2024 March 29 - جمعه 10 فروردين 1403
دفاع کورکورانه از طلحه، زبیر و عائشه علیه امیر المومنین علی علیه السلام
کد مطلب: ١٥٠٧٢ تاریخ انتشار: ٢٠ دي ١٤٠٠ - ١٨:٠٢ تعداد بازدید: 1042
خارج فقه الحکومه » فقه
دفاع کورکورانه از طلحه، زبیر و عائشه علیه امیر المومنین علی علیه السلام

(جلسه چهل و سوم 20 10 1400)

 
 
 
 
 
 
 بسم الله الرحمن الرحیم
 

(جلسه چهل و سوم  20 10 1400)

موضوع:  دفاع کورکورانه از طلحه، زبیر و عائشه علیه امیر المومنین علی علیه السلام  

اللهم صل علی محمدٍ وآل محمد وعجل فرجهم اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله والصلاة علی رسول الله وعلی آله آل الله لاسیما علی مولانا بقیة الله واللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله إلی یوم لقاء الله، وَ أُفَوِّضُ أَمْری إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصیرٌ بِالْعِباد حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیل‏ نِعْمَ الْمَوْلى‏ وَ نِعْمَ النَّصیر

پرسش:

نظر شما درباره کتاب های عبد الفتاح عبد المقصود چیست؟

پاسخ:

هرچه است سنی است، ما که نمی توانیم حرف هایی که ایشان در آن جا زده بی چون و چرا قبول کنیم، قطعا با نگاه سنی این کتاب را نوشته، ولی از آن طرف هم آدم منصفی است در بخشی از موارد انصاف را رعایت کرده است همین اندازه برای ما جای شکرش هست.

و گرنه ما نمی توانیم تمام حرف هایشان را قبول کنیم و آن چه را که می گوید به عنوان یک نظر شیعه بپذیریم آن باشد یا محمود ابو ریّه باشد، این ها هرچه است تفکر، تفکر سنی است. معتقد به خلافت و امامت حضرت امیر نیستند ولی از آن طرف هم نسبت به کارهایی که انجام شده منصفانه برخورد می کنند.

مخصوصا عبدالفتاح عبدالمقصود نسبت به حضرت زهرا خیلی حماسی برخورد کرده، خیلی زیبا وارد شده است. می گوید آیا به زبان های مردم قفل زدند آن چه را که بر در خانه حضرت زهرا اتفاق افتاد ناله های زهرا بلند شد و لرزه به اندام همه انداخت چرا این ها را مردم بازگو نمی کنند؟

خلیفه وقتی می آید چنین و چنان است:

«وفی البیت فاطمة»

می گوید:

«وإن»

این کمتر چیزی است که این ها می خواستند انجام بدهند. این ها را خیلی خوب حماسی مطرح کرده است. حالا شاید هم شیعه شده ولی نتوانسته ابراز کند شاید در موقعیتی نبوده که تشیع خودش را اظهار کند مجبور بوده بعضی چیزها را درباره خلفا مطرح کند.

پرسش:

ایشان مصری است؟

پاسخ:

بله مصری است.

پرسش:

استاد! ‌کسب درامد از راه استخاره، فال معتبر و دعا نویسی صحیح است یانه؟

پاسخ:

اگر استخاره صحیح باشد، بله. فال را من عقیده ندارم. دعای صحیحی که از ائمه وارد شده اشکالی ندارد. ما در رابطه با فال روایاتی در نهی تفأل داریم.

پرسش:

سلام استاد! اگر روایتی ازطرف تابعین منقطع باشد یعنی تابعین حدیثی نقل بکنند که خودشان شاهد ماجرا نبودند، ایا مورد انکار است؟ مانند هجوم به خانه حضرت زهرا که عبدالله بن عون نقل کرده ولی شاهد ماجرا نبوده است.

پاسخ:

در قضیه هجوم ما روایاتی داریم که عبدالله ابن عون هم در آن جا نیست و اضافه این اقایان هم مرسل صحابه و مرسل تابعین را حجت می دانند؛ یعنی هم مرسل تابعی حجت است و هم مرسل صحابی حجت است.

مرسل اتباع تابعین را هم آقایان حجت می دانند. طبق همان روایتی که درست کرده اند:

«خَیْرُ الْقٌرُونِ قَرْنِى، ثُمَّ الَّذِینَ یَلُونَهُمْ، ثُمَّ الَّذِینَ یَلُونَهُمْ»

شرح صحیح البخاری؛ اسم المؤلف: أبو الحسن علی بن خلف بن عبد الملک بن بطال البکری القرطبی الوفاة: 449هـ، دار النشر: مکتبة الرشد - السعودیة / الریاض - 1423هـ - 2003م ، الطبعة: الثانیة، تحقیق : أبو تمیم یاسر بن إبراهیم، ج 6ص 155

یعنی عصر صحابه، عصر تابعین، عصر اتباع تابعین همه حجت است. ما قضیه عبدالله ابن عون را مفصل جواب دادیم دوستان به سایت تحقیقاتی حضرت ولی عصر مراجعه کنند در آن جا است. و اضافه در یک سند عبدالله ابن عون است در سندهای دیگر اصلا عبدالله ابن عون نیست.

پرسش:

استاد! اگر وقت هست لطفا در مورد اعتبار حدیث وصیّت توضیحی بیان بفرمایید

پاسخ:

حدیث وصیت اولا چند تا راوی مجهول دارد. صدر و ذیل حدیث وصیت باهم تناقض دارد، و مضمون حدیث وصیت هم این است که بعد از این که حضرت مهدی (ارواحنا فداه) می آید حکومت می کند از دنیا می رود آن دوازده مهدی می آیند، هنوز حضرت مهدی نیامده حکومت هم نکرده هنوز هم خدای عالم صلاح ندیده پیش خودش ببرد این آقا (احمد بصری) چه غلطی دارد می کند؟!

حدیث وصیت به ضرر این ها است، ولی یک سری احمق جمع شده اند و این حرف ها را می زنند.

 به قول یکی از اقایان می گفت این ها هم خودشان به احمد الحسن عقیده ندارند ولی برای ریاست طلبی و پول های کلانی که برایشان می آید این کارها را می کنند.  البته آن قدر پول های کلان هم برایشان نمی آید ولی از حقوق ما طلبه ها خیلی بیشتر است.

پرسش:

استاد! اگر راوی مجهول باشد ولی شاگردانش توثیق داشته باشند چگونه می توان راوی مجهول را توثیق کرد؟

پاسخ:

یکی از چیزهایی که هم شیعه و هم سنی دارد، این است که روایت افراد موثق، کثرت روایت موثقین دلیل بر وثاقت است. این هم قاعده رجالی است کثرت، نه فقط یک مورد یا دو مورد اصلا یک مرتبه شش تا هفت تا از افراد ثقه از یک راوی مجهول نقل روایت می کنند.

 البته سنی ها می گویند اگر دو نفر ثقه از راوی مجهول روایت کنند از مستور بودن بیرون می آید ولی ما دو نفر را قبول نداریم یعنی طوری باشد که مشخص بشود مثلا پنج نفر شش نفر از موثقین نقل کنند برای انسان اطمینان عقلائی بیاید که افراد موثق به این اقا اعتماد داشتند. این دلیل بر وثاقت راوی است.

پرسش:

باید چندین روایت باشد.

پاسخ:

در یک روایت که فایده ای ندارد یک روایت می شود بله حداقل چند موردی از او نقل کرده باشند یک روایت یک ثقه می شود. آن راوی آخر برای ما ملاک است.

پرسش:

درباره بالا بردن دست یا نبردن آن در وقت استغاثه به معصومین (علیهم السلام) و اینکه وقتی یا زهرا می گویید دست ها را بالا نبرید فقط یا الله که می گویید دست ها را بالا ببرید ، توضیحی بفرمایید.

پاسخ:

هیچ اشکالی ندارد. کسانی که می گویند وقتی مثلا یا زهرا  می گویید دستها را بالا نبرید، کاملا و صد در صد اشتباه است، صد در صد غلط است. این ها ائمه را نشناختند، این ها باید بروند امام شناسی یاد بگیرند.

پرسش:

در قرآن داریم:

(وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى فَادْعُوهُ بِهَا)

و برای خدا، نامهای نیک است؛ خدا را به آن (نامها) بخوانید!

سوره اعراف (7): آیه 180

«نَحْنُ وَ اللَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى»

الکافی (ط - الإسلامیة)؛ نویسنده: کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، ناشر: دار الکتب الإسلامیة، محقق/ مصحح: غفارى على اکبر و آخوندى، محمد، ج‏1، ص144

روایت صد در صد صحیح و در کتاب کافی است. می گوید والله اسماء حسنای الهی ما هستیم. اصلا اولین ظهور ذات اقدس ربوبی این بزرگواران هستند. ذات اقدس که اصلا ظهوری ندارد انجا لا اسم لا رسم است.

«یَا مَنْ لَا یَعْلَمُ مَا هُوَ إِلَّا هُو»

إقبال الأعمال (ط - القدیمة)؛ ابن طاووس، على بن موسى، محقق/ مصحح: ندارد ناشر: دار الکتب الإسلامیه، ج1، ص343

«یَا مَنْ لَا یَعْلَمُ کَیْفَ هُوَ إِلَّا هُو»

بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بیروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحیاء التراث العربی، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج88، ص189

آن جا دیگر فوق اطلاق است. فوق اطلاق قابل تصور نیست کسی اگر بخواهد تصور کند این خدا نیست تصور ذهنی خودش است.

«کلّما میّزتموه بأوهامکم فی أدقّ معانیه مخلوق مصنوع مثلکم مردود إلیکم‏»

بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بیروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحیاء التراث العربی، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج110، ص104

آن که ما می توانیم در دعاهایمان و نمازهایمان مورد توجه قرار بدهیم اسماء الهی و جلو اتمّ الهی است، جلوه اتمّ هم:

«اول ما خلق اللّه نوری»

تفسیر القمی؛ قمى، على بن ابراهیم، محقق/ مصحح: : موسوى جزائرى، طیّب‏، ناشر: دار الکتاب، ج1، ص17

«نَحْنُ وَ اللَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى»

الکافی (ط - الإسلامیة)؛ نویسنده: کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، ناشر: دار الکتب الإسلامیة، محقق/ مصحح: غفارى على اکبر و آخوندى، محمد، ج‏1، ص144

«إِرَادَةُ الرَّبِّ فِی مَقَادِیرِ أُمُورِهِ تَهْبِطُ إِلَیْکُمْ وَ تَصْدُرُ مِنْ بُیُوتِکُم‏»

الکافی (ط - الإسلامیة)، نویسنده: کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اکبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الکتب الاسلامیة، ج4، ص577، بَابُ زِیَارَةِ قَبْرِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ (علیه السلام)، ح2

«السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا حُجَّةَ اللَّهِ وَ دَلِیلَ إِرَادَتِه‏»

الإحتجاج علی أهل اللجاج؛ نویسنده: طبرسی، احمد بن علی، ناشر: نشر مرتضی، محقق / مصحح: خرسان، محمد باقر،ج2، ص493

یکی از مشکلات اساسی ما این است که امام شناسی برای ما خوب ترسیم نشده است. احادیثی که در رابطه با جایگاه ائمه (علیهم السلام) است خوب مورد مطالعه قرار نگرفته است.

یک تعبیری امام در کتاب «مصباح الهدایة» صفحه 57 از مرحوم محمد رضا قمشه ای دارد، اگر این یک عبارت برای ما حل بشود همه چیز حل است می گوید:

«فالحقیقة المحمّدیّة هی الَّتی تجلَّت فی صورة العالم والعالم من الذرّة إلى الدرّة ظهورها وتجلَّیها»

مصباح الهدایة إلى الخلافة والولایة؛ مؤلف: امام خمینى- تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى، ص57

اولین تجلی ذات حق از توجه ذات به ذات جلوه ای محمد و ال محمد به وجود آمده و خدای عالم به برکت این ها:

«نَحْنُ صَنَائِعُ رَبِّنَا وَ الْخَلْقُ بَعْدُ صَنَائِعُنَا»

الغیبة (للطوسی)/ کتاب الغیبة للحجة؛ نویسنده: طوسى، محمد بن الحسن، ناشر: دار المعارف الإسلامیة، محقق/ مصحح: تهرانى، عباد الله و ناصح، على احمد، ص285

ابن ابی الحدید می گوید معاویه خلقتش هیچ فلسفه ای نداشت غیر از این که باعث شد امیر المؤمنین پرده از روی یک اسراری برداشت و فرمود:

«فإنا صنائع ربنا، والناس بعد صنائع لنا»

شرح نهج البلاغة؛ اسم المؤلف: أبو حامد عز الدین بن هبة الله بن محمد بن محمد بن أبی الحدید المدائنی الوفاة: 655 هـ، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت / لبنان - 1418هـ - 1998م، الطبعة: الأولى، تحقیق: محمد عبد الکریم النمری، ج15، ص112

در توقیع حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) هم است:

«نَحْنُ صَنَائِعُ رَبِّنَا وَ الْخَلْقُ بَعْدُ صَنَائِعُ لنَا»

اگر قضیه اهل بیت (علیهم السلام) این است ما باید یک مقدار در امام شناسی مان تجدید نظر کنیم. تمام آن بندگان خدا، اولیائی که به یک مقامات بالایی رسیده اند و به تشرفات رسیده اند و چشم برزخیه باز کرده اند و خدای عالم:

«عبدی أطعنی أجعلک مثلی»

نام کتاب: مشارق أنوار الیقین فی أسرار أمیر المؤمنین علیه السلام‏؛ نویسنده: حافظ برسى، رجب بن محمد (تاریخ وفات مؤلف: 813 ق‏)، محقق / مصحح: عاشور، على‏، ناشر: أعلمی‏، مکان چاپ: بیروت‏: 1422 ق‏، ص104

بوده اند، نود درصد این ها بلکه نود و نه درصدشان از راه معرفت رسیده اند. یک درصد و یا پنج درصدشان از راه ریاضت و ختومات رسیده اند. مهم معرفت است از امام حسین سوال می کنند:

«فَمَا مَعْرِفَةُ اللَّهِ؟»

می فرماید:

 «مَعْرِفَةُ أَهْلِ کُلِّ زَمَانٍ إِمَامَهُمُ الَّذِی یَجِبُ عَلَیْهِمْ طَاعَتُه‏»

علل الشرائع؛ ابن بابویه، محمد بن على، محقق / مصحح: ندارد، ناشر: کتاب فروشى داورى، ج1، ص9

«مَنْ أَرَادَ اللَّهَ بَدَأَ بِکُمْ بِکُم‏»

الکافی (ط - الإسلامیة)؛ نویسنده: کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، ناشر: دار الکتب الإسلامیة، محقق/ مصحح: غفارى على اکبر و آخوندى، محمد، ج‏4 ؛ ص576

«بِکُمْ فَتَحَ اللَّهُ وَ بِکُمْ یَخْتِمُ اللَّه‏»

الکافی (ط - الإسلامیة)، نویسنده: کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اکبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الکتب الاسلامیة، ج4، ص576،  بَابُ زِیَارَةِ قَبْرِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ (علیه السلام)، ح2

«بِکُمْ یُنَزِّلُ الْغَیْثَ وَ بِکُمْ یُمْسِکُ السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ‏ إِلَّا بِإِذْنِهِ وَ بِکُمْ یُنَفِّسُ الْهَمَّ وَ یَکْشِفُ الضُّر بِکُمْ فَتَحَ اللَّهُ، وَ بِکُمْ یَخْتِمُ اللَّه‏»

المزار الکبیر (لابن المشهدی)؛ نویسنده: ابن مشهدى، محمد بن جعفر، ناشر: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، محقق/ مصحح: قیومى اصفهانى، ص532

اگر این ها است دیگر چه فرقی می کند من یا الله بگویم، یا یا زهرا بگویم. امام یک تعبیری دارد که اسم اعظم الهی تابع انوار محمدیه هستند دیگر از این بهتر ؟! ما که از امام عارف‌ تر متدین تر و فاضل تر نداریم!

شما به کتاب «مصباح الهدایة» امام مراجعه کنید؛ یعنی این ها معتقد هستند اولین ظهور حق، سلسله جلیله محمدین هستند و بعد عالم اسماء به برکت سلسله جلیله محمدین بعد عالم عقل که همان ملائکه، جبرائیل، میکائیل و اسرافیل و امثال این ها به برکت این ها به وجود آمدند.

آغاز بحث...

بحث ما در رابطه با عبارت هایی بود که اقایان در رابطه با مقام حاکم اسلامی آورده اند، حاکم اسلامی در حدی است که ما نمی توانیم نسبت به حاکم اسلامی اعتراض کنیم و اگر ظلمی هم در حق ما کردند از خدای عالم کمک بگیریم.

در صحیح بخاری در رابطه با همین قضیه ی انصار که ما دیروز عرض کردیم و نیمه کاره ماند بابی دارد:

«بَاب قَوْلِ النبی صلى الله علیه وسلم لِلْأَنْصَارِ اصْبِرُوا حتى تَلْقَوْنِی على الْحَوْضِ»

«أَنَسِ بن مَالِکٍ عن أُسَیْدِ بن حُضَیْرٍ رضی الله عَنْهُمْ»

انس ابن مالک از اسید ابن حضیر

 «أَنَّ رَجُلًا من الْأَنْصَارِ قال یا رَسُولَ اللَّهِ ألا تَسْتَعْمِلُنِی کما اسْتَعْمَلْتَ فُلَانًا»

یک مسئولیتی هم به ما بده، حاکم یک شهری یا روستایی و یا یک منطقه ای را به ما بده

حضرت فرمود:

 «سَتَلْقَوْنَ بَعْدِی أُثْرَةً»

«اثرة» یعنی حوادث ناگوار و دردناکی بعد از من به شما خواهد رسید

 «فَاصْبِرُوا حتى تَلْقَوْنِی على الْحَوْضِ»

باز از انس ابن مالک:

«قال النبی صلى الله علیه وسلم لِلْأَنْصَارِ إِنَّکُمْ سَتَلْقَوْنَ بَعْدِی أَثَرَةً»

آن جا «اُثْرَةً» بود این جا «أَثَرَةً» کرده هر دو هم برای صحیح بخاری است،

 «فَاصْبِرُوا حتى تَلْقَوْنِی وَمَوْعِدُکُمْ الْحَوْضُ»

الجامع الصحیح المختصر؛ اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی الوفاة: 256، دار النشر: دار ابن کثیر , الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفى دیب البغا، ج3، ص1381، ح3581 و 3582

این ها یک سری بحث هایی است که دارند اگر یک سری مشکلاتی از ناحیه حاکم برای شما پیش آمد وظیفه شما تحمل کردن است حق اعتراض به حاکم اسلامی را ندارید.

عرض کردیم این نه با منطق قرآن می سازد و نه با منطق سنتی که خود اهل سنت در رابطه با مبارزه با ظلم آورده اند نه با منطق اهل بیت (علیهم السلام) می سازد که:

«کُونَا لِلظَّالِمِ خَصْماً وَ لِلْمَظْلُومِ عَوْناً»

نهج البلاغة (للصبحی صالح)؛ نویسنده: شریف الرضى، محمد بن حسین، ناشر: هجرت، محقق/ مصحح: فیض الاسلام، ص421

«إِنِّی لَا أَرَى الْمَوْتَ إِلَّا سَعَادَةً وَ الْحَیَاةَ مَعَ الظَّالِمِینَ إِلَّا بَرَماً»

بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بیروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحیاء التراث العربی، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج44، ص192

«فإنی لا أرى الموت إلا سعادة والحیاة مع الظالمین إلا برما»

مجمع الزوائد ومنبع الفوائد؛ اسم المؤلف: علی بن أبی بکر الهیثمی الوفاة: 807، دار النشر: دار الریان للتراث/‏دار الکتاب العربی - القاهرة , بیروت – 1407، ج9، ص192

یک دسته از روایات است که خیلی این دسته از روایات درد آور است این ها مشخص است که در همان صدر اسلام ساخته شد و بعید هم نیست که دار و دسته های طلحه و زبیر و امثال این ها این روایات را جعل کردند در میان مسلمان ها منتشر کردند که مسلمان ها به یاری حضرت امیر نشتابند.

این روایت ها را دقت کنید اصلا خود روایت داد می زند پیام من چه است و من از کجا آمده ام؛ یعنی آدرس روایت و ریشه ی روایت در خود روایت است.

روایت در مسند احمد جلد 6 صفحه 393 است.

«عَنِ ابْنَةٍ لأُهْبَانَ بن صیفی عن أَبِیهَا»

فرزند اهبان صیفی از پدرش

 «وَکَانَتْ له صُحْبَةٌ»

از اصحاب پیغمبر بود

 «أَنَّ عَلِیًّا لَمَّا قَدِمَ الْبَصْرَةَ بَعَثَ إلیه»

به بصره رفت امیر المؤمنین کسی را فرستاد که به کمک ما بیایید

 «فقال ما یَمْنَعُکَ ان تتبعنی»

چرا از من (علی) تو تبعیت نمی کنی؟

 «فقال أوصانی خلیلی وابن عَمِّکَ»

پیغمبر به من وصیت کرده که از تو تبعیت نکنم!

و فرمود:

  «سَیَکُونُ فُرْقَةٌ وَاخْتِلاَفٌ»

بعد از من تفرقه و اختلافی پیش می آید

 «فَاکْسِرْ سَیْفَکَ»

شمشیرت را بشکن

 «وَاتَّخِذْ سَیْفاً من خَشَبٍ»

از تخته یک شمشیری درست کن که دردی را دوا نکند، نتوانی از این شمشیر برای کشتن مردم استفاده کنی.

 «وَاقْعُدْ فی بَیْتِکَ»

در خانه ات بنشین

 «حتى تَأْتِیَکَ یَدٌ خَاطِئَةٌ»

حالا یک نفر اجتهاد خطائی بکند کار اشتباه بکند بیاید در خانه ات تو را بکشد

 «أو مَنِیَّةٌ قَاضِیَةٌ»

یا مرگ تو فرا برسد

خوب دقت کنید. می گوید در خانه ات بنشین، از خانه ات بیرون نرو، و شمشیرت را هم بشکن، تا ید خاطئه ای باشد یک نفر اشتباهی در خانه ات بیاد تو را بکشد تو هم دست ها را بالا ببر تسلیم شو و بگو: این گردن من از مو بارکتر است از هر طرف می خواهی گردن من را بزنی بزن!

«أو مَنِیَّةٌ»

یا به قدری در خانه ات بمان تا عزرائیل بیاد قبض روحت بکند.

«فَفَعَلْتُ ما أمرنی رسول اللَّهِ صلى الله علیه وسلم»

من هم همان کاری که پیغمبر به من دستور داده همان را دارم انجام می دهم

عزیزان خوب دقت کنند این روایت ها خوب نیامده حلاجی بشود، من ندیدم دوستانی که در بحث حکومت اسلامی کار کرده اند سراغ این دسته روایات بروند. و این ها باید حلاجی بشود، این ها باید تحلیل بشود.

باید بدانیم این ها را برای چه ساخته اند؟ هدف شان چیست؟ ولو صد در صد صحیح هم باشد، این روایت ها خودش داد می زند که با روح قرآن با منطق عقل ناسازگار است.

امیر المؤمنین خلیفه به حق است تنها خلیفه ای است که اگر ما آیه و روایتی هم نداشته باشیم اکثریت صحابه با ایشان بیعت کرده اند، بر خلاف ابوبکر و عمر و عثمان که در هیچ کدامشان یک هزارم اجتماعی که در رابطه با خلافت امیر المؤمنین بوده در آن ها نبوده است.

(به دروغ) می گوید: پیغمبر به من گفت در خانه ات بنشین!

 بعد می گوید:

 «فان اسْتَطَعْتَ یا علی»

دارد امیر المؤمنین را موعظه می کند. باید بگوییم چه غلط اضافی!

«فان اسْتَطَعْتَ یا علی ان لاَ تَکُونَ تِلْکَ الْیَدَ الْخَاطِئَةَ فَافْعَلْ»

جزء آن کسانی نباش که تصمیم اشتباه بگیری و مسلمان ها را به خطا به قتل برسانی!

مسند الإمام أحمد بن حنبل؛ اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشیبانی الوفاة: 241، دار النشر: مؤسسة قرطبة – مصر، ج6، ص393، 27244

واقعا خیلی عجیب است به امیر المؤمنین  می گوید «لاَ تَکُونَ تِلْکَ الْیَدَ الْخَاطِئَةَ» ولی عایشه، طلحه و زبیر که سی هزار نفر کشتند این ها اجتهاد کردند تازه پاداشی هم دارند !

پرسش:

استاد این روایت خطابش به طلحه و زبیر و عایشه هم است

پاسخ:

بله، نسبت به آن ها هم است.

در هر صورت ...

ببینید این ها خودشان می دانستند طرفدار کم دارند، این ها که این روایات را ساخته اند، این ها وقتی در مکه در خانه عایشه جمع شده بودند گفتند برویم در مدینه با علی بجنگیم، گفتند ما طاقت مردم مدینه را نداریم.

دوستان روایت را ببینید خیلی روایت عجیبی است این روایت را کتاب تاریخ طبری دارد، من از روی کتاب تاریخ طبری برایتان بخوانم. تاریخ طبری جلد 4 صفحه 452 طلحه و زبیر در مکه بعد از قتل عثمان در آن جا رفتند... یعلی ابن امیه اموال زیادی آمد چهار صد تا شتر آورد در خانه عایشه جمع شدند و با هم مشورت کردند

«فقالوا نسیر إلى علی فنقاتله»

می خواهیم برویم با علی بجنگیم

آقایان اهل سنت و این شبکه ها می گویند عایشه در بصره رفته بود تا آشتی بدهد و صلح کند، حالا صلح کند چه کسی در بصره دعوا کرده بود؟ ما که از هرکدامشان سوال کردیم عایشه رفته بود صلح بدهد باید یک عده دعوا کرده باشند اختلافی داشته باشند بروند صلح بدهند، قبل از این که امیر المؤمنین برسد این ها حاکم بصره را گرفتند موهای صورتش را کندند، بیت المال را تصرف کردند بین خودشان تقسیم کردند، نزدیک سیصد چهار صد نفر را به قتل رساندند.

 بعد برای این که چه کسی برود نماز بخواند بین شان دعوا شد! طلحه می گفت من می روم، زبیر می گفت من بروم در مسجد بصره نماز بخوانم باهم دعوا داشتند نه طلحه قانع شد و نه زبیر، پیش عایشه رفتند، عایشه گفت نه طلحه، نه زبیر، عبدالله زبیر برود نماز بخواند.

این ها رفته بودند در آن جا صلح کنند؟ این ها که بین خودشان دعوا داشتند که چه کسی برود امام جماعت بشود. این ها مسائلی در زوایای تاریخ است که خوب بیان نمی شود، این جوانان سنی اگر این مطالب را خوب ملاحظه کنند من معتقدم در خیلی از این ها یک درنگی ایجاد می شود بیدار می شوند.

می گوید:

«نسیر إلى علی فنقاتله فقال بعضهم لیس لکم طاقة بأهل المدینة»

...ما در مدینه برویم، مردم مدینه با علی هستند نمی توانیم با آن ها بجنگیم!

 «ولکنا نسیر حتى ندخل البصرة والکوفة ولطلحة بالکوفة شیعة وهوى»

طلحه در کوفه طرفداران و شیعه ای دارد.

«وللزبیر بالبصرة هوى ومعونة فاجتمع رأیهم على أن یسیروا إلى البصرة وإلى الکوفة»

تاریخ الطبری؛ اسم المؤلف: لأبی جعفر محمد بن جریر الطبری الوفاة: 310، دار النشر: دار الکتب العلمیة – بیروت، ج 3، ص 9

مشخص بود که بخواهند با علی بجنگند در یک جایی باید بجنگند که طرفدار زیاد داشته باشند. از آن طرف هم طرفداران علی را با جعل احادیث خانه نشین کنند.

شما ببینید حضرت امام مجتبی می آید در کوفه سخنرانی می کند و مردم را تشویق می کند همین ابو موسی اشعری چه فتنه ای در کوفه به پا می کند. سخنرانی می کند مردم را از رفتن و پیوستن به امیر المؤمنین نهی می کند.

می گوید مردم در خانه هایتان بنشینید صلاح تان نیست بروید، یا به عبارت آن روایت دیگرشان:

«القاتل و المقتول کلاهما فی النار»

ذخیرة الحفاظ؛ اسم المؤلف: محمد بن طاهر المقدسی الوفاة: 507 هـ، دار النشر: دار السلف - الریاض - 1416 هـ -1996م، الطبعة: الأولى، تحقیق: د.عبد الرحمن الفریوائی، ج1، ص298

این را هم درست کرده اند. اقایان روایت تاریخ طبری را داشته باشند. تاریخ طبری بعضی از چاپ ها جلد 4 صفحه 452 و 459 و بعضی از چاپ ها جلد 3 صفحه 9 است.

«نسیر إلى علی فنقاتله»

از اول قصدشان جنگ با علی بوده است. جالب تر از این احنف ابن قیس است. زبیر، طلحه و عایشه دعوت کردند که بیاید به این ها بپیوندد و با علی بجنگند این روایت خیلی جالب است، من از روی کتاب بخوانم کتاب «مصنف ابن ابی شیبه» که استاد بخاری است و متوفای 235 جلد هفتم!

عزیزان خوب دقت کنند این ها گفتند آقای احنف شما بیا به ما بپیوند تا با علی بجنگیم، احنف می گوید پیش طلحه و زبیر آمدم بعد از این که عثمان از دنیا رفت گفتم:

«ما تَأْمُرَانِی بِهِ وَمَنْ تَرْضَیَانِهِ لی فَإِنِّی َلاَ أَرَى هذا إَلاَ مَقْتُولاً»

عثمان کشته شد، آقای زبیر با چه کسی من بروم بیعت کنم؟ آقای طلحه با چه کسی بروم بیعت کنم؟

 «قَالاَ نَأْمُرُک بِعَلِیٍّ»

برو با علی بیعت کن!

 «قال قُلْت تَأْمُرَانِی بِهِ وَتَرْضَیَانِهِ لی»

دستور می دهید، راضی هستید من بروم با علی بیعت کنم.

 «قَالاَ نعم»

بعد دارد:

«قال ثُمَّ انْطَلَقْت حَاجًّا حتى قَدِمْت مَکَّةَ فَبَیْنَا نَحْنُ بها إذْ أَتَانَا قَتْلُ عُثُمَّانَ وَبِهَا عَائِشَةُ أُمُّ الْمُؤْمِنِینَ»

 به مکه رفتم، خلاصه قضیه قتل عثمان آمد و عایشه هم در آن جا بود

 «فَلَقِیتُهَا فَقُلْت لها»

پیش عایشه رفتم و گفتم

 «من تَأْمُرِینِی بِهِ أَنْ أبایع»

دستور می دهی من با چه کسی بروم بیعت کنم؟

  «فقالت عَلِیًّا»

برو با علی بیعت کن!

 «فَقُلْت أَتَأْمُرِینَنِی بِهِ وَتَرْضَیْنَهُ لی قالت نعم فَمَرَرْت على عَلِیٍّ بِالْمَدِینَةِ فَبَایَعْته ثُمَّ رَجَعْت إلَى الْبَصْرَةِ»

الا این که دیدم:

«أَتَانِی آتٍ»

یک نفر از طرف عایشه، طلحه و زبیر آمد گفتند

«هذه عَائِشَةُ أُمُّ الْمُؤْمِنِینَ وَطَلْحَةُ وَالزُّبَیْرُ»

این ها آمدند صف آرایی کردند و از شما می خواهند

 «جِئْنَا نَسْتَنْصِرُ على دَمِ عُثُمَّانَ قُتِلَ مَظْلُومًا»

بیا با ما کمک کن، انتقام عثمان را بگیریم

می گوید اول پیش عایشه آمدم

 «فَقُلْت یا أُمَّ الْمُؤْمِنِینَ أَنْشُدُک بِاللهِ»

گفتم تو را به خدا سوگند می دهم

 «هل قُلْت لَک من تَأْمُرِینِی بِهِ فَقُلْت عَلِیًّا فَقُلْت تَأْمُرِینِی بِهِ وَتَرْضَیْنَهُ لی فَقُلْت نعم »

پیشت آمدم گفتم دستور می دهی من با چه کسی بیعت کنم گفتی با علی بیعت کن گفت بله گفتم

 «قالت نعم وَلَکِنَّهُ بَدَّلَ»

بله گفتم ولی علی عوض شده علی امروز علی دیروز نیست!

ببینید مصیبت این است.

 «قُلْت یا زُبَیْرُ یا حَوَارِیَّ رسول اللهِ صلى الله علیه وسلم یا طَلْحَةُ نَشَدْتُکُمَا بِاللهِ أَقَلْت لَکُمَا من تَأْمُرَانِی بِهِ فَقُلْتُمَا عَلِیًّا فَقُلْت تَأْمُرَانِی بِهِ وَتَرْضَیَانِهِ لی فَقُلْتُمَا نعم قَالاَ بَلَى وَلَکِنَّهُ بَدَّلَ»

علی عوض شده تغییر کرده این علی که امروز بصره آمده علی دیروز مدینه نیست.

«قال فَقُلْت َلاَ وَاللهِ َلاَ أُقَاتِلُکُمْ وَمَعَکُمْ أُمُّ الْمُؤْمِنِینَ وَحَوَارِیُّ رسول اللهِ صلى الله علیه وسلم أَمَرْتُمُونِی بیعته»

قسم به خدا هرگز در کنار شما با علی نمی جنگم خود شما به من گفتید برو با علی بیعت کن!

الکتاب المصنف فی الأحادیث والآثار؛  اسم المؤلف: أبو بکر عبد الله بن محمد بن أبی شیبة الکوفی الوفاة: 235، دار النشر: مکتبة الرشد - الریاض - 1409، الطبعة: الأولى، تحقیق: کمال یوسف الحوت، ج 7، ص 540

این ها بخش هایی در زوایای تاریخ است، دوستان ما حوصله مطالعه کردن این ها را ندارند. آقایان اهل سنت هم این ها را می بینند مطرح نمی کنند؛ چون اگر بیایند مطرح کنند به صلاح شان نیست.

ذهبی هم می گوید هرچه که مربوط به مذمت صحابه است:

«فَیَنْبَغِی طَیُّهُ وَإِخْفَاؤُهُ، بَلْ إِعْدَامُهُ»

هر روایتی دیدید که از آن بوی توهین به صحابه می آید واجب است این روایت را نابود کنید و از بین ببرید یا مخفی کنید نگذارید این کتاب ها از خانه هایتان بیرون بیاید

سیر أعلام النبلاء؛ اسم المؤلف: محمد بن أحمد بن عثمان بن قایماز الذهبی أبو عبد الله، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بیروت - 1413، الطبعة: التاسعة، تحقیق: شعیب الأرناؤوط, محمد نعیم العرقسوسی؛ ج 10، ص 92

اما ببینید این تکه ها بیرون آمده این از معجزات اهل بیت است که این تکه ها در تاریخ مانده اگر نباشد جز این دو تا روایتی که ابن ابی شیبه استاد بخاری نقل کرده و طبری هم که امام المورخین است؛ چون اگر طبری را بردارند هیچ چیز (از تاریخ) برایشان نمی ماند.

در هر صورت...

انسان هر کجا می رود، گذر می کند مطالبی را در حقانیت امیر المؤمنین و مظلومیت امیر المؤمنین می بیند.

به قول یکی از بزرگان که می گوید مظلومیت علی این نیست که به خانه اش هجوم آوردند، همسرش را جلوی چشمش کتک زدند، خانه اش را به آتش کشیدند. مظلومیت علی این است که مردم علی را نشناختند، قدر علی مجهول ماند.

وقتی می فرماید: من به راه آسمان ها از راه زمین آگاه ترم، سعد بن ابی وقاّص می گوید موهای سر من چند تا است؟! یا موهای الاغ من در طویله چند تا است؟ حضرت علی می فرماید: اگر بخواهم بگویم می گویم مثلا موی سرت ده هزار تا است اما تو باید بشماری تا بفهمی که من صحیح گفته ام یا نه !

ولی یک گوساله ای در گهواره داری آن گوساله فرزندم سید الشهدا را به شهادت خواهد رساند.

والسلام علیکم ورحمة الله و برکاته



Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها