2024 March 29 - جمعه 10 فروردين 1403
* مناظره آيت الله دكتر حسيني قزويني در شبكه المستقله
کد مطلب: ٤٦٥٥ تاریخ انتشار: ١٢ تير ١٣٨٧ تعداد بازدید: 29653
اخبار » عمومي
* مناظره آيت الله دكتر حسيني قزويني در شبكه المستقله

شبكه ماهواره اي «المستقله» انگلستان، شبكه اي است كه با عنوان دفاع از عقائد اهل سنت تشكيل شده و تاكنون با ترتيب دادن چندين مناظره جنجالي، كه به ادعاي مسؤلان اين شبكه بييندگان آن به حدود پنجاه ميليون نفر رسيد، تلاش در بر هم زدن روابط برادرانه بين شيعه و سني داشته است .
چندي پيش اين شبكه با اعلام موضوعي جديد براي مناظره از شيعيان دعوت كرده و ادعا نمود كه در صدد است تا وجود نداشتن هرگونه روايت صحيحي در منابع شيعه و سني در شهادت و مظلوميت حضرت زهرا را ثابت نموده و به زعم خويش يك بار و براي هميشه به پرونده شركت هر ساله و پرشور شيعيان در عزاداري فاطميه را مختومه سازد...
بزرگان شيعه كه از سوء سابقه اين شبكه در تحريك عواطف مذهبي شيعه و سني با اطلاع بودند، ابتدا دستور به عدم شركت شيعيان در اين مناظره نمودند؛ اما از آن جا كه اين شبكه بناي ايجاد تفرقه ميان شيعه و سني را داشت و با دعوت رسمي از شيخ جناحي از علماي عراق و نيز از صباح الخزاعي به عنوان متفكري شيعه روش جديدي را در پيش گرفت و آن استفاده از عدم تخصص جناب آقاي جناحي در زمينه بحث هاي كلام جديد و نيز ادعاي دروغين صباح الخزاعي در مورد شيعه بودن خويش و منكر شدن بسياري از اصول ثابته نزد شيعه بود .
همان گونه كه در متن مناظره هم مطرح مي گردد، عده اي از مراجع و بزرگان حوزه از جمله حضرت آيت الله العظمي مكارم شيرازي به محض اطلاع و آگاهي از اين موضوع با جناب دكتر آيت الله حسيني قزويني تماس حاصل نموده و از ايشان مي خواهند تا با شركت در اين مناظره توطئه جديد وهابيت در ايجاد اختلاف ميان شيعه و سني را خنثي نموده و روايات موجود در اثبات شهادت حضرت صديقه طاهره سلام الله عليها را در آن برنامه در معرض ديد تمامي مسلمانان عالم قرار دهند.
از سوي ديگر آيت الله كوراني با اين شبكه تماس گرفته و با معرفي جناب دكتر حسيني قزويني به اين شبكه اعلام مي دارد در صورتي كه بناست نظرات واقعي شيعيان در اين برنامه و مناظره مطرح گردد بايد از ايشان در اين برنامه دعوت به عمل آيد.
حضور و شركت جناب دكتر حسيني قزويني در اولين شب مناظره كه مصادف با چهارمين شب آغاز اين مناظره بود در حالي صورت گرفت كه در شب هاي قبل، اين شبكه با زير نويس و مانور هاي مداوم مجري اين برنامه (دكتر الهاشمي) همواره بر اين نكته تأكيد مي كرد كه شيعه در ادعاي خود مبني بر جسارت خلفا به حضرت زهرا هيچ مدرك صحيحي حتي در كتاب هاي خود ندارند.
اما با حضور جناب دكتر حسيني قزويني در اولين شب مناظره ورق برگشته و داستان دقيقا بر خلاف روند مورد نظر و نتيجه اي كه از آن مورد انتظار بود رقم خورده و به صورت ديگري ادامه و ختم گرديده است. يعني نه تنها فتنه ايجاد اختلاف و درگيري مذهبي بين شيعه و سني از بين رفت، بلكه با مطرح شدن روايات اهل سنت در مورد هجوم خلفا به خانه حضرت زهرا سلام الله عليها و نيز روايات صحيحه شيعه، سبب آگاهي بسياري از مردم و اهل سنت را فراهم آورد.
سخنان و روشنگري هاي جناب دكتر حسيني قزويني در اين مناظره سبب شد تا شركت كنندگان سني و مجري اين برنامه رفته، رفته از ادعاي خود عقب نشيني نموده و زيرنويس هاي برنامه عوض شده و با دست برداشتن از هياهو و جنجال هاي چند شب قبل، اصل هجوم و اسقاط جنين و شكستن پهلو و شهادت حضرت محسن عليه السلام را پذيرفته و فقط به همين مقدار بسنده كنند كه عمر و ابوبكر به طور مستقيم در اين اقدام شركت نداشته اند.
در اين مناظره كه با وجود نابرابر بودن نيروهاي موجود در آن و مقابله تمامي افراد حاضر در مناظره از جمله دكتر الحسيني از اهل سنت بحرين، دكتر ابوشوارب از اهل سنت مصر و خود دكتر الهاشمي مدير سنّي اين مناظره و نيز صباح الخزاعي كه در اصل سنّي ولي به دروغ خود را شيعه معرفي كرده بود، اما با هوشياري جناب دكتر آيت الله حسيني قزويني اين ادعا باطل گرديد و حقانيت نظر شيعه در اين زمينه بر حق جويان ثابت گرديد و تريبوني كه براي ترويج درگيري ميان شيعه و سني در نظر گرفته شده بود، وسيله اي براي بيان مظلوميت حضرت زهرا با روايات فريقين گرديد.
اين عمل ايشان سبب تغيير يافتن جوّ مناظره و برخوردهاي غير معقول مدير مناظره - دكتر الهاشمي- گرديد كه خود به خوبي بيانگر ناراحتي مسئولين مناظره از اثرات آن بود اما اين برخوردهاي غير معقول نيز با لطف الهي ناكام ماند و شيعه سر افراز از اين مناظره بيرون آمد.
در پي اين پيروزي شيعه، حضرت آيت الله العظمي مكارم از جناب آيت الله قزويني تشكر كرده و فرمودند: «برخوردهاي اخير عده اي از بزرگان اهل سنت در مواجهه با شهادت حضرت زهرا به خوبي نشانگر استيصال ايشان و سبب مشخص شدن نقطه ضعف ايشان گرديده است كه بايد از اين نقطه كمال استفاده را نمود.»
همچنين پس از اين مناظره علما و بزرگان حوزه علميه قم با تشكر از جناب آيت الله قزويني از حضور ايشان در اين مناظره ابراز خرسندي نمودند.
لازم به ذكر است كه پس از اين مناظره تماس هاي بسياري از اهل سنت كشورهاي مختلف از جمله عربستان، عراق، آلمان و... با اين موسسه و جناب آيت الله قزويني صورت گرفت و عزيزان اهل سنت در آن با اشاره به مظلوميت حضرت زهرا سلام الله عليها، تقاضاي آشنايي هرچه بيشتر با مذهب شيعه را داشته و ابراز داشتند كه به رغم تلاش هاي مسئولين شبكه المستقله، در سال آينده نه تنها شيعيان كه حتي اهل سنت نيز براي حضرت زهرا مراسم عزاداري برپا خواهند داشت.
از اتفاقات ديگري كه در پي اين مناظره اتفاق افتاد حضور يكي از سرشناس ترين خانواده هاي كشور امارات و تشرف به مذهب تشيع بود.
نكته لازم به ذكر اين است كه ترجمه فارسي، كاملاً مطابق با متن عربي آن كه پياده شده از فيلم ويديويي آن مي باشد صورت پذيرفته است و اين خود بهترين شاهد و گواه براي اثبات موفقيت جناب دكتر حسيني قزويني در اين مناظره است؛ اقدامي كه هيچ يك از سايت هاي وهابي تاكنون به هيچ شكل جرئت به اقدام آن ننموده اند.
در پايان خوانندگان عزيز را توصيه مي نماييم تا متن مناظره را با دقت هرچه تمام تر و تا جمله پاياني آن مورد مطالعه قرار دهند.


Share
41 | محمدرضا بلبل پور | Iran - Shahrestān-e Bandar-e Māhshahr | ١٢:٠٠ - ١٨ تير ١٣٨٧ |
جناب ابوذر !
شما كه ادعاي شكست دكتر قزويني و يا چيزهايي شبيه اين را داريد، نبايد با يك قسمت كه معلوم نيست سر مناظره است ته مناظره است و يا وسط مناظره ادعاي ناتوان بودن آيت الله قزويني در پاسخ را داشته باشيد. حرفهاي شما خيلي جالب شد!!!!
42 | حزين الزهراء | Iran - Khorramshahr | ١٢:٠٠ - ١٨ تير ١٣٨٧ |
من هنوز غمگين اين هستم که علماي ما با اين همه روايت مستند باز جرأت ندارند بگويند که ابوبکر و عمر غاصبين اهل بيت و قاتلين دختر پيامبرند اما سني ها با اين همه دستکاري و انحراف در رواياتشان و حذف روايات مربوط به اهل بيت در طول اين ساليان دراز اين چينين به ساحت مقدس حضرت زهرا (س) دست اندازي کرده و اين چنين توهينهايي به عزاداري ايشان مي نمايند...
من سوالي دارم از شما جناب آقاي دکتر قزويني که خود را مجتهد مي دانيد و بالاي منبرها از مظلوميت حضرت زهرا مي ناليد چه شد وقتي که از شما پرسيدند آيا شما با اين مدارکي که ارائه کرده ايد آيا قبول داريد که عمر و ابوبکر قاتلين حضرت فاطمه اند چرا حاضر به گفتن بله نشديد آيا خورشيد را براي چه پنهان مي کنيد فرق شما با آن خزاعي خائن چه بود.
خدا لعنت کند فضل ا... ها را که ساحت حضرت زهرا را عرصه‌ي تاخت و تاز خود قراردادند و اين چنين فتنه‌اي را آغاز کردند و اذناب او که همه اهل درکات آتشند.
و اين توجيه که اين برنامه مي خواست از يکي از علما بشنوند که عمر و ابوبکر حضرت زهرا رابه شهادت رساندند تا در طبل تبليغات بکوبند اصلا توجيه درستي نيست .
زيرا اين کلام حقيقت است و اگر زمان حضرت علي شيعه جرات کلام داشت اينهمه مصائب بر اهل بيت روا نميشد.
من از اين مناظره فقط سقيفه‌اي ديگر ديدم که مدافع اهل بيت حتي جرات اين را نداشت تا بگويد حضرت زهرا چقدر مظلوم است...
تا ظهور فرزندت مهدي موعود شرمنده ات خواهيم ماند و سر افکنده

پاسخ:
دوست گرامي ! بحث جرأت يا عدم جرأت نبود ، آن‌ها از اقرار گرفتن نيت سوئي داشتند و استاد قزويني با درايت تمام ، نقشه‌هاي آنان را خنثي و نقش برآب كرد . مطمئناً درك اين مطلب كمي مشكل است ؛ اما تدبّر بيشتر و معقولانه‌تر حق را به استاد قزويني خواهيد داد .
همان طور كه پيش از اين نيز گفته‌ايم ، استاد فقط از منظر روايات اهل سنت بحث مي‌كرد و در آن جا ثابت كرد كه ابوبكر و عمر دستور آتش زدن را داده‌اند و در حقيقت آن‌ها قاتلين حضرت زهرا سلام الله عليها هستند .
آيا اين اندازه براي شما كفايت نمي‌كند ؟

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات
43 | مهرداد | Iran - Tabriz | ١٢:٠٠ - ١٩ تير ١٣٨٧ |
هو الحق
ضمن سلام
بنده به هيچ وجه موافق جناب حزين الزهرا نيستم %
و هنوز منتظر پاسخ سئوالاتم از طرفين هستم:
اينکه استاد به اسم آنها اشاره کرده يا نه اصلا چه حاصلي مي تونه داشته باشه؟ اصلا مگر استاد براي امر ديگري به آن مناظره تن داده بودند؟!
کمي خجالت بکشيم به جاي اينکه اسم نقد را براي مطالب بيهوده ي خودمان بگذاريم بياييم و قدردان اين سيد بزرگوار بشويم با خود اندکي انديشه کنيم که اگر اين موئسسه هم نبود چه کار بايد مي کرديم- چرا بايد هميشه کفران نعمت کنيم چرا؟!
خداوند به ما سيدي دانشمند عطا کرده است به جاي اينکه دست او را ببوسيم و خاک پايش را مرحم جان ها کنيم آمده ايم و او را به باد نقد بي اساسي گرفته ايم - واقعا بي سپاسي حدي دارد
برويم و توبه کنيم که اينچنين بي پروا بيهوده گويي مي کنيم!
ا...هم عجل لوليک الفرج
44 | ر.م | | ١٢:٠٠ - ١٩ تير ١٣٨٧ |
خواهشمند است هر چه سريعتر فيلم اين مناظره رابر روي سايت قراردهيد لحظه به لحظه منتظريم
45 | علي اصغر | | ١٢:٠٠ - ١٩ تير ١٣٨٧ |
اميد که زودتر متن و فيلم آن را ببينيم.
46 | علي | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٢٠ تير ١٣٨٧ |
با تشکر فراوان از هر کسي که به وظيفه خدمت به اهل بيت ع عمل مي کند و مي خواهد در گروهي که امير المومنين ع فرمود: "... َ اخْتَارَ لَنَا شِيعَةً يَنْصُرُونَنَا" قرار بگيرد، بسيار مشتاقم که فايل کامل اين مناظره هر چه زودتر طبق وعده، در سايت قرار داده شود.
47 | بنده خدا! | | ١٢:٠٠ - ٢٠ تير ١٣٨٧ |
جان پدرتون خبر مناظره را از چند روز قبل اعلام کنيد.
اي بابااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
48 | اصفهان | | ١٢:٠٠ - ٢٠ تير ١٣٨٧ |
من 3ساله در کردستان درس مي خوانم . به اندازه موهاي سر جناب ساعدي با سني هايي که هر کدام يک پا مولوي عبد الحميد بودند بحث کردم.
تجربيات زيادي در زمينه بحث کردن به دست آورده ام.مهمترينش را براي شما مي گويم که به آقاي قزويني مي گوييد ملکه جدلش ضعيف است .
حناب ساعدي و حزين الزهرا : هيچ گاه در حال بحث اگر به منابع اهل سنت استناد مي کنيد.
نظر خودتان را نگوييد خودشان فهم و شعور دارند که بفهمند .
در قضيه حضرت زهرا اگر نظر خودت را بگويي سريع مي گويد شما صحابه را قاتل مي دانيد براي همين آنها را لعنت مي کني و اين را واجب مي دانيد ؟حالا يک ساعت روضه بخوني که ما به صحابه لعنت نمي کنيم فايده ندارد.
ولي اگر گفتي اين منابع خودت قضاوت کن و تاريخ صحيح اهل سنت اين را مي گويد نه اين که جعليات شيعيان باشد در مقابلت موضع نمي گيرد و گفتگو به مجادله و پر خاشگري نمي کشد.
متوجه شديد ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
49 | عبدالشهيد | | ١٢:٠٠ - ٢١ تير ١٣٨٧ |
باسلام.
من اين مناظره را ديدم.
و همين طور مناظراتي که قبلاً پخش شده بود.
شرکت کننده در اين مناظره بايد بداندکه اغلب بينندگان ، مردمي عوام و بي سواد هستند که تاکنون چنين موضوعاتي را از زبان علماي خود نشنيده اند براي همين بايد با آرامش و منطق کلام را به پيش برد تا خداي نکرده ذهنيت بدي نسبت به تفکر شيعه و اهل البيت عليهم السلام ايجاد نشود.
هدف بايد تبيين صحيح و عقلاني و منطقي و مستند عقايد اهل البيت عليهم السلام باشد نه توهين و تشکيک و ايجاد شبهه بدون دليل و سند واضح ، چيزي که گردانندگان برنامه دنبال آن بودند که مذهب شيعه را مذهبي بي اساس و مبني بر خرافات و اکاذيب معرفي کنند.
نکته مهمي در اين مناظره ديدم که از استاد محترم و همچنين آن موسسه محترم خواهش مي کنم که بر روي آن تمرکز نمايند اين بود که همه رواياتي که توسط شرکت کنندگان وهابي در مورد عمر آورده شده و از نظر آنها صحيح و مستند و ظاهراً در مدح او بود ، کاملاً در ذم او و رفتارهاي نابخردانه و تند وي در بسياري از مسائل و در ارتباط با پيامبر صلي الله عليه و آله مي باشد ، با کمي تأمل متوجه مي شويم عمر در موردي نظر پيامبر را رد مي کند و در مورد حمله به خانه فاطمه سلام الله عليها نيز اقدام به تهديد به آتش زدن و گرفتن بيعت براي ابوبکر مي کند و اين دقيقاً بزرگترين جرم براي کسي است که آنها ( وهابي ها ) او را سردمدار آزادي و عدالت وصف مي کنند.
مجموع بررسي رفتارهاي عمر بيان کننده تفکر تند و جاهلانه بدوي و اعرابي وي مي باشد که در قرآن مذموم شده.
برادر عزيز آقاي حزين الزهرا اگر شما در برنامه شرکت مي کرديد مي دانستي که از هر کلمه اي که بر زبان مي آوري عليه تو و عقيده ات استفاده مي کنند.
هيچ روايتي به صراحت نام ابوبکر و عمر را نياورده ، ما نيز به تبع ائمه عليهم السلام رفتار کنيم.
با تقدير فراوان از استاد محترم و جزاکم الله خيراً.
50 | مهدي | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٢١ تير ١٣٨٧ |
خيز با نغمه ي مادر مادر
روي كن بر حرم پيغمبر
از دل خاك تن آن دو نفر
به در آر و بگو از سوز جگر
كه شما از چه به هم پيوستيد؟
پهلوي مادر من بشكستيد!
51 | ر.م | | ١٢:٠٠ - ٢١ تير ١٣٨٧ |
وقتي از شخصي مثل اقاي حسين رضا زاده كه در صحنه كشتي براي ملت ما افتخار افريدند انهمه ارزشمند است بس براي استاد قزويني كه قهرمان ميدان مناظره ومبارزه شده ومليونها نفر را بخوداورده وقلب نازنين امام عصرعج راشاد نموده وبراي هميشه پشت گردني به مذهب خرافاتي وهابيت زده اندچقدرارزش دارد
52 | ققنوس | | ١٢:٠٠ - ٢٢ تير ١٣٨٧ |
جناب اقاي حزين الزهرا : سني ها بايد خودشان به چنين مساله اي راي بدهند چون آقاي قزويني بر آن ها ثابت کرد که اگر مي خواهند کتب خودشان را بپذيرند بايد طبق مباني شيخين را طرد کنند. بازيگري اين هاشمي بي عدالت ظالم اينه که از ما شيعيان مي خواد نتيجه عقايد خودشون را بر زبان بياريم تا بريزند و شيعه را قتل عام کنند.؟؟؟؟؟؟؟؟ به نظر من آقاي قزويني بايد کاري کنند که آن ها خودشان به اين راي بدهند همان گونه که کردند. در ضمن نمي دانم اين خزاعي ملعون از کدام طويله وهابيت بيرون آمده و خودش را شيعه معرفي کرده . خاک بر سرش خودش و اون قيافه نحسش که بويي از اهل بيت را نبرده . اين کارها هم از مکر سني هاست و الا کجاي دنيا کس ناشناخته اي مانند اين مکار را به عنوان نماينده يک مذهب آن هم سر خود و ناشناخته معرفي مي کنند لا اقل دو تا تاييديه از مراجع فعلي در تاييد مذهب اين الاغ مي گرفتند بعد معرفي مي کردند. به نظر من آقاي قزويني بايد ابتدا به ناشناخته بودن اين خر اشاره مي کرد بعد جواب اون ها را مي داد . راستي مي گم همه دنيا مي فهميدند که اون ها در مقابل آقاي قزويني عددي نبودند با اين حال فقط داد و بيداد مي کردند و اون خزاعي هم يادش اومده بود که تازه لا اله الا الله محمد رسول الله. من به جاي آقاي قزويني بودم به صراحت بهش مي گفتم مگه الان حقايق برات روشن شد که ايمان آوردي و اينطوري داري شهادتين را مي گي؟

پاسخ:
جناب ققنوس عزيز ! از ارتباط بسيار صميمانه و نظراتي كه همواره عالي و بي نقص ايراد مي‌كنيد ، ممنونيم .
استاد قزويني در جلسه آخر به همه مردم فهماندند كه خزاعي شيعه نيست و بويي از مكتب و فرهنگ اهل بيت نبرده است . خزاعي از اين سخن استاد آن قدر عصباني شد كه نمي‌دانست چه بگويد . چهره‌اش آن قدر برافروخته شده بود كه ما ترسيديم همين الآن سكته كند .
به نظر ما آمدن افرادي مثل خزاعي به نفع شيعه شد ؛ چرا كه همه مردم فهميدند كه وهابي‌ها مكر و فريب را سر لوحه كار خودشان قرار داده و يك وهابي را به جاي شيعه جا زده‌اند . و استاد قزويني از اين قضيه استفاده خوبي كردند .
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
53 | ضيا | Iran - Mashhad | ١٢:٠٠ - ٢٢ تير ١٣٨٧ |
به دوست عزيز ابوذر
من مكالمات شما را با ديگر عزيزان خواندم. قسمتي كه به نظر من عجيب آمد و مرا به نوشتن ترغيب نمود؛ اين حرف شما بود كه نوشته بوديد: شيعه هستم و پيروي ائمه معصومين!!
........... و به جان شما اين حرف باعث تعجب است. من به مناظره اي كه حضرت استاد داشته اند و شما به آن اعتراض داريد و ادعا كرده ايد كه استاد راه فريب را در پيش گرفته است كاري ندارم. بلكه ميخواهم مشكلي كه در شخص شما هست را كنكاش نمايم تا شايد به نفع شما باشد.
مذهب شما از دو حال خارج نيست( نسبت به اين بحث):
1- سني هستيد.
2- شيعه ايد!!
اما در حالت اول: اگر سني هستيد اين شهامت را داشته باشيد كه مذهب خودتان را ابراز كنيد. مطمئن باشيد كه هيچ خطري شما را تهديد نخواهد كرد. در مذهب شما تقيه وجود ندارد اگرچه اينجا جايي هم براي تقيه نيست! اما به هرصورت شما مرتكب دروغگويي و عجز و زبوني شده ايد. مردانه حرفتان را بزنيد و با قامتي استوار پاي در اين وادي كشيد. از سوي ديگر سعي نماييد به دنبال حق و حقيقت باشيد و بهانه جويي را كناري بنهيد.
ادله و براهيني كه در خصوص شهادت بي بي دو عالم و فخر زنان هستي، در منابع معتبر وجود دارد؛ يكي و دوتا نيست كه حال مثلا اگر يكي از دلايل استاد مستحكم نبود كل مسئله را انكار نماييد. دقت بفرماييد كه صحيح مسلم و بخاري مورد تاييد شما هست و هيچ راهي جز انقياد در برابر آن نداريد. در همين كتب مداركي كه دال بر جريان خصومت ميان حضرت زهرا و دو خليفه شما مي باشد وجود دارد. پس ديگر نيازي به دليل و مدرك ديگر نيست؛ ولو يكي از مدارك ذكر شده در مناظره به زعم شما از قوت كافي برخوردار نبوده باشد. راه حق را بيابيد و از خدا طلب كنيد كه شما را به راه راست هدايت نمايد.
اما اگر شيعه هستيد!! در اين صورت بايد گفت كه مشكل خصوصي و خانوادگي( منظور خانواده تشيع) را در ميان تريبون علني مطرح نمودن زيبنده عاقل نيست. اجازه دهيد واضح تر بگويم: اگر شما شيعه هستي و ديدي كه يك همكيش تو در بين دشمنان يكه وتنها مرد ميدان شده است و قرعه بنام او درآمده است تا او به اين مصاف قدم نهد ((و شايد جهان تشيع فرد بارزي مثل حضرتعالي را نيافته و كشف نكرده است تا به المستقله بفرستد!!!!!!!)) و لذا استاد مورد بحث را فرستاده است و او هم پاسخ هاي بسياري را فراهم نموده و جوابهايي هم داده است و اتفاقا از بين همه مردم، فقط تو فهميدي كه يكي از دلايل او نادرست است؛ عقل و فهم ايجاب ميكند كه اين مشكل را فقط بصورت سكرت و درگوشي به همان آقا بگويي نه اينكه آن را بوق كني به شكلي كه همه ي دوست و دشمن آن را بيابند. آن هم با اين كلمات تند و بي محتوا كه حكايت از بي تربيتي علمي شما دارد. اين كه به شخصيت عاليمقامي مثل استاد نسبت فريبكاري داده اي نشان از بي تربيتي نهادينه دارد و حكايت مينمايد كه شخصيت شما كاملا غير آكادميك است.
چنين برخوردي بيشتر به لات و الواتهاي سر گذر و چنان بياني به ادبيات اشرار لب مرز ميماند.
در مجموع اگر شما شيعه هستيد من استدعا ميكنم ديگر ابراز دانش نفرماييد مگر اينكه در ابتدا روي شخصيت خودتان كار كنيد و طرز صحبت كردن و گفتمان صحيح را فرا بگيريد. و اگر سني هستيد با شهامت باشيد و تقوا را پيشه خود سازيد.
54 | حزين الزهراء | | ١٢:٠٠ - ٢٢ تير ١٣٨٧ |
اي کاش دوستان آخرين نظر من را هم قرار مي دادند و سانسور نمي کردند تا اينچنين مورد تاخت و تاز دوستان قرار نمي‌گرفتم...
آيا فرقي ميان شما و المستقله‌ايها وجود دارد .
از ما گفتن و هشدار بود وگرنه ما که کاره اي نيستيم، چون بترسيد از اون روزي که صاحب حق قيام کند که جوابي در مقابلش نخواهيد داشت.
جواب شما اصفهان عزيز: مگر واقعا شيعه ابوبکر و عمر را قاتلين بي بي نمي داند؟؟!! يا شما هم مانند صباح الخزائي به اين امر شک داريد؟؟ و اگر اينچنين است چرا آيت ا... کوراني(دامت برکاته) در شبکه اهل البيت اينچنين بي پروا اولي و دومي را خطاب قرار مي دهد مگر ايشان جزو علماي شيعه نيستند يا وقتي ايشان که المستقله را مورد تحدي خود قرار مي دهد که اگر کرامتي از عمر دارند با سند ونه تحريف شده بيان کنند چرا ايشان اينچنين درايتي را به خرج نمي دهند
و اما شما دوست عزيز عبدالشهيد: اگر من بودم در برنامه‌اي که نتوانم به صراحت از اهل بيت دفاع کنم يا پيش بيني مي‌کردم مي خواهند از حرفهايم سوء استفاده کنند و ضد تشيع استفاده کنند هرگز شرکت نمي کردم که فکر کنم درايتي بيش از اين دارد که شرکت کنم و حقايق را کتمان کنم. که اين کلام من نيست بلکه استاد بزرگوار عصام العماد است که وقتي از او مي پرسند چرا در اين مناظره شرکت نکردي(به نقل از شبکه اهل بيت ) گفت: متاسفانه شبکه المستقله همه چيز را با حزب بازي سياسي اشتباه گرفته است و نمي داند که بررسي تاريخ و مسائل اعتقادي روشي ديگر دارد و با مسائل حزبي و افراد و سياست متفاوت است.

پاسخ:
دوست گرامي ! ما چندين بار جواب شما را داده و نظرات شما را نيز نمايش داده‌ايم ؛ اما مثل اين كه شما از درك اين مسأله عاجزيد . مطمئناً استاد قزويني با سالها تجربه مناظره با وهابيت ، بهتر از شما مي‌داند كه در كجا كدام سخن را بگويد و كدام را نگويد .
بارها گفته‌ايم كه بحث مسأله شبكه المسقله با شبكه‌هاي ديگر شيعي تفاوت اساسي دارد . استاد قزويني نيز در شبكه سلام نظر خود را به صراحت بيان مي‌كنند . در اين شبكه نيز از ديدگاه روايات اهل سنت عرض كردند كه قاتل فاطمه زهرا سلام الله عليها ابوبكر و عمر هستند ؛ اما از گفتن نظر شخصي خود به دلايل كاملاً منطقي اجتناب كردند . من پيش از اين نيز دليلش را براي شما بيان كردم ؛ اما انگار شما نمي‌توانيد آن را درك كنيد .
به هر حال ما نيز به نظر شما احترام گذاشته و آن را به نمايش گذاشته‌ايم .

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات
55 | يزدان | | ١٢:٠٠ - ٢٣ تير ١٣٨٧ |
دوست گرامي حزين الزهرا’ فراموش نكنيم كه هدف اصلي ما مشخص كردن چهره واقعي برخي صحابه نيست هر چند كه اين مساله خود از اهداف جانبي ما به شمار مي رود.
هدف اصلي ما استبصار اهل سنت و بلكه تمام مردم جهان است و از علما و مراجع تقليد كه بپرسيد متوجه مي شويد كه معيار شيعه بودن تنها قبول داشتن ولايت آل محمد (ص) است و نه مثلا لعن كردن و قبول نداشتن يك عده.
هر چند كه دومي نيز از مسلمات شيعه است اما معيار اين كه بگوييم كسي شيعه است يا نه تنها قبول داشتن ولايت است و ممكن است كسي باشد كه ولايت را قبول داشته باشد و لعن نكند و در اين صورت همچنان شيعه خواهد بود.
بدون شك بهترين روش براي استبصار همين است كه آيت الله قزويني در پيش گرفته اند. يعني از همان ابتدا اگر بخواهي بگويي من حقم و لعنت بر بقيه دلت خنك مي شود اما كسي مستبصر نمي شود.
بنده مقاله هاي زيادي در روزنامه ها و سايت هاي اينترنتي نوشته ام و مي نويسم. اوايل خيلي احساسي عمل مي كردم و از همان اول عقيده خود را حق و ساير عقايد را باطل معرفي مي كردم. اما بعد ديدم با اين كه براي حقانيت عقيده خود دلايل عقلاني مي آورم كمتر زير بار حرف بنده مي روند. زيرا كسي كه از همان اول خود را حق معرفي مي كند در نظر مخالفينش و حتي در نظر بي طرف ها كمي ناحق جلوه مي كند.
چندين بار دوستان و موافقينم اين مساله را به من گوشزد كردم تا بالاخره خودم را اصلاح كردم و اين گونه انسان در راه رسيدن به هدف خود موفق تر است. روش استاد پروفسور قزويني بهترين روش براي استبصار است.
56 | سعيد ا | | ١٢:٠٠ - ٢٣ تير ١٣٨٧ |
با سلام
در مورد طرح درخواست آقاي مولوي ملازاده از آيت الله قزويني حفظه الله در شبكه سلام مبني بر اين كه مناظره اي در مورد حضرت زهرا سلام الله عليها داشته باشند آيا زماني براي اين مناظره مشخص شده است؟

پاسخ:
اين مناظره قرار است كه بين استاد قزويني و مولوي مراد زهي از اساتيد دار العلوم زاهدان برگزار شود ؛ ولي متأسفانه هنوز وقت دقيق آن مشخص نشده است .

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات
57 | يزدان | | ١٢:٠٠ - ٢٣ تير ١٣٨٧ |
خدمت برادر/خواهر گرامي حزين الزهراء عرض مي كنم كه سياست از ديانت جدا نيست و در بسياري موارد خود ائمه (ع) نيز تقيه مي كردند.
ولي امر مسلمين جهان آيت الله العظمي خامنه اي فرمودند در شرايط كنوني اهانت به اعتقادات اهل سنت خطا و گناه است.
حكم حكومتي ايشان در زمان غيبت براي همه مسلمانان لازم الاجرا است. ما فقط مطالبي را عليه اهل سنت مي توانيم بگوييم كه در كتب خود آن ها آمده است. علمنا الله معالم ديننا
58 | دعا گوي شما | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٢٣ تير ١٣٨٧ |
شما هميشه اين قدر كارهايتان سريعه
آقايان سايت ولي عصر ما دق كرديم تا كي بايد صبر كنيم تا شما اين مناظره را در سايت بگذاريد.
انشا ء الله تا 10سال ديگه كه آماده مي شه يا براي قرن ديگه شما اين كار را تمام مي كنيد.
ببخشيد ولي شما هم ما را دق مرگ كرديد .
خيلي نوكريم

پاسخ:
دوستان گرامي ! اكنون زمان امتحانات دوستان گروه پاسخ به شبهات است ، انشاء الله به زودي اين مناظره همراه با جوابش روي سايت گذاشته خواهد شد .

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات
59 | سعيد ا | | ١٢:٠٠ - ٢٥ تير ١٣٨٧ |
با سلام
از عزيزان دست اندر كار سايت خواهشمندم در سايت خبر برگزاري چنين مناظراتي و هم چينن مناظره بين آيت الله قزويني و آقاي مرادزهي را چند روز پيش از پخش آن روي سايت قرار دهيد تا علاقه مندان بتوانند براي ديدن آن برنامه ريزي كنند و شاهد اين مناظره از شبكه هاي مختلف تلويزيوني به صورت زنده باشند.
با تشكر
60 | حزين الزهراء | Iran - Khorramshahr | ١٢:٠٠ - ٢٩ تير ١٣٨٧ |
دوست گرامي جناب يزدان
يك سوال از شما دارم:
در كجاي حرفها و نوشته هاي من كلامي از لعن يا توهين گفتن به دشمنان اهل بيت آورده بودم که اينچنين بي علم مرا مورد تاخت و تاز قرار مي دهي؟؟!!! تقوي پيشه کن که به خدا و رسولش نزديک تر است.
و عزيز جان اين چه ربطي به سياست يا ديانت داره ؟؟؟!!! و اينکه مي گويي فقط به کتب آنها مي توانيم استناد کنيم ، پس کتب و علماي ما چه؟؟!!
دوست عزيز يك امر تاريخي را بايد با استناد موارد تاريخي و روايي گذشته و حال بررسي كرد و البته و صد البته به دور از مقاصد سياسي يا حزبي كه در اين مقام جناب آقاي دكتر قزويني آنرا به منصه ظهور گذاشته و از عهده آن بر آمدند و از ايشان تشكر و قدرداني مي كنم هرچند نه من مقام ايشان را دارم و نه شأن والاي ايشان را .
اما اينکه مي گوئيد توهين و سب نکنيم، به نظر من اصلا اهانت به اعتقادات حتي مشرکين و کفار هم جائز نيست زيرا اگر ما در مقام اصلاح در آئيم بايد با گفتگوي دور از جنجال و با دلي پاک آنرا دنبال کنيم و در برخي مواقع خودمان را جاي طرف مقابل هم قرار دهيم... زيرا در قرآن کريم خداوند صراحتاً مي فرمايد: و لاتسبوا الذين يدعون من دون الله فيسبوا الله عدوا بغير علم كذلك زينا لكل امه عملهم ثم الي ربهم مرجعهم فيبنهم بما كانوا يعملون(انعام.108) معبود كساني را كه غير خدا را مي خوانند دشنام ندهيد مبادا آنها (نيز) از روي ظلم و جهل خدا را دشنام دهند، اين چنين براي هر امتي عملشان را زينت داديم سپس بازگشت آنها به سوي پروردگارشان است و آنها را از آنچه عمل مي كردند آگاه مي سازد (و پاداش و كيفر مي دهد) در تفسير نمونه آمده است: هيچگاه بتها و معبودهاي مشركان را دشنام ندهيد، زيرا اين عمل سبب مي شود كه آنها نيز نسبت به ساحت قدس خداوند همين كار را از روي ظلم و ستم و جهل و ناداني انجام دهند.
پس وقتي ما اجازه به ناسزاگويي به بتي را نداريم چگونه مي توان در حق انساني اين کار را بکنيم و اما لعن، مقوله‌ي لعن جداست زيرا خداوند بارها در قرآن کريم ستمکاران و ظالمان را لعن کرده و وعده‌ي دوزخ به آنها داده و اگر ثابت شود که کسي به اهل بيت ظلم کرده حتما شامل اين آيات و لعن الهي خواهد بود کما اينکه در زيارت مقدسه‌ي عاشورا صراحتا اهل بيت گفته اند که الهم العن اول ظالما ظلم محمدا و آل محمد ثم العن الثاني و الثالث و الرابع و العن يزيد خامسا الي آخر
و اما جناب آيت الله قزويني قرار نبود آنجا لعن کنند و خداي ناکرده توهيني کنند و ما چنين انتظاري هم از ايشان نداشتيم که در شأن ايشان نبود و البته اين هميشه شيوه‌ي علماي اهل تشيع بوده است که در کلاس اهل بيت اخلاق نيکو و زيباي کمال انساني را آموزش ديده و آنرا در تمام جهات زندگي خود پياده کرده اند و حتم دارم جناب آيت الله قزويني يکي از اين علماء هستند.
اصلا حرف من چيز ديگري بود و آن جواب قاطعي بود که در پايان بايد داده مي شد، شايد من دارم اشتباه مي کنم و خود را بريء از اشتباه نمي دانم اما در اين جا اصلا قرار نبود تقيه‌اي وجود داشته باشد همانگونه که آنها با گستاخي جواب مي دادند و مغالطه مي کردند جناب دکتر بايد اعتقاد قلبي خود را مي گفتند.
و اما در جواب متن شماره 58 شما:
برادر من، خدا وکيلي شما اصلا مناظره رو ديدي؟؟؟!!
اصلا ميدوني موضوعش چي بوده؟؟!!!
اصلا ميدوني قرار بود چه چيزي ثابت بشود و يا چه موضوعي سال ديگر توسط شيعه اجرا نگردد؟؟!!
و اما اينکه گفته ايد در گذشته احساسي عمل مي کنيد بدانيد دوست عزيز حالا هم داري همون کار را مي کني ... چون بدون اينکه از موضوع اصلي خبر داشته باشي داري قضاوت مي کني و يکي ديگر را محکوم مي نمايي.
و اما در پاسخ به تمام حرفهايت بايد به شما گفت که ما در کنار تولي (يعني قبول داشتن ولايت حضرت امير و فرزندانش) تبري(يعني تبري جستن از دشمنان اهل بيت) را هم داريم پس الکي نخواسته باش موضوع را پيچيده کني و بگويي(اما معيار اين كه بگوييم كسي شيعه است يا نه تنها قبول داشتن ولايت است و ممكن است كسي باشد كه ولايت را قبول داشته باشد و لعن نكند و در اين صورت همچنان شيعه خواهد بود. ) که اين خود مغالطه اي است که جناب صباح الخزائي در همان برنامه در اين لباس در آمده بودند و البته ايشان از دنباله روهاي علامه فضل الله هستند که اين فتنه ها از ايشان سالياني است آغاز کرده اند هر چند بعدا ابراز ندامت کردند اما چه سود!!. پس در کنار تولي، برائت را هم داريم و نمي توان قسمتي از مذهب را گرفت و قسمت ديگر را رها کرد همانگونه که وهابيون کرده اند.
اصلا از لحاظ اخلاقي چگونه مي توان کسي را قبول داشت در حالي که ظالمين به اون فرد رو هم قبول داشته باشيم. البته بنده نمي گويم برويم بالاي منبر دشمنان اهل بيت رو مورد توهين و استهزاء و لعن قرار دهيم که اين همين کاري بود که بني اميه قريب به 90 سال با حضرت امير کردند که ما چون از آنها تبري مي جوييم پس اخلاق آنها را هم کنار مي گذاريم و اينکار را انجام نميدهيم کما اينکه با نشان دادن مظلوميت تاريخي اهل بيت با استفاده از اسناد و گفته هاي روايي تاريخي از هر منبع درست و سالم چهره‌ي اين افراد غاصب را نشان دهيم که اين خود بزرگترين گواه در مقابل چشمان بشريت است.
61 | رضا | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٠٨ مرداد ١٣٨٧ |
جناب آقاي يزدان! به چه حقي براي تمام مسلمين جهان تعيين تكليف مي كنيد كه از چه كسي بايد تبعيت كنند؟!!!
62 | م ن | | ١٢:٠٠ - ٢٨ مرداد ١٣٨٧ |
عالي بود
63 | م ر | | ١٢:٠٠ - ٣١ مرداد ١٣٨٧ |
قرارشد صوت را برروي سايت قرار بگيرد ولي اقدامي نشده است

پاسخ:
لينك خبر تكميلي: http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=khabar&id=288
چرا هم فايل صوتي و هم فايل تصويري و همچنين متن مناظره در سايت قرار داده شده است
(در بخش سخنراني هاي شبكه سلام)
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=salam&id=110
معاونت اطلاع رساني

64 | رضا | Iran - Khorramshahr | ١٢:٠٠ - ٠٤ شهریور ١٣٨٨ |
بسم الله الرحمن الرحيم من سني نيستم. ولي از شما سوال دارم. معناي شکست در مناظره رو ميتونيد براي من توضيح بديد؟ اگر آقاي قزويني در مناظره شکست نخورد پس چي شد؟ کدام دليلش درست بود؟ قضيه نقل از ملل و نحل هم که ابرو ريزي شد! بتر و تدليس ايشان کاملا واضح بود بخصوص در حديث"ماذاک بمانع " که همش اصرار داشت اول و آخر حديث رو گه. چون اولش نشان دهنده حب عمر به حضرت فاطمه و آخرش نشان دهنده ختم قضيه به خوبي و خوشي بود. آقاي قزويني به تمام معناي کلمه شکست خورد آنهم در برابر چند عالم عادي اهل سنت و استاد دانشگاه . چرا دروغ ميگيد؟ مدلسون گرامي؟!

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
متن مناظره به صورت كامل بر روي سايت قرار دارد ؛ متني كه حتي المستقله جرات پخش آن را ندارد و بسياري از سايت‌هاي اهل سنت در ايران كه در ايام مناظره ، وعده داده بودند به زودي متن مناظره را به صورت زير نويس پخش مي‌كنند ، هنوز مشغول زيرنويس كردن آن هستند !
تمامي اين قرائن به خوبي نشانگر اشتباه شما در نتيجه گيري است !
تمامي مطالبي هم كه از جانب شما مطرح شده است ، در متن مقاله موجود بوده و دوستان با مراجعه به متن ، خود ابراز نظر خواهند كرد !:
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=131
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=123
همچنين تمامي ادله ، به صورت كامل ، در ادرس‌هاي ذيل موجود است :
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=141
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=142
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=143
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=144
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=145
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=147
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
65 | حسن ذوقي | | ١٢:٠٠ - ٣٠ آذر ١٣٨٨ |
ايا در جريان قتل عثمان حسنين نگهبانان کاخ بوده اند؟

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
اين مطلبي است كه اهل سنت نقل كرده‌اند ولي روايات متعارض با اين مطلب نيز در كتب آنان موجود است !
در كتب انان آمده است كه اميرمومنان با عثمان صحبت كردند و او به حضرت جسارت كرد ، لذا حضرت فرمودند «والله لا ارد عنك احدا ابدا» قسم به خدا مانع هيچ كس نمي‌شوم (كه به تو تعرض كند!) اين در حالي است كه آنها ادعا مي‌كنند كه حضرت دستور دادند حسنين براي حفاظت از او بروند !
تاريخ المدينة المنورة (أخبار المدينة) ج 2 ص 212 ش 2009، اسم المؤلف: أبو زيد عمر بن شبة النميري البصري الوفاة: 262هـ ، دار النشر : دار الكتب العلمية - بيروت - 1417هـ-1996م ، تحقيق : علي محمد دندل وياسين سعد الدين بيان
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
66 | سيدمجيدهاشمي | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٠٧ بهمن ١٣٨٨ |
جناب ايت الله قزويني ازاينكه درزماني زندگي ميكنم كه شما دران حراست از كيان تشيع رابرعهده داريد به خود ميبالم ودست شماراميبوسم
67 | momen abdullah | | ١٦:٠٧ - ١٦ شهریور ١٣٨٩ |
جناب حسين! سلام عليکم پيشاپيش عيد مبارک فطر را به شما تبريک عرض مي‌کنم. فرموديد: «ولي من به عنوان يه سني معتقدم که هر کس سني واقعي باشه و پيرو سنت باشه به خدا همان‌طوري که محاله شير در پستان برگرده، محاله يه سني واقعي، شيعه بشه» حال بنده از شما يک سوال مي‌پرسم. به نظر شما فرزند امام حسين (عليه السلام)، حضرت امام علي بن حسين (عليهما السلام) شيعه بودند و يا سني و يا هيچ‌کدام؟ آيا ايشان را به عنوان يک عالم قبول داريد؟ با عرض تشکر يا علي
68 | حسين | | ٢٤:٢٧ - ١٦ شهریور ١٣٨٩ |
من نمي‌دانم شما شيعيان چرا وقتي شکست مي‌خوريد، باز هم اصرار داريد که بگيد پيروز از آب درآمديد. در مورد آقاي تيجاني من درست اين آدم رو نمي‌شناسم يعني نمي‌دانم کي هست و چکاره هست. ولي من به عنوان يه سني معتقدم که هر کس سني واقعي باشه و پيرو سنت باشه به خدا همان‌طوري که محاله شير در پستان برگرده، محاله يه سني واقعي، شيعه بشه. در مورد مناظره‌ها هم بايد بگم که آقاي قزويني کاملا شکست خوردند. چرا بزرگان شما جرات درخواست مناظره از عالمان بزرگ سني هم چون شيخ يوسف قرضاوي و يا ماموستا کريکار نمي‌کنند؟ چرا اون وقتي که آقاي مکارم شيرازي از اهل سنت که از آنها به عنوان وهابي ياد کرده بود و در خواست مناظره کرده بود و حتي در روزنامه جام جم چاپ کرديد تا ذهن مردم رو بازي بديد که بله اهل سنت از مناظره با ايشان ترس دارند. ولي وقتي با پاسخ مثبت علماي اهل سنت بسياري از کشورها از جمله عربستان اردن مصر بحرين قطر پاکستان سوريه و خيلي کشورهاي ديگه رو به رو شد بحث وحدت مسلمانان رو مطرح کرد تا به نوعي از مناظره فرار کند و جالب اينکه شماها هم هيچ انعکاسي از فرار اين آقا از مناظره نداديد؟ اگه وحدت براي اين آقا دغدغه بود، پس چرا اول درخواست مناظره مي‌ده و در روزنامه هم چاب مي‌شه، ولي وقتي با پاسخ گسترده اهل سنت مواجه مي‌شه وحشت مي‌کنه و به نوعي از زير مناظره در مي‌ره و مردم عادي هم که از پاسخ‌هاي اهل سنت خبري ندارند چه فکرهايي که نمي‌کنند؟ واقعا براي شما متاسفم شما عادت داريد که همه چيز رو يک‌طرفه اطلاع رساني کنيد و پاسخ طرف مقابل اگه کوبنده باشه انعکاس داده نمي‌شه و اگه کوبنده نباشه بلافاصله با ديد خود آن‌قدر بزرگ‌نمايي مي‌کنيد که ديگه همه باورشان بشه.
69 | محمد معصومي ازكابل | Afghanistan - Kabul | ٠٩:٥٨ - ١٨ شهریور ١٣٨٩ |
جناب حسين! مثلکه شما متن مناظره را با دقت کامل مطالعه نکرده‌ايد و فقط از روي عقده سر سخن باز نموده‌ايد.
70 | مجيد م علي | United Arab Emirates - Dubai | ١٤:٠١ - ١٨ شهریور ١٣٨٩ |
با سلام جناب آقاي حسين! با اين حرفت كاملاً موافقم كه گفتي: محاله يه سني واقعي، شيعه بشه. اه سني واقعي اون كسيه كه به تمامي احاديث صحيح نبوي در كنار قرآن عمل مي‌كنه. با علم و دانش و نه از روي احساس بتعقيب حقايق مي‌رود، او در اصل همان شيعه علي است كه الله سبحان تعالي در قرآن كريم آورد و پيغمبر اسلام حضرت محمد صلي الله عليه و آله و سلم در موردشان فرمود. قال تعالى (إن الذين آمنوا و عملوا الصالحات أولئك هم خير البرية). لما نزلت هذه الآية قال الرسول لعلي يا علي (ع) هم أنت و شيعتك. سورة البينة ، آية 7 . والصواعق المحرقة لابن حجر ص 96 ؛ شواهد التنزيل للحاكم الحسكاني ج 2 ، ص 356 - 66 ح 1125 - 1148؛كفاية الطالب للكنجي الشافعي ص 244 و 245 و 246 ؛ المناقب للخوارزمي ص 62 و 187؛ الفصول المهمة لابن الصباغ المالكي ص 107 ؛ ينابيع المودة ـ قندوزي الحنفي ـ ص 62؛ نور الأبصار ص 71 و 102 ؛ الدرالمنثورـ سيوطي ـ ج 6 ، ص 379؛ تفسير الطبري ج 3 ، ص 146؛ تذكرة الخواص لابن الجوزي ص 18؛ فتح القدير للشوكاني ج 5 ، ص 477؛ فرائد السمطين ج 1 ، ص 156 . زماني‌که آيه (إن الذين آمنوا و عملوا الصالحات أولئك هم خير البرية) نازل شد، رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم به علي امير المؤمنين فرمودند: منظور از اين آيه، تو و شيعيانت هستيد. اين اهل سنت نبوي و شيعه علوي هستند و هيچ‌گونه شكي در اعتقادات‌شان وجود ندارد. در مورد اينكه كي پيروز مناظره بود يا نه، با يك نظر به چهره اون سه نفر سني و وهابي‌زاده، متوجه مي‌شوي كه بد جوري قافيه را باخته‌اند. يا علي
71 | حسين | | ١٦:٢٢ - ١٨ شهریور ١٣٨٩ |
با سلام عيد سعيد فطر، يكي از دو عيد مسلمانان رو به همه امت اسلام تبريك عرض مي‌كنم. من نمي‌خواستم وارد بحث‌هاي اختلافي بشم، ولي شما مرا مجبور مي‌كنيد كه خلاصه‌اي از دلايل اهل سنت در حقانيت خود آن هم در بعضي مسائل عرض كنم. اولي آيه ولايت هست. خوب توجه كنيد استناد كرده‌اند به آيه 55 سوره مائده: « انما وليکم الله و رسوله و الذين آمنو الذين يقيمون الصلاه و يوتون الزکاه و هم راکعون» تنها خدا و پيغمبران او و مومناني ياور و دوست شمايند که خاضعانه و خاشعانه نماز را به جا مي‌آورند و زکات مال را مي‌دهند. در شان نزول اين آيه گفته‌اند که حضرت علي رضي الله عنه در حال رکوع بود که فقيري آمد و در خواست کمک کرد حضرت علي هم انگشترش را به او داد و اين آيه در حق او نازل شد. اماميه گفته‌اند که مراد از ولي در اين آيه، ولايت به معناي رهبري است که منحصر به خداوند و پيامبر صلي الله و عليه و سلم و کساني است که ايمان آوردند و مراد از «و هم راکعون» علي رضي الله عنه است چون او در حال رکوع صدقه داد. اما در نزد ما اين آيه بر اين موضوع وارد نشده است. قرينه اول: اين آيه در شان تمام مهاجرين و انصار نازل شده است. به دليل اينکه با صيغه جمع الذين آمده است و اين معنا حقيقي الذين است اگر چه گاهي مجاز حمل بر مفرد هم مي‌شود اما در اينجا دليلي براي صرف‌نظر کردن از معناي ظاهري آن وجود ندارد و اما مراد «و هم راکعون» رکوع حسي و عملي نيست. زيرا صدقه دادن در حال نماز، مبطل نماز است. بلکه مراد از آن خشوع و فروتني است «و هم خاشعون» قرينه دوم: از لفظ ولي، معناي رهبري لازم نمي‌ايد. بلکه گاهي مراد از آن ياور و دوست و همسر و رئيس است و آيه بعد از آن يعني «يا ايها الذين امنوا لا تتخذوا الذين اتخذوا دينکم هزوا و لعبا من الذين اوتوا الکتاب من قبلکم و الکفار اوليا» اي مومنان کسي را از اهل کتاب يعني يهوديان و مسيحيان و از کافران به دوستي نگيريد که دين شما را مسخره مي‌کنند و به بازي مي‌گيرند. مانع از آن مي‌شود که در اينجا ولي به معناي رهبر باشد. زيرا ممکن نيست که در اين آيه اوليا را که جمع ولي است به معناي رهبر گرفت چون به ذهن هيچ يک از مومنان خطور نکرده و نخواهد کرد که کسي از يهود و يا نصاري را خليفه کنند اما طرح دوستي و رفت و امد به عنوان همکار و همسايه قابل تصور بوده است. لذا خداوند اهل ايمان را از دوستي با انان بر حذر داشته است . قرينه سوم: يا ايها الذين، يقيمون، يوتون و راکعون. تمام لغات اين ايه به صورت جمع است، هيچ جايش مفرد نيست و حضرت علي يک نفر است. معلوم شد که اين ايه در شان يک نفر نيست، در شان يک عده‌اي است و چطور مي‌شود کساني شاکي مي‌شوند آقا پشتيبان نداريم، قوم يهود ما را ترک کردند، بعد خدا به انها دل‌داري بدهد که آقايان ناراحت نباشيد حضرت علي يک نفر پشتيبان شماست. اگر اينطوري معني کنيم، با عقل سازگاري ندارد. اينکه بگوئيد قومي دشمن شماست ناراحت نباشيد يک نفر پشتيبان شماست، بلکه در اينجا مي‌گويد که اگر آن عده يهودي شما را رها کردند، شما ناراحت نباشيد. مومنين تمام ياران و اصحاب رسول الله پشتيبان شما هستند نه يک نفر. قرينه چهارم: «و هم راکعون» و او را به معني حال مراد گرفتند و اين چيز مسلمي است که واو در معني جمع، معني حقيقي است و در حال اين معني مجازي است و اين يکي از قوانين اصول است که براي اختيار معناي مجازي دليل و قرينه لازم است تا زمانيکه قرينه‌اي وجود نداشته باشد. ترک معني حقيقي و اختيار معني مجازي اصلا جائز نيست و اينجا چه مدرکي دلالت مي‌کند. اين واو در معني جمع نيست و در معني حال است. از اين هم بگذريم اگر واو را در معني حال مراد بگيريم نتيجه اين مي‌شود بنا بر دستور زبان و نحو عربي جمله‌اي که بعد از چند جمله به صورت حال ذکر شود اين از مجموعه چند جمله معطوفه حال قرار مي‌گيرد پس به اين صورت «وهم راکعون» تنها حال ضمير يوتون الزکاه نيست، بلکه حال ضمير «يوتون الزکاه و يقيمون الصلاه» هر دو مي‌باشد. قرينه پنجم: خوب حال زکات را در حال رکوع انجام دادن يک داستاني بيان شده، ولي نماز را در رکوع چطور انجام مي‌دهند. اين معني ندارد که نمازي در رکوع انجام مي‌گيرد. از اين هم بگذريم. قرينه ششم: اين قول را بپذيريم مسئله اينجاست که گفته شده که زکات مي‌دهند اين براي ما ثابت نشده که حضرت علي غني و صاحب زکات بوده، تاريخ زندگي حضرت علي گواهي مي‌دهد که حضرت علي بيش از غذاي يک شبانه‌روز را در منزل نگه نمي‌داشت. اجازه نمي‌داد که در منزلش بيش از يک شبانه‌روز غذا باشد، چه برسد به پول، چه برسد به به طلا و نقره و وسائل انفرادي ديگر که زکات واجب شود. طبق قانون شرعي، زکات بر صاحب نصاب واجب است، نه بر ادم فقير و ان هم شرط است که يک سال بگذرد، چطور زکات واجب شد؟ از اين هم بگذريم. قرينه هفتم: زکات دادن به مسلمانان لازم است، به کافر لازم نيست. سائل از کجا متوجه شد که اين انگشتر مال من است. مسلمان تا زماني‌که گفته نشود آقا اين ملک مال تو با انداختن يک انگشتر‌ي، نمي‌تواند اين‌را برداشت کند که اين ملک مال من است و نمي‌تواند از آن استفاده کند. از اين هم بگذريم. قرينه هشتم: اگر اين داستان و اين مسائل را بپذيريم نتيجه‌اش اين مي‌شود که پرداخت زکات در حال رکوع مورد ستايش قرار گرفته و مسلما چيزي که در ايه قران مورد ستايش قرار گيرد، اگر فرضا واجب قرار نگيرد، حداقل مستحب قرار مي‌گيرد. بنابراين استحباب اين لازم است همان‌طور که در جاهاي ديگر زکات ادا کرده مي‌شود در رکوع نيز ادا شود. در حالي‌که چنين چيزي مشاهده نمي‌شود و هرگز ادا نمي‌شود. قرينه نهم: لفظ «يقيمون الصلاه و يوتون الزکوه » مضارع هستند و مضارع دلالت بر استمرار دارد يعني اين‌کارها هميشه انجام مي‌گيرد، نه يک‌بار و «يوتون الزکوه» مستقبل است يعني تا زمان حيات‌شان مومنين زکات مي‌دهند. اين يک نوبت نيست که معني کنيم اينها در رکوع زکات مي‌دهند يعني هر بار که نوبت زکات مي‌رسد در رکوع زکات مي‌دهند. براي اين موضوع حداکثر يک داستان بيان شده است و بار دوم و سومي وجود ندارد که حضرت علي در رکوع زکات يا انگشتري را داده باشد، در صورتي‌که بايد بر دوام و تکرار حداقل سه بار اين عمل انجام گرفته باشد . بعد اين مفهومش درست در مي‌آيد. در حالي‌که اين داستان را تمام محدثين و حفاظ حديث مانند ابن حجر و غيره مي‌نويسند که کلا داستان ضعيف است. قرينه دهم: اين داستان را اگر بپذيريم اين داستان به مقام والاي حضرت علي رضي الله عنه و به مقام نماز توهيني است. زيرا حضرت علي شخصي بوده است که او را تاريخ به اين صورت معرفي مي‌کند که از پاي مبارکش تير در مي‌اوردند و اطلاع پيدا نمي‌کرد، در حال نماز به بدنش تير زده مي‌شود متوجه نمي‌شود که من تير خوردم خون جاري مي‌شود از بدنش در حال نماز متوجه نمي‌شود که خون از بدنش جاري شده. چطور متوجه مي‌شود که سائلي امده و بعد انگشترش را در اورد و انداخت که بردارد و برود اين عمل کثير، خلاف مقام نماز است و هم خلاف مقام حضرت علي است اصلا معرفي توهين‌اميزي است به حضرت علي که در حال نماز علي توجهش به خدا نبوده بلکه به يک سائلي بوده و صداي مردم را مي‌شنيد. چنين چيزي با نام حضرت علي موافقت نمي‌کند و درست در نمي‌ايد و حضرت علي مقامش خيلي بالاتر از اين است که اين‌طور معرفي شود. قرينه يازدهم: حصر در انما به عنوان خبر براي کسي بکار مي‌رود که در وقت شنيدن خبر نسبت به آن مردد و مشکوک باشد. وقتي که اين ايه نازل شد در مورد خلافت هيچ اختلافي وجود نداشت. زيرا ان موقع عصر نبوت بود و رسول الله حضور داشت و امامت به نيابت از نبوت هست، پس دليلي براي اوردن انما نيست. زيرا مادامي که ذهن مخاطب از خبر عاري و خالي است، نيازي به اوردن انما و حصر نيست. بنابراين مراد از «وليکم الله» فقط ياري و دوستي است. دلايل زيادي مانده که من فرصت نوشتن آنها را ندارم. ولي به موقعش انها را هم مي‌نويسم. اين فقط در مورد ايه ولايت که شيعيان ان را دال بر امامت حضرت علي مي‌بينند بود. در مورد چيز‌هاي ديگه هم دلايل فراوان و قاطعي براي اثبات حقانيت اهل سنت و جماعت وجود دارد.

پاسخ:

با سلام

دوست گرامي!

1. براي دريافت جواب سوالات و شبهات خود، مي‌توانيد به اين آدرس مراجعه كنيد:

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=152

با تشكر

گروه پاسخ به شبهات

72 | مجيد م علي | United Arab Emirates - Dubai | ٢١:٠١ - ١٨ شهریور ١٣٨٩ |
با سلام اين عيد سعيد فطر را به تمامي مسلمانان خصوصاً جناب دكتر قزويني و برادران در پاسخ به شبهات تبريك گفته و آرزوي قبولي طاعات و عبادت‌هاي‌شان را به درگاه حق تعالي دارم ان شاء الله . ================================================================================ جناب حسين! برادر عزيز! كلي تحقيق كردي و تئوري‌هاي خوبي را بيان كردي. اما مثل اينكه يك چيزي را فراموش كردي و آن اينه كه در پي نزول اين آيات حضرت محمد صلي الله عليه و آله و سلم چه فرمودند؟ 1 ) آيه 55 سوره مائده: « انما وليکم الله و رسوله و الذين آمنو الذين يقيمون الصلاه و يوتون الزکاه و هم راکعون» مختصر و مفيد بگويم بعد از نزول اين ايه حضرت محمد صلي الله عليه و اله و سلم به مسجد آمد و از فقير پرسيد كسي بتو كمك كرد و او حضرت علي عليه السلام را نشان داد. تا بحال كسي نگفته كه پيغمبر مكرم حضرت محمد صلي الله عليه و اله و سلم به حضرت علي گفته باشد كه نمازت را نعوذ بالله سبك شمردي. بلكه از اين امر نيز خوشحال شد. همين كافي است، باقيش زياد مهم نيست كه كسره داره يا تنوين مفرده يا جمع " مهم تصديق حضرت محمد صلي الله عليه و اله و سلم است. آيا مي‌تواني بگوئي نعوذ بالله حضرت رسول متوجه اين موضوع نبوده يا شايد شما نفهميديد كه اين " يقيمون، يوتون و راکعون " احترامي از طرف حق تعالي در مورد حضرت علي عليه السلام مي‌باشد. در جواب قرينه ششم: فقير بدبخت و بيچار، من و تو هستيم, اون كسائي هستند كه از فقيري و فلاكت فدك را غضب كردند, حديث مخالف آيات قرآني جعل كردند كه انبياء از خودشان ارث نمي‌گذارند (لعنت خدا بر دروغ‌گويان) . بعنوان نمونه آنها فضه در خانه داشتند كه سه بار اسمش در قرآن آمده. بسم الله الرحمن الرحيم 1 ) «و يطاف عليهم بآنية من فضّه و أکواب کانت قواريراً»(سوره انسان،آيه 15) 2 ) ـ «قوارير من فضّة قدّروها تقديرا؛ آن بلورين کوزه‌هاي نقره فام و به اندازه و تناسب (اهلش) مقدّر کرده‌اند».(سوره انسان، آيه 16) 3 ) «عليهم ثياب سندس خضر و استبرق و حلّوا اساور من فضّة و سقاهم ربّهم شراباً طهورا؛بر بالاي بهشتيان، ديباي سبز و حرير سطبر (زخيم) است و بر دست‌هاي‌شان دست‌بند نقره فام و خداي‌شان شرابي پاک و گوارا بنوشاند».(سوره انسان، آيه 21) اينهم مربوط به نذر اهل البيت عليهما السلام براي بهبودي آقا امام حسن و امام حسين (ع) از بيماري بود بيمار بود. مي‌گويند كه پيامبر بزرگ اسلام (ص) با جمعي از ياران به عيادت‌شان آمدند. پيامبر (ص) به علي (ع) فرمودند: اي ابوالحسن! خوب بود براي شفاي فرزندان خود نذري مي‌کردي، علي (ع) و فاطمه (س) و فضّه نذر کردند که اگر آنها شفا يابند، سه روز، روزه بگيرند. بنا به روايت امام صادق (ع): نزد فاطمه (س) مقداري جو بود، آن را آسياب کرد و با آن غذايي تهيه کرد، همين که آن را پختند و پيش روي خود نهادند تا تناول کنند، مسکيني آمد و گفت: سلام بر شما اي اهل بيت محمد (ص‌)! خدا رحمت‌تان کند، مسکيني هستم، علي (ع) برخاست و يک سوم آن طعام را به سائل داد، چيزي نگذشت که يتيمي آمد و گفت: خدا رحمت‌تان کند، باز علي (ع) برخاست و يک سوم ديگر را به يتيم داد، پس از لحظه‌اي اسيري آمد و گفت خدا رحمت‌تان کند، باز علي(ع) ثلث آخر را هم به او داد، و آن شب حتي طعم آن غذا را نچشيدند و خداي تعالي اين آيات را در شأن ايشان نازل کرد و اين آيات در مورد هر مؤمني که در راه خدا چنين کند، جاري است. اين سوره به عنوان يکي از افتخارات و فضائل مهم علي (ع) و فاطمه (س) و فرزندان‌شان محسوب مي‌شود.1 نعمت‌هاي بهشتي که در اين سوره بيان گرديده، عبارتند از: لباس‌هاي بهشتيان از جنس حرير و استبرق، انواع نوشيدني‌ها از جمله با طعم کافور و زنجبيل مخصوص و چشمه سلسبيل، درختان بهشتي و سهل الوصول بودن دست يابي به ميوه‌هاي آنان، خادمان بهشتي (غلمان) که به مرواريد‌هاي درخشان و پراکنده تشبيه شده‌اند و در اطراف بهشتيان مشغول خدمت‌گذاري هستند و آنقدر چهره‌هاي‌شان نوراني است که نور روي‌شان به روي يکديگر مي‌تابد، و در دست‌هاي‌شان دست‌بندي از جنس نقره است. در اين سوره خداوند در آيه:«سقاهم ربهم شراباً طهوراً» همه واسطه‌ها را حذف کرده، نوشاندن شراب طهور را مستقيماً به خود نسبت داده است. جنس کليه ظروف طعام و آب را از جنس نقره بيان مي‌کند. و منظور از نقره‌اي بودن آنها تشبيه رساي ظروف بهشتيان است که از نظر صفا و زيبايي مانند نقره است، نه اينکه حقيقتاً از جنس نقره باشد. اين را هم بايد دانست که در آيات مورد بحث جزو نعمت‌هاي بهشتي،حورالعين ذکر نگرديده، با اينکه در قرآن کريم هر جا سخن از نعمت‌هاي بهشتي شده،حورالعين جزو مهم‌ترين آنها ذکر گرديده است. ممکن است از ظاهر آيات چنين فهميده شود که علت آن اين بوده که در بين افراد،کسي از زنان بوده، و خداي تعالي براي رعايت حرمت ايشان سخن از حورالعين به ميان نياورده است.در تفسير روح المعاني همين معنا را از لطائف قرآن دانسته و گفته:در صورتي که آيات درباره اهل بيت (ع) نازل شده باشد، ذکر نشدن حورالعين از لطيف‌ترين نکات خواهد بود.و به خاطر رعايت احترام انسيه حور حضرت فاطمه (س) است. و نيز در بيان جنس ظروف و دست بندهاي آنان،اشاره به فضّه مي‌کند. اين بانو در خانه دختر پيامبر (ص) به عنوان يک همکار و يکي از اعضاي خانواده، مورد احترام بود و هرگز به چشم کنيز و خدمت‌کار به او نگاه نمي‌شد. کارهاي خانه به طور عادلانه ميان حضرت زهرا (س) و فضّه خادمه، تقسيم شده بود و تا فاطمه (س) زنده بود، فضه او را خدمت کرد.پس از وفات او، در خدمت دخترش زينب کبري (س) باقي ماند. ================================================================================ باز هم مي‌گويم كه اول ببين حضرت رسول در شان نزول آيات چي فرموده‌اند ؟؟ ------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------ يا علي
73 | حسين | Iran - Gorgan | ١٦:٣٠ - ١٩ شهریور ١٣٨٩ |
در مورد مطالب بالا من به طور مفصل جواب مي‌دم. الان از شاعران اهل سنت مي‌خواهم بنويسم. آنچه که در اين قسمت مي‌خوانيد، از کتاب «خلفاي راشدين در قلمرو نظم و نثر فارسي» نوشته آقاي سپري گردآوري شده است. لازم به ذکر است که ابيات انتخاب شده قطره‌اي از درياي بي‌انتهائي است که از شعراي اهل سنت و جماعت برگزيده شده است: 1 . مولوي چون محمد يافت ان ملک و نعيم قرص مه را کرد او در دم دو نيم چون ابوبکر ايت توفيق شد با چنان شه صاحب و صديق شد چون عمر شيداي ان معشوق شد حق و باطل را چو فاروق شد چون که عثمان ان را عين گشت نور فايض بود و ذي النورين گشت چون زرويش مرتضي شد درفشان گشت او شير خدا در مرج جان دفتر دوم مولوي-47 از روي نسخه تصحيح شده مرحوم علي فروغي -انتشارات ققنوس 1374 2. سعدي شيرازي چه نعمت پسنديده گويم ترا عليک السلام اي نبي الورا درود ملک بر روان تو باد بر اصحاب و پيروان تو باد نخستين ابوبکر پير مريد عمر پنجه بر پيچ ديو مريد خردمند عثمان شب زنده دار چهارم علي شاه دلدل سوار 3. عبدالرحمان جامي امت احمد از ميان امم باشد از جمله افضل و اکرم اوليايي کزامت اويند پيرو شرع و سنت اويند رهبران راه هدي باشند بهتر از غير انبيا باشند خاصه ال پيمبر و اصحاب کز همه بهترند در هر باب وز ميان همه نبود حقيق به خلافت کسي به از صديق ور پي او نبود از ان احرار کس چو فاروق لايق ان کار بعد فاروق جز بذي النورين کار ملت نيافت زينت و زين بود بعد از همه بعلم و وفا اسدالله خاتم الخلفا نامشان جز باحترام مبر جز به تعظيم سويشان منگر همه را اعتقاد نيکو کن دل ز انکارشان بيک سو کن سلسله الذهب کتاب هفت اورنگ جامي تصحيح و مقدمه مرتضي گيلاني انتشارات کتاب فروشي سعدي صفحه 178 4. عطار نيشابوري خواجه اول که اول يار اوست ثاني الثنين اذ هما في الغار اوست صدر دين صديق اکبر قطب حق در همه چيز از همه برده سبق منطق الطير 23 و 24 خواجه شرع افتاب جمع دين ظل حق فاروق اعظم شمع دين ختم کرده عدل و انصافش بحق در فراست بود بروحيش سبق منطق الطير 34 خواجه سنت که نور مطلق است بل خداوند دو نور بر حق است انک غرق قدس و عرفان امدست صدر دين عثمان عفان امدست منطق الطير 35 خواجه حق پيشواي راستين کوه حلم و باب علم و قطب دين ساقي کوثر امام رهنماي ابن عم مصطفي شير خداي منطق الطير 26 همه از منطق الطير يا مقامات طيور شيخ فريدالدين محمد عطار نيشابوري به اهتمام دکتر سيد صادق گوهرين بنگاه ترجمه و نشر 1348 5. فردوسي ترا دين و دانش رهاند درست ره رستگاري ببايدت جست اگر دل نخواهي که باشد نزند نخواهي که دائم بود مستمند به گفتار پيغمبرت راه جوي دل از تيرگيها بدين اب شوي چه گفت ان خداوند تنزيل و وحي خداوند امر و خداوند نهي که خورشيد بعد از رسولان مه نتابيد بر کس ز بوبکر به عمر کرد که اسلام را اشکار بياراست گيتي چو باغ بهار پس هر دوان بود عثمان گزين خداوند شرم و خداوند دين چهارم علي بود جفت بتول که او را بخوبي ستايد رسول شاعران زيادي هستند که در مدح خلافاي راشدين در واقع در مدح امامان خويش شعر سروده اند از جمله ابيوردي- سنائي غزنوي- شاه نعمت الله ولي- خاقاني- رودکي- اقبال لاهوري- رشيد الدين وطواط- امام محمد غزالي- ابوالحسن علي بن عثمان بن ابن علي الجلابي الهجريري الغزنوي- ابوالقاسم قشيري- شيخ ابو اسحاق کازروني- حافظ شيرازي- ابوسعيد ابوالخير- اديب صابر و خيلي از شاعران اهل سنت ديگه .
74 | مجيد م علي | United Arab Emirates - Dubai | ٢٣:١٢ - ٢١ شهریور ١٣٨٩ |
با سلام جواب شما چندان راضي كننده نبود. اين شعرا بزرگ بودند بحثي نيست. اين‌كه اشعارشان در مدح خلفا بوده، من خودم يك بار گفتم كه حتما از روي تقيه بوده يا اگر از اهل سنت بودند، باز در اشعارشون بهترين ابيات‌شان در در مدح حضرت علي عليه السلام مي‌سرودند. اول اين شعر را بخوان و مقاله زير را بخوان تا بفهمي كه شعر بايد مورد تائيد مدح شونده باشد. والله در شعر، بسياري از شعرا مي‌توانند از كاه كوه بسازند. ================================================================================== علي اي هماي رحمت تو چه آ يتي، خدا را ♥ ♥ ♥ که به ما سوا فکندي، همه سايه هما را دل اگر خدا شناسي، همه در رخ علي بين ♥ ♥ ♥ به علي شناختم من، به خدا قسم خدا را به خدا که در دو عالم اثر از فنا نماند ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ چو علي گرفته باشد، سر چشمه بقا را مگر اي سحاب رحمت، تو بباري ار نه دوزخ ♥ ♥ ♥ به شرار قهر سوزد، همه جان ما سوي را برو اي گداي مسکين، در خانه علي زن ♥ ♥ ♥ که نگين پادشاهي، دهد از کرم گدا را به جز از علي که گويد، به پسر که قاتل من ♥ ♥ ♥ چو اسير توست اکنون، به اسير کن مدارا به جز از علي که آرد، پسري ابو العجايب ♥ ♥ ♥ که علم کند به عالم، شهداي کربلا را چو به دوست عهد بندد، ز ميان پاک‌بازان ♥ ♥ ♥ چو علي که مي‌تواند، که به سر برد وفا را نه خدا توانمش خواند، نه بشر توانمش گفت ♥ ♥ ♥ متحيرم چه گويم، شه ملک لا فتي را به دو چشم خون فشانم، هله اي نسيم رحمت ♥ ♥ ♥ که ز کوي او غباري، ز من آر توتيا را به اميد آن که شايد، برسد به خاک پايت ♥ ♥ ♥ چه پيام‌ها که دارم، همه سوز دل صبا را چو تويي قضاي گردان، به دعاي مستمندان ♥ ♥ ♥ که ز جان ما بگردان، ره آفت قضا را چه زنم چو ناي هر دم، ز نواي شوق او دم ♥ ♥ ♥ که لسان غيب خوش‌تر، بنوازد اين نوا را همه شب در اين اميدم، که نسيم صبحگاهي ♥ ♥ ♥ به پيام آشنايي، بنوازد آشنا را ز نواي مرغ ياحق، بشنو که در دل شب ♥ ♥ ♥ غم دل به دوست گفتن، چه خوش است شهريارا ================================================================================= آنچه که در زير مي‌آيد نقل قولي است از آيت الله مرعشي نجفي فرمودند: ---------------------------------------------------------------------------------------------- شبي توسلي پيدا کردم تا يکي از اوليا خدا را در خواب ببينم. آن شب در عالم خواب، ديدم در زاويه مسجد کوفه نشسته‌ام و امير المومنين علي (ع) با جمعي حضور دارند. حضرت فرمودند: شعراي اهل بيت ما را بياوريد. ديدم چند تن از شعراي عرب را آوردند. فرمودند شعراي فارسي زبان را بياوريد. آنگاه محتشم و چند تن از شعراي فارسي زبان را آوردند. فرمودند: شهريار را بياوريد. شهريار آمد. حضرت خطاب به شهريار فرمود : شعرت را بخوان. شهريار شعر هماي رحمت را خواند. حضرت آيت الله مرعشي نجفي فرمودند: وقتي شعر شهريار تمام شد، از خواب بيدار شدم. چون من شهريار را نديده بودم، فرداي آن روز پرسيدم که شهريار شاعر کيست؟ گفتند: شاعري است که در تبريز زندگي مي‌کند. گفتم که از جانب من او را دعوت کنيد که به قم نزد من بيايد. چند روز بعد شهريار آمد، ديدم همان کسي است که من او را در خواب در حضور حضرت امير (ع) ديده‌ام. از او پرسيدم: اين شعر "علي اي هماي رحمت" را کي ساخته‌اي ؟ شهريار با حالت تعجب از من سئوال کرد که شما از کجا خبر داريد که من اين شعر را ساخته‌ام؟ چون من نه اين شعر را به کسي داده‌ام و نه در مورد آن با کسي صحبت کرده‌ام و از متن آن هيچ‌کس خبر ندارد. مرحوم آيت الله مرعشي نجفي ماجراي آن خواب را براي شهريار تعريف کردند. شهريار فوق العاده منقلب مي‌شود و مي‌گويد من فلان شب اين شعر را ساخته‌ام و همان‌طور که قبلا عرض کردم، تاکنون کسي را در جريان سرودن اين شعر قرار نداده‌ام. مرحوم آيت الله مرعشي نجفي نقل کرده‌اند، وقتي شهريار تاريخ و ساعت سرودن شعر را گفت، معلوم شد که مقارن ساعتي که شهريار آخرين مصرع شعر خود را تمام کرده بود، من آن خواب را ديده‌ام . آنهايي که تا سال 57 به نجف اشرف مشرف شده‌اند، اين شعر را با خطي خوش در داخل قابي بالاي ضريح مطهر حضرت علي (ع) قرار دارد مشاهده کرده‌اند، ولي نمي‌دانيم به وسيله چه کسي اين شعر به آنجا برده شده و کي بالاي ضريح گذاشته است. رحمت حق بر او باد. (منبع: روزنامه اطلاعات، ضميمه، سه شنبه 24 خرداد 1379 – 10 ربيع الاول 1421 13 ‍ژوئن 2000 – شماره 21932 – صفحه 6) ============================================================================== اما يك دفعه اين نظر زير را داده بودم و الان برايت دوباره عين همان نظرم را مي‌دهم تا بفهمي كه اين شعرا مجبور به تقيه بودند. حتماً بايد اسم اون سه نفر را ذكر بكنند تا بتوانند ذكر حضرت علي عليه السلام را بكنند. خوب بخوان: حالا من آن را به طور كامل آورده‌ام تا مشخص شود كه مسئله از چه قرار است فردوسي » شاهنامه » آغاز کتاب ترا دانش و دين رهاند درست ===== در رستگاري ببايدت جست و گر دل نخواهي که باشد نژند=====نخواهي که دايم بوي مستمند به گفتار پيغمبرت راه جوي♥ ♥ ♥ دل از تيرگي‌ها بدين آب شوي چه گفت آن خداوند تنزيل و وحي♥ ♥ ♥ خداوند امر و خداوند نهي که خورشيد بعد از رسولان مه ===== نتابيد بر کس ز بوبکر به عمر کرد اسلام را آشکار===== بياراست گيتي چو باغ بهار پس از هر دوان بود عثمان گزين===== خداوند شرم و خداوند دين چهارم علي بود جفت بتول===== که او را به خوبي ستايد رسول که من شهر علمم عليم در است=====درست اين سخن قول پيغمبرست گواهي دهم کاين سخن‌ها ز اوست===== تو گويي دو گوشم پرآواز اوست علي را چنين گفت و ديگر همين===== کزيشان قوي شد به هر گونه دين نبي آفتاب و صحابان چو ماه ===== به هم بسته‌ى يکدگر راست راه منم بنده ى اهل بيت نبي=====ستاينده‌ى خاک و پاي وصي حکيم اين جهان را چو دريا نهاد===== برانگيخته موج ازو تندباد چو هفتاد کشتي برو ساخته ===== همه بادبان‌ها برافراخته يکي پهن کشتي بسان عروس===== بياراسته هم‌چو چشم خروس محمد بدو اندرون با علي===== همان اهل بيت نبي و ولي خردمند کز دور دريا بديد===== کرانه نه پيدا و بن ناپديد بدانست کو موج خواهد زدن===== کس از غرق بيرون نخواهد شدن به دل گفت اگر با نبي و وصي===== شوم غرقه دارم دو يار وفي همانا که باشد مرا دستگير ===== خداوند تاج و لوا و سرير خداوند جوي مي و انگبين =====همان چشمه‌ى شير و ماء معين اگر چشم داري به ديگر سراي =====به نزد نبي و علي گير جاي گرت زين بد آيد گناه منست ===== چنين است و اين دين و راه منست برين زادم و هم برين بگذرم*****چنان دان که خاک پي حيدرم دلت گر به راه خطا مايلست ===== ترا دشمن اندر جهان خود دلست نباشد جز از بي‌پدر دشمنش ===== که يزدان به آتش بسوزد تنش هر آنکس که در جانش بغض عليست ===== ازو زارتر در جهان زار کيست نگر تا نداري به بازي جهان ===== نه برگردي از نيک پي همرهان همه نيکي‌ات بايد آغاز کرد ===== چو با نيک‌نامان بوي همنورد از اين در سخن چند رانم همي===== همانا کرانش ندانم همي چنان‌چه مي‌بينيد جناب فردوسي بعد از تكريم حضرت محمد صلوات الله عليه و آله و سلم در مورد هر يك خلفاي 1 و 2 و 3 به يك بيت اكتفا كرده و در ابيات بعدي آن نشان دهنده علاقه بسيار زياد ايشان به حضرت علي عليه السلام مي‌باشد و شايد آن سه بيت را از روي تقيه و پوششي براي نشان دادن ابراز احساسات خود نسبت به صراطي كه در ان بعد از الله سبحان تعالي و حضرت محمد (ص) علي صلوات الله عليه و آله و سلم و اهل بيت صلوات الله عليه و آله و سلم مي‌باشند و لا غير. خوب آن را بخوانيد: منم بنده‌ي اهل بيت نبي♥ ♥ ♥♥ ♥ ♥ستاينده‌ي خاک و پاي وصي محمد بدو اندرون با علي♥ ♥ ♥♥ ♥ ♥ همان اهل بيت نبي و ولي كجا هستند آن سه نفر در اين دو بيت ؟؟؟؟؟ ♥ ♥ ♥♥ ♥ ♥ يکي پهن کشتي بسان عروس♥ ♥ ♥♥ ♥ ♥ بياراسته همچو چشم خروس ♥ ♥ ♥♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥♥ ♥ ♥محمد بدو اندرون با علي♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥همان اهل بيت نبي و ولي♥ ♥ ♥♥ ♥ ♥ كجا هستند آن سه نفر در اين دو بيت ؟؟؟؟؟ و در ضمن مي‌بينيد كه دشمنان اهل بيت چقدر ظالم مي‌بودند كه حتي شعراء زيادي براي اينكه حرف دل خود را نسبت به علي (ع) به نثر در بياورند مجبور بودند چند بيتي هم براي ديگران بگويند. به هر حال متشكرم كه اين فرصت را به من داديد كه حرف دلم را بزنم. هر آن‌کس که در جانش بغض عليست♥ ♥ ♥♥ ♥ ♥ ازو زارتر در جهان زار کيست ================================================================================= يا علي
75 | حسين | Iran - Urmia | ١٥:٣٣ - ٢٢ شهریور ١٣٨٩ |
واقعا براي شما متاسفم که شعرهاي زياد آن شاعران اهل سنت رو از روي تقيه مي‌دانيد. اصلا شما مي‌دانيد تقيه يعني چه؟! علماي بزرگ شيعه معتقدند که تقيه بر گرفته از قرآن است و ما بر اساس قرآن با دشمنان تقيه مي‌کنيم. در جواب بايد گفت که درست است که تقيه در قرآن آمده، اما در قرآن خداوند سبحان گفته که تقيه بايد در تعامل با غير مسلمانان باشد. يعني تقيه در تعامل با غير مسلمانان است، نه مسلمانان. اما در جواب شما که گفتيد در مورد خلافاي سه‌گانه فقط يک بيت شعر گفته و در مورد حضرت علي چند بيت گفته و اين رو نشانه تشيع فردوسي مي‌دانيد. واقعا شما خيلي تعصب خالي داريد که اين‌طوري فکر مي‌کنيد. اولا در مورد خلفاي سه‌گانه يک بيت نگفته، بلکه من يک بيت ذکر کردم. دوما چرا فقط فردوسي رو ذکر کردي، بقيه چي؟ در سني بودن مولوي و جامي و خيام و سعدي که هيچ شکي نيست. چون بزرگان شما هم اين نظر را دارند. سوما شما چرا وقتي کم مي‌آوريد مثل بچه‌هاي کوچولو بهانه‌تراشي مي‌کنيد. اينکه اينها از روي تقيه اين شعرها رو گفتند، نه دليل و سندي دارد و حجت شرعي. گفتم که شما اخلاق‌تان همين است که وقتي کم مي‌آوريد سريع به دروغ متوسل مي‌شويد. در آخر باز هم مي‌گويم ما اهل سنت محب حضرت علي و اهل بيت پاک پيامبر و اصحاب گران‌قدر ايشان، يعني تمام مهاجرين و انصار و خلفاي راشدين هستيم و اينها رو از خودمان مي‌دانيم.
76 | مجيد م علي | | ١١:١٩ - ٢٣ شهریور ١٣٨٩ |
با سلام از حسن نظر شما (همين تاسف خوردندان براي من) بسيار متشكرم. عزيز دل برادر! بله، شما فقط يك بيت را آورديد، آنهم از ابيات مربوط به حضرت علي عليه السلام ولي من تمام ابيات را كامل و شامل ذكر كردم. جملات بسيار زيبائي در اين ابيات هست كه حقيقتاً از نظر علماي اهل سنت عين كفر مي‌باشد ولي علماي شيعه آنرا عين ايمان و اسلام مي‌دانند . بمثل : منم بنده‌ي اهل بيت نبي♥ ♥ ♥♥ ♥ ♥ستاينده‌ي خاک و پاي وصي (ستاينده خاك و پاي وصي) اما مگر نه اين است كه اهل سنت1 , 2 و 3 را از نظر فضل برتر از حضرت علي عليه السلام مي‌دانند . ♥ ♥ ♥♥ ♥ ♥محمد بدو اندرون با علي♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥همان اهل بيت نبي و ولي♥ ♥ ♥♥ ♥ ♥ كجايند اون 1 , 2 و 3 در اين كشتي نجات ؟؟؟؟ در مورد مولوي (جلال الدين بلخي) ♥ ♥ ♥ ♥ علي بود ♥ ♥ ♥ ♥ تا صــورت و پيونــــد جهــان بــود علــي بــود♥ ♥ ♥ ♥ تا نقــش زميــن بــود و زمــان بـود علي بود شاهــي که ولــي بود و وصــي بود علي بود♥ ♥ ♥ ♥سلطان سخـــا و کــرم و جــود علــي بـــود ♥ ♥ ♥ ♥♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥♥♥ ♥ ♥ ♥♥ ♥ ♥ ♥♥ ♥ علي بود ♥ ♥ ♥ ♥♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥♥♥ ♥ ♥ ♥♥ ♥ ♥ ♥♥ ♥ مسجــود ملائک کــه شــد آدم به علي شد ♥ ♥ ♥ ♥ آدم چــو يکــي قبله و مسجــود علي بــود آن معنــي قــرآن که خــدا در همــه بــرهــان ♥ ♥ ♥ ♥ کــردش صفــت عصمت و بستود علي بود ♥ ♥ ♥ ♥♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥♥♥ ♥ ♥ ♥♥ ♥ ♥ ♥♥ ♥ علي بود ♥ ♥ ♥ ♥♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥♥♥ ♥ ♥ ♥♥ ♥ ♥ ♥♥ ♥ جبـــريـــل که آمــــد ز بـــــر خالـــــق يکتــــا ♥ ♥ ♥ ♥ در پيــش محمــد شــد و مقصــود علي بـود آن قلعــــه گشــايــي کــه در قلعــــه خيبــر ♥ ♥ ♥ ♥ بــرکنــد به يک حمـله و بگشــود علــي بـود ♥ ♥ ♥ ♥♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥♥♥ ♥ ♥ ♥♥ ♥ ♥ ♥♥ ♥ علي بود ♥ ♥ ♥ ♥♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥♥♥ ♥ ♥ ♥♥ ♥ ♥ ♥♥ ♥ عيسي به وجود آمد و في الحال سخن گفت ♥ ♥ ♥ ♥ آن نطق و فصاحت که در او بود علـي بود چنــدان که در آفــــاق نظــر کــردم و ديــــدم ♥ ♥ ♥ ♥ از روي يقيــن بر همــه موجــود علـــي بود ♥ ♥ ♥ ♥♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥♥♥ ♥ ♥ ♥♥ ♥ ♥ ♥♥ ♥ علي بود ♥ ♥ ♥ ♥♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥♥♥ ♥ ♥ ♥♥ ♥ ♥ ♥♥ ♥ اين کفــر نبــاشد سخن کفر نه ايــن است ♥ ♥ ♥ ♥ تا هســت علــي باشــد و تا بــود علــي بود ســــرو دو جهان جملــه ز پيـــدا و ز پنهـــان ♥ ♥ ♥ ♥ شمس الحــق تبــرير که بنمــود علــي بــود ♥ ♥ ♥ ♥♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥♥♥ ♥ ♥ ♥♥ ♥ ♥ ♥♥ ♥ علي بود ♥ ♥ ♥ ♥♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥♥♥ ♥ ♥ ♥♥ ♥ ♥ ♥♥ ♥ شعر از مولانا ( جلال‌الدين محمد ابن محمد ابن حسين حسيني خطيبي بکري بلخي ) خوب دقت كن به اين بيت : اين کفــر نبــاشد سخن کفر نه ايــن است باور كن منظورش علماي اهل سنت مي‌باشد چرا كه علماي اهل سنت اينگونه مداحي را عين كفر مي‌دانند . خوب گوش كن ببين چي مي‌گويم من بدون مدرك حرفي نمي‌زنم : سال‌هاي سال يعني تقريباً از زمان معاويه (ملعون الله و رسول) اگر كسي مي‌خواست راجع به اهل بيت عليهما الصلوات و السلام الله صحبت كنند، در سه گروه قرار مي‌گرفتند : 1 ) شيعيان حضرت علي عليه السلام . كه علماي شما آنها را رافضي خبيث مي‌خوانند و ريختن خونش را مباح اعلام مي‌كردنند . 2 ) اهل سنتي كه محب حضرت علي عليه السلام را داشتند كه آنها را شيعه مي‌ناميدند و بايد طرد مي‌شدند . 3 ) اهل سنتي كه به اهل بيت خصوصا حضرت علي بغض داشتند , آنها را مسلمان واقعي مي‌پنداشتند . حال در اين زمان‌ها كي مي‌توانست اعلام كند كه پيرو حضرت علي است؟ هان؟ بعدش قبلاً گفتم شعرا براي من شما نمي‌توانند حجت باشند , وقتي‌كه سخنان حضرت رسول اكرم هست . اما گفتي سريع به دروغ متوسل مي‌شويم : اين سيره و راه شيعيان علي عليه السلام نيست بلكه سيره ديگران انهم به تبعيت از خليفه ايشان است ينبغى أن يضاف اليها الفضائل، فهذه أودية الاحاديث الضعيفة و الموضوعة... اما الفضائل، فلا تحصى كم وضع الرافضة فى فضل اهل البيت و عارضهم جهلة اهل السنة بفضائل معاويه، بدوأ بفضائل الشيخين ... ( . لسان الميزان 1: 106، دارالكتب العلمية، بيروت. ) يعنى سزاوار است بر كتاب‌هائى كه ريشه ندارد، كتاب‌هاى فضائل را افزود چون اينها پر از احاديث ضعيف و ساخته شده است اما فضائل ـ ساختگى از حد شمارش خارج است. چون رافضة در فضل اهل بيت حديث وضع كردند و جهّال و افراد نادان از اهل سنت براى مقابله با آنان احاديث دروغ و جعلى در فضائل عمر و ابوبكر و معاويه ساختند. راستى اين يك اقرار و اعتراف به دروغ بودن بسيارى از فضائل شيخين نيست؟ و آيا نسبت به انكار فضائل اهل بيت پيامبرـ صلى الله عليه و سلّم ـ يك ادعاى بيجا و گزافى نكرده است؟! در نهايت سمعت رسول الله صلى الله عليه وسلم يقول لعلي : لا يحبك إلا مؤمن ، ولا يبغضك إلا منافق. يا علي
77 | momen abdullah | | ١٣:٥١ - ٢٤ شهریور ١٣٨٩ |
جناب حسين! سنايي غزنوي شاعر خودتان بود. بنگر که در مورد مرگ عايشه چه گفته است: عاقبت هم به دست آن باغي---شد شهيد و بکشتش آن طاغي آن که با جفت مصطفي زيسان---بد کند مر او مرد تو مخوان «حديقه الحقيقه و شريعه الطريقه» حال شما مدام به آن قاتل خونريز معاويه بگوييد خال المومنين!!! يا علي
78 | محمد | | ١١:٠٨ - ١٨ آبان ١٣٨٩ |
لطفا در مورد اين حديث کمي توضيح دهيد(بحار الأنوار، ج 10، ص220، رقم 20.) در مناظره جناب دكتر حسيني با المستقله متوجه نشدم چگونه از اين حديث برداشت بر عليه شيعه مي شود من كه از ان چيز ديگري به نفع شيعه برداشت كردم با تشكر
79 | محمد | Iran - Jīroft | ١٩:٠٥ - ٢٠ آبان ١٣٨٩ |
جواب مرا نداديد......
در مناظره جناب دكتر حسيني با المستقله متوجه نشدم چگونه از اين حديث (بحار الأنوار، ج 10، ص220، رقم 20.) برداشت بر عليه شيعه مي شود من كه از ان چيز ديگري به نفع شيعه برداشت كردم با تشكر
80 | مجيد م علي | | ١١:٣١ - ٢٢ آبان ١٣٨٩ |
با سلام
جناب محمد اينكه المستقله چه برداشتي ميكند مهم نيست اينها در كنكاش خود صادق نيستند پس حتما به قسمتي از اين حديث استنادميكنند و الباقي افكار پوچشان است و برداشتهاي غلط ايشان , اين مسئله را جناب دكتر قزويني بخوبي در مقاله بالا شرح داده اند .
...... بيزاري جعفر بن محمد (امام صادق) از كساني كه از ابوبکر و عمر بيزاري مي‌جويند

بايد بگويم: در بحار الأنوار كه از كتاب‌هاي مصدر و مورد اعتماد شيعه و متعلق به [علامه] مجلسي [اعلي الله مقامه] است روايت شده است: ابو حنيفه در كوفه بود كه ديد مردم كوفه در قرن دوم هجري صحابه را سبّ مي‌كنند, از كوفه به مدينه كوچ نمود, چرا؟ تا نوه ابوبكر و نوه [حضرت] علي بن أبي طالب [عليه السلام] يعني: [امام] جعفر صادق، آن امام بزرگ را ملاقات كند. وقتي داخل شد عرض كرد: اي امام از اصحابت در كوفه جلوگيري كن, من از آن شهر خارج ‌شدم در حالي كه در آن شهر 10 هزار نفر صحابه را سبّ مي‌كردند, چرا ابو حنيفه اين امام بزرگ اهل سنت نزد امام جعفر مي‌رود؟ به خاطر اين‌كه مي‌داند او صحابه را دوست دارد, شروع مي‌كند شكايت كردن از احوالات كوفه در قرن دوم هجري, اما [امام] جعفر صادق چگونه جواب مي‌دهد, آيا مي‌دانيد چه جوابي مي‌شنود؟ فقط يك كلمه فرمود: آن‌ها از من نمي‌پذيرند, به بحار الأنوار جلد 10 مراجعه كنيد.


غار الإمام أبو حنيفة أن رأى ,,,,,,,,, سبّ الصّحابة في ربوع الكوفة

فمضى حزينا باحثا عن جعفر ,,,,,,,,, عن سيد من نسل سيد طيبة

أدرك صحاب محمّد يا صادقا ,,,,,,,,, وانصح مخالفهم بترك السبة

فلأنت أولى أن تطاع لديهم,,,,,,,,, أنت الإمام ابن الكرام العترة

أنت القريب ابن النبي محمّد ,,,,,,,,, فأجابه لن يسمعوا لنصيحتي


ابو حنيفه از اين كه صحابه را در كوفه سب مي‌كنند غيرتي شد

از اين‌رو محزون گشت و سراغ جعفربن محمد الصادق كه از نسل پيامبر اكرم بود رفت.

به آن حضرت‌ عرض كرد اي صادق يارانت را نصيحت كن تا صحابه را سبّ نكنند.

تو براي آن‌ها سزاوار براي اطاعت هستي و تو امام فرزند پيامبر اكرم هستي.

تو فرزند رسول خدا و نزديك به او هستي. آن حضرت‌ به او پاسخ داد كه آن‌ها به نصيحت من گوش نمي‌دهند.

تذكر!

(روش شرکت كنندگان اهل سنت در اين مناظره همين است كه روايات صحيحه‌اي كه با مدعاي آن‌ها مخالف باشد را قبول نكنند و از طرف ديگر ادعاهايي مطرح كنند كه براي آن هيچ سند صحيحي يافت نشود؛ مانند: اين ادعاء كه امام جعفر بن محمد صادق نوه ابوبكر است؛ و ما اين ادعاء را در سايت اينترنتي خود پاسخ داده‌ايم.

و نيز روش آن‌ها تدليس و تقطيع روايات است؛ به اين روايت كه در بحار الأنوار آمده توجه كنيد:

أقول: وجدت بخط بعض ,,,,,,
مي‌گويم: به خط بعضي از افاضل به نقل از خط شهيد (ره) يافتم كه گفت: ابو حنيفه نعمان بن ثابت گفت: در منى نزد كسي رفتم تا سرم را بتراشد، گفت: سمت راست سرت را جلو بياور، و رو به قبله بنشين و نام خداوند را بياور، از او سه خصلت فراگرفتم كه در من نبود. به او گفتم: بنده‌اي يا آزاد؟ گفت: بنده، گفتم: براي چه كسي؟ گفت: جعفر بن محمد العلوي (امام صادق عليه السلام). گفتم: آيا حاضر است يا غائب؟ گفت: حاضر است. از اين‌رو پشت در رفتم و از او اجازه ورود خواستم اما اجازه نفرمودند، تا اين كه گروهي از اهل كوفه آمدند و اجازه خواستند حضرت‌ اجازه دادند و من هم همراه آن‌ها وارد شدم. عرض كردم: يا ابن رسول الله! اگر مرا به سوي اهل كوفه بفرستي من آن‌ها را از شتم و سبّ اصحاب پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله نهي مي‌كنم. من آن شهر را ترك گفتم در حالي كه بيش از ده هزار نفر از مردم به صحابه سبّ و شتم مي‌كردند. حضرت‌ فرمودند: از من قبول نمي‌‌كنند. گفتم: چه كسي از شما قبول نمي‌كند در حالي كه شما فرزند رسول الله صلى الله عليه وآله هستيد؟ گفت: تو از جمله كساني هستي كه حرف‌هاي مرا قبول نمي‌كني، وارد خانه من شدي در حالي كه به تو اجازه ورود نداده بودم و نشستي در حالي كه به تو اجازه نداده بودم، و سخن گفتي در حالي كه رأي و نظر من بر اين نبود، و به من خبر رسيده است كه تو قائل به قياس گشته‌اي. گفتم: آري. فرمود: واي بر تو اي نعمان! اولين كسي كه قياس نمود ابليس بود كه وقتي خداوند او را امر به سجود به آدم عليه السلام نمود در جواب گفت: «خلقتني من نار وخلقته من طين» اي نعمان! كدام‌ يك از اين‌دو بزرگ‌ترند قتل يا زنا؟ گفتم: قتل. فرمود: پس چرا خداوند براي قتل دو شاهد، خواسته اما براي زنا چهار شاهد؟ مي‌تواني اين‌جا هم قياس كني؟ گفتم: نه. فرمود: كدام (از نظر خباثت) بزرگ‌تر است بول يا مني؟ گفتم: بول. فرمود: پس چرا خداوند در بول امر به وضوء كرده ولي در مني امر به غسل كرده است؟ آيا اين‌جا هم مي‌تواني قياس كني؟ گفتم: نه. فرمود: كدام بزرگ‌تر است نماز يا روزه؟ گفتم: نماز. فرمود: چرا در حائض واجب نمود كه روزه خود را قضا كند ولي نماز او قضا ندارد؟ آيا مي‌تواني قياس كني؟ گفتم: نه. فرمود: كدام ‌يك ضعيف‌ترند زن يا مرد؟ گفتم: زن. فرمود: چرا خداوند براي مرد در ميراث دو سهم و در زن يك سهم قرار داد؟ آيا مي‌تواني در اين‌جا هم قياس كني؟ گفتم: نه. فرمود: چرا خداوند حكم فرموده كسي كه ده درهم سرقت كرده است دستش قطع گردد، ولي اگر كسي دست مردي را قطع كرد ديه او را به پنج هزار درهم بدهد؟ آيا مي‌تواني قياس كني؟ گفتم: نه. فرمود: به من خبر رسيده است كه آيه «ثم لتسئلن يومئذ عن النعيم» را به طعام طيب و آب سرد و گوارا در روز گرم و آفتابي تفسير كرده‌اي؟ گفتم: بله. فرمود: شخصي تو را دعوت نموده و به تو طعام طيب داده و تو را از آب سرد و گوارا نوشانده است و سپس: به كاري كه كرده است بر تو منت گذارد؛ [در اين صورت] تو چه نسبتي به او مي‌دهي؟ گفتم: نسبت بخل به او مي‌دهم. فرمود: آيا خداوند بر كسي بخل مي‌ورزد؟! گفتم: پس آن چيز چيست؟ فرمود: محبت ما اهل بيت.

بحار الأنوار، ج 10، ص220، رقم 20.

خوش آيند الهاشمي از اين روايت و سخنان وي ضد صفويه و ضد عراقي‌ها
الهاشمي: اين دليلي كه شما آورديد من اولين باري است كه مي‌شنوم و هميشه دنبال چنين دليلي مي‌گشتم چون من مطمئن نيستم كه تمام اين روايات از بافته‌هاي فارس‌ها باشد

==============================================================
1 ) ممكن است اقاي هاشمي ميخواهد بگويد كه شيعيان حضرت علي عليه السلام و شما در كوفه صحابه را سب ميكنند .
كه حضرت امام جعفر صادق ميفرمايتد كه ,,, از من قبول نمي‌‌كنند. گفتم: چه كسي از شما قبول نمي‌كند در حالي كه شما ......

حال انها ميخواهند بگويد كه شيعيان سب (!!!! ) صحابه را با تاييد امام جعفر صادق عليه السلام ميكنند .
============================================================================
اين جماعت در دفاع از اباطيل خود حتي حاظرند كلام الله را تحريف كنند .....

يا علي

  بعدی [1] [2] [3]   قبلی
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها