعُمَانِ أَنِّي فِيهَا ظَالِمٌ فَاجِرٌ.

عمر گفت: شما دو نفر اعتقاد داشتيد كه ابوبكر در اين قضيه ظالم و فاجر است؛ در حالي كه خدا مي داند او صادق ، نيكوكار و پيرو حق بود . بعد از ابوبكر دو سال اداره فدك و .. در اختيار من بود و من همان رفتاري را داشتم كه رسول خدا (ص) و ابوبكر داشت ؛ اما شما اعتقاد داشتيد كه من ظالم و فاجر هستم .

الباني در آخر روايت تصريح مي كند كه سند اين روايت صحيح است.

الباني ، محمد ناصر الدين (متوفاي 1420هـ)، التعليقات الحسان علي صحيح إبن حبان ، ج9 ، ص319 ـ 320.

 

 

 

 

 

 

همين روايت در كتاب صحيح إبن حبان با تحقيق شعيب الأرنؤوط وهابي نيز آمده و اين وهابي متعصب نيز سند آن را تصحيح كرده است.

 

طبق اين دو روايت اميرمؤمنان عليه السلام اعتقاد داشته است كه ابوبكر و عمر «دروغگو، بدكار، حيله گر، خائن، ظالم و فاجر» هستند.

جالب است كه در كتاب صحيح بخاري همين صفات از ويژگي هاي منافقين شمرده شده است. محمد بن اسماعيل در صحيح خود مي نويسد:

33 حدثنا سُلَيْمَانُ أبو الرَّبِيعِ قال حدثنا إِسْمَاعِيلُ بن جَعْفَرٍ قال حدثنا نَافِعُ بن مَالِكِ بن أبي عَامِرٍ أبو سُهَيْلٍ عن أبيه عن أبي هُرَيْرَةَ عن النبي صلي الله عليه وسلم قال آيَةُ الْمُنَافِقِ ثَلَاثٌ إذا حَدَّثَ كَذَبَ وإذا وَعَدَ أَخْلَفَ وإذا أؤتمن خَانَ.

از ابوهريره نقل شده است كه رسول خدا (ص) فرمود: نشانه هاي منافق سه چيز است: هرگاه سخن مي راند، دروغ مي گويد؛ هر وقت وعده مي دهد، تخلف مي كند و هر وقت امانتي به او سپرده شود، خيانت مي كند.

34 حدثنا قَبِيصَةُ بن عُقْبَةَ قال حدثنا سُفْيَانُ عن الْأَعْمَشِ عن عبد اللَّهِ بن مُرَّةَ عن مَسْرُوقٍ عن عبد اللَّهِ بن عَمْرٍو أَنَّ النبي صلي الله عليه وسلم قال أَرْبَعٌ من كُنَّ فيه كان مُنَافِقًا خَالِصًا وَمَنْ كانت فيه خَصْلَةٌ مِنْهُنَّ كانت فيه خَصْلَةٌ من النِّفَاقِ حتي يَدَعَهَا إذا أؤتمن خَانَ وإذا حَدَّثَ كَذَبَ وإذا عَاهَدَ غَدَرَ وإذا خَاصَمَ فَجَرَ.

از عبد الله بن عمر نقل شده است كه رسول خدا (ص) فرمود: چهار ويژگي است كه اگر همه آن ها در شخصي باشد، منافق خالص است و هر گاه يكي از اين ويژگي ها در شخصي باشند، يك خصلت از منافقين را دارد تا زماني كه آن را رها كند : هر گانه امانتي به او سپرده مي شود، خيانت مي كند، هر وقت سخن مي راند، دروغ مي گويد؛ هر زمان تعهد مي دهد نيرنگ مي كند و هر وقت با كسي دشمني مي كند، دست به كارهاي ناشايست مي زند.

صحيح البخاري، كتاب الإيمان، بَاب عَلَامَةِ الْمُنَافِقِ ، ح33 و 34.

 

 

ملاحظه مي فرماييد كه تمام صفات ذكر شد از زبان رسول خدا صلي الله عليه وآله در باره منافقين و حتي بيش از آن ، طبق اعتقاد اميرمؤمنان عليه السلام در ابوبكر و عمر بوده است .

**************

حال سؤال ما از وجدان هاي بيدار اين است كه چگونه ممكن است اميرمؤمنان عليه السلام دخترش را به كسي بدهد كه او را «كاذب، بدكار، حيله گر ، خائن، ظالم و فاجر» مي داند؟!

چگونه ممكن است اميرمؤمنان عليه السلام نام فرزندان دلبندش را از نام كساني انتخاب كند كه اعتقاد دارد آن ها تمام صفات منافقين را يكجا در خود جمع كرده اند؟!!!

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر (عج)



Share
1 | خسته | | ١٤:٠٨ - ٠٥ تير ١٣٩٢ |
خيلي لذت بردم خصوصا اينکه اين موضوعات را از صحيح بخاري نقل نموديد که ديگه حرفي براي گفتن نداشته باشند ضمنا اگه ميشه اين مطالب رو در قالب فايل پي دي اف قرار دهيد که ما بتونيم راحت تر منتشرش کنيم
2 | عباس | Iran - Ilam | ١٤:٤٧ - ٠٥ تير ١٣٩٢ |
يکي از بزرگترين آرزوهاي من اينست که دست آيت الله دکتر قزويني را ببوسم
3 | محب اهل بيت | | ١٤:٥٦ - ٠٥ تير ١٣٩٢ |
2 سوال داشتم ولي مربوط به اينجا نيست در اين آيه ي شريفه «ان تتوبا الي الله فقد صغت قلوبکما و ان تظاهرا عليه فان الله هم مولاه و جبريل و صالح المومنين و الملائکة بعد ذلک ظهير»(3تحريم «فقد صغت قلوبکما »منظور عايشه و حفصه است ؟ لطفا منبع را ذکر کنيد «صالح المومنين » آيا حضرت علي است؟ مننون درپناه امام زمان عج

پاسخ:
باسلام
دوست گرامي؛ در عده‏ اى از كتب حديث نظير بخارى و مسلم و ترمذى از ابن عباس روايت شده كه گفت: من همواره حريص بودم، از عمر جريان دو نفر از همسران رسول خدا (ص) را كه آيه «إِنْ تَتُوبا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُما» در باره آنان نازل شده بپرسم: تا آنكه سالى عمر به حج رفت، من نيز با او حج كردم، در بين راه عمر از جاده منحرف شد، (من حس كردم مى‏ خواهد دست به آب برساند) مشك آب را گرفتم، و با او رفتم، ديدم بله در نقطه ‏اى نشست، ايستادم تا كارش تمام شد، بعد آب به دستش ريختم تا وضو بگيرد، (و يا دست خود را بشويد).
آن گاه گفتم: اى امير المؤمنين آن دو زن از زنان رسول خدا (ص) كه خداى تعالى در باره‏شان فرموده: «إِنْ تَتُوبا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُما» كيانند؟
گفت: اين از تو عجب است، اى ابن عباس، آن دو زن عايشه و حفصه بودند، آن گاه شروع كرد جريانشان را برايم نقل كرد.
صحيح بخارى، ج 7، ب 83، كتاب نكاح، ص 36.
صحيح مسلم، ج 10، كتاب طلاق، ص 90.
صحيح ترمذى، ج 5، ب 66، ص 48.
ترجمه تفسير الميزان، ج‏19، ص: 570
در تفسير قمى از ابى بصير روايت آورده كه گفت: من از امام باقر (ع) شنيدم مى ‏فرمود: منظور از صالح المؤمنين در آيه شريفه «إِنْ تَتُوبا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُما وَ إِنْ تَظاهَرا عَلَيْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلاهُ وَ جِبْرِيلُ وَ صالِحُ الْمُؤْمِنِينَ» على بن ابى طالب (ع) است.
همچنين در تفسير الدر المنثور سيوطي سني آمده است كه ابن مردويه از اسماء بنت عميس روايت كرده كه گفت:
از رسول خدا (ص) شنيدم آيه « إِنْ تَتُوبا ...» را تلاوت مى‏ كرد تا مى‏ رسيد به جمله «و صالح المؤمنين» و مى ‏فرمود: صالح المؤمنين على بن ابى طالب است .
تفسير قمى، ج 2، ص 377.
الدر المنثور، ج 6، ص 244.
تفسير برهان، ج 4، ص 353، ح 2.
ترجمه تفسير الميزان، ج‏19، ص: 573
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
(1)
4 | افشين | | ١٩:٥٠ - ٠٥ تير ١٣٩٢ |
اينکه عکس کتاب هست خيلي عاليه و از استاد يزداني و ابولقاسمي هم تشکر
5 | صديق | | ٢٠:٠٣ - ٠٥ تير ١٣٩٢ |
مخاطب گرامي،خجسته
لينک فايل pdf همين مقاله را از لينک زير مي توانيد دريافت نماييد.
http://uploadtak.com/images/e7259_nazar.pdf
ياعلي
6 | بنيامين سلامي | | ٢٢:٣٥ - ٠٥ تير ١٣٩٢ |
سلام.خسته نباشيد واقعا عالي بود.ممنون از تلاشتون. اجرتون با بي بي دو عالم فاطمه زهرا سلام الله عليها
7 | الهه | | ٢٣:٥٥ - ٠٥ تير ١٣٩٢ |
سلام من تازه با سايتتون اشنا شدم خدا خيرتون بده خيلي از سوالامو در اين سايت به جواب رسيدم دقيقا يکيش همين سوالي است که دوستدار اهل بيت پرسيدن برا ما هم دعا کنيد.
8 | محب اهل بيت | | ١٠:٢٠ - ٠٦ تير ١٣٩٢ |
با سلام بنده در حال بحث کردن با يک وهابي هستم اگرسوالي داشتم مي توانم از شما بپرسم ؟ / اين فرد دو شبه را ايجاد کرده است که مي خواهم از شما بپرسم - اگر لفظ اهل بيت شامل همسر يک شخص نميشود پس چرا خداوند واژه اهل بيت را در اين ايه در مورد همسر حضرت ابراهيم به کار ميبرد: { قَالُوا أَتَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَتُ اللَّهِ وَبَرَكَاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَجِيدٌ } هود:73 2- اگر همسران پيامبر جزء اهل بيت ايشان نبوده اند پس به ما بگوييد انها اهل بيت چه کسي بوده اند!!؟؟؟

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
اين سايت آماده پاسخگويي به شبهات پيرامون مباحث وهابيت و اهل سنت مي باشد
در خصوص سؤال اول به اين آدرس رجوع كنيد
درباره سؤال دوم نيز به اين آدرس مراچعه كنيد
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
9 | واذكر في الكتاب ..... | | ١١:٣٤ - ٠٦ تير ١٣٩٢ |
لا اله الا الله قرآن کتاب الله محمد رسول الله
10 | واذكر في الكتاب ..... | | ١١:٣٦ - ٠٦ تير ١٣٩٢ |
لا اله الا الله
قرآن کتاب الله
محمد رسول الله
11 | bisetareh | | ١٧:١٢ - ٠٦ تير ١٣٩٢ |
درجواب کامنت 9-10
اشهدان لااله الا الله
اشهدان محمدرسول الله
اشهد ان علي ولي الله
قرآن کتاب الله
علي يدالله
حسين ثارالله
قائم آل محمد مهدي حجت الله
اولي ودومي وسومي وآن زن معاويه ويزيد وآل مروان وآل سفيان و آل مرجان وخلفاي عباسي ومفتي هاي وهابي دشمن خدا
12 | قدرت ا.. | | ١٨:٢٤ - ٠٦ تير ١٣٩٢ |
سلام وصلوات خدا بر علي (ع) فداي نام شيرين وگوش نواز علي (ع) فداي جنگ هاي بيشمار حيدر کرار صاحب ذوالفقار که جز براي رضاي خدا بکار نيامد فداي حلم وبرد باري علي که دشمن ناجوانمرد را زمين گير کرد و ارزوي شکست دين محمد را بر دلش گذاشت ومظلومانه دست به شمشير انتقام نبردتا دين محمد به منزل مقصود برسد وان کار عظيم را به فرزندش اباصالح المهدي سپرد فداي علم علي که پيامبر شهر علمش ناميد فداي کلام علي که وقتي بر زبان جاري شد مومن را خوشحال ومنافق را لرزان و (دروغگوي گناهکار حيله گر خيانکار )را رسوا ودر ماند ومجبور به اعتراف کرد تا تاريخ براي هميشه گواه رسوايي واعتراف غاصب باشد . وفداي دلشکسته علي که درد پهلوي سکشته فاطمه را فقط با چاه نجوا ميکرد تا فرزندانش غمگين تر نشوند و فداي اشک علي که فقط براي رضاي خدا وارامش دل يتيمان جاري ميشد وفداي تدبير علي که پسراني چون حسن حسين وعباس ودختري چون زينب کبري قهرمان کربلا داشت
13 | محب اهل بيت | | ٢٤:٠٩ - ٠٦ تير ١٣٩٢ |
فکر کنم متوجه شده ايد بحث ما درباره ي عصمت ائمه است اين جناب وهابي به اين حديث اشره مي کند و عصمت ائمه را رد مي کند فَقَالَ لَهُ عَلِيٌّ ع كَذَبْتَ لَا أُمَّ لَكَ مَنْ يَفْعَلُهُ أَضْيَقُ حَلْقَةِ اسْتٍ مِنْكَ جواب شما چيست ؟ امام زمان شما افتخار تشيع را حفظ کند

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
در عبارات اين روايت كه طبرسي در الاحتجاج نقل كرده است، اختلافاتي وجود دارد كه نشانگر آن است كه در اصل روايت تغييراتي ايجاد شده است. دليل ما بر اين مطلب چند نكته است:
1-در عبارت احتجاج از زبان خالد خطاب به حضرت علي عليه السلام چنين آمده است: بقتلك يا أمير المؤمنين، در حالي كه خالد، حضرت علي عليه السلام را به عنوان امير مومنان خود قبول نداشت تا بگويد امير المؤمنين. پس محال است چنين چيزي را خالد گفته باشد . بنابراين اين مطلب شاهد بر آن است كه در اصل روايت تغيير رخ داده و نقل به معنا شده است.
2- برخي از علماء مانند عاملى نباطى، همين روايت را با اين عبارت « قال علي ع كذبت‏ أنت‏ أجبن‏ خلقه‏ لست من ذلك» نقل كرده است كه نشان از اختلاف در اصل لفظ روايت است .على من محمد بن على بن محمد بن يونس، الصراط المستقيم إلى مستحقي التقديم، المكتبة الحيدرية - نجف، چاپ: اول، 1384 ق.ج‏1 ؛ ص323
با اين اختلافي كه در عبارات روايت ذكر شد ثابت مي شود كه صدور اين مقطع از روايت طبرسي از زبان حضرت علي عليه السلام قطعي نيست
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
14 | ح بدوي | | ٠٢:٠٣ - ٠٧ تير ١٣٩٢ |
با سلام سيد ما عزيز ما در مورد سيد ابوالفضل برقعي قمي که جديدا شبکه هاي وهابي با دادن جوايز مردم را گول ميزنند اطلاعاتي خواستم. 1-اين شخص کيست؟ 2-کتاب تضاد مفاتيح الجنان با قران ساختگي است يا خير ممنون من الله التوفيق/

پاسخ:
باسلام
دوست گرامي؛ برقعي يك فرد شيعي است كه نسبت به برخي از عقايد شيعه نقدهايي داشته و كتابهايي هم نوشته است ولي در آخر عمر پشيمان شد و از آن عقايد برگشت بطوري كه حتي وهابيون او را تکفير کردند !(بهتر است به کتاب لله ثم للتاريخ ج2 مراجعه کنيد!) لذا او هيچگاه
سني نشد و وصيت كرد در امامزاده‌اي واقع در منطقه كن دفن شود !!!
وي حدود 70 اثر داشته كه در آنها نقدهايي به برخي عقايد شيعه وارد كرده ولي چندين جلد کتاب هم ، به نام او بعد از مردنش و به قلم چند نفر معلوم الحال نوشته شد ! که نويسندگان آنها نيز جايگاه علمي نداشتند ! لذا کتابها بسيار ضعيف نوشته شده است و حتي در حد آقاي برقعي هم نيست !
در مورد آقاي برقعي و سرانجام او مي‌توانيد از شاگرد نزديكش جناب آقاي ورجاني که تا مدتها از بهترين شاگردان ايشان بوده و بعد از 18 سال و بعد از آنکه بسياري از شبهات را نتوانستند پاسخ يابند به مذهب تشيع بازگشتند در وبلاگ «قرآنيان» سوال بفرماييد ، كه نهايت كارشان چه شد ؟ او سني نشده بود و تنها برخي اعتقادات شيعه را منكر شد و بعد توبه كرد.
كتاب تضاد مفاتيح الجنان با قرآن يكي از كتابهاي اوست.
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
(1)
15 | محب اهل بيت | | ١٠:٠٦ - ٠٧ تير ١٣٩٢ |
براي اثبات عدم عصمت به اين روايت هم اشاره مي کنند لطفا توضيح دهيد باب ما لا يجب فيه الزکاة مما تنبت الارض حديث شماره 5 5- عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْبَرْقِيِّ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا قَالَ: دَفَعَتْ إِلَيَّ امْرَأَةٌ غَزْلًا فَقَالَتِ ادْفَعْهُ بِمَكَّةَ لِيُخَاطَ بِهِ كِسْوَةُ الْكَعْبَةِ فَكَرِهْتُ أَنْ أَدْفَعَهُ إِلَى الْحَجَبَةِ وَ أَنَا أَعْرِفُهُمْ فَلَمَّا صِرْتُ بِالْمَدِينَةِ دَخَلْتُ عَلَى أَبِي جَعْفَرٍ ع فَقُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنَّ امْرَأَةً أَعْطَتْنِي غَزْلًا وَ أَمَرَتْنِي أَنْ أَدْفَعَهُ بِمَكَّةَ لِيُخَاطَ بِهِ كِسْوَةُ الْكَعْبَةِ فَكَرِهْتُ أَنْ أَدْفَعَهُ إِلَى الْحَجَبَةِ فَقَالَ اشْتَرِ بِهِ عَسَلًا وَ زَعْفَرَاناً وَ خُذْ طِينَ قَبْرِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ‏ ع وَ اعْجِنْهُ بِمَاءِ السَّمَاءِ وَ اجْعَلْ فِيهِ شَيْئاً مِنَ الْعَسَلِ وَ الزَّعْفَرَانِ وَ فَرِّقْهُ عَلَى الشِّيعَةِ لِيُدَاوُوا بِهِ مَرْضَاهُم‏‏.» (الكافي ، ج‏4، ص: 243

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
اولا: اين روايت مرسل است ثانيا: علامه مجلسي بعد از اينكه روايت را مرسل دانسته است در توجيه اين روايت مي گويد: امام باقر عليه السلام مي دانست كه هدف آن زن اين بوده است كه آن پشم را در بهترين جا مصرف كند و فكر كرده بود كه بهترين جا اين است كه به عنوان پرده كعبه استفاده شود ولي امام آن را در بهترين راه يعني ( بين حجاج شيعه ) مصرف كرد .مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، ج‏17 ؛ ص106، دار الكتب الإسلامية - تهران، چاپ: دوم، 1404 ق.
ثالثا: در روايات نقل شده است كه هر چيزي كه براي كعبه هديه داده شود مال زوار خانه خداست .به عنوان نمونه يك روايت را ذكر مي كنيم: مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ قَالَ رُوِيَ عَنِ الْأَئِمَّةِ ع‏.....مَا جُعِلَ‏ هَدْياً لَهَا فَهُوَ لِزُوَّارِهَا.هر چه را كه هديه از جهت كعبه مى‏آورند مى‏بايد كه آن را به زايران كعبه بدهند .شيخ حر عاملى، وسائل الشيعة ؛ ج‏13 ؛ ص253، مؤسسة آل البيت عليهم السلام - قم، چاپ: اول، 1409
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
16 | شيعه علي | | ١٢:٢٨ - ٠٩ تير ١٣٩٢ |
از اصول مناظره ، ادعا به حجت هايي است كه براي طرف مقابل قابل پذيرش باشه، يادم مياد از ابن حزم اندلسي همين مطلب را نوشته بوديد اما فراموش كردم آدرس رو، ميشه كمك كنيد؟

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
عبارت ابن حزم در اين باره چنين است: «لا معنى لاحتجاجنا عليهم برواياتنا فهم لا يصدقونا ولا معنى لاحتجاجهم علينا بروياتهم فنحن لا نصدقها وإنما يجب أن يحتج الخصوم بعضهم على بعض بما يصدقه الذي تقام عليه الحجة به » معنا ندارد كه ما عليه شيعيان به روايات خودمان استدلال كنيم ؛ در حالي كه آنها قبول ندارند و نيز معنا ندارد كه آن‌ها به روايات خودشان عليه ما استناد كنند ؛ در حالي كه ما آن روايات را قبول نداريم . از اين رو لازم است كه در برابر خصم به چيزي استناد شود كه او قبول دارد و براي او حجت است .
علي بن أحمد بن سعيد بن حزم الطاهري أبو محمد الوفاة: 548 ، الفصل في الملل والأهواء والنحل ، مكتبة الخانجي - القاهرة ج 4 ص 78
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
17 | محب اهل بيت | | ٢٤:٣٧ - ٠٩ تير ١٣٩٢ |
يک سوال از اهل تسنن داشتم که اگر مرد هستند بايد اين سوال را جواب بدهند پيامبر مي فرمايد : لا يزال الدين قائما حتي تقوم الساعه اويکون عليکم اثنا عشر خليفه کلهم من قريش صحيح مسلم ج 3 ص 1476 باب الامر بلزوم الجماعه عند الظهور الفتن ويک روايت ديگر پيامبر مي فرمايد يکون اثنا عشر اميرا کلهم من قريش صحيح مسلم ج6 ص23 باب وجوب اانکار علي امراه و روايتي ديگر پيامبر مي فرمايد: لا يزال امر الناس ماضيا ماوليهم اثنا عشر رجلا کلهم من قريش صحيح مسلم ج3 ص 452 باب الخلافه في قريش و روايتي ديگر پيامبر مي فرمايد: يکون بعدي اثنا عشر خليفه کلهو من بني هاشم ينابيع الموده ص445 و روايتي ديگر شعيبي از مسروقنقل مي کند که گفت هنگامي که نزد ابن مسعود و قرآن خود را براي تصحيح به او عرضه مي کرديم يک جوان از او پرسيد آيا پيامبر به شما گفته بود که چند خليفه بعد از او مي آيد ؟ گفت آري پيامبر پيامبر به ما خبر داد که پس از او دوازده خليفه خواهند بود به عدد نقباي بني اسراييل بيانيع الموده ص455 و تنها دوازده نفري که از بني هاشم هستند و ولي و سرپرست شيعيان هستند: 1-امام علي بن ابي طالب 2ـ امام حسن بن علي 3ـامام حسين بن علي 4 امام علي بن حسين (زين العابدين) 5امام محمد بن علي (باقر) 6امام جعفر بن محمد( صادق) 7امام موسي بن جعفر (کاظم) 8 امام علي بن موسي (رضا) 9 امام محمد بن علي (جواد) 10 امام علي بن محمد (هادي) 11 امام حسن بن علي (عسکري) 12 امام محمد بن حسن(مهدي منتظر)
18 | حسين | | ٠٨:٠٤ - ١١ تير ١٣٩٢ |
باسلام ، دين مبين اسلام از طريق قلب مورد پذيرش قرار مي گيرد ، نه از طريق جنگ و خونريزي و كشتار و جوي خون راه انداختن ، كاري كه خليفه دوم و خالد بن وليد انجام دادند . لطفا اهل سنت جواب بدهند و هي نگويند عمر خطاب اسلام را به ايرانيان داد . ضمن اينكه عمر شما به ايرانيان حسد مي ورزيد و به چشم حقارت نگاه مي كرد . نحوه برخورد وي با اسيران و بخصوص بي بي شهربانو گوياي واقيعيات است . ضمن اينكه روايتي داريم كه فرموده شده دين امت من بوسيله شخصي فاجر گسترش پيدا مي كند . اهل سنت بفرمايند اين شخص فاجر كيست ؟ من هستم ، چنگيزخان ، هيتلر يا عمر خطاب
19 | رامين | | ١٧:٢٢ - ١١ تير ١٣٩٢ |
باسلام خدمت حق جويان عالم وعرض خدا قوت وتشکر دارم از استاد حسيني قزويني-ابوالقاسمي -روستايي و يزداني بزرگوار- وديگر اساتيد گرانقدر -لطفا از اداب مناظره با خصم بفرماييد-يازهرامدد-صلوات به روح اموات شيعه

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
درباره آداب مناظره به اين آدرس رجوع كنيد
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
20 | حسيني | | ١٢:٤٦ - ١٣ تير ١٣٩٢ |
يدالله حسيني هستم تشكر از اينكه شما ارجمندان براي مان آگاهي ميدهد. يا علي مدد لعنت خدا ورسولش بر ؟؟؟
21 | جواد | | ١٥:٤٥ - ١٥ تير ١٣٩٢ |
سلام بر آقاي قزويني.خدا خيرت بده واقعا زحمت ميكشيد.بدون كه دعاي خيلي از محبين حضرت زهرا سلام الله عليها بشت سرته.دست از تلاش برنداريد.متاسفانه امثال شما كم داريم .طلبه هاي ما امروزه گرفتار دروس ناكارامد حوزه شدند.دروسي كه به درد دفاع از اهل بيت نمي خوره.به فكر تربيت شاگرداني براي ادامه اين حركت باشيد.امام زمان كمكتون كنه.ياعلي
22 | امير حسين مرتضوي | | ١٨:٢٣ - ١٦ تير ١٣٩٢ |
اللهم لعن صنمي القريش.

با تشکر از سايت خوبتان.
23 | محقق | | ٢٤:١٦ - ١٦ تير ١٣٩٢ |
چرا به سوال من پاسخ نمي دهيد براي چندمين بار است که مي گويم نظرتان در مورد عباس (رض)چيست؟ باتوجه به تهمت هايي که به حضرت علي(ع) زده است؟ نظير الکاذب و...

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
عباس عموي پيامبر صلي الله عليه و آله مورد احترام شيعيان بوده است و آنها هر وقت به زيارت بقيع مي روند آن بزرگوار را نيز با احترام خاص زيارت مي کنند، اما در مواردي بخاطر كوتاهي كه در همراهي پيامبر صلي الله عليه و اله و حضرت علي عليه السلام داشته است مورد انتقاد قرار گرفته است. در روايي كه از امام باقر عليه السلام نقل شده است، اين چنين مورد انتقاد حضرت بوده است: مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ النُّعْمَانِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُسْكَانَ عَنْ سَدِيرٍ قَالَ: كُنَّا عِنْدَ أَبِي جَعْفَرٍ ع فَذَكَرْنَا مَا أَحْدَثَ النَّاسُ بَعْدَ نَبِيِّهِمْ ص وَ اسْتِذْلَالَهُمْ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع فَقَالَ رَجُلٌ مِنَ الْقَوْمِ أَصْلَحَكَ اللَّهُ فَأَيْنَ كَانَ عِزُّ بَنِي هَاشِمٍ وَ مَا كَانُوا فِيهِ مِنَ الْعَدَدِ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع وَ مَنْ كَانَ بَقِيَ مِنْ‏ بَنِي هَاشِمٍ إِنَّمَا كَانَ جَعْفَرٌ وَ حَمْزَةُ فَمَضَيَا وَ بَقِيَ مَعَهُ رَجُلَانِ‏ ضَعِيفَانِ‏ ذَلِيلَانِ‏ حَدِيثَا عَهْدٍ بِالْإِسْلَامِ عَبَّاسٌ وَ عَقِيلٌ وَ كَانَا مِنَ الطُّلَقَاءِ أَمَا وَ اللَّهِ لَوْ أَنَّ حَمْزَةَ وَ جَعْفَراً كَانَا بِحَضْرَتِهِمَا مَا وَصَلَا إِلَى مَا وَصَلَا إِلَيْهِ وَ لَوْ كَانَا شَاهِدَيْهِمَا لَأَتْلَفَا نَفْسَيْهِمَا
سدير گويد: نزد ابو جعفر باقر (ع) بوديم و از رحلت رسول خدا (ص) و خوار شمردن على (ع) سخن به ميان آمد، يكى گفت: خدايت سامان دهد، پس عزت و شوكت بنى هاشم چه شد؟ ابو جعفر گفت: از بنى هاشم كسى بر جاى نبود، جعفر و حمزه شهيد شده بودند، دو تازه مسلمان ناتوان بى‏ مقدار به جا بودند كه عباس و عقيل باشند، اين دو تن طليق بودند كه براساس مقررات نمى ‏توانستند تصميم بگيرند، يعنى زندگى و آزادى خود را مديون اسلام بودند، اگر حمزه و جعفر زنده بودند آن دو تن به مراد خود نمى‏ رسيدند . كلينى، ، الكافي، دار الكتب الإسلامية - تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق.ج‏8 ؛ ص189
بنابراين، شيعه هر چند ممکن است به بعضي از عملکردهاي عباس بن عبد المطلب و فرزندانش در برهه اي از زمان انتقاداتي داشته باشد؛ چرا که آنان معصوم از گناه و خطا نبودند، اما آنها را کافر ندانسته و براي عباس بن عبد المطلب و عبد الله بن عباس احترام ويژه اي قائل است.
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
24 | غلامحسين نصيري | | ١٩:٣٤ - ٢٣ تير ١٣٩٢ |
اهل تسنن زحمت بکشن چندتا روايات با سند صحيح از روايات شيعه بياورند که حضرت علي (ع) با آن سه تن رابطه حسنه داشته است .
25 | محمدرضا گلناري | | ١٢:٠١ - ٢٤ تير ١٣٩٢ |
سلام عليکم. درباره کامنت 11؛ عزيزم اين فرمايش حضرت که به عمت ربطي نداره. بلکه مربوط به علم غيب ايشان است. بالاخره ما مي دانيم که حضرتش معصوم است و مبرا از کذب. بنابراين اگر هم روايت صحيح باشد دلالت بر مفعوليت خالد دارد.
26 | علي | | ٠٨:١٤ - ٣١ تير ١٣٩٢ |
سلام چرا برادران اهل تسنن کامنت نذاشتن-فک کنم ديگه بايد پذيرفت که مولي علي عليه السلام امام معصوم و جانشين برحق پيامبر بودند-در ضمن يه توصيه من به شبکه ولايت دارم که خدا را شکر هميشه يا اکثر مواقع رعايت مي کند برادران روايت امام صادق در اصول کافي امده است که هيچوقت هيچ کس را به مذهبي مثلا شيعه يا سني بودن فرانخوانيد و نخواهيد که کسي از اهل تسنن شيعه شود بلکه تا مي توانيد به انها بگوييد با توجه به مدارک موجود اين موارد درست است و اين موارد درست نيست يا مدارک و اسناد و يا قران مجيد يا روايت پيامبر عزيز اين موارد را نشان مي دهد پس حق اين است که اين موارد را قبول يا رد کنيم از شبکه عزيز ولايت خواهش دارم هيچوقت هيچکس را به شيعه يا سني بودن ملامت يا سرزنش يا حتي مخاطب قرار ندهد اگه توانستيد حق را نشان بدهيد اگر نتوانستيد سکوت کنيد چرا که خداوند مهربان ميفرماييد من اگر بخواهم کسي را هدايت مي کنم و اگر نخواهم ان نفر هدايت نخواهد شد اي پيامبر خودت را ناراحت و اذيت نکن که من نميخواهم اينان هدايت شوند پس خواهش دارم شماها کاسه داغتر از اش نشده و از خداوند و رسولش پيشي نگيريد فقط مثل رسول اکرم راه درست را نشان بدهيد.علي 28 ساله کارشناس ارشد فيزيک هسته اي از دانشگاه امام حسين
27 | سيد حفيظ احمدي از افغانستان | | ٠٨:٣٤ - ٠٥ مرداد ١٣٩٢ |
با سلام خدمت شيعيان آقا اميرالمومنين (ع)
اولين بار است که ميبينم سني ها سکوت را بر اراجيف بافي و لجاجت ترجيح داده اند. به حمدالله اين نشان دهنده آن است که آنان هم پذيرفته اند که امير مومنان و امام متقيان و مولاي موحدان همانا علي بن ابي طالب (ع) است و او هيچگاه دست دوستي به سوي دشمنان خدا و پيامبر دراز نکرده و همواره آنانرا خاين، دروغگو، ظالم، حيله گر و فاجر مي دانسته است.
دور نيست زماني که شيعه به مذهبي جهانگستر تبديل شود و مذاهب بي اساس، تجارتي و سياسي از ميدان کنار بروند به اميد تعجيل در ظهور آقا (عج).
يا علي
28 | امير علي | | ١٣:٥٥ - ٠٧ مرداد ١٣٩٢ |
برادر گرامي جناب اقاي سيد حفيظ احمدي از افغانستان اين طرز انعکاس نظر نيست .خود قرآن اين روش را رد کرده قطعا برادران اهل تسنن جواب تمام اين سئوالات را دارند اما آيا مديريت سايت اين اجازه را دارد تا آنها را منعکس نمايد . مديران سايت در چهار چوب قوانين و مقررات عمل مي نمايند و قطعا نمي توانند کليه نظرات را منعکس نماين من جمله همين نظر بنده.
29 | از امت رسول الله | | ١٤:٠١ - ١٠ مرداد ١٣٩٢ |
از خدا بترسيد.اجر سني ها با خداست اي گمراهان ضلال.مگر خدا را خوش مي ايد که چنين ميتازيد؟هر چي ميگين و اسمي که بر روي آن ميگذاريد سنده و استغفرالله ميگين حديثه.آخه کي سند شماهارو قبول کرده که بخوايين شيعه شيعه کنين.موسي به دين خود عيسي به دين خود.مدير سايت هم انشااله هدا جوابشو بده که اينچين فکر هم کيشاي خودشو مشغول کرده و با نمايش دادن نظرات اراجيف سعي در کثرت بازديد داره.آخه حضرت عمر (رض) بر شما چه بدي کرده؟چرا نميرين با مسيحيت که بر شما اشراف دارن مباحثه نميکنين؟والا گناهه اين کارا.حالا مدير سايت هم انصاف داشته باشه و نظرمو نمايش بده.تلاش کنيد واسه اتحاد.
30 | حامد قناعت | | ١٧:٠٢ - ١٣ مرداد ١٣٩٢ |
از لحاظ روانشناسي 80تا88درصد ضميرناخوداگاه در سن زير 8 سال ايجاد ميشه که اين ضمير ناخوداگاه همون يه قسمت هايي از نفس انسانه که روانشناس ها ازش به اين اسم نام ميبرن براي اين درک حقيقت براشون سخته بعضي موقعا يه حرفايي ميزنند ادم ميمونه بخنده يا گريه کنه وقتي از کتاب صحيح بخاري و باقي کتب خودشون هم براشون سند مياريم يسري داستان جديد ميسازند يا ميگن فلان کتاب قبول نداريم(حتي در قبول داشتن يا نداشتن يسري از کتب خودشون با هم اختلاف دارن)
من خودم فقط با خطبه هاي اميرالمومنين و کتاب صحيح بخاري براي يکي از اهل سنت مدرک اوردم اخرم برگشت گفت اگه اين طور بود چرا اسم بچهاشون به نام اونها گذاشتن مثل اين ميمونه که جلوي نور خورشيد يه شمع روشن کنيم بگيم چه پر نوره
در مورد اينکه حضرت فاطمه(س) فرمودند از ابوبکر و عمر دلگيرم موضوع خواستگاري امام علي ع رو پيش کشيد!

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=140


31 | منم غلام علي | | ١١:٠٨ - ١٩ مرداد ١٣٩٢ |
با سلام خدمت (امت رسول الله) عزيزم اتحاد بجاي خود و بحث علمي بجاي خود . اگر حرف علمي و منطقي واستدلال عقلي داري يا علي وگرنه بسلامت .
يا علي مدد
32 | تركان | | ١٠:٠٠ - ٢٠ مرداد ١٣٩٢ |
اشهدان لااله الله محمدرسول الله علي ولي الله تواين كتاب هاي صحيحشون مطالب چرت پرت زيادي پيداميشن
33 | ن | | ١١:١٠ - ٢٢ مرداد ١٣٩٢ |
عالي بود
34 | سيد وحدت هاشمي | | ٠٤:٣٠ - ٢٣ مرداد ١٣٩٢ |
آقايان اهل سنت شما آدرس بدين ما از خود خدا و پيغمبر در خواست مي کنيم منزل شما تشريف بيارن و سند صحيح ارائه بدن اما مبادا زير بار بريد چون حضرت عمر شاهد و ناظر بر اعمال شماستو در پرونده اعمالتان ضبط و ثبت مي نمايد باشد که انشاالله با دستان پر فيض و ملکوتي جناب عمر براي هميشه در قعر دوزخ سکني بگزينيد و مادرتان عايشه به عذابتان بيافزايد ودر آنجا با جاهلان قبل از اسلام همسفره شويد ودر قيامت همراه با اصحاب شمال و لفاي راشدين رو سياه وارد محشر شويد تا همگان ببينند انسانهاي متعصب را
35 | خادم الحسين | | ١٣:١٩ - ٢٨ مرداد ١٣٩٢ |
با عرض سلام و خسته نباشيد خدمت خادمان اهل بيت كه در اين راه خدمت گزاري ميكنند يك سوال داشتم چرا حضرت امير نام فرزندان خود عمر و ابوبكر و عثمان گذاشتند در سايتتون خيلي گشتم اما جواب سوال رو پيدا نكردم در ضمن آيه ي تطهير چه ربطي با همسران پيامبر دارد ؟؟؟؟؟؟؟چون ايات قبل درباره ي زنان پيامبر است و از خدا هم چين كاري بعيد است

پاسخ:
باسلام
دوست گرامي؛ براي يافتن مطلبي در اين سايت از بخش جستجوي آن استفاده كنيد. سوالات شما در دو مقاله زير بررسي شده است:
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
(1)
36 | كلب الزهرا سلام الله عليها | | ١٥:٤٩ - ٢٩ مرداد ١٣٩٢ |
خدمت جناب آقاي قزويني و بقيه ي بزرگواران خسته نباشيد ميگم ميخواستم خواهش كنم دلايل عقلي امامت را در مقاله اي جديد شرح بديد؟؟؟ ثانيا اگر ميشه سلسله راويان شهادت حضرت زهرا رو هم در كتب اهل سنت با جرح ها و تعديل ها بررسي كنيد؟؟؟؟ ثالثا روايات در باب ارتداد امت بعد رسول الله را هم بياوريد؟؟؟؟؟؟
37 | سرباز كوي عترت | | ١٥:٥٤ - ٢٩ مرداد ١٣٩٢ |
درباب رواياتي كه در اصول كافي داريم كه بيان ميكنند كه پيامبران ارث نمي گزارند توضيح دهيد؟؟؟؟؟

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
مرحوم کليني در الكافي (ط - الإسلامية) ؛ ج‏1 ؛ ص34 چنين روايت کرده اند : وَ إِنَّ الْعُلَمَاءَ وَرَثَةُ الْأَنْبِيَاءِ إِنَّ الْأَنْبِيَاءَ لَمْ يُوَرِّثُوا دِينَاراً وَ لَا دِرْهَماً وَ لَكِنْ وَرَّثُوا الْعِلْمَ فَمَنْ أَخَذَ مِنْهُ أَخَذَ بِحَظٍّ وَافِر .به راستى علما از پيامبران ارث مى‏ برند. همانا پيامبران دينار و درهم به ارث نگذاشته‏ اند؛ بلكه علم به ارث گذاشته‏ اند. پس كسى كه از آن برگيرد سهم بسيار برده است.
در حديث امام صادق ـ عليه السلام ـ (در صورت اعتبار سند و اثبات نسبت آن به امام صادق ـ عليه السلام ـ ) منظور اين است كه پيامبران براي علما علم را ميراث گذاشتند؛ چون ميراث مادي پايدار نيست اما ميراث علمي نابود نمي شود و از بين نمي رود. علما از اين جهت ميراث دار پيامبرانند، اين مسئله كاملاً روشن است، مادامي كه حيات استمرار دارد علم مورد نياز انسان و سرمايه دانشمندان است.و اين كه ارث نگذاشتن درهم و دينار از سوي انبياء براي علما و دانشمندان دليل بر نفي ارث گذاشتن انبياء براي فرزندان و بستگانشان نيست
ملا محمد صالح مازندراني در " شرح اصول الکافي " ج 2 ص 26 در شرح اين چنين مي گويد :
هذا ينافي ظاهرا ما دل من الآيات والروايات على إيراثهم. والجواب: أن المراد أن الأنبياء لم يكن من شأنهم وعاداتهم جمع الأموال والأسباب كما هو شأن أبناء الدنيا، وهذا لا ينافي إيراثهم ما كان في أيديهم من الضروريات كالمساكن والمركوب والملبوس ونحوها .
اين سخن ظاهرا در تنافي با ظاهر آيات و رواياتي که در باب ارث گذاشتن پيامبران مي باشد و جواب اين است که – مراد روايت اين چنين است که - شان و عادت انبياء بر جمع کردن اموال و اسباب آنچنان که شان و شئونات ابناء دنيا ( دنيا پرستان) مي باشد نيست و اين امر تنافي ارث گذاشتن آنها از آنچه که از ضروريات در نزدشان بوده همانند خانه و مرکب و لباس و غيره نمي باشد
بنابراين موضوع اين روايت همانا بحث ارث علما از پيامبران مي باشد که الزاما در نفي و اثبات بحث ارث بردن ورثه پيامبران ( همانند خانواده و ارحام و خويشان ) نيست زيرا جمله " إِنَّ الْأَنْبِيَاءَ لَمْ يُوَرِّثُوا دِينَاراً وَ لَا دِرْهَماً " ميان دو جمله ذيل است : إِنَّ الْعُلَمَاءَ وَرَثَةُ الْأَنْبِيَاءِ و وَ لَكِنْ وَرَّثُوا الْعِلْمَ
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
38 | اكبر | | ٠٩:٠١ - ٠١ شهریور ١٣٩٢ |
سلام

ببخشيد مي خواستم بدونم پاسخ شما به حديث زير چي هست و چگونه مي شود ان را تاوجيح كرد، از جهتي امام صادق مي فرمايد سنت رسول بر لمس دو ركن هست و از طرفي ايشان به همه اركان دست مي زنند ايا مقارن با عصمت مي باشد يا نه؟
أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ جَمِيلِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: كُنْتُ أَطُوفُ بِالْبَيْتِ فَإِذَا رَجُلٌ يَقُولُ مَا بَالُ هَذَيْنِ الرُّكْنَيْنِ يُسْتَلَمَانِ وَ لَا يُسْتَلَمُ هَذَانِ فَقُلْتُ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص اسْتَلَمَ‏ هَذَيْنِ‏ وَ لَمْ يَعْرِضْ لِهَذَيْنِ فَلَا تَعْرِضْ لَهُمَا إِذَا لَمْ يَعْرِضْ لَهُمَا رَسُولُ اللَّهِ ص قَالَ جَمِيلٌ وَ رَأَيْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَسْتَلِمُ الْأَرْكَانَ كُلَّهَا.»
(الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏4، ص: 408 ، اسلاميه_تهران)
يعني: «جميل بن صالح مي گويد نقل مي كند که امام صادق عليه السلام گفت: درحال طواف خانۀ خدا بودم كه مردي پرسيد:« چرا اين دو رکن را بايد استلام کنيم اما آن دو رکن ديگر را خير؟» (امام صادق : )گفتم رسول الله صلي الله عليه وسلم اين دو را لمس کردند ولي باقي را لمس نكردند. .جميل مي گويد من امام صادق عليه السلام را ديدم که تمام ارکان را لمس مي کرد!!»

پاسخ:
با سلام

دوست گرامي

اولا: اين روايت را علمايي مانند علامه حلي حمل بر تقيه کرده است . منتهى المطلب في تحقيق المذهب؛ ج‌10، ص: 345

ثانيا: اينکه پيامبر صلي الله عليه و اله دو رکن ديگر يعني رکن شامي و مغربي را استلام نکردند، دليل بر اين نيست که استعلام آن دو رکن حرام و يا مکروه بوده است بلکه به اين دليل بوده است که فضيلت و ثواب آن دو به اندازه دو رکن ديگر يعني عراقي و يماني نيست .طوسى، محمد بن الحسن، الإستبصار فيما اختلف من الأخبار، 4جلد، دار الكتب الإسلامية - تهران، چاپ: اول، 1390 ق. ؛ ج‏2 ؛ ص217.

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

39 | اكبر | | ١٠:٣٩ - ٠١ شهریور ١٣٩٢ |
ببخشيى سوال ديگري هم داشتم
مگر پيغمبر نفرمود اگر بعد از من معاويه بالاي منبر من رفت اورا بكشيد و يا با اين الفاظ كه با سند صحيح در مصادر اهل سنت امده حال سوال من اين است
معاويه كه بر منبر رسول خدا امد چرا امام حسن و امام حسين او را نكشتند؟؟؟؟؟؟؟؟
پاسخ بديد ممنون مي شم

پاسخ:
باسلام

دوست گرامي؛ شما بفرماييد چرا عمر بن خطاب وي را بالاي ممبر برد؟ چرا به چنين شخصي امارت داد؟ چرا او را بر مسلمانان مسلط كرد؟ چرا خود او كه قدرت داشت اين كار را نكرد؟ چگونه با اين حديث، اهل سنت جرأت مي كنند و او را كاتب وحي و خال المومنين مي دانند؟

مگر حسنين عليهم السلام با پدر بزرگوارشان براي كشتن او و طرفدارانش اقدام نكردند؟ مگر خوارج گذاشتند؟ با اينك با حضرت امير عليه السلام جنگيد نمي توانند او را ظالم بخوانند بلكه او را تقديس مي كنند! چه انتظار بالايي از آنها داريم! ببخشيد با شما نبوديم!

سوالهاي زيادي است كه مي تواند قلبهاي خفته را بيدار كند اما اين الاعتبار؟

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

(1)
40 | دوستدار علي | | ١٣:٠٦ - ٠١ شهریور ١٣٩٢ |
اين کامنت رو در پاسخ به کامنت 29 ميذارم عزيزم شما که اطلاعاتي نداريد چرا حرف ميزنيد از کدوم اجر حرف ميزنيد؟ مگه غير اينه که پيامبر فرمود بعد از مرگم اسلام 72 فرقه ميشود و از اين 72 فرقه تنها يک فرقه به بهشت ميروند همانا علي و پيروان او از اهل بهشتند ثانيا اين حرف ها باعث روشنگري ميشه نه اختلاف شايد حتي يک نفر از شما هدايت شود ثالثا ضرر و لطمه اي که عمر به اسلام زد دشمنان اسلام نزدند اين سخن پيامبره اينقدر افراطي نباشيد
  بعدی [1] [2] [3]  
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها