2024 March 28 - پنج شنبه 09 فروردين 1403
پاسخ چند پرسش در باره مختار
کد مطلب: ٤٩١٥ تاریخ انتشار: ٢٧ فروردين ١٣٩٣ تعداد بازدید: 11579
پرسش و پاسخ » عمومي
پاسخ چند پرسش در باره مختار

پاسخ به سه پرسش در باره مختار

سؤال از: اميد

يكي از كاربران سايت مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر (عجل الله تعالي فرجه الشريف) در سامانه جديد سايت، سه سؤال را در باره جناب مختار بن ابي عبيد ثقفي مطرح نموده كه به صورت تفكيك شده پاسخ مي دهيم:

سؤال اول:

با عرض سلام و خسته نباشيد.

«مختار در درجه اول عالم بود يا دلاور جنگ جو و محب اهل البيت ؟ اصلا مي توان گفت درجه علم او در حدي بوده كه بتواند از خود فتوا صادر كند.»

پاسخ:

در پاسخ اين سؤال بايد گفت:

در شجاعت و دلاوري جناب مختار و محبت ايشان نسبت به اهل بيت (عليهم السلام) جاي هيچگونه شك و ترديدي وجود ندارد و علماي شيعه بر اين مطلب تصريح كرده اند. و نيز در منابع شيعه رواياتي در مدح و تمجيد از ايشان وارد شده و در برخي از آنها به صراحت از دشنام دادن و نسبت ناروا به ايشان نهي شده است.

در برخي از گزارشها آمده است كه ايشان روايات را از محضر «محمد بن الحنفيه» پسر گرامي امير مؤمنان (عليه السلام) فرا مي گرفته است. ابن نماي حلي از علماي بزرگ شيعه در اين باره مي فرمايد:

وولي علي عليه السلام عمه علي المدائن عاملا والمختار معه، فلما ولي المغيرة بن شعبة الكوفة من قبل معاوية - لعنه الله - رحل المختار إلي المدينة ، وكان يجالس محمد بن الحنفية ويأخذ عنه الأحاديث.

علي (عليه السلام) در مدائن عموي مختار را به عنوان عامل و كارگزار خودش فرستاد و مختار همراه وي بود، زماني كه مغيره بن شعبه از جانب معاويه والي كوفه شد، مختار به مدينه رفت و با محمد بن حنفيه نشست و برخواست داشت و از ايشان روايت فرا مي گرفت.

ابن نما الحلي، جعفر بن محمد بن جعفر بن هبة الله (متوفاي645هـ)، ذوب النضار في شرح الثار، ص67، تحقيق: فارس حسون كريم، ناشر : مؤسسة النشر الإسلامي التابعة لجماعة المدرسين بقم المشرفة، الطبعة الاولي 1416

آقاي نمازي شاهرودي يكي از رجال شناس شيعه، مختار بن ابي عبيد را از جمله فصحاء زمان خودش معرفي كرده و از وي خطبه و كلماتي را كه نشانگر فصاحت اوست در كتابش آورده است:

ومن الفصحاء البلغاء المختار بن أبي عبيدة الثقفي ، له كلمات فصيحة . ومنها قوله عند خروجه : والذي أنزل القرآن ، وبين الفرقان ، وشرع الأديان ، وكره العصيان ، لأقتلن العصاة من أزد عمان ، ومذحج وهمدان ، ونهد وخولان ، وبكر وهران ، وثعل وبنهان ، وقبائل قيس عيلان ، غضبا لابن بنت نبي الرحمن . ...

از جمله فصحاء بليغ، مختار بن ابي عبيده ثقفي است و او سخنان فصيحي دارد. از جمله سخنان او هنگام خروجش اين است: سوگند به خداي كه قرآن را نازل كرد، فرقان را بيان كرد، و اديان را تشريع نمود، وعصيان را زشت شمرد، من گنه كاران از قبيله ازد، عمان، مذحج، همدان، نهد، خولان ، بكر، هران ، ثعل، بنهان و قبايل قيس عيلان را مي كشم زيرا به خاطر پسر پيامبر خداي بخشنده، بر اين افراد غضب نموده ام....

النمازي الشاهرودي، الشيخ علي (متوفاي1405هـ)، مستدرك سفينة البحار، ج 8 ، ص 208، تحقيق: تحقيق وتصحيح: الشيخ حسن بن علي النمازي، ناشر: مؤسسة النشر الإسلامي التابعة لجماعة المدرسين بقم المشرفة، چاپ: 1418

حال طبق عبارات فوق، روشن است كه مختار از علم و فصاحت و بلاغت بهره مند بوده و در فراگرفتن حديث، شاگرد محمد حنفيه فرزند امير المؤمنين (عليه السلام) بوده است. اما اين كه ايشان فتوا مي داده يا نه، در منابع، سخني به ميان نيامده است.

و از نظر علماي شيعه جناب مختار يك انسان والا مقام و محب اهل بيت عصمت وطهارت عليهم السلام بوده و قيام او بر حق و در راستاي خونخواهي امام حسين عليه السلام صورت گرفته است.

جعفر بن نماي حلي، يكي از علماي متقدمين شيعه در باره مختار مي گويد:

مختار از مجاهدان پيشگامي است كه خداوند آنان را مدح كرده و دعاي امام سجاد عليه السلام دليل روشن بر اين است كه مختار از جمله خوبان برگزيده در نزد آن حضرت است و روايات ذمِ او را، دشمنان ساخته و پرداخته است:

إعلم أن كثيرا من العلماء ... ولو تدبروا أقوال الأئمة في مدح المختار لعلموا أنه من السابقين المجاهدين الذين مدحهم الله تعالي جل جلاله في كتابه المبين ، ودعاء زين العابدين عليه السلام للمختار دليل واضح ، وبرهان لائح ، علي أنه عنده من المصطفين الأخيار ، ولو كان علي غير الطريقة المشكورة ، ويعلم أنه مخالف له في اعتقاده لما كان يدعو له دعاء لا يستجاب ، ويقول فيه قولا لا يستطاب، وكان دعاؤه عليه السلام له عبثا ، والامام منزه عن ذلك ، وقد أسلفنا من أقوال الأئمة في مطاوي الكتاب تكرار مدحهم له، ونهيهم عن ذمه ما فيه غنية لذوي الابصار ، وبغية لذوي الاعتبار، وإنما أعداؤه عملوا له مثالب ليباعدوه من قلوب الشيعة ، كما عمل أعداء أمير المؤمنين عليه السلام له مساوي ، وهلك بها كثير ممن حاد من محبته ، وحال عن طاعته ، فالولي له عليه السلام لم تغيره الأوهام ، ولا باحته تلك الأحلام ، بل كشفت له عن فضله المكنون وعلمه المصون . فعمل في قضية المختار ما عمل مع أبي الأئمة الأطهار . . إلخ .

بسياري از علماء، توفيق نيافته اند كه ... و اگر گفتار ائمه را در ستايس مختار تدبر مي كردند؛ مي دانستند كه مختاراز جمله مجاهدان پيشگامي است كه خداوند آنان را در كتابش مدح كرده است. و دعاء امام زين العابدين عليه السلام براي مختار دليل روشن و برهان آشكار است بر اينكه مختار نزد امام سجاد از برگزيدگان برتر است و اگر او در طريق نا پسند بود و مي دانست كه او در اعتقادش مخالف آن حضرت است، برايش دعاي نمي كرد كه مستجاب شود و در اين صورت دعايش بيهوده بود در حالي كه امام منزه از كار عبث است. ما گفتار ائمه عليهم السلام را در لابلاي كتاب در باره مدح مختار و نهي از ذم او كه مايه بصيرت و توشه راه عبرت گرندگان است بيان كرديم. دشمنان مختار براي او قالب هاي ريخته اند تا او را دل شيعيان دور كنند؛ همچنانكه دشمنان اميرمؤمنان عليه السلام در باره او همين كار را كرده اند به واسطه همين جعليات بسياري از محبان آن حضرت در وادي هلاكت قرار گرفتند و از اطاعت او دور شدند؛ اما ولايت مداران او با ظهور اين اوهام هيچگونه تغيير نكردند و اين رؤياهاي آشفته او را از راه اخلاصش باز نداشت؛ بلكه اين بافته ها، از فضائل دروني و علوم پنهاني آنها پرده برداشت. در باره مختار نيز هر آنچه را كه با پدر ائمه كردند، انجام دادند...

الحلي ، جعفر بن محمد بن جعفر بن هبة الله المعروف بابن نما الحلي من اعلام القرن السابع، ذوب النضار، ص 146، تحقيق: فارس حسون كريم، ناشر: مؤسسة النشر الإسلامي التابعة لجماعة المدرسين بقم المشرفة، چاپ: الأولي سال چاپ: شوال المكرم 1416

تفصيل نظر علماي شيعه را مي توانيد در مقاله «مختار بن ابي عبيد صحابي رسول خدا يا مدعي نبوت» در سايت مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر (عجل الله تعالي فرجه الشريف) به آدرس ذيل مطالعه فرماييد:

سؤال دوم:

«آيا اين دو روايت از نظر سند صحيح هستند؟

1- عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ لِي: يجُوزُ النَّبِي(ص) الصِّرَاطَ يتْلُوهُ عَلِي وَ يتْلُو عَلِياً الْحَسَنُ وَ يتْلُو الْحَسَنَ الْحُسَينُ فَإِذَا تَوَسَّطُوهُ نَادَي الْمُخْتَارُ الْحُسَينَ(ع) :يا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) إِنِّي طَلَبْتُ بِثَارِكَ فَيقُولُ النَّبِي(ص) لِلْحُسَينِ(ع) :أَجِبْهُ؛ فَينْقَضُّ الْحُسَينُ(ع) فِي النَّارِ كَأَنَّهُ عُقَابٌ كَاسِرٌ فَيخْرِجُ الْمُخْتَارَ حُمَمَةً وَ لَوْ شُقَّ عَنْ قَلْبِهِ لَوُجِدَ حُبُّهُمَا فِي قَلْبِهِ.

امام صادق (ع) فرمودند: پيامبر اكرم (ص) از پل صراط مي گذرند و حضرت علي (ع) و امام حسن (ع) پشت سر ايشان و سپس امام حسين (ع) هنگامي كه به وسط پل صراط مي رسند، مختار (كه در عذاب دوزخ است) ندا مي دهد: يا اباعبدالله من خون خواه شما بودم؛ پيامبر (ص) مي فرمايند: اي حسين! جواب او را بده؛ سپس امام حسين (ع) همچون عقابي، مختار را از دوزخ نجات مي دهند. و چه بسا اگر قلب مختار شكافته مي شد، حب آن دو خليفه در آن آشكار مي شد.

2. روايتي ديگر قريب به همين مضمون از امام صادق (ع) نقل شده كه در انتهاي آن، راوي از امام (ع) سؤال مي كند: چرا مختار با وجود خدماتي كه انجام داده است در دوزخ گرفتار مي شود؟ امام در پاسخ مي فرمايند: چون در سينه­ي مختار، محبت آن دو خليفه بود. سپس امام قسم ياد مي كنند كه اگر در قلب جبرئيل و ميكائيل ذره اي از حب اين دو وجود مي داشت، خداوند متعال آنها را با صورت در آتش دوزخ مي افكند.

و نيز آيا مختار با خليفه دوم نسبتي داشته است؟»

پاسخ:

اولا: اين دو روايت از نظر سند ضعيف هستند و در نتيجه قابل اعتماد نيست. مرحوم آية الله خويي بعد از نقل روايات مي فرمايند:

أقول: الروايتان ضعيفتان، أما رواية التهذيب فبالارسال أولا، وبأمية بن علي القيسي ثانيا. ....

هردو روايت از نظر سند ضعيف اند. اولا: روايت تهذيب مرسل است و ثانياً: امية بن علي قيسي (در روايت دوم) ضعيف است.

الموسوي الخوئي، السيد أبو القاسم (متوفاي1411هـ)، معجم رجال الحديث وتفصيل طبقات الرواة، ج19، ص108، الطبعة الخامسة، 1413هـ ـ 1992م

تفصيل فرمايش آيت الله خويي را مي توانيد در مقاله فوق به همان آدرس مطالعه فرماييد.

ثانيا: مختار بن ابي عبيد، هيچگونه نسبتي با عمر بن خطاب نداشته است؛ بلكه عبد الله بن عمر داماد (شوهر خواهر) ايشان بوده است. اين مطلب در بسياري از كتابها نقل شده است:

از جمله ابن اثير جزري در أسد الغابة في معرفة الصحابة مي نويسد:

أبو عُبَيد بن مسعود بن عَمْرو ابن عُمَير بن عَوف بن عُقْدَة بن غِيَرَةَ بن عوف ابن ثقيفٍ الثَّقَفِي . والد المختار بن أبي عبيد، ووالد صَفِيّة امرأة عبد الله بن عُمَر،

ابو عبيد بن مسعود بن عمرو .... پدر مختار بن ابي عبيد و پدر صفيه زن عبد الله بن عمر است.

ابن أثير الجزري، عز الدين بن الأثير أبي الحسن علي بن محمد (متوفاي630هـ)، أسد الغابة في معرفة الصحابة، ج6، ص217، تحقيق عادل أحمد الرفاعي، ناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت / لبنان، الطبعة: الأولي، 1417 هـ - 1996 م.

از اين جهت، خواهر مختار از عبد الله بن عمر خواست تا در نزد يزيد وساطت كند و مختار را از زندان آزاد سازد. ابن ابي الحديد در باره آزاد شدن مختار مي نويسد:[m1]

وذاك أن أخته كانت تحت عبد الله بن عمر بن الخطاب ، فسألت بعلها أن يشفع فيه إلي يزيد فشفع ، فأمضي شفاعته ، وكتب بتخلية سبيل المختار علي البريد ، فوافي البريد وقد أخرج ليضرب عنقه ، فأطلق.

علت آزادي مختار اين است كه خواهرش، خانم عبد الله پسر عمر بن خطاب بود. او از شوهرش در خواست نمود كه در مورد مختار نزد يزيد شفاعت كند و يزيد شفاعت او را پذيرفت و به دست قاصد نامه آزادي مختار را نوشت و قاصد نيز هنگامي مختار را براي گردن زدنش بيرون آورده بودند نامه را آورد، عبيد اللَّه پس از قرائت نامه يزيد، مختار را از زندان آزاد كرد.

إبن أبي الحديد المدائني المعتزلي، ابوحامد عز الدين بن هبة الله بن محمد بن محمد (متوفاي655 هـ)، شرح نهج البلاغة، ج2، ص171، تحقيق محمد عبد الكريم النمري، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت / لبنان، الطبعة: الأولي، 1418هـ - 1998م.

سؤال سوم:

«و مي خواستم بدانم آيا اين روايت تاريخي درست است؟

در برخي نقلهاي تاريخي آمده است كه در زمان حضور امام مجتبي (عليه السلام) در مدائن، مختار قصد داشته است امام را به معاويه تسليم كند و امارت عراق را بگيرد.

با تشكر از شما ياوران اهل البيت و خدا شما را كه در جهت نشر معارف اهل البيت گام برداشتي موفق كند.»

پاسخ:

در پاسخ بايد متذكر شد كه اين روايت نيز از نظر سند ضعيف است. آيت الله العظمي خويي و علامه مامقاني (رحمهما الله تعالي) ضعف سند آن را بيان كرده اند.

تفصيل سخنان ايشان را در باره اين روايت، در آدرس زير در فصل ششم همان مقاله فوق مطالعه فرماييد:

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر (عجل الله تعالي فرجه الشريف)



Share
1 | memar | Iran - Qom | ١١:٥٦ - ٣٠ آبان ١٣٩٣ |
سلام من تا حالا هرچي از قسمت طرح پرسش سوال ميکنم بهم جواب داده نميشه؛فکر کنم اصلا سوال نميرسه
اما حالا سوالم اينه که طبق فتواي ابوحنيفه زناي با محارم حد نداره.ايا دليلي از کتب اهل سنت است که زناي با محارم حد داره.مثلا حديثي از پيامبر
فکر نکنم از ايه حرمت علکم امهاتکم...وجوب حد برداشت شود

پاسخ:
با سلام

دوست گرامي

در کتب اهل سنت رواياتي از پيامبر (ص) در خصوص زنا با محارم نقل شده است که حد آن را قتل دانسته است:

حدثنا علي بن حمشاد العدل ثنا عبيد بن شريك ثنا بن أبي مريم ثنا إبراهيم بن إسماعيل بن أبي حبيبة حدثني داود بن الحصين عن عكرمة عن بن عباس رضي الله عنهما قال قال رسول الله صلى الله عليه وسلم من وقع على ذات محرم فاقتلوه هذا حديث صحيح الإسناد ولم يخرجاه

المستدرك على الصحيحين ، محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاكم النيسابوري الوفاة: 405 هـ ، دار النشر : دار الكتب العلمية - بيروت - 1411هـ - 1990م ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : مصطفى عبد القادر عطا ج 4 ص 397

ابن ماجه نيز روايتي را چنين نقل کرده است:

حدثنا عبد الرحمن بن إبراهيم الدِّمَشْقِيُّ ثنا بن أبي فُدَيْكٍ عن إبراهيم بن إسماعيل عن دَاوُدَ بن الْحُصَيْنِ عن عِكْرِمَةَ عن بن عَبَّاسٍ قال قال رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم من وَقَعَ على ذَاتِ مَحْرَمٍ فَاقْتُلُوهُ وَمَنْ وَقَعَ على بَهِيمَةٍ فَاقْتُلُوهُ وَاقْتُلُوا الْبَهِيمَةَ

سنن ابن ماجه ، محمد بن يزيد أبو عبدالله القزويني الوفاة: 275 ، دار النشر : دار الفكر - بيروت - - ، تحقيق : محمد فؤاد عبد الباقي ج 2 ص 856

ابن حجر هيثمي نيز با استدلال به اين روايات گفته است بزرگترين زنا، زنا با محارم است

وأعظم الزنا على الإطلاق الزنا بالمحارم فقد صحح الحاكم أنه صلى الله عليه وسلم قال من وقع على ذات محرم فاقتلوه ا ه

الزواجر عن اقتراف الكبائر ، اسم المؤلف: ابن حجر الهيثمي الوفاة: 973 ، دار النشر : المكتبة العصرية - لبنان / صيدا - بيروت - 1420هـ - 1999م ، الطبعة : الثانية ، تحقيق : تم التحقيق والاعداد بمركز الدراسات والبحوث بمكتبة نزار مصطفى الباز ج 2 ص 780

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات
2 | حسين قلنجي | Iran - Urmia | ١١:٥٠ - ٠٩ آذر ١٣٩٣ |
سلام
چرا مختار خلافت کوفه را به امام سجاد(ع) نسپرد.
2.ايا لعنت امام سجاد در کعبه بر مختار صحيح است اگر صحيح است علتش را بيان کنيد.
باتشکر

پاسخ:
با سلام

دوست گرامي

در خصوص سوال اول بايد بگوييم:عقيده شيعه بر اين است كه مختار، امام سجاد عليه السلام را امام خود مى‌دانسته است.

علامه مامقانى در تنقيح المقال مى‌نويسد: الاقوي و الاظهر انه كان يقول بإمامة السجاد عليه السلام.

اقوى و اظهر اين است كه مختار به امامت امام سجاد (على بن الحسين) عليه السلام معتقد بود. مامقاني،‌ عبدالله،‌ تنقيح المقال في علم الرجال،‌ج3،‌ ص205،‌ ‌ناشر:‌ المكتبة‌المرتضوية‌،‌ نجف اشرف 1350هـ

قيام مختار مورد تاييد امام سجاد بوده است ولي شرايط زمان ايجاب مي كرده كه هم امام خود را از ارتباط مستقيم با قيام دور نگه دارند وهم مختار نمي توانسته امام را به عنوان رهبر قيام معرفي نمايد چون امام در حجاز بودند وحجاز در تسلط آل زبير كه با امام سجاد عليه السلام و بني هاشم رابطه خوبي نداشتند لذا جهت حفظ جان انها نيز که مي شد بايد جانب احتياط را حفظ مي کرد

اما در خصوص سوال دومتان نيز بايد بگوييم: علامه مامقانى در پاسخ روايتي که در آن لعن مختار آمده است مى‌گويد: اين روايت از روى تقيه از خوف عبد الملك بن مروان و دشمنان اهل بيت عليهم السلام صادر شده است. حضرت با اين كارش، هم جان خودش و هم جان مختار را از شر آنان حفظ كرده است:

وبما ذكرنا انفتح باب الجواب عن اخبار الذم و اللعن الذي ذكره المعترض في الوجه الثاني فان الذم و اللعن انما كان للتقية كما في غيره ممن ذموه و لعنوه كزرارة و ليث المرادي واضرابهما. وهذا هو الوجه في لعنه اياه....

فليس لعنه اياه الا علي سبيل التقية من عبد الملك واضرابه اخوان الشياطين لعلمه بقتله للمختار وقوة سلطنته بعد ذلك فجاز لعنه عليه السلام اياه موريا حفظا لنفسه ودمه عليه السلام. ويزداد ماذكرناه وضوحا بمنع الباقر عليه السلام في خبر سدير المتقدم من سبه فانه لوكان لعن السجاد عليه السلام عن جِدٍّ من غير تقيةٍ لما خالفه الباقر عليه السلام بالنهي عن سبه وما انكر نسبة الناس اليه الكذب في خبر عبد الله بن شريك.

با توجه به آنچه ذكر شد،‌ پاسخ روايات ذم و لعن مختار نيز روشن مى‌شود، زيرا ذم و لعن او به خاطر تقيه بوده؛ چنانچه همانند اين روايات در مذمت و لعن زراره، ليث مرادى و امثالشان وارد شده است.

پس لعن مختار به خاطر تقيه و ترس از عبد الملك و امثال او از برادران شيطانها است؛ زيرا امام عليه السلام مى‌دانست اگر تقيه نكند بعد از اين‌كه حكومت عبد الملك قوت بگيرد او را به خاطر ار تباط با مختار خواهد كشت به اين جهت لعن مختار را جايز دانست و اين لعن را از جهت توريه به خاطر حفظ خود جايز شمرد.

آنچه را گفتيم، روايت امام باقر عليه السلام در نقل سدير كه از دشنام به مختار نهى كرد، در روايت عبد الله بن شريك نسبت كذب را انكار كرد، روشن مى‌كند.

مامقاني،‌ عبدالله،‌ تنقيح المقال في علم الرجال،‌ ج3،‌ ص205،‌ ‌ناشر:‌ المكتبة‌المرتضوية‌،‌ نجف اشرف 1350 هـ

در خصوص شبهاتي که در خصوص مختار مطرح شده است، مقاله مفصلي در سايت موجود است جهت اطلاع به آنجا رجوع کنيد


موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات
3 | محمد | Iran - Tajrīsh | ١٩:٣١ - ١٣ اسفند ١٣٩٣ |
چرا مختار درقیام عاشورا حضور نداشت

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
مختار از کساني بود که با مسلم بيعت کرد يار مسلم بن عقيل بود اما بخاطر فعاليتهاي او بر عليه عبيد الله، دستگير و تا شهادت امام حسين عليه السلام در زندان بود همچنانکه بلاذري در اين خصوص گويد:
فقال عمرو بن حريث: أما مني فهو آمنٌ، وأما الأمير فإن بلغه عنه شيء ءأقمت له بمحضره الشهادة وشفعت عنده أحسن الشفاعة، فأبلغ المختار رسالة عمرو بن حريث فأتى حتى جلس تحت رايته وبات ليلته، ثم إن ابن زياد جلس للناس وفتح بابه فدخل المختار عليه فلما رآه قال له: أنت المقبل في الجموع لنصر ابن عقيل؟ فقال: والله ما بت إلا تحت راية عمرو، فرفع ابن زياد قضيباً كان في يده فاعترض به وجه المختار فشتر عينه، وشهد له عمرو على ما قال، فقال ابن زياد لولا شهادة عمرو لك لضربت عنقك، وأمر به فحبس فلم يزل محبوساً حتى قتل الحسين.
أنساب الأشراف ج 2 ص 348
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
   
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها