بسم الله الرحمن الرحیم
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله و الصلاة علی رسول الله و علی آله آل الله لا سیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی أعدائهم أعداء الله الی یوم لقاء الله
به دلیل اینکه امروز میلاد حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) است، اجازه بدهید هدیه ای به پیشگاه مقدس حضرت سیدالشهداء تقدیم بکنیم تحت عنوان امام حسین (علیه السلام) در مصادر اهل سنت؛ که یکی از بحثهای موجود در این زمینه امام حسین (سلام الله علیه) در قرآن است.
در مورد حضرت سیدالشهدا (سلام الله علیه) در قرآن کریم، آیاتی وارد شده است که در ادامه به ذکر آن میپردازیم.
آیه اول، آیه مباهله است. خداوند متعال در این آیه شریفه میفرماید:
(فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَی الْکاذِبِین)
به ایشان بگو بیائید ما فرزندان خود، و شما فرزندان خود را، ما زنان خود و شما زنان خود را، ما نفس خود، و شما نفس خود را بخوانیم و سپس مباهله کنیم و دوری از رحمت خدا را برای دروغگویان که یا مائیم، یا شما، درخواست کنیم.
سوره آل عمران (3): آیه 61
«ابن کثیر دمشقی» با سند صحیح به نقل از «حاکم نیشابوری» میگوید:
«قال جابر وفیهم نزلت (تعالوا ندع أبناءنا وأبناءکم ونساءنا ونساءکم وأنفسنا وأنفسکم) قال جابر (أنفسنا وأنفسکم) رسول الله وعلی بن أبی طالب (وأبناءنا) الحسن والحسین (ونساءنا) فاطمة وهکذا رواه الحاکم فی مستدرکه»
تفسیر القرآن العظیم، اسم المؤلف: إسماعیل بن عمر بن کثیر الدمشقی أبو الفداء، دار النشر: دار الفکر - بیروت – 1401، ج 1، ص 372، باب آل عمران: (59 - 63)
آقای «سیوطی» هم از «حاکم نیشابوری» در کتاب «الدر المنثور» جلد دوم صفحه 39 این روایت را نقل کرده است. آقای «شوکانی» هم این روایت را در کتاب «فتح القدیر» جلد اول، صفحه 348 آورده است.
آقای «زمخشری» در تفسیر این آیه شریفه تعبیری دارد که میگوید:
«وفیه دلیل لا شیء أقوی منه علی فضل أصحاب الکساء علیهم السلام»
در نزول آیه مباهله در شأن این خمسه طیبه دلیلی است که قویتر از آن در فضیلت اصحاب کساء روایت نداریم.
الکشاف عن حقائق التنزیل وعیون الأقاویل فی وجوه التأویل، أبو القاسم محمود بن عمر الزمخشری الخوارزمی، سنة الولادة 467/ سنة الوفاة 538، تحقیق عبد الرزاق المهدی، الناشر دار إحیاء التراث العربی، مکان النشر بیروت، ج 1، ص 397، باب آل عمران: (61)
نکتهای که در اینجا باید به آن توجه کنیم، این است که مباهله برای چه صورت گرفت!؟ بعد از مناظرهای که رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) با نصارای نجران داشتند و آنها متقاعد نشدند، خداوند عالم دستور مباهله داد.
«مباهله» با دو هدف صورت گرفت؛ هدف اول برای بطلان عقاید نصارای نجران بود و هدف دوم برای اثبات صداقت و رسالت رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) بود. به تعبیر دیگر مباهله به منظور اثبات صداقت رسول گرامی اسلام در اثبات رسالت ایشان بود.
برای اثبات حقانیت، صداقت و رسالت رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) چه کسانی میروند!؟ تنها امیرالمؤمنین (سلام الله علیه)، حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها)، امام حسن و امام حسین (علیهم السلام) میروند!!
با اینکه صحابه همگی حضور داشتند؛ «ابوبکر»، «عمر»، «عثمان»، «طلحه»، «زبیر»، «سلمان»، «ابوذر» و دیگران همه حضور داشتند، ولي رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) را با خود میبرد.
همسران پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) که قرآن کریم از آنها به «امهات المؤمنین» تعبیر میکند همه حضور داشتند، اما رسول گرامی اسلام تنها حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیه) را با خود میبرد.
در زمان مباهله ظاهراً یکی از دختران پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) که در عقد عثمان بود در قید حیات بود، اما حضرت او را هم با خود نبردند. در حقیقت این اقدامات نشانگر جایگاه والای این بزرگواران است.
اگر ما روایتی در اثبات امامت و ولایت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) جز همین یک آیه نداشته باشیم و بگویند: "ملاک خلافت افضلیت است" و "افضلترین مردم باید جای پیغمبر اکرم را بگیرد"، ما افضلتر از امیرالمؤمنین نداریم! چون کسی غیر از امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) برای اثبات نبوت پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نرفته است.
کسی که شایستگی دارد برای اثبات رسالت پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به مباهله برود، قطعاً برای جانشینی آن حضرت نسبت به دیگر صحابه اولویت دارد.
آیه دوم؛ آیه تطهیر است. «صحیح مسلم» در این خصوص روایتی به صراحت از عایشه نقل میکند و میگوید:
«خَرَجَ النبی غَدَاةً وَعَلَیهِ مِرْطٌ مُرَحَّلٌ من شَعْرٍ أَسْوَدَ فَجَاءَ الْحَسَنُ بن عَلِی فَأَدْخَلَهُ ثُمَّ جاء الْحُسَینُ فَدَخَلَ معه ثُمَّ جَاءَتْ فَاطِمَةُ فَأَدْخَلَهَا ثُمَّ جاء عَلِی فَأَدْخَلَهُ ثُمَّ قال (إنما یرِیدُ الله لِیذْهِبَ عَنْکمْ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَیطَهِّرَکمْ تَطْهِیرًا) ثُمَّ قال»
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) آمدند و عبایی از موی بز داشتند. امام حسن و امام حسین (علیه السلام)، امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) و حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) در زیر عبا جمع شدند. سپس رسول الله فرمودند:
«(إنما یرِیدُ الله لِیذْهِبَ عَنْکمْ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَیطَهِّرَکمْ تَطْهِیرًا)»
صحیح مسلم، اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ج 4، ص 1883، ح 2424
نکته ظریفی که در اینجا وجود دارد، این است که رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) در زير این عبا جز این چهار نفر را وارد نکردند و برای احدی هم این آیه را قرائت نکردند.
«ترمذی» هم ذیل این روایت مینویسد: زمانی که رسول خدا این چهار بزرگوار را زیر عبا قرار دادند، فرمودند:
«اللهم هَؤُلَاءِ أَهْلُ بَیتِی فَأَذْهِبْ عَنْهُمْ الرِّجْسَ وَطَهِّرْهُمْ تَطْهِیرًا»
در حقیقت «هَؤُلَاءِ» شاید خبر مقدم باشد. رسول گرامی اسلام «اهل بیتی هؤلاء» نفرمودند، بلکه میفرمایند: «هَؤُلَاءِ أَهْلُ بَیتِی»؛ اینها اهل بیت من هستند! یعنی یک نوعی حصر دارد.
سپس «أم سلمه» میگوید:
«وأنا مَعَهُمْ یا نَبِی اللَّهِ»
رسول گرامی اسلام فرمودند:
«أَنْتِ علی مَکانِک وَأَنْتِ علی خَیرٍ»
«ترمذی» در این خصوص میگوید:
«حسن صحیح و هو أحسن شیء روی فی هذا الباب»
این روایت صحیح است و بهترین روایت این باب است.
الجامع الصحیح سنن الترمذی، اسم المؤلف: محمد بن عیسی أبو عیسی الترمذی السلمی، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت --، تحقیق: أحمد محمد شاکر وآخرون، ج 5، ص 351، ح 3205
«مسند احمد» هم در زمینه آیه تطهیر مینویسد:
با وجود اینکه پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به ام سلمه فرمودند: سر جایت بایست و به طرف عبا نزدیک نشو؛ اما زمانی که او مشاهده کرد رسول الله این آیه را برای این چهار بزرگوار خواند، می گوید من جلو رفتم و...
«فَرَفَعْتُ الکسَاءَ لأَدْخُلَ مَعَهُمْ»
من عبا را بالا زدم تا زير عبا روم.
«فَجَذَبَهُ من یدی وقال آنک علی خَیرٍ»
پیغمبر اکرم عبا را از دست من کشید و گفت: تو آدم خوبی هستی، داخل نشو.
مسند الإمام أحمد بن حنبل، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشیبانی، دار النشر: مؤسسة قرطبة – مصر، ج 6، ص 323، ح 26789
کسانی که معتقدند همسران پیغمبر اکرم جزو آیه تطهیر هستند، در حقیقت میخواهند عبایی را که پیغمبر اکرم کشیده و اجازه وارد شدن آن را به «أم سلمه» نداده است را بگیرند، بالا ببرند و همسران پیغمبر اکرم را وارد کنند.
توجه دارید که خانه، خانه «أم سلمه» بوده است و آیه تطهیر در منزل «أم سلمه» نازل شده است. خود «عایشه» وقتی میخواهد نزدیک شود، رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) به او میفرماید: از اهل بیت من دور شو!!
جالب اینجاست، عایشه که تمام فضائل مربوط به خودش و خانوادهاش را در همه جا نقل کرده است و حتی کوچکترین مطلب دال بر فضیلت خودش را نقل كرده؛ ولی ما یک روایت ضعیف یا روایتی که علما جزو روایات موضوعه آورده باشند نداریم که عایشه ادعا کرده باشد آیه تطهیر شامل ما هم هست!! ما حتی یک روایت جعلی که آقایان حکم جعل بر او نوشته باشند و یا حتی یک روایت ضعیف هم از عایشه در این زمینه نداریم.
دوستان دقت داشته باشند که ما باید در برخورد با مخالفین و دشمن هم، انصاف را رعایت کنیم. انصاف چیز خوبی است، ما باید نسبت به مخالف هم به اندازهای که دلیل داریم حمله کنیم و بالاتر از آن دیگر حمله نکنیم؛ عزیزان به این مسئله دقت کنند.
در ابتدای روایت وارد شده است:
«عن أم سلمة رضی الله عنها قالت إن هذه الآیة نزلت فی بیتی (إنما یرید الله لیذهب عنکم الرجس أهل البیت ویطهرکم تطهیرا)»
تفسیر القرآن العظیم، اسم المؤلف: إسماعیل بن عمر بن کثیر الدمشقی أبو الفداء، دار النشر: دار الفکر - بیروت – 1401، ج 3، ص 486، باب الأحزاب: (32 - 34)
حال دیگر همسران پیغمبر اکرم هم ادعا میکنند در بیت ما بوده است. شاید آیه تطهیر در موارد متعددی نازل شده باشد و شاید پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) این کار را در چند مکان انجام داده باشد.
ممکن است رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) جمع کردن اهل بیت خود زیر کساء را در حجره «عایشه»، «حفصه»، «ام سلمه» و «ام حبیبه» هم انجام داده باشد تا اثبات کند که این آیه شریفه تنها مخصوص این چهار بزرگوار است و بس!!
پرسش:
اهل سنت ادعا میکنند که همسران پیغمبر اکرم قبلاً تطهیر شده بودند، لذا رسول گرامی اسلام فرمودند: خدایا این افراد هم جزو اهل بیت من هستند، آنها را نیز تطهیر کن!
پاسخ:
چگونه همسران پیامبر قبلاً تطهیر شده بودند در حالیکه خداوند متعال در آیه 29 سوره مبارکه احزاب میفرماید:
(یا نِساءَ النَّبِی لَسْتُنَّ کأَحَدٍ مِنَ النِّساءِ)
ای زنان پیامبر! شما مثل احدی از سایر زنان نیستید.
سوره احزاب (33): آیه 32
همچنین در آیه بعد میفرماید:
(وَ قَرْنَ فِی بُیوتِکنَّ وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِیةِ الْأُولی)
و در خانههای خود بنشینید، و چون زنان جاهلیت نخست خود نمایی نکنید.
سوره احزاب (32): آیه 33
این آیات، همگی آیات ذم است و حتی بعد از آیه تطهیر هم آیه ذم وارد شده است و میفرماید:
(وَ اذْکرْنَ ما یتْلی فِی بُیوتِکن)
و آنچه در خانههای شما از آیات خدا و حکمت که تلاوت میشود به یاد آورید.
سوره احزاب (33): آیه 34
مشاهده کنید که در تمام این آیات کلمه (بُیوتِ) به صورت جمع آمده است، اما در اینجا (أَهْلَ الْبَیت) به صورت مفرد وارد شده است. اگر قرار بود این آیه شریفه مربوط به زنان پیغمبر اکرم باشد، خداوند متعال باید «اهل البیوت» را در آیه شریفه میفرمودند. این مطالب خیلی واضح و روشن است. ما کاری با لجاجت برخي آقایان اهل سنت نداریم که در این مورد لجاجت میکنند.
پرسش:
آیا علی رغم منع پیغمبر، این حرکت بالا زدن عبا برای داخل شدن، از «أم سلمه» بعید نبود!؟
پاسخ:
نه این حرکات اصلاً بعید نیست. «أم سلمه» خودش میگوید: والله اگر پیغمبر به تقاضای من برای داخل شدن در زیر عبا، «بله» میگفت، برای من از هر چه که نور خورشید بر آن می تابد باارزشتر بود. این نشان می دهد که مقام، مقام بالایی بوده است و مسئله، مسئله بزرگی بوده است. دقت کنید که آیه تطهیر بحث عصمت است و بحث کوچکی نیست.
پرسش:
در آیات اول تنها مخصوص زنان بوده است، اما زمانی که به اهلبیت (علیهم السلام) میرسد، هم زن و هم مرد را شامل میشود و از باب تغلیب مذکر میآید. سپس این مسئله را به آیهای در مورد حضرت ابراهیم و ساره که کلمه (أَهْلَ الْبَیت)در آنجا وارد شده استناد میکنند و میگویند: در آنجا هم (أَهْلَ الْبَیت) وارد شده است، چرا (بُیوتِ) نیامده است.
پاسخ:
مشاهده کنید در آنجا (أَهْلَ الْبَیت) آمده است، برای اینکه همسر حضرت ابراهیم دختر خاله یا دختر عموی آن حضرت بوده است و همه از یک خاندان هستند.
ماجرای حضرت ابراهیم با این ماجرا فرق میکند. علاوه بر این آقایان اهل سنت معتقدند که آیه (إِفْک) درباره عایشه آمده است، زیرا در این زمینه روایت داریم. همچنین معتقدند که آیه غار درباره ابوبکر آمده است، زیرا در این زمینه روایت داریم و شأن نزول است.
خوب بفرمائید شأن نزول این آیه را هم ببینید که در کتاب «صحیح مسلم» تنها اسم امیرالمؤمنین (سلام الله علیه)، حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)، امام حسن و امام حسین (علیهما اسلام) وارد شده است.
همچنین در کتاب «اربعین» اثر «ابن عساکر» از «ابی سعید خدری» نقل میکند:
«نزلت هذه الایة فی بیتی إنما یرید الله لیذهب عنکم الرجس أهل البیت ویطهرکم تطهیرا»
سپس مینویسد:
«قلت یارسول الله ألست من أهل البیت»
یا رسول الله! آیا من هم اهل بیت هستم؟!
«قال إنک إلی خیر إنک من أزواج رسول الله صلی الله علیه و سلم»
رسول الله فرمودند: خیر، تو اهلبیت نیستی بلکه همسر پیغمبر اکرم هستی.
«قالت وأهل البیت رسول الله صلی الله علیه و سلم وعلی وفاطمة والحسن والحسین رضی الله عنهم أجمعین»
سپس مینویسد:
«هذا حدیث صحیح»
در ادامه مینویسد:
«والآیة نزلت خاصة فی هؤلاء المذکورین»
الأربعین فی مناقب أمهات المؤمنین رحمة الله علیهن أجمعین، المؤلف: أبو منصور عبد الرحمن بن محمد بن هبة الله بن عساکر، الناشر: دار الفکر – دمشق، الطبعة الأولی، 1406، تحقیق: محمد مطیع الحافظ, غزوة بدیر، ج 1، ص 105، باب الحدیث السادس والثلاثون
همچنین در کتاب «تفسیر بحر المحیط» اثر «أبو حیان أندلسی» وارد شده است:
«وقال أبو سعید الخدری: هو خاص برسول الله وعلی وفاطمة والحسن والحسین»
تفسیر البحر المحیط، اسم المؤلف: محمد بن یوسف الشهیر بأبی حیان الأندلسی، دار النشر: دار الکتب العلمیة - لبنان/ بیروت - 1422 هـ -2001 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: الشیخ عادل أحمد عبد الموجود، ج 7، ص 224، باب (سورة الأحزاب)
این روایت از «أنس»، «أم سلمه» و «عایشه» نقل شده است. این روایت در کتب عالمان دیگری همچون «مآوردی»، «أبو محمد مکی»، «بغوی»، «ابن جوزی»، «ابن عساکر»، «ابو المحاسن» و «آلوسی» وارد شده است.
آقای «آلوسی» سلفی در کتاب «روح المعانی» جلد 11 صفحه 195 مینویسد:
«ودعائه لهم وعدم إدخال أم سلمة أکثر من أن تحصی»
ما در مورد عدم ورود أم سلمه فراتر از شمارش روایت داریم.
«وهی مخصصة لعموم أهل البیت بأی معنی کان البیت»
این آیه با این شأن نزول تمام موارد أهل البیت را تخصیص میزند.
«فالمراد بهم من شملهم الکساء ولا یدخل فیهم أزواجه صلّی الله علیه وسلم»
ایشان در ادامه به صراحت میگوید:
«یقتضی أن النساء المطهرات غیر داخلات فی أهل البیت الذین هم أحد الثقلین»
روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم والسبع المثانی، المؤلف: شهاب الدین محمود بن عبد الله الحسینی الألوسی (المتوفی: 1270 هـ)، المحقق: علی عبد الباری عطیة، الناشر: دار الکتب العلمیة – بیروت، الطبعة: الأولی، 1415 هـ، ج 11، ص 195، باب الجزء الثانی العاشر
همچنین «حاکم نیشابوری» هم در کتاب خود بیان میکند که مراد از (أَهْلَ الْبَیت) همین پنج نفر هستند. آقای «طحاوی» که کتب او کتب درسی حوزههای علمیه است، در کتاب «شرح مشکل الآثار» جلد دوم مینویسد:
«وَأَنَّ الْمُرَادِینَ بِمَا فیها هُمْ رسول اللهِ وَعَلِی وَفَاطِمَةُ وَحَسَنٌ وَحُسَینٌ علیهم السلام دُونَ من سِوَاهُمْ»
شرح مشکل الآثار، اسم المؤلف: أبو جعفر أحمد بن محمد بن سلامة الطحاوی، دار النشر: مؤسسة الرسالة - لبنان/ بیروت - 1408 هـ - 1987 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: شعیب الأرنؤوط، ج 2، ص 245
همچنین آقای «محمد أمین سندی» و «مقريضی» همین روایت را در کتب خود بیان کردهاند. همچنین در کتاب «صحیح مسلم» از زید بن ارقم نقل شده است:
«فَقُلْنَا من أَهْلُ بَیتِهِ نِسَاؤُهُ»
پرسیدند: آیا زنان پیغمبر اکرم اهل بیت پیغمبر اکرم هستند؟!
«قال لَا وأیم اللَّهِ إِنَّ الْمَرْأَةَ تَکونُ مع الرَّجُلِ الْعَصْرَ من الدَّهْرِ ثُمَّ یطَلِّقُهَا فَتَرْجِعُ إلی أَبِیهَا وَقَوْمِهَا أَهْلُ بَیتِهِ أَصْلُهُ وَعَصَبَتُهُ الَّذِینَ حُرِمُوا الصَّدَقَةَ بَعْدَهُ»
صحیح مسلم، اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ج 4، ص 1874، ح 2408
در این روایت وارد شده است که اهل بیت پیغمبر اکرم ریشه رسول الله هستند که عبارت از امیرالمؤمنین (سلام الله علیه)، حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)، امام حسن و امام حسین (علیهم السلام) هستند.
جالب بود کارشناس یکی از شبکههای وهابی ادعا کرد که «زید بن أرقم» که معصوم نیست و این روایت در کتاب «صحیح مسلم» وارد شده است که «مسلم» هم معصوم نیست!! حتماً معصوم تنها کارشناسانی هستند که در شبکههای وهابی حرف میزنند و غیر از آنها هیچ کسی معصوم نیست!!!
همچنین آقای «نووی» در کتاب «شرح صحیح مسلم» به صراحت میگوید:
«والمعروف فی معظم الروایات فی غیر مسلم انه قال نساؤه لسن من اهل بیته»
صحیح مسلم بشرح النووی، اسم المؤلف: أبو زکریا یحیی بن شرف بن مری النووی، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت - 1392، الطبعة: الطبعة الثانیة، ج 15، ص 180
در این روایت وارد شده است که زنان پیغمبر اکرم از اهل بیت پیغمبر اکرم نیستند. همچنین در کتاب «شرح مشکل الآثار» از قول «أم سلمه» وارد شده است:
«فَقُلْت یا رَسُولَ اللهِ أنا من أَهْلِ الْبَیتِ فقال إنَّ لَک عِنْدَ اللهِ خَیرًا فَوَدِدْتُ أَنَّهُ قال نعم فَکانَ أَحَبَّ إلَی مِمَّا تَطْلُعُ علیه الشَّمْسُ وَتَغْرُبُ»
شرح مشکل الآثار، اسم المؤلف: أبو جعفر أحمد بن محمد بن سلامة الطحاوی، دار النشر: مؤسسة الرسالة - لبنان/ بیروت - 1408 هـ - 1987 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: شعیب الأرنؤوط، ج 2، ص 244
«أم سلمه» میگوید: اگر رسول الله به من میفرمودند که تو از اهل بیت هستی، از تمام دنیا و تمام ثروت روی زمین برای من باارزشتر بود. یعنی اگر تمام ثروت روی زمین را به «أم سلمه» میدادند، از این سخن برای او باارزشتر نبود. اینها یک یا دو مورد نیست.
همچنین در کتاب «مسند أحمد بن حنبل» جلد 6 صفحه 296 وارد شده است:
«قالت فقال لی قومی فَتَنَحَّی لی عن أَهْلِ بیتی»
سپس «أم سلمه» میگوید:
«قالت فَقُمْتُ فَتَنَحَّیتُ فی الْبَیتِ قَرِیباً»
مسند الإمام أحمد بن حنبل، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشیبانی، دار النشر: مؤسسة قرطبة – مصر، ج 6، ص 296، ح 26582
همچنین در کتاب «تفسیر ابن کثیر» در مورد «عایشه» وارد شده است:
«فقلت یا رسول الله وأنا من أهل بیتک فقال تنحی فإنک علی خیر»
تفسیر القرآن العظیم، اسم المؤلف: إسماعیل بن عمر بن کثیر الدمشقی أبو الفداء، دار النشر: دار الفکر - بیروت – 1401، ج 3، ص 486، باب الأحزاب: (32 - 34) یا نساء النبی.
جالب این است که در کتاب «صحیح مسلم» جلد دوم صفحه 1104 حدیث 1478 در این رابطه وارد شده است:
«ثُمَّ نَزَلَتْ علیه هذه الْآیةُ (یا أَیهَا النبی قُلْ لِأَزْوَاجِک) حتی بَلَغَ (لِلْمُحْسِنَاتِ مِنْکنَّ أَجْرًا عَظِیمًا) قال فَبَدَأَ بِعَائِشَةَ فقال یا عَائِشَةُ إنی أُرِیدُ أَنْ أَعْرِضَ عَلَیک»
صحیح مسلم بشرح النووی، اسم المؤلف: أبو زکریا یحیی بن شرف بن مری النووی، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت - 1392، الطبعة: الطبعة الثانیة، ج 2، ص 1104، ح 1478
در این روایت وارد شده است که اصلاً شأن نزول قسمت اول آیه زنان پیغمبر اکرم هست و شأن نزول آیه تطهیر اهل بیت پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) است. این روایت شأن نزول تمام این آیات را واضح کرده است.
مشاهده کنید «عکرمه» که یکی از خوارج بوده است، ادعا کرده است که من مباهله میکنم.
« من شاء باهلته أنها نزلت في شأن نساء النبي صلى الله عليه وآله وسلم »
تفسير القرآن العظيم ، اسم المؤلف: إسماعيل بن عمر بن كثير الدمشقي أبو الفداء، دار النشر: دار الفكر - بيروت – 1401؛ ج3، ص 484
مشاهده کنید که یک انسان بیعقل ادعای مباهله میکند، حتی خود آقایان اهل سنت ادعا میکنند که این شخص عقل درستی نداشته است.
پسر «ابن عباس» او را به در مسجد بسته بود و همینطور او را کتک میزد. از او پرسیدند: چرا کتک میزنی؟! او در جواب گفت: این شخص همینطور به پدرم دروغ مي بندد.
در کتاب «سیر أعلام النبلاء» وارد شده است:
«قال یحیی بن بکیر قدم عکرمة مصر ونزل هذه الدار وخرج إلی المغرب فالخوارج الذین بالمغرب عنه أخذوا»
می گوید که خوارج مغرب دین خود را از «عکرمه» گرفتند. از «احمد بن حنبل» نقل شده است اباضیه که فرقهای از خوارج هستند، همگی مربوط به «عکرمه» هستند. در مورد او نقل شده است:
«وقف عکرمة علی باب المسجد فقال ما فیه إلا کافر»
او کنار در مسجد نشسته بود و میگفت: تمام کسانی که در مسجد نماز میخوانند کافر هستند.
همچنین مینویسد:
«قال مصعب بن عبد الله کان عکرمة یری رأی الخوارج»
سپس مینویسد:
«سمعت ابن عمر یقول لنافع اتق الله ویحک لا تکذب علی کما کذب عکرمة علی ابن عباس»
«ذهبی» در ادامه مینویسد:
«سعید بن المسیب أنه کان یقول لغلام له یا برد لا تکذب علی کما یکذب عکرمة علی ابن عباس»
همچنین در مورد او گفته شده است:
«وعکرمة مقید علی باب الحش»
«حش» به معنای گودال یا باغچهای است و شاید مکانی نزدیک قبرستان بقیع باشد.
«قال قلت ما لهذا کذا قال إنه یکذب علی أبی»
«ابن عباس» میگفت:
«قال ابن عباس سبق الکتاب المسح علی الخفین فقال کذب عکرمة»
همچنین «سعید بن مسیب» میگوید: ما روایتی از او نقل کردیم که معلوم شد دروغ میگوید.
«یا ابن أخی إن عکرمة کذاب یحدث غدوة حدیثا يخالفه عشیة»
عکرمه دروغگو است، او صبح روایتی میگوید و غروب روایتی برخلاف آن نقل میکند.
سیر أعلام النبلاء، اسم المؤلف: محمد بن أحمد بن عثمان بن قایماز الذهبی أبو عبد الله، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بیروت - 1413، الطبعة: التاسعة، تحقیق: شعیب الأرناؤوط, محمد نعیم العرقسوسی، ج 5، ص 21 تا 29، باب 7
حال این شخص میگوید:
«من شاء باهلته ان هذه الآية نزلت فی أزواج النبی صلی الله علیه وسلم»
پرسش:
آیا احتمال دارد که این آیه تنها یک بار بیشتر نازل نشده باشد!؟
پاسخ:
نه، ما روایت داریم مبنی بر اینکه این آیه در چند مورد وارد شده است. در مقالهای که برای همایش زاهدان نوشته بودم، مطالبی آورده بودم مبنی بر اینکه این آیه در سه یا چهار مورد نازل شده است.
این آیه همانند سوره حمد است که چندین مرتبه نازل شده است. همچنین بعضی از آیات، هم در مکه و هم در مدینه نازل شده است یا در مدینه مکرراً به مناسبتهای مختلف نازل شده است. ما این مطالب را از کتب أهل سنت بیان کردیم. به عنوان مثال «عایشه» ميگويد در خانه من نازل شده است ؛ «أم سلمه» ميگويد که در خانه من نازل شده است. همچنین افراد دیگری معتقدند که این آیه در مسجد نازل شده است.
در روایت وارد شده است رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) به مدت شش ماه هر روز که برای نماز به مسجد میرفتند، در خانه حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) این آیه را با صدای بلند قرائت میکردند.
بنابراین مطلب کاملاً واضح و روشن است و زمانی که آدم بخواهد خود را به لجاجت بزند همه چیز به هم میریزد.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته