2024 April 19 - جمعه 31 فروردين 1403
بررسی روایات مربوط به شعیب بن صالح
کد مطلب: ١٥١١٩ تاریخ انتشار: ٠٧ خرداد ١٤٠١ - ١٩:١٠ تعداد بازدید: 5394
خارج فقه الحکومه » فقه
بررسی روایات مربوط به شعیب بن صالح

(جلسه هشتاد و دوم 07 03 1401)

بسم الله الرحمن الرحیم

(جلسه هشتاد و دوم  07 03 1401)

موضوع:  بررسی روایات مربوط به شعیب بن صالح

اللهم صل علی محمدٍ وآل محمد وعجل فرجهم اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله والصلاة علی رسول الله وعلی آله آل الله لاسیما علی مولانا بقیة الله واللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله إلی یوم لقاء الله، الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذی هَدانا لِهذا وَ ما کُنَّا لِنَهْتَدِیَ لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللَّه‏، وَ أُفَوِّضُ أَمْری إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصیرٌ بِالْعِباد حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیل‏ نِعْمَ الْمَوْلى‏ وَ نِعْمَ النَّصیر

دوستان خطبه اول نهج البلاغه را با خطبه ای که در رابطه با توحید است این دو تا خطبه را به خوبی مطالعه کنند یعنی نظرم بر این است که دوستان در این ایام تعطیلی یک برنامه ریزی کنند. برنامه ریزی که قسم هم در آن باشد به خاطر ترس از کفاره قسم انجام بدهند.

 یا عهد کنند که روزه گرفتن دارد قسم 3 روز روزه بیشتر نیست. در این تابستان برنامه ریزی کنند برای کل روزشان یعنی واقعاً اگر بنده بنا باشد به خودم اجازه بدهم امر کنم به همه دوستان این امر را می کنم که هیچ روزی را بدون برنامه نباشند.

 یعنی صبح که بیدار می شوند بنویسند مثلاً ساعت 8 تا 8 و نیم صبحانه، 8 و نیم تا 11 مطالعه توحید، 9 و نیم تا 11 مطالعه فلان هر روزی هم یکی دو ساعت کارهای متفرقه بگذارند. ولی کارهای متفرقه شان همین یکی دو ساعتی که گذاشتند بیشتر نشود.

 اگر بخواهند موفق بشوند برنامه هست و اگر نه شما می بینید در سه چهار ماه تعطیلی هیچ کاری انجام نشد ولی برنامه ریزی که باشد انسان بر مبنای همین که موفق هم نمی شود مهمان می آید یا مشکل می آید عذاب وجدان می گیرد، این عذاب وجدان انسان را بیدار می کند این عذاب وجدان نعمتی است.

من امروز مثلاً نوشتم که ساعت فلان تا فلان چه کار انجام بدهم، مانع یا مشکلی پیش آمده، مریضی پیش آمده، مهمان آمده و... انجام ندادم شب که می خواهم بخوابم وقتی به دفترم نگاه می کنم می بینم این کارها انجام نشد، خیلی ناراحت می شوم همین ناراحتی اولاً خودش یک پاداشی دارد و ثانیاً این ناراحتی باعث می شود فردا، مجدتر باشم این عذاب وجدان ما را وادار می کند که فردا برنامه هایم را به خوبی انجام بدهم.

عرض کردم اگر در بنای امر باشد بنده دوستان را امر می کنم حتماً و حتماً و حتماً تمام  ایام تعطیلی پیش رو را برنامه ریزی کنند.

یکی برنامه ریزی مهم است. یکی برای چه برنامه ریزی می کنیم؟ امروز ما چه نیاز داریم؟ جامعه چه نیاز دارد؟ ما برای چه حوزه آمدیم؟ برای چه به پادگان آموزشی حضرت ولی عصر آمدیم؟

امروز حضرت ولی عصر از ما چه می خواهد؟ ما باید هم از نظر مسائل علمی کار کنیم هم در مسائل اخلاقی مان کار کنیم مثلاً یکی از کتاب های شرح حال بزرگان به عنوان نمونه در محضر لاهوتیان که مال آقای مجتهدی است مثلا روزی 2- 3 تا داستان بخوانیم بیشتر هم نه این که تا غروب بخوانیم نه، در حقیقت اتلاف وقت است.

هم چنین کتابی که مال مرحوم نخودکی است مقدمه اش را فقط بخوانیم اصل کتابش مطالب انحرافی زیاد دارد، پسرش نوشته اسم کتاب "نشان از بی نشانی ها" یا کتابی که در رابطه با زندگی علامه طباطبائی است مهر تابان کتاب خیلی خوبی است.

غرض این است که ما ببینیم که این ها در این حوزه به کجاها رسیده اند؟ چه دیده اند؟

 

یا یک کتابی در رابطه با نماز مثل "اسرار الصلاة" حضرت امام یا "سرّ الصلاة" مرحوم میرزا جواد آقای ملکی یا مرحوم شهید کتابی دارد در رابطه با نماز که یک مقداری نمازمان از این حالت تشریفاتی بیرون بیاید.

یعنی احساس کنیم که هر روز 5 دفعه داریم با خدا مناجابت می کنیم «الصلاةُ معراج المؤمن» را لمس کنیم نه این که از اول الله اکبر بگوییم السلام علیکم خیلی از کارهای که باید انجام می دادیم یادمان رفت ان شاء الله نماز بعدی!! این طوری نشود.

 امام صادق (سلام الله علیه) فرمود از نماز عبد، آن مقداری قبول هست که حضور قلب دارد. اگر یک سوم نماز شما حضور قلب دارید همین یک سومش مورد قبول است.

 فردای قیامت می گویند نماز ظهر نیم رکعتی مدام داد و فریاد بزن من که نماز ظهر نیم رکعتی نخواندم ملائکه اشتباه کردند می گوید فقط در نیم رکعتش فقط شما حضور قلب داشتید ما بقی چون حضور قلب نداشتی این جا ننوشتیم.

در آن روایت هم حضرت فرمودند چه بسا 70 سال 40 سال از عمر عبد می گذرد یک رکعت نماز قبول شده ندارد این مصیبت است!

این نماز هست که می تواند کارهای دیگر ما را هم سر و سامان دهد ملتزم باشیم اول وقت آب دستمان هست مشغول آب خوردن هستیم همین که صدای الله اکبر شنیدیم لیوان آب را کنار بگذاریم «سبحان الله والحمد لله الله اکبر» خود تقیّد به اول وقت هم روزی را زیاد می کند هم توفیقات انسان را بیشتر می کند.

یک کسی می گوید از آقای بهجت سوال کردیم مرحوم قاضی می گوید نماز اول وقت چنین و چنان است چه برکاتی دارد؟ می گوید نماز با حضور؟ می گوید نه اصلاً خود نفس اول وقت خودش یک خاصیتی دارد.

 ما دوستی داریم ایشان در مسافرت ها برف هم بیاید مثلاً بین تهران و قم باشد نماز ظهر ماشین را کنار می زند سجاده را روی برف پهن می کند نمازش را می خواند شخصی هم هست.

جالب است ایشان خودش برای من نقل می کرد می گفت آن زمان که تازه گوشی های موبایل آمده بود 3- 4 تا شرکت بود رفته بودیم کشور کره. رفته بودیم نمایندگی اش را بگیریم.

می گوید در حال صحبت کردن بودیم آن زمان این گوشی ها سود خیلی کلانی داشت آن زمان از کالاهای بزرگ بود می گفت وقت نماز شد از جلسه برای نماز بیرون آمدم، می گفت مسئول مالی به من گفت حاجی الان وقت صحبت کردن است این ها برنده بشوند خانه ما خراب می شود این همه هزینه کردیم.

گفت هر چه اصرار کرد که من را از نماز منصرف کند گفتم نماز از همه مهم تر است اصلاً کنسل بشود نمی خواهیم.

 می گفت رفتم گوشه ای مشغول نماز شدم گفت این شخص کره ای گفت چرا این آقا از جلسه بیرون رفت؟ گفتم ما یک امر واجبی داریم الان وقتش رسید ایشان برای انجام این امر واجب رفت.

 کره ای سرش را پایین انداخت گفت من نمایندگی ام را فقط به ایشان می دهم گفتند چرا؟ گفت او وقتی روی یک امر دینی این قدر مقیّد است قطعاً روی امر دنیوی هم مقیّد است. فردا در حق شرکت ما خیانت نمی کند تمام این شرکت ها را جواب منفی داد و نمایندگی انحصاری اش را در اختیار ایشان قرار داد.

 بعضی وقت ها نماز اول وقت «اولُها رضوان و آخرُها غفران» یعنی مشخص است نماز آخر وقت یک کوتاهی است که غفران دارد.

 ابو بصیر می گوید من خدمت ام حمیده رسیدم همسر مطهره امام صادق (سلام الله علیه) بعد از شهادت حضرت گریه کردم او هم گریه کرد بعد گفت ابو بصیر نبودی آخرین لحظه حضرت چشمش را باز کرد و فرمود تمام اقوام من را جمع کنید

تمام اقوال و خویشاوندان را جمع کردیم حضرت فرمود:

«إِنَّ شَفَاعَتَنَا لَا تَنَالُ مُسْتَخِفّاً بِالصَّلَاة»

من لا یحضره الفقیه؛ نویسنده: ابن بابویه، محمد بن على، ناشر: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم مصحح: غفاری، علی اکبر، ج1، ص206، باب فرض الصلاة

این آخرین جمله آقا امام صادق (سلام الله علیه) است. ولذا از من به شما وصیت اگر می خواهید در کارهای دنیوی تان موفق بشوید کارهای تان رو براه بشود نماز اول وقت را مقیّد باشید ولو لقلقله زبان هم هست، حداقل این لقلقه زبان اول وقت باشد به ساعت 2 تا 5 نرود که به قول آقای بهجت هر چه ما در نمازهای مان تأخیر داشته باشیم خدا هم در کارهای زندگی مان مسائل و موفقیت هایمان را به تأخیر می اندازد.

فلان کار را ما می خواهیم انجام بدهیم خدا توفیقش را سلب می کند، بنا بود 2 روزه انجام بدهیم 20 روز طول می کشد فلان چیز را می خواستیم تهیه کنیم 2 روزه می خواستیم 10 روز دیگر انجام می شود یعنی تأخیر در نماز، تأخیر در مسائل زندگی انسان است.

آغاز بحث...

بحث مان در رابطه با این بود که آیا قضیه تأسیس حکومت اسلامی قبل از حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) مشروعیت دارد یا ندارد؟ حدیث:

«کُلُّ رَایَةٍ تُرْفَعُ قَبْلَ قِیَامِ الْقَائِمِ فَصَاحِبُهَا طَاغُوت‏»

الکافی (ط - الإسلامیة)؛ نویسنده: کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اکبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الکتب الاسلامیة، ج8، ص295

را آوردیم عرض کردیم بحث سندی نمی کنیم، چون از نظر سند متعدد است و روایت مستفیض است نیازی نیست و رجل کذابی هم ما ندیدیم علی ابن ابی حمزه بطائنی و ... نظرمان بر این است که علی ابن ابی حمزه بطائنی روایاتش قابل عمل است.

و فرمایش آقای خویی را هم ما در این جا قبول نداریم. چون کل رواتی که دارای 2 مرحله از زندگی بودند مرحله استقامت، مرحله انحراف مثل علی ابن حمزه بطائنی، در دوران استقامت این روایت را نقل کردند و بعد از این که منحرف شدند روات، از این ها اعراض کردند.

 آقای شبیری مثال می زدند می گفتند مسعود رجوی در دوران انقلاب محبوبیت داشت همه قبولش داشتند حتی انقلابیون هم همین طور، ولی همین که از نظام پایش را کج گذاشت دیگر همه ارتباط شان را قطع کردند.

 علی ابن ابی حمزه بطائنی هم جزء بنیانگذاران مذهب واقفیه است که از فاسدترین مذاهب شیعی است، وقتی که بعد از شهادت امام کاظم سلام الله علیه به غیبت و حیات ایشان معتقد شد در برابر امام رضا (سلام الله علیه) ایستاد همه شیعیان از این ها رویگردان شدند یعنی این ها مطرود جامعه شدند.

حتی به طوری که از امام جواد سوال می کنند آیا ما می توانیم به واقفی ها زکات بدهیم؟ فرمود خیر

«أَنَّهُمْ کُفَّارٌ مُشْرِکُون‏»

الحر العاملی، محمد بن الحسن، متوفای 1104ق، وسائل الشیعه الی تفصیل مسائل الشریعه، ج9، صص228-229، تحقیق مؤسسة آل البیت علیهم السلام لإحیاء التراث، ناشر : مؤسسة آل البیت علیهم السلام لإحیاء التراث – قم، چاپ دوم، 1414هـ

لذا ما از علی ابن ابی حمزه بطائنی روایات زیادی داریم، حالا زیاد ابن مروان قندی روایت خیلی زیادی ندارد. این ها هر چه روایت دارند در دوران استقامت بوده این ها نماینده ویژه امام کاظم بودند و تأییداتی هم از آقا امام کاظم داشتند.

من وقتی زندگی این ها را می خوانم به خدا پناه می برم که عاقبتم را ختم به خیر کند این ها به یک جایی می رسند که مورد تأیید امام عصر و زمان شان می شوند ولی مثل بلعم باعورا مسائل مالی که پیش می آید

(وَلَوْ شِئْنَا لَرَفَعْنَاهُ بِهَا وَلَکِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَاتَّبَعَ هَوَاهُ فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ الْکَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَیهِ یلْهَثْ أَوْ تَتْرُکْهُ یلْهَثْ ذَلِکَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنَا فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ یتَفَکَّرُونَ)

و اگر می‌خواستیم، (مقام) او را با این آیات (و علوم و دانشها) بالا می‌بردیم؛ (اما اجبار، بر خلاف سنت ماست؛ پس او را به حال خود رها کردیم) و او به پستی گرایید، و از هوای نفس پیروی کرد! مثل او همچون سگ (هار) است که اگر به او حمله کنی، دهانش را باز، و زبانش را برون می‌آورد، و اگر او را به حال خود واگذاری، باز همین کار را می‌کند؛ (گویی چنان تشنه دنیاپرستی است که هرگز سیراب نمی‌شود! (این مثل گروهی است که آیات ما را تکذیب کردند؛ این داستانها را (برای آنها) بازگو کن، شاید بیندیشند (و بیدار شوند)!

سوره اعراف (7): آیه 176

یعنی تندترین آیه قرآن آیه بلعم باعورا است. بارها گفتم یک سالی که خصوصی خدمت آقای بهجت بودیم می فرمود هر وقت برای فرج حضرت ولی عصر دعا می کنید برای فرج خودتان هم دعا کنید.

 لذا از خدای عالم ما بخواهیم که عاقبت مان را ختم به خیر کند و الان هم در جامعه، انحرافات خیلی زیاد است.

ما یک وظیفه ای داریم مدیران حوزه و مسئولین قضائی هم یک وظیفه دیگری دارند ما نمی توانیم در وظائف آن ها دخالت کنیم به عنوان مثال در مورد همین کتاب انحرافی تاریخ اسلام ما با توجه به اطلاعات و سیطره ای که داریم ایشان می گفت کمک کنید ما این کتاب را اصلاح کنیم گفتم حاج آقا به نظر من این کتاب اصلاح شدنی نیست باید شخم زده بشود.

این ها از اول تا آخر عمدتاً سراغ کتب اهل سنت رفتند، تاریخ ائمه را ما از کتب اهل سنت بگیریم کسانی که با تمام توان اهل بیت را منزوی کردند شهید کردند این همه مهجوریت و ... آن وقت برویم از آن ها بگیریم؟ اصلاً‌ این معنا ندارد مگر ما روایات و کتاب کم داریم خصال شیخ صدوق و امالی شیخ صدوق و ... در لا به لای روایات تاریخ ائمه را مطرح کردند.

من به ایشان گفتم همان اول کتاب آمده تمام حوادث شب میلاد حضرت رسول اکرم را منکر شده و گفته همه دروغ و ساختگی است کعب الأحبارها درست کردند، هم در چاپ اول و هم در چاپ دوم؛ در چاپ دوم کلمه کعب الأحبار را حذف کردند و مابقی همان است.

حال آن که روایت صحیح مرحوم شیخ صدوق دارد تمام اتفاقاتی که شب میلاد افتاده خشک شدن دریای ساوه، کاخ کسریٰ تمام این ها در روایت امام صادق هست.

چرا ما روایت امام صادق را کنار بگذاریم و از روایات باطل اهل سنت نقل کنیم؟

 می گوید امام حسن مجتبی خلافت را به معاویه واگذار کرد خلافت انتخابی است یا انتصابی است. در هر دو صورت این عبارت غلط است.

اگر خلافت را انتخابی می دانی مردم امام حسن را انتخاب کردند، امام حسن حق ندارد چیزی که مردم به او دادند به دیگری واگذار کند.

اگر خلافت انتخابی هم باشد آقا امام مجتبی نمی تواند خلافت را وگذار کند، انتصابی هم باشد مثل نبوت می شود آیا نبوت قابل واگذاری است؟

مصادری هم که دادند به دقت دیدم هیچ کدام از این مصادر، واژه و کلمه خلافت را ندارد. و لذا باید اطلاعات مان خوب باشد و هم در این طور قضایا یک مقداری حساسیت داشته باشیم. یعنی هر کس، هر قدر بر ولایت حساس و غیور باشد اهل بیت هم به همان اندازه به او عنایت می کنند حتی در مسائل دنیوی، در مسائل مالی.

 در رابطه با بحث درسی رسیدیم به روایاتی که نسبت به شعیب ابن صالح است. روایات متعدد است که الفِتَن ابو نعیم اصفهانی ایشان روایتی می آورد که:

«یخرج بالری رجل ربعة أسمر مولى لبنی تمیم، کوسج یقال له: شعیب بن صالح، فی أربعة آلاف، ثیابهم بیض، و رایاتهم سود، یکون مقدّمة للمهدی لا یلقاه أحد إلّا فلّه.»

نام کتاب: التشریف بالمنن فی التعریف بالفتن‏؛ نویسنده: ابن طاووس، على بن موسى‏ (تاریخ وفات مؤلف: 664 ق‏)، محقق / مصحح: مؤسسة صاحب الأمر؛ اصفهان: گلبهار، ناشر: مؤسسة صاحب الأمر( عجل الله تعالى فرجه الشریف)، قم: 1416 ق، ص119

از منطقه ری که همان تهران هست رجلی است که یک مقداری گندم گون و کوسه است،

در معجم احادیث مهدی از عمار یاسر نقل می کند:

«الْمَهْدِیُّ عَلَى لِوَائِهِ شُعَیْبُ بْنُ صَالِح‏»

یکی از پرچمداران و صاحب لواء و کسی در قیام حضرت مهدی پیشگام است شعیب ابن صالح است.

الغیبة (للطوسی)/ کتاب الغیبة للحجة؛ نویسنده: طوسى، محمد بن الحسن، ناشر: دار المعارف الإسلامیة، محقق/ مصحح: تهرانى، عباد الله و ناصح، على احمد، ص464

در جای دیگر معجم احادیث مهدی آمده است:

«تحرّکت عساکر خراسان‏»

لشکرهای خراسان حرکت می کنند

«و تبع شعیب بن صالح التیمی من بطن الطالقان‏»

آن جا از ری داشت این جا طالقان آمد. شاید بگوییم طالقان و ری یک منطقه ای بود خیلی زیاد با همدیگر تفاوتی ندارد

«و بویع لسعید السوسی بخوزستان‏»

باز در معجم احادیث مهدی، جلد 3، حدیث 620

«ذا خرجت الرایات السود من السفیانی، التی فیها شعیب بن صالح تمنى الناس المهدی فیطلبونه»

آن وقتی که پرچم های سیاه از ناحیه سفیانی آغاز می شود.

«التی فیها شعیب بن صالح»

به تفاوت هایی که در عبارت ها بود دقت کنید. یعنی کاملاً نشان می دهد قضایای شعیب ابن صالح در هر روایتی با یک سلیقه خاصی است. یکی از ری می گوید، یکی از طالقان می گوید. یکی پرچم های سیاه سفیانی می گوید که در درون آن ها شعیب ابن صالح است.

«تمنى الناس المهدی فیطلبونه فیخرج من مکة ومعه رایة رسول الله صلى الله علیه وسلم...»

کتاب: معجم أحادیث الإمام المهدی (علیه السلام )؛ نویسنده: الشیخ علی الکورانی العاملی ( وفات: معاصر)، تحقیق: إشراف: الشیخ علی الکورانی العاملی ناشر: مؤسسة المعارف الإسلامیة – قم:1411، ج3، ص76»

ما خواستیم این ها را فقط بیاوریم هدف مان این بود که دوستان در نظر داشته باشند امثال شعیب ابن صالح که یک کسی از رشت می آید، یک کسی از قزوین می آید و یک کسی از مشهد می‌ آید این ها اولاً‌ روایات آحاد است و ثانیاً با یکدیگر به قدری در تزاحم هستند انسان نمی تواند به این ها اطمینان حاصل کند.

یعنی بنده نتوانستم  حتی 5 درصد اطمینان حاصل کنم که این روایات از معصوم صادر شده

پرسش:

استاد با توجه به این که روایات اساسا از منابع اهل سنت است و مورد قبول شیعه نیست ما هیچ وقت نمی توانیم بگوییم روایات عام را به روایات شعیب قید بزنیم

پاسخ:

ما نخواستیم قید بزنیم من فقط خواستم بیاورم که این هم هست، بعضی ها به این قید زده اند بنده عرض کردم برای من اطمینان حاصل نشد.

 البته بحث تشرفات خدمت امام عصر ارواحنا فداه جداست.

خدا آقای شاه آبادی را بیامرزد که ما 8 سال خدمت ایشان بودیم فرزند بزرگ استاد امام (رضوان الله تعالی علیهم) ایشان شاید 200 بار این قضیه را برای ما نقل کرد به مناسب های مختلف می گفت مقدس اردبیلی سر درس می گفت حکم الهی این است بروید طبقش روایت پیدا کنید همه می فهمیدند که مستقیم این ها را از حضرت گرفته است.

کسی خدمت مرحوم سید بحر العلوم می رسد می گوید:

«من الدعی الرؤیة فکذبوا فکذبوه»

چطوری است؟ می گوید بله روایت درست است می گوید من به قدری خدمت حضرت رسیدم به تُنِ صدای حضرت هم آشنا هستم. اگر پشت دیوار هم صدای حضرت را بشنوم می فهمم که چه بوده؟

پرسش:

با این که ملاقات حضرت امام زمان فقط مربوط به خواص است ... منِ نوعی بخواهم با امام زمان ارتباط بر قرار کنم هیچ راهی برای من نیست فقط به خواص مربوط می شود.

پاسخ:

نه این طوری نیست در تبریز کسی خادم مدرسه هست به یک مرحله ای می رسد که حضرت او را جزء آن اوتاد و ابدال که 10- 12 نفر هستند قرار می دهد در توقیع شیخ مفید است

«وَ لَوْ أَنَّ أَشْیَاعَنَا وَفَّقَهُمْ اللَّهُ لِطَاعَتِهِ عَلَى اجْتِمَاعٍ مِنَ الْقُلُوبِ فِی الْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ اِلیْنا»

تا آن جا که این ها را از زیارت ما محروم نمی کند

«إِلَّا مَا یَتَّصِلُ بِنَا مِمَّا نَکْرَهُه‏»

از آقای مصباح (رضوان الله تعالی علیه) یک کلیپی بود ما آن روز استوری کردیم دیدیم در عرض 3- 4 ساعت 400- 500 نفر دیدند. آخر عمر آقای مصباح (رضوان الله تعالی علیه) است می گویند ما چه کار کنیم که خطورات قلبی مان کنار برود؟ ایشان می گوید به یاد امام زمان باشید من به جز یاد امام زمان بودن چیز دیگری بلد نیستم.

همواره احساس کنید در محضر امام زمان هستید این حالت برای تان ملکه بشود دیگر تمام خطورات قلبی تان بر طرف می شود.

 بنده می توانم تضمین کنم قسم هم بخورم اگر کسی 40 روز مراقب باشد هم اعمال قلبی هم اعمال قالبی چه بسا انسان به یک فردی حسد و بخل دارد یا به یک کسی با نظر تحقیر نگاه می کند همین قلب ما خانه شیطان می شود.

«الْقَلْبُ حَرَمُ اللَّهِ فَلَا تُسْکِنْ حَرَمَ اللَّهِ غَیْرَ اللَّه‏»

بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بیروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحیاء التراث العربی، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج67، ص25

وقتی قلب، مرکز شیطان شد دیگر خدا در آن جا نمی آید 40 روز

«مَنْ أَخْلَصَ لِلَّهِ أَرْبَعِینَ یَوْماً فَجَّرَ اللَّهُ یَنَابِیعَ الْحِکْمَةِ مِنْ قَلْبِهِ عَلَى لِسَانِهِ.»

بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بیروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحیاء التراث العربی، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج67، ص249

چهل روز و بیشتر از چهل روز نه. یا قضیه قفل ساز که آن خانم آمده بود قفل را بفروشد هر کدام از قفل سازها گفته بودند یکی دو درهم بیشتر نمی ارزد آن خانم پیش این قفل ساز آمد این قفل ساز 12 درهم قفلش را خرید فرد گفت قضیه اش چه است؟ گفت من دیدم این بنده خدا نیاز دارد خواستم یک کمکی کنم مشکل زندگی اش بر طرف بشود.

 بعد می گوید حضرت آن جا می آید یا آن کسی که پالان اسب و الاغ می دوزد. ببینید صداقت در همه جا هست این طوری نیست. این ها به اندازه گنجایش خودشان از حضرت استفاده می کنند خواص هم با گنجایش خودشان استفاده می کنند. ولی رسیدن به حضرت راحت است همین روایت است:

«وَ لَوْ أَنَّ أَشْیَاعَنَا وَفَّقَهُمْ اللَّهُ لِطَاعَتِهِ عَلَى اجْتِمَاعٍ مِنَ الْقُلُوبِ فِی الْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ عَلَیْهِمْ لَمَا تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الْیُمْنُ بِلِقَائِنَا وَ لَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ السَّعَادَةُ بِمُشَاهَدَتِنَا عَلَى حَقِّ الْمَعْرِفَةِ وَ صِدْقِهَا مِنْهُمْ بِنَا فَمَا یَحْبِسُنَا عَنْهُمْ إِلَّا مَا یَتَّصِلُ بِنَا مِمَّا نَکْرَهُه‏»

الإحتجاج علی أهل اللجاج؛ نویسنده: طبرسی، احمد بن علی، ناشر: نشر مرتضی، محقق / مصحح: خرسان، محمد باقر،ج2، ص499

اگر شیعیان ما به عهدشان وفا می کردند و گناهی که از آن ها سر می زند و ما کراهت داریم اگر این نبود خدای عالم سعادت مشاهده ما را از این ها سلب نمی کرد.

مشکل ما این است که هم خدا را می خواهیم هم خرما را می خواهیم!! این امکان پذیر نیست.

والسلام علیکم ورحمة الله و برکاته



Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها