بسم الله الرحمن الرحیم
جلسه شصت و هفتم 96/12/07
آشنایی با فرَق کلامی اهل سنت (33)- مبانی فکری وهابیت
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله و الصلاة علی رسول الله و علی آله آل الله لا سیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی أعدائهم أعداء الله الی یوم لقاء الله.
در رابطه با مبانی فکری وهابیت که برگرفته از مبانی فکری احمد ابن حنبل بود مطالبی را عرض کردیم و دو شاخصه دیگر یکی تکفیر مسلمانها و دیگری تحقیر و اهانت به اهلبیت علیهم السلام مطرح شد.
نکته دیگری که در اینجا وجود دارد و من احساس میکنم لازم است مقداری به آن اشارهای بشود عداوتی است که ابن تیمیه و محمد ابن عبدالوهاب با شیعه دارد.
در اینجا سخن زیاد است من به چند نمونه اشاره میکنم ابن تیمیه در مجموع فتاوا در رابطه با شیعهها و رافضه میگوید اینها مذهبشان را کتمان میکنند و با تقیه زندگی میکنند تا آنجایی که میگوید:
«وقد لا يكون من الرافضة من له نسب صحيح»
كتب ورسائل وفتاوى شيخ الإسلام ابن تيمية، ج35، ص141، اسم المؤلف: أحمد عبد الحليم بن تيمية الحراني أبو العباس الوفاة: 728 ، دار النشر : مكتبة ابن تيمية ، الطبعة : الثانية ، تحقيق : عبد الرحمن بن محمد بن قاسم العاصمي النجدي
چه بسا رافضه، اصلاً نسب صحیحی ندارند. من نمیدانم ابن تیمیه این حرف را از کجا و به چه دلیلی میگوید؟! اگر یک فردی نسبت ناروایی بدهد چهار تا شاهد باید بیاورد اگر سه شاهد بیاید و یک شاهد تأخیر کند خود آن فرد را میخوابانند و حد قذف به او میزنند و ایشان به صراحت میگوید:
«وقد لا يكون من الرافضة من له نسب صحيح»
پرسش:
منظور از عدم نسب صحیح چیست؟
پاسخ:
یعنی اینها زنا زاده هستند. محمد ابن عبدالوهاب خیلی صریح حرف میزند ایشان در كتاب رسالةٌ فی الرد علی الرافضه میگوید:
«فهؤلاء الإمامية خارجون عن السنة»
اینها اصلاً از سنت خارج هستند
رسالة في الرد على الرافضة ، ج 1، ص 42، اسم المؤلف: محمد بن عبد الوهاب الوفاة: 1206 هـ ، دار النشر : مطابع الرياض - الرياض ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : تحقيق الدكتور / ناصر بن سعد الرشيد
«بل عن الملة»
از ملت خارج هستند
« واقعون في الزنا»
اکثراً اینها، اهل زنا هستند
« وما أكثر ما فتحوا على أنفسهم أبواب الزنا»
چه زیاد اینها درهای زنا را بر روی خودشان باز میکنند
«في القبل والدبر»
بعد میگوید:
«فما أحقهم بأن يكونوا أولاد الزنا»
اینها شایستگی این را دارند که همهشان اولاد زنا هستند.
اگر این حرف را یک آدم بیدین و مشرک و کافر و آتئیست بزند آدم گلایه نمیکند چون آنها پایبند به چیزی نیستند ولی کسی که مدعی علم، فقاهت، رهبری و مدعی اسلام است چنین میگوید که تنها مسلمان روی زمین ما هستیم و چنین تعبیری را به کار میبرد، جاب تعجب است.
در کنار بیت الله الحرام با چند نفر از این وهابیها بحث میکردیم اینها همین قضیه وطی در دُبر را مطرح کردند گفتند امام خمینی در تحریر الوسیله دارد بر اینکه:
«ویجوز اللواط فی دبر النساء»
گفتم اولاً شما عرب هستید ادبیات عرب را بهتر میدانید لواط، عمل الرجلٌ بالرجل را لواط میگویند عمل الرجل مع امرئة را وطی میگویند وطی در قبُل یا وطی در دُبُر.
گفتم اولاً امام خمینی آنجا دارد اگر زن، راضی نباشد حرام است راضی هم باشد کراهت شدیده دارد ما روایت از امام صادق سلام الله علیه داریم میفرماید اگر کسی این کار را با همسرش بکند بوی بهشت که از هزار سال مسیر به مشام میرسد را استشمام نمیکند. به اضافه اگر بزرگان ما فتوا دادند، بزرگان شما اهل عمل هستند! گفت چطور؟ گفتم شما ببینید آقای سیوطی در کتاب درّ المنثور ذیل آیه شریفه:
(نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ فَأْتُوا حَرْثَكُمْ أَنَّى شِئْتُمْ)
سوره بقره (2): آیه 223
می گوید: از امام مالک سوال کردند:
«ما هو حکم الوطی فی ادبار النساء»؟
الدر المنثور، ج 2،ص 254
تازه از حمام آمده بود موهایش خیس بود دست به سرش زد گفت:
«الان غسلت من هذا الامر»!
گفتم اگر امام خمینی فتوا میدهد، امام مالکِ شما میگوید من تازه از این کار فارغ شدم!
همچنین از ابن ابی ملیکه ، مفتی و قاض القضات مکه در زمان عبدالله زبیر - که برایش احترام قائلند- سوال کردند حکم کسی که چنین کاری با همسرش بکند چیست؟ گفت:
«طلبت هذا الامر البارحة من بعض الجواری »
شب گذشته از یکی از خانمهایم این را تقاضا کردم
«فاعتاصت عليّ»
و حاضر نشد گفت که اذیت میشوم .
بعد میگوید:
«فاستعنت بدهن أو بشحم» !
روغن مالی کردم که خیلی زیاد درد نکشد!
گفتم اگر بزرگان ما فتوا میدهند بزرگان شما حتی به همه یاد میدهند که چطوری باید از این قضیه استفاده کرد!
محمد ابن عبدالوهاب میگوید:
« فتحوا على أنفسهم أبواب الزنا في القبل والدبر»
رسالة في الرد على الرافضة، ج 1، ص 42، اسم المؤلف: محمد بن عبد الوهاب الوفاة: 1206 هـ ، دار النشر : مطابع الرياض - الرياض ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : تحقيق الدكتور / ناصر بن سعد الرشيد
آیینه را جلویش گذاشته و قیافهاش را دیده و شیطان برایش تصور کرده که این قیافه، قیافه شیعه است و چنین حرفی را نسبت به شیعه میزند!
این دو نکته را آقایان با جلد و صفحهاش داشته باشید كتاب مجموع فتاوی، ج 35، ص 87؛ رسالةٌ فی الرد علی الرافضة، صفحه 42.
باز ابن تیمیه در كتاب منهاج السنه میگوید:
«و الخوارج اصدق من الرافضة و أدين و اورع»!
خوارج از شیعهها هم صادقتر، هم با دیانتتر و هم با ورع تر هستند !
منهاج السنة النبوية، ج7، ص36، اسم المؤلف: أحمد بن عبد الحليم بن تيمية الحراني أبو العباس الوفاة: 728 ، دار النشر : مؤسسة قرطبة - 1406 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : د. محمد رشاد سالم
«بل الخوارج لا نعرف عنهم أنهم يتعمدون الكذب»
من سراغ ندارم که خوارج دروغ بگویند.
یکی از ویژگیهای خوارج دروغ گفتن است خودشان هم میگویند ما برای هر موضوعی که به ذهنمان میآمد یک روایتی از قول پیغمبر برای تثبیت عقیده خودمان جعل میکردیم.
«بل هم من اصدق الناس»
خوارج از راستگوترین انسانها هستند!
خیلی عالی است! بله اگر منظور از «ناس» ابن تیمیه و اتباع ابن تیمیه باشد قطعاً خوارج از اینها راستگوتر هستند، هیچ شکی در آن نیست ولی اگر نه، مراد از ناس توده مردم باشد خیر.
باز ابن تیمیه در كتاب مجموع فتاوای خودش ابتدا میگوید:
«على أن كل طائفة ممتنعة عن شريعة من شرائع الإسلام الظاهرة المتواترة فإنه يجب قتالها حتى يكون الدين كله لله»
كتب ورسائل وفتاوى شيخ الإسلام ابن تيمية، ج 28، ص 468، اسم المؤلف: أحمد عبد الحليم بن تيمية الحراني أبو العباس الوفاة: 728 ، دار النشر : مكتبة ابن تيمية ، الطبعة : الثانية ، تحقيق : عبد الرحمن بن محمد بن قاسم العاصمي النجدي
هر طایفهای شیعه باشد سنی باشد مسیحی باشد یهودی باشد اگر از شریعت اسلام، سرپیچی کرد قتل آنها واجب است، من معتقد هستم این فتوا در فضای مجازی، به زبانهای مختلف باید نشر پیدا کند. در کشورهای اروپایی، آمریکایی و غیره که اصلاً وهابیت برای احدی غیر از خودشان حق حیات قائل نیستند. الان اگر داعش و غیر داعش در کشورهای اروپایی، انتحار و انفجاری انجام میدهند و برای آینده تهدید هم میکنند همه اینها مبتنی بر فتاوای اینها است این خیلی خطرناک است.
میگوید هر طایفهای در هر کجای دنیا از قبول شریعت اسلام سرپیچی کند قتلش واجب است.
تا آنجایی که میگوید:
«وما عليه جماعة المسلمين فإنه يجب جهاد هذه الطوائف جميعها كما جاهد المسلمون مانعى الزكاة وجاهدوا الخوارج وأصنافهم وجاهدوا الخرمية والقرامطة والباطنية وغيرهم»
و دلیلمان چه است؟
(وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيكُونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلَّهِ)
سوره انفال (8): آیه39
تا آنجایی که به شیعهها میرسد و میگوید:
«وليس هذا مختصا بغالية الرافضة بل من غلا في أحد من المشايخ»
كتب ورسائل وفتاوى شيخ الإسلام ابن تيمية، ج28، ص475، اسم المؤلف: أحمد عبد الحليم بن تيمية الحراني أبو العباس الوفاة: 728 ، دار النشر : مكتبة ابن تيمية ، الطبعة : الثانية ، تحقيق : عبد الرحمن بن محمد بن قاسم العاصمي النجدي
حتی صوفیها، تمام اینها را ایشان مستحق قتل میداند.
«و كلّ هؤلاء كفار يجب قتالهم بإجماع المسلمين وقتل الواحد المقدور عليه منهم»
میگوید اگر همه اینها را کسی نمیتواند بکشد اگر كسی یک جا شیعه، صوفی، مسیحی و یهودی گیر انداخت اگر دید میتواند بکشد باید بکشد.
ببینید یعنی در حقیقت امنیت کل جامعه بشری را اینها با این فتوا به خطر میاندازند.
«وأما الواحد المقدور عليه من الخوارج والرافضة »
کسی اگر یک شیعه را گیر بیاورد
« فقد روى عنهما اعنى عمر وعلى قتلهما ... »
تا آنجا كه میگوید:
«وهؤلاء الرافضة ان لم يكونوا شرا من الخوارج المنصوصين فليسوا دونهم»
شیعهها اگر از خوارج بدتر نباشند کمتر از آنها نیستند
«فان اولئك انما كفروا عثمان وعليا واتباع عثمان وعلي فقط»
خوارج گفتند عثمان و علی و اتباع عثمان و علی کافر هستند.
آنجا میگفت:
«خوارج من اصدق الناس أدين اورع من الرافضة»
اینجا میگوید خوارج، علی و عثمان را کافر میدانستند اتباع عثمان و علی را هم کافر میدانستند. حالا اتباع علی جدا، ولی کل اهلسنت اتباع عثمان هستند؛ پس همه را کافر میدانستند پس طبق قول ابن تیمیه خوارج که عثمان و اتباع عثمان را کافر میدانند «من اصدق الناس» هستند!
«والرافضة كفرت أبا بكر وعمر وعثمان وعامة المهاجرين والأنصار»
عامة المهاجرین والانصار را ما نمیدانیم آیا خود حضرت امیر سلام الله علیه، صدیقه طاهره سلام الله علیها، سلمان، اباذر تعداد زیادی که از مهاجرین بودند و فدائی امیر المؤمنین بودند واقعاً شیعه اینها را تکفیر میکند؟!
دروغ را ببینید! انصاری که در خدمت اهلبیت علیهم السلام بودند در خدمت پیغمبر صلی الله علیه وآله بودند آنهایی که در رکاب پیغمبر به شهادت رسیدند و شیعه به اینها افتخار میکند؛ آیا شیعه اینها را تکفیر میکند؟!
میگوید:
«كفرت أبا بكر وعمر وعثمان وعامة المهاجرين والأنصار»
حالا ابابکر و عمر و عثمان را فرض بگیریم و چند روایت هم وجود داشته باشد البته کفر هم در آنجا به معنای کفر از اسلام نیست کفر از ایمان است کفر از ولایت است.
«وكفروا جماهير امة محمد من المتقدمين والمتاخرين»
شیعه عموم امت پیغمبر از متقدمین و متأخرین را تکفیر میکند.
آیا شیعه خودش را جزو امت محمد صلی الله علیه وآله میداند یا نمیداند؟ خودش را هم تکفیر میکند؟
«فيكفرون كل من اعتقد في ابى بكر وعمر والمهاجرين والأنصار العدالة أو ترضى عنهم»
هر کسی که به ابوبکر و عمر معتقد باشد و به عدالت مهاجرین و انصار معتقد باشد همه اینها را شیعه تکفیر میکند.
شما یک روایت ضعیف از شیعه و یک چوپانی که اصلاً درسی از شیعه نخوانده است به ما نشان بدهید بگوید اگر کسی قائل به عدالت مهاجرین و انصار باشد ما او را کافر میدانیم.
قلم، در ظاهر به دست ابن تیمیه است ولی در حقیقت قلم در دست شیطان است فکر، به ظاهر فکر ابن تیمیه است و در حقیقت فکر شیطانی است و از خدا كه انسان نترسد هر آنچه که بیاید مطرح میکند چه کار باید کرد؟!
«ولهذا يكفرون اعلام الملة مثل سعيد بن المسيب وابى مسلم الخولانى وأويس القرنى »
ما از سعید ابن مسیب این همه روایت در فضیلت امیر المؤمنین و غیره داریم شیعه به وجود اویس قرنی افتخار میکند.
« وعطاء بن ابى رباح وابراهيم النخعى ومثل مالك والأوزاعى وابى حنيفة وحماد بن زيد وحماد بن سلمة والثورى والشافعى واحمد بن حنبل وفضيل بن عياض وأبى سليمان الدارانى ومعروف الكرخى والجنيد بن محمد و...»
تمام اینها را شیعهها تکفیر میکنند.
ما فقط همین را تحدی میکنیم و میگوییم این مواردی که این شیخ الإسلام شما یا شیخ الشیطان شما مطرح کرده شواهدش را در کتب شیعه به ما نشان بدهید!
جالب این است
« وهم مع هذا يعطلون المساجد التى أمر الله أن ترفع ويذكر فيها إسمه»
شیعهها مساجد را تعطیل میکنند اصلاً کاری به مساجد ندارند و در مساجد را میبندند.
«فلا يقيمون فيها جمعة ولا جماعة »
در مساجد نه نماز جمعه و نه نماز جماعت میخوانند.
« ويبنون على القبور المكذوبة وغير المكذوبة مساجد يتخذونها مشاهد »
بر روی قبور مکذوبه یا غیر مکذوبه مساجد بنا میکنند حتماً در مدینه در کنار قبر پیغمبر صلی الله علیه وآله شیعهها مسجد النبی را درست کردند!
« وقد لعن رسول الله من إتخذ المساجد على القبور »
حالا اگر شیعهها مسجد النبی را درست کردند! پس چرا شما در آنجا نماز میخوانید؟!
تا آنجایی که میگوید:
«فبهذا يتبين أنهم شر من عامة أهل الأهواء وأحق بالقتال من الخوارج »
اینها برای کشته شدن از خوارج شایستهتر هستند
یعنی اگر کسی درباره خوارج شکی داشته باشد کشتنشان جایز است یا نه نسبت به شیعه نباید شکی داشته باشد.
« وهذا هو السبب فيما شاع فى العرف العام أن أهل البدع هم الرافضة»
اصلاً بدعتگزار یعنی رافضه!
« فالعامة شاع عندها أن ضد السنى هو الرافضى فقط »
در میان عوام هم مشهور است كه رافضی ضد سنی است
« لأنهم أظهر معاندة لسنة رسول الله صلى الله عليه وسلم وشرائع دينه من سائر أهل الأهواء»
پرسش:
قبل از ابن تیمیه هم کسی به این صورت این نسبتها را به شیعه داده یا ایشان از خودشان میگوید؟
پاسخ:
من ندیدم کسی قبل از ابن تیمیه چنین تعبیری کرده باشد. بله! معاویه بخشنامه صادر کرد کسانی که علی را دوست دارند خانههای اینها باید ویران بشود و کشته بشوند اسامیشان از دیوان اداری و مالی باید حذف بشود یارانههایشان باید قطع بشود تمام اینها را بخشنامه کرد ولی با روش و تعابیر ابن تیمیه نه!
بعد میگوید:
«فالخوارج لم يكن منهم زنديق ولا غال »
اصلاً در خوارج زندیق و غلو کننده نیست!
«وهؤلاء فيهم من الزنادقة والغالية من لا يحصية إلا الله »
پرسش:
استاد ببخشید! منظورش از شیعه فقط امامیه است یا شاخههای زیدیه و غیره هم هست؟
پاسخ:
نه شامل آنها نمیشود کاری با آنها ندارند، عمدتاً امامیه است.
«وقد ذكر اهل العلم أن مبدأ الرفض إنما كان من الزنديق عبد الله بن سبأ فإنه أظهر الإسلام وأبطن اليهودية وطلب أن يفسد الإسلام كما فعل بولص النصرانى الذى كان يهوديا فى إفساد دين النصارى »
بعد میگوید:
«فغالب أئمتهم زنادقة»
غالب امامان اینها، زندیق هستند.
«إنما يظهرون الرفض لأنه طريق إلى هدم الإسلام كما فعلته أئمة الملاحدة الذين خرجوا بأرض أذربيجان فى زمن المعتصم مع بابك الخرمى »
بحث بابک خرمی و غیره را هم آورده است، عبدالله ابن سبأ کم بود اینها را هم به شیعیان پیوند زده است.
این نمونهای از حرفهای ابن تیمیه است كه هفت - هشت صفحه است.
این بحثها را دارد:
«فاالخوارج من اصدق الناس؛ و اوفاهم بالعدل وهؤلاء من اكذب الناس»
و همچنین دارد:
«لأنهم أشد الناس تعظيما للمقابر التى اتخذت أوثانا من دون الله... ومعلوم قطعا ان ايمان الخوارج بما جاء به محمد صلى الله عليه وسلم أعظم من ايمانهم»
یعنی ایشان دیگر همه چیز را به باد داده است.
«ومن إعتقد من المنتسبين إلى العلم أو غيره أن قتال هؤلاء بمنزلة قتال البغاة الخارجين على الإمام بتأويل سائغ كقتال أمير المؤمنين على بن أبى طالب لأهل الجمل وصفين فهو غالط جاهل بحقيقة شريعة الإسلام وتخصيصه هؤلاء الخارجين عنها »
و هر کس که منتسب به علم است اگر معتقد باشد قتال شیعه به منزله قتال بغات است یعنی همانطوری که امیر المؤمنین علیه السلام با جملیها و صفینیها جنگید ما هم باید با شیعهها بجنگیم -اگر چنین تصوری داشته باشد -تصور غلط است.
چرا؟ برای اینکه در جنگ جمل، جنگ مسلمان با مسلمان بود ولی جنگ با شیعه، جنگ مسلمان با کفار است.
«وإنما هم خارجون عن نفس شريعة رسول الله وسنته شرا من خروج الخوارج الحرورية»
بله:
لهم تأويل من جنس تأويل مانعى الزكاة »
همانطوری که ابوبکر، با مانع زکات جنگید میشود با آنها مقایسه کرد نه اینکه با جملیها و صفینیها مقایسه کرد.
بله پیغمبر صلی الله علیه واله و سلم با یهود و نصارا چطوری جنگید عیناً جنگ با شیعه عین جنگ با یهود و نصارا است! این مطالب در مجموع فتاوی با تحقیق عامر جزار، جلد 28، صفحه 257 است و در چاپ عربستان سعودی جلد 28، صفحه 499 است صفحات اینها با همدیگر فرق میکند.
والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته