نسخه موبایل
www.valiasr-aj .com
شبکه های مذهبی شیعه و سنی مستعمره نوین:
کد مطلب: 11578 تاریخ انتشار: 24 مهر 1396 - 18:21 تعداد بازدید: 5497
مقالات » پاسخگویی به شبهات
شبکه های مذهبی شیعه و سنی مستعمره نوین:

انجام روش هاي نادرست در مباحث اختلافي، دخالت در امور سياسي، فريب و از بين بردن حرمت علما

یکی از مصائبی که امروزه جهان اسلام دچار آن شده است حماقت عده ای از مسلمانانی است که در دامن استعمار گرفتار شده دانسته یا ندانسته و به خیال باطل خود برای نشر اسلام فعالیت میکنند،ولی در واقع این عده و شبکه های آنان مستعمره استعمارگران هستند و در حال پیاده کردن نقشه ها و دسیسه های این استعمارگران.

نمونه بارز آن را هم میتوان در مورد همین جریان های تکفیری دید که به نام اسلام آبروی اسلام را برده اند و از اسلام چیزی جزکشتار و خشونت و وحشی گری به جهان معرفی نمی کنند.

استعمار برای جلوگیری از نشر اسلام بهترین راه را در پیش گرفت و آن هم درگیر کردن مسلمانان با خود بود، که هم از قدرت مسلمین به واسطه رسیدن به وحدت بین کشور های اسلامی جلوگیری کرده باشد و هم به واسطه کشتار بین مسلمین اسلام را دین وحشی گری و خشونت معرفی کند،لذا برای به ثمر رسیدن این دسیسه خود، نیاز به عده ای پوچ مغز و مزدور داشت که به واسطه آنان اعمال و اهداف خود را پیش ببرد که متاسفانه به این هدف خود هم رسید. و ما امروزه شاهد حضور این افراد در جهان بوده که تحت عنوان گروه های تکفیری از جانب خود استعمارگران به جهان معرفی می شوند.

یکی از روش های استعمارگران برای پیش برد اهداف خود و سوء استفاده از جریان های تندرو و متعصب مذهبی تاسیس شبکه های ماهواره ای مذهبی بود و در همین راستا شبکه های راه اندازی شد تا علاوه بر رسیدن به مقاصد اصلی خود برخی شبکه های مذهبی دیگر را که در راستایی روشنگری و با روش نیکو تبلیغ مذهب خود را می نمایند هم تحت تاثیر این شبکه ها قرار دهند.

اما بعد از گذشت چند سال از فعالیت های اینان وقتی انسان این شبکه ها را رصد می کند به مسائلی پی می برد که متوجه می شود پشت پرده این شبکه ها،جریان دیگری نهفته است.

بعد از تاسیس این شبکه ها دو جبهه شیعه و سنی درست شد که در ابتداء کار فقط مباحث اختلافی بین مذاهب بیان می شد و از مسائل سیاسی پرهیز می شد، اما هر چه که از تاسیس این شبکه ها بیشتر میگذست تغییرات در محتوای این شبکه ها به طور محسوس مشخص می شد و نکته جالب در این بود که این تغییر روش در هر دو شبکه مدعی شیعه و اهلسنت اتفاق افتاد و خود به خود به ذهن انسان خطور می کند که هر دو طیف در راستایی یک برنامه از قبل طراحی شده در حال پیشروی هستند.

نقاط مشترک هر دو شبکه ها

1-تغییر روش در مواجهه با مباحث اختلافی بین شیعه و سنی

هر چه از زمان تاسیس این شبکه ها می گذشت نوع برخورد این رسانه ها در مواجهه با بیان کردن مباحث اختلافی تفاوت پیدا میکرد،تا جای که علنا شروع به فحاشی ،توهین به اعتقادات یکدیگر و حتی تکفیر مخالفین خودکرده و یک نوع جنگ مذهبی در بینندگان خود به راه انداختند

2-دخالت در امور سیاسی

علیرغم اینکه این شبکه ها چه شیعه و چه اهلسنت در بدو تاسیس مدعی بودند که هرگز وارد مسائل سیاسی نمی شوند و فقط هدف از تاسیس شبکه های خود را بازگو کردن مسائل مذهبی و دینی اعلام کرده بودند اما بعد از مدتی که توانستند جایگاه و پایگاهی بین مردم برای خود باز کنند شروع به موضع گیری های سیاسی نمودند و نکته جالب این بود که هر دو شبکه های مدعی در جبهه گیری های سیاسی خود دقیقا سخنانی را بیان میکردند که در راستایی حمایت از کشور های استعمارگر به خصوص آمریکا و اسراییل و عربستان سعودی بود که میتوان به چند نمونه از آن اینگونه اشاره کرد

دفاع شبکه های مدعی اهل سنت از تاسیس جریان داعش یا خلافت اسلامی و دفاع از استقلال کردستان عراق با اینکه تمام مسلمانان و کشورهای اسلامی با این دو حرکت مخالف بوده و فقط آمریکا و اسراییل از این جریان استقبال کردند و شبکه مدعی شیعه هم در این امور یا موضع سکوت گرفته یا طوری وانمود میکردند که دخالت استعمار را در راه اندازی این جریان ها راکم رنگ کنند با اینکه خود مقامات آمریکایی اعتراف کرده بودند که داعش ساخته دست آنان است.

3- از بین بردن حرمت علما

سومین نکته اشتراک این شبکه ها برای رسیدن به اهدافی که از جانب استعمارگران برای این شبکه ها برنامه ریزی شده بود از بین بردن حرمت و جایگاه علمای دینی بود.

از آنجای که علمای دین نزد مسلمانان از جایگاه رفیعی برخوردار بوده و به واسطه همین جایگاه، بسیاری از نقشه های استعمارگران به خاطر موضع گیری های علمای دین و حمایت مردم نقش بر آب شد لذا استعمار متوجه این جریان شده است که برای رسیدن به اهداف خود باید جایگاه علمای دینی را نزد مردم از بین ببرد لذا این ماموریت به این شبکه ها واگذار کرد که هر کدام از این شبکه ها علمای خود را تخریب کرده تا به واسطه این عمل علما از چشم مردم افتاده و در نتیجه سخنان آنان در بین مردم خریدار نداشته تا بتواند این سد محکم را از جلوی خود برداشته و به راحتی کشور های مسلمان را به زانو در بیاورند، لذا این شبکه ها در راستای این طرح با وقاحت تمام شروع به توهین و فحاشی و حتی تکفیر علمای هم مذهب خود نموده و در مورد علمای هم که نمی توانستند به صورت صریح آنان را مورد هجمه قرار دهند در لفافه به آنان هجوم آوردند.

در اوائل تاسیس این شبکه الحمدالله علمای شیعه تکلیف رسانه های مدعی تشیع را مشخص کردند و در همان بدو تاسیس این شبکه ها، رسما اعلام نمودند که این شبکه ها را به رسمیت نمی شناسند و به خاطر بصیرت علمای شیعه این حرکت استعمارگران در بخش شیعی تقریبا خنثی یا حداقل با کمترین صدمات وارده تمام شد.

اما در قسمت شبکه های سنی:

در این امر متاسفانه بسیاری از علمای اهل سنت فریب این دسیسه استعمار را خورده و یا از این شبکه ها به عنوان تریبون اهل سنت دفاع کرده یا اینکه با سکوت خود باعث شدند که این رسانه ها از همین سکوت آنان استفاده کرده و اهدافی را که مد نظرشان بوده را پیاده کنند، تا اینکه کار به جای رسید که خود علمای اهل سنت متوجه شدند به واسطه همین شبکه ها امروزه در بین مردم جایگاه سابق را نداشته و طرفداران این شبکه ها دیگر به آنان به چشم عالم دینی نگاه نمیکنند بلکه آنان را مزدور و خائن و اهل ریا و دنیا و... می بینند

هر چند علمای اهلسنت کمی دیر متوجه این مسئله شدند ولی باز هم جای شکر دارد که در این مدت اخیر این علما بیدار شدند و شروع به سخنرانی و موضع گیری در قبال این شبکه ها نمودند تا مردم متوجه این دسیسه و خطر شده و به مسائل پشت پرده این شبکه ها پی ببرند.

نظر مولوی عبدالرحمن سربازی در مورد شبکه های وهابی

یکی از این علمای اهلسنت که در این راستا روشن گری بسیار زیادی کرده است مولوی عبدالرحمن چابهاری است که در بسیاری از سخنرانی ها و تالیفات خود در مورد نقشه ها و خطرهای این شبکه های مدعی اهلسنت مطلب بیان کرده است که ما ان شاء الله سعی بر این داریم در ادامه مباحث خود مطالب این عالم اهل سنت و دیگر علماء را بیان کنیم تا سخن خود را مستدل گفته باشیم.

اخیرا کتابی از مولوی عبدالرحمن چابهاری به نام اعتدال در مسلک دیوبند چاپ شده است که ایشان در این کتاب عقائد حنفیت در مکتب دیوبند را بیان کرده و اختلافات احناف را با وهابیت در این کتاب به صورت واضح بیان نموده است.

نکته جالب این کتاب مقدمه آن است که ایشان ذکر میکنند دلیل تالیف این کتاب ظهور شبکه های وهابی بوده چرا که تاسیس این شبکه ها باعث زیر سوال رفتن عقائد اهلسنت و علمای اهل سنت شده است و ایشان از تاسیس این شبکه ها احساس خطر کرده است برای آینده اهل سنت.

چنانچه ایشان ان مطلب را اینگونه بیان میکند:

امروز برخي از شبکه هاي ماهواره اي و افرادي که در ابعاد ديگر دنياي مجازي عليرغم ادعاي تسنن و پيروي از سلف صالح به برخي از باورهاي اجماعي اهل سنت و سلف صالح يورش مي آورند و جوانان عاري از دانش تخصصي ديني را از دائره اجماع خارج و در دام بي بندو باري ديني گرفتار ميسازند و اغلب آن ها هم عناصري گريزان از علما و گاه دشمن ديني هم کيشان بار مي آيند...بر مبناي مصلحت و براي پاس داشتن وحدت اسلامي در پاسخ به انتقادات و اشکالات فقط به بيانات اجمالي و گذرا و ضمني در سخنراني ها و درس هاي محدود حوزوي اکتفا ميکرديم اما فکر ميکنيم هيچ گوشي شنوايي اين اشارات ما نيست و ديگر آب دارد از سر ميگذرد و چنان چه کوششي صورت نگيرد ضريب خطر بيشتر مي شود.

عبدالرحمن سربازي:اعتدال در مسلک ديوبند مقدمه کتاب...

آنچه که مولوی عبدالرحمن سربازی بیان کرده است را دقیقا میتوان در جامعه امروزه به طور روشن دید.

وقتی شما برنامه های شبکه های مدعی اهلسنت را می نگرید به راحتی متوجه ارتباط ببین جریان های تکفیری با نوع تبلیغ این شبکه ها می شوید

نقطه اشتراک بین این دو کنار زدن علماء برای رسیدن به مفاهیم دینی بوده و هر دو مدعی هستند که با خواندن ترجمه آیات قرآن و ظاهر روایت میتوان به مفاهیم دینی رسید و هیچ نیازی به رجوع به عالم دینی نیست لذا آن شخص داعشی روایت صحیح بخاری میخواند که پیامبر فرمود: رزق من زیر سایه نیزه من هست و یا آیات جهاد را خوانده و سر مسلمان و غیر مسلمان را می برد، فارغ از این که آیا این آیه برای هر زمان و مکانی می باشد یا شرائط خاصی برای عمل به آن است.

و این دقیقا همان دسیسه استعمار است که به واسطه این نوع روش دیگر سدی به نام علماء را در مقابل خود نمی بیندو هم اینکه به واسطه نشان دادن این اسلام در جهان اسلام هراسی به راه افتاده و خود به خود مردم از اسلام متنفر شده و نه تنها کسی به اسلام نزدیک نمی شود بلکه مسلمانان هم طبق سخن مولوی سربازی از اسلام دست کشیده و به سمت بی بندو باری کشیده می شوند.



Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :