2024 April 24 - چهار شنبه 05 ارديبهشت 1403
موضع گيري تعدادي از مراجع تقليد نسبت به برخي نظرات علامه فضل الله
کد مطلب: ٣٢٨٥ تاریخ انتشار: ١٥ خرداد ١٣٨٩ تعداد بازدید: 16148
اخبار » عمومي
موضع گيري تعدادي از مراجع تقليد نسبت به برخي نظرات علامه فضل الله

نظريات فضل الله در چند حوزه قابل توجه است. زنان، اختلاف مذاهب و عزاداري هاي مذهبي از موضوعاتي هستند كه وي داراي فتاوايي مناقشه برانگيز بود. مثلا وي اعتقاد داشت: سينه زني سنتي مرسوم كه باعث اذيت بدن مي شود اشكال دارد. .....و زنجير زني هم حرام است.

به گزارش آخرين نيوز، علامه فضل الله ديروز در حالي به رحمت خدا پيوست كه صدور چند فتواي خاص در دوران حياتش وي را از ديگر مراجع متمايز ساخته بود و در عين حال كوله باري

از تجارب سياسي و شماري از فتاواي مناقشه برانگيز فقهي را به همراه خود داشته باشد.

وي پيش از اين فتوا داده بود تا از ستاره شناسي در اثبات آغاز ماه رمضان و پايان آن استفاده شود اين در حالي است كه مراجع ديني اسلامي در جهان همچنان از شيوه رويت ماه با چشم عادي براي اثبات اول ماه استفاده مي كنند .
ايشان اگرچه تا زمان حيات امام و پس از آن، مرحوم آيت الله گلپايگاني از انتشار رساله عمليه خودداري كرده بود، اما پس فوت اين دو بزرگوار اعلام مرجعيت مي كند.

نظريات فضل الله در چند حوزه قابل توجه است. زنان، اختلاف مذاهب و عزاداري هاي مذهبي از موضوعاتي هستند كه وي داراي فتاوايي مناقشه برانگيز بود. مثلا وي اعتقاد داشت: سينه زني سنتي مرسوم كه باعث اذيت بدن مي شود اشكال دارد. .....و زنجير زني هم حرام است.

با اين حال مهم ترين مسئله اي كه در فتاواي وي جنجال برانگيز شد، مسئله شهادت يا وفات حضرت زهرا (سلام الله عليها) بود. تشكيك وي در شهادت حضرت زهرا(س)، موجي از محكوميت ها را به همراه آورد.

مرحوم آيت الله تبريزي، مرجع فقيد و حديث شناس قم، با صدور بيانيه اي خواستار راهپيمايي در سالگرد شهادت حضرت زهرا(سلام الله عليها) گرديد. از آن پس همه ساله اين آيين برگزار مي شود.

اين مناقشه سبب شد تا روند تثبيت مرجعيت فضل الله در نيمه راه بماند و مقلدان او از لبنان فراتر نروند.



Share
1 | رضا | Germany - Frankfurt am Main | ١١:١٩ - ١٥ تير ١٣٨٩ |
24
 
6
پاسخ نظر
خداوند از سر تقصيراتش بگذرد
2 | عقيل العزيز | Iran - Tehran | ١٥:٣١ - ١٥ تير ١٣٨٩ |
24
 
7
پاسخ نظر
انشاء الله خداوند تبارک و تعالي ايشان را با افکار و اعمالش محشور کند. هر کس که نسبت به اهل بيت بي لطفي و ...... کند هم در دنيا سزايش را خواهد ديد و هم در آخرت. چگونه ميخواهند جواب آقا رسول الله را دهند. حال اينکه شخصي معنون شود و صاحب نظر و اينگونه کلامي ناشايست و سخيف را در تنزل مقام رفيع اهل بيت بزند که باعث کمرنگ تر شدن سنن اسلامي شود. بدا به حال اين گونه افراد. خداوند همگي کساني که نسبت به اهل بيت در هر لباس و عنوان تفريط ميکنند با ( دومي) محشور و مانوس کند انشاء الله. خدا ميداند با اينگونه نظرات چه انسانهايي که در تفکرشان تشويش و دوگانگي به وجود آمده و گناهش تا ابد بر گردن فاعل آن است و بس. لعن الله قاتليک يا زهرا(سلام الله و صلوات الله عليها)
3 | مالك اشتر | Iran - Tehran | ١٥:٤٢ - ١٥ تير ١٣٨٩ |
32
 
7
پاسخ نظر
تا آيت الله العظمي الامام سيد علي خامنه اي ها و آيت الله العظمي حاج شيخ حسين وحيد خراساني ها و آيت الله العظمي سيستاني ها و ديگر بزرگان و فضلا و فقها هستند ديگر چه نيازي به افرادي مانند فضل الله است........؟ مگر او که بوده؟ جز کسي که آبروي خود را با اين انکار شهادت بي بيه دوعالم( و حرام دانستند سينه زني و سوگواري در شهادت و عزاي فرزند رسول الله آقامون ابي عبد الله الحسين که ملائک و زمين و زمان خون ميگريند)برد و تمامي اعمالش را با اين گونه اعمال که باعث شبهه ي مومنين شد سوزاند و خسر الدنيا و الآخرت شد.! مگر ايشان که بوده؟ آيا کسي که با لباس روحانيت و با عنوان مرجعيت بيايد و سينه زني براي مولايمان را حرام کند و مصيبت بي بيه دو عالم را با گستاخي انکار کند قابل احترام است ؟ نه خير..... بلکه دقيقا برعکس است. حالا هر کس که ميخواهد باشد با هر عنواني و در هر لباسي. مگر زبير سيف الاسلام نبود؟ حال که اينان(فضل الله و صانعي و امثالهم) در فضائل در برابر زبير هيچ نبودند. کسي که به اهل بيت (عليهم السلام جميعا)توهين کند. با هر عنواني و هر لباسي از ديد الله متعال و شيعيان مترود است. خداوند از سر تقصيرات مومنين و مومنات بگذرد. يا سيد علي
4 | احمد غلامي | Canada - Toronto | ١٦:٥٩ - ١٥ تير ١٣٨٩ |
10
 
29
پاسخ نظر
خداوند او را رحمت و با صالحين محشور كند
5 | مرد مردستان | Iran - Tehran | ٢١:٠١ - ١٥ تير ١٣٨٩ |
5
 
16
پاسخ نظر

آيت الله العظمي مکارم شيرازي:
علامه فضل الله سنگرداري نيرومند در لبنان در برابر حملات دشمنان اسلام بود


معظم له با صدور پيامي درگذشت علامه فضل الله را تسليت گفتند و اظهار داشتند : آن عالم سعيد سنگرداري نيرومند در لبنان در برابر حملات دشمنان اسلام بود و با حسن تدبير و شجاعت اين سنگر را حفظ کرد.


متن پيام بدين شرح است:
باسمه تعالي

فقدان اسفناک عالم بزرگوار حضرت آيت الله علامه سيدمحمد حسين فضل الله(قدس سره) موجي از اندوه در جهان تشيع ايجاد کرد.

آن فقيد سعيد سنگرداري نيرومند در لبنان در برابر حملات دشمنان اسلام بود و با حسن تدبير و شجاعت اين سنگر را حفظ کرد.

اينجانب اين مصيب بزرگ را به بيت شريف ايشان و تمام علماي لبنان و ملت عزيز لبنان تسليت عرض مي کنم و براي آن مرحوم رحمت واسعه الهي و براي بازماندگان صبر و اجر فراوان از خداوند بزرگ مسئلت دارم.



6 | عقيل العزيز | Iran - Tehran | ١٦:٥١ - ١٦ تير ١٣٨٩ |
16
 
2
پاسخ نظر
جناب مرد مردستان .

شما با اين افعالتان بيشتر از پيش مرجع خود را مورد ظن قرار ميدهيد

حديث کساء را که حذف کرد

حالا هم از اين فضل الله حمايت ميکند و پيام تسليت ميدهد.

ديگر چه بايد بکند که نکرده؟
7 | ابوزهرا | Iran - Qom | ١٧:٢٥ - ١٦ تير ١٣٨٩ |
10
 
2
پاسخ نظر
سؤال: كسى كه مى‏گويد فاطمه عليهاالسلام به شهادت نرسيده است، آيا مى‏توان او را خارج از مذهب به شمار آورد؟
پاسخ ايت الله سيد محمد صادق روحاني :
چنين گفتارى گاه از موضع انكار و حق‏ستيزى در برابر روايات رسيده از امامان معصوم عليهم‏السلام سرچشمه مى‏گيرد، و گاه از نادانى و ناآگاهى و بى‏اطلاعى از رويدادهاى تاريخى و روايات رسيده؛ و اين دو باهم فرق مى‏كند؛ بنا براين، اگر از نوع دوم باشد، باعث خروج از مذهب نمى‏گردد، به خلاف قسم نخست كه پافشارى در حق‏ستيزى و انكار حقيقت تلخى است كه برابر روايات رسيده از امامان معصوم عليهم‏السلام از نظر آنان ثابت است.
لينک مطلب با مهر دفتر آيت الله روحاني: http://www.shia-news.com/fa/pages/?cid=18333
8 | طاها | Iran - Tehran | ٠٦:٥٧ - ٢٦ تير ١٣٨٩ |
سلام

آيت الله صانعي كي نظرش با علامه فضل الله يكي بود؟

با سينه زني و زنجير زني و لطمه زني مخالف هستند يا انكار شهادت حضرت صديقه كبري سلام الله عليها كرده اند؟

جديدا برچسب زدن خيلي راحت است...
9 | عمر | United States - New York | ٠٢:١٥ - ٢٢ شهریور ١٣٨٩ |
25
 
2
پاسخ نظر
مرگ بر رافضي کافر.
10 | momen abdullah | Malaysia - Ipoh | ٠٩:٤٢ - ٢٢ شهریور ١٣٨٩ |
13
 
2
پاسخ نظر
عمر!!! عمر!!! دستور طبخ غذاي مخصوص پدر و پسر ( ... و ... در صدر اسلام) مطابق با اعتقادات 100% مسلمين: مواد لازم: غسلين، مهل ، صديد، حميم، زقوم (هر چه بيشتر بهتر!!) دستو طبخ: 3 عدد زقوم را تهيه و بعد از مخلوط کردن با غسلين در ظرفي قرار مي‌دهيد. کنار ظرف را با مهل پر کرده و سپس 4 ليوان حميم آماده مي‌کنيد. خوراک پدر و پسر ... آماده است!! چگونه به آن دو خوراک دهيم: آنها را به ميان جهيم پرتاب کرد و غذاي آماده شده را در گلوي‌شان مي‌ريزيم. ********* جناب عمر! اگر شما با سخنان بنده مخالف باشيد، از دايره اسلام خارج هستيد. يا علي
11 | مجيد م علي | United Arab Emirates - Dubai | ١٠:٢٨ - ٢٢ شهریور ١٣٨٩ |
با سلام يا عمر! اگر قرار بود خداوند گوش به حرف عمر بكنه كه الان از اسلام خبري نبود. يا علي
12 | مجيد م علي | United Arab Emirates - Dubai | ١٣:٣٨ - ٢٢ شهریور ١٣٨٩ |
با سلام برادر عزيز جناب سعيد حسيني (شاه اسماعيل صفوي)! خوش آمديد اهلاً و سهلاً خوش گلدي Welcome accueil willkommen bienvenida boas-vindas καλωσόρισμα ------------------------ يا به قول من، سلامت باشيد. يا علي
13 | سعيد حسيني(شاه اسماعيل صفوي) | Japan - Chiyoda | ٢٤:٣٥ - ٢٢ شهریور ١٣٨٩ |
جناب عمر ! شما کفر را در چه مي‌دانيد؟! آيا در حلال‌زادگي؟! توحيد را در چه مي‌دانيد؟! آيا در حرام‌زادگي؟! شما از کدام گروه هستيد؟! حلال‌زاده يا حرام‌زاده؟! ناراحت نشويد. فقط سئوال کردم! جواب شما چيست؟ حال سئوال ديگري از شما مي‌پرسم: جناب سيوطي مي‌گويد بسياري از اعراب در زمان عمر از يک نوع مرضي رنج مي‌بردند که يکي از آنها سيدنا عمر بود! لطفا نام آن مرض را با رسم شکل آن بفرمائيد! راستي جناب عمر! سبب چيست؟! که شما به ما مي‌گوئيد رافضي؟ آيا بيان امراض صعب العلاج خلفاي راشدين علي الخصوص خليفه مريض‌تان عمر، باعث گرديده ما را رافضي بخوانيد؟!!! اگر اين‌طور است، اشکالي ندارد هر چه بادا باد. جناب عمر! آيا مي‌خواهيد يکي از عوارض آن مرض را به شما يادآوري کنم؟ پس بخوانيد: اهانت به رسول الله(ص) بود در حال وفات! بله، اهانت به رسولي که جز مهرباني و عطوفت کسي از او چيزي نديده بود پيامبري که در روز فتح مکه به همه امان داد٬مسلمين را از تعرض به مشرکين و معاندين بر حذر داشت٬حتي به ام المفاسد٬چرثومه شرارت و نکبت و سياهي٬ابوسفيان امان داد٬مشرکيني که تا چند صباح پيش به او دشنام مي‌دادند٬او را سنگ‌باران مي‌کردند٬خاک و مزبله بر سر مبارکش مي‌ريختند و هزاران جنايت ديگر .... از همه گذشت کرد و همه را مورد عفو و رحمت خود قرار داد. چرا که به فرموده ايشان: اني بعثت لاتمم مکارم الاخلاق هتک حرمت به پيامبري که طبق آيه شريفه: و ما ينطق عن الهوي //// ان هو الا وحي يوحي از روي هوي و لغو سخن نمي‌گويد، بلکه هر آنچه مي‌گويد وحي است که از جانب خداوند نازل گشته است پيغمبري که خداوند امر فرموده به اطاعت از ايشان: و ما آتيکم الرسول فخذوه و ما نهيکم عنه فانتهوا آنچه رسول حق دستور داده انجام دهيد و از آنچه نهي کرده وا گذاريد اما داستان چه بود؟! در آن روز سخت ((۲۸ صفر سال۱۱هــ)) در زماني که خورشيد و جود پيامبر عظيم الشأن اسلام ص در حال غروب بود٬جمعيتي از صحابه و اهل بيت ايشان کنار بستر رسول الله ص حلقه زده بودند. رسول الله ص سه مرتبه امر فرمودند: ائتوني بدوات و بياض لاکتب لکم کتابا لن تضلوا بعدي ابدا دوات و سفيدي (کاغذ) براي من بياوريد تا براي شما مطلبي بنويسم که بعد از من براي هميشه از گمراه شدن مانع شود. در هر دو مرتبه اول عمر بن الخطاب با وقاحت مجلس را به هم زد و براي بار سوم که رسول الله ص امر فرمودند که دوات و کاغذ بياورند عمر بن الخطاب لب به سخن گشود که اي کاش در آن روز او لال بود و اين جسارت را به رسول الله(ص) نمي‌کرد. فقال عمر بن الخطاب دعوا الرجل فانه ليهجر! حسبنا کتاب الله عمر گفت: اين مرد! را واگذاريد، او هذيان مي‌گويد!!!! غزالي مقاله چهارم سرالعالمين سبط ابن جوزي در صفحه۳۶تذکره صحيح بخاري ص ۱۱۸ جلد دوم صحيح و مسلم در آخر کتاب وصيت جناب عمر! اين يکي از عوارض آن مرض و بيماري بود که جناب سيوطي مولاي‌تان عمر را مبتلابه به آن مي‌دانست! و اما ايا اهانت آن جرثومه فساد به اينجا ختم شد ؟!!! نه! خاخام اعظم عمر بن صهاک! شخصي که خواب پريشان خلافت را در سر مي‌پرورانيد و عاقبت به کمک يار با وفايش ابوبکر بن ابي قحافه به اين مسند رسيد! اصحاب حاضر در مجلس دو دسته شدند٬ عده‌اي بيچاره به کمک عمربن الخطاب آمدند و عده‌اي هم به مخالفت با آن در محضر شخصي که عين ادب و آرامش بود و احدي نديده بود، ايشان با صداي بلند کسي را مورد خطاب قرار دهد.... زنان در پشت پرده گفتند: امر پيامبر را اجابت کنيد و قلم و کاغذ مهيا کنيد. عمر بن الخطاب با تندي گفت: ساکت شويد! شما مانند زناني هستيد که اطراف يوسف را گرفته بودند و به او چشم طمع داشتند. شماها اگر پيامبر مريض شود٬ چشمان خود را مي‌فشاريد و اشک مي‌ريزيد و اگر صحت يابد٬گريبانش را مي‌گيريد و خرجي مي‌خواهيد! پيامبر ص با شنيدن اين سخنان فرمود: ((((زنان از شما بهترند)))) طبقات الکبري-جلد دوم ص۲۴۴ آيا تا به حال فکر کرده‌ايد دليل خشم و کينه و عداوت عمر بن صهاک نسبت به زنان چه بوده است؟؟!!! چرا عمر در حمله به زنان بي‌دفاع تخصص داشت؟؟!!! چرا هر جا تجمعي از بانوان بود، با مخالفت و ضرب و شتم آن بيمار رواني مواجه مي‌شد؟؟!!! ابن عباس مي‌گويد: عمر بن الخطاب با سر و صداي بسيار گفت: اين همه شهر باقي مانده و فتح نشده است، اينها بايد فتح شود! نيازي به وصيت نيست!!! حضرت رسول ص وقتي مشاهده کردند سه بار امر ايشان توسط عمر بن الخطاب بر زمين مانده فرمودند: (((قوموا عني و لا ينبغي عندي التنازع))) برخيزيد از پيش من برويد سزاوار نيست نزد من جنگ و نزاع کنيد. زماني که رسول الله ص جماعت را متفرق ساختند٬ خبر رسيد که ايشان رحلت کردند. نقل شده که ابن عباس بعد از رحلت رسول الله ص در حالتي که اشک مي ريخت باخود مي‌گفت: يوم الخميس و ما يوم الخميس!!! پنج شنبه و چه روزي بود ؟!!!! از او سؤال مي‌نمودند علت اين حالت چيست؟ مي‌گفت: در روز پنج شنبه زماني که حضرت قلم و دوات طلبيد٬عمر با جسارت تمام گفت :اين مرد هذيان مي‌گويد! همه مي‌دانند که تمام احکام الهي نازل شده بود٬ هيچ چيزي باقي نمانده بود که بيان شود٬ چرا که آيه اتمام نعمت نازل شده بود سوره مبارکه مائده آيه شريفه 5 اليوم اکملت لکم دينکم و اتممت عليکم نعمتي و رضيت لکم الاسلام دينا چه چيزي مي‌ماند که رسول الله (ص) اين‌قدر اصرار بر آن دارند؟ به اذعان همه اين امر به جز ولايت بعد خود نبوده، حضرت ص خواستند حجت را با نوشتن وصيت تمام کنند و آن فرمايشاتي که از جانب حضرت حق در مورد ولايت علي بن ابيطالب ع مي فرمودند را مجدد تصديق و تاکيد کنند. واقعا جاي بسي تعجب است که عمر بن الخطاب اين آيات را نشنيده باشد! اطيعوا الله و اطيعوا الرسول....... ويا ما آتيکم الرسول فخذوه و ما نهيکم عنه فانتهوا که اين طور گستاخانه مي‌گويد اين مرد (هذا الرجل) مگر خداوند متعال نفرموده: ما کان محمدا ابا احد من رجالکم و لکن رسول الله و خاتم النبيين سوره مبارکه احزاب آيه شريفه 40 محمد ص پدر هيچ يک از مردان شما نيست و لکن رسول الله و خاتم انبياءاست اين آيه شريفه کنايه است به اينکه هميشه بايد با احترام و ادب از ايشان ياد کرد نه اينکه به قول عمر گفت اين مرد! مگر نه اين است که خداوند متعال در سوره حجرات آيه 2 مي فرمايد: لا ترفعوا اصواتکم فوق صوت النبي چرا عمر به خود اجازه داد در محضر ايشان صداي خود را بلند کند؟ چرا عمر بن الخطاب زنان اطراف پيامبر را به زنان اطراف يوسف نبي (ع) تشبيه کرد؟ مگر نه زنان اطراف يوسف به قصد هوي و هوس گرد او جمع شدند و قصد گناه داشتن؟ مگر نه زنان اطراف يوسف همه نا‌حرم بودند و به او طمع بسته بودند؟ آنان براي زنا آمده بودند و يوسف از آنان بيزار بود و فرمود: زندان را محبوب‌تر از کنار شما بودن مي‌دانم! آن زنان همه از اشراف بودند که بويي از تقوي نبرده بودند و حال اينکه اطراف رسول الله ص حضرت فاطمه زهراء س و زنان پيامبر بودند و حتي عايشه و حفصه! چرا عمر بن الخطاب در مرتبه دوم که حضرت رسول الله ص طلب کاغذ و دوات کردند؛ مي‌گويد: بيماري بر پيامبر چيره شده و نمي‌داند چه مي‌گويد! يعني بيماري پيامبر را چنان شديد ديده که به سبب آن نعوذ بالله عقل و فهم نبوت و پيامبري حضرت را زايل کرده؟ در حال‌يکه پيامبر تاکيد مي‌فرمايند: هرچه مي‌گويم چه در حال خشنودي و چه در حال غضب، چه در حال سلامتي و چه در حال مريضي؛ جز حق و حقيقت و کلام وحي، سخني از دهان من خارج نمي‌شود. چرا عمر بن الخطاب در مقابل نص صريح رسول الله ص که امر به آوردن دوات و کاغذ٬ اجتهاد کرده و آن سخنان سخيف را بر زبان راند و گفت: حسبنا کتاب الله ... اگر امر پيامبر در اولويت باشد که هست، ترک واجب کرده و به حرام کشيده شده و چون در محضر رسول الله ص بوده کافر شده است بر فرض اينکه امر در اولويت نبوده و ارشادي بوده٬ باز هم مرتکب گناه شده٬ استدلال آوردن در مقابل فرمان رسول الله ص مبني بر اينکه قرآن ما را کافي است به معناي مقابله و مخالفت صريح با رسول الله ص است. براي کسي که در حال احتضار و مرگ است آماده کردن ابزار وصيت٬ حداقل احترامي است که براي او قائل مي‌شوند و لو اينکه آن شخص هم پيامبر الهي نباشد! عمر بن الخطاب به پيامبر خطاب کرد که هذيان مي‌گويد! اين بزرگترين کفر و توهين و الحاد نسبت به پيامبر است و با اين سخن معلوم است که حتي اين ظاهر نماي به اصطلاح صحابي٬سر سوزني ايمان به رسالت و نبوت و بعثت و پيامبري حضرت نداشته. چنانچه علماء منصف و متفکر خالي از تعصب اهل سنت نظير قاضي عياض شافعي در کتاب شفاء٬ و کرماني در شرح صحيح بخاري٬ و همچنين نووي در شرح صحيح مسلم نوشته‌اند: که گوينده اين کلام هر که بوده اصلا ايمان به رسول الله ص نداشته و از شناخت مقام و مرتبه آن حضرت عاجز بوده. چرا عمر بن صهاک با اين سرپيچي٬کلام حضرت را زير پا گذاشت؟؟!!!! عمر بن الخطاب با تمرد از فرمان حضرت بزرگ‌ترين ضربه را به هدايت بشري وارد کرد. عمربن الخطاب٬ فهم و عقل خود را از فهم و درک و شعور نبوت رسول خدا (ص) بالاتر دانسته و به گفته خود عمل کرده و از اجراي دستور پيامبر سرباز زد. او همان کسي است که بارها مي‌گفت: لولا علي لهلک العمر ---- اگر علي(ع) نبود عمر هلاک مي‌شد حال اين عمر علم خود را از علم علي بن ابيطالب ع کمتر مي‌داند٬ درحالي‌که طبق فرمايش رسول الله ص که فرمود: انا مدينة العلم و علي بابها چه شد که در آن زمان علم خود را بيشتر از علم نبوي دانست؟!!! واقعا جاي تأسف است که عمر بن صهاک با يک استدلال بچگانه و گفتن حسبنا کتاب الله--قرآن براي ما کافي‌ست به گمان خود خدمت کرده! و حال اينکه اين سخن سخيف مانند اين است که بگوييم چون کتاب‌هاي پزشکي و مهندسي موجود است ديگر نيازي به مهندس و دکتر نيست! واقعا استدلالي سخيف و غير قابل قبول براي هر عقل بي‌آلايش است. دوستان عزيز دقت کنيد اين نکته از اين روايت بسيار بسيار مهم است چرا خاخام اعظم عمر بن صهاک با هتاکي تمام مي‌گويد اين مرد (هذا الرجل) هذيان مي‌گويد! چرا نمي‌گويد پيامبر هذيان مي‌گويد؟!!!! با اين سخن مغرضانه پيداست که عمر بن الخطاب پيامبر ص را حتي در حد يک انسان معمولي و حتي کمتر از يک انسان معمولي و سالم مي‌پنداشته است! نسبت هذيان‌گويي دادن به يک فرد ذي عقل و شعور توهين محسوب مي‌شود حال اگر اين توهين به کسي باشد که مبعوث پروردگار و اشرف مخلوقات در کل کائنات به حساب مي‌آيد! در روايت ديگري آمده٬بعد از اين سخنان سخيف عمر اصحاب به رسول الله ص عرض کردند کاغذ و قلم بياوريم؟ حضرت در جواب فرمودند: بعد از اين سخن ديگر نيازي نيست! حال قضاوت با شماست که چه حکمي به عمر بن صهاک مي‌کنيد؟ اکنون به بخش ديگري از اين بيماري مي‌پردازيم تا بر همه عالميان عيان شود که ما به يک مشت رواني بيمار سر و کار داريم!!! اين روايت را بخوانيد: ابن حجر در صفحه۳۰ ٬جلد دهم کتاب فتح الباري خود مي‌نويسد : ابو طلحه زيد بن سهل در منزل خود مجلس عيش و نوشي راه انداخت و ده تن را به آن مجلس دعوت کرد که همگي شراب نوشيدند و ابوبکر بن ابي قحافه اشعاري در مرثيه کفار مشرکين و کشته شدگان کفار در جنگ بدر سرود!!!! آن ده نفر عبارتند از: ابو بکر بن ابي قحافه٬ عمر بن الخطاب٬ ابو عبيده جراح٬ ابي بن کعب٬ سهل بن بيضاء٬ ابو ايوب انصاري٬ ابو طلحه(صاحب خانه و دعوت کننده)٬ ابو دجانه سماک بن فرشه٬ ابو بکر بن شغوب و انس ابن مالک انس بن مالک که در آن زمان ۱۸ ساله بود و ساقي مجلس! بيهقي در صفحه ۲۹ جلد ۸ سنن خود از انس بن مالک نقل مي‌کند: من در آن روز از همه کوچک‌تر بودم و ساقي مجلس!!! و اينکه عمر بن خطاب در روز جنگ احد٬ زماني که شايعه شهادت رسول الله ص در بين جمعيت پراکنده شد گفت: محمد کشته شده٬به دين قبلي خود باز گرديد! زماني که اميرالمؤمنين او را مذمت مي‌کند٬ عمر مي‌گويد اين کلام را ابو بکر گفت!!!! منابعي که از کتب اهل سنت راجع به شراب خواري دو خليفه خود آورده‌اند: 1-کتاب صحيح بخاري در تفسير آيه خمر در سوره مائده ۲-صحيح مسلم در قسمت اشربه باب تحريم الخمر ۳-مسند حنبل جلد سوم ص۱۸۱و۲۲۷ ۴-ابن کثير در جلد دوم تفسير خود ص۹۳و۹۴ ۵-جلال الدين سيوطي در جلد دوم درالمنثور ص۳۲۱ ۶-تفسير طبري جلد۷.ص۲۴ البته اين گوشه‌اي بود از عوارض بيماري که من حتي از گفتن نامش هم شرم مي‌کنم !! حال شما خودتان قضاوت کنيد آيا بيان اين حقايق از کتب اهل سنت که مطالب خود را بعد از قرآن صحيح مي‌دانند دليل بر رافضي بودن ما مي‌شود؟! اگر اين‌گونه باشد بنده آن لفظ را بجان مي‌خرم و هميشه سعي خواهم کرد با شمشير تحقيق و علم و منطق و تفکر و تعقل در مقابل کساني بايستم که کفر عمر را برابر توحيد مي‌دانند. حال ببينيد چه کساني رافضي واقعي هستند؟ يا حق
14 | ملكي | Australia - Canberra | ٠٤:٠٢ - ١٠ ارديبهشت ١٣٩١ |
1
 
17
پاسخ نظر
من برخي از اثار فضل الله را به عربي خواندم و بريخ از رديه هاي سيد جعفر مرتضي عاملي را هم خواندم. انصاف اينست كه هر دو جريان تندروي مي كنند.
بي شك فضل الله شخصيت بزرگي است و از نظر فكري از ساير مراجع كمتر نيست.
اينكه ايشان شجاعت بيان برخي مطالب تاريخي را داشته و اينكه برخي از اظهاراتشان با آنچه مسلمات تشيع پنداشته ايم تعارض دارد نبايد به هو كردن و تفسيق و تجهيل و تضليل ايشان بينجامد.
علامه فضل الله بي شك يك شيعه اثناعشري معتقد و خدمتگزار اهل بيت ع بود.
برادران! اصول عقايد تشيع را با فروعات اشتباه نگيريد.
اينطور كه برخي از دوستان درباره مراجع و متفكران شيعه اظهارنظر مي كنند به نظرم اگر در زمان شيخ صدوق و شيخ مفيد بودند نيز در تجهيل و تفسيق آن بزرگواران كوتاهي نمي كردند.
خدا به ما اصناف عنايت فرمايد.
امضا: خاك پاي مولا علي و فاطمه زهرا سلام الله عليهما
15 | انصارالمهدي | Iran - Tehran | ٠٢:٥٨ - ٢٢ اسفند ١٣٩٥ |
10
 
3
پاسخ نظر
امثال فضل الله برای شهرت طلبی چیزی را انکار می کنند
که ابن تیمیه با اون ناصبی بودنش انکار نکرد
علمای دیگه سنی مثل مسعودی در اثبات الوصیه و بقیه اعتراف کرده اند،ایمه معصومین علیهم السلام،علمای شیعه هم سیره مستمره بوده شیخ مفید ،سلیم بن قیس هلالی،شیخ طوسی،شیخ طبرسی،شیخ صدوق ،سیدمرتضی علم الهدی،ابن شهرآشوب و......

بله دو ونیم میلیون دلار عربستان برای فضل الله کار خودش را کرد
16 | وحیده | Iran - Razan | ٢١:٤٥ - ٠٩ ارديبهشت ١٣٩٦ |
السلام علیکم یا اهل بیت نبوه و سلام خدمت تمام بزرگواران
فضل‌الله با این فتواها چه مطلبی را می‌خواست برساند ؟
ایا این مطلب کمکی به دین می کرد؟ و یا یک شعار اسلامی را که سوگواری بر اهل بیت هست و برای نشان دادن ظالمین در دنیا و زدن یک تلنگری به ظالمین و یاد اوری نتایج و عقوبت انها است مفید است را می خواست از صحنه خارج کند . و کم کم ظاهر اسلام را از بین برده و باظن ان هم پشت سرش از بین برود . در حالی که این محبت و غم از دست دادن اهل بیت در فطرت همه انسانها ریشه دارد زیرا به چشم خودم دیدم که در مراسم سینه زنی و هیت عاشورا چند تا مسیحی اشک میریختند و متاثر شدند . انشاللخ بتوانیم با نگه داشتن این مجالس و شعارها بطن دین را در خود تقویت کنیم
17 | حامد | Iran - Qom | ٠١:٣٦ - ١٧ مرداد ١٣٩٦ |
1
 
10
پاسخ نظر
السلام علیکم و رحمه الله
برادران مرحوم علامه در آن سخنان از حجیت عقلی و منطقی در این ماجرا سخن رانده است.
ایشان فرموده اند که عقل نمیپذیرد که علی بن ابیطالب و سایر جوانان بنی هاشم که آنجا حضور داشته اند در پستوی خانه بنشینند و سپس ناموس خود و ناموس رسول خدا را جهت دفع دق الباب بفرستد. ایشان فرموده اند که این موضوع مورد پذیرش عقل و غیرت نیست.
آن وقت شما در مقابل یک ایراد منطقی که ایشان به این موضوع وارد کرده اند از منابع و کتب و صحف نام میبرید؟!

پاسخ:
با سلام
دوست گرامی
پاسخ به این شبهه، در لینک زیر موجود می باشد:
http://www.valiasr-aj.com/persian/shownews.php?idnews=5007
گروه پاسخ به شبهات
موفق باشید
   
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها