2024 March 29 - جمعه 10 فروردين 1403
روایات جعلی اهل سنت در سایه خدا بودن سلطان فاسق!
کد مطلب: ١٤٨٩٧ تاریخ انتشار: ٣٠ آبان ١٤٠٠ - ١٣:٢٩ تعداد بازدید: 1543
خارج فقه الحکومه » فقه
روایات جعلی اهل سنت در سایه خدا بودن سلطان فاسق!

جلسه بیست و دوم 30/ 8/ 1400

بسم الله الرحمن الرحیم

جلسه بیست و دوم 30/ 8/ 1400

موضوع: روایات جعلی اهل سنت در سایه خدا بودن سلطان فاسق!

اللهم صل علی محمدٍ وآل محمد وعجل فرجهم اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله والصلاة علی رسول الله وعلی آله آل الله لاسیما علی مولانا بقیة الله واللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله إلی یوم لقاء الله، وَ أُفَوِّضُ أَمْري إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصيرٌ بِالْعِباد.

پرسش:

عزیزی سوال فرمودند معنای روایت (شیعیان ما از قریش و دشمنان ما از عجم هستند) چیست؟

پاسخ:

صحت ندارد این‌ها ساخته و پرداخته دودمان بنی امیه است که بین قریش و عجم یعنی عرب و غیر عرب فاصله انداخته و اختلاف ایجاد کنند.

پرسش:

آیا هجوم به خانه حضرت زهرا (سلام الله علیها) در منابع قدیمی شیعه غیر از کتاب «سلیم» موجود هست؟

پاسخ:

کتاب «سلیم» قدیمی‌ترین کتابی است که ما داریم بعد از آن کتاب «غیبة» شیخ طوسی، کتاب «کمال الدین» و کتاب‌های دیگر در این زمینه مطلب دارند. همین‌طور کتاب «کافی» آورده و همینطور این مطالب در کتاب «تاریخ طبری»‌ که متوفای 310 است موجود است.

در کتاب «انساب الاشراف» هست که همه قضیه‌ی هجوم بر خانه حضرت زهرا (سلام الله علیها) را آورده‌اند. یعنی اصل هجوم در منابع شیعه و سنی شاید ادعا بشود که بالاتر از مستفیض است واگر به تواتر نرسد قریب به تواتر است.

پرسش:

کتاب «حدائق الشیعه» چقدر اعتبار دارد آیا این کتاب برای آقای مقدس اردبیلی است؟

پاسخ:

از قرائن ما می‌فهمیم که این کتاب برای ایشان است گرچه بعضی‌ها انکار می‌کنند ولی قرائن و شواهد نشان می‌دهد که این کتاب مربوط به مرحوم مقدس اردبیلی است.

بعضی‌ها به مقام علمی مقدس اردبیلی تشکیک می‌کنند که مثلا این طور کتاب تاریخی و بعضی از مطالب آن شاید ضعیف باشد و مستنداتی نداشته باشد چطور ایشان با آن موقعیت علمی‌شان چنین مطالبی را نوشته است!

نکته ا‌ی که باید عزیزان دقت کنند و این مباحث‌ را بیشتر دنبال کنند مخصوصا نسبت به شبهات، همان‌طوری که رهبری فرمودند فضای مجای ، قتلگاه جوانان شده است و این‌ها از صد راه وارد می‌شوند شما هم باید از صد راه وارد بشوید و پاسخ بدهید.

اخیرا نامه ا‌ی از فدراسیون جهانی شیعیان اثنی عشری خوجه به آیت الله العظمی سبحانی نوشته شده. من تقاضا دارم عزیزان دقت کنند خوجه‌ها از شیعیان خالص هستند، شاید در پایبندی‌شان به مبانی اهل‌بیت علیهم السلام از خیلی‌ها مقید‌تر باشند و در سراسر جهان این‌ها زیاد هستند.

در هند، پاکستان، اروپا، استرالیا، مالزی و در جاهای دیگر هستند. من فقط خلاصه نامه را می‌خوانم تا عزیزان متوجه بشوند بحث‌های پاسخ به شبهات چقدر ارزش دارد!

محضر مبارک مرجع عالیقدر حضرت آیة الله العظمی سبحانی (دام ظله)

سلام علیکم و رحمة الله

اخیراً یک جریانی مدعی "اصلاح تشیع" در میان قشر تحصیل کرده ما به راه افتاده است که با استناد به افکار برخی شخصیت‌ها، منکر زیارت جامعه کبیره و توسل و استغاثه به ائمه (علیهم السلام) و با تشکیک در میراث روایی شیعی، دعوت به اسلام قرآن محور و روایات صحیح می‌کنند و با استناد به مبنای تشدد در سند روایات که برخی از شخصیت‌ها مطرح کرده‌اند، این جماعت افکار زیرین را تبلیغ می‌کنند:

۱. دعای توسل سند معتبری ندارد و استغاثه به معصوم (علیه السلام) [یا مهدی ادرکنی و یا وجیهاً عند الله] شرک در عبادت است.

- دوستان عزیز دقت کنند که برخی (فقط) به بحث‌های فقه و اصول‌ می پردازند اما آنها در سراسر جهان مشغول کار هستند و شبهات اعتقادی را القاء می کنند.

۲. اعتقاد به ولایت تکوینی ائمه (علیهم السلام) و ایمان به علم غیب داشتن آنها غلو است.

۳. زیارت جامعه کبیره و عاشورا سند معتبر ندارند بلکه کتاب کامل الزیارات پر از جعلیات غلات است.

۴. تشکیک در عصمت پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم) و ائمه (علیهم السلام).

۵. عدم جواز تقلید در اصول و فروع دین چون قرآن اصل است و معیار تصحیح روایات می‌باشد. (همان حرفی که ما از آقای محمد عبده زدیم نقض و نقد کردیم)

۶. روایات صحیحه درباره امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در منابع سنی و شیعه به حد تواتر نرسیده !

(ما حدود سیصد تا روایت داریم که نام ائمه (علیهم السلام) از حضرت امیرالمومنین علیه السلام تا حضرت مهدی علیه السلام به اجمال و یا به تفصیل آمده است اگر سیصد تا روایت تواتر نیست؛ پس ما تواتری نداریم)

و آیات صریح در قرآن درباره امام مهدی (عج الله تعالی فرجه الشریف) نیامده – در رابطه با حضرت امیرالمومنین (سلام الله علیه) و ابوبکر و عمر و نود درصد انبیاء، آیات صریح نیامده است.

سوال: آیا نیامدن آیات صریح دلیل بر عدم است؟ پس تکلیف آیه شریفه :

(وَأَنْزَلْنَا إِلَيكَ الذِّكْرَ لِتُبَينَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيهِمْ)

و ما اين ذکر [= قرآن‌] را بر تو نازل کرديم، تا آنچه به سوي مردم نازل شده است براي آنها روشن سازي

سوره نحل (16): آیه 44

چه می‌شود؟

فدراسیون جهانی شیعیان اثنی عشری خوجه برای روشنگری مؤمنین در گام اول إن شاء الله بعد از دو هفته آینده در این زمینه با حضور محققین از حوزه علمیه در لندن یک کنفرانس علمی با موضوعات زیر برگزار می کند:

ü معیار صحیح غلو از دیدگاه فقهاء

ü اعتبار سند زیارت عاشورا

ü مشروعیت توسل ومعیار دلیل معتبر در استدلال

ü حجیت خبر واحد در عقاید و کفایت تقلید در امور تفصیلی عقایدی

ü اعتبار روایات بر اساس مسلک وثوق

ü آیا معصومان (علیهم السلام) علم الغیب داشتند یا نه؟

با در نظر گرفتن موفقیت‌های درخشان حضرت عالی در پاسخگویی به شبهات نظیر آنچه که ما مواجه با آن هستیم از حضرتعالی استدعا داریم یک پیام تصویری برای این کنفرانس مهم برای ما مرحمت بفرمایید و نیز ما را در چگونگی برخورد با این جریان سلفی گری قرآن محور در تشیع معاصر ارشاد بفرمایید.

پیشاپیش از لطف و بذل توجه حضرتعالی کمال تشکر داریم.

فدراسیون جهانی شیعیان اثنی عشری خوجه

هردم از این باغ بری می‌رسد ** تازه‌تر از تازه‌‌تری می‌رسد.

وقتی امثال محمد عبده، امثال علی عبدالرزاق و دیگران یک سری مطالبی را مطرح می‌کنند و ما خواب هستیم و احساس تکلیف نمی‌کنیم وهابی‌ها بیش از سیصد تا رسانه در خاورمیانه تأسیس می‌کنند و شروع به تبلیغ مبانی اعتقادی خودشان می‌کنند نتیجه هم همین خواهد شد که تعدادی از شیعیان ناآگاه به آن سمت کشیده می‌شوند.

وهابیت در میان تحصیل کرده‌ها، اساتید دانشگاه و دانشجویان تبلیغ می‌کنند، روی حوزوی‌های ما دارند تبلیغ می‌کنند ولذا من درخواستم از همه عزیزان این است که مباحثی که ما در خدمت‌شان مطرح می کنیم قدر بدانند و یک بخشی از وقت شبانه روزی خودشان را صرف پاسخگویی به این شبهات کنند و در فضای مجازی بگردند ببینند چه غوغا و خبر است!

پاسخ به شبهات وهابیت پیش کش، حداقل شبهاتی که امروز توسط شیعیان مطرح می‌شود و همان حرف‌های بی اساس وهابیت از زبان مثل سید مصطفی طباطبایی و امثال او بیرون می آید را جدی بگیریم و به فکر پاسخ باشیم و در فضای مجازی مطالب را مطرح کنیم.

هرکسی در توان خودش بررسی و تحقیق کند جواب‌هایی منتشر کند ولو در یک وبلاک و گروه و کانالی که دارند. یا اگر ندارید درست کنید، ده نفر، پنجاه نفر، صد نفر، پانصد نفر در آن جمع کنید یا به صورت گروهی بیایید پنجاه نفر، شصت نفر گروهی را تأسیس کنید و در آن فعالیت کنید.

این شبهاتی که الان مطرح می شود را جواب بدهند یا بعضی از شبهاتی که در کانال توحید گروه‌شان که الان وهابیت سرشناس کشوری هستند مطالب‌شان را کپی پیست کنند تا بچه‌ها بدانند چه خبر است و جواب‌های خوبی ارائه بدهند.

بعد بتوانند این‌ها را در گروههای مختلف اعم از تلگرام، اینستاگرام، تویتر، فیسبوک و ... منتشر کنند. این مطلب را ما بارها گفتیم اگر بنا باشد یک واجب عینی، تعیینی و تعینی در جامعه معرفی کنیم چیزی مثل پاسخگویی به شبهات در فضای مجازی نیست.

همین بس در اهمیت این قضیه که خود رهبری فرمودند "اگر من رهبر نبودم تنها شغلی که انتخاب می‌کردم مدیریت فضای مجازی بود" لذا عزیزان ما تلاش کنند گروههای خیلی خوبی را درست کنند و به این مسائل بپردازند.

در حقیقت باید ما این مباحث را داشته باشیم خیلی از مولوی‌های سرشناس کشوری در این گروه هستند.

بعضی موقع اقای ابوالقاسمی حضور پیدا می‌کند جواب می‌دهد اقای شریفی هم در آن‌جا هستند، این‌ها را دقت کنید تا ما ان شاء الله به تکلیف‌مان عمل کرده باشیم.

آغاز بحث...

بحث ما در رابطه شبهاتی بود که آقای علی عبدالرزاق مطرح کرده بود، ایشان این مسائل و مباحث را مطرح کرد و غوغایی درست شد هم طرفدارانش و هم مخالفینش مطالبی گفتند. دیروز اشاره کردیم از ناحیه اهل‌سنت، کتاب‌های مستقلی در رد شبهات ایشان نوشته شده است.

اما بنده نتوانستم پیدا کنم نمی‌خواهم بگویم نیست بلکه من نتوانستم پیدا کنم که آیا علمای شیعه در طول نزدیک صد سال یک کتاب مستقلی که به شبهات ایشان جواب بدهد تألیف شده و یا نشده است.

اگر دوستان پیدا کردند ما را هم در جریان قرار بدهند، دیروز عرض کردم مقالاتی است و این کتاب را ترجمه هم کرده‌اند، یک رساله‌ی ناقصی هم در دانشگاه تهران نوشته شده ولی این‌ها نمی‌تواند پاسخگوی این مسائل باشد.

کتاب‌ها و مقالاتی که نوشته شده، همه این‌ها را من دیشب نشستم لیست کردم: «حقیقة الاسلام واصول الحکم»، «نقض کتاب»، «معرفة الاسلام نقد علمی»، «نقد کتاب الاسلام و اصول الحکم». رساله‌ ای که دیروز خدمت دوستان عرض کردم پایان نامه کارشناسی ارشد برای دانشگاه تهران است.

عنوان پایان نامه «حیات و اندیشه سیاسی علی عبدالرزاق» است. استاد راهنما دکتر حسن حضرتی است و استاد مشاور دکتر آذر آهنچی است. نگارش هم خانم سعیده حیدری نژاد، برای بهمن سال 1391 است.

ایشان آمده شرایط سیاسی جهان اسلام را در قرن بیستم بررسی کرده، مقدمات را بحث کردند. این‌ها خوب است ولی این‌ها جواب نیست. حکومت عثمانی، ورود فرانسوی‌ها، حکومت محمد علی پاشا، ورود انگلیس و شرایط فکری جهان اسلام در قرن اصلاح طلبان، جمال الدین اسد آبادی، محمد عبده که الان ما داریم بحث می‌کنیم.

عبدالرحیم کواکبی، رشید رضا، مصطفی صدری، احمد لطفی، طه حسین، قاسم امین و... عمدتا از این رساله‌اش نزدیک به 60 صفحه به این بحث‌ها پرداخته است.

بعد روی اصل برنامه رفته و در حدود 30 صفحه به آن پرداخته است یعنی یک رساله‌ تقریبا نود صفحه‌ ای که 63 صفحه‌اش در ارتباط با مقدمات است و 30 صفحه هم در رابطه با بحث عبدالرزاق آن‌هم واکنش‌های قلمی به کتاب ایشان، دفاعیه فلان در برابر اتهامات و خیلی خلاصه کار شده است. ما به دوستان گفتیم اصل رساله را هم پیدا کنیم خوب است.

دیروز اشاره داشتم در حوزه نت یک چکیده مقاله را آقایان گذاشته‌اند، به نظر من خیلی دقیق نیست ما باید بیشتر روی این مسائل کار کنیم.

در هر صورت ...

ما آمدیم در مقدمه یک مقدار بیشتر معطل شدیم دوستان علتش را هم می‌دانند که چیست. آقای محمد عبده بحث‌هایش روی دو محور بود.

یک: ما در اسلام سلطه دینی نداریم بلکه سلطه سیاسی و مردمی است و تمام مباحث هم دست مردم است و هیچ ارتباطی به خدا ندارد امت و نائب امت خلیفه را نصب می‌کنند.

دو: همچنین امت هر وقت خواستند می توانند خلیفه را خلع ‌کنند وهیچ ارتباطی با خلافت الله و نبی مکرم ندارد. اگر پیامبر هم حکومتی تشکیل داد این حکومت از پیش خودش بدون امر الهی بوده!

ما در این‌جا مفصل وارد بحث علمی شدیم و گفتیم این بحثی که حضرات دارند با مبانی روایی‌شان و همچنین با حکومت سه خلیفه اول سازشی ندارد. بعد جالب این است تمام کسانی که جواب داده‌اند با محوریت اعتقادات شان در رابطه با خلفای راشدین بوده است.

نسبت به جواب‌ها هم ما شاید یکی دو جلسه یک گذری داشته باشیم مخصوصا دو سه تا از علمای بزرگ اهل‌سنت مثل مفتی سابق تونس و از اساتید دانشگاه الازهر و دیگران و از اساتید دانشگاه مکه مکرمه و غیره جواب دادند .

ما باید قدر تشیع و اهل‌بیت علیهم السلام را بدانیم و در برابر این شبهات تنها مذهب و تنها گروه و تنها فرقه ا‌ی که می‌تواند پاسخ کوبنده و قانع کننده از قرآن و سنت بدهد جز مذهب شیعه امامیه نیست.

ما بحث برخورد امت با حاکم را از دیدگاه اهل‌سنت مطرح می‌کنیم بعد دیدگاه ائمه علیهم السلام را مطرح می‌کنیم. نظر ائمه علیهم السلام در برخورد با حاکم ظالم چگونه بود؟

روایت هایی وجود دارد که می فرمایند: هرکسی برای بقاء حاکم ظالم دعا کند با حاکم ظالم محشور می‌شود. هرکسی قلمی را تیز کند و در اختیار حاکم ظالم و دولت قرار بدهد با ظالم محشور می‌شود که همان:

(وَلَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَمَا لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِياءَ ثُمَّ لَا تُنْصَرُونَ)

و بر ظالمان تکيه ننماييد، که موجب مي‌شود آتش شما را فرا گيرد؛ و در آن حال، هيچ ولي و سرپرستي جز خدا نخواهيد داشت؛ و ياري نمي‌شويد!

سوره هود (11):113

ما در جلسه گذشته تا این‌جا بحث‌مان رسید:

وَلا تُخَالِفُوهُمْ فإن طَاعَتَهُمْ طَاعَةَ اللَّهِ وَإِنَّ مَعْصِيتَهُمْ مَعْصِيَةُ اللَّهِ»

كتاب : المعجم الكبير؛ نويسنده :الطبراني (وفات: 360)، تحقيق: تحقيق وتخريج: حمدي عبد المجيد السلفي، ناشر: دار إحياء التراث العربي، مكتبة ابن تيمية – القاهرة، ج22، ص374

دسته هفتم جایگاه حاکم در نظام هستی است. روایت را ابو امامه نقل می‌کند خدمت پیامبر آمد:

«فقال يا رَسُولَ اللَّهِ أَمَّا هذا الأَمْرُ إِلا في قَوْمِكَ قال بَلَى قال فَوَصِّهِمْ بنا فقال لِقُرَيْشٍ إني أُحَذِّرُكُمِ اللَّهَ أَنْ تَشُقُّوا على أُمَّتِي من بَعْدِي»

بعد این‌جا است:

«فَأَدُّوا إِلَيْهِمْ طَاعَتَهُمْ فإن الأَمِيرَ مِثْلُ الْمِجَنِّ يُتَّقَى بِهِ»

امیر همانند سپر است توسط این سپر باید شما خودتان را از بلا حفظ کنید.

«فَإِنْ صَلَحُوا وتقوا ( ( ( واتقوا ) ) ) وَأَمَرُوكُمْ بِخَيْرٍ فَلَكُمْ وَلَهُمْ وَإِنْ أَسَاؤُوا وَأَمَرُوكُمْ فَعَلَيْهِمْ وَأَنْتُمْ منهم براءة»

...اگر دستور ضد دینی دادند شما وظیفه تان عمل کردن است گناهش به گردن آن‌ها است.

«وَإِنَّ الأَمْرَ إذا ابْتَغَى الرِّيبَةَ في أَفْسَدَهُمْ»

اگر به شما کار نادرستی دادند اگر شما بخواهید در حق آن‌ها قیام و شورش کنید این موجب فساد جامعه خواهد شد.

المعجم الكبير؛ اسم المؤلف: سليمان بن أحمد بن أيوب أبو القاسم الطبراني الوفاة: 360، دار النشر: مكتبة الزهراء - الموصل - 1404 - 1983، الطبعة: الثانية، تحقيق: حمدي بن عبدالمجيد السلفي، ج 8، ص 108، روایت 7515

دسته دوم، این دسته از روایات را خود علی عبدالرزاق هم رویش خیلی کار کرده است. این را عزیزان دقت کنند محمد عبده و رشید رضا ودیگران به این روایات استناد کرده اند حتی در زمان رژیم گذشته آخوندهای ساواکی و طرفدار رژیم شاه هم در منابر به این روایات برای جلوگیری از انقلاب و شورش علیه شاه استدلال می‌کردند.

ابو نعیم اصفهانی متوفای 430 که از شخصیت های برجسته اهل سنت است در کتاب «فضیلة العادلین» چاپ عربستان سعودی در صفحه 156 این مطلب را از حذیفه یمانی بیان کرده است:

«ولا تسبّوا السّلطان»

هرگز شما نسبت پادشاه و حاکم ناسزا نگویید!

چرا؟

«فانّه‏ ظلّ‏ اللَّه‏ في‏ أرضه‏‏»

سایه خدا در زمین است!

«به يقيم الله الحق ويظهر الدين وبه يرفع الله الظلم ويهلك الفاسقين»

فضيلة العادلين؛ اسم المؤلف: أبو نعيم الأصبهاني الوفاة: 430 هـ ، دار النشر:، ج 1، ص 156

اگر یک سلطان و حاکمی اقامه حق کرد و اظهار دین کرد ظلم را بر طرف کرد و فساق را نابود کرد قطعاً عقل حکم می‌کند که نسبت به این سلطان انسان ناسزا نگوید.

در کتاب السنة ابن ابی عاصم با تحقیق ناصر الدین البانی، جلد 3، صفحه 478

«لا تسبوا السلطان فإنه ظل الله في الأرض»

كتاب: السنة؛ نويسنده: ابن أبي عاصم (وفات : 287)، تحقيق: بقلم: محمد ناصر الدين الألباني، ناشر: المكتب الإسلامي - بيروت – لبنان: 1413 - 1993 م، جلد 3، ص476

البته این‌جا از ابن اسلم نقل می‌کند و می‌گوید سندش ضعیف است ولی روایت صحیح در کتاب «مسند شهاب» از سلامة قضاعی، در جلد 2 صفحه 79 دارد:

«لا تسبوا السلطان فإنه فئ الله في أرضه»

هرگز شما سلطان را ناسزا نگویید، او فئ و سایه خدا در زمین است!

كتاب: مسند الشهاب؛ نويسنده: محمد بن سلامة القضاعي (وفات : 454)، تحقيق: حمدي عبد المجيد السلفي، ناشر : مؤسسة الرسالة – بيروت: 1405 - 1985 م، ج2، ص79

این روایت مطلق است یعنی سلطان عادل یا سلطان فاسق را شامل می شود! در کتاب «شعب الإیمان - آقای بیهقی»، جلد 9، صفحه 478 دارد:

«لا تسبوا السلطان فإنهم (فانّه) ظل الله في أرضه»

كتاب: شعب الإيمان؛ نويسنده: أحمد بن الحسين البيهقي (وفات : 458)، تحقيق: أبي هاجر محمد السعيد بن بسيوني زغلول / تقديم: دكتور عبد الغفار سليمان البنداري، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت – لبنان: 1410 - 1990 م، ج6، ص17

در «سنن بیهقی» با این تعبیر که اگر به یک منطقه‌ ای رفتی که آن‌ها پادشاه و حاکمی ندارند داخل نشوید

«إنما السلطان ظل الله في الأرض ورمحه في الأرض»

سلطان سایه و نیزه خدا در زمین است.

سنن البيهقي الكبرى؛ اسم المؤلف: أحمد بن الحسين بن علي بن موسى أبو بكر البيهقي الوفاة: 458، دار النشر: مكتبة دار الباز - مكة المكرمة - 1414 - 1994، تحقيق: محمد عبد القادر عطا، ج8، ص115

در کتاب «مسند احمد» با تحقیق شعیب الارنؤوط، جلد 34 از ابی‌بکرة است.

«من أَكْرَمَ سُلْطَانَ اللَّهِ تَبَارَكَ وَتَعَالَى في الدُّنْيَا أَكْرَمَهُ الله يوم الْقِيَامَةِ وَمَنْ أَهَانَ سُلْطَانَ اللَّهِ تَبَارَكَ وَتَعَالَى في الدُّنْيَا أَهَانَهُ الله يوم الْقِيَامَةِ»

مسند الإمام أحمد بن حنبل؛ اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشيباني الوفاة: 241، دار النشر: مؤسسة قرطبة – مصر، ج5، ص42

دیگر این‌جا سلطان عادل یا سلطان فاجر نیست، با قرینه آن‌چه که در صحیح مسلم و بخاری و دیگران خواندیم که:

«وَسَيَقُومُ فِيهِمْ رِجَالٌ قُلُوبُهُمْ قُلُوبُ الشَّيَاطِينِ في جُثْمَانِ إِنْسٍ»

صحيح مسلم؛ اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسين القشيري النيسابوري الوفاة: 261، دار النشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت ، تحقيق : محمد فؤاد عبد الباقي، ج3، ص1476، ح 1847

همین عبارت را آقای هیثمی در مجمع الزوائد، جلد 5، صفحه 215 می‌آورد که:

«من اكرم سلطان الله تبارك وتعالى في الدنيا اكرمه الله يوم القيامة ومن اهان سلطان الله عز وجل في الدينا اهانه الله يوم القيامة»

بعد می‌گوید احمدبن حنبل و طبرانی آورده‌اند تا آن‌جایی که می‌گوید:

«الامام ظل الله في الأرض ورجال أحمد ثقات»

مجمع الزوائد ومنبع الفوائد؛ اسم المؤلف: علي بن أبي بكر الهيثمي الوفاة: 807، دار النشر: دار الريان للتراث/‏دار الكتاب العربي - القاهرة , بيروت – 1407، ج5، ص215

این روایت یک مقدار قابل تأمل است که اگر عبارت: «الامام ظل الله في الأرض» ملاک باشد باید تمام این روایاتی که: «إن السلطان ظل الله في الارض»؛ را با این روایت مقید کنیم که مراد از آن سلطانی است که به عنوان امام «منصوب من قِبل الله» باشد .

اولین روایتی که خواندیم:

«به يقيم الله الحق ويظهر الدين وبه يرفع الله الظلم ويهلك الفاسقين»

فضيلة العادلين؛ اسم المؤلف: أبو نعيم الأصبهاني الوفاة: 430 هـ ، دار النشر:، ج 1، ص 156 (براساس نرم افزار الجامع الکبیر)

ویژگی‌های امام منصوب است اگر این باشد روایت «الإمام ظل الله» است؛ ولی دودمان بنی امیه و بنی العباس برای این‌که برای خودشان یک محملی درست کنند و از هرگونه شورش علیه حکومت جلوگیری کنند کلمه (الإمام) را برداشتند به جای آن (السلطان) قرار دادند و رجال احمد هم ثقات است.

در کتاب صحیح ترمذی، چاپ عربستان سعودی، بیت الأفکار الدولیة، البانی هم می‌گوید صحیح است این‌جا کار به هم می‌ریزد

«انْظُرُوا إلى أَمِيرِنَا يَلْبَسُ ثِيَابَ الْفُسَّاقِ»

ببین امیر ما لباس فساق به تن کرده است.

«فقال أبو بَكْرَةَ اسْكُتْ سمعت رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم يقول من أَهَانَ سُلْطَانَ اللَّهِ في الأرض أَهَانَهُ الله»

الجامع الصحيح سنن الترمذي؛ اسم المؤلف: محمد بن عيسى أبو عيسى الترمذي السلمي الوفاة: 279، دار النشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت، تحقيق: أحمد محمد شاكر وآخرون، ج4، ص502

ببینید چطور دارند با روایات رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) بازی می‌کنند و این‌ها را بازیچه قرار می‌دهند در آن روایت اول ما آوردیم سلطانی که: «به يقيم الله الحق ويظهر الدين وبه يرفع الله الظلم ويهلك الفاسقين»؛ کسی که لباس فساق پوشیده چگونه می‌تواند «یقیم الحق» باشد؟ این‌ها با همدیگر نمی‌سازد.

ترمذی هم می‌گوید:

«هذا حَدِيثٌ حَسَنٌ غَرِيبٌ»

«حسنٌ غریب» حسن است یعنی معتبر است و غریب است یعنی یک طریق بیش‌تر برای این روایت نیست . کلمه غریب از الفاظ دال بر ضعف نیست دال بر خبر واحد است.

در کتاب «مشکات المصابیح» برای خطیب تبریزی با تحقیق ناصر الدین البانی همین روایت است.

«انظُرُوا إِلى أميرِنا يَلْبَسُ ثيابَ الفُسَّاقِ. فقال أبو بكرةَ: اسكتْ ، سمعتُ رسولَ اللَّهِ يقولُ: مَنْ أهانَ سُلطانَ اللَّهِ في الأرضِ أهانَهُ الله»

مشكاة المصابيح؛ اسم المؤلف: محمد بن عبد الله الخطيب التبريزي الوفاة: 9999، دار النشر: المكتب الإسلامي - بيروت - 1985، الطبعة: الثالثة، تحقيق: محمد ناصر الدين الألباني، ج2، ص1092

در کتاب ظلال الجنة که ناصر الدین البانی نوشته است:

«السلطان ظل الله في الأرض فمن أكرمه أكرم الله ومن أهانه أهانه الله»

حدیثٌ حسن بعد می‌گوید احتمالاً همان روایت قبلی باشد.

این دسته از روایات مشخص کرد که یک بخشی از آن می‌گوید به «سلطان الله» احترام بگذارید این سلطان اقامه حق می‌کند. این برای ابو نعیم اصفهانی متوفای 430 است از متقدمین هم هست.

«به يقيم الله الحق ويظهر الدين وبه يرفع الله الظلم ويهلك الفاسقين»

فضيلة العادلين؛ اسم المؤلف: أبو نعيم الأصبهاني الوفاة: 430 هـ ، دار النشر:، ج 1، ص 156

این از ویژگی‌های امام معصوم است نه از ویژگی های حاکم اموی و عباسی و یا عثمانی و امثال آن. و عبارت‌های دیگری هم آمده: «ظل الله في الارض، لا تسبوا السلطان و...»؛ تمامی این‌ها توجیهی از این روایت است.

در آخر هم که خواندیم چون بر مبنای سال وفات ما این‌ها را آوردیم واژه کلمه «الإمام» وقتی در منابع اهل‌سنت مطرح می‌شود این نشان می‌دهد بر این‌که مسئله، مسئله دقیق و ظریف است لذا تعبیر:

«الامام ظل الله في الأرض»

مجمع الزوائد ومنبع الفوائد؛ اسم المؤلف: علي بن أبي بكر الهيثمي الوفاة: 807، دار النشر: دار الريان للتراث/‏دار الكتاب العربي - القاهرة , بيروت – 1407، ج5، ص215

نشان می‌دهد که رسول اکرم همان ویژگی‌های خلفاء و ائمه بعد از خودش را مطرح کرده و از هرگونه مخالفت با آن‌ها، سب آن‌ها، توهین به آن‌ها، قیام در برابر آن‌ها نهی کرده؛ ولی کارخانه‌های حدیث سازی بنی امیه و سپس بنی العباس شروع کردند به تحریف کردن، مثل حدیث شریف:

«ابني الحسن والحسين سيدي شباب أهل الجنة»

تاريخ مدينة دمشق وذكر فضلها وتسمية من حلها من الأماثل؛ اسم المؤلف: أبي القاسم علي بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله الشافعي الوفاة: 571، دار النشر: دار الفكر - بيروت - 1995، تحقيق: محب الدين أبي سعيد عمر بن غرامة العمري، ج42، ص433

را جعل کردند که ابوبکر و عمر هم:

«سيدا كهول أهل الجنة»

الكتاب المصنف في الأحاديث والآثار؛ اسم المؤلف: أبو بكر عبد الله بن محمد بن أبي شيبة الكوفي الوفاة: 235، دار النشر: مكتبة الرشد - الرياض - 1409، الطبعة: الأولى، تحقيق: كمال يوسف الحوت، ج6، ص350، ح3194

«أنا مَدِينَةُ الْعِلْمِ وَعَلِيٌّ بَابُهَا»

المعجم الكبير؛ اسم المؤلف: سليمان بن أحمد بن أيوب أبو القاسم الطبراني الوفاة: 360، دار النشر : مكتبة الزهراء - الموصل - 1404 - 1983 ، الطبعة: الثانية، تحقيق : حمدي بن عبدالمجيد السلفي، ج11، ص65

اضافه کردند:

أنا مدينة العلم وأبی بكر أساسها وعمر حيطانها وعثمان سقفها وعلی بابها!

ابن عساكر الدمشقی، علی بن الحسن،(متوفاى571هـ)، تاريخ مدينة دمشق وذكر فضلها وتسمية من حلها من الأماثل، ج42، صص 378-383، تحقيق: شيری ، علی ، ناشر: دار الفكر - بيروت – 1415ه

دسته هشتم از روایات من فقط یکی دو تا را می‌خوانم سریع رد می‌شوم. خداوند خروج کنندگان بر حاکم را در دنیا ذلیل می‌کند عبدالرزاق صنعانی، _ استاد بخاری است _ متوفای 211 در جلد 11، صفحه 344 روایت نقل می کند:

«ما مشى قوم إلى سلطان الله في الأرض ليذلوه إلا أذلهم الله قبل أن يموتوا»

المصنف؛ اسم المؤلف: أبو بكر عبد الرزاق بن همام الصنعاني الوفاة:211، دار النشر: المكتب الإسلامي - بيروت - 1403، الطبعة: الثانية، تحقيق: حبيب الرحمن الأعظمي، ج11، ص344

اگر مراد از سلطان الله، امام معصوم است قطعاً درست است هیچ شک و شبهه ا‌ی نیست و اگر مراد از این سلطان، معاویه و یزید ابن معاویه و عبدالملک و هارون و مأمون است قطعاً روایت جعلی است.

در کتاب السنن الوارده فی الفِتن از ابو عمرو مقری متوفای 444 چنین آمده است:

«ما مشى قوما شبرا إلى السلطان ليذلوه إلا أذلهم الله»

السنن الواردة في الفتن وغوائلها والساعة وأشراطها؛ اسم المؤلف: أبو عمرو عثمان بن سعيد المقرئ الداني الوفاة: 444، دار النشر: دار العاصمة - الرياض - 1416، الطبعة: الأولى، تحقيق: د. ضاء الله بن محمد إدريس المباركفوري، ج2، ص387

در کنز العمال همین است در مجمع الزوائد، جلد 5 همین روایت را می‌آورد و می‌گوید:

«رواه البزار ورجاله رجال الصحيح خلا كثير بن أبي كثير التيمي وهو ثقة»

بعد می‌گوید:

«وتأتي احاديث كثيرة في السمع والطاعة ان شاء الله»

مجمع الزوائد ومنبع الفوائد؛ اسم المؤلف: علي بن أبي بكر الهيثمي الوفاة: 807، دار النشر: دار الريان للتراث/‏دار الكتاب العربي - القاهرة , بيروت – 1407، ج 5، ص 216

ببینید این‌ها همه نشان می‌دهد که این روایات همه در راستای تقویت این حکومت جبار بنی امیه و امثال آنها است.

ان شاء الله در جلسه بعد بحثی را داریم که خروج کنندگان بر امام بدون سوال وارد آتش جهنم می‌شوند. دست های خیانت‌کار بنی امیه و بنی العباس این روابات را جعل کردند که پایه‌های دینی و اساس قرآن را زیر سوال می‌برد.



Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها