بسم الله الرحمن الرحیم
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله و الصلاة علی رسول الله و علی آله آل الله لا سیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی أعدائهم أعداء الله الی یوم لقاء الله
بحث ما پیرامون موضوع تقیه از منظر أحکام خمسه بود که در این رابطه گفتیم آنچه از ادله اثبات میشود بحث وجوب است. ما بحث تقیه مداراتی را کنار میگذاریم و اصل تقیه را بحث میکنیم که از ادله آن وجوب استنباط میکنیم.
ما روایتی را از کتاب «صحیح بخاری» بیان کردیم که رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) به عایشه میفرماید:
«وَلَوْلَا أَنَّ قَوْمَک حَدِیثٌ عَهْدُهُمْ بِالْجَاهِلِیةِ فَأَخَافُ أَنْ تُنْکرَ قُلُوبُهُمْ أَنْ أُدْخِلَ الْجَدْرَ فی الْبَیتِ وَأَنْ أُلْصِقَ بَابَهُ بِالْأَرْضِ»
عایشه قوم تو تازه از جاهلیت بیرون آمدهاند، بیم آن دارم که اگر حجر اسماعیل را داخل خانه ببرم و در خانه را به زمین بچسبانم آنها از ایمان بیرون بروند.
الجامع الصحیح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، دار النشر: دار ابن کثیر, الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ج 2، ص 573، ح 1507
یا در روایت دیگری میفرمایند:
«لَوْلَا حِدْثَانُ قَوْمِک بِالْکفْرِ لَفَعَلْتُ»
الجامع الصحیح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، دار النشر: دار ابن کثیر, الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ج 2، ص 573، ح 1506
همچنین روایت دیگری از کتاب «مستدرک علی الصحیحین» نقل کردیم که رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه آله و سلم) فرمودند:
«أباذر کیف أنت إذا کنت فی حثالة وشبک بین أصابعه»
ای اباذر! چگونه هستی که در میان افراد پست و فرومایه باشي.
مراد از «حثالة» شخص پست و فرومایه است. این تعبیر در حدیثی در مورد تعمیر مراقد ائمه طاهرین (علیهم السلام) هم وارد شده است که رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) به امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) فرمودند: یا علی! بعد از تو شیعیان قبور شما را تعمیر میکنند و آباد میکنند و حثالهای از مردم آنها را مسخره و مذمت میکنند!!
«ابوذر» در ادامه به رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) عرض ميكند:
«یا رسول الله فما تأمرنی»
یا رسول الله! زمانی که گرفتار افراد فرومایه شدم چکار کنم؟!
«قال اصبر اصبر اصبر خالقوا الناس بأخلاقهم وخالفوهم فی أعمالهم»
المستدرک علی الصحیحین، اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم النیسابوری، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1411 هـ - 1990 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ج 3، ص 386، ح 5464
همچنین در روایت دیگری وارد شده است که رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) فرمودند:
«لاَ ینبغی لِمُسْلِمٍ أَنْ یذِلَّ نَفْسَهُ قِیلَ وَکیفَ یذِلُّ نَفْسَهُ قال یتَعَرَّضُ مِنَ الْبَلاَءِ لِمَا لاَ یطِیقُ»
مسند الإمام أحمد بن حنبل، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشیبانی، دار النشر: مؤسسة قرطبة – مصر، ج 5، ص 405، ح 23491
پرسش:
در کتاب «صحیح بخاری» روایتی از «ابن عمر» نقل شده است که میگوید: صحابه از پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) هم تقیه میکردند. روایت چنین است:
«کنا نَتَّقِی الْکلَامَ وَالِانْبِسَاطَ إلی نِسَائِنَا علی عَهْدِ النبی هَیبَةَ أَنْ ینْزِلَ فِینَا شَیءٌ فلما تُوُفِّی النبی تَکلَّمْنَا وَانْبَسَطْنَا»
الجامع الصحیح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، دار النشر: دار ابن کثیر, الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ج 5، ص 1987، ح 4891
پاسخ:
البته در توضیح این روایت دارد که:
«(کنا نتقی) أی: نجتنب الکلام الذی یخشی منه سوء العاقبة. قوله: (والانبساط) أی: ونتقی أیضا الانبساط إلی نسائنا، وأراد به التقصیر فی حقهن وترک الرفق بهن. قوله: (هیبة) مفعول له. لقوله: (تتقی) أی: نتقی لخوف (أن ینزل فینا) أی فی شأننا شیء من الوحی، وکلمة: أن، مصدریة أی: خوف النزول. قوله: (تکلمنا وانبسطنا) یرید به تغبیر شأنهم عما کانوا علیه فی عهد النبی، والدلیل علیه ما رواه ابن ماجه أیضا عقیب الحدیث المذکور من حدیث أبی بن کعب، قال: کنا مع رسول الله وإنما وجهنا واحد، قبض نظرنا هکذا»
عمدة القاری شرح صحیح البخاری، اسم المؤلف: بدر الدین محمود بن أحمد العینی، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت، ج 20، ص 167، ح 7815
روایت تمام شد، ولی ظاهراً دلالتی بر مسئله ما نداشت! البته در روایات «عمر» وجود دارد که او در صحبت با حذیفه از نفاق خودش می ترسد! «عمر بن خطاب» به «حذیفه» گفت:
«أَنْشُدُک اللَّهَ أَمِنْهُمْ أَنَا؟»
تو را به خدا سوگند میدهم آیا من جزو منافقین هستم؟!
«قَالَ: لَا وَاللَّهِ، وَلَا أُؤَمِّنُ مِنْهَا أَحَدًا بَعْدَک»
حذیفه گفت: به خدا سوگند نه، دیگر کسی را بعد از این تبرئه نمیکنم.
تفسير القرآن العظيم، اسم المؤلف: إسماعيل بن عمر بن كثير الدمشقي أبو الفداء، دار النشر: دار الفكر - بيروت – 1401، ج 2، ص 386، باب التوبة : ( 101 ) وممن حولكم من . . . .
«ابن جوزی» هم ذیل آیه شریفه:
(وَ لَقَدْ قالُوا کلِمَةَ الْکفْرِ وَ کفَرُوا بَعْدَ إِسْلامِهِمْ وَ هَمُّوا بِما لَمْ ینالُوا)
و حال آنکه کلمه کفر را بزبان راندند و بعد از اسلامشان کافر شدند، و به امری همت گماردند که بدان نائل نشدند.
سوره توبه (9): آیه 74
تعبیری از «عمر بن خطاب» دارد و میگوید:
«ما فرغ من تنزل براءة حتی ظننا أن لن یبقی منا أحد إلا سینزل فیه شیء»
زمانی که سوره منافقین نازل میشد، هرکدام از صحابه تصور میکردیم در رابطه با نفاق ما در این سوره چیزی نازل خواهد شد.
زاد المسیر فی علم التفسیر، اسم المؤلف: عبد الرحمن بن علی بن محمد الجوزی، دار النشر: المکتب الإسلامی - بیروت - 1404، الطبعة: الثالثة، ج 3، ص 466، باب التوبة: (64)
بنابراین مقداری مشکل است که بخواهیم از این روایت بخاری، تقیه را استفاده کنیم.
پرسش:
از این روایت به دست ميآيد كه صحابه آرزوي مرگ پيامبر را داشته اند؟
پاسخ:
نه ! از اين روايت بدست نميآيد. همان آیه شریفه (وَ هَمُّوا بِما لَمْ ینالُوا) کفایت میکند و نیازی به این روایت نداریم. ذیل این آیه شریفه وارد شده است تعدادی از صحابه که تعدادشان چهارده نفر بودند، در بازگشت از جنگ تبوک قصد کشتن پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) را داشتند.
پرسش:
از روایت بخاری میتوانیم اینطور اثبات کنیم که صحابه میخواستند کاری انجام بدهند، اما از ترس پیغمبر اکرم این کار را انجام ندادند؟! اصولاً از این جهت اثبات بحث تقیه میکند. عبارت «نَتَّقِی» گواه بر این موضوع است.
پاسخ:
مهم این است که ببینیم شارحین در مورد آن چه گفتهاند. عبارت «عینی» خیلی واضح نبود، حال باید ببینیم که «ابن بطال»، «ابن حجر» و دیگران در این زمینه چه مباحثی مطرح کردند. در هر صورت نکته زیبایی بود که دوستمان مطرح کردند.
در هر صورت...
آقای «نووی» میگوید: اصلاً به طور کلی تقیه اقسام مختلفی دارد؛
«رُخْصَةٌ وَاجِبَةٌ ولها صُوَرٌ: مِنْهَا مَنْ غُصَّ بِلُقْمَةٍ وَلَمْ یجِدْ مَا یسِیغُهَا بِهِ إلَّا خَمْرًا»
مورد جواز در جایی است که شخصی لقمه در گلویش گیر کرده بود و هیچ آشامیدنی غیر از شراب در اختیار نداشت تا بخورد و این لقمه را پایین ببرد.
مراد از «غُصَّ بِلُقْمَةٍ» این است که لقمه در گلوی کسی گیر کرده است.
«وَجَبَتْ إسَاغَتُهَا بِهِ»
واجب است شراب بخورد تا لقمه پایین برود.
«إسَاغَتُهَا» به معنای فروبردن است.
بعد می گوید:
«وَهِی رُخْصَةٌ نَصَّ الشَّافِعِی عَلَی وُجُوبِهِ وَاتَّفَقَ الْأَصْحَابُ عَلَیهِ: وَمِنْهَا أَکلُ الْمَیتَةِ لِلْمُضْطَرِّ رُخْصَةٌ وَاجِبَةٌ عَلَی الصَّحِیحِ»
المجموع شرح المهذب ((مع تکملة السبکی والمطیعی))، المؤلف: أبو زکریا محیی الدین یحیی بن شرف النووی (المتوفی: 676 هـ)، الناشر: دار الفکر، (طبعة کاملة معها تکملة السبکی والمطیعی)، ج 4، ص 336، باب صلاة المسافر
ایشان همانند ما شیعیان معتقد است که در موارد ضرورت، مسئله به این شکلی است. فرض کنید شخصی در بیابان مشغول غذا خوردن است و آب همراه خود ندارد، اما دوست او همراه خود شراب دارد. یا فرض کنید شخصی در هواپیما مشغول غذا خوردن است که آب تمام شده است، اما شراب موجود است.
همچنین در کتاب «الإقناع» وارد شده است:
«وبالمختار المصبوب فی حلقه قهرا والمکره علی شربه لحدیث رفع عن أمتی الخطأ والنسیان وما استکرهوا علیه وبغیر ضرورة ما لو غص أی شرق بلقمة ولم یجد غیر الخمر فأساغها بها فلا حد علیه لوجوب شربها إنقاذا للنفس من الهلاک والسلامة بذلک قطعیة بخلاف الدواء وهو رخصة واجبة»
الإقناع فی حل ألفاظ أبی شجاع، اسم المؤلف: محمد الشربینی الخطیب، دار النشر: دار الفکر - بیروت - 1415، تحقیق: مکتب البحوث والدراسات - دار الفکر، ج 2، ص 531، فصل فی حد شارب السکر من خمر وغیره
در کتاب «مغنی المحتاج» هم همین تعبیر وارد شده است؛ همچنین آقای «دمیاطی» در کتاب «إعانة الطالبین» همین تعبیر را آورده است.
در هر صورت علمای اهل سنت در رابطه با این قضایا همان تقیه را مطرح میکنند؛ اما از آن با عنوان «رخصت» یاد میکنند، نه «تقیه». حال ما نمیدانیم که با اسم عوض کردن میتوان حکم را هم تغییر داد یا نه!؟
پرسش:
آیا علمای اهل سنت به روایاتی استناد کردند که بخواهند با آن روایات تقیه را رد کنند؟!
پاسخ:
نه، ما شبهات اهل سنت در رابطه با تقیه را حدود 2 ماه به طور مفصل مطرح کردیم. آنها در هیچ جایی استناد به روایتی نداشتند. اهل سنت معتقدند که شیعه تقیه میکند و تقیه نفاق است. لذا اهل سنت هیچ روایتی در رد تقیه نیاوردند.
ما در کتاب «رد غفاری» به این مسئله اشاره کردهایم. آقای «غفاری» در کتاب «اصول مذهب شیعه» تمام مطالبی که در رابطه با تقیه علیه شیعه است را آورده است. آنها در مورد تقیه تنها حرف زدهاند و غیر از حرف چیز دیگری ندارند.
پرسش:
در مورد روایت «کنا نَتَّقِی» نکتهای وجود دارد. ما در تقیه فعل واجب را ترک میکنیم، اما صحابه به خاطر ترس از پیغمبر اکرم حرام را ترک میکردند. این مسئله در ساختار تقیه قرار نمیگیرد.
«ابن بطال» در کتاب «شرح صحیح بخاری» ذیل این موضوع مینویسد:
«یجب أن تتقی عاقبة الکلام الجافی والمقاومة»
شرح صحیح البخاری، اسم المؤلف: أبو الحسن علی بن خلف بن عبد الملک بن بطال البکری القرطبی، دار النشر: مکتبة الرشد - السعودیة / الریاض - 1423 هـ - 2003 م، الطبعة: الثانیة، تحقیق: أبو تمیم یاسر بن إبراهیم، ج 7، ص 295، ح 75
و همچنین در کتاب «عمدة القاری» کلمه «الِانْبِسَاطَ» چنین معنا شده است:
«(والانبساط) أی: ونتقی أیضا الانبساط إلی نسائنا، وأراد به التقصیر فی حقهن»
عمدة القاری شرح صحیح البخاری، اسم المؤلف: بدر الدین محمود بن أحمد العینی، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت، ج 20، ص 167، ح 7815
پاسخ:
اگر این باشد که فرمایش ایشان صحیح است. باید مقداری روایات دیگر را هم در این زمینه مطالعه کنیم، زیرا کتب دیگر غیر از صحیح بخاری از جمله «سنن ابن ماجه» این مباحث را مقداری بازتر مطرح میکنند. ما باید مشاهده کنیم کتب دیگر در توضیح این روایت چه مطلبی بیان کردند.
فرمایش ایشان هم فرمایش متینی است. زیرا صحابه برای تقیه از رسول گرامی اسلام کار حرامی را ترک میکردند.
حال بحث ما سر این است که ما میخواهیم از روی تقیه، فعلی را که شارع مقدس بر ما حرام کرده است، مرتکب شویم. همچنین میخواهیم از روی تقیه کاری را که شارع مقدس بر ما واجب کرده است را ترک کنیم.
بحث ما این است که ما میخواهیم با استفاده از تقیه حکم اولیه را کنار بگذاریم و به حکم ثانویهای عمل کنیم. اگر مراد این باشد، از این روایت خیلی زیاد نمیتوانیم تقیه را استفاده کنیم، اما به عنوان تقیه عقلایی میتوانیم از آن استفاده کنیم.
به بیان دیگر مردم در هر جامعهای به خاطر ترسی که دارند، بر خلاف عقیده خود عمل میکنند. اگر این نکته مراد باشد، میتوانیم چنین برداشت کنیم که شخصی میخواهد کاری را انجام بدهد، اما به خاطر ترس، خلاف آنچه را که میخواهد انجام میدهد.
ولی در «ما نحن فیه» این مراد نیست بلکه شارع مقدس احکامی را وجوباً و حرمتاً برای من وضع کرده است، اما من میخواهم برخلاف حکم شارع عمل کنم. درهر صورت این مسئله مقداری احتیاج به دقت دارد، زیرا به مجرد دیدن روایات، انسان نمیتواند در مورد فقه الحدیثی آن حکم کند.
بله؛ این روایت نشان میدهد که صحابه که اهل سنت آنها را عادل و تابع دستور پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) میدانند، آنطور که باید و شاید تابع نبی مکرم نبودند. این روایت از آن دسته روایاتی است که عدالت صحابه و تبعیت آنها از رسول اکرم را زیر سؤال میبرد. در آنجا خیلی راحت میتوان از این روایات استفاده کرد.
پرسش:
ترک حرام در هر صورت ممدوح است، زیرا ما هم به خاطر امام زمان (ارواحنا له الفداه) گناه نمیکنیم و این مسئله بدی نیست.
پاسخ:
میان این مسائل تفاوت وجود دارد. ممکن است ما به خاطر آیه شریفه:
(أَ لَمْ یعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ یری)
آیا نمیدانست که خدا او را میبیند؟!
سوره علق (96): آیه 14
مرتکب گناه نشويم، اما مراد از این روایت این است که این صحابه تابع پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و شریعت نبودند.
در صورتی که ما گناهی را به خاطر خداوند و «خوفاً من النار» انجام ندهیم ممدوح است، اما در حالت دیگری ممکن است فعلی که شارع مقدس آن را حرام کرده است یا قصد حرام کردن آن را دارد را مرتکب نشویم تنها به خاطر اینکه آیهای در مورد ما نازل نشود. و این دو با هم فرق می کنند.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته